صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

محمدرضا نیک نژاد دبیر آموزش و پرورش  استخر شهرداری پر بود. همراه پسرم به استخر کناری‌اش که برای آموزش‌ و‌ پرورش بود، رفتیم. بهای بلیت به ازای هر نفر از 9 شب تا سحر 12 هزار تومان! بود. گفتم این استخر بغلی که مالِ شهرداری است و کیفیت بهتری هم دارد هشت هزار تومان می‌گیرد! گفت این جا خصوصی است. گفتم این استخر مال آموزش‌ و‌ پرورش است. مگر آنکه آن را فروخته باشد؟! گفت نفروخته و روزها در دست آموزش‌ و‌ پرورش است و شب‌ها اجاره داده شده است. گفتم خب! من معلمم چه قدر تخفیف می‌دهید؟ گفت روزها که استخر در دست آموزش‌ و‌ پرورش است، تخفیف هست، اکنون خصوصی است. به ناچار رفتیم و هم کیفیت بد را تحمل کردیم و هم برخورد بد را !
در زمان وزارت حاجی‌بابایی، بخشنامه‌ای صادر شد که در آن فرهنگیان می‌توانستند با ارایه کارت شناسایی، بدون پرداخت پول یا با پرداختی اندک از استخرهای آموزش‌ و‌ پرورش بهره ببرند. این برنامه گرچه چندان به کام فرهنگیان خوش نیامد اما آنها را وارد فرآیندی کرد که کارمندان دیگر نهادها و سازمان‌های دولتی، سال‌ها از آن بهره می‌بردند. این بخشنامه البته خوردن یک وعده ناهار یا شام در خانه‌های معلم هنگام سفر یا تخفیفی درخور به ازای بهره‌گیری از مدارس هنگام سفر و... را نیز در بر می‌گرفت.

با تغییر دولت و آشفته بازار بودجه و اعتراض‌های پنهان و آشکار فرهنگیان، گویا این بخشنامه‌ها به آرامی از اعتبار افتاد و بهره‌گیری از آنها کم‌کم رنگ باخت.

حاجی‌بابایی در یکی از گفت‌وگوهایش در دوران وزارت گفته بود «در حال حاضر 116 استخر در کشور داریم و 40 تا 50 استخر دیگر نیز در دست احداث است و تا دو سه سال آینده تعداد استخرهای آموزش‌ و‌ پرورش در کشور به 400 استخر خواهد رسید. » (خبرگزاری ایسنا، 9 بهمن‌ماه 89) نمی‌دانم تا چه اندازه این سخن درست بوده و اکنون سرنوشت این 400 استخر به کجا رسیده است اما در دولت یازدهم استخرها به چه شیوه‌هایی به فرهنگیان خدمت‌رسانی می‌کنند؟

آیا در این دوران باز هم بخشنامه‌های گذشته درباره بهره‌گیری از استخرها پا برجاست؟ چرا آموزش‌ و‌ پرورش به گونه‌ای سازمان یافته و درست بر این‌گونه مکان‌ها پایشی ندارد که شوربختانه در حالی که فرهنگیان از این امکانات بی‌بهره هستند، سال به سال از کیفیت استخرها و سالن‌های ورزشی و اردوگاه‌های دانش‌آموزی و خانه‌های معلم و... کاسته شده و کسی هم پاسخگوی چنین روندی نیست؟!

کارمندان بسیاری از نهادها از امکاناتی این چنینی بهره می‌برند و اگر هم این امکانات موجود نباشد با بن‌های تخفیف از امکانات دیگر سازمان‌های دولتی بهره می‌گیرند اما فرهنگیان هرگز!

نکته دیگر اینکه هرگاه بحث تبعیض در میان فرهنگیان و دیگر کارمندان دولت مطرح می‌شود، کاربه‌دستان آموزشی و دولتی تفاوت دریافت دستمزد یا مزایا را وابسته به درآمدهای وزارتخانه‌های دیگر می‌خوانند و آن را ناشی از بودجه دولتی نمی‌دانند. برای نمونه وزارت نفت چون مهم‌ترین وزارتخانه در کشور و سرچشمه درآمدهای ملی است حق دارد که کارمندان خود را با یاری از بخشی از درآمد وزارتخانه خویش پشتیبانی کند اما چون وزارتخانه آموزش‌ و‌ پرورش درآمدزا نیست و مصرفی است امکان فراهم کردن چنین مزایایی را ندارد!

از این زاویه می‌توان پرسید که درآمدهایی که از استخرها و اجاره آنها، سالن‌های ورزشی، اردوگاه‌های دانش‌آموزی، خانه‌های معلم و زائر سراهای پرشمار در شهرهای زیارتی و... به‌دست می‌آید در کجا هزینه می‌شود؟

5 / 98 درصد بودجه آموزش‌و‌پرورش صرف دستمزدها می‌شود اما این درآمدها که برای برخی از کارمندان کشور کارساز است برای فرهنگیان کجا و چگونه هزینه می‌شود؟ 
بی‌گمان آموزش‌ و‌ پرورش با کمبود فزآینده بودجه روبه‌رو است اما درآمدهایی هم در کنار این کمبودها وجود دارد. بهتر نیست اندازه این درآمدها و محل مصرف آنها یک‌بار برای همیشه روشن شود تا با شفاف سازی آنها و میزان این امکانات، شاید گره‌ای از بی‌شمار گره‌های اقتصادی فرهنگیان و آموزش‌و‌پرورش گشود شود؟

روزنامه جهان صنعت

منتشرشده در یادداشت

کامل حسینی دبیر آموزش و پرورش گیلان بر همگان آشكار است تعطيلات تابستاني مدارس از بهترين قابليت و پتانسيل جهت به روز شدن آموخته‌ها و كسب تجارب تازه‌تري در راستاي پويا شدن وظايف معلمان برخوردار است. وجود اين تعطيلات، اهداف مهم و سرنوشت‌ساز فراواني را دنبال مي‌كند كه تامل در آنها بسيار ضروري به نظر مي‌رسد. در اين ايام تعطيلات معلمان با دو گونه مساله روبه‌رو مي‌شوند : اول اينكه تكاليف آموزشي و شغلي آنها چيست و چه رويكردي را دنبال مي‌كند و ثانيا حقوق و تسهيلات آنها در ضمن همين تعطيلات تابستاني كدامند؟

مواجهه با چنين پرسش‌هايي گام مهمي هستند كه بايد مورد توجه برنامه‌ريزان آموزشي و مسوولان باشد. واضح است كه اين چند ماه تعطيلي براي معلمان، تكاليف مهمي را برعهده آنها مي‌گذارد تا با انجام آن تكاليف‌ها بتوانند در فرآيندهاي آموزشي بعدي (چه در برگزاري كلاس‌هاي تجديدي يا امتحانات يا حتي شروع فعاليت سال جديد باشد) موفقيت بيشتري را به نمايش بگذارند. اگرچه بيشتر همكاران به علت‌هاي مختلف درگير شغل دوم مي‌شوند اما از مهم‌ترين مسووليت‌هايي كه دارند استفاده هرچند اندك از همين تعطيلات تابستاني، جهت مطالعه كتب و ديگر نشريات علمي و فكري و مذهبي و... است.

مطالعه غيردرسي معلمان سبب مي‌شود كه آنها از يافته‌ها و دانش و تجربيات بيشتري استفاده كنند براي فهماندن و يادگيري دانش‌آموزان و در يك جمله بالا بردن بهره‌وري كار معلمان. اما به نظر نگارنده تقويت بنيه فكري و علمي معلمان كه جزو وظايف آنان است بايد تا حدودي از عامل ديگر هم منشأ بگيرد و آن هم برگزاري «دوره‌هاي آموزشي» در ايام تعطيلات تابستاني است. برگزاري اين دوره‌ها از دو بعد «حق» و «تكليف» معلمان شايان توجه است.

منظور از بعد «حق» دوره‌ها اين است كه معلمان، مستحق برخورداري از آموزش به روز و بازنگري شده زيرنظر اساتيد و مشاوران و كارشناسان صاحب نظر و مجرب يا حتي نويسندگان برجسته در اين دوره‌ها مي‌باشند. بنابر اين عمده‌ترين شاخص برگزاري اين دوره‌ها كه اتفاقا از مهم‌ترين نيازهاي معلمان است حضور همين افراد شايسته و كارشناس و اساتيد صاحب نظر است. اما منظور از بعد «تكليف‌آميز» بودن دوره‌ها اين است كه معلمان وظيفه دارند كه روش تدريس و دانش مربوط به رشته تدريس‌شان را با شركت در اين دوره‌ها غني‌تر كنند.

معلمان وظيفه دارند كه از تجارب و نتايج مفيد اين دوره در مسائل آموزشي استفاده كنند و تا حدودي در نگرش و بازبيني روش‌هاي تدريس رويكرد تازه‌تر و كارآمد‌تري را در پيش داشته باشند. برگزاري اين دوره‌ها طوري برنامه‌ريزي شود كه معلمان بتوانند به آساني در آنها شركت كنند. اگر چه بعضي تجارب و دانش‌ها وجه مشترك تمام رشته‌ها است اما در برگزاري اين دوره‌ها متناسب با رشته‌هاي مختلف، دوره‌هايي مربوط به هر رشته خاص و درخور شغل حساس و اهميت شأن معلمان برگزار شود.

دوره‌ها جهت بالا بردن آموخته‌ها و كسب تجارب پرورشي و آموزشي نو بايد در دو سطح برگزار شود. اول سطح مسائل روانشناختي و جامعه‌شناختي و كليات (آنچه تقريبا در تمام رشته‌ها مشترك است) مطرح شود؛ چه معلم رياضي باشيد يا ادبيات يا علوم يا... معلمان بايد از يك سري اصول و مسائل كلي پيروي كنند. براي مثال تاحدودي برخورد با انواع مشكلات اجتماعي و رفتاري و بي‌نظمي در كلاس، مسائل و راهكارهاي مشترك در شيوه تدريس كه قابل استفاده در تمام رشته‌ها باشد مي‌توان در اين دوره‌ها مورد بحث و بررسي با نگاه تازه‌تري قرار بگيرد. اما سطح ديگر در برگزاري دوره‌ها بايد مربوط به تقويت دانش تخصصي در هر زمينه باشد.

  همچنين آموزش‌ها، طرح مسائل و بحث‌هاي اين دوره‌ها بايد بيشتر واقع‌‌گرايانه باشد وكمتر آرمانگرايي را تبليغ كنند چون سخنراني و ارايه راهكارها به طور مكرر از منبر آرمان‌گرايي و بدون توجه به واقعيت‌هاي جامعه معلمان را با سرخوردگي و نااميدي از تدريس مواجه مي‌كند. اگر اين گونه آرمانگرايي مطلق بر مباحث و آموزه دوره‌ها حاكم باشد معلمان با يك پارادوكس روبه‌رو خواهند شد.

از يك سو با جامعه‌اي پر از مشكلات و ناهنجاري و... روبه‌رو هستند كه مانع علاقه و توجه دانش‌آموز به درس است و از طرفي ديگر در اين دوره‌ها روش تدريس‌ها و مسائلي آموزش داده مي‌شود كه متناسب با امكانات و دانش‌آموزان اين جوامع نيستند و بيشتر قابل اجرا در جوامع نسبتا ايده آل مانند نروژ و سوئد هستند كه دانش‌آموزانش نسبتا به مدارس و تحصيل الفت و علاقه دارند.

نكته ديگر اين است كه اين روزها بعضي دوره‌ها غيرحضوري هستند و از طريق اينترنت كتاب‌هايي را معرفي مي‌كنند و مي‌توان در زمان خاصي ثبت نام كرد و با برگزاري آزموني مي‌توان امتياز كسب كرد. اتخاذ چنين رويه‌اي در حد مواردي معدود اختلال در فرآيند كاركرد و بهره‌وري معلمان به وجود نمي‌آورد اما اگر از حد تعادل بگذرد و به عنوان يك رويه آموزشي كلان به كار خود ادامه دهد مشكلات و سرخوردگي آموزشي و فرهنگي را به دنبال خود مي‌آورد. راهكار‌هاي ديگري وجود دارند تا تعطيلات تابستاني تبديل شوند به افزايش بازدهي و تجديد تجارب آموزشي و پرورشي كه ذكر آنها نه در حوصله اين نوشتار است و نه در حد تخصص نگارنده. تحقق موارد بالا به اين راحتي‌ها هم نيست. هم بودجه كافي و هم مديريت و تلاش مداوم مي‌خواهد اما در هر حال معلمان بايد با همت و تلاش خود و ياري مسوولان ذي‌ربط در نحوه بهره‌گيري از فرصت اين تعطيلات تامل كنند تا در پاييز و آغاز سال جديد با روحيه و اعتماد به نفس بالاتر و اندوخته‌هاي علمي تازه‌تري وارد كلاس شوند و در روند تربيت نسل امروز گام‌هاي محكم‌تري بردارند.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

  گروه اخبار /

حمیدرضا کفاش معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش

معاون فرهنگی و پرورشی وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه احیاء طرح کتابدار مدرسه فعلاً در دستور کار این وزارتخانه نیست، گفت: فعلاً معلمان مسئولیت کتابخانه‌های کلاسی را بر عهده خواهند داشت.

حمیدرضا کفاش معاون فرهنگی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این سوال که آیا احیاء طرح کتابدار مدارس در دستور کار این وزارتخانه هست یا نه؟ گفت: احیاء این طرح مورد سفارش ما در معاونت فرهنگی و پرورشی است اما وزارت آموزش و پرورش در حال حاضر با مشکل کمبود نیرو در بخش‌های مختلف رو به رو است و لذا این مسئله در دستور کار موقت این وزارتخانه قرار ندارد.

وی با بیان اینکه امیدواریم در طی برنامه ششم توسعه، شاهد احیاء این طرح باشیم و با یک شیب ملایم در طول ۵ سال این کار صورت بگیرد، افزود: از آنجا که تامین آموزگار، مشاور و مربی امور تربیتی مخصوصاً در مناطق محروم، اولویت اصلی در رفع نیازهای آموزش و پرورش است، احیاء طرح کتابدار مدرسه حداقل در دستور کار امسال برنامه ابلاغ شده نیست و همان طور که گفتم امیدوارم این طرح در برنامه ششم توسعه، احیا شود.

تشویق معلمان کتابدار کتبی است نه مادی!

معاون فرهنگی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش همچنین با اشاره به اجرای طرح تجهیز کتابخانه‌های کلاسی در مدارس مناطق محروم کشور با همکاری وزارت آموزش و پرورش و تعدادی از ناشران حوزه کودک و نوجوان، گفت: در حال حاضر به جای کتابدار مدرسه، این معلم کلاس است که مسئولیت اجرای این طرح را در کلاس بر عهده دارد. به ازاء انجام این وظیفه از سوی معلم، تشویق‌های کتبی و نه مادی، شامل او می‌شود که باعث افزایش امتیازهای او خواهد شد.

کفاش تاکید کرد: این امتیازها در انتخاب معلمان نمونه و نقل و انتقال معلمان تأثیر خواهد داشت و در آینده هم اگر بحث ارتقاء شغلی معلمان مطرح باشد، مؤثر خواهند بود؛ کما اینکه در رتبه‌بندی معلمان پیشنهاد شده است فعالیت‌های فوق برنامه‌ای معلمان از جمله انجام برنامه‌های کتاب و کتابخوانی و شرکت در مراسم صبح‌گاه و نماز جماعت، امتیاز محسوب شود و آنها بتوانند با این امتیازها، ارتقاء پیدا کنند و به لحاظ مادی هم امتیازاتی برای آنها در نظر گرفته شود.

مهر

سامان دهی نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش  گروه اخبار /

دکتر علی اصغر فانی صبح امروز در نشست مشترک شورای معانین و مدیران کل استان ها ، مهر ماه 94 را حساس ترین مهر بعد از انقلاب عنوان و اظهارکرد: مهر ماه 94 اولین شروع سال تحصیلی است که نظام 3-3-6 همه ی دوره های ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم را در بر می گیرد.  

وزیر آموزش و پرورش، با اشاره به این که در سال تحصیلی جدید ، کلاس اول در پایه متوسطه دوم وجود ندارد، تصریح کرد: در متوسطه دوم یک پایه کاهش می یابد و فضای آموزشی، تجهیزات آموزشی و نیروی انسانی به اندازه یک پایه آزاد می شود و این موضوع باید به طور منطقی و اصولی ساماندهی شود.

وی با تاکید بر این که ساماندهی نیروی انسانی، منابع و تجهیزات هرچقدر دقیق تر صورت گیرد سال های آینده آرامش بیشتری بر آموزش و پرورش حاکم خواهد شد، افزود: ساماندهی نیروی انسانی امسال یک کار موقتی نیست چرا که در متوسطه دوم برای همیشه سه پایه خواهیم داشت.

فانی به بازنشستگی 38 هزار نیروی انسانی در امسال اشاره و خاطرنشان کرد: همانند سال گذشته با توجه به خروج نیروی انسانی از آموزش و پرورش و افزایش جمعیت دانش آموزان و عدم ورود فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان در مهر ماه 94 ضرورت دارد که در ساماندهی نیروها دقت لازم صورت گیرد تا امسال هم همانند مهر گذشته هیچ کلاس درسی بدون معلم نماند.

وزیر آموزش و پرورش یادآور شد: بر اساس مصوبه بودجه سال 94 مجلس شورای اسلامی، واگذاری مدارس دولتی به بخش خصوص ممنوع شده است که این امر محدودیت هایی برای آموزش و پرورش ایجاد کرده است .

وی با تاکید بر این که معتقدیم که تعداد نیروی انسانی آموزش و پرورش باید در حدود 750 هزار نفر ثابت نگه داشته شود، افزود: باید تلاش کنیم تا نسبت دانش آموز به معلم را به عدد 15 برسانیم چرا که مطالعات نشان میدهد این شاخص دانش آموز به معلم در دنیا متعارف است.

فانی با اشاره به این که نباید نیروی انسانی جدید وارد آموزش و پرورش شود، افزود: باید ساماندهی نیروی انسانی را سخت گیرانه تر انجام دهیم و اولویت اول را سازماندهی نیروی انسانی بر اساس استفاده حداکثری از نیروی انسانی موجود به عنوان یک تکلیف اجرا کنیم.

وزیر آموزش و پرورش با اشاره به این که مشکلات معیشت فرهنگیان حل نمی شود مگر با کاهش نیروی انسانی آموزش و پرورش، تصریح کرد: اگر نیروی انسانی آموزش و پرورش از یک میلیون به 750 هزار نفر برسد 33 درصد حقوق فرهنگیان افزایش خواهد داشت و هرچقدر بیشتر صرفه جویی کنیم بهتر می توانیم مشکل معشیت معلمان را حل کنیم.

وی با تاکید بر این که باید به سمت افزایش بهره وری بر اساس امکانات آموزش و پرورش به خصوص نیروی انسانی برویم، افزود: امیدواریم تدبیر دولت یازدهم در ایجاد امید بین دانش آموزان و همکاران فرهنگی راهگشای تحقق در عدالت آموزشی شود.

مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش

دکتر رضا نهضت عضو شورای نویسندگان سخن معلم

« إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ» (نساء-58)

پیش تر در مقاله ای با عنوان « صورت مساله ای به نام فانی » ، که در سخن معلم انتشار یافته بود، دلیلی آوردم مبنی بر این که علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد. دلیل این گونه بود:

الف) علی اصغر فانی، در هیات دولت نمی تواند از حقوق معلمان دفاع کند.

ب) هر کس که نتواند در هیات دولت از حقوق معلمان دفاع کند،صلاحیت وزارت ندارد.

نتیجه: علی اصغر فانی  صلاحیت وزارت ندارد.

به نظر می رسد دلیل فوق، همچنان از قوت و استحکام بر خوردار است. در این مقاله، بر آنم که چهار دلیل دیگر بر عدم صلاحیت فانی برای وزارت آموزش و پرورش اقامه کنم.

 

دلیل دوم:

الف-علی اصغر فانی دروغ می گوید.

ب-هر کس که دروغ بگوید صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.

نتیجه-علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.

برای اثبات مقدمه اول دو شاهد می آورم تا ثابت کنم که متاسفانه، علی اصغر فانی دروغ می گوید.

شاهد اول: دوازدهم اردیبهشت ماه است و معلمان در برابر گیرنده های تلویزیونی نشسته اند و سیمای علی اصغر فانی را در برابر خود نظاره می کنند. فانی در برابر سوال مجری درباه بیمه طلایی می گوید که نیمی از هزینه بیمه را آموزش و پرورش تقبل می کند:" هر هزینه ای که برای بیمه فرهنگیان پرداخت می شود، نیمی از آن را همکار فرهنگی و نیمی از آن را دولت پرداخت می کند." این گفته فانی در حالی است که از اواخر فروردین ماه بسته ای درباره تعرفه های بیمه طلایی به مدارس ارسال شده بود، که در در هر چهار بسته، سقف کمک دولت را 13000 هزارتومان ذکر کرده بود و سهم معلمان تا 270 درصد رشد یافته بود. پس چرا به رغم وجود این بخش نامه، فانی کذب می گوید؟

اگر واقعا قرار بود دولت نیمی از هزینه های بیمه طلایی را تقبل کند، معلمان بسته اول را، که خدمات دندان پزشکی را هم پوشش می داد انتخاب می کردند. ممکن است که گفته شود علی اصغر فانی در دقیقه 90 و برای رهایی از فشار رسانه ملی، این جمله را بر زبان رانده است.حتی اگر این گونه باشد این سوال پیش می آید که مگر قرار نیود فانی برنامه هایش را بر اساس کار کارشناسی پیش ببرد؟ مگر ایراد بزرگ او به حاج بابایی این نبود که بدون کار کارشناسی فعالیت می کرد؟

مگر فانی و تیم مالی اش با کار کارشناسی به عدد 13000 هزار تومان نرسیده بودند؟چطور در یک شب همه چیز عوض شد؟ البته فانی پیش تر هم نشان داده بود که به رغم شعار کار کارشناسی، جندان به آن پایی بند نیست.قراداد بیمه طلایی با بیمه آتیه سازان حافظ که ظرف یک هفته منعقد شد، شاهدی بر این مدعا است.پیش تر این مدعا ار در مقاله "تدبیر طلایی فانی برای بیمه طلایی"، نشان داده ام.

شاهد دوم: سوم تیر ماه است و جمعی از معلمان کشور، به خصوص تشکل های صنفی، گوش به رادیوی خود سپرده اند تا ببینند سر انجام این استیضاح چه می شود. حضرت علی اصغر فانی پست تریبون حاضر می شود و بعد از بر شماردن خدماتش! به آموزش و پرورش، در برابر حیرت شنوندگان، احتمالا با زبان روزه، در برابر نمایندگان مجلس، دروغی بزرگ بر زبان جاری می کند: "همچنین بعد از 4 سال قانون خدمات کشوری ماده 65 که شامل حق شغل فرهنگیان است اجرا شد و حق شغل فرهنگیان از 800 امتیاز به 1500 امتیاز افزایش یافت. " بعد از این فرمایشات فانی، معلمان به حکم خود نگریستند و دیدند حق شغلشان 1300 است نه آن چنان که فانی می گوید 1500.جالب این که نیروهای مازاد حق شغل شان همان 800 امتیاز باقی مانده است و به رغم این، فانی با زبان روزه و اعتماد به نفس کامل از امتیاز 1500 سخن می گوید. چرا فانی این دروغ را گفت و بازهم تکرار می کند؟

فانی در جلسه ای که با انجمن اسلامی معلمان هم داشته است این سخنان را تکرار می کند.

جالب و حیرت آور سخنان فرج کمیجانی، دبیر کل محمع فرهنگیان اسلامی است که به محض آوردن رای اعتماد مجدد فانی، هیجان زده، گفت:" فانی به خوبی از مظلومیت آموزش و پرورش دفاع کرد " و از عملکرد نمایندگان مجلس تشکر کرد.

سخنان فانی در پایان جلسه استیضاح،  نشان می دهد که او برای باقی ماندن در پست خود، از هیچ معامله ای با نمایندگان مجلس ابایی ندارد. به این سخنان فانی در محلس توجه کنید:" در این وزارتخانه امکان دارد در انتصابات و جابه‌جایی مدیران اتفاقاتی بیفتد و یا نمایندگان مجلس پیشنهاداتی داشته باشند. بنده موافق هستم که اگر در برخی مناطق با مدیران مشکلی وجود دارد، بتوانیم با تعامل و همکاری با نمایندگان مجلس این مشکلات را حل کنیم." آیا این سخن فانی دفاع از مظلومیت آموزش و پرورش است؟ این سخنان نشانه مظلومیت آموزش و پرورش است که چنین وزیری را بر مسند نشانده است.

یا للعجب از فرج کمیجانی!

مگر پیشوایان دینی  نگفته اند که  دروغگو منافق است  و ایمان ندارد و بوی دهانش متعفن است و خداوند او را لعنت می کند و از ایمان خالی است و عذابی تلخ در قیامت پیش روی دارد و دروغگویی بزرگترین خباثت است و گناه؟ مگر نگفته بودند که آن مرد که دروغ می گفت رفته است؟ مگر علی اصغر فانی در پیشگاه قرآن کریم و در برابر رئیس جمهور سوگند یاد نکرده بود که: " همواره از دروغ بپرهیزم؛ به شعور و افکار عمومی احترام بگذارم؛ از دست کاری در اطلاعات و یا ارائه اطلاعات، به گونه ای که موجب فریب دیگران به ویژه مسئولان عالی نظام شود به شدت پرهیز کنم؟" چرا آشکارا کذب می گوید و به شعور مخاطبانش، که اغلب جامعه معلمان هستند، احترام نمی گذارد؟

 

دلیل سوم:

ممکن است که مستشکلی به نویسنده ایراد وارد کند و بگوید: باید حسن ظن داشته باشیم؛ سخنان فانی دروغ نیست؛ چرا که آنها را با علم بیان نکرده است؛ این سخنان نشانه عدم اشراف وی به امور وزارت خانه است.در جواب این مستشکل می گویم: سلّمنا! فرض می کنیم که این سخنان بیانگر عدم اشراف فانی بر امور وزارت خانه است؛ اما همین سخن، بیانگر دلیل سومی بر عدم صلاحیت فانی برای وزرات آموزش و پرورش است.چرا؟ به این دلیل توجه کنید:

الف) علی اصغر فانی به امور وزارت آموزش و پرورش اشراف ندارد.

ب) هر کس که به امور وزارت آموزش و پرورش اشراف ندارد، صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.

نتیجه: علی  اصعر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.

فردی که اشراف به عملکرد زیر مجموعه اش ندارد به این معنا است که توانایی ادامه مسئولیت را ندارد و مطابق سوگندی که در پیشگاه قرآن کریم خورده است، باید هر چه زودتر این عدم توانایی را اعلام کند. فانی سوگند خورده است که: " هرگاه به این جمع بندی برسم که توان لازم برای انجام مسئولیت را از دست داده ام مراتب را به رییس جمهور اعلام کنم."

 

دلیل چهارم:

فانی از معلمان زندانی استفاده ابزاری می کند

 الف) علی اصغر فانی از معلمان زندانی استفاده ابزاری می کند.

ب) هر کس که از معلمان زندانی استفاده ابزاری کند، صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.

نتیجه: علی اصغر فانی صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.

اثبات مقدمه اول: می دانیم که به مدد دولت مهرورزی، عده ای از معلمان و همکاران عزیزمان حکم زندان گرفته اند.بیش از پنج سال است که رسول بداقی و محمود باقری در بنداند. در اردیبهشت امسال هم حکم علیرضا هاشمی و علی اکبر باغانی اجراء شده است و به زندان های طویل المدت و نیز تبعید محکوم شده اند.

چندی است که اسماعیل عبدی بازداشت است و احتمال باز شدن پرونده ای جدید و اجرای حکم تعلیقی اش می رود. متاسفانه، محمود بهشتی لنگرودی نیز زیر تیغ است و ممکن است با بی تدبیری مسئولان به زندانیان بپیوندد. علی اصغر فانی بعد از به مسند نشستنش قول داد که مسئله معلمان زندانی را، که به خاطر فعالیت های صنفی محبوس شده اند، پی گیری کند و با رایزنی با آیت الله صادق لاریجانی، ریاست قوه قضاییه  و آیت الله علوی وزیر اطلاعات، زمینه آزادی آن ها را فراهم کند. ناصری زنجانی معاون حقوقی و پارلمانی، در گفت‌وگو با «اعتماد» درباره پیگیری پرونده معلمان اخراجی و تبعیدی گفته بود: ما این درخواست را طی نامه‌یی با امضای وزیر آموزش و پرورش به قوه قضاییه فرستادیم و گفتیم در هر صورت در آن سال‌ها حوادثی اتفاق افتاده و این افراد حکم گرفتند اما الان خانواده‌های این افراد متضرر شدند.

او به درستی گفته بود:" آموزش و پرورش چندان اختیاری در این زمینه ندارد و برگشت احکام از اختیارات قوه قضاییه است." معنای این سخن ناصری زنجانی این است که اگر آموزش و پرورش اختیار داشت، در لغو احکام معلمان زندانی تردید نمی کرد. البته اعلام شد که فانی به ریاست قوه قضاییه هم نامه نوشته و خواستار عفو برخی از معلمان در مناسب های مختلف شده است. البته هیچ گاه متن این نامه منتشر نشده است و پاسخی هم گویا از جانب آیت الله به فانی داده نشده است. این که فانی دقیقا در نامه از قوه قضاییه چه خواسته است و آیا اسامی زندانیان را به اسم آورده است، معلوم نیست.

البته از آن جا که طبق شریفه قرآنی باید از ظن و گمان پرهیز کرد، تعدادی از معلمان از جمله نگارنده، به این اقدام حضرت فانی به دیده تحسین نگریست؛ این که یک وزیر برای آزادی همکاران دربندش به قوه قضاییه نامه بنویسد البته کاری قابل ستایش است؛ اما چه می توان کرد که اقدامات فانی و معاونش ناصری زنجانی، خلاف این را نشان می دهد.

طبق خبر پایگاه سخن معلم، علی پورسلیمان، " پس از اتمام رسیدگی ملاحظه اسناد و مدارک موجود در پرونده و نیز توجه کامل به مدافعات متهم ، اتهام منتسب به وی که با بند 33 ماده 8 قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب 7 / 9 / 1372 مجلس شواری اسلامی منطبق می باشد ، برای هیات محرز گردید ، لذا هیات به اتفاق آراء نامبرده را به استناد بند ج ماده 9 قانون مزبور ، به مجازات  5 / 1   کسر حقوق و فوق العاده شغل ( سایر عناوین مشابه ) به مدت یک سال محکوم می گردد . "

دم خروس را باور کنیم با قسم حضرت عباس را

دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را ؟! وزیر و معاونی که از توقف چنین حکمی که از سوی زیر  مجموعه ی آنان صادر شده است، جلوگیری نمی کنند، چطور مدعی می شوند که خواستار عفو زندانیان در بند هستند؟ آیا این استفاده ابزاری از معلمان نیست؟

آیا فانی نمی خواهد به بهانه معلمان در بند، اذهان معلمان را ازعملکرد ضعیفش دور نماید؟ آیا علیرضا هاشمی که اکنون در بند است حداقل دو مقاله در نقد فانی ننوشت؟ علی اکبر باغانی و اسماعیل عبدی عملکرد فانی را قبول داشتند؟

آیا پایگاه سخن معلم در کنار موافقان فانی، سخنان مخالفانش را پوشش نمی داد؟

مگر نه این است که بعد از زندانی شدن علی اکبر باغانی و علیرضا هاشمی و بازداشت اسماعیل عبدی، فشار افکار عمومی معلمان بر فانی و تیمش کم شده است؟

حکم علی پورسلیمان به خوبی نشان داد که حسن ظن به فانی نادرست بود و او و برخی از همراهانش بدشان نمی آید که صدای منتقدان خاموش شود تا آن ها با فراغ بال به کارهایشان ادامه دهند و متاسفانه با آن که در دل از دستگیری معلمان در بند شادمانند، به ظاهر خود را مغموم نشان می دهند.

در اینجا این خطاب درخشان قرآن کریم را، که حضرت امام خمینی (ره) در مقدمه کتاب آداب الصلوة، آن را آیه ای کمر شکن می خوانند، به حضرت فانی و معاون حقوقی اش، ناصری زنجانی یاد اوری می کنم که:

  لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ* كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ(صف2و 3)

چرا چیزى مى‏ گویید که انجام نمى‏ دهید،نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید.

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ/چرا که وعده تو که کردی و او به جا آورد

 

عادل عبدی استعفا دهد

به نظر می رسد که حداقل کاری که عادل عبدی مشاور فانی می تواند انجام دهد، استعفا در برابر این اقدام است. مگر نه این است که پورسلیمان عضو سازمان معلمان ایران بوده است؟ عادل عبدی چه اقداماتی برای لغو این حکم انجام داده  است؟

حتما ایشان توجه دارند انتظار از مشاور تشکل ها بیش از هماهنگی  برای برگزاری جلسات با مسئولان وزارت خانه است؛ که اگر فقط این بود، اصلا نیازی به این پست نبوده و نیست.

کسر از حقوق پورسلیمان و صرفه جویی در آموزش و پرورش !

به نظر می رسد با اجرای این حکم و کسر از حقوق علی پورسلیمان، فانی پایکوبان و دست افشان از این که توانسته است با این اقدام، در بودجه آموزش و پرورش صرفه جویی کند، بر خود آفرین می فرستد و به این توانایی و کارامدیش فخر همی کند و با خود می خواند: من آنم که اصغر بود پهلوان!

 

دلیل پنجم:

حضور پر رنگ بیت فانی در وزارت خانه!

الف-علی اصغر فانی، وابستگان سببی و نسبی خود را، بدون داشتن شایستگی، در امور آموزش و پرورش دخالت می دهد.

ب- هر کس که وابستگان سببی و نسبی خود را، بدون داشتن شایستگی، در امور آموزش و پرورش دخالت دهد، شایستگی وزارت ندارد.

نتیجه: علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.

اثبات مقدمه اول: دکتر زهرا شیرمحمدی، مدیر دبیرستان  غیر دولتی دخترانه دانشجو و همسر علی اصغر فانی است که این روزها در وزارت خانه و دیگر سازمان های آموزش و پرورش حضوری پر رنگ دارد. حضور بیت فانی، بعد از سلب اعتماد فانی از حمید رضا کفاش، معاون پرورشی، در وزارت خانه پررنگ تر از پیش شده است.

هم فکر حاج بابایی مدافع فانی می شود!

توجه داشته باشیم که مدافع فانی در قضیه ی استیضاح، در رسانه ملی، دکتر بهرام محمدیان، معاون پژوهشی فانی بوده است که بیشترین نزدیکی و هم فکری را با حمیدرضا حاج بابایی داشته؛ تا به این حد که او را به هنگام ثبت نام نامزدهای  ریاست جمهوری، شایسته مقام ریاست جمهوری می دانسته است. تراژدی این است که مدافع فانی در آن شب نه کفاش بود و نه محمد بطحایی که قبلا به منزله دست راست و چپ فانی بودند. کسی به دفاع از فانی به دفاع پرداخت که حامی برنامه های حاج بابایی بود و در صورت عزل فانی، کاندیدای اول اصولگرایان مجلس برای وزارت آموزش و پرورش بود.

حضور محمدیان نشان داد که فانی بسیار تنها است و برای باقی ماندن بر پست خود، به محمدیان متوسل شده است؛ کسی که ابایی از مخالفت آشکار با برخی برنامه های دولت تدبیر و امید را ندارد.

آیا حضور پر رنگ بانو شیر محمدی در وزات خانه و سازمان های آن نشان دیگری از بی اعتمادی فانی به کفاش و بطحایی نیست؟

می توان پرسید حضور پررنگ این بانو در وزات خانه به جه علت یا دلیل است؟ آیا ایشان دارای پست و مسئولیتی در وزارت خانه  هستند؟

بعید است که این گونه باشد.

در لیست انتصابات فانی چنین اسمی به چشم نمی خورد. آیا ایشان به صرف این که همسر علی اصغر فانی است اجازه این حضور پررنگ را پیدا کرده است؟ آیا  همسران سایر کارمندان وزارت خانه و یاسازمان هایش می توانند برای دیدار با شوی خویش حضوری پر رنگ داشته باشند؟

دکتر شیرمحمدی که به حمدالله ،تعداد شاگردان مدرسه اش در این دو سال رشد چشمگیری پیدا کرده و ان شالله رشد بیشتری هم پیدا کند، معلمی هستند مانند همه معلمان دیگر که اگر کار یا مشکلی داشتند باید از طریق اداری و طبق روال به حل آن بپردازند. اگر مشکلی درباره مدرسه شان دارند  می توانند و باید به کارشناسی مدارس غیر دولتی آموزش و پرورش منطقه 5 مراجعه کنند و طبق روال اداری پیگیر آن باشند. حضور پر رنگ این بانو در وزارت خانه و سازمان های آموزش و پرورش هیچ توجیه قانونی و شرعی ندارد، به خصوص که اخباری به گوش می رسد که ایشان سعی می کنند در انتصابات و تغییرات نقش ایفا کنند.

آیا بسته حمایتی از مدارس غیر دولتی محصول مشورت های ایشان است و نه  سرکار مرضیه گرد مسئول مدارس غیر دولتی؟ آیا فراهم کردن وام 10 میلیون تومانی با سود 4 درصد برای متقضیان مدارس غیر دولتی، دست پخت وی نیست؟ آیا پر کردن نزدیک به 200 هزار صندلی خالی، تاکید می کنم صندلی خالی، از مدارس غیر دولتی، حاصل سیاست های پشت پرده ایشان نیست؟ آیا این احتمال، با وجود حضور پررنگ ایشان در وزارت خانه، امری خلاف واقع و دور ازا ذهن است:

 

ما از برون در شده  مغلوب صد فریب /تا خود درون پرده چه تدبیر می کنند

حضور پر رنگ یک تهیه کننده در وزارت خانه

بالاتر از حضور تعحب انگیز بانو شیر محمدی، حضور پر رنگ جمال شیرمحمدی، برادر وی و برادر خانم جناب فانی است. جمال شیرمحمدی کیست و چه سابقه ای در آموزش و پرورش دارد؟با جست و جویی در اینترنت او را عضو سابق سپاه پاسداران و تهیه کننده سریال عصر پاییزی می یابیم. البته اطلاعات جالب دیگری هم از او به دست می آوریم که چندان به بحث این مقاله مربوط نیست.  بنابر آن چه که یافت می شود، می توان گفت که وی هیچ سابقه ای در آموزش و پرورش ندارد. پس او حضور پر رنگ او در آموزش و پرورش برای چیست؟

آیا این تهیه کننده برنامه های تلویزیونی، در این روزها که صدا وسیما از لحاظ مالی وضعیت خوبی ندارد، به دنبال جذب اسپانسر برای برنامه های تلویزیونی از محل اعتبارات آموزش و پرورش است؟ آیا حضور پر رنگ برخی معاونت ها در آموزش و پرورش در سیما حاصل رایزنی های او است؟ شاید هم به دنبال ساختن برنامه های مشارکتی و تبلیغاتی است که این روزها در سیما فراوان پخش می شود و البته بودجه کم آموزش و پرورش را بر باد می دهد. شاید هم می خواهن حقوقی را که قرار است از علی پور سلیمان کسر کنند، برای ساختن برنامه های مشارکتی اختصاص دهند! والله اعلم
 به هر حال به نظر می رسد که حضور پررنگ زهرا شیر محمدی و اخوی اش در وزارت خانه، هیج توجیه عقلی و شرعی نداشته و ندارد و حضرت فانی باید در این زمینه پاسخگو باشد؛ به خصوص که اخبار در گوشی وزارت خانه از نفوذ بیت فانی، بر او دارد و از جلسات متعدد این سه نفر گزارش داده اند.

سوگند علی اصغر فانی در برابر قرآن

به یاد داشته باشیم که علی اصغر فانی در پیشگاه قرآن محید و در برابر رییس جمهور سوگند یاد کرده است:" مبنای واگذاری مناصب را شایستگی، راستگویی و درستکاری قرار دهم و نزدیکان سببی و نسبی من در انتصابات از هیچ امتیاز و تقدمی برخوردار نباشند" .

بنا به دلایلی که آوردم، نشان داده شد که علی اصغر فانی صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد و اگر به آن چه که در برابر قرآن قسم یاد کرده که" خداوند را در همه حالات ناظر بر اعمال و رفتار خویش و مسئولیت را امانتی الهی بدانم،" پایبند باشد لازم است در اسرع وقت استعقای خویش را تقدیم رییس جمهور محترم نماید.

در پایان به حضرت فانی برادرانه این سخن حافظ را یادآور می شوم که:

به طهارت گذارن منزل پیری و مکن/خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده

امید دارم که رییس جمهور محترم، بعد از فارغ شدن از مسائل هسته ای و موفقیت های آن، هرچه زودتر به داد آموزش و پرورش برسد. البته اختمالا باید منتظر بود تا انتخابات مجلس برگزار شود و مجلسی هم سو با دولت بر سرکار بیاید که از دل این مجلس، بهتر از فانی روی کار نخواهد آمد. فکر می کنم که در انتخابات پیش رو، معلمان صورت حساب سوء استفاده برخی از نمایندگان مجلس، از مطالبات معلمان، برای گرفتن امتیازات بیشتر از فانی را ، برای آنان خواهند فرستاد.

پی نوشت:

این نوشته احتمالا باعث دل آزردگی فانی و دوستدارانش خواهد شد. روش نقد درست و اخلاقی این است که دلایل مرا بر این مدعا نقد کنند و ضعف های احتمالی آن را نشان دهند؛ نه  این که به تخریب شخصیت نگارنده بپردازند که این کار، نه اخلاقی است و نه شرعی. البته آنان که از اقامه دلیل عاجزند و منافع خود را در خطر می بینند به این کارها اقدام می کنند؛ اما چه باک که:

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل/شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

منتشرشده در یادداشت

رضا مرادی عضو شورای نویسندگان سخن معلم  در مطالب پیش رو قصد نگارنده واکاوی نظام آموزشی ویرانگر 3-3- 6 نیست و تنها به جنبه هایی از آن به صورت موجز می پردازم. هرچه پیش می رویم زوایا و اثرات مخرب این به اصطلاح نظام – بی نظامی – آموزشی بیشتر پدیدار و هویدا می شود و بنیان و اساس نظری و فکری نادرست آن ازجهات گوناگون مشخص ترمی گردد .

بنده مدعی هستم بنا به دلائل و نقطه نظرات متعددی که در ادامه و پیش رو به آنان ورود و اشاره خواهم نمود این اقدام و حرکت را آگاهانه یا ناآگاهانه خیانتی آشکار و بین به انقلاب شکوهمند اسلامی و مبانی ارزشمند و مترقی اخلاق اسلامی و نیز نظام مقدس جمهوری اسلامی که برآمده از الله اکبرها و خون گران بهای شهداء است،می باشد.

البته انتظارمی رفت وزیر فعلی آموزش و پرورش و تصمیم سازان و مجریان ارشد آن وزارت خانه شجاعانه و نه منفعلانه با اجرای آن نظام آموزشی ویران گر که تبعات و هزینه های منفی گزافی برای جامعه و نظام تعلیم و تربیت کشور به وجود آورده اند مقابله نموده و آن را اجراء نمی نمودند اما اتفاق نامبارک و نادرستی که نباید روی می داد و غیرعاقلانه سنگی در چاه انداخته شد که عاقلان نخواهند توانست آن را بیرون آورند.

جالب است که این طیف علی رغم لطمات فراوان به کشور و آینده آن مدعی بازگشت و دردست گرفتن امور را دارند و پرداختن نگارنده به اقدام ویران گر آنان در پاره ای ازامور اثبات عدم شایستگی ایشان در دست گرفتن سرنوشت و رقم زدن آینده کشور می باشد که مردم فهیم گول و فریب دسیسه های آنان را نخورده و اجازه ی بازگشت به آنان را در صحنه ی سیاسی و اجرایی کشور را ندهند.

اما چرا می گوییم خیانت به جمهوری اسلامی .تلاش تمامی علاقه مندان و دل سوزان باید از بین بردن انواع مشکلات در جامعه و برداشتن آنان از جلوی راه مردم باشد تا ایشان نسبت به نظام سیاسی کشور خود همواره خوشبین بوده و حمایت و هواداری از آن را یک وظیفه ی ملی تلقی نمایند، متاسفانه باید اذعان نمود نظام آموزشی مذکور هزینه های اجتماعی منفی متعدد و عدیده ای را برای نظام سیاسی کشور به وجود آورده و شکل داده است ،با مراجعه و مطالعه ی میدانی درخصوص ابعاد اجرایی و عملیاتی آن نظام آموزشی غیر عقلانی و غیرمنطقی به بازده و انعکاس منفی آن دربین همکاران شریف فرهنگی، دانش آموزان و اولیاء محترم آنان و سپس بازتولید منفی تر آن درسطح کلان جامعه برخورد نموده و پی می بریم ،که به بعضی مصادیق آن می پردازم .

با مراجعه به مناطق آموزش وپرورش در بحث سامان دهی معلمان و دبیران معزز به حجم وسیع نارضایتی های فراوانی برخورد و مواجه می شوید که حکایت از عصبانیت و ناخرسندی آنان از چنین چینش و سازمان دهی دارد که نارضایتی نگران کننده ای را شکل داده است . این وضعیت سبب شده معلمانی که در یک دوره ی آموزشی خاص تبحر و تخصص داشته و از جهات علمی و شخصیتی خود را آماده خدمت دریک دوره خاص نموده اند الان بدون آنکه اقناع شده و آموزشی دیده باشند و بر خلاف مهارت و سلیقه و توان علمی خود به دوره ای گسیل گردند که برای آن آماده نشده و تربیت نگردیده اند که این انتقال پیامدهای نابه سامانی را به دنبال می آورد و چنین وضعیتی برای دانش آموزان نیز نتایج بسیار بغرنجی را تولید نموده و می آفریند.

دبیری که حسابان تدریس می کرده به دوره ی ابتدایی گسیل داده شده و به علت نداشتن اطلاع کافی دانش آموزی را که تبحر در نقاشی داشته و دراین زمینه دارای رتبه بوده است را به آشنا و تبحر در نقاشی نداشتن متصف نموده است که این امرسبب ایجاد مشکل و آلام روحی برای آن دانش آموز گردیده است،این اتفاقات و رویدادها به اشکال و تنوع های متعدد متاسفانه در آموزش و پرورش و مدارس ما درحال نضج و شکل گیری است که بسیار پیامدهای ناگواری از جهات تربیتی و آموزشی داشته و هزینه های سیاسی و اجتماعی عدیده ای را به دنبال خواهد داشت که بیان و توضیح دقیق و ظریف آن در این مجمل نمی گنجد.

تاثیر منفی این اقدام بر روحیه ی سایر همکاران نیز حائز توجه است که همکار اعزام شده از دوره ی بالاتر به مقطع پایین تر در دو یا سه روز در هفته ماموریتش پایان می یابد ولی همکار دیگر باید پنج روز هفته را در مدرسه به انجام وظیفه بپردازد که این با احتساب درآمدهای نه چندان متفاوت پیامدهای نامطلوبی را به دنبال داشته است.

اما چرا می گوییم خیانت به تعلیم وتربیت و اخلاق، تبدیل ارزش های انسانی جهان شمول به رفتارهای انسان ها از جمله اهداف و برنامه های نظام های مختلف می باشد . توجه به نکات تربیتی و اخلاقی هم درکلان و هم دراجزاء از آموزه های دینی است و توجه به آنان سازنده و مقوم شخصیت انسان ها و زمینه سازسعادتمندی آنان است.

متاسفانه نظام آموزشی مذکور بنا به دلائل متعدد ظرافت ها و نکات اخلاقی و تربیتی را مد نظر قرارنداده است که در مطالب پیش رو به صورت موجز به پاره ای از آنان اشاره می نمایم.

1- در بعضی ازمناطق آموزشی به جهت وضعیتی که ره آورد نظام آموزشی مذکور می باشد دانش آموزان سال اول ابتدایی با دانش آموزان سال ششم یا دانش آموزان اول ابتدایی با دانش آموزان دوره ی اول متوسطه و حتی سال های بالاتر در یک واحد آموزشی به تحصیل گماشته و اشتغال یافته و از مکان های مشترک چون حیاط، آب خوری و... درنظر بگیرید ؛ دانش آموز سال اول را که با چه مشقتی باید در زنگ کوتاه تفریح آب بیاشامد را....و توالت استفاده نمایند که این نکته از جهت اخلاقی و تربیتی با توجه به زمان متفاوت بلوغ برای هریک تبعات بغرنج و نامطلوب تربیتی را به دنبال خواهد داشت .

2- گسیل و اعزام معلمان محترمی که برای آن دوره تربیت نشده اند در مخاطبین – دانش آموزان - بداخلاقی و تاثیرات نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت چراکه آموزش و پرورش مدعی تحقق ارزش های اخلاقی چون رعایت عدالت، احقاق حقوق شهروندی،اخلاق مداری و... است که نظام آموزشی مذکور در عمل بسیاری از آن اهداف و مشخصه های مورد ادعا را زیر سئوال برده و دروغ و شعارتوخالی را به ذهن متبادر می نماید که این از اساس باورها و اعتقادات را هدف قرارمی دهد.

3- اشاعه ی و حاکم گرداندن تز هدف وسیله را توجیه می نماید که تبدیل به باور شدن آن دربین جامعه ی تحت پوشش آموزش پرورش بسیار خطرناک می نماید که باتوجه به محتوا و عملکرد نظام آموزشی مذکور بسیار شکل گیری آن را محتمل می نماید.

4- ندیدن منافع ملی و اصرار بر اجراء وحاکمیت تفکر و برنامه ای نادرست به منظور اثبات خود - خودیت و فردیت - که خودرایی و استبداد را اشاعه داده و تعلیم می نماید که بسیار خطرناک می باشد. این موارد و موارد بغرنج فراوان دیگر را دانش آموزان فهیم متوجه شده و این می تواند در انگاره ها و باورها و ایجاد حس ملی و علاقه مندی آنان به کشور و آینده آن تاثیرمنفی بگذارد. لطمات نظام آموزشی مذکور به اخلاق و محوریت آن بسیار پردامنه و وسیع است که به موارد مذکور اکتفا می نمایم .

صدمات و خسارت های دولت قبلی بر هیچ شخص مطلع و آگاه و دلسوزی پوشیده نیست ؛ نگارش مطالب مختصر فوق ازآن جهت می باشد که آنانی که مسبب صدمات فراوان بوده اند نه تنها مورد بازخواست جدی قرار نگرفته اند بلکه این افراد با جسارت و وقاحت زیاد به دنبال بازگشت به قدرت هستند که باید هوشیار و بیدار بود.

به جای آن که فرهیختگانی چون پورسلیمان ، باغانی و هاشمی به مسلخ روند ؛ فرصت سوزانی چون حاجی بابایی باید به دست عدالت و قانون سپرده شوند .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار / اولین ماه از تعطیلات تابستانه مدارس به نیمه رسیده است و گرمای ماه مرداد بیش از پیش خودنمایی می‌کند. هرچند طعم شیرین تعطیلات تابستانی برای دانش آموزان و معلمان بیشتر از تلخی گذر ایام است اما برآمدن آفتاب سوزان مرداد حکایت از نزدیک شدن بازگشایی دوباره مدارس دارد.

هرچند همیشه مدیران و مسئولین مدارس بعد از بازگشایی به فکر تغییر و تحول و اتمام کارهای عقب افتاده خود می‌افتند و دانش‌آموزان تا هفته‌ها و ماه‌ها بعد از آغاز سال تحصیلی جدید باید بوی رنگ و صدای دنگ دنگ تیشه کارگران را تحمل کنند اما تعطیلات تابستانی برای مدارس می‌تواند فرصتی مناسب برای تازه کردن نفس و آغاز فصلی جدید در شیوه و نگرش آموزشی مدارس و حتی سیستم آموزش و پرورش کشور باشد.

 

چالش‌های پیش روی آموزش و پرورش

در سال‌های اخیر وزارت آموزش و پروش با مشکلات فراوانی از جمله تجهیز سیستم گرمایشی مدارس، پرداخت دیه به دانش‌آموزان حادثه دیده شین آباد تا اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی‌شان روبرو بوده است. این وزارتخانه هرچند توانسته است از پسِِ برخی از این مشکلات برآید اما این کشتی فرو رفته در گِل باز هم مشکلات فراوانی را پیش رو دارد.

اُفت کیفیت آموزشی و اُفت سطح سواد دانش‌آموزان، یکی از مشکلاتی جدی است که به چالشی برای وزارت آموزش و پرورش تبدیل شده و عملکرد آموزش و پرورش را دچار نقد بسیاری کرده است. این موضوع، هر چند در سطوح ابتدایی نمایان است اما در پایه‌ متوسطه به اوج خود می‌رسد.

بررسی های ۱۰ ساله اخیر نشان می دهد؛ هر سال، سطح سواد پذیرفته شدگان دانشگاه‌ها (که همان دانش‌آموزان فارغ التحصیل مدارس متوسطه هستند)، پایین و پایین تر می آید. کارشناسان حوزه آموزش معتقدند ادامه این روند بار باعث افول بار علمى دانشگاه ها و در نتیجه کاهش شدید نخبگان و افزایش انسان هاى با مدرک تحصیلى بالا ولى کم سواد (توهم علم زدگى) خواهد شد.

 

عدم اجرای صحیح برنامه‌های درسی، دلیل کاهش کیفیت آموزشی مدارس

در رابطه با علت این اُفت کیفیت آموزشی در مدارس دلایل متعددی از شیوه نامناسب تدریس معلم، برنامه نامناسب درسی تا پایین بودن نسبت معلم به دانش آموز وجود دارد. در همین راستا وزارت آموزش و پرورش در سال‌های اخیر در صدد رفع مشکلات آموزشی کشور برنامه‌های متعددی را از تألیف چندباره کتب درسی، تغییر پی در پی پایه‌های تحصیلی تا رتبه بندی مدارس کلید زده و یا برخی از آنها را اجرایی کرده است.

با این حال سال گذشته علی زرافشان، معاون متوسطه وزارت آموزش و پرورش، عدم اجرای صحیح برنامه‌های درسی را یکی از دلایل کاهش کیفیت آموزشی مدارس عنوان کرده است.

 

ایجاد فضای رقابتی برای افزایش کیفیت با رتبه بندی مدارس

 هر چند رتبه بندی مدارس در سال 90 همراه با تدوین و انتشار سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در دوره دولت نهم کلید خورد و از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد فضای رقابتی در جهت حرکت رو به جلو آموزش یاد می‌شد اما پس از آمدن وزیر جدید در وزارت خانه آموزش و پرورش سرنوشت آن مسکوت ماند.

ابراهیم سحرخیز، معاون وقت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در مصاحبه‌ای که در آن سال‌ها با خبرگزاری پانا داشته، شاخص‌های آموزشی، تربیتی و همچنین شاخص‌های مربوط به فیزیک ساختمان، امکانات و تجهیزات مدرسه را در رتبه بندی مدارس موثر دانسته و گفته است: رتبه بندی، مدیران و عوامل اجرایی مدارس را به تکاپو می‌اندازد. او همچنین رسیدگی به امور مربوط به رتبه بندی مدارس را در اولویت دستور کار وزارت آموزش و پرورش وقت دانسته است.

طرح رتبه‌بندی مدارس از استان تهران آغاز شد و پس از آن سرانجام این داستان نامعلوم ماند. اما این روزها اخبار حکایت از ورود رتبه‌بندی به مدارس نمونه دولتی دارد که بیشتر به منظور تعیین تکلیف شهریه دانش‌آموزان است.

 

ایران در کجا جهان ایستاده است؟

اگر علاقه‌مند به دانستن رتبه مدارس کشور بوده‌اید و جست‌و‌جویی در فضای مجازی کرده باشید حتما دیده‌اید که به غیر از رتبه‌بندی برخی مدارس آن هم براساس شاخصه ورود دانش‌آموزان به دانشگاه‌ها چیز دیگری را نمی‌توانید بیابید.

بی بی سی چندی پیش آماری را از رتبه‌بندی مدارس جهان در سال 2015 منتشر کرده است که حضور ایران در آن بسیار حائز توجه است.

در این گزارش آمده است، کشورهای آسیایی در بالای این جدول و کشورهای آفریقایی پایین ترین مکان را در این رده بندی از آن خود کرده‌اند.

در این میان ، مدارس سنگاپور در رأس این رده‌بندی و بعد از آن هنگ‌کنگ قرار گرفته است اما پایین ترین رده‌بندی در این رنکیگ متعلق به کشور آفریقایی غنا است.

انگلستان در میان کشورهای اروپایی رتبه 28 و آمریکا رتبه 29 را در رده‌بندی مدارس در جهان به خود اختصاص داده‌اند.

اتاق فکر اقتصادی OECD دراین باره نوشته است: مقایسه نمره آزمون 76 کشور نشان می‌دهد که رابطه مستقیمی بین رشد اقتصادی و وضعیت آموزش و پرورش وجود دارد.

در این میان ، ایران در پایین جدول رتبه‌بندی مدارس جهان قرار گرفته است و رتبه 51 را از میان 76 کشور از آن خود کرده است.

همچنین در میان کشورهای همسایه‌ ایران، ترکیه با کسب رتبه 41 عملکرد بهتری را داشته است. ارمنستان نیز با رتبه 50 یک پله از ایران بالاتر است.

این آمار اولین رتبه‌بندی از مدارس جهان است که کیفیت آموزش و پرورش را در جهان به نمایش گذاشته است.

این رتبه بندی، ادغامی از ارزیابی‌های بین المللی، نظیر آزمون پیزا OECD ، آزمون TIMSS اجرا شده توسط دانشگاهیان ایالات متحده آمریکا و آزمون TERCE در امریکا لاتین که کیفیت آموزشی را در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بررسی می‌کند، است.

رتبه بندی مدارس و نظام آموزشی ایران در میان کشورهای جهان

رتبه‌بندی مدارس جهان براساس ریاضی و علوم  

براساس این آمار، کشور سنگاپور در رتبه‌بندی سال 2015 بهترین عملکرد را داشته و در میان کشورهای جهان رتبه نخست را بدست آورده است در حالی که در سال 1960 سطح بالایی از بی‌سوادی در این کشور وجود داشته است.

مطالعات در انگلستان نشان می‌دهد که حدود یک پنجم نوجوانان انگلیسی مدرسه را بدون اینکه دیپلم بگیرند، ترک می‌کنند. اتاق فکر اقتصادی OECD معتقد است که بهبود مهارت و کاهش میزان دانش آموزانی که هر ساله در انگلستان ترک تحصیل می‌کنند، می‌تواند تریلیون دلار به اقتصاد انگلستان کمک کند.

این رتبه‌بندی مدارس جهان که براساس علوم و ریاضی انجام شده بسیار گسترده‌تر و جامع‌تر از تست‌های پیزای OECD است که براساس استانداردهای آموزش و پرورش از کشورهای صنعتی و ثروتمند انجام می‌شود.

رتبه‌بندی بیش از یک سوم کشورهای جهان نشان می‌دهد که کشورهایی مانند ایران، آفریقای جنوبی، پرو و تایلند توانسته‌اند خود را تا حدودی به کشورهای دیگر در امر آموزش و پرورش نزدیک کنند.

این رتبه بندی و جایگاه ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که عملکرد آموزشی مدارس آمریکا به نسبت عملکرد آموزشی مدارس اروپایی بسیار ضعیف‌تر بوده به صورتی که حتی کشور ویتنام از ایالات متحده آمریکا نیز پیشی گرفته است.

 

رابطه مستقیم  رشد اقتصادی و وضعیت آموزش و پرورش در کشورها 

بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که  اگر تمامی افراد در کشورها به سطح پایه‌ای از آموزش و پرورش دست یابند، تولید ناخالص داخلی در آن کشور افزایش خواهد داشت.

رتبه بندی مدارس و نظام آموزشی ایران در میان کشورهای جهان

در این اینفوگرافیک رشد تولید ناخالص داخلی در طول عمر دانش آموزان برآورده شده و فرض شده است که اگر تمامی دانش آموزان در مدرسه ثبت نام کنند و به مهارت‌های حداقلی در مدارس دست یابند تا چه اندازه می توانند بر رشد اقتصادی و پتانسل اقتصادی کشور مؤثر باشند.

هرچند مدارس ایران در رتبه بندی مدارس جهانی در رده های پایین قرار دارد اما این انفوگرافی نشان می‌دهد که در صورتی که مدارس ما عملکرد بهتر و مناسب تری داشته باشند خواهند توانست پتانسیل بالای اقتصادی را در کشور ایجاد کنند.

یافته‌های به دست آمده از این بررسی به طور رسمی در انجمن آموزش و پرورش جهانی در کره جنوبی ارائه گردیده است که منجر به برگزاری کنفرانسی در سازمان ملل متحد با هدف بالا بردن آموزش و پرورش جهانی تا سال 2030  شده است.

ایسکانیوز

سخنان رئیس سازمان نظام روان شناسی كشور در مورد کارکرد و عملکرد صدا و سیما  گروه اخبار /

غلامعلی افروز با بیان اینكه بارها به مسئولان صداوسیما گفتیم كه در 40 سال گذشته نتوانستیم در صداوسیمای‌مان سیمای یك خانواده مطلوب را ترسیم كنیم اظهار داشت: متأسفانه هنر ما این است كه وضع موجود را بزرگ كرده، پخش می‌كنیم.
وی با انتقاد از این گونه فیلم‌ها و سریال‌ها تصریح كرد: این چه خانواده‌ای است ما نشان می‌دهیم كه در آن جوان جاسوئیچی دستش است و تكان می‌دهد و می‌گوید:« ننه كاری نداری؟ ما رفتیم»، این چه عبارتی است كه برای صحبت با مادر به كار می‌رود؟، اینكه «بابا گیر نده»، یا ادبیاتی كه زن و شوهر و فرزند از هم گله‌ می‌كنند كه «بچه در را باز كن، چرا دیر آمدی؟ ».

افروز ادامه داد: این ادبیات متأسفانه متداول شده و دلیل آن هم این است كه ما بلد نیستیم وضع مطلوب خانواده قرآنی، خانواده علی و زهرا علیهما سلام را ترسیم كنیم در حالی كه می‌توانیم ترسیم كنیم ولی فكر می‌كنیم بیننده نخواهد داشت در حالی كه اشتباه است.

رئیس سازمان نظام روان شناسی كشور با اشاره به فیلمی كه در امریكا 40 سال است پخش می‌شود گفت:‌ فیلمی را زمانی كه قبل از انقلاب در امریكا دانشجو بودم با عنوان‌«خانواده جان وال‌تون» یكی دومرتبه دیدم و بعد از آن آن قدر به این فیلم علاقه مند شدم كه به دنبال این خانواده می‌گشتم، حتی گاهی اوقات كه خانه اساتیدمان مهمان بودیم، می‌دیدم كه اساتیدم هم این فیلم را نگاه می‌كردند و در آنجا بحث می‌كردیم كه این برنامه زیباست.

افروز با اشاره به محتوای این فیلم تصریح كرد: در این فیلم به محض اینكه شوهر می‌خواست به خانه بیاید، خانم بلند می‌شد و با كلمه «بفرمایید عزیزم» از شوهرش استقبال می‌كرد، شوهرش هم هنگام ورود به خانه، دست خانم را می‌بوسید و وارد خانه می‌شد، بچه‌ها نیز دست بابا را می‌بوسیدند و به عنوان مثال پسری كه حواسش نبود به استقبال پدر بیاید، فرزند دیگر به او می‌گفت كه «بابا آمده است» این یعنی اینكه چرا استقبال نمی‌آیی؟

وی با بیان اینكه در این فیلم در هنگام صرف غذا، پدر خانواده به پسرش می‌گفت كه « امروز، پسرم شما دعا كن، ادامه داد:‌ این خانواده با ادبیات زیبای عاطفی با هم ارتباط داشتند و من وقتی سه ماه پیش كنگره‌ای در كانادا داشتم، وقتی در خانه بودم، دیدم هنوزم كه هنوز است، بعد از 40 سال این سریال ادامه دارد و بابای خانواده پیر شده است و جان، بزرگ شده است.

رئیس سازمان نظام روان شناسی كشور خاطرنشان كرد: نكته مهم اینجاست كه بعد از 40 سال این فیلم پربیننده‌ترین بود چرا كه مخاطبان فیلم، همه كاستی‌هایشان را در این فیلم پیدا می‌كردند، یعنی آن قدر پرجاذبه و ساده بود كه 40 سال هر هفته قسمتی از این فیلم را نشان می‌داد كه این نشان می‌دهد خانواده محبوب را همه دوست دارند.

افروز یادآور شد: در مقابل سریالی در تلویزیون ایران نشان داد كه بچه‌ها مشاهده آن را دوست داشتند كه در آن فیلم، باجناق‌ها سَرِ خانم‌های‌شان را كلاه می‌گذاشتند چرا كه به زنان‌شان می‌گفتند كه ما سر كار می رویم ولی ماهیگیری می‌رفتند و در مقابل خانم‌ها هم وقتی متوجه می‌شدند، بالش‌ها را به سوی شوهران‌شان پرتاب می‌كردند.

وی با بیان اینكه من از پخش این فیلم خیلی ناراحت بودم گفت: به همسرم گفتم كه « متأسفم كه این فیلم پخش می‌شود »؛ درست است كه پربیننده است و مردم می‌خندند اما این فیلم رابطه زن و شوهر را به گونه‌ای نشان می‌دهد كه به هیچ عنوان صحیح نیست؛ در این فیلم خانم‌ به روی شوهرش در را می‌كوبد و بیرون می‌اندازد و بعد آقا هم سر خانمی كه باید رازدار هم باشند را كلاه می‌گذارد.

رئیس سازمان نظام روان شناسی كشور با بیان اینكه صداو سیما باید این بصیرت را ایجاد كند خاطرنشان كرد: باید به دنبال نوشتن سناریوی خانواده مطلوب باشیم؛ شبكه یك سیما فیلم خانوادگی را با داستان زیبا اجرا كند كه مطمئن هستیم می‌تواند مورد استقبال مردم واقع شود، چرا كه مردم دوست دارند همان را كه كم دارند در فیلم‌ها جست و جو كنند؛ یعنی وقتی آقا به خانمش می‌گوید: «من فدای تو بشوم و دستش را می‌بوسد»، همه زن‌های دنیا می‌گویند كاش شوهر من این گونه بود، یعنی با تماشای آن كاستی‌های خود را جبران می‌كنند.

افروز گفت: خدای متعال، انسان‌ها را محبت‌پذیر و اخم‌گریز آفریده است؛ خدا آدم‌ها را تكریم‌طلب و تكذیب‌ستیز خلق كرده است و چون این را در خانواده‌شان نمی‌بینند ولی در یك داستان می‌بینند كه یك خانواده حقیقی را روایت می‌كند، شیفته آن می‌شوند.

تسنیم

گروه گزارش /

دکتر سید کاظم اکرمی وزیر سابق آموزش و پرورش و مشاور عالی فانی

در میان انبوه مشاورانی که فانی را احاطه کرده اند شاید فقط  این « دکتر اکرمی » است که روحیه معلمی خود را حفظ کرده است و سعی می کند با صداقت و شفافیت سخن بگوید .

دکتر اکرمی تاکنون انتقادات فراوانی را در رابطه با عملکرد وزرای آموزش و پرورش در دولت های نهم و دهم مطرح نموده است .

او در اردیبهشت ماه سال جاری در گفت و گو با روزنامه اعتماد چنین گفت :

« مهم‌ترين دوره‌اي كه بايد مشكل معلمان حل مي‌شد، دوره آقاي احمدي‌نژاد بود. دوره وزارت آقايان فرشيدي، دكتر علي احمدي و آقاي حاجي بابايي. اين سه نفر بايد پاسخ دهند كه با آن‌همه پول چرا نتوانستند از دولت مطالبات معلمان را بگيرند...»  ( این جا )

در هنگامه استیضاح وزیر آموزش و پرورش نیز این دکتر اکرمی بود که به نقد رفتار دوگانه و غیرصاقانه مجلسیان در برخورد با مطالبات فرهنگیان و معلمان پرداخته و انتقادات تندی را متوجه استیضاح کنندگان نمود .

مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش در ادامه گفت‌وگو با «قانون» به برخی دیگر از سکوت‌های مجلس در قبال وزارت آموزش و پرورش دولت قبل و مشکلات زیادی که ایجاد کرد، اشاره کرده و مي‌گوید:"  از سال 88 به بعد در وزارت آموزش‌ و‌ پرورش بیش از 100 هزار آموزگار استخدام شده‌اند که عمدتا آموزش ابتدایی ندیده اند، نه روان شناسی کودک و نه روش تدریس نخوانده اند. عده ای از آنها حتی دیپلم نداشته و خدمتگزار بودند که در برخی مناطق به شکل خاص برای آنها دیپلم درست کرده اند و گذاشتند روی دست وزیر فعلی !

آقایان نماینده مجلس این موقع‌ها کجا بودند که سیاست‌های غلط آموزش‌و‌پرورش را از ریشه زد. چرا آن احضار مدام به مجلس و کارت زرد و قرمز و آبی و ... نبود؟ آقای فانی وارث این همه مشکلات است و مي‌توانست نباشد الان هم دولت تعهد کرده که ساماندهی کند و اما طور دیگری از سوی مجلس رفتار مي‌شود.

بسیاری از باشگاه‌های فرهنگیان در کشور به خاطر شام و ناهارهای دوره قبل وزارتخانه و افطاری‌هايی‌ که در دوره احمدی نژاد داده شده است، از وزارتخانه بستانکار است، چرا آقایان نماینده به اینها توجه نمي‌کنند؟ چرا به خاطر سوالات کوچک وزیر را درگیر مي‌کنند. خدا کند یکی از اینها – نمایندگان مجلس معترض به فانی - در دوره‌های آینده بر روی صندلی وزارتخانه بنشیند و بفهمد چقدر اذیت شدن وزیر مشکل ساز است..."(  این جا )

 و اکنون دکتر اکرمی پس از اطلاع یافتن از محتوای حکم قطعی شده در هیات تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش برای علی پورسلیمان به سخن معلم گفت :

" بابت صدور این حکم برای مدیر گروه سخن معلم متاسفم .

متاسفانه در سال های قبل این قبیل احکام برای معلمانی که به دنبال مطالبات صنفی خویش بودند صادر گردید و خیلی از آن ها سیاسی است  و حتی جایگاه قانونی ندارد .

نباید این حکم را برای آقای پورسلیمان صادر می کردند "

او سپس ابراز امیدواری نمود تا با نامه نگاری و پیگیری این قضیه حل شود .

« گروه سخن معلم » از ابراز نظر و همدلی آقای دکتر سید کاظم اکرمی در این مورد تشکر و قدردانی می کند و امیدوار است که صدای این کارشناسان دلسوز و صادق و انتقادات آن ها در وزارت آموزش و پرورش شنیده شود .

پایان گزارش /

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور