صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نگاهی به وضعیت توزیع شیر در مدارس و چند پیشنهاد به وزارت آموزش و پرورش  با توجه به مصرف شیر و فواید آن از سوی متخصصان علم تغذیه برای همه گروه های سنی به خصوص کودکان و نوجوانان در کشور ما تقریبا از ده سال پیش توزیع شیر رایگان در مدارس به اجرا در آمده است . این طرح با هدف کاهش سو تغذیه، افزایش سلامت جسم و روان ،افزایش توان فیزیکی و فکری دانش آموزان و کاهش هزینه های درمان و اصلاح الگوی مصرف و عادت دانش آموزان به مصرف بیشتر لبنیات و فراورده های شیر که برای کودکان و حتی سالمندان لازم و ضروری است تدارک دیده شده است  ؛ البته باید سعی شود در مدارس توزیع شیر درساعات اولیه بین ساعت 8:30تا  9 صبح انجام شود و در این ساعت زنگی مجزا به نام « زنگ تغذیه » داشته باشند تا ضمن انرژی لازم برای فراگیری درس معلم افت قند و انرژی لازم تامین شود ولی گهگاه مشاهده شده توزیع شیر به ساعات آخر زنگ وتعطیلی مدرسه موکول می شود که مشکلات بعدی را به دنبال خواهد داشت .

بچه ها باید سر کلاس با نظارت معلمان خود شیر را مصرف کنند و حتی فواید شیر و عدم مصرف آن توسط معلمان چند دقیقه ای بیان شود تا بچه ها علاقه بیشتری به خوردن شیر پیدا کنند ، اما این واقعیت را نمی توان انکار کرد که همه بچه ها به یک اندازه به شیر علاقه و رغبت نشان نمی دهند  .

وادار کردن آن ها به اجبار کار پسندیده ای نیست . بعضی از بچه ها از بو و مزه شیر خوششان نمی آید. من خودم در مدرسه شاهد این موضوع هستم که بچه ها به شیرهای لیوانی علاقه ای نشان نمی دهند و بعضی از دانش آموزان از گرفتن شیر خودداری می کنند . اما شیرهای پاکتی بین دانش آموزان بیشتر طرفدار دارد . فکر می کنم شاید طعم و مزه آنها متفاوت و به ذائقه دانش آموزان بیشتر سازگار باشد . در هر صورت باید کلسیم مورد نیاز بدن دانش آموزان تامین شود هر چند که مقدار شیر اختصاص داده شده در مدارس کافی نیست.

نکته مهم این جاست که بعضی بچه ها به بوی شیر حساسیت دارند و بعد از خوردن شیر دچار دل درد و حتی حالت تهوع می شوند ، در این صورت اولیاء می توانند راه های دیگری برای افزایش کلسیم در برنامه غذایی آنان جایگزین کنند .

پیشنهاد می شود که آموزش وپرورش می تواند شیرغنی شده ی مدارس را با طعم های مختلف بین دانش آموزان همراه با یک خوراکی کوچک و پر ویتامین و مغذی و متنوع که با ذائقه بیشتر دانش آموزان سازگار باشد توزیع کند چون مصرف شیر در کشور ما نسبت به کشورهای اروپایی از رقم پایینی برخوردار است  ، این در حالی است که باید توزیع شیر در مدارس به شکل جدی تر و به مدت طولانی تر دنبال شود .

مربیان بهداشت در مدارس می توانند ضمن معاینه بهداشت و دهان و دندان بچه ها و توصیه های لازم ،آنان را به خوردن شیر تشویق و با تماس و مشاوره با اولیاء مراتب و فواید خوردن شیر را توضیح دهند تا آنان نسبت به این نعمت باارزش از سوی خداوند آگاهی لازم را دریافت کنند . کشورهای موفق مانند سوئد ، فنلاند ، آلمان و فرانسه و غیره .... شیر رایگان و غنی شده را تا پایان دوره متوسطه درمدارس بی وقفه حتی با خوراکی های مغذی و متنوع دیگر توزیع می کنند چرا که به عنوان منبع غنی کلسیم و پروتئین در رشد جسمی و فکری کودکان و نوجوانان اثر گذاراست .

بودن بچه ها در کنار هم در کلاس تمایل آن ها را به خوردن شیر بیشتر می کند و در بعضی از وقت ها سبب یادگیری و الگو برداری از سایر دانش آموزان می شود .

آن چه مهم است سلامت جسمی و فکری کودکان این مرز وبوم است که باید مورد توجه جدی مسئولین و دست اندر کاران تعلیم و تربیت کشور قرار گیرد که با برنامه ریزی منظم و استفاده بیشتر از شیرهای با کیفیت با بسته بندی شیک و جذاب وایمنی بالا به اهداف مورد نظر رسید .

گهگاه مشاهده شده در هنگام حمل و نقل از کارخانه تا مدرسه به علت عدم کیفیت لیوان و استحکام آن لیوان ها ترکیده و به سبدهای شیر سالم آسیب رسانده که شیرهای پاکتی این نقص را نداشتند و این شیرها مزه آب می دهند و دانش آموزان از خوردن آن امتناع می کنند ؛ این همه هزینه اما کم فایده چرا ؟

کارشناسان علم تغذیه براین عقیده اند کلسیم یکی از عناصر اصلی در رشد و نمو بدن محسوب می شود که برای نگهداری سطح سلامت افراد بسیار موثر و ضروری است .

توزیع شیر در مدارس به منزله تامین نیاز کودک به این مواد غذایی نیست بلکه کامل کننده بخشی از نیاز کودک در طول یک هفته است. هدف فرهنگ سازی و تشویق دانش آموزان به این مواد غذایی باارزش و مغذی است .

متاسفانه سرانه مصرف شیر در کشور ما نگران کننده است و هر چند ماه قیمت آن افزایش می یابد.

به راستی ؛ چه کسی به فکر سلامت و هزینه های درمانی مردم است ؟

در صورت عدم اصلاح مصرف شیر در آینده با افزایش پوکی استخوان و رقم بالایی از بیماری های مربوط به دهان و دندان ، پوست و مو و اختلالاتی در رشد کودکان و نوجوانان مواجه خواهیم بود ، برای این که بتوانیم جامعه ای سالم و پویا داشته باشیم باید به تغذیه فرزندان مان اهمیت بدهیم .

من معتقدم همه باید به کمک یکدیگر سنت های صحیح گذشته را دوباره احیا ء کنیم و الگو های غذایی خود را اصلاح کنیم .

در دین مبین اسلام در مورد مصرف شیر از بزرگان دینی ما توصیه های زیادی شده است که امام هشتم ما شیعیان حضرت امام رضا علیه السلام هر وقت غذایی می خورد چنین دعا می کرد خدایا به ما برکت عنایت کن و بهتر از آن را روزی ما فرما اما هر گاه شیر می نوشید این گونه دعا می کرد خدایا آن شیر را برای ما مبارک گردان و از آن روزی ما فرما .

خداوند هیچ دردی را نیافرید مگر در مقابل آن دوایی قرار داد ، پس بر شما باد به نوشیدن و بهره بردن از شیر گاو ، زیرا گاو از هر درخت و بوته ای می چرد و این گونه است که شیر دوای دردهاست ؛ پس توصیه می شود شیر و فراورده های آن را در سبد غذایی خود قرار دهیم و کودکان و نوجوانان این سرزمین را تشویق به نوشیدن شیر این نعمت الهی کنیم و از خالق این نعمت ها و زیبایی ها صمیمانه تشکر کنیم و همیشه بگوییم :

الحمد الله رب العالمین


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 24 آبان 1394 13:00

زنگ انشاء

زنگ انشا و خلاقیت در دانش آموزان  « نه! چرا نمی‌فهمی؟ نباید این قدر توی جمله‌هات من باشه. چند بار بهت بگم؟ »

معلم سوم دبستان من معلم خوبی بود. وقتی مسائل ریاضی را سریع حل می‌کردم، همیشه تشویقم می‌کرد. وقتی درس‌ها را خوب و کامل پاسخ می‌دادم، خوشحال می‌شد.

اما در دو درس خیلی سخت می‌گرفت.

یکی دیکته و دیگری انشا.

من همیشه در نوشتن شتاب زده بودم. هنوز هم هستم. خیلی از کلمات را در دیکته ناخواسته جا می‌انداختم. هر وقت نمره‌ی دیکته‌ام بیست نمی‌شد به خاطر « جا افتادن کلمات » بود. آن موقع یکی از روش‌های شایع برای کلاه گذاشتن سر معلم‌ها در دیکته، جا انداختن بود.

اگر نمی‌دانستی که « صابون » درست است یا « سابون ». بهترین روش این بود که وقتی معلم می‌گوید: «علی صبح از خواب بیدار شد و با صابون صورتش را شست»، تو بنویسی: «علی صبح از خواب بیدار شد و صورتش را شست». عموماً شانس می‌آوردی و معلم وقت تصحیح خیلی دقیق نبود و همین که غلط را نمی‌دید، نمره‌ی بیست می‌داد.

شاید اصطلاح « دیکته‌ی ننوشته غلط ندارد » هم از همین جاها درآمده باشد !

اما من هرگز چنین قصدی نداشتم. در شتاب زدگی نوشتن، کلمات گم می‌شدند و بر روی کاغذ نمی‌آمدند. یادم می‌آید که یک بار دیکته هفده شدم. چون لغت‌های « در » و « دیوار » و « نگاه » را جا انداخته بودم.

هر چه توضیح دادم که انگیزه‌ی من از جا انداختن در و دیوار، قطعاً ندانستن دیکته نبوده چون اصلاً دیکته‌ی دیگری ندارند و هر چه توضیح دادم که درست است که « نگاه » را می‌توان « نگاح » هم نوشت، اما این را هم « به خدا! » بلد بودم. حتی به خانم نعیمی نشان دادم که عبدالله زاده هم که نمره‌اش همیشه کم بود و دیکته ده هم نمی‌شد، نگاه را درست نوشته است. این ثابت می‌کند که من هم بلد بوده‌ام نگاه را بنویسم!

بدتر از دیکته، درس انشا بود. نمی‌دانم چرا این قدر در انشا وضع من فاجعه بود.

همه‌ی جمله‌هایم با من شروع می‌شد. « من درخت را دوست دارم ». « من طبیعت را دوست دارم ». « من دود را دوست ندارم». « من ...».

همیشه معلم‌مان ناراحت می‌شد. حق هم داشت. او می‌گفت من در همه‌ی درس‌های مهم بیست می‌شوم و نباید از درس بی‌اهمیتی مثل انشا، نمره کم بیاورم.

دیکته و انشا، کابوس من بود. آن روزها، جهنم را جایی تصور می کردم که آب و هوا و همه‌چیزش خوبش است و عظیم‌ترین عذابش این است که فرشته‌ای، هر صبح و شام به بندگان گناهکار، دیکته و انشا می‌گوید.

ماجرا هر سال جدی و جدی‌تر شد.

در کنار زنگ ورزش ( که هنوز هم تنم را می‌لرزاند و زمانی در مطلبی تحت عنوان آن روزهای سخت درباره‌اش نوشتم) زنگ انشاء و بعداً ادبیات، کابوس من بود. ذهن مکانیکی من هم ظاهراً قصد همراهی نداشت. در آن سال ها عشق من برنامه نویسی بود. اسپکتروم و کمودور ۶۴ تازه آمده بود و هر چه ساختار مکانیکی برنامه نویسی را می‌فهمیدم، ساختار دینامیکی انشا برایم غیرقابل درک بود.

 1- سوم راهنمایی معلم عجیبی برایمان آوردند: « محمد ایوبی ». جنوبی بود. جنوب را خیلی دوست داشت. شنیده بودیم که نویسنده است. آن روزها، هنوز اینترنت نبود تا تحقیق کنیم و ببینیم او کیست. فقط این را می‌دانستیم که «ظاهراً نویسنده‌ای است که از جنوب آمده است و زیاد سیگار می‌کشد و جدی است و به ندرت لبخند می‌زند، اما مهربان است ».

نخستین جلسه‌ی کلاس، قسمتی از یکی از نوشته‌هایش را خواند، اصلاً یادم نیست چه بود اما خوب یادم هست که اصلاً نفهمیدیم منظور آن قسمت از نوشته که برایمان خواند چه بود.

خیلی وقت‌ها موضوع انشا آزاد بود !

برای ما عجیب بود. همیشه یاد گرفته بودیم که « انشا » با « موضوع انشا » شروع می‌شود! می‌آمد و برای هفته‌ی بعد موضوع انشا را اعلام می‌کرد: « موضوع آزاد! ».

چقدر عجیب و خوب بود.

وقتی یک نفر انشا می‌خواند از بقیه می‌خواست که آن را نقد کنند. ما هم که نه فهم نوشتن داشتیم و نه فهم نقد. حرف‌های پرت و پلایی می‌گفتیم و او با دقت گوش می‌داد و سر تکان می‌داد.

معمولاً وقتی همه نقد می‌کردند، خودش هم چند جمله‌ای صحبت می‌کرد. محمد ایوبی،‌ فقط یک کلمه بلد بود: « فضاسازی ».

هر وقت انشا تمام می‌شد و ما همه‌ی حرف‌های پرت و بی‌خاصیت خودمان را می‌زدیم، رو به نویسنده‌ی انشا می‌کرد و می‌گفت: « فضاسازی انشای تو می‌تواند بهتر شود ». بعد توضیح می داد که باید فضا را منتقل کنی. اگر انشای تو در مورد یک رویداد غم انگیز است، باید روایت و جملات و توضیحات تو، این غم را منتقل کند. اگر ماجرا، ماجرای شادی است، باید این فضا منتقل شود. به قول او می‌گفت: «کسی که انشای تو را می‌خواند از لحاظ احساسی که به محیط دارد، نباید با تو که در آن محیط بوده‌ای یا به آن محیط فکر کرده‌ای، تفاوتی داشته باشد».

کم کم ما هم یاد گرفتیم. هر کس انشا می‌خواند،‌ اجازه می‌گرفتیم و می‌گفتیم: « استاد! انشایش فضاسازی ندارد! می‌شد فضاسازی بهتری انجام داد ». ایوبی هم خوشحال می‌شد و لبخند می‌زد و تایید می‌کرد.

گاهی در زنگ‌های تفریح، به شوخی کمی هم مسخره‌اش می‌کردیم. نه به عنوان بی‌احترامی. اما هر کس با هر کس حرف می زد، می‌گفت: «نه! تو مشکل فضاسازی داری! ». یادم است که آن سال ها بعضی‌ها در مدرسه هدایت یا آل احمد می‌خواندند و ما که نمی‌فهمیدیم اینها چه کتاب هایی است، فقط می‌پرسیدیم: « فضاسازی را خوب انجام داده؟ ».

هر وقت انشا را برای محمد ایوبی می‌خواندیم، نظری در مورد فضاسازی می‌داد و می‌گفت برو و انشا را اصلاح کن و دوباره هفته‌ی بعد بیاور.

یادم است که یک بار انشایی در مورد یک اتفاق در اتوبوس نوشتم و سه بار در طول سه جلسه، آن را با اصلاحات سرکلاس خواندم. اصلاً اصراری به انشای جدید نداشت. شاید فرقی هم نمی‌کرد. موضوع انشای بعدی هم معلوم بود: « آزاد! ».

کم کم فهمیدیم که برای استاد ما، هیچ چیز مهم نیست. نه سر انشا را کار دارد نه ته آن را. نه پیام اخلاقی آن را. فقط فضاسازی را می‌فهمد.

سال تحصیلی از نیمه گذشته بود که محمد ایوبی، لغت دیگری را هم به کلاس اضافه کرد: « شخصیت پردازی! ». حالا دیگر ورد کلاس انشا، شخصیت پردازی بود. ایوبی می‌گفت که هر کسی که در انشایت به او اشاره می‌کنی باید برای کسی که می‌شنود،‌ آشنا و شناخته شده باشد. باید اگر دیگران او را ندیده‌اند، وقتی می‌بینند احساس کنند که او را کامل می‌شناسند و با او آشنا هستند.

حالا دیگر نقد‌های کلاسی ما حرفه‌ای‌تر شده بود. هر کس انشا می‌خواند، «در فضاسازی جای کار داشت. می‌توانست شخصیت پردازی را هم بهتر انجام دهد!». تازه حالا اوضاع خیلی بهتر بود. اگر در انشا به سه نفر اشاره می‌شد می‌توانستیم بحث کنیم که شخصیت پردازی کدام بهتر یا بدتر از بقیه است! شاید شما نتوانید احساس آن روزهای من را کامل تصور کنید. چون لذت نقد را فقط کسی می‌فهمد که بر روی صندلی منتقد نشسته باشد!

کلاس انشای آن سال تمام شد.

محمد ایوبی آخرین جلسه، به درخواست ما قسمتی از یکی از رمان‌هایش را خواند. این بار هم مثل اول سال نفهمیدیم ماجرای داستان چه بود. داستان را خواند و سکوت کرد. همه فقط نگاهش می‌کردیم. شاید اگر جرات داشتیم به عادت همیشه، برای اینکه اثبات کنیم چیزی فهمیده‌ایم، نظراتی در مورد « فضاسازی » و « شخصیت پردازی » می‌دادیم.

سال های پس از آن، من با شریعتی آشنا شدم. جدای از مفاهیم ایدئولوژیک حرف های او – که در مقطعی آتش به جان بسیاری از هم‌نسلان ما انداخته بود – نکته مهمی برایم جلب توجه می‌کرد.

شریعتی – که حتی به تایید منتقدانش،‌ استاد سخن است و قلم و کلام، رام اوست – دو چیز را خیلی خوب می‌داند. دو چیزی که از اسلام بهتر می‌شناسد و از فلسفه بیشتر می‌فهمد و از اقتصاد بیشتر توجه دارد و رگه‌هایش در حرف‌هایش از جامعه‌شناسی – که میگفت علاقه‌‌ی اصلی اوست – شفاف‌تر است:

شریعتی استاد «فضاسازی» و «شخصیت پردازی» بود.

شریعتی گورستان مون پارناس را چنان زیبا و رویایی توصیف کرد که سال ها بعد، وقتی در کنار آن گورستان ایستادم، دیدم که فضایی که شریعتی ساخته از واقعیتی که روبروی خودم می‌بینم،‌ سنگین‌تر است و بر روی آن سایه می‌اندازد. همچنان که آن نیمکت معروف باغ ابسرواتوار را که هر روز روی آن می‌نشست و آن دختر اندیشمند متفکر،‌ بی آنکه کلامی بگوید در کنارش می‌نشست و سکوت می‌کرد.

شریعتی شخصیت پردازی را هم خوب می‌دانست. بر این باورم که آنچه اکثر هم نسل‌های من و حتی نسل قبل از ما از ابوذر می‌شناسد،‌«ابوذر شریعتی» است. هم او که بیشتر سوسیالیست بود تا مسلمان.

لویی ماسینیون را ندیده‌ایم اما مطمئنم که او برای هیچ یک از خوانندگان شریعتی غریبه نیست.

امروز می‌دانم که پروفسور شاندل که شریعتی از او نقل قول می‌کرد و شعرهایش را می‌گفت و هنوز خیلی از عاشقان شریعتی از شاندل هم نقل می‌کنند، اساساً وجود خارجی نداشته است. شاندل، فرانسوی همان لغت «کندل» انگلیسی به معنای شمع است. صفتی که شریعتی برای خودش قائل بود و احساس می‌کرد در فضای تاریک آن سال ها، نقش شمع برای مردم را دارد. اما مستقیم دوست نداشت به آن اشاره کند.

گاهی هم شعر‌هایش را با «شریعتی مزینانی – علی» امضا می‌کرد و کنارش در داخل پرانتز می‌نوشت: «شمع».

اما مهم نیست که شاندل هرگز نبوده است. بسیاری از ما، سال ها با داستان‌ها و نقل‌ قول‌هایی که شریعتی از پروفسور شاندل کرده است، با عاشقانه‌ترین روایاتی که از او گفته و شعر‌هایی که از او «ترجمه!» کرده،‌ زندگی کرده‌ایم.

شریعتی برای من الگوی نوشتن این روزها شد. اینکه اول باید بر ابزار قلم مسلط شوی. اول باید به قول محمد ایوبی،‌ شخصیت پردازی و فضاسازی را یاد بگیری. مهم نیست که نوشته‌هایت چه پیامی دارد. یا اصلاً پیام دارد یا نه. روزی که ذهن بازی داشتی و دیدگاه و نگرشی که خواستی به دیگران منتقل کنی، ابزارت به کمکت خواهد آمد و باقی، هر چه هست تلاش است و کوشش و جهاد...

حیف از نظام آموزشی فرسوده‌ و ناکارآمد ما، که می‌خواهد قبل از آموزش ابزارها، تزریق افکار را آغاز کند.

چنین می‌شود که در انشای دبستان، قبل از نحوه‌ی نگارش انشا، موضوع انشا مهم می‌شود و نخستین موضوع هم می‌شود: « علم بهتر است یا ثروت؟».

سوالی که برای خود معلم هم جوابش مشخص نیست. پدر و مادرمان هم جوابش را نمی‌دانند. الان که فکر می‌کنیم هم، دلمان هم با این است و هم با آن.

شاید تمایل وحشتناک و نامتعارف ما به برخی رشته های دانشگاهی، ناشی از این «موضوع انشای احمقانه» باشد که می‌کوشیم اشتراک بین علم و ثروت را جست و جو کنیم و حاصل آن چیزی نمی‌شود جز: پزشکی و مهندسی و حقوق.

نمی‌دانم. اما شاید اگر می گفتند: « تاریخ را ترجیح می‌دهید یا جغرافی » یا هر موضوع احمقانه‌ی دیگر، امروز ما نوع دیگری از زندگی را تجربه می‌کردیم و از آن کودکی، تقابل شگفت‌انگیز علم و ثروت، پیش چشممان قرار نمی‌گرفت!

بعد از آن سال،‌ کم و بیش می‌نوشتم. اما همیشه آنها را دور می‌ریختم. کلاس‌های ایوبی نبود که بتوانی بروی و آن مزخرفات را بخوانی و او لبخند بزند و بگوید که « روی فضاسازی و شخصیت پردازی» بیشتر کار کن! حالا همان آدم های معمولی کنارت بودند که نه فضاسازی می‌فهمیدند و نه شخصیت پردازی. فقط می‌خواستند محتوا و معنای نوشته‌ات را نقد کنند و زیر چاقوی جراحی ببرند.

دیگر ننوشتم تا سال ۸۴. سالی که وبلاگ نویسی را شروع کردم. برای فراموش کردن را تا سال ۹۰ نوشتم و از آن سال به تدریج برای آمدن به این خانه‌ی جدید آماده شدم. ماجرای نوشتن، با ایوبی تمام شده بود و آنچه مانده بود،‌ تمرین نوشتن بود.

محمد ایوبی ، سال هشتاد و هشت، به علت بیماری ریوی فوت کرد. خبر درگذشت او را در بی بی سی خواندم. نمی‌دانستم که آن قدر آدم مهمی بوده که اخبارش را رسانه‌های بین‌المللی منتشر می‌کنند. سال هشتاد و هشت اینترنت آمده بود. می‌شد جست و جویی درباره‌ی آن معلم مدرسه کرد. دیدم که نوشته‌اند از نویسندگان بزرگ بوده. دیدم که نوشتند شاهنامه پژوه بوده. دیدم که در ویکی پدیا، صفحه‌ای به نام او وجود دارد. دیدم که نویسنده‌ای بوده از دیار جنوب و هر چه نوشته از همان دیار بوده. دوباره داستان‌هایش را خریدم و خواندم. حتی آنهایی را که سر کلاس یک بار گفت، زیر تیغ ممیز به مقوا تبدیل شده‌اند.

اما مهم نیست. ایوبی نویسنده‌ی بزرگی بوده باشد یا یک معلم معمولی، آنچه مهم است، درسی بود که برای من و هم دوره‌های من و شاید آنها که امروز حرف‌های او را از خلال روایت‌های من می‌شنوند،‌ باقی گذاشت: وقت تمرین نوشتن، به پیام نوشته فکر نکنید. فضاسازی کنید و شخصیت پردازی. هدف شما تمرین نوشتن است و نه تربیت دیگران.

روزی می‌رسد که حرفی برای دیگران دارید و آن روز، فضاسازی و شخصیت پردازی، مهم‌ترین ابزار شماست.

مجموعاً در کلاس ایوبی پنج بار انشا خواندم. دو بار یک موضوع و سه بار موضوع دیگر. چهار بار اول نمره‌ای نداد و گفت برو و اصلاح کن. مشکل شخصیت پردازی و فضاسازی دارد. آخرین هفته‌ی سال، اما به من بیست داد.

کاش امروز بود و انشای جدید من را می‌خواند و دوباره هم،‌ در همان دو مورد،‌ برای این شاگرد قدیمی‌اش نظر می‌داد...

روزنوشته ها

محمد ایوبی


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دیدگاه

گروه اخبار /

وضعیت کتاب خوانی در ایران و جایگاه شغل معلمی در جامعه

دکتر غلامعلی افروز روز دوشنبه در مراسم اختتامیه بیست و دومین دوره جشنواره کتاب سال دانشجویی اظهار داشت: بذر پربرکت جهاد دانشگاهی که در انقلاب کاشته شد امروز تبدیل به درختی پربار شده و به عنوان مقدس ترین، پویاترین و خلاق ترین نهاد کشور به شمار می رود.
وی با بیان اینکه جهاد دانشگاهی قداست و زیبایی خویش را حفظ کرده است گفت: این نهاد در رشد علمی و فرهنگی و فنی جامعه اثر بخشی ماندگاری داشته است.
استاد ممتاز دانشگاه تهران افزود: اغلب اوقات در هفته کتاب بحث اندک فرهنگ مطالعه در کشور مطرح می شود و معتقدم در این زمینه راهی نداریم مگر اینکه به خانواده و مدرسه رجوع کنیم.
وی اظهار داشت: اگر والدین و معلمان در هفته یک کتاب بخوانند و به کودکان شان آن را با گشاده رویی نقل کنند بچه ها شیفته آن کتاب خواهند شد.
مشاور وزیر آموزش و پرورش یادآور شد: به طور حتم در کشوری که کودکان شان آرزوی شغل معلمی داشته باشند آن سرزمین فرهنگی خواهد شد.
وی گفت: هم اکنون در کشورهای توسعه یافته بهترین، تواناترین و باسوادترین افراد در مدارس هستند و حقوق شان هم بالاتر از میانگین کارمندان دولت است.
این استاد ممتاز دانشگاه تهران با اشاره به نقش رسانه ها در ترویج فرهنگ کتاب خوانی اظهار داشت: صدا و سیما باید در این راستا گام های بیشتری برداشته و خانواده های مطلوب در زمینه کتابخوانی را به جامعه نشان دهد.
وی گفت: همچنین برنامه های وزارتخانه ها، سازمان ها و نهادها باید خانواده محور بوده که در آن از کتاب های مفید نقل می شود.
افروز با بیان اینکه باید ایده های نو را در کتاب هایمان تولید کنیم تصریح کرد: برخی ناشران مطلوب جهانی فقط آثاری را به چاپ می رسانند که حرف تازه ای داشته باشند.
در بیست و دومین جشنواره کتاب سال دانشجویی 594 اثر دریافت شد که در 6 گروه طبقه بندی و مورد ارزیابی قرار گرفت.
از بین این آثار، 10 اثر برگزیده و 27 اثر تقدیری در بخش های مختلف مانند ناشر برگزیده، مولف جوان، مولف پرکار و غیره معرفی شدند.

ایرنا


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

اعتراض یک معلم بیمار نسبت به وضعیت خدمت و بازنشستگی پیش از موعد خود

با سلام خدمت دست اندر کاران سایت سخن معلم و تقدیر از پی گیری های دلسوزانه شما


اینجانب یکی از بیماران متقاضی بازنشستگی پیش از موعدم که متاسفانه امسال با طناب پوسیده همکاران اداره کل بعد از تکمیل فرم بازنشستگی و شنیدن وعده وعید های بازنشستگی حتمی تا اول مهر از دریافت ابلاغ تدریس خود داری نمودم و در پی بی تدبیری و بد قولی همکاران مسوول تا آخر مهر بلاتکلیف بودم و بعد از نیامدن اسامی بازنشستگان از اول آبان مجبورم با تغییر اجباری مقطع به عنوان تقلیل کار ابتدایی در چند مدرسه دخترانه و پسرانه کار کنم ؛ آن هم با بیماری سختی که دارم و رفت وآمد برایم مشکل و خطرناک است .( البته لازم به توضیح است شبیه من کم نیستند ) .

همه اینها یک طرف و بی مسولیتی و بی توجهی مسئولان هم یک طرف .

بنده حداقل چند نامه و گلایه از همکاران دیگر در این سایت  درباره همین موضوع دیده و خوانده ام که از مسئولان محترم تقاضای رسیدگی به وضع شان را داشته اند که تعدادی از آنها واقعا دردناک و تاثر انگیز بود.

اما " هیچ پاسخی از آنها دریافت نشد "  .

حال حرف من این است که جناب وزیر !


1- این حق ماست که بدانیم تکلیف مان کی روشن می شود و وظیفه شماست که پاسخ گو باشید .

شما اگر چه رئیس تشریف دارید ولی انگار یادتان رفته مسئولیت شما خدمت و پاسخ گویی است نه سر دواندن و به حسب نیاوردن ما !
کاش به خودتان زحمت می دادید و با یک توضیح مختصر و چند خطی تکلیف ما را روشن می کردید که اصلا قرار است که ما بازنشسته شویم یا نه . این برنامه و تصمیم هم به سرنوشت بسیاری از برنامه ها و تصمیماتی دچار شده که گریبان گیر ما و وزارت آموزش و پرورش است؟


2- شما که احتمالا قادر به حل مشکل به این کوچکی نیستید و خودتان هم نمی دانید چه کار باید بکنید چگونه می خواهید مشکلات تلنبار شده آموزش را حل کنید؟


3- گاه فکر می کنم شما از درک واژه  « بیماری صعب العلاج » ناتوانید وگرنه هر کودک نوپایی هم می داند که آدم بیمار به سختی می تواند خودش را اداره کند چه برسد به چند کلاس و پایه آن هم در شرایطی که با بی تدبیری و بی مسئولیتی همکاران شما دچار استرس و آشوب بلاتکلیفی است؟


4- جناب وزیر :

تا جایی که من می دانم متقاضیان بازنشستگی پیش از موعد در تهران حدود 400 نفرند و فکر هم نمی کنم با احتساب متقاضیان شهرستانی هم تعداد ما خیلی زیاد شود " خدا وکیلی شما که از حل مساله به این سادگی ناتوانید "چگونه مشکلات و مسائل بزرگ تر را حل خواهید کرد؟


5- آخر اینکه خود را به ناشنوایی زدن و به حساب نیاوردن ما نهایت بی انصافی و ضعف است ، مخصوصا که شنیده شده موانع بازنشستگی پیش از موعد بر طرف شده و انگار سستی و کوتاهی از جانب وزارتخانه است .

یا نکند که تجربه پارسال به مذاق تان خوشایند بوده و تصمیم دارید اعلام نتایج را تا اسفند کش بدهید ؟

به هر حال : بله یا خیر ؟!

ما بازنشسته خواهیم شد یانه ؟!

باید پاسخی شفاف و روشن داشته باشید تا با این کار هم با اعصاب ما کمتر بازی شود و هم ما را از نگاه توهین آمیز مسئولان اداره و به خصوص کار گزینی ها برهانید که حاکی از این مثل همراه شماتت است که :

" خود کرده را تدبیر نیست " .

به خصوص که در نهایت بی وجدانی از بسیاری از ما تعهد گرفته شده که در صورت عدم بازنشستگی باید به مقطع ابتدایی برویم و آنجا مشغول شویم !

این جای تعجب ندارد؟

وجدان شما را سیلی نمی زند ؟

انگار تقصیر ماست که بیمار شده ایم و از همه بدتر گنهکاریم که متقاضی بازنشستگی به علت بیماری هستیم و باید این گونه مجازات شویم !
به هر حال بیماری خبر نمی کند و گریبان شما را هم ممکن است بگیرد  ...

پس :

« جناب  آقای جدایی - ریاست محترم مرکز اطلاع رسانی و  روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش - که در پی کوچکترین اعتراضی به ساحت مقدس وزارت دست به قلم شده و عریضه ای عریض و طویل در دفاع از عملکرد خود ارایه می دهید !»

یک بار هم از سر تکلیف و وجدان ، پاسخ ما را بدهید که این تکلیف و وظیفه شماست ...


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان

گروه اخبار /

وضعیت مربیان پیش دبستانی و پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته

عطاءالله سلطانی صبور ، رئیس کمیته آموزش و پرورش کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص جلسه اخیر این کمیته با مسئولان آموزش و پرورش اظهار داشت: این جلسه در هفته قبل انجام شد و راجع به موضوع نیروهای پیش‌دبستانی بحث شد؛ زیرا عنوان شده است به صورت سلیقه‌ای آنها را جذب کرده‌اند و برخوردهای نامناسبی در بعضی نقاط با آنها شده است که این موضوع باعث اعتراض آنها و نیز نیروهای خرید خدمت و بهداشت مقابل مجلس شده بود.

وی ادامه داد: این جلسه با حضور سیدمحمد بطحایی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش و مجموعه کارگزینی این وزارتخانه انجام شده و مقرر شد این موضوع بررسی شود و آنها گزارشی به مجلس ارائه کنند.

سلطانی‌صبور افزود: در این جلسه بحث بودجه آموزش و پرورش، پاداش پایان خدمت بازنشستگانی که چند ماه پیش بازنشسته شدند اما هنوز پاداش خود را دریافت نکرده‌اند و نیز مشکلات حوزه انتخابی نمایندگان بررسی شد.

فارس

انتهای پیام/


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در بازنشستگان

وضعیت رتبه بندی معلمان برای نیروهای ستادی آموزش و پرورش  گروه اخبار /

اسفندیار چهاربند مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران در پاسخ به این پرسش که «آیا طرح رتبه‌بندی به نیروهای ستادی آموزش و پرورش تعلق می‌گیرد؟»، اظهار داشت: نیروهای ستادی دو دسته هستند که به یک دسته از آنها تعلق می‌گیرد.

وی افزود: دسته نخست، افرادی هستند که از ابتدا نیروی آموزشی بودند و اکنون به ستاد آمده‌اند که به این افراد رتبه‌بندی تعلق می‌گیرد و دسته دوم افرادی هستند که از بدو استخدام به عنوان نیروی اداری استخدام شده‌ و در حکم آنها اداری درج شده است که رتبه بندی به این افراد فعلاً تعلق نمی‌گیرد.

چهاربند در خصوص تعداد افرادی که در تهران مشمول طرح رتبه‌بندی نمی‌شوند، گفت: در تهران حدود 2400 نیروی اداری داریم که به آنها رتبه بندی تعلق نمی‌گیرد.

وی در پاسخ به این پرسش که «آیا جایگزین رتبه‌بندی، موضوع دیگری برای نیروهای اداری ندارید؟»، تصریح کرد: فعلاً از طریق اصلاح کارانه و نظام اضافه کار ساعتی، این موضوع را جبران می‌کنیم و پیگیر آن هستیم تا به طریقی رتبه‌بندی شامل این افراد هم شود.

مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران گفت: احکام رتبه‌بندی تمام نیروهایی که واجد شرایط هستند صادر شده است.

فارس

انتهای پیام/


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

گروه گزارش /

در ابتدای فرورین ماه سال 1393  مطلبی با عنوان « گزارشی از یک پروژه ناتمام عمرانی » در سخن معلم منتشر گردید .

متن گزارش را می خوانید :

دلسوزی و مسئولیت پذیری در آموزش و پرورش

گزارشی از یک پروژه ناتمام عمرانی
هنرستان شهید باهنر منطقه 9 تهران

" در اردیبهشت سال 91 کلنگ احداث سوله ورزشی بر زمین زده شد اما پس از حدو 2 ماه کار تعطیل شد .
پیمانکار این سال ورزشی مطابق قرار داد قرار بوده آن را با مبلغ توافق شده 170 میلیون تومان بسازد اما بنا بر دلایلی که مهم ترین آن بالا رفتن ناگهانی قیمت ها بود ، از انجام آن سر باز زد و تاکنون پیمانکار جدیدی نیز برای آن مشخص نشده است .
بنا به گفته مسئولان آموزش و پرورش ، هزینه ساخت ، اجرا و تحویل این پروژه بر عهده سازمان نوسازی مدارس بوده است که تاکنون و با وجود نامه نگاری های متعدد ، پاسخی به آن داده نشده است .
قرار بوده است این سالن ورزشی ظرف 4 ماه راه اندازی شود اما با وجود گذشته حدود دو سال هنوز بلاتکیلف است .
 مسئول تربیت بدنی این واحد آموزشی  می گوید : « وجود این سوله ناتمام علاوه بر آن که چهره حیاط مدرسه را خراب کرده است ، کاربری مفید ورزشی را هم دچار اختلال کرده است .»

یکی از همسایگان این واحد آموزشی به سخن معلم گفت : « نزدیک دو سال است که حیاط مدرسه را به این شکل درآورده اند . کافی است باد و یا طوفانی شود ، همه جای خانه ما را گرد و خاک می گیرد . چند بار به مدرسه و مسئولان گفته ایم ، اما کسی جواب نمی دهد ... »
 مدیریت این واحد آموزشی و نیز مدیریت قبلی اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران ، آقای عزتی ، پیگیری هایی در این مورد انجام داده اند ، اما تاکنون به نتیجه ای نرسیده است .
از مسئولان انتظار می رود با توجه به ضرورت توسعه و یهسازی فضاهای ورزشی ، نسبت به تکمیل این پروژه ، اقدام لازم به عمل آید ."

با پی گیری های انجام شده ، تکمیل  این سوله ورزشی قبل از سال تحصیلی جدید به پایان رسید .

دلسوزی و مسئولیت پذیری در آموزش و پرورش

با گذشت چند ماه از اتمام این پروژه ورزشی ، این ساختمان هنوز تحویل مدیریت واحد آموزشی نگردیده است .

ضمن آن که در داخل این مجموعه ورزشی هیچ گونه وسایل و یا تجهیزات ورزشی نصب نشده است .

دانش آموزان با وجود این سوله ورزشی مجبورند در بیرون و در محوطه بازی کنند .

این در حالی است که با  اختصاص بودجه اندکی می توان این سالن ورزشی را تکمیل و آماده بهره برداری نمود .

لازم است که مسئولان مربوطه با تعیین اولویت ها پاسخ گوی چنین مواردی بوده و اقدامات لازم و سریع را در این مورد انجام دهند .

« از فرهنگیان و معلمان سراسر کشور درخواست می گردد در صورت وجود چنین مواردی گزارشی را همراه با تصاویر برای گروه سخن معلم ارسال فرمایند . »

دلسوزی و مسئولیت پذیری در آموزش و پرورش

پایان گزارش /


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در گفت و شنود

توافق‌نامه همکاري سه جانبه بين صندوق بازنشستگي کشوري، وزارت آموزش و پرورش و دفاتر پيشخوان دولت  گروه اخبار /

توافق‌نامه همکاري سه جانبه بين صندوق بازنشستگي کشوري، وزارت آموزش و پرورش و دفاتر پيشخوان دولت با حضور سيدمحمد بطحايي معاون توسعه مديريت و پشتيباني وزارت آموزش و پرورش به عنوان نماينده وزارت آموزش و پرورش، علي فلاح حقيقي دبيرکل کانون کشوري دفاتر پيشخوان خدمات دولت به عنوان نماينده اين کانون و محمدرضا ترابي، معاون اداري مالي صندوق بازنشستگي کشوري به عنوان نماينده صندوق، در محل صندوق بازنشستگي کشوري منعقد شد.
موضوع اين توافق‌نامه ارايه خدمات بازنشستگي کارکنان آموزش و پرورش با هماهنگي صندوق بازنشستگي کشوري در دفاتر پيشخوان خدمات دولت (شهري و روستايي) است.


براساس انعقاد اين توافق‌نامه استعلام مشترکين بازنشسته صندوق، اصلاح اطلاعات هويتي بازنشستگان و موظفين، درخواست قطع حقوق ناشي از فوت، چاپ فيش حقوقي و حکم بازنشستگي، هزينه بيمه عمر، درخواست وام، تقاضاي تورهاي زيارتي و سياحتي خدمات گردشگري به بازنشستگان، تمديد وکالت نامه داخل کشور و درخواست کارت شناسايي و منزلت ، کاهش تعداد وراث و درخواست صدور گواهي دريافت حقوق از صندوق براي ارائه به ساير مراجع از جمله خدماتي است که حداکثر از چهار ماه آينده به دفاتر پيشخوان خدمات دولت واگذار خواهد شد.


محمدرضا ترابي، معاون اداري مالي صندوق بازنشستگي کشوري، در ابتداي اين نشست با اشاره به ابلاغ سياست‌هاي برون سپاري توسط دولت، گفت: برون‌سپاري، يکي از برنامه‌هاي محوري چهارگانه در صندوق بازنشستگي کشوري است که با جديت پيگيرآن هستيم و خوشبختانه توفيقات خوبي نيز در اين زمينه بدست آورده‌ايم. 
ترابي، با اشاره به اين‌که 60 درصد جمعيت بازنشستگان صندوق بازنشستگي کشوري را بازنشستگان آموزش و پرورش تشکيل مي‌دهند، اظهار داشت: پيشنهادها و راهنمايي‌ همکاران وزارت آموزش و پرورش ياري رسان ما در خدمات بهتر به بازنشستگان ارجمند اين وزارت‌خانه است.
وي افزود: امضاي اين توافق‌نامه حاصل تلاش و همکاري يک سال گذشته‌ي همه‌ي مديران درحوزه‌هاي گوناگون صندوق بازنشستگي کشوري است.
سيدمحمد بطحايي، معاون توسعه مديريت و پشتيباني وزارت آموزش و پرورش نيز در اين مراسم گفت: خوشبختانه شاهد رويکرد جديدي در اداره صندوق بازنشستگي هستيم که آينده بسيار درخشاني براي آن پيش‌بيني مي‌کنيم.
وي با اشاره به اين‌که سازمان‌هاي امروز پيچيدگي‌هاي بسياري دارند گفت: اگر اين سازمان‌ها، فرايندها و تکنولوژي خود را تغيير ندهند محکوم به شکست هستند. روش و رويکرد جديدي که صندوق بازنشستگي در پيش‌گرفته گام جدي است که ما بتوانيم با تعامل دو يا چند طرفه بين آموزش و پرورش، صندوق بازنشستگي و نهادها غيردولتي در اين تعاملات اثربخشي خود را بالا ببريم.
معاون توسعه مديريت و پشتيباني آموزش و پرورش با اشاره به اينکه ميانگين خدمت شاغلين درآموزش و پروش در حدود 20 سال است، گفت: پنجاه درصد نيروي انساني آموزش و پرورش تا ده سال آينده بازنشسته مي‌شوند.
علي فلاح حقيقي، دبيرکل کانون کشوري دفاتر پيشخوان خدمات دولت نيز در مراسم انعقاد اين توافق‌نامه اظهار اميدواري کرد: اجراي مفاد اين توافق‌نامه زمينه‌هايي براي بهره‌مندي بازنشستگان از مزيت‌هاي رفاهي و تعامل بين دستگاهي خواهد بود.

اداره کل روابط عمومي و امور بين‌الملل صندوق بازنشستگي کشوري


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در بازنشستگان

پاسخ به شیرزاد عبدالهی و چند راه کار در مورد مسائل معلمان و آموزش و پرورش  این روزها برخی از دوستان فرهنگی ، در رابطه با کم و کیف راه های افزایش حقوق فرهنگیان ، چنان راه کارهای نامربوط و غیر قابل اعتنایی بر زبان می آورند که حتی مقامات بالای وزارت نیز از بیان چنین راهکارهایی اِبا دارند. این دوستان که این روزها ، " کاتولیک تر از پاپ " هم شده اند ، به جای ارائه ی راهکارهای علمی و قابل اجرا ، با ارائه ی آمارهای غیر قابل استناد ، سست و نه چندان صحیح ، صورت مساله را عوض کرده ، ماهیت آن را تغییر داده و شکل جدیدی از مساله و مشکل را به جامعه ی آموزشی کشور عرضه می کنند . 

نوشته ی " آقای شیرزاد عبداللهی " که در تاریخ 20 آبان در این سایت وزین منتشرگردید ( این جا ) ، در برگیرنده ی چنین نکاتی است که نیاز به نقد جدی دارد . در این میان تک تک فرهنگیان وظیفه ی خطیری به عهده دارند . آنها باید هوشیاری و فراست خود را نسبت به این آمارها و راه کارها حفظ کرده و با تحقیق و مطالعه و به صورت مکتوب درصدد جواب برآیند و بدین وسیله نگذارند که چنین آمارها و راه کارهایی ، مبنای برنامه ریزی و سیاست گذاری های آتی در سیستم آموزشی قرار گیرد .

این نگرانی جدی است و در صورت بی تفاوتی فرهنگیان عزیز ، نه تنها مشکلات حقوق و معیشت و آموزش در مسیر حل شدن قرار نخواهد گرفت ، بلکه فاز جدیدی از مشکلات نیز وارد مدار نابه سامانی های آموزش و پرورش خواهد شد .

 

با توجه به مقدمه فوق ، ذکر نکات زیر را لازم می دانم.
1- سیاست تعدیل نیرو در آموزش و پرورش اگرچه می تواند به عنوان یک راه حل مورد بحث قرار گیرد ولی فقط باید محدود به نیروهای ستادی و اداری شود . این سیاست باید از خود وزارتخانه ، جایی که حامیان جدی نیز دارد ، کلید خورده و به سطح ادارات کل و ادارات زیر مجموعه تسری یابد . در غیر این صورت ، این راهکار تبدیل به ابزاری خواهد شد برای استثمار معلمان ، مدیران و معاونان و بهره کشی هرچه بیشتر از آنها . واقعیت تلخی که با شروع سال تحصیلی جدید و در قالب شلوغ تر شدن کلاسهای درس و 6 ساعت تدریس رایگان مدیران و معاونان ، آن را تجربه کردیم . در نوشته های بعدی و به شرط بقاء عمر ، مطالبی را در این رابطه بیان خواهم کرد .


2- مضحک ترین پیشنهادی که برای افزایش حقوق توسط ایشان که به نظر می آید کاسه ی داغ تر از آش شده اند ، بیان گردیده ، پیشنهاد افزایش ساعت کار معلمان از 24 و 25 ساعت به 30 ساعت است . البته اولا مشخص نیست این پیشنهاد بر پایه ی کدام تحقیق و پژوهش و اساسا بر چه مبنایی مطرح گردیده ، ثانیا چنین پیشنهادی که به عنوان راه کار ارائه شده ، از پای بست ویران است و همان طور که در مورد قبل اشاره کردم ، فقط راه را برای استثمار هرچه بیشتر معلمان ، صاف و هموار خواهد کرد .


3- در رابطه با توسعه مدارس غیر دولتی نیز ، ذکر این نکته ضروری است که توسعه ی چنین سیاستی تا جایی قابل قبول است که به کیفیت آموزشی در مدارس دولتی آسیبی وارد نگردد و از حیث برخورداری از امکانات و مولفه های دیگر آموزشی ، مخصوصا از لحاظ تراکم کلاسی تفاوت معنا داری بین این مدارس مشاهده نگردد . البته جای این پرسش باقی است که اگر این روش پسندیده و حسنه است ، چرا در رابطه با صنعت خودروسازی توصیه و تجویز نمی شود  ؟!

چرا دولتیان به هر شکل ناجوانمردانه ای ، عزم خود را جزم کرده اند تا از دولتی بودن صنعت خودروسازی همچنان حمایت کنند و بودجه کلانی را هم به این صنعت ترزیق کرده اند و آن گاه "غیر دولتی کردن " را یکی از راه های درمان سیستم آموزشی به حساب می آورند .


و اما راه کارها:
1- تا جایی که دولت ها در قبال آموزش و پرورش احساس مسئولیت و تعهد بیشتر نکنند و آن را صرفا مصرفی و سربار به حساب آورند ، مشکلات به قوت خود باقی است . از این لحاظ فرقی هم نمی کند که در سال 40 باشیم یا 76، 84 یا 94 . كارشناسان تعليم و تربيت كشور در خصوص نحوه تخصيص بودجه به نظام آموزشي معتقدند كه هر چقدر نظام آموزشي براي ما از اهميت بیشتری برخوردار باشد ، ناچاريم به آن بودجه بیشتری هم اختصاص دهيم . يعني اگر تعليم و تربيت را زير بناي توسعه ملي خود همانند ساير كشورهاي دنيا بدانيم و براي رشد اقتصادي ، فرهنگی ، اجتماعی و آموزشی به مديريت و آموزش نيروي انساني توجه داشته باشيم،‌نگاه و عملكرد ما در خصوص چگونگي اختصاص بودجه به آموزش و پرورش نيز تغيير خواهد كرد.
بودجه آموزشي طبق استاندارد‌هاي جهاني بايد بیشتر از پنج درصد توليد ناخالص ملي باشد در صورتي كه اين عدد در كشورمان از 4.7 درصد در سال های گذشته (گزارش بانک جهانی برای سال 2010) به میزان كمتر از 2.5 درصد کاهش يافته است . با این روند ، امید چندانی به صلاح و فلاح در آموزش و پرورش نیست ، مگر آنکه این استاندارد مورد رعایت قرار گیرد .


2- بعد از جنگ دولت ها جفای بزرگی را در حق آموزش و پرورش روا داشتند و سال به سال ، سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت را کاهش دادند و بدین وسیله ضربات جبران ناپذیری را به پیکر نحیف آموزش و پرورش وارد آوردند . بررسی مرکز پژوهش های مجلس در رابطه با سهم وزارت آموزش و پرورش و دستگاه های تحت نظر آن از بودجه عمومی دولت در ۵ سال اخیر، نشان می‌دهد که به طور میانگین ۸٫۶ درصد از بودجه عمومی دولت به این وزارتخانه تخصیص یافته؛ هر چند این میزان در سال‌های مختلف، بین ۶ تا ۹ درصد متغیر بوده است. البته این سهم در سال 76 چیزی در حدود 18 درصد از بودجه عمومی دولت بوده است.

سید محمد بطحایی (معاون توسعه و مدیریت پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ) نیز با اشاره به این موضوع و در آیین تودیع و معارفه مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان ابراز داشته است: " متاسفانه در سال ۹۲ این سهم به کمترین میزان خود طی ۱۲ سال به حدود 9.2 درصد کاهش پیدا کرد و این رقم در سال 94 حدود 10.8 درصد پیش بینی شده است ".

در جای دیگری این مقام آموزشی افزوده است : " اگر بخواهیم یک آموزش و پرورش در خور شان نظام اسلامی تقدیم کنیم چیزی در حدود 24 درصد بودجه دولت باید در اختیار این سازمان باشد ".( گردهمایی مشترک روسای آموزش و پرورش منطقه پنج کشور).


3- فعالیت های صنفی و حرکتهای صنفی معلمان باید به شکلی آهسته ، پیوسته ، نظام مند و در عین حال مقتدرانه ادامه یافته و کاملا به رسمیت شناخته شود . در کشوری چون فرانسه و حتی در کشورهای جهان سوم ، سندیکا و اتحادیه های قوی و بانفوذ معلمی وجود دارد و البته آنها قدرت چانه زنی و توان مذاکره بالا با مقامات مسئول را نیز دارند . حق اعتصاب ، تجمع و راه پیمایی و.... در قانون برای آن ها پیش بینی شده است و کسی را به سبب پی گیری حقوقش مورد پی گیری قضایی قرار نمی دهند. در صورت وجود چنین شرایطی می توان به اصلاحات اساسی در آموزش پرورش امید بست و آینده آن را چندان تیره و تار ندید .

4- معلمان باید به صورت عملی ، محسوس و اثر گذار در سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان آموزشی مشارکت داده شده و به شکل جدی طرف مشورت قرار گیرند .

جای خالی معلمان در شورای عالی آموزش کاملا محسوس است ؛ معلمینی که در مدارس و کلاس ها حضور داشته و از وضعیت بلبشوی آنها اطلاع دارند .

یکی از مشکلات آموزش و پرورش ، برنامه ریزی و سیاست گذاری از سوی کسانی است که از حال و هوای کلاس و مدرسه هیچ اطلاعی ندارند و با توهمات ذهنی خود اقدام به صدور بخشنامه و آئین نامه کرده و جامعه ی آموزش و پرورش را دچار مشکلات عدیده و لاینحلی می کنند .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

مشکلات سامان دهی معلمان در مدارس  مسئول مقطع متوسطه، تدریس دو درس روان‌شناسی و تاریخ پیشنهاد می‌دهد، سؤال می‌کنم این درس‌ها چه ربطی به مدرک تحصیلی‌ام دارند؟ می‌گوید: امسال سازماندهی معلمان به‌گونه‌ای است که چاره‌ای جز پذیرش دروس غیرتخصصی نیست!

یکی از همکارانم که چندسال است در مقطع دبیرستان فیزیک تدریس می‌کند بی‌هیچ اعتراضی از همان مسئول محترم ابلاغ تدریس اقتصاد می‌گیرد؛ یکی دیگر از همکارانم که کارشناس‌ ارشد زبان و ادبیات عربی است تدریس جغرافیا را قبول می‌کند.

با خودم اندیشیدم شاید در منطقه ما چنین وضعیت نابه سامانی حاکم است. درباره وضعیت برخی از شهرستان‌های دیگر تحقیق کردم و متوجه شدم اگر وضعشان بدتر از منطقه ما نباشد بهتر نیست. با هر مسئولی هم صحبت می‌کنیم به‌طور صریح یا ضمنی می‌پذیرد که هیچ معلمی نباید در رشته غیرتخصصی خودش تدریس کند ولی بخش‌نامه وزارتی را بهانه می‌آورد و با این روش از خود سلب مسئولیت می‌کند.

فقط این مشکل نیست که علت آن مقررات سازماندهی معرفی می‌شود، در برخی مدارس تعداد دانش‌آموزان در کلاس‌ها به ٣٥نفر یا بیشتر رسیده ‌است و علت آن را رعایت میانگین تعداد دانش‌آموزان می‌دانند. براین‌اساس اگر کلاسی ٣٠ نفره باشد، کلاس دیگر باید ٤٠ نفره شود تا میانگین ٣٥ نفر رعایت شود ولی مقررات سازماندهی چیست؟ 

سازماندهی معلمان به‌موجب بخش‌نامه وزارت آموزش‌وپرورش به شماره ٢٣٩٣٥ مورخ  16 / 2 / 94  صورت گرفت. این بخش‌نامه با عنوان «چارچوب برنامه توسعه سنواتی و سازماندهی عوامل آموزشی در استان و مناطق آموزشی در سال تحصیلی ٩٥-٩٤» شناخته می‌شود.

از نظر مدیریتی، سازماندهی نیروی انسانی در هر سازمان یا وزارتخانه‌ای باید در چارچوب مبانی مشخص تهیه و تنظیم شود و نمی‌توان بدون تدقیق این مبانی اقدام به سازماندهی کرد.

مهم‌ترین مبانی سازماندهی در هر نظام آموزشی‌ای عبارتند از:

١- اهداف سازمان آموزشی ٢- رضایت شهروندان.

حال سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است؛ بخش‌نامه مذکور بر چه مبنایی تهیه و ابلاغ شده است. در سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش اهداف نظام آموزشی متشکل از هشت هدف کلان و شش هدف عملیاتی است. در بند ٤ از هدف‌های کلان به اثربخشی و کارآمدی نیروی انسانی تأکید شده است.

دست یابی به این هدف مهم مستلزم تخصص‌گرایی است نه‌اینکه معلمان در رشته غیرتخصصی خود تدریس کنند.

از طرف دیگر طبق بند ١٠ دستورالعمل مذکور به‌عنوان یکی از راهکارهای تأمین نیروی انسانی، مدیران و معاونان متوسطه موظفند شش‌ساعت در هفته در مدرسه تحت مدیریت خود به تدریس بپردازند. رشته تحصیلی برخی از مدیران و معاونان با محتوای دروس مقطع متوسطه دوم، هیچ قرابتی ندارد و این گروه عملا نمی‌توانند درس خاصی را در دبیرستان تدریس کنند مثلا مدیری که مدرک مدیریت آموزشی یا مهندسی کشاورزی دارد چه درسی باید به او محول شود؟

برخی از مدیران یا معاونان هنرستان یا کارودانش هم مدرکشان به‌صورت کلی با دروس فنی و نظری موجود در این واحدهای آموزشی تطبیق ندارد.

در بند ٧ از راهکارهای اجرائی بخش‌نامه، پیشنهاد شده است تدریس درس آمادگی دفاعی به مدیران و معاونان اختصاص یابد. این راهکار هم در جای خود جالب است. مفهوم این راهکار این است که از نظر مسئولان ذی‌ربط، تدریس آمادگی دفاعی هیچ آمادگی قبلی‌ای نمی‌خواهد و آموزش‌دهنده بدون هر آمادگی‌ای می‌تواند این درس را تدریس کند.

در عمل علاوه بر دفاعی، درس پرورشی هم به چنین سرنوشت مشابهی دچار شده است. هرچند در بند یک از بخش راهکارهای کاهش نیروی مازاد، تدریس دروس غیرتخصصی منوط به طی دوره‌های آموزشی ضمن‌خدمت شده است ولی چنین راهکاری عملا قابلیت اجرائی ندارد زیرا صدور ابلاغ خیلی از معلمان و معاونان گاهی تا پایان شهریورماه طول می‌کشد و عملا فرصتی برای تقویت بنیه علمی آموزش‌دهنده باقی نمی‌ماند.

بنابراین نمی‌توان بخش‌نامه سازماندهی معلمان را همسو با بند ٤ از سند تحول بنیادین نظام آموزشی تلقی کرد.  گاهی مبنای سازماندهی، جلب رضایت شهروندان است. آیا می‌توانیم بگوییم اگر مفاد بخش‌نامه در برخی زمینه‌ها به اهداف سازمانی توجه نکرده، حداقل به‌دنبال جلب رضایت حداکثری شهروندان است. با توجه به محتوای بخش‌نامه این نکته را هم نمی‌توان تأیید کرد. یقینا تدریس معلمان در رشته غیرمرتبط، کیفیت آموزشی را پایین می‌آورد. در مدارس عادی مطابق جدول صفحه ١٠ شیوه‌نامه، حداکثر تعداد دانش‌آموزان در هر کلاس ٣٦ نفر  ولی در مدارس خاص مانند تیزهوشان حداکثر ٣٠ نفر مقرر شده است که این باعث می‌شود کلاس‌ها در مدارس عادی دولتی شلوغ‌تر از مدارس خاص شوند.

از آنجایی که بیشتر دانش‌آموزان در مدارس عادی هستند، نمی‌توان هدف این تبعیض را در راستای  جلب رضایت حداکثری شهروندان پنداشت .با افزایش یک پایه تحصیلی  به متوسطه دوره اول و نیاز به مشاور تحصیلی در این دوره ، خیلی از مشاوران از دوره متوسطه دوم به اجبار به دوره اول منتقل شدند و عملا بسیاری از دبیرستان ها از مشاوران  خالی شدند مشاورانی هم که باقی ماندند وفق دستورالعمل باید ، یک چهارم ساعت فعالیت شان به تدریس اختصاص یابد که این وضعیت به معنای عدم دسترسی خیلی از نوجوانان متوسطه دوم  به مشاوران  است .

بنابراین ، مقررات سازماندهی معلمان در سال تحصیلی 95-94  بر مبنای اهداف از پیش تعیین شده  یا رضایت حداکثری شهروندان قابل توجیه نیست  و باید مبانی آن را در جای دیگری جست  .

از نظر علم مدیریت آموزشی،اصل سازماندهی منابع انسانی،کارکردهای  مشخصی دارد و با توسل به آن نمی توان بر مشکلاتی مانند کسر بودجه شدید فائق آمد.

روزنامه شرق


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور