حمید رضا كفاش معاون پرورشی وزیر آموزش و پرورش در گفت وگو با پانا (خبرگزاری دانش آموزان ) وابسته به سازمان دانش آموزی به صف منتقدان پیوست و به "اشتباه بودن سیستم آموزش و پرورش" اعتراف کرد.
آن گونه که از فحوای کلام او بر می آید ظاهرا قصدش مخالفت با تندروی و افراطی گری روزهای اخیر بوده که در روزهای اخیر در قالب حمله به سفارت و کنسولگری عربستان بار دیگر چهره کریه خود را به نمایش گذاشت. اما محافظه کاری و پاره ای ملاحظات به او اجازه نمی دهد که مساله را واضح و شفاف مطرح کند.
کفاش گفت: "طالبان و داعش حاصل تربیت تك بعدی هستند." نام بردن از طالبان و داعش در ایران جنبه سمبولیک دارد ، زیرا در ایران خطر طالبان و داعش که محصول سلفی گری وهابیت است به مفهوم واقعی آن وجود ندارد و احتمالا منظور کفاش، تفکرات افراطی مذهبی – سیاسی شبه داعش و شبه طالبان بوده است.
شاید به همین دلیل می افزاید :"در سایر كشورهای جهان همه بر سر منافع ملی خود می ایستند كه كشور ما در عكس این مطلب در جهان نوبر است."
آنچه از سخنان پراکنده و کم عمق معاون پرورشی وزیر می توان برداشت کرد این است که اولا تفکر تک بعدی ، داعش پرور و طالبان پرور است . ثانیا اندیشه های افراطی شبه داعش و شبه طالبان ، در تقابل با منافع ملی عمل می کند و ثالثا سیستم تربیتی آموزش و پرورش اشتباه و تک بعدی است .
کفاش هشدار می دهد که "نباید بگذاریم میدان دست افراطیون بیافتد." اما توضیح نمی دهد که در آموزش و پرورش هشدار او متوجه کیست؟
با این تصریحات روشن می شود که انتقاد از داعش و طالبان یعنی انتقاد تلویحی از افراط گرایی و تک بعدی بودن پاره ای گروه ها و جریان های داخلی است.
کفاش می گوید : "اگر افراطی در جامعه به وجود می آید ریشه آن به ما در آموزش و پرورش باز می گردد." بیان این مطلب از سوی معاون پرورشی وزیر بسیار با اهمیت است.
اگر این سخنان را آغاز یک روند انتقادی در آموزش و پرورش فرض کنیم باید به این سوال پاسخ دهیم که اشتباه دستگاه آموزش و پرورش چه بوده که بخشی از فرآورده های آن بعد از 12 سال تعلیم و تربیت ، افرادی تک بعدی و افراطی از کار درآمده اند؟
در این میان نقش معاونت تحت مدیریت آقای کفاش در تقویت افراط گرایی چه بوده است؟
آیا انتقاد او متوجه معاونت پرورشی هم هست و یا صرفا نوعی فرافکنی است؟
بحث تاثیر نظام های آموزشی در شکل گیری افراط گرایی تازه نیست ، این یک واقعیت است که طالبان محصول بیش از 30 هزار مدرسه علوم دینی فرقه گرا در پاکستان بود که با پول عربستان و شیخ نشین های خلیج در دوران جنگ سرد و اشغال افغانستان توسط شوروی، تاسیس شدند. در این مدارس کودکان افغان و پاکستانی را شست و شوی مغزی می دادند و آنها را افرادی متعصب و تک بعدی بار می آوردند. کارشناسان مسایل تروریسم ریشه شکل گیری تشکیلات القاعده و دنباله آن یعنی داعش را هم در نظام آموزشی بسته عربستان و برخی کشورهای عربی ردیابی می کنند.
به هر حال اگر دنبال ریشه های ذهنی افراط گرایی و نگاه تک بعدی در جامعه باشیم چاره ای نداریم جز اینکه به سراغ آموزش و پرورش برویم و در درجه اول معاونت تحت مدیریت آقای کفاش یعنی معاونت پرورشی را مسئول بدانیم.
در واقع آقای کفاش هم در اینجا مثل بسیاری از مسئولان به جای پاسخگویی، در جایگاه منتقد نشسته است، در حالی که وظیفه مدیران در همه جا حل مشکلات است و نه طرح مشکلات .
طرح مشکل از جانب یک مدیر در صورتی مقبول است که به دنبال آن راه حلی ارائه شود. انتقاد آقای کفاش وقتی به دل می نشیند و می توان آن را جدی گرفت که بعد از تقبیح افراط گرایی توضیح دهد که کدام بخش ها و سیاستهای آموزش و پرورش در رشد افراط گرایی موثر بوده و حالا که خوشبختانه مشکل را شناخته است ، برای حل مساله چه راهکار ، پیشنهاد و برنامه اجرایی برای ایجتد تغییر دارد؟ مثلا بگوید که برنامه های معاونت پرورشی در رواج افراط گرایی چه نقشی داشته است؟ برنامه های آغازین مدارس ، دستورالعمل های معاونت پرورشی ، راهپیمایی های دانش آموزی در مناسبت های خاص و... چه تاثیری در رشد افراط گرایی در ذهن دانش آموزان داشته است.
کفاش از "عدم تربیت صحیح سیاسی و قطع روابط اجتماعی دانش آموز با افراد جامعه" انتقاد می کند . پرسش این است که مسئولیت تربیت سیاسی و ایجاد رابطه با جامعه در آموزش و پرورش به عهده کدام بخش این وزارتخانه است؟
سر فصل های تربیت سیاسی در امور تربیتی کدامند؟ آیا برنامه های معاونت پرورشی در جهت تقویت دگر ستیزی است یا دگر پذیری ؟ خشونت را ترویج می کند یا صلح و همزیستی را؟ اصولا نسبت برنامه های پرورشی با آموزه های تعلیم و تربیت مدرن چقدر است؟ این انتقاد صد درصد متوجه معاونت تحت مدیریت آقای کفاش است.
حالا تربیت سیاسی و روابط با جامعه را کنار می گذاریم و به روابط عادی درون مدرسه برمی گردیم. فضای مدارس ما پر از خشونت است. در همین دوسالی که آقای کفاش مسئول معاون پرورشی بوده در مدارس اتفاقاتی مانند تجاوز جنسی ناظم یک مدرسه ابتدایی به 6 کودک 8 تا 11 ساله اتفاق افتاده ، چندین مورد از ضرب و جرح دانش اموزان توسط معلم و ناظم و مدیر گزارش شده ، یک معلم در کلاس درس با ضربه چاقوی دانش آموز به قتل رسیده ، چندین مورد اولیا ، معلمان را کتک زده اند. دانش آموزان بی پناه افغان در پاکدشت و دماوند به شدید ترین شکل تنبه و تحقیر شده اند ، اما مهم ترین اقدام معاونت پرورشی ، راه اندازی تورهای زیارتی بوده است !
واقعا آقای کفاش اولویتی بالاتر از راه اندازی تورهای سیاحتی نمی شناسد؟
چرا معاونت پرورشی در مسایل تربیتی واقعی مدرسه دخالت نمی کند؟
چرا کار مربی پررشی در مدرسه بیشتر منحصر شده است به برگزاری برخی مسابقات، نصب اعلامیه و تراکت تبلیغاتی در تابلو اعلانات و سخنرانی های مناسبتی و نصیحت های خشک و خالی با بیانی ایدئولوژیک ؟
در حالی که مربی باید به عنوان یک عنصر آگاه و مسئول، نبض تربیتی مدرسه را در اختیار داشته باشد.
فراموش نکرده ایم که آقای کفاش در واکنش به تجاوز یک ناظم در مدرسه شهرک دانشگاه منطقه 9 تهران با لحن طلبکارانه گفت : "بشر است دیگر. نمیخواهم بگویم که بشر جایزالخطاست ولی در زمان معصوم هم خطا وجود داشته است. "
"رویکرد اشباع دینی" در معاونت پرورشی و کتاب های درسی به خصوص در دوره ابتدایی به عنوان تنها راه حل رسمی، ناتوانی خود را در تربیت نسلی دیندار در مدارس ثابت کرده است. رویکرد اشباع دینی بر این مبنا استوار است که دلیل مشکلات تربیتی دانش آموزان کمبود مباحث دینی در کتاب های درسی است، لذا برای اثرگذاری بیشتر ، باید حجم مطالب و مباحث دینی در کتب درسی افزایش یابد. طرفداران این رویکرد که معمولا تخصصی در مسایل تعلیم و تربیت و روان شناسی ندارند ، به واکنش های روانی دانش آموزان در برابر افزایش حجم مطالب و بی تناسب بودن آن با گروه سنی دانش آموزان اهمیتی نمی دهند.
دکتر خسرو باقری استاد علوم تربیتی و روان شناسی ، در باره نظریه اشباع دینی می گوید : "باید چشم و دل نسل نو را از نشانه ها و علایم اسلامی انباشت و پیوسته آنها را چه در کتاب های درسی و محیط مدرسه و چه در موقعیت کلان تر در جامعه، در معرض بارش علایم و اطلاعات اسلامی قرار داد. چاشنی فشار و تنبیه نیز به درجات مختلف با این رویکرد، همراهی می کند. اما رویکرد اشباعی، قابلیت کافی برای مهار بحران تربیت دینی نخواهد داشت زیرا منطق زیرساز این رویکرد، تلقین و الزام است و چنین منطقی، در صورت موفقیت، تنها می تواند به شکل گیری شبه تربیت منجر شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تبريک به سايت وزين " گروه سخن معلم " و مديريت فرهيخته و پر تلاش آن جناب آقاي پورسليمان و اعضاي محترم شوراي نويسندگان سخن معلم
در سايت خبرگزاري کار ايران " ايلنا " روز شنبه 5 دي ماه 1394 آمده است :
در نشست محجوب با شورای نویسندگان « سخن معلم » تاکید شد؛
حرکت صنفی معلمان باید بدون تلفات باشد/ با افراط و تندروی هیچ دستاوردی حاصل نمیشود
ایلنا: علیرضا محجوب، نماینده مجلس و دبیر کل خانه کارگر با شورای نویسندگان «سخن معلم» دیدار کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علیرضا محجوب در این نشست گفت: حرکت صنفی تابع آرامش و برنامه است و باید معطوف به نتیجه باشد.
محجوب تاکید کرد: مهم این نیست که در مجلس چه کسی باشد. ماهیت حرکت از این طرف، ماهیت مقابله از آن طرف را میسازد. کنش صحیح موجب واکنش صحیح است و بالعکس.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس یادآور شد: کنشهای صنفی در معلمان و آموزش و پرورش باید با کمترین هزینه و تلفات همراه باشد، در غیر این صورت به نتیجه نمیرسید.
این نماینده مجلس تصریح کرد: به خاطر داشته باشیم که با افراط و تندروی هیچ دستاورد پایداری نخواهیم داشت.
محجوب ضمن اعلام این نکته که در مجلس اشتیاق برای کار کردن برای معلمان وجود دارد، اذعان کرد: این مساله کافی نیست که فقط خواسته وجود داشته باشد، بلکه برای تحقق آن خواسته باید راه حل وجود داشته باشد.باید به نماینده حامی معلمان، راهکارهای عملی و اجرایی ارائه شود. در غیر اینصورت او به تنهایی کاری از پیش نمیبرد.
محجوب تاکید کرد: این شورا و این جمع قابلیت آن را دارد که با قلم و کارشناسی مسائل و بیان چالشهای آموزش و پرورش و معلمان این مسیر را نشان دهد و حتی تشکلها و گروههای دیگر را بیدار و فعال کند.
در چند جمله فوق الذکردبير کل خانه کارگر يک دنيا درس تشکيلاتي و صنفي نهفته است که لازم است کليه تشکل هاي مدني به ويژه تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش و همه قلم به دستان به ويژه شوراي نويسندگان سخن معلم در پويشي ( کمپيني ) به تشريح اين مطالب مهم بپردازند .
اينجانب در حد بضاعتم ، استنباط خود را از فرمايشات گوهر بار اين استاد کار تشکيلاتي را بيان مي نمايم به اميد آن که انديشمندان و متفکرين و فعالان تشکل هاي مدني اين قطره را پالايش نمايند .
حرکت با برنامه بر پايه استراتژي و تاکتيک استوار است . فاز اول ، فازدوم و... مشخص دارد و معطوف به نتيجه خواهد بود يعني براي رسيدن به هدف برنامه ريزي و طي طريق مي شود .
محجوب تاکید کرد: مهم این نیست که در مجلس چه کسی باشد. ماهیت حرکت از این طرف، ماهیت مقابله از آن طرف را میسازد. کنش صحیح موجب واکنش صحیح است و بالعکس را توضيح مي دهم . (درس شماره 2 )
با يک تير دو نشان مي زنم :
اول درس هاي مهم استاد امور تشکيلاتي عليرضا محجوب را با هم دوره مي کنيم ، سپس يک نهاد مدني موفق که اين درس ها را آويزه گوش نموده ، معرفي مي کنيم .
پر واضح است که همه تشکل هاي سياسي و مدني نيک مي دانند که تصاحب قدرت سياسي جناح نزديک به آن تشکل مفيد است لذا در همه انتخابات از جمله انتخابات پيش رو براي کسب قدرت سياسي تلاش مي نمايند .
ولي چون مهم نيست که در مجلس چه کسي باشد لذا تشکل مدني انتخابات را دو وجهي مي بيند . وجه اول در صورت امکان کسب قدرت سياسي ،در وجه دوم که مهمتر است تعامل نزديکي بيشتر با گروه هاي نزديک به خود يا گسترش دايره ي نفوذ .
حدود دو سال پيش ( پس از انتخاب حسن روحاني به عنوان رئيس جمهور ) تعداد کثيري از اعضاي تشکل هاي مدني فعال در حوزه آموزش و پرورش خدمت يکي از بزرگان جامعه حضور به هم رساندند .
اين حکيم بزرگوار و انديشمند پس از راهنمايي بزرگان عرصه تعليم و تربيت در پايان جلسه ( به نقل مضمون ) مي فرمايند:
اگر همه شما موفق شويد که با هماهنگي و تعامل با موسسات فرهنگي ( موسسات خيريه و خيرين ) طي يک سال آينده فقط يک مدرسه تأسيس نماييد يک اقدام بسيار مهم و ارزشمند انجام داده ايد .
ذهن کم توان بنده از درک آن مطلب ارزشمند قاصر بود تا پس از بيانات ارزنده استاد امور تشکيلاتي ، عليرضا محجوب و به هنگام بررسي و تحليل يک رخداد مهم در آموزش و پرورش ايران با موسسه فرهنگي دارالاکرام حضرت ابوالفضل ( ع ) در تهران آشنا شدم .
در سايت اين موسسه فرهنگي ( این جا ) مطالب بسيار ارزشمند و مهمي را مطالعه کردم و پس از مرور درس هاي عليرضا محجوب تا حدودي به مفاهيم آن فرمايش گوهر بار دوسال قبل آگاه شدم که در ذيل به اختصار در باره آن مي نويسم .
اول تلاش مي کنم شما را با اين موسسه فرهنگي آشنا کنم .
1. منشور اين موسسه فرهنگي ، داراي دوازده اصل است که در اصل چهارم آن آمده است :
پاي بندي به غير دولتي بودن موسسه ، التزام به رعايت مقررات و قوانين موضوعه کشور و عدم ورود به گرايشات سياسي ، حزبي ، گروهي ، تشکيلاتي و ديني .
در اصل ششم آن آمده است :
فعال سازي پورتال ، سايت ، انتشار نشريه و خبرنامه ، حضور فعال در شبکه هاي مجازي ، برگزاري همايش ها ، جشنواره ها و نمايشگاه هاي حمايتي ، علمي و فرهنگي با حضور فرهنگيان و شخصيت هاي علمي ، فرهنگي و هنري کشور به منظور کمک به ارتقاء سطح علمي فرهنگي جامعه ،آشنا نمودن مردم با فعاليت هاي موسسه و جذب همياران ، حاميان و بانيان داوطلب و نيکو کار و ترويج فعاليت هاي داوطلبانه نيکو کاري در جامعه در جهت محو محروميت از تحصيل کودکان و نوجوانان .
در اصل نهم آن آمده است :
تدوين و اجراي برنامه هاي مناسب به منظور تبديل دارالاکرام به نهادي با فراگيري ملي و بين المللي .
در اصل دهم آن آمده است :
تعامل و همکاري موثر با نهادهاي ملي و بين المللي به منظور ايجاد ساختارهاي حمايتي فرهنگي و حقوقي از کودکان و نوجوانان مستعد تحصيل .
2. خط مشي اين موسسه که از سال 1380 تأسيس شده است داراي چهارده قسمت است .
در قسمت هایي از آن آمده است :
* تبديل شدن به نهادي با فراگيري ملي و بين المللي .
* استقبال از نظرات و پيشنهادات سازنده جهت ارتقاي موسسه
* ايجاد ارتباط با نهاد هاي همسان و تعامل براي پوشش فعاليت هاي هم سو
3. مختصري از بيو گرافي رئيس هيئت مديره اين موسسه چنين است :
سرکار خانم بدرالملوک امام ریئس هیئت مدیره "موسسه خیریه مهر کوثرکرج" و "موسسه دارالاکرام تهران " بی شک یکی از چهره های شناخته شده و موفق در امر نیکو کاری و حمایت از طبقه درد مند و نیازمند جامعه هستند .
وی علاوه بر تسلط به تفسیر قرآن مجید ، در عرصه های مختلف نیکو کاری نظیر " مدرسه سازی – تاسیس کتابخانه و حمایت از کودکان بی پرست" حضوری فعال دارند.
سرکار خانم امام در اول تیر ماه 1305هجری شمسی در ابهر و در خانواده ای روحانی متولد شدند .در دی ماه 1314 که مصادف با کشف حجاب بود از رفتن به مدرسه باز ماند .نوجوانی ایشان با حوادث تلخ جنگ جهانی دوم روبه رو شد .
سرکار خانم امام به دلایلی در سال 1355 به تهران مهاجرت کردند و با فعالیت های روز افزون و تلاش و کوششی مداوم ، در تهران هم ، به احداث مجتمع فرهنگی نصر در گیشا موفق شدند و در مقطع راهنمایی و دبیرستان به تدریس ادامه و با پذیرفتن مسئولیت های متفاوت سال های جوانی را با عشقی مقدس در امر تعلیم و تربیت سپری کردند .
این فعالیت های اجتماعی روزبه روز گسترش یافت و "موسسه خیریه امام علی ( ع ) " شکل گرفت و پس از 9 سال در بهار 1382 رسما فعالیت خود را با نام " موسسه خیریه مهر کوثر کرج " ثبت و گستره فعالیت را در امور فرهنگی – اقتصادی و اجتماعی خانواده های مددجو وسعت بخشید و به دلیل تجربه و توانایی در اجرای اهداف این موسسه در سال 1384 مدیریت "موسسه دارالاکرام حضرت ابولفضل ( ع ) " در تهران به ایشان محول شد و با عزمی راسخ و دستانی پر توان و قلبی سرشار از محبت ، مسئولیت این دو موسسه را در جهت رشد و اعتلای فرهنگ و تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم که به دلیل فقر اقتصادی به ویژه فقر فرهنگی پذیرفتند تا آنان را به غنای نسبی برسانند که بسیار موفق بوده و هستند .
در کنار این مسئولیت ها چه در گذشته و چه اکنون در رویدادهای طبیعی چون زلزله بوئین زهرا در قزوین ، رودبار در گیلان ، زلزله بم در کرمان و زلزله اخیر در آذربایجان مشارکت فعال داشته و دارند و در کمک رسانی صمیمیانه و پر تلاش و با اتکا به خداوند ، گام های موثر برداشته اند و همچنان ادامه دارد .
4. از آنجا که به موضوع علاقه مند شدم خبرها ي اين موسسه را دنبال کردم و به خبر ذيل رسيدم :
گردهمایی حامیان فردا با حضور جمع کثیری از حامیان و دوست داران موسسه دارالاکرام، مورخ 91/12/10، ساعت 16 الی 20، در سالن سعدی برج میلاد برگزار گردید.
هدف از برگزاری این گردهمایی، معرفی اهداف و برنامه های استراتژیک موسسه دارالاکرام و ارائه گزارش عملکرد و اقداماتی بود که در سال 91 برای دانش آموزان و خانواده های آنان صورت پذیرفته بود. مراسم با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید با نوای دلنشین قاری نوجوان و ممتاز کشوری ابوالفضل امیری آغاز گردید.
برخی از برنامه های گردهمایی شامل: سخنرانی توسط خانم امام، رئیس هیئت مدیره دارالاکرام، خانم محمدی، روان شناس تربیتی، آقای محمدحسین متقی، مدیرعامل موسسه، ارائه برنامه توسط چندین تن از هنرمندان به نام سینما و تلویزیون، اجرای برنامه توسط دانش آموزان بورسیه و اجرای موسیقی سنتی بود.
مسلمأ بنده همانند شما علاقه مند شدم بدانم حاميان فردا چه گروهي هستند ؟ لذا جست و جو را آغاز کردم تا وارد سايت حاميان فردا ( این جا ) شدم .
5. ما حامیان فرصتهای یکسان، برای دانشآموزان ایران هستیم»
این جمله، شعار نشستی بود که با حضور ۲۴ اقتصاددان و جامعهشناس در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف برگزار شد. شرکتکنندگان این نشست، منتخبی از بالغ بر یک صد اقتصاددان و جامعهشناسی بودند که پیشتر با انتشار دو نامه علنی ( 12/ 12 / 92 و 16 / 2 / 93 ) خواهان «همکاری دولت و مجلس برای طراحی راهکارهای بودجهای و غیربودجهای کاهش فقر آموزشی کودکان» شده بودند.
در این نشست که ۴شنبه ۷ خرداد ۹۳ و یک روز پس از مبعث رسول اکرم برگزار شد، اقتصاددانانی چون علینقی مشایخی (بنیانگذار دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف)، حسین عبده تبریزی (مدرس اقتصاد دانشگاههای شریف، امام صادق (ع) و شهید بهشتی)، مهدی عسلی (رییس اسبق دفتر اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامهریزی)، علی دینی ترکمانی (هیات علمی مرکز مطالعات بازرگانی)، سید علی مدنیزاده (هیات علمی اقتصاد دانشگاه شریف)، میثم هاشمخانی (پژوهشگر اقتصاد اجتماعی)، خسرو نورمحمدی (پژوهشگر اقتصادی) و رحمتالله علیرحیمی (پژوهشگر اقتصاد اسلامی) حضور داشتند.
این اقتصاددانان ضمن ابراز تاسف از فقر شدید پژوهشهای موجود در حوزه فقر آموزشی به بیان دغدغههای خود درباره مشکلات بودجهای و غیربودجهای تشدیدکننده فقر آموزشی کودکان و تاثیر این فقر آموزشی بر بازتولید فقر اقتصادی و اجتماعی در بزرگسالی و نیز گرههای «اقتصاد سیاسی» تشدیدکننده این فقر آموزشی پرداختند.
در این نشست ، جامعهشناسانی چون سعید معیدفر (استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران)، علیاصغر سعیدی (هیات علمی برنامهریزی رفاه اجتماعی دانشگاه تهران)، پویا علاءالدینی (هیات علمی برنامهریزی رفاه اجتماعی دانشگاه تهران) و سپیده اکبرپوران (هیات مدیره انجمن جامعهشناسی آموزشوپرورش) نیز حضور داشتند.
این جامعهشناسان ضمن ارجاع به موانع موجود در زمینه تبدیل فقر آموزشی کودکان به یکی از نگرانیهای مهم جامعه، به نکاتی چون اهمیت احیای جایگاه «سیاستگذاری اجتماعی» و بهویژه «سیاستگذاری آموزشی» در کشور و نیز اشتباه بودن اولویتبخشی افراطی سیاستگذاران به آموزش دانشگاهی در عوض آموزش ابتدایی و دبیرستان اشاره کردند.
در پایان این نشست، حاضران توافق کردند که با تشکیل کارگروههایی تخصصی، تا هفته نخست مهرماه پیشنهادهایی شفاف را در زمینه راهکارهای بودجهای و غیربودجهای بهبود وضعیت عدالت آموزش کودکان در اختیار دولت و مجلس قرار دهند.
6. نخستين کنفرانس توسعه و عدالت آموزشي تحت عنوان مشارکت مردم و سياست گذاران براي کاهش فقر آموزشي کودکان سوم و چهارم آبان ماه 1393در دانشگاه صنعتي شريف برگزار مي گردد .
يکي از خروجي هاي اين همايش 114 مقاله است که به تدريج به نقد و بررسي آن ها مي پردازيم.
همان قدر بيان کنم که انجمن حاميان فردا توانسته بزرگاني چون :
علينقي مشايخي ، مسعود نيلي ، حسين عبده تبريزي، سيد حميد پور محممدي ،غلامعلي حداد عادل ، سيد محمد بطحايي ، مهدي نويدي ادهم ، محمد علي نجفي ، محمد حسين فرهنگي ، احمد توکلي ، غلامرضا مصباحي مقدم ، اکبر کميجاني ، طهماسب مظاهري ، حجت الاسلام سيد عباس موسويان ، علي پايا ، چندين نماينده مجلس شوراي اسلامي و استاد دانشگاه داخلي و خارجي و سازمان ملل ، مشاور وزير ، روزنامه نگار ، فعال اجتماعي، مدد کار اجتماعي ، فعال حقوق کودک ،پژوهشگر اقتصاد اسلامي ، از طيف هاي گوناگون سياسي اقتصادي اجتماعي را حول توسعه و عدالت آموزشي گرد هم آورد.
مهم این نیست که در مجلس چه کسی باشد. ماهیت حرکت از این طرف، ماهیت مقابله از آن طرف را میسازد. کنش صحیح موجب واکنش صحیح است و بالعکس.
7. دومين کنفرانس انجمن حاميان فردا در روز هاي 7 و 8 آذر 1394 در تالار علامه اميني دانشگاه تهران برگزار شد که در اختتاميه آن از"صندوق توسعه عدالت آموزشي "رو نمايي شد. در اين اختتاميه دکتر فاني در حضور جناب آقاي محمد رضا حافظي رئيس هيئت امناي جامعه خيرين مدرسه ساز اعلام کردند اين انجمن متعهد شده اند که امسال مبلغ 800 ميليار تومان در آموزش و پرورش هزينه نمايند .
همان طور که همه خوانندگان محترم اطلاع دارند تعهد فوق الذکر در نهاد هاي بين المللي مانند يونسکو جزء آمار هاي خوب حمايت نهاد هاي مردمي از آموزش و پرورش مي باشد .
قابل ذکر است که در آينده به بررسي و نقد بيشتر در رابطه با اين دو کنفرانس فراگير مي پردازيم .
لازم است بيان کنم که اين نهادهاي مدني چون نگاه افراطي و تند به فعاليت سياسي خاص ندارند و به آن فکر نمي کند که چه کسي در مجلس است بلکه بيشتر بر کنش صحيح خودش متمرکز است، توان گرد آوري افراد از جناح هاي سياسي گوناگون را بيشتر دارد . ( واکنش صحيح را رقم مي زند . )
از طرفي چون ساختار و برنامه دارند راه خود را به تدريج و بر اساس آموزه هاي عليرضا محجوب طي مي کنند ؛ لذا موفق مي شوند .
اينجا بود که به فرمايش گوهر بار آن حکيم انديشمند پي بردم .
8. در اينجا به اين بسنده مي کنم که انجمن حاميان فردا در ايجاد عزم ملي براي توسعه و عدالت آموزشي برنامه واضح و روشني داشته و بر اساس استراتژي و تاکتيک مشخص حرکت مي کند .
از روز دهم اسفند 1391 در سالن سعدي برج ميلاد تا کنفرانس دوم در روز هاي 7و 8 آبان ماه سال 1394 مرحله به مرحله براساس اهدافي که قبلأ اشاره شد و در ذيل خلاصه مي گردد پيش مي رود .
* تدوين و اجراي برنامه هاي مناسب به منظور تبديل شدن به نهادي با فراگيري ملي و بين المللي.
* تعامل و همکاري موثر با نهادهاي ملي و بين المللي به منظور ايجاد ساختارهاي حمايتي فرهنگي و حقوقي از کودکان و نوجوانان مستعد تحصيل .
* تبديل شدن به نهادي با فراگيري ملي و بين المللي .
* استقبال از نظرات و پيشنهادات سازنده جهت ارتقاي موسسه
* ايجاد ارتباط با نهادهاي همسان و تعامل براي پوشش فعاليت هاي هم سو
9. نتيجه گيري :
از اين داستان چه درس و چه نتيجه اي عايد تشکل هاي مدني فعال در آموزش پرورش مي شود ؟
همان طور که قبلأ اشاره شده نهادهاي مدني مانند موسسه دارالاکرام و انجمن حاميان فردا که از يک سو استراتژي و تاکتيک مشخصي دارند و از سوي ديگر در عمل به درس هاي استاد امور تشکيلاتي عليرضا محجوب عمل مي نمايند مي توانند بدون پرداخت هزينه هاي زياد اجتماعي - امنيتي ، يک عزم ملي را تا تاريخ سوم و چهارم آبان ماه 1393 (چهار ماه قبل از آغاز سريال تجمعات معلمان ) خلق نمايند و فرآيند تعامل و همکاري موثر با نهاد هاي ملي و بين المللي را به منظور ايجاد ساختارهاي مناسب ، پيشه کرده اند .
ولي برعکس در آموزش و پرورش شاهديم :
* در دهم اسفند 1391 که انجمن حاميان فردا در سالن سعدي برج ميلاد نقش آفريني مي کردند متأسفانه تشکل هاي مدني فرهنگيان به محاق رانده شده بودند . چرايي تفاوت بين اين دو نهاد ، خود درس بزرگي است که در جلسات بعد ، بر اساس آموزه هاي عليرضا محجوب به آن مي پردازيم .
* سوم اسفند 1393 بدون آنکه هيچ نهاد مدني قبول مسئوليت نمايد و مجوز هاي قانوني بگيرد ، معلمان به تجمع دعوت مي شوند .
* براي دهم اسفند 1393 يکي از تشکل هاي مدني با اعلام عمومي در فضاي مجازي از وزارت کشور ، درخواست مجوز براي تجمع در محيط باز مي نمايد .
اين تشکل بدون آنکه مجوزي از وزارت کشور دريافت کرده باشد طي حدود يک هفته در همان فضاي مجازي برنامه ريزي مي کند که مطالبات تجمع چه باشد و نحوه کنترل تجمع چگونه باشد .
* در فضاي مجازي ( بدون آنکه کس يا کساني ، تشکل يا تشکل هایي مسئوليت قبول کنند و برنامه ريزي و مديريت نمايند ) معلمان براي هفدهم ارديبهشت 1394به تجمع دعوت مي شوند . تجمع خارج از سقف يا فضاي بسته برگزار مي شود .
* در فضاي مجازي ( بدون آنکه کس يا کساني ، تشکل يا تشکل هایي مسئوليت قبول کنند و برنامه ريزي و مديريت نمايند ) معلمان براي سي و يکم ارديبهشت 1394به تجمع دعوت مي شوند . تجمع خارج از سقف يا فضاي بسته برگزار مي شود.
* اين سريال تجمعات آن قدر ادامه مي يابد تا نه تنها روز به روز فاصله اکثريت فرهنگيان از پيشتازان فرهنگي بيشتر و بيشتر مي شود بلکه بخشي از جامعه غير فرهنگي هم از اين تحرکات فاصله ي بيشتري مي گيرند .
از همه بدتر فضاي آموزش و پرورش امنيتي شدن سوق مي يابد .( دست آورد ها اندک و هزينه ها گزاف )
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس یادآور شد: کنشهای صنفی در معلمان و آموزش و پرورش باید با کمترین هزینه و تلفات همراه باشد در غیر این صورت به نتیجه نمیرسید.
این نماینده مجلس تصریح کرد: به خاطر داشته باشیم که با افراط و تندروی هیچ دستاورد پایداری نخواهیم داشت.
* اين روند سرگرداني تشکل هاي مدني براي مشخص کردن مطالبات کارشناسي شده ادامه داشت تا خوشبختانه اين نهاد هاي مدني موفق شدند که يک خروجي مستند و مدون کارشناسي شده به سازمان مديريت و برنامه ريزي براي اعمال در لايحه برنامه ششم توسعه ارائه نمايند که اين بلوغ تشکيلاتيˏ تشکل هاي مدني ستودني است .
اميد است اين روند تعاملي تشکل هاي مدني در درون خود از يک سو و تعامل با مسئولين از سوي ديگر درموارد گوناگون مانند اصلاح ساختار آموزش و پرورش ،باز تعريف مأموريت هاي آموزش و پرورش ، نقش آفريني در اجراي سند تحول ، ارتقاي مديريت آموزشگاهي ، مدرسه محوري و تمرکز زدايي ، بيمه خدمات درماني و بيمه تکميلي و ...تسري يابد و عملأ مانند حاميان فردا يا ... موفق به درس آموزي از درس هاي معلم اصول تشکيلاتي عليرضا محجوب بشوند .
در پايان برخود واجب مي دانم که به عنوان يک معلم از حسن نيت عليرضا محجوب ، دبير کل خانه کارگر نسبت به جامعه فرهنگيان صميمانه و صادقانه تشکر نمايم زيرا راهنمايي هاي ايشان براي همه تشکل هاي مدني و تمامي فرهنگيان فرهيخته مفيد مي باشد .
استاد محجوب در ادامه به راهنمايي تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش مي پردازد و به يک تکيه گاه اشاره مي کند که در قسمت بعدي به آن موارد خواهم پرداخت .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار / وزیر آموزش وپرورش با بیان اینکه شروع شدن سال تحصیلی در شهریورماه مغایر قانون مجلس است گفت: اگر به تقویم آموزشی جدیدی برسیم که اجرای آن امکان پذیر باشد، حتما از مبادی ذیربط پیگیری خواهیم کرد.
گروه اخبار / محمد بطحائی با بیان اینکه طرح رتبهبندی معلمان دروازه جدیدی برای ورود به کیفیت نیروی انسانی در آموزش و پرورش است اظهار کرد: اگر طرح رتبهبندی به خوبی اجرا شود میتواند ارتقای مهارتهای نیروی تخصصی ما را تضمین کند. بنابراین رتبه بندی فی نفسه اهداف بسیار بلندی را دنبال میکند.
گروه اخبار /
معاون آموزش و تحصیلات تکمیلی دانشگاه فرهنگیان گفت: ۹۰۰ ساعت آموزش به پذیرفته شدگان آزمون استخدامی در دو بخش و با تاکید بر مهارتهای معلمی ارائه میشود همچنین این افراد کارورزی در محیط مدرسه را نیز تجربه خواهند کرد.
متاسفانه در این دو سال، اتفاقاتی افتاده که در میان معلمان این حا افتاده است که تیم مالی و اقتصادی دکتر فانی ، تبحر و تجربه ای در مسائل مالی ندارند. این اصلا خوب نیست که در میان معلمان جا بیفتد که این تیم مالی، پیگیر مطالبات معلمان نیست و توانایی چانه زنی مناسب با دولت را ندارد. به خصوص که آمار هایی که دکتر فانی بیان می کنند، بیان گر عدم اشراف وی بر این حوزه است و لازم است که از مشاوران متخصص در این زمینه بهره بجوید تا خدای ناکرده دود آن به چشم این دولت نرود.»

چند وقت پیش داشتم یک فیلم فرانسوی میدیدم؛ داستان فیلم در یک مدرسهی ابتدایی اتفاق میافتاد و زندگی یک خانم معلم وظیفه شناس را روایت میکرد. او سعی میکرد حتی فراتر از وظایفش به دانش آموزان در حل مشکلاتشان کمک کند و ...
اما چیزی که بیشتر از همه توجه مرا جلب کرد حاشیههای فیلم بود: میز خانم معلم که رویش پر بود از وسایل کمک آموزشی، دیوارهای کلاس که با تصاویر علمی - آموزشی زیبا تزئین شده بود، نیمکتهای تمیز و مرتب و... اما نحوهی تدریس خانم معلم از همه جالبتر بود، به عنوان مثال او ورقههای امتحانی را بین بچهها توزیع کرد و بعد از آنها خواست گروههای چهار– پنج نفره تشکیل دهند و بعد از انتخاب یک سر گروه به طور گروهی به سوالات پاسخ دهند. در واقع او با یک تیر دو نشان میزد، هم به دانش آموزان علم میآموخت و هم نحوهی تعامل با یکدیگر را به آنان آموزش میداد.
با دیدن این تصاویر ناخودآگاه به یاد دوران ابتدایی خودم افتادم...
به یاد نیمکتهای شکسته، به یاد دیوارهای کثیف و فرو ریختهی کلاس و به یاد دورانی که دانش آموزان هزار راه تقلب بلد بودند و معلمین، هزار و یک راه کشف تقلب میدانستند؛ دورانی که تنها انگیزهی بچهها برای درس خواندن احساس حسادتی بود که به نمرات یکدیگر داشتند. البته این حربهی تحریک حسادت (که نامش را رقابت گذاشته بودند) در مدارس پسرانه چندان هم جواب نمیداد. برای همین معلمین عزیز از یک وسیلهی کمک آموزشی به نام ترکهی درخت گلابی استفاده میکردند. تا جایی که یادم میآید تا پایان دورهی راهنمایی کمتر معلمی بدون چوب و ترکه در کلاس حاضر میشد. اما حالا که فکرش را میکنم حتی چوب معلم هم چندان افاقه نمیکرد، آنها که بچه درس خوان بودند بدون کتک هم درس میخواندند و آنها که به اصطلاح شاگرد تنبل کلاس بودند حتی با دستان کبود شده از چوب معلم هم به دنبال شیطنت و بازیگوشی بودند.
البته معلمینی هم بودند که با دستان خالی و فقط با بهره گیری از روح بزرگی که داشتند دانش آموزان را به علم آموختن ترغیب میکردند. اما در مدارسی که فاقد هر گونه وسیلهی کمک آموزشی است و در سیستمی که هیچ برنامهی نظام یافتهای برای تشویق دانش آموزان به علم آموختن ندارد، یک معلم تا کی میتواند از خویشتن مایه بگذارد؟
به راستی چگونه میتوان مفاهیم پیچیدهی شیمی و فیزیک را به دانش آموزی آموخت که آزمایشگاه برایش واژهای نامفهوم است؟
و در چنین مدارسی ما درس خواندیم و بزرگ شدیم...
اما کسی مفهوم کار گروهی را به ما یاد نداد و کسی لذت آموختن علم را به ما نچشاند.
در عوض یاد گرفتیم که اگر در رقابت با «كبري ...خوان» «جعفر ... خوان» کم آوردیم دفتر ریاضیاش را روز قبل از امتحان کش برویم تا او رفوزه شود.
در عوض یاد گرفتیم بچه درس خوانها را پشت مدرسه کتک بزنیم تا دفعهی بعد که آقا معلم ما را تنبیه میکند به ما نخندند...
برای همین است که ما در کارهای گروهی هیچ وقت موفق نیستیم؛ برای همین است که حتی پایان نامههای دکترایمان به نوعی بوی سر هم بندی و رفع تکلیف میدهد؛ و برای همین است که در روزنامه میخوانیم دختری يا پسري به خاطر اینکه در کنکور قبول نشد از فرط حسادت دست به خودکشی زد...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید