آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
دانشآموزان حق دارند پس از ١٢ سال كه عمرشان و آن هم بهترين مقاطع عمر يعني كودكي و نوجواني در نظام آموزشي سپري ميشود اين پرسش را داشته باشند كه ما عمرمان را داديم در قبال آن، چه دريافت كرديم؟
والدين نيز حق دارند وقتي حاصل عمرشان يعني فرزندانشان را در اختيار آموزش و پرورش ميگذارند و از هيچ كمكي نيز دريغ نميورزند پس از ١٢ سال بپرسند با اميدها و آرزوهاي ما و حاصل عمرمان چه كرديد؟
مسوولان، مديران، مجريان، معلمان و مربيان هم وظيفه دارند به اين پرسشها پاسخ دهند ، پاسخي كه بيترديد بايد با واقعيتها و حقايق سازگار باشد.
شكي نيست در اين پاسخ گويي سهم هر دسته از اين افراد متفاوتتر است و هرچه نقش و جايگاه تصميمگيري و تصميمسازي بالاتر ميرود بر اين سهم افزوده ميشود ؛ حالا اگر دستاوردها رضايتبخش باشد به همين اندازه سهم خواهند برد و بايد بر خود ببالند و اگر هم رضايتبخش نباشد به همان اندازه بايد شرمنده و پاسخ گو باشند. در اين پاسخگويي توجه به ابعاد تربيتي كه در آموزش عمومي بايد به آن پرداخته شود ميزان سنجش دقيقتري خواهد بود، ابعادي كه حتي در همين نظام آموزشي و در اسناد بالادستي به آن اشاره شده است و آموزش و پرورش موظف است براي دست يابي به آن تلاش كند. در اين نوشته به برخي از اين ابعاد كه مسووليت اصلي آموزش و پرورش را مورد تاكيد قرار ميدهد، اشارهاي ميكنم.
تربيتشناختي: نظام آموزشي موظف است محتوا، روشها و برنامههاي آموزشي خود را به گونهاي تدوين و اجرا كند كه كودكان و نوجوانان در دوره آموزش عمومي از اول دبستان تا پايان متوسطه شناخت نسبتا كافي از خود و ديگران و دنياي پيرامون خود در زمينههاي مختلف به دست آورند يا به عبارتي نظام شناختي آنها به طور مطلوبي با كسب دانش و تجربه لازم شكل گيرد كه زندگي بهتري را برايشان ممكن سازد.
تربيت اجتماعي: دست يابي به درك اين مهم كه موفقيت فردي در گرو موفقيت جمعي است و انسان موجودي اجتماعي است كه نيازمند نگرشهاي انساندوستانه و صلحجويانه و همكاري متقابل است، از مسووليتهاي مهم تربيتي در دوره آموزش عمومي است تا كودكان و نوجوانان براي زندگي جمعي بهتر آماده شوند. در اين راستا مشاركت، مسووليتپذيري، نوعدوستي و مهارتهاي ارتباطي و تفكر انتقادي از مهمترين سرفصلهاي تربيتي هستند.
تربيت سياسي: باور به اينكه نهتنها انسان موجودي اجتماعي بلكه موجودي سياسي است ضرورت تربيت سياسي را نمايانتر ميسازد، تربيتي كه در دنياي پيچيده امروز و در رابطه دولت- ملت هم يك حق و هم يك وظيفه است. آشنايي با كليات علوم سياسي و ايجاد نگرش مثبت نسبت به سياست و تشويق و ترغيب به سياسي شدن به منظور مشاركت در سرنوشت مشترك از مهمترين اهداف اين بخش است.
تربيت اقتصادي: نوجواني كه دوره آموزش عمومي را به پايان ميرساند بايد داراي نگرش و بينش واقعبينانهاي نسبت به اقتصاد باشد تا نه پول را چرك كف دست بداند و نه همه چيز را فداي پول كند. او بايد نقش اقتصاد و ابعاد آن را به طور كلي بفهمد و از كودكي و نوجواني با مفهوم كار، توليد، سرمايه، پسانداز، درآمد، هزينه و مفاهيمي از اين دست آشنا شود. شايد قلكهاي قديم در تربيت اقتصادي خيلي نقش بيشتري داشت تا كارتهاي بانكي امروز.
تربيت عاطفي: بزرگترين غايب ابعاد تربيتي در نظام آموزشي ما تربيت عاطفي است. كودكان و نوجوانان در مورد نگرشهاي عاطفي، مهارتهاي عاطفي و كنشها و واكنشهاي عاطفي كمترين شناخت و مهارت را ندارند به ويژه آنجا كه با جنس مخالف يا محيطهاي تازه روبهرو ميشوند آنها نياموختهاند چرا؟ كي؟ چگونه؟ به چه كسي؟ چقدر؟ و چه نوع؟ عواطفي را ابراز كنند به همين دليل يا ضربه ميزنند يا تخريب ميشوند.
تربيت اخلاقي: هر نسل كه ميگذرد نسل بعد از خود را به بياخلاقي شدن متهم ميكند غافل از اينكه نسل جديد محصول نسل قبل است فقط در تربيت موفق نبودهاند. اخلاقي زيستن نيازمند تربيت اخلاقي است كه در مدارس و نظام آموزشي ما كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. خودمحوريها، زيادهخواهيها، حسادتها و بسياري از اخلاقيات مقتضي در غيبت اخلاق مثبت رشد ميكنند. ابعاد مورد اشاره و چند بعد ديگر چارچوب تربيت جامع را ترسيم ميكند كه نشاندهنده همهجانبهبودن يك نظام آموزشي است. مسوولان و متوليان وظيفه دارند تدابيري اميدوارانه براي نظام آموزشي بينديشند.
روزنامه اعتماد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
اسفندیار چهاربند درباره کمبود معلم در مدارس شهر تهران، گفت: بازرسی های میدانی که انجام شده است نشان می دهد که برای تمام کلاس های درس معلم تعیین شده و کمبود نداریم.
وی افزود: ممکن است به دلیل کسالت یا اتفاقات پیش بینی نشده یک معلم در کلاس درس حاضر نشود اما هیچ معلمی ۴ هفته غیبت ندارد.
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران تصریح کرد: با توجه به اینکه مدیر و معاون مدرسه باید ۶ ساعت تدریس کنند لذا می توانند ساعت کلاس هایی که معلم ندارد را پر کنند.
وی با بیان اینکه مدیران و معاونان مدارسی که نیروی موظف رسمی دارند از ۶ ساعت تدریس معاف شده اند، گفت: در مدارس پسرانه ۸۵ هزار کسری ساعت وجود دارد لذا مدیران و معاونان باید در مدرسه ای که حضور دارند تدریس کند تا به همان اندازه ساعت معلمان آزاد شود که آن معلمان بتوانند در مدارس پسرانه دیگر تدریس کنند.
مهر
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
مسؤول انجمن اسلامی معلمان خراسان رضوی در حاشیه اولین مجمع عمومی انجمن اسلامی معلمان سبزوار گفت: انجمن اسلامی معلمان تنها تشکیلاتی است که از ابتدای انقلاب تاکنون باقی مانده است و در کش و قوس های مختلف این 37 سال توانسته خودش را حفظ کند.
محمدعلی گندمی افزود: انجمن اسلامی معلمان با توجه به شرایط جامعه تاکنون 3 بار اساسنامه اش را تغییر داده است و امروز ما شاهد یک اساسنامه خوب، خلاصه و فراگیر هستیم که جامعه فرهنگیان می تواند بر اساس آن نقش ایفا کند.
وی ادامه داد: راهبرد انجمن اسلامی معلمان ایران در آستانه انتخابات این است که با عنایت به مذاکرات موفقی که در عرصه سیاست خارجی داشتیم و به گونه ای توان ملی خود را در عرصه جهانی به نمایش گذاشتیم، در عرصه داخلی هم می توانیم مذاکره و گفت و گو را سامان دهیم.
وی خاطر نشان کرد: "گفت و گوی ملی" در شرایط فعلی ضروری به نظر می رسد. متأسفانه اخیراً مقوله هایی مثل "دیگر هراسی" که از محتوا تهی است و واقعیت بیرونی ندارد ولی در جامعه به وفور از آن استفاده ابزاری می شود. اقتدارگراها و رقبای سیاسی ما چون نمی خواهند شایسته سالاری و عقلانیت و ارزش هایی از این قبیل حاکم باشد، مرتب در رسانه های خود بحث هایی را مطرح می کنند.
وی یادآوری کرد: در سایر کشورهای دنیا وقتی مشکلی ایجاد می شود؛ سعی می کنند آن را حل کنند تا مسأله تمام شود و آن مشکل دست مایه ای نشود برای عده ای که مرتب در قالب آن؛ اهداف خود را دنبال کنند در حالی که در ایران مسأله ای نه چندان گسترده و مهم بعد از انتخابات 88 تبدیل به یک مسأله ای می شود که امروز پس از گذشت 6 سال مباحث آن ادامه دارد و متأسفانه هنوز کلماتی چون فتنه بر زبان ها جاری می شود در حالی که ما معتقدیم اساساً به لحاط تئوریک و مبتنی بر آیات قرآن، نهج البلاغه و مبانی تشیع، این ها هیچ کدام مصداق فتنه نیست و اگر گاهی مولا علی (ع ) از بحث جنگ جمل و نهروان به عنوان فتنه یاد کرده اند؛ نهایتاً هیچ تنبیهی در نظر گرفته نشده و برخورد ایشان کاملاً شفاف و روشن بوده است.
عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان ایران گفت: اختلاف نظرهایی که داشته و داریم در اثر سیاست های غلط یا برخوردهای ناصواب ممکن است به برخی مسایل کشیده شود که مصداق فتنه به آن معنا شناخته نمی شود.
محمدعلی گندمی ادامه داد: باید آهسته آهسته به سمتی برویم که همگی قبول کنیم که هیچ کدام نه حق داریم و نه می توانیم دیگران را از صحنه خارج کنیم. ما باید یاد بگیریم در کنار یکدیگر بنشینیم، گفت و گو کنیم، کار کنیم، رقابت کنیم و قبول کنیم که ایران متعلق به همه ایرانیان است.
وی هشدار داد: معدود افرادی جزم اندیش با افکاری بسته و سیاست هایی خام، به نام ملت یا نظام، تصمیمات غلطی می گیرند که اگر اندک اعتقادی به دین و اسلام داشته باشند نباید به دلیل کج فهمی خودشان هزینه های گزافی را بر مردم تحمیل می کنند و اگر پاسخ این اشتباهات شان را در این دنیا نگیرند باید در دنیای دیگر جوابگوی اعمال خود باشند.
وی علاوه بر راهبرد گفت و گو؛ به دلیل تجربیات موفق گذشته، اجماع را راهبرد دیگر اصلاح طلبان عنوان کرد و افزود: بدون اجماع راه به جایی نمی بریم چرا که باید مجلسی غیر از این مجلس داشته باشیم چون دولت با این ترکیب مجلس به راحتی نمی تواند برنامه های خودش را پیش ببرد. مجلس آینده باید حداقل یک مجلس چند وجهی باشد یعنی اصلاح طلب، اصول گرا و مستقل و یا این که ما یک مجلس اصلاح طلب معتدل داشته باشیم به این معنی که متدلین اصلاح طلب و اصول گرا بیایند و مجلس را در دست بگیرند و بر اساس سیاست های تدبیر و امید و اعتدال امور را پیش ببرند.
مسؤول شورای هماهنگی و اجرایی انجمن اسلامی خراسان رضوی یادآوری کرد: البته مجلسی که کاملاً منطبق با بافت جامعه با اکثریت قاطع اصلاح طلب جزء آرزوهای ماست و لازمه این امر گسترش اقدامات و شبکه های انجمن اسلامی معلمان است تا مشارکت حداکثری رقم بخورد و اگر مشارکت حداکثری بر محور اجماع شکل بگیرد؛ محصولش به نفع اصلاح طلبان است.
محمدعلی گندمی با یادآوری این که انجمن اسلامی معلمان در بیانیه ها و جلساتی که با مسؤولین داشته همواره از مطالبات به حق معلمان حمایت کرده است، گفت: اعتقاد ما بر این است که اگر جامعه بخواهد مسیر رشد و توسعه خود را به خوبی پیدا کند چاره ای ندارد جز این که روی آموزش و پرورش در سطوح مختلف سرمایه گذاری اساسی انجام دهد. به همین منظور باید در گام نخست بتوانیم برای فرهنگیان فراکسیونی در مجلس داشته باشیم تا این مسأله را درک کنند.
وی تأکید کرد: مشکلات معلمان یکی دو تا نیست. مسایل قشر فرهنگی صرفاً اقتصادی نیست بلکه مسائل منزلتی و مواردی که جامعه از آن رنج می برد را نیز باید به مسایل معیشتی معلمان افزود. دلیلی ندارد بیشترین ساعت کار مفید را دانشگاهیان و معلمان انجام بدهند ولی بشترین حقوق دریافتی را دیگران ببرند.
وی هشدار داد: اگر مسایل معلمان حل نشود؛ دانش آموزان خود را نیز از دست خواهیم داد چرا که امروزه جاذبه های معلمی رو به کاهش است. اگر معلم درگیر کارهای دیگری جز معلمی شود؛ یا وظیفه اصلی خود را فراموش می کند و یا آن را در حاشیه قرار می دهد که این امر به هیچ وجه به صلاح جامعه نیست.
روابط عمومی انجمن اسلامی معلمان سبزوار
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
همه ساله با آغاز سال تحصیلی خبرهای زیادی در خصوص تنبیه دانش آموزان توسط معلمان به گوش می رسد.
اگرچه قوانین آموزش و پرورش تنبیه بدنی دانش آموزان را جایز ندانسته و برای متخلفان از این قوانین مجازات هایی در نظر گرفته است، اما همچنان برخی از معلمان از این روش استفاده می کنند .
استفاده از تنبیه بدنی در روستاها به خاطر دور بودن و نبود اطلاع رسانی بیشتر رواج دارد که در ابتدای سال تحصیلی 94 نیز یکی از معلمان در شهرستان بجنورد با زدن ضربه به سر دانش آموز منجر به بروز حادثهای ناگوار برای دانش آموز شد.
این دانش آموز 2 روز بعد از اصابت ضربه به سرش دچار حالت تهوع و سرگیجه شده است که با پیگیری اولیای وی و تشخیص پزشکی قانونی این علائم ناشی از ضربه معلم به سر وی بوده است.
شنیدهها حکایت از آن دارد که اعتراض والدین کودک به آموزش و پرورش تنها به یک تذکر شفاهی به معلم انجامیده است؛ هرچند معلم در جواب والدین اظهار کرده است که اختیار دارم که دانش آموزان را تنبیه کنم.
خاطر نشان می شود سرگیجه و حالت تهوع از علائم اولیه ضربه سنگین به مغز و در صورت ادامه منجر به حالت های بی هوشی در فرد می شود.
راه دانا
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
13 آبان به عنوان یک روز تاریخی و یک نقطه عطف یادآور حوادث و وقایع مهمی در تاریخ انقلاب اسلامی است .
ابن روز با این که " روز دانش آموز " نامیده شده است اما به نظر می رسد دانش آموزان به عنوان یکی از ارکان نظام آموزشی نقش چندانی حتی در برگزاری آن ندارند .
البته این وضعیت مختص به این روز نیست و می تواند قابل تعمیم به سایر سطوح و نقش های دیگر در درون نظام آموزشی هم باشد .
شاید در میان انواع وجوه و ابعاد در نظام آموزشی که برای دانش آموز متصور است ، فراموش شده ترین نقش می تواند همان " تربیت سیاسی " باشد .
در این جا منظور ما از تربیت سیاسی ؛ سیاسی بازی ، سیاسی کاری و یا نگاه ابزاری به دانش آموز جهت نیل به برخی اغراض و یا اهداف سیاسی نیست .
تربیت سیاسی ناظر بر طراحی سازوکار و برنامه ای است که مهم ترین وجه آن « تربیت شهروند » و پرورش « تفکر انتقادی » است .
شاید در نظام آموزشی ما که مهم ترین کارکردش " حافظه محوری " و عدم توجه به پردازش مهارت های زندگی است این مفاهیم کمی نامانوس و یا غیرملموس به نظر برسند .
دانش آموز به عنوان یک " کلیت انسانی " دارای کرامت و هویت است و هیچ گاه نباید به عنوان یک ابزار که قابل هدایت به هر جهت و یا کارکردی است نگریسته شود .
یک جامعه توسعه یافته و پایدار محل بروز رفتارهای مدنی است .
پیامدها و یا نتایج طبیعی این روند می تواند مسووليتپذيری، قانون مداری، نقدپذيری، انتقادگری، پاسخ گويي، پرسش گري و اعتماد باشد .
چنان چه بروز این رفتارها در جامعه ما کم رنگ و حتی بی رنگ مشاهده می شود باید به خاستگاه رفتارهای مدنی که " مدرسه " است پرداخت و جست و جوی ریشه و یا منشا عدم بروز رفتارهای مدنی خارج از چارچوب " مدرسه و خانه " بیراهه رفتن و یا دادن آدرس های اشتباه است .
دانش آموز ؛ نهادهای دانش آموزی و حلقه مفقوده
یکی از مهم ترین ضعف های نظام آموزشی ما ، نپرداختن به مهارت های زندگی جمعی و تمرین " با هم زیستن " است .
در نظام آموزش و پرورش نهادهایی با نام " دانش آموز " شکل گرفته اند . نهادهایی مانند بسیج دانش آموزی ، سازمان دانش آموزی ، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان ، شورای دانش آموزی در مدرسه و نیز مجلس دانش آموزی .
با وجود این همه نهاد که مخاطب اصلی و عمده آن دانش آموزان هستند اما کم تر شاهد رفتارهای گروهی و نظام مند در دانش آموزان هستیم .
می توان این فرضیه و یا گزاره قوی را مطرح ساخت که « نهادسازی » در آموزش و پرورش و حداقل در مورد دانش آموزان به درستی تعریف و یا تبیین نشده است .
با وجود داشتن تاریخچه ای قابل توجه در شکل گیری این نهادها ، مسئولان و حتی کادر مدرسه و معلمان خیلی دانش آموز و نهادهای دانش آموزی را جدی نمی گیرند .
استمرار این بی اعتنایی به نقش ها و کارکرد نقش ها در مدرسه و در نظام آموزشی موجب شده است که جامعه ما تابع رفتارهای گروهی و نظام مند نباشد و غالب بودن رفتارهای فردی بر نقش های اجتماعی ، جامعه ما را تبدیل به " توده ای غیر قابل پیش بینی و احساسی " کرده است که همه چیز آن در دقیقه آخر مشخص می شود !
اگر نهادسازی در جامعه ما ضعیف است و افراد رغبت و یا انگیزه ای برای رعایت " اصل مشارکت " در خود احساس نمی کنند باید ریشه این رفتارها را در درون مدرسه و نیز تعامل آن با نهاد " خانواده " جست و جو کرد .
نخستین اتفاقی که باید بیفتد این است که این گونه مفاهیم باید از نو " بازتعریف " شوند .
در نظام آموزشی ما ، تربیت سیاسی از طریق بخشنامه و یا دستور العمل های اداری و یک شبه اتفاق نمی افتد .
مهم آن است که معلمان خود این مسائل و ضرورت آن را فهمیده و به ضرورت کاربست آن جهت رسیدن به یک جامعه پایدار باور داشته باشند .
بدون همکاری معلمان تحول خاصی در وضعیت موجود رخ نمی دهد .
برگزاری انتخابات شورای دانش آموزی در مدارس نباید حالت فرمایشی داشته و فقط به چشم « اجرای یک بخشنامه اداری » و یا « رفع تکلیف » به آن نگریسته شود .
مهم ترین کار می تواند زمینه سازی و بستر سازی برای مشارکت مستمر و مسئولانه دانش آموزان برای پذیرفتن درست و کاربست نقش ها باشد .
لازم است که در مورد این گونه مسائل در مدرسه « فرهنگ سازی » صورت بگیرد و کادر مدرسه و معلمان این انتخابات و مشارکت در امور را جدی بگیرند .
مهم ترین عاملی که به نظر می رسد در برابر این گونه تغییرات مقاومت می کند ذهنیت " کاهش اقتدار مدرسه و معلمان در برابر قدرت گرفتن نهادهای دانش آموزی " است .
این اصل منطقی را باید بپذیریم که تحقق منافع دانش آموز و معلم و در مقیاس کلان نظام آموزشی نه در عرض یکدیگر که تابع یک " رابطه طولی " است .
تمکین دانش آموزان به قانون مداری و رعایت قواعد و کارهای جمعی می تواند امر آموزش را برای معلمان تسهیل و حتی تسریع نماید ضمن آن که می تواند الگویی برای نهادسازی در آینده و در مورد سایر نقش های اجتماعی نیز باشد .
نباید فراموش کرد که این گونه سازو کارها تمرین دموکراسی وزندگی جمعی است و « مسئولیت پذیری » در فرآیند انتخاب ساخته و پرداخته می شود .
" منشور حقوق دانش آموزی " که قبلا مصوب شده است باید بدون ترس از تبعات احتمالی آن و با برنامه ریزی و توجیه همه عوامل به دانش آموزان آموزش داده شود .
دانش آموزان باید با نهادهایی مانند مجلس دانش آموزی و کارکرد آن آشنا شده و با هم بودن را به عنوان یک " فرصت " بنگرند .
تعامل نهادهای مختلف دانش آموزی - انتخابی و انتصابی – در کنار همراهی با دو نهاد خانواده و مدرسه در مسیر ساختن " انسان مسئول می تواند جامعه ما را از انواع آسیب هایی که آن را احاطه نموده است و هزینه های مختلفی را بر آحاد جامعه تحمیل می کند برهاند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
وقتی بزرگ شدیم و مدرسه رفتیم
بعضی ها از معلم ها بودند که می خواستند
بچه ها را با هر شیوه ای که می توانند اذیت کنند
بعداز من تکرار کنید ...
بعداز من تکرار کنید ...
ما احتیاج به تحصیلات ( تعلیم و تربیت ) نداریم
ما احتیاج به هیچ کنترل فکری نداریم
آهای !
معلم !
این بچه ها را تنهایشان بگذارید ...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
از اول مهر تا الان ، عمدتاً درگیر پاسخ گویی به بخشنامه های اداره بوده ایم . از این بخشنامه راحت نشده ، بخشنامه ای دیگر از راه می رسد و خفت مان می کند . خیلی از این بخشنامه ها ، ریالی ارزش ندارند ( به جز تعداد محدودی بخشنامه که در برگیرنده ی بعضی امور مهم هستند ) . امروز همین طوری زد به سرم تا دوباره نیم نگاهی به بخشنامه های مهر ماه بیندازم .
شاید باور نکنید ، دیدم 115 بخشنامه این ماه رو سایت اداره قرار گرفته است . البته اداره ای ها چندان مقصر نیستند . آنها هم اسیر بالا دستی های خود هستند .
راحت تان کنم ، هر مدرسه سه چهار نفر آدم بیکار می خواهد که فقط بنشینند و در مدرسه با هیچ چیزی هم سر و کار نداشته باشند و فقط بخشنامه ها را پاسخ بدهند !
تازگی ها مد شده که اول هر بخشنامه « یک کد استراتژیک » هم آورده می شود که مثلا نشان داده شود که بخشنامه ها از اهمیت بالایی برخوردار هستند و کارها حساب کتاب دارند . آموزش هم که الا ماشاءالله تعطیل . تو خیلی از مدارس ، آموزش شده یک امر حاشیه ای و یک اولویت دست چندمی .
یکی نیست به مقامات بالا دستی بگوید بابا جان تو را به خدا دست بردارید از این حواشی و زوائدی که به آموزش دارید تحمیل می کنید .
تو را به خدا به داد آموزش برسید . واقعا برای پاسخ گویی به این همه بخشنامه ، باید از آموزش بچه مردم زد . از آنجا که در شرایط فعلی حاکم بر مدارس ، پاسخ گویی به بخشنامه ها یک کار تزئینی است و نشان دهنده خوش خدمتی و ارادت خالصانه به بالا دستی هاست ، خیلی از مدیران این کار را بر عوامل اجرایی فرض مسلم دانسته ، به کرار از آنها می خواهند که نسبت به این امر حساس باشند.
سال های قبل که خبری از این جور بخشنامه ها و زوائد الکی نبود ، وضع آموزش خیلی بهتر بود . دانش آموزان هم با سوادتر بودند و هم از قدرت تفکر و تجزیه تحلیل بهتری برخوردار بودند . خیلی از امور هم بی دغدغه و بی درد سر انجام می گرفت و جلو می رفت . برای اینکه حق مطلب ادا شود ، در این رابطه دل نوشته ای را خدمت همکاران تقدیم می کنم.
یادش به خیر
دلم برای حال و هوای درس و مشق دوران مدرسه ام تنگ شده . دوره ای که ادب و فرهنگ تو مدارس حرف اول رو می زد . اون موقع خیلی صحبت از تغییر و تحول ( بنیادین ) نبود . این پروسه خواه ناخواه در درون ما اتفاق می افتاد. از اون روزی که دم از تغییر در آموزش و پرورش زده شد ، ادب و احترام هم از مدارس رخت بر بست ، چون که فقط حرفش زده شد و تو عمل هیچی در کار نبود . تغییر فقط تو شکل و ظاهر اتفاق افتاد و خلاصه شد به سناد ، دانا ، بکفا ، اتوماسیون ، طرح درس ماهانه و سالانه ، بخشنامه های رگباری ، درصد قبولی و ...
یادش به خیر ، اون موقع ها خروار خروار بخشنامه بار مدارس نمی کردتد . مدارس در عین سادگی اعتبار و اقتدار داشتند . دلم برای کارنامه های دست نویس اون موقع تنگ شده ؛ دست نوشته هایی که صد می ارزیدند به کارنامه های کامپیوتری صوری امروزی که فقط به درد درصد قبولی نامبارک آموزش و پرورش می خورند .
کتک خوردن های اون دوره هم خیلی بهتر از نازکشیدن های ظاهری امروزین و روش های مثلا احترام آمیز بعضی از مسوولین آموزشی بود .
آری !
دلم در این هوای ناپاک آموزشی عجیب گرفته ...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در دنياي سنتي فرزندان در خانواده كه متولد ميشدند در منظر والدين و اقوام و بستگان همچون يك سرمايه خانوادگي و قومي مورد توجه قرار گرفته و در تربيت او تلاشهاي لازم صورت ميگرفت، در درجه نخست پدر و مادر وظيفه داشتند هفت سال اول را در دامان خود و در محيط خانواده مراقبت لازم را انجام دهند تا از لحاظ جسمي سلامت و توانمندي كودك تامين و تضمين شود. در اين راستا مادران و پدران جوان از تجربه بزرگان بهره ميگرفتند تا كودك، گرفتار بيماري و مشكلات جسمي نشود. انواع و اقسام نسخههاي گياهي و توصيههاي روحي و رواني كه بسياري متكي بر تجربههاي خام و خرافات بود تجويز ميشد تا به قول معروف كودك از آب و گل درآيد.
در اين دنياي سنتي منبع تجويزها ، تجربه بزرگترها و باورهاي مذهبي و سنتي بود كه از كوچكترين تا بزرگترين مسائل تربيتي را برايش راهكار ميداد تا با عملي كردن آن كودكي سالم و توانمند تحويل قوم داده شود و سربازي بر لشكر قوم افزوده و يك نيروي كاري به جمع خانواده اضافه شود.
پس از كودكي در نوجواني و جواني نيز براي تربيت نزد بزرگان علم و ادب گذاشته ميشدند تا دانش لازم را براي شكلگيري بينش و نگرشي كه مورد نظر آنها بود بياموزند، جهانبيني و ايدئولوژي هر قوم و باورهاي قومي با تعصب و جديت به فرزندان آموخته ميشد، وفاداري به اين باورها خط قرمزي بود كه به طور مطلق در نظر و عمل بايد خود را نمايان ميساخت. هر كودك، نوجوان و جواني كه از همان ابتدا در اين راستا از خود استعداد و علاقه نشان ميداد مورد توجه بزرگان قرار ميگرفت و اين توجه او را آماده ميساخت تا در سلسله مراتب قدرت قومي جايگاه ويژهاي پيدا كند.
مهارتهاي شغلي هم بيشتر نزد پدران و مادران آموخته ميشد. هر فرزندي چه پسر چه دختر براساس باورها و نيازها براي مهارتهاي خاصي آموزش داده ميشدند و سير شاگردي به استادي همچون سنت هميشگي طي ميشد. فرزند امروز شاگرد پدر و مادر و استاد فرداي فرزندان خود بود و اين نظام آموزشي و تربيتي دنياي سنتي، افراد را براي خدمت به خانواده و قوم در ابعاد مختلف تربيت ميكرد.
اما پس از تحولات جوامع و عبور از دنياي سنيت به دنيا صنعتي، و مدرن شدن بشر، در عرصه تعليم و تربيت نيز تحولي بزرگ رخ داد هم از نظر فلسفه تعليم و تربيت و هم از نظر كاركردها و اهداف، كه تا به امروز اين تحول سير خود را داشته و نظامهاي آموزشي متفاوتي را هم رقم زده است.
آنچه بهرغم تفاوت نظامهاي آموزشي بايد فصل مشترك باشد و مورد توجه جدي قرار گيرد رويكرد تربيتي است كه از الزامهاي زندگي در دنياي مدرن است به ويژه در عصر حاضر كه جهان تبديل به دهكدهاي كوچك شده است و هر كس پنجره زندگياش را در هر لحظهاي ميتواند به روي هر ساكن اين دهكده در هر جايي از جهان بگشايد و با او سخن بگويد بدون نياز به بلند شدن از روي صندلي يا مبل اتاقش.
قواعد و قوانين پيونددهنده انسانها در جوامع مدرن و در دنياي امروزي در عرصه داخلي كشورها با فرآيندي دموكراتيك به تصويب ميرسد و در عرصه بينالمللي نيز در تعامل نمايندگان كشورها در سيري دموكراتيك و حقوقي مصوب ميشود.
در اين جوامع و در اين دنيا نظام آموزشي و تربيتي بايد هر انسان را سرمايهاي بداند براي تمام انسانهاي روي كره زمين و سرمايهاي بداند براي جامعه و كشوري كه به آن تعلق دارد و تعهدات متقابلي را بايد مورد توجه قرار دهد، بنابراين هدف بايد با رويكرد تربيت «شهروند محور» دنبال شود يعني كودكان و نوجوانان در نگرشي همهجانبه در ابعاد مختلف شناختي، اجتماعي، عاطفي، سياسي و اقتصادي و حرفهاي بهگونهاي تربيت شوند كه عنصري مفيد براي جامعه خود و براي دنياي خود باشند، هر نظامي كه شهروندان خود را مسوول و متعهد، صلحجو و آزاديخواه، پرسشگر و پاسخگو و از اين قبيل موارد بار نياورد محكوم به شكست است.
با كمي دقت و تامل ميتوانيم مصاديق فراواني از نظامهاي آموزشي مغاير با رويكرد شهروند محوري متكي بر الزامهاي زندگي دنياي مدرن را نشان دهيم كه نهتنها براي جهان امروز كه براي جوامع خود نيز مفيد نبودهاند و ابزارگونه سرمايههاي انساني را به هدر ميدهند.
روزنامه اعتماد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
بحران مربوط به نوجوان/ باید این امر را یادآوری کرد که نوجوانی دوران تغییر، تحول و گذار است. بحرانی که در این دوره از زندگی ممکن است بروز کند در وهلهی اول جنبهای درونی دارد. شخصی که تا چندی قبل کودک بوده حالا بدن جدیدی دارد، تغییرات بدنی به طبع تغییرات روحی را به دنبال خود میآورد. نوجوان با بحرانی هویتی دستوپنجه نرم میکند و دائماً از خود میپرسد: «من چه کسی هستم؟!»
تا این دوره از زندگی بدن و نیز والدین رفرنسهای اصلی شخص محسوب میشدند ولی از الآن به بعد دیگر اینطور نیست. سایهی شک و تردید چه ازلحاظ فیزیکی و چه ازلحاظ روانی وارد زندگی نوجوان میشود. یکی از دلایل اصلیای که نوجوانان تمایل زیادی به استفاده از آینه نشان میدهند نیز همین است. وی در طول روز ممکن است چند بار جلوی آینده برود و بدن جدید خود را برانداز کند، چراکه میخواهد مطمئن باشد بدن جدیدش خوب است و دیگران تصویر خوبی از او دارند. این مسئله شاید به نظر بسیاری بیمعنی به نظر برسد اما یکی از ابزار اصلی در گذار از دورهی نوجوانی است. بحران درونی نوجوان با گذشت زمان در روابط وی با دیگران نیز بروز میکند و نوجوان آن را به سمت پدر و مادر و سایر اطرافیانش نشانه میرود. مشکلات بین نسلی و بعضاً عدم سازش بین والدین و فرزند نوجوانشان نیز درست از همینجا نشأت میگیرد.
بههرحال هرچه هم که باشد درگیری و تنش با دیگری بسیار راحتتر است تا درگیری و تنش با خود. تقابل و رویارویی با دیگری به نوجوان کمک میکند تا شخصیت خود را شکل دهد و دنیای جدیدی را برای خود به وجود آورد. شارل ملمان[1]، روانکاو، در این مورد میگفت: «اگر قرار بود نوجوانی را از دریچهی متافیزیولوژیک تعریف کنم، میگفتم در اصل این دوران از زندگی است که شخص از ورای آن وارد دنیا میشود.» ژان ژاک روسو هم در کتاب امیل خود در این مورد سخن رانده بود: «انسان در اصل در دوران نوجوانی است که متولد میشود و هیچچیز انسانیای در نظرش عجیب و غیرمنتظره نمینماید.»
رشد کردن همیشه یعنی تااندازهای مردن...با رسیدن به دوران نوجوانی کودک سعی میکند تا حدی خود را از پدر و مادرش آزاد کند، میخواهد آزادی جدیدی به دست بیاورد ولی هنوز ابزار لازم برای استفاده از آزادی جدید را ندارد. با ورود به جامعه و شرکت در عرصههای اجتماعی نشان میدهد که دیگر نمیخواهد وابستگی صد در صد به والدینش داشته باشد. او در نظر خود میخواهد از زیر یوغ والدینش رهایی یابد، والدینی که تا آن زمان بهواسطهی خودشیفتگی درونی تمامی زندگی وی را مستقیم تحت کنترل خود دراورده بودند. نوجوان قصد دارد تا بهنوعی حساب خود را با والدینش تسویه کند...
با ورود به بازهی نوجوانی کودک خود را با این مسئله مواجه میبیند که برای سؤال من چه کسی هستم؟ پاسخی قطعی وجود ندارد. همین امر نیز سبب میشود وی از پدر و مادرش عصبانی شود. چراکه هر بار سؤالی از آنها میپرسید به او پاسخ میدادند: تو هنوز کوچکی، هنوز زود است این چیزها را یاد بگیری و ...
شاید اشاره به عبارتی که فرانسواز دولتو[2] در این مورد بهکاربرده است بسیار بهجا به نظر بیاید: بالغ شدن یعنی فاصله گرفتن از والدین. پدر و مادر چه بخواهند و چه نخواهند فرزندشان رشد خواهد کرد و به سن بلوغ خواهد رسید. آنها موظفاند شرایط لازم برای رشد کودک خود را فراهم کنند. نوجوانی یعنی ورود به بازهای که شخص تصمیم میگیرد بیشتر بر خودش تکیه کند تا پدر و مادرش. فرد با ورود به سن نوجوانی سعی میکند تا به هر قیمتی که شده تنها باشد. یکی از علل اصلی بروز احتمالی سندرومهای عصبی و افسردگی نیز دقیق همین است، یعنی زمانی که نوجوان فکر میکند دیگر نمیتواند روی کمک پدر و مادرش حساب کند. احساس گناه و پشیمانیای که بعضاً در این سن حادث میشود نیز از همینجا برمیآید.
کودک با ورود به سن نوجوانی والدین خود را بهنوعی از کودکی که تا آن زمان داشتند جدا میکند و همین امر باعث میشود بعضی مواقع احساس گناه کند. حال زمانی که ما در اینجا صحبت از نوعی مرگ نمادین میکنیم دقیقاً منظورمان همین است. شخص با کودکی خود خداحافظی میکند، وارد دوران نوجوانی میشود و در عرصههای اجتماعی به ایفای نقش میپردازد. همچنین دیگر وابستگی سابق به پدر و مادر خود را نیز ندارد. یکی از مشخصههای اصلی و بارز دوران نوجوانی این است که شخص باید توانایی تحمیل کردن آن به پدر و مادر خود را دارا باشد: از دست رفتن کودکی که او تا آن زمان برای آنها بود. کشتن کودک برای تبدیلشدن به نوجوان. کشتن کودکی که خود شخص بود و کشتن کودکی که برای پدر و مادرش بود، یعنی دو روی مجزای یک مرگ.
خلاصه بگوییم:
تغییرات اصلی در زمان نوجوانی در حوزهی رابطهی وی با پدر و مادرش رخ میدهد. نوجوانی به دنبال خود احساسات و عواطف جدیدی را شکل میدهد. ورود به دوران بلوغ سبب شکوفایی جنسی میشود. همهی این عوامل دستبهدست هم میدهند تا نوجوان بعضاً رفتارهایی خشونتآمیز و ناسازگار را از خود به نمایش بگذارد. حال رویارویی با این مسئله نیازمند آن است که هم خود او و هم والدین انعطافپذیری بیشتری در رفتارهایشان در محیط منزل به نمایش بگذارند. اکثر والدینی که در مورد فرزند نوجوان خود به متخصصان مراجعه میکنند به یک مسئله اشاره دارند. فرزند ایشان تا وقتی کودک بود وجود خود را بهطور مستقیم وابسته به آنها میدانست اما با ورود به دوران نوجوانی دیگر این احساس را ندارد. نوجوان میخواهد هویت مخصوص به خود را به نمایش بگذارد. بدون شک بحران هویتی در وهلهی اول دامن خود کودک را میگیرد. او باید برای رویارویی با بحران شکلگرفته در وهلهی اول از کودکی خود و در وهلهی دوم از کسانی که تا آن لحظه آزادی او را محدود کرده بودند جدا شود. نوجوان باید از فازی که همهچیزش وابسته به پدر و مادرش بود جداشده و شخصیتی واحد را به نمایش بگذارد. او برای آنکه بتواند به شخصی با هویت مستقل تبدیل شود باید بخشی از پیوندهای وابستگی گذشتهی خود را رها کند.،ریسک کند و دنیا را زیر سؤال ببرد تا بتواند به شخصی منحصربهفرد با هویتی مستقل تبدیل شود، شخصی که دیگر برای هر کاری نیازمند پدر و مادرش نیست.
تغییر و تحولی که با ورود به دوران نوجوانی شکل میگیرد برای کودک بهمثابه نوعی مردن است، یعنی خداحافظی باوجود خود بهعنوان یک کودک و ورود به بازهی جدیدی از زندگی که شخص در آن اختیارات جدیدی نیز به دست میآورد ولی به دنبال آن چیزهایی را نیز از دست میدهد. کار اصلی نوجوان از همینجاست که آغاز میشود، کاری دوگانه. ازیکطرف باید باوجود خود بهعنوان یک کودک خداحافظی کند و از طرفی دیگر به والدینش نشان دهد که دیگر کودک نیست و آنها نباید مثل گذشته با وی رفتار کنند. متخصصان میگویند یک انسان هیچوقت کودک نیست مگر برای پدر و مادرش. به منصهی اجرا درآوردن دومرحلهای که ذکر شد بدون شک کار آسانی نیست. کودک نوجوان شده باید بتواند بااحساس گناه خود کنار بیاید، احساس گناهی که زمانی به وی دست میدهد که میبیند پدر و مادرش را از حق داشتن یک کودک محروم کرده است. نوجوان باید در معنای واقعی کلمه پدر مادر خود را رها کند و این کار نه برای خودش آسان است و نه برای آنها. دونالد وینیکات[3] در این مورد میگوید: «یک نوجوان اصلاً وجود ندارد!» باید به این مسئله توجه داشت که بحران نوجوانی والدین را هم بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهد، والدینی که از نقشآفرینان اصلی بازی هستند. آنها مجبورند تمامی الزاماتی را که باکار میگرفتند تا کودک خود را کودک نگهدارند کنار گذاشته و با هویت جدیدی دستوپنجه نرم کنند؛ بنابراین همانطور که بهخوبی این امر را نشان دادیم شروع دوران نوجوانی سبب از دست رفتنی دوگانه میشود، هم برای کودک و هم برای والدین وی. ورود کودک به بازهی نوجوانی همانطور که برای خود او تحول عظیمی محسوب میشود، برای والدینش نیز تغییر بزرگی است.
تغییر و تحول دوران نوجوانی در هر دو گروه شکل میگیرد و عواقب آن حتی برای والدین پیچیدهتر است. ورود کودک به نوجوانی روی والدین نیز تأثیر روانی خواهد داشت. درست درزمانی که وی ازنظر روانی جنبهی جدیدی به دست میآورند، والدین جنبهای از آن را از دست میدهند.
انسان شناسی و فرهنگ
[1] Charles Melman, روانکاو فرانسوی
[2] Françoise Dolto, پزشک کودکان و روانکاو فرانسوی
[3] Donald Winnicott,پزشک کودک و روانکاو انگلیسی