بسیاری از اوقات برخی از فعالان در حوزه زنان و کنشگران زن صنفی در حوزه آموزش و پرورش این پرسش را مطرح می کنند که چرا و با وجود جمعیت کارکنان و پرسنل غالب زنان نسبت به مردان ؛ زنان سهم اندکی در تصدی مدیریت های آموزش و پرورش در سطوح میانی و فوقانی دارند ؟
از سوی دیگر این فرضیه نزد تعداد قابل توجهی از فرهنگیان به ویژه مردان مطرح است : به علت آن که ترکیب جنسیتی شاغل در آموزش و پرورش متعلق به زنان است ؛ همین مساله موجب شده است تا آنان به علت برخی ویژگی ها همواره مدافع وضع موجود باشند و " زنانه شدن آموزش و پرورش " در بخش " صف " موجب شده است تا پیگیری مطالبات صنفی به یک صدای واحد تبدیل نشود ؟
نزديك ۵۳ درصد پرسنل آموزش و پرورش را خانمها تشكيل ميدهند اين درحالي است كه ۵۱ درصد دانشآموزان پسر هستند.
در شهر تهران بيش از ۸۰ درصد معلمان خانم هستند .
سال ٩٢ رييس مركز آمار و فن آوري ارتباطات و اطلاعات وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد: « تعداد كل معلمان و كاركنان، يك ميليون و ١٣ هزار و ٦٥٥ نفر است كه از اين تعداد ٤٨١ هزار نفر را معلمان و كاركنان مرد و ٥٣٢ هزار نفر را كاركنان و معلمان زن تشكيل ميدهند. »
در تابستان سال 1393 بود که وزیر آموزش و پرورش در مورد افزايش تعداد معلمان زن هشدار داد .
برای پاسخ به این پرسش ها می توانیم به برخی آمارها در این زمینه اشاره کنیم :
سایت الکسا رتبه سایت ها را به همراه برخی اطلاعات دیگر در اختیار کاربران قرار می دهد .
جداول زیر میزان مراجعه زنان نسبت به مردان را در فضای مجازی و در سایت های آموزش و پرورش و معلمی نشان می دهد :
وزارت آموزش و پرورش :
اداره کل آموزش و پرورش تهران :
سایت سخن معلم :
سایت فرهنگیان نیوز :
سایت آموزش نیوز :
سایت مدرسه نیوز :
سایت معلم پرس :
حتی در سایت میگنا که مجموعه کاملی از مقالات و مطالب روان شناسی، تربيتی و اخبار علمی و آموزشی و اطلاعات تحصيلات تکميلی را ارائه می کند باز میانگین زنان مراجعه کننده به این سایت کم تر از مردان است :
نمودار زیر میزان مراجعه افراد بر اساس جنسیت را به سایت سخن معلم نشان می دهد :
همان گونه که در تصویر مشخص است ؛ 2 / 81 درصد از مراجعه کنندگان به سایت سخن معلم " مردان " و تنها 8 / 18 درصد را زنان تشکیل می دهند .
این آمار بسیار شبیه ترکیب جنسیتی شاغل در آموزش و پرورش شهر تهران است که بیش از 80 درصد معلمان را زنان تشکیل می دهند .
می توان از این جداول و نیز آمارهای ارائه شده چنین نتیجه گرفت که :
" زنان نسبت به مردان پی گیری کم تری نسبت به موضوعات آموزش و پرورش و نیز مطالبات فرهنگیان و معلمان " حداقل در فضای مجازی دارند . "
شاید با ملاحظه اندکی تغییرات بتوان این وضعبت را به فضای غیرمجازی هم تعمیم داد البته اگربپذیریم که یکی از لوازم حرفه معلمی آشنا بودن به مسائل روز و اطلاع از آخرین تحولات در این حوزه باشد .
روند رو به افزایش جنسیت زنانه آن گونه که وزیر آموزش و پرورش هشدار داده است می تواند مبین این فرضیه باشد که میان مطالبه محوری در آموزش و پرورش و افزایش جنسیت زنان رابطه معکوس وجود دارد .
پس می توان اکنون به فرضیه اول پاسخ گفت .
زنان کنشگری که همواره به حضور کم رنگ زنان در پست های مدیریتی ( میانی – فوقانی ) اعتراض دارند باید توجه کنند که آیا اصولا و با توجه به جداول ارائه شده در بالا ، زنان می توانند واجد تصدی چنین جایگاهی شوند در حالی که خیلی به موضوعات آموزش و پرورش حساس نیستند و یا حداقل پی گیر موضوعات در فضای مجازی نمی باشند ؟
در واقع ، احتمالا به علت همین صفت است که مدیران و برنامه ریزیان ترجیح می دهند از افراد پی گیر و مطلع تر در حوزه های مدیریتی استفاده نمایند .
و اما در مورد فرضیه دوم که در بالا مطرح شود باید گفت :
آمار رسمی و قابل استنادی در مورد نسبت جنسیتی معلمان شرکتکننده در اعتراضات صنفی این قشر در دسترس نیست ولی با تکیه بر مشاهدات و تجربیات شخصی میتوان با اطمینان گفت که معلمان مرد نسبت به معلمان زن مشارکت و فعالیت بیشتری در اعتراضات و تحصنهای صنفی دههی اخیر معلمان داشتهاند.
دلیل مشارکت بیشتر مردان معلم نسبت به زنان معلم در اعتراضات و تحصنهای صنفی با وجودی که تعداد مردان در آموزش و پرورش کمتر است؛ تا حد زیادی روشن به نظر میرسد. اکثریت غالب معلمان زن سرپرست خانوار محسوب نمیشوند و با وجود کم بودن حقوق معلمی به دلیل درآمد شوهرشان مشکلات معیشتی و اقتصادی کمتری دارند و به همین دلیل انگیزه و فشار کمتری برای بیان مطالبات صنفی خود دارند ولی معلمان مرد به دلیل آنکه سرپرست خانوار محسوب میشوند و لزوما هم همسرانشان شاغل نیستند با مشکلات معیشتی و اقتصادی بیشتری درگیر هستند و به همین دلیل انگیزه و فشار بیشتری برای همراهی در حرکتهای صنفی معلمان دارند. علاوه بر این به دلایل متعدد در تمامی جوامع مردان نسبت به زنان مشارکت بیشتری در اعتراضات جمعی دارند و به همین دلیل امکان حضور یک مرد در اعتراضات و تحصنهای صنفی و اجتماعی بیشتر از یک زن است. ( 1 )
در مجموع می توان گفت که بر طبق نظریه " نیاز و انگیزش " افراد می توانند حضور خود را در در رفتارهای سازمانی تعریف و تببین کنند .
از نظر نگارنده تنها فرمولی که می توان در بخش اول یعنی بحث " مدیریت برای سطوح میانی و فوقانی " ارائه نمود موضوع " شایسته سالاری " است .
قضاوت در مورد حق زنان در تصدی مدیریت های میانی و فوقانی بدون استناد به شایستگی ها ، کاراکترهای شخصیتی و حتی مهارت های ادارکی و تنها بر اساس " جنسیت " یک شعار از جنس پوپولیسم و یا عوام پسندانه است و طرح چنین مباحثی کمکی به حل مساله و موضوع مطالبه محوری در آموزش و پرورش نخواهد کرد .
باید به این موضوع توجه ویژه داشت که گفت و گو از نوع " کنشی " و " متعصبانه " ما را به جایی نمی رساند و موجب « تقریب نگرش ها » نمی شود .
در نظام مدیریتی که بر اساس " شایسته سالاری " نباشد و کار به دست کاردان سپرده نشود ؛ " زن بودن " و یا " مرد بودن " خیلی تفاوتی ندارد !
شاید این توع شعارها خوشایند عوام باشد اما گره های اصلی را نخواهند گشود .
نظرات بینندگان
لازم به ذکر است معلمان زن زیادی وجود دارند که لیاقت و توانمندی های مدیریتی در سطوح بالا را دارند ولی به دلیل حاکم بودن نگرش سنتی بر سیستم مدیریت کلان اموزش و پرورش ،به زنان اجازه ی حضور در لایه های بالای مدیریتی داده نمی شود . نه اینکه خود زنان قبول نکنند .
مثل همیشه بسیار عالی بود.
سپاس از شما
ناگفته نماند که برخی ازهمکاران خانم در کار خود بسیار موفق تر از مردان هم هستند وقابل تعمیم به کل نمیشود.به امید روزی که شایسته سالاری در استخدام ها الویت نخست باشد وشیر زنان استثناء باشند
جناب فراهانی و دوست عزیز فرهنگی
سلام
از محبت شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
دراداره آموزش وپرورش پست مدیریتی را به کسانی میدهند که همسرشان یابرادر یا فامیل درجه یکشان در اداره یانهاد های به نام باشند والا کی ازپست مدیریت بدشان بیاد
جناب پورسلیمان بسیار به جا نوشتید
اما دلایلی که ذکر کردید تماما عدم حضور بانوان را توجیه نمی کند چگونه می شود در جامعه ای که مسئولیت اصلی زندگی چون تأهل و اولاد به عهده زن است اما در حکم بانوان فرهنگی حق تأهل و اولاد هر چند ناچیز به کارمندان مرد داده می شود البته قانون مرد را سرپرست مخارج زندگی می داند در حالی که هیچ بانوی کارمندی حقوقش را برای خود هزینه نمی کند و امروزه بار هزینه زندگی به دوش مر د و زن است
در آموزش و پرورش ظلم مضاعف دیگری به بانوان فرهنگی که همسرانشان فرهنگی است می شود و آن محروم شدن از برخی تسهیلات چون وام که فقط به مردان اعطا می شود و بسیاری مسائل دیگر که ذکر آن دون شأن این سایت و بانوان زحمت کش فرهنگی ست بخصوص در چندسال اخیر افرادی پلکان مدیریتی را در آموزش و پرورش بالا رفتن که چون میز مدیریتی شان بزرگتر از توانایی آنان بود صدمات جبران ناپذیری به سیستم آموزشی و پرورشی وارد کردند بسیاری از بانوان فرهنگی به دلیل جو حاکم حاضر به مشارکت نیستند
عالی بود .
نکات جالبی را مطرح کردید .
یکی از مشکلات مهم جامعه ما تن کردن پوستین مدرنیسم بر هسته پوپولیسم است .
فکر می کنند هر کس بیاید و بگوید زنان مظلوم واقع شده اند و...
رساالت روشنفکری را به انجام رسانیده است .
مثال می زنم .
مدیر فعلی آموزش و پرورش منطقه 3 خانم پريسيما سادات ماجدي که مدیر منطقه 11 در زمان دولت آقای احمدی نژاد بوده است چه فرق مهمی با سایر مدیران فعلی آموزش و پرورش دارد ؟
باید واقع بین بود و انصافا گروه سخن معلم به رسالت معلمی و روشنگری خود درست عمل می کند .
پایدار باشید .
لازم است با توجه به این آمارها اولا مسئولین رو به برابرسازی جنسیتی بیاورند و تعداد پرسنل را برابر کنند و همینطور زنان حضور خود را در جنبش ها و رسانه ها پر رنگ تر بنمایند همانطور که در دوره های ضمن خدمت و جلسات گروه های آموزشی همیشه حضور فعال تر دارند
سلام
برای معلولی علتی وجود دارد .
البته این دلیلی کافی برای توجیه وضعیت نیست .
اگر این مقدمه درست باشد معلمان مرد هم برای خودشان دلایلی دارند .
چطور می شود که زنان در گروه های آموزشی ، جلسات گروه ها ، سفرهای منطقه ای و دانش آموزی و... حضور پررنگی دارند اما در این گونه مواقع مشکلات خانه ، همسرداری و... بیان می شود !
پایدار باشید .