علی اصغر فانی در آموزش و پرورش مدیری شناخته شده و رده دوم و دور از سیاست بود ، اما دو اتفاق در دوره پر حادثه ریاست جمهوری احمدی نژاد، نام فانی را در فضای سیاسی مطرح کرد. اولی گرفتن حکم سرپرستی وزارتخانه از دست احمدی نژاد درسال 84 و و دوم ریاست ستاد فرهنگیان مهندس میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری 88 .
رای عدم اعتماد مجلس به محمدعلی نجفی در تابستان 92 معلمان را آزرده کرد. سایه نجفی روی صندلی وزارت فانی تا مدت ها سنگینی می کرد. در سال 84 پس از ناکامی علی اکبر اشعری وزیر پیشنهادی احمدی نژاد در اخذ رای اعتماد مجلس هفتم ، علی اصغر فانی به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش منصوب شد.
مدیران وقت آموزش و پرورش تمایل داشتند آقای احمدی نژاد، فانی را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کند، اما رییس جمهور ، محمود فرشیدی دبیرکل " کانون تربیت اسلامی " را به مجلس معرفی کرد. با معرفی محمود فرشیدی و رای اعتماد مجلس به او ، دوره 70 روزه سرپرستی فانی هم تمام شد. دلیل اینکه چرا احمدی نژاد، فانی را به عنوان وزیر آموزش و پرورش کابینه دولت نهم معرفی نکرد، مشخص نیست، اما همان زمان در راهروهای وزارتخانه به نجوا می گفتند که فانی شرط عزل همه مدیران اصلاح طلب آموزش و پرورش از سوی احمدی نژاد را نپذیرفته است.
بخت و اقبال با فانی یار بود که به عنوان وزیر کابینه احمدی نژاد به مجلس معرفی نشد زیرا هم اعتبار خود را به عنوان یک تکنو کرات از دست می داد و هم احتمالا عمر وزارت او طولانی نمی شد.
سرنوشت خواب دیگری برای فانی دیده بود .
در انتخابات 88 مسئولیت ستاد فرهنگیان مهندس موسوی به عنوان جدی ترین رقیب احمدی نژاد را به عهده گرفت. با اعلام نتیجه انتخابات فانی بی سروصدا به دانشگاه برگشت و موضع گیری سیاسی خاصی از او ثبت نشد. با اینکه بسیاری از افراد دورتر از فانی به عنوان عامل فتنه یا ساکت فتنه مشمول محرومیت شدند اما فانی در کابینه اعتدالی حسن روحانی موفق شد از مجلس اصول گرا به عنوان وزیر آموزش و پرورش رای اعتماد بگیرد.
فانی متولد محله نازی آباد تهران در سال 1333 ، دارای همسر فرهنگی و دو فرزند است. همسر او خانم شیر محمدی هم فرهنگی است . او مدرک فوق لیسانس راه و ساختمان از دانشکده فنی دانشگاه تهران و دکترای مدیریت رفتار سازمانی و منابع انسانی از دانشگاه تربیت مدرس دارد. به گفته خودش از کلاس دهم دبیرستان کار ندریس در دبیرستان ها را شروع کرد و در دوره دانشجویی به عنوان یکی از بهترین دبیران منطقه 16 تهران شناخته می شد. معلمان قدیمی او را انسانی مودب و اخلاق گرا و استوار بر باورهای عقیدتی خویش به یاد می آورند.
یکی از همکاران سابق او می گفت : "فانی در گفتار و کردار نرم ، اما در اعتقادات مذهبی خود سرسخت است."
در دهه 60، از مدیران وابسته به طیف خط امام بود و البته رابطه کاری خوبی با نمایندگان جناح راست مانند علی اکبر پرورش و حدادعادل در آموزش و پرورش داشت. در شهریور 59 به استخدام رسمی آموزش و پرورش در آمد و با درس و تخته سیاه خداحافظی کرد.
ابتدا معاون و کمی بعد رییس منطقه 16 آموزش و پرورش تهران شد . از استخدام در آموزش و پرورش تا سرپرستی منطقه ۱۶ در شرایط ویژه آن دوره فقط چندماه طول کشید، فانی در باره کارهای انجام شده در دوره سرپرستی منطقه ۱۶ می گوید: "استراتژی اصلی ما در منطقه ۱۶ پاک سازی معلم ها، اصلاح مدیریت، آرام کردن فضای مدرسه ها، جایگزینی معلمان مرد در مدارس دخترانه و تربیت جوانان برای جایگزینی خودمان بود."
در سال های اول انقلاب هزاران تن از معلمان و مدیران مدارس به دلایل سیاسی و عقیدتی اخراج و یا بازنشسته و بازخرید شدند. برای اخراج مخالفان از اصطلاح تحقیر آمیز "پاک سازی" استفاده می شد و منظور، پاک کردن محیط های آموزشی از وجود مخالفان بود.
فانی که در خانواده ای مذهبی و متعصب بزرگ شده بود، می نویسد: "معلم کلاس اولم خانم بود، ولی از کلاس دوم علاقه مند بودم که به کلاسی بروم که معلمش مرد باشد؛ شاید دلیل آن تعصبات دینی بود که به واسطه پدرم... در ما ایجاد شده بود."
فانی در سال 93 در گفت و گو با روزنامه جمهوری اسلامی چگونگی استخدام خود را این گونه شرح می دهد: "سال ۵۹ آقای [حسین] مظفر رئیس ناحیه ۷منطقه ۱۶ فعلی بود. عزت الله عباسی معاون آموزشی و آقای [ رحیم ] عبادی معاون پرورشی بودند...بچه مسلمان های ناحیه ۷ به آموزش و پرورش شهر تهران رفتند و برای من یک ردیف استخدامی گرفتند. بعدها آقای مظفر معاون استان تهران شد و عباسی ریاست اداره شد و برای من حکم معاونت ناحیه ۷ را صادر کردند. عباسی که به جبهه رفت آقای خوشنویسان که مدیر کل شهر تهران بود برای من حکم سر پرستی زد.
در سال 60 یک سال بعد از استخدام در حالی که دوره 2 ساله آزمایشی او تمام نشده بود ، ابلاغ مدیرکلی آموزش و پرورش کردستان را از دست علی اکبر پرورش گرفت و از سال 60 تا 64 در این استان به عنوان مدیرکل خدمت کرد.
او ادعا می کند که یکبار یک دختر خانم وابسته به تشکیلات مجاهدین خلق در کردستان نقشه ترور او را کشیده . اما با دستگیری این دختر نقشه ترور فانی لو رفت. با انتصاب کاظم اکرمی به عنوان وزیر ، فانی به تهران برگشت و از 64 تا 68 معاون آموزشی وزیر بود.
فانی این گونه مدیرکل آموزش و پرورش کردستان شد: "سال ۱۳۶۰ من مسئول منطقه ۱۶ آموزش و پرورش (ناحیه ۷ قدیم) تهران بودم. توسط وزیر وقت آموزش و پرورش -ـ مرحوم آقای پرورش ـ- احضار شدم. گفتند که چند پست مدیریتی از جمله دفتر آموزش عمومی وزارتخانه و ادارات کل استانهای بوشهر، آذربایجان غربی و کردستان فاقد متولی است و از من خواستند یکی از این مسئولیتها را بپذیرم. من به اراده خودم سختترین (کردستان) را انتخاب کردم تا دینم را به انقلاب اسلامی ادا کرده باشم."
فانی اضافه می کند: "من انصافاً به کردستان رفتم که دیگر برنگردم ! این را خدا میداند و بس!"
روایت فانی از انتصابش به عنوان مدیرکل کردستان همه واقعیت را در بر ندارد. رفتن او به کردستان بی مقدمه و تصادفی نبود. قبل از پذیرش مسئولیت در آموزش و پرورش کردستان به عنوان نماینده ویژه علی اکبر پرورش وزیر وقت، به کردستان رفته بود. فانی پس از بازگشت با ارائه یک گزارش هشت صفحه ای محرمانه، خواهان برنامه ریزی برای حاکمیت فرهنگی در کردستان شد. این گزارش مورد تایید قرار گرفت و حکم مدیرکلی فانی صادر شد.
وی هنگام گرفتن ابلاغ مدیرکلی آموزش و پرورش کردستان ۲۷ سال سن و یک سال سابقه خدمت رسمی در آموزش و پروش داشت. فانی استثنا نبود. نشستن جوانان 20 تا 30 ساله روی صندلی مدیریت حتی در سطح وزارت و وکالت عادی بود. آن زمان بحث "تعهد یا تخصص" در بین انقلابیون مسلمان در مورد شرایط احراز پستهای مدیریتی وجود داشت و نظر غالب این بود که تعهد بر تخصص مقدم است و حتی اگر کسی فقط تعهد داشته باشد می تواند پستهای حساس را اشغال کند.
فانی از سال 68 تا دوم خرداد 76 از آموزش و پرورش فاصله گرفت. او از سال 68 تا 72 معاون دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس و از 72 تا 76 ، معاون فرهنگی بنیاد شهید بود .
بازگشت مظفر به عنوان وزیرآموزش و پرورش دولت اول خاتمی در سال 76 ، علی اصغر فانی را در سمت معاون وزیر به آموزش و پرورش کشاند. فانی ، اکرمی و مظفر را می توان سه یار دبستانی آموزش و پرورش نامید.
اکرمی در سال ۶۴ وزیر آموزش و پرورش دولت میرحسین موسوی شد ، او فانی را از کردستان احضار کرد و به او پیشنهاد کرد که مدیر کل آموزش و پرورش استان تهران شود. فانی این پیشنهاد را رد کرد و در اظهار نظری غیر متعارف بلافاصله به وزیر پیشنهاد کرد که او را به عنوان معاون خودش انتخاب کند.
فانی ماجرا را این گونه شرح می دهد: "شخصا پیشنهاد تصدی پست معاونت آموزش وزارت اموزش و پرورش را در شرایطی به وزیر وقت دادم که کمترین تجربه کارستادی نداشتم."
آقای اکرمی این پیشنهاد را پذیرفت.
فانی در ادامه می گوید: "روزی که اکرمی حکم معاونت آموزشی را برای من صادر کرد، از من پرسیدند: شهر تهران را به چه کسی بدهیم؟ من آقای مظفر راپیشنهاد کردم." آقای اکرمی هم توصیه او را می پذیرد و مظفر را مدیرکل تهران می کند. فانی مدعی است که در سال ۷۶ یکی از گزینه های سید محمدخاتمی برای وزارت آموزش و پرورش بوده، اما وقتی مظفر به او خبر می دهد که او نیز پیشنهاد وزارت را دریافت کرده، به جای رقابت، در تهیه برنامه به مظفر کمک می کند.
مظفر نیز بعد از انتخاب به عنوان وزیر آموزش و پرورش در سال ۷۶، علی اصغر فانی را به عنوان معاون خود انتخاب کرد.
دوستی بین فانی ، حسین مظفر و سیدکاظم اکرمی تا کنون پایدار مانده است. لابی گری مظفر در مجلس در رای اعتماد نمایندگان مجلس نهم به فانی موثر بود.
فانی هم بعد از رسیدن به وزارت تلافی کرد . فانی هم در سال ۹۲ مظفر را به عنوان عضو هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان و سید کاظم اکرمی را به عنوان مشاور ارشد خود برگزید. هر چند حسین مظفر از نظر سیاسی از این دو تا حدودی فاصله گرفته است اما تفاوت مشرب سیاسی تاثیری در رابطه دوستی این سه تن نگذاشته است.
در سال ۶۷ محمدعلی نجفی به عنوان وزیر آموزش و پرورش وارد کابینه میرحسین موسوی شد و بعد انتخاب اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس جمهور، نجفی در پست وزارت آموزش و پرورش باقی ماند. کانون تجمع مدیران چپ گرا، اداره کل آموزش و پرورش تهران حول حسین مظفر بود. حسین مظفر دستور محمد علی نجفی برای عزل یکی از مدیران سخت گیر تربیت معلم را اجرا نکرد و نجفی هم حسین مظفر را برکنار کرد.
فانی پس از آمدن نجفی به آموزش و پرورش، این وزارتخانه را موقتا ترک کرد و معاون فرهنگی بنیاد شهید شد. در سال ۷۰ علی اصغر فانی، حسین مظفر و عزت الله عباسی که دورنمایی برای بازگشت خود به مدیریت نمی دیدند، مجتمع آموزشی غیر انتفاعی جماران را در منطقه ۱۱ تهران تاسیس کردند. این مجتمع آموزشی پسرانه با مساحت ۲۷۰۰ مترمربع در خیابان امام خمینی ، نرسیده به میدان حر ، خیابان شهید مرادی واقع شده است. مدیریت این مجتمع را یکی از دوستان فانی در دوره مدیرکلی کردستان بر عهده دارد.
بعد از دوم خرداد 76 و روی کار آمدن دولت اصلاحات ، حسین مظفر سکان وزارت اموزش و پرورش را در دست گرفت و علی اصغر فانی را به عنوان معاون خود انتخاب کرد.
در دولت دوم سید محمد خاتمی بار دیگر به عنوان معاون وزیر منصوب شد. در دوره وزارت مرتضی حاجی، همچنان پست معاونت آموزشی را حفظ کرد. بعد از دوره 70 روزه سرپرستی و با به حرکت درآمدن ماشین عزل و نصب ها توسط فرشیدی در سال 84 ، فانی بار دیگر به دانشگاه تربیت مدرس کوچ کرد و به عنوان استادیار و سرپرست دبیرخانه شورای تعلیم و تربیت ، مشغول به کارشد.
نمودار مدیریتی فانی نشان می دهد که از عمر 33 ساله مدیریتش ، نیمی را در آموزش و پرورش و نیم دیگر را در دانشگاه تربیت مدرس و بنیادشهید گذرانده است.
چپ گرا های دهه 60 وزارت آموزش و پرورش بر خلاف چپ های وزارت ارشاد ، هیچ گاه تبدیل به اصلاح طلب تمام عیار نشدند و عده ای از آنها با راست های جدید ، همپوشانی و قرابت های فکری و عملی دارند. حسین مظفر به دلیل همین قرابت ها از اردوی چپ به جمع هواداران احمدی نژاد پیوست.
فضای مدیریتی آموزش و پرورش به برهوت می ماند.
در میان مدیران سابق و کنونی آموزش و پرورش، محمدعلی نجفی توانست به مدد هوش و سواد و تجربه به سطح یک مدیر استراتژیک ملی ارتقا یابد. اما نجفی دقیقا محصول فضای مدیریتی آموزش و پرورش نبود.
امروز در میان مدیران آموزش و پرورش چه اصول گرا و چه اصلاح طلب یا اعتدالی پیدا کردن یک مدیر در حد و اندازه وزارت بسیار مشکل است.
بعد از انتخابات ۹۲ و رای عدم اعتماد مجلس به نجفی این بحث در محافل نزدیک به رییس جمهور مطرح بود که چه کسی از خانواده آموزش و پرورش به مجلس معرفی شود؟
از هر طرف که می رفتی به سه چهار تا اسم مشخص برخورد می کردی که کم و بیش در حد و اندازه فانی بودند.
به نظرم سوال اساسی این است که چرا سطح مدیریت یک وزارتخانه آموزشی و فرهنگی حتی با مقیاس ها و استاندارد های داخلی تا این اندازه نازل است؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
در میان مدیران سابق و کنونی آموزش و پرورش، محمدعلی نجفی توانست به مدد هوش و سواد و تجربه به سطح یک مدیر استراتژیک ارتقا یابد. اما نجفی دقیقا محصول فضای مدیریتی آموزش و پرورش نبود.امروز در میان مدیران آموزش و پرورش چه اصول گرا و چه اصلاح طلب یا اعتدالی پیدا کردن یک مدیر در حد و اندازه وزارت بسیار مشکل است.
انصافا بنده که به هر علتی این حوصله را ندارم که در باره ی بیشتر مسائل مانند شما تحقیق کنم وبعد انها را به راحتی در اختیار دیگران قرار دهم از شما ممنونم
این سایت ظاهرا سایت سخن معلم است, درباره معلم و مشکلات. معلم, و درباره عملکرد وزارت آ.پ و ضعفهای ساختاری و کارکردهای خوب و بد وزارتخانه و وزرا باید بنویسید, نه. زندگینامه و سوابق علمی و اجرایی یک وزیر.
اینجا اشخاص و افراد نباید تبلیغ شوند.
فقط عملکردها باید مورد نقد قرار بگیرند. ساختارها و کارکردهای وزارتخانه و هر نهادی که بر آ. پ. تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم میگذارند, باید واکاوی شود و مورد نقد قرار بگیرد.
فقط یه سوال دارم ایشون در چه سالی دانشجو بودن و در زمان دانشجویی چه پستی داشتن و در کدوم شهر بودن؟
من مانده ام حالا با این همه آگاهی از زندگی بد ترین وزیر آموزش وپرورش از اول انقلاب تا کنون بنده چه چیزی به سواد ودانشم اضافه شد واین معلومات به چه درد من میخورد؟!
سوژه کم آوردین رفتین سراغ قوم ...؟!
بخصوص شاه وزیرشون فانی که واسه خودش قد سه تا وزیر می ارزه!!!!!
لابد ایشان متصل بجایی وشخصی بوده اندکه با یک سال سابقه شده اند مدیر کل .
جناب آقای شیرزاد در ایمان واعتقاد آقای فانی شکی نیست . اما مسند وزارت مدیری توانمند ، حق گرا ، نترس وشجاع میخواهد که حق نیروهایش را چه ازدولت وچه از مجلس مطالبه کند .آیا این روحیه در ایشان هست .
نه جانم اولویت پنجم چیه ؟!در ایران بفرمایید اولویت پانصد هزارم ؟!بایه وزیری که ... !!!!
1_ به نجفی انگ زدند که با فتنه ۸۸ ارتباط داشته و با اینکه اکثریت قریب به اتفاق معلمان خواهانش بودند بدون کمترین توجه به خواسته آحاد فرهنگیان ،نمایندگان بسیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ااااااار دلسوز مجلس رای عدم اعتماد به وی دادند و با کمال تعجب به رییس ستاد فرهنگیان جناب میر حسین موسوی که در سال ۸۸ دربرابر نظام ایستاد !!!!!!!!!!!!!!!!!! رای اعتماد دادند..... متاسفانه
۲_ در این رزومه سابقه خدمت فانی در آ.پ چند سال بود!!!!! که ما انتظار داریم درد معلمان را بداند این نخود مغز بی تعصب!!!!
فانی امروز بی عرضه ترین وزیر آموزش و پرورش و بی اثرترین وزیر کابینه است البته هر سه وزیر بدردنخور بودند
اما معلم ها انتظارمان از دولت این وزیر نبود بابا قطع رجال بود
آقای شیرزاد حتما میدونید امروز آموزش و پرورش چه افتضاحی است حتما می دونید چه بر سر ما معلم ها آورد در ابتدای مهر چقدر به ما توهین شد
قطعا ما از این دولت نخواهیم گذشت
جناب عالی خودت را پرفسور جا نزن برای خود شیرینی، یه کم هم برای دولت بد بگذار به نفعته
بعد ما سیاسی نیستیم بعد من شنیدم جنابعالی فرزندانت در آمریکا هستند. عزیز من، ما به دنبال آدم هایی هستیم که معلم را درک کند چرا ما پول سفر به داخل کشور را هم نداریم یعنی عموم آدم هایی که اون وری هستند متمکن هستند و از طرق مختلف درآمد دارند
البته اگر شما هم به ما یاد بدهید خوب است
دغدغه شما نسبت به مسایل آموزش و پرورش قابل ستایش است
تاریخچه آموزش و پرورش و بطور مشخص عملکرد و پیشینه و بستر فکری و سیاسی وزرا از بخش های مهم این تاریخچه است.
موفق باشید