چند سال پیش که برای داوری یکی از مسابقات استانی مقالهنویسی دعوت شده بودم .
نگران فرصت اندکی بودم که مسئولین برگزاری آن مسابقه به داوری مقالات اختصاص داده بودند. اما مطالعة دو یا سه فقره از آن مقالات محاسبات ذهنی بنده را به هم ریخت ، چرا که از میان دویست و اندی مقالات دریافتشده، حدود بیست فقره از مقالات از اصول علمی نگارش مقالة پژوهشی بهرهمند بودند.
کار داوری بنده و سایر داوران راحت شده بود اما به این سئوال میاندیشیدم که معلمی که از چرایی و چگونگی پیدایش یک مقالة پژوهشی خبردار نیست چگونه میتواند دانشآموزانی مسألهمحور و خلاق تربیت نماید؟
تأمل در مقالات دریافتشده نشان میداد که حدود یک دهم از معلمان شرکتکننده در آن مسابقه از شیوههای فعال و مسألهمحوردر فرآیند تدریس بهره میبرند و حدود نه دهم از آنها متکی به شیوههایی هستند که حفظ مواد درسی را الگوی آموزشی خود قرار دادهاند.
در تجارب دیگر خود با دانشآموزان زرنگی مواجه بودم که از من میخواستند تا پاسخ تمرینات درس زبان فارسی را مانند دبیر فیزیک شان برایشان حل کنم و آنها توضیحات من را در برگة امتحان نهایی کپی کنند.
مقاومت من نتیجهای نداشت و متوجه شدم که ناتوانی آنان در کنکور سراسری به خاطر اتخاذ همین شیوة نادرستی است که آنان را به حفظ پاسخها و نیندیشیدن فرامیخواند.
بحث با این دانشآموزان به من نشان میداد که فقدان روحیة پژوهشی در این دانشآموزان، مشکلاتی فراتر از حیطة مدارس به وجود میآورد. بیتوجهی به شیوههای پژوهشی در آموزش این دانشآموزان، آنان را در مواجهه با رخدادهای فردی و اجتماعی و عقیدتی چون بید لرزان به هر سو میلغزاند و به جای پژوهش و یافتن راهکارهای مناسب، مضطرب و حیران در انتظار منجیان صادق و یا کاذبی نگاه میداردتا آنها را از ورطة مشکلات پیشرویشان نجات دهد و به یمین یا یسار کشاند.
در تجربة ناموفق تازهام در داوری مقالات دانشآموزان یکی از شهرهای خوب کشور، هیچ یک از دانشآموزان مقطع متوسطه سادهترین اصول نگارش یک مقاله را رعایت نکرده بودند و داوری مقالات آنان در کمتر از ده دقیقه با اعلام عدم احراز رتبه اول تا سوم برای تمامی آنان، پایان یافت. حاصل تأمل در این تجارب به من نشان داده است که عوامل پیدایش این مشکلات ریشه در غفلت از «پژوهش» و «پژوهشگری» در تدوین بسیاری از کتابهای درسی و شیوههای تدریس و ارزشیابی دانشآموزان و معلمان در آموزش و پرورش دارد که جز با تغییر در نگاه کلان وزارت آموزش و پرورش به حوزة معاونت پژوهشی ممکن نیست بنابراین با تقویت علمی و تخصصی این حوزه، بسترهای لازم برای تربیت دانشآموزان و معلمانی پویا و خلاق پدید می آید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
گروه اخبار/ مطابق قانون بودجه سال ۹۴ شرکتهای دولتی سودده و بانکها باید با کاستن از هزینهها، برای پرداخت مطالبات فرهنگیان به آموزشوپرورش کمک کنند و در این رابطه ۵ شهرک صنعتی نیز موظفند اما این بند قانون بودجه تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است.
انتخابات مجلس دهم به پایان رسید .
ماراتنی نفس گیر که همه به دنبال رقابت و جلب افکار عمومی برای نوشته شدن توسط انتخاب کنندگان در برگه رای بودند . از آن جا که سیستم انتخابات در کشور ما بر اساس تحزب و یا تشکل نیست کمی مانده به شب انتخابات مانند " امتحان دادن دانش آموزان در شب امتحان " هیجان و تحرک بخش های مختلف جامعه را در بر می گیرد .
خیلی از حرف ها و حتی برنامه ها به صورت خلق الساعه در یک هفته تبلیغات تنظیم شده و در معرض داوری و قضاوت مردم قرار می گیرد ؛ بر خلاف نظام انتخابات در کشورهای دیگر به ویژه توسعه یافته که از مدت ها قبل احزاب آخرین برنامه ها و نظرات اصلاحی خود را از طریق رسانه ها در اختیار افکار عمومی قرار می دهند تا جامعه و افکار عمومی دست به انتخاب و یا گزینش در مورد اندیشه برتر بزند .
نخبگان جامعه با حضور در احزاب و تلاش برای هم افزایی سعی می کنند تا با نیازسنجی و فرآیند حل مساله در جهت حل مشکلات جامعه گام برداشته و جامعه روز به روز در جهت " بهتر شدن " و " اصلاح امور " حرکت نماید .
به جهت شفاف بودن امور و نهادینه شدن فرآیند کار جمعی و اندیشه محوری دیگر در جامعه مسائلی مانند پوپولیسم ، موج سواری ، خرید رای ، تطمیع و... مجال حضور پیدا نمی کنند و به واسطه نهادینه شدن " اعتماد و صداقت " ؛ جامعه به احزاب و تشکل ها به مثابه فرصت طلبان و دکان های کسب رای نمی نگرد .
البته بر خلاف سال های قبل به نظر می رسد نامزدها از هیجانات کاذب فاصله گرفته و سعی می کنند کم تر شعار بدهند چون تمام سخنان و مواضع آن ها به مدد تحول در تکنولوژی های ارتباطی همه ثبت و ضبط می شوند .مسائلی که بعضا در جامعه ما و قبل و پس از انتخابات اتفاق می افتد و در نهایت موجب یاس ، روزمرگی و سرخوردگی می شود در خلا « انتخابات تحزب محور » شکل می گیرد و باید به تدریج جامعه به آن سو حرکت نماید و این فرآیندی است که یک شبه و دفعتی صورت نمی گیرد و نیازمند ممارست ، برنامه محوری و دخالت موثر و مستمر نخبگان و اندیشمندان در شکل گیری احزاب واقعی و پایدار است .
اما در حوزه آموزش و پرورش ، مطالبات و تشکل های معلمان باید به نکاتی اشاره شود :
صدای معلم از حدود دو سال قبل ایده تشکیل فراکسیون صنفی معلمان را به جد مطرح نمود . ( این جا ) هدف اصلی از طراحی این هسته در مجلس فضا سازی و گفتمان سازی جهت طرح موضوع آموزش به عنوان محور توسعه پایدار از طریق اهرم ها و ابزار قانونی و تقنینی است .
خوشبختانه این ایده مورد استقبال بسیاری از فعالان صنفی و تشکل های فرهنگیان قرار گرفت و در میثاق نامه هایی که از سوی برخی تشکل های معلمی با برخی نامزدها به امضا رسید این موارد به خوبی مشهود بود .
« گروه صدای معلم » ماه ها قبل از انتخابات استراتژی خود در مورد انتخابات را تعریف و تبیین نمود . ( این جا )
از نظر ما ، انتخابات فرصتی برای طرح مطالبات آموزش و پرورش و معلمان در چارچوب یک مدل توسعه پایدار است و باید از آن در حالت حداکثری بهره برد .همان گونه که قبلا نیز آمد ، برخی از تشکل های فرهنگیان و مشخصا کانون صنفی معلمان قبل ازانتخابات با استناد به اساسنامه خود را از هر گونه فعالیت و یا اعلام موضع برحذر داشتند اما برخی از مواضع و نیز حرکات نشان از اعلام موضع در قالب " تحریم با چراغ خاموش " داشت ضمن آن که برخی از شعب این تشکل مانند کانون صنفی معلمان همدان با حمایت ضمنی از برخی از افراد نشان دادند که هنوز معیارهای یک تشکل به معنای واقعی و حتی عمل به مفاد اساسنامه و پیروی از اصول کار جمعی و گروهی که چراغ راه حرکت یک تشکل است در رفتارهای اعضای این تشکل مشهود نیست و این موید این فرضیه قریب به واقعیت است که تشکل یک کلونی برای تقبیح بی چون و چرای مشارکت در قدرت و ساختار اصلاح آن و یا در سوی دیگر استحاله در جریانات قدرت بدون در نظر گرفتن اهداف غایی و جمعی و در جهت برخی منافع و یا مصالح شخصی است .
تجربه ای که در زمان وزارت آقای حاجی بابایی و در پست مشاور وزیر در امور تشکل ها و در مورد آقای کریمیان (عضو موسس کانون صنفی معلمان که در دوره اول عضو هیات مدیره هم شد ) اتفاق افتاد و پرونده این موضوع با اهدای پست مدیر کلی استان چهار محال بختیاری به ایشان به بایگانی سپرده شد .
صدای معلم در این مورد و موارد مشابه گفت گویی با آقای شیرزاد عبداللهی انجام داده است که به زودی منتشر می شود .
گروه صدای معلم از سال قبل و هم زمان با اعتراضات خیابانی طیفی از معلمان همواره بر این باور بوده است با توجه به ناکارآمد بودن و نیز پرهزینه بودن این روش ها که از حدود دو دهه پیش آغاز شده است و البته نتایج ملموس و قابل ذکری در حوزه مطالبات در سه سطح " معیشت ، منزلت و معرفت " برای جامعه فرهنگیان نداشته و در بسیاری از موارد موجب تحمیل و حتی آوار شدن هزینه ها بدون توجه به بردار " فایده " برای آن شده است نیاز اساسی برای تغییر در نوع استراتژی و حتی تاکتیک ها احساس می شود ، ضمن آن که ساختار قدرت در ایران به گونه ای طراحی شده است که برای حصول مطالبات باید در آن به صورت منطقی ، سازمان یافته و پاسخ گو مشارکت نمود .
از همه مهمتر آن که قاطبه جامعه فرهنگیان ایران علی رغم آن که در برخی موارد و در محافل خصوصی و در زنگ های تفریح و... بعضا شعارهای تندی و احساسی می دهند اما از روش های پر هزینه و یا اصطلاحا " پارتیزانی " حمایت نمی کنند و معتقد به پی گیری مطالبات از کانال های قانونی و کم هزینه هستند .
گفتنی است تشتت و پراکندگی در کانون صنفی معلمان ایران وجود دارد و علی رغم استناد به اساسنامه و... صدای واحدی از درون آن شنیده نمی شود .
ذکر مطالب فوق از آن جهت بود که تشکل کانون صنفی معلمان ضمن طراحی یک تئوری مشخص باید تکلیف نهایی خود را در مورد مدیریت و فرآیند مطالبات معلمان مشخص کند .
تامل جدی در این موارد در تغییر نگرش ذهنیت مسئولان و مدیران نسبت به کارکرد یک تشکل با پرچم صنفی موثر خواهد بود ضمن آن که مسئولان این کانون در موارد عدیده ای اعلام کرده اند که حاضر به تعامل و گفت و گو هستند و پروانه فعالیت آنان علی رغم گذشت حدود سه سال از فعالیت دولت تدبیر و امید هنوز تمدید نشده است .
این مساله ای در خور تعمق و بازاندیشی است که اعضای موثر این تشکل باید در مورد آن بیندیشند و به فکر چاره ای برای رهایی از این پارادوکس در گفتار و عمل و دور باطل باشند .
اما برخی تشکل های دیگر از مدت ها قبل تصمیم گرفتند تا با پی گیری ایده تشکیل فراکسیون صنفی معلمان و عهد میثاق با برخی نامزدها به دنبال حصول مطالبات فرهنگیان و معلمان با ضریب اطمینان بالا باشند .
خوشبختانه تاکنون 4 نامزد مورد حمایت تشکل های فرهنگیان ( تشکل های 9 گانه ) موفق به ورود به مجلس شده اند .
این اولین تجربه تشکل های فرهنگیان پس از انقلاب در جهت مدیریت فرآیند پی گیری مطالبات معلمان است .نوع تعامل تشکل های معلمان با این نمایندگان و گزارشی که آنان در آینده به جامعه فرهنگیان خواهند داد در نگرش فرهنگیان و معلمان برای اعتماد بیشتر و گسیل نمایندگان صنفی بیشتر و کیفی تر نقش اساسی ایفا خواهد نمود .
تشکل های معلمی در میثاق نامه ای که با این نمایندگان به امضا رساندند چند مورد را به عنوان مطالبه صنفی مطرح کرده بودند که جهت یادآوری به آن ها اشاره می شود :
1-تعمیق و توسعه مشارکت معلمان به جهت تامین منزلت آن ها از طریق حمایت از تشکل های معلمی و تشکیل نظام صنفی به منظور نقش آفرینی عینی در اداره امور مدارس ، مناطق ، ادارات کل و حوزه ستادی آموزش و پرورش
2 - تلاش برای اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری و افزودن فصل جداگانه ای به منظور هم سان سازی نظام حقوق و دستمزد معلمان از جمله با هیات علمی ، دانشگاه ها و ارتقاء معیشت و منزلت اجتماعی – حرفه ای معلمی
3 -تلاش به منظور اصلاح نظام پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگان آموزش و پرورش به گونه ای که هر گونه افزایش حقوق و مزایای شاغلین در مورد بازنشستگان هم سطح نیز اعمال گردد .
این 3 مورد هر چند کوتاه اما نیازمند کارشناسی ، تحلیل ، شناخت و مدیریت منابع به ویژه مالی و ظرفیت و ها و پتانسیل های اقتصادی جهت تحقق آن هاست .پس از تجربه ناموفق تشکل های معلمی در انتخابات مجلس هفتم که هیچ یک از نامزدهای آنان شانس ورود به مجلس را پیدا نکردند مجموع شرایط سیاسی و اجتماعی ، فرصتی طلایی و منحصر به فرد را در اختیار تشکل ها و نمایندگانی که مورد حمایت ویژه آنان بوده اند قرار داده است .
این یک تجربه دست اول پس از انقلاب اسلامی است تا معلمان کشور و حتی جامعه نسبت به عملکرد نمایندگان ملی معلمان وقوف و تجربه پیدا کنند .چگونگی عملکرد این دوستان در نگاه و قضاوت جامعه فرهنگیان کشور نسبت به اصل مساله تاثیر راهبردی خواهد داشت .
ذهنیت تاریخی جامعه فرهنگیان و معلمان تاکنون نسبت به نمایندگانی که حرفه معلمی داشته اند چندان مثبت و قابل و قابل دفاع نیست .خارج کردن معلمان از ذهنیت منفی نسبت این حافظه تاریخی نیازمند یک تلاش خستگی ناپذیر ، علمی و کارشناسی است .این نمایندگان باید دائما با تشکل های معلمی در تماس باشند و به جامعه معلمان گزارش بدهند .
گروه صدای معلم نیز در حد بضاعت و توان خویش در خدمت این دوستان خواهد بود .
باید در نظر داشت که این 4 سال نمایندگی به سرعت خواهد گذشت !
تجدید و حتی توسعه این فرآیند بستگی به نوع و میزان عملکرد این نمایندگان در مجلس خواهد داشت .
چه بسا استمرار حیات اجتماعی و سیاسی تشکل های معلمان حامی نیز با عملکرد این دوستان گره بخورد .
آزمون سختی در پیش است ...
فردا دیر است !
گروه گزارش / در گقت و گویی که چندی پیش صدای معلم با حمیدرضا حاجی بابایی برگزار کرد به موارد متعددی اشاره شد .
پس از این گفت و گو ، معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این موارد نشستی را با گروه صدای معلم برگزار کرد .
زمان انجام این گفت و گو قبل از انتخابات بوده و به منظور رعایت برخی ملاحظات و عدم تاثیر بر روند برگزاری سالم انتخابات ، انتشار آن به این تاریخ موکول شده است.
قرار بر این است که پس از انتشار این گفت و گو و نیز جمع آوری و طبقه بندی نظرات ، انتقادات و پیشنهادات همکاران ، دور بعدی آن با حضور گروه صدای معلم انجام پذیرد .
شما را به مطالعه این گزارش دعوت می کنیم .
گروه اخبار/
محمد دیمهور معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که «آیا در لایحه بودجه سال آینده ردیف اختصاصی برای حوزه ابتدایی پیشبینی شده است؟»، اظهار داشت: ردیفی را سازمان مدیریت و برنامهریزی با درک صحیح از وضعیت آموزش پیش دبستانی در کشور به مجلس پیشنهاد داده است.
وی افزود: با توجه به اینکه این دوره زیربنایی و اساسی است و بر اساس ساماندهی که در ابتدایی وجود دارد، دوره پیشدبستانی بسیار ضروری به نظر میرسد.
دیمهور با اشاره به پیشنهاد ردیف اعتباری از سوی دولت به مجلس در خصوص حوزه ابتدایی، خاطرنشان کرد: این ردیف بودجه که مربوط به سال 95 است تحت عنوان «توسعه کمی و کیفی پیش دبستانی» خواهد بود و مبلغ این ردیف بودجه 50 میلیارد تومان است.
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش افزود: اکنون حدود 17 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی پیشنهاد اصلاحی دادهاند که این رقم به 80 میلیارد تومان افزایش یابد.
وی تصریح کرد: با این اعتبار میتوان برای نوآموزان مناطق محروم، مرزی و دوزبانه کشور از نظر پوشاک و تغذیه حمایت انجام میشود و این موضوع هم برای نخستین بار است که اتفاق افتاده است.
انتهای پیام/
گروه رسانه و تشکل/
موارد سه گانه زیر اهم موضوعاتی است که قبل از برگزاری انتخابات مجلس به تایید و امضای کاندیداهای ملی فرهنگیان رسید .
این نامزدها مورد حمایت ویژه تشکل های 9 گانه فرهنگیان بودند .
1- تعمیق و توسعه مشارکت معلمان به جهت تامین منزلت آن ها از طریق حمایت از تشکل های معلمی و تشکیل نظام صنفی به منظور نقش آفرینی عینی در اداره امور مدارس ، مناطق ، ادارات کل و حوزه ستادی آموزش و پرورش
2- تلاش برای اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری و افزودن فصل جداگانه ای به منظور همسان سازی نظام حقوق و دستمزد معلمان از جمله با هیات علمی ، دانشگاه ها و ارتقاء معیشت و منزلت اجتماعی – حرفه ای معلمی
3- تلاش به منظور اصلاح نظام پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگان آموزش و پرورش به گونه ای که هر گونه افزایش حقوق و مزایای شاغلین در مورد بازنشستگان هم سطح نیز اعمال گردد .
پایان پیام/
گروه اخبار/
آزمون استخدامی وزارت آموزشوپرورش پس از گذران شرایطی ناهموار و وعدههای پیدرپی مسئولان، درحالیکه فقط یک ماه قبل از برگزاری آزمون، کسی از زمان دقیق آن و دستورالعملها خبری نداشت و مشخص نبود از تعداد پنج هزار نیروی جدیدی که قرار است به بدنه آموزشوپرورش تزریق شود، چه تعداد از میان مربیان پیشدبستانی و نیروهای شرکتی هستند، بالاخره در تاریخ ۲۷ شهریور برای جذب سههزارو ۷۰۰ نفر برگزار شد.
نتایج اولیه ۱۶ آبان سال جاری اعلام و بنا بر اعلام حراست آموزشوپرورش، چند برابر ظرفیت اولیه برای مصاحبه و گزینش انتخاب شدند؛ آزمونی پرهزینه که همه شرکتکنندگان برای شرکت در آن ۴۰ هزار تومان و برای مصاحبه، مبلغی بالغ بر ۵۰ هزار تومان پرداختند؛ مسئلهای که گلایه داوطلبان را در پی داشت و بر این باور بودند چرا و به چه علت این هزینه باید پرداخت شود؛ درحالیکه در دورههای قبل، اینطور نبوده است.
به گزارش ایلنا، طبق ماده ۱۲۸ اساسنامه، مجوز جذب پنج هزار فارغالتحصیل دانشگاههای دیگر از سازمان مدیریت اخذ و قرار بر این شد دانشگاه فرهنگیان برنامه یکساله آموزشی را برای تربیت حرفهای معلمان با تمرکز بر شیوههای آموزشی، سنجش و تکنولوژی بر عهده بگیرد و به نوعی متولی آموزش پذیرفتهشدگان آموزشوپرورش باشد؛ اما همه حواشی این استخدام، به برگزاری آزمونش ختم نشد و پس از برگزاری آزمون، هزینههای پنج تا هشت میلیون تومانی برای ثبتنام در دورههای آموزشی اعلام شد که پس از آن، آموزشوپرورش تصمیم گرفت این هزینه را کاهش دهد؛ اما حالا پذیرفتهشدگان در استانهای مختلف دچار سردرگمی شدهاند و از هزینههای زیاد خوابگاهها، هزینه دوره آموزشی و مسافت زیاد و مهاجرت اجباریشان گله میکنند.
یکی از پذیرفتهشدگان آزمون استخدامی در لرستان که یک آقای ۳۰ ساله است، دراینباره میگوید: شهریور امسال بالاخره در اوج بیبرنامگی و بیاطلاعی از جزئیات برنامه، آزمون استخدامی برگزار و زمانی که اواخر بهمن نتایج اعلام شد، متوجه شدیم بابت آموزش بدو خدمت باید مبلغ دو میلیون تومان پرداخت کنیم؛ درحالیکه در سازمانهای دولتی برای استخدام، سابقه نداشته برای آموزش پول دریافت شود.
موسیپور (معاون دانشگاه فرهنگیان) دراینباره و مشکلات پیشِروی پذیرفتهشدگان، توضیح میدهد و میگوید: رشتهها شامل چهار رشته اصلی؛ آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه، مربی پرورشی و مراقب سلامت است که رشته آموزش ابتدایی، دو زیرمجموعه دارد و برنامهاش کاملا متفاوت است. آموزش متوسطه ۱۰ زیرمجموعه متفاوت دارد و حداقل ۶۰ درصد واحدهای آنها با هم متفاوت است و امکان تجمیع وجود ندارد. در لرستان هم به همین صورت است و تعداد پذیرفتهشدگان مرد بیشتر است و قابلیت تجمیع وجود ندارد. معاون دانشگاه فرهنگیان میگوید: برای آموزش، کلاسها نباید کمتر از ۲۵ نفر باشند؛ چراکه به لحاظ مادی و اقتصادی بهصرفه نیست.
از سوی دیگر ما سعی کردیم نزدیکترین استانها را به محل زندگی پذیرفتهشدگان انتخاب کنیم که رفتوآمدها آسان و دارای امکانات پیرامونی مانند خوابگاهِ خودگردان باشد؛ چراکه امکان ارائه خوابگاه به پذیرفتهشدگان را نداشتیم.
معاون دانشگاه فرهنگیان با اشاره به پراکندگی خانمها گفت: به دلیل پراکندگی خانمها تصمیم گرفتیم از طریق آموزشوپرورش یک میهمانسرا را برای آنها در نظر بگیریم که هزینه اجاره آن بسیار کمتر از آن چیزی است که افراد برای خوابگاههای خودگردان میپردازند. همچنین روش دیگری به کار گرفتیم که در برخی استانها که افراد تحت فشار هستند، دروس عمومی را با بقیه بگذارنند و در دروس تخصصی اگر از پنج نفر کمتر نباشند، با پذیرش افزایش هزینه استاد از سوی خود افراد، این دروس در استان خود افراد برای آنها ارائه شود.
سلیمی جهرمی (رئیس مرکز برنامهریزی منابع انسانی و فناوری اطلاعات آموزشوپرورش) درباره اعتراض و انتقاد پذیرفتهشدگان آموزشوپرورش که قرار است دورههای آموزشی را در استانهای دیگر بگذرانند، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، میگوید: ما آموزش این افراد را در ۱۶ استان کشور متمرکز کردیم و بیشتر از این، امکان توزیع افراد در استانها وجود نداشت؛ چراکه تعداد افراد در کلاسها پایین میآید. همچنین ما توانستیم هزینه پنج و شش میلیونی را با تعدیلی که انجام دادیم به دو میلیونو ٧٠٠ در دانشگاه فرهنگیان و سهمیلیونو ٢٠٠ میلیون تومان در دانشگاه رجایی به حداقل هزینه برسانیم، البته در تدارک تهیه وام کمبهره هم هستیم و دراینباره معاونت پشتیبانی آموزشوپرورش در حال مذاکره است و به نتیجه قطعی نرسیدهایم.
همچنین دراینباره معاون آموزش دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی چند روز گذشته در گفتوگویی از امکان انتخاب استان محل آموزش توسط پذیرفتهشدگان آزمون استخدامی آموزشوپرورش خبر داده است. برخی از متقاضیان، استان محل خدمتشان با استانی که آموزش میبینند، متفاوت است که این موضوع سبب زحمت و نیز دغدغه آنها شده است و دراینراستا اگر نقلوانتقال آنها هزینهای را برای دانشگاه نداشته و نیز حدنصاب لازم نفرات کلاسها حفظ شود، میتوانند درخواست انتقال به استان موردنظر خود برای طیکردن دورههای آموزشی را داشته باشند.
روزنامه شرق
به نظر می رسد کار از بحران گذشته است. بارها این مطلب گفته شده، اما چه سود! اگر وظیفه روزنامه نگاری نبود دست به قلم نمی بردم و این مطلب را نمینوشتم. همانند پزشکی که بیماری شهر را فرا گرفته و بارها برای علاج آن سخن گفته و راه نشان داده اما گوش شنوایی نیافته اما پزشک که نمیتواند بگوید چون حرف مرا نشنیدند پس من دیگر طبابت نمیکنم!
چند روز گذشته در مراسم پنجمین دوره اعطای جایزه دکتر فتح الله مجتبایی که به بهترین پایان نامههایی که در حوزه ادبیات فارسی و ادیان و عرفان نوشته می شود ، شرکت کردم. چهار پایاننامه را شایسته تکریم دانستند و جوایزی به مولفان دادند. اما سخنم درباره نکات بهت آوری است که در این جلسه طرح شد. مدیر جلسه در آغاز سخن مطالبی گفت که نه تنها حضار بلکه اصحاب فرهنگ و اندیشه که حضور داشتند از سخنان او حیرت زده شدند. او درباره وضعیت دانشگاهها و رواج صنعت پایان نامه نویسی و تجاریشدن دانشگاهها سخن گفت که تا اینجا صحبتهایش را بارها از دیگران اعم از مسئول و غیر مسئول شنیدهایم. اما او آماری را ارائه کرد که حیرتآور بود.
نخست آنکه ۴۱ درصد فارغالتحصیلان دورههای تحصیلات تکمیلی بیکار هستند. دیگر آنکه ۷۶ درصد دانشجویان دورههای تکمیلی از یافتن کار ناامید هستند و در این وضعیت اسفناک عدهای نه تنها از صنعت پایان نامهنویسی دیگر تعجب نمیکنند بلکه روی به کار "برونسپاری علمی" آورده اند و بر این باورند که نوشتن پایاننامه به موسساتی که از عهده این کار برمیآیند واگذار شود! پروژه برون سپاری علمی در حالی طرح میشود که معاون آموزش وزارت علوم اعلام کرده است بیش از ۸۵ درصد دانشجویان سراسر کشور با پرداخت شهریه تحصیل میکنند.
پس از طرح چنین آمارهای شگفتآور، گزارشی ازعملکرد یکی از مؤسسات تولید پایاننامه که از سوی یک استاد جامعهشناسی تهیه و ارائه شده قرائت شد که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
براساس گزارش این موسسه، در سال تحصیلی گذشته ۱۷۶سفارش برای نوشتن پایاننامه داشته است؛ از این میان ۶۲ عدد برای رشته مدیریت (۵۱ عددکارشناسی ارشد،۱۱عدد دکتری) ۵۸ عدد برای رشته روانشناسی (۴۸ عدد کارشناسی ارشد،۱۰ عدد دکتری)،۳۴ عدد برای رشته حقوق (۳۱ عدد کارشناسی ارشد،۳ عدد دکتری) و۲۲ عدد برای دیگر رشتهها سفارش داده شده است. فارغ از این که چه تعداد دانشجوی دکتری که توان نوشتن پایان نامه را نداشتند و به تعبیر یکی از استادان اقتصاد که امروزه اگر در خیابان فریاد بزنید آقای دکتر همه برمیگردند !
آمار حیرتآور دیگری ارائه شد و آن هم اینکه از اواخر سال ۸۹ تاکنون، ترجمه و تألیف کتاب هم به این موسسه سفارش داده شده است؛ غالب این سفارشات ازسوی مدیران سازمانها و استادان دانشگاههاست؛ این موسسه تاکنون ۱۴۷عنوان کتاب ترجمه و ۴۹ عنوان کتاب تألیف کرده است؛ همچنین ماهانه بیش از۹۰ مقاله برای سمینارها و چاپ در مجلات به این موسسه سفارش داده میشود .
اینک باید پرسید که واقعا جامعه آکادمیک ما به کجا میرود؟
از نوشتن پایاننامه که شرم نکردیم و پای دوایر امنیتی به میان آمد و باز هم اتفاقی نیفتاد اما کتاب نویسی دیگر چه سنتی است؟!
واقعا شرمآورتر از این نمیشود که فردی در قالب استاد دانشگاه و یا مدیر یکی از سازمانهای دولتی برای احراز رتبه یا پرستیژ سفارش تالیف و ترجمه کتاب دهد.
آمار مطالعه که به زیر یک درصد جامعه هشتاد میلیونی ایرانیان رسیده است حال نوشتن کتابی این چنین که قطعا نه مورد توجه اهل علم است و نه مخاطبان به آن باور دارند جز نانی برای آن موسسات چه چیزی برای جامعه ما دارد.
این سخنان را در حالی میشنیدم که جمع اصحاب فرهنگ که در این مراسم بودند زهرخندی بر چهره داشتند.
روزنامه اطلاعات