صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  اگر افراد فرصت طلب و متلون را کنار بگذاریم، مدیران آموزش و پرورش  را می توان تقریبا در دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا جا داد که به تناوب و بر اساس گرایش دولت و وزیر مدیریت را در دست می گیرند. هر یک از این دو جناح یک طیف گسترده است و گرایش های مختلف در داخل آن وجود دارد.

در دولت روحانی این تقسیم بندی کمی تغییر کرده و در واقع ترکیبی از اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل مدیریت ها را در اختیار دارند. اصطلاح اصلاح طلب و معتدل را در آموزش و پرورش را باید با احتیاط به کار برد. اصولگرایان آموزش و پرورش معمولا « اولترا اصولگرا » هستند و تندترین اصلاح طلبان آموزش و پرورش، حداکثر اصولگرایانی معتدلند.

در آموزش و پرورش با تعییر دولت ها اشخاص تغییر می کنند اما رویه ها و سیاست ها ثابت می مانند . اگر  اختلافات و تفاوت های فردی را لحاظ نکنیم تشخیص اینکه کدام مدیر اصلاح طلب ، اصولگرای معتدل و اصولگرای افراطی است  از روی عملکرد  دشوار است. این را ممکن است برخی مدیران اصلاح طلب به حساب بی طرفی و غیر سیاسی بودن خود در جایگاه مدیریتی بدانند ،  اما این بی طرفی نیست چون برخی از مدیران اصلاح طلب خود را اصولگرا و حتی اصولگرای افراطی نشان می دهند.

در واقع ایراد کار اینجاست که اصولگرایان تندرو مواضع خود را علنی ابراز می کنند ، اما برخی  اعتدالی ها و اصلاح طلبان آموزش و پرورش برای حفظ موقعیت خود را اصولگرا می نمایانند و حتی گاهی کاسه داغ تر از آش می شوند !

می توان این پرسش منطقی را مطرح کرد که حرص و جوش خوردن برای سرکارآمدن فلان مدیرکل یا وزیر برای چیست؟   
 
در آموزش و پرورش پست مدیریتی نوعی غنیمت و پاداش انتخاباتی است.

مدیریت در آموزش و پرورش در هر دو جناح یک رانت سیاسی و مذهبی است که تنها به افراد خاصی تعلق می گیرد و هر چهار یا 8 سال یک بار دست به دست می شود. با شکست یک جناح در انتخابات مدیران وابسته به آن جناح یا خود را با وضع جدید تطبیق می دهند و می مانند یا کنار می روند و تا برگزاری انتخابات بعدی بی صدا گوشه ای می نشینند. فقط اندکی مانده به انتخابات ریاست جمهوری سر و کله شان در برخی ستادها پیدا می شود.

معمولا با آمدن یک وزیر جدید ، مدیریت آموزش و پرورش شخم می خورد . شدت و گستره تغییرات البته متفاوت است. اما چون وزیران بر اساس برنامه کار نمی کنند ، تغییرات منحصر به تغییر آدم ها است و مدیران جدید بر حسب سلسله مراتب ، متصدیان پست های کلیدی و حتی غیر کلیدی را عوض می کنند و نزدیکان خود را بر می کشند. گسترده ترین عزل و نصب های مدیریتی در دوه فرشیدی رخ داد و دامنه تغییر حتی به مدیران مدارس هم کشیده شد.
 
وزیر و مدیران زیر دست او در تعیین مدیران فعال مایشاء نیستند. در تعیین مدیران جدید معمولا نمایندگان مجلس ، مسئولان محلی ، افراد ذی نفوذ سیاسی و مذهبی توصیه و حتی دخالت می کنند. مراکز قدرت تاثیر گذار در آموزش  و به خصوص در انتصاب مدیران فراوان است و در واقع انتخاب یک مدیرکل برآیند توازن قوا بین وزیر و دولت و نمایندگان مجلس ، امام جمعه ، استاندار و نهادهای محلی است.

در زمانی که مجلس و دولت همسو نیستند مدیریت آموزش و پرورش بی ثبات تر و ضعیف تر است.
 
یکی از دلایل واقعی استیضاح وزیران آموزش و پرورش دعوای بین وزیر و نمایندگان بر سر تقسیم پست ها است.  در شرایطی که اکثریت مجلس و دولت از نظر سیاسی همسو نیستند ، وزیر آموزش و پرورش در موقعیت ضعیف قرار می گیرد و بر سر انتخاب مدیران در سطوح مدیرکل و رییس منطقه و حتی گاهی مدیریت مدرسه ، چانه زنی صورت می گیرد و وزیر برای اینکه تن به استیضاح ندهد ، امتیازاتی به نمایندگان مخالف دولت می دهد.


نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  نگاه به پست های مدیریتی به عنوان غنیمت و امتیاز ، باعث بی ثباتی شدید در مدیریت بخش های اداری شده و ادامه کاری و برنامه ریزی در این وزارتخانه  را عملا غیر ممکن کرده است.مدیران بر اساس قانون بقا دنبال تکیه گاه مطمئن می گردند و به جای انجام وظایف رسمی و مدیریتی درگیر بده و بستان های محلی و منطقه ای می شوند.

ای بسا مدیرانی که نان اصلاح طلبی را می خورند و حلیم اصولگرایی را هم می زنند.
 
 قاعدتا باید برخلاف رویه موجود در همه دولت ها چه اصولگرا چه اصلاح طلب و چه اعتدالی پست های مدیریتی را به دو گروه پست های سیاسی و غیرسیاسی تقسیم کرد. پست وزارت قطعا یک پست سیاسی است.  برخی معاونت ها و مدیریت های کل هم پست های سیاسی محسوب شده و با تغییر وزیر می تواند  تعویض شوند اما تقریبا 99 درصد پست ها در سطح ستاد و ادارات کل  اداری تلقی شوند و تغییر و تداوم مسئولیت مدیران باید تابع ضوابط اداری باشد.
 
اصلاح طلبان بخش مدیریتی و بخش ستادی با اصلاح طلبان بدنه آموزش و پرورش متفاوتند. معمولا آنهایی که بیشترین نقش را در تغییر دولت ها دارند و با اعتقاد و صداقت بیشتری در موسم انتخابات فعالیت می کنند ، انگ می خورند و نشان دار می شوند و از مدیریت ها کم ترین سهم را می برند .

اما  آنهایی که در گوشه ای خزیده اند و تمام ملاحظات سیاسی را رعایت می کنند و حتی ممکن است در یک انتخابات به چند ستاد رفت و آمد داشته باشند ، احتمال بیشتری برای نشستن بر صندلی های ریاست دارند.

اغلب مدیران اصلاح طلب آموزش و پرورش زمانی که پشت میز می نشینند از ترس برچسب خوردن، نه تنها از خود رفتار اصلاح طلبانه ای بروز نمی دهند ، معمولا خود را اصولگرا و حتی اصولگرای افراطی نشان می دهند .

 

یک مدیر اصلاح طلب اسمی  آموزش و پرورش همیشه مراقب است که مبادا عملی از او سر بزند که مورد انتقاد رسانه های اصولگرا قرار گیرد و مثلا به رعایت نکردن ارزش ها متهم شود. در حالی که به انتقاد افراد و رسانه مستقل و حتی اصلاح طلب محل نمی گذارند !
 
نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  اگر در فلان خبرگزاری وابسته به فلان جا انتقادی از یک مدیرکل  بشود زهره ترک شده و به عناوین مختلف و تراشیدن واسطه  در صدد دل جویی از خبرنگار و مدیر و سردبیر رسانه بر می آیند. اما وقتی با انتقاد رسانه های اصلاح طلب روبرو می شوند کمی تا قسمتی هم خوشحال می شوند !

آنها به آن دسته از رسانه های  اصلاح طلب که در معادلات سیاسی قدرتی ندارند بی اعتنا هستند ، گاهی هم انتقاد رسانه های اصلاح طلب را به عنوان مدرک مثبت در رزومه خود برای روز مبادا حفظ می کنند.

برخی مدیران موسوم اصلاح طلب یا معتدل آموزش و پرورش، عمل و سخن خود را با متر و معیار اصولگرایان تندرو  اندازه می گیرند و در رفتار و گفتار گاهی چنان محافظه کاری از خود بروز می دهند و چنان در لاک ارزشی فرو می رود که اسباب تعجب اصلاح طلبان بدنه را فراهم می کنند.

 اصولا نیروی انسانی آموزش و پرورش بیشتر تحت تاثیر اصولگرایان است، با این حال جریان اصولگرا حضور معدود مدیران  غیر همسو را تحمل نمی کند.  اصلاح طلبان آموزش و پرورش اغلب ظاهر و اسمی از اصلاح طلبی دارند اما در اصل اصولگرا هستند یا به اصولگرایی تظاهر می کنند. گاهی حتی کاسه داغ تر از آش هم می شوند و در برخی جنبه های ظاهری مانند بستن دکمه تقوا از اصولگرایان جلو می زنند.

در شهرستان ها هر مدیری که  زاویه ای کوچک با اصولگرایان داشته باشد ،  هرچند معتقد به تمام ارزش های مورد قبول انقلاب و نظام و دارای سوابق جبهه و جنگ باشد تحمل نمی شود. شاید ترس از این است که وجود این افراد فضایی را که اصولگرایان ساخته اند بشکند . تنها اصلاح طلبان و معتدل هایی تحمل می شوند که بعد از نشستن بر صندلی ریاست، مجری منویات اصولگرایان بشوند.
 
یک تقسیم کار منظم وجود دارد . عده ای باید در ستادهای انتخاباتی روزها و بلکه ماه ها درگیر مسایل سیاسی و تبلیغات شوند تا مثلا جناح اصلاح طلب برنده شود. به محض اینکه آرا خوانده شد افراد کمین کرده و منفعل که حتی ممکن است در ستاد رقیب فعالیت کرده باشند،تابلو اصلاح طلبی را بلندکرده و تقاضای سهم می کنند.

البته چون کاری نکرده اند هیچ نقطه سیاه و مبهمی هم در پرونده شان نیست و به راحتی صندلی های ریاست را اشغال می کنند و از بدنه هم انتظار حمایت دارند.

این گروه از مدیران پاتوق شان خبرگزاری فارس و تسنیم و ... است.

خبرهای دست اول را به رسانه های اصولگرا می دهند. برای اعلام نظرات جدید با این خبرگزاری ها مصاحبه می کنند و اصولا حجم اخبار و مصاحبه و گزارش های دست اول خبرگزاری های فارس و مهر و تسنیم قابل مقایسه با رسانه های اصلاح طلب نیست. بخشی از مدیران کنونی آموزش و پرورش با این رویه رسانه های اصولگرا را به عنوان منبع اخبار موثق آموزش و پرورش به مخاطبان معرفی می کنند .


مصاحبه با این رسانه ها اصولا ایرادی ندارد . آنچه که ایراد دارد تبعیض است و حساسیت زیاد به واکنش برخی رسانه ها و بی اعتنایی به رسانه هایی است که در معادله قدرت جایی ندارند.

از آقای پورسلیمان شنیدم که برخی مدیران آموزش و پرورش با سایت سخن معلم گفت و گو می کنند اما برخی از مدیران حاضر به تعامل و گفت و گو با این سایت مستقل نیستند . در حالی که سخن معلم رسانه ای است قانونی و مستقل که در چارچوب قانون مطبوعات عمل می کند و اهل تندروی و افراطگرایی هم نیست.

 این درست است که سایت سخن معلم قدرت رقابت با رسانه های جریان اصلی را  ندارد و تا تبدیل شدن به یک رسانه حرفه ای راه درازی در پیش دارد  اما سخن معلم رسانه ای است که به همت جمعی از معلمان با امکانات اندک و در حد جیب معلم راه اندازی شده است و توانسته جای خود را در میان بخشی از معلمان بازکند . تا جایی که مشهود است در انتشار اخبار و گزارش و یادداشت اصل بی طرفی و انتشار همه دیدگاه ها را رعایت می کند.

( آن گونه که در شناسنامه این رسانه آمده است سخن معلم در سال 1393 در میان بیش از 400 خبرگزاری ، روزنامه ، سایت و... پس از خبرگزاری فارس ، رتبه دوم را از لحاط تولید محتوای خبری و انتقادی در حوزه آموزش و پرورش کسب نموده است .)
 
نکته دیگر واکنش نشان دادن به گزارش ها و یادداشت های انتقادی است.

اگر در فلان سایت یا روزنامه اصولگرا مطلبی انتقادی درج شود از روابط عمومی تا دفتر وزیر و معاون پرورشی در نوشتن جوابیه محترمانه و توضیح و مصاحبه از هم سبقت می گیرند اما در مقابل مطالب انتقادی مندرج در رسانه های اصلاح طلب و منتقد با غرور و بی اعتنایی برخورد می کنند.

در نتیجه انتقاد از آموزش و پرورش تبدیل به « فریادی در خلا  » می شود. هیچ کس انتظار ندارد که مدیر اصلاح طلب در آموزش و پرورش کار سیاسی بکند و یا مثلا هوای همفکران سابق خود و کسانی که او را تا دم اتاق مدیریت روی دوش آورده اند را داشته باشد. اما رفتار تبعیض آمیز و برخورد از سر استغنا ، آزار دهنده است. مدیر اصلاح طلب به جای اینکه حفظ میز برایش هم استراتژی و هم تاکتیک باشد و 90 درصد انرژی خود را صرف بندبازی برای حفظ ریاست کند، به پرنسیپ های مدیریتی و اصول راهنمای دولت وفادار باشد.  
 
بافت مدیریتی آموزش و پرورش در دوره اعتدال موقعیت طلایی برای افراد فرصت طلب و متظاهر فراهم کرده است .

در بین مدیرکل ها ، روسای ادارات مناطق  ، معاونین وزیر و حتی در سطوح پایین تر واقعا نمی شود فهمید چه کسی واقعا دارد راست می گوید و چه کسی برای حفظ پست تظاهر به .... می کند.

نتیجه اینکه ؛ افراد در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته اند .

مدیران به طور طبیعی و موزون رشد و ترقی نکرده اند.

نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

تایید مطالب سخن معلم

مازندران / تایید مطالب سخن معلم

منتشرشده در نامه های دریافتی

گروه گزارش /

گفت و گوی گروه سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی

همان گونه که قبلا نیز آمد ( این جا ) ؛ « گروه سخن معلم » بر اساس دکترین خود که تاسیس و تثبیت " تفکر انتقادی " و " گفت و گو "  است با صاحب نظران ، کارشناسان و مسئولان در سطوح مختلف به گفت و گو می پردازد .

این بار گروه سخن معلم  با  آقای دکتر حمیدرضا حاجی بابایی گفت و گو خواهد نمود .

مطابق روال سابق ، همکاران و فرهنگیان گرامی می توانند نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را حداکثر تا روز شنبه 3 / 11/ 94 برای ما ارسال فرمایند .

پایان پیام /

عدم تناسب وظایف حاکمیتی آموزش و پرورش و بودجه  گروه اخبار /

علی‌اصغر فانی در مراسم گرامی داشت شوراهای آموزش و پرورش اظهار داشت: من نه به عنوان وزیر آموزش و پرورش بلکه به عنوان کسی که مطالعات و بررسی‌های زیادی انجام داده، آموزش و پرورش را مهم‌ترین دستگاه هر کشوری می‌دانم. ما در آموزش و پرورش نسلی را تربیت می‌کنیم که در آینده عهده‌دار امور کشورند و لذا از این منظر آموزش و پرورش از اهمیت خاصی برخوردار است.

وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه از منظر کمی هم آموزش و پرورش بزرگ‌ترین دستگاه کشور است، خاطرنشان کرد: این وزارتخانه شامل ۱۳ میلیون دانش‌آموز و یک میلیون فرهنگی است و ما در بسیاری از مناطق کشور تنها نماینده حاکمیت در منطقه هستیم و پرچم جمهوری‌اسلامی در سر در مدارس وجود دارد و لذا از این منظر نیز آموزش و پرورش از اهمیت خاصی برخودار است.

فانی با بیان این مطلب که این نکته که آموزش و پرورش در طول تاریخ همیشه با مشکلات مالی مواجه بوده را قبول دارم، گفت: در ۳۶ سالی که در وزارت آموزش و پرورش حضور دارم، این وزارتخانه همیشه با مشکلات مواجه بوده است.

وی اضافه کرد: ماه گذشته بیش از ۲ هزار میلیارد تومان به فرهنگیان حقوق دادیم، این درحالی است که بودجه امسال ما ۲۴ هزار میلیارد تومان و این به این معنا است که میزان پرداخت حقوق ما با میزان کل بودجه ما برابر است. از سوی دیگر نیز ما برای سایر فعالیت‌ها همچنین مثل پرداخت پول آب، برق و گاز و هزینه‌های جاری مدرسه هیچ بودجه‌ای در اختیار نداریم و نتیجه این می‌شود که همیشه با کسری بودجه مواجه هستیم.

فانی به انتقاد رسانه‌ها و مجلس از آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: در رسانه‌ها و مجلس از وزیر آموزش و پرورش انتقاد می‌کنند که چرا فلان مطالبه را پرداخت نکرده است و من در پاسخ می‌گویم که مگر چه داده‌اید که از ما انتظار دارید که همه مطالبات را پرداخت کنیم !

وزیر آموزش و پرورش با تاکید براینکه مدیریت منابع آموزش و پرورش از اهمیت زیادی بر خوردار است, تصریح کرد: در بعضی از رسانه‌ها، سایت‌ها و حتی صدا وسیما گفته می‌شود وا مصیبتا و واسلاما که آموزش و پرورش می‌خواهد خصوصی شود، در حالی که آموزش و پرورش توسعه مشارکت دنبال را می‌کند و لاغیر. اجرای آموزش و پرورش همگانی به عهده دولت است و ما از امکانات دولت و دستگاه‌ها و امکانات مردم استفاده می‌کنیم که اصل ۳۰ قانون اساسی را اجرایی کنیم.

وی در ادامه به دائمی شدن قانون تاسیس مدارس غیردولتی اشاره کرد و گفت: در حال حاضر لایحه‌ای در اختیار مجلس است؛ تحت عنوان لایحه دائمی کردن مدارس غیردولتی و نه لایحه خصوصی‌سازی آموزش و پرورش که البته متاسفانه به غلط و انشاله از روی سهو اصل لایحه را طور دیگری مطرح می‌کنند.

فانی ادامه داد: این لایحه در حال حاضر در کمیسیون آموزش و پرورش در حال بررسی است و انشاله به زودی در صحن علنی مجلس به تصویب می‌رسد.

وی با اشاره به این مطلب که آموزش و پرورش با ۲۵ دستگاه دولتی و غیردولتی تفاهم‌نامه امضا کرده است, گفت: امضای این تفاهم‌نامه‌ها اعتبارات زیادی را به آموزش و پرورش تزریق کرده‌است به طور مثال وزارت بهداشت، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی را در مدارس برعهده دارد که اگر وزارت بهداشت نبود ما به تنهایی نمی‌توانستیم این خدمات را ارائه کنیم.

فانی با اعلام اینکه در حال حاضر قریب به ۷۰۰ شورا در استان‌ها فعال هستند, گفت: از وزارت کشور تشکر می‌کنم، چرا که در هیچ دوره‌ای به اندازه دولت یازدهم شوراهای آموزش و پرورش با دقت و پشتوانه بالا تشکیل نشده است. براساس گزارشاتی که داریم؛ شورا‌ها هر ماه یکبار تشکیل شده و مصوبات خوبی هم داشته است. به طوری که بیش از ۹۰ درصد مصوبات اجرایی شده است.

وزیر آموزش و پرورش افزود: در نقشه راه سند تحول مشخص شده که از سال‌های ۹۴ تا ۹۹ چه اقداماتی را باید انجام دهیم تا اجرایی شدن سند تحول را تحقق ببخشیم.

فانی با بیان این مطلب که در حال حاضر ستاد اجرایی سند تحول در تهران تشکیل شده است، بیان کرد: در سند تحول توجه به شوراهای آموزش و پرورش بار‌ها تکرار شده است و این سند موید تقویت شورا‌ها است.

ایلنا

بند 8 تبصره 20 لایحه برنامه ششم توسعه و مبنای محاسبه حقوق بازنشستگی  لایحه پیشنهادی دولت در خصوض برنامه ششم توسعه قرار است که در مجلس شورای اسلامی بررسی و تصویب گردد .

یکی از مهمترین بیشنهاد این لایحه در مورد بند 8 احتساب حقوق بازنشستگی است که مبنای محاسبه آن از دوسال به 5 سال آخر خدمت کارمندان دولت افزایش یافته است البته عبارت به نرخ روز هم به آن اضافه شده که تفسیر آن نامعلوم است .

چنین بندی در این لایحه اگر مورد تصویب مجلس قرار گیرد نشان دهنده آن است که فی المثل اگر بازنشسته ای در سال 96 بازنشسته شود معدل دریافتی های وی از سال 91 تا 96 محاسبه خواهد شد و کارمند یا معلمی که سال 96 30 میلیون ریال حقوق دریافت کرده در سال 91 حقوق وی نهایت ده میلیون ریال بوده است و بر اساس همین روند حقوق بازنشستگی که برای وی اعمال می شود بسیار کمتر از شرایط فعلی که معدل دو سال آخر مبنای اعمال حقوق باز نشستگی است خواهد بود ؛ به عبارت دیگر حقوقی که فرد در دو سال آخر خدمت دریافت کرده عملا هیچ می شود .معلمان در این شرایط بیشترین ضرر و زیان را مثل همیشه متحمل خواهند شد چون با افزایش هایی مانند طرح رتبه بندی در سال 94 و 95 حقوق معلمان شاغل با سوابق 28 تا 30 و بالاتر افزایش خوبی خواهد داشت که بلافاصله بعد از بازنشستگی آنچه را داده اند کسر خواهند کرد و این معلمان بخت برگشته با حقوق ناچیزی بازنشسته خواهند شد !

حال باید دید طراحان برنامه ششم به چه علت چنین بندی را برای بازنشستگان پیشنهاد کرده اند شاید علت اول کسر منابع مالی صندوق های بازنشستگی باشد که بارها از کمبود منابع برای پرداخت حقوق گله مند و ناراحت بوده اند و این بند مانع هر گونه افزایش پرداختی به بازنشستگان خواهد بود اما علت دوم می تواند نیاز دولت علی الخصوص آموزش و پرورش به معلمانی باشد که به بالاترین تجربه کاری خود رسیده و قصد بازنشستگی را دارند  .

اگر چنین نیرو های با تجربه ای بازنشسته شوند پر کردن کلاس های پر ازدحام مدارس دولتی با نیرو های کم تجربه ساده و آسان نخواهد بود و قطعا چالشی عظیم در بخش انضباط و کلاس داری در مدارس ایجاد خواهد کرد ؛ از طرف دیگر شرایط نامناسب کاری معلمان ، حقوق های ناچیز و تبعیض آشکار در مورد آنان با سایر کارمندان مانند بانک ها و ...باعث می شود معلمان با تجربه ناراضی از شرایط خود در پایان 30 سال حتی زوذتر خود را باز نشسته کنند .

بنابراین در این لایحه سعی شده با ایجاد مکانیسم کم شدن حقوق در زمان باز نشستگی جلوی باز نشسته شدن بسیاری از معلمان با تجربه که اقبصاد ضعیفی دارند را بگیرد و آنها را پشیمان کنند .

به نظر می رسد عدم پرداخت پاداش باز نشستگان سال 93 بعد از 16 ماه و سال 94 بعد از چهار ماه و برقراری حقوق آنها بعد از 4 الی 6 ماه از تاکتیک های دیگری می باشد که باعث جلوگیری از بازنشستگی معلمان که اصلی ترین کار آموزش و پرورش یعنی کار در کلاس های پر ازدحام دولتی را انجام می دهند گردد .

نمی توان از نظر دور داشت که اداره یک کلاس درس کار هر کسی نیست اگرچه در صورتی که علل بیان شده حقیقت داشته داشته باشد چنین استراتزی هایی نه تنها کارآمد نیستند حتی اخلاقی و انسانی هم نیست .

شاید بتوان با اعمال قوانینی سخت و غیر اصولی از باز نشستگی تعدادی از معلمان جلو گیری کرد اما :

حضور فیزیکی معلمان در مدارس بدون حضور قلبی و بدون انگیزه و اشتیاق به ادامه امر الهی تعلیم و تربیت خسارت عمیقی را به آموزش و پرورش وارد خواهد کرد که به مراتب بیشتر از صرفه جویی است که در صندوق های بازنشستگی قزار است انجام گیرد .

بنابراین لازم است که فعالین صنفی از هم اکنون در خصوص رو شنگری و جلوگیری از تصویب چنین قانونی که جز ضرر و زیان برای آموزش و پرورش کشور و معلمان مظلوم چیزی در پی نخواهد داشت اقدام عاجلی انجام دهند و مجلس محترم نیز با اصلاح این بند و تبدیل آن به اعمال حقوق بازنشستگی بر مبنای آخرین دریافتی هر فرد در زمان شاغلیت علی الخصوص در مورد معلمان اقدامی در خور و شایسته جهت جبران بی مهری های گذشته تصویب نمایند.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان

خراسان رضوی / همکاری با گروه سخن معلم

منتشرشده در نامه های دریافتی

نگاهی به عملکر مدارس هیات امنایی در وزارت آموزش و پرورش  گروه اخبار /

هیات امنا درآن جلسه کم از کلیدی نبود که برای بازشدن قفل مشکلات مدارس آن را ساخته بودند، هیاتی که قرار بود برای مدارس بزرگی کند و حتی اگر لازم باشد برایشان ریش‌سفیدی.

اردیبهشت 88 تا دی 94 چشم بر هم‌زدنی گذشت، اما گذرسال‌ها به چهره خیلی از مدارس هیات امنایی خط و خش انداخت تا آنجا که این چهره حالا به واسطه برخی مصادق، آن قدر مخدوش است که معاون وزیر آموزش و پرورش نیزحق انتقاد از آن را برای خود محفوظ می‌داند .

مرضیه گُرد، معاون وزیر و رئیس سازمان مدارس غیردولتی دیروز در جمع خبرنگاران برخی تعارفات معمول را کنار گذاشت و پیشنهاد انحلال چند مدرسه هیات امنایی را علنی کرد؛ انحلالی برآمده از یک انحراف .

داستان این است: برخی از این مدارس تحت عنوان فوق‌برنامه برای تأمین درآمد، مبالغ بالایی از اولیا دریافت کرده‌اند، حتی یکی از آنها یک میلیارد تومان و حالا جای این یک میلیارد تومان مثل خاری که تن آموزش و پرورش را خلیده، ذوق ذوق می‌کند.

مرضیه گرد این را آورد نشاند کنار بی‌کیفیتی برخی از این مدارس که گویا دک و پز عالی دارند ولی چنته‌شان خالی است، مدارسی که از این به بعد مثل قبل، حاشیه امن ندارند و زیر سنگینی نگاه‌ ها خواهند بود و اگرناتوانی‌شان در ارتقای کیفیت آموزش اثبات شود به وضعیت قبل بازمی‌گردند، یعنی تابلوی هیات امنایی‌شان کنده می‌شود و به جایش تابلوی مدرسه دولتی عادی می‌چسبد.

 

اینها آمده بودند تا ...

بهار سال 88 قرار بود بهار تعلیم و تربیت نیز باشد، وقتی شورای‌عالی آموزش و پرورش زیر مصوبه هیات امنایی شدن مدارس مُهر تائید نشاند.

متن این مصوبه با امیدهای زیادی حاشیه‌نویسی شد، این‌که هیات امنا کیفیت برنامه‌های آموزشی و تربیتی مدرسه را ارتقا دهد، مشارکت‌های مردمی را در ساخت و اداره امور مدرسه جلب کند و موجب تقویت نظام مدیریتی، مالی و اجرایی مدارس شود.

در واقع این مصوبه می‌خواست برای اداره مدارس یک شیوه جدید مدیریتی به وجود بیاورد و بدون این‌که باری بر دوش مردم بگذارد، باری از دوش نظام آموزشی بردارد.

به این ترتیب درآیین‌نامه اجرایی مدارس هیات امنایی نوشته شد باید حلقه‌ای از مدیران و معاونان مدارس، خیران، صاحب‌نظران، کارشناسان آموزشی و شورایان به اسم هیات امنا شکل بگیرد و فکرها و ایده‌هایشان روی هم ریخته شود تا مدرسه به بهترین شکل ممکن اداره شود.

اما حالا گویا انحرافی از این هدف رخ داده و انگار برخی مدارس هیات امنایی ترجیح داده‌اند به جای پرداختن به ماموریت‌های مهم‌شان روی یک نکته دست بگذارند، آنجا که بوی پول می‌آید و حالا صدای اعتراض آموزش و پرورش را نیز بلند کرده است.

 

تخلفی روشن مثل روز

چه قرار باشد مرضیه گرد درباره مدارس هیات امنایی اظهارنظر کند و چه قرار باشد تریبون اظهارنظر، سهم مدیر امور شوراهای وزارت آموزش و پرورش یا سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران شود، هرسه یک موضع دارند؛ این‌که گرفتن پول از اولیا و تحت فشار قراردادن خانواده‌ها تخلفی غیرقابل چشم‌پوشی است.

مرضیه گرد که دیروز واضح و آشکار این را در جمع خبرنگاران گفت، نورعلی عباسپور، مدیر امور شوراهای آموزش و پرورش نیز که روز گذشته در نشست خبری با اصحاب رسانه توضیح داد که منابع مالی مدرسه نباید به وسیله اولیا تامین شود و مسعود ثقفی، سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران هم اتمام حجت کرد که اگر مدرسه هیات امنایی از منابع خارج از مدرسه تامین اعتبار نکند، هیچ تفاوتی با مدرسه دولتی عادی ندارد و نام هیات امنا بهتراست از او گرفته شود.

تامین اعتبار از منابع خارج از مدرسه اشاره به بخشی از آیین‌نامه اجرایی مدارس هیات امنایی دارد که منابع مالی این مدارس را تشریح می‌کند و دست می‌گذارد روی پولی که دولت به عنوان سرانه به حساب مدارس واریز می‌کند، هدایا و کمک‌های داوطلبانه مردمی، وجوه تشویقی که شوراهای آموزش و پرورش به مدارس می‌دهند، وجوهی که از طریق فوق برنامه‌ها به دست می‌آید و هدایا و کمک‌های نقدی و غیرنقدی که خیرین به مدارس تقدیم می‌کنند .

اینها راه‌های چندگانه کسب درآمد برای مدارس هیات امنایی است که از بد حادثه، برخی از این مدارس فقط بر درآمد فوق‌برنامه‌ها زوم کرده‌اند و دل سپرده‌اند به کمک‌های مردمی .

اتفاقی که صدای آموزش و پرورشی‌ها را بلند کرده همین است، ازجمله دریافت پول از اولیا که همیشه گفته شده باید داوطلبانه باشد ولی معمولا نیست و نیز فوق برنامه‌ها که به گفته ثقفی حتما باید شرکت در آنها اختیاری باشد، اما برخی هیات امنایی‌ها ثابت کرده اند واژه اختیار را باید اختیار نوشت و اجبار خواند .

 

پولی بودن مساوی است با کیفیت؟

مدیر امور شوراهای آموزش و پرورش غلو نکرد وقتی دیروز رو در روی خبرنگاران گفت مردم برای بعضی از مدارس هیات امنایی سر و دست می‌شکنند. این سر و دست شکستن‌ها همیشه بوده و از این به بعد نیز خواهد بود؛ چون همیشه مردمی هستند که دل به اسم و رنگ و لعاب می‌بازند و از اصل غافل می‌شوند.

اصل وجودی مدارس هیات امنایی این است که آنها همان مدارس دولتی عادی هستند و ثبت‌نام درآنها آزمون ورودی و شرط معدل و هیچ قید و شرطی به جز رعایت محدوده جغرافیایی ندارد، اما همان گروه که دنبال دک و پزعالی هستند، تن می‌دهند به شرط و شروط‌های برخی از این مدارس از جمله کمک‌های مالی غیر داوطلبانه و فوق برنامه‌های اجباری .

اما با این حال مسئولان آموزش و پرورش هیچ کدام از این ژست‌ها را قبول ندارند و بر موضع خود پای می‌فشارند مثل مسعود ثقفی که می‌گوید به لطف وجود برخی از مدارس هیات امنایی کیفیت آموزش ارتقا یافته اما هنوز هستند مدارس زیادی که کیفیت قابل لمسی ندارند و فکر می‌کنند هیات امنایی شدن هم معنی با دریافت شهریه است .

این مشکل به چشم حسین احمدی، کارشناس آموزش و پرورش نیزآمده است که یادآوری می‌کند هدف از آغاز به کار این مدارس ارتقای کیفیت آموزش وافزایش مشارکت اولیا در برنامه‌های آموزشی و تربیتی و ایجاد نوعی همفکری در اداره بهتر مدرسه بوده نه درجا زدن درکیفیت و تمرکز بر دریافت پول از خانواده‌ها.

این گفته‌ها روی هم یک معنی دارد، این که خیلی ازهیات امنایی‌ها راه را به غلط رفته‌اند و دچار گیجی شده‌اند، شاید حتی برخی از آنها بر خود گمان ِغیردولتی بودن برده‌اند و به همین دلیل سازِ دریافت شهریه را کوک کرده‌اند. اما حالا لازم است این گیجی رفع شود، شاید با نیشگونی به شکل نظارت دقیق برآنها و شاید با تلنگری به شکل پس گرفتن نام هیات امنایی از آنها و پس دادن عنوان دولتی عادی به این گروه از مدارس .

جام جم آنلاین

دوشنبه, 28 دی 1394 20:12

من و هیاهوی سکوت

زیر پوست مدرسه و آموزش  در سکوت پرهیاهوی خودش در قفس کوچک زندان تاریکش نشسته و دفتر خاطرات ذهنش را پرآه و بی صدا، پر بغض و بی گریه، پرالتهاب و بی تب ورق می زند. گویی کنارش هستم و می بینمش. این همه هیاهو در سکوت غمبارش برایم چهره ای آشنا دارد. او همانی می تواند باشد که در کلاس ساکت درس با چهره ای رنگ پریده و قیافه ای معصومانه چون میخ باریکی که بر تخته ای می کوبند بر نیمکت مدرسه کوبیده شده است. چشمانش بر کتاب است ولی نه صفحات را می بیند و نه مطالب آن را می فهمد.

او در سکوت پر هیاهوی خود تصاویری از زندگی پر از خشونت و بی مهر را لابه لای کتاب زندگی اش ورق می زند. تغذیه جسمی اش مناسب نیست و گویی هرگز به خاطرش هم نرسیده که می توان با تغذیه بهتر شادابی بیشتر داشت، اما بی توجهی مادر و بی پناهی از داشتن بدتر از نداشتن پدر را بارها در ذهنش مرور کرده است. معلم از اینکه درس را نمی فهمد سرزنشش می کند و همکلاسی هایش طردش می کنند مگر کسانی از جنس خودش.

...زمان زود می گذرد . حداقل از نگاه ما آدم های معمولی این طور هست. حالا او وارد مقطع جدیدی می شود ، بزرگتر شده است برای جبران کمبودهایش سراغ همسالان می رود. ذهنش مغشوش است و روحش رنجور. معلمانش از او شاکی اند و معاون و اولیای مدرسه او را دختری بی نظم و گاه بی ادب توصیف می کنند گاهی تهدید به نگرفتن نمره درس و انضباط می شود و گاه تهدید به اخراج.

زمان بی رحمانه صفحات زندگی اش را ورق می زند. بزرگتر می شود و وارد مقطع بالاتر. باز روی همان نیمکت های بی روح نشسته است. نه آرام و بی صدا و نه در هیاهوی افکارش بلکه در تقلا و دست و پازدنی پر تلاش برای دیده شدن. آینده روشنی ندارد و هدف مشخصی در ذهنش ترسیم نشده است. سنواتی که در مدرسه بر او گذشته برایش نه امیدی به اشتغال آفریده است نه به او مهارتی برای ادامه زندگی یاد داده است حتی استقلال فکری و روانی را هم نیاموخته است و باز بهترین دوستانش همسالان و همکلاسی هایش هستند خصوصا اگر گوشه های خاطراتشان به هم شبیه باشد. برای او ابراز محبت یک پسر چقدر می تواند رویایی باشد. او خودش را رها از تمام غصه ها و قصه های زندگی می بیند وقتی تصور می کند که کسی پیدا شده است که او را به خاطر خودش دوست بدارد و بخواهد در ادامه زندگی دستانش را بگیرد و یاریش دهد.

همه انسان ها به اعتماد و امنیت نیاز دارند و همین طور به عشق ورزیدن و محبت دیدن و او این نیاز را با تمام وجودش حس می کند و با سرعت تمام در هر جایی که نمودی از آن را ببیند جلب آن شده و به سمت آن می رود. این بار تجربه تلخ دیگری بر دفتر خاطراتش نقش می بندد و آن هم خیانت است. خیانت به اعتمادش ، به صداقتش و به همه محبتی که آن را با تمام هستی اش نثار کرده بود. سرخورده از این بازی ناجوانمردانه سراغ چیزی می رود که خاطرات زندگی اش را محو کند. اما کاش این بازی نابرابر را پایانی بود. سیگار و اعتیاد برایش رهایی از تلخی های زندگی است. گفتم زندگی نه زنده بودن صرف است و نفس کشیدنی. در قاموس کتاب تجاربش مفاهیم شادی و لذت، امنیت و آرامش، اعتماد و دوستی کم رنگ و گاه بی رنگ شده اند. نمی دانم در کجای داستانش نشسته ام و او را می بینم ؟ آیا در جایگاه معلمش هستم ؟

همان معلمی که رنجوری دانش آموزش را در مقطع ابتدایی می بیند و بی قراری اش را در راهنمایی و سرکشی و طغیان او را در دبیرستان.

آیا من همان معاونی هستم که از ناهنجاری رفتارهای دانش آموزان به خشم آمده و با الفاظی از این قبیل که تربیت خانوادگی ندارید و ... با خشم تهدید به کم کردن نمره انضباط می کند ؟

آیا من می توانستم مسئول کتابخانه ای در مدرسه باشم که دانش آموزان با شور و شوق در تنهایی شان به آنجا می آمدند و آنها را با کتاب آشنا می کردم ؟

آیا برای من این امکان بود که مشاوری امین باشم که با روی باز و با حفظ رازداری و امکان یاری رساندن آغوشم را برای دانش آموزانی که مشکل داشتند می گشودم ؟

آیا می توانستم معلم ورزشی باشم که در ساعات ورزش چنان شادی و جنب و جوشی را برای دانش آموزان به ارمغان آورم که بسیاری از نیروهای هیجانی شان را تخلیه کنند ؟

آیا می توانستم معلم هنری باشم که با آموزش مهارت های هنری به روح خسته دانش آموزان هنری را بیاموزم ؟

آیا می شد که من در جایگاهی باشم که به والدین درس های پدر بودن و مادر بودن را یادآوری کنم و بیاموزانم ؟

آیا می شد که مسئولی ...

نه من همان معلمی هستم که فقط می توانم در سکوت دانش آموز خسته ام هیاهوی ذهن آشفته اش را بشنوم و با تاسف آهی سرد بکشم.

من همان معلمی هستم که وقتی از اخبار زندان زنان می گویند و اینکه در آنجا چه می گذرد آهی جان گداز از نهاد خسته ام بلند می شود زیرا که اکثر آنان روزی پشت همین نیمکت ها نشسته اند.

آنان روزی در کلاس های درسی نشسته اند که چیزی نیاموختند و باید مهارتی را فرا می گرفتند که نگرفتند و باید حمایت بی دریغی را دریافت می کردند که نکردند و به جای آن امروز دست هایشان میله های سرد و بی روح زندان را می فشرد همان طور که روزی دستان کوچک شان ،  نیمکت های سرد و بی روح مدرسه را می فشرد ... و امروز یادشان قلبم را می فشرد.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دیدگاه
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

تفاوت تطبیق

لرستان / تفاوت تطبیق

منتشرشده در نامه های دریافتی

بودجه واقعی آموزش و پرورش در سال 1395  گروه اخبار / عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت: دولت باید برای بهبود وضعیت وزارت آموزش و پرورش، بودجه ۴۰ هزار میلیارد تومان را برای وزارت آموزش وپرورش پیشنهاد می داد.

قاسم جعفری درباره ۲۸ هزار میلیارد تومانی که دولت در لایحه بودجه سال ۹۵ برای وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد داده است، گفت: اگر دولت می خواهد سند تحول بنیادین اجرا و مشکلات فرهنگیان حل شود و آموزش و پرورش یک سامان نسبی پیدا کند باید بیشتر از این مبلغ پیشنهاد می داد. پیشنهاد بنده این بود که باید بودجه این وزارتخانه ۴۰ هزار میلیارد تومان باشد.

وی افزود: این افزایش بودجه ای دولت برای وزارت آموزش و پرورش در نظر گرفته همان افزایش ۱۲ درصدی است که برای دیگر نهادها نیز داده شده است و دولت نباید دیگر منتی بر نظام تعلیم و تربیت بگذارد. برای فرآیند آموزش، کیفیت بخشی و برنامه های آموزشی و اجرای سند تحول بنیادین این افزایش اعتبار تاثیری ندارد بلکه اثر منفی هم خواهد گذاشت.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: گویا به این موضوع که آموزش و پرورش سنگ بنای آینده کشور است اعتقادی نداریم، اگر داشتیم توجه بیشتر به نظام تعلیم و تربیت می شد. اگر هم علم ظاهری داریم ایمان و باور به این موضوع وجود ندارد و دولت نمی تواند با این افزایش ۱۲ درصدی منتی بر نظام تعلیم و تربیت بگذارد.

جعفری درباره سرانه دانش آموزی که برای اولین بار در اعتبارات آموزش و پرورش دیده شده است نیز بیان کرد: اگر بودجه برای سرانه دانش آموزان گذاشته شود اقدام مطلوبی است اما باید اجرا شود. البته ۱۳ میلیون دانش آموز وجود دارد باید اعتبار مناسبی را در نظر بگیرند و ۱۵۰ میلیارد تومان کفایت نمی کند.

وی خاطرنشان کرد: اعتبار ۲۸ هزار میلیارد بیشتر برای الزاماتی همانند واریز حقوق است و به دیگر مسائل توجه نشده است و همچنان فکری برای مطالبات فرهنگیان و بازنشستگان در اعتبارات آموزش وپرورش نشده است.

مهر

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور