در شرایط حساس کنونی که از یک سو قدرت های استکباری همه توان و ابزارهای خود رادر ابعاد مختلف بویژه در حوزه تهاجم و استحاله فرهنگی برای به زانو در آوردن اصلی ترین حلقه زنجیر مقاومت اسلامی یعنی نظام مقدس جمهوری اسلامی که ثمره خون صدها هزار شهید و جانباز رشید و دلاور این مرز و بوم پر گوهر می باشد به کار گرفته اند و برای نیل به اهداف شوم خود هم قسم شده و کمر همت بسته اند .
و از سوی دیگر وضعیت نامطلوب منزلت و جایگاه اجتماعی فرهنگیان ، این سفیران نور و افسران خط مقدم دفاع از ارزش ها و آرمان های مقدس نظام جمهوری اسلامی در مقابل شبیخون فرهنگی دشمن به ویژه وضعیت آشفته و غیر قابل قبول معیشت این قشر خدوم و ایثارگر، مهمتر از همه تحلیل نادرست از وضع موجود فرهنگیان در زمینه حقوق و مزایای آنان توسط برخی از کارگزاران و مسئولین در رده های مختلف و بعضا بی تفاوتی آنها در قبال سرنوشت میلیونها دانش آموز در آشفته بازار حیله ها و دسیسه های معاندین و دشمنان نظام و انقلاب ، که خواه و ناخواه به دلیل بی تدبیری ها و تعلل و نگاه نادرست نسبت به جایگاه و نقش دستگاه تعلیم و تربیت کشور در نظام اسلامی به جای فرصت تبدیل به چالش و تهدید شده است .
مصداق بارز آن روی آوردن اکثریت معلمان و فرهیختگان این حوزه به مشاغل دوم جهت تامین معیشت روزمره خود و به تبع آن تنزل نقش و عملکرد آنان در حوزه اصلی ماموریت خود و عدم وجود انگیزه کافی در آنان برای ایفای بهینه وظایف محوله و به روز کردن اطلاعات حرفه ای ودر نهایت تنزل احساس تعهد و مسئولیت پذیری در آنان در راستای انجام وظایف تربیتی ، این جانب را بر آن داشت به عنوان مسئول بخشی از این دستگاه عظیم ، نکاتی را به عرض بر سانم .
به اعتقاد اینجانب مجلس شورای اسلامی در میان نهادهای اصلی و تاثیر گذار و تصمیم ساز نظام جایگاه رفیع و ویژه ای دارد .
مجلس در واقع بنا بر فرمایشات و منویات حضرت امام راحل (ره) در راس امور و عصاره فضایل ملت و مدافع حقوق و ملجاء و پناهگاه آنان است و در همین راستا مطابق قانون اساسی دارای جایگاه و اختیارات قانونی است اما بدیهی است استفاده از این ابزار قانونی مستلزم رعایت مسلمات عقلانی و منطقی دیگری مانند رعایت منافع ملی و مصالح عمومی جامعه است .
لذا در زمینه ی تبیین اهمیت و جایگاه دستگاه تعلیم و تربیت در نظام اسلامی بسنده می کنم به فرمایشات مقام معظم رهبری :
« اگر کشوری بخواهد به عزت مادی ، سعادت معنوی ، سیطره سیاسی ، پیشرفت علمی ، آبادانی دنیوی و هر آرزوی دیگری دست پیدا کند باید به آموزش و پرورش به عنوان یک کار بنیادی و مقدماتی لازم بپردازد ، چون همه این کارها نیروی انسانی نیاز دارد و مسئولیت تربیت نیروی انسانی کار آمد و اثر بخش به عهده آموزش و پرورش می باشد »
با توجه به نقش بی بدیل معلم و آموزش و پرورش در توسعه پایدار کشور و تربیت آحاد جامعه و با در نظر گرفتن کثرت مجموعه و افرادی که در نظام اسلامی از خوان گسترده و سفره ی رنگین و عظیم آن متنعم می گردند و با دقت شایسته به مجموع پرسنل شاغل و بازنشسته و اولیای دانش آموزان که من حیث المجموع خانواده ی سترگ و فرهیخته ی فرهنگیان را تشکیل می دهد و در یک نگاه به تعداد پنجاه میلیون نفر می رسد با این اوصاف محققا آموزش و پرورش در نظر هر داور منصفی شایسته و مستحق داشتن کمیسیونی مستقل به نام « کمیسیون آموزش و پرورش » می باشد تا در عرصه ی تعلیم و تربیت پشتیبان و سکاندار این خیل عظیم و موثر جامعه باشد .
با توجه به این که رویکرد کمیسیون آموزش و تحقیقات و فناوری مجلس محترم بیشتر نتیجه محور می باشد و مصداق ظهور و بروز مجموعه آموزش عالی به ویژه دانشجویان در عرصه فعالیت های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ملموس و چشم گیر می باشد و ظهور مشکل در این حوزه بلافاصله نمود عینی یافته و خود را نشان می دهد لذا عمده فعالیت ها ، گرایش ها ، کارکردها و تصمیم گیری های کمیسیون آموزش و تحقیقات و فناوری مجلس محترم معطوف به آموزش عالی می باشد و از طرف دیگر به لحاظ این که محصول و مشکلات موجود در آموزش و پرورش در دراز مدت در جامعه نمود عینی یافته و ظاهر می شود لذا آموزش و پرورش در منظر این کمیسیون به عنوان حلقه مفقوده بوده و تاثیر گزاری چندانی در سر نوشت این دستگاه عظیم نداشته است .
بنا بر این پیشنهاد می گردد :
1- با در نظر گرفتن جمیع جهات و شرایط بحرانی موجود و عدم رضایت قاطبه فرهنگیان از وضعیت معیشتی خود اما داشتن نگاه امیدوارانه به ظرفیت مجلس دهم و دولت تدبیر و امید ، انتظار این است مجلس برآمده از اراده ملت با حمایت و پشتیبانی قاطع دولت خدمتگزار در یک اقدام انقلابی و ماندگار در راستای پایان دادن به این گونه مناقشات فرسایشی و معضلات اساسی آموزش و پرورش و پایدار نمودن حلاوت و شیرینی انتخابات هفتم اسفند در کام و ذائقه ملت و تبلور آن در جامعه ، به ویژه جامعه بزرگ فرهنگیان نسبت به دایر نمودن کمیسیون مستقل به نام کمیسیون آموزش و پرورش جهت صیانت از حقوق حقه این قشر فرهیخته اقدام عاجل نماید .
2- حتی المقدور در صورت ممکن نبودن چنین در خواستی وزارت آموزش و پرورش را در وزارت علوم تحقیقات و فناوری ادغام نمایند تا مجموعه آموزش و پرورش خاصه فرهنگیان عزیز در سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی و مجلس منتخب ملت به آرامش کامل برسند و بدون دغدغه نسبت به انجام وظایف خطیر خود اهتمام ورزند .
والسلام علی من اتبع الهدی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/

اینجا موبایل آنتن نمیدهد، صدای آژیر آمبولانسی شنیده نمیشود، خط تلفن ندارد و همچنان غرق در محرومیت است! ... اینجا «نوکجو روتک خاش» است، روستایی از توابع خاش در منطقه محروم صفر مرزی در استان سیستان و بلوچستان ... (امیرحسین گنگوزهی) معلم ۲۷ ساله در یکی از مدارس این روستا زیر آوار ماند، آن هم به دلیل محرومیت ... اما کشور ما در شرایطی نیست که نتواند مدارس را استاندارد سازی کند، اما دلیل این همه تبعیض و محرومیت چیست؟!
چه میشود که معلمی هر روز کیلومترها دورتر از خانه و عزیزانش به روستایی لب مرز برود؛ آن هم برای ۴۵۰ هزار تومان ؟! چه میشود که استان محل زندگی این معلم، آمار بیشترین محرومیت، بیشترین تعداد دانش آموز ترک تحصیل کرده، بیشترین محرومیت از لحاظ امکانات و بیشترین مدرسه خشت و گلی و کپری را دارد؟
عصر یکشنبه ۱۵ فروردین ماه بود که حادثهای تلخ برای ۵۳ دانش آموز این مدرسه رقم خورد ... این معلم همراه با یکی دیگر از همکارانش به زیر آوار و خشت و گلهای دیوار مدرسه رفت تا سه دانشآموزش به زندگی خود ادامه دهند ... "یسنا" و "عسل" دو کودک چهارساله و یکسال و سهماهه حمیدرضا گنگوزهی که شاید در سر میپروراندند روزی پدرشان معلمشان شود، اما در عین ناباوری این رویا در همین کودکی از بین رفت ... همسر ۲۵ ساله این معلم فداکار که هر روز با نگرانی منتظر برگشتن سایه سرش بود، حالا این انتظار برای همیشه پایان یافت ... "پسند گنگوزهی" پدر این معلم در مصاحبهای عنوان کرده است که "همسر و دو فرزند کوچک حمیدرضا به حمایت و توجه دولت احتیاج دارند که امیدواریم عزیزان ما در جهت رفع مشکلات به ما کمک کنند"...
روایت همکار مرحوم گنگوزهی از روز حادثه
عبدالرئوف شهنوازی معلم فداکاری که در این حادثه مصدوم شد، درباره روز حادثه این طور میگوید: در لحظهای که این اتفاق ناگوار افتاد، ما بیرون از کلاس درس و در محوطه مدرسه بودیم که حمیدرضا متوجه دانشآموزان بازی گوش در کنار دیوار شد و هر دو نفرمان از دور فریاد زدیم؛ بچهها از دیوار کنارهگیری کنید، اما آنها به تذکر ما اهمیت ندادند، با توجه به شدت گردباد و احتمال تخریب دیوار که از قبل به واسطه بارندگیهای زیاد نم کشیده بود، مرحوم گنگوزهی خطر را احساس کرد و به سرعت با هم به سمت دانش آموزان دویدیم و بچهها را از خطر ریزش دیوار نجات دادیم، اما در یک لحظه دیوار فرو ریخت و مرحوم زیر آوار ماند و من نیز از ناحیه پا تا کمر گرفتار آوار شدم.

توضیح آموزش و پرورش درباره فروریختن دیوار بر روی معلم/این مدرسه اصلا دیوار نداشت!
«اتفاقی که افتاد این بود که یک اتاق خشت و گلی با فاصلهای از فضای آموزشی وجود داشته و هنگام بارندگی آب جمع شده و موجب مرطوب شدن دیوار شده و با شدت گرفتن باد، دیوار فرو میریزد و در آن زمان دانشآموزان در آن محل بازی میکردند و به یک دفعه دیوار خراب میشود و معلم برای حفاظت از جان دانشآموزانش این فداکاری را میکند.البته مدرسه اصلا دیوار نداشته است و معمولا مدارس یک کلاسه و دو کلاسه دارای حصار نیست.این چیزی است که به بنده منتقل کردهاند. فیلم هم موجود است و شما میتوانید؛ ببینید که خود ساختمان مدرسه هیچ صدمهای ندیده است» این روایتی است که مرتضی رییسی؛ معاون وزیر آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، از حادثه داشته، روایتی که برخیها آن را توجیه آموزش و پرورش عنوان کردهاند تا به نوعی از این حادثه شانه خالی کند.
البته جدیدترین اظهارنظر درباره حادثه مدرسه سیستان و بلوچستان که در قالب همین روایت میگنجد؛ به اظهارات شب گذشته وزیر آموزش و پرورش در برنامه "تیتر امشب" شبکه خبر برمیگردد، او در این باره توضیح داده و گفته است که در اثر باد و باران دیواری در یک ساختمان متروکه در جوار مدرسه در منطقه بلوچستان خراب می شود و در پی این حادثه یکی از همکاران فرهنگی کشته و یکی دیگر از همکاران مصدوم می شوند.
روایت رستم زهی از حادثه/ دیواری که فروریخت، دیوار حیاط مدرسه محسوب میشده است
با این حال رستمزهی؛ نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها در همین رابطه به ایلنا، میگوید؛ نباید در این حادثه به دنبال مقصر بود، اما این حادثه زنگ تفریح اتفاق افتاده و به نوعی بچهها در محوطه مدرسه مشغول بازی بودند. او میگوید: کلاسهایی که بچهها در آن تحصیل میکنند، مشکلی نداشته، اما دیوارهای حیاط مدرسه، خشت و گلی بوده است. ما باید واقعیت را بگوییم که جوان مردم چگونه از دست رفته است. در خاش مدارس دیگری در چنین شرایطی به سر میبرند و هر لحظه ممکن است؛ این اتفاق برای سایر معلمان و دانشآموزان بیفتد. این روستا نه خط تلفن دارد و نه آمبولانس و فاصله روستا با خاش حدود ۱۵۰ کیلومتر بوده است و حدود ۲ ساعت طول کشیده تا به مرکز درمانی برسند.
خانواده "گنگوزهی" وضعیت معیشتی خوبی ندارند/۱۵۰ کیلومتر مسافت برای ۴۵۰ هزارتومان!
نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها درباره شرایط خانواده این معلم توضیح میدهد: حمیدرضا معلم شرکتی بود و بیمه یک کارگر روزمزد بوده است و در واقع با آموزش و پرورش قراردادی ندارد. خانواده او از نظر معیشتی شرایط خوبی ندارد، اگرچه قناعت دارند اما مشکلات زیادی رو به رو هستند و ناگفته نماند که یکی از بچههایش مریض است.
رستم زهی میگوید؛ اگر این خانواده مشکل نداشتند که این معلم کیلومترها دورتر و در نقطه صفر مرزی به خاطر ۴۵۰ هزار تومان نمیرفت! سیستان و بلوچستان نیازمند نگاه ویژه در بخش زیر ساختهای آموزشی به خصوص در مناطق روستایی است؛ البته سازمان نوسازی اقدامات خوبی انجام داده، اما کافی نیست و باید به فوریت به فکر مناطقی باشیم که هنوز دانشآموزانش در مدارس خشت و گلی و کپری درس میخوانند. شرایط به گونهای است که بارندگی بیشتر از ۳۰۰ میلی متر باعث تخریب و بحران خواهد شد. شهرستانهای خاش، ایرانشهر، نیک شهر، زابل، هیرمند و سراوان دارای همین شرایط هستند، البته خیرین در این منطقه حضور موفقی داشتند، اما کافی نیست.
در اظهارات دو روز گذشته معاون وزیر آموزش و پرورش آماری اعلام شد که به نوعی تهدیدی برای جان دانشآموزان و معلمان محسوب میشود؛ آن هم وجود ۱۰۰۰ کلاس درس خشت و گلی در کشور. کلاسهایی که معلوم نیست؛ فروریختن هر کدام از آنها چند نفر را به کام مرگ بکشاند. رییسی میگوید: سال گذشته حدود ۱۲۰۰ - ۱۳۰۰ کلاس خشت و گلی را شناسایی کردیم که یک بخشی از اعتبارات برای بهبود وضعیت، تامین اعتبار شده و هماکنون در استانهای خراسان شمالی، کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی کار جایگزینی شروع شده است و بخشی به پایان رسیده و بخشی همچنان نیمه تمام است.
آیا بنیانهای مدارس فرسوده با استخدام و پیام تسلیت مقاوم میشود؟
اگر از سرازیر شدن پیامهای تسلیت وزیر آموزش و پرورش، رییس سازمان صدا و سیما، رییس مجلس و رییس جمهور در پی درگذشت این معلم فداکار خاشی بگذریم، از همان ساعات اولیه این حادثه، بحث بر این بود که چرا دانشآموزان و معلمان باید جانشان را به خاطر محرومیت از دست دهند؟
چرا همچنان دیوارهای خشت و گلی مدارس با جان انسانها بازی میکند؟ برخی دیگر نیز از استانداردسازی و ایمن سازی مدارس که روند آن به کندی پیش میرود، انتقاد کردند. چند روز بعد از حادثه وزیر آموزش و پرورش به همراه تیم خود راهی سیستان و بلوچستان شد و از خانواده این معلم دلجویی کرد و در این بین وعده استخدام همسر این معلم را در آموزش و پرورش داد؛ وعده ای که برخیها آن را پوپولیستی عنوان کردند، اما آیا به راستی سرازیر شدن پیامهای تسلیت و همدردی و استخدام دردی از خانواده این معلم کم میکند؟ آیا بنیانهای مدارس فرسوده را مقام میکند؟
معلم شجاع خاش آخرین درس خود را زیر آوار به دانش آموزانش داد و آن درس فداکاری و شجاعت بود. او رفت تا شاید مدارس ما دارای دیوار مقاوم شوند ... رفت تا شاید توجه بیشتر به آن منطقه باعث نشود که دیگر سایر همکارانش در محرومیت جان دهند ... به هر روی این یک واقعیت است که عدالت و توسعه آموزشی با همایش و اجلاسهای چند روزه مدیران محقق نمیشود، چرا که عزمی راسخ میطلبد و بیتردید نباید برای نجات دانشآموزانِ یک هزار مدرسه و کلاس خشت و گلی، دلخوش به ازخودگذشتگی یک هزار معلم باشیم!
خبرگزاری ایلنا
گروه اخبار/ بعد از مشخص شدن تشریح خرگوش زنده، مدیرکل آموزش و پرورش استان همدان دستور تعلیق مدیر مدرسه و معرفی دبیر مربوطه به هیئت تخلفات اداری را صادر کرد.
هفته گذشته کتاب فداکاری بازهم شکفته شد و زندهیاد «حمیدرضا گنگوزهی»، معلم فرهیخته با نثار جان خویش، راه فداکاری در عرصه تعلیم و تربیت را استمرار بخشید. این نخستینبار نیست که معلم فداکاری برای نجات جان شاگردانش همه هستی خود را تقدیم میکند و قطعا آخرینبار هم نخواهد بود؛ گویا اقتضای شغل معلمی است که همچون شمعی بسوزد تا پروانهها زندگی را تداوم بخشند.
درسهای فراوانی در این فداکاری نهفته است از جمله:
١- معلمی شغل نیست، عشق است و هنر، بخشیدن است و حیاتدادن، فداکاری است و ازخودگذشتن؛ نمونهاش زندهیاد «حمیدرضا گنگوزهی» که در آغاز زندگی مشترک در شرایطی که هنوز شرایط شغلی ناپایداری داشت، از همهچیزش برای حیات شاگردان خویش گذشت.
٢- فداکاری معلمان قابلتقدیر است اما این یک سوی واقعه است؛ آن سوی دیگر مسئولیتهایی است که برعهده دیگران قرار میگیرد. نابه سامانیهای برخی فضاهای آموزشی و قربانیشدن سالانه تعدادی از دانشآموزان امری است که نباید از آن غفلت شود و بر مسئولیت و پاسخگویی وزارت آموزش و پرورش بهویژه «سازمان نوسازی و تجهیز مدارس» میافزاید. این مهم با ارسال پیام تسلیت و اعلام همدردی از سوی مسئولان ذیربط تسکین نمییابد.
بلکه باید با عذرخواهی، پذیرش مسئولیت و تعهد برای جبران کاستیها همراه باشد.
٣- معلمان سرمایه اجتماعی و از گروههای مرجع جامعه محسوب میشوند. یکی از دلایل آن، برخورداری این قشر فرهیخته از ارزشهای والای انسانی و اسلامی همچون فداکاری و ازخودگذشتگی است. شرط تداوم این ارزشها، ارجنهادن کل جامعه ازجمله دولت به فداکاریهای معلمان است. توجه ویژه به منزلت اجتماعی و معیشت آنان و تلاش مؤثر برای رفاه و امنیت اجتماعی فرهنگیان، حداقل انتظار معلمان از مسئولان است. نمیتوان با میانگین حقوق دریافتی زیر خط فقر، انتظار فداکاری و ایثارگری روزافزون داشت.
٤- فداکاری، گذشت، بخشش، احساس مسئولیت اجتماعی، وجدان کاری، همدلی و... ارزشهای مهم ایران عزیز ماست که نباید کمرنگ شود؛ باید از همه ظرفیتها برای تعالی و ترویج آن بهره گرفت. این مختص معلمان نیست بلکه باید همه آحاد جامعه را دربر گیرد و مسئولان و دستاندرکاران باید بیش از همگان بر این امر، نه در کلام و شعار و حرف بلکه در عمل، متعهد شوند.
درج این فداکاریها در برنامههای درسی مدارس همچون دهقان فداکار و تداوم آن در رسانههای جمعی و نهادهای فرهنگی میتواند روح فداکاری را در جامعه همیشه زنده و جاوید نگه دارد اما این کافی نیست؛ آنچه جامعه ما بیش از هر زمان به آن نیازمند است، عمل مسئولان و راهبران جامعه به تعهدات خویش در برابر معلمان و مردم فداکار ایران اسلامی است.
روزنامه شرق
گروه استان ها و شهرستان ها:

صبح روز پنجشنبه دوازدهمین دوره همایش خردپویان سرافراز با حضور مهدی حاجتی مدیرکل آموزشوپرورش گیلان، نماینده، فرماندار شهرستان لنگرود و تعدادي از مسئولين استاني و شهرستاني در سالن آمفیتئاتر دانشکده پرستاری لنگرود با محوریت تجلیل از دانش آموزان کنکور سراسری با رتبه زیر دو هزار در حالی برگزار شد که به هیچیک از خبرنگاران شهرستان برای پوشش خبری اطلاعرسانی نشده بود.
این نخستین بار نیست که برنامهای توسط اداره آموزشوپرورش شهرستان لنگرود بدون دعوت از خبرنگاران برگزار و حتی در مواقعی بهصورت گزینشی از برخی خبرنگاران خاص دعوتشده است که شاید با این کار بهنوعی تلاش خود را برای پنهان کردن ضعفهای خود در بخش اجرای همایشهای مختلف کردهاند.
دعوت از اصحاب رسانه برای پوشش برنامههای شهرستان علاوه بر رویکرد شهرستانی آن، بازتاب استانی در معرفی شهرستان و توانایی و ظرفیتهای آن را دربر دارد.
البته پُست روابط عمومی در لنگرود در اداراتی همچون آموزشوپرورش بهصورت کاملاً مبتدی و غیرتخصصی اداره شده و نوعی از نیروهای ناتوان در اداره بهعنوان مسئول یکی از مهمترین بخشهای هر ادارهای استفاده میشود.
ظاهراً لازم است متوليان اطلاعرسانی و روابط عمومي آموزشوپرورش نيز مجدد چند واحد درسي در خصوص اهميت اطلاعرسانی را بگذرانند.
البته اين بیتوجهی نهادها و ادارات شهرستان لنگرود همواره تكرار شده بود و گويي درك درستي از رسانه و اهميت اطلاعرسانی با توجه به عصر حاضر را ندارند.
پايگاه اطلاعرسانی لنگر خبر
گروه اخبار/

پيش ازظهرامروز علیاصغر فانی در حاشیه اختتامیه هفتمین دوره مجلس دانشآموزی که در ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی در حال برگزاری است، در جمع خبرنگاران در خصوصا قدامات مجلس هفتم دانشآموزی ، اظهار كرد: همان طور که میدانید مجلس دانشآموزی، مجلس مشورتی است و دانشآموزان در مدارس، نمایندگان خود را به عنوان شوراهای دانشآموزی مدرسه انتخاب میکنند.
وی ادامه داد: در سطح منطقه از بین شوراهای دانشآموزی مدرسه، استان و کشور، افراد انتخاب میشوند و این تعداد دانشآموزان تحت عنوان مجلس دانشآموزی حضور دارند که عصاره 13 میلیون دانشآموز کشور هستند.
فانی افزود: این دانشآموزان در قالب کمیسیونهای مختلف فعالیت داشته و پیشنهادات آنان در لایههای مختلف وزارت آموزش و پرورش مورد بررسی و استفاده قرار میگیرد.
وزیر آموزش و پرورش گفت: اعضای مجلس دانشآموزی در پایان این نشست دو روزه، سندی تحت عنوان عدالت آموزشی آماده کردهاند که امیدواریم با حمایتهایی که همه دستگاهها و دولت خواهد داشت، عدالت آموزشی را گسترش دهیم.
وی با بیان اینکه در دولت یازدهم در بسیاری شاخصها پیشرفت داشتهایم، افزود: امیدواریم نظر دانشآموزان در توسعه عدالت و کیفت آموزشی مؤثر باشد.
وزیر آموزش و پرورش در خصوص اجرایی شدن پیشنهادات دانشآموزان یادآور شد: دانشآموزان از منظر خود و مدرسه مسائلی را مطرح میکنند و ما این مسائل را در سطح کلان، امکانات و محدودیتها بررسی میکنیم و تعدادی از نظرات را که امکان اجرایی شدن باشد، اجرایی میشود.
وی در خصوص پرداخت فوقالعاده ویژه فرهنگیان افزود: برای کارکنان اداری به دلیل آنکه آنها نتوانستهاند از رتبهبندی استفاده کنند، بنا بر مصوبه دولت، از اول فروردین 95 این فوقالعاده برقرار میشود که امیدواریم گامی برای جبران بخشی از تلاش فرهنگیان در ادارات باشد.
فانی در خصوص کاهش زمان تدریس درس عربی و افزایش درس زبان از سال تحصیلی آینده گفت: جدول دروس متوسطه دوم را به تصویب رساندهایم و مجموعه دروس را در قالب 35 ساعت درس هفتگی در متوسطه 2 پیشبینی کردیم.
وی ادامه داد: ورود درسهایی مانند مهارت زندگی، سلامت و محیط زیست، سواد رسانهای را داریم که دروس جدیدی است و براساس سند تحول نظام آموزشی و برنامه درسی ملی که به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسیده است، پیشبینی شده است.
عضو كابينه تدبير و اميد در خصوص وجود یکهزار مدرسه خشت و گلی و تمهیدات لازم برای بازسازی آنها در سال جاری گفت: جهتگیری ما در تأمین امنیت برای ایمنی مدارس بوده است و روز پنجشنبه هفته گذشته که در شورای آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان حضور داشتم، مصوب کردیم همه مدارس خشت و گلی استان سیستان و بلوچستان که بیشترین تعداد را دارد، حداکثر تا پایان سال 96 ایمن شده و تبدیل به فضای مناسب شود.
فانی با بیان اینکه تلاشهای خوبی در دو سال اخیر برای تبدیل مدارس غیرایمن به مدارس ایمن شده است، افزود: امیدواریم تا پایان برنامه ششم توسعه مدرسه غیرایمن نداشته باشیم.
وزیر آموزش و پرورش در خصوص اختصاص 500 معلم بالاتر از برنامه برای استان سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی آینده گفت: بله، در سال گذشته نیز افرادی که در آزمون ما شرکت کرده بودند اگر صلاحیت داشتند به کار گرفته میشدند که متأسفانه تعدادی از آنها صلاحیت نداشتند و امیدواریم تا قبل از مهر 95 این 500 دبیر را بتوانیم برای استان سیستان و بلوچستان جذب کنیم.
وی در خصوص تکمیل کردن مدارس نیمهتمام تصریح کرد: مصوبه مجلس داریم تا پروژههای نیمهتمام را برای تکمیل شدن در اختیار خیرین قرار دهیم و سال گذشته نیز از این اختیار قانونی استفاده کردیم.
فانی ادامه داد: از اعتبارات دولتی و نیز مشارکت خیرین کمال استفاده را میکنیم تا بتوانیم پروژههای نیمهکاره را به مرحله بهرهبرداری برسانیم؛ در سال گذشته 11 هزار و 400 کلاس درس به مجموع کلاس درس اضافه کردیم که با زیربنایی بیش از یک میلیون و 580 هزار مترمربع بود و تلاش داریم که از طریق اعتبارات دولتی و مشارکت خیرین و مردم در تکمیل فضای نیمه کاره استفاده کنیم.
وزیر آموزش و پرورش در خصوص متولی مدارس و نحوه نگهداری آن خاطرنشان کرد: اعتباری از سال 95 در موافقتنامهها پیشبینی میکنیم تحت عنوان تعمیر و نگهداری فضای آموزشی که خلأهایی بوده که سالها وجود داشته است و امیدواریم سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور همکاری در این خصوص داشته باشد تا بتوانیم فضاها را با تعمیر و نگهداری به موقع نسبت به افزایش عمر مفید ساختمان اقدام کنیم.
فانی در خصوص اینکه آیا مدارس صاحب متولی میشود، تصریح کرد: صاحب متولی شدن با توجه به گستردگی آموزش و پرورش کاری نیست که در ظرف یکسال امکانپذیر باشد، اما بحث تعمیر و نگهداری فضاها بحث مهمی است که امیدواریم از سال 95 شروع شود و بخشی از اعتبارات عمرانی را به این بخش اختصاص میدهیم.
وی در خصوص اینکه در بسیاری از شهرها مدرسه برای کودکان اوتیسمی وجود ندارد، افزود: در دو سال اخیر نسبت به رسیدگی کودکان اوتیسم اقدامات بسیار خوبی انجام دادیم که توصیه میکنم با رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی مصاحبهای داشته باشید.
مركز اطلاع رساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش
مهم ترين بحران فرهنگي ايران امروز ما نه « آزادي يا انسداد » فرهنگي که « عقلانيت و مسئوليت » فرهنگي است .
عدم ارتباط ارگانيک بين برنامه ريزان و طراحان و متخصصان، مجريان ستادي آموزش و پرورش ازيک طرف و " تشکل هاي مدني " از طرف ديگر مهم ترين چالش آموزش و پرورش است .
دره عميق بين صف و ستاد را فقط و فقط ، پل هاي واسط بين مردم و مسئولين يعني "تشکل هاي مدني " پوشش مي دهند .
وظيفه « سازمان هاي مردم نهاد » سازمان دهي « ملت هميشه در صحنه » در گفت وگوي دو سويه مردم و مسئولين است .
انسان براي ارتقاي سطح زندگي اجتماعي ، خرد جمعي را به کار مي گيرد که لازمه آن تعامل مردم و مسئولين است .
اين ارتباط دو سويه چگونه حاصل مي شود ؟
بدون حضور « تشکل هاي مدني » و بدون ارتباط دو سويه بين اين نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين ، به هيج وجه مردم سالاري تحقق نمي يابد .
حاکم شدن فضاي گفت وگوی يک سويه در آموزش و پرورش ، سم مهلک براي جامعه مي باشد .
هر دو گروه « تشکل هاي مدني » و مسئولين ( هريک به سهم خود ) در اجراي رسالت خود (تعامل بين مردم و مسئولين ) کوتاهي کرده اند .
در اين جا ، عدم مسئوليت پذيري « تشکل هاي مدني » را نقد مي کنيم .
چگونه ممکن است « سند تحول بنيادين » در آموزش و پرورش و يا « سند برنامه درسي ملي » و ... تدوين شود و به تصويب شواري عالي آموزش وپرورش هم برسد ولي خيل عظيم فرهنگيان فرهيخته که مجريان اصلي اين طرح ها و اسناد هستند ، در کنار متخصصين و مسئولين دلسوز نظام آموزشي با هم در اين موضوعات مهم تعامل نداشته باشند ؟
آيا چالشي مهم تر از اين عدم همکاري ، که جامعه را به پرتگاه نيستي و سقوط مي کشاند وجود دارد؟
وقتي در نقطه اي از کشور عزيزمان يک بلاي طبيعي مانند زلزله رخ مي دهد ، صداو سيما ، تربيون هاي نماز جمعه ، سازمان هلال احمر ، کميته امداد و ده ها نهاد ديگر ، هنرمندان ، ورزشکاران ، پزشکان ، مهندسان و قشر هاي مختلف مردم رابه طرق مختلف در کمک رساني بسيج مي نمايند.
اين اطلاع رساني و سازمان دهي مردم و ايجاد عزم ملي براي رفع مشکل پيش آمده جهت بهره مندي نظام از همه توانايي هاي ، "ملت هميشه در صحنه" قابل ستايش است .
زيرا توده بي تشکل و سازمان دهي نشده ، مخرب است درصورتي که سازماندهي توده ها معجزه آسا مي باشد .
متأسفانه وقتي زلزله ای بزرگ ، تمامي سرزمين بزرگ ايران اسلامي را به لرزه درمي آورد و حدود سيزده الي چهارده ميليون دانش آموزان ( آينده سازان ايران اسلامي ) و يک ميليون فرهنگي ، به همراه خانواده هاي عزيرشان را تهديد مي کند ، براي برون رفت از اين بحران ، عزم ملي مشاهده نمي شود !
در ذيل ، جهت روشن شدن موضوع ، چگونگي پديد آوردن « سند برنامه درسي ملي» را و عدم همکاري « سازمان هاي مردم نهاد » و مسئولين و متخصصان را مورد نقد و بررسي قرار مي دهيم .
لازم است ،خلاصه روند پديد آوردن « سند برنامه ملي درسي » را به نقل از متن آن ارائه گردد.
کار از اسفند 1384 با تشکيل دبير خانه طرح آغاز شد . پس از تحقيقات و مطالعات اوليه و ابلاغ مصوبه به هفتصد و چهل و پنجمين جلسه شوراي عالي آموزش و پرورش در ارديبهشت 1386 با پشتوانه نيرومند حقوقي ادامه يافت ...کميته هاي هفت گانه تخصصي... تشکيل شد...بالاخره نخستين نگاشت برنامه درسي ملي در بهمن 1387 تدوين و براي اظهار نظر در اختيار صاحب نظران و کارشناسان حوزه هاي ستادي و استاني قرار داده شد...دومين نگاشت در 25 اسفند 1387 براي استفاده فرهنگيان و صاحب نظران به همراه پرسش نامه ارزيابي ، بر روي سايت دفتر تأليف و برنامه ريزي کتب درسي قرار گرفت ... متن حاضر ...تا بهمن ماه 1389 است براي تقديم به شوراي عالي آموزش و پرورش و ساير مرجع ذي صلاح آماده شده است ...
از « تشکل هاي مدني » به خصوص نهاد هاي مدني فرهنگيان انتطار مي رفت بر اساس مسئوليت خود ، وقتي اين طرح بر روي سايت قرار داشت ، نظر کارشناسي خود را ارائه مي نمودند .
محمد قوچاني در مقاله حرفه روشنفکر ( ماهنامه تجربه شماره 27 آغاز سال چهارم نوروز 93 صفحه 8و 9) مي گوید :
" ... مهم ترين بحران فرهنگي ايران امروز اما نه " آزادي يا انسداد " فرهنگي که " عقلانيت و مسئوليت " فرهنگي است .
... جهل عمومي در روزگار ما جاي افکار عمومي را گرفته است و شگفت آن که اين جهل عمومي را عقل جمعي مي خوانند !
عقل جمعي نه در فضاي مجازي که در جامعه مدني ايجاد مي شود و جامعه مدني بر اساس نهاد هاي مدني ( صنفي / حرفه اي ) شکل مي گيرد .
... اگر روشنفکران بتوانند در اين دولت ( منظور دولت آقاي دکتر روحاني مي باشد ) استقلال مدني و صنفي خود را به دست آورند به بزرگترين پيروزي تاريخي خود رسيده اند ؛ فرصتي که هر لحظه از دست دادن آن خطاي بزرگ و تاريخي است چه براي دولت مردان و چه براي روشنفکران.
... دولت در ميانه يک دو گانه تکراري گرفتار آمده است . محافظه کاري فرهنگي و راديکاليسم روشنفکري که هر دو تماميت خواه و افراط گرا هستند .
ايجاد تعادل و اعتدال ميان اين دو کار سختي است . گروهي در شبکه هاي اجتماعي دولت را محافظه کار مي خوانند و گروهي در نهاد هاي حاکميتي دولت را به استيضاح تهديد مي کنند.مسئوليت تاريخي روشنفکران در اين دوران همان مسئوليت پذيري آنان است. "
امروز که جمهوري اسلامي ايران به عضويت « سازمان هاي مردم نهاد » سازمان ملل متحد درآمده است ، و از طرف ديگر، تشکل هاي مدني جهت يافتن مهم ترين چالش آموزش و پرورش برنامه ريزي نموده اند ، اين دواتفاق خوب را به فال نيک مي گيرم.
بدون سازمان دهي "همه ملت و نخبگان ملت هميشه درصحنه" ، بدون ايجاد "ديالوگ بين مسئولين و فرهنگيان فرهيخته در کميته هاي تخصصي ، اميدي به اصلاح و پيشرفت جامعه وجود ندارد. "
فقط و فقط با عزم ملي ، مي توان آموزش و پرورش را اصلاح نمود .
چالش هارا برطرف کنيم ،تهديد ها را به فرصت تبديل نموده موفقيت را گسترش دهيم .
پيش به سوي تشکيل اتحاديه فرهنگيان ايران ( صنفي و حرفه اي ) که لازمه آن توجه به وجوه مشترک است . برنامه هاي حداقلي در اتحاديه سراسري دنبال مي شود و برنامه هاي حداکثري در تشکل هاي خاص پيگيري مي گردد .
پيش به سوي تشکيل کميته هاي تخصصي جهت بررسي کارشناسانه چالش ها ي آموزش و پرورش .
به دليل آن که ، وقتي « تشکل هاي مدني فرهنگيان » حرفي براي گفتن داشته باشند ، يقينأ گوشي براي شنيدن آن باز خواهد شد .
"تشکل هاي مدني فرهنگيان " ( صنفي و حرفه اي ) به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسولين ، مي توانند ، علما ، خيل عظيم فرهنگيان فرهيخته ، والدين دانش آموزان ، دانشگاهيان ،هنر مندان ، اصحاب رسانه ها ،ورزشکاران ، پزشکان ، مهندسان ، وکلا ، متخصان علوم اجتماعي ، اقتصاددانان ،مديران واحدهاي توليدي و خدماتي و . . . را سازمان دهي نمايند و با ايجاد عزم ملي در خدمت دانش آموزان ( آينده سازان جمهوري اسلامي ايران ) باشند .
يعني از يک سو با ظرفيت سازي قانوني ، نيازهاي فرهنگيان ، چالش ها و ... را به شکل مدون و طبقه بندي شده به اطلاع مسئولين و برنامه ريزان مي رساند و بازخورد اطلاعات آموزش و پرورش به مسئولين مي باشند .
از طرف ديگر تنگناهاي جامعه و دولت مردان را به اطلاع فرهنگيان مي رسانند و فرهنگيان فرهيخته را در اجراي برنامه ها سازماندهي مي نمايند .
پيشنهاد مي شود :
کميته هاي تخصصي با حضور مسئولين و نمايندگان اين نهادهاي مدني ، تشکيل شود تا جهت اصلاحات کوچک و بزرگ در آموزش و پرورش گفت و گوي دو سويه نوين آغاز شود .
گام نخست مي تواند بررسي ديدگاه هاي مطرح شده در نشست هم انديشي بين « تشکل هاي مدني فرهنگيان » با رئيس سازمان سنجش وزارت آموزش و پرورش جناب آقاي دکتر عمادي باشد .
زيرا باور داريم :
« اتاق فکر » تشکل ها ي مدني وظيفه دارند با مطالعه اسناد بالا دستي ، اسناد ملي و طرح هاي جامع ، برنامه ها و پيش نويس برنامه هاي تحقيقاتي و... اولأ فهم درستي از آنها به دست آورند ؛ سپس با بررسي و نقد منصفانه و علمي با تکيه به تجارب و تخصص خيل عظيم فرهنگيان فرهيخته که مجريان اصلي اين برنامه هستند . نقاط ضعف و قوت برنامه را ارزيابي کرده ، بازخورد آن ها را به اطلاع مسئولين ذ يربط برسانند ؛ تا در يک تعامل سازنده يکي از وظايف تشکيلاتي خود را به ثمر برسانند.

گفتا ز که نالیم که از ماست که برماست یا آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم.
بایک حساب سر انگشتی و دو دو تای ساده مشکلات چندین و چندین ساله ی جامعه ی فرهنگی اعم از وضع معیشتی و منزلت اجتماعی شان، بدون دردسر و بادست مبارک خودشان قابل حل است. اما نمی دانم به جای انتخاب این راهکار ساده چرا از دیگران انتظار حل مشکلات شان را دارند و انواع راهکارهای ضعیف را انتخاب می کنند و حتی رنج کتک خوردن و زندان را به جان می خرند ؟
راهکار:
کافی است اولاً با کمی عمق دادن به افکارمان، خرد جمعی را بالا برده و سطح فکرمان را به هم نزیک کرده و یکسان عمل کنیم، ثانیاً سعی کنیم هیچ گاه با پاک کردن صورت مسئله، مسئله را حل نکنیم.
به طوری که مستحضر هستید، آزمون هایی که در کلاس های مان برگزار می کنیم، نتایج این آزمون ها نشانگر عملکرد دانش آموز، عملکرد معلم و عملکرد برنامه های وزارت خانه است و این آزمون ها عملکرد هرسه گروه را می سنجند. اگر نتایج آزمون ها قابل قبول نباشد که هیچ موقع نیست و اکثراً مابین بیست الی سی درصد را نشان می دهند، این نتایج برای انسان اندیشمند و فکور پیام می دهد که نه یک پای کار بلکه تمام پای کار می لنگد که هم عملکرد معلم به دلیل گرفتاری های مالی و معیشتی و هم عملکرد دانش آموز به دلایل مشکلات پیچیده اجتماعی که مجال گفتن در اینجا نیست و هم عملکرد برنامه های وزارت خانه اصلا و ابدا قابل قبول نیست و نتایج آزمون های تیمز و پرلز هم که هر چهار سال یک بار توسط یک موسسه معتبر بین المللی برگزار می شود و نشانگر جایگاه ایران در رده های آخر در میان شصت هفتاد کشور شرکت کننده در آزمون هاست دقیقآ مؤید این قضیه است. ولی هزاران اسفا که اکثریت قریب به اتفاق معلمان بنا به هزار و یک دلیلی که هیچ گونه پایه ی علمی ندارد، خودشان را توجیه کرده و نتیجه را غیر واقعی (هشتاد الی صد در صد قبولی) اعلان می کنند و با این کار نسنجیده به مسئولین رده بالا پیام می دهند که عملکرد معلم، دانش آموز و برنامه های وزارت خانه در حد عالی است و قطار آموزش و پرورش همیشه در مسیر مستقیم خود در حال حرکت است و ندانسته هم دنیای شان را خراب می کنند (هم شرمنده اهل و عیال و فرزندانشان هستند و هم در سطح پایینی از منزلت اجتماعی قرار دارند که حتی دانش آموزشان هم بیرون از مدرسه قبول شان ندارند) و هم آخرت شان را خراب می کنند (نمی دانم روز قیامت در پیشگاه عدل الهی چه توجیهی برای این کارشان خواهند داشت) و سپس گریه و زاری و داد و فریاد راه می اندازند که این چه وضعیت حقوق است و ما در راه ماندگانیم.
یکی نیست به این عزیزان بگوید که بابام جان آن پیام های عالی و مثبت دادن تان به مسؤلین چیست و این گریه و زاری کردن تان چیست؟ و هر دو کار را خودتان کرده اید که اصلاً قابل جمع نیستند. (جالب این جاست که بعضی از مدیران مجموعه که جز دیدن منافع زودگذر خویش و حفط چند صباح صندلی خویش توان دیدن کل مسئله را ندارند، با همراه کردن بعضی از معلمان با خود، بر علیه معلمانی هم که گزارش درست و واقعی از کارشان ارائه می کنند صورت جلسه و طومار امضا نموده و برایشان پرونده سازی می کنند و آنها را افراد نا سازگار می دانند).
یکی نیست به این عزیزان بگوید بابام جان در آن طرف دنیا نتایج به دست آمده از آزمون های تیمز و پرلز نه تنها موجب عزل وزرای آموزش و پرورش کشورها می شود بلکه لرزه بر اندام رئیس جمهور کشورها می اندازد ولی توی بزرگوار از ابتدا خودت و کارهایت را زیر سوال برده ای و با پر کردن ریزنمرات صد در صد قبولی که این کار را هر شخصی که سواد خواندن و نوشتن دارد هم می تواند بکند، نا خواسته به محیط پیام می دهی که بود و نبود من در کلاس و آزمون هایم هیچ ارزشی ندارند.
عزیزم ! حقوق خودت را که با حقوق کارمند بانک، پرستار و مهندسین مقایسه می کنی؟ هیچ کدام از آنها گزارش غیر واقعی از کارهایشان را که تو میدهی نمی دهند. اگر حقوق کارمند بانک کم باشد یا به علت عدم تمرکز فکری آن قدر دچار اشتباه می شود که بلافاصله صدایش در می آید یا خودش باید از طریق غیرقانونی از پول های دم دستی اش کمبودش را جبران کند که بازهم صدایش در می آید. اگر حقوق پرستار کم باشد یا دچار افسردگی می شود و یا انگیزه کاری اش را از دست می دهد و بیمار جان خود را از دست می دهد و صدای این کار در جامعه در می آید.
همچنان که اخیراً در اخبار 20:30 شاهد بودیم اگر معیشت مهندسین نظام مهندسی تأمین نشود مهندس امضاء فروشی کرده و از زیر بار مسؤلیت شانه خالی می کند و ساختمان بر روی سر مردم خراب می شود ( همچنان که هر سال بیش از 250 مورد در خود تهران ریزش ساختمان را شاهد هستیم ) و صدای این کار در جامعه در می آید. ولی کاری که توی معلم می کنی (که جنس کارت از نوع پروسه و فرهنگی است نه مانند کارهای سه گروه فوق الذکر که کار آنها از نوع پروژه است) یعنی همان انعکاس نتایج غیر واقعی در ریزنمرات و تحویل یک نسل بیسواد به جامعه به همین زودی ها شنیده نمی شود بلکه چند نسل بعد و موقعی شنیده می شود که کار از کار گذشته و تو هفت کفن پوسانده ای. لذا بهترین راه برای مطلع نمودن مسؤلین از مشکلات و رساندن صدایت به گوش مسولین گزارش درست از کارت هست و بس.
بینک و بین الله اگر تو خودت وزیر بودی و جامعه ی معلمان این گونه به تو گزارش می دادند چه فکری به ذهن تان خطور می کرد و چه اقدامی می کردی؟آیا جز این فکر می کردید که همه ی کار ها درست است و هیچ اقدامی نمی کردید؟
اکثر معلمان با این گزارش های غیر واقعی از عملکردشان محیط های کار و مدارس را به جهنم خانه ای تبدیل کرده اند که به هیچ وجه قابل تحمل نیست و خدا را گواه می گیرم که چه عمل هایی که در این محیط ها اتفاق نمی افتد که آدم شرمش می آید بیان کند و مسؤل همه ی این کارهای منا هستیم .
نمی دانم روز قیامت در قبال این دانش آموزان معصوم و اولیایشان و از طرفی با ظلم کردن به خانواده هایشان چه پاسخی خواهند داشت؟
همچنان که در ابتدا اشاره شد ما در قبال کارمان هم در این دنیا و هم در آخرت مسؤلیم و باید کارمان را درست انجام دهیم و این به معنی آن نیست که خدای نکرده حق دانش آموزانی را که در دست ما امانت هستند ضایع کنیم بلکه با ارائه گزارش درست از عملکردها، مسئولین مربوطه را از عیوب کار آگاه سازیم تا به فکر چاره ی کار باشند.
عزیزی که ادعا داری اگر جامعه را به بدن انسان تشبیه کنند، معلم سر آن بدن است که مرکز فرماندهی (مغز) در آن قرار دارد، خداییش چه کسی مقصر است جز خود ما؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پس از حادثه ای که «حمیدرضا گنگوزهی» در روستای نوکجو از توابع خاش قربانی آن شد دوباره بحث «مدارس ایمن» مطرح شده است و این در حالی است که هنوز در جوار منطقه آزاد چابهار روستاها و مناطق بسیاری هستند که از داشتن یک کلاس درس آبرومند محرومند.
مدرسه ای که در تصویر می بینید در روستای سندسر بخش زرآباد، شهرستان کنارک واقع است که فاصله چندانی با منطقه آزاد چابهار ندارد.
اهالی این منطقه با انتشار این عکس در کانال تلگرامی عیاران سیستان نوشته اند: « خدا را شکر نه دیواری دارد و نه سقفی که بر روی دانش آموزان و معلمین آوار شود».
این وضعیت شامل سایر مدارس روستایی منطقه چابهار و کنارک هم می شود کما اینکه مدارسی چون «شهید دوران» که از سال 1384 ساخته شده بود تا سال قبل برق نداشت و مشکل آب به عنوان یکی از ویژگی های مدارس مطرح بود تا جایی که دانش آموزان برای دستشویی باید به خانه خود بازمی گشتند یا اصلا به مدرسه نمی رفتند!
لیرضا راشکی، مدیر کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان سیستان و بلوچستان در پاسخ به وضعیت مدارس منطقه چابهار به ویژه با وجود فعالیت منطقه آزاد چابهار به کلیدملی گفت: با توجه به اینکه بندر چابهار هم روبه رشد است و سرمایهگذاریهای خوبی در منطقه چابهار در حال انجام گرفتن است انتظار خود من شخصا بیشتر بودهاست. انتظار بیشتری دارم که هم منطقه آزاد نقش خودش را در منطقه و محدوده شهرستان چابهار پررنگ تر ایفا کند و انتظارم فراتر از محدوده شهرستان است که بتواند در سطح استان هم اقدامات خوبی را انجام دهد.
کلید ملی
گروه اخبار/
قبلا چندبار هشدار داده بودند و کسی هشدارشان را جدی نگرفته بود؛ هشدار درباره مدارسی که یا خودشان خشت و گِلیاند یا به دلیل نداشتن حصار و دیوار، از ساختمانهای قدیمی اطرافشان جدا نشدهاند. تا اینکه آن روزِ یکشنبه آمد؛ روزی که یک معلم اهل منطقه مرکزی «روتك» در بخش مركزی خاش در سیستانوبلوچستان برای اینکه دیوار نم کشیده خانه کنار مدرسه روی دانشآموزان نریزد، خودش را سپر کرد و کشته شد.
هفتهای که گذشت، اگر هفته «حمیدرضا گنگوزهی»، معلمی که حالا فداکار و شهید نامگرفته ندانیم، باید یکی از هفتههایی دانست که درچند روز آن خیلی از خبرها تحتتاثیر حادثه مرگ او بودند؛ معلمی که حالا او را به نام «شهید» میشناسند، تعداد زیادی از مسئولان از او قدردانی میکنند و حتی ٤روز پیش، میدانی در «خاش» به نام او ثبت شده است.
ماجرای «حمیدرضا گنگوزهی»، معلم فداکار خاشی هنوز ادامه دارد؛ حالا و بعد از گذشت چند روز و پس از انتشار پیامهای تسلیت و همدردی با خانواده این معلم از زبان وزیر آموزشوپرورش و دیگر مسئولان، به نظر میرسد این ماجرا آنقدر مهم بوده که وزیر آموزشوپرورش را به «خاش» بکشاند؛ آن هم چند روز بعد از خاک سپاری معلم فداکار.
«علیاصغر فانی»، در پنجشنبهای که گذشت، با ورود به «خاش» بر مزار معلم ایثارگر و فداکار حمیدرضا گنگوزهی حاضر شد و بعد از آن با خانواده این معلم دیدار کرد. او در این دیدار گفت: «ایثار معلم فداکار خاشی که با نثار جانش زندگی را به دانشآموزان هدیه داد، در تاریخ ثبت میشود. معلمان بارها و بارها در تاریخ ایران اسلامی فداکاری و جانفشانیهای مختلفی را ثبت کردهاند و ادامه این جریان نشاندهنده روحیه جهادی آنان است.»
فانی ادامه داد: «آنان همواره جهادگونه در راه تقویت و پیشبرد نظام تعلیم و تربیت در ایران اسلامی مشغول به کار هستند و حتی برای حفظ آیندگان ایران اسلامی جان خود را هدیه میدهند. ایران اسلامی به خود میبالد که چنین انسانهای فداکاری را دارد و باید قدر چنین تفکری را دانست که افراد همواره آماده جهاد درعرصههای مختلف ایران زمین هستند.»
مدرسه روستاي نوكجو ٥٣ دانشآموز در مقطع ابتدايي و ١٣ دانشآموز درمقطع راهنمايي دارد و گرچه ساختمان مدرسه نوساز است اما به گفته مسئولان آموزشوپرورش مانند بسياري از مدارس سه و چهاركلاسي ديوار حايل ندارد اما اینطور که پیداست، در روزهای گذشته در تعداد زیادی از مطالبی که درباره این موضوع منتشرشده، آمده است که دیوار خشت و گِلی دبستانی که «حمیدرضا گنگوزهی» در آن کشته شد، روی دانشآموزان و معلمان آنها آوار شده است ولی با بالاگرفتن شایعهها در اینباره، مسئولان آموزشوپرورش دیروز دراینباره توضیح دادهاند؛ نمونهاش «مرتضی رییسی»، معاون وزیر آموزشوپرورش و رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس.
او در واکنش به اینکه گفته میشود دیوار فرسوده مدرسه در خاش، باعث مرگ معلم شده، به ایلنا گفته است: «مدرسه فرسوده نبوده و درسال ٨٢، ٨٣ ساخته شده؛ قدمت مدرسه کمتر از ١٣سال است و خود ساختمان هیچ مشکلی نداشته است. اتفاقی که افتاده این بوده که یک اتاق خشت و گِلی با فاصلهای از فضای آموزشی وجود داشته است و هنگام بارندگی آب جمع شده و موجب مرطوبشدن دیوار شده و با شدت گرفتن باد، دیوار فرو میریزد و در آن زمان دانشآموزان در آن محل بازی میکردند و به یک دفعه دیوار خراب میشود و معلم برای حفاظت از جان دانشآموزانش این فداکاری را میکند. این چیزی است که به بنده منتقل کردهاند. فیلم هم موجود است و شما میتوانید ببینید که خود ساختمان مدرسه هیچ صدمهای ندیده است.»
رییسی با بیان اینکه ساختمان مدرسه کاملا ایمن و استاندارد بوده است؛ چرا که مدرسه اصلا دیوار نداشته، گفته: «معمولا مدارس یک کلاسه و دو کلاسه دارای حصار نیست. دو کلاس درسال ٨٢-٨٣ به شکل استاندار ساخته شده و این یک ساختمانی بوده که مالکیت آن احتمالا متعلق به آموزشوپرورش نیست؛ چون مالکیت زمین ارتباطی به ما ندارد و ما فقط سازنده هستیم.»
اما نکتهای که درمیان حرفهای رییسی میتوان پیدا کرد، موضوعی است که هرچند خودش آن را کماهمیت دانسته ولی به نظر هشداری جدی است. معاون وزیر آموزشوپرورش، دیروز گفته است که درحال حاضر بیش از ٥٣٢هزار کلاس درس درکشور وجود دارد که به دانشآموزان سرویس میدهد و هزارتای آنها خشت و گِلیاند؛ تعدادی که البته رئیس آن را کم دانسته است: «تعداد کلاسهای خشت و گِلی بسیار پایین است؛ یعنی کمتر از حتی ٢دهمدرصد است.»
او گفته است: «سال گذشته حدود 1200 - 1300 کلاس خشت و گِلی را شناسایی کردیم که بخشی از اعتبارات برای بهبود وضعیت، تأمین اعتبار شده و هماکنون در استانهای خراسانشمالی، کرمان، سیستانوبلوچستان و خراسانجنوبی کار جایگزینی شروع شده و بخشی به پایان رسیده و بخشی همچنان نیمهتمام است.»
معاون وزیر آموزشوپرورش البته خبری هم دراینباره داشته است: «در یکی دوسال آینده کلاسهای خشت و گِلی تخریب و کلاسهای استاندارد جایگزین آنها خواهند شد. برای ما قابل قبول نیست که بعضی از مدارس دارای بالاترین استاندارد، بیشترین سرانه و بالاترین امکانات باشند اما در بعضی مناطق دانشآموز در کلاسهای خشت و گِلی و سنگ و گِلی درس بخوانند. درحال حاضر بیشترین تعداد مدارس خشت و گِلی را استان سیستانوبلوچستان دارد که برای سال ٩٥ اعتبار ویژهای به این استان تخصیص داده شده است.
حذف این مدارس، اولویت اول ما درسال ٩٥ به شمار میرود و سمت و سوی اعتبارات ما رفع تنگناها و نواقص، ایجاد امکانات آموزشی برابر، برقراری عدالت آموزشی و تأمین امکانات است برای اینکه دانشآموز روستایی احساس نکند، درمناطق شهری امکانات بیشتری حتی از لحاظ فضای آموزشی وجود دارد.»
رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور ادامه داده است: «رسالت جمهوری اسلامی رفع محرومیت و برقراری عدالت و رسیدگی به مناطق محرومتر است و ما در این جهت تلاش میکنیم. تلاش ما بر این است که اعتبارات دولتی و اعتباراتی که خیرین اختصاص میدهند، به مناطق محروم اختصاص دهیم.»
او با بیان اینکه کمکی که سایر نهادهای غیردولتی میکنند، رقم قابل توجهی است، گفته: «بنیاد برکت، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و برخی بانکها ازجمله این نهادها هستند و ما کلا منابعی که این نهادها میدهند را به سمت مناطق محروم کشور هدایت میکنیم.»
رییسی توصیهای هم به مدیران آموزشوپرورش داشته است: «نکات ایمنی را رعایت کنند؛ چراکه شما اگر بهترین امکانات و فضا و تجهیزات را استفاده کنید، درصورتی که نکات ایمنی رعایت نشود، باید منتظر حادثهای بود. به نظرم ما بهعنوان مسئولان آموزشوپرورش کشور و مدیران استانها باید بدانیم که امانتهای مردم دراختیار ماست و انشاءالله به وظایف خود به خوبی عمل کنیم.»
معاون وزیر آموزشوپرورش با بیان اینکه دو سوم مدارس کشور کاملا ایمن است و یکسوم همچنان نیاز به بازسازی و مقاومسازی و تخریب دارند، گفته است: «درصد مدارس تخریبی در قیاس با مقاومسازی پایینتر است، اما اولویت اول ما مدارس تخریبی و مدارسی است که ٤٠ یا ٣٠سال قدمت دارند.»
اما با وجود اینکه رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس، تعداد مدارس خشت و گِلی در ایران را کم دانسته است، این مدیرکل نوسازی مدارس سیستانوبلوچستان است که او هم دیروز درباره وضع مدارس تخریبی و قدیمی در این استان هشدار داده است.
«علیرضا راشکی» دیروز درجلسه شورای آموزشوپرورش استان سیستانوبلوچستان گفته که بیش از ٣٣درصد مدارس سیستانوبلوچستان تخریبیاند: «درحال حاضر ١٨هزارو٨٥٣ کلاس درس در سطح استان وجود دارد که ٤٣درصد آنان مستحکم بوده و ٢٣درصد نیز مقاومسازی شدهاند اما ٣٣درصد این کلاسها تخریبی هستند که باید دراینباره اقدامات لازم صورت پذیرد. درحال حاضر بازسازی ٧٠درصد کلاسهای استان مانده که با تصویب اعتبار لازم میتوان تا پایان سال ٩٦-٩٥ جشن برچینی مدارس خشتی و گِلی را در استان برگزار کرد.»
وجود مدارس خشت و گِلی و تخریبی در مناطق محروم ایران، یکی از موضوعاتی است که حالا سالها مسئولان آموزشوپرورش این مناطق و کارشناسان آموزشی درباره آن هشدار میدهند؛ موضوعی که حالا و بعد از کشتهشدن معلم اهل «خاش» در سیستانوبلوچستان که بیشترین تعداد این مدارس را دارد، باعث شده دوباره با جدیت بیشتری مطرح شود. اینها همه درحالی است که در سالهای گذشته، تعدادی از مسئولان شهرهایی که بیشترین تعداد مدرسههای خشت و گِلی را دارند، از تخریب این مدارس خبر دادهاند؛ موضوعی که البته به نظر میرسد هنوز اتفاق نیفتاده است. مثلا بهمنماه سال گذشته بود که استاندار سیستانوبلوچستان از تخریب و بازسازی مدارس خشت و گِلی سیستانوبلوچستان در دوسال آینده خبر داد. او گفت تمام مدارس خشت و گِلی استان ظرف دوسال آینده تخریب و بازسازی خواهد شد.
از طرف دیگر سال گذشته این «علینقی یزدانپناه»، مدیرکل دفتر امور مناطق کمتر توسعهیافته و عشایر وزارت آموزشوپرورش از وجود ۵۰۰ مدرسه خشت و گِلی در مناطق عشایری ایران خبر داد. او با بیان اینکه مدارس خشت و گِلی خطرسازتر از کپری است، گفت که مدارس کپری برای دانشآموزان خطرساز نیست: «اما مدارس خشت و گِلی با کوچکترین زمینلرزه تخریب میشود و برای دانشآموزان مشکل ایجاد میکند.» یزدانپناه بعد از آن به «شهروند» هم گفت که با سازمان نوسازی توافق جدیدی انجام شده که مدارس خشت و گِلی جمع و مدارس جدید و استاندارد ساخته شوند: «۵۰۰ فضای خشت و گِلی به تفکیک استانها به سازمان نوسازی مدارس داده شده و قرار شده این مدارس بازسازی شوند. در کل ۸۰۰ مدرسه در مناطق کمتر توسعهیافته و عشایری وجود دارد که نیاز به تعمیرات اساسی دارند که میتوان به مدارس کپری، خشت و گِلی، فرسوده و چادری اشاره کرد.» از طرف دیگر به گفته یزدانپناه ۸۰۰ مدرسه چادری و ۴۲ مدرسه کپری در مناطق کمتر توسعهیافته و عشایری وجود دارد.
حالا «محمدسعید اربابی»، نماینده مردم ایرانشهر در مجلس هم وجود مدارس خشت و گِلی استان سیستانوبلوچستان را یکی از مشکلات مناطق بلوچستان میداند: «در بسیاری از مناطق جنوبی استان هنوز مدارس خشت و گِلی وجود دارد که شرایط تحصیل را برای دانشآموزان منطقه مشکل کرده است. با توجه به رشد بالای جمعیت دانشآموزی روند آموزش در مدارس فرسوده با مشکل مواجه شده و دیگر این مدارس جوابگوی مردم منطقه نیست. اعتبارات لازم برای بازسازی و تجهیز مدارس مناطقی که خشت و گِلی و فرسوده است، باید درنظر گرفته شود.»
به گفته او، در مناطق روستایی شهرستان ایرانشهر ٣٥٠ مدرسه وجود دارد که از این تعداد ٣٥ مدرسه خشت و گِلی است و نمیشود از آنها استفاده کرد: «حذف مدارس کپری سیستانوبلوچستان و رفع مشکلات آموزشی دانشآموزان مدارس مناطق محروم استان باید به سرعت توسط مسئولان پیگیری شود. بودجه عمرانی شهرستان ایرانشهر کم است و باید افزایش یابد.»
روزنامه شهروند