معاونت محترم آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش
معاونت محترم متوسطه وزارت آموزش و پرورش
سوالی که در ایام نزدیک به عید نوروز همواره در ذهن اولیا و نیز معلمان و مدیران و کلیه ارکان نظام تعلیم و تربیت مهم جلوه می کند و بعضا گذر از این سوال برای این عوامل غیر ممکن می باشد ، این است که برای عید نوروز چه تدابیری بیندیشیم که اولا زحمات شش ماه گذشته معلم به هدر نرفته و ضایع نگردد و ثانیا بتوان از این فرصت در ظاهر کوتاه بهترین استفاده را جهت نیل به اهداف آموزش و پروش نموده و از طرف دیگر اولیا را هم به این نتیجه برسانیم که بله ما هم به عنوان دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت برای بهینه نمودن اوقات فراغت فرزندتان برنامه هایی داریم ! !
از طرف دیگر دغدغه اصلی اولیا هم در این ایام ، تعلیم و تربیت فرزندشان با توجه به شرایط اجتماعی و سالم و صد البته دینی می باشد به گونه ای که این دغدغه ها منجر به نوعی انتظارات بالا از مدرسه گردیده است .
با توجه به موارد فوق ، آیا پیک بهاری تنها راه یا مؤثر ترین راه برای نیل به اهداف فوق است ؟
به نظر شما ، خدای ناکرده اهداف مادی و مالی در توزیع پیک بیشتر نمود نمی کند ؟ ( فعالیتهای نوروزی توسط معلم هر کلاس طراحی میشود/ اخذ مبلغ به عنوان هزینه پیک نوروزی تخلف است.چهاربند مدیرکل آموزش وپرورش استان تهران )
{ اسفندیار چهاربند مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران در گفتوگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، در خصوص «اخذ مبلغ به عنوان هزینه پیک نوروزی در برخی از مدارس شهر تهران» اظهار داشت: به هیچ عنوان پیک نوروزی یا پیک شادی در مدارس تهران نداریم و اگر مدرسه ای اقدام به این کار کرده باشد، تخلف بوده و قابل پیگیری است. وی با بیان اینکه معلم در هر کلاس مسئول طراحی فعالیتهای نوروزی است، تصریح کرد: از 2 سال پیش آموزشهای لازم در خصوص تولید فعالیتهای نوروزی به معلمان داده شده است و این امر جزو تکالیف معلمان بوده و اگر گزارشی در خصوص اخذ مبلغی بابت فعالیتهای نوروزی دانش آموزان، گزارش شود، سریعاً پیگیری شده و برخورد قانونی انجام خواهد شد.}
پس چرا برخی استان ها مانند سمنان و همدان و شاید دیگر استان ها ، تکالیفی همسان در قالب پیک ؛کتاب و امثالهم درقبال اخذ وجه 2000 تومان و2500 تومان ازهر دانش آموز می گیرندو حتی گرفته اند و تاکید نموده اند به مدیران که این بسته های آموزشی و به قول ما مدیران بسته های تجاری را بایدگرفت و به دانش آموزان داد ؛ چرا یک بام و دو هوا ؟
مگر ما شعارمدرسه محوری نمی دهیم و مدیر در راس امور مدرسه نیست ؟ مگر معلم بهترین قضاوت کننده نیست و بهترین شناخت را از دانش آموزان ندارد ؟
بگذریم !
بیایید ابتدا نگاهی گذرا به برخی از معایب و مزایای پیک بهاری انداخته و در انتها ضمن بررسی برخی نظرات و ایده ها انتخاب آری یا نه بودن را به خواننده واگذار نماییم :
معایب و مزایای پیک بهاری
اگر به گذشته دور و انجام تکالیف نوروزی در گذشته بیندازیم متوجه خواهیم شد که پدر و مادر ما به عنوان دانش آموزان گذشته چه مشقت هایی که در ایام عید متحمل نشده اند ، از مشق هایی که گاها ده ها صفحه را در شامل می شد گرفته ؛ تا حل نمودن چندین و چند صفحه ریاضی و یا نوشتن کامل از روی کتاب های درسی تا جایی که درس داده شده ؛ و ای بسا تمام کتاب و یا حتی در موارد نادر نوشتن از روی کتاب های غیر درسی مانند کلیله و دمنه یا بوستان سعدی و .....
با توجه به تنبیهات بسیار سختی که معلم مربوطه برای خاطیان از این نافرمانی و عدم انجام تکالیف در نظر می گرفت و با قاطعیت و بی رحمی هر جه تمام هم اجرا می گردید به گونه ای که جو غالب اجتماع و خانواده هم قویا حامی معلم و این روش تکلیف هم بود ، به نظر شما با تمام اوصافی که گذشت آیا باز هم دانش آموزان با وجود بیکاری های زیاد در ایام نوروز به علت عدم عامیت تلویزیون و وسایل تفریحی و حتی سخت بودن مسافرت ، تکالیف خود را به طور کامل انجام می دادند ؟
بیان قدیمی تر ها حاکی از این حقیقت مهم است که قریب به 50 درصد دانش آموزان با وجود ترس از معلم و تنبیهات شدید وی علیرغم اوقات آزاد زیاد از انجام این تکالیف طفره می رفتند و تنبیهات نسیه را به نقدی بازی و سرگرمی عوض نمی کردند !
تازه ! آیا دانش آموزانی هم که چه از روی ترس و چه از روی احساس انجام تکالیف و یا سایر عوامل دیگر مانند پیگیری و اهمیت والدین خویش تکالیف را انجام می دادند ؛ تفاوتی با کسانی که هیچ کاری نکرده اند داشتند ؟
گاها این تفاوت اگر در تنبیه خلاصه نمی شد ضرباتی مهل کتر بر انجام دهنده تکالیف وارد می کرد چرا که بررسی تکالیف توسط معلم با پاره کردن اوراق بدون حتی یک نگاه انجام می شد و ای بسا دانش آموز افسوس یک نگاه معلم را به تکالیفش ، با حسرت ، به نهان کده ضمیر ناخوداگاه خود منتقل نموده که خود ریشه بسیاری از عقده های دوران بعدی زندگی اش می شد ...
ای بسا عقده توجه معلم به او !
یا عقده و حسرت دیده شدن توسط عزیزترین آرمانش !
حل معضل فوق اندیشمندان و علمای تعلیم و تربیت را بر آن داشت که فکری بکنند فکرستان !
ایده پیک شادی و پیک بهاری در واقع نشانه ارزشی بود که برای دانش آموز قائل شدند .
این پیک گرچه بسیاری از کاستی های تکالیف معلم را پوشش داده و انجام تکالیف را خصوصا با تلفیق تجربیات معلمین خلاق و سایر اولیا و دست اندرکاران و حتی هنرمندان و شاعرین به هم آمیخت ، اما نگاه به گذشته این تفکرات را در ذهن تداعی می کند که :
پیک ها بیشتر صحنه هنر نمایی طراحان بود !
پیک ها بیشتر از اینکه به دانش آموز بیندیشد ، به این می اندیشید که از چه فردی ، منظور ، مهم یا غیر مهم ، معروف یا غیر معروف ؛ آقا خلاصه بگویم :
پیک ها بیشتر به دنبال نام بودند !
البته تنها نام نبود نان هم بود !
از موضوع اخیر بگذریم ...
این رقابت ها و چشم و هم چشمی ها به کجاها که نیانجامید...
کپی ها از آثار دیگران ، رقابت در خوب دیده شدن در فضای غیر متعارف جامعه فرهنگی ، جدل ها ، غیبت ها ، تهمت ها ، پارتی بازی ها ، گروهی بودن در طراحی و ... اینان همه و همه بودند و بودند اما دانش آموز کمتر بود !
آیا طراحی پیک ها سنخیتی با دانش آموزان اقصا نقاط استان ها داشتند ؟
آیا در پیک ها دانش آموزان ضعیف با دانش آموزان ممتاز ، دانش آموزان فقیر با مرفه ، دانش آموزان روستایی و شهری ، مدارس دولتی و غیر دولتی و ....تفاوتی با هم داشتند ؟
صد البته نه !
ای بسا در استان های پهناور کشورمان تمام دانش آموزان در یک قالب ریخته می شدند .
پیکی که برای یک عده دانش آموز به لحاظ سادگی مسخره جلوه می نمود برای عده ای دیگر معضلی لاینحل بود !
جه جیزا و چه حرفای سختی ؟ آیا واقعا این حرفا که در پیک نوشته شده در روستای من هم می تواند باشد ؟ خوابم یا بیدار ؟ آیا جای دیگری هم بهتر از شهر من وجود دارد و یا افرادی بهتر ؟
خدایا عذاب می کشم ...
برنامه ریزان برای حل مشکل فوق به سمت عدم تمرکز پیش رفتند که گامی دیرهنگام اما مثبت بود .
اما هنوز هم به جنبه دانش آموزی پیک ها نگاه نمی شد ، به معایب و محاسنش .
عدم تمرکز برخی مشکلات را حل کرد اما تعداد افراد صاحب سبک و نفوذ را بیشتر کرد ، اما باز هم به دانش آموز و معلم و مدرسه موشکافانه پرداخته نشد .
پیک ها با عجله آمار گیری می شدند گاها با ویرایش های نه چندان مطلوب عرضه می شدند ، وجه پیک ها منصفانه بود و پایه های دانش آموزان هم با جدیت مد نظر قرار می گرفتند ، مطالب ملموس تر و اضافات حذف شدند ، توجه پیک ها به دروس بیشتر شد و نقشی بس والا را به خود اختصاص دادند .
اما باز هم معلم و دانش آموز نقشی کم رنگ داشتند ؛ چرا ؟
آیا معلم و دانش آموز واقعا نیاز به پیک داشتند ؟
آیا مقامات بالا در نظام آمورش و پرورش جلساتی هماهنگ با صدا و سیما و سایر نهاده های جامعه من جمله سازمان میراث فرهنگی ، شهرداری ها ، و ....داشتند تا اهداف تعلیم و تربیت در کنار هم و با هم به پیش رود ؟
شاید جلساتی بوده اما پیک ها به یک سو ، معلم به یک سو ، مدرسه به یک سو ، صدا و سیما و خانواده هم به یک سوی دیگر گرایش داشتند !
صدا و سیما طبل سرگرمی را برعهده گرفته بود چرا که ایام چنین اقتضا می کند !
شهرداری هم گوئیا مهمان نوازی را بیتشر روا می دارد و تمام امکانش را دربست به این امر اختصاص داده است البته از حق هم که نگذریم اقتضای زمان عید و حجم درخواست ها چنین امری را واقعا طبیعی جلوه گر می نماید .
در هر صورت ایام عید دانش آموز بدون هماهنگی با یک مجلد پیک ، که البته ای کاش کیک بود چون موقعیت عید بیشتر کیک را می طلب تا پیک ، سپری می شد ...
ای بسا دانش آموزانی که پیک را در اولین و یا آخرین روز به قول خودشان حل می کردند که صد البته به نظر من در آن حل می شدند !
حل کردن پیک ، شده مصیبت خانواده ها ؛ و زجر بچه ها چون از یک محرک مثبت به سمت محرک منفی سوق داده می شوند خواسته یا ناخواسته ...
معضل دیگر ، مواردی بودند که در پیک ها لحاظ می شدند ؛ سوالات سخت که حتی اندیشمندان هم جواب نداشتند !
پس از عید هم معلم کل پیک ها را جمع و اگر منصف بود بدون روانه کردن به سطل زباله به دانش آموزان برگردانده می شد بدون نتیجه، بدون بازخورد البته این مشکل هم راه حل داشت اهدای جایزه به پیک های خوب و ....... اما آیا پیکی که انتخاب می شد کپی نبود ؟
البته بودند و هستند معلمان بسیاری که تک تک و خط به خط پیک ها را بررسی و بازخورد لازم را به دانش آموزان داده و می دهند .
اما باز هم این راه ها بهترین راه ها نیستند .
چرا که به نظر میرسد ضعف پویایی در پیک ها را از نظر دور داشته ایم چرا که به متقضیات زمان بیک ها پیش نرفته است و درواقع خط مشی مدونی جهت پیک ها نداریم و به همین خاطر است که به انتهای خط رسیده ایم امسال اختیاری و سال بعد ممنوع !
چاره چیست ؟ معلم چه کند ؟
معلم عزیز !
بهتر نیست با تکلیف دادن ، دوباره سیر پیکیسم را از ابتدا آغاز نکنیم ؟
آیا عصر امروز با این همه امکانات مختلف اجازه پیکی اندیشیدن را به ما می دهد ؟
پیکی اندیشیدن چه مشکلاتی را از ما برداشته ؟
چه مشکلاتی را که بر ما ننهاده ؟
مشکل اوقات فراغت 15 روزه بهار را از 3 یا 4 ماهه تابستان بیشتر می بینیم ؟
چرا فکر می کنید که در 15 روز دانش آموزان تان هر آنجه را که آموخته اند فراموش می کنند ؟
به نظر می رسد سوال بالا یک جواب دارد !
آنها آنجه را که شما به آنان آموخته اید فراموش می کنند. درست هم هست ، چون شما آموخته اید و آنان نیاموخته اند .
اگر غیر از این بود و باورتان را عوض فرمایید به این نکته مهم خواهید رسید که ، وقتی که به درستی دانش آموزان چیزی را فرا گرفته و خودشان آموخته اند آموخته هایشان غیر قابل فراموشی است .
چرا به عنوان معلم بیشتر از آنکه به فکر تکلیف دادن باشیم و سرگرم نمودن ، به راه های ابتکاری جدید مطابق با زمان دانش آموزان نمی اندیشیم ؟
خطا رفتن تا به کی تا به کجا ؟
صد هدف آموزش و پرورش را فراموش کرده و به یک هدف چسبیده ایم ؟
شده یکبار آنان را به خاطره نویسی ترغیب کنیم ؟ چند نفر را می شناسید که از محل خاطره نویسی ثروتمند شده اند ؟
شده یک بار به استفاده بهینه از اوقات فراغت رهنمون شان باشیم ؟
شده یکبار و فقط یک بار به اولیای دانش آموز بگوییم بابا ، عزیز ، هم وطن ، آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت تنها نوشتن نیست ؟
به خدا !
فقط نوشتن نیست !
چرا ایام فراغت را با فراغت پر نکنیم ؟
چند تحقیق بدون نوشتن بدون امر کردن به دانش آموز داده ایم تا از سنن عید سنن دید و بازدید و سایر سنت های حسنه ملی و مذهبی مان انجام داده و نتیجه را در کلاس ارائه نمایند ؟
چرا گروهی بودن را در ایام عید نمی آموزیم ؟
چرا هم زیستی را نمی آموزیم ؟
چرا نه گفتن ، نگاه کردن ، نگاه نکردن به برنامه های تلویزیون را به آنان در قالب تکلیف نمی آموزیم ؟
جرا و هزاران چرای دیگر که در این مقال نتوان به آن پرداختن ...
همکار خوبم ، پدر و مادر !
در قرن 21 با این همه امکانات بیاییم امکانات و تکالیف قرن را از معلم و فرزندمان انتظار داشته باشیم .
انتظار ما باعث پویایی جامعه شده و خود جامعه به موقع جایگزین پیک و تکلیف را بر ما عرضه خواهد داشت .
بیاییم :
به معلم و مدرسه بهای بیشتری بدهیم .
چرا شعارمدرسه محوری می دهیم ولی تکلیف برای مدرسه آن هم با اخذوجه از اولیاء تدوین می کنیم...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه و تشکل / « همایش بررسی موانع فعالیت سازمانهای مدنی در ایران » در دی ماه سال 1394 برگزار گردید . در این نشست مباحث و موضوعات مهمی مطرح گردید که با توجه به وضعیت فعلی جامعه ایران و اهمیت آن مباحث مجددا باز نشر می گردد.
گروه استان ها و شهرستان ها/
اخیرا مدیر کل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با خبرگزاری فارس در مورد آخرین آمار پذیرش در مراکز اسکان فرهنگیان چنین گفته است :
" بر اساس آخرین آمار تا پایان چهارم فروردین 95، 2 میلیون و 524 هزار و 55 نفر در قالب 504 هزار و 811 خانوار در مراکز اسکان نوروزی فرهنگیان پذیرش شدهاند.
بر اساس آمار تا کنون 6 میلیون و 441 هزار و 380 نفرـ روز از ستادهای اسکان نوروزی فرهنگیان استفاده کردهاند"
همان موقع رئیس جامعه هتل داران استان قم با انتقاد از آموزش و پرورش در مورد دخالت در امر اسکان مسافر چنین می گوید :
" در ایام نوروز آموزش و پرورش رقیب بزرگی برای هتلها محسوب میشود ."
رئیس انجمن صنفی مهمان پذیران استان قم نیز با انتقاد از آموزش و پرورش چنین اعلام کرد :
" متأسفانه در نوروز سال گذشته با برنامه آموزش و پرورش و اسکان در تمامی مدارس میزان اشغال تختهای مسافرخانهها در این استان از ۱۰۰ درصد به ۷۰ درصد کاهش یافت ." ( این جا )
تاکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده اند که این وزارتخانه نگاه درآمدی به مقوله اسکان ندارد و حتی مدیر کل آموزش و پرورش استان قم اعلام کرده است که آموزش و پرورش از مقوله اسکان سودی نمی برد .
دراین زمینه لازم است به برخی واقعیت ها اشاره شود :
بر اساس گزارش های رسیده به صدای معلم ، نرخ اسکان در مدارس برای یک خانواده فرهنگی در یک اتاق مبلغ 160000 ریال می باشد .
( یخچال برای یک طبقه مشترک می باشد )
این در حالی است که هزینه اجاره یک اتاق با همین مبلغ فقط برای یک کارت فرهنگی می باشد و اگر همان فرهنگی بخواهد به دلایل مختلف از دو اتاق استفاده کند باید اتاق دیگر را با " نرخ آزاد " بپردازد .
هزینه اسکان با نرخ آزاد مبلغ 420000 ریال می باشد .
حال اگر این مبالغ در آمار اعلام شده از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش در مورد خانواده های اسکان یافته ضرب شود به مبالغ قابل توجهی خواهیم رسید .
لازم به ذکر است که هزینه های نگهداری و ارائه سرویس برای یک هتل ، هتل آپارتمان و... به هیچ وجه قابل مقایسه با همان هزینه ها در آموزش و پرورش ( مدارس ) نیستند .
در واقع یا ادعای مسئولان وزارت آموزش و پرورش در مورد سودآور نبودن اسکان مسافران صحیح نیست و یا مدیریت اعمال شده بر این مراکز باید مورد ارزیابی مجدد قرار گیرند .
با یک مدیریت صحیح و کارآمد در آموزش و پرورش مقوله « اسکان مسافر » با توجه به گستردگی آن در سراسر کشور و نیز سایر عوامل و پتانسیل ها می تواند به عنوان یک منبع درآمد پایدار برای آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد .
پایان پیام /
در بحبوحه تعیین وزیر برای آموزش و پرورش تشکل های 4 گانه معلمی یعنی سازمان معلمان ایران ، کانون صنفی معلمان ایران ، انجمن اسلامی معلمان و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی گرد یکدیگر آمدند و پس از بحث و بررسی نفس گیر و طولانی و با رای گیری افراد زیر را به ترتیب برای تصدی مقام وزارت معرفی نمودند :
1- دکتر محمد علی نجفی
2- مرتضی حاجی
3- دکتر علی اصغر فانی
4- دکتر معصومه ابتکار
5- رحیم عبادی
پس از عدم رای اعتماد به آقای دکتر نجفی از سوی نمایندگان مجلس ، در جلسه ای که به همین منظور برگزار شد ، نمایندگان تشکل ها ضمن بررسی و تحلیل وضعیت موجود ، بر مصوبه قبلی خود پافشاری کرده و البته در اولویت افراد مطروحه برای وزارت آموزش و پرورش دکتر رحیم عبادی و دکتر علی اصغر فانی به ترتیب در اولویت قرار گرفتند.
لازم به ذکر است که تشکل جدید یعنی کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان بعدا به این جمع اضافه شد .
سرانجام دکتر علی اصغر فانی با رای اعتماد مجلس وزیر آموزش و پرورش گردید .
تشکل های معلمان در زمان سرپرستی فانی و نیز پس از آن نشست هایی را با ایشان برگزار کردند و صدای معلم ( سخن معلم ) شاید تنها رسانه اختصاصی است که به صورت کامل و مشروح این نشست ها را پوشش داده است .
اما دو واقعه مهم یعنی " استیضاح " و نیز " تجمعات معلمان " موجب شد تا این روابط به کلی دگرگون شود .
در این زمینه ،« علی محمد مصلحی » ، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی در روزنامه اعتماد چهارشنبه بیست و ششم اسفندماه می نویسد :
در شهريور ٩٢ هنگامي كه فاني رداي وزارت پوشيد، تشكلهاي صنفي و سياسي فرهنگيان كه در انتخابات رياستجمهوري و پس از آن در انتخاب وزير آموزش و پرورش با اميد به تحولي مثبت، همگرايي و فعاليت زايدالوصفي داشتند، سعي وافري در ايجاد ارتباط كاري و صميمانه با فاني و معاونين و مديران ارشد وي كردند كه تا حدودي با استقبال متقابل مواجه شد.
جلسات متعدد نمايندگان تشكلها با شخص وزير و برخي معاونان وي از جمله آقايان كفاش، ناصري، بطحايي و برخي مديران ارشد از جمله آقايان عمادي، جدايي و چهاربند در همين چارچوب برگزار شد.
در اين جلسات تشكل ها به طرح ديدگاههاي خود در خصوص مسائل صنفي و نقد برخي برنامههاي در دست اجرا پرداخته و وعدههاي رييسجمهور را يادآوري و مطالبات معلمان را تشريح ميكردند.
مصلحی چنین ادامه می دهد :
در جلساتي كه تشكلها به اتفاق با فاني داشتند وي به رييس مركز اطلاعرساني تاكيد كرده بود كه اين جلسات به طور منظم و هر فصل برگزار شود. شبيه همين مورد وقتي كه شوراي مركزي انجمن اسلامي معلمان به صورت جداگانه با وي نشست آخر را داشت اتفاق افتاد كه باز هم وي به مديركل دفتر وزارتي تاكيد كرد كه اين جلسات به صورت منظم برگزار شود.
اما پس از تجمعات معلمان در سال گذشته از يك سو و طرح استيضاح، رايزنيهاي مرتبط با آن و موفقيت فاني در كسب راي اعتماد مجدد از ديگر سو، به يك باره فصل سرد روابط آغاز شد.
قول و قرارها فراموش شد.
تقريبا هيچ نشستي مشابه آنچه در سال اول برگزار ميشد اتفاق نيفتاد.
اندك پيگيريهاي تشكلها هم از سوي دفتر وزارتي با بيميلي تمام مواجه شد. از آن سو نيز كوچكترين ابراز تمايلي براي ادامه ارتباط ديده نشد. حال بايد ديد حرارت پديد آمده ازحضور مردم در ٧ اسفند ميتواند يخها را آب كند يا نه.
در واقع ، این عضو ارشد انجمن اسلامی بر دو نکته مهم تاکید می کند :
« استیضاح وزیر » و « تجمعات معلمان » .
واقعیت آن است که تشکل های 4 گانه معلمان عموما موضع مشخصی در برابر این دو مقوله مهم نداشتند .
« انجمن اسلامی معلمان ایران » با وجود آن که بزرگ ترین حامی فانی بوده است در جریان استیضاح وزیر آموزش و پرورش موضع مشخصی نداشت و حتی بیانیه ای از این تشکل دیده نشد .
تنها مورد قابل ذکر گفت و گویی بود که صدای معلم با علی محمد مصلحی در مورد استیضاح فانی انجام داد . ( این جا )
انجمن اسلامی معلمان ایران موضع صریح و قطعی خود را در مورد تجمعات معلمان نیزمشخص نکرد و تنها به موضع " سکوت " بسنده کرد .
« سازمان معلمان ایران » تا قبل از اجرای حکم حبس در مورد دبیر کل آن مواضع فعالی داشت .
سازمان معلمان ایران در چند بیانیه و نیز مواضعی که از سوی دبیر کل آن بیان شد به صراحت عملکرد نمایندگان مجلس را نقد و آن را سیاسی دانست . ( این جا )
در گفت و گویی که علیرضا هاشمی سنجانی با صدای معلم در مورد تجمعات معلمان داشت به صراحت مخالفت خود را با آن بیان نمود ، هر چند این موضع خوشایند بسیاری از فعالان صنفی و حتی فرهنگیان نبود ( این جا )
پس از به زندان رفتن دبیر کل این تشکل ، موضع این تشکل در برابر دو مقوله " استیضاح " و " تجمعات معلمان " به سکوت گرایش پیدا نمود .
« کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) » که تقریبا در آن زمان در این نشست ها حضور فعالی داشت مواضع مختلف و بعضا متناقضی را اتخاذ نمود .
در نشستی که تشکل های معلمان روز هفتم تیرماه 1393 با فانی داشتند و گزارش کامل آن در صدای معلم منتشر شد ؛ محمود بهشتی لنگرودی به عنوان سخنگوی این تشکل خطاب به فانی چنین می گوید :
" ... در دیدارهایی که تشکل ها دارند ، هنوز یک فضای امن فراهم نشده است . مثلا در مورد نشست اخیر ما در همدان از سوی برخی نهادها ، مشکلاتی برای ما ایجاد شد ...
وزارت آموزش و پرورش باید در این موارد حمایت کند . الان نه خطر اعتصاب است ، نه خطر تجمع است ، الان فضای گفت و گو است . این وعده هایی که داده شده است ، ما در جریان نتایج آن نیستیم .؛ از آن طرف ، ما به تدریج نیروهای درون مدارس را داریم از دست می دهیم …"
{ گزارش کامل این نشست را که در سایت قبلی صدای معلم منتشر شد می توانید در ادامه این یادداشت مطالعه فرمایید }
چیزی که جالب است آن است که علی رغم ادعای این عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان تجمعات گسترده معلمان به فاصله چند ماه بعد از این نشست آغاز گردید و کانون صنفی معلمان ایران علی رغم صحبت قبلی سخنگوی خود حمایت صریح و علنی خود را از این اعتراضات بیان نمود !
موضع کانون صنفی معلمان ایران در برابر استیضاح وزیر آموزش و پرورش نیز موضع " سکوت " بود .
همان گونه که قبلا نیز بیان شده است ؛ برخی از افراد طیف این تشکل مواضع دیگری دارند .
در این زمینه می توان به گقت و گوی « محمود ایمان زاده » عضو این تشکل ( مسئول روابط عمومی این تشکل ) با صدای معلم اشاره نمود ( این جا ) که به گونه ای ضمنی مخالفت خود را با موضوع استیضاح بیان کرده بود اگر چه این مواضع از سوی دوستانش نیز تحمل نشد !
و اما تشکل آخر « مجمع فرهنگیان ایران اسلامی » است .
این تشکل نیز مانند سایر تشکل ها، مواضع مشخص و صریحی را در مورد دو مقوله یاد شده در پیش نگرفت و تنها موضع این تشکل در موضوع " استیضاح " گفت و گویی بود که صدای معلم با ایشان انجام داد . ( این جا )
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی نیز مانند سایر تشکل ها موضع مشخصی را در برابر تجمعات معلمان در پیش نگرفت و ساده ترین راه یعنی " سکوت " را برگزید .
علی رغم تاکید عضو ارشد شورای مرکزی انجمن اسلامی بر موضع " حامی – منتقد " که نخستین بار از سوی دبیر کل سازمان معلمان ایران ابراز گردید اما سیر وقایع و بر آییند کنش تشکل ها بیان گر موضع " سکوت " بوده است .
این وضعیتی است که احتمالا از نظر وزیر آموزش و پرورش غیرقابل قبول تلقی شده و آنان انتظارات بیشتری از تشکل های حامی خود داشته اند .
این که نمایندگان مورد حمایت این تشکل ها در مجلس چه عملکردی داشته و چه رویکردی اتخاذ کنند موضوعی است که باید تا زمان مشخص شدن آرایش نهایی طیف ها و نیروهای تاثیرگذار در مجلس صبر کرد .
« گزارش کامل نشست های تشکل های معلمان و وزیر آموزش و پرورش »
یک گزارش ، یک مقدمه !
فانی : ما پیشتاز در تغییریم !
گزارش مشروح نشست تشکل های معلمان با وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید
شنبه 7 / 4 / 1393- ساعت 14 - 11
دفتر وزیر آموزش و پرورش
گروه گزارش صدای معلم
شنبه ، هفتم تیرماه برای تشکل های فعال در آموزش و پرورش که حامی دولت تدبیر و امیدند روز خاص و ویژه ای بود ؛ نشستی با وزیر که با تاخیری دو ماهه ، شروعی سرد و پایانی پر ابهام همراه بود !
سازمان معلمان ایران در یک سال گذشته از یک طرف با حمایت جدی از دولت جدید در مقابل زیادی خواهی های تعدادی از نمایندگان مجلس ایستاده است و از طرف دیگر ، با نگاهی کاملا همدلانه با وزارت خانه، پیگیر جدی مطالبات معلمان بوده و می باشد.
به باور ما ، فانی تنهاست و از خیل همراهان پر تعداد و ستاد جز اندکی، بقیه باری از دوش او برنخواهند داشت، وضعیت خاص اقتصادی حاصل تحریم ها نیز مزید بر علت شده و وزارت خانه را در پاسخ گویی به مطالبات فرهنگیان ناتوان ساخته است، رابطه صف و ستاد به گونه ای است که نامی جز " تقابل" بر آن نمی توان نهاد و تلاش تشکل ها که می توانند این فاصله را پر نمایند، متاسفانه با کار شکنی دفتر وزارتی ره به جایی نمی برد.
پرسش مشخص این است چرا رابطه تشکل ها و ستاد آموزش و پرورش نهادینه نمی شود، کدامین جریانات در وزارت آموزش و پرورش نمی خواهند این رابطه ایجاد و تداوم یابد. تنها خواسته مشخص و روشن سازمان معلمان ایران نهادینه کردن این تعامل است که امیدواریم وزیر آموزش و پرورش با تحمل بیشتر و سینه فراخ تر انتقادات را بشنود و تندی این انتقادات باعث تصمیماتی نگردد که با سیاست های دولت جدید ناهمخوان باشد.
به امید آن روز که مسئولین عالی رتبه ، آموزش و پرورش را در جایگاه واقعی اش ببینند و آن را در صدر نشانند و این ممکن نیست مگر با مردمی کردن واقعی آموزش و پرورش!
نشست تشکل های معلمان با آقای دکتر فانی در فضایی انتقاد آمیز نسبت به عملکرد ایشان در این مدت برگزار شد .
در این نشست آقایان محبی و سنجری از کانون مدیران متخصص ؛ دکتر سمیعی و دکتر عباسپور از کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان ، کمیجانی و عادل عبدی از مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ؛ محمد توکلی ، بهشتی و باغانی از کانون صنفی معلمان ایران ؛ مصلحی از انجمن اسلامی معلمان ایران و فرزانه دشتی ، علیرضا هاشمی از سازمان معلمان ایران و علی پورسلیمان به عنوان گزارشگر صدای معلم ( سخن معلم ) حضور داشتند .
در ابتدای این نشست ، علی محمد مصلحی به عنوان هماهنگ کننده جلسه عنوان کرد : " تشکل هایی که این جا هستند از حامیان دولت تدبیر و امید هستند و آن ها خواهان موفقیت شما هستند .
در دفاتر مدارس ، هنوز نهال امیدی کاشته نشده است ، شاید هم در وزارت آموزش و پرورش ، هنوز انتقال موضوع صورت نگرفته است .
امیدواریم که با نتایج طرح هایی که از درون کارگروه های تشکیل شده در وزارت آموزش و پرورش بیرون می آید ، معلمان امیدوارانه تر به آینده نگاه کنند . "
سپس محمود بهشتی لنگرودی از کانون صنفی معلمان به طرح نظرات پرداخت :
" از این که آقای دکتر این وقت را در اختیار ما گذاشتند تشکر می کنیم . البته یک مقدار توقع ما بالا رفته است ؛ مثل بازی ایران و آرژانتین که ، انتظار مردم در بازی بعدی ، برآورده نشد .
شاید آقای فانی تنها وزیری است که تشکل ها در این چند ماه ، با ایشان چند جلسه داشته اند . من در این جا استناد می کنم به سخنان آقای روحانی در زمان انتخابات که در مورد آموزش و پرورش بیان کرده اند ...
یکی از مباحثی که مطرح شده بود و تاکنون به آن عمل نشده است ، انتخاب مشاور وزیر در امور تشکل ها بود .
قرار بود مشکل فعالیت تشکل ها به صورت قانونی حل شود . شما قبلا گفتید که تشکل ها ، نشستی با وزرای اطلاعات و کشور خواهند داشت .
فرمودید که در 6 آذر 92 وضعیت حقوقی معلمان از 4 ماه آینده ، شروع به تغییر خواهد کرد .
این را باور داریم که شما مثل آقای حاجی بابایی ، به روش های پوپولیستی عمل نمی کنید ، اما ایشان توانسته بود در این مورد جایگاهی ایجاد کند . مثلا در مورد مناظره ای که در تلویزیون شاهد آن بودیم و موضوع آن در مورد تعطیلی پنج شنبه ها بود و نظر سنجی را هم دیدید !
در مورد تعامل با قوه قضاییه ، جنابعالی نامه ای به رئیس قوه قضاییه نوشتید و ما در جریان پیگیری و یا نتایج آن نیستیم .
در دیدارهایی که تشکل ها دارند ، هنوز یک فضای امن فراهم نشده است . مثلا در مورد نشست اخیر ما در همدان از سوی برخی نهادها ، مشکلاتی برای ما ایجاد شد ...
وزارت آموزش و پرورش باید در این موارد حمایت کند . الان نه خطر اعتصاب است ، نه خطر تجمع است ، الان فضای گفت و گو است . این وعده هایی که داده شده است ، ما در جریان نتایج آن نیستیم .؛ از آن طرف ، ما به تدریج نیروهای درون مدارس را داریم از دست می دهیم .
مثلا این طور طرح می شود که آقای حاجی بابایی ، بیمه طلایی را آورد و این دولت ( وزارت آموزش و پرورش ) می خواهد آن را جمع کند ! و یا همین مباحث در مورد پنج شنبه ها نیز وجود دارد .
یا مثلا در طرح " فرهنگ " که صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح کرده است ، اعلام می شود که 30 درصد تخفیف می دهند ، اما وقتی مراجعه می شود ، حدود 15 درصد است !
متاسفانه ، جایگاه معلمان افت کرده است ، تیتر می زنند که معلمان نمره فروشی می کنند ...
اخیرا 108 اقتصاد دان و کارشناس به رئیس جمهور نامه نوشته اند و این اولین باری است که چنین مواضعی بیان می شود ؛ اما از سوی وزارت آموزش و پرورش ، واکنش مناسبی ندیدیم .
متاسفانه ، کنترلی برشهریه مدارس غیر دولتی وجود ندارد و برخی مواقع ، شهریه ی آن ها از دانشگاه آزاد هم بیشتر است !"
محمد توکلی از کانون صنفی کرمانشاه :
" قبلا و در سال 88 خدمت شما رسیدیم . از ما خواستید که دفتر آقای مهندس موسوی را در آن جا راه اندازی کنید .
دی ماه 91 با شکایت رئیس ناحیه دو آموزش و پرورش کرمانشاه علیه من پرونده سازی کردند و گفتند که این آقا در روند تصحیح اوراق ناحیه دو کرمانشاه اخلال ایجاد کرده است .
به همین بهانه ، مرا به مدت یک سال به خارج از استان تبعید کردند .من به این حکم اعتراض کردم و شعبه یک وزارت آموزش و پرورش ، این حکم را تایید کرد .در جلسه ای که مورخ 17 / 7 / 92 با جنابعالی در این جا و در زمان سرپرستی جلسه داشتیم ، جنابعالی قول دادید که تمامی احکام مربوط به هیات های نظارت لغو خواهد شد .ما طبق گفته شما ، آن سه ماه فرصتی راکه هیات عالی به ما داده بود ، درخواست تجدید نظر نکردیم .
بعد از مدتی ، حکم ما تایید شد و بنده از بیستم اسفند 92 به شهرستان بروجرد ، تبعید شدم .
بنده پس از آزادی ، قائم مقام ستاد آقای روحانی در کرمانشاه بودم و البته به آن افتخار هم می کنم . بنده به نمایندگی از دوستانی که حکم خورده اند و اعتمادی که به شما داریم از شما انتظار داریم که این احکام اداری سریعا لغو شود .
ما الان مورد تمسخر مخالفان این دولت قرار می گیریم که می گویند این همه زحمت کشیدید و این هم نتیجه اش بود. فرهنگیان دارند ناامید می شوند ...
انتظار این بود که این تغییرات ایجاد شود ، اما هنوز همان مدیریت های قبلی بر سر کار هستند . مگر می شود همان فردی که علیه من رای داده است و اکنون هم سرکاراست ، رایش را عوض کند ؟
امید که امید فرهنگیان ، به نامیدی تبدیل نشود ."
علی اکبر باغانی :
" ما از « حامی – منتقد » به « مستقل – منتقد » تبدیل شده ایم ، چون فشار معلمان روی ما زیاد است .متاسفانه ، کسی به مدرسه به عنوان یک کلیت توجه نمی کند .وزیر آموزش عالی با جرات روسای دانشگاه ها را عوض می کند ، اما این جا چنین نیست ! قرار بود ما ناظرانی در اتاق تصمیم گیری و اتاق فکر داشته باشیم و در آن مشارکت کنیم .
در مورد مجوزها و پروانه های کانون ها ، کار خاصی انجام نشده است .هنوز همان توهم " ترس " در مدارس حاکم است .قرار بود شما اطرافیان خود را تغییر دهید آن هایی که در حق معلمان ظلم و جفا روا داشتند ... حداقل یک عذرخواهی هم نکردند !
آقای فانی ، کاری کنید ابزار دست فرادستان نشویم و یک محیط خلاق و آزاد برای معلمان فراهم کنید . کاری کنید تا استقلال آموزش و پرورش خدشه دار نشود . قبلا با وارد کردن نیروهای غیرمتخصص و یا سوادآموزی ، بدنه فکری را در آموزش و پرورش ضعیف کردند ."
محبی:
" آقای مصلحی ، این روندی که ادامه دارد و ما می آییم و جلسه می گذاریم و دوباره تا چند ماه دیگر که جلسه ای برگزار گردد ، این به نتیجه ای نمی رسد . بهتر است یک سامان اجرایی پیدا کند .خوب است یک کمیته ای در این قسمت فعال شود تا نتایج را پیگیری کند و دوستان اظهار بی اطلاعی نکنند .
جناب آقای فانی !
علی رغم این که مدت یک سال از انتخابات 24 خرداد گذشته شده است هنوز جامعه فرهنگیان خواست ها و توقعاتی دارند که همچنان به قوت خود باقی است و می باید یک روند اجرایی – عملیاتی پیدا کند .
این که در هر مناظره ای و یا مصاحبه ای ، همان چهره های قبلی بیایند و فرهنگیان همان ها را ببینند ، قدری کسالت آور شده است .
با نگاهی که جنابعالی در زمینه اداره امور دارید و سعی کرده اید که فضای آرامی باشد و کار انجام شود ، آن نگاه نباید نتیجه اش این بشود که افرادی که شما را باور دارند به ویژه آن هایی که هزینه داده اند در حاشیه قرار بگیرند . این نتیجه اش این می شود که نیروهای خوب امکان حضور پیدا نمی کنند .
برخی از معضلات آموزش و پرورش ریشه ای است . حتی اگر وزیر آموزش و پرورش ، رئیس جمهور هم بشود ، بعید است آن ها حل شوند مثل بودجه آموزش و پرورش ، چون منابعی که دولت دارد محدود است و نمی شود که همه آن را به آموزش و پرورش اختصاص داد . یک راه این بود که باید سقف هزینه ها را کاهش داد .این بحث به نیروی انسانی می رسد .یک زمانی آموزش و پرورش 18 میلیون دانش آموز با حددود 5 / 1 میلیون کادر اداره می شد ، الان هم با کادر 12 میلیون دانش آموز و کادر تقریبا یک میلیونی و کمی بیشتر ؛ و همان مشکلات را دارد .
بحث نیروی انسانی شاه بیت این داستان است که باید حل شود .آموزش و پرورش منابعی دارد که باید به کار گرفته شود . صندوق ذخیره فرهنگیان ، 6 هزار میلیارد تومان سرمایه دارد که ناکارآمدی نیروی انسانی اداره کننده آن حداقل در یک سال گذشته موجب شده است تا هیچ تاثیر اجرایی در آموزش و پرورش نداشته باشد . آن جا یک مجموعه منفک از کلیت نظام آموزش و پرورش در حال کار است و آموزش و پرورش هم با مشکلات خود دست و پنجه نرم می کند .
یا مثلا در بحث بیمه که بیمه ایران همه بخش ها را خوب پوشش می داد و یک دفعه بیمه آتیه سازان حافظ که حرف های زیادی در مورد عملکرد آن است ، عهده دار کار بیمه در آموزش و پرورش می شود .
این مراکز اقماری آموزش و پرورش توجه ویژه می طلبد .
با این درآمد و 6 هزار میلیارد تومان و نیز سودی که از ابتدا بوده است و تاکنون صندوق ذخیره آن را توزیع نکرده است .
هیچ بنگاه اقتصادی نیست که بیست سال کار کند و سود قابل تقسیم نداشته باشد ! همه چیز در دفتر ! از سود صندوق سال گذشته ، 900 میلیارد تومان سود داشته است ؛ پس این سود کجاست ؟
اگر هم واقعی نیست ، شفاف شود .
پیشنهاد آخر هم این که این روند و این سیکل معیوب است که ما نیروهای لازم التعلیم را به دلایلی از چرخه آموزش خارج ببینیم ، بعد که بزرگ شدند ، یک جایی را ببینیم به عنوان نهضت سواد آموزی که دوباره آموزش ببینند !
نهضت آموزش و پرورش هم خودش یک آموزش و پرورش ثانی بشود .اگر قرار است پولی خرج بشود ، همین جا خرج شود .
این طور نشود که بچه ها در این سن و سال گل بفروشند و بعد که بزرگ شدند بروند سواد آموزی و آموزش ببینند ! "
« حسین سنجری » :
" یکی از موانع توسعه سازمانی ، نظام اداری عریض و طویل آن است که 4 مشکل دارند :
اول این که به خاطر افزایش نیروی انسانی و هزینه ها و... بودجه را می بلعد .دوم ، انحراف بودجه است .یعنی به جای رفتن به سوی پویایی و خلاقیت به سایر قسمت ها گرایش پیدا می کند . اشکال سوم ، کاهش بهره وری است. اشکال چهارم آن است که نظام دیوان سالاری پیچیده ایجاد می کند .
آقای علی احمدی ، وزیر سابق آموزش و پرورش یک نگاه خوبی در این زمینه داشتند ، اما شیب نگاهشان کمی تند بود و آن هم بحث تعدیل نیروی انسانی بود .الان روند معکوس به خود گرفته است یعنی اداره کل به چند اداره کوچک تر تقسیم می شود .مثلا متوسطه نظری ما تبدیل شده است به اول و دوم . یا صندوق دخیره فرهنگیان در استان ها ، در حال ایجاد شعبه است . این ها هزینه بر و مانع توسعه است .
مشکل بعد ، بحث سرانه آموزشی است و در بعضی جاها و نقاط محروم ، بحران ایجاد کرده است .از یک طرف مردم توان کمک ندارند و از طرف دیگر ، اداره و یا سازمان هم پولی نمی تواند تزریق کند .
مثلا برخی هنرستان ها ، توان پرداخت پول برق شان را ندارند ...
و بحث آخر من در مورد صدا و سیماست .ما در آموزش و پرورش دو نوع مدیر داریم . برخی ها توان اجرایی شان بالاست و بعضی دیگر ، توان تحلیل مسائل شان بالاست .
شما بهتر است این موضوع را مدیریت کنید تا از این پس ، مدیرانی که به صدا و سیما می روند ، در تجزیه و تحلیل مسائل قوی باشند و مسائل آن دامن گیر ما و آموزش و پرورش نشود . "
دکتر سمیعی :
" از جانب کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان ، برخی نکات را خدمت شما عرض می کنم .
ثبات مدیریت یکی از نکات مهم برای پیشبرد اهداف است .دانشگاه فرهنگیان تاکنون به صورت سرپرستی اداره شده است .سه شنبه آینده ، بحث شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد ریاست آقای دکتر مهر محمدی است .
انتظار داریم در راستای ثبات مدیریت ، علی رغم انتقاداتی که هست سعی شود مدیریت ایشان تثیبت شود .
هفته قبل ، بحث تبدیل وضعیت 700 نفر از مدرسین مطرح شد . آموزش معلمین در سال های اخیر بر عهده این دوستان بوده است .
این ها افراد توان مندی هستند که مشکل شان حل نشده است . قرار است وضعیت این ها ، دو هفته بعد مطرح شود .
این ها طبق آیین نامه وضعیت مشخصی ندارند و بلاتکلیف هستند ، اگر مشکل این افراد حل شود در ساختار و محتوا بخشی مجموعه تاثیر خواهند داشت .
بحث بعد ، فاصله بین صف و ستاد است . هنوز در مدیریت کلان دانشگاه فرهنگیان ، نقش مجموعه بدنه کم رنگ است و الان اپوزیسیون در برخی موارد ، نقش مهم تری را ایفا می کند .
کند بودن جذب در این دانشگاه ؛ یک بحث جدی است .
بحث تجهیز مراکز تربیت معلم مهم است .برخی از این مراکز 5 ساله اند . برخی را به بخش های دیگر واگذار کرده اند و الان این ها را پس نمی دهند .باید تلاش بشود این ها برگردند و توسعه و تجهیز شوند .از خیرین مدرسه ساز برای این امر می توان کمک گرفت . "
دکتر نورعلی عباسپور :
" سوالی که از ما می شود و ما باید پاسخ بدهیم این است که این دانشگاه باید یک مزیت رقابتی داشته باشد . این دانشگاه باید به چه چیزی پاسخ دهد ؟
واقعا مزیت این دانشگاه نسبت به سایر دانشگاه ها چیست ؟ برنامه ها و سازوکارها به گونه ای نیست که معلم تربیت شود .
الان بیشتر به صورت یک دانشگاهی است که فارغ التحصیلی خواهد داشت . بحث کارورزی ها باید جدی باشد .
نظر من این است که نباید تربیت معلم حذف می شد . اگر دانشگاه تربیت معلم بود ، خیلی برای ما بهتر بود .
به عبارت دیگر ، برنامه های مرکز تربیت معلم با اصلاحاتی می توانست پیگیری شود .
انتصاب آقای دکتر مهر محمدی با استقبال روبه رو شد اما در بخش معاونین مشکلاتی ایجاد شده است ؛ می شد از افراد صاحب نظر که تالیفاتی دارند استفاده کرد .
در پردیس ها در کم تر از 15 درصد ، انتصابات انجام شده است که البته انتصابات خوبی بوده است .
مثلا گفته شده است که رئیس پردیس حتما باید دکتر باشد که این به ویژه در شهرستان ها مشکلاتی ایجاد کرده است .
روند بسیار کند است .بدنه کارشناسی در دانشگاه بسیار ضعیف است . اگر شما وارد دانشگاه بشوید اکثرا یا مدیر کل هستند و یا معاون مدیر کل !
اکثرا حوزه ستادی هستند .
پیشنهاد من ، ایجاد یک سازو کار نظر سنجی برای قضاوت و تصمیم گیری است جهت اندازه گیری آن چیزی که در درون آموزش و پرورش می گذرد و نظرات فرهنگیان و معلمان نسبت به برنامه ها چگونه است و بر اساس نظرات فردی و علایق شخصی نباشد .
مطلب آخر این است که ما می گوییم افراد عوض شوند ، اما برخی اوقات ممکن است افراد جدیدی که می آیند ، آن معیارها و ویژگی ها را نداشته باشند .
این معیار که افراد جدید باید همفکر و همگام دولت باشند خیلی جاها رعایت نمی شود . "
عادل عبدی :
" ما اگر یکی دو ماه پس از رای اعتماد به شما را بررسی کنیم ، بنده خیلی خوب آن را ارزیابی می کنم و حتی خیلی ها می گفتند که آقای فانی ، فراتر از انتظار پیش می رود و عمل می کند و واقعا امیدهای زیادی را ایجاد کرده بود .
پس از آن دوره ، شاید انتظارات زیادتر شده و یا عملکرد آموزش و پرورش ، خیلی در سطح رضایت بخشی نیست .
بنابراین باید تلاش بشود همان فعالیت هایی که در ماه های اول انجام می دادید ، ادامه یابد .
یکی از نمونه ها ، کار مثبتی است که شما انجام دادید و هیچ کدام از وزرا انجام نداده بودند ؛ نامه به وزیر اطلاعات ، نامه به رئیس قوه قضاییه برای پیگیری مشکلات معلمان بود .
اما این موضوع خیلی نظام مند نشد .خیلی چیزها در اختیار وزیر نیست مثل دادگاه ها و حتی بحث هیات های تخلفات که دوستان اشاره کردند ، ( چون من خودم قبلا در این هیات ها عضو بوده و فعالیت کرده ام ) . وزیر اختیارات محدودی در این زمینه دارد .مثلا آراء نقض بشود مثل دوست عزیزمان آقای توکلی که شرح دادند .
البته می شد گزارش هایی تهیه کرد که در چارچوب قانون باشد .
آقای فانی !
شما در این مدت ، هیچ گزارشی در این موارد ارائه نکردید .مثلا چه کارهایی انجام شده است و چه کارهایی می شد انجام داد .
بهتر است دبیر و یا مسئولی برای این جلسات ، همان گونه که دوستان اشاره کردند ، مشخص شود . مواردی که قابل پیگیری است مشخص شود و جلسه بعد گزارش داده شود .این ها در حد یک نشست و برخاست که جلسه برود برای چند ماه بعد ، قابل پیگیری و رسیدگی نیست .
جناب فانی !
گفته های شما و اقدامات شما الگوی زیردستان شما قرار می گیرد .من یک نمونه عرض می کنم . شما اخیرا از یک خبرگزاری خاصی ( فارس ) بازدید کردید ؛ بلافاصله پس از شما چند نفر از معاونین شما و حتی آقای چهاربند هم از آن جا دیدن کردند . چرا این دیدارها از سایر رسانه ها نیست ؟
باید در این زمینه ها دقت شود .
در وزارت آقای فانی فرصت هایی است که باید آن فرصت ها به دقت شناخته شده و طوری نشود که مثل سابق دوباره غبطه بخوریم که چرا از آن فرصت ها درست استفاده نشد ؟
دوستانی که در این جا هستند ، علاقه مند به موفقیت شما و دولت هستند ، اما خیلی سازوکار مشخصی که از این توانایی ها و علاقه دوستان استفاده شود ، وجود ندارد .
می توان به نمونه دیگری اشاره کرد که کلی گویی نشود .مثلا شما در مشهد در مورد تبدیل به احسن مدارس صحبت کردید . یکی از دوستان مطلبی نوشت که آموزش و پرورش در حال فروش وسایل و مایحتاج خود است . مثل پدر خانواده ای که برای تامین هزینه ها ، اقدام به فروش لوازم آن کرده است .
این موضوع خیلی خوبی بود که شما اشاره کردید . اما در وزارت آموزش و پرورش ، افرادی که این ها را تببین کنند وجود ندارند .
شما زحمت زیادی می کشید ، اما به نظر می رسد در زیرمجموعه ، افرادی که از سیاست های دولت در قبال آموزش و پرورش دفاع کنند ، کم هستند .
انتظار ما و دوستان این است که آموزش و پرورش در چارچوب سیاست های دولت حرکت کند و از معدل هیات دولت عقب تر نباشد . "
فرج کمیجانی :
" ما بخش هایی تحت عنوان " گزیده هایی از ترجمان سیاست تدبیر و امید در آموزش و پرورش " که برگرفته از سخنان آقای دکتر روحانی است را به صورت مکتوب تقدیم آقای دکتر فانی می کنیم .
این ها ، عین جملات رئیس جمهور است مثل : بازگرداندن افراد محروم شده از حقوق قانونی خود در جریان برخوردهای سلیقه ای و سیاسی و احقاق حقوق حقه آن ها ، توسعه مشارکت های مردمی و واگذاری تصدی گری به مردم و نقش نظارتی آموزش و پرورش و اجرای کامل فصول حقوق ملت در قانون اساسی به خصوص اصل 15 و 30 قانون اساسی و متوقف کردن شیوه های مبتذل اخذ وجه از خانواده ها تحت عناوین مختلف ...
نکته بعد این است که خود آقای روحانی در فیس بوک صفحه دارند و مطلب می گذارند . معاونین و سایر وزرا هم این کار را می کنند .علت هم این است که بیشتر طرفداران دولت در فضای مجازی هستند .
انتظار ما از آقای فانی ، معاونین و مدیران کل شان این است که در فضای مجازی فعال باشند و در مورد کارها و اقدامات شان اطلاع رسانی کنند . "
فرزانه دشتی :
" نمی خواهم مطلبم را از یک نگاه جنسیتی مطرح کنم وتفاوت میان زن و مرد را مطرح کنم ولی به نظر می ر سد که یک تبعیضی که یک شیار تاریخی هم در آن ایجاد شده ، وجود دارد .معمولا ما از توانایی های زنان در حوزه های اجتماعی و مدیریتی کمتر استفاده می کنیم . آن چیزی که امروز در این جلسه هم مشهود است این است که یکی به دلایل فنی و آموزشی حضور زنان در جامعه خیلی کمرنگ تر است . من به جد فکر می کنم یک فضای عقلانیت باید در سیستم آموزش و پرورش و در کتاب ها و نیز آموزش خانواده و آموزش فرهنگیان ایجاد بشود.
شاید امروز به گفته یکی از پژوهش گران این حوزه ،که بیشتر از آزادی و بیشتر از دموکراسی و بیشتر از عدالت ما، امروز نیاز به یک نگاه عقلانی داریم ، حضور عقلانیت ونگاه عقلانی به جامعه. مطلب بعدی من در مورد بعضی اقدامات است که در مورد تعامل با ارباب رجوع است و البته خیلی هم بودجه بر نیست ، اما به تدبیر نیاز دارد و انعکاسش در جامعه زیاد است مثل ثبت نام بچه ها ، مازاد شدن معلمان یا بیمه شان و...
به نظر می رسد امروزه بعضی از مسئولین و مدیران باقی مانده از دولت قبل - که البته امیدواریم تعمدی در کار نداشته باشند – در حال ایجاد یک فضا برای بروز و گسترش نارضایتی در بدنه آموزش و پرورش هستند .
بنده به جد از شما می خواهم که مسئولینی که همراه نیستند و عملکردشان این را نشان می دهد یک تجدید نظر اساسی بشود مواردی مانند حق الزحمه امتحانات و... که نوع پاسخ دادن ها و برخورد برخی مدیران نشان می دهد که قصد دارند چنین فضایی را ایجاد بکنند. "
علیرضا هاشمی سنجانی :
". در واقع دلمان به این خوش است که از دوستانمان و از هم فکران مان و ازهمراهان مان در جریانات مختلف عهده دار این مسئولیت شدند و از این بابت خوشحالیم ولی فکر می کنم که فضای همین جلسه این را نشان می دهد که این نارضایتی وجود دارد یعنی این که این انتظارات برآورده نشده و می شود دلایل مختلفی عنوان کرد ولی متاسفانه بین گفت و گوهای ما و شما در واقع حکمی وجود ندارد . چیزهایی می گوییم و می رویم و البته شما تصمیم می گیرید . فکر می کنم که این ارتباط باید نهادینه شده و نظام مند شود .
انتظار داریم که این فضا ایجاد شود . اطراف شما کسانی هستند که به نظر ما صداقت شان زیر سوال است . یعنی آن چیزی را که شما می خواهید ، قصد دارند به جایی برسانند نه آن چیزی که حق است .
اتاق فکری که بخواهد پول بگیرد و کار کند ، منتظر اراده شماست !
آیا تا حالا کسی بوده است که جلوی شما بایستد و مثلا بگوید که این مسیر اشتباه بوده است ؟
ما هم که انجام می دهیم می شویم " عنصر نامطلوب " !
این انتظارات باید جدی گرفته شود . ما در سازمان معلمان ایران ، توقع مان را پایین آورده ایم .
ما می خواهیم زمانی به این جا آمده و کلی از شما تشکر کنیم . مثلا بگوییم که وزارتخانه ، از مشاوران خوبی بهره گرفته است ، دنیا را می بینند . می توانند با جهان خارج تعامل کنند .براساس عقلانیت تصمیم می گیرند .
انتظار داریم که در محیط وزارتخانه ، حداقل گروه مشاوران این گونه بیندیشند . مثلا رئیس سازمان دانش آموزی ، مسئول ستاد تبلیغات آقای حاجی بابایی بوده است ، سوال می کنیم چرا ایشان مانده است ، پاسخ می دهند که ایشان مورد حمایت آقای مظفر به عنوان یکی از مشاوران شماست .
وقتی سخنرانی شما را در مجلس دیدم ، بغضم گرفت . بیش از یک ساعت به شما وقت داده شد .شما باید داد آموزش و پرورش را از آن ها می ستاندید نه این که به ذکر یک سری آمار بسنده کنید !
می توانستید در کنار آمار ، تحلیل ارائه دهید . این چیزی که الان تحت عنوان " مرگ مدرسه " میان دانشگاهیان مطرح است ، جایگاهش در آموزش و پرورش کجاست و می شد در موردش صحبت کرد .
ما دوست داشتیم در دولت آقای روحانی ، دست تشکل ها گرفته شود . معلمان زیاد اهل تشکل نیستند و جلو نمی آیند و این ها هم می گویند که چون شما کم هستید ، شما را جدی نمی گیریم !
شما وظیفه دارید ، فضایی ایجاد کنید که معلمان مشارکت کنند .دوست داریم در جاهای مختلف از آموزش و پرورش دفاع شود .
این کسانی که الان در وزارتخانه هستند در 8 سال گذشته ، یک کلمه در نقد آن دولت حرف نزدند . الان که می توانند حرف بزنند ، الان که می توانند نقد کنند ،الان هم همان رویه را ادامه می دهند وشما هم از آن ها حمایت می کنید .
مثلا می خواهیم جلسه بگذاریم و شما مخالفت می کنید ، اما اجازه می دهید که آقای حاجی بابایی و دوستانش در منظریه ( اردوگاه شهید باهنر ) جمع شوند و بحث خصوصی انجام دهند !
اگر قرار است امکاناتی داده شود باید برای همه باشد .انتظار ما این است که با توجه به سوابق علمی تان و پشتوانه فکر ی تان کمی ریسک پذیر تر باشید .
دوست داریم که گفتمان حاکم بر آموزش و پرورش مثل گفتمان آقای روحانی باشد ، نه این که بیانیه بدهد و مثلا در مورد حراست ها و وزارت اطلاعات بگوید .
دوست داریم که شما به ما نگویید عجله نکنید و شرایط را درک کنید و... "
علی پورسلیمان :
" خوشحال هستم که در خدمت آقای دکتر فانی و سایر دوستان هستم .
در حال حاضر ، فضای جلسه خیلی انتقادی است . به طور قطع ، آقای فانی در این زمینه تحت فشار هستند . قبل از این که به این جلسه بیایم به آقای پاپایی گفتم که شرایط حاضر با قبل خیلی فرق کرده است و راحت تر می توان صحبت کرد و انتقاد نمود.
مثلا در زمان وزارت آقای حاجی بابایی ، گیت بازرسی دروزارتخانه گذاشته بودند و معلمان را بازرسی می کردند ...
ما باید به قبل از خودمان هم نگاه کنیم .باید بین توقعات و تاریخچه خودمان یک رابطه منطقی ایجاد کنیم .
ما و دوستان در " سخن معلم " حرف هایمان را می زنیم و اطلاع رسانی می کنیم . انتظار ما این است که شما و دوستان تان این ها را به دقت مطالعه کنید و تحلیل کنید .
مطالعه این تحلیل ها می تواند در رفتارسازمانی شما و دوستان قابل مشاهده باشد . "
در پایان آقای مصلحی این گونه بیان کرد :
" جلسه قبل کنسل شد و به تاخیر افتاد و این باعث سوء تفاهم میان ما و سخن معلم شد . مقصر من بودم . اطلاع رسانی من به دوستان شفاف و درست نبود .همین جا از آقای پورسلیمان و دوستان سازمان معلمان ایران عذرخواهی می کنم . "
در پایان ، آقای دکتر فانی ، ضمن استماع نظرات و پیشنهادات نمایندگان تشکل ها ، مطالبی را در مورد مسائل اقتصادی و معیشتی معلمان مطرح کرد . او گفت : اولین تغییر ، بیشترین تغییر و همگام ترین تغییرات را با دولت من انجام داده ام .
او گفت : با استخدام فرزندان فرهنگیان موافق است و آن را پیگیری می کند اما مخالفت هایی در مجلس وجود دارد .
پیگیر جدی افزایش 20 درصدی حقوق معلمان ابتدایی هستیم . ما به طور جد به دنبال اجرای رتبه بندی معلمان هستیم و از همه تشکل ها و معلمان می خواهم که نظرات و پیشنهادات خود را به وزارت آموزش و پرورش ارسال نمایند .
وی تصریح کرد : برای کیفیت بخشی در آموزش و پرورش مبلغ 250 میلیارد تومان تعلق گرفته است .
قرار شده است که نیم درصد مدارس که حدود ششصد مدرسه می شود به صورت آزمایشی و به روش خود گردان اداره شوند . این باعث می شود که مدارس اولا با کیفیت شوند و دیگر این که مدیران مسئولیت پذیر شوند و مدارس نیز سامان مند شوند .
سعی ما تعالی آموزش و پرورش بر اساس EFQM اروپاست و در این زمینه سعی داریم تا استاندارها را در راستای " مدرسه محوری " ارتقا بدهیم .
در 8 سال گذشته ، به تعداد پژوهش سراها فقط 100 تا اضافه شده است که برنامه ما ارتقای کمی و کیفی آن هاست .
طرح جدیدی داریم که ساعات کار در مدارس متوسطه به 30 ساعت همراه با افزایش حقوق باشد و البته این افزایش در بازنشستگی هم مورد محاسبه قرار گیرد .
درست است که طبق قانون اساسی ، آموزش رایگان است اما این به معنای تامین آموزش توسط دولت است و نه به معنای ایجاد آموزش .
بیمه طلایی تا سال نود خوب بود و ازآن به بعد با مشکل تامین بودجه مواجه شد به طوری که در زمان آقای حاجی بابایی هم در ماه ها ی آخر از همکاران کل مبلغ 23000 تومان کسر شده بود. در حال حاضر مبلغی بین سیصد تا چهارصد میلیارد به بیمه ایران بدهکاریم که تمدید آن مشروط به پرداخت بدهی است .
برخلاف شایعات که گفته می شود این بیمه غیر قانونی است ، بیمه آتیه سازان حافظ شاخه ای از سازمان سلامت کشور است .
به دلیل حذف دندان پزشکی ، 40 درصد تخفیف در درمانگاه های آموزش و پرورش برای دندانپزشکی در نظر گرفته شده است.
دانشگاه فرهنگیان مشکلات خاص خود را دارد و به عنوان نمونه برای تغییر یک بند از اساسنامه ، رایزنی ها و مراحل زیادی باید صورت پذیرد .
آقای فانی در جلسه خطاب به تشکل ها گفت که از این وضعیت خسته شده است و در خلوت خود از خدا چند بار خواسته است تا این تکلیف را از دوش او بردارد . "
و اما سخنی با معلمان !
چرا ما معلمان " ما نیستیم " ، " من های اتمیزه " و جدا افتاده از یکدیگر هستیم.
چندان خبری از نیروی متشکل نیست، پدیده سازمان نیافتگی ما معلمان، خودش محصول پروژه ای عمیقا سازمان یافته است!
بی رغبتی معلمان به سوی کنش جمعی و بی ریشه بودن نهادها و تشکل ها ی مدنی، حاصلی جز اتمیزه شدن معلمان نخواهد داشت.
معلمان برای حل کردن مسایل و مشکلات جمعی نیز راهکارهای فردی ارایه می دهند، تورم و گرانی وجود دارد ؛ راه حل انفرادی در دستور کار قرار می گیرد، افراد به شغل دوم و سوم پناه می برند...
به باور ما مشکلات ، مشکلات دسته جمعی است اما به واسطه فقدان یک "ما" ی جمعی عملا در مواجهه با این مشکلات دسته جمعی به راه حل های انفرادی روی می آوریم، غافل از این که راه حل های انفرادی از قضا مشکلات جمعی مان را تشدید نیز می کنند...
پایان گزارش/
همان طور که همه می دانیم آموزش و پرورش بزرگترین نهاد بدون رسانه در کشور است.
نظامیان چندین خبرگزاری رسمی و غیر رسمی دارند.
کارگران نیز همین طور ؛ اما در چنین شرایطی تارنمای « صدای معلم » توانسته است باتوجه به امکانات حداقلی و شاید کمتر از حداقلی این نقیصه را تا حد ممکن جبران نماید.
تلاش در جهت جذب هر نوع نگاه و اندیشه، نشر مطالب بدون سانسور و بدون محور و معیار قرار دادن خط فکری مدیر محترم و دوستان نزدیک به ایشان از جمله موضوعات مهم و قابل تقدیر است که حفظ و ادامه آن باعث اثرگذاری بیشتر و همچنین جذب بیشتر فرهنگیان محترم چه برای همکاری و چه برای مطالعه و بهره بردن از تارنما خواهد شد.
البته در این مدت انتقادات زیادی هم از جانب افراد در جایگاه های مختلف مطرح شد که مهمترین نکته آن انعکاس و نشر آنها در همین تارنما بود که شوربختانه همین نکته بسیار مثبت گاهی از سوی برخی افراد مورد انتقاد واقع می شد که چرا فلان مطلب راجع به فلان فرد یا تشکل نشر داده شده است.
نکته ای را هم در پایان اضافه می کنم که البته بعید است به آن توجه نشده باشد.
مدیریت محترم تارنما اگر قصد دارند به همین شیوه و در همین سطح کار را ادامه دهند حداکثر خواهند توانست با جذب تعداد بیشتر همکاران ، نویسندگان و مخاطبان قدری دامنه فعالیت خود را گسترده تر سازند اما اگر قصد اثرگذاری بیشتر دارند لازم است کمیت،کیفیت،نوع و جنس تولیدات تحول اساسی پیدا کند که این مهم بدون کارحرفه ای، جمعی و سرمایه گذاری لازم میسر نخواهد شد.
اگرچه سبک کنونی و این مدل از رسانه همچنان مخاطب خود را دارد اما برای عقب نماندن در مسیر تحولات سریع رسانه توجه و پرداختن به آن ضروری بنظر می رسد.
امید که در سال پیش رو با حمایت، همدلی، همکاری و همیاری گسترده تر و مطلوب تر همه علاقه مندان، دلسوزان و اهل اندیشه و قلم در حوزه آموزش و پرورش شاهد حضور پررنگ تر و نتیجه بخش تر این تارنما و ارتقای جایگاه آن در عرصه رسانه ای باشیم.
لازم است بابت همه پیگیری های دلسوزانه و زحمات طاقت فرسا در انجام این کار سپاس و قدردانی خود را خدمت جناب پورسلیمان اعلام دارم.
دست مریزاد!
تلاش تان پایدار و به امید بهروزی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
امروز پیام نوروزی استاد شجریان را دیدم و شنیدم.
پیامی که بسیار آرامشبخش و شادی آفرین بود.
قطعاً نه به خاطر اینکه ایشان با سر تراشیده در برابر دوربین قرار گرفته بودند و یا اینکه تلویحاً از بیماری سرطان که آن را تجربه میکنند سخن گفتند.
اینها نمیتواند خبر خوشحال کنندهای باشد.
مستقل از اینکه موسیقی سنتی را دوست داشته باشیم یا نه، استاد محمدرضا شجریان سرمایهای هستند که هر نوع بی احترامی به ایشان یا خوشحالی از هر نوع مشکل یا چالش ایشان، غیرقابل درک و توجیه ناپذیر است.
چیزی که خوشحال کننده و آرامشبخش بود، نگاه این استاد بزرگوار به سرطان بود.
وقتی که از آن به عنوان یک “دوست و مهمان پانزده ساله” نام بردند که “دستور داده موهای سرم را کوتاه کنم”.در آن لحظه نفس آرامی کشیدم.
خوشحال شدم که کسی که سال ها صدایش را شنیدهایم و دوست داشتهایم و لحظههای بسیاری از ما ایرانیان را پر کرده و قطعاً در آیندهی ایران هم در حد چهرهای اسطورهای باقی خواهد ماند، چیزی فراتر از صدای خوش و هنر آوازدارد.
او به چنان معرفت و شناختی از دنیای اطراف خود رسیده که سرطان را مهمان میبیند و دوستی همخانه که گویی هر دو برای مدتی – که اکنون به پانزده سال رسیده است – در یک تن، همسایه شدهاند.
شعار دادن در مورد نترسیدن از مرگ و دوستی با سرطان، کار سختی نیست.
اما کسانی که تجربههای مشابه داشتهاند و دارند و یا به هر دلیل، واقعیت مرگ را در نزدیکی خود احساس کرده و میکنند (تجربهای که حسین اسرافیلی به زیبایی بیان میکند: میبرم منزل به منزل چوب دار خویش را، تا کجا پایان دهم آغاز کار خویش را) شاید بهتر درک کنند که چنین تعبیری، فراتر از یک حرف شاعرانه است و از درکی عمیق نسبت به زندگی خبر میدهد.
همهی ما، با هر نفسی که میکشیم، گامی به سوی مرگ نزدیکتر میشویم. سرطان، فقط یک نام است.
شاید بتوان گفت هر یک از ما، در لحظهی تولد با غدهای سرطانی به دنیا میآییم که ده یا بیست یا شصت یا هفتاد سال در روح و جانمان رشد میکند و روزی، ترکیب به هم پیوستهی تن ما را از هم فرومیپاشد.
بسیاری از ما چنین لحظهای را فراموش میکنیم.
بعضی دیگر هم “عزادار آن لحظه” میشویم.
تاریخ بشر در مواجهه با پدیدهی طبیعی مرگ، به چه مسیرهای غیرطبیعی که هدایت نشده است!
وقتی به جایی میرسیم که سلول سرطانی را دوست و همخانهی خود میدانیم و میپذیریم که هیچ یک، نسبت به این تن، محقتر نیستیم و روزی ارادهی من این بود که مو بر این سر باشد و امروز او دوست دارد که مو بر این سر نباشد، مرزهای خودساخته با جهان را به تدریج فراموش میکنیم.
حالا میشود موسیقی شجریان را با لذت بیشتری گوش داد.
او فقط صدایی زیبا نیست که به شعر شاعران ما افزوده شده باشد. بلکه حنجرهای است که هستی را شاید نزدیک به همانها که آن حرف ها را گفتهاند میفهمد و بیهوده نیست که صدایش، چنین سحری را آفریده و میآفریند.
عمرش دراز و صدایش جاودان.
( سایت شخصی )
گروه اخبار/ دارندگان واحدهای اسکان موقت در قم مشکلات بسیاری برای خدمترسانی به زائران دارند که موازیکاری نهادهایی مانند آموزش و پرورش در این عرصه از جمله مشکلات است.
گروه اخبار/ شب گذشته مدرسهی ابنسینا در استان بوشهر که محل اسکان مسافران نوروزی بود، دچار حریق شد و پنج نفر از مسافران دچار سوختگی شدند.