شاید در سال های اخیر یکی از مهمترین مطالبات مردم از دولت ها را توسعه یافتگی عنوان نمود. در همین راستا عدهای از اقتصاددانان توسعه اقتصادی را مقدم بر توسعه سیاسی و برخی توسعه سیاسی را مقدم بر توسعه اقتصادی می دانند و از نظر برخی دیگر توسعه سیاسی و اقتصادی مانند دوبال یک پرنده تلازم دارند که یک پرنده برای پرواز نیازمند برخورداری از هر دو بال خود می باشد.
یک بار یکی از دانشجویان از آقای خاتمی پرسیده بود که شما در طول دوره ریاست جمهوری خود چه کرده اید؟ ایشان جواب داده بودند که همین که شما به خود جرأت می دهید از من همین سؤال را بپرسید، نتیجه اقدامات من است.
اصلاح طلبان در سال هایی که در رأس قدرت بودند به توسعۀ سیاسی بیشتر از توسعه اقتصادی اهمیت دادند، اما وجود فضای باز سیاسی به خاطر عدم توسعۀ فرهنگی باعث شد عده ای از این فضا استفاده کرده و به ساختارهای سیاسی و مذهبی انتقادهای تندی بکنند و یا برخی از تشکل های صنفی با انگیزۀ کسب مطالبات خود اقدام به تحصن های پی درپی نمایند.
در این فضای باز ایجاد شده برخی از تخلفات اقتصادی نیز صورت گرفت و فرآیند تضاد و تقابل بین نیروهای اصول گرا و اصلاح طلب شدت یافت. درحالی که در تمامی کشورهای مردم سالار وجود اختلاف نظر بین احزاب سیاسی طبیعی است ولی به خاطر عدم رشد فرهنگی، توسعۀ سیاسی به جای بهبود روند تعامل احزاب، تقابل آنها را حادتر کرد.
ظهور دولت احمدی نژاد با هدف ریشه کنی فسادهای اقتصادی به دلیل عدم پای بندی به اصول و قواعد مدیریت و برنامه ریزی علمی و با یک گرایش پوپولیستی و تضعیف ساختارهای اقتصادی و مدیریتی، نه تنها به روند توسعه کمک نکرد، بلکه اندک تدابیر اقتصادی توسعه گرای دولت های پیشین را نیز با چالش مواجه نمود و دولتی که باشعار مبارزه با فساد برمسند قدرت تکیه زده بود، رکورد فسادها و اختلاس های تاریخ کشور را به نام خود ثبت نمود.
در حالی که در کشوری نظیر مالزی، ماهاتیر محمد با برنامه ریزی درست اقتصادی، جذب سرمایه های خارجی و مدیریت صحیح منابع انسانی تنها در طول مدت ریاست جمهوری خود این کشور را به دروازه های مدرنیسم نزدیک کرد.
اگر توسعه را گذار از جامعۀ سنتی به جامعۀ صنعتی تعریف کنیم در این شرایط دولت ها با برخورداری از اقتدار و قدرت سیاسی می توانند شرایط ایجاد آن را فراهم نمایند. شاید برخی دنباله روی از غرب را تنها راه توسعه تلقی نمایند، اما با بررسی توسعۀ اقتصادی در کشورهای مختلف دنیا می توان گفت هر کشور و هر دولتی می تواند با توجه به چارچوب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود راه متفاوتی را برای توسعه طی نماید.
در بررسی تقابل اندیشۀ تقدم توسعه اقتصادی یا سیاسی باید گفت که گاه این توسعه فرهنگی است که مقدم بر هر دوی آنهاست.
به طور نمونه ، ژاپن کشوری که مصداق بارز توسعۀ فرهنگ مدار است و فرهنگ کار و تلاش، ساختار مدیریتی کارآمد و غرور ملی مردم ژاپن، روند مقابله با موانع توسعه در این کشور را رفع نموده است. مجمع الجزایر ژاپن، تنها 3 درصد از سطح کره زمین را تشکیل می دهدکه تنها 17 درصد آن قابل کشاورزی است، با این وجود این کشور توانسته بیش از 24 درصد تولید جهانی را به خود اختصاص دهد. کار و تلاش مردم ژاپن به مدیران و سیاست گذاران ژاپنی کمک کرد تا ضمن مدیریت صحیح منابع انسانی، مالی و مادی بتوانند با اتخاذ تصمیم های درست با بحرانها مواجهه نموده و از فرصت ها استفاده نمایند و چارچوب نهادی توسعه را تدریجاً فراهم نمایند تا کشور با خاک یکسان شده در سال 1945 در اثر جنگ جهانی دوم، به یکی از قدرت های برتر جهان در زمان فعلی بدل شود.
البته فرهنگ هم می تواند عامل توسعه و هم می تواند مانع آن باشد. به همین دلیل اگرشرایط فرهنگی جامعه اندیشۀ عمیق لازم جهت توسعۀ اقتصادی- سیاسی یک جامعه را مهیا نکند، برنامه های توسعه در روی کاغذ باقی خواهد ماند و لباس عمل نخواهند پوشید.
امروزه اکثریت صاحب نظران بر این باورند که بدون توجه به ارزش ها و انگیزه های فرهنگی و مذهبی که از عوامل مؤثر بر رفتار اقتصادی جوامع و توسعه اند، نمی توان به توسعه پایدار دست یافت. از آن جمله می توان به انگیزه بالای موفقیت و میل به پیشرفت در افراد یک جامعه اشاره نمود. از جمله الگوهای رفتاری منبعث از فرهنگ که به توسعه یک کشور کمک می کند می توان صرفه جویی در مصرف، میل به پس انداز، وجدان کاری، گرایش به کار گروهی، مقدم دانستن منافع ملی بر منافع شخص یا گروهی ... اشاره کرد.
اما برای رشد فرهنگی جامعه باید به نهادهایی که در این زمینه نقش ایفا می کنند بیشتر توجه نمود. بی گمان شاخص ترین نهاد که وظیفه رشد و ارتقای فرهنگی یک جامعه را برعهده دارد، آموزش و پرورش است. بر این اساس آموزش و پرورش حکم زیرساخت و زیربنای فرهنگ سازی در یک جامعه را دارد که آنهم به عنوان پایه و مبنای توسعه اقتصادی و سیاسی یک کشور است.
زمانی که گرایش افراد یک جامعه به کار و تلاش اندک باشد و یا فساد اداری به یک ارزش یا فرهنگ سازمانی تبدیل شود، با وجود خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها و خطر بحران آب، در مصرف آب صرفه جویی نشود، دروغ گویی رواج پیدا کند، در رانندگی هر کسی تنها بخواهد از دیگری سبقت گیرد، و زباله هایش را از پنجرۀ ماشین بیرون بریزد و وقتی برای گردش به طبیعت می رود، شاخه های درختان را بشکند و با آنها آتش درست کند و موقع برگشتن آن را خاموش نکند و جنگل آتش بگیرد یا اقدام به شکار غیر مجاز کند، و به محیط زیست آسیب بزند، و با مأموران قانون درگیر شود، جامعه با مشکل فرهنگی مواجه است.
وقتی که میزان طلاق، اعتیاد، خشونت و سایر آسیب های اجتماعی هزینه های گزافی را بر خانواده ها و جامعه تحمیل کند، ما نیازمند کار فرهنگی هستیم. زمانی که به جای شایسته سالاری دریک جامعه عده ای با رابطه سالاری و با تمسک به برخی از منابع قدرت در فکر رانت خواری و حیاط خلوت برای اجرای منویات غیر قانونی خود باشند، یا اینکه مراکز درمانی ما به محلی برای تقابل کادر درمانی و همراهان بیمار تبدیل شود و یا کادر پزشکی به وظایف و تعهدات خود عمل نکند، زمانی که محیط های آموزشی و فرهنگی ما در تقابل با فرهنگ توسعه عمل کنند و نیروهای نخبه پرورش یافته در این نظام های آموزشی کشور را ترک کنند ما نیازمند کار فرهنگی هستیم و با وجود عدم نیاز بسیاری از خانواده هابه یارانه نقدی پرداختی دولت، از دریافت آن انصراف ندهند و دولت را با کمبود منابع برای اجرای کارهای عمرانی مواجه کنند، ما نیازمند کار فرهنگی هستیم زیرا این توسعه فرهنگی است که مبنای توسعه سیاسی و اقتصادی یک جامعه می باشد و برای توسعۀ فرهنگی نیازمند یک نظام آموزش و پرورش کارآمد می باشیم، که توجه جدید دولت به این نهاد را می طلبد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
جناب آقای سید رازی طبیب
عضو محترم شورای نویسندگان صدای معلم
مصیبت وارده را به جناب عالی و خانواده محترم تسلیت گفته ، برای روح آن مرحوم طلب مغفرت و برای بازماندگان آن معزی صبر و بردباری آرزومندیم .
پایان پیام /
توی دفترِ مدرسه، پشت میزِ کارم نشسته بودم که خانمی چادری سرک کشید تویِ دفتر. بفرمایین خانم. زن وارد دفتر شد و آمد سمتِ میزِ من. سلام. مادرِ ابوالفضلاَم، کلاس ششم. سلام. امرتون؟ دست توی کیفش می کند و دسته کلیدی را بیرون می کشد. من و باباش داریم میریم جایی و کسی خونه نیست. میخواستم کلیدِ خونه رو بدم دستِ ابوالفضل. الان که سرِ کلاسَن. صندلیِ چرخان را کمی هل می دهم عقب و بلند می شوم از جایَم. بدینش به من، من زنگِ تفریح میدم بهش. باعث زحمتتون میشه. خواهش می کنم. دسته کلید را از مادرِ ابوالفضل میگیرم و تویِ جیبم میگذارم. بعد از خروجِ زن، مینشینم روی صندلی و کارم را از سر میگیرم.زنگِ آخر است. آسمانِ غروب سرخ است. خورشید پایین و پایینتر میرود و به زودی از دیدهها پنهان خواهد شد. راس ساعت، کلیدِ زنگ را میفشارم. صدایِ زنگ توی هیاهوی بچّه ها گم میشود. بچّهها یکی یکی و گروه گروه، کیف در دست و کوله بر پشت از در مدرسه خارج میشوند. پس از بدرقهی آخرین دانش آموز، با مدیر و سرایدار خداحافظی میکنم و از مدرسه بیرون میزنم.تا خانه راهی نسبتاً طولانی در پیش دارم؛ طولانی به تعبیر دیگران و نسبتاً به زعم خودم. راهی از این سرِ شهر تا آن سرِ شهر. از قرار دو کورس تاکسی و مقادیرِ چشمگیری پیاده روی. حالا خورشید از دیده ها پنهان شده و سیاهی رُخ نموده است. پشت درِ کرمی رنگ خانه، دست توی جیبم میکنم و دسته کلیدم را بیرون میکشم. بلندترین کلید را در قفل میاندازم و به راست میچرخانمش. در باز نمیشود. دستگیرهی در را با دستِ چپم میگیرم، در را به سمتِ خودم میکشم و دوباره کلید را در قفل میچرخانم. در باز نمیشود. یعنی قفل رو عوض کردن؟ خیره به قفل با خودم حرف میزنم. یکی دو گامی عقب میروم. از لابهلای نرده های سر در، اتاق را دید می زنم. چراغی در خانه روشن نیست. پس کسی خانه نیست و تا آمدنِ اهل خانه باید صبر کنم. کلید را برانداز میکنم. تصمیم میگیرم بارِ دیگر شانسم را بیازمایم. یا شانس و یا اِقبال! قدمی به سمتِ در برمیدارم. چیزی تو جیبم تکان میخورد و صدایِ برخورد چند کلید به هم، توی جیبم میپیچد. دست تویِ جبیم میکنم. یک دسته کلید دیگر است که توی جیبم جرینگ جرینگ میکند. درست شبیه دسته کلیدِ من. وای! بی اختیار کف دستِ چپم را روی پیشانیام میکوبم. پشت در ایستادهام به فکر کردن. تصمیم میگیرم فعلاَ چیزی از این ماجرا به مدیرِ مدرسه نگویم. هیچ شماره و نشانی از ابوالفضل و خانه شان ندارم. درماندهام. کلید میاندازم، در را باز میکنم و میروم داخل خانه. رخت عوض میکنم. گوشه ای مینشینم و در دریایی از فکر و خیال غرق میشوم. ابوالفضل میتواند تا آمدنِ پدر و مادر پشت در خانه منتظر بماند یا برود خانهی همسایهای، فامیلی و یا دوستی. امّا اگر ... .
فرضیه ها لحظه ای امانم نمیدهند. هجوم میآورند. بدترین فرضیه ها بدپیله هم هستند. از اعتیاد و تصادف برایِ ابوالفضل و یا از یک مشاجرهی کوچک تا طلاق برای والدینش. صد بار بلکه بیشتر این پهلو و آن پهلو میشوم تویِ بستر. از راست به چپ و از چپ به راست، مثل کلیدی که بیهوده در قفلی میچرخد و هیچ دری را نمی گشاد؛ یک بی عملیِ محض. ظهر رسیدم مدرسه. چشمانم به دنبال نشانی از ابوالفضل بودند. تپلِ همیشه خندان را در حیاط ندیدم. از بچّه ها سراغش را گرفتم. گفتند آقا، رفته کیفشو بذاره تو کلاس. پلّه های ورودی را دو تا یکی بالا رفتم. کلاسِ ششم، تهِ سالن بود. کلاسِ آخر از دستِ چپ. در کلاس باز بود. ابوالفضل مثل همیشه تپل بود و خندان. نفسی بیرون دادم و دم گرفتم. سلام آقا. سلام ابوالفضل. چطوری؟ خوبم آقا. زیپ کیفم را باز کردم و دسته کلید خانهشان را بیرون کشیدم. از لبخند او لبخندی روی لبانم نشست. دیروز یادم رفت کلیدا رو بهت بدم. بگیرش. از پدر و مادرت عذرخواهی کن بابت دیروز. نه آقا این حرفا چیه. دستی به سرش میکشم و از کلاس بیرون میزنم. توی دفتر میروم، کیفم را آویزان میکنم به چوب لباسی و کلیدِ زنگ را میفشارم. وقتِ مراسم ظهرگاه است. در راه دفتر تا حیاط، نذرم را ادا میکنم؛ 14 تا صلوات.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در مهر ماه سال 1394 اعلام نمود که که مدت زمان تبدیل وضعیت معلمان پیمانی 5 سال است .
با وجود آن که تعداد قابل توجهی از این همکاران تا مهر ماه 1394 شامل این وضعیت می شدند اما تاکنون بلاتکلیف مانده اند .
تعداد قابل توجی از این معلمان از نقاط مختلف کشور در مکاتبات و پیام های خود با « صدای معلم » خواهان عمل به وعده ها و اجرای قانون گردیده اند .
از سوی دیگر ، مدیر کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش در بهمن ماه سال 1394 اعلام نمود : " تاکنون مجوزی برای تبدیل وضعیت استخدامی نیروها از قراردادی به پیمانی و پیمانی به رسمی به ما داده نشده است. "
از سازمان مدیریت و برنامه ریزی انتظار می رود در این مورد پاسخ گو باشند .
همچنین وزارت آموزش و پرورش اهتمام دوباره خویش را برای عمل به تعهدات داده شده به کار گیرد .
پایان پیام /
راه های برون رفت از مشکلات جاری آموزش و پرورش
در بخش اول این نوشته بیان شد که معلمان عموماً بی توجهی دولت های پس از جنگ را عامل اصلی عقب ماندگی و مشکلات گریبان گیر آموزش و پرورش می دانند. از حدود 15 سال پیش و با باز شدن فضای جامعه در دولت اصلاحات، معلمان نیز در قالب تشکل های صنفی به برگزاری اعتراضات سراسری اقدام و به این وسیله تلاش کردند آموزش و پرورش را در کانون توجه رسانه ها، دولت، مجلس و جامعه قرار دهند. اما نتیجه مطلوب حاصل نشد و با حساس شدن نهادهای امنیتی و امنیتی شدن فضای جامعه و با بی مهری دولت و مجلس اصول گرا نسبت به معلمان، تشکل های صنفی در تنگنا قرار گرفتند و در مواردی حتی منحل اعلام شدند؛ فعالان فرهنگی با محکومیت های سنگین و محدودیت های شدیدی مواجه گردیدند.
با وجود اینکه قریب به 3 سال از تشکیل دولت اعتدال گرای دکتر روحانی می گذرد و با وجود برخی گشایش ها، هنوز برخی از فعالان فرهنگی در حال سپری کردن محکومیت های بلند مدت خود در زندان هستند؛ دیگر فعالان فرهنگی که محاکمه و زندانی نشدند دارای پرونده امنیتی بوده، حق حضور در پست های مدیریتی و اجرایی از آن ها سلب شده است.
اینجانب ارزیابی نادرست معلمان از شرایط جامعه امروز ایران، تشتت آرا و عدم انسجام آنها و در نتیجه میزان اندک تأثیر گذاری شان در جابه جایی قدرت را عامل اصلی به نتیجه نرسیدن تلاش ها در بهبود شرایط آموزش و پرورش و رفع کاستی های آن می دانم و پیشنهاد می کنم معلمان با عضویت در تشکل های سیاسی- صنفی موجود و یا تأسیس تشکل های جدید و فعالیت در آن ها به تنظیم و ارائه برنامه و راه حل های کوتاه مدت و میان مدت اقدام نمایندتا در موسم انتخابات مختلف با دست پر، برنامه عملی و کارشناسی شده، هدف مشخص و صدای واحد، ضمن بیان شفاف و روشن خواسته ها ی شان و تأثیر گذاری بر برنامه های کاندیداها و بالا بردن قدرت چانه زنی خود، توجه مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر را به خود معطوف دارند.
با توجه به گستره ی آموزش و پرورش و تنوع سلیقه ها و دیدگاه های سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران، و حضور تمام این سلایق و دیدگاه ها در آموزش و پرورش، امکان اینکه همه معلمان زیر یک عنوان متشکل شده و فعالیت کنند مقدور نیست. اما از آنجا که دغدغه اصلی معلمان با هر سلیقه و گرایشی، صنفی و حرفه ای است می توانند حول این محور متشکل شده و با صدای واحد و حرکت یکپارچه پیگیر مطالبات صنفی و حرفه ای خود باشند.
برخی از تشکل های صنفی و سیاسی فراگیر معلمان که در حال حاضر به طور قانونی فعالیت می کنند و حداقل در سال های اخیر نشان داده اند که دغدغه آموزش و پرورش داشته و به دنبال رشد و توسعه آن هستند و با اعتراضات معلمان همراه و همگام بوده اند، عبارتند از:
الف) تشکل های صنفی ( غیر سیاسی )
1- کانون صنفی معلمان ایران ( مرکز )
2- کانون های صنفی معلمان ( استان ها و شهرستان ها )
ب) تشکل های سیاسی - صنفی
1- سازمان معلمان ایران
2- انجمن اسلامی معلمان
3- مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
البته مشی تشکل های سیاسی- صنفی موجود و فعال در بدنه آموزش و پرورش عموماً اصلاح طلبانه است و چه بسا تشکل های دیگری هم در آموزش و پرورش باشند اما چون در متن تحولات سال های اخیر حضور نداشته، با حرکت های اعتراضی معلمان همراهی ننمودند می توان نتیجه گرفت دغدغه مسائل آموزش و پرورش را ندارند و از جایگاه قابل اعتنایی در بدنه آموزش و پرورش برخوردار نیستند.
البته جامعه معلمان برای حضور حداکثری در این تشکل های سیاسی و صنفی، چالش های بزرگی در پیش رو دارد که باید آنها را شناسایی و به صورت منطقی و صحیح با آن ها مواجهه کند.
مهم ترین چالش های پیش رو برای حضور حداکثری و نتیجه بخش معلمان در این تشکل ها، واقعیت های انکار ناپذیر جامعه ایران است: چالش اول، تجربه تلخ برخوردهای امنیتی با اعضای فعال احزاب، تشکل ها و کنش گران فرهنگی-اجتماعی، به خصوص اعضای فعال تشکل های قانونی فوق الذکر معلمان در سال های اخیر است.
چالش دوم، بی اعتمادی جامعه ایران به احزاب و تشکل ها است به طوری که اعضای فعال آن ها معمولا به قدرت طلبی متهم می شوند. (به معنی منفی آن که شامل مجموعه ای از ویژگی های منفی می شود؛ از قبیل فرصت طلبی، زیاده خواهی و سهم خواهی نا عادلانه، انحصار طلبی و خیانت به منافع ملی و ترجیح دادن منافع حزبی و جناحی به منافع عمومی ...) و چالش سوم، حضور قدرت مند اصول گرایان در بخش های مهم از حاکمیت در ایران و نیز در آموزش و پرورش است.
در مورد چالش اول، حمایت های جدی دولت و مجلس از تشکل های قانونی و دادن اطمینان لازم به جامعه فرهنگیان در این زمینه اهمیت به سزایی دارد. معلمان عزیز باید به این واقعیت توجه داشته باشند که در صورت تشکیل تشکل های فراگیر، فعالیت قانون مند، پرهیز از شعار زدگی و رفتار های احساسی و نپخته، امکان برخورد های امنیتی و غیر قانونی با فعالان این تشکل ها به صفر خواهد رسید.
در واقع فراگیر نبودن تشکل ها، عدم حمایت قاطبه بدنه آموزش و پرورش از تشکل ها و اعضای آن ها، برخی رفتارهای احساسی،سوء استفاده ها و سوء تفاهم ها از دلایل برخوردهای انجام شده با فعالان صنفی در گذشته است.
چالش دوم عمومیت دارد و مختص به جامعه معلمان نیست. توسعه سیاسی و قانون مند کردن جامعه می تواند به تصحیح نگاه جامعه به احزاب و تشکل ها کمک شایانی بکند.
در مورد چالش سوم، باید گفت که از یک سو، بخش قابل توجهی از معلمان گرایش های اصول گرایانه دارند و این امر نه تنها مانع از حضور بخشی از جامعه آموزش و پرورش در این تشکل های اصلاح طلب می شود بلکه احیاناً موجب جبهه گیری آن بخش در مقابل این تشکل ها و خنثی نمودن تلاش ها و برنامه های سازنده آن ها می شود.
از دیگر سو، اصول گرایان به عنوان واقعیت انکار ناپذیر جامعه ایران علاوه بر حضور قدرت مند در بخش های غیر انتخابی حاکمیت، در بخش های انتخابی حاکمیت هم حضور پر رنگی دارند و به تناوب دولت، مجلس و شوراها را در اختیار می گیرند.
بنابراین تشکل های اصلاح طلب فعال در آموزش و پرورش در صورت تشکیل دولت و مجلس اصول گرا از برد و نفوذ کافی در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر برخوردار نخواهند بود و امکان پیشبرد اهداف توسعه ای را نخواهند داشت. بنابر این برای حضور حداکثری معلمان در تشکلهای قانونی، فعال سازی تشکل های اصولگرای موجود در آموزش و پرورش یا اقدام به اخذ مجوز از سوی فرهنگیان اصولگرا برای تشکیل تشکل های جدید با رویکرد اصولگرایانه ضرورت دارد.
وجود تشکل های فراگیر متمایل به هر یک از دو جناح اصلی کشور در آموزش و پرورش فواید زیادی برای کل جامعه ایران و معلمان دارد؛ از جمله:
1- برخورد سیاسی و سلیقه ای با آموزش و پرورش به مرور جای خود را به برخورد کارشناسانه و برنامه محور می دهد. به این نحو که هر جریانی که قوای مجریه و مقننه را در دست بگیرد تشکل های هم سو با آنها در خود آموزش و پرورش، مدیریت این وزارت خانه را به عهده گرفته، در تصمیم سازی ها و برنامه ریزی ها نقش آفرینی می کنند.
همچنین تشکل های رقیب و غیر همسو با جریانی که قوای مجریه و مقننه را در اختیار گرفته در عین حال که نقش نظارتی دارند فرصت انجام پژوهش، نقد و باز سازی فکری خود و تدوین برنامه کارآمد تر برای دوره بعد را خواهند داشت.
2- رقابتی منطقی، سازنده و برنامه محور شکل می گیرد که به چرخش عادلانه نخبگان در آموزش و پرورش و رشد و توسعه آن منجر می شود؛ افراد و جریان های پیروز در انتخابات مختلف،اغلب از این وزارتخانه به عنوان حیاط خلوت برای سازماندهی اعضای ستاد های انتخاباتی و تجربه اندوزی نیروهای تازه وارد خود استفاده کرده اند و این امر خسارات جبران نا پذیری به بار آورده که آثار آن حتی در صورت تصحیح نگاه ها و تدوین و اجرای برنامه های کارآمد، تا مدت ها خود را در تأخیر ورود ایران به جمع کشور های توسعه یافته نشان خواهد داد.
3- امکان سوء استفاده برای افراد فرصت طلب و سود جو از بین خواهد رفت چرا که این تشکل ها به صورت دموکراتیک تشکیل و اداره می شوند و اصل شایسته سالاری در آنها حاکم خواهد بود و افراد بر اساس شایستگی های فردی و تجارب قبلی شان امکان رشد و ترقی پیدا می کنند و تابع برنامه های تشکل متبوع خود خواهند بود.
4- امکان انباشت تجربه مدیریتی فراهم شده و از آزمون و خطا و تکرار اشتباهات گذشته و یا افتادن به ورطه روزمرگی جلوگیری خواهد شد.
5- امکان انتخاب وزیر و مدیران لایه های مختلف در آموزش و پرورشاز میان اعضای تشکل ها فراهم می شود و آنان به اعضای تشکل های متبوع خودپاسخگو خواهند بود و زمینه فرد محوری از میان خواهد رفت.
6- این تشکل ها با توان کارشناسی بالایی که خواهند داشت می توانند مورد مشورت قوای مختلف به خصوص مجریه و مقننه و سازمان مدیریت و برنامه ریزی قرار بگیرند.
در اینجا پرسش هایی را مطرح می کنم که پاسخ به آن ها به تصحیح جهت گیری کلی انتخاباتی جامعه معلمان کمک زیادی خواهد کرد:
کدام یک از دو جریان اصلی سیاسی موجود در کشور به توسعه آموزش و پرورش اهتمام بیشتری داشته و عقب ماندگی امروز آموزش و پرورش معلول کدام سیاست ها و نگاه ها بوده است؟
به عبارت دیگر، کدام جریان نشان داده که برای توسعه آموزش و پرورش برنامه دارد و آن را حداقل در یکی از چند اولویت اصلی خود قرار داده است؟
کدام گفتمان موجود در جامعه ایران با مطالبات فرهنگیان هم راستا است و با تسلط صاحبان آن گفتمان در قوای مجریه و مقننه زمینه تحقق آن مطالبات بهتر فراهم می شود؟
به یاری خدا بخش سوم این نوشتار به پاسخ این سؤالات اختصاص خواهد یافت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
مسعود کرباسیان گفت: عملکرد گمرک در سال 94 از چند جهت قابل توجه و بررسی است و با توجه به اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، تمایل کشورها به برقراری ارتباط گمرکی و تجاری با ایران به طور محسوسی افزایش یافت و سطح دیدارها و گفتوگوهای مقامات گمرکی کشورهای مختلف با مسئولان گمرک ایران در مقایسه با سالهای قبل از آن، بهویژه در دوره فعالیت دولتهای نهم و دهم به شدت بالا رفت.
کرباسیان اظهار داشت: علاوه بر این تفاهمات زیادی در جهت رشد همکاریهای گمرکی و تجاری صورت گرفت که نتایج آن در سال 95 و سالهای بعد میتواند زمینه بهبود ارتباطات و مناسبات اقتصادی و تجاری ایران با کشورهای جهان را فراهم کند.
وی گفت: علاقهمندی گمرکات کشورهای مختلف به ایجاد و توسعه روابط با گمرک ایران و رقابت آنها برای امضای یادداشت تفاهمهای جدید از یک سو و اجرایی کردن موافقتنامههای قبلی همکاری گمرکی از سوی دیگر نشاندهنده اهمیت ایران و وجود ظرفیتهای فراوان آن برای توسعه همکاری تجاری و اقتصادی است، بهطوری که میتوان گفت، ایران در سال 94 به ویژه دوره پسابرجام کانون گفتوگوهای منطقهای و جهانی برای بسط مناسبات سیاسی و اقتصادی بوده است.
کرباسیان افزود: در این سال طرحها و برنامههای ویژهای در جهت گسترش همکاریهای بینالمللی مرتبط با فعالیتهای بازرگانی و تجاری آغاز شد که پروژه تیر الکترونیکی با مشارکت و همکاری گمرک ایران، اتحادیه بینالمللی حملونقل جادهای (IRU) و اتاق بازرگانی از آنجمله است.
این پروژه که از جدیدترین برنامههای سازمان ایرو است، بهعنوان نمونه برای اولینبار در سطح کشورهای منطقه بین ایران و ترکیه عملیاتی شده و مورد تمجید سازمان جهانی گمرک و دیگر مجامع ذیربط قرار گرفته است.
رئیس کل گمرک ایران گفت: طرح کارشناسی متمرکز یا کارشناسی مجازی یکی دیگر از اقدمات اساسی در سال 94 است که اجرای آن علاوه بر ایجاد سهولت در کار رسیدگی به اظهارنامههای الکترونیکی، موجب شفافیت و سلامت بیشتر در روند کار گمرک و افزایش درآمد دولت شده است و در حال حاضر بالغ بر 2 هزار اظهارنامه در گمرکات از این طریق ارزیابی و رسیدگی میشود.
وی اعلام کرد: این طرح از پیشرفتهترین طرحهای گمرکی در چارچوب فناوری IT است که امکان ارزیابی اسناد ارائه شده از سوی صاحب کالا در هر یک از گمرکات کشور را فراهم می کند و زمینه سوءاستفاده احتمالی در قالب رابطه بین اربابرجوع و کارمند گمرک را از بین میبرد.
همچنین گمرک ایران از مهمترین پروژه گمرکی در تعیین ارزش کالاها رونمایی کرد و با اجرایی شدن این پروژه با عنوان تعیین شناسه ارزش واحد کالا (TSC) ارزش کالاها با استفاده از سامانه جامع گمرکی بهصورت آنلاین تعیین میشود.
کرباسیان گفت: در بعد داخلی نیز امضای تفاهمنامههای همکاری بین گمرک و سازمانهای همجوار با هدف فراهم کردن شرایط مطلوبتر برای ترخیص سریع و به موقع کالاها و اقلام مورد نیاز جامعه بهویژه کالای حساس و اساسی را باید از رویدادهای قابل توجه گمرک در سال 94 به حساب آورد، اما مهمتر از همه اینها سامانه یکپارچه امور گمرکی است که از اواخر سال 92 اجرای آن در رویههای مختلف گمرکی آغاز شد و با توسعه و تکمیل آن در سطح گمرکات اجرایی، تحولی اساسی و بنیادین در روشهای اجرایی و عملیاتی گمرک بهوجود آمد.
وی گفت: اکنون بهطور تقریبی بیش از 70 درصد از گمرکات این سامانه را اجرایی کرده و بالغ بر 95 درصد از عملیات ترخیص کالا در قالب آن و به شیوه الکترونیکی انجام میشود.
رئیس کل گمرک ایران گفت: از دیدگاه کارشناسان مسائل تجاری و بنابر اظهار بسیاری از فعالان اقتصادی، مهمترین نتیجه و اثر حرکت گمرک در اجرای سامانههای مبتنی بر فناوری IT و ICT ، سرعت و سهولت در فرآیند ترخیص کالا، کاهش زمان و هزینه امور گمرکی، شفافسازی چرخه مالی، جلوگیری از جعل اسناد و مدارک، فراهم شدن شرایط برای اخذ واقعی عوارض و مالیات گمرکی و افزایش درآمد دولت است، اما در عین حال کاستیها و نواقصی هم در این زمینه وجود دارد که قطع گاه و بیگاه سیستم به علت ضعف زیرساخت ارتباطی از آن جمله است.
کرباسیان گفت: اکنون که به نوعی از مرحله استقرار و راهاندازی سامانه جامع امور گمرکی عبور کردهایم لازم است همه توان و کوشش خود را برای رفع مشکلات و موانع موجود و بهبود عملکرد سامانه به کار گیریم و همگی کمک کنیم، تا این برنامه مهم و اساسی که با همت و تلاش و همکاری کارکنان محترم اعم از ستادی و اجرایی در گمرکات سراسر کشور عملیاتی شده، بهطور کامل به اهداف خود دست یابد.
در روزهای پایانی سال به علت افزایش حجم مبادلات تجاری معمولاً فشار کار بر کارکنان گمرک افزایش یافت و به تبع آن همکاران هم در بخش تجاری و هم مسافری باید برای پاسخگویی برای اربابرجوع وقت و توان بیشتری را صرف کنند و حتی خارج از ساعت کاری به انجام وظیفه مشغول باشند، از اینرو ضمن قدردانی از همه عزیزان و اقدامات مثبتی که در همه زمینهها در گمرک صورت گرفته است امیدوارم امسال نیز مانند سالهای قبل گمرک بتواند تسهیلات بهتری را ارائه کند و در ایام تعطیلات سال نو نیز که شیفتهای کشیک در گمرکات برقرار شده، خدمات گمرکی کماکان در اختیار مردم قرار گیرد.
وی یادآور شد، همکاران عزیز همچنان که قبلاً هم اشاره کردهام، از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، گمرک مورد توجه و عنایت بیشتری قرار گرفته و با نظر مساعد دولت، به ویژه معاون اول رئیسجمهوری و وزیر امور اقتصادی و دارایی توانسته است گامهای بلندی در جهت کمک به تحقق اهداف و برنامههای اقتصادی دولت از جمله برنامه اقتصاد مقاومتی بردارد و به همین جهت بودجه و اعتبارات خوبی برای تجهیز گمرکات به امکانات فنی و دستگاههای کنترلی مورد نیاز و همچنین تأمین نسبی رفاه و معیشت کارکنان، به ویژه کارکنان گمرکات مرزی اختصاص یافته است.
رئیس کل گمرک تصریح کرد: در تازهترین اقدام با پیگیری و تلاشهای صورت گرفته 35 درصد به حقوق کارکنان گمرک افزوده شد که امیدواریم در آینده نیز بتوانیم در این جهت اقدامات مؤثری انجام دهیم.
کرباسیان افزود: از سوی دیگر با توجه به همدلی و همسویی بیشتر دولت و مجلس دهم و همچنین فراهم شدن بستر مناسب برای حضور شرکتها و سرمایهگذاران اروپایی در ایران، یقیناً میزان ورود کالاهای سرمایهای و واسطهای و در کل تبادلات تجاری ایران با کشورهای خارجی در سال 95 افزایش خواهد یافت و این موضوع بهطور مستقیم گمرکات کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد. بنابراین از هماکنون باید ضمن افزایش آمادگی خود برای ارائه خدمات روانتر و سریعتر به فعالان تجاری و بنگاههای اقتصادی، به سمتی حرکت کنیم که با ایجاد و توسعه گمرک مجازی، سطح خدمات خود را افزایش داده و متناسب با نیازهای آینده برنامهریزی کنیم.
کرباسیان گفت: نکته دیگری که مایلم در این فرصت به آن اشاره کنم، موضوع قاچاق کالا و مواد مخدر است که به عقیده من عملکرد گمرک در این زمینه با وجود همه مسائل و مشکلات، مثبت بوده و بهخصوص در کشف پیشسازهای مواد مخدر و اخیراً کشف قاچاق انسان، گمرک موفقیتهای زیادی داشته است. اما از آنجا که در پارهای مواقع خدمات کارکنان گمرک در این بخش نادیده انگاشته شده و از دایره انصاف خارج میشود، باید خاطرنشان کنم که علیرغم کمبود امکانات و تجهیزات فنی در گمرک، هیچ کالایی از مبادی رسمی و گمرکی کشور بهصورت غیرقانونی و قاچاق وارد یا خارج نمیشود و برای یافتن سرنخ قاچاق باید به سراغ جاهای دیگر رفت.
کارکنان گمرک از شریفترین و خادمترین نیروهای دولت هستند که در سختترین شرایط و بعضاً محرومترین نقاط کشور خدمت میکنند و از این لحاظ شایسته تقدیر و تمجید هستند. ( شبکه اخبار اقتصادی و دارایی(شادا) )
انتهای پیام/
گروه اخبار/
رضا نوروزی مدیرکل امور حمایتهای اجتماعی کمیته امداد با اشاره به اینکه بیشترین حامیان ایتام و محسنین را دهک های متوسط جامعه تشکیل می دهند، گفت: ۹۳۰ هزار خیر نیکوکار از ایتام حمایت می کنند.
وی با اشاره به اینکه برخی از حامیان ایتام و محسنین کمیته امداد به منظور ترویج فرهنگ انفاق و نوع دوستی در بین خانواده های خود آنان را نیز وارد این فرهنگ کرده اند، اظهارکرد: بیشترین حامیان ایتام و محسنین کمیته امداد در رده های سنی ۱۸تا ۳۵ سال سن دارند که امر نشان از گسترش فرهنگ انفاق و مشارکت در بین نسل های جوان است.
کارمندان دولت به ویژه فرهنگیان بیشترین حامی ایتام و محسنین هستند. تقویت حس همدلی و همکاری در جامعه اسلامی، ترویج سنت حسنه احسان به ایتام، ایجاد زمینه مشارکت افراد خیر و نیکوکار رعایت عزت نفس و حفظ کرامت انسانی ایتام و خانوادههای آنان از جمله اهداف این نهاد در اجرایی کردن طرح های اکرام ایتام و محسنین است.
نوروزی گفت: بیشتر حامیان ایتام و محسنین افراد بومی همان استان و شهر هستند به طوری که بیش از ۶۲۵ هزار نفر از حامیان در همان منطقه ایتام و محسنین سکونت دارند که نشان از اجرای موفق این طرح ها در استان ها و توجه هموطنان به یتیم نوازی و دستگیری از نیازمندان است.
مدیرکل حمایتهای اجتماعی کمیته امداد، بیشترین سرانه ماهانه پرداختی حامیان به ایتام و محسنین را بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار ریال عنوان کرد و افزود: بیش از ۴۲ درصد حامیان و خیران نیکوکار ماهانه مبالغ یاد شده را به حساب ایتام و محسنین واریز می کنند. ۲۰ درصد از حامیان و خیران ایتام و محسنین این نهاد ۲ تا ۳ فرزند یتیم و یا با سرپرست ناتوان را برعهده دارند.
شایان ذکر است، کمیته امداد به منظور مشارکت و جذب حامی طرح حمایت از فرزندان غیریتیم را در قالب اکرام محسنین اجرا می کند. طرح محسنین با هدف حمایت از کودکان باسرپرست ناتوان (فرزندان نیازمندی که پدرشان درقید حیات هستند ولی به دلایلی از قبیل بیماری،از کار افتادگی ، طلاق، سالمندان و زندانیان و … قادر به تامین معاش زندگی نیستند) از سوی کمیته امداد اجرا می شود.
( میزان )