صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

اکثریت نخبگان ما نتوانسته‌اند «مدرن» شوند/بیشتر ترجیح می‌دهند رابطه‌ای اسطوره‌ای با جهان بیرونی اعم از ایرانی و غیرایرانی برقرار کنند/ «بزرگان» و «مرادان» و «صاحبان اندیشه» ما هنوز در سطح یک دانشجوی سال اول زبان‌شناسی هم شناختی از زبان ندارند و زبان‌های قومی ما را که گاه ده‌ها میلیون نفر به آن‌ها تکلم می‌کنند و در آن‌ها میلیون‌ها صفحه نوشتار و گفتار وجود دارد، «بی‌ارزش» قلمداد می‌کنند/ بخشی اساسی از این پدیده، ناتوانی در خواندن یا بهتر بگویم پدیده‌ای است که باید آن را امروز بیشتر یک «بی‌سوادی رسانه‌ای» و ناتوانی از مدرن شدن، ولو به صورتی حداقلی، نامید/ این‌که ما در آغاز هزاره ی سوم میلادی و پس از گذشت نزدیک به سیصد سال از بنیانگذاری قوانین پایه‌ای کپی رایت و بیش از صد سال پس از تصویب قوانین مدرن آن، هنوز اندر خم یک کوچه هستیم و بحث داریم که آیا بهتر است به این قانون بپیوندیم یا نه/  در همه جای دنیا آدم‌ها در سطوح مختلف کتاب و مجله و روزنامه می‌خوانند/ فرهنگ بدون شک نیاز به تمرین و رشد یافتن دارد/  بزرگ ترهایشان وضعیتی به مراتب بدتر از این جوان ها، دارند/  ما در این جا بیشتر تفریح می کنیم و نامش را کار می گذاریم/ اکثریت خلاقیت های هنری و ادبی و علمی قرن بیستم در سخت ترین شرایط، در گرسنگی، در ترس توتالیتاریسم، در بدترین شرایط مادی و ذهنی، در ناآرامی و خطر و زیر سایه ی مرگ و تهدید و زور و سرکوب تولید شده اند و نه در کنار استخرهای شیک لس آنجلس/ خود ما به نوعی نمایشی را ترتیب داده ایم در آن بازی کرده ایم و سپس محو و شگفت زده ی نقش های خودمان شده ایم/ از همه چیز مهمتر همان طور که گفتم وجود و تقویت و بقای عقلانیت است که ما از نبـــود آن یا  آسیب خوردگی اش در جامعه مان به شـدت رنج می بریم/ در اروپا، تقریبا تمام مظاهر اشراف زدگی فرهنگی، روشنفکر نمایی، ژست های «متفکرانه» و غیره از بین رفته است بدون آن که لزوما  لومپنیسم و عوام گرایی رشد غیر قابل توجیهی کند (البته همه ی  این بحث ها لزوما نسبی است) درست بر عکس جامعه ی ما که ظاهرا بسیاری از دوستان و حتی جوان تر ها گویی تازه این چیزها را کشف کرده اند/  ما جامعه ای داریم که در آن واقعا همه چیزش به همه چیزش می خورد 

منتشرشده در آموزش نوین
سه شنبه, 22 شهریور 1395 11:23

فقر را باید کشت

جامعه شناسی فقر از نظر علمای دین  خنده برهر درد بی درمان دواست جز فقر و درباره علل و آثار آن و اینکه فقر چیست و چگونه می توان با آن مبارزه کرد حرف ها زده اند و شنیدیم و کتاب ها و مقاله ها نوشتند و خواندیم و فیلم هایی سینمایی و سریال و مستند و با کارها  آمارها ساختند و دیدیم اما دراین میان باز بین آنچه که هست و آنچه که نباید باشد فاصله بسیار است.
در ميان غرّش ناجوانمردانه‌ي شيطان‌صفتان با تحریم ها و خوش‌رقصي ظالمان با تهدید ها و رياكاري مقدّس‌نمايان با حقوق های ناعادلانه ،آرام به كناري نشستن و تسبيح چرخاندن و دست روي دست گذاشتن يا دست به سينه ايستادن و نظاره‌گر بودن و فرياد اين‌كه چرا عدالت نيست سر دادن، هرگز انساني نيست.
روزي را كه انسان براي گسترش عدالت قدمي بر‌ندارد، نبايد آن روز را در حساب ايام عمر خود به ‌شمار آورد.
فقر اگر مرد بود دولت مردان گذشته و امروز او را می کشتند. اما واقعیت این است ، آنان که سیلی خورده ی فقر نیستند یا سکوت معنا داری دارند و یا خود را تبرئه می دانند و یا بهانه می آورند و می گویند زورمان به فقر نمی رسد یا توجیه می کنند اما کسانی هستند که بی انتظار تشکر و سپاس زير بار گره گشایی از کارهای فقرا می روند گویی این گونه می اندیشند کسی غیر از آنها نیست که با فقر مبارزه کند .
یاد آوری این سخن رهبر انقلاب (حفظه الله) به خدمت گزاران نظامی که خون بهای شهداست ضروری است که :
مسئولان کشور چه در قوه مجریه، چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه باید با فقر و فساد و تبعیض در این مملکت مبارزه کنند. اگر بخواهند وضع امنیت کشور را، وضع معیشت مردم را، وضع عزت بین المللی را تأمین کنند، راهش مبارزه با همین هاست.
در حکومت اسلامی هر نعمتى مسؤوليتى‏ دارد و نمی توان در نعمت ها، بى‏ تفاوت بود و یا از مشکلات اطرافیان درجامعه فرار کرد که اسلام مذهب ذلت و فقر نیست بلکه اسلام مذهب تکافل است و اسلام مذهب تعاون است و اسلام مذهب عهده داری ایثار و انفاق است ، و ثروتی که کارگشا نباشد عزت آور نیست البته فقر تنها فقر اقتصادی نیست .
بسوزد ريشه ی آن تفکری که می گوید اسلام مذهب‏ فقر و ذلت است و جرم اين عقب افتادگى ظاهری را به مذهب بسته‏اند، این را می گویند تا خودشان همچنان تنها در مسیر اقتصاد برتر بتازند و بی رقیب اول باشند یا ما از آنها عقب بمانیم تا منافعشان از وابستگی ما به آنها بیشتر شود در حالى كه تمام سخن اسلام برای مسلمان این است كه هیچ وقت سستى و كوتاهى نكنيد و بر گذشته اندوه نداشته باشيد، برترى براى شماست و این شعارنیست بلکه سخن خداست.
آن‏جا كه غیر مسلمان ها و غیر ایرانی ها ، مى ‏توانند به پیشرفت های اقتصادی و تسخیر بازار های جهانی برسند و با يكديگر براى خوردن و چپاول سرمایه های ما و واردات اجناس خود به کشور ما، پيمان ببندند، شرم ‏آور است كه ما نتوانيم با خودمان برای تولید ثروت پایدار اشتغال زا و امنیت بیشتر آرامش آفرین و رفاه کارگران میهن خویش و فرزندان شان پیمان نبنیدم و بازار خود را کنترل نکنیم و جز کالای خودی را مصرف نکنیم و ما یحتاج خود را خودمان نسازيم و نباید با مصرف کالا های دیگری خود زنی کنیم .
هم پیمانی برای امروز و فردایی بهتر ضروری است که عزت و مصلحت و کاملاً انسانی است و لازم است نخست در خانواده ها به پیشنهاد مدیر خانه که غالباً زن است و درک اقتصادی بیشتری دارد به اتفاق برسد  سپس در کوچه ها و محله ها و بعد در شهرها و بعد از آن به صورت فراگیرتر صورت بگیرد.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام چنین می فرماید: «ویرانی زمین، از تنگ دستی مردم زمین حاصل می شود»گویی حضرت، می خواهند ما بگویند: سرزمین شما آباد نخواهد شد و ویرانه خواهد ماند تا زمانی که فقر در آن هست که فقر را باید کُشت و با کریمان کارها دشوار نیست .
همین آدم ها و گروه های نژاد برتری و تکفیری و تروریستی که تنها خود را شایسته زندگی می دانند و در جهان بسیارند که خیلی از آنها رفتند و آنهایی که هستند و آنهایی که می آیند و از منفورترین ها در کتاب تاریخ بشریت می شوند اگر فکر خود را عوض می کردند و به جای حمام خون به راه انداختن، فقر را هرجا می دیدند با او مبارزه می کردند و نه آدم های فقیر بی دفاع را بی شک فرصت آن را داشتند که از محبوب ترین ها باشند.
حکایت ما حکایت آن شخصی است که گرفتار فقر بود به دوست ثروتمندش گفت : اگر کسی مرا بکشد برایم چه می کنی؟
آن ثروتمند بعد از تعارف ها و دور از جان های دوستانه گفت : خیالت راحت باشد که قاتل قصاص می شود و بهترین مراسم خاکسپاری با تمامی آداب و رسوم  را برگزار می کنم و نیازهای پدر و مادرت و زن و فرزندانت را برطرف می کنم و فلان و بهمان می کنم اما صد حیف دیگر نیستی که ببینی .
شخص فقیر بدون تعارف گفت: پس کمکم کن تا از فقرنمیرم چون خرج آن خیلی کم تر است.
اکنون سزاوار است از خودمان بپرسیم که لبخند و تأسف خوردن به سبک سازمان مللی ها بس نیست!؟
 آیا همان گونه که در مرگ ها و زلزله ها و سیل و آتش سوزی ها به تکاپو می افتیم و سرود چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار سر می دهیم و گوش فلک را کر می کنیم ؛ آیا آماده هستیم که برای از بین بردن فقر اقدامی و عملی داشته باشیم؟

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

لباس فرم دانش آموزان در مدارس و سودجویی مدیران مدارس  گروه اخبار/

در حالی تهیه لباس فرم یکی از دغدغه‌های مهم خانواده‌ها با نزدیک شدن به فصل مدارس محسوب می‌‌شود که تمامی واحدهای تولیدی معرفی شده توسط مدارس برای تهیه لباس فرم فاقد پروانه کسب هستند.

با نزدیکی به فصل مدارس بازار خرید لباس فرم داغ می‌شود و خانواده ها ملزم به تهیه آن هستند. این در حالی است که لباس فرم مدارس یکی از نیازهایی است که مسولان مدارس خانواده‌ها را ملزم می‌کنند آن را از مکان معینی تهیه کنند که این مکان مشخص برای تهیه لباس مدارس آن قدرها رضایت خانواده‌ها را به همراه ندارد.

تهیه یک لباس فرم برای خانواده‌ها حداقل از 30 هزار تومان از یک روپوش ساده شروع و تا 80 هزار تومان برای یک مانتو، شلوار و مقنعه هزینه بردارد است.

با وجود اینکه هیچ یک از نرخی‌های تولیدی‌های معرفی شده توسط مدارس تحت نظارت اتحادیه خیاطان نیست، خانواده‌ها مدعی هستند، هزینه‌های بسیار زیادی برای تهیه یک دست لباس فرم مدارس به آن‌ها اجبار می‌شود که البته هزینه و کیفیت این دسته از لباس‌های فرم نتوانسته رضایت خانواده‌ها را حلب کند.

با این تفاسیر، حبیب طهماسبی، رئیس اتحادیه خیاطان در این باره گفت: قرارداد مدارس با برخی از خیاطی‌های سطح شهر به هیچ عنوان قانونی نیست و اکثر واحدهای معرفی شده به خانواده‌ها پروانه کسب معتبر ندارند.

وی ادامه داد: اکثر خیاطی‌هایی که مدارس برای تهیه فرم با آن‌ها قرار‌داد می‌بنند در مکان مسکونی و غیر تجاری قرار دارند و در واقع مسئولین مدارس با ملزم کردن خانواده‌ها برای خرید از این مکان‌ها به فکر کسب عایدی خود هستند.

رئیس اتحادیه خیاطان تصریح کرد: اکثر مدارس حتی در خصوص مجاز بودن خیاطی‌های معرفی شده به خانواده‌ها هیچ استعلامی از اتحادیه نمی‌گیرند و برای کسب سود با مکان هایی که پروانه کسب ندارند قرار داد بسته و خانواده‌ها را ملزم به تهیه لباس از این مکان‌ها می‌کنند.

طهماسبی افزود: قیمت تمام شده فرم‌های مدارس برای خانواده ها قطعا بیشتر از تولیدی‌هایی خواهد بود که زیر پوشش اتحادیه هستند زیرا قرار دادهای بسته شده با مدارس تنها با هدف سود برای هر دو طرف صورت می گیرد و به هیچ وجه به پروانه کسب این تولیدی ها توجه نمی شود.

وی خاطر نشان کرد: هیچ یک از مدارس تحت هیچ عنوانی به اتحادیه برای تامین لباس‌های فرم مدارس سفارش نداده‌اند.

رئیس اتحادیه خیاطان اظهار کرد: 4 هزار تولید کننده ماهر زیر نظر اتحادیه خیاطان فعالیت می‌کنند که با ایجاد یک نمایشگاه در این فصول می‌توانند منسوجات خود را به نمایش گذاشته و جذب مشتری کنند تا از این طریق شاید مدارس نیز اشتیاق بیشتری به قرار‌داد با این تولید کنندگان دارای پروانه کسب داشته باشند.

به نظر می‌رسد تنها راه حل جلوگیری از کار خیاطی‌های بدون مجوز برای رونق تولید کنندگان واقعی در کشور برخورد مسئولین با متخلفان این صنف به خصوص در فصل مدارس است.

میزان

منتشرشده در دانش آموز
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

معلمان حمایتی

اصفهان

منتشرشده در نامه های دریافتی

تخت هم قد سازی و عدم توجه به تفاوت های فردی در نظام آموزشی ایران  می گویند در روزگاران قدیم، شهری وجود داشت که حاکمش دستور داده بود، همه افراد آن باید هم‌قد باشند. برای اجرای این قانون، تخت های ویژه ای در مبادی ورودی شهر نصب کرده بودند. هر کس وارد شهر می شد، باید روی آن دراز می کشید. اگر قدش بیشتر از طول تخت بود، مأموران پاهایش را به میزانی که از تخت بیرون زده بود، می بریدند و اگر کوتاه بود، او را از دو طرف می کشیدند تا کش بیاید!

شاید بگویید این یک داستان واقعی نیست و اصلاً مگر می شود تمام مردم یک شهر را هم‌قد کرد و حتی پایشان را برید یا کشیدشان؟!
اما با عرض معذرت، در اشتباه هستید! چنین شهری نه تنها قبلاً وجود داشته، بلکه درست در همین لحظه که شما در حال خواندن این مطلب هستید نیز، وجود دارد. شاید تعجب کنید اما خود شما هم قربانی این شهر شده اید!

آن شهر، نظام آموزشی ایران است و دانش آموزان نیز شهروندانی که همه شان باید هم‌قد شوند. نظام آموزشی ما به ویژه در دوره ابتدایی، کاری به ویژگی های فردی کودکان ندارد. این سیستم فقط یک دستورالعمل دارد: همه باید هم‌قد یکدیگر شوند؛ به همین دلیل است که کاری با استعدادها، علایق، نقاط ضعف و قوت بچه ها ندارد. همه باید در یک فضای آموزشی و در یک سیستم مشابه، درس های کاملاً یکسان بخوانند و در یک پروسه همانند امتحان بدهند و به کلاس بعدی بروند.
نظام آموزشی کاری ندارد که فلان دانش آموز استعداد ریاضی ندارد ولی ادبیات را خوب می فهمد یا به نظام آموزشی ما ربطی ندارد که یک دانش آموز علاقه ای به شعر ندارد ولی می تواند ورزشکار خوبی باشد یا در آینده تاریخ پژوه شود. همه باید در همه درس ها، با یک استاندارد عمومی، نمره قبولی بگیرند. درست مانند تختی که کسی نباید کوتاه تر و بلندتر از آن باشد.در این که باید یک سری آموزش های عمومی به دانش آموزان داده شود تردیدی نیست ولی نه به شکل "تخت هم‌قدی"!
به عنوان مثال در برخی ایالت های کانادا، دانش آموزان مقطع ابتدایی، کتاب درسی به این شکلی که در ایران مرسوم است، ندارند. در آنجا، سرفصل هایی که باید معلمان مطرح کنند مشخص است و در کلاس، درباره شان حرف زده می شود و کودکان به مشارکت در بحث دعوت می شوند. سپس هر کدام از بچه ها درباره آن موضوع از زاویه دید خود از والدین یا اینترنت مطلب جمع می کنند و دوباره در جلسه بعدی، بحث ادامه می یابد.یا کتاب کم حجمی به بچه ها داده می شود و آنها بعد از خواندن کتاب، "از منظر علاقه مندی های خود" در کلاس راجع به آن صحبت می کنند، مثلاً درباره رفتار شخصیت های داستان با همدیگر "گپ" می زنند و معلم نیز بحث ها را در کلاس "هدایت" می کند.

تخت هم قد سازی و عدم توجه به تفاوت های فردی در نظام آموزشی ایران
امتحانی هم به این شکل که در ایران داریم، وجود ندارد و معلمان، درباره هر دانش آموز و هر درس، در طول سال و انتهای آن، گزارش های تفصیلی می نویسند و از این گزارش ها مشخص می شود که هر دانش آموزی در چه حوزه ای مستعد است و در چه عرصه ای باید فعالیت بیشتری داشته باشد. 
خبری هم از نمره یا حتی ارزشیابی های یکی دو کلمه ای که در سال های اخیر در مدارس ابتدایی ما باب شده (و یک گام به جلوست) نیست، همه چیز شرح تفصیلی معلم درباره دانش آموز است که راهنمای او و والدین در ادامه مسیر می شود. بدین سان، کارنامه ها نه به شکل نمره یا ارزشیابی های توصیفی یکی دو کلمه که به شکل صفحات متعددی است که معلمان درباره هر دانش آموز ابراز نظر کرده اند.در چنین پروسه ای، دانش آموزی که اساساً برای ریاضیدان شدن خلق نشده ولی احتمالاً بتواند نویسنده خوبی شود، در مدرسه به خاطر ضعف ریاضی تحقیر نمی شود و اعتماد به نفس خود را از دست نمی دهد. آن یکی هم به خاطر این که نمی تواند در فلان بیت شعر، نهاد و گزاره را تشخیص دهد، احساس ضعف و بی کفایتی نمی کند و این احساس خانمان سوز را از مدرسه به تمام عمر خود منتقل  نمی کند.

وانگهی مگر قرار است همه کودکان در جامعه آینده، نقش، شغل و جایگاه یکسانی داشته باشند که برای همه شان نسخه واحد پیچیده می شود؟ کسانی که قرار است تاجر، فوتبالیست، نقاش، پرورش دهنده گل و گیاه،پزشک، آشپز، کارمند اداره، تعمیرکار و ... شوند چرا باید همگی به طور یکسان، زیر بار محفوظاتی چون نام قله ای در آفریقا، فلان فرمول پیچیده و غیرکاربردی ریاضی و تاریخ تولد فلان شاعر و ... بروند؟!

البته که نه ممکن است و نه منطقی که از همان دوره ابتدایی، بر اساس شغل آینده هر کودکی - که نامشخص هم هست - کلاس های مجزایی تشکیل داد. اما دانش آموزان هر شغلی که در آینده داشته باشند یا حتی بیکار بمانند، در یک چیز مشترک اند و آن، زندگی است.

لذا بار اصلی تربیت باید بر روی توسعه توانمندی های کودکان برای زندگی باشد و بخش های آموزشی نیز که قرار است اطلاعات عمومی شان را از دنیا افزایش دهد، نه با فرمول ها و کتاب  های واحد که بر اساس سرفصل های تعریف شده و مباحثه درباره آنها بر اساس علاقه مندی های بالفعل و بالقوه کودکان صورت بندی شود. تنها در دبیرستان است که رشته بندی تحصیلی و تخصصی شدن درس ها، در صورت اجرای اصولی می تواند قابل قبول باشد.

در واقع، نیاز  بسیار بسیار بسیار جدی نظام آموزشی ما به ویژه در مقطع ابتدایی، انعطاف پذیری است چه آن که آموزش و پرورش کنونی، ثابت کرده است بدون انعطاف پذیری لازم، چیزی نیست جز "تخت هم‌قد سازی"!

عصر ایران

منتشرشده در دیدگاه

سخنان نماینده شهرستان شبستر در مورد آموزش و پرورش و فرهنگیان  گروه اخبار/

آقاپور نماینده مردم شبستر در نشست هم اندیشی بانوان فرهنگی با گرامیداشت قیام خونین ۱۷ شهریورماه گفت: ۱۷شهریور ماه یکی از ایام مهم و نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که منجر به پیروزی انقلاب در بهمن ۵۷ شد.

وی جایگاه آموزش و پرورش را در کشور با اهمیت دانست و اظهار کرد: آموزش و پرورش زیر ساخت توسعه پایدار و همه جانبه کشور است و برای دست یابی به توسعه پایدار باید به آموزش و پرورش به‌ویژه آموزش ابتدایی توجه ویژه‌ای شود.

آقاپور افزود: نقش آموزش و پرورش در تربیت نیروی انسانی بسیار موثر است و توجه ویژه به مسائل و مشکلات حوزه آموزش و پرورش، یکی از مهمترین وظایف همه مسئولین است.

نماینده مردم شهرستان شبستر اظهار داشت: کار فرهنگی در جامعه نیازمند پایداری فکری، زمان و هزینه است و اهداف استکبار جهانی بر محور کار فرهنگی و تبلیغاتی برنامه ریزی می شود.

وی تصریح کرد: زنان در فرهنگ سازی و رشد فرهنگ جامعه بیشترین نقش را دارند و عمده ترین و تاثیرگذارترین عناصر مبارزه با ضد فرهنگ ها هستند.

آقاپور اضافه کرد: ۵۰ درصد مخاطبان جامعه خانم ها هستند و حضور فعال آنها در صحنه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و… در توسعه و پیشرفت هر شهر و روستا تاثیر به سزایی خواهد داشت.

نماینده مردم شهرستان شبستر در ادامه با تاکید بر همسان سازی حقوق بازنشستگان، از ارایه پیشنهادی به سازمان مدیریت و برنامه‎ریزی برای حل این مشکل در برنامه ۵ ساله ششم توسعه خبر داد.

وی از بانوان فرهنگی شهرستان خواست تا کمیته و هیئت ۷ نفره را تشکیل داده و برنامهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی را برای خود تعریف کنند و از این طریق خواسته های بانوان فرهنگی شهرستان را با نماینده مطرح، مطالبه و پیگیری نمایند.   

نماینده مردم شبستر درپایان از تلاش های بی وقفه مجموعه آموزش و پرورش تقدیر و تشکر نموده و توجه ویژه به مسائل و مشکلات حوزه آموزش و پرورش، یکی از مهمترین دغدغه ها و وظایف نمایندگان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی دانست.

تاکید بر حضور همه جانبه بانوان فرهنگی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و….،اشتغال زایی دانش آموختگان دانشگاه ها و فرزندان فرهنگی، تکریم و ارتقای جایگاه معلمین در سطح جامعه، صیانت از حقوق بانوان در جامعه، احداث مجتمع رفاهی خدمانی برای فرهنگیان در شهرستان، احداث خانه خیرین در سطح شهرستان و…. از دیگر مباحث مطروحه در این جلسه بود.

شبستر نیوز

منتشرشده در بازنشستگان

هدف تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش نوین تربیت دانش آموزانی است که بتوانند شهروند متعهد و مسئولی برای جامعه خود باشند/ آیا دبیران و آموزگاران ما چنین رسالتی برای خود قائل هستند یا خیر / به راستی چرا اوقات فراغت ایرانیان به طوراعم و اوقات تعطیلی یا آزاد دانش آموزان در مدرسه به طور اخص تا این حد خطرخیز و آسیب زا و استرس زا است/ ما باید ریشه اساسی این معضل مزمن و هزینه زا را نخست درخانواده و سپس در دستگاه تعلیم و تربیت و نوع آموزش آنها جست و جو کنیم/ چرا دانش آموزی که از یک تا سه و گاه تا چهار سال با همسالان خود به نوعی زندگی می کند و خانه دوم او هست نه برای بهداشت خود و همکلاسی های خود نه برای آرامش خود و دوستانش و نه برای حرمت و گفت وگوی آرام و بدون فریاد و اهانت و نه برای حق کسب اجازه از همسالان خود برای استفاده از وسایل آنان ارزش واحترام و حقی قایل نیست/ بهترین آزمون برای موفقیت نظام تعلیم وتربیت در تربیت شهروند مسئول در زمان استراحت و وقت آزاد آنان است/ تعلیم و آموزش و از همه مهمتر تمرین مدارا تمرین بردباری و شکیبایی و تمرین دیگرپذیری و دوستی و مهر در عین تمایزات و اختلافات ضرورت تحقق شهروندی و انسان شهروندمدار است

منتشرشده در دانش آموز

طنزانه برای افزایش شهریه دانشگاه پیام نور  آن قدر پیچیدگی در رفتار برخی آقایان مسئول دیده می شود که آدم نمی داند کدام یک از حرفهایشان را باور کند

هفته ی پیش دکتر فیصل حسنی معاون مالی پیام نور در گفت و گو با یکی از نشریات در مورد دانشگاه پیام نور گفتند : "دانشگاه پیام نور دانشگاه مستضعفان است"  ؛ این دانشگاه از بین دانشگاه های دیگر مبلغ کمتری دریافت می کند !

این جمله ی تاریخی مستضعفان، در ذهن ما یادآور آن جملات تاریخی ماندگار بود که آدم را یاد انقلاب های خیرخواهانه و انسان دوستانه می اندازد. ناگهان احساس می کنی عجب دانشگاه خوبی داریم ، عجب کشور خوبی است. چه مسئولین دلسوزی دارد. اینجا عده ای از روی خلوص نیت، حتی به فکر تحصیلات عالی مستضعفان و قشر کم درآمد و ضعیف هم هستند.
 امروز دوستان انتخاب واحد کردند ؛ مجموعا هر یک از مستضعفان برای دریافت 14 واحد در کارشناسی ارشد مبلغ ناقابلی که متوسط آن 2 میلیون و 560 هزار تومان است باید پرداخت کنند تا اجازه ی تحصیل در دانشگاه مستضعفان و کم در آمد آن را داشته باشند !

ما که زبان مان مو درآورد ، هرچه اعتراض کردیم و نوشتیم که ای بابا ! شما 20 روز پیش در رسانه ها گفتید شهریه ی ثابت برای ما ورودی های قبل، ثابت است اما راه به جایی نبردیم.
گفتیم حالا که کسی به فکر مستضعفان نیست باید با خودش صحبت کنم همان آدم خوب ، یاور زجردیدگان و مظلومان تاریخ، همان که جمله ی تاریخی می گوید و در ذهن ما دانشجویان حک می کند. با هر مصیبتی شده شماره او را یافتم تا داد تظلم پیش او ببرم .

همان طور که فکر می کردم خیلی مهربان بود ، ناگهان صدایش شبیه احمدی نژاد شد یعنی خودمانی حرف زد . یادم به فیلم تبلیغات ساده زیستی احمدی نژاد افتاد وقتی نشان می داد که در حیاط خانه اش تربچه می کارد و اصولا تربچه کاشتن هم، چیز خوبی به نظر می آمد. همان طور که این احساس با صدایش تداعی شد با آوای ظریف و مهربان با آرامش کودکانه گفت : 843 هزار تومان شهریه ثابت، که چیزی نیست آخه چیزی هست ؟ نه خودت بگو چیزی هست ؟ چیزی نیست !

آن قدر که یک دفعه منم احساس کردم که، لابد چیزی نیست! و وقتی با شهریه متغیر و خدمات فرهنگی جمع می شود باز هم چیزی نیست.به او گفتم :  ولی همه دانشجوها ناراحتند که چیزی هست ! و همه شما را، مقصر می دانند گفت مقصر بدانند!! با تعجب پرسیدم نظر دانشجوی مستضعف برای شما مهم نیست ؟ گفت نه مهم نیست .خوشم آمد که هم ،جمله ی تاریخی بلد است بگوید. هم صادقانه می گوید !
یک دفعه تن صدایش عوض شد ، این دفعه شبیه مظلومان تاریخ که آدم دلش کباب می شود و گفت من فقط یک مجری هستم همین! هیات امنای پیام نور افزایش را وضع کرده ، من بی تقصیرم .گفتم یکی از هیات امنایی ها که خیلی خیلی در تصمیم گیری افزایش شهریه، دخالت داشته را نام ببر تا بروم سراغش ببینم چرا با ما چنین می کند .دستش درد نکند یکی را معرفی کرد! از این بگذریم که وقتی به سراغش رفتم فهمیدم مرا پی نخودسیاه فرستاده .از آقای تاثیرگذار بر تصمیم پرسیدم. آقا شما تاثیرگذاشتی ؟! دقیقا نمی دانست چه شده است و چند درصد افزایش یافته است ! پرسیدم اصلا در جلسه بودی ؟ گفت بله ، بودم .گفتم چه کار می کردی گفت من گزارش نویس بودم . دوباره گفتم .شنیدم شما تاثیر گذاشتی و شهریه بالا رفته . کلی خندید.گفت کاملا بی ثاثیرم!
بعد از آن مکالمه ، هارمونی صدای دکتر فیصل حسنی و احمدی نژاد از یادم نمی رفت ، مرا کنجکاو کرد بفهمم چرا این قدر این مرا یاد او انداخت .جست و جویی در اینترنت کردم دیدم بعله ! او که جمله تاریخی می گفت یکی از مدیران افراطی دولت احمدی نژاد بود که نمی دانم چرا آقای دکتر روحانی به او اعتماد کرده و شده معاون مالی پیام نور جایی با درآمد نجومی! که ماشین حساب از شمردن درآمدش هنگ می کند و باز هم نمی دانم کجا خرج می کند که همین دریافتی ها ،از جیب مستضعفان هم، کمش است و تقاضای افزایش شهریه داده .

خواندم که زمان پیروزی احمدی نژاد در خراسان جشن و پایکوبی راه انداخته و اواخر دولت احمدی نژاد خودش را به آقای قالیباف نزدیک می کند تا در دولت بعد بماند و الان مدعی است اصلاح طلب است و یاور مستضعفان دانشجو . تقاضای بالا بردن شهریه را می نویسد آقایان امضا می کنند و این چنین است که در این دولت با 700 هزار دانشجوی پیام نور معترض مواجه می شویم که پاسخ عادلانه ای دریافت نمی کنند .
آخرش نفهمیدم این افزایش شهریه مربوط به مستکبران است یا مستضعفان و اصولا ما دانشجویان ارشد پیام نور کدام یک از اینها هستیم که باید 670 هزارتومان بیشتر از پارسال بدهیم تا به دانشگاه مستضعفان برویم !
 یادم است دختر صفدرحسینی درباره ی فیش پدرش که غوغا به پا کرده بود گویا گفته است ما سهم خود را از سفره انقلاب گرفتیم همین.

آقایان سهم  ما دانشجویان را از سفره ی انقلاب بدهید تا رقم شهریه ، مثل شما برای ما چیزی نباشد .

با تشکر

دانشجو ی مستکبر


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور