صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

هویت حرفه ای فراتر از یادگیری نقش می باشد/ توجه به واقعيت هاي موجود در آموزش و پرورش، نشان از واقعي بودن پديده بحران هويت حرفه اي در بين معلمان مي باشد/ يكي از نشانه هاي جايگاه مطلوب يك شغل در جامعه، ميزان گرايش داوطلبانه جوانان به خصوص جوانان مستعد و نخبه نسبت به احراز آن شغل باشد/ دانش آموزان ممتاز، شغل معلمي را در اولويت هاي انتخاب شغل خود قرار نمي دهند و حتي تمايل اكثر دانش آموزان متقاضي دانشگاه فرهنگيان، عمدتا از مشكلات مرتبط با اشتغال در جامعه ناشي مي شود/ توجه به تنوع اعتراض هاي مدني و صنفي پيرامون وضعيت معيشتي در سال هاي مختلف در قالب راهپيمايي، تحصن و شكل دهي كمپين، بايد اذعان كرد كه فرهنگيان شاغل و بازنشسته در سطر اين اعتراض ها قرار دارند و اين روند متاسفانه تاكنون به نتايج مطلوبي منجر نشده است/ بسياري از نمايندگان مجلس با تلاش هاي مستمر معلمان در صندلي هاي بهارستان نشسته اند و پس از نشستن بر چنين صندلي هايي نيز از آموزش و پرورش غرق در مشكلات خود، دست بردار نيستند و بر كوچكترين عزل و نصب ها نيز در راستاي منافع خود دخالت مي كنند؛ اما تاكنون اقدام اساسي و بنيادي در رفع مشكلات آموزش و پرورش انجام نداده اند/ يكي از مظاهر تعهد حرفه اي يك شاغل، ميزان تعلق آن به سازمان است/ تعلق پذيري معلمان نسبت به محيط كاري روز به روز در حال كاهش است و ادامه اين روند، پيامدهاي  منفي در زمينه تعهد حرفه اي در پي خواهد داشت

منتشرشده در یادداشت

اگر به اختیارم بود بهترین ها ، هوشمند ترین ، خلاق ها ، دلسوزترین و توانمندترین را برای حرفه معلمان انتخاب می کردم با بالاترین امکانات رفاهی و والاترین نشان اجتماعی و برترین دستمزدها و پاداش/ اگر به اختیارم بود با تجربه ترین و بهترین معلمان را برای دوره ابتدایی برمی گزیدم/ کسب مقام مدیریت یک مدرسه ابتدایی را سخت ترین انتخاب در مدیریت کشور طراحی می کردم/ مدرسه ات بیمار است و معلم بیمار نگه دار/ تنبیه دانش آموز و حکم تعلیق به خاطر تنبیه و کمپین تقاضای بودجه بیشتر سیکل معیوب و دور تسلسل بی نتیجه در بی توجهی به سازمان تعلیم و تربیت است/ تحقیر معلمان در کتک کاری در زمان وزارت فرشیدی در جلوی وزارت خانه و تعقیب و بازداشت معلمان جلوی مجلس در زمان وزارت حاجی بابایی در صدارت احمدی نژاد و کشتن معلم پای تخته کلاس در زمان فانی و بی خیالی اش و اکنون حکم عجولانه تعلیق بر معلم و کسری بودجه آموزش و پرورش همه و همه برپاشنه بی اعتمادی به قشر فرهیخته معلمان و بی اهمیتی به نظام تعلیم و تربیت باز می گردد/ تحقیر آشکارتر آنکه نمایندگان مجلس ، معلمان کمپین نموده را به چای و میوه دعوت کنند و با افتخار بگویند ما این موضوعات و مشکلاتی را که شما می گویید نمی دانستیم/ اکنون متوجه شدیم و حتما جبران می کنیم و فردا حاجی بابایی باد غبغب در گلو بیاندازد که ای معلمان کمپینی بیاید مصوبه کردیم این بودجه اضافی استان ها مال شما ....

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ نمایندگان مردم در خانه ملت مقرر کردند اختلاف حقوق شاغلین و بازنشستگان نباید از ۱۵ درصد بیشتر شود

منتشرشده در بازنشستگان

دوشنبه شب ، مورخ 9 اسفند 1395 در سايت خبرگزاري جمهوري اسلامي مطلبي عجيب و شک برانگيز تحت عنوان : " کمپین صنفی فرهنگیان 140 هزار امضا تقدیم نمایندگان مجلس کرد. " را ملاحظه کردم/ محتوای نامه این کمپین به مساله کمبود بودجه ارسالی دولت به مجلس برای وزارت آموزش و پرورش اشاره داشته و تاکید دارد که حداقل حقوق پایه برای هر معلم مبلغ 30 میلیون ریال در نظر گرفته شود/ جست و جو را آغاز کردم تا من هم به لشگر یکصد و چهل هزار نفری امضاکنندگان بپيوندم/ با وجود آنکه اکثريت اين امضا کنندگان ،حقوقشان بيش از سه ميليون تومان در ماه مي باشد، براي رفاه حال ما معلمانˏ با حقوق کمتر از سه ميليون تومان در ماه ، ريسک کرده ليست پويش (کمپين ) را امضا کرده اند . پس چرا من ̗ ذينفع آن را امضاء نکنم/ بيش از ده درصد معلمان را بسيج نموده است/ معلمان محافظه کار ، کارشناسان کم تحرک ، مسئولين ( دولتمردان و مجلس نشينان ) کم توجه ، اولياي گرفتار̗ انش آموزان گريز پا از مدرسه و... را بيدار مي کند تا گوشه چشمي هم به آموزش و پرورش و کيفت بخشي مدارس داشته باشند/ احتمالأ  اين رقم حداقل سه ميليون تومان در ماه و کيفيت بخشي آموزش مدارس با پرتاب تاس ،  انداختن اسطرلاب و بازي با اعداد به دست نيامده است که در اين صورت پيشنهاد اسطرلابي ( نه کارشناسي ) بنده حداقل حقوق شش ميليون تومان درماه مي باشد که امضاي بيشتري جمع شود/ بايد توجه داشت که در کميسيون تلفيق و صحن علني مجلس ، تغييرات اساسي و ريشه اي در لايحه بودجه صورت نمي گيرد و نگاه امروز مجلس نشيان صندوق توسعه ملي مي باشد/ درست است که عوامل پويش ˏ( کمپينˏ) جمع آوري امضا نامشخص مي باشند و کسي پاسخ گو نمي باشد ولي وقتي عضو محترم کانون صنفي معلمان با نمايندگان مجلس درباره تحقق اين دو مهم ( حداقل حقوق و کيفيت بخشي مدارس ) سخن مي گويند بايد اميدوار بود/ امروز که  درآمد افسانه اي  670 ميليارد دلار درآمد نفتي و 783 ميليارد دلار مجموع درآمد هاي ارزي نداريم ؛ پس راه حل قانوني چيست/ تا اصلاح ساختار در آموزش و پرورش صورت نگيرد ، اگر تمام بودجه دولت و حتي چند برابر کل بودجه دولـت ، به سوي آموزش و پرورش سرازير شود باز هم چالش هاي آن باقي مي ماند/ به جاي تکيه به خزانه خالي بايد به سراغ توليد ناخالص ملي رفت که لازمه آن ايجاد عزم ملي براي اصلاح آموزش و پرورش است/ در اصلی‌ترین بخش بودجه سال آتی، مجلسی‌ها حدود 25 هزار میلیارد تومان به منابع عمومی دولت افزودند. این به آن معناست که مجلسی‌ها در نقشه راه اقتصادی سال آینده ایران، معادل 8/ 7 درصد بیشتر از آنچه دولتی‌ها به‌عنوان منابع درآمدی دولت در سال 96 پیش‌بینی کرده بودند، این منابع را رشد داده‌اند/ متأسفانه اکثر اين تشکل ها در مقابل اين کنش معلمان ، سکوت اختيار کرده فقط سازمان معلمان ايران به عنوان پيشتاز تشکل هاي مدني بيانيه تحليلي عميقي در اين زمينه ارائه نموده که قابل تقدير و ستايش مي باشد/ مبلغ کل بودجه کشور برابر 934 / 393 / 849 / 10 هزارميليون ريال ، کل بودجه آموزش و پرورش 621 / 815 / 316  هزارميليون تومان ( حدود سه درصد کل بودجه ) پس الباقي بودجه دیگر نهادها و دستگاه ها برابر 313 / 578 / 532 / 10  هزارميليون ريال مي شود که يک درصد آن برابر  783 / 325 / 105  هزارميليون ريال ( بيش از ده هزار ميليارد تومان) مي باشد/ حالا  که عضو محترم کانون صنفي  معلمان و نمايندگان محترم مجلس از حساب و کتاب سر در نمي آورند،  چه بايد کرد تا معلمان به اين سنگ بزرگ ، اميد واهي نبندند....

منتشرشده در اقتصاد
ما انسان ها مي توانيم هرآنچه مي خواهيم به دست آوريم ولي هرگز نمي توانيم آنها را تا ابد نگهداريم / زندگانی به اندازه کفاف بهترین زندگی است/ در ظاهر فقير آن است که جيبش دارالعنكبوت باشد و سقف خانه اش آسمان و فرش زير پايش زمين سخت باشد اما این گونه نیست ، گرچه این ها نشانه ای از فقر است برای آنها که نیازمندان را درمی یابند و غني و ثروتمند آن نيست كه شكمش مدفن الكباب و بشكه سان باشد يا اينكه چيزهایي به صورت موقت در اختيار داشته باشد/ از سماجت جدایی ها می ترسیم/ انتقادهای به جایی که نسبت به او می‌کنند را به شوخی می‌گیرد و رنگ سیاه غفلت را به سر و صورت می‌مالد، تا اینکه به کوری برسد ؛هرگاه که چشم و بصیرت از کف داد، پسرفت‌ها را نیز پیشرفت تلقی نموده و سقوط را صعود می‌پندارد/ زندگی‌های ما زمانی زیبا و شیرین می‌شود که هر چند روز یک بار از خود سؤال‌هایی بپرسیم قبل از آنکه سوال پرسیدن از خود هم ممنوع شود، تا فکرمان جریان پیدا کند و از حالت رکود خود خارج شود/ کی قرار است سر عقل بیاییم ؟ کی؟!/ زياده اندوخته هاست که روزي به زياده باخته ها مبدل مي شود
 
تعریف فقیر در تعالیم دینی و چهارده واقعیت تلخ انسان  زیاد داشتن ملاک افتخار نیست.همین زیاد داشتن هاست که دشمن ساز و نقصان پذیر و  فقر آور است. انصافت را پشت سر نگذار و قدر آنچه را كه جلوي دست تو است را بدان و حق موجودي هاي خويش را به جاي آور ، آنگاه آنچه راكه نزد تو نيست را طلب كن.
 
ما انسان ها مي توانيم هرآنچه مي خواهيم به دست آوريم ولي هرگز نمي توانيم آنها را تا ابد نگهداريم ! گيرم در زندگی همه چيز را هم دراختيار داشتيم، آنها را كجا مي گذاشتيم! ؟
و اگر آنها می ماندند ما نمی توانستیم برای آنها بمانیم.
 
زندگانی به اندازه کفاف بهترین زندگی است.
در ظاهر فقير آن است که جيبش دارالعنكبوت باشد و سقف خانه اش آسمان و فرش زير پايش زمين سخت باشد اما این گونه نیست ، گرچه این ها نشانه ای از فقر است برای آنها که نیازمندان را درمی یابند و غني و ثروتمند آن نيست كه شكمش مدفن الكباب و بشكه سان باشد يا اينكه چيزهایي به صورت موقت در اختيار داشته باشد. چه بسا با یک چمدان پر از مدرک و حسابی پر از اعتبار ، باز هم دست خالی و  بی اختیار و محروم و رنجی مستمر داشته باشیم پس فقیر کسی است که اکتفا به قد کفاف نکند.
 
تا زماني كه پيوند نخورده ايم فقيريم و همۀ ما فقيرزاده شده ايم و و این فقير با خداست که در همه حال غني است و غني بي خداست که درهمه حال فقير .
 
دنیا بد نیست بلکه کم است و در این دنیا تنها  انسان است که همچون آب ، از ابتدای آفرینش تا انتها جاری است، زلال و گوارا این آب خلق شده است، ولی چون در پیچ و خم‌های مختلف طی مسافت می‌کند، گاهی تلخ و زمانی بدبو و مرتبه‌ای شور می‌شود یعنی آنچه که نباید باشد می شود.
 
از سماجت جدایی ها می ترسیم .وضعیت انسان هیچ گاه ثابت نیست و همواره در حال دگرگونی است، به همین دلیل فرصت‌های فوق طلائی را در نمی‌یابد و به امور فرعی به جای اصلی و باطل شبیه به حق اشتغال ورزیده و می ‌پندارد که جزو موفق ترین هاست و خود را تصدیق و اطرافیان را تکذیب و همه را با چوب انتقاد نابه جا سرخ می کند.
 
انتقادهای به جایی که نسبت به او می‌کنند را به شوخی می‌گیرد و رنگ سیاه غفلت را به سر و صورت می‌مالد، تا اینکه به کوری برسد ؛هرگاه که چشم و بصیرت از کف داد، پسرفت‌ها را نیز پیشرفت تلقی نموده و سقوط را صعود می‌پندارد.
 
می پندارد که درحال رشد و ارشاد و تعالی و کمال جاودانی است و حال اینکه گلوبند خسر و هلاکت و فلاکت بر گردن آویخته است و همه این غفلت ها وبال گردن اوست که در روز داوری متجلی می شود .
 
کسی نیست بگوید که:
 ای آقا! و ای خانم! 
حواست را كجا، گذاشته‌اي؟! اي دختر! و اي پسر! حواست را كجا، گذاشته‌اي؟! به هنگام خواندن نامه اعمال در پيشگاه حق ، سرفه و سكوت و آواز... به فريادمان نمي‌رسد، پس حواست را جمع كن و آن‌چه را كه واقعاً نياز داري جمع و در کارنامه ات ثبت كن.
 
زندگی‌های ما زمانی زیبا و شیرین می‌شود که هر چند روز یک بار از خود سؤال‌هایی بپرسیم قبل از آنکه سوال پرسیدن از خود هم ممنوع شود، تا فکرمان جریان پیدا کند و از حالت رکود خود خارج شود.
 
سوال پرسیدن از خود ممنوع نیست و زندان ندارد. پس راحت باشیم ؛ مثلاً از خود بپرسیم فلانی، این شد و نشدها اهمیت دارد؟ چه قدر از روزها و شب ‌ها را کاری نکردی ؟ چندین ساعت، دقیقه و ثانیه از آن مهربان و مهربانان فرصت گرفتی و برای غیر او و آنان خرج کردی؟ چه قدر به مسائل بی مزه و فکاهی خندیدی و صدایت دیگران را آزار داد؟!
 
از خود بپرسیم که برای چه و چه زمانی و چه قدر بی تابی کردم؟ و به خود بگوییم که : آیا این غصه‌های حقیر و این رنج‌های صغیر ارزش داشت که همچون طفلی یک گوشه بنشینم و برایشان تنها غصه بخوریم و کاری نکنیم؟
 
از خودمان بپرسیم آیا توانستیم که در شب‌ها، روز‌ها، ثانیه‌ها، خنده‌ها و... خداوند را از خود راضی کنیم و به خود بگوییم:  فلانی! پس کی قرار است سر عقل بیاییم ؟ کی؟!
 
 آیا می‌دانیم لحظه‌ای نیست که در اقیانوس رحمت و نعمت او غوطه ور نباشیم؟ ما از او دوریم او که دور نیست، اين ما هستیم که گاهی او را فراموش می‌کنیم؛ ولی آن مهربان ، ما را لحظه ای  نیز رها  نمی‌کند.
 
 از خودمان بپرسیم که تا به کی او بر جفا و ناسپاسی ما صبوری کند و ما از شکر نعمت‌هایش چشم پوشی کنیم و ناصبور باشيم . بيچاره آن كس كه براي دردهایش ، سراغ غير او مي رود و فكر مي كند كه او نيست!  او هست آن بیچاره خودش نيست. پس بگذريم.
 
آدمی به خود می‌گوید: چرا باید این همه خودم را سؤال پیچ کنم؟ مگر چه خبر شده؟ که چه بشود و به چه برسیم؟
 
پاسخ این است که شاید بتوانیم گوشه‌ای از این همه عظمت، و رحمت و این همه نعمت او را درک کنیم و از امکانات و استعدادها بهره مند شویم تا شاید عرق سرد شرم بر پیشانی مان بنشیند و از خودمان خجالت بکشیم و سر شرمندگی پایین بیندازیم و داده‌های خوب آن مهربان را با پس داده‌های بد خود مقایسه کنیم و بفهمیم که ای داد و بی‌داد! دستمان خالی است.
تعریف فقیر در تعالیم دینی و چهارده واقعیت تلخ انسان
 
 کسی هم غیر از او و رسولانش و جانشینانش نیست که این کاسه بی قراری را پر کند و این با خود  نجوا كردن و به خود در برابر خالق انتقاد و تلنگر زدن غفلت زداست پس آن را غنیمت بشماریم  .
 
زياده اندوخته هاست که روزي به زياده باخته ها مبدل مي شود و اگر تو شايسته باشي دير يا زود از جام فضل حق سرمست خواهي شد ؛ حال كيست تو را كه با خدايت پيوند خورده اي وامانده و بی نوا بخواند ؟!
 
بنابراین اگر گداي او شویم محتاج غير او نمي شویم و این انقطاع از داشته هاي خلق و اتصال و  ارتباط با داشته هاي حق كمال بي نيازي دنيوي است و هر آنچه هست در نزدش هست و آنچه كه ما نداريم شاید مصلحت باشد و یا شاید چیزی دیگر و ما نمي دانيم و اگر هم می داشتيم فرياد ما بلند بود و مي خواستيم كه از ما بگيرد.
 
 پس زمانی که ما متوجه می‌شویم همه به خداوند نیازمند هستیم، دلیلی برای بریدن اتصال با او و قطع ارتباط با خالق نمی‌یابیم و اعراض از ذکر نام و یاد خداوند نخواهیم داشت و به لحاظ فردی و اجتماعی هرگز در تنگناهای سخت و مشکلات قرار نخواهیم گرفت.
 
مشکلات سراغ شخص یا اشخاصی می‌رود که از یاد خداوند در اعمال شان غفلت می ورزند و این غفلت مهم ترین عامل محرومیت فرد و جامعه  از هدایای خداست که در قرآن کریم هست :
 
و َمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَه ُمَعيشَةً  ضَنْكا
و هر کس که به یاد خداوند پشت و از آن اعراض کرد بی شک گرفتار زندگی در سختی ها و تنگناها خواهد شد.
 
هر جا كه ياد خدا باشد آنجاست که بوي بهشت استشمام مي شود.هر جا كه يادش نباشد جهنمي بيش نيست . هر چيز در زندگي مان زيادش بد است جز ذكر خدا چون انسان در همه حال به آن محتاج است پس آنكه تاب تنگنا ندارد ، از چهره ياد خدا در دلش نقاب و حجاب بردارد .
 
به دور از این همه غوغا  و جنجال این چهارده واقعیت تلخ انسان است در قرآن  و آن را باور کنیم چون او را بیچاره کرده است و دست و  پا بسته که او :
الف) نادان است[1]؛        ب) شتاب می کند[2]؛     ت) قدرنشناس است[3]؛     ث) بر خود ستم می کند[4]       
ج) خیال­ پردازاست[5]؛    چ) بی ­تابی می کند[6]؛   ح) ستیزه­ گراست[7]؛         خ) ضایع می کند[8]؛          
د) دنیا طلب می شود[9]؛     ذ) مناع­ الخیراست[10]؛              ر) نافرمانی می کند[11]    
ز) ناسپاس است[12]؛         س) زود مایوس می شود[13]؛    ش) تنگ­ نظر است[14].
 

[1]-احزاب(33)
[2]-اسراء(11)
[3]-عادیات(6)
[4]-احزاب(72)
[5]-ق(16)
[6]-معارج(20)
[7]-کهف(54)
[8]-عصر(2)
[9]-معارج(19)
[10]-معارج(21)
[11-علق(6)
[12]-حج(66)
[13]-هود(9)
-[14]اسراء(100)

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ چوپان رامهرمزی در یکی از روستاهای این شهرستان طی تماس تلفنی پلیس خبر از مشاهده جنازه سوخته داد.

چه فرقی است بین فردی که دریافتی او ماهیانه دو میلیون تومان است با فردی که یک میلیون و نهصد هزار تومان دریافتی دارد/ همترازی همان‌طور که از تعریف و سابقه آن قبل و بعد از انقلاب در سال 1370 (سال اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت) و 1386 (سال تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری) مشخص است همسان ساختن دریافتی میان سطوح سازمانی یکسان و همگن و گروه‌های شغلی برابر و مشابه است و نه برابر کردن دریافتی بازنشستگان غیر هم سطح و با گروه‌های شغلی نابرابر و ناهمگن/ آیا راه ارتقا و تقویت معیشت قشرهای آسیب‌پذیرتر بازنشستگان اجرای راهکارهای منطقی چون ارائه کمک‌های غیر نقدی و خواروبار به این قشرهاست یا ایجاد تبعیض و بی‌عدالتی و از هم پاشیدن نظام پرداخت و سیستم حقوق و دستمزد است/ آیا طراحان این نوع روش‌های تبعیض‌آمیز، مسائل حقوق و دستمزد را صرفاً با رویکرد احساسی و بدون پشتوانه علمی و کارشناسی بی‌توجه به عوارض و تبعات ناعادلانه آن می‌نگرند؟ یا خدای نکرده هدف‌های پوپولیستی و عوام گرایانه را مد نظر و دنبال می‌کنند/ طرح همترازی و یکسان‌سازی حقوق برای تمامی بازنشستگان هم سطح با لحاظ مدرک تحصیلی و شرایط شغلی آنها (به‌طور مثال: مدیرکل با مدیرکل- رئیس اداره با رئیس اداره- پیش خدمت با پیش خدمت) اجرایی شود/ دریافتی بازنشستگان مشابه سنوات مختلف (قبل از سال 1388 و سال‌های بعد تاکنون) با حقوق کارکنان شاغل هم گروه و رتبه (که در مرحله بازنشستگی قرار دارند) متناسب شده یا با برقراری حقوق آخرین بازنشسته برابر از لحاظ مدرک تحصیلی و شرایط شغلی، همتراز و یکسان شود

منتشرشده در بازنشستگان
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

پارتی بازی...

چهارمحال و بختیاری

منتشرشده در نامه های دریافتی

اختلال افسردگی نیز در کشور از 3.4 درصد در سال 80 به 12.7 درصد در سال 90 رسیده است/ اختلال روانی در تهران از سال 78 تا سال 90 افزایش یافته و از 21.5 درصد به 39.69 درصد رسید اما از سال 90 تا سال 93 روند کاهش داشته و در سال 93 به 20.3 درصد رسیده است/ استان های مرکزی، اصفهان، یزد، لرستان، تهران، ایلام، خراسان رضوی، زنجان، کردستان و کرمانشاه شاهد کاهش شاخص سلامت روان در آنها هستیم/ یک چهارم ایرانی ها دارای علائم اضطراب هستند/ ممکن است آمارهای غیررسمی اعدادی بیش از این را نیز نشان دهند/ در کلاس های درس و در مواجهه با دانش آموزان نیز شاهد بی قراری و اضطرابی هستیم که از خانواده ، اجتماع و ارتباطات اجتماعی به آن ها به ارث رسیده است/ « مدرسه گریزی » و « فرار از مدرسه » در روزهای پایانی سال تشدید می شود و آموزش و پرورش و مدرسه نیز غالبا برنامه ای برای مدیریت این وضعیت و به عبارتی " بحران " ندارند/ اقدامات وزارت آموزش و پرورش در این هفته های آخر در ارسال بخشنامه های رگباری ، کلیشه ای و تکراری در مورد اجبار حضور معلمان و عوامل آموزشی مدرسه و دانش آموزان تا آخرین روز آموزشی خلاصه می شود/ متاسفانه در برخی مدارس مشاهده می شود که برخی از عوامل اجرایی و اداری آموزشگاه ها و مدارس سعی دارند تا هر چه زودتر و سریع تر دانش آموزان را وارد کلاس درس کنند و احتمالا خود به دنبال امور شخصی خویش روانه گردند/ ادارات آموزش و پرورش نیز می توانند به جای " مچ گیری " و " یافتن مقصر " در این روزهای پایانی  نظارت علمی همراه با ارائه برنامه های مفید و کاربردی و حتی حضور در مراسم مدارس داشته باشند و منتظر ارسال گزارش های صوری و نمایشی از سوی مدارس نباشند/ این تکالیف خود به عاملی برای تنفر و انزجار دانش آموزان و حتی معلمان تبدیل شده است/ مهم ترین وجهی که در این مورد به فراموشی سپرده شده است این است که آموزش باید با ترغیب و ایجاد انگیزه همراه باشد/ ایام نوروز بهترین فرصت برای بازیابی خویشتن و نیز گسترش فرهنگ کتاب خوانی است

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور