صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

سام بوربور/ فعال حقوق کودک

مردودی، بیکاری و داعش

درست در روزهایی که بیشتر از هر زمان دیگری درگیر مسائل و مشکلات روزمره خودت هستی، تصادفا دوست مشترکی را می‌بینی و از او می‌شنوی که فرامرز به جرم قتل در زندان است/ خودت را بی تقصیر نمی‌دانی/ به خودت می‌گویی که چه انتظاری از کسانی که هیچ به آنها نیاموخته‌ایم داریم/ برای چند دقیقه چنان به عمقی از سکوت فرو می‌روی که فقط می‌توانی به اضطرابی که در چشمان مردم موج می‌زند نگاه کنی/ اینکه مهاجمان که و اهل کجا هستند، سوال اصلی ذهنت است و با ترس از اینکه نکند ایرانی باشند با خود مرور می‌کنی که امکان پیوستن چه کسانی به داعش وجود دارد و در دل تکرار می‌کنی که نه، ایرانی نیستند/ در نهایت مدیر یکی از مدارس با ترس و لرز به شکل خصوصی پرده از بخشنامه غیر رسمی‌برداشت که خلاصه آن این طور می‌شد که هیچ دانش‌آموزی مردود نشود که مبادا از بیکاری و ... جذب گروهک‌های مخالف شود/ باعث تعجب است که وقتی همه ما تاثیرات مثبت و منفی آموزش را به خوبی می‌دانیم چطور اهمال می‌کنیم تا جوانان ما در چنین دامی‌ اسیر شوند و کمر به قتل مردم خود ببندند/ وقتی هر هفته مشکلات بر جوانی فائق می‌آید و موجب خودکشی او می‌شود یا فرامرزی پیدا می‌شود که جوان دیگری را می‌کشد، دور از ذهن نیست که تحت تاثیر شرایط جذب داعش و امثال آن شوند و نوع دیگری از خشونت را در سایه ایدئولوژی به دنیا نشان دهند

فقر آموزشی و مردودی و  بیکاری و داعش

ده دوازده سال داشت و از دوستانش بلند قدتر بود، با صورتی پر از آکنه که خبر از بلوغ زودرس می‌داد، با لحنی کش‌دار، داد می‌زد و می‌گفت؛ «بیسکوئیت -  بیسکوئیت». اسمش فرامرز بود، بیشتر از ده سال از روزهایی که برای فروختن بیسکوئیت از این خیابان به آن خیابان می‌رفت گذشته و خبری از او نداری.

درست در روزهایی که بیشتر از هر زمان دیگری درگیر مسائل و مشکلات روزمره خودت هستی، تصادفا دوست مشترکی را می‌بینی و از او می‌شنوی که فرامرز به جرم قتل در زندان است.

به خودت در آن روزها نگاه می‌کنی، دانشجوی بی تجربه ای بودی که تلاش می‌کردی چیزی به او و دوستانش بیاموزی ولی ابزار و دانش کافی برای آموزش به آنها را نداشتی.

خودت را بی تقصیر نمی‌دانی و صدای فرامرز«بیسکوئیت- بیسکوئیت» از گوشت خارج نمی‌شود و دائم به خود می‌گویی اگر دولت امکانات آموزشی برای همه کودکان را مهیا می‌کرد و فرامرز هم به مدرسه می‌رفت، بی شک شهر امن‌تر می‌شد  و شاید قربانی فرامرز، امروز زنده بود و  فرامرز هم در انتظار چوبه دار نبود.

به وضع آموزشی کودکان نگاه می‌کنی و می‌بینی اوضاع تحصیلی در مناطق محروم و حاشیه شهرها بسیار نامناسب است، جمعیت میلیونی کودکان مهاجر  که در دو سال اخیر راه تحصیل برای گروهی از آنها هموار شده هم از حداقل‌های آموزشی برخوردار نبوده اند.

به خودت می‌گویی که چه انتظاری از کسانی که هیچ به آنها نیاموخته‌ایم داریم. در همین گیر و دار است که همه خبرگزاری‌ها خبر حمله تروریست‌ها به تهران را مخابره می‌کنند. برای چند دقیقه چنان به عمقی از سکوت فرو می‌روی که فقط می‌توانی به اضطرابی که در چشمان مردم موج می‌زند نگاه کنی.

آنچه در پریشانی به ذهنت خطور می‌کند آن است که ماموران امنیتی بالاخره بر آنها فائق خواهند آمد اما اینکه مهاجمان که و اهل کجا هستند، سوال اصلی ذهنت است و با ترس از اینکه نکند ایرانی باشند با خود مرور می‌کنی که امکان پیوستن چه کسانی به داعش وجود دارد و در دل تکرار می‌کنی که نه، ایرانی نیستند ولی به یاد می‌آوری که مجتبی شاکری در یکی از جلسات سال گذشته شورای شهر تهران می‌گفت شکم گرسنه، مردم را تبدیل به ضد انقلاب می‌کند و باز هم به حاشیه شهرها و مناطق مرزی محروم می‌روی و می‌بینی محرومیت و فقر بیداد می‌کند و فشارهای روحی و روانی ناشی از تبعیض و ... می‌تواند برای تعدادی از جوانان دلیلی شود که به آرامی‌ در تور مبلغین داعش گرفتار شوند.

بیشتر که فکر می‌کنی مسئله‌ای را به یاد می‌آوری که چند سال پیش که در یکی از مناطق مرزی سیستان و بلوچستان مشغول سواد آموزی بودی شنیدی. چند روز بود که در آن منطقه با دانش آموزان دبیرستانی روبه رو می‌شدی که حتی الفبای فارسی را نمی‌شناختند، برایت سوال بزرگی شده بود که چطور چنین چیزی امکان دارد و از مسئولین آموزشی منطقه علت آن را جویا می‌شدی، چند نفری سکوت می‌کردند و از پاسخ طفره می‌رفتند ولی در نهایت مدیر یکی از مدارس با ترس و لرز به شکل خصوصی پرده از بخشنامه غیر رسمی‌برداشت که خلاصه آن این طور می‌شد که هیچ دانش‌آموزی مردود نشود که مبادا از بیکاری و ... جذب گروهک‌های مخالف شود.

باعث تعجب است که وقتی همه ما تاثیرات مثبت و منفی آموزش را به خوبی می‌دانیم چطور اهمال می‌کنیم تا جوانان ما در چنین دامی‌ اسیر شوند و کمر به قتل مردم خود ببندند. 

وقتی هر هفته مشکلات بر جوانی فائق می‌آید و موجب خودکشی او می‌شود یا فرامرزی پیدا می‌شود که جوان دیگری را می‌کشد، دور از ذهن نیست که تحت تاثیر شرایط جذب داعش و امثال آن شوند و نوع دیگری از خشونت را در سایه ایدئولوژی به دنیا نشان دهند.
روزنامه مردم سالاری

چهارشنبه, 24 خرداد 1396 10:25 خوانده شده: 914 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +8 0 --
معلم امیدوار 1396/03/24 - 13:47
مردودی و اخراج باید در سیستم ا.پ بماند وگرنه دانش اموز نماهای فرصت طلب درس نخوانده و دیگر از معلم و احترام به معلم خبری نخواهد بود
پاسخ + +5 0 --
دبیر فیزیک 1396/03/24 - 15:27
در چرخه نظام طبیعی هرگز نباید دخالت کرد. وجود تفاوتها و شکل گرفتن رقابت، وجود خیر و شر و امثال اینها جزئی از همین چرخه هستند. دخالتها و نظریه پردازیهای سطحی و بیجای سیاستمداران، تحصیل کرده ها و مدیران در چرخه نظامهای طبیعی و اجتماعی باعث ایجاد مفسده های بزرگ و بیمار شدن جوامع است. برداشتن امتحان نهایی و مردودی فقط بخاطر دلسوزی یرای معدود افرادی که پس از ترک تحصیل گرفتار قتل و جنایت و ... شده اند خود مفسده های بزرگتری را ایجاد می کند. این درست شبیه به آنست که شما بخاطر شکار وحشیانه یک بچه آهو توسط گرگ ها در یک جنگل، تصمیم به مبارزه با تکثیر نسل گرگها و انقراض آنها بگیرید که خطرات و عواقب بسیار بدی در پی خواهد داشت.

"ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس"

گناه جنایتکار شدن دانش آموز پس از ترک تحصیل را فقط نباید به دوش مدرسه انداخت. خود آن شخص، خانواده و اطرافیانش و همچنین تمام کسانی که با دخالتهای هر روزه و بیجا کل نظام اجتماعی را سر درگم و متحیر کرده اند بیش از مدرسه مقصرند.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور