دانشکده های علوم تربیتی می توانند نقش های بسیار ارزنده و کاملی در تقویت کردن اصلاح آموزشی ایفا کنند/ هرکس که از دانشکده علوم تربیتی فارغ التحصیل می شود باید قادر به انجام تحقیق و ارزشیابی آموزشی باشد/ از هم بیگانه دانستن روش های کمی و کیفی راهی است که ما از آن عبور کرده ایم.همه باید بدانند که حداقل جان مایه یک درس، شامل انواع روش های متفاوت است/ باید درک نمایند که آموزش و پرورش یک فن استناد محور است. خیال ها و تصورات مهم هستند.اما معلمی فقط یک هنر شخصی نیست/ ما باید تلاش کنیم تا تصمیماتمان را بر پایه مستندات و تجربیات آموزشی اتخاذ نمائیم/ باید در باره هدف های آموزش و پرورش فکر کنند/ اگر ما فقط تحقیقات شبه آزمایشی و آزمون های تصادفی انجام دهیم ما به سوی فهم مفهومِ محدودی از آموزش و پرورش خواهیم رفت/ دانشکده های علوم تربیتی همچنین می توانند به شکل قدرتمندی، گفتمان عمومی در باره اصلاح آموزش و پرورش را ارتقا بخشند/ به این علت که فعالیت های آموزشی ما از روی عادت بوده و مورد آزمون قرار نگرفته است
سیاستهای آموزشی سنگاپور، متمرکز بر رشد منابع انسانی است. نظام آموزش و پرورش سنگاپور بیشتر بر آموزش اخلاق و تربیت بدنی، پرورش افکار خلاق، منتقد و مستقل استوار است/ سازمان توسعه و همكاريهاي اقتصادي(OECD) در سال 2015 دانشآموزان 15 ساله سنگاپوري (رتبه اول در رقابتهاي رياضيات و علوم) را باهوشترين دانشآموزان جهان معرفي كرده است و استانداردهاي آموزشي هر كشوري را به عنوان مبناي قدرت و ثروت درازمدت قابل پيشبيني آن كشور دانسته است/ پيشرفت در دوره ابتدايي بسيار مهم تلقي ميشود/ نظام آموزشي در كشور ما (ايران) دقيقا در جهت خلاف تدابير تربيتي سنگاپور حركت ميكند/ تجويز آموزش مواد درسي متعدد توسط شوراي عالي آموزش و پرورش و سازمان پژوهش و يادگيري سطحي و طوطيواري بيانگر غفلت تأسف بار و ضعف كارشناسي حوزه ستادي وزارت آموزش و پرورش است
تحصیل بی حاصل
بانک جهانی اخیراً گزارش مهمی را منتشر کرده است که دیدگاهها را نسبت به مساله آموزش دگرگون میکند.
برای سالهای طولانی مساله اصلی در زمینه آموزش، فراهم کردن فرصتهای آموزشی برای تمامی کودکان در سن تحصیل بوده است. اما اکنون پس از گذشت دههها از ترویج این مساله و با وجود پیشرفتهای قابل توجهی که در این زمینه به دست آمده ، به نظر میرسد یک دستاورد اصلی هنوز تحقق نیافته و آن مساله یادگیری یعنی برونداد تمامی تلاشهای آموزشی است که باید در دانش و مهارت دانش آموزان متبلور شود.
حال بانک جهانی این سوال را مطرح کرده است که چرا تحصیل لزوما به یادگیری منجر نمیشود؟
همانگونه که از سنت گزارشهای سیاستی بانک جهانی برمیآید این بار نیز با مجموعهای از شواهد و مطالعات موردی از سراسر جهان سعی کرده است مفهومی کلیدی را یادآوری و عوامل موثر بر آن را بررسی کند.
گزارش به چهار بخش تقسیم میشود؛
بخش اول درباره وظیفه آموزش و اهمیت آن است.
در فصل دوم به مساله بحران در آموزش پرداخته شده و مساله کیفیت پایین یادگیری بهرغم دریافت آموزش را مد نظر قرار داده است.
در فصل سوم مساله نوآوریها، راهحلها و شواهد موردی در زمینه آموزش مطرح شده است.
در نهایت در فصل چهارم تلاش شده تا دیدی همهجانبه به مساله آموزش داشته و اهمیت سیاستگذاری در این زمینه را دوباره مطرح کند.
با این حال گزارش مورد اشاره به مخاطب یادآوری میکند که مشکل یادگیری و پایین بودن بازده آموزش بهویژه در کشورهای درحال توسعه در صورت بهرهگیری از سیاستگذاری صحیح نهتنها قابل حل است بلکه کشورهای درحال توسعه میتوانند از تجربه اندوخته کشورهای پیشرفته در این زمینه استفاده کنند تا با سرعت بیشتری بر این مشکل فائق آیند.
گزارش می خواهد بگوید بخش مهمی از راهحلهای امروزی توسعه بر انباشت دانش و تجربه در این زمینه استوار شده است.
کانال فردای بهتر ( مصطفی تاج زاده )
موسسه مطالعاتی اقتصاد و صلح، تازهترین گزارش خود را با عنوان "شاخص جهانی صلح" را منتشر کرد.
در این بررسی مهربان ترین کشورها عبارتند از:
۱- ایسلند ۲- دانمارک
۳- اتریش ۴- نیوزیلند
۵- سوئیس ۶- فنلاند
۷- کانادا ۸- ژاپن
۹- استرالیا ۱۰- جمهوری چک
قهر آمیزترین کشورها عبارتند از:
۱۶۲- سوریه ۱۶۱- عراق
۱۶۰- افعانستان ۱۵۹- سودان شمالی
۱۵۸- آفریقای مرکزی ۱۵۷- سومالی
۱۵۶- سودان ۱۵۵- کنگو
۱۵۴- پاکستان ۱۵۳- کره شمالی
۱۵۲- روسیه ۱۵۱- نیجریه
ایران با بیش از 6 میلیون نزاع خیابانی در سال!! و بیش از 15 میلیون پرونده قضایی تازه در سال گذشته رتبه ای بهتر از 138 در جدول نیافته است.
در این گزارش، اروپا آرام ترین قاره جهان است.
جالب این که 30 کشور آرام جهان در صدر کشورهای پر مطالعه هستند و بدون استثنا رنکینگ مطالعه کشورهای خشونت آمیز بسیار پایین است.
بیایید تصمیم بگیریم روزانه 30 دقیقه مطالعه داشته باشیم، تا در مرحله اول باعث رشد و پیشرفت خودمان شویم و در مرحله بعد باعث توسعه کشورمان.
کانال فردای بهتر ( مصطفی تاج زاده )
چند میلیون نفری که در ایران در حال آموزش دیدن هستند، با چه هدفی آموزش میبینند. خودشان چه هدفی از آموزششان دارند؟ آموزشدهندگان چه هدفی را دنبال میکنند؟ سیستم آموزشی که تقریباً گرانترین سیستم کشور است با چه هدفی میچرخد؟ دانشآموزان برای چه جامعهای و چه آرمانهایی آماده میشوند/ کافی است آحاد جامعه ، واقعاً متوجه شوند که تمام این تشکیلات آموزش و پرورش برای آن است که دانشآموزان چیز مفیدی یاد بگیرند و دریابند که مدرسه واقعاً مکان یادگیری است. نفس این آگاهی مبارک است/ آیا مدرسه دانشآموزان را برای درست دیدن تربیت میکند/ چقدر در مدرسه درست دیدن را یاد میدهیم/ نوعی کوررنگی بر ما حاکم است/ ما در سیستم آموزشی یاد گرفتهایم که غیر از چند رنگ بقیه رنگها را نبینیم. اساساً فکر میکنیم که رنگها دیدهشدنی نیستند و وقتی هم میبینیم نمیتوانیم بیان کنیم، نمیتوانیم گزارش کنیم، چون کلمات ما قاصرند/ سیاستگذاری موفق است که کمتر مردم را از حق ِ انتخابها محروم کند و از آن مهمتر، برای افزایش حق ِ انتخاب افراد تلاش کند/ توسعه چیزی نیست جز گسترش ِ حق ِ انتخاب ِ انسانها به شکل سیستماتیک/ یکی از مهمترین سوالاتی که باید به آن بیندیشیم، این است که هدف از آموزش چیست ؟ این یکی از سوالاتی است که پرسیدن و فکر کردن به آن میتواند به باز شدن و خروج افکار از انجماد کمک کند/ سوختی که کشورها و جوامع به این موتور میدهند، تفاوت زیادی با همدیگر ندارد بلکه خروجی آن متفاوت است/ در چارچوب سنتی که آموزش و تحصیل تسامحاً یکی گرفته میشد، تحصیل نابرابری را کاهش میداد. اما با تفکیک آموزش از تحصیل، میتوان گفت تحصیل همچنان نابرابری را کاهش میدهد، مشروط به آنکه به آموزش منجر شود. در مواردی که تحصیل منجر به آموزش نمیشود، آموزش، نابرابری را بیشتر میکند و چون فاصله میان تحصیل و آموزش در کشورهای با درآمد بالاتر کمتر است بنابراین هرچه کشورها از سطح درآمد بالاتری برخوردار باشند، شکاف بین تحصیل و آموزش کمتر و تاثیرگذاری بحران آموزش در تشدید نابرابری نیز کمتر خواهد بود/ هدف، یادگیری و آموزش است. معلم، پلیس دانشآموزان نیست. هدف آموزش هم منضبط کردن دانشآموزان نیست. هدف این نیست که دانشآموزان یکسان شوند و به اصطلاح حرفگوشکن و مطیع تربیت شوند بلکه هدف این است که دانشآموزان خلاق ، بار بیایند/ لازم است در مدرسه علایق غیرآموزشی معلم بهنوعی مدیریت شود که حداقل سر کلاس بهدنبال برآورده کردن آن علایق نباشد. بهعنوان مثال اگر معلمی تحقیر شده، نخواهد دانشآموزان را تحقیر کند. اگر معلمی روحیه نظامیگری دارد، نخواهد همه را تربیت نظامی کند. اگر معلمی مشکل مالی یا اخلاقی و اجتماعی دارد، کار ِ مدیریت مدرسه این است که آن را در بیرون کلاس مدیریت کند/ کار ِسیاستگذار ِ آموزشی آن است که دانشآموزان را تبدیل به انسانهایی جستوجوگر کند/ معلمان در اکثر ِ کشورها نه انگیزه مالی کافی برای آموزش دارند و نه انگیزههای اجتماعی. نظام پرداخت حقوق و دستمزد معلمان در اکثر کشورها با مشکلات جدی مواجه است/ از وزارت آموزش و پرورش خواسته شود گزارشی از پیشرفت آموزشی و نه صرفاً تحصیلی مدارس ارائه دهد و سپس بر اساس سنجههایی که هر دو وزارتخانه روی آن توافق میکنند، بودجه آموزش تخصیص یابد/ اینکه چرا متوجه این کاستیها و نقاط ضعف نشدهایم، بخش عمدهای از آن برمیگردد به تفکر کمیتگرایی صرف ِ ما در بررسی و تحلیل مسائل. بهدلیل ِ این تفکر ِ کمیتگرا، دچار نوعی کجفهمی از آمارها و شاخصهای درست یا غلط شدهایم که در اصطلاح آماری آن را کژتابی آمارها مینامیم ...
گروه احبار/
آمریکا در اعتراض به آنچه "جانبداری ضداسرائیلی" خواند، از سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد، یونسکو، خارج شده است.
اسرائیل نیز کمی پس از اعلام این تصمیم آمریکا، گفت از یونسکو خارج میشود.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، گفته است تصمیم آمریکا "شجاعانه و اخلاقی" بوده است.
اسرائیل در چند سال اخیر یونسکو را متهم کرده است که هویت یهودی مناطقی مثل بیتالمقدس و الخلیل را نادیده میگیرد.
از سال ۲۰۱۱ که یونسکو فلسطین را به عنوان عضو کامل پذیرفت، آمریکا و اسرائیل اختلافنظرهایی را با این سازمان ابراز کردهاند. بخشی از تلاشهای دیپلماتیک فلسطینیان برای تشکیل و به رسمیت شناخته شدن یک کشور مستقل، بر عضویت در سازمانهای بینالمللی متمرکز است.
ایرینا بوکووا، مدیر یونسکو، پس از اعلام خروج آمریکا از یونسکو گفت این تصمیم مایه "تاسف عمیق" است.
خانم بوکووا گفت در سالهای اخیر "سیاستبازی" سازمان یونسکو را تضعیف کرده است. او گفت خروج آمریکا ضربهای به "خانواده سازمان ملل" و چندجانبهگرایی آن است.
در سال ۱۹۸۴ و در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان هم آمریکا با اتهام جانبداری ایدئولوژیک یونسکو از شوروی، از سازمان یونسکو خارج شد. بعدتر در سال ۲۰۰۲ آمریکا به یونسکو بازگشت.
بی بی سی
راستش پاسخ به این سوال را نمیدانم. چرا روزهای اعلام شده جهانی دیگر، به نسبت با جدیت بیشتر دنبال میشود و گروههای اجتماعی دیگر از منافع دیده و شنیده شدن بیش و کم برخوردار میشوند؟ گرچه در آن زمینهها هم در حد مطلوب اتفاقی نمیافتد، اما بههرحال شرایط بهتری را شاهد هستیم.
آیا این واقعیت را نمیتوان بهعنوان یکی از مصادیق تبعیض بهشمار آورد؟ برای دولت جمهوری اسلامی ایران زیبنده نیست که امکان بهرهجویی از چنین فرصتی را برای معلمان فراهم نکند و بدین ترتیب در یک مناسبت جهانی نشان ندهد که معلمان حقیقتا از قدر و منزلت اجتماعی دستکم برابر با سایر حِرَف برخوردار هستند.
آیا با این استدلال احتمالی که هفته و روز معلم در تقویم ایران پیشبینی شده میتوان به حاشیه راندن این روز را توجیه کرد؟ نمیشود هر دو مناسبت را پاس داشت؟ یکی بومی و دیگری جهانی؟
چرا نباید معلمی و دقیقتر بگویم مساله تعلیم و تربیت دوبار در سال، آن هم در فاصله زمانی معقولی از یکدیگر (5 ماه)، بهعنوان مساله نخست یا مهم جامعه ما معرفی شوند و به این اعتبار نقدها و ارزیابیهای منصفانه متوجه شرایط آموزش و پرورش کشور و معلمان بشود؟ چه کسی از گفتوگوی انتقادی صریح و دلسوزانه ممکن است آسیب ببیند؟
از وزیر آموزش و پرورش انتظار میرود با بیانیهای صادقانه به طرح دیدگاهها و مهم تر از آن برنامههای وزارت متبوعش بپردازد و در این بزرگداشت سهیم باشد تشکلهای صنفی و علمی معلمان میتوانند پرچمدار این جریان باشند و با واکاوی ابعاد صنفی و البته علمی تعلیم و تربیت در کشور، حساسیت مثبت جامعه به مساله تعلیم و تربیت نسل جدید را بیش از آنچه که هست برانگیزند. گرچه از وزیر آموزش و پرورش انتظار میرود با بیانیهای صادقانه به طرح دیدگاهها و مهم تر از آن برنامههای وزارت متبوعش بپردازد و در این بزرگداشت سهیم باشد، اما بهتر است مناسبت جهانی مورد بحث در مهار تشکلهای یاد شده باشد و رخدادها مانند آنچه در هفته معلم شاهد هستیم محوریت دولتی پیدا نکند.
از دولتی که ریاستجمهور آن خود در زمره مروجان نگاه انتقادی به شرایط آموزش و پرورش کشور است انتظار میرود برای تغییر رویه و رفع موانع و محدودیتهایی که سبب کمرنگ شدن بزرگداشت مناسبت روز جهانی معلم میشود تلاش چشمگیرتری نشان دهد.
با آرزوی ایرانی آباد در سایه آموزش و پرورشی سرآمد.
روزنامه همدلی
" تدریس ( آموزش ) در آزادی ، توانمند سازی معلمان "/ علی رغم آن که ایران رسمیت این روز را پذیرفته و مصوبات آن توسط وزیر وقت آموزش و پرورش امضا شده است اما پس از گذشت بیش از دو دهه هنوز مناسبتی به این روز در تقویم رسمی کشور به چشم نمی خورد و حتی وزرای آموزش و پرورش هم با این روز سلیقه ای برخورد کرده اند/ هنوز هم بسیاری از معلمان ایرانی این روز را نمی شناسند و حتی نامی از آن در فضای مدرسه برده نمی شود/ " روز جهانی معلم " منحصرا ادبیات مشترک کانون های صنفی معلمان است که به نوعی با اعتراض و انتقاد نسبت به وضعیت آموزش و پرورش با محوریت " معیشت معلمان " تنظیم و رونمایی گردیده است/ نگاهی به محتوای بنرها و پلاکاردهایی که توسط معلمان ایرانی در روز جهانی معلم حمل می شد نشان می دهد که به جز یکی دو مورد محدود هیچ نشانی از شعار یونسکو در آن به چشم نمی خورد ؛ گویا برای « معلم ایرانی » مفاهیمی مانند آزادی ( FREEDOM ) که الفبای دموکراسی و مطالبه گری مدنی است ارزش و اهمیتی ندارد/ نگاهی تحلیلی به برخی روزنامه های معروف و مخاطب دار که در روز پنچ شنبه مصادف با روز جهانی معلم منتشر شده اند نشان می دهد که در صفحه نخست این روزنامه هیچ نامی از روز جهانی معلم به میان نیامده است/ « روزنامه اعتماد » که از چند سالی است صفحه ای به نام " مدرسه " را برای بررسی مسائل و مشکلات آموزش و پرورش و معلمان اختصاص داده است هیچ نامی از آن نبرده است ./ « روزنامه شرق » که صفحه ای را به طور هفتگی با عنوان " تخته سفید " به آموزش و پرورش اختصاص داده است نام و نشانی از روز جهانی معلم در آن نیست/ در روزنامه همشهری تحت مدیریت این دو بزرگوار که زمانی از وزرای آموزش و پرورش بودند نیز نامی از " روز جهانی معلم " به میان نیامده است/ تنها در روزها و هفته های آخر " انتخابات " است که آموزش و پرورش و معلمان در تیتر این رسانه ها و افراد و جریانات حامی آنان قرار می گیرد/ نظام آموزشی که در آن اتوبوسی دانش آموزان را حمل می کند و پس از سال ها آموزش به این دانش آموزان ، احترام به قوانین و حقوق شهروندی مانند " بستن کمربند ایمنی " در رفتار دانش آموزان درونی نشده است و یک کار لوکس به شمار می آید و مطابق گزارش رسمی مسئولان درکنار عامل " راننده " از عوامل مهم فوت و نقص عضو دانش آموزان شناخته شده است ؛ آیا شایسته نیست که مراسم ختمی برای آن برگزار کنیم و برایش فاتحه بفرستیم/ مدرسه ای که به جای آموزش مهارت های زندگی و شهروندی به جایی برای " دکان داری و کاسبی " از بالای هرم مدیریتی تا برخی سطوح پایین که شامل " مدیر و معلم " می شوند تبدیل شده است ؛ آیا شایسته تشییع و خاک سپاری نیست/ کانون های صنفی معلمان و برخی معلمان برای اعتراض به ناکافی بودن بودجه آموزش و پرورش و ضرورت اصلاح و ارتقای وضعیت معیشتی معلمان دست به تجمع و اعتراض می زنند اما حتی یک نفر در این جمعیت عظیم معترض اقدام مجلس در استخدام حقالتدریسیها و آموزشدهندگان نهضت سوادآموزی " با دو سوم آراء نمی شود/ آیا کسی پرسیده است و یا معنرض نمایندگان محلس شده است که چرا فرضا 120000 نیروی مازاد در آموزش و پرورش وجود دارند که بیش از 3000 میلیارد تومان در سال صرف پرداخت حقوق و مزایای آنان می شود در حالی که هیچ گونه بازدهی ندارند/ آیا این ها در قطعنامه و بیانیه ها مورد توجه قرار گرفته اند و یا صرفا هدف ماجراجویی و دیده شدن بدون پشتوانه و عقبه و البته موقت در دیدگان افکار عمومی جامعه است/ هیچ جامعه ای از معلمانش فراتر نمی رود و البته هر آموزش و پرورش و نظام آموزشی هم متناسب با معلمانش است...
امروز روز جهانی معلم است. در گروه های مجازی بعضی از دوستان پیام تبریک و برخی هم عکس هایی از تجمعات اعتراضی خود در برخی شهرستان را به اشتراک می گذارند. مسئولین آموزش و پرورش هم سعی می کنند بی سرو صدا این روز بگذرد/ سال هاست مشکلات به روش های مختلف بیان می شوند ولی تغییری صورت نمی گیرد/ منتظرند دانش آموزان و یا اولیا مشکلات را حل کنند/ انگار هیچ یک از مسئولین واقعا گوش شان این حرف ها را نمی شنود...
پنجم اکتبر را روز جهانی معلم نامگذاری کرده اند تا برای یک روز هم که شده از میان روزهای سال مردمان دنیا به اهمیت این حرفه شریف واقف شوند.
جهان بدون معلم حتی قابل تصور هم نیست و اگر امروز هنوز انسانیت، انصاف و راستی زنده است ریشه آن را باید در کلاس های درس دید.
روز جهانی معلم و تقارن آن با نخستین روزهای سال تحصیلی در کشور عزیزمان را به فال نیک گرفته و یک بار دیگر در برابر تلاش های خالصانه معلمان ایرانی سر تعظیم فرود می آوریم.
امید که این خانواده بزرگ همواره تکریم شده و از سوی دولت ها مورد توجه و عنایت بیشتری قرار گیرد.
این روز را به تمامی معلمان در سراسر جهان و به ویژه همکارانم در ایران اسلامی تبریک می گویم.