خلاصه قسمت اول تا سوم
تصمیمهای سهگانهای که بانک مرکزی در بهمن 96 گرفت ، تعادل را برنگرداند اما ثبات موقت را برگرداند.
در بحران ارزی نقش بانک مرکزی در حد عاملیت است. اما مقصر اصلی سازمان برنامه است که نقش آمریت را ایفا میکند.
سرکوب نرخ ارز، منافع سرشاری عايد کسانی کرده که دسترسی به ارز سوبسیدی دارند و البته در انتهای سال ۹۶ ، بخشی از منافع ِ ارز سوبسیدی به بخشی از مردم عادی نیز رسید. کسانی که با اعلام ِ سیاست های ارزی در دو ماه پايان سال این علامت را از دولت گرفتند که اگر در صف خريد دلار باستند، سود می برند.
برخي از اقدامات اقتصادي روحاني از جمله کنترل دستوري نرخ ارز همچون عملکرد ِ اشتباه ِ سلف وي خطا مي باشد ولي سياست انقباضي وي برخلاف سياست انبساطي معجزه هزاره سوم صحيح بوده است !
روی سخن ما با مسوولان محترم است که باید پاسخگوی اقدامات و تصمیمات خود، از جمله نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسانه و دلسوزانه باشند. تدبیر اضطراری کنونی تنها میتواند اقدامی موقت و گذرا باشد، امید انتظاری کارشناسان ، تدوین سیاست پولی و ارزی منسجم برای حرکت به سوی بازارهای آزاد و غیردستوری است.
وضع اقتصاد باید پایدار باشد. قیمتها در یک اقتصاد پایدار باید همواره به گونهای باشد که شرایط پایدار ایجاد شود. اگر این فرض را بپذیریم، الزاماً بایستی قیمتهای تعادلی و غیردستوری را نیز بپذیریم. آنچه در اقتصاد قیمتهای تعادلی خوانده میشود، قیمتهایی است که عرضه و تقاضا را در یک وضع پایدار قرار میدهد. سیاستگذاری اقتصادی در ایران مانند ساختن یک شهر معلق است.
افرادی که از اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد توسعهگرا نتیجه میگیرند که قیمتها باید مدیریت شود، منظورشان این است که قیمتها باید در نقطه غیرتعادلی حفظ شوند. مشخصتر، ادعایشان این است که دولت باید درآمد نفتی را صرف ساختن شهر معلق کند.
وقتی نرخ ارز را سرکوب میکنند درواقع قدرت رقابتی کالاهای داخلی را نسبت به کالاهای خارجی از بین میبرند. میزان قدرت رقابتی در کالاهای مختلف ما متفاوت است. ممکن است کاهش قدرت رقابتی به یک کالا صدمه زیادی وارد نکند، ولی تولید کالا در بخشهای دیگری را کاملاً نابود کند.
ریشه حل مشکل در اصلاح حکمرانی اقتصادی ( اصلاح ساختار ) است. مشخصاً سه نکته را باید عنوان کنم:
1. مستقل کردن سیاستگذاری پولی از سیاستگذاری بودجهای
2. مستقل کردن سیاستگذاری ارزی از هر دوی اینها
دو نهاد بودجه ريزي آمر و بانک مرکزي عامل نياز به اصلاح مديريتي دارند !
3.به تأسيس ِ نهاد ِ سوم ِمستقل ( اصلاح ساختاري ) براي سياستگذاري ارزي هم نياز داريم.
به جاي تکيه به صادرات تجديد ناپذير ، بايد به صادرات تجديد پذير تکيه کنيم ! تنها شرایط پایدار ارزی، شرایطی است که در آن واردات از صادرات تجدیدپذیرها پیشی نگیرد.
بايد صندوقي با وظايف ذيل تشکيل شود که با سه ابزار ، تراز تجاری را مدیریت کند. اول اعطای تسهیلات ارزی به تجار ایرانی، دوم سرمایهگذاری ارزی در خارج از کشور و سوم فروش ارز در ازای دریافت ریال.
قسمت چهارم ( قسمت پاياني )
پرسش کننده : (4)
هوشياري مسئولين در افزايش طبيعي نرخ ارز ، چگونه ما را در مقابل تحديد هاي بين المللي مقاوم مي کند ؟ باثباتترین دوره اقتصادی که میتوانیم نام ببریم همین فاصله سالهای 1376 تا 1384 ( دولت اصلاحات ) است. تمام دستاوردها یا بخش عظیمی از دستاوردهای این دوره ناشی از سیاستگذاری صحیح برای نرخ ارز است
پاسخ دهنده : (4)
"ما باید برای هر شرایط سیاسی آمادگی لازم را داشته باشیم و از قبل تمهیدات لازم را پیشبینی کنیم تا غافلگیر نشویم. ... همچنان مسائل نقل و انتقال پول با مشکل مواجه است و در زمینه تبادلات بانکی شرایط آن طور تغییر نکرده است. " (4)
"به هر حال ما باید آمادگی لازم را داشته باشیم تا اگر شرایط فعالیت اقتصادی بینالمللی سختتر شد بتوانیم با اتخاذ سیاستهای خردمندانه و اقتصادی ، مقاومت لازم را داشته باشیم و از عهده هزینههایی که احتمالاً تحمیل میشود برآییم." (4)
" اگر دولت زمینههای افزایش نرخ ارز- از جمله کسری بودجه و اتکای دولت به منابع بانکی و بازار سرمایه- را کاهش دهد و همزمان افزایش طبیعی نرخ ارز را بپذیرد و اجازه دهد نرخ ارز با توجه به واقعیتهای اقتصادی اصلاح شود دیگر نگران بروز نوسانات شدید نرخ ارز نخواهیم بود و نیاز نخواهیم داشت ذخایر ارزی بانک مرکزی -که عواید حاصل از فروش داراییهای سرمایهای تجدیدناپذیر بینالنسلی ماست- را از طریق صرافیهایا از طریق پیشفروش سکه حراج کنیم تا به طور موقت و برای مدت بسیار کوتاه مشکل را به تاخیر بیندازیم پس از سررسید آن مدت کوتاه با همان مشکل در ابعاد بزرگتر و هولناکتری مواجه شویم." (4)
پرسش کننده : (5)
الگوی ایرانی قابلیت کشف مزیتهای نسبی اقتصاد ایران را ندارد و ما را به آینده اقتصادی متفاوتی از وضعیت فعلی هدایت نمیکندبا توجه به تحولات بهمن 96 بازار ارز و تحولات احتمالی ماههای آینده، این سوال مطرح است که با وجود آنکه میدانیم به احتمال زیاد شوک بزرگی در راه است بهتر نبود سیاستگذار شرایط ایمنتری برای آن روز فراهم میکرد؟
اگر مجددا در آينده شوکی به نرخ ارز وارد شود آیا برای جمعآوری نقدینگی از بازار ارز قرار است نرخ سود ۵ درصد دیگر افزایش یابد و ریسک بیشتری در نظام بانکی انباشته شود؟ آیا بهتر نبود سیاستگذار این کارت خود را در زمان بهتری بازی میکرد که ممکن است شرایط به کل از حیطه کنترل آن خارج شود؟
پاسخ دهنده : (5)
در بهمن 96 به ضرب و زور و یافتن جانشین جمشید بسمالله نرخ ارز ۳۰۰الي ۴۰۰ تومان آن هم با اما و اگرها و ایجاد نرخهای متفاوت کاهش یافته است. در حالیکه اگر اثر سرکوب نرخ ارز در سه سال اخیر بهتدریج تا انتهای سال تخلیه میشد، احتمال بروز نوسانات بزرگ در آينده پس از هر تصمیمی درخصوص برجام کاهش مییافت. بنابراین لازم است تصمیمگیران از هماکنون فکری برای شناسایی جانشینهای جانشین جمشید بسمالله بکنند! (5)
" اگر در مقابل زلزلهای که احتمالا در راه است تا این حد آسیبپذیر هستیم و گزینههای محدودی برای پیشگیری از خسارات آن داریم، نه تنها محصول سیاستهای نادرست دولتهای نهم و دهم، بلکه محصول بیعملی چند سال گذشته نیز هست. " توصیف خیلی ساده اسلحه ارزی : چینیها با این استدلال صحیح که تقاضا برای کالاهای وارداتی با تقاضای ارزهای خارجی دو روی یک سکه هستند به جای بستن تعرفه بر کالاهای وارداتی به گرانسازی خزنده و مستمر ارزهای خارجی مبادرت کردند. "
باید توجه داشته باشیم که پنجمین سالي است که در دولت تدبیر و امید سپری میکنیم؛ یعنی اگر قرار بود برنامه توسعهای در دولت کنونی اجرایی میشد، هماکنون در ماههای پایانی آن قرار داشتیم. ۵ سال برای ایجاد تغییرات بنیادی در اقتصاد زمان کمی نیست و تجارب کشورهای مختلف نیز نشان میدهد این زمان برای تغییر جهتهای بزرگ و اصلاحات اساسی کافی است؛ اگر اصلاح نظام بانکی نه از سال ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ که علائم بیماری نمود بیشتری یافت، از سال ۱۳۹۵ که راههای درمان آن نیز در حد خوبی تدوین شده بود انجام میگرفت، اگر اصلاح بازار انرژی که گام اولیه آن در سال ۱۳۹۳ آغاز شد تاکنون تداوم یافته بود، اگر موانع و محدودیتهای پیشروی توسعه بخش خصوصی که در نیمه دوم دهه ۸۰ نقل محفل دولتمردان کنونی در جلسات اتاق بازرگانی و در همنشینی با بخش خصوصی بود، در زمان صدارت خودشان تا حدودی برداشته میشد، اگر نرخ ارز و سایر قیمتهای اقتصاد توسط دولت سرکوب نمیشد و چندین اگر دیگر، هماکنون اقتصادی داشتیم که بنیه قویتری برای تحمل شوکهای بیرونی و حتی انتخابهای جنونآمیز ترامپ داشت که مشخص نیست هر لحظه چه تصمیم جدیدی خواهد گرفت." (5)
پرسش کننده : (2)
نقطه شروع تولید و سرمايه گذاری که هم کالا و هم خدمت تولید شود و صدالبته بهبود کیفیت و نوآوری و خدمات بعد از فروش ، گارانتی محصول و ابتکارات بازاريابی که کاهش ِ قیمت هم به دنبالش می آيد ! کجاست ؟
باور صحیح چینیها این بود که تعرفههای بالا یا ممنوعسازی واردات، سیاستی ناکارآمد است که اثربخشی لازم را برای تحقق بخشیدن به اهداف تعیین شده ندارد و به همین دلیل استراتژی متفاوتی برگزیدند. در این مسیر، چینیها برای از توجیه انداختن واردات و گرانسازی کالاهای وارداتی، سیاست ارزی را جایگزین سیاست تعرفهای کردند
پاسخ دهنده : (2)
"هر وقت دولت در این رفتارها تجدد نظر اساسی بکند، نقطه شروع تولید و سرمايه گذاری است که هم کالا و هم خدمت تولید می شود و صدالبته بهبود کیفیت و نوآوری و خدمات بعد از فروش گارانتی محصول و ابتکارات بازاريابی و کاهش قیمت هم به دنبالش می آيد ! تجربه نشان داده که در آن روز، خريد کالا و خدمات داخلی، حمات از تولید کننده و ضامن منافع خريدار خواهد بود. این حرفی است که به تکرار و به دفعات با بیان های مختلف از طرف کارشناسان به دولت گفته شده ، تجربه تلخ و زيانبار دولت آقای احمدی نژاد و سرکوب ارز و پیش فروش سکه و تهديد به فروش سکه در سوپرمارکت ها و تجارب قبلی فروش دلار به مردم و همچنین تجارب مثبت دولت اصلاحات در کاهش تسهیلات تکلیفی و شروع بازپرداخت بدهی دولت و منطقی کردن نرخ سود با تورم بهینه و رشد تولید و اشتغال و صادرات و تک نرخی کردن ارز؛ همه ناديده گرفته شده سیاست هایی که علامت عدم تولید به بازار می دهد با جديت دنبال شده و می شود. امروز نه فقط به عنوان يک نظر کارشناسی؛ بلکه به عنوان انجام وظیفه نهی از منکر، به دولت توصیه می کنم سیاست های خود را حداقل در چند مورد فوق الذکر اصلاح کند تا به بازار علامت و پیام بدهد که حامی تولید است. آنگاه منتظرلبیک مردم باشد." (2)
به اينفو گراف ذيل توجه کنيد .
پرسش کننده : ( 1)
در ابتداي بحث فرموديد :
برای دستيابي به روش متفاوت تر ، ابتدا به سه سوال مشخص پاسخ دهیم:
"اول اینکه علت عقبنشینی مستمر کالای ایرانی در برابر کالای خارجی چه بوده است؟ " (1)
"دوم اینکه سیاستهای اقتصادی پشتیبان کالای ایرانی اعم از سیاست پولی، سیاست مالی، سیاست ارزی و سیاست تجاری چه سیاستهایی هستند و نسبت این سیاستها با هم چگونه است؟ " (1)
"و بالاخره سوم اینکه آیا الگوی مشخص و موفقی در حمایت از کالای ملی میتوان یافت؟" (1)
از آزاد کردن نرخ ارز و... سخن گفتيد ولي به الگوي مشخص و موفق در حمايت از کالاي ملي اشاره نفرموديد :
پاسخ دهنده : (1)
"چین به باور اکثر صاحبنظران اقتصادی در چند دهه اخیر، الگوی بسیار موفقی را در زمینه حمایت از کالای ملی به نمایش گذاشته است. بهگونهایکه به سه هدف همزمان کاهش شدید میل به واردات، افزایش گرایش به کالای چینی در داخل چین و مهمتر از این دو، فتح روزافزون بازارهای جهانی بهویژه بازار غرب دست یافته است. آمریکاییها همواره پیشروی چین در بازار غرب را نوعی اعلان جنگ توصیف کردهاند که چین با اسلحه ارزی وارد آن شده است. " ( 1)
پرسش کننده : ( 1)
جنگ ارزی چیست و چین چگونه با تفوق در این جنگ نه تنها از قلمرو اقتصادی خود در برابر واردات دفاع کرده، بلکه قلمرو رقیب را هم با کالاهای خود به تصرف درآورده است؟
پاسخ دهنده : (1)
" باور صحیح چینیها این بود که تعرفههای بالا یا ممنوعسازی واردات، سیاستی ناکارآمد است که اثربخشی لازم را برای تحقق بخشیدن به اهداف تعیین شده ندارد و به همین دلیل استراتژی متفاوتی برگزیدند. در این مسیر، چینیها برای از توجیه انداختن واردات و گرانسازی کالاهای وارداتی، سیاست ارزی را جایگزین سیاست تعرفهای کردند. امتیاز سیاست ارزی به سیاست تعرفهای در این است که نه تنها توجیه اقتصادی واردات رسمی را از بین میبرد، بلکه قاچاق را هم از رونق میاندازد." (1)
" توصیف خیلی ساده اسلحه ارزی : چینیها با این استدلال صحیح که تقاضا برای کالاهای وارداتی با تقاضای ارزهای خارجی دو روی یک سکه هستند به جای بستن تعرفه بر کالاهای وارداتی به گرانسازی خزنده و مستمر ارزهای خارجی مبادرت کردند. " ( 1 )
پرسش کننده : ( 1)
چرا چینی ها همچون سياستمداران ما با افزايش تعرفه ، به مقابله با کالاي خارجي برنخاستند ؟
پاسخ دهنده : (1)
"گران شدن دلار و سایر ارزها عینا تاثیر بالا بردن تعرفه ي واردات را دارد؛ با این امتیاز که امکان دور زدن واردات رسمی از طریق قاچاق را هم از بین میبرد." (1)
پرسش کننده : ( 1)
گران شدن نرخ ارز براي حمايت از توليد داخلي خوب است ! سياستگذاران چيني ، اثر تورمي افزايش نرخ ارز را چگونه کنترل کردند ؟
پاسخ دهنده : (1)
"البته این سیاست ارزی یک سیاست پولی پشتیبان هم دارد که تورم را در سطوح بسیار پایین (زیر پنج درصد ) مهار میکند و از یک طرف باعث عدم افزایش هزینه تولید کالای داخلی شده از طرف دیگر، هزینه تامین مالی را کاهش میدهد. پیشبرد همزمان این دو سیاست، دو دستاورد مهم و پایدار برای چین به همراه داشته است ! افزایش رقابتپذیری کالاهای داخلی و افزایش عایدی تولیدکنندگان از محل صادرات. " (1 )
پرسش کننده : ( 1)
آيا اقتصاد ايران بايد همان راهي را طي کند که اقتصاد چين طي نموده است ؟
پاسخ دهنده : (1)
"سخن بر سر این نیست که الزاما باید از الگوی چینی تقلید کرد؛ اما قطعا نباید اسلحه ارزی را به سمت نیروهای خودی نشانه گرفت و میتوان ثابت کرد که سیاستگذار اقتصادی در ایران دهههاست که اسلحه را معکوس گرفته است. بهعنوان مثال در برش زمانی سال ۸۴ تا ۸۹ که شاهد روند روزافزون واردات هستیم همزمان با دو برابر شدن شاخص قیمتها، نرخ ارز تثبیت شده است . ( کاملا معکوس الگوی چینی ) مفهوم ساده این سیاست معکوس آن است که قیمت خرید سبد کالای ایرانی ، در این مدت دو برابر شده اما قیمت خرید سبد کالای وارداتی ثابت مانده نتیجه این معادله مشخص است. این الگو در دوره ۹۲ تا ۹۶ نیز کم و بیش تکرار شد." ( 1 )
"الگوی ایرانی یا همان نشانه گرفتن اسلحه ارزی علیه نیروهای خودی علاوه بر اینکه باعث حذف تولیدکنندگان داخلی به نفع خارجیها میشود، اثر سوء دیگری نیز در دل خود دارد و آن اینکه باعث جهش و شوکهای دورهای در بازار ارز و سایر بازارها میشود. پیامد این جهشها، منحرف کردن انرژی نیروهای بالقوه اقتصادی از فعالیتهای مولد به فعالیتهای سفتهبازانه است که تخریب مضاعف تولید را در پی دارد. " ( 1 )
پرسش کننده : ( 1)
برخيکارشناسان مي گويند که شرایط چین با ایران فرق دارد و باید ابتدا در تولیداتی مزیت پیدا کنیم و ...
پاسخ دهنده : (1)
اين افکار پوپوليستي و انحرافي ، فقط وفقط به نفع ذي نفعان اقتصادي مي باشد !
پرسش کننده : ( 1)
بيشتر توضيح دهيد .
پاسخ دهنده : (1)
حمايت از کالاي ايراني راهی جز حذف ِ الگوهای شکستخورده قبلي و توجه ي جدي به الگو هاي موفق دنيا ندارد که البته مقاومت ذینفعان را بهدنبال خواهد داشت . (1)
ذي نفعان ، با استدلالات شبهکارشناسی که شرایط چین با ایران فرق دارد و باید ابتدا در تولیدات مزیت پیدا کنیم و الی آخر. (1)
با اشاره بر استدلات بي پايه و تکیه بر شیوه منسوخ «شبیهسازی گذشته برای آینده» و به دلیل همین گذشتهنگری به جای آیندهنگری، جایگاهی در ادبیات جدید اقتصادی ندارد. ضمن اینکه الگوی ایرانی قابلیت کشف مزیتهای نسبی اقتصاد ایران را ندارد و ما را به آینده اقتصادی متفاوتی از وضعیت فعلی هدایت نمیکند. (1)
آیا جسارت عبور از الگوهای منسوخ و مقابله با ذي نفعان وجود دارد؟
پرسش کننده : ( 8)
جهش ارزی چه هزینههایی برای بخش مالی و بخش واقعی اقتصاد ایجاد میکند؟
پاسخ دهنده : (8)
"بخشی از هزینههای جهش ارزی مربوط به دوره تثبیت نرخ ارز است و بخشی مربوط به دوره جهش ارزی. در دوره تثبیت، بخش زیادی از تولید ملی، اشتغال و رشد اقتصادی ما از بین میرود و سفره ایرانیان کوچکتر میشود. موقع جهش نیز تورم داریم که باعث فقیرتر شدن مردم میشود. وقتی جهش ارزی اتفاق میافتد باعث جهشهای دورهای دیگری در بورس، مسکن و طلا هم میشود. مردم نگران میشوند، التهاب و بیثباتی ایجاد میشود و تمام برنامهریزیهای فعالان اقتصادی به هم میریزد. همه اینها اقتصاد را متلاطم میکند و انرژی فعالان اقتصادی را بهجای سرمایهگذاری در فعالیت سالم و موثر اقتصادی، به سمتی میبرد که کمین بنشینند ببینند کدام بازارها میخواهد جهش پیدا کند که در کف بخرند و در سقف بفروشند. "(8)
پرسش کننده : ( 8)
طي 40 سال پس از پيروزي انقلاب که دولت هاي مختلف بر سر کار آمدند ، کدام دولت ها در اجراي الگوي چيني موفق تر بودند؟
پاسخ دهنده : (8)
سال 1377 ما 18 درصد و سال 1378 نیز 20 درصد تورم داریم که این تورمها نسبت به تورمهای ما در مقاطعی که نرخ ارز بالا میرود، پایین محسوب میشود. در سال 1377 نرخ ارز از 478 تومان به 646 تومان رسیده؛ یعنی نرخ ارز بیش از 35 درصد افزایش پیدا کرده، ولی اثر زیادی روی تورم نداشته است چون اگر این افزایش هم نبود، ما 15 تا 16 درصد تورم داشتیم. سال 1378 نرخ ارز از 646 تومان به 863 تومان رسیده و تورم ما 20 درصد است که اگر این افزایش نرخ ارز هم نبود تورم 15 درصد میشد. در این دو سال افزایش نرخ ارز بر تورم اثر چندانی نداشته به این دلیل که این افزایش به صورت تعدیل تدریجی انجام شده است و نرخ بازار سرکوب نشده است. سال 81 هم که ارز تکنرخی شد تقریباً هیچ اثر تورمی نداشت. باثباتترین دوره اقتصادی که میتوانیم نام ببریم همین فاصله سالهای 1376 تا 1384 ( دولت اصلاحات ) است. تمام دستاوردها یا بخش عظیمی از دستاوردهای این دوره ناشی از سیاستگذاری صحیح برای نرخ ارز است. به اینکه چه کسانی در این موضوع موثر بودند کاری ندارم، مهم خروجی خوب کار آنهاست که باعث شد ما بر اثر افزایش نرخ ارز نه تورم داشته باشیم و نه تولید و اشتغال لطمه ببیند. بهترین دوره رشد اقتصادی در همان دوره ي اصلاحات بود. افزایش نرخ ارز هم در آن دوره کمتر از دورههای دیگر نبود، ولی این افزایش درست و تدریجی انجام شد و تکنرخی کردن ارز هم در شرايط مناسب انجام شد. (8 )
به اينفوگراف ذيل توجه فرماييد .
منابع :
(9 ) سر مقاله روزنامه دنياي اقتصاد شماره 4302 روز چهار شنبه 22فروردين 1397 به قلم دکتر موسي غني نژاد
مطابق پژوهشی که حدود پنج سال پیش با تحلیل محتوای داستان های کتاب اول دبستان در سه کشور ایران، چین و آلمان صورت گرفته است؛ دانش آموزان ایران اطاعت پذیری، چین مهرورزی و آلمان پیشرفت را می آموزند!
ایراد اصلی چنین پژوهش هایی این است که بدون فهم کلی از وضعیت آموزش و پرورش یک کشور و صرفا بر اساس سنجش یک متغیر مانند؛" محتوای کتاب های درسی" می کوشد تا نوعی نتیجه گیری درباره وضعیت آموزش و پرورش و فرهنگ یک جامعه ارائه دهد!
اقدامی که پیشاپیش محکوم به شکست بوده و نتیجه آن صرفا تبلیغاتی و ژورنالیستی از آب در می آید!
واقعیت این است که دانش آموزان ایرانی به سختی در مدارس چیزهایی می آموزند که بتواند تاثیر پایداری بر نحوه تربیت آنها داشته باشد. نکته جالب تر اینکه بچه ها در مدارس ما حتی همان اطاعت پذیری را نیز نمی آموزند!
مجموعه عوامل از هم گسیخته و متعارضی مانند خانواده، مدرسه و جامعه دست به دست هم داده و میزان تاثیر پذیری دانش آموزان از معلمان را به جز سواد خواندن و نوشتن ( آن هم به صورت حداقلی!) به شدت کاهش می دهند. دلیل آن هم روشن است؛ آموزش و پرورش کنونی فهم درستی از مناسبات دانش آموز، مدرسه و جامعه ندارد و همچنان تصور می کند می تواند با گفتار درمانی به آموزش مهارت های زندگی بپردازد. در حالی که چنین امری مستلزم مشارکت جدی دانش آموزان در فرآیند تعاملی یادگیری است.
بنابراین حتی اگر مدارس ایران به دنبال آموزش اطاعت پذیری هم باشند لاجرم ناکام خواهند ماند.
از سوی دیگر آموزش و پرورش به دلیل ویژگی ایدیولوژیک و به شدت محافظه کارانه اش در ایران نتوانسته به یک نهاد پیشرو در مقایسه با تحولات پرشتاب اجتماعی تبدیل شود. این عقب ماندگی به حدی است که دانش آموزان را به نوعی اسکیزوفرنی شخصیتی در گذار میان جامعه و مدرسه دچار ساخته است! پیامد این دوگانگی شخصیت عبارت آشفتگی، عصبیت و بی قراری در میان دانش آموزان می باشد. زمانی که خانواده ها با محوریت بخشیدن به برآوردن امیال بچه ها نسلی پرتوقع و طلبکار را پرورش می دهند آموزش و پرورش ورشکسته کنونی چگونه می تواند به دانش آموزان اطاعت پذیری را بیاموزد؟!
کتاب های درسی اگرچه از اهمیت زیادی در مدارس برخوردارند ولی قدرت" برنامه درسی پنهان" که می تواند در شکاف میان آرمان ها و واقعیت ها جای گیرد بخشی از آموزش های رسمی را بی اثر می کند!
همین امر باعث می شود که عزم بر ایجاد اطاعت پذیری در میان دانش آموزان حتی به نتیجه عکس خود منجر شده و موجبات بیزاری از مدرسه را فراهم آورد!
بدون حرکت به سوی تحول واقعی در بنیادهای آموزش و پرورش موجود بعید است وجود این نهاد در وضعیت کنونی چندان توجیه پذیر باشد!
کانال مهران صولتی
از دهلي تا دلهي
معلمان ما قهرمانان ما
اين يادداشت كوتاه، در راستاي بازديدي است كه در روزهاي 26 الي 29 ارديبهشتماه 1397 از آموزش و پرورش كشور هندوستان داشته ام.
هندوستان يك شبه قاره است. قطعهاي بسيار بزرگ از كره زمين. كشوري است با جمعيت يك ميليارد و دويست ميليون. پيشرفت امروز مردم اين سرزمين، پيشرفت و امنيت همه مردم كره زمين است، چرا كه اگر كشورهايي با جمعيت ميلياردي همچون هندوستان و چين دچار بحران و قحطي مادي و معنوي شوند، همه كره زمين و مردم آن بحران زده خواهند شد. خوشحاليم كه اين دو كشور بزرگ و پهناور در حال پيشرفت هستند و مردم آن در آرامش نسبي.
كشور هندوستان با مردمانی هزار خدايي و هزاران نژادي و قومي، سرود وحدت را سرلوحه خويش دارد. مردمان آن، با حداقل امکانات رفاهي، از آنچه دارند راضي راضی اند و زندگي و کشورشان شان را دوست دارند. مردماني كمتوقع، بدون تكلف، خونگرم و در تمناي یادگیری و زيستن با هم. زيرساختهاي محكم اين كشور، از حيث صنعت آب، برق، مترو، راهآهن، فرودگاه، سدسازي، نظام امنيتي، هتلها، جاذبههاي توريستي، مدرسه و دانشگاه چشمها را مينوازد.
همه ايالتهاي آن در آموزش و پرورش فرزندان و كودكان اين سرزمين پهناور، در عين داشتن اختيارات لازم از دولت مركزي پيروي ميكنند. يك وزارتخانه به نام «وزارت تربيت و توسعه منابع انساني»، مديريت مدرسه تا دانشگاه را بر عهده دارد. مديريت نظام مند 260 ميليون دانشآموز در بیش از 850000 مدرسه با بيش از 5/8 ميليون معلم و 14 ميليون دانشجو در 900 دانشگاه و چند هزار كالج و مركز تربيتمعلم در آرامشي نسبي، نور ذهن و برق چشم ها را در هاله ای از تعجب ربوده و قلبها را به احترام و تمكين واميدارد.
شعار «يادگيري همهوقت و همهجا و معلمان ما قهرمانان ما»، بستر اجتماعي و فرهنگي مناسبي را براي تعالي تعليم و تربيت در اين كشور پهناور رقم زده است. تنوع در فرصت ها و موقعیت های يادگيري و غنيسازي مطالب به جاي حجيم كردن مواد آموزشي با هدف افزايش كيفيت يادگيري و تنوع در مدارس به جاي مدارس متنوع به کمک روشهاي جديد يادگيري در بستر فناوريهاي آموزشي (آموزشهاي الكترونيكي، محتواي الكترونيكي، تبلتهاي آموزشي با تنوع در منابع آموزشي و...) ظرفيت و فرصت مناسب و بهينهاي را براي توسعه كمي و كيفي آموزش و تربيت 260ميليون دانشآموز فراهم آورده است.
اي كاشهاي من، زماني رنجورم كرد که به ياد روزهاي اوج حركت فناورانه آموزش و پرورش ايران به ويژه سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي طي سالهاي 79 الي 83 افتادم. روزهايي كه اكنون بسیار افول كرده است. بهطوري كه این روزها، تنها خاطرهاي از آن همه خيزش و جوش و خروش در محیط فناوري اطلاعات و ارتباطات (IT,ICT) به جاي مانده است.
ميبايست هر چه سريعتر با تكيه برداشتهها، همت و اراده سازماني، سعه صدری مشاركتجويانه و نگاهي اميدوارانه با جبران گذشته، موج و حرکت جديدی را در استحكام زيرسازههاي سخت و نرم سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي كليد زده و با مديريت و هدايت و نظارت بهجاي تصديگري، از ظرفيتهاي بزرگ و متنوعي كه اکنون در كشور به ویژه در بخش غيردولتي فراهم است راههاي بهجاي مانده و نپيموده را بپيماييم.
کانال هفت جوش
متنی که پیش رو دارید دیدگاهی خاص است که به نظر می رسد از زاویه ای ماورای نگاه دیگران به موضوع فرار مغزها ، نگریسته شده است.
قرار نیست همیشه موازی یا مساوی افکار دیکته شده حرکت کنیم یا بدانها معتقد باشیم ، لذا از خوانندگان محترم فقط قدری تأمل و تفکر در مورد نگرش این نوعی نیز به موضوع را دارم ، شاید دیدگاهی صحیح و منطقی باشد و شاید خیر.
سفر و رفتن و یک جا نماندن همراهی مسیر آب کوههاست برای رسیدن به هدفی متعالی یعنی دریا. قطره از من بودن در می گذرد تا به وصال ما بودن رسد ، چون به قول مولانا :
قطره دریاست ، اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا ، دریاست
خداوند متعال نه در زمان می گنجد و نه در مکان. اما ما انسانها محدویت زمانی برای طول عمر و عرض زندگی داریم و محدویت مکانی به تبعیت از محل تولدمان. هیچ انسانی اختیار و اراده ای در انتخاب محل تولد خود یا ایرانی و هندی و .... بودن خود ندارد . چه بسا والدین فرد ایرانی اند اما او متولد آمریکاست و نسبت به محل تولد خود تعصبی خاص دارد.
محل تولد پایگاه انتسابی یا محول (Ascribed status) نامیده می شود ، پایگاهی که نتیجه موقعیتی است که فرد در آن متولد میشود. در بعضی از نظامها ، مواضع بر اساس آنچه که شخص هست (سن ، جنس ، پیوندهای خویشاوندی فرد و دین) تعیین میشود . اصولا در جوامع بسته افراد با چنین شاخص هایی ، تعیین موقعیت می شوند. (1)
جبر جغرافیایی ، یکی از بی عدالتی های آشکار علیه روح آزادمنشی انسانهاست. تعلق به مرزهای جغرافیایی مشخص یا زبان و دین و پرچم و سرود ملی معین ، تبعیتی مطلق از زادگاه یک فرد است. مقدس ، باشکوه و قابل احترام اما همیشه قابل تحمل و تبعیت نیست.
پرندگان بنا به قدرت بازوی ما انسانها گاه مجبور به ماندن در قفسی کوچک هستند ، بعضا تا آخر عمر. این جریانِ انتخاب نحوۀ زندگی آن پرنده ، با تحمیل زور و خواسته ما انسانهاست. از حکایات مثنوی معنوی مولوی داستان طوطی و مرد بازرگان را در خاطر داریم ، که پیام طوطی در قفس تا هندوستان توسط بازرگان به دیگر طوطی ها می رسد و یکی از آنها با تمثیلی از ذکاوت بر زمین می افتد و.... تا طوطی قفس ما نیز با خود به مردگی زدن ، کلید آزادی اش را بیابد.
و ما همان انسانیم که او را در قفس کرده بودیم ، گاه ما نیز می توانیم در قفس تن یا جامعه ، رنجور و درمانده باشیم. قراردادهای اجتماعی یا آداب و رسوم موجود یا ارزش ها و هنجارها و.... هر چند ایرانی و پرمایه ، اما برای عده ای به مثابه همان میله های قفس طوطی داستان ماست. پس باید رفت. باید حرکت کرد . باید مهاجرت کرد. باید حال و هوای خود را تغییر داد. نفس کشیدن برای او در این وادی ، دیگر سخت گردیده است.
همگان چنین قدرت بُریدن از تمامی پیوندها و پیوستگی های خونی و غیر خونی را ندارند. اما عده ای می توانند. عده ای شهامت مواجه شدن با همه چیز ناآزموده را دارند و تصمیم می گیرند و می روند. کوله بار سفر بسته و از نزدیک ترین تا دورترین کسان خود خداحافظی
کرده و می روند. اما همۀ رفتگان ، نابغه و دارای هوش سرشار نیستند ، عده ای با نیت دور شدن از خاک وطن برای کسب شغل و زندگی
نو می روند ، و عده ای برای تحصیلات وسوسه برانگیز فوق العاده در ناف کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی . گاه در آسیای دور یا نزدیک اما هر جایی دور از اینجا. این رفتن از یک سو حق هر انسانی است .
رهایی از جبر جغرافیایی یک توانایی روحی ، روانی و عقلانی است. اما از سوی دیگر هیچ ملتی میل ندارد که نیروها و قابلیت های برجسته
از خاک وطن جدا شوند. با این همه واقع مطلب اگر آنها در همین جا مانده بودند به احتمال قرین به یقین دیگر پروفسور مجید سمیعی جراح برجسته و متخصص بیماری های مغز و اعصاب مقیم آلمان یا پرفسور جوان مخترع اشعه لیزر در امریکا و...... نبودند.
رسول اکرم "ص" برای رهایی از شر آزار و شکنجه مسلمانان در مکه یا کسب تجربه تبلیغ اسلام در سرزمین های جدید و برای رهایی از نقشه شوم قتل خود، از مکه به مدینه مهاجرت کردند تا هم خود و مسلمانان و هم دین اسلام در امان بمانند چون کفار با نیرنگ و حیله و خیانت فرصت تبلیغ دین نمی دادند. در دین اسلام نیز مسافرت کردن با دلایل عبرت و یادگیری توصیه شده است. (2)
امروز ما مهاجرتهای بین المللی از سراسر سرزمین های استبداد و دیکتاتوری به سوی اروپا و آمریکا را داریم که برخی از کشورهای اروپایی مانع پذیرش آنان در کشور خود هستند و برخی برای نمایش سیمای بشردوستانه آنان را در شرایط قرنطینه و سخت می پذیرند که گاه مهاجرت ها چهره سیاسی دارند یا به خود می گیرند. (به خصوص برخی از کشورهای آفریقایی که فقر و ظلم و ستم و قتل در آنها بیداد می کند. )
حتی اگر شرایط زندگی ما در جامعه خودمان ، بهشت برین هم باشد جابه جایی جمعیت یک امر طبیعی و بدیهی است. در ضمن تنگ نظری یا اهمیت ندادن به تفاوتها در جامعه ما از عواملی است که افراد دارای استعداد برتر برای رهایی از آسیب های آن یا انتظار هدر رفت عمر ، مجبور به رفتن می گردند. این افراد در کشوری مثل آمریکا یا کانادا و.....شناسایی و با در اختیار گذاشته شدن همۀ امکانات لازمه رشد علمی ، فرصت ممتاز خود صیقلی و تحقیقات علمی را بدست می آورند.
یک بار از دلایل مهاجرت عمدۀ فعالان اقتصادی تبریز در دیگر استانها در رادیو از آنان پرسش شد که چرا در شهر خودتان این سرمایه گذاری را انجام نمی دهید و به سایر استانها برای این مهم می روید؟ پاسخ دادند در تبریز کاغذ بازی مدیران مانع فعالیت سریع و راحت ما می گردد در ضمن تنگ نظری مدیران خیلی بیشتر است.
افرادی که به قول معروف نام فرار مغز به خود گرفته اند ، چون محتوای جغرافیایی یا آموزشی خود را تغییر دادند ، شدند نوابغ ایرانی . شاید واژه فرار روح و روان از قفس تن بهتر باشد. آنان جسارت رفتن و نو شدن و اثبات توانایی خود را داشته اند و ما چون بر این مهم معترضیم نامش را فرار مغز می گوئیم. ما گارسن رستوران یا زمین شوی سرویس های بهداشتی نیز در همین کشورها داریم که ایرانی اند اما هرگز آنان را برای رهایی از قفس تن ، تحسین ننموده ایم. یا در کشورهایی همانند سوئد که ساختار جمعیتی سالخورده دارد و شدیدا و با رغبت از مهاجران برای انجام هر کاری در کشور خودشان استقبال می کنند. مثلا ایرانیانی که در آنجا معلمند ،آیا این افراد نیز فرار مغز محسوب می شوند؟
جابه جایی جغرافیایی یکی از حیاتی ترین حقوق انسانهاست و ما اجازه نداریم با برچسب منفی فرار مغزها ، راه های پیشگیری از این حرکت را فراهم سازیم. به جای این حرکت که یقین نتیجه بخش نخواهد بود بهتر است به فکر ایجاد تحول حال و هوای در خور روح انسانی انسانها در کشور خود برآئیم.
روح نشاط و شادی را تقویت سازیم تا طراوت و شادابی جوانی جوانها در کشورمان پژمرده نگردد. فشارهای غیر صواب را بکاهیم و بر آزادی فردی یا روح آنها حرمت نهیم. آموزش را پویا و پُرتحرک و جذاب و با کیفیت متعالی سازیم تا جذابیت های این جغرافیا آنان را وادار به گزینش جغرافیای دیگر و جدید ننماید.راستی اگر کشور ما چنین شرایطی داشته باشد باز افراد می روند؟
به نظر می رسد اگر در شرایط مطلوب نیز مهاجرت کنند دیگر نامشان فرار مغزها نخواهد بود، بلکه فرضیه مطرح شده در این متن تأیید می گردد یعنی مقابله کردن با جبر جغرافیایی .
چرا این جریان رفت و آمد یکسویه است و همیشه ما فرستادگان مغزها هستیم ؟ چرا یک آمریکایی و آلمانی یا ایتالیایی و... به عنوان فرار مغز از کشور خود به ایران نمی آید اما ما حتی به مالزی و فیلپین و تایلندش نیز محتاجیم؟ اگر نگران از دست رفتن استعدادها یا سرمایه ها هستیم در فکر افزایش پتانسیل های جذب آنها از دیگر کشورها و قاره ها باشیم . در واقع ما مهاجرت برگشتی نداریم. در حالی که یکی از نشانه های به قاعده بودن تمامی شرایط و موارد زندگی در یک کشور داشتن واقعیت مهاجرفرستی و مهاجربرگشتی یا مهاجرپذیری است. دقت داشته باشید منظورم از مهاجربرگشتی شامل ایرانیان رفته به ممالک دیگر است که چرا برنمی گردند ، اما مهاجرپذیری ، یعنی از دیگر کشورها برای تحصیل و اشتغال به ایران آمدن است. ما هر دو را نداریم ، پس نتیجه آن که شرایط مان برای چنین رفت و برگشتی مناسب و درخور نیست.
چرا یک نفر برای عشق سعدی و حافظ و خواجه نصیرالدین طوسی و بوعلی سینا و..... میل هجرت به ایران ما را ندارد اما ما ایرانی ها عاشق گم گشتگی در سرزمین ناآشنای علم و تکنولوژی و توسعه اقتصادی هستیم ؟
چرا مهاجر فرستیم اما مهاجر پذیر تشنگان فرهنگ و ادب و هنر موسیقی و دانش و علم و تکنولوژی در ایران نیستیم؟
در قدیم ، نحوه تربیت یا محتوای آموزش در کشور ما به نحوی بود که رشته های زنجیرگونۀ عاطفه و وابستگی خونی یا فرهنگی ، باعث به هم پیوستگی و اتصال آمال و آرزوها جوانان با بزرگترها می گشت ، یعنی زمانی که شکل خانواده های ایرانی " گسترده " بود و آستانه تحمل افراد در این همزیستی بالا بود ، اما امروز این رشته گسسته گردیده و جوان برای چنگ زدن به ریسمانهای نو ، اسیر و سرگشته پیوندهای جدیدتری می گردد. با وابستگی ما به رشد صنعت و تکنولوژی کشورهای پیشرفته ، ماهیت خانواده "هسته ای " با برابری حق و حقوق زن و مرد و آزادی و آگاهی زنان نسبت بدان ، باعث تربیت فرزندانی گردیده که ظرفیت تحمل خود را ندارند تا چه رسد به دیگران . لذا برای رهایی از چنین قیوداتی دست و پا گیر ، گاه رفتن یا مهاجرت کردن بهترین راه است.
دیگر دلایل فرار مغزها:
گسست فرهنگی یا اعتقادی یک جوان از افراد یا جامعه ای که بدان وابسته هست از دیگر دلایل فرار مغزها محسوب می شود.
کنجکاوی ذهنی ، داشتن روح ماجراجویانه ، تن در ندادن به محدویت ها و محرومیت ها ، نارضایتی از روند زندگی روزمره غیر خلاق و لایتغیر و.... از دیگر عوامل مؤثر بر فرار مغزهاست.
قبول اصطلاح فرار مغزها یعنی پذیرش این واقعیت که هوش و ذکاوت عده ای خارج از ظرفیت آموزشی جامعه ماست ، لذا همانند خیلی از برجستگان روزگار ، خاص بودن و رهایی تن از جبر جغرافیایی چنین افرادی ، طبیعی به نظر می رسد. در خود ایران افراد سرشناس بسیاری از شهر و شهرستان خود در همان دوران تحصیلات ابتدایی یا متوسطه ، ترک دیار کرده و به سوی پایتخت مهاجرت کرده اند و همین سرآغاز تحولات بسیاری در عرصه های گوناگون علوم و سیاست برای آنان و وطن گردیده است. یا علمای دینی بسیاری از یکصد سال پیش برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف اشرف و.....رفته اند ، پس جابجایی جغرافیایی محکوم به مذمت و نکوهش نیست.
می توان موافق رفتن و در یکجا نماندن و نگندیدن بود . می توان در جست و جوی بهترین شرایط برای رشد عقلانی خود بود. تا زمانی که علیه ملت و کشور خود اقدامی مذبوحانه انجام نمی دهیم باید تا جایی و به جایی رفت که قدرت تغییر شرایط فعلی خود و بهبود زندگی بشر را داشته باشیم. بجای اصطلاح فرارمغزها بهتر است بگوئیم کوشاوران حیات بشری. افزایندگان دانش بشری. رها یافتگان جبر جغرافیایی.
انسانهای نترس با اراده ای که قدرت بُریدن از خاک وطن را دارند ، با برچسب فرار مغزهای ما ، هم موضوع را سیاسی جلوه می دهیم و هم مشمول بار هزینه ای زیاد می کنیم. اگر دیدگاه خود را نسبت به این مهم اصلاح سازیم چه بسا این رفت ، آمدی نیز در پی داشته باشد. فراموش نکنیم که همه رفتگان برای اهداف خودخواهانه نرفته اند. عده ای با مجموع زحمات و خدمات خود به جهان و جهانیان خدمت نموده اند لذا آنان نه فقط به دلیل نخبه بودنشان که به دلیل جهانی اندیشیدنشان ، انسانهایی فوق العاده ارزشمندند.
حق هر انسانی است که دائم در حال سیر و سفر باشد بیاموزد و بیاموزاند. این یعنی جریان دانش بشری که به دیگر نسل ها میراث گذاشته می شود.هر چند خودم شهامت و جسارت در هم شکستن تمامی قیودات جبر جغرافیایی را ندارم اما برای تمامی شکستگان قفس روح و تن غبطه و حسرتی مادالعمر دارم.
1) سایت پژوهه – پژوهشکده باقرالعلوم
2) در ایات قرآن کریم مسافرت به عنوان یکی از امور مهم به تمامی مؤمنین توصیه شده است . و برای آن دلایل مختلفی در نظر گرفته شده است :
از جمله :
1 - دیدن و عبرت گرفتن از اینکه گذشتگان اگر چه قدرت زیادی داشتند و لی همه در مقابل قدرت خداوند ناچیز و ضعیف بودند .
(الأنعام/11)قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ" (اى پیامبر! به آنان) بگو: در زمین بگردید، سپس بنگرید که سرنوشت تکذیبکنندگان چگونه شد؟از این نمونه می توان به بنای فرعون و اهرام ثلاثه ی و یا دیوار چین و... آنها اشاره کرد .
(یوسف/109)"...فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ"... آیا در زمین سیر نکردهاند تا عاقبت کسانى را که پیش از آنان بودهاند بنگرند؟ و قطعا سراى آخرت براى کسانى که تقوا پیشه کردهاند بهتر است.آیا نمىاندیشید.؟
2- دیدن تکنولوژی و روش زندگی کردن گذشتگان که باعث می شود از اشتباهات تکنیکی آنها عبرت گرفته و نیز پیشرفت آنها را پایه ای برای پیشرفتهای بیشتر خود قرار دهیم . پدیده ای که امروزه به نام پست مدرنیته (در عین مدرن بودن رجوع به فرهنگ گذشتگان کردن )مورد بحث است و از دیدگاه و منظر قرآن مطرح شده است .از این مورد می توان به بررسی اهرام ثلاثه و یا منارجنبان و... اشاره کرد .
3- مسافرت برای تحقیقات علمی و نمونه بر داری ها و...
( العنکبوت/20)"قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ"بگو: در زمین بگردید، پس بنگرید که (خداوند) چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس (همان) خدا نشأهى آخرت (قیامت) را ایجاد مىکند، همانا خداوند بر هر کارى بسیار توانا است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اتفاق مهمی که دو دهه است در دنیا افتاده، این است که کاریزما از بین رفته اما این امر هنوز وارد ایران نشده و ایران هنوز کشور افراد است نه سیستم ها.
در دنیای امروز تواناییها و مهارتهای فرد مهم است و کاریزما در این دنیا هیچ جایگاهی ندارد.
ما و ژاپن دو کشوری هستیم که از ۱۶۰ سال قبل از خارج از جهان غرب وارد دوره مدرنیته شدیم اما انتخاب و گزینش ما از متون توسعه و مدرنیته بسیار متفاوت است.
ما اول سراغ آزادی سیاسی رفتیم و ژاپنی ها سراغ سیستم و تشکل رفتند.
از مهمترین موانع آزادی در کشور، کنترل اقتصادی حاکمیت است و اینکه مردم از ترس معاش حرف نزنند بنیان توسعه در نظام تولید یک کشور است و فونداسیون ساختمان توسعه، نظام اقتصادی است.
در ۱۱۰ سال گذشته ایران یک هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار نفت فروخته و ژاپن یکصد و ۷۰ هزار میلیارد دلار درآمد داشته است!
در فهم توسعه و اولویتبندیهای توسعه در ۱۶۰ سال قبل دقیق نبودیم و اولویت خود را موضوعی تلقی کردیم که در مباحث توسعه، نتیجه توسعه تلقی میشود.
کشوری که تولید نکند و نتواند در بازار بینالملل سهمی برای اقتصاد خود بگیرد، نمیتواند دنبال آزادی سیاسی برود.
ما ایرانی ها در هنر، فلسفه، پزشکی و … در بین ملتها جایگاه بسیار بالایی داریم اما در اینکه حکمرانی یک امر تخصصی است، جایگاه خوبی نداریم.
حاکمیت هایی در یک قرن داشتیم که به تشکل جامعه اعتقادی نداشتند و فرهنگ تشکل در جامعه ما ضعیف بوده است.
اگر بخواهیم در کشوری به سمت سالمسازی نظام اجتماعی حرکت کنیم، باید قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی جدا شود. ما اول سراغ آزادی سیاسی رفتیم و ژاپنی ها سراغ سیستم و تشکل رفتند
پیشرفت اقتصادی اصول دارد و در کشوری که حاکمیت مالک اقتصاد است، نباید منتظر توسعه باشیم.
حوزه تفکر باید حوزه آمار و ارقامِ درست باشد و با حدس و گمان نمیشود کار کرد؛ لذا یکی از دلایل عدم موفقیت در سیاست خارجی این است که تحلیل ما از وقایع جهان براساس آمار و ارقام نیست. شناخت نادقیق ما در سیاستگذاریها بسیار اثر دارد و هرچه به سمت حدس و تصورات برویم، به همان درجه در تصمیمسازی و تصمیمگیری مشکل خواهیم داشت و هرچه به سمت آمار، پژوهش و ارقام دقیق برویم، موفق خواهیم شد.
برای سالمسازی نظام اجتماعی، حاکمیت نه تنها نباید صاحب قدرت اقتصادی باشد، بلکه باید میانجی باشد، باید سیاستهایی طراحی کند که با همه مردم جامعه کار کند و نگاهی به تمام اقشار و جریان های اجتماعی داشته باشد.
تمرکززدایی از مسوولیتها، ایجاد توازن میان جریان ها و وجود رسانه های نقاد و مستقل در زمینه سالم سازی نظام اجتماعی نیاز است و بهترین روش مبارزه با فساد مالی در دنیا، آزادی رسانههاست.
در ایران طی یک قرن اخیر جامعه بزرگتر از دولت نشده و دولت و حاکمیت خیلی بزرگتر از جامعه است و جامعه نقش کلیدی در تصمیمسازی و تصمیمگیری ندارد.
توسعه، تک شخصیتی است و افکار روشن و مشخص میخواهد و ما نیازمندیم فرهنگی ایجاد کنیم که افراد شخصیت خود را نشان بدهند و یک شخصیتی شدن شهروندان از ملزومات سالمسازی یک نظام اجتماعی است.
کشوری که تولید نکند و نتواند در بازار بینالملل سهمی برای اقتصاد خود بگیرد، نمیتواند دنبال آزادی سیاسی برود مهمترین مشکل سیاسی در توسعه ایران عدم گردش قدرت در ایران است .حدود ۴ هزار نفر داریم که ثابت هستند. مهمترین مشکل فکری عدم توسعه ایران فقدان قرارداد اجتماعی است .
هر هشت سال یک بار تعریفمان از عدالت، آزادی، بخش خصوصی و … را عوض میکنیم.
توسعه یافتگی نیاز به ارتباطات جهانی دارد و کار با شبکه جهانی موجب رشد میشود و نداشتن ارتباطات جهانی ضد توسعه است.کشوری که تولید ثروت نکند، نمیتواند هویت خود را حفظ کند و ریشه تولید ثروت در بخش خصوصی هر کشور است و این تجربه جهانی است.
از مهمترین موانع آزادی در کشور، کنترل اقتصادی حاکمیت است و اینکه مردم از ترس معاش حرف نزنند.
وب سایت شخصی
آن دشمن خورشيد بر آمد بر بام
دو چشم ببست و گفت خورشيد بمرد
« مولوي »
در نگاه نخست شگفت آور می نماید دشمنی با خورشید حتی مضحک و خنده آور. اما احساس عجز در برابر مدرنیسم غرب آن چنان در میان ما راحت طلبی را گسترانده که عملاً زمان مطالعه در ایران به هیچ گراییده است.
به جز درآمد پایین خانوده ها دو دلیل مهم و مرتبط به هم برای مقاومت کردن در مقابل مطالعه عبارتند از :
1- بسط راحت طلبی در جامعه؛
2- ترس از تزلزل اعتقاداتِ بت شده در اذهان؛
این ترس یک دلیل واهی در مقابل عدم مطالعه در اذهان متبادر می کند، می گویند در کتابها افکار ضد و نقیض وجود دارد لذا مطالعه آرام و قرار ما را به هم می زند.
این اوهام کور شم سیاسی و تاریخی ( سیاست و تاریخ به مثابۀ یک علم ) را در جامعه تنزل داده است. امروز از كژي و كاستي در برنامه ريزي هاي ما « تندیس گرگی با گونه گونه دروغش و آن فانوس بی فروغش » بر بوستان تمدن ایران ترکتازی می کند. براي زدودن آن تنها بايد به قول سعدي « چشم بينا داشت و داناي راه بود » و این جز شناخت هویت خویش امکان پذیر نخواهد گشت.
دلالان استعمار با استدلال ها یا برداشت های گنگ، خواندن آثار نوابغ بزرگ فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ و . . . را بی فایده و حتی زيان آور و باعث عقب ماندگی ایران می دانند. می خواهند زبان و ادب فاخر آنها را در گذشته حبس و سپس دفن کنند.
زبان و ادب فارسي دریایی بی کران از مضامين حكمي و عرفاني است كه ريشه در تجربة تبار ايراني و زندگي پرفراز و نشيب اين مردم در نجد ایران، میراث دار تمدن های عظیم سند، بین النهرین، عیلام، ایران باستان و اسلام دارد. لذا بخش بزرگي از هويت انساني ما را در بر گرفته و تجلیگر صفات و سجایای معنوی خاص ایرانی است. زبان و ادب فارسی به برکت عقل سلیم و هوش فطری و داوری منطقی ایرانیان مانع مستحیل شدن ملیت ایرانی در عربیت شد و مثال سرو و گل و لاله از یک سوی تا بنگال و آسیای میانه و از سوی دیگر تا غرب قلمرو عثمانی گسترده و در این گسترۀ پهناور سخن گفتن به زبان فارسي هنر و ماية افتخار شمرده مي شد. به بیان دیگر زبان فارسی از سدۀ هشتم تا سیزدهم هجری به معنی کامل زبان جهانی شده بود.
فردوسی با سرودن شاهنامه، زبان و ادب فارسی را بر چکاد ایران افروخت و به معنی کامل زبان فارسی را جزء اصلی و تغییر ناپذیر ملیت ایرانی کرد و هر ایرانی بخشی از روح ملی و کیان معنوی خود را مدیون فردوسی می باشد. مسئولیت امروز ما همان مسئولیت فردوسی است؛ که زبان و ادب فارسی را بر چکاد ایران افروخته نگاه داریم. می گویند در کتابها افکار ضد و نقیض وجود دارد لذا مطالعه آرام و قرار ما را به هم می زند
به قول شادروان عباس زریاب خویی : « این زبانِ فرهنگی در آغاز اسلام فقط یک زبان محاوره ای بود و به تدریج خواست تا صورت فرهنگی و ادبی به خود بگیرد. اگر ادبا و شعرای ما همه از قبیل عنصری و منوچهری بودند این زبان هرگز به صورت زبان فرهنگی و زبان ملی در نمی آمد زیرا مدح شاهان و امیران که با مردم بیگانه بودند در همان دفاتر و دواوین می ماند و به خانه های مردم از کشاورز و کارگر و پیشه ور راه نمی یافت. به جز آن مردم از گذشتۀ بزرگ و پرافتخار خود بی خبر بودند ... با آمدن شاهنامه به میدانِ ادب فارسی، زبان فارسی زبان ملی شد و تاریخ از بطن طبری و خداینامه به زبان عادی مردم راه یافت. مردم ایران رستم و کیخسرو و اسفندیار را شناختند و به آنها افتخار کردند. در سوگ سهراب و سیاوش گریستند و نقش آنان را با اشعار فردوسی بر کاشی های خانه های خود نوشتند ... هیچ کسی به هنر ایران و به نقاشی ایران مانند فردوسی ( و پس از او نظامی ) خدمت نکرده است. »[1]
فردوسی با سرودن شاهنامه ضامن هویت فرهنگی ایران شد. او مداح شاهان نیست. او ستایشگر عزت و شرف ملت ایران است. عزت و شرفِ فریدون و اردشیر و انوشروان را در قبال خدمت به ایران و ایرانی ستوده و در مقابل بد اندیشی و جاه طلبی کیکاووس و همانندان او را نکوهیده است. مگر نگفته :
ز بیدادی شهریار جهان همه نیکویی ها شده در نهان
ستایشگر عزت و شرف ملت ایران بودن یک امتیاز بزرگ است. رستم نمایندۀ عزت و شرف ایرانی است. به قول شادروان منوچهر مرتضوی :
« یکی از مشخصات کم نظیر شاهنامه اینست که فردوسی در سرودن این اثر عظیم به هیچ وجه اصول مورد قبول فرمانروایان روزگار اعم از سامانیان و غزنویان را راعایت نکرده. وجود رستم به تنهایی نوعی تأیید و تجویز در مورد استقلال شخصیت اخلاقی و انسانی و پهلوانی و حق اعتراض فرمانبران در برابر ظلم و بیداد و استبداد و فساد فرمانروایان محسوب می شود ... نمی توان تصور کرد تنها این سه بیت که فردوسی از زبان رستم گفته است برای امیر سامانی و سلطان غزنوی و هر فرمانروای دیگری قابل تحمل بوده باشد.
چو خشم آورم شاه کاووس کیست چرا دست یازد به من، توس کیست
مرا زور و فیروزی از داور است نه از پادشاه و نه از لشگر است
که آزاد زادم نه من بنده ام یکی بندۀ آفریننده ام
یک اثر هنگامی جاودانه و اثر ملی محسوب می شود که به نحوی از انحا راضی کننده و پاسخگوی آمال و آلام ضمیر آگاه و نا آگاه فردی و جمعی باشد و این ویژگی مسأله ای ژرفتر و فراتر از ارزش ادبی و زیبایی هنری است. ارزش ادبی و هنری می تواند اثری را در دفتر فهرست میراث ادبی و فرهنگی ثبت بکند، ولی نمی تواند اثری را بدون احراز آن ویژگی وصف ناپذیر بر اریکۀ آثار جاودان ملی بنشاند. »[2]
یکی از مشخصات کم نظیر شاهنامه اینست که فردوسی در سرودن این اثر عظیم به هیچ وجه اصول مورد قبول فرمانروایان روزگار اعم از سامانیان و غزنویان را راعایت نکرده در پایان یک نکته را قابل ذکر می دانم.
به ما تحمیل کرده اند و به خوردمان داده اند و ما پذیرفته ایم که ما نمی توانیم و عاجزیم در برابر مدرنیسم غرب و این منجر به گسترش آفت راحت طلبی شده است. به صراحت می گویم برخورد غیر علمی با تاریخ به علت آفت راحت طلبی به ناتوانی در سبک و سنگین کردن تجربه های انسان در طول تاریخ و حتی به حذف تجربۀ تاریخ و فرهنگ از زندگی انسان می انجامد.
جايگاه امروز انسان و انسانيت بيش از هر چيز مديون تجربه هاي انسان در طول تاريخ است. نمونۀ بارزی که حذف تجربۀ تاریخ و ناتوانی در بررسی تحول اجتماعی تاریخ و عدم درک حماسی واسطوره ای از شاهنامۀ فردوسی به آن منجر شد ارائۀ نظری است که در آن به غلط میدان دادن به بی هنران و کوته نظران و اوباش را در دوران سیاه ضحاک از بین بردن نظام طبقاتی معرفی می کند.
به نظرم یکی از پیام های فردوسی که از کل شاهنامه برمی آید « مسئولیت پذیری ما در قبال سرنوشت بشر و سرنوشت ایران است. »
تاریخ پر فراز و نشیب، با شکوه و دردمند ایران بارها و بارها نشان داده است که اگر بخواهیم می توانیم. ما توانا و شایسته هستیم.
[1] - مجلۀ آدینه، شمارۀ 53، دی ماه 1369
[2] - فردوسی و شاهنامه - تألیف منوچهر مرتضوی – انتشارات موسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خلاصه قسمت اول ، دوم ، سوم و چهارم
روزنامه دنياي اقتصاد ( شماره 4253 يکشنبه مورخ 8 بهمن 96) ، در ويژه نامه ي نکوداشت 50 سالگي بورس ، با 10 يادداشت ، مقاله ، گفت و گو و ... نيم قرن فعاليت بازار سرمايه را بررسي کرده است .
در ادامه خلاصه اي از اين ويژه نامه ي ارزشمند را در يک گفت و گوي مجازي در دو بخش تقديم خوانندگان فهيم مي گردد .
بخش اول نگاهي به چهار دوران تاريخي ( قبل از انقلاب ، بعد از انقلاب تا پايان جنگ ،بعد از جنگ تا پايان دهه ي 70 خورشيدي و دو دهه اخير)
بخش دوم نگاهي محتوايي به بورس
قابل ذکر است که علاوه بر ، ده منبع ِ فوق الذکر ، منابع ديگر مورد استفاده از شماره 10 به بعد ، رديف گرفته اند .
بخش اول نگاهي به چهار دوران تاريخي ( قبل از انقلاب ، بعد از انقلاب تا پايان جنگ ، بعد از جنگ تا پايان دهه ي 70 خورشيدي و دو دهه اخير)
قسمت اول
الف بورس قبل از وقوع انقلاب اسلامي ايران
ب بورس بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا پايان جنگ تحميلي
قسمت دوم
ج بورس بعد از جنگ تا پايان دهه ي 70 خورشيدي
د بورس در دو دهه اخير ( تا معرفي فرا بورس)
قسمت سوم
د بورس در دو دهه اخير ( از معرفي فرا بورس تا پايان دو دهه اخير)
قسمت چهارم
بخش دوم نگاهي محتوايي به بورس
الف : چشم انداز 1404 و 50 سال آينده در بورس
ب : ميزان شفافيت و نقد شوندگي در بورس
ج : پل ارتباطي صندوق با مردم
قسمت پنجم و پاياني
د : ارتباط بورس ايران با بورس هاي منطقه اي و جهاني و چالش ها آن
سئوال کننده :
ارتباط بورس ايران با بورس هاي منطقه اي و جهاني چگونه است ؟
پاسخ دهنده ( 7) :
عضویت در فدراسیون جهانی بورسها و فدراسیون بورسهای آسیایی و همچنین۱۲ تفاهمنامه همکاری از جمله اقدامات این شرکت بهشمار میرود. عضویت در ICNG که یک نهاد بینالمللی مربوط به بحثهای حاکمیت شرکتی نیزیکی از اقدامات این مجموعه به حساب میآید. ( 7)
حضور گسترده جوانان با دانش، متخصص، با انگیزه و در عین حال بلندپرواز و گاه زیادهخواه در بورس بیشک مهمترین تحول بازار در ۲۰ سال اخیر است
سئوال کننده :
چرا بورس تهران با وجود همه پیشرفتها هنوز ارتباط معناداری با دنیا ندارد و تقریبا ایزوله است ؟
پاسخ دهنده ( 6) :
"اوایل دهه ۸۰ شرکت فیچ رتبهبندی اقتصاد ما را انجام داد، اما سال ۸۴ از ایران رفت و ما هنوز رتبهبندی نشدهایم. همین موضوع باعث شده تا نتوانیم عرضه اوراق قرضه در بازارهای جهانی را انجام دهیم." ( 6)
سئوال کننده :
آيا چالش فقط رتبه بندي بورس ايران توسط نهادهاي بين المللي است ؟
پاسخ دهنده ( 6) :بورس تهران تنها بورس تکمحصولی در دنیا و تنها سهام مورد استفاده در آن ، سهام با نام است در حالی که در سایر بورسها صدها نوع سهام مورد داد و ستد قرار میگیرد که هر کدام برای مورد خاصی ایجاد میشود
" فرض کنید سرمایهگذار خارجی قصد دارد وارد ایران شود، نخستین مشکل آنها انتقال پول است. معاون سازمان بورس به خاطرهای اشاره میکند که در جلسهای با سرمایهگذاران بینالمللی در حال ارائه جذابیتهای بورس تهران بوده است. پس از پایان سخنرانی همه گفتند این جذابیتها را ما میدانیم اما بگویید چگونه پول را وارد ایران کنیم. " ( 6)
سئوال کننده :
نقش برجام ( بحث هاي غير اقتصادي ) در ورود ِ سرمايه به ايران چيست ؟
پاسخ دهنده ( 6 ) و ( 12) :
1. " این مسائل به بحثهای غیراقتصادی مربوط است که البته بعد از برجام شرایط خیلی تغییر کرد. اما با رای آوردن ترامپ دوباره حضور سرمایهگذار خارجی کمرنگ شد. اگر شرایط مشابه یک ماه پس از برجام پیش رفته بود، اکنون قطعا پیشرفت بسیار چشمگیرتری را تجربه کرده بودیم. " ( 6)
2. " در دو ماه اول پس از برجام شاهد ورود کارگزاران بزرگ آمریکایی به کشور برای مذاکره با مدیران بورسی بودیم، اما با ورود ترامپ این همکاریها متوقف ماند. در این راستا حتی کارگزاران آمریکایی ریسک نوسان ارز در ایران را هم پذیرفتند. اما با تغییر رئیسجمهور آمریکا تمام این فعالیتها متوقف شد. سعیدی در ادامه خاطرنشان کرد: در بخش بینالمللی اقدامات موثری در بازار سرمایه انجام و منابع خوبی از سرمایهگذاران خارجی جذب شده و با رفع مشکلات نقل و انتقالات این فرآیند بهبود مییابد. " ( 12)
سئوال کننده :
آيا فقط چالش هاي سياسي مانع رشد بورس در ايران مي باشد ؟
پاسخ دهنده ( 6)
1. " در دوره پس از برجام مذاکرات و جلسات متعددی با خارجیها داشتیم که اطلاعات زیادی به ما داد. در بسیاری از موارد متوجه میشدیم که چه کمبودها و نواقصی داریم. بهعنوان نمونه در بحث حذف پیشبینی سود ِ شرکتها ، در همین جلسات متوجه ناکارآمدی این اطلاعات شدیم. عمده خارجیها معتقد بودند ارائه پیشبینی از سوی شرکت امکان دستکاری قیمت را بهوجود میآورد و این موضوع باعث کاهش اعتماد آنها به بورس میشود.
2. همچنین نداشتن گزارش تفسیری مدیریت ، یکی از نکاتی است که باعث متعجبشدن سرمایهگذاران خارجی میشود. آنها معتقد بودند بدون این گزارشها چگونه از برنامههای آتی شرکت آگاه میشوید. ( 6)
سئوال کننده :
ويژگي بورس ايران براي جذب ِ سرمايه گذاران خارجي چيست ؟
پاسخ دهنده ( 7) :
1. "شاید تنوع صنایع و شرکتهای بورس تهران در کمتر بازار سهامی مشاهده شود. این مهمترین دلیل علاقه سرمایهگذاران خارجی برای مشارکت در بورس تهران است. " ( 7)
2. " بازار بدهی در بازارهای بینالمللی چند برابر بازار سهام است. اما در ایران هنوز بازار بدهی توسعه چندانی نداشته است. از این رو این ابزار میتواند ابزار جذابی برای سرمایهگذاران خارجی در راستای توسعه بازار باشد. " ( 7)
3. " علاوه بر اینکه امکان انتشار اوراق ارزی نیز توسط ناشران وجود دارد. در همین راستا بود که در نشستهای مختلفی ابعاد مهم الزامات تامین مالی بینالمللی برای ناشران بورسی و نهادهای مالی بررسی شد. " ( 7)
4. " موضوع قابل توجه دیگر در سالهای اخیر افزایش قابلتوجه ابزارهای مالی است که زمینه برای توسعه و تعمیق بازار سهام را نیز فراهم کرده است. اوراق آتی، اختیار معامله، معاملات مشتقه و بازار بدهی (اوراق مشارکت، صکوک و گواهی سپرده) از مهمترین این ابزارها هستند. این در حالی است که قبل از سال ۸۷ فقط سهام و حق تقدم در بورس تهران معامله میشد. ارزش بازار بدهی در شرایط کنونی حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان است. " ( 7)
سئوال کننده :
اقدامات بورس ايران براي جذب سرمايه هاي خارجي چيست ؟
پاسخ دهنده ( 7)
1. " تلاشهای بسیاری برای بنگاههایی طالب تامین مالی بینالمللی صورت گرفته است. در این راستا تهیه دستورالعمل برای بحث حاکمیت شرکتی صورت گرفته است. در راستای رتبهبندی حاکمیت شرکتی نیز بورس اوراق بهادار تهران اقدامات شایستهای را انجام داده است تا بتوان شاخصی برای آن تعریف و منتشر کرد. به ویژه اینکه بورسهای خارجی خواستار گزارشگری حاکمیت شرکتی هستند. این موضوع بهعنوان یک اقدام مشترک بین سازمان و شرکت بورس صورت گرفته است. تلاش برای الزام شرکتها به تهیه صورتهای مالی بر اساس استانداردهای بینالمللی (IFRS) میتواند زمینه تامین مالی بینالمللی را فراهم کند، از دیگر اقدامات مهم این شرکت به شمار میرود.این موضوع را باید از این جهت مد نظر قرار داد که در شرایط فعلی ضرروت تامین مالی بینالمللی بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. به ویژه آنکه پتانسیلهای موجود در بازار سرمایه در مقایسه با چند سال اخیر به طرز قابلتوجهی افزایش یافته است. "( 7)
2. "امروزه با توجه به فعالیت چهار بورس در کشور و وجود سپردهگذاری اوراق بهادار، به دنبال ارتقای جایگاه در نظام تسویه بازار سرمایه هستیم. پیشبینی میشود با توجه به روند کنونی، جهشهای مناسبی را در پیش داشته باشیم. این موضوع افزایش ساعت معاملاتی را به دنبال خواهد داشت. بهطوریکه ساعات معاملاتی از ۹ صبح تا ۴ بعداز ظهر ادامه یابد. وی اظهار کرد: به دنبال این هستیم تا بتوانیم معاملات را گسترش داده و باید به سمتی برویم که اختیار معامله با قیمتهای مختلف صورت گیرد. " ( 14)
ﻫ :تفاوت بورس تهران با بورس هاي جهاني
سئوال کننده ( 15) :
چالش عدم شفافيت و عدم گزارش شرکت هاي دولتي ( که سهم بزرگي از حجم معاملات را عهده دار هستند) به بورس را توضيح دهيد .
پاسخ دهنده : ( 15)
" بورس تهران بورس اوراق بهادار ایران شاید در جهان تنها نمونهای باشد که در آن تعداد زیادی شرکتهای دولتی وجود دارد که این شرکتها نقش کلیدی در تغییرات شاخص بورس و حجم معاملات ایفا میکنند، در حالی که این شرکتها اصولا خود را موظف به ارائه گزارشهای شفاف ندانسته و متاسفانه سازمان بورس هم نظارتی در این راستا نداشته است.نمونه این عدم تعهد به ارائه گزارشهای شفاف، در صنایع بزرگ فولادسازی مشاهده میشود که این صنایع عملا گزارشهایی را در اختیار بورس قرار میدهند که با برنامهها و مصوبههای آنها، فاصله زیادی دارد و این عدم شفافیت در ارائه گزارشها در مورد پالایشگاهها و خودروسازیها هم صادق بوده و بنابراین، بورس تهران در عمل هیچ کنترلی روی ۸۰ درصد ارزش جاری بازار سهام ندارد."(15)
سئوال کننده ( 15) :
اين عدم گزارش دهي رسمي که به نفع افراد مطلع درون سيستم و به ضرر سهامداران جزء مي شود ! نظر شما چيست ؟
پاسخ دهنده : ( 15)
"نکتهای که این مساله را جدیتر میکند، این است که به دلیل ارائه نشدن اطلاعات مناسب، سرمایهگذاران بزرگ به سوی اطلاعات میدانی (اطلاعاتی که خودشان به دست میآورند) هدایت میشوند و به این دلیل مشاهده میشود عدهای از اطلاعات درونی شرکتها به صورت غیررسمی استفاده میکنند و این مقدمه ایجاد یک مشکل حاد است زیرا در این میان برخی که اطلاعات کافی دارند به سودهای کلان دست مییابند در حالی که سهامداران خرد از این قضیه متضرر شده و گاهی تمام سرمایه خود را از دست میدهند."(15))
سئوال کننده ( 15) :
راهکار برون رفت از اين چالش چيست ؟
پاسخ دهنده : ( 15)
"بورس تهران ناچار است قواعد بازی را بپذیرد و برای بهبود شرایط فعلی و خروج بورس از تک محصولی بودن باید از مشاوران بورسهای ترکیه، مالزی و حتی پاکستان و سایر بورسهایی که عملا در چارچوب بورسهای جهان به فعالیت میپردازند، استفاده کند؛ ضمن اینکه باید بعد نظارتی را خود بر شرکتهای بزرگ که بسیار هم پایین است، بهبود ببخشد."( 15)
سئوال کننده ( 15) :
چالش تک محصولي بودن بورس تهران و ارائه سهام فقط با نام در بورس تهران چيست ؟
در ديگر بورس هاي دنيا چه مکانيسم هایي وجود دارد ؟ که بايد الگو برداري شود .
پاسخ دهنده : ( 15)
بورس تهران تنها بورس تکمحصولی در دنیا و تنها سهام مورد استفاده در آن ، سهام با نام است در حالی که در سایر بورسها صدها نوع سهام مورد داد و ستد قرار میگیرد که هر کدام برای مورد خاصی ایجاد میشود . به عبارت ديگر در سایر بورسها علاوه بر صدها نوع اوراق بهادار، سهام بی نام، ممتاز و انواع و اقسام اوراق قرضه دولتی و غیردولتی مورد داد و ستد قرار میگیرد ؛ مثلا مقامات بورس نیویورک، اوراق بهادار جدیدی را برای ایجاد تحرک در بازار مسکن (به نام ریتس) طراحی کردند و این اوراق برای مدتی توانست بازار مسکن را رونق بخشد، در حالی که با توجه به رکود در بخش مسکن در ایران عملا در بورس تهران برای تحرک در این بازار اتفاقی نمیافتد و حتی بورس کالا هم متاثر از این رکود است چراکه معامله خاصی در این بازار روی میلگرد و شمش انجام نمیشود.( 15)
سئوال کننده ( 15) :
آيا توزيع سود نقدي بين سهام داران که در ايران رايج است ! مفيد مي باشد ؟
پاسخ دهنده : ( 15)
" در سایر بورسها شرکتها سود را درون شرکت نگه میدارند و به همین دلیل اقدام به بخشودگی مالیاتی روی سود میکنند که صرف افزایش سرمایه شرکتها میشود. در بورس تهران سود هنوز به صورت نقدی پرداخت میشود. شرکت مایکروسافت که از بهترین شرکتهای بورسی جهان است تاکنون فقط یک بار سود نقدی آن هم در حد یک دلار پرداخت کرده و شرکت اپل نیز که در صدر بهترین شرکتهای جهان است تا کنون سود نقدی پرداخت نکرده است." ( 15)
سئوال کننده ( 15) :
اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهم چيست ؟
پاسخ دهنده : ( 15)
چالش دیگر بورس تهران ، عدم استفاده از روشهای کاملا شناخته شده ي انتشار اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهم است . در اولین دوره مدیریت پس از انقلاب برای شرکتهای پتروشیمی خارک و پلیاکلیل برای اجرای طرحهای توسعه آنها، اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهم منتشر شد و بسیار موفقیتآمیز بود ولی متاسفانه در حال حاضر اين مکانيسم متوقف شده است.( 15)
سئوال کننده ( 15) :
نقش شرکت هاي تأمين کننده سرمايه در بورس تهران را چگونه ارزيابي مي کنيد ؟
پاسخ دهنده : ( 15)
تفاوت دیگر بورس تهران با سایر بورسهای دنیا این است در سایر کشورها، بانکهای سرمایهگذاری تأمين کننده سرمايه بورس هستند اما در ایران شرکتهای تامین سرمایه وجود دارند که هیچ شباهتی به بانکهای سرمایهگذاری در دنیا ندارند لذا بهتر بود سازمان بورس تهران اساس نامه برخی شرکتها مثل جی پی مورگان، گلدمن ساکس و مورگان استنلی که به ترتیب بزرگترین بانکهای سرمایهگذاری جهان هستند را به عنوان الگو انتخاب میکرد و به جای شرکتهای تامین مالی از بانکهای سرمایهگذاری استفاده میکرد.( 15)
و: روزنه هاي اميد در بورس نمايان است .
سئوال کننده :
با توجه به نمودار ذيل ( استخراج شده از منبع 9 ) رشد کمي بورس نمايان است ! آيا مي توانيم شاهد ِ رشد کيفي بورس هم باشيم ؟آينده بورس را چگونه مي بينيد ؟
نمودار رشد ارزش معاملات بورس کالاي ايران از سال ِ 1387 تا دي ماه سال 1396
پاسخ دهنده ( 1)
"گذر سالها خود امری مبارک است و جشن پنجاه سال حیات بورس در ایران مبارک باد. پنجاه سال زمانی بس بلند است که بسیار کارها را میطلبد. یادمان نرود که از پایان جنگ جهانی دوم فقط ۷۴ سال گذشته است؛ از سالهایی که اروپا با خاک یکسان شده بود و اروپاییان ویرانهها را به آبادی امروز رساندهاند و از آن هفتاد و اندی سال، اقتصاد بعد از انقلاب ایران چهل سال آن را داشته و نهاد بورس نیز از چنین فرصتی برخوردار بوده است. جا دارد بپرسیم که چقدر موفق بودهایم؟ " ( 1)
سئوال کننده :
با وجود ِ افزايش ِ حجم اعتراضات نسبت به بورس ، شما باز هم روزنه هاي اميد در بورس مي بينيد ؟
پاسخ دهنده ( 1) :
" حجم شکوهها و شکایتها از بورس در پارهای از معاملات خود بیانگر آن است که نفوذ بورس در میان خانوارهای ایرانی حتی بیاحتساب سهام عدالت قابل ملاحظه شده است و این دستاوردی است؛ اما حجم بالای گلهها و نارضایتی از برخی معاملات گویای کیفیت نازل محصولاتی است که میفروشیم و این نقطه ضعفی است. رشد نمایی بازار بدهی در سالهای اخیر بیانگر ظرفیتهای بورس است و این دستاوردی است؛ اما توان بورس در تامین مالی طرحها و بنگاهها گویای ضعف این بازار است." ( 1)
سئوال کننده :
وظيفه ي شهروندان و جوانان تحصيل کرده اين مرز بوم جهت تحول ِ بورس چيست ؟
پاسخ دهنده ( 1) :
" نبود رابطه با دنیا، نقطهای منفی در کارنامه بورس است، اما تعدد نقاط پیوند و اتصال بورس با مردم، نقطهای مثبت است. این فهرست مثبتها و منفیها، داشتهها و نداشتهها، قوتها و ضعفها و... ادامه مییابد. این فهرست انبوهی از وظایف را در پیش روی ما میگذاردکه باید در سالهای آینده به آنها جامه عمل پوشیم. " ( 1)
از سیاهه مثبتها، حضور گسترده جوانان با دانش، متخصص، با انگیزه و در عین حال بلندپرواز و گاه زیادهخواه در بورس بیشک مهمترین تحول بازار در ۲۰ سال اخیر است.بورس پوست انداخته و مدیریت آن و نهادها و بنگاههای وابسته به آن در کف کفایت جوانان تحصیلکرده قرار گرفته است. به دلیل این جابهجایی است که جوانان نمیتوانند مسوولیت کمکاریها و ناتوانیها را به نسل گذشته منتسب کنند. نسل هاي گذشته گوی بازی را به میدان آنان انداختهاند و از آنان انتظار کارآیی، تنوع محصولات، گسترده بازار، ارتباط بینالمللی، تامین مالی،سود، مدیریت ریسک و ... دارند . ( 1)
" فراتر از اینها از نسل جوان است که انتظار سلامت بازار، شفافیت، رعایت حقوق سهامداران کوچک، صحت معاملات و گزارشدهی دقیق دارد. از آنان است که میخواهیم در ۱۰ سال آینده به اندازه عمر ۵۰ ساله بورس دستاورد داشته باشند. " ( 1)
" این ملت مستحق جبران عقبماندگیهاست. " ( 1)
پايان گفت و گو
منابع :
1. در جشن پنجاهمين سالگشت بورس از حسين عبده تبريزي
2. چالش هاي بورس در آغاز انقلاب از رجايي سلماسي
3. پنج موتور رونق بورس از شاپور محمدي
4. موج تحولات در دوران نخستين رئيس سازمان از علي صالح آبادي
5. جايگاه بورس در 50 سالگي از سليمان کرمي
6. روياي 50 سالگي از علي سعيدي
7. بورس تهران نماد شفافيت و نقد شوندگي در اقتصاد کشور از حسن قاليباف اصل
8. فرابورس ايران مهد نخستين هاي بازار سرمايه از امير هاموني
9. رکورد هاي طلايي بورس جوان از حامد سلطاني نژاد
10. سپرده گذاري مرزکزي نبض تپنده بازار سرمايه
گروه رسانه/
امروزه ، مطبوعات در زمینه ی مسائل تحلیلی ، سرعت در اطلاع رسانی ، حركت و پیش بینی برخی از وقایع و رویدادها و ارائه آگاهی های لازم به جامعه،برای بالابردن حساسیت مردم نسبت به واقعیات اجتماعی، نقش به سزایی دارند.
• تعریف مطبوعات
مطالب و نوشته هایی كه چاپ و انتشار می یابد و برای مطالعه در دسترس عموم مردم قرار می گیرد ، اعم از كتاب ، مجله ، ماهنامه ، فصلنامه ، روزنامه و ..... را مطبوعات می نامند. اما در عرف عام ، مطبوعات بیشتر به روزنامه ها و مجله هایی اطلاق می شود كه اخبار روز و جدید در آن به چاپ رسیده باشد.
• پیشینه مطبوعات
از سنگ نبشته ها و جنگ نامه های سلاطین هخامنشی ، ساسانی و سلسله های پادشاهان قدیم كه پیروزیها و وقایع مهم را بر آنها حك می كردند كه بگذریم ، در آغاز سده ی پنجم هجری و به روزگار سلطان محمود غزنوی در غزنین، روزنامه ای به نام روزنامه « ایام » و یا برخی از جراید به همین نام در عراق و شام و به روزگار نظامی گنجوی و پیش از او در شهر گنجه و جاهای دیگر جریده ی ادبی وجود داشته است.
همچنین در زمان سزار ، روزنامه ای به نام « اكتادیورنای » به طور خطی دست نوشته و در فرانسه اخبار ادبی « نوول لیترر» شامل افسانه ها و قطعه های نظم و نثر و قصائد ستایشگران هیات حاكمه روز در دسترس عموم نهاده می شد. این روزنامه ها در واقع كارنامه ی شهریار عصر را در برداشت تا مردم آنها را بخوانند و كارهای انجام یافته را بدانند.
تركان عثمانی كلمه ی « وقایع » را كه جمع « واقعه » به معنی رویداد می باشد به جای روزنامه به كار بردند ، چنانچه قدیمی ترین روزنامه ای كه در سال 1803 در استامبول تأسیس شد ، « تقویم وقایع » نام داشت . در هندوستان « كاغذ اخبار » مانند : « مرآت الاخبار ، شمس الاخبار ، سید الاخبار » و نظایر آنها را به كار بردند . عربها آن را ورقه خبریه ، اوراق حوادث و رساله خبریه نامیدند . در مصر و لبنان كلمه ی جریده ، مجله و صحیفه را مانند «الصحافه » به كار گرفتند.
در ایران ، در آغاز،كلمه ی« اخبار » و « كاغذ اخبار » به كار رفت و اولین تصویر در نشریه ی میرزا صالح كه نخستین نمونه محسوب می شد به تقلید از هندیان به كار رفت ، اما در موقع تاسیس روزنامه رسمی دولتی ، در زمان وزارت امیركبیر كلمه ی« وقایع » را مانند نام «دارالفنون » از عثمانی ها گرفتند و با اضافه كردن كلمه ی اتفاقیه آن را« وقایع اتفاقیه » نامیدند . به تدریج كلمه ی روزنامه كه در معانی مشابه دیگری معمول بود در برابر ژورنال فرانسه متداول شد و دارای مفهوم تازه ای گردید.
• تاریخچه روزنامه نگاری در ایران
روزنامه نگاری در ایران به صورت امروزی از زمان ناصرالدین شاه آغاز ، و روزنامه هفتگی وقایع اتفاقیه كه در سال سوم سلطنت وی یعنی به سال 1190 هـ . ق زیر نظر میرزا تقی خان امیر نظام منتشر شد نخستین روزنامه ایران بود .
در سال 1277 هـ . ق،روزنامه ی دولت علیه ایران كه نشریه ای مصور بود زیر نظر صنیع الدین انتشار یافت . بعدها این روزنامه به نام « روزنامه دولتی » خوانده شد. انتشار این روزنامه تا سال 1324 هـ . ق تحت عنوان « ایران » ادامه داشت و بعد از مدتی وقفه ، دگر بار به سال 1329 هـ .ق به نام « روزنامه رسمی دولت » انتشار یافت. در سال 1283 هـ . ق روزنامه دیگری به نام « روزنامه ملتی » در تهران پخش شد و مقصود این بود كه روزنامه ی مزبور از روزنامه ی دولتی كاملاً متمایز باشد.
نخستین شماره آن در یازدهم محرم 1283 و آخرین شماره آن در بیستم جمادی الاخر 1287 ، انتشار یافته است.در زمان مظفرالدین شاه ، روزنامه « معارف » كه وابسته به انجمن معارف بود انتشار یافت و ریاست عالیه این انجمن را شاه به عهده داشت .
بعد از استقرار مشروطیت،چهار روزنامه ی مجلس ، ندای وطن ، حبل المتین و صبح صادق منتشر شد.
روزنامه ها و مجله هایی كه در دوران مشروطیت به سبك فكاهی منتشر شدند نقش مهمی را در توسعه ی مطبوعات ایفا كردند . مهمترین این نشریه ها بدین قرارند : كشكول ، تنبیه ، حشرات الارض ، بهلول ، شیدا ، شیخ چغندر و... والبته نشریه ی صوراسرافیل كه از نظر مطالب فكاهی مقام اول را داشت . نویسنده ی متون چرند و پرند صور اسرافیل علامه میرزا علی اكبر خان قزوینی معروف به دهخدا بود.
از روزنامه هایی كه در خارج از ایران منتشر می شد و به علت آزادی خواهی مدیرانشان ، ورود آنها به داخل كشور ممنوع بود ، « اختر » به مدیری آقا محمد طاهر تبریزی ، « قانون» به مدیری پرنس میرزا ملكم خان و « حبل المتین » به مدیری شیخ احمد روحی را می توان نام برد.
در دوره ی مشروطیت،بیداری افكار عمومی به سرعت و شدت اوج گرفت و روزنامه ها نفوذ عظیمی در تجدید حیات اندیشه های مردم داشتند . روزنامه های مجلس ، صوراسرافیل، ایران نو ، شرافت ، ثریا و پرورش كه به قلم میرزا علی محمد خان شیبانی كاشانی نگاشته می شد نفوذ زیادی در افكار عمومی داشتند.
از روزنامه های ادبی : تربیت ، ادب و بهار از نشریه های تراز اول محسوب می شدند ، و در این میان فقط سه نشریه ی اقیانوس ، آی ملا عمو و فكر ، مدافع استبداد بودند.
پر تیراژترین ( 000/ 10 نسخه ) روزنامه های ایران در دوران مشروطیت روزنامه مجلس بود كه مذاكره های مجلس را منتشر می ساخت. در دوره دوم مشروطیت قطع روزنامه های روزانه بزرگتر شد ، اما تیراژ آنها كاهش یافت . تعداد روزنامه های ایران در سال 1325 هـ . ق 84 بود و در سال 1328 هـ . ق این رقم به 36 و در سال بعد به 33 مورد تقلیل پیدا كرد.
روزنامه های مهم دوره احمد شاه عبارت بودند از : ایران نو ، شرق ، برق ، رعد ، استقلال ایران ، مجلس ، كوكب ایران ، ستاره ایران ، نوبهار ایران ، كاوه ، شفق ، تجدد ، آزادستان . روزنامه هایی كه توسط زنان منتشر می شد ، عبارت بودند از : دانش ، شكوفه ، زبان زنان و نامه بانوان .
پر تیراژترین روزنامه های ایران در دوران مشروطیت روزنامه مجلس بود.
• روزنامه ها و روزنامه نگاران و وضع مطبوعات در عصر پهلوی
در جنگ جهانی اول كه دولت عثمانی ، به اتحاد مثلث پیوست ، روس و انگلیس از شمال و جنوب در صدد تجاوز و تعرض به ایران بودند و كشتار دسته جمعی و ویرانی و تجاوز به حقوق ملت را كه پیش از آغاز جنگ جهانی در تبریز ، رشت و مشهد آغاز شده بود به بهانه ی مقتضیات جنگ ، تجدید و تشدید ، كردند . روزنامه ها كه بعد از افتتاح مجلس سوم ، آزادی از دست داده در كودتای 1299 را دوباره به دست آورده بودند،در مورد اینكه كشور هدف تعرض سربازان بیگانه و در معرض دخالت نامحدود روس و انگلیس قرار گرفته بود ، در تحریك عناصر ملی و تشویق طرفداران حزبی خود از سیاست تغییر پایتخت ، و مقاومت در مقابل تهاجمات خارجی بسیار مؤثر بودند.
روزنامه های حبل المتین، یادگار انقلاب، خیرالكلام و نسیم شمال در میان ترس و وحشت و اضطراب موجود ، در رشت منتشر می شدند ، با اینكه پس از مدتی كوتاه ، قیام جنگلی ها و انتشار روزنامه جنگل تا حدی توانست به این وحشت پایان بخشد؛ اما باید یادآور شد كه اغلب روزنامه های ایران در دوران چهار ساله ی جنگ بین المللی متأثر از سیاست خارجی دول صاحب نفوذ در ایران یعنی آلمان ، روس و انگلیس بودند . روزنامه ی كاوه در همین زمان به مدیریت سید حسن تقی زاده در برلن منتشر می شد . روزنامه های دیگری كه انتشار آنها از قبل تا این عصر ادامه داشت عبارت بودند از : بهلول ، ادب ، بهار ، مجله های آفتاب ،علمی ، پارسو فردوسی .
بعضی از این مطبوعات تا عصر محمدرضا پهلوی ادامه داشت كه معروفترین آنها : كیهان ، اطلاعات ، رستاخیز ، ایران نوین ، صبح امید ، و مجله های فردوسی ، سیاه و سفید ،امید ایران ، توفیق ( مجله فكاهی ) كیهان هفتگی ، جوانان ، اطلاعات هفتگی و زن روز بودند كه با سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی به جز روزنامه های كیهان و اطلاعات بقیه از صحنه حذف شدند.
• قانون اساسی و مطبوعات
می توان در رابطه با مطبوعات ،به اصول زیر از قانون اساسی اشاره كرد:
- اصل سوم : « بالابردن سطح آگاهی های عمومی در همه ی زمینه ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر از وظایف دولت است » .
- اصل بیست و چهارم : « نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنكه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد . تفصیل آن را قانون معین می كند » .
- اصل بیست و پنجم : « بازرسی و نرساندن نامه ها ، ضبط و فاش كردن مكالمات تلفنی ، افشای مخابرات تلگرافی و تلكس ، سانسور ، عدم مخابره و نرساندن آنها ، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حكم قانون » .
- اصل یكصد و شصت و هشتم : « رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاكم دادگستری صورت می گیرد. نحوه ی انتخاب ، شرایط و اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می كند» .
منبع : tebyan.net
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در اولین روز سفر، ملاقات و بازدیدهایی از بخش های آموزشی این کشور داشتیم.
نماینده مردم کرمان و راور در مجلس دهم شورای اسلامی با اشاره به بازدید از مرکز سیاست گذاری آموزشی کشور فنلاند، گفت: در این بازدید توضیحات مفصلی در خصوص نحوه سیاست گذاری ارائه شد به نحوی که از سال 1970 به این سو سیاست هایی در بازه های 10 و 20 ساله دنبال کردند و هدف هر دوره آموزشی، تحصیلی و هر کلاس مشخص شده است.
وی ادامه داد: بر اساس قوانین کشور فنلاند، معلم این اختیار را دارد که بر اساس توانمندی خود روشی به کار گیرد تا به هدف تعیین شده برسد تا حدی این اختیار وجود دارد که می تواند به نوعی محتوا را تطبیق دهند تا هدف محقق شود.
تاکید مدارس فنلاندی به خلاقیت و نوآوری
این نماینده مجلس با بیان اینکه سیستم آموزشی فنلاند توجه جدی به مسائل اخلاقی،خلاقیت، نوآوری و سبک زندگی در دانش آموزان دارد، بیان داشت: به حدی این موضوع برای آنها مهم است که محفوظات کمتری دارند و بر روش علمی و خلاقیت تکیه دارند.
رئیس کمیسیون آموزش وتحقیقات مجلس شورای اسلامی با اشاره به بازدید میدانی از مدرسه ای در فنلاند اظهار داشت: تمام آنچه که به طور تئوری بیان شده بود در حوزه عمل در مدرسه ملاحظه شد آنها به خلاقیت، ابتکار، نوع آوری و سبک زندگی به صورت عملیاتی توجه می کنند.
منزلت اجتماعی معلم در حد رئیس جمهور است
زاهدی با اشاره به بازدید از روند تربیت معلم در فنلاند که شبیه دانشگاه فرهنگیان ایران بود، گفت: روش تربیت معلم در این کشور در موارد چون شیوه گزینش شبیه روش ایران است، هر کس در این کشور معلم می شود باید فوق لیسانس داشته باشد و منزلت اجتماعی او در حد رئیس جمهور است و معلمان به شغلشان افتخار می کنند.
وی بیان داشت: در موضوع رتبه بندی فرهنگیان در ایران نیز بارها تاکید کردند که باید به منزلت معلمان نیز توجه شود، در این سفر از دانشکده فرهنگ بازدید شد، سردیس فردوسی شاعر ایرانی در ورودی این دانشگاه خود نمایی می کرد مدیر این دانشگاه تاکید داشت که قصد دارد میز زبان فارسی و در صورت توان کلاس آموزش زبان فارسی را برگزار کند.
این نماینده مجلس با اشاره به جلسه ای که با مسئول روابط بین الملل دانشگاه فرهنگ داشت، گفت: اطلاعات جامعی از برنامه ریزی و نحوه انتخاب و جذب استادان ارائه کردند آنها نیز مانند ایران اطلاعیه جذب مدرس در سراسر کشور منتشر می کنند اما تصمیم دارند این اطلاعیه را جهانی کنند تا هز فردی که بهتر بود برای استادی جذب شود.
22درصد بودجه دانشگاه صرف کارهای پژوهشی می شود
زاهدی با بیان اینکه مسئولان دانشگاه خواهان جذب دانشجوی ایرانی هستند، بیان داشت: آنها برای بودجه دانشگاه از دولت اعتبار نمی گیرند و 22درصد بودجه دانشگاه صرف کارهای پژوهشی می شود.
این نماینده مجلس با تاکید براینکه در فنلاند دانشگاه یا مدرسه خصوصی وجود ندارد، اظهار داشت: در این کشور 2700 مدرسه وجود دارد که 60 مدرسه به صورت پایلوت برای بررسی سیستم آموزشی جدیدی در نظر گرفته شده است با این حساب همه مدارس تحت پوشش دولت هستند و برای معلولان یا تیزهوشان مدرسه ویژه ندارد و تساوی آموزش در این کشور حاکم است و تبعیض معنا ندارد./
خبرگزاری خانه ملت
پایان پیام
گروه گزارش/
« صدای معلم " پیش تر در گزارشی چنین نوشت : ( این جا )
موضوع " نظافت و پاکیزگی در مدارس " یکی از بحث های مهم و البته در حاشیه نظام آموزشی ما است که کم تر به آن پرداخته شده است .
آموزش هایی که در مدارس و نیز خانواده ها ارائه می شود شاکله رفتاری آنان را در سنین بزرگ سالی تشکیل می دهد .
بیش از 50000 نیرو در وزارت آموزش و پرورش در پست خدمتگزار و سرایدار مشغول به کارند و این در حالی است که بر اساس شواهد و نیز گزارش ها وضعیت بسیاری از مدارس از این نظر مطلوب نیست .
زنگ آشوجی یا نظافت در مدارس ژاپن :
در زنگ نظافت همه دانش آموزان ، محیط کلاس و مدرسه را تمیز می کنند . دانش آموزان پس از پایان کلاس های درس ، مدرسه را کاملا تمیز می کنند. آشوجی یا همان تمیزکردن مدرسه ، شامل جارو کردن کلاس ها و راهروها، تمیز کردن سطل های زباله ، تمیز کردن تخته ها و دیگر قسمت های مدرسه است.
در مدارس ژاپن ، پست خدمتگزار وجود ندارد.
در طرحی ابتکاری و قابل تقدیر رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان کامیاران از اجرای موفقیت آمیز طرح مدرسه بدون خدمتگزار در این شهرستان خبر داده است .