مقدمه
فرا گرفتن از یکدیگر اصلی مهم برای تداوم نسل بشر است. این یاد گرفتن یا به طور تقلیدی و کپی برداری ، صورت می گیرد و هدف از آن پیاده سازی عین رفتار ، برنامه و عمل دیگری است و یا عالمانه و آگاهانه و با مطالعه و زمینه سازی و بومی سازی انجام می گیرد و یا هم با تلاش و کوشش افراد جامعه به تولید مستقل دانش و تجربه منتهی می شود. اگر به اوضاع کشورهای برتر آموزشی جهان دقت کنید ، آنان یا شق دوم فراگیری را به نحو احسنت و حتی بهتر از عملکرد کشور مبدأ ، عملیاتی ساخته اند و برای همین به موفقیت خیره کننده ای دست یازیده اند و یا با خلاقیت و سرمایه گذاری و مدیریت فوق العاده ، شق سوم را عینیت بخشیده اند. و ما هر وقت خواسته ایم به قصد تقلید از آنها طرح و برنامه ای را در کشور خود پیاده سازیم یعنی شق اول را تحقق بخشیم ، نتایج وارونه ای به نمایش گذاشته ایم ، چون ما بِسترها را مناسب سازی نکرده و یا آن طرح و برنامه را بر اساس شرایط و فرهنگ خود هماهنگ ننموده ایم .
در ادامۀ بخش نخست ( این جا ) که در آن به بررسی دلایل پیشرفت دو کشور برتر نظام آموزشی جهان یعنی کره جنوبی و ژاپن در دورۀ ابتدایی در سال 2017 پرداخته بودم ، حال به بررسی وضعیت آموزشی سه کشور برتر دیگر یعنی سنگاپور و هنگ کنگ و فنلاند در همین دوره و سال می پردازم.
3 - سنگاپور
" سنگاپور ، داستان موفقیت فوق العادهای به شمار می رود ، به طوری که توانست در کمتر از 50 سال ، از جزیرهای فقیر و فاقد درآمد و با آمار بالای بیسوادی ، تبدیل به کشوری بشود که در ردیف کشورهای توسعه یافته و پیشرفته قرار بگیرد. سنگاپور در دوران استعمار و پس از آن هم از وضعیت ستیز و اختلاف بین اقلیتهای قومی و دیگر اقشار جامعه رنج می برد و پس از استقلال و جدایی از مالزی در سال 1965، نخست وزیر سنگاپور (لی کوان یو) متوجه شد که آموزش و پرورش تنها راهی است که از طریق آن میتوان بر مشکلات جامعه سنگاپور غلبه کرد و عملا به ایجاد یک نظام آموزشی شایسته سالار پرداخت و این نظام هم مدل مورد نیاز محقق شدن سیاستهای اقتصادی مالزی را تشکیل داد که امروز به آن دست یافته است .
ویژگی بارز سیستم آموزشی سنگاپور ، وجود معلمان و مدیران با کفایت و مجرب و رهبران توانمند با توانایی ایجاد چشماندازهای بلندمدت است که آن را متمایز می کند. سنگاپور دارای نظامی آموزشی است که از سیستم 6.2.2 پیروی میکند و برنامه های درسیاش به خوبی تدوین شدهاند و معیارهای آن با روشهای نوین یادگیری و روشهای سنجش و ارزیابی همسویی دارند. سیستم حکومتی سنگاپور دستخوش بسیاری از جنبشهای اصلاحی شد ، که بارزترین آنها در سال 1997 و زمانی بود که که دولت دست به یک اقدام اصلاحطلبانه زد که با عنوان (مدل متمرکز بر توانایی سنگاپور) شناخته شد که هدف آن تأسیس مدارس جدیدی بود که ( مدارس تفکر ) نام داشت.
این مدل بر چهار محور متمرکز شده است که عبارتند از : استفاده از معلمان مجرب ، مستقل بودن مدارس ، لغو سیستم بازرسی ، تقسیمبندی مدارس به چهار گروه . سنگاپور در سال 2006 ، چهارمین اقدام اصلاحطلبانه را تحت نظام جدیدی با عنوان " آموزش کمتر ، یادگیری بیشتر" عملی ساخت و به لطف این دو سیستم آموزشی ، سنگاپور توانست در آزمونهای بین المللی به موفقیتی چشمگیر برسد و رتبه ای در سطح بالاتر در میان کشورها به خود اختصاص دهد. " (1)
وجوه متمایز :
1 - اگر دقت کنید همۀ کشورهای برتر آموزشی جهان تا حال از یک موقعیت درهم ریخته و استبدادی نظام سیاسی به گزینش سیاست توسعه نظام آموزشی دست یازیده اند. شرایط نامساعد نظام های سیاسی حاکم ، تنها مسیر رهایی آنان را در آموزش خلاصه کرده است. البته قبل از آن در برانگیختگی و بیداری افکار و عزم ملی در جهت انجام هر نوع اصلاحاتی که آنان را از وضعیت اسفبار دیکتاتوری و ظلم رهایی بخشد ، تلاش کرده اند. حداقل این فصل مشترک سه کشور بررسی شده تا حال است.
2 - به دلیل اِشرافیت مسئولان به اهمیت امر آموزش در سنگاپور ، رسیدن به اصلاحات جدید در کمتر از 50 سال ممکن گردیده است ، آن هم در کشوری که جزیرهای فقیر و فاقد درآمد و با آمار بالای بیسوادی ، بوده است !
3 - پس از استقلال و جدایی از مالزی در سال 1965، نخست وزیر سنگاپور (لی کوان یو) متوجه شد که آموزش و پرورش تنها راهی است که از طریق آن میتوان بر مشکلات جامعه سنگاپور غلبه کرد. چیزی که تا امروز هیچ مسئولی در کشورمان اهمیت آن را ندیده است و بدان ارجی درخور ننهاده است. ین شرط لازم و ضروری برای حیات بشری است اما کانال تزریق و یا تبلیغ آن در هیچ کشوری ، آموزش و پرورش نیست
آری ، تنها مسیر نجات ملل ، توجه زیربنایی به آموزش است. در کشور های برتر آموزشی ، آموزش و پرورش زیربنای سیاست های دولت را تشکیل می دهد و در کشور ما رو بناترین اصل ، آموزش است.
4 - نخست وزیر سنگاپور عملا به ایجاد یک نظام آموزشی شایسته سالار همت گماشت . سنگاپور نه تنها متحول شد که به طور هم زمان مدل مورد استفاده اش موجب ایجاد تحول در نظام آموزشی - اقتصادی کشور مالزی نیز شد. نظام آموزشی شایسته سالار ، یعنی استفادۀ بهینه از توانایی های تجربی و علمی افراد که به ایجاد خودباوری در دانش آموز و معلم و مدیر و هم چنین تقویت اراده و همّت و خلاقیت و استعداد همۀ افراد منجر شد.
5 - سیستم آموزشی در سنگاپور نسبت به سایر کشورها ، با وجود معلمان و مدیران با کفایت و مجرب و رهبران توانمند با توانایی ایجاد چشماندازهای بلندمدت متمایز میشود. تصور این که تمامی ایرادات فقط در معلم خلاصه می شود و یا در تربیت او و یا در کمبودها و یا در فرد مسئول غیرمتعهد و...... از سبب های برون افکن در جامعه ماست که ازرسیدن به اهداف اصلی ، ما را باز می دارد. آنان همه چیز را مکمل یکدیگر و ممتاز می پسندند و ما مسایل را منفصل از یکدیگر و در اتهام زنی به دیگری تعقیب می کنیم. ما در دور باطل علت یابی سرگردانیم ، اما آنها روزنۀ رهایی را در اعتلای آموزش باور کرده اند. آنان هر نوع پیشرفت فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و حتی سیاسی را در آموزش خلاصه می کنند و ما همۀ این موارد را فقط در سیاست جمع می زنیم . آنها رهایی یافته اند و ما در تداخل علل ، همچنان ناتوان مانده ایم.
6 - نظام آموزشی سنگاپور 6.3.3 است و معیارهای آن با روشهای نوین یادگیری و روشهای سنجش و ارزیابی همسویی دارند. بارزترین اصلاحات در سال 1997 و زمانی بود که که دولت دست به یک اقدام اصلاح طلبانه زد که با عنوان (مدل متمرکز بر توانایی سنگاپور) شناخته شد که هدف آن تأسیس مدارس جدیدی بود که (مدارس تفکر) نام داشت. نکته ای که حائز اهمیت است علیرغم تعدد اصلاحات انجام شده در کشور سنگاپور ، به جای تناقض و درهم ریختگی مدیریتی و یا ساختاری ، شاهد انسجام و وحدت رویه در انجام اصلاحات هستیم . اما چرا و چگونه نظام آموزشی ما با تزریق طرح های غیرهمسو و با اهداف متضاد ، دچار تناقضی آشکار و آشفتگی مخربی می گردد ؟ حلقۀ مفقوده در نحوۀ باور مسئولان ما نسبت به آنان قرار دارد. آنان اشتباه را قبول و ارادۀ جبران آن را دارند و ما هنوز با شهامت معترفیم که بهترین هستیم !
7 - ایجاد مدارس تفکر در سنگاپور ، از اهّم دلایل برتری آموزشی این کشور است که بر چهار محور تمرکز داشت : معلمان مجرب ، مستقل بودن مدارس ، لغو سیستم بازرسی ، تقسیمبندی مدارس به چهار گروه . اما ما اصولا با خود تفکر مشکل داریم چون تفکر در کشور ما فرآیندی ناخوشایند محسوب می شود و گاه حتی تصور مخرب بودن آن نیز حاکمیت دارد! معلم مجرب تربیت نمی کنیم ، مدارس که سهل است مدیران و ادارات ما هم مستقل نیست ، بدون سیستم نظارتی - بازرسی ، برخی از ما ایرانی ها دلیلی برای فعالیت جدّی نداریم و آقا بالاسر برای ما به منزلۀ اهرم حرکت است.
8 - سنگاپور در سال 2006 ، چهارمین اقدام اصلاح طلبانه را تحت نظام جدیدی با عنوان " آموزش کمتر ، یادگیری بیشتر" عملی ساخت . ما در تدوین کتب درسی ، وسواس شدیدی در آموزش کلی و بیش از حد مفاهیم را داریم . احساس می کنیم اگر دو را یاد دهیم اما میلیارد را آموزش ندهیم فردا او نمی تواند به وقت اختلاس و رشوه گیری و در کل مفاسد اخلاقی و اقتصادی ، صفرهای باد آوردۀ پول ملی را به شمارد ، لذا محتوای آموزش در کشور ما شدیدا درهم تنیده است که تجربه نشان می دهد راهی است که به ترکستان می رود. دقت کنید نظام جدید سنگاپور از سال 2006 تاکنون با عنوان " آموزش کمتر ، یادگیری بیشتر" بنا نهاده شده است یعنی با محفوظات صِرف ، به انباشت ظرفیت مغز نمی پردازند و به کودک فرصت بهره مندی از خلاقیت و استعداد و ذوق و علاقه را هم می دهند . یعنی باروری متزاید نظام آموزشی و ما در واقعیت ، نظام آموزشی خود را با انباشت یاددهی های بیشمار ناهمگن ، عقیم می سازیم .
9 - چهار دورۀ ممتاز اصلاح نظام آموزشی در سنگاپور یعنی :
الف - دورۀ قبل از جدایی از خاک مالزی .
ب - دورۀ بعد رهایی از تسلط مالزی در سال 1965 .
ج - دورۀ اصلاحی در سال 1997 و ایجاد مدارس تفکر.
د - دورۀ اصلاحی در سال 2006 با تعقیب هدف " آموزش کمتر ، یادگیری بیشتر" و تمرکز بر مدل استفاده از معلمان مجرب ، مستقل بودن مدارس ، لغو سیستم بازرسی ، تقسیمبندی مدارس به چهار گروه.
هر چهار دوره در راستای تکامل یکدیگر و به طور سیستماتیک انجام شده است و تناقضی در حرکت وجود ندارد. در سایۀ دو سیستم اصلاحی آخر یعنی بند " ج و د " ، سنگاپور توانسته است در آزمونهای بین المللی به موفقیتی چشمگیر برسد و رتبه ای در سطح بالاتر در میان سایر کشورها به خود اختصاص دهد.
10 - و مهمترین و آخرین شگفتی سنگاپور در کسب رتبۀ سوم جهان ، این است که تا سال 1965 ، جزوی از خاک مالزی بوده است اما اراده و عزم سنگاپور در امر آموزش ، نه تنها باعث ایجاد تحولات اساسی در این کشور شد بلکه به طور هم زمان مدل مورد استفاده اش موجب ایجاد تحول در نظام آموزشی - اقتصادی کشور مالزی نیز گردید.
سنگاپور کوچکترین کشور جنوب شرقی آسیا است. مساحت آن ۷۱۸ کیلومتر مربع کمی کوچکتر از بحرین است و جمعیت آن 5.293 میلیون نفر است.
4 - هنگ کنگ
" هنگ کنگ تا سال 1997 مستعمره انگلیس بود و یک نظام آموزشی بریتانیایی داشت ، اما پس از خروج استعمارگران در سال 2000 ، مقامات این کشور اقدام به تغییر نظام آموزشی کردند یعنی سیستم 6.3.3 و مقامات متوجه شدند که آموزش و پرورش ، دروازهای برای آینده است ، لذا به جای روشهای تلقین و حفظ مطالب درسی ، بر یادگیری تمرکز کردند. مقامات توجه ویژهای نسبت به قشر معلمین معطوف داشتند که این امر آنان را تشویق کرد تا تمام تلاش خود را برای امر تعلیم و تربیت به کار ببرند و در نتیجه باعث شد که آوازه معلمان بالا برود و به پای شهرت سوپراستارها برسد تا جایی که عکسهای معلمان را به نشانه تقدیر از آنها در خیابانها نصب می کنند. " ( همان منبع)
وجوه متمایز
1 - و باز استعمار و باز به خود آمدن ملت و دولتی دیگر . ظاهرا شرایط استعمار در طول تاریخ ، علیرغم اهداف سیاسی - نظامی استعمارگران ، به نفع و مصلحت ملل تحت مستعمره تمام شده است ! اصل قابل توجه : ارادۀ این ملل در تسخیر شرایط ایده آل و برتر ، قرار گرفته است و آنان به ابراز عجز و ناتوانی و مویه و زاری و شیون نپرداخته اند، آنان کپی برداری جاهلانه و مقلّدانه از دیگر کشورها نکرده اند ، آنان از تاریخ پیشرفت دیگر کشورها عبرت گرفته اند!
2 - فقط 18 سال از بیرون آمدن هنگ کنگ از زیر یوغ استعمار بریتانیا ، سپری شده است و شدت و حدّت فعالیت های اصلاحی و جبرانی در حد معجزه ، آنان را در رتبه چهارم آموزش برتر دورۀ ابتدایی قرار داده است ! ما هم چهل سال پیش از شرایط استبداد و ظلم به شرایط مطلوب تری روی آورده ایم و هنوز اسیر هزار پیچ در هم تنیدۀ مشکلات لاینحل هستیم .
3 - آنان متوجه شده اند که آموزش و پرورش ، دروازهای برای رسیدن به آینده ای روشن است. دین شرط لازم و ضروری برای حیات بشری است اما کانال تزریق و یا تبلیغ آن در هیچ کشوری ، آموزش و پرورش نیست. خمیرمایۀ اصلی آموزش و پرورش ما دین و تقویت ایدئولوژی است ، کارکردی که وظیفۀ دیگر نهادها و سازمانهاست . غفلت و بی اعتنایی ما نسبت به آموزش و پرورش دقیقا از تمامی نتایج آن در هر حیطه ای هویداست.
4 - به جای روشهای تلقین و حفظ مطالب درسی ، بر یادگیری تمرکز کردند . گلوگاه خطاهای مدیریتی ما در انتقال آموزش ، همین خطای محرز و آشکار ، دَمار از روزگار نظام آموزشی ما در آورده است و زحمات همۀ نیروها را بالاخص معلمان و دبیران را به باد هوا داده است. سه عامل مهم یعنی زمان ، انرژی و سرمایه از جمله موارد هدر رفت روش آموزش تلقینی و حفظی است.
5 - مقامات هنگ کنگ توجه ویژهای نسبت به قشر معلمین معطوف داشته اند که این امر آنان را تشویق کرد تا تمام تلاش خود را برای امر تعلیم و تربیت به کار برند و در نتیجه باعث شد که آوازه معلمان بالا برود و باز فاجعه ای دیگر در کشور ما . یعنی اصلا ندیدن معلم . یعنی حذف معلم از ردۀ شاغلان . یعنی با اختصاص کمترین حقوق مدنی و اجتماعی از او بیگاری کشیدن. یعنی گه گاه او را با تجمعات جلوی مجلس و سازمان بودجه و وزارت آموزش و پرورش دلخوش کردن . یعنی نادیده گرفتن 1700000 معلم و دبیر شاغل و بازنشسته و برای چندین هزار دانشجو معلم و 13 - 14 میلیون دانش آموز . مسئول بزرگوار ، قبول داشته باشید که ره رفته مقصد نهایی برای خردمندی و پیشرفت و تعالی کشور نیست.
هنگ کنگ ۲٬۷۵۵ کیلومتر مربع مساحت دارد و شهری است جزیرهای در جنوب چین با هفت میلیون و ۲۳۰ هزار نفر جمعیت.
5 - فنلاند
" فنلاند در طول دههها به دلیل منابع محدود، بحرانهای زیادی را متحمل شد، لذا دولت فنلاند از دهه هفتاد برای اصلاح اقتصاد کشور وارد عمل شد ، اما بحرانهای اقتصادی در دهه نود قرن گذشته میلادی و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، شدت گرفت و میانگین بیکاری به 20 درصد افزایش یافت که بالاترین نرخ بیکاری در کشور بود، دولت فنلاند متوجه شد که اصلیترین عامل رشد اقتصادی ، آموزش و پرورش میباشد، در نتیجه ، دولت استراتژیهایی را به کار بست که از 40 سال پیش ، کمک قابل توجهی به پیشرفت آموزش و پرورش کرده است ، از جمله:
* آموزش و توانمندسازی معلمان در دانشگاههای فنلاند.
* شرط داشتن مدرک کارشناسی ارشد.
* اعطای استقلال کاری به معلمان از جمله : حق انتخاب برنامه درسی با مشارکت دانش آموزان ، تدوین برنامه جامع ملی برای اصلاحات ، انجام اقدامات متعددی در خصوص ساختار مدارس و تبدیل آنها به برنامههای آموزشی به منظور ایجاد انگیزه در دانش آموزان جهت استفاده از مهارت های تفکر ، حل مشکلات و کار گروهی .
" اکثر مردم فنلاند در سال 2000 و هنگامی که متوجه شدند فرزندانشان به رتبههای برتری در آزمونهای بین المللی دست یافتهاند ، شوکه شدند و گفتند که این امر “ اتفاقی بوده است”، اما در سال های بعد یقین حاصل کردند که این پیشرفت ، بازتاب توسعه آموزش در فنلاند بوده است ، و به لطف پیشرفت آموزش و پرورش ، اقتصاد هم به تبع آن پیشرفت چشمگیری داشته و فنلاند به یک کشور اقتصاد رقابتی جهانی تبدیل شد." ( همان منبع )
وجوه متمایز
1 - عمده دلیل حرکت بسوی پیشرفت در نظام آموزشی ، محرکۀ اقتصادی بوده است چون در طول دهه ها به دلیل محدویت منابع طبیعی ، بحران های زیادی را شاهد بوده است. فنلاند از دهه 70 اقدام به اصلاحات نموده اما با فروپاشی نظام کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی ، بحران های اقتصادی اش بیشتر و نرخ بیکاری به بالاترین حد یعنی 20 درصد رسیده است. علت تکرار این مطالب ، توجه به اهمیت شرایط آشوب و بحران و درهم ریختگی سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی جوامع و انتخاب مسیر رهایی آنان از کانال آموزش و پرورش است. نه انقلاب ، نه جنگ و نه برجام ، برای مسئولان ایرانی چنین ضرورتی را الزامی نساخته است و ملت همسو با آنان ، هنوز در سردرگمی وحشتناکی به سر می برند که شبیه به سر بردن فردی در کُمای چندین ساله است. ظاهرا ما حیات نباتی داریم نه انسانی ! چون این همه غفلت و گنگی سزوار ایران و ایرانی نیست.
2 - دولت فنلاند متوجه شد که اصلیترین عامل رشد اقتصادی ، آموزش و پرورش است ، مثل چهار کشور قبلی . در نتیجه ، دولت استراتژیهایی را به کار بست که از 40 سال پیش ، کمک قابل توجهی به پیشرفت آموزش و پرورش کرده است. اگر دقت کنید دولت وارد عرصۀ ایجاد تغییر شده است نه وزیر آموزش و پرورش . رئیس دولت ما ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی را نیز برعهده دارند و بهتر و بیشتر می بایست به این مهم واقف باشند! هیچ کشوری به رشد اقتصادی نرسیده است مگر آن که از اهرم آموزش و پرورش سود جسته باشد. ما اصلا متوجه تعاملات متقابل نظام های موجود در جامعه نیستیم . هر نظام برای خود مسیری در پیش گرفته است و در حال حرکت است. آموزش و پرورش باید به نظام اقتصادی نیروی کار کاردان و ماهر تربیت کند و نظام اقتصادی می بایست هر نوع امکان رشد و توسعۀ آموزشی را فراهم سازد ، با تخصیص بودجۀ مناسب و تأمین تکنولوژی آموزشی .
3 - آموزش و توانمندسازی معلمان در دانشگاههای فنلاند. اصولا دانش ، خرد ، تعقل ، اندیشه ورزی ، خلاقیت و تفکر ، انتقاد و مطالبه گری ، در دانشگاه موج می زند . محل تربیت معلم ماهر و مجرب فقط و فقط دانشگاه است و ما در مراکز تربیت معلم خود حتی با نام دانشگاه نیز کلی زمان و سرمایه و منابع را هدر می دهیم چون نتایج ارزنده ای حاصل نمی شود.
4 - شرط داشتن مدرک کارشناسی ارشد برای دورۀ ابتدایی در فنلاند و ما هنوز در تفکر برتری معلمان و دبیران با تحصیلات بالای کارشناسی و گاه حتی خود کارشناسی در تناسب تدریس به دوره های بالاتر هستیم و تصور ما این است که تدریس آب ، بابا برای من با تحصیلات کارشناسی ارشد یعنی حقارت شغلی و توهین به شعور برجسته ام.
خیلی وقت است که جامعه به سطح تحصیلات کارشناسی و یا لیسانس ، پاسخ خوشایند نمی دهد، چون سرعت و سطح دانش افزایش یافته و برای دسترسی به آن باید سطح تحصیلات افراد نیز بالاتر رود. همان طور که روزگاری دیپلم ارزشمند بود اما بنا به مقتضای زمان نه ارزشی برای آن باقی ماند و نه فاکتوری برای استخدام شمرده شد. اگر ما مصرف کنندۀ تکنولوژی هستیم و در برابر سرعت تغییرات به روز رسانی آن شگفت زده و درمانده ایم ، باید این مهم را هم بپذیریم که سطح دانش افراد باید بالاتر رود.
5 - اعطای استقلال کاری به معلمان از جمله : حق انتخاب برنامه درسی با مشارکت دانش آموزان ، تدوین برنامه جامع ملی برای اصلاحات ، انجام اقدامات متعددی در خصوص ساختار مدارس و تبدیل آنها به برنامههای آموزشی به منظور ایجاد انگیزه در دانش آموزان جهت استفاده از مهارت های تفکر ، حل مشکلات و کار گروهی . و ما با هزار طرح و بخشنامه و آئین نامه و تز و توجیه و..... دست و پای معلمان را در بتن ، سفت کاری می کنیم تا مبادا دست از پا خطا کنند و آزادی عمل داشته باشند . آنان اشتباه را قبول و ارادۀ جبران آن را دارند و ما هنوز با شهامت معترفیم که بهترین هستیم !
6 - از سال 2000 به بعد ، کشور فنلاند با کمترین فاکتور اما اساسی ترین شاخص پیشرفت ، توانست هم اقتصاد خود را رونق بخشد و به یک کشور اقتصاد رقابتی جهانی تبدیل شود و هم آموزش و پرورش را به ارتقا برساند.
فنلاند کشوری است در منطقه اسکاندیناوی در شمال اروپا . مساحت آن ۳۳۸٬۱۴۵ کیلومتر مربع ، هشتمین کشور در اروپا و پس از جمهوری کنگو شصت و پنجمین کشور در جهان است. این کشور ۵٫۴ میلیون نفر جمعیت دارد.
سخن آخر
تجربیات پنج کشور برتر در حیطۀ آموزش و پرورش ، نشان داد که این کشورها از مشکلات اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی فراوانی رنج میبردند، اما از طریق ایجاد سیستمهای آموزشی قوی که به رشد اقتصادی و اجتماعی این کشورها کمک کرد، توانستند توانایی های بسیاری بدست آورند و این امر باعث شد تا در ردیف کشورهای پیشرفته قرار بگیرند. دولت و ملت آنها همسو با یکدیگر خواستند و موفق شدند.
اصلی ترین وظیفه و سنگینی رسالت در جامعه ما نیز بر دوش دولت است که پتانسیل های نهفته را به فعلیت درآورد و اراده و تفکر اصلاح نظام آموزشی را در خود و ملت ، تقویت نماید. تا زمانی که آموزش و پرورش در جامعۀ ما به عنوان حلقۀ مفقودۀ رشد و توسعۀ اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و حتی سیاسی ، همچنان نادیده گرفته شود و متعاقب آن به نقش و جایگاه و اهمیت معلمان در ایجاد هر نوع تغییر شایسته و ارزنده، اعتقادی وجود نداشته باشد ، کشور ما در هیچ جنبه ای خصوصا در حیطۀ نظام آموزشی توانایی مطرح شدن در بین کشورهای مدعی را نخواهد یافت. باور کنیم که ما عقب مانده ایم چون از آموزش و پرورش غافلیم.
1) مطالب داخل گیومه عینا از این منبع آورده شده است : مرکز مطالعات و برنامه ریزی البیان – نگاهی به 5 نظام برتر آموزشی در جهان . 2017-12-24 - کد خبر 14899 .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
من یک گفتار در مورد نظام آموزش و پرورش هنگ کنگ در سایت شما خواندم اما متأسفانه سرشار از خود زنی و خود کم بینی و مرغ همسایه غاز دانستن بود. امثال آقای حبیبی که به ظاهر با پولی شدن مدارس مخالف بود و امثال شما، همان حامیان دولتی هستید که با حمایتهای خودتان به اسم اصلاحات و تدبیر بهش رأی دادید و با دم زدن از آزادی...
به گمانم امروز برخی از معلمین بیش از حد لزوم سیاست زده شدهاند و چون مبنای محکمی هم ندارند دقیقا در روش و منششان هم دچار افراط میشوند.جان نایافته از هستی بخش/ کی تواند که شود هستی بخش... خدا عاقبت دانشآموزان این منلکت رو به خیر کنه.
جناب نوشته ها بر اساس داده های عینی
تنظیم می شوند نه میل و رغبت حضرتعالی.
اگر حقیقتا قوی هستید پیشنهاد می کنم توازن داده ها را تغییر دهید و گر نه سیلی
زدن پشت یک نام پر از کینه و نفرت ، که
هیچ بار تحول زایی ندارد ، از همگان برآید.
کرونا هم نتوانست برخی را به خود آورد، کاش قدری می توانستیم هنگام برچسب زدن ، سرنوشت آنان را از ذهنمان بگذرانیم. لطف نمایید مدرک و یا مدارکی برای ادعاهایتان ، حداقل در لابلای
سطور نوشته هایم ، ارائه دهید.
واقعا انسانهای ضعیف ، پشت بی مروّتی فضای مجازی ، خوب پسر شجاع می شوند.
حداقل بنده با هویتی مشخص ، شهامت عرض اندام دارم ، شما چطور؟
افرادی چون شما با ایستایی اندیشه های
خود ، ضربه مهلکی به عاقبت دانش آموزان
این مملکت وارد می آورید.
قدری آستانه تحمل خود را با مطالعه بیشتر
در این روزهای کرونایی بیفزایید تا شاید
فردا در کلاس درس ، نجات غریق
دانش آموزان مملکت گردید.
گه گاهی نگاه عمیق به خود در آئینه ، بد نیست .
پایگاه خبری تحلیلی نامه
تشخیص به موقع کرونا و آزمایشها و تستهای متعدد و فراوان و قرنطینه کردن سریع مبتلایان و مشکوکان، رمز موفقیت سنگاپور و هنگ کنگ برای کنترل کرونا بوده است.
فرقی نمی کند چون داده ها سخن می گوید.
سنگاپور سکاندار رتبه اول در بین مدارس کشورهای جهان است. در این کشور ۲۸ الی ۳۰ درصد از بودجه عمومی صرف مخارج آموزش میشود. نرخ باسوادی در این کشور ۹۶ درصد است و سرانه آموزشی هر دانش آموز، ١١هزار دلار است. یعنی دولت سنگاپور سالانه ۱۱ هزار دلار برای هر دانش آموز هزینه میکند. لازم به ذکر است که بر اساس آمار سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی میانگین سرانه دانش آموزان کشورهای دنیا ۹۳۱۳ دلار آمریکا است. حقوق پایهی معلمان نیز سالانه ۳۴۸۰۰ دلار است.
کد خبر: 99121712542
ایسنا/ برترین دانشگاههای جهان در هر رشته کدامند؟
علاقمندان با مراجعه به این منبع شاهد خواهند بود که این دانشگاه ها بیشتر در دو کشور آمریکا و انگلیس قرار دارند.
برای شگفتی بیشتر لازم است اشاره
کنم که سه دانشگاه از سنگاپور! و فقط یک دانشگاه از چین در رتبه بندی
قرار گرفته اند.
و ۲ دانشگاه از سوئیس و یک دانشگاه از کلمبیا، یک دانشگاه از سوئد دیگر
کشورهای برتر هستند.
مابقی مربوط به آمریکا و انگلیس هست.( در بین ۵۰ دانشگاه و ۵ گروه رشته ای.)
۱۰ کشور امن جهان در سال ۲۰۲۴ به ترتیب:
ایسلند
دانمارک
اتریش
نیوزلند
سنگاپور
سوئیس
اسلوونی
کانادا
جمهوری چک
ایرلند
کشورهایی با کنترل دولتی بالا، قویترین احساس امنیت عمومی را داشتند که کویت، سنگاپور و تاجیکستان در صدر آنها قرار دارند.