(برای تبدیل دلار به واحد پول کشورمان ، نرخ دلار به قیمت 21 مهر ماه 1398 برابر با 114.700 ریال محاسبه شده است .)
" معلمان سوئیسی یکی از بالاترین حقوق ها را در جهان دارند. به گزارش شمانیوز به نقل از ایسنا ، سوئیس یکی از بالاترین حقوقهای پرداختی به معلمان را در بین کشورهای جهان دارد و آن ها حتی با در نظر گرفتن مخارج زندگی ، حقوق بالایی دریافت میکنند. در شرایطی که متوسط حقوق سالانه پرداختی به معلمان :
* در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی ۳۲ هزار و ۸۱۶ دلار ( معادل 3.763.995.200 ریال ) بوده است ،
* این رقم برای معلمان مقطع ابتدایی به طور متوسط ۵۸ هزار و ۱۷ دلار در سال ( معادل 667.209.900 ریال ) ( سومین حقوق بالا در جهان پس از لوکزامبورگ و آلمان)
* و برای مقطع دبیرستان به طور متوسط ۸۲ هزار و ۲۲۲ دلار ( معادل 943.063.400 ریال ) در سال بوده است.
* در این مقطع ، تنها معلمان لوکزامبورگی با حقوق متوسط سالانه ۱۰۵ هزار و ۴۰۰ دلار در سال ( معادل 12.089.380.000 ریال ) ، درآمدی بیشتر از معلمان سوئیسی دارند.
البته با توجه به فدرالی بودن سوئیس ، میزان حقوق در مناطق مختلف این کشور یکسان نیست به طوری که حقوق سالانه یک معلم در مهد کودکی در شهر ژنو از حقوق یک معلم دبیرستانی در " گِراوبُوردن " بیشتر است.
از سوی دیگر اما به دلیل حساسیت زیاد جامعه به مسأله آموزش ، معلمی در سوئیس یکی از مشاغل پر استرس است به گونه ای که طبق اعلام دو انجمن بزرگ معلمان در سوئیس ، حدود ۴۰ درصد کل این افراد در سال ۲۰۱۷ دچار سطوح مختلفی از استرس بوده اند.
با وجود شرایط بسیار خوب معلمان در سوئیس ، این کشور با کمبود معلم روبه رو شده است و با وجود آن که سالانه به طور متوسط ۵۰۰۰ معلم جدید وارد مدارس میشوند، بسیاری از مراکز آموزشی با کمبود نیرو مواجه هستند. در سوئیس حدود ۳۰ درصد معلمان را مردان و ۷۰ درصد را زنان تشکیل می دهند.
لازم است بدانید که استخدام به عنوان معلم ، یکی از پیچیدهترین فرایندهای استخدام را در سوئیس دارد و علاوه بر تسلط کامل بر یکی از زبان های آلمانی ، فرانسوی یا ایتالیایی ، تسلط علمی فرد باید به تأیید وزارت آموزش این کشور برسد. همین مسأله باعث شده است شانس اتباع خارجی برای معلم شدن در سوئیس به حداقل برسد به طوری که تنها ۶ درصد معلمان شاغل در سوئیس دارای تابعیت خارجی هستند و از آن تعداد هم نیمی از معلمان دارای تابعیت آلمانی هستند."
چند نکته :
1 - حقوق من بازنشسته با 25 سال خدمت ، به مبلغ 25.000.000 ریال که در سال می شود معادل 300.000.000 ریال . ( و بازنشستگان وزارت نفت در همین کشور که به طور میانگین 150.000.000 ریال دریافت می کنند سالانه معادل 1.800.000.000 ریال حقوق می گیرند !!)
2 - شاید اگر حکومت کشور ما هم به صورت فدرالی بود ، از تمرکزگرایی شدید در هر حیطه ای بدون در نظر گرفتن پتانسیل های بالقوه و بالفعل رها می شدیم . همچنان که همگی تجربه کردیم ، خصوصی سازی نتوانست مشکلات اداری و سازمانی و ساختاری ابعاد گوناگون جامعه ما را درمان کند.
3 - "به دلیل حساسیت زیاد جامعه به مسأله آموزش ، معلمی در سوئیس یکی از مشاغل پر استرس است "و ما معلمان ایرانی به دلیل عدم اهمیت قائل شدن جامعه نسبت به خودمان بیش از حد انتظار ریلکس و آسوده ایم و تنها دغدغه عمیق و دردناک مان زیر خط فقر قرار گرفتن مان است.
4 - "با وجود شرایط بسیار خوب معلمان در سوئیس ، این کشور با کمبود معلم روبه رو شده است و با وجود آن که سالانه به طور متوسط ۵۰۰۰ معلم جدید وارد مدارس میشوند، بسیاری از مراکز آموزشی با کمبود نیرو مواجه هستند. " پس کمبود معلم آن چنان که ما بزرگنمایی می کنیم موضوع حاد خاص ایران نیست ،ظاهرا وزارتخانه با این بزرگنمایی ها قصد دارد تا اصل فراموش و فرع دغدغه خاطر خاص و عام گردد. اما نکته مهم ، نحوه مدیریت مسأله است که ما از آن غافلیم . آنان سالانه به طور مرتب بر اساس نیاز ، 5000 معلم جدید استخدام می کنند ، اما ما به جای اجرای این سیاست ، دست به اختراع انواع عناوین گوناگون بجای معلم در مدارس می زنیم اعم از حق التدریس و خرید خدمات و.....
5 - "در سوئیس حدود ۳۰ درصد معلمان را مردان و ۷۰ درصد را زنان تشکیل می دهند."در همین سایت بارها توسط برخی از همکاران ، به دلیل زیاد بودن آمار معلمان زن ، به حقارت و رضایت معلمان زن به دریافت حداقل حقوق و..... اشاراتی شده است . شاید چون جهان باور دارد که ظرافت و روحیات زنان برای تعلیم و تربیت کودکان به تبعیت از حس مادری ، نسبت به مردان کارسازتر است و آنان آستانه تحمل بالاتری نسبت به مردان دارند.
6 - " علاوه بر تسلط کامل بر یکی از زبان های آلمانی ، فرانسوی یا ایتالیایی ، تسلط علمی فرد باید به تأیید وزارت آموزش این کشور برسد." شاید اگر کشور ما نیز در جذب معلم ، فاکتور تسلط کامل به یک زبان خارجی را شرط می کرد ، دو اتفاق نیکو می افتاد : هر کس جرأت معلم شدن را نمی داشت و افرادی که می خواستند معلم شوند لزوما مجبور به یادگیری زبان دوم نیز می شدند. هر چند که امروز فاجعه برون سپاری زبان انگلیسی از آموزش دانش آموزان در مدارس ، تلخ نامه عمیقی را دل تاریخ آموزش و پرورش حک خواهد ساخت و آسیب های جدّی در ابعاد مبادلات و مراودات بین المللی برای جامعه ما وارد خواهد ساخت و نابرابری و بی عدالتی آموزشی را به علاوه دیگر فاکتورها بر جامعه ما تحمیل خواهد ساخت.
راستی با استخدام معلم به روالی که در کشور ما حاکم است لزومی به تأیید صلاحیت علمی معلمان وجود دارد ؟ یا کدام مرجع علمی در وزارتخانه قرار است این صلاحیت را تأیید نماید؟!
7 - فراموش نکنیم یک کشور برای این که بتواند سوئیس و لوکزامبورگ و آلمان امروز گردد ، می بایست گذشته بسیار سخت را با آزمون های بیشمار توأم با سربلندی و افتخار و عزت پشت سر بگذارد.آنان پتانسیل های بالقوه را به نیکویی بالفعل در می آورند و صلاحدیدهای عقلانی و منطقی را برای قانونگذاری و اجرا ، تعقیب می نمایند. آنان رفاه را برای کل ملت خود می خواهند و برای همین کشورشان رشد و توسعه می یابد . در این کشورها مخارج زندگی همسطح با درآمد، هر دو به میزان بالا تنظیم می گردد تا رفاه اجتماعی نصیب آحاد ملت گردد.
8 - بالا بودن حقوق یک مربی مهد کودک نسبت به یک معلم دبیرستانی در این کشورها ، اهمیت چند چیز را نشان می دهد : کودکان برای جامعه پذیری به مربیانی تأمین شده جهت تقویت عشق و علاقه و انگیزه برای خدمتِ بیشتر نیازمند. سختی کار کسانی که با کودکان زیر 6 سال کار می کنند غیرقابل انکار است و کودکان سرمایه های کلیدی و زیربنایی هر کشورند.
سخن آخر
و ما معلمان را زیر فشارهای سخت اقتصادی ، بی وجدان و تعهد و تعصب شغلی در جامعه تنها می گذاریم و با له کردن حیثیت او ، تلاش می کنیم توجیهی برای حداقل حقوق آنان داشته باشیم . ما آنان را خوار و ضعیف می سازیم تا زبان اعتراض و یا تصور زندگی در غیر شرایط فعلی را هرگز به مُخیّله خود راه ندهند. قانون بد را با قانون بد دیگر بدتر می سازیم و بجای پیشرفت به پسرفت اسفباری مبتلا می شویم.
تا شما قانونگذاران و مجریان قانون ، قدر و ارزش مرا در برده داری می بینید ، نظام آموزشی هرگز ره بجایی نخواهد سپرد.
باید در این جامعه معلم را از اول تعریف و خلق کرد. این ره که می رویم ما را به ترکستان خواهد رساند ، پس کاسه و کوزه ها را بر سر تنها یک فاکتور و بیشتر سر معلمان نشکنید که ما از نگرش سیستمی فرسنگ ها فاصله داریم.
ساختار فعلی مدیریت ما با استانداردهای جهانی و بین المللی مطابقت ندارد و عدم توسعه آموزشی با ساز و کار فعلی ، امری بدیهی و طبیعی است. این بنای یک قرنی که در تصورمان طی 40 سال به مَرمّت بیمارگونه آن پرداخته ایم عنقریب در حال ریزش است . بازسازی این نظام فقط با اعتماد و جذب افراد و تفکرات جدید ، ممکن می گردد. دقت کنید مَرمّت های جدید ، میزان و شدت تخریب را خواهد افزود.
منبع : سایت شما نیوز . کد خبر : 917807. ۱۳۹۸/۰۷/۱۹ .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کاش....
اگر مجرد بودم میرفتم ...اونجا متاهلی و تابعیت و..
و جسارت چنین مهاجرتی را از هر
حیث نداریم. یعنی تفکر دگردیسی
را اصلا نداریم.
راه حل مشکلات معیشتی منزلتی معلمان در ایران بسیار ناهموار و طولانی است گویا
خوبی ها مال ماست بجز زندگی
خوب!!
بخورند،80 درصد بقیه بایددر فقر
و جهل دست و پا بزند.
آنها تمام ملت را به بهره مندی
می رسانند و ما قلیلی را. ما مسلمان و آنها.........
رفاه داشته باشند نافرمانبری خواهند
کرد. همچنین چنین حقی را سزاوار
ملت نمی دانند.
سی سال استثمار!!!!!!
یک عمر فقروگرسنگی!!!!!!
بی رحم ترین واقعیت جبرجغرافیایی!!!
گوسفند نباشیم
ایران!!!
تفکر و تولید دانش از معلم گرفته شده
است. بدترین اسارت، دربند شکم
بودن است و وقتی که فقر هست
اولویت اول رفع گرسنگی است.
اسارتی پنهان اما بنیان کن.
را تو جیب شلوارت بذاری !!!
همین خوش خیالی ها اوضاع مان را چنین کرده
بهتر بود می فرمودید معلمان ایران چگونه می توانندبه حقوق از دست رفته ی خودبرسند
می روید. مگر معلمان سویس دست و پا زدند یا کلاس
رفتن را تحریم کردند و......اوضاع انسانی برای زندگی
مطلوب دارند؟
گفته های چون شمایی در استثمار نگه داشتن معلمان برای
خواستن حق است . مسولان بدین طریق چند صباحی بیشتر
به محرومیت پخمگان می پردازند.
زندگی بهتر حق هر فرد است معلم هم یکی . وظیفه دولت
ایجاد رفاه عمومی در سطح جامعه است.
سی سال که سهله بک عمر معلم هم او را به وضع سویس و لوکزامبورگ نمی رساند. راه و تصور شما هم اشتباه است.
مطالب تکراری برای فراموش نکردن معلمان و مسولان هست.
برای دریافتن ارزش و قدر و منزلت شغلی و انسانی او.
می فهمیم که عمرمان تبه شده است. پس تکراری که نیست بسیار هم لازم می باشد.
نویسنده محترم با تبدیل دلار به پول ملی خودمان ، فهم مسأله را شفاف تر ساخته اند. من و شما هم معلم هستیم ، آنها هم ،اما هیچ تشابه ماهوی از لحاظ مادی ، معنوی و ارزشی نسبت به یکدیگر نداریم.
برای بیداری اذهان معلمان ، چنین مقایسه ها باید بیشتر انجام بگیرد.
تازمانیکه در خیال زندگی کنیم چیزی به دست نمی آید
قطعا معلمان ومردم سوییس برای رسیدن به این جایگاه تلاش کرده اند
همراهی، راهنمایی و فشار سندیکای
معلمان به چنین موفقیتی دست یافتند.
ما نیز ظاهرا چند تشکل جسته و گریخته. داریم، چیزی دیدیم از اونها؟
در مورد مردم سوییس، فرهنگ دخال دارد، یک شعور اجتماعی و خرد جمعی
متعالی. نه زد و بند و اعتراض و....