کشورهای درحال توسعه یا در حال گذار دارای خصوصیاتی هستند که در کشورهای بسته و سنتی یا کشورهای توسعه یافته مشاهده نمی شود/ از جمله این خصوصیات و ویژگی های کشورهای درحال گذار ، عدم تعادل ، عدم بالانس و عدم نرمال بودن و در نهایت افراط و تفریط در قضاوت و داوری ها و رفتارها و تصمیم ها است/ صمدبهرنگی و زندگی و کارنامه او نمونه عینی و مهمی فقدان اعتدال و نرمالیسم است/ پایان افسانه کمونیسم باعث شد تا بهرنگی و کارنامه او نیز به زیر تیغ نقد کشیده شود و منتقدین از زوایای دیگری به او و زندگی او بنگرند/ اگرچه خود نیز قربانی گفتمان زمانه شد/ توصیف واقع بینانه از زمانه او اولین گام نقد او هست/ خطای روشی دیگر این است که صمد را به سیاست تقلیل دهیم و همه زندگی و آثار او را با پوسته ای از سیاست و سیاست زدگی و ایدئولوژی و نگاه ایدئولوژیک ببینیم و ارزیابی کنیم/ دیگر افسانه نبرد علیه امپریالیسم و جنگ و نبرد طبقاتی خشونت بار همراه با اسطوره سازی و قدسی سازی از رفتار مبارزان سیاسی و نگاه ابزاری سیاسی داشتن به کودکان سال هاست که به پایان رسیده است/ آموختن از روش جست و جوگری او ، تعهد و مسئولیت پذیری او در آموختن از محیط و زمانه خود از تحقیق پژوهی او و قدرت اتکا به نفس او و اراده تفکر و نقادی اوست/ پاسخ ها بی تردید دراسارت زمان و مکان و گفتمان غالب است و در زمانه خود و یا اکنون ما ممکن است درست یا نادرست صحیح یا غلط باشند اما این پرسش ها و طرح سوالات است که ما را به تفکرفرا می خواند و پاسخ زمانه را از ما می طلبد / امید آن که قشریت و رمانتیسیسم و نگرش کلیشه ای درجامعه ایرانی به ویژه درمیان آموزگاران جای خود را به روش های خردگرا و نسبی درجهت حرکت و تحقق توسعه پایدار و شهروند مدار بدهد
آن چه تاکنون مدرن ( نو ) خوانده می شود طبعا فردا ممکن است پست مدرن خوانده شود و پست مدرن امروز هم، فردا سنت تلقی می شود/ مدرنیته و مدرنیزاسیون را عمدتا در تقابل با سنت- کهنه پرستی، رکود، عقب افتادگی، قدیمی بودن، بی ذوقی، بی سلیقگی دانسته اند و آن را ذیل زیبایی شناسی رده بندی کرده اند/ اساس مدرنیته تحول نگاه انسان به خویشتن و جهان است/ فلسفه آموزش- پرورش ناگزیر است به تحلیل و تبیین همه مسائل و مفاهیم این نهاد مهم و مسائل آموزش- پرورش جامعه و جهان بپردازد. برای این منظور هم بایستی با زمان حرکت کند/ به همه انسان ها بیندیشد/ به زبان قابل فهم برای همگان سخن بگوید و زندگی را محور همه فعالیت های آموزشی در خانه در مدرسه در جامعه و در جهان بداند
در بخشی از این سخنرانی بیاناتی داشته اید که ظاهرا فاقد سند تاریخی است/ ملاهای مکتبی قادر به اداره ی این مدارس نبودند/ خش تاسف بار مطالب شما این است که تهمت جاسوسی به افراد اعزام شده برای تحصیل وارد آورده اید و برای اینکه وجدان تان راحت باشد عبارت نادانسته را اضافه کرده اید آیا شما افراد زیر را می شناسید/ آیا شما کتابدار دانش سرای تربیت معلم تهران را می شناسید/ منظور من شاعر بلند آوازه ی این مرزو بوم یعنی پروین اعتصامی است ؛ آیا او دانسته یا ندانسته جاسوس بود/ آیا شما می دانید دانش سرای تربیت معلم زیر بنای تشکیل دستگاه تعلیم و تربیت کشور است زمانی که زیر بنا فاسد و جاسوس باشد از بقیه ارکان آن چه انتظاری دارید
به ما گفته اند: "موعظه نکنید؛ موعظه باشید." و من می گویم: خوشا آنان که تدریس نمی کنند؛ بلکه خودشان درس اند. خوشا به حال تو و هم بندان تو و همانندان تو.
روزگار ارزشیابی دانستهها سپری شده است ! و امروزه توانایی عمل و به کارگیری دانستههاست که محور ارزیابی قرار میگیرد. پرسشهای هر روز فرزندانمان در خانه و مدرسه را مرور کنیم: "با حفظ و دانستن این مطالب چه میتوان کرد؟" "اثربخشی این دانستهها چیست؟!" "این بستههای معرفت چه نسبتی با زیست اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما دارد؟"
به ویژه وقتی بر اساس حفظ آنها توانایی انجام عملی اعم از بینشی، اندیشه ای، مهارتی و قلبی دشوار است. دانسته هایی که بعضا راهی به بصیرت نمی گشایند، جسارت عملی را به همراه ندارند و سرنوشت محتوم فراموشی در انتظار آنها است!
پرسش کانونی این است آیا بازگشت به پداگوژی در آموزش راه حلی برای این پرسش ها به دست میدهد؟
نگارنده در این مقاله این پیش فرض بنیادی را ترویج می کند که "معلمی" چیزی بیش از دانستن دانش موضوعی یا حتی توانایی تدریس آن است. معلمی نیازمند توانایی صحنه پردازی کنش تربیتی یا "پداگوژی" است. کنش تربیتی امری فرهنگی،اخلاقی، نظری و عملی است که در کیفیت صحنه پردازی یادگیری دانش آموزان متجلی می شود.
پیش فرضها
یکم، ما دانشمندان بزرگ زیادی داریم ولی لزوماً همه دانشمندان بزرگ، معلمان اثربخشی نبوده اند. برای معلمی به چیزی بیش از دانش تخصصی-موضوعی (didactic) نیازمندیم. فهم تربیتی و توانای تحلیلی کنش ها تربیتی، شناخت دانش آموز، دانش و بینش لازم برای تحلیل و طراحی فرصت های یادگیری موثر نیاز معلمی است.
معلمی چیزی بیش از "ماشین آموزش" و انتقال مفاهیم توصیفی یا تجویزی است. ارتباط کلامی و غیر کلامی اش، و حرکات و سکناتش احیا کننده است و اگر درست و حرفه ای عمل کند اندرز و انذارهایش عین ذکر است، نجات بخش، تحول آفرین، احیاگر و نافع.
دوم، کنش تربیتی از جنس ارتباطات اجتماعی (social interaction) اثربخش است، بیشتر کیفی است و کمتر به ابزارهای کمی معمول برای اندازه گیری تن می دهد. عین حیرانی است. در حالی که بزک های اجتماعی (social makeup) عین زیرکی است و بعضاً آنچه می نماید سرابی بیش نیست و در عمل کارائی قابل قبول و اثربخشی به دست نمی دهد.
در ساختار مدرن آموزشی به جای بزک های بازاری آموزش که جلوه می فروشند و عشوه گری می کنند به ارتباطات اجتماعی سازنده و فربه کننده سازه های اجتماعی و بصیرت نیازمندیم.
بازگشت به پداگوژی چرا؟ و چگونه؟
برین سیمون در مقاله ای با عنوان چرا در انگلستان پداگوژی نیست؟در سال 1981 به تفصیل به تاثیر محیط های فرهنگی و اجتماعی در تحول ریشه ها و اندیشه های تربیتی در بریتانیا می پردازد.
دو دهه بعد-در سال 2004- رابین الکساندر، استاد دانشگاه کمبریج ، با بازبینی آراء سیمون، بیش از بیست سال تحول در این زمینه را نقد و بررسی می کند. نتیجه مطالعات او جالب است:"انگلستان هنوز هم فاقد پداگوژی است"
پژوهش های نگارنده نشان می دهد که این نتیجه گیری پژوهشی دارای ریشه های تاریخی عمیق تری است. اثر پژوهشی الکساندر بین نمونه ای از این دست مطالعات است که در سال 1884 در نیویورک و با عنوان "تعلیم و تربیت به مثابه علم" منتشر شده است.
نمونه دیگر، اثر فرانسیس پالمر که در سال 1887 با عنوان "علم تعلیم و تربیت" در نیویورک منتشر شده است. دقت در تحلیل های نویسندگان این آثار نشان می دهد که آنها با ظرافت به جای پداگوژی از کلید واژه هایی مانند کنش تربیتی، پژوهش تربیتی، روان شناسی تربیتی، و ... استفاده می کنند.
در عین حال اندیشه ورزانی که با حوزه عمل ارتباط بیشتری داشته اند یا خود عملا درگیر مدرسه داری بوده اند، بیشتر به تحلیل پداگوژی پرداخته اند.
فرانسیس پارکر از جمله آنها است. او کتابی با عنوان "گفت وگو در باره پداگوگیکز" دارد که در سال 1894 در نیویورک و شیکاگو منتشر شده است. محتوای کتاب بیشتر شامل بررسی ها و تجربه های زیسته پارکر در آلمان و آموزه های دوران مدرسه داری او است.
جی او نیت هم نمونه دیگری از این گروه پژوهشگران تربیتی است. او کتابی دارد با عنوان "مطالعات پداگوژی" که در سال 1899 در آمریکا منتشر شده است. نیت در این اثر که به مثابه کتاب درسی او در دانشگاه تربیت معلم ایندیانای شرقی است، به بررسی سیر تحول پداگوژی، روش های آموزش به ویژه در ارتباط با پژوهش های روان شناختی کودک و یادگیری پرداخته است.
بیشتر مباحث این آثار جهدی جدی است برای یافتن پاسخ این پرسش بنیادی که آیا تعلیم و تربیت علم است؟
سیمون براساس کار بین به این نتیجه رسیده است که بلی اما "هنوز چیزی کمتر از علم". تجربه های نگارنده در شرق و عموما چین و ژاپن نیز نشان می دهد که این پرسش های عمیق علی رغم ریشه ها و اندیشه های فرهنگی تاریخی متفاوت همه جا هنوز جلوه می فروشند و به مثابه پرسش های اساسی در محافل علمی و تربیتی مطرح اند.
این پیش فرض احتمالا بر این بنیاد استوار است که در این جوامع وزن انگاره ها و اندیشه های تاریخی-فلسفی و فرهنگی-اجتماعی در تحلیل مسائل تربیتی زیاد و سنگین تر از یافته های علم تجربی است.
رهیافتها
یکم، اروپایی ها معمولا وقتی از واژه "پداگوگی" استفاده می کنند آن را به مثابه یک بسته معرفت شناختی کارآمد در باره آموزش و یادگیری به کار می برند. ولی در ایران بعضاً آن را تا حد ابزار، مهارت و روش تقلیل داده اند.
اندیشه در باره "بار شناختی" و درک تحول معنای "پداگوژی" نیاز امروز حانواده ها و موسسات آموزشی، اعم از آموزش عمومی و عالی، است. به نظر می رسد بازاندیشی در سیر تحول بار معنایی و مفهومی پداگوژی ضروری است و ترویج گفت وگوهای جدی و تازه در این باره سازنده است.
برای مثال، بارمعنایی پداگوژی حقوق اندیش یعنی پداگوژی مبتنی بر حقوق کودک و دانش آموز با پداگوژی تکلیف اندیش یعنی پداگوژی مبتنی بر تکلیف کودک و دانش آموز چه تفاوتی دارد؟ و این تفاوت ها در فرهنگ های آموزشی متفاوت چگونه مدیریت می شود؟
در دنیایی که فرزندان ما بیشتر از حقوق خود می پرسند و بزرگسالان اغلب از تکلیف سخن می گویند، کجا و بر اساس چه مکانیزمی چالش ها و تنش های میان این دو تقاضا مدیریت می شود؟
پداگوژی در سبک ارتباط و شرایط فرهنگی اجتماعی که مسئولیت گوینده یا نویسنده در مقابل شنونده یا خواننده بیشتر است چه تفاوت هایی با شرایط متفاوت از آن دارد.
برای مثال در فرهنگ ژاپنی، میزان مسئولیت شنونده یا خواننده در درک مطلب، تشخیص مفاهیم و درک معانی، بیشتر از گوینده یا نویسنده است؛
در حالی که در فرهنگ آمریکایی میزان مسئولیت گوینده یا نویسنده بیش از شنونده یا خواننده است.
ژاپنیها اگر محتوای گفتار یا نوشتاری را که میشنوند یا میخوانند به نحو اثربخشی متوجه نشوند، ابتدا در توانایی خود شک کرده، علت آن را در خود جستوجو میکنند و مسئولیت آن را بیشتر بر عهده خود میدانند.
این در حالی است که در شرایط مشابه، آمریکاییها بیشتر گوینده یا نویسنده را به خاطر شفاف و واضح بیان نکردن مقصود خود مسئول می دانند.
دوم، اندیشه در موقعیت های پداگوژیکی نیاز به روزی است. زیرا تعریف آموزش دشوار است و موقعیت های پداگوژیکی مدام تغییر می کنند. به ویژه آنکه به زعم نگارنده در دنیای امروز آموزش "طراحی فرصت های یادگیری" است و به تعبیر "شون" طراحی یعنی گفت و گوی فکورانه با موقعیت.
بنابر این آموزش صحنه پردازی یادگیری دانش آموزان است و معلمان طراحان و سناریو نویسان این صحنه هستند!
سوم، اثربخشی میزان و کیفیت ارتباط نظر و عمل در پژوهش های تربیتی نیازمند ارزشیابی و بازبینی است. به ویژه زبان و نقش و اهمیت نوشتن و ارتباط آن با اندیشیدن، بیش از پیش مورد توجه است.
این البته مختص نظام های آموزشی است که پژوهش های تربیتی را صرفاً برای پژوهش یا کمک به پژوهشگران انجام نمی دهند بلکه برای گره گشایی از مسائل آموزشی و یادگیری و به دست آوردن چشم اندازهای واقعی تری از دورنمای روندها و فرآیندهای تربیتی انجام می دهند.
نظام های آموزشی که هنوز در باره اهمیت یا نقش پژوهش های تربیتی تردید دارند البته با مسائل بیشتری درگیرند و نیازمند تعریف دوباره آموزش و یادگیری و راه های کیفیت بخشی آن و بازاندیشی در ترجمه ایده ها، داده ها و یافته های دیگران هستند.
چهارم، امروزه محیط به طور عام و شرایط زیست محیطی فرهنگی و اجتماعی نقش اثربخش تری در تربیت فرزندان دارند. به ویژه با گسترش فناورهای ارتباطی شرایط غیر رسمی بیش از محیط های رسمی مانند سازمان های تربیتی، خانوادگی و زیست اجتماعی بر پرورش دانش آموزان اثر دارند.
بنابراین تاثیر محیط های فرهنگی در تحول بار معنایی پداگوژی و نقش مربیان تربیتی نیز موضوع اندیشه و عمل تربیتی بسیاری از پژوهشگران و کنشگران تربیتی است.
پنجم، بررسی و واکاوی کنش های تربیتی نیازمند چارچوبه ذهنی و نظری خلاق، اثربخش و گویا است. گویا به این معنا که دقیقاً مشخص کند شما در چه زمینه ای (context) سخن می گویید و از چه مناسباتی در جهان واقع تصویر ارائه می دهید. نسبت معرفت و شرایط زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی شما چگونه تبیین شده است. تعیین حدود و ثغور این زمینه و مناسبات، منطق،جنس و کیفیت گفتمان ها را تعیین می کند.
در پژوهش های نگارنده حدود این زمینه ها به سه سطح تقسیم می شوند. گفتمان های جهانی، گفتمان های ملی و گفتمان های محلی.
براساس چهارچوبه نظری و پژوهشی نگارنده گفتمان معرفت شناسی و پدیدارشناسی بیشتر سطوح لوکال، میکرو و فردی را پوشش می دهد.
در سطح بالاتر گفتمان های ساختاری، سازمانی و ملی هستند. و در نهایت در سطح فراتر از آنها گفتمان های سیستماتیک، ماکرو و جهانی قرار می گیرند.
پژوهشگری که متوجه زمینه ها یا به عبارتی "متن" سخن است مدام مانند سعی مروه و صفا بین این گفتمان ها در حال حرکت و تعامل سازنده و گفت و شنود (dialogue) است. این سعی و تعامل به حلاجی، واکاوی کنش های تربیتی و ارزیابی میزان اثربخشی آنها در اجتماعات محلی یاری می دهد.
فلذا در این میان نقش و تاثیر زبان برای بررسی و تحلیل اندیشه و عمل تربیتی حیاتی است. به علاوه کیفیت زبان به معنی میزان مدرن یا کلاسیک بودن زبان در متن فرهنگ شفاهی یا نوشتاری نیز موضوع بررسی است. چه خصوصیات زبانی به گفتمان های رقیب مجال می دهد تا جهان را از دریچه دیگری ببیند و البته فرصت می دهد تا نتایج این گفت و شنودها نضج گرفته و به دانشی زنده و اثربخش برای تعمیق، تعریف، تحلیل و یافتن راه حل مساله یاری رساند.
کنش تربیتی حامل گفت و شنود و اندیشه ایجاب می کند توانایی لازم برای بررسی سخن از متن و زاویه دید "بخوانید لنز" رقیب و رهیافت های او و بازبینی خود در آیینه ارزیابی دیگران را پرورش دهیم. در این فرآیند عمل تربیتی این چنین می توان از خلاقیت و تعمیق اندیشه ها و گشودن راه های تازه سراغ گرفت.
ششم، برای بهسازی آموزش توجه به سرمایه های پداگوژیکی ملی ضروری است. تمیز کیفیت آموزشی به احصائ تجربه های ملی و بومی پداگوژی اعم از مدارس قدیم، مکتب خانه ها و محیط های تربیتی خانوادگی و اجتماعات محلی، فرهنگی و غیر رسمی...بستگی دارد. ترویج گفت وگو میان این حوزهای شناختی و منطقه ای سازنده است و به بالندگی محیط های تربیتی و کنش گران آن یاری می رساند.
چشم اندازها
پداگوژی ایرانی ما چه ویژگی هایی دارد؟ به این پرسش چگونه پاسخی می توان داد؟ اگر پاسخ این پرسش دشوار است احتمالا برای این است که به نظر می رسد در فرآیند تغییرات مداوم و سریع برخی از آنها را رها کرده ایم. هنوز رگه هایی از آن مانده است این ها احصا، بازسازی و باز زنده سازی نیاز دارد. در مواردی هم لازم است داشته ها را مرمت و احیا کنیم.
به زعم نویسندگان کتاب "قدرت پداگوژی" به نظر می رسد که ما در دنیای امروز بیش از نگاه پسینی (backward)، توصیفی و تجویزی "بخوانید ادوکیشن" که با اطمینان ویژه اثبات گرایان برای هر مساله اس نسخه ای آماده دارد به نگاه پیشینی(forward) دینامیک و تعاملی و چندوجهی "بخوانید پداگوژی" و شرایط و موقعیت های گوناگون پداگوژیکی و تفاوت و تحول بارمعنایی پداگوژی توجه دارد، نیازمندیم.
به نظر می رسد کوشش های نظری و عملی برای فهم پداگوژی و تحول تاریخی بار معنایی آن در موقعییت های گوناگون لازم است. چون پداگوژی کنش تربیتی است، تربیت امری فرهنگی است و تدریس امری اخلاقی، نظری و عملی است.
با بازگشت و توجه به بار شناختی و تحول مفهومی پداگوژی راه های اثربخش تری برای بهسازی روش های سازماندهی برنامه های درسی مدارس، کلاس های درس و بهبود مستمر "معلمی" پدیدار می شود، و یادگیری جمعی ترویج و درکی سازنده از ساختن جامعه ای در حال یادگیری یا به تعبیر مترجم کتاب پداگوژی "جامعه پداگوژیزه شده" فراهم می آید.
این فهم مشترک بستری برای طراحی فرصت های یادگیری اثربخش تری را برای همه فراهم می آورد.
ان شاء الله
منبع : همشهری آنلاین (با اندکی تلخیص )
“An education system is only as good as its teachers”
(EFA Global Monitoring Report 2013/4)
کیفیت خوب نظام تربیت در گرو کیفیت خوب معلمان آن است.
بنابراین، الویتبخشی به کیفیت آموزش و یادگیری به عنوان هدفی راهبردی –چنان که در گزارش پایش جهانی تربیت برای همه پیشنهاد شده است- خود مستلزم الویتبخشی به کیفیت تربیت معلم به عنوان یک مقدمة ضروری است.
معلمان برای بهبود کیفیت تربیت تربیت میشوند و چندی است که تربیت معلم ما برای برآوردن چنین مقصودی بنابر منویات اسناد تحول تدارک جدی میبیند. اما؛ آیا برای برآوردن آن میخواهد به آموزش آخرین مد نظریهها و فنون در دروس نظری و کارگاهی بسنده کند؟ یا از فرصت کارورزی برای تمرین و کاربرد پیشرفتهترین روشها و فنون تدریس، سنجش و ارزشیابی در میدان عمل بهرهبرداری کند؟ (البته در خوش بینانهترین حالت و در شرایطی که به شانس یا تصادف واگذار نشده باشد).
تحرکات اخیر برای تغییر محتوا یا سیاست اسلامیسازی علوم انسانی به هیچ وجه صورت مسئلة مرا تغییر نمیدهد، زیرا ادعای اصلی من این است که آموزش معلمان به منظور بهبود کیفیت عمل تربیت، با تغییر محتوا و آموزش انبوه نظریهها خواه علمی، دینی یا «علم دینی» برابر نیست. کارورزی هم تمرین و کاربرد فنون و نظریههای دلخواه ما در میدان عمل نیست. نظریهها حتی اگر به لحاظ علمی و دینی شایستة اعتماد برای ضمانت کیفیت عمل شناخته شوند، تا شایستة اعتماد معلمان در مواجهه با مسائل دشوار تربیتی نشوند، نمیتوانند از اعمال تربیتی بهنحو شایسته پشتیبانی کنند یا کیفیتشان را بهبود ببخشند.
باید بفهمیم نظریهها در تربیت معلم این مقام را چگونه به دست میآورند؟ آیا برنامة کارورزی میتواند کمکی به برآورده شدن این مقصود کند؟ اگر بله، چگونه؟
دانشگاهی که وظیفة خطیر تربیت معلم را برعهده دارد، بهترین زمینه برای تحقیق در زمینة شکاف نظریه و عمل به شکل ایجابی آن است –منظورم کاوش و آزمودن راه هایی برای ایجاد پیوند میان این دو است. آنچه در تربیت معلم علاوه بر آموزش نظریهها باید پژوهیده، آزموده و آموخته شود، شیوههای قابلتحقیق، قابلآزمون و قابلآموزش و یادگیری پیوند میان نظریه و عمل با رویکردی متفاوت با رویکرد فنسالارانة ناکارآمد کنونی است.
در برنامههای درسی سنتی تربیت معلم به تبعیت از برنامههای درسی دیگر دانشگاهها، این نظریه است که اهمیت و الویت دارد. شاید به این دلیل که تربیت معلم را از مقولة تربیت متخصص از انواع دیگر تصور کردهایم و بر این باوریم که معلم متخصص همچون متخصص در دیگر رشتهها باید مجهز به دانش، مهارتها و فنون تخصصی روز شود تا بتواند وظیفهاش –تربیت- را بهنحو شایسته به انجام رساند. این بیشتر یک خطای مقولهای به نظر میرسد. احتمالاً به خطا عمل تربیت را از مقولة ساخت و ساز، کشت و کار، خرید و فروش یا هنر و آفرینش گرفتهایم. در حالی که تربیت از مقولة فعالیتهای مهندسی، صنعتی، تجاری یا هنری نیست.
در تربیت قرار نیست مادة خامی در دستان ماهر مهندس، صنعتگر یا هنرمندی به یک محصول بدل شود.
تربیت فعالیتی است که عاملانش بههنگام اشتغال به آن با مادة خام بیحرکت و شکلپذیری سروکار ندارند که هیچ سرنوشتی ندارد، جز پذیرفتن آنچه برایش رقم زدهاند. بلکه با موجودی متحرک و مختار سروکار دارند که قادر است آگاهانه یا ناآگاهانه با اختیار و ارادة خویش سرنوشتاش را تغییر بدهد یا ندهد، حتی در شرایطی که این سرنوشت پذیرفتن اختیاری و موقتی امری اجباری باشد -آنگونه که تربیت رسمی با ابزار قدرتمندی که در اختیار دارد رقم میزند.
تربیت عملی است که عاملانش به هنگام درگیری در آن بیش از مسائل فنی، خود را با مسائل و معماهای اخلاقی مواجه مییابند -مثل زمانی که باید با معیارهای ثابت و از پیش تعیینشده یا آزمونهای به اصطلاح استاندارد دربارة عملکرد تحصیلی دانشآموزانی قضاوت کنند که از لحاظ سرمایههای وجودی، اجتماعی و فرهنگی با یکدیگر اختلافهایی آشکار دارند (اصطلاحاً از یک نقطه آغاز نکردهاند)
معلم در پیشة معلمی، ناگزیر بیش از مسائل فنی تدریس و ارزشیابی با مسائل اخلاقی تربیتی دست به گریبان است. این بدان معناست که به فهم، قدرت تشخیص مسائل و قضاوت بیش از هر چیز دیگر نیاز دارد. آموزش نظریهها و برنامة کارورزی باید در خدمت پرورش چنین توانمندیهایی قرار بگیرند.
عمل به دور از فهم و قضاوت به توصیههای نظریههای گزینشی، مد روز و دل بخواهی استاد یا برنامه درسی نیست که آموزش علوم یا آموزش معارف را در مدارس متحول میکند، بلکه در درجة اول قدرت تشخیص مسائل یادگیری کودکان در درس علوم یا معارف است که از منظر این رویکرد خاص یا آن نظریة نافذ قابل فهم شده است.
نباید تنها تغییر شکل تربیت به اشکال رسمی و نهادی را موجب تداوم این خطای مقولهای دانست. بلکه بسی بیش از آن، ابتلا به سنت، عادت و تفکر غیرتأملی است که موجب تداوم این خطا شده است.
تربیت معلمی که بدین خطای مقولهای ادامه میدهد، سنتوار، عادتوار و غیرتأملی به آموزش نظریهها به دور از راهکارهایی برای پرورش فهم و قوة قضاوت برای بهبود تربیت ادامه میدهد، و اصلاحات در آن از یک حد فراتر نمیرود، این حد که با روی کار آمدن رویکردها و نظریههای جدید محتوای آموزش در آنها به روز میشود.
به عنوان مثال، رفتارگرایی مورد پسند وزیران یا مدیران سه دهة قبل جای خود را به سازندهگرایی مورد علاقة وزیران و مدیران کنونی در کتابهای درسی یا کارگاههای ضمن خدمت میدهد، بیآنکه تعاملات و مواجهات رفتارگرایانه با معلمان و دانشآموزان تغییری کنند! یا در تربیت معلم، همسو با تحولات اسلامیسازی علوم انسانی و منویات اسناد تحول، محتواها تغییر میکند (مثلاً دروس اسلامی از 10 واحد میشود 30 واحد) بیآنکه فرآیند تلقینی، غیرتحقیقی و غیرتعاملی آموزش از سخنرانی و مونولوگ به دیالوگ یا بحث و گفتگوی تربیتی، محققانه و چالشی تغییر کند!
*پژوهشگر پژوهشکده مطالعات تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان و عضو انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران
به نام خدا
دوستانی که در قالب این شورا همکاری و فعالیت دارند ، عبارتند از :
About us:
Please send your reports & articles to: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
The names of the writers in the authors' council are as follows:
همکاران گروه صدای معلم :
* نرگس کارگری ( خبرنگار )
* رضا قاسم پور ( خبرنگار )
* علی زینلی
* علیرضا کاشفی
* هادی عظیمی
رئیس کمیته آموزش و پرورش مرکز پژوهش های مرکز مجلس شورای اسلامی : " « صدای معلم » برای ما یک گروه مرجع است "
* صدای معلم در سال 1393 در میان بیش از 400 خبرگزاری ، روزنامه ، سایت و... پس از خبرگزاری فارس ، رتبه دوم را از لحاظ تولید محتوای خبری و انتقادی در حوزه آموزش و پرورش کسب نموده است .
* صدای معلم ( سخن معلم ) در مهر ماه 1388 به عنوان « وبلاگ برتر در حوزه ی اصناف ایران » شناخته شد .
* وزیر آموزش و پرورش ( بطحایی ) در نشست رسانه ای 29 / 11 / 96 : مدیر صدای معلم فردی کار کشته در حوزه رسانه است .
* « صادق ستاری فرد » سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای به مناسبت هفته معلم سال 1401 : « صدای معلم را دنبال می کنیم ؛ از این که صدای معلم را فریاد می زنید و به گوش ما می رسانید تشکر می کنم . «صدای معلم را دنبال می کنیم ؛ از این که صدای معلم را فریاد می زنید و به گوش ما می رسانید تشکر می کنم . »
قاسم احمدی لاشکی معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای یکشنبه 23 مرداد 1401 : « مشخص است که با « مطالعه » موضوعات را دنبال می کنید و از این بابت به عنوان « یک معلم » به صورت « ویژه » از شما تشکر می کنم » .
* هر گونه استفاده از نام و یا لوگوی صدای معلم در کانال ها ، گروه ها و... جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد .
ارسال مطالب و اخبار فقط از طریق آدرس :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
* صدای معلم در فیس بوک ( این جا )
* کانال گروه صدای معلم در تلگرام ( تلگرام باید آپدیت باشد ) : ( این جا )
* صدای معلم فقط در تلگرام کانال و در فیس بوک صفحه دارد . این رسانه در اینستاگرام و واتس اپ هیچ گونه صفحه ای ( PAGE ) ندارد .
* هر گونه استفاده از نام ، آدرس و یا لوگوی صدای معلم پیگرد قانونی دارد .
« صدای دانش آموز » برای انعکاس نظرات و تعامل با دانش آموزان سراسر کشور راه اندازی شده است . ( این جا )
( لطفا فقط دانش آموزان عضو شوند . )
توضیحات مهم :
*برای ثبت یادداشت ، خبر و... در ستون " نامه های دریافتی " به بخش " تماس با ما " مراجعه فرمایید .
*مطالب ارسالی فقط با فرمت word ارسال شوند و از ارسال با فرمت pdf و... خودداری شود.
*در نظر سنجی های صدای معلم شرکت کنید .
*بهتر است ارسال یادداشت ، خبر و... همراه با عکس و یا تصاویر با کیفیت باشد .
*دوستان گرامی در صورت داشتن "خبر " ، " شنیده ها " و... حتما شماره تلفن خود را نیز ذکر فرمایند .
*دوستان و همکارانی که به طور مرتب در ذیل پست ها ، کامنت ( نظر ) می گذارند در صورت امکان ای میل خود را حتما قید نمایند . این ای میل نمایش داده نمی شود و فقط مدیر سایت قادر به رویت آن است .
*همکاران و معلمانی که اقدام به ارسال نامه های جمعی و یا گروهی می نمایند ؛ در متن امضاء شده نام ، نام خانوادگی و شماره تلفن هر همکار باید قید شده باشد . این نامه ها در آرشیو صدای معلم مانده و محرمانه تلقی خواهد شد . نامه های جمعی فاقد این شرایط ، فردی تلقی شده و منتشر می شوند .
* « صدای معلم » رسانه ای برای انتشار نظرات و ایده های گوناگون است و انتشار آن ها الزاما نظر این رسانه محسوب نمی شود .مواضع رسمی این رسانه توسط مدیر مسئول و یا سردبیر و یا سایر اعضای شورا بیان می شوند .
* دانش آموزان گرامی در سراسر کشور ، برای پیوستن به گروه دانش آموزی ، مشخصات خود شامل نام ، نام خانوادگی ، نام مدرسه به همراه شهرستان مربوطه ، شماره تماس و عکس اسکن شده خود را به آدرس داده شده ارسال فرمایند .
* ارتباط با مدیر سایت :
ارتباط با مدیر سایت از دو طریق امکان پذیر است :
1-بخش تماس با ما ، گزینه " مدیریت "
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
* در صورت استفاده از منابع دیگر ، حتما ذکر شود .
* نقل مطالب و موضوعات فقط با ذکر ماخذ مجاز است .
* فیس بوک علی پورسلیمان ( این جا )
*شماره نمابر ( فکس ) : 66054124 ( 021 )
* نشانی : تهران - خیابان آزادی - میدان استاد معین - ابتدای 21 متری جی - پلاک 298 - واحد 4
* ( از آن جا که هزینه های اداره این سایت شخصی بوده و بعضا توسط کمک های مردمی تامین می شود ، به منظور استمرار و نیز توسعه و بهسازی فعالیت ها ، در صورت تمایل کمک های خود را به نام علی پورسلیمان واریز نمایید )
شماره کارت :
6703 6826 3374 6104
شماره شبا :
IR09 0120 0000 0000 0161 1973 47
از توجه و همکاری شما سپاسگزاریم
علی پورسلیمان
مدیر گروه صدای معلم