حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای حسن رحیم پور ازغدی
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
با سلام
حضرتعالی در هشتمین جلسه گفتار ماه که به همت بسیج فرهنگیان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، دوم شهریور ماه در تالار فرهنگ تهران برگزار شد در جمع معلمان بسیجی مطالبی را بر زبان آورده اید که مشروح آن در لینکی به آدرس (www.hoshdarnews.ir/88688 ) قرار گرفته در بخشی از این سخنرانی بیاناتی داشته اید که ظاهرا فاقد سند تاریخی است ،اتهاماتی به دستگاه تعلیم و تربیت و اشخاص محترم وارد آورده اید که حضرتعالی باید جوابگو باشید ؛ در بخشی از سخنان شما آمده است :
....(( اولین گام نظام سلطه تصرف آموزش و پرورش است و گلوگاه هر جامعه آموزش و پرورش آن جامعه است. پس از تسلط استعمار بر ایران و قبل از تشکیل دانشگاه تهران ، دانش سرای تربیت معلم تشکیل شد. اولین بورسیه های ما علاقه مند به تحصیل در رشته های صنعتی بودند، اما آنها را به سوی رشته های تعلیم و تربیت سوق دادند و پس از جذب در برخی لژها، به گونه ای آنها را جاسوس تربیت کردند که خود آنها هم ندانند....))
حال لازم است جهت اطلاع خوانندگان نکاتی را خدمت شما و سایر عزیزان عرض نمایم :
نکته ی اول – در عصر جدید و حتی بیست سال قبل از ایجاد اولین مجلس مشروطه که در سال (1324قمری ) تاسیس شد ، سال 1305 قمری اولین مدارس جدید در ایران به همت رشدیه شکل گرفت . این نهاد مدرن از ملزومات عصر مدرن است و ربطی به استعمار ندارد و شما تصدیق خواهید کرد که حتی در صورت شکل نگرفتن این نهاد در آن زمان باید روزی این مدارس در ایران شکل می گرفت چرا که عصر مدرن نیاز به ابزار مدرن دارد و یکی از ابزار آن مدارس جدید می باشد .
نکته ی دوم – ملاهای مکتبی قادر به اداره ی این مدارس نبودند ،لذا باید معلمان جدیدی که مسلط به علوم روز ازجمله علوم تربیتی ، روان شناسی ،فیزیک و ریاضیات جدید و...بودند در این مدارس بکار گرفته می شدند و چون در آن زمان دانشگاهی برای تربیت این معلمان در ایران وجود نداشت دو راه بیشترمتصور نبود :
الف - همه ی معلمان مدارس جدید برای فراگیری علوم ذکر شده به اروپا می رفتند که عملی غیر ممکن بود .
ب - مرکزی تاسیس می شد و عده ای برای فراگیری علوم جدید به اروپا رفته و در برگشت این افراد در مرکز تاسیس شده معلمان دیگر را آموزش می دادند که راه حل دوم عقلائی و قابل اجرا بود ؛ لذا دانش سرای تربیت معلم در تهران شکل گرفت و اشخاصی هم برای فراگیری علوم جدید به هزینه ی حکومت وقت (بورسیه )به اروپا اعزام شدند .
نکته ی سوم – برخلاف نظر شما ، همه ی دانشجویان فقط برای یادگیری رشته های تربیت معلم به اروپا اعزام نشدند بلکه در سال 1307 قانون فرستادن دانشجو به خارج از كشور براي تحصيل در دانشگاههاي معتبر اروپا به تصويب رسيد ؛ به موجب اين قانون ، دولت موظف شد تا 6 سال ، هر سال صد نفر از ميان فارغالتحصيلان دبيرستان ها انتخاب و به اروپا اعزام نمايد.
35درصد از اين دانشجويان به موجب قانون بايست در رشته تعليم و تربيت تحصيل كنند و براي معلمي آماده شوند و بقیه دانشجویان یعنی 65درصد بقیه برای فراگیری سایر علوم اعزام می شدند.
نکته ی چهارم – بخش تاسف بار مطالب شما این است که تهمت جاسوسی به افراد اعزام شده برای تحصیل وارد آورده اید و برای اینکه وجدان تان راحت باشد عبارت نادانسته را اضافه کرده اید آیا شما افراد زیر را می شناسید :
(دکتر محمود حسابی - محمد تقی بهار (ملک الشعرا )- عباس اقبال آشتیانی – سید کاظم عصار – امینه پاکروان –فاضل تونی –رضازاده شفق – علی صدیق – علی اکبر سیاسی - اسدالله بیژن – محمد باقر هوشیار – اسماعیل مرات - ابوالقاسم ذوالریاستین – عبدالحسین شیبانی – بدیع الزمان فروزانفر – میرزا احمد بهمنیار – مسعود کیهان – غلام حسین رهنما – عبدالکریم قریب – و....) این افراد که تعداد زیادی از آنها همان دانشجویان اعزامی برای فراگیری علوم تعلیم وتربیت به اروپا بودند در دانش سرای تربیت معلم تهران مشغول تربیت معلمان آینده ی این مرز وبوم شدند ؛ حال باید از شما پرسید کدامیک از این اشخاص دانسته یا ندانسته جاسوس بودند ؟
آیا شما کتابدار دانش سرای تربیت معلم تهران را می شناسید ؟
منظور من شاعر بلند آوازه ی این مرزو بوم یعنی پروین اعتصامی است ؛ آیا او دانسته یا ندانسته جاسوس بود ؟
آیا شما برخی از فارغ التحصیلان مشهور این دانش سرای تربیت معلم را می شناسید (احسان یار شاطر – علی محمد کاردان – پرفسور محسن هشترودی – عبدالغنی علیم مروستی – دکتر پرویز ناتل خانلری – دکتر سیمین دانشور – شهید رجایی و....) ؟
آیا اساتید جاسوس می توانستند چنین دانش آموختگانی را تحویل جامعه ی ایران دهند ؟
آیا شما می دانید دانش سرای تربیت معلم زیر بنای تشکیل دستگاه تعلیم و تربیت کشور است زمانی که زیر بنا فاسد و جاسوس باشد از بقیه ارکان آن چه انتظاری دارید ؟
لازم است شما در بیان نظرات تان به اسناد و مدارک مراجعه کنید که این روشی علمی و منطقی و خداپسند است .
بهتر است ما و شما این تمثیل زیبای سعدی را آویزه ی گوشمان کنیم که :
( یکی بر سر شاخ بن میبرید/ خداوند بستان نظر کرد و دید
بگفتا که این شخص بد میکند/ نه بر من که بر نفس خود میکند )
مستدام و پیروز باشید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
یعنی حجه الاسلام ازغدی موردخطاب قرارداده اندسپاسگزارم
او با تمام متفکران و اندیشمندانی که به نوعی نقشی در ایران مدرن داشته اند سر ستیز داردو همه را به فراماسونرها یا جاسوسها وصل می کند
مستند حرف زدن شهامت می خواهد
این چه ادبیات و چه نوع انتقادیه که داری، شرم آوره. شما از کجا میدونی که قراربوده بودجه حروم بشه! اگه میدادن شما میخوردی حروم نبود؟!
آقای ازغدی از شریفترین ها هستند، هرچند من شخص فرد محوری نیستم و بیشتر از شخصیت یک انسان به تفکرش می پردازم اما این نوع انتقاد و نگاه مناسب یک فرهنگی!! نیست.
کاش این تریبونی که در اختیار امثال آقای رحیم پور ازغدی ،است فقط یک بار دست کسانی بود که به گفتارهای ناپیراسته و غیر مستدل آنها پاسخ گویند( فقط یکبار ) .
متاسفام برای شورای عالی انقلاب فرهنگی این کشور که اینها نظریه پردازان این شورا هستند . واقعا متاسفم .
اگربه درستی مقاله ازغدی(بوقچی)ونیزجوابیه همکارارجمندمان٬ترابیان رابخوانید٬جواب سوالات رابه وضوح خواهیدگرفت.
باعث مباهات بنده است که می بینم دانش یک فرهنگی ازازغذی٬که تئوریسین حاکمیت است٬بیشتراست.
حالااگه ازگرسنگی هم بمیرم باز.....
حرفهایی که این آقا برای بزرگان میزند با زبانی ساده و کودکانه ما برای آینده سازان میگوییم و ...
ولی باید به کتبی که در خدمت و خیانت روشن فکران در تاریخ معاصر
نگاشته شده نیز توجه کرد. باید گفت نام هایی که برده شد همه
از بزرگان هستند و به اندازه خودشان مفید فایده واقع شده اند اما تمام
فعالیت های آنان به اضافه آموزش و پرورش نوین سبب نشده که امروزه
مملکت ما صنعت یا کشاورزی مدرنی داشته و یا حتی در علوم انسانی
ما فقط مترجم و مصرف کننده هستیم. ما بدون تعارف با تمام منابع
طبیعی و انسانی خود امروزه در موقعیتی مناسبی قرار نداریم.
به عنوان مثال در وب گاه صدای معلم مرتبا ایدئولوژی زدایی
از آموزش و پرورش توسط برخی نویسندگان مختلف مطرح می گردد
آن هم به صورت مستقیم یا غیر مستقیم!
این خود نشانه آزادی بیان در نظام جمهوری اسلامی است که نظامی
ایدئولوژیک است. پس باید گفت که روشن فکران ما دچار رخوت
ذهنی هستند و توانایی ایده پردازی را نداشته یا عموما فاقد اعتماد
به نفس بوده و خود باخته هستند!
ایشان قبلاهم ماهیت بسیاری ازدروغ گویان وکم خردان راآشکارکرده اند.
درودبرقلمت علی جان
درودبراندیشه ات
و
برآزاداندیشی ات
درپایان ازتوبه خاطراینهمه حوصله وصبوری ممنونم٬چون بنده هیچ وقت سخنرانی این آقارانمیتونم گوش کنم یامطالبش رابخوانم.
هرچند که ... این آدم وامثالش خدارو شکر برای فرهنگیان عزیز حداقل روشن وواضحه
اینکه هرحرف مفتی راچشم وگوش بسته نمیپذیریم جای اشکال است!؟
دوست عزیزمگردرقرآن نیامده که:« ولاتقف مالیس لک به علم»
چراازنقدمستدل وعلمی اینهمه برآشفته اید«زندانیان خود»
نه استاااااااااااااد
تحصیلکرده های جناح مخالف را برنمیتابی ومیخواهی (مثل دولت رفسن جانی)وزیرکشوریک سیکل باشد.
ما معبون سیاستهاوروشهای یکشبه نظریه پردازان مصلحتی هتیم وتمام مشکلات آ پ ازهمینجاست نه جاسوسها.
ناراض تراشان اصلی ترین جاسوسها هستدنه کتابدار.
خدااجر نیتت را عاج عطا کند
می زدید لااقل می گفتی اگر معلم نبود الان جناب عالی هم
نبودید لااقل از حقوق معلمان دفاع می کردی نه جاسوس خطاب
می کردی استاد،همه چیز دان،نظریه پرداز
علتش این است که در مقابل بحث های روشنگرانه وی جوابی برای گفتن ندارند و فقط می خواهند شخصیت وی را خراب کنند تا خودشان را بالا ببرند.
بنده نمی گویم تمام حرف های ایشان درست است و اشتباه ندارد و تندروی نکرده .
کسی که از کسی یا جریانی کینه دارد برای تخریب وی چنین روش هایی را بکار می برد.
الگوی آموزش و پرورش ایران غربی است و در مدت چهل سال جمهوری اسلامی نیز نتوانسته است یک الگوی عملی و اجرایی با توجه به نظرات اسلام در مورد تعلیم و تربیت ارائه دهد، زیرا مسئولین آموزش و پرورش الگویی اسلامی برای اینکار نداشته اند و خودشان هم محصول دانشگاه های غربی هستند و تلاش موثری هم برای تغییر الگو نکرده اند. این الگویی هم که الان اجرا می کنند مربوط به 50 سال پیش در غرب است .