صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

حسین میرزانیا

" صمد بهرنگی " از اسطوره تا واقعیت

کشورهای درحال توسعه یا در حال گذار دارای خصوصیاتی هستند که در کشورهای بسته و سنتی یا کشورهای توسعه یافته مشاهده نمی شود/ از جمله این خصوصیات و ویژگی های کشورهای درحال گذار ، عدم تعادل ، عدم بالانس و عدم نرمال بودن و در نهایت افراط و تفریط در قضاوت و داوری ها و رفتارها و تصمیم ها است/ صمدبهرنگی و زندگی و کارنامه او نمونه عینی و مهمی فقدان اعتدال و نرمالیسم است/ پایان افسانه کمونیسم باعث شد تا بهرنگی و کارنامه او نیز به زیر تیغ نقد کشیده شود و منتقدین از زوایای دیگری به او و زندگی او بنگرند/ اگرچه خود نیز قربانی گفتمان زمانه شد/ توصیف واقع بینانه از زمانه او اولین گام نقد او هست/ خطای روشی دیگر این است که صمد را به سیاست تقلیل دهیم و همه زندگی و آثار او را با پوسته ای از سیاست و سیاست زدگی و ایدئولوژی و نگاه ایدئولوژیک ببینیم و ارزیابی کنیم/ دیگر افسانه نبرد علیه امپریالیسم و جنگ و نبرد طبقاتی خشونت بار همراه با اسطوره سازی و قدسی سازی از رفتار مبارزان سیاسی و نگاه ابزاری سیاسی داشتن به کودکان سال هاست که به پایان رسیده است/ آموختن از روش جست و جوگری او ، تعهد و مسئولیت پذیری او در آموختن از محیط و زمانه خود از تحقیق پژوهی او و قدرت  اتکا به نفس او و اراده تفکر و نقادی اوست/ پاسخ ها بی تردید دراسارت زمان و مکان و گفتمان غالب است و در زمانه خود و یا اکنون ما ممکن است درست یا نادرست صحیح یا غلط باشند اما این پرسش ها و طرح سوالات است که ما را به تفکرفرا می خواند و پاسخ زمانه را از ما می طلبد / امید آن که قشریت و رمانتیسیسم و نگرش کلیشه ای درجامعه ایرانی به ویژه درمیان آموزگاران جای خود را به روش های خردگرا و نسبی درجهت حرکت و تحقق توسعه پایدار و شهروند مدار بدهد

" افکار و اندیشه های صمد بهرنگی  البته اگر یک روز به ناچار با مرگ روبه رو شوم که می شوم ، مهم نیست ؛ مهم این این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته است " ( صمد بهرنگی )


صمدبهرنگی 29 سال زندگی کرد و چون شغل او معلمی بود بیشتر به صفت معلم شناخته می شود. از همین رو بیش از آن که سیاسیون یا مبارزان سیاسی یا ادیبان و اهالی نقد و ادب به کار او بپردازند ، شایسته است که آموزگاران و دبیران و فرهنگیان به او کارنامه او بپردازند و آن را در بوته نقد قرار دهند.
کشورهای درحال توسعه یا در حال گذار دارای خصوصیاتی هستند که در کشورهای بسته و سنتی یا کشورهای توسعه یافته مشاهده نمی شود و یا کمتر دیده می شود ؛ از جمله این خصوصیات و ویژگی های کشورهای درحال گذار ، عدم تعادل ، عدم بالانس و عدم نرمال بودن و در نهایت افراط و تفریط در قضاوت و داوری ها و رفتارها و تصمیم ها است.
صمدب هرنگی و زندگی و کارنامه او نمونه عینی و مهمی فقدان اعتدال و نرمالیسم است .


از شیفتگی و شیدایی تا نفرت و تخریب :
روزگاری در دهه چهل تا پنجاه ؛ صمد بهرنگی توسط مبارزان سیاسی یا نویسندگانی مانند آل احمد، نماد و اسطوره مبارز راه عدالت خواهی و ستم ستیزی و دفاع از حقوق مردم ایران معرفی و تبلیغ شد و از صمد به عنوان معلم کودکان و آموزگاران و سیاسیون و توده ها یاد می شد به طوری که صمد پیکارگر نبرد با امپریالیسم و استثمار و نبرد طبقاتی تلقی شد.

کسی در فکر خود هم تصور نمی کرد نقدی بر صمد داشته باشد و به ارزیابی او بنشیند. همه او را می ستودند و همه از او جز نیکی و بزرگی و ایثار و گذشت چیزی نمی گفتند.
فصل دوم از زندگی صمد بهرنگی از پایان  دهه شصت و به ویژه دردو دهه اخیر شروع شده است .پایان جنگ و فروپاشی بلوک شرق و پایان افسانه کمونیسم باعث شد تا بهرنگی و کارنامه او نیز به زیر تیغ نقد کشیده شود و منتقدین از زوایای دیگری به او و زندگی او بنگرند.

در این دوره صمد نه یک اسطوره نه یک مبارز نه یک عدالت خواه ضد استثمار و ضد امپریالیسم و نه آموزگاری نمونه و فرهیخته و الگو بلکه معلمی ساده که با اهدافی سیاسی ایدئولوژیک برای جنگ و نبرد طبقاتی علیه استثمارگران وارد شغل معلمی شده است و دانش آموزان برای او حکم ابزار را دارند و کتب و قلم او و نظرات او نه تنها قابل الگوبرداری نیست که خود باعث بدآموزی و انحراف و ضدتربیتی و ضد اقتضای معلمی و دانش آموزی است .جنگ و ستیز و دروغ گویی و کینه ورزی آموزه های او هست و قصه ها و داستان های او جایگاهی در ادبیات ایران نیز نمی توانند داشته باشند.
در همه این داوری ها درباره صمد چه در دوره نخست زندگی او در دهه چهل و پنجاه و چه در دهه هفتاد تاکنون هم واقعیت هایی نهفته است و هم خطاهای روشی را واجد است.
این خطاهای روشی باعث شده است واقعیت صمد در هر دو دوره زندگی او دیده نشود و یا کمتر به چشم آید. چه در هنگامه ای که صمد مبدل به یک اسطوره غیرقابل نقد و دسترسی شد و چه در دوره ای که او را متوهمی تخریب گر و ویرانگر که حرفی برای آموختن و گفتن ندارد به نوعی صمد قربانی شد اگرچه خود نیز قربانی گفتمان زمانه شد.
مهمترین خطای روشی در برخورد با صمد بهرنگی ، جابه جایی تاریخ و عدم نگاه تاریخی به زمینه و زمانه ای که صمد بهرنگی را ساخت است .صمد در اوج جدال بلوک غرب و شرق و شکاف طبقاتی در جامعه ایران که ناشی از تزریق افزایش قیمت نفت به جامعه ایرانی و اصلاحات ارضی و استبداد نظامی و سرکوب نیروهای پارلمانتیست و قانون گرا بود دست به قلم و فعالیت زد و حس عدالت خواهی و شور خدمت به خلق او را در اوج جاذبه مارکسیسم مسحور مبارزان سیاسی کرد و او برای خود رسالتی عظیم دراین راه می دید.

پس ، توصیف واقع بینانه از زمانه او اولین گام نقد او هست .
خطای روشی دیگر این است که صمد را به سیاست تقلیل دهیم و همه زندگی و آثار او را با پوسته ای از سیاست و سیاست زدگی و ایدئولوژی و نگاه ایدئولوژیک ببینیم و ارزیابی کنیم .
اگر خود را به تاریخ دهه چهل ببریم و از سوی دیگر پوسته سیاست و ایدئولوژی را از زندگی و آثار او به کناری بزنیم حاصل آن چه خواهد بود؟

به نظر نگارنده ، دیگر افسانه نبرد علیه امپریالیسم و جنگ و نبرد طبقاتی خشونت بار همراه با اسطوره سازی و قدسی سازی از رفتار مبارزان سیاسی و نگاه ابزاری سیاسی داشتن به کودکان سال هاست که به پایان رسیده است و جای آن را تعلیم و تربیت برای پرورش دانش آموزانی که مبدل به شهروندانی مسئول برای کسب و کاری حرفه ای و تخصصی گرفته است تا بتوانتد به صورتی مسالمت آمیز و مدنی و دگرپذیر زندگی سالم که متناسب با توسعه پایدار باشد داشته باشند .


حال صمد بهرنگی در این میانه چه جایگاهی دارد؟

صمد بهرنگی و کارنامه او در دهه نود برای آموزگاران نه صمدی دیگر شدن (که نه ممکن است و نه مفید) بلکه آموختن از روش جست و جوگری او ، تعهد و مسئولیت پذیری او در آموختن از محیط و زمانه خود از تحقیق پژوهی او و قدرت  اتکا به نفس او و اراده تفکر و نقادی اوست .
صمدبهرنگی هم معلم بود در سر کلاس های آذربایجان ، هم نویسنده ای دست به قلم و توانا و هم محقق و پژوهشگری درحوزه ادبیات کودکان و ادبیات فولکوریک ایران خاصه آذربایجان که این آثار او خود یک منبع برای محققان و ادیبان است در شناخت دیار آذربایجان و قصه ها و افسانه های آذربایجان و هم خود نوعی تجربه اندوزی برای روندگان یا آغازکنندگان این راه هست.
برخورد کلیشه ای و قشری و سطحی و رمانتیک با صمد و آثار او در دهه چهل و پنجاه را بار دیگر ما نباید از زاویه ای دیگر مرتکب شویم .به دلیل آنچه که امروزه گفتمان جهانی و داخلی کشور گفتمان محافظه کاری یا لیبرالیسم هست پس کلنگ به دست گرفته و به گفته استاد همایون کاتوزیان به جان گذشته بیفتیم و مانیز در این جامعه کلنگی رسالت کلنگ زنی به دوش بگیریم .
دکتر عبدالکریم سروش همیشه این تذکر جدی را می دهد که به پرسش های بزرگان و یا اندیشمندان گذشته بیشتر توجه کنیم تا پاسخ های آنان.

پاسخ ها بی تردید دراسارت زمان و مکان و گفتمان غالب است و در زمانه خود و یا اکنون ما ممکن است درست یا نادرست صحیح یا غلط باشند اما این پرسش ها و طرح سوالات است که ما را به تفکر فرا می خواند و پاسخ زمانه را از ما می طلبد .
امید آن که قشریت و رمانتیسیسم و نگرش کلیشه ای درجامعه ایرانی به ویژه درمیان آموزگاران جای خود را به روش های خردگرا و نسبی درجهت حرکت و تحقق توسعه پایدار و شهروند مدار بدهد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سه شنبه, 16 شهریور 1395 11:53 خوانده شده: 2180 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +7 0 --
سلیمی 1395/06/16 - 16:09
شخصیت و نوشته های صمد بسیار ساده و صمیمی و دوست داشتنی هستند. به هر حال در رژیمهای توتالیتر همه چیز از دید افراد جامعه مشکوک به نظر می رسد. شاید صمد بهرنگی واقعا شناگری نابلد بوده است و در رود ارس غرق شده است اما یک نوشته جلال آل احمد در آن روزگار از او یک مبارز ساخت که به دست ساواک غرق شده است.
پاسخ + +5 -1 --
احمد 1395/06/16 - 19:08
"امید آن که قشریت و رمانتیسیسم و نگرش کلیشه ای درجامعه ایرانی
به ویژه درمیان آموزگاران جای خود را به روش های خردگرا و نسبی
درجهت حرکت و تحقق توسعه پایدار و شهروند مدار بدهد".
خردگرایی: چرا باید حقوق و دست مزد یک معلم تحصیلکرده، یک سوم
آبدارچی فلان اداره باشد! پاسخ رئیس : خاموش
نسبت گرایی: چرا هیچ نسبت منطقی بین حقوق و دستمزد یک معلم
تحصیلکرده با کارمند دیپلمه فلان اداره وجود ندارد!
پاسخ رئیس: خاموش
قشریت و رماتیسم و نگرش کلیشه ای:
1- معلمی شغل انبیاست و نباید با پول مقایسه شود! فقط باید رئیس
صندوق توسعه و رئیس بانک رفاه حقوق مکفی بگیرند!
2- هفته معلم بر تمامی معلمان دلسوز، دهقان فداکار و چوپان دروغگو
تصمیم کبری و صغری (سایر هندوانه های زیر بغل ) مبارک باد!
3- معلم چون شمع می سوزد و نور افشانی می کند! کارمند فلان
اداره با cngو lpg مثل موشک می تازد!
پاسخ رئیس: احسنت!

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در کم کردن شکاف میان اداره و مدرسه و جلب اعتماد معلمان تاثیری دارد ؟

خیلی زیاد - 12.1%
زیاد - 3%
تا حدودی - 8.5%
تاثیری ندارد - 10.8%
نوعی عوام فریبی و سرکار گذاشتن معلمان است - 65.6%

مجموع آرا: 305

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور