گروه گزارش/
بيش از 50 نماينده مجلس با ارائه طرح يک فوريتي با عنوان «رفع انحصار از زبان انگليسي در نظام آموزش همگاني کشور» خواستار رفع انحصار و ايجاد فرصت آموزش براي علاقهمندان به زبانهاي غيرانگليسي شدهاند. به موجب آن آموزش تمامي زبانهاي انگليسي و غير انگليسي اختياري و از محيط مدرسه خارج و به آموزشگاههاي آزاد سپرده ميشود. هزينه آموزش نيز برعهده دانشآموزان خواهد بود.
شوربختانه به نظر ميرسد بهارستاننشينان درک درستي از کلمه «انحصار» در آموزش زبان انگليسي ندارند چراکه در حال حاضر براي آموزش ساير زبانهاي خارجي در مدارس کشور منعي وجود ندارد يعني قوانين موجود، آموزش زبان فرانسه يا اسپانيايي را منع نکرده است اما تا به حال بدليل آماده نبودن زيرساختهاي سخت افزاري و نرم افزاري نه تنها در آموزش و پرورش بلکه در بسياري از آموزشگاههاي آزاد عملا امکان آموزش زبانهايي غير از زبان انگليسي جزء در موارد بسيار محدود وجود نداشته است. ظاهرا طيف خاصي از نمايندگان مجلس نگران ابعاد سياسي و اجتماعي يادگيري زبان انگليسي هستند.
بايد با نمايندگاني که در اين شرايط به جاي آسيبشناسي علل ناکارآمدي آموزش زبان انگليسي و ارائه راهکارهاي علمي و تخصصي براي برون رفت از اين مشکل، به دنبال « برون سپاري آموزش زبان انگليسي» هستند يادآوري کرد که دليل افزايش علاقه به فراگيري زبان انگليسي در جامعه امروز، گسترش ارتباطات است نه ذاتا انحصارطلبي زبان انگليسي يا آموزش آن در مدارس کشور. مسلما راه مقابله با انحصارگرايي نه حذف آموزش زبان انگليسي از مدارس، بلکه فراهم کردن شرايط انتخاب زبانهاي مختلف از سوي دانشآموزان براي يادگيري است.
بدون ترديد بشر در هيچ دورهاي اين چنين با حجم انبوهي از دادهها و اطلاعات مواجه نبوده است. در برههاي از تاريخ که «عصر اطلاعات و ارتباطات» ناميده ميشود، پيشرفت لحظهاي علم و فناوري و توليد روزافزون اطلاعات در دنيا، موجب شکلگيري مفهومي به نام «دهکده جهاني» شده است؛ مکاني که در آن فاصله زماني و مکاني معنا ندارد و انسان قادر است از اطلاعات و اخبار روزمره به مثابه شيوع اخبار در يک دهکده به سرعت با خبر شود. نياز به يک زبان مشترک در اين دهکده به انتخاب زباني منجر شد که در طول فرايندهاي تاريخي با اثرگذاري و ماندگاري بيشتري همراه بود و آن زباني جزء «زبان انگليسي» نبود.
اگرچه ضعف سيستم آموزشي کشور در بحث آموزش زبان انگليسي کاملاً مورد تأييد صاحبنظران و کارشناسان اين حوزه است و درباره دلايل ناکارآمدي آموزش زبان انگليسي در مدارس کشور و راهکارهاي ارائه شده بسيار گفته و نوشته شده است اما مشخص نيست در حالي که امروزه با پيشرفت روزافزون روابط بين الملل و ايجاد دهکده پهناور جهاني نياز به يادگيري زبان انگليسي براي برقراري ارتباط بيش از پيش احساس ميشود، نمايندگان مجلس بر اساس کدام طرح کارشناسي يا مطالعات علمي به اين نتيجه رسيدهاند که براي دانشآموزاني که علاقهاي به تحصيل در دانشگاه را ندارند و ميخواهند به سرعت وارد بازار کار شوند يادگيري زبان انگليسي ضرورتي ندارد؟! در حالي که پژوهشهاي انجام شده نشان ميدهد افرادي که بيشتر از يک زبان را صحبت ميکنند و ميخوانند، در رقابتهاي شغلي براي كسب مشاغل بهتر و ارتباطهاي بينالمللي موفقتر هستند و آشنايي با زبان انگليسي شانس شغلي بهتري را در اختيارشان قرار ميدهد.
شايد عجيبترين بخش اين طرح، ماده سوم آن باشد. در اين ماده تاکيد شده است که آموزش زبان فقط در مقطع دبيرستان و آن هم در بيرون از مدرسه و در آموزشگاههاي آزاد انجام شود!!
مطالعات تطبيقي نشان داده است که بهترين زمان براي آموزش يک زبان خارجي به بچهها سه يا چهار سالگي ميباشد چراکه در ابتداي اين دوره و مخصوصاً سه سال اول زندگي، پايه تفكر، تكلم، نگرشها، گرايشها، استعدادها و ديگر ويژگيها در كودك نهادينه ميشود. بر اين اساس آموزش زبانخارجي به كودكان بايد از زمان كودكستان وقتي كه معلمان ميتوانند توانايي و تمايل كودكان به يادگيري زبان را افزايش دهند شروع شود. زماني كه يك كودك به مقطع دبيرستان ميرسد زمان مناسب براي يادگيري مطلوب از بين رفته است.
شوربختانه به نظر ميرسد برخي از نمايندگان مجلس به جاي ارائه راهکارهاي اجرايي براي بالا بردن کيفيت آموزش زبان انگليسي در مدارس دولتي به فکر پاک کردن صورت مسئله هستند. به باور کارشناسان آموزشي « طرح يادگيري زبانخارجي اختياري » در ادامه سياستهاي خصوصيسازي و در مخالفت با اصل ۳۰ قانون اساسي است. طبق اين طرح آموزش تمامي زبانهاي انگليسي و غير انگليسي از محيط مدرسه خارج و به آموزشگاههاي آزاد سپرده خواهد شد که اين خود آموزش و پرورش را به سوي خصوصيسازي سوق خواهد داد.
اگرچه خانوادهها در سبد هزينهاي خود به بحث يادگيري زبان دوم خصوصا زبان انگليسي توجه دارند و آن را سرمايهگذاري براي فرزندان خود ميدانند اما مشکل زماني حاد خواهد شد که بدانيم بسياري از دانشآموزان خانوادههاي محروم در بسياري از شهرها به خصوص استانهاي محروم عملا امکان حضور در مدرسه را بسختي دارند و بعضا به خاطر مشکلات اقتصادي از خير درس خواندن گذشته و ترک تحصيل ميکنند. حالا بايد از اين طيف خاص نمايندگان مجلس پرسيد: دراين شرايط، خانوادههاي محروم چطور بايد هزينه آموزش زبان انگليسي را بپردازند و در صورت ناتواني تکليف آنان چه خواهد شد؟ آيا اين طرح خود يک بي عدالتي آشکار آموزشي و تبعيض آگاهانه بر عليه دانشآموزان استانهاي محروم نيست؟
به نظر ميرسد هدف اين طرح غيرکارشناسي نه برخورد با انحصاگرايي آموزش زبان انگليسي در مدارس بلکه برخورد ناآگاهانه با آموزش زبان انگليسي در راستاي غرب ستيزي باشد. ظاهرا طيف خاصي از نمايندگان مجلس نگران ابعاد سياسي و اجتماعي يادگيري زبان انگليسي هستند. به باور آنان آموزش زبان انگليسي و آشنايي با فرهنگ غرب، تهديدي جدي براي فرهنگ و زبان فارسي است. از اين رو براي مقابله با آن و به جاي ارائه طرحهاي منطقي و علمي، راحتترين و ناپختهترين راهحل يعني حذف آموزش زبان انگليسي را انتخاب کردهاند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
گروه استان ها و شهرستان ها/
تاکنون گزارش های مختلفی در مورد وضعیت آموزش و پروزش خوزستان در صدای معلم منتشر گردیده است .
آخرین گزارش به پنج شنبه 28 شهریور 1398 بر می گردد که با عنوان : " گزارشی از انحرافات ! وزیر آموزش و پرورش می باید در مورد جعبه سیاه آموزش و پرورش خوزستان و گزارش صدای معلم که البته از سوی سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش مسکوت ماند به دور از هر گونه مماشات و یا رودر بایستی و بر اساس " قانون " پاسخ گو باشد "
سرپرست اداره کل آموزش و پرورش خوزستان قبل از توصیه دانش آموزان و خانواده ها به " مطالبه گری " در برابر عملکرد خویش پاسخ گو باشد ! " ( این جا ) منتشر شد .
تاکنون این اداره کل به این گزارش ها و انتقادات پاسخی نداده است . واکنش این اداره در زمان وزارت محمد بطحایی شکایت علیه منتقدان و رسانه ها بوده است .
تنها پاسخ به صدای معلم در این مدت از سوی اداره آموزش و پرورش اندیشمک بوده است که در 11 دی 1397 در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )
نکته ی مهم و قابل تامل در این گونه موارد عدم توجه به مفاد و محتوای " قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش " است .
صدای معلم بارها از استانداران سراسر کشور به جد و فوریت خواسته است تا گزارشی از اقدامات انجام شده خود در مورد این قانون را به طور شفاف به اطلاع جامعه برسانند .
وظیفه استاندار و یا فرماندار فقط دخالت در تعیین مدیران آموزش و پرورش نیست .
نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان خوزستان برای این رسانه ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه گزارش/
چند روزی است که از زمان ارائه طرح حذف آموزش زبان انگلیسی در برنامه مدارس موسوم به «رفع انحصار از زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور» توسط 57 نماینده مجلس می گذرد .
واکنش اغلب رسانه ها ، معلمان کنش گر و حتی گروه ها و اقشار مختلف اجتماعی نسبت به این طرح غیرکارشناسی و غیرعلمی ، منفی بوده است .
از زمان علنی شدن اسامی نمایندگان نیز برخی سکوت و برخی نیز به جای پس گرفتن امضا و یا طرح اقدام به توجیه و یا اظهار نظرهای غیرکارشناسی و یا فله ای کرده اند .
احد آزادی خواه که خود یکی از امضا کنندگان این طرح است در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت درباره طرح یک فوریتی رفع انحصار از زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشورمی گوید : متأسفانه این طرح برای برخی از افراد به خوبی جا نیفتاده است و عده ای برای انحراف افکار عمومی، این طرح را که به معنای رفع انحصار زبان انگلیسی است، به حذف زبان انگلیسی از مدارس تبدیل کرده اند که به هیچ وجه این گونه نیست و در این طرح به هیچ وجه صحبتی از حذف زبان انگلیسی در مدارس نشده است.
در واقع باید شرایطی برای دانش آموزان در مقطع دبیرستان فراهم شود که اختیار لازم را داشته باشند که خودشان یک زبان خارجی را جهت یادگیری در مدرسه انتخاب کنند و این زبان نباید لزوما انگلیسی باشد.
در واقع ما به دنبال آن هستیم که آموزش زبان خارجی در مدارس را از زبان انگلیسی به زبان های مختلف توسعه دهیم و انحصار آن را از یک زبان برداریم.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی تصریح می کند: همچنین ذکر این نکته حائز اهمیت است که دبیرانی که در حال حاضر زبان انگلیسی آموزش می دهند به هیچ وجه بیکار نخواهند شد، چرا که زبان انگلیس کماکان در مدارس آموزش داده خواهد شد و در صورتی که دبیران زبان انگلیسی به زبان های دیگر هم مسلط باشند، امکان بهره برداری بیشتر از آنان فراهم خواهد شد و بازار کارشان گسترده تر میشود.
وی با تاکید مجدد بر اینکه این طرح به معنای حذف زبان انگلیسی از آموزش کشور نیست، می گوید: در ماده یک این طرح تصریح شده است که آموزش زبان انگلیسی اختیاری خواهد بود و دانشآموزان و خانوادهها مختار هستند که به عنوان مثال از میان زبانهای آلمانی، انگلیسی، ترکی ، چینی و اسپانیولی یکی را انتخاب کنند.
چشم انداز اجرای این طرح در صورت تصویب در صورتی که همه مجریان به بهترین شکل با آن همراهی کنند، حداکثر این خواهد بود که 20 درصد دانشآموزان زبان هایی غیر از انگلیسی را انتخاب نمایند، بنابراین همچنان 80 درصد نظام آموزشی در اختیار زبان انگلیسی خواهد ماند و اساساً حذف انگلیسی غیرممکن است.
عضو کمیسیون فرهنگی در واکنش به سوالی مبنی بر اینکه آیا طرح مذکور طرح سیاسی است، ادامه می دهد : اسامی امضاء کنندگان طرح نشان از آن دارد که این طرح به هیچ وجه سیاسی نیست و از همه گروه های سیاسی در میان امضاء کنندگان حضور دارند. البته باید متذکر شوم که فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد لزوم توجه به سایر زبانها مهمترین انگیزه طراحان اصلی طرح بوده، لذا به نظر میرسد آن گروه از نمایندگان که توجه ویژهای به رهنمودهای رهبری دارند، بیش از همه خواهان تصویب این طرح باشند.
مخالفتهایی نیز که در روزهای گذشته در مورد این طرح بیان شده است اغلب نوعی مقاومت محافظهکارانه است که خواهان حفظ وضع موجود هستند. برخی افراد نیز که انگشت شمار هستند به دلیل شیفتگی شخصی در مورد زبان انگلیسی احساس غیرت میکنند و حاضر نیستند سهمی حتی 10 درصدی یا حداکثر 20 درصدی برای سایر زبانها بپذیرند. در مقابل به نظر میرسد نمایندگان ترک زبان و کرد زبان آمادگی بیشتری برای پذیش این طرح دارند . "
این اظهارات و انواع مشابه همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ در وهله نخست نشان از بی اطلاعی این تعداد از نمایندگان مجلس از واقعیت های آموزش و پرورش ، توازن نیروی انسانی و وضعیت کف مدرسه دارد .
زمانی که وزارت آموزش و پرورش خود با بحران " کمبود معلم " رو به روست و بعضا از یک معلم برای تدریس چند واحد درسی استفاده می کند ؛ مشخص نیست مبنای این اظهارات چیست ؟
پرسش « صدای معلم » این است چند درصد دانش آموزان و خانواده ها مطابق تفسیر این آقایان حاضرند که دانش آموز و یا فرزندانشان درسی به جز زبان انگلیسی اختیار کنند ؟
نمایندگانی که به فکر حفاظت از منافع آموزشگاه های آزاد هستند بفرمایند در این آموزشگاه ها چند درصد زبان غیرانگلیسی آموزش داده می شود ؟
متاسفانه در روزهای اخیر موضع وزارت آموزش و پرورش در این مورد سکوت و انفعال بوده است .
چرا افرادی نظیر کمرئی معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در این مورد حرفی نمی زنند ؟
مهم تر از آن گروه های آموزشی زبان انگلیسی در بیش از 750 منطقه و یا ناحیه آموزشی سراسر کشور چه کار می کنند ؟
مگر این ها ذی نفعان آموزش و پرورش نبوده و نباید از منافع دانش آموزان و معلمان دفاع کنند ؟
حضور و یا عدم حضور این گونه گروه ها و کلنی ها چه سودی برای ذی نفعان و حفظ و ارتقای " کیفیت آموزشی " دارد ؟
البته زمانی که سرگروه های آموزشی بر خلاف نص صریح قانون توسط روسا منصوب می شوند بیش از این نباید انتظاری داشت !
« صدای معلم » بارها بر ضرورت اجرای کامل آیین نامه ی گروه های آموزشی تربیتی و نیز تاسیس سازمان نظام معلمی با رویکرد " استقلال " تاکید کرده است .
اگر چنین نهادهای مدنی و مستقلی در آموزش و پرورش حضور داشتند دیگر افرادی چون آزادی خواه و... خود را نماینده این دستگاه و معلمان فرض نکرده و چنین حرف هایی نمی زدند .
پایان گزارش/
پانا نوشت :
" برخی از نمایندگان مجلس طرحی ارائه کردهاند که به موجب آن آموزش تمامی زبانهای انگلیسی و غیر انگلیسی اختیاری و از محیط مدرسه خارج و به آموزشگاههای آزاد سپرده میشود. هزینه آموزش نیز برعهده دانشآموزان خواهد بود.
بیش از 50 نماینده مجلس با ارائه طرح یک فوریتی با عنوان «رفع انحصار از زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور» خواستار رفع انحصار و ایجاد فرصت آموزش برای علاقهمندان به زبانهای غیرانگلیسی شدهاند
نمایندگان امضاکننده در بخش مقدمه و دلایل توجیهی این طرح به ضروری نبودن تعلیم زبان خارجی به دانشآموزانی که قصد ادامه تحصیل در دانشگاه ندارند، اشاره و استدلال کردهاند که آموختن زبان خارجی به این دانشآموزان به افت تحصیلی آنها منجر میشود. آنها معتقدند دانشآموزانی که با هدف مهارتآموزی و ورود سریع به بازار کار مسیر تحصیل در شاخههای کاردانش یا فنی و حرفهای را انتخاب میکنند، نیاز ضروری به آموختن زبان خارجی ندارند.
دلیل بعدی که نمایندگان امضاکننده این طرح به آن اشاره میکنند، ناکارآمدی مدارس در آموزش زبان خارجی است. آنها معتقدند که آموزش زبان در مدارس نسبت به آموزش در آموزشگاههای آزاد زبان کمتر موفقیتآمیز بوده و بهتر است که که آموزش تمامی زبانهای انگلیسی و غیر انگلیسی از محیط مدرسه حارج شود و از طریق آموزشگاههای آزاد انجام شود
در ماده یکم این طرح شش مادهای و یک فوریتی آمده است که با تصویب این قانون آموزش زبان انگلیسی در کنار دیگر زبانهای خارجی در نظام آموزش همگانی جنبه اختیاری خواهد داشت. البته در تبصره این ماده اشاره شده که دانشآموزانی که رشته نظری را انتخاب میکنند باید حداقل مهارت مکفی در یکی از زبانهای خارجی داشته باشند
ماده دوم به دانشگاهها، موسسات آموزش عالی، انجمنهای علمی و فرهنگی نهادهای دولتی اجازه داده است تا با موسسات کشورهایی که آموزش زبان آنها به لحاظ گستره بینالمللی و منطقهای و مراودات فرهنگی و تجاری دارای اولویت است، تفاهمنامه همکاری منعقد کنند
در تبصره یک ماده دو درباره میزان ارائه خدمات آموزش همگانی در خصوص هر زبان خارجی تاکید شده است که مشارکت با کشورهای طرف تفاهم در یک برنامه حداقل ۱۵ ساله و از طریق همکاریهای علمی و فنی، اعزام مدرس و ارائه بورسیه برای تربیت مدرس و معلم در پردیسهای بین المللی دانشگاههای کشور باشد و بخشی از هزینه برقراری دورههای آموزشی در مناطق محروم و کمک هزینه دانشآموزان فاقد توان مالی را متقبل شوند.
دانشگاههای مجری این قانون نیز باید در هر یک از تفاهمنامهها علاوه بر آموزش زبان خارجی در حداقل دو رشته مقاطع تکمیلی، برای ایجاد دورههای آموزشی مشترک تعهد دهند.
دانشگاههای مجری این قانون مکلف هستند در پنج سال ابتدایی اجرای هر تفاهمنامه حداقل ۶۰ درصد از بورسیه دورههای آموزش زبان تعهد شده از سوی طرف خارجی را به معلمان موضوع تبصره ۲ ماده ۵ این قانون اختصاص دهند.
شاید مهمترین بخش از این قانون ماده سوم باشد. در این ماده تاکید شده است که پس از تصویب این طرح در مجلس، آموزش زبان فقط در مقطع دبیرستان و آن هم در بیرون از مدرسه و در آموزشگاههای آزاد انجام شود و هزینه آن نیز بر عهده دانشآموزان خواهد بود. آموزش و پرورش نیز فقط نقش نظارتی در تعیین سطوح قیمتی ارائه خدمات آموزشی در آموزشگاههای آزاد را بر عهده خواهد داشت. دانشآموزان که قادر به تامین هزینه نیستند طبق تبصره یک ماده دو همین طرح بورسیه میشوند
در ضمن با تصویب این قانون آموزشگاههای آزاد در مورد روشهای آموزش امتحانات و نمرات دانشآموزان در طول مدت سال تحصیلی استقلال عمل خواهند داشت و آموزش و پرورش ضمن اعمال نظارت حاکمیتی فقط مجاز به برگزاری یک آزمون نهایی در سال آخر دوره دبیرستان خواهد بود .
در ابتدا باید به این نکته مهم اشاره کرد که این گونه طرح خلق الساعه نبوده و پیشینه ای دارد .
فروردین 1392 حجت الاسلام و المسلمین محی الدین بهرام محمدیان رئیس پیشین سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی اعلام کرد : ( این جا )
یکی از برنامههای آموزش و پرورش، تجمیع زبان انگلیسی در سه سال متوسطه اول است، به این معنا که ساعات آموزش زبان انگلیسی از 2 به شش ساعت افزایش خواهد یافت و پس از آموزش کامل این درس در دوره متوسطه اول، طی سالهای آینده زبان انگلیسی از لیست دروس دوره متوسطه دوم حذف خواهد شد و آموزش آن در این دوره به بخش خصوصی واگذار خواهد شد. به این معنا که دانشآموزان در صورت علاقهمندی میتوانند زبان انگلیسی مورد علاقه خود را در آموزشگاهها ادامه دهند. "
نخستین نکته مهم و قابل تامل در مورد این طرح " یک فوریتی بودن " آن است .
چرا این طرح به صورت " عادی " مطرح نشده است ؟
این شتاب و تعجیل آن تعداد از نمایندگان مجلس ناشی از چه می تواند باشد ؟ آیا اتفاق خاصی رخ داده و یا ضعف دانش آموزان در آموزش زبان انگلیسی خاطر این نمایندگان را مکدر و به " کنش " وادار ساخته است ؟
آیا مسائل مکتوم و پشت پرده ای وجود دارند ؟
چه کسی طراح این طرح بوده است ؟
به نظر می رسد مهم ترین استدلال عده ای از نمایندگان مجلس برای ارائه چنین طرح غیرکارشناسی و غیرعلمی ، ناکارآمدی مدارس در آموزش زبان خارجی باشد .
نخستین پرسش من از این نمایندگان آن است که آیا دانش آموزان ما حتی در آموزش زبان رسمی یعنی " پارسی " که زبان مادری و اول بسیاری از شهروندان ایرانی است ؛ کارآمد و توان مند هستند ؟
آیا بسیاری از دانش آموزان و حتی دانش آموختگان دانشگاه ها قادر به نوشتن بدون اغلاط نگارشی و اشتباهات دستوری نیستند
خیلی از آن ها قادر به نگارش حتی یک نامه ساده اداری هم نیستند .
در این زمینه می توان به پژوهش صورت گرفته توسط مجتبی غلامی دبیرادبیات شهرستان سلسله با عنوان " علل ضعف دانش آموزان سال اول متوسطه دوم " اشاره کرد .
جامعه آماری مورد نظر843 نفر از دانش آموزان دختر و پسر بوده اند که در سال تحصیلی 93- 92 در دوره های روزانه تحصیل می کرده اند. حجم نمونه شامل 400 نفر یعنی حدود47 درصد جامعه آماری بوده که به نسبت مساوی از هر دو جنس پسرودخترانتخاب شدند.برای انتخاب نمونه ها و تکمیل پرسشنامه ها ،از روش نمونه گیری تصادفی با طبقه بندی پرسش نامه های دانش آموزان استفاده گردیده است وروش آماری مورد استفاده نیز روش درصد فراوانی بوده است. براساس این پژوهش یکی ازعوامل تاثیرگذاربرضعیف بودن درس دانش آموزان دردرس ادبیات فارسی درشهرستان الشتر،جذاب وساده نبودن محتوای کتاب درسی می باشد هم چنین تعدادبسیارکمی ازدانش آموزان به درس ادبیات علاقه مند می باشندودراین زمینه رغبت بیشتری ازخود نشان نمی دهند
این پژوهشگر در پایان به نتیجه رسیده است به طورکلی تعداد بسیارکمی ازدانش آموزان به فراگیری درس ادبیات علاقه مند می باشند ودراین زمینه ازخود رغبت نشان نمی دهند ؛ همچنین به طورکلی دانش آموزان مطالب کتاب ادبیات را برای زندگی اجتماعی خود مفید نمی دانند.
پروین خردپیشه در مطالعه موردی خود در مورد یکی از دانش آموزانش چنین می نویسد
" دانش آموزان اغلب در درس دیکته دچار مشکل هستند و اولیا و معلمان برای حل این مشکل به راه های متفاوتی متوسل می شوند مثلاً پند و اندرز دادن دانش آموز – تحقیر و سرزنش معلم و دانش آموز – افزایش تکلیف شب و غیره .
این روش ها مدت های مدیدی است که در مدارس مورد استفاده واقع شده اما نتایج مثبتی را در بر نداشته است . من نیز از این امر مستثنی نبوده و امسال در بین دانش آموزان خود با این مشکل برخورد کردم به خصوص دانش آموزی به نام صدف که در درس املا بسیار ضعیف عمل می کرد. صدف در دروس دیگر در حد متوسط بود اما در درس املا نمرات خیلی پایین می گرفت در نتیجه بر آن شدم تا مشکل او را بررسی کرده و ببینم آیا می توانم برای رفع این مشکل چاره ای بیندیشم ؟ "
در مورد سایر دروس در نظام آموزشی نیز تقریبا همین وضعیت در جریان است .
آیا دانش آموزان در درس عربی وضعیت بهتری دارند ؟
آیا این نمایندگان حتی یک بار سر کلاس های درس حاضر شده و نظر دانش آموزان را در مورد درس زبان عربی پرسیده اند ؟ تعدادی از نمایندگان مجلس با دخالت های غیرکارشناسی و سلیقه ای در عزل و نصب ها جریان و فرآیند آموزش را مختل کرده اند .
آیا با مطالعه دروسی مانند تفکر و سواد رسانه ای ، علوم اجتماعی و جامعه شناسی و... مهارت های لازم و پیش بینی شده در آن ها در قالب " تغییر رفتار " قابل مشاهده است ؟
آیا این نمایندگان مجلس به متغیرهایی مانند میزان ساعات اختصاص داده شده به درس زبان ، وضعیت آموزش ضمن خدمت معلمان ، میزان دسترسی معلمان به تکنولوژی آموزشی ، شرایط فیزیکی کلاس درس و.... توجه دارند ؟
نمایندگانی که آموزش زبان انگلیسی را برای شاخههای کاردانش یا فنی و حرفهای لازم و یا مناسب نمی دانند تاکنون حتی محتوای دروس تخصصی هنرستان ها را ورق زده اند ؟
آیا این نمایندگان می دانند که دانش آموزان در هفته فقط یک زنگ به آموزش زبان برای آن اختصاص یافته است و این زمان برای آموزش پایدار و عمیق زمان کافی نیست ؟
آیا این نمایندگان مجلس خبر دارند که به علت بحران " کمبود معلم " برای آموزش زبان انگلیسی از دبیران دروس دیگر استفاده می شود ؟ نگاه اکثر این نمایندگان مجلس به نظام آموزشی و ارکان در حد یک " سازمان رای " است .
تدوین قوانین و آیین نامه های مختلف از سوی " شورای عالی آموزش و پرورش " در زمینه تسهیل گری حداکثری برای قبولی دانش آموزان موجب شده است نه درس زبان انگلیسی که بی سوادی و کم سوادی به یک معضل ریشه دار در نظام آموزشی تبدیل شود .
آیا نمایندگان مجلس که اقدام به ارائه چنین طرح هایی می کنند نظارتی بر مصوبات نهاد قانون گذاری داخلی آموزش و پرورش یعنی " شورای عالی آموزش و پرورش " داشته اند ؟
این نمایندگان مجلس گفته اند تعلیم زبان خارجی به دانشآموزانی که قصد ادامه تحصیل در دانشگاه ندارند ضرورتی ندارد .
پرسش این است که این افراد که منطقا باید عصاره فضایل ملت باشند این فرمول ها و صورت بندی ها را از کجا آورده اند ؟
آیا تحصیل و آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه ها و آموزش عالی وضعیت بهتری نسبت به آموزش و پرورش دارد ؟
آن نمایندگانی که خود را در در سخنرانی ها و تبلیغات انتخاباتی " دکتر " می خوانند و می دانند می توانند چند جمله به زبان انگلیسی تکلم کنند ؟
آیا این عده نمی دانند که : " از ابتدای قرن ۲۱ ، بی سواد کسی است که با رایانه و زبان انگلیسی آشنا نباشد، حتی اگر سواد خواندن و نوشتن داشته باشد. " ( این جا )
نکته مهم تر این است که مطابق این طرح قرار است آموزش زبان انگلیسی مانند " طرح خرید خدمات " برون سپاری شود . در کدام یک از این کشورها آموزش زبان خارجی را برای دانش آموزان اختیاری کرده و به آن ها در نظام آموزش عمومی ( اجباری ) گفته اند اگر می خواهید زبان یاد بگیرید باید پولش را بدهید !
این نمایندگان در طرح خویش آورده اند :
" آموزش زبان در مدارس نسبت به آموزش در آموزشگاههای آزاد زبان کمتر موفقیتآمیز بوده و بهتر است که که آموزش تمامی زبانهای انگلیسی و غیر انگلیسی از محیط مدرسه حارج شود و از طریق آموزشگاههای آزاد انجام شود . "
مستند پژوهشی این ادعا و گزاره چیست ؟
چگونه می توانند اثبات کنند که وضعیت در همه آموزشگاه ها از کلاس های آموزش و پرورش بهتر است ؟
به غیر از چند آموزشگاه برند و یا مشهور وضعیت آموزش زبان انگلیسی در سایرین مانند کیفیت آموزش در مدارس غیرانتفاعی است .
وزارت آموزش و پرورشی که با وجود این همه واحدهای نظارتی و کنترل هنوز توانایی نظارت بر مدارس غیرانتفاعی که حدود 12 درصد از کل مدارس کشور را تشکیل می دهند ندارد و حتی نمی تواند اشل حقوق معلمان شاغل در این مدارس را مطابق " قانون " اجرا کند چگونه می خواهد از عهده این نظارت هم بر آید ؟!
احتمالا فردا هم شاهد مافیای دیگری در آموزشگاه های " آزاد " از این نوع مراودات خواهیم بود .
آیا این نمایندگان و مشخصا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در مورد برون داد و فرمول خرید خدمات آموزشی و نسبت آن با کیفیت بخشی و اثربخشی در آموزش کار تحقیقی و میدانی انجام داده اند که قصتد تعمیم آن به سایر بخش ها را دارند ؟
آیا این نمایندگان از این واقعیت ها خبر ندارند ؟
نمایندگانی که بخشی از فرصت نمایندگی شان در سفرهای خارج از کشور می گذرد و این خود معضلی برای پرت و هدر دادن منابع عمومی تبدیل شده بدون آن آورده و حاصل خاصی برای کشور داشته باشد به این پرسش اساسی پاسخ دهند که در کدام کشور توسعه یافته حتی از نوع " اسلامی " آموزش زبان خارجی را در نظام آموزشی رسمی شان برون سپاری کرده اند ؟
در کدام یک از این کشورها آموزش زبان خارجی را برای دانش آموزان اختیاری کرده و به آن ها در نظام آموزش عمومی ( اجباری ) گفته اند اگر می خواهید زبان یاد بگیرید باید پولش را بدهید !
اگر نظام آموزش زبان خارجی در نظام کلا ناکارآمد ما مشکل دارد آن را اصلاح کنید به جای آن که صورت مساله را پاک کنید .
بارها گفته ام و نوشته ام که بسیاری از نمایندگان مجلس شناخت جامع و به روزی نسبت به مسائل و چالش های آموزش و پرورش ما ندارند . آن نمایندگانی که خود را در در سخنرانی ها و تبلیغات انتخاباتی " دکتر " می خوانند و می دانند می توانند چند جمله به زبان انگلیسی تکلم کنند ؟
نگاه اکثر این نمایندگان مجلس به نظام آموزشی و ارکان در حد یک " سازمان رای " است .
تعدادی از آن ها با دخالت های غیرکارشناسی و سلیقه ای در عزل و نصب ها جریان و فرآیند آموزش را مختل کرده اند .
تنها درخواستی که می توانیم از این نمایندگان داشته باشیم که اگر یار آموزش و پرورش و معلمان نیستند حداقل " بار خاطر " نباشید !
از آن جا که این طرح به صورت " یک فوریتی " مطرح شده است از مجلس انتظار می رود که به فوریت آن رای ندهد .
همچنین از کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس انتظار می رود تا این بار از کیان آموزش و پرورش و منافع دانش آموزان و معلمان دفاع کرده و به شائبه ها پایان دهد .
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان شهرستان طبس در انتقاد از عملکرد اداره کل آموزش و پرورش خراسان جنوبی برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .