نخست لازم می دانم از شما تشکر کنم به خاطر آن که با رسانه ها نشست می گذارید و برای آن ها ارزش قائل هستید . البته اثربخشی این نشست ها موضوعی دیگر است .
این می تواند وجه پاسخ گویی و شفاف سازی را در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی تقویت کند . هر چند ارزیابی من این است که سازمان پژوهش در طول عمر و حیات خویش خیلی سازمان پاسخ گویی به افکار عمومی نبوده است .
بنده در بسیاری از مسائل راهبردی تعلیم و تربیت با شما اختلاف نظرهای جدی دارم اما متاسفانه برخی از مدیران و معاونین وزارت آموزش و پرورش همین مقدار را هم رعایت نمی کنند . کسی هم آن ها را معمولا مورد مواخذه قرار نمی دهد که چرا نسبت به عملکردشان پاسخ گو نیستند .
امروز ساعت 10 آقای رئیس جمهور به مناسبت " روز دانشجو " در دانشگاه فرهنگیان مراسمی دارند اما از خبرنگاران حوزه " آموزش و پرورش " خبری نیست !
به نظر من این در یک وجه نشان دهنده نگاه سیاست زده به جریان آموزش و پرورش و فرآیند تعلیم و تربیت است . هر چند به شیوه برگزاری این نشست ایرادهای فراوانی وارد است اما بر این باور هستم که این گونه نشست های کانالیزه شده و استرلیزه شده نه مشکلی از آموزش و پرورش حل می کند ، نه کمکی به ارتقای جایگاه دانشجو می کند و نه ارزش دانشگاه فرهنگیان را بالا می برد !
انتظار من از دوستان خبرنگار و رسانه آن است که جایگاه خودشان را در آموزش و پرورش تعریف و تثبیت کنند قبل از آن بخواهند در مورد دیگران نقد و نقادی داشته باشند .
اگر این مساله رخ می دهد و تکرار می شود در درجه نخست مشکل خود ما هستیم .
در واقع انگشت اتهام و اشاره را اول به سوی خودمان برگردانیم !
جناب آقای ذوعلم!
1-چنان که می دانید در مورد خروجی نظام آموزش و پرورش اطلاعاتی دقیقی وجود ندارد. هر کسی براساس ظن و گمان قضاوت می کند.ادعاها از انحطاط و انحراف نسل جدید تا آگاه و متعهد و آینده ساز بودن این نسل متغیر است.
جالب است که شواهد پژوهشی کافی در مورد ویژگی های نسل جدید به عنوان خروجی نظام آموزشی وجود ندارد.
یکی از سوال های اساسی از آقای ذوعلم این است که آیا تصویر دقیق و واقعی از خروجی نظام آموزش و پرورش دارد تا براساس آن تدبیری برای اصلاح و رفع کاستی ها اتخاذ نماید یا تنها بر مبنای حدس و گمان تصمیم گیری و برنامه ریزی می شود؟
اگر تصویر قابل اعتمادی از خروجی نظام آموزش و پرورش دارد اعلام کند و برنامه اش را برای اصلاح نظام بیان کند و اگر تصویر دقیقی وجود ندارد، چرا پژوهشی برای ترسیم تصویر واقعی انجام نمی شود؟ آیا سیاست گذاری و برنامه ریزی در شرایطی که ویژگی های خروجی نظام تعیین نشده است، به مثابه تیری در تاریکی نیست؟
2- چگونه می خواهید وجه پژوهشی سازمان را تقویت کنید تا سازمان بتواند به ماموریت تعیین شده خود عمل کند؟
3- آقای ذوعلم
سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به عنوان نهاد متولی امر پژوهش تا چه حد در ماموریت و کارکردهای خود موفق بوده است ؟ با توجه به این که سازمان پژوهش فقط نام پژوهش را دارد و بیشترین کارش نوشتن کتاب های درسی آن هم بدون توجه به نیارهای جامعه و ذی نفعان و بر مبنای آموزه های ایدئولوژیک است !
آیا کسی این سازمان را مواخذه می کند که چرا پژوهش نمی کنید و از وظایف تان دور شده اید ؟!
4-کارشناسان می گویند : این سازمان بیشتر متاثر از فضای کلی سیاسی است و به فضای جاری پاسخ می دهد . پاسخ هم بیشتر از نوع " واکنشی " است .
پاسخ با واکنش متفاوت است . واکنش مقداری از " عقلانیت " دور می شود اما پاسخ سنجیده است .
سازمان پژوهش بیشتر به خاطر آن که کارها و فعالیت هایش عمدتا مبتنی بر پژوهش نیست و بیشتر از فضای کلی کشور متاثر می شود اکثرا واکنش نشان می دهد .
علی ذوعلم:
نکته اول این که من مطالبه رسانه ها را حق می دانم.
رسانه ها دائما باید این مطالبه را داشته باشند اقتضای جامعه انقلابی ما این است که رسانه ها هم خودشان را پاسدار پیشرفت جامعه، پاسخ گویی مسئولین، مشارکت جمعی و از این قبیل بدانند بنابراین نکته حق و درستی است.
نکته دوم ؛ سوال خیلی خوبی مطرح کردید در مورد اطلاع ما از خروجی ها. ما الان فاقد شاخصه های قابل سنجش و ارزشیابی هستیم که بر اساس اسناد تحولی بتواند وضعیت و کیفیت تربیتی ما را مشخص کند. خود این که ما به این خلاء رسیدیم بسیار مهم است و خوشبختانه یکی از کلان پروژه هایی که در سازمان پژوهش به تدریج دارد طراحی می شود ما به آن بپردازم و چند روز قبل در همین اتاق در هیات رئیسه سازمان مورد بحث بود و این کار بر عهده پژوهشگاه مطالعات هم باید سپرده بشود، همین هست که ما بتوانیم شاخص های قابل سنجش و جامع را بر اساس اسناد تحولی خودمان در مورد وضعیت سنجی تعلیم و تربیت برسیم ؛ اگر که این مرحله انجام بشود بعد ما نیاز به یک پیمایش ملی معتبر که وضع موجود را بسنجیم به عنوان یک نقطه مبدا برای ما باشد بعد در فاصله هر سه سال یا پنج سال یک بار با سنجش انجام بدهیم و بتوانیم نزول و صعودمان وضعیت را مورد سنجش قرار بدهیم. این کار خوشبختانه نقطه اصلی اش دارد به یاری خدا شروع می شود.
نکته سوم که مطرح کردید اطلاع دقیق بنده از خروجی آموزش و پرورش است. وقتی ما پژوهش خیلی معتبری متناسب با آن شاخص ها نداریم بنده هم مانند جنابعالی خیلی مطلع نیستم از بعد کاملا مستند ولی واقعا مشاهدات ما و تحلیل هایی که از پژوهش هایی که در مورد سنجش وضعیت نوجوانان و جوانان جامعه می شود به دست آورد این است که خوشبختانه یک رشد بسیار عمیقی در نوجوانان و جوانان ما شکل گرفته است.
امروز نوجوان و جوانان ما مانند ده سال قبل هم نیستند چه برسد به چهل سال قبل. یعنی از یک تفکری برخور دارند البته میانگین عرض می کنم ، از یک نوع اعتماد به نفس برخوردارند ، یک نوع خودباوری ملی درون آنها شکل گرفته ، یک نوع مطالبه گری درون شان وجود دارد . خود نفس مطالبه گری نشان دهنده رشد است. یک نوع تحلیل نسبت به قضایا دارند. به همین جهت ما شاهد هستیم که چقدر NGO های جوان فعال در همین عرصه تعلیم و تربیت شکل گرفته که یکی از کارهای امسال ما در هفته پژوهش همین است که یک کمیته ای تشکیل دادیم برای تشکل های مردمی تعلیم و تربیت که آنها هم کارهای پژوهشی را ارائه بدهند که متاسفانه معمولا حمایت نمی شوند معمولا در یک غربتی به سر می برند ولی تلاش ما این است که آنها بتوانند فعال بشوند .
نکته بعدی در مورد تربیت وجه پژوهشی سازمان است که عرض کردم هر کاری بتوانیم باید انجام می دهیم .
صدای معلم:
بودجه ای که شما به سازمان برنامه و بودجه پیشنهاد داده اید چقدر است ؟
ذوعلم:
این را اجازه بدهید آقای دکتر کریمی پاسخ دهند .
ما به دنبال این هستیم که بتواند مصوب ما و آن چه که تخصیص پیدا می کند افزایش پیدا بکند.
نکته بعدی که ما چقدر موفق بودیم و این که سازمان فقط اسم پژوهش را دارد این کمی کم لطفی است. دوستان ما واقعا زحمت می کشند . اگر آقای دکتر کریمی گزارشی از پژوهشگاه مطالعات و هم بخش های دیگر سازمان ارائه بدهند انبوهی از پژوهش انجام می شود در سطح کشور به خصوص در بحث درس پژوهی که معلمان انجام می دهند خیلی تلاش می شود و این کم لطفی است.
صدای معلم :
اما این که فرهنگ پژوهش در آموزش و پرورش مشاهده نمی شود شما باید پاسخ گو باشید !
ذوعلم :
این که اسمش پژوهش است نه ! ولی به یک نقطه مطلوب هم نرسیدیم.
نکته بعدی که چه قدر ما را مواخذه می کنند . ما را خیلی مواخذه می کنند. بخشی از مواخذه شما هستید. یکی از مواخذه کنندگان اساسی ما خود جنابعالی هستید و ما از این مواخذه ها استقبال می کنیم چون معتقدیم که مواخذه، پرسش، انتقاد حتی اگر به حق نباشد ولی برای فضای جامعه برای پویایی مجموعه ما مفید است.ذوعلم : ما الان فاقد شاخصه های قابل سنجش و ارزشیابی هستیم که بر اساس اسناد تحولی بتواند وضعیت و کیفیت تربیتی ما را مشخص کند
ممکن است بنده به یک امری معتقد باشم ولی وقتی شما نسبت به آن نقد می کنید همکار من را هم متوجه می کنید من از همکارم را مطالبه نمی کنم ، رسانه ها مطالبه می کنند جامعه مطالبه می کند و این که ما واکنشی برخورد می کنیم این گونه نیست.
ما پاسخ می دهیم ، احترام قائلیم ولی خودمان برنامه داریم طراحی داریم و به یاری خدا و بر اساس همان مسیری که قبل از بنده در این سازمان ترسیم شده بود در زمان آقای دکتر محمدیان و آقای دکتر تورانی ، ما در صدد اجرای کامل برنامه درسی ملی هستیم و در این جهت داریم پیش می رویم. البته این کار بلند مدت ماست و کار میان مدت و کوتاه مدت ما دارد انجام می شود.
یک تعبیری هم به کار بردید که این تعبیر واقعا تعبیر خیلی جالبی نیست که ما داریم ایدئولوژیک عمل می کنیم.
من عرض کردم ایدئولوژی معانی مختلفی دارد. به یک معنا هیچ انسانی بدون ایدئولوژی نیست. بنابراین ایدئولوژیک بودن نباید یک امر منفی تلقی بشود.
نکته مهم این است که آیا آن ایدئولوژی به معنی چهارچوب های فکری که من یا شما داریم آیا این چهارچوب ها متقن است ؟ آیا اینها معقول است آیا مستدل یا مستند هست یا نیست ؟ مهم این است که ما بتوانیم چهارچوب های فکری که داریم در گفت و گوهای علمی از آن دفاع کنیم ، به بحث بگذاریم به مشارکت بگذاریم و تلقی بنده این است که آن چهارچوبی که ما باید در سازمان دنبال بکنیم همان چهارچوبی است که از سند تحول بنیادین آمده و امیدواریم بتوانیم همان را مبنا قرار بدهیم.
صدای معلم :
هر فلسفه تعلیم و تربیت یک ایدئولوژی دارد . من مخالف ایدئولوژی نیستم . من آموزش ایدئولوژیک به معنای غلبه " گفتمان سلطه " را نمی پذیرم . این گفتمان اجازه بروز و یا ظهور گفتمان های دیگر را به صورت منطقی و در قالب دیالوگ نمی دهد .
ذوعلم :
من از شما سوال می کنم کدام نظام آموزشی هست که اجازه بدهد به فلسفه های مخالف خودش که بیاید در آموزش رسمی خودش حضور پیدا بکند ؟ بنده سال گذشته یک کارگاه داشتم در پاریس قلب فرانسه . در آنجا دانشجویان مسلمان مدرسه ای داشتند که فقط تعلیمات دینی درس بدهند اصلا اجازه نمی دهند ! بسیار خشن برخورد می کنند. اصلا فکر نکنید در فرانسه یک فضای آزاد است. من این را حس کردم و
جنابعالی یک سفر به آنجا بروید خواهید دید . اتفاقا در آموزش و پرورش ما این مطلب خیلی نرم تر وجود دارد به خاطر این که ما اولا آمدیم مبانی را کاملا عرضه کردیم و ما در مبانی تحول در این کتاب 450 صفحه ای به همه دنیا گفتیم که ما چگونه می اندیشیم مخفی نکردیم پنهان نکردیم و صادقانه هم می خواهیم همان را محقق کنیم. با هر نگاه مبنایی فلسفی غیر از آن هم حاضر به گفت و گو و مباحثه هستیم.
جناب توتونچیان شما باید همین کار را بکنید. ما باید در مورد مبانی نظری باز بحث کنیم. من عرض می کنم آن چه که مهم است چه مقدار این مبانی از اتقان ، از کارآمدی ، از عقلانیت و از استدلال برخوردار است.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
برای سلامتی وعزت مقام معطم رهبری این بزرگ مظلوم عالم دعا کنید
جای تامل دارد پیشنهاد می شود صدای معلم تا خروج سازمان پژوهش از وضعیت موجود به صدای سازمان پژوهش تغییر نام دهد
زیرا با این انقلاب ایدئولوژیک که آقای ذوعلم به آن رسمیت داده و در حال انجام آن هستند دیگر سازمانی به نام سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وجود داخلی نخواهد داشت.
الان هم ساختمان پژوهش لوکیشن است برای نمایش های ایدیولوژیت های دو آتشه
انقلاب ایدئولوژیک شدن سازمان به معنی سیاسی شدن پست ها و افراد آن است.
جایگزینی طلاب جوان و بی تجربه و یا تعیین عناصر نظامی و امنیتی به عنوان معاونان خود، محیط نا امن و در نهایت غیر علمی را پدید خواهد آورد که بی شباهت به شیوه مدیریت حاکمان عربستان سعودی نخواهد بود.
اما باید بدانید چنین فرصتی به شما داده نخواهد شد.
این انقلاب و رهبری برای همه مردم ایران زمین است.
طبق گفته خود ظاهرا به پاریس رفته اید و جو خفقان آنجا را دیده اید. پس چرا خودتان دقیقا با همان شکل مدیریت می فرمایید؟!!!!
پشت پرده نسخه همه را تک تک می پیچید و اذنابتان را می گذارید و دم از اجرای سند تحول بنیادین و عدالت می زنید؟
زیر این دستکش مخملی زیبا دست چدنی است.
حالا که دوره ایشان است لااقل تا ۱۴۰۰ بزارید کار خودشو بکنه
مديران جديد سازمان پژوهش با آن كه مأمور اجراي سند تحول است، اما آنقدر در اين كار عجله دارد كه بدون اجازه مولفين و شوراي برنامه ريزي گروه هاي درسي اقدام به دستكاري كليه كتاب هاي درسي كرده و آن ها را با تغييرات فراوان در نوشتار و تصاوير براي چاپ مي فرستد.
در حاليكه :
اولا - با اينگونه تغييرات ظاهري تعليو تربيت اسلامي مد نظر سند تحول بنيادين اتفاق نمي افتد.
ثانيا - اخلاقا و منطقا اين كار صحيح نيست. زيرا آثار داراي صاحب هستند. اگر هم كسي رضايت مي دهد به اجبار و ترس است.
ثالثا - وقت سازمان بايد روي امور مهم تر مانند فراهم كردن تمهيدات لازم براي اجرايي شدن سند تحول و برنامه درسي ملي صرف شود.
اينگونه امور شايد براي عده اي دلخوش كنك باشد اما نه فايده اي دارد و نه ضرورتي
بلكه نشانه اين است كه مديران جديد تا چه حد سطحي نگر و ساده انديش هستند.
صرفا طلبه های حوزوی هستند
ایشان قرار است مهم ترین تصمیمات را برای اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش بگیرند و اجرا نمایند.
لین در حالی است که افراد متعهد و انقلابی و متخصص و با تجربه هنوز در سازمان هستند اما کاملا کنار گذاشته شده اند.
تنها ویژگی این طلاب جوان بی خبری ایشان از ماموریت های این سازمان است.
این ویژگی تنها برای آقای ذوعلم مثبت است زیرا به راحتی می شود ایشان را مجبور کرد به جای سند تحول بنیادین و ستد برنامه درسی ملی نگاشت چهارم غیر مصوب اقای ذوعلم را اجرا کنند.
علی برکت الله
تمام خبرگزاری ها و روزنامه و جراید را با پول بیت المال خریده اید و مجلات و سایت های سازمان هم خبرهای شما را تبلیغ می کنند.
تنها جایی که فرصتی برای بیان حقیقت است همین سایت صدای معلم است.
آن را هم تخته کنید تا هیچ صدایی نشنوید.
نفس مطالبه گری نشان دهنده رشد است ؛ ایدئولوژیک بودن نباید یک امر منفی تلقی شود ؛ یکی از مواخذه کنندگان اساسی ما صدای معلم است.
پس کمی تحمل کنید و مشاوره غلط و کینه روزانه به ایشان دهید.
و منتقدان را از همه حقوق محروم کردند.
و گفتند هر کس منتقد نظر آقای ذوعلم است نباید در جلسات تخصصی حوزه خود حضور یابد. !!!
باز هم شما دم از قانون و سند تحول بنیادین و اسلام راستین می زنید؟!!!
خیلی از سلاطین دم از اسلام و عدالت زده اند
اما طول زمان حقیقت را آشکار خواهد کرد.
و تلک الایام نداولها بین الناس
آینده نشان خواهد داد این حرکات مذبوحانه از کجا نشات می گیرد. ما مکلف به ایستادگی و دفاع از دستاوردهای چهلم نظام هستیم.
می بایست از حالت بالقوه بالفعل درآید
و در مسیر درست مدیریت، برنامه ریزی
و هدایت شود تا قادر به ایجاد رشد گردد.
خود مطالبه گری هم نیازمند سرمایه فکری،
بودجه ای و علمی است. نیازمند گوش شنوا
و استقبال است. نه بی اعتنایی و بی حرمتی
و خفقان.
پیشنهاد می شود با توجه به رویکرد جدید آقای ذوعلم در تبدیل سازمان به حوزه علمیه و نیز با عنایت به این که تعداد زیادی از طلاب محترم هر روز از قم به تهران و بالعکس در تردد هستند به منظور جلوگیری از اتفاقات احتمالی چون تصادف این سازمان کلا به شهر مقدس قم منتقل شود.
در صورت تحقق چنین پیشنهادی اهداف و رویکردهای ایدئولوژیک حجه الاسلام و المسلمین ذوعلم و نهادهای پیگیر یکجا محقق می شود.
اعضای سازمان فعلی را هم به سایر حوزه های ستادی و یا دانشگاه های فرهنگیان و نیز مدارس بفرستید.
ساختمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را هم اجاره بدهید و درآمد حاصله را به عنوان پاداش و حق الزحمه به پرسنل جدید بدهید..
لطفا این پیشنهاد را جدی بگیرید.
آیا این تعبیر خانم دکتر شهین ایروانی درباره مدیریت فعلی سازمان پژوهش صدق نمی کند؟
این اعتراف، اثبات کننده تغییرات رادیکالی ایشان در باب نادیده گرفتن رسالت این سازمان در اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است.
دبیر کل محترم شورای عالی آموزش و پرورش
با احترام طبق قانون سه یا پنج سال باید از " اجرای " اسناد تحولی گذشته باشد تا امکان بازنگری پیدا شود.
شواهد نشان می دهد حجه الاسلام علی ذوعلم با تاخیر انداختن اجرای سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی ( به بهانه بازآرایی تشکیلاتی سازمان پژوهش ) به دنبال خرید زمان برای بازنگری اسناد است.
و تیمی از افراد مد نظر، پشت پرده به دنبال تنظیم مجدد نگاشت چهارم هستند که به هر قیمتی شده رای موافق آن را از شورای عالی بگیرند.
در حالیکه نباید طرح همسو سازی با برنامه درسی ملی را اجرای سند برنامه درسی ملی تلقی کرد. این خلاف صریح قانون است.
اگر غیر از این است شورای عالی در راستای شفاف سازی استنادات خود را منتشر کند.
مگر مفتش اند؟
«بیش از ۹۰ درصد جوانان ایرانی از اسلام زده شده اند...
و من اصلاح میکنم که «دین ستبز» شده اند. کافیست در اتوبوس و تاکسی و چت رومها و ... با انها گفتگو کنید و یا یک تحقیق گسترده انجام دهید.
دلیلش: همه به این نتیجه رسیده اند که مسیولان - در عمل - اعتقادی به اسلام و موعظه های خود ندارند و از اسلام عزیز و مظلوم که ماهیتی رهایی بخش دارد استفاده ابزاری می کنند - برای به بردگی گرفتن و چپاول مردم.
شما تنها کسی نیستید که از انقلاب ایدئولوژیک دفاع می کنید.
مجاهدین انقلاب لسلامی، داعش، تفکری ها و طالبان رسما از انقلاب ایدئولوژیک دفاع کرده و به این موضوع اعتراف کرده اند.
از صداقت شما سپاسگزارم
آیا لازمه اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اقدام جهت کودتای ایدئولوژیک است؟
« انّ المتّبع هو الا برهان، نحن أبناء الدّليل، نميل حيثما يميل»
ما فرزندان دليل هستيم و در قضاوت به آن سوي مي رويم كه دلايل هدايتمان مي كنند.
آقای ذوعلم!
مقام معظم رهبری موضوع اجرای سند تحول بنیادین را با چه زبانی باید می گفتند که نفرمودند؟!!
اعتراف شما به نیت تغییرات رادیکالی در نظر و عمل و نیز مقبول دانستن انقلاب ایدئولوژیک در سازمان هزینه های سنگینی است که به دست شما و البته به نام نظام و انقلاب تحمیل می شود.
تولید کنندگان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش این قانون را به کیفیتی تنظیم کرده اند که بتواند از طریق آن نظام تعلیم و تربیت فعلی را ارتقا بخشید.
اما ظاهرا این سند بهانه است برای انقلاب ایدئولوژیک مد نظر و مقبول شما اما متروک شدن سند تحول بنیادین با هیچ استدلالی قابل توجیه نیست.
یکی می گفت : تا اسناد ملی تبدیل به اسناد آقای ذوعلم نشود اجرا نخواهد شد.
این در حالی است که طبق قانون سه تا پنج سال باید از اجرای اسناد گذشته باشد تا امکان بازنگری پیدا کند
اقای ذوعلم با تاخیر انداختن هر ساله اجرای سند تحول و برنامه درسی ملی به دنبال خریدن زمان برای بازنگری اسناد هستند.
گروهی پشت پرده به دنبال تنظیم مجدد نگاشت چهارم ایشان هستند که به هر قیمتی شده رای آن را بگیرند.
در حالیکه نباید طرح همسو سازی را اجرای سند برنامه درسی ملی تلقی کرد. این خلاف قانون و عقل و منطق است.
جناب آقای دکتر مهدی نوید ادهم
دبیر کل محترم شورای عالی آموزش و پرورش
سلام علیکم
با احترام طبق قانون سه یا پنج سال باید از " اجرای " اسناد تحولی گذشته باشد تا امکان بازنگری پیدا شود.
شواهد نشان می دهد حجه الاسلام علی ذوعلم با تاخیر انداختن اجرای سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی ( به بهانه بازآرایی تشکیلاتی سازمان پژوهش ) به دنبال خرید زمان برای بازنگری اسناد است.
و تیمی از افراد مد نظر، پشت پرده به دنبال تنظیم مجدد نگاشت چهارم هستند که به هر قیمتی شده رای موافق آن را از شورای عالی بگیرند.
در حالیکه نباید طرح همسو سازی با برنامه درسی ملی را اجرای سند برنامه درسی ملی تلقی کرد. این خلاف صریح قانون است.
اگر غیر از این است شورای عالی در راستای شفاف سازی استنادات خود را منتشر کند.
با تشکر از توجه شما
اولین اقدام آقای دوعلم در بدو ورود دوباره به سازمان پژوهش پس از ده سال، برکناری ناگهانی آقای دکتر محمود امانی مدیر کل سابق دفتر برنامه ریزی و تالیف کتب درسی در میان جمع سازمان پژوهش بود.
روحیه انتقام از سازمان پژوهش بدون در نظر گرفتن شان و آبرو و جایگاه افراد، تنهو نمونه ای از مرتب حیات طیبه مد نظر ایشان است.
شما كه مي فرماييد : « ایدئولوژیک بودن تعليم و تربيت نباید یک امر منفی تلقی شود. »
بفرماييد اگر شما نبوديد و يك عده ديگري با اغراض ايدئولوژيك غربي يا شرقي كتاب هاي درسي را بدون حساب و كتاب و اجازه از مولفين و شوراي برنامه ريزي دستكاري مي كردند، و مي گفتند چون ما رئيس سازمان هستيم اجازه داريم و صاحب اختياريم.
آيا شما از ايشان مي پذيرفتيد؟
آيا مسئولان سازمان را متهم به فتنه و خيانت نمي كرديد؟
پس چون شما هستيد و لباس پيامبر صلي الله عليه و آله را بر تن داريد، دليل نمي شود هر چه خواستيد بكنيد و كسي را هم جرأت تذكر قانوني نباشد.
قضاوت با خود شما
و حجه الاسلام آقای ذوعلم هم به نام سند تحول بنیادین، تغییرات رادیکال و انقلاب ایدئولوژیک راه انداختند.
هر دو ایشان، سند تحول بنیادین را سبک و بی مقدار فرض کردند.
و از نام آن سود جستند.
اما آقای ذوعلم به نام سند تحول بنیادین متخصص زدایی کردند.
در حالیکه سند تحول بنیادین را کسانی می توانند اجرا کنند که انرا نوشته و تولید کرده اند.
یعنی همان کارشناسان، صاحب نظران و متخصصان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که توسط ایشان و اذنابشان قلع و قمع شدند.
تمام انتصاباتشان هم درست وصحیح بوده است .
....
بسیار هم وارسته ومدیر است اصلا هم خود رای ومستبد هم نیست
فقط سند تحول را باید بطور کامل اجرا نماید
واقای عسگر ملکی را هم باید دستیار وپژه کند
اقای استعدادی هم بشه قایم مقام ریس سازمان
سازمان در اوج دوران خودش خواهد بود حتی از زمان حداد وعلاقه مندان ومحمدیان بهتر خواهد شد
من که ازشیوه مدیریتشان هر روز لذت می برم
فقط یه نفر
حتی روح الهی حتی ممشلو حتی بهرامی حتی .....
دو شب پیش، سردار عزیز جعفری فرمانده سابق سپاه، در برنامه جهانآرای شبکه افق، با اظهار تأسف از عملکرد گذشته شورای نگهبان، اعلام کرد :
« متأسفانه شورای نگهبان، مبانی فکری کاندیداها را چندان بررسی نمیکند. مبانی فکری کاندیداها باید با مبانی نظام تطبیق داشته باشد. اگر کسی در این مبانی اشکال داشته باشد، سنجش آن، وظیفه سنگین شورای نگهبان است که فکر نمیکنم شورای نگهبان با این دقت نگاه و روی مبانی فکری افراد برای تأیید صلاحیت تمرکز کنند.».
این همان اتفاقی است که در سازمان پژوهش هم در حال رخ دادن است.
و الا نادیده گرفتن آن و عمل به فتواهای اشخاصی چون ذوعلم سند تحول را که خالی از اشکال خم نیست با بن بست های شدید روبه رو خواهد کرد.
تعبیر اخیر خسرو باقری درباره مفتضح بودن سند تحول بنیادین چنین پیش بینی را تقویت می کند.
اگر آقای ذوعلم اسناد زیر نظام را آنچنان که هست قبول ندارند کنار بکشند کسی بیاد که مقید به اسناد باشد.
هر فردی که مسلمان، مؤمن و متدینی باشد و مشکلات سیاسی، مالی و اخلاقی هم نداشته باشد و التزام عملی به ولایت فقیه هم داشته باشد می تواند رئیس جمهور یا نماینده مجلس بشود. چه برسد به اینکه کارمند نظام در جایی مانند سازمان پژوهش باشد.
در ثانی ملاک باید عمل افراد باشد. یعنی التزام عملی
عمل متخصصان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که کتاب ها و برنامه های درسی است نشان از این التزام دارد.
بگذریم که عمل شما در تایید و حمایت و امضای سند ۲۰۳۰ بر کسی پوشیده نیست.
کسی حق ندارد بقیه را به جرم تفاوت نگاه از نظام و انقلاب ترد کند.
و آقای دکتر !
کسی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی با رهبری و ولایت فقیه و نظام اسلامی مشکلی نداشته و ندارد که شامل تغییرات رادیکالی و به قول خودتان انقلاب ایدئولوژیک قرار گیرد.
اظهارات و عمل یک سویه شما به نفع آینده نطام جمهوری اسلامی نیست. لطفا دشمن سازی نکنید.
شما هیچ دلیل و بهانه ای برای توجیه شکست های پی در پی خود ندارید. تمسک به تهمت اجرای سند ۲۰۳۰ توسط سازمان، برای تحقق اهداف تندروانه و اغراض سیاسی یک انحراف شدید است.
شما هیچ دلیل و بهانه ای برای توجیه شکست های پی در پی خود در امر اداره سازمان و اجرای اسناد تحولی ندارید.
تمسک به تهمت اجرای سند ۲۰۳۰ توسط سازمان، برای تحقق اهداف تندروانه و اغراض سیاسی از همان اول هم یک انحراف و اشتباه بود.
امیدواریم در مدیریت خود تجدید نظر کنید.
چرا مقالات دکتر حسینی رو در مجلات دانشگاه فرهنگیان و اموزش پ و حتی در مجاات رشد منتشر نمیکنند؟! دکتر میگه حدود ۲۰ مقاله ارایه داده اما هیچکدام را منتشر نمیکنند. اخرین ۴ مقاله ای که به مجله دانشگاه فرهنگیان و مجله تعلیم و تربیت اموزش پ داده ۸ ماه هست که «تحت بررسی» است!!؟؟؟ دکتر میگه مجلات وزارت علوم هم اثارش رو بایکوت کردن!!؟؟؟؟؟؟
شما با اجازه کدام مقام بالادستی دست به چنین تغییرات گسترده در تشکیلات سازمان پژوهش زدید؟!!!
ایا تغییرات رادیکالی و ایدئولوژیک شما در سازمان پژوهش نیازمند پژوهشی علمی معتبر نبود.
نادیده گرفتن ۵۰ سال عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بدون هیچ پژوهش علمی و استناد صرف به تهمت اجرای سند ۲۰۳۰ در سازمان پژوهش آیا دلیل قابل قبولی برای این انقلاب اداری و سازمانی است؟!!!
لطفا پاسخ بفرمائید.
هر چند غیر قابل استناد و غیر مصوب است.
فتبارک ا...
نگران نباشید.
زیرا قرآن کریم می فرماید :
انا هدیناه السبیل اما شکرا و اما کفورا
فذکر ؛ انما انت مذکر ؛ است علیهم بمصیطر
لا اکراه فی الدین
...
تغییرات ایدئولوژیک در مقابل لیبرالیسم معنا می شود.
لذا
قبول تغییرات رادیکالی و ایدئولوژیک تایید لیبرالیسم است.
یعنی با منطق شما نباید به آن ها هم ایراد گرفت.
جنین نیست؟
اما مكاتب تربيتي بشري انسان را ابزاري براي مقاصد خود مي دانند.
نگاه كليسا در قبل از رنسانس همين بود
يعني با سلطه كليسا همه را وادار به ايمان و اطاعت مي كردند.
امروز آقاي ذوعلم چون صاحب سلطه هستند آموزش ايديولوژيك را مقبول مي دانند.
فكر نمي كنم مبناي تفكر ايشان حتي در دوره حكومت امام عصر عج هم قابل پذيرش باشد. چرا كه خلاف نص قرآن كريم و سنت نبوي و سيره اهلبيت عليهم السلام است.
شما روحیه وارق سازمانی را از بین برده آید شما تعهد را به تخصص ترجیح داده اید
نیروهای متخصص را به انزوا برده اید و نیروهای را به کار گمارده اید که شاید طی ۱۵ سال اینده به تجربه کنونی افرادی چون آقای امانی برسند
کااااش از تجربه جناب افای محمدیان بهره می بردید در ده سالی که سازمان بودند فقط سعی کردند از افرداومتخصص داخلی استفاده کنند
هر کجا هستند خدا یارش باااااد
الان در مدارس ادعا می شود معلم کم است شما بر چه اساسی معلم های مورد نیاز مدرسه را به سازمان وارد نی کنید که شاید ده سال اینده چیزی شوند در حد دکتر قاسمپور و .....
شما مدیون افراد زحمت کش سازمان هستید که در جواب اعتراض آنها به دریافت وام میلیونی مدیر کل دفترتان حتی نکردید که بقیه آن را پس بدهند از معاونتان بپرسید چند نفردر نوبتند
به نظرم آقاي ذوعلم انتقام قهر ده سال قبل خود را از اين بنده خدا گرفتند.
جاي تاسف زماني است كه همايشان ادعاي رساندن دانش آموزان به مراتبي از حيات طيبه را دارند.
به قول آقاي قرائتي اجراي سند تحول بنيادين يك شوخي است.
یدالله فوق ایدیهم
و ما فقط منتظر دست پنهان خداوند هستیم
انتصاب دو مدير با تخصص فني و حرفه اي در سازمان تسكين مناسبي براي درد نابودي دفتر تاليف فني و حرفه اي وكاردانش نيست .
به خاطر احترام به شعار حمايت از كالاي ايراني دفتر فتي وحرفه اي را برگردانيد.
دو سال قبل می خواستم خانه ای در یک مجتمع مسکونی در شهر قم اجاره کنم. اهالی مجتمع طلاب بودند. در حال دیدن واحد بودیم که طلبه ای وارد خانه شد و گفت از اعصای مدیریت مجتمع است پس از ان که ما را با نگاه های گزینشی خود دیدانداز کرد و از شغل و محل کار بنده سوال کرد ۱۰ نکته را به عنوان شروط اجاره مطرح کرد که داشتن ریش و رعایت حجاب با چادر و ممنوع بودن مجلس عروسی در مجتمع، کسب اجازه برای میهمانی ها و ... از مفاد ان بود.
با آنکه مقید به رعایت موازین اسلامی در زندگی بوده و هستیم اما از برخورد ایشان احساس تحقیر و نفرت کردیم.
چنین اتفاقی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در حال انجام است. تفکری که ترویج آن صدمات و لطمات جبران ناپذیری بر جامعه اسلامی وارد خواهد کرد.
به همین دلیل برخورد ایدئولوژیک با نظام تعلیم و تربیت اسلامی در سازمان پژوهش را خلاف مصلحت جمهوری اسلامی ایران و بلکه خطرناک و مضر می دانم.
پس چرا منتقدین خود را برکنار، تحقیر تبعید و تهدید می کنید؟
تمام اختیارات اولیه شغلی را از ایشان گرفته اید و در چنان تنگنای قرار داده اید تا مجبور به استعفا یا اعتراض منجر مهاجران شود.
سازمان تک صدایی نه به نفع سازمان است و نه نظام و انقلاب
بی سبب نیست که جلسات پرسش و پاسخ شما با سکوت مطلق شرکت کنندگان روبه رو می سود.
لابد همه بر علیه شما بسیج هستند و تنها شما راست می گویید.؟!!
بگذارید حقایق آنچنانکه هست بیان سود ( نه آنچنانکه شما می پسندید) محیط وحشت و ارعاب سازمان را نابود کرده است.
لطفا نگذارید حد اقل آتش آن دامن خود شما را بگیرد.
این است ادعای پوچ و دروغ حضرات
سازمان فقط نام پژوهش را یدک نمی کشد نام برنامه ریزی را هم یدک می کشد.
نقطعه آغاز برنامه ریزی درسی و آموزشی، تعیین نیازهای مخاطبان است. و نیاز سنجی از نقد وضعیت موجود بر اساس وضعیت مطلوب ( اسناد تحولی ) شروع می شود.
اما آقای ذوعلم با در نظر نگرفتن رویه علمی ساری و جاری در سازمان پژوهش اقدام به حذف و تغییر ساختارهای علمی و آموزشی و پرورشی کردند تا عرصه را برای این گونه نقدها خالی کنند.
خطر نگاه آموزش ایدئولوژیک در آنجاست که آقای ذوعلم به جای به چالش کشیدن برنامه های درسی و آموزشی و کتاب های درسی سازمان، با پاک کردن صورت مسئله به برکناری متخصصان و کارشناسان سازمان پژوهش مبادرت ورزیده اند.
ایشان چه قبول داشته باشند و چه نداشته باشند در راستای سلطه تفکر خود بر شریانهای فکری نظام تعلیم و تربیت اسلامی گام بر می دارند.
لااقل ظواهر همین مطلب را نشان می دهد.
آقای ذوعلم معتقدند که می شود.
خواهید دید که نمی شود.
اوضاع را بدتر نکنید.
راهکار عمل به اسناد تحولی است.
رهبری هم همین را خواسته اند.
و تحقیق ، متوجه بحران در بخش پژوهش
آموزش و پرورش هستم. وای به حال وزیر
امروز و دیروز که هیچیک متوجه نیستند.
تا کی مصالح فردی بر مصالح جمعی خواهد
چربید. ننگ بر بی تفاوتی و خیانت به جامعه
فرهنگیان.
این همه کامنت و بیشتر در مخالفت با یک ملا
خبر از واقعیت خفه شده می دهد. بس است
دیگر. مبادا برای تدریس به مدارس آیید که
آینده را ما می بینیم اما شما کورید.
پیشنهاد می شود با توجه به رویکرد جدید آقای ذوعلم در تبدیل سازمان به حوزه علمیه و نیز با عنایت به این که تعداد زیادی از طلاب محترم هر روز از قم به تهران و بالعکس در تردد هستند به منظور جلوگیری از اتفاقات احتمالی چون تصادف این سازمان کلا به شهر مقدس قم منتقل شود.
در صورت تحقق چنین پیشنهادی اهداف و رویکردهای ایدئولوژیک حجه الاسلام و المسلمین ذوعلم و نهادهای پیگیر یکجا محقق می شود.
اعضای سازمان فعلی را هم به سایر حوزه های ستادی و یا دانشگاه های فرهنگیان و نیز مدارس بفرستید.
ساختمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را هم اجاره بدهید و درآمد حاصله را به عنوان پاداش و حق الزحمه به پرسنل جدید بدهید..
لطفا این پیشنهاد را جدی بگیرید.
احتمالا از اول بايد همينكار را مي كردند.
به ذهن مباركشان نرسيده بود.
مثل ستاد همكاري حوزه و آموزش و پرورش مقرر آن را به شهر قم منتقل كنيد.
هستند شوخی می کنند و یا واقعا موافقند؟
متن را کامل خوانده اید ؟
امیدوارم معلم نبوده و نیروی ستادی باشید.
و گرنه وای به حال و روزمان!!!!!!!!!!!!!!!
« سند تحول بنیادین آموزش و پرورش شبیه یک شوخی است. » !!!
و نيز فرمودند :
« باید خاک آموزش و پرورش را همانند حوزههای علمیه تغییر داد تا شاهد تحول در این نهادهای اثرگذار باشیم. »
اين همان كاري است كه آقاي ذوعلم در سازمان پژوهش قرار است به بهانه اجراي سند تحول انجام دهند.
ایا انصاف است هزاران دکتریphdاموزش و پرورش در کنار بماند یک فرد با سطح دو حوزه بر مسند پژوهشگاه بنشیند؟؟؟
کاش ایشان مثل شهید مفتح یا بهشتی بود لیاقت رئیس جمهور شدن داشت.
شخص باید خودش قبول کند تخصص ندارد دیگران گفتن اب در هاون کوبیدن است.اگر ایشان امام جماعت وزارت باشد بهتر است تا این پست!!!!
تازه تر از تازه تري مي رسد.
حجتالاسلام محسن قرائتی در همایش 2 هزار نفری دانشجو معلمان استان گلستان فرمودند :
« سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » شبیه یک شوخی است. » ( !!!! )
آيا اين حرف حجه الاسلام قرائتي با اين همه تاكيدات رهبري معظم انقلاب درباره اجراي سند تحول بنيادين در تضاد و مخالفت نيست؟!
آقاي ذوعلم !
شما هم به جاي تلاش براي تغيير اسناد تحولي، به اجراي آن بيانديشيد. شرعا مسئوليت اجراي آن با شماست.
هشت سال از تصويب و ابلاغ آن گذشته و شما به دنبال تغيير آن هستيد يعني چند سال ديگر بايد شاهد عملي شدن فرمان امامخامنه اي باشيم ؟
وا اسفا
۱. خطر افت شدید کیفیت برنامههای درسی و انجام تغییرات کممایه و نمایشی در کتابهای درسی و برنامهها به خاطر عدم داشتن تخصص در میان مدیران جدید سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی کشور.
۲. خطر تعمیق شکاف میان برنامههای درسی قصدشده با برنامههای درسی اجرا و کسب شده؛
۳. خطر تشدید بیعدالتی آموزشی، ناشی از کاهش کیفیت برنامههای درسی بهویژه در مدارس دولتی و مناطق دور دست؛
۴. خطر فرصتسوزی و تکرار اشتباهات و تجارب ناکارامد گذشته در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی؛
۵. خطر طرد و حذف نیروهای کارشناسی باسابقه، توانمند و مجرب در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی؛
۶. خطر غلبه تفکر خودبسندهنگر و بیاعتنا به عقلانیت سازمانی و دانش تربیتی؛
۷. خطر شکاف آموزشی میان کشور ما با نه تنها کشورهای پیشرو، بلکه حتی با کشورهای منطقه؛ چنان که شواهدی از آن را در آخرین اجرای مطالعات پرلز و تیمز شاهد بودیم.
۸. مهمتر از همه بیاعتنایی به دانش انباشته علم برنامه درسی با انتصاب افراد نامتخصص به این سازمان به شدت تخصصی.
تحقق بقيه موارد به زمان بيشتر نياز دارد.
« باید خاک آموزش و پرورش را همانند حوزههای علمیه تغییر داد تا شاهد تحول در این نهادهای اثرگذار باشیم. »
اين همان كاري است كه حجه الاسلام و المسلمين علي ذوعلم مامور اجراي آن در سازمان پژوهش هستند.
اجراي سند تحول بهانه اي بيش نيست.
نمي دانم دفتر مقام معظم رهبري اطلاع دارند و اخبار را صحيح به محضر آقا مي رسانند؟
به هر حال از حاج آقاي قرائتي عزيز ممنون هستيم كه حقيقت را بيان و ما را روشن فرموديد.
كاش آقاي ذوعلم همين از همان ابتدا حقيقت را مي فرمودند.
آقاي ذوعلم و يا هر آنكه آقاي ذوعلم را منصوب و مأمور كرده ايد، « اين ستون ويران شدني نيست. »
آستانه صبر صاحبان خرد بالاست، اما حدي دارد.
و اگر لبريز شود ...
به سند تحول برگرديد.
اي كاش كسي پيدا مي شد و جلوي ياران خودي را مي گرفت.
تيم حريف پيشكش
وقتی اذناب شما موافقانِ قانون را مخالف شما معرفي مي كنند و مي گويند كه هر کس منتقد نگاشت چهارم است، نباید در جلسات تخصصی حوزه خود نيز حضور یابد.
باز هم حضرتعالي دم از قانون و سند تحول بنیادین و اسلام راستین مي زنيد ؟!!
آيا اين همان عصر سلطه نيست كه اينبار به نام دين و توسط گروه شما اجرا مي شود؟!
مگر قرآن كريم نفرموده : « لست عليهم بمصيطر »؟
آقای ذوعلم نباید موید این قبیل افراد و تفکرات باشند. زیرا سازمان پژوهش دیگر سازمان پژوهش نخواهد بود.
بيان اين جمله توسط آقاي ذوعلم حاوي چند مطلب است:
1- تلويحا تغييرات ايدئولويك توسط خودشان را پذيرفته اند.
2- به زعم خودشان اين نوع انقلاب ايديولوژيستي به معناي سلطه نيست.
3- مي خواهند سند تحول را از مجراي تحولات راديكالي و ايديولوژيستي عملي كنند.
اما شايد كوتاه ترين پاسخ اين باشد :
اين حركت خلاف نظر قرآن، سنت پيامبر اكرم ص، سيره اهلبيت و نظر امام راحل ره و مقام معظم رهبري است.
گفتم : درست گفته اند نظام تعليم و تربيت بالاترين طبقه يك برج مرتفع 40 طبقه است. اما اين طبقه نه آب دارد و نه گاز و نه آسانسور
افراد مجبورند هر روز ظرف آب و كپسول گاز را روي دوش تا طبقه 40 از پله ها بالا ببرند.
شعار اهميت سند تحول بنيادين هم يكي از همين شعارهاي نمادين است.
سلام عليكم
مصاحبه حضرتعالي با خبرنگاران را به مناسبت روز پژوهش مطالعه كردم.
بايد بگويم از اين جمله شما كه « ایدئولوژیک بودن نباید یک امر منفی تلقی شود. » بسيار متعجب و شگفت زده شدم.
شما هنوز در اول راه مديريت سازمان پژوهش هستيد و نيز براي اجراي سند تحول بنيادين آمده ايد و از طرفي سازمان پژوهش محل تضارب آراء و مصداق واقعي تحقق آيه « فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه » است.
كاش به جاي برخورد سلطه گرانه با موضوعات و افراد در تحقق اهدافتان اينگون عجله نمي كرديد و با متخصصان و صاحبنظران سازمان مشورت مي كرديد.
و آن سازمان مجموعه اي از خردمندان جمع هستند كه مي توانند مشاوران خوبي براي شما باشند. كاش همه را طرد نمي كرديد و از همه فرصت ها استفاده مي فرموديد.
جوانگرايي يك ضرورت است. اما نيازمند سازوكار است. آن سازوكار متخصصان آن مجموعه هستند. بهتر بود در كنار ايشان قرار مي گرفتند. تخصص زدايي به قيمت جوانگرايي هزينه سنگين و غيرقابل جبراني است.
لذا روابط انسانی موضوعیت ندارد.
بنده بین مدیریت آقای ذوعلم و مکتب پراگماتیسم از این حیث تفاوتی نمی بینم.
البته نوع تندروانه تر این مکتب را در نگاه ماکیاولیستی آن می توان دید. که شعار معروف هدف وسیله را توجیه می کند.
ما مبتلا به قومی شده ایم که فکر می کنند خدا جز آن ها کس دیگری را هدایت نکرده است.
ما را از ايشان قرار مده
آمين
مگر این پنج روز دریابی
خجل آنکس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت
وان دگر پخت همچنین هوسی
وین عمارت بسر نبرد کسی
یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدّار
نیک و بد چون همی بباید مرد
خنک آنکس که گوی نیکی برد
برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس ز پیش فرست
عمر برف است و آفتاب تموز
اندکی ماند و خواجه غرّه هنوز
ای تهی دست رفته در بازار
ترسمت پُر نیاوری دستار
هر که مزروع خود بخورد به خوید
وقت خرمنش خوشه باید چید
سعدي
تنها كسي كه در اجراي سند تحول بنيادين بيش از همه اصرار داشته و پافشاري مي كند و نيز شخصا وارد ميدان عمل شده، مقام معظم رهبري حفظه الله است.
اين نشان از درك بالاي معظم له و آينده نگري ايشان درباره نظام تعليم و تربيت دارد.
اميد كه متوليان به بيراهه نروند.
تعصب و پیشداوری ، یک بار به طور دقیق
مفاد این سند را مطالعه و ارزیابی نمایید.
با همراه کردن نام مقام رهبری به این سند،
کم زیر مطالب مربوط به پژوهش آن را
مقدس مآب و دست نیازیدنی نمایید.
در ضمن فقط آقای قرائتی آن را شوخی
دانسته اند که قابل تحسین است. تعمیم
ناروا ننمایید.
مدارس اسكولاستيك در قرون وسطی مي كوشيد تا علم و حکمت را تنها از طريق کلیسا آموزش دهند.
طرفداران این مکتب مَدرَسیّون یا رواقیّون لقب داستند. این مکتب، از قرن نهم میلادی بهوجود آمد و تا قرن پانزدهم رواج داشت.
هدف این مکتب، بسط و شرح تعالیم ديني بهکمک فلسفه بود.
بروز اندیشه مدرسی، بهنظر عدّهای از نویسندگان، اوّلین آزمون حضور دین در صحنه اجتماعی شمرده میشود.
اين تفكر در انقلاب رنساني به دليل تندرويي هاي كليسا با شكست روبه رو شد و حتي به دين ستيزي جامعه اروپا انجاميد. يكي از دلايل جدايي دين از زندگي ( سكولاريسم ) همين انديشه بود.
شد. چند درصد نسل امروز نماز و روزه می گیرند، آن هم به عنوان عمومی ترین رفتار مذهبی.
ترکیب آموزش و پژوهش با دین ، یعنی نابودی
ذاتی آنها. هر چیز توجیه دینی ندارد.
اینها شعار مشهور دین از سیاست جدا نیست را به آموزش و پژوهش نیز می خواهند تزریق کنند. مگر مگر الان سیاست منطبق با دین است؟
فقط در ادعا و توهم .
اعتقاد به عصمت و مصونیت كشيشان كه در سابه اين موضوع هر ادعايي را مطرح مي كردند.
و نيز دین انگارى فلسفه كه توسط پاپ مطرح مي شد نظرات كشيشان را به عنوان فرامين ديني لازم الاجرا مي دانست.
آنان هر انسانى را که در مقابل تفسیر و توجیه آرا کلیسایى مخالفت مىکرد و یا نظر دیگر داشت که با طبع متولیان کلیسایى سازگارى نداشت در اولین فرصت وى را متهم به ارتداد و خروج از دین مىکردند و با این حربه، وى را در وضعیتى نابرابر و برگشت ناپذیر قرار مى دادند تا این که مجبور به عقب نشینى و پس گرفتن رأى خود باشد.
آنان حتى پا را از این فراتر گذاشته و با تشکیل دادن دادگاههاى تفتیش عقاید (انگیزیسیون) حق دخالت در امور داخلى و شخصى افراد را براى خود به تصویب رساندند.
نوع شکنجه این محاکم عبارت بود از : شلاق زدن متهم، سوزاندن پاها، کشیدن دست و پا به وسیله طناب و چرخ و یا زندان مجرد در سیاه چال.
بدین طریق اندیشه مسیحى با دانش غیر دینى آشتى ناپذیر شد.
و به گفته ویل دورانت انعکاس همین تحجر و دگماتیسم بود که کلیسا را بر آن داشت که از انتشار مجلدات نخستین دایرة المعارف بزرگ که به وسیله دیدرو و دالامبر در سالهاى 1722 تا 1752 منتشر مىشد، جلوگیرى کند.
گالیله، دانشمند معروف جهان
هوپاتیا، آخرین ریاضى دان اسکندریه
جوردانو برونو، نجوم شناس
راجر بیکن، فیلسوف معروف غرب
ژان ژاک روسو، فیلسوف
ویکلیف، کشیش و مترجم نخستین انجیل به انگلیسى
ژان هوس، رئیس دانشگاه یوگسلاوى
کانت، متفکر و فیلسوف نامى غرب.
کلیسا در برابر مخالفت مخالفان و توجیه عملکرد خود به آیه ( انجيل ) ذیل استناد مى کرد :
« اگر کسى با من نماند مثل شاخهاى بیرون افکنده مىشود و مىخشکد و آنها را جمع کرده در آتش مىاندازند و سوخته مى شود. »
سرانجام کارکردى که این گونه اعمال از خود به جاى گذاشت این بود که دين و کلیسا مانع بزرگى در راه پیشرفت و ترقى علوم به شمار آمد و قرار بر آن شد كه از قلمرو آن کاسته و دایره عملکردش محدود گردد.
از اینجا بود که گمان رفت دین عامل اصلى در جلوگیرى از پیشرفت علمى و صنعتى است.
تاریخ نشان مى دهد مسیحیانى که خود را تا نیمه اول قرن میلادى ملتزم به عمل به شریعت (تورات) مى کردند از آن تاریخ به بعد شریعت (تورات) را که مشتمل بر بعضى احکام اجتماعى بود، ( به دلايلي كه گفته شد ) ملغا کردند.
در پنجاه میلادى شوراى مسیحیان اورشلیم مرکب از یعقوب، پوس، برنابا و غیره، بناچار فتوا به نسخ شریعت موسى دادند که این خود به معناى حلال شدن ربا، شراب، گوشت خوک و غیره بود.
اين است نتيجه نگاه تك ساحتي به دين
« فاعتبروا يا الي الابصار »
کجاست آنانی که مدعی اسلامند تا از تاریخ
پند و عبرت بگیرند.
موجود و رئیس غیرحرفه ای سازمان پژوهش ،
گویای گره کوری است که ظاهرا وزیر قصد باز
کردن آن را اصلا و ابدا ندارد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی هم هر وقت مقاصد خودش به مخاطره بیفتد واکنش نشان می دهد.
درضمن جناب ذوعلم ، این همه کامنت ناشناس
زیر افاضات حضرتعالی ، از سوی کارمندان همان
بخش نقل می گردد. پس لطفا مزه آش پخته
خویش را به خوبی و در متانت مزمزه کنید شاید
آموخته های حوزوی ، هشداری برای عدم لیاقت تان
باشد و قبل از اضمحلال کامل واحد پژوهش از
واقعیت آموزش و پرورش ، استعفا دهید تا نارضایتی داخل و برون سازمانی با ساختاری مستقل و انتخاب فردی شایسته میسور گردد.
چگونه مسلمانید که مسند غیراستحقاقی را
چهار دست و پا تسخیر نموده اید.فریاد بی کفایتی
خود را حداقل از طریق سایت صدای معلم
بشنوید. و گر نه مدعی کارشناس حوزوی نباشید.
در مقابل، در سازمان پژوهش، بلندترين فرياد ( سكوت ) همه جا را فرا گرفته است.
در حاليكه :
اولا - با اينگونه تغييرات ظاهري تعليو تربيت اسلامي مد نظر سند تحول بنيادين اتفاق نمي افتد.
ثانيا - اخلاقا و منطقا اين كار صحيح نيست. زيرا آثار داراي صاحب هستند. اگر هم كسي رضايت مي دهد به اجبار و ترس است.
ثالثا - وقت سازمان بايد روي امور مهم تر مانند فراهم كردن تمهيدات لازم براي اجرايي شدن سند تحول و برنامه درسي ملي صرف شود.
اينگونه امور شايد براي عده اي دلخوش كنك باشد اما نه فايده اي دارد و نه ضرورتي
بلكه نشانه اين است كه مديران جديد تا چه حد سطحي نگر و ساده انديش هستند.
- تلقيني ( اختلال در مبناي شناختي )
- اکراه آميز ( اختلال در مبناي گرايشي )
- تحميلي ( اختلال در مبناي ارادي )
بلكه تحول حاصل تعامل است میان همه بخش ها در ابعاد زیر :
- شناخت مقصد همراه با تلاش و عمل
- گرايش و تمايل دروني به حرکت به سوي مقصد مورد نظر
- گزينش مقصد مورد نظر و تلاش براي نيل به آن
شما كه مي فرماييد : « ایدئولوژیک بودن تعليم و تربيت نباید یک امر منفی تلقی شود. »
بفرماييد اگر شما نبوديد و يك عده ديگري با اغراض ايدئولوژيك غربي يا شرقي كتاب هاي درسي را بدون حساب و كتاب و اجازه از مولفين و شوراي برنامه ريزي دستكاري مي كردند، و مي گفتند چون ما رئيس سازمان هستيم اجازه داريم و صاحب اختياريم.
آيا شما از ايشان مي پذيرفتيد؟
آيا مسئولان سازمان را متهم به فتنه و خيانت نمي كرديد؟
پس چون شما هستيد و لباس پيامبر صلي الله عليه و آله را بر تن داريد، دليل نمي شود هر چه خواستيد بكنيد و كسي را هم جرأت تذكر قانوني نباشد.
قضاوت با شما
اما کدام قانون ؟!!!
سازمان بازرسی در خواب زمستانی است.
مدیران در حاشیه امن سیاسی بالا اجازه هر نوع دخل و تصرف و عزل و نصبی را دارند.
اینها فرصت طلایی برای ساختن کشور نیست،
بلکه همه اینها تهدید و زمینه فساد است.
وقتی گفته می شود فساد در دولت سیستمی و نهادینه سده یعنی همین
اين روند براي اينده سازمان خطر دارد
تهران این روزها با زور نفس می کشد.
و بیچاره اهالی ساختمان پژوهش و برنامه روزی که باید آلودگی محیط کار به انواع و اقسام مرض ها و مریض ها را نیز تحمل کنند.
چه می شود کرد سال ها با عبارت " دوران حساس کنونی " جلوی حرف زدن ما را گرفتند که مبادا نظام ضربه بخورد و ما دشمن شاد بشویم.
اما بالعکس ما مردمی بودیم که سکوت را فضیلت انگاشتیم و آبرو داری کردیم و شد آنچه نباید می شد.
امروز همه چیزمان مثل همه چیزمان است. هوای مان مثل سازمانمان و سازمانمان مثل سیاست مان و ...
احسنت بر این همه همت و سفر داستانی
ولی کاش سری هم به سازمان خودتان می زداید.
به اتاق های ساختمان پژوهش و پژوهشگران و صاحبنطرلن
کاش جلسه ای ای یه مناسبت هفته پژوهش در سازمان پژوهش برگزار می شد.
آن شاءالله سال بعد بودیم و بودید به این پیشنهاد فکر کنید.
انجمن حجتیه مسبب شهادت آیه الله عبدالکریم هاشمی نژاد
گروه فرقان عامل شهادت علامه مرتضی مطهری
تفکر ایدئولوژیک هرگز خوب نبوده است.
بلکه همیشه خطرناک بوده
علتش تک ساحتی بودن این تفکرات مذهبی آیت.
خطر نفوذ تفکرات ایدئولوژیک در آموزش و پرورش به مراتب خطرناک تر است. خطر تفرقه در امت اسلامی
در برخورد آقای ذوعلم با این تفکر ایدئولوژیک ( که نماد نگاه دیکتاتوری و ماکیاولیستی و نشانه جامعه تک صدایی و تک ساحتی است ) نوعی نسبیت گرایی دیده می شود.
این نوع برخورد، یک سفسطه و مغلطه محض است.
خوراک برای شبکه های بیگانه و معاند نظام درست نکنید.
ظاهرا این سازمان از موضوع حذف و اضافه های بدون حساب و کتاب در کتاب های درسی که منجر به قضایای شهید حسین فهمیده و کتاب های پر اشکال در طرح همسو سازی عبرت نمی گیرد.
آقای ذوعلم !
شما برای اجرای سند تحول بنیادین آمده بودید؟
یا اعمال تغییرات گسترده در کتاب های درسی فعلی؟!
آیا می فهمید که دارید خوراک برای شبکه های بیگانه و معاند نظام اسلامی مهیا می کنید؟!
با اجازه کدام مولف و شورای برنامه ریزی و با کدام مجوز و قانون متون درسی و تصاویر کتاب ها را بهم ریخته اید؟!
لطفا مردم را نسبت به نظام بدبین نکنید.
این هزینه های جبران ناپذیر را به نام دین اسلام و ولایت فقیه بر نظام و انقلاب تحمیل نکنید.
هر تغییری باید از راه قانونی و منطق علمی آنهم در حین اجرای سند تحول بنیادین اتفاق بیافتد.
از ما نصیحت، از شما بازهم نشنیدن.
به جز سازمان پژوهش كدام بخش وزارت درباره سند تحول بنيادين در طول چند سال گذشته به وظيفه اش عملكرده است؟!!!
توليد اسناد متعدد وظيفه اين سازمان بوده كه با مجاهدت شبانه روزي متخصصان بسيجي و انقلابي و بي ادعا توانسته به تصويب مراجع ذي ربط برسد.
كتاب هاي درسي به موقع و دقيق به تاليف رسيده و به موقع هم چاپ و توزيع شده است.
اما در اجرا و نظارت و حمايت و پشتيباني ساير معاونت ها كوچك ترين تحركي نداشته اند.
واقعاً اين نوع برخورد با چنين سازماني صحيح است كه با تهمت 2030 ستون خيمه وزارت را با ديناميت منفجر كنيد.
كجاي دنيا با جايي كه توليد فكر و انديشه را دارد چنين برخوردي مي شود؟!
گام دوم انقلاب را با تخريب مراكز قكري و علمي و پژوهشي آغاز نكنيد.
لطفاً اين نوشته را پاك نكنيد. تاريخ درباره امروز و اين تذكرات قضاوت خواهد كرد تا اگر فردا انكار كردند شواهد براي همگان روشن و عيان باشد.
خدا كند كسي چيزي بگويد
اين را اينجا گفتم جون قبلا گفته بودم به شما وترتيبي نداديد
انقدر خواهم گفت تا به همه بدون نوبت وانتظار اين وام را بدهيد
درسازمان مولفين كتابهاي دانش آموزان عدالت اينچنين است :
شيك ترين ،نوترين ،تميزترين خودروي وزارت آموزش وپرورش با راننده شخصي به صورت تمام وقت در اختيار مسئول دفتر رئيس سازمان كه هيچ مسئوليت مهمي جز هماهنگي هاي داخلي برعهده ندارد قراردارد و مولف سازمان بايد با خودروي پرايد فرسوده از رده خارج با هزار منت براي امور اداري سازمان در شهر تردد كند
اين هم ماموريت جديد سازمان
هم درس بخوانيد وهم كار بكنيد وهم هيئت علمي بشويد
ايا اين امكان براي همه معلمان هم فراهم است
شايد اين ازبركات تغييرات درسازمان باشد
بیچاره سند، چه روزگاری دارد
بیچاره ببین چه حال زاری دارد.
صد تکه شده چنانکه گویی داعش
در علت مرگ، انتحاری دارد
بنیاد سند چنان به هم پیچیده
با زلزله گوئیا قراری دارد
بیچاره نظام تربیت وامانده
نه قدرت فکر و اختیاری دارد
چه کسی درست می گوید؟!!!
شما یا دگیری؟!!!!!!
فصل الخطاب چیست؟
مجرم کیست؟
مردم یا مسئولان
راهکار :
عمل به قانون و اسناد
چــــرا بدون اطـلاع مولـفيـن و كارشناسان كتــاب هاي درسي را تغيير مي دهــيد؟
آيا فـــــردا همين طـلاب قـــم ( كه در پشت پرده عامل تغييرات گسترده در كتاب هاي درسي هستند ) پاسخگوي حوادث احتمالي خواهند بود ؟!!!!!!
مسلماً خــيــر
زيرا وقتي امروز اسمي از آن ها در بين نيست، فــردا خواهد بود؟!!!!!!!
مسلماً حوزه هاي علميه بايد پيشنهادات خود را به سازمان برنامه ريزي كتب درسي ارسال كنند و ايشان پس از بررسي اعمال كنند.
حجه الاسلام و المسلمین ذوعلم
حضرتعالی با شعار " مدرسه زندگی " مدعی اجرای سند تحول بنیادین شدید، شما اما عملکرد یکساله شما نشان از تاسیس " مدارس اسکولاستیک " در کشور دارد.
شواهد مختلفی بر این مطلب وجود دارد :
- برکنار صاحبنظران و متخصصان و کارشناسان سازمان پژوهش
- جایگزینی و انتصاب طلاب جوان و بی تجربه در پست های کلیدی
- دستکاری کتاب های درسی با نظارت و سفارش حوزه علمیه قم بدون اجازه از صاحبان اثر و مولفان
- پایبند نبودن به مصوبات و اسناد تحولی در تغییرات رادیکالی
- اظهار نطرات شخصی در حوزه ای درسی بدون پیوست پژوهشی و علمی و ...
همه و همه نشان از انقلاب ایدئولوژیک مد نظر شما در استراتژیک ترین سازمان کشور دارد.
با ادامه این رویه، آینده کشور را تیره و نگران کننده می بینم.
امید که به حقیقت نپیوندد.
ان شاءالله
حاشیه امن بالای مدیران در عدم اجرای قوانین و مصوبات و پاسخگو نبودن ایشان یه هیچ بخشی باعث شده نظام اداری کشور به صورت دیکتاتوری اداره شود.
در نظام الیگارشی همه هیچکاره اند و قلیلی همه کاره
شیوه این قلیل هم ماکیاولیستی است.
هدف وسیله را توجیه می کند.
نتیجه سرکوب مخالفین و خارج کردن ایشان از میدان
یقینا این شیوه در جمهوری اسلامی ایران جایی ندارد.
چرا که خون مطهر هزاران شهید، اجازه عمل به قبیله زر و زور و تزویر را نخواهد داد.
هيأت امناي محترم سازمان پژوهش و برنامه ريزي
سلام عليكم
جذب نيروهاي مورد نياز سازمان پژوهش بايد بر اساس معيارهاي دقيق علمي و مصوب سازمان باشد.
هيات امناي محترم سازمان بر نحوه جذب نيروهاي متخصص سازمان نظارت دقيق داشته باشد.
كساني كه حتي يك روز در مدرسه فعاليت آموزشي و پرورشي نداشته و مدرك تحصيلي مرتبط ندارند با چه ملاكي جذب مي شوند؟!!
ايشان چگونه مي توانند آينده اين كشور را بسازند؟!!
چگونه مي توانند سند تحول بنيادين و سايد اسناد را اجرا كنند؟!!
لذا خواهشمندم در اين زمينه مصلحت سازمان و آينده نظام تعليم و تربيت و دانش آموزان در نظر گرفته شود.
كوتاهي در اين زمينه نابخشودني است.
متشكرم
بر شوره زار دل ها باران نخواهد آمد
شاید به شعر تلخم خرده بگیری اما
جای که سفره خالیست، ایمان نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن :
آن مرد تا نیاید، باران نخواهد آمد
به ناچار پیش آید این روزگار
همی دان که گر ما خرد داشتیم
چنین روزگاری نمی داشتیم
مدیراني که بر اساس منویات شخصی، قوانين را نادیده مي انگارند، بي شك موجب وهن نظام در منظر مردم می شوند و نيز مروج قانون گريزي در جامعه هستند.
مديران دولتی بايد به عمل به قانون رو بیاورند تا حق و حقوق مردم ضایع نشود و مردم مجبور نباشند به سازمان بازرسي، دیوان عدالت اداری مراجعه کنند.
چرا شماری از مدیران خود را فراتر از قانون تصور کرده و به تضییع حقوق و قوانين جمهوري اسلامي دست می یازند؟
رهبری معظم نظام همواره بر عمل به قانون تاکید داشته و دارند، آیا "مدیر فراقانونی" می تواند خود را پیرو ایشان بداند؟
و مدیری که حق الناس را نادیده می گیرد، آیا می تواند خود را ولایتمدار بنامد ؟؟؟؟؟
این اشکالات هم به مدیران قانون گریز و " من محور" و هم به نظام اداری کشور بازمی گردد.
اِشراف مديران بر قوانین اداری و التزام به رعايت آن، بايد یکی از پیش شرطهای تفویض مسئولیت به مدیران باشد.
قوانین و مقررات برای عموم مردم است و رعایت آن برای افرا. خاص که حقیقت قانون را می فهمند رجحان و الزام ندارد.بلکه اشکال هم دارد.
ایشان بر اساس همین اصل بر اساس فتوای خود عمل می فرمایند.
ضمنا عدم رعایت قوانین جمهوری اسلامی برای دیگران حرام شرعی است.
مسئولان محترم !
اخلاص و مردمداری و ولایتمداری را باید از " حاج قاسم سلیمانی" بیاموزید و تا دیر نشده جبران کنید.
ايدئولوژي زدگي يك بيماري است.
و اگر قرار باشد به نام « مدرسه زندگي »، « مدارس اسكولاستيك » قرون وسطايي جايگزين شود، عين انحطاط است.
بين اين دو فاصله خيلي باريكي است.
در اسلام نگاه ايدئولوژيك به معناي غربي آن وجود ندارد. بلكه اين مترجمان قرآن و متون اسلامي بوده اند آن را بر اساس ايدئولوژي خود ترجمه كرده اند ... .
پس منفي ندانستن رويكرد ايدئولوژيك در تعليم و تربيت و صحه گذاشتن بر آن توسط آقاي ذوعلم يك رويكردي التقاطي است.
واین موضوع بسیار آسیب زا و مشکل آفرین می باشد.
آقای ذوعلم هنوز سند تحول و اسناد زیر نظام آن اجرایی نشده در پی تغییر آنهاست، و معتقد است این اسناد باید تغییر کند.
یعنی این همه سال تلاش هیچ
یعنی این همه سال انتظار هیچ
یعنی میلیاردها هزینه برای پژوهش و جلسه و کار گروه هیچ
ایشان تنها قصدش اجرای نگاشت چهارم غیرمصوب خودش است و بقیه را نتیجه لابی گری و خیانت و سکولار می داند
آقای ذوعلم به دنبال انقلاب ایدئولوژیک اسلامی است.
و این همان زلزله هفت ریشتری است که محرم آقازاده و ۶۰ نفر از اساتید دانشگاه در یک سال پیش تذکر دادند.
یا خودکشی اسناد تحولی؟!!!!
در اوضاع سیاسی نظام تعلیم و تربیت به ویژه در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی از هیچکس کاری ساخته نیست.
باید منتظر ماند تا ویرانی ها به اوج خود برسد.
تا آنها که دانسته و نادانسته دچار اشتباه استراتژیک در سیاسی کردن سازمان پزوهش شدند نتیجه خیانت خود به نظام جمهوری اسلامی و نسل آینده را ببینند
تا آن روز چیزی نمانده است. زیرا اینجا با همه جا متفاوت است. در اینجا خیانت خودش را زود نشان می دهد اما نتیجه اش هرگز از یادش از دل های معلمان و مدارس و خانواده ها نخواهد رفت. شاید این تجربه لازم بود تا حلقه خرابکاری در نهادهای دولتی کامل شود.
در هر صورت این اوضاع نشان از خودکشی دسته جمعی سازمان پژوهش و اسناد تحولی دارد.
به مدیرانی که از قانون و عدالت سرپیچی می کنن، می گن :
مدیران فراقانونی
در چنین پارادایمی صدای قانون و عدالت به گوش نمی رسد.
" تحول بنیادین یا تحول بنیانکن؟! "
دستكاري هاي بدون مجوز و بدون اجراي آزمايشي و بدون اطلاع مؤلف و ... با تغيير تصاوير و اصلاح متون كتاب هاي قبلي نه تنها تأثير تربيتي چنداني ندارد، بلكه باعث بدبيني دوستان و سوء استفاده معاندان مانند شبكه هاي ماهواره اي غربي مي شود.
آقاي ذوعلم آمده بودند سند تحول بنيادين را اجرا كنند. تغيير كتاب هاي قبلي با كدام نگاه علمي، پژوهشي و حتي توجيه عقلي در حال انجام است؟!
اجراي آزمايشي قانون مصوب درون سازمان است. ضرورت اجراي قوانين داخلي به شوراي مديران سازمان باز مي گردد.
عملكرد حجه الاسلام و المسلمين ذوعلم در يك سال گذشته نشان مي دهد منظور آقاي ذوعلم از برنامه درسي ايدئولوژيك، ايدئولوژي اسلام واقعي نيست. بلكه ايدئولوژي هرمنويك مدنظر شخص ايشان است.
مثلاً چرا ايشان در بين 11 حوزه يادگيري تنها حوزه تربيت و يادگيري قرآن كريم را ( بر خلاف نص مصوبات قانوني ) حذف كرده اند؟!!
چرا در كشوري كه مدعي احياي قرآن كريم است، تنها با حوزه تعليم قرآن كريم اينگونه برخورد مي شود؟!!
اي كاش ! حداقل اگر حرمت قرآن كريم را نگه نمي داريد، حرمت سند تحول و قوانين مصوب را نگه مي داشتيد.
جدا كردن حوزه حكمت و تفكر از حوزه معارف اسلامي ( باز هم بر خلاف اسناد تحولي ) چه توجيهي دارد؟!
حداقل خلاف قانون و قرآن عمل مي كنيد، حجت عقلي خود را هم شفاف اقامه كنيد تا ما فكر نكنيم در اين مملكت هركي به هركي است؟!
امام صادق عليه السلام :
« انّ المتّبع هو الا برهان، نحن أبناء الدّليل، نميل حيثما يميل»
ما فرزندان دليل هستيم و در قضاوت به آن سوي مي رويم كه دلايل هدايتمان مي كنند.
صرفا طلبه های حوزوی هستند
ایشان قرار است مهم ترین تصمیمات را برای اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش بگیرند و اجرا نمایند.
لین در حالی است که افراد متعهد و انقلابی و متخصص و با تجربه هنوز در سازمان هستند اما کاملا کنار گذاشته شده اند.
تنها ویژگی این طلاب جوان بی خبری ایشان از ماموریت های این سازمان است.
این ویژگی تنها برای آقای ذوعلم مثبت است زیرا به راحتی می شود ایشان را مجبور کرد به جای سند تحول بنیادین و ستد برنامه درسی ملی نگاشت چهارم غیر مصوب اقای ذوعلم را اجرا کنند.
علی برکت الله
نامتوازن بودن را می توان در همه ابعاد بورکراتیک و نیز عملکرد درونی این نهاد که قرار است مهمترین اتفاق در وزارت آموزش و پرورش را رغم بزند به عینه می توان دید.
یکسال از مدیریت آقای ذوعلم گذشت.
آورده این یکسال چه بود؟
و بدتر آنکه نابودی تمام آنچه که قطره قطره در طول سالیان متمادی جمع شده بود یک شبه بر اثر بی تدبیری چرا مورد توجه حامیان پشت پرده و ذی نفوذ قرار نمی گیرد.
مگر آنکه بگوئیم این رویه از تعلیم و تربیت زدایی بخشی از عملیات پاکسازی سازمان پژوهش است، که اگر این باشد باید منتظر وقایع و فجایع بعدی باشیم.
سازمان پژوهش قبلی توانست در عرصه تولید اسناد متعدد ملی از جمله سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی و سند اهداف دوره های تحصیلی موفق عمل کند و آنها را به تصویب مراجع ذی ربط مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی برساند.
اما سازمان پژوهش در یک سال گذشته وضع و حال هواپیمای بولینگ ۷۳۷ اکران هنگام سقوط را پیدا کرده است.
اولا - اصطلاح ایدئولوژی محصول کشورهای غربی است.
ولی اصطلاح مکتب و دین و مذهب در کشورهای اسلامی رواج داشته است. کاربرد این اصلاحات بار فرهنگی خود را دارد و اثر خودش را می گذارد.
ثانیا - آقای ذوعلم فارغ از ایدئولوژی و یا حتی مکتب، باید سند تحول بنیادین را عملیاتی کند. زیرا این مطلب مفروض است که نگاه مکتبی در سند تحول دیده شده است.
طرح و دقاع آقای ذوعلم از برخورد ایدیولوژیک با برنامه های درسی و آموزشی نوعی حاشیه سازی برای تغییر سند تحول بنیادین است.
یکی از حاشیه ها تقسیم همه افرادی که باید مجری سند تحول بنیادین باشند به دو گروه خودی و غیر خودی می شود.
و این همان برخورد غرض ورزانه با اسناد تحولی است نظیرش را در بازآرایایی ساختاری اخیر سازمان پژوهش که بر خلاف سند برنامه درسی ملی است نظاره گر باشید.
اما برخورد ظاهری با مواردی که دیگر قابل دفاع نیستند، کفایت آبروداری برای حوزه علمیه و حوزه ستادی آموزش و پرورش نمی کند. باید فکر اینگونه افراد تغییر کند. نمونه اش همین سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را در یکسال اخیر ببینید.
همه را مجوس، مرتد، سکولار، غرب زده، مجری ۲۰۳۰ ... دیدن
و همه را به جرم ثابت نشده محکوم و محروم و منکوب کردن
نه تنها شیوه حکومت و قصاوت علوی و اسلامی نیست، بلکه عاقبت باعث وهن مذهب و دین می شود.
چاره کار قبل از وقوع باید کرد ...