پیش از ورود به این بحث لازم است تا مروری بر تجربیات زیسته خود در مورد برخی امور شهرداری ( تهران ) داشته باشم .
بسیار کم پیدا می شود که شهروندی با سامانه 137 آشنایی نداشته باشد .
روزنامه همشهری در سال 1386 چنین می نویسد : ( این جا )
" امروزه جوامع بشری با توجه به رشد فزاینده ارتباطات و اطلاعات، نیاز به مدیریت خاصی دارند که بتوانند از سرمایه های انسانی و اجتماعی بهره کافی را ببرند تا با مدیریت صحیح در زندگی روزمره تسهیلات ویژه ای فراخور زندگی اجتماعی فراهم آورند.
کاهش زمان انجام خدمات، افزایش کیفیت و تسهیل در انجام ارتباطات را می توان از نیازهای تعاملات اجتماعی در عصر کنونی نام برد.
با توجه به گسترش فزاینده ابزارهای ارتباطی برپایه IT و دسترسی آسان شهروندان به سیستم مخابرات از قبیل تلفن ثابت و همراه و امکانات رایانه ای و اینترنتی و با توجه به اشتغال روزافزون شهروندان جهت انجام امور روزمره زندگی استفاده از تکنولوژیهای ساده و در دسترس جهت تسهیل در این ارتباط از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
لذا شهرداری تهران در رویکردی نوین با به کار بستن دانش فناوری اطلاعات و سیستم های مخابراتی و با بهره گیری از توان متخصصان داخلی و مجرب در مدیریت شهری ، سامانه ای را ایجاد نمود که به انجام سریع و دقیق امور شهری با نظر مستقیم و مشارکت فعال شهروندان می پردازد و ساکنین شهر را نسبت به محیط زندگی خویش وارد عرصه مدیریت می نماید.
این رویکرد جدید در حوزه مدیریتی دارای برکات و فواید ویژه ای در مدیریت شهری است که از جمله به ایجاد مرکز هدایت و کنترل ، ساماندهی فوریت های خدمات شهری ، شناخت مسایل و مشکلات مبتلا به مردم و برقراری پل ارتباطی بین شهرداری و شهروندان را می توان نام برد.
واحد دریافت پیامهای مردمی 137 شهرداری تهران با هدف دریافت دیدگاهها و نقطه نظرات شهروندان در خصوص مدیریت شهری و همچنین ایجاد ارتباط بیشتر شهروندان با مدیران ارشد شهرداری در سال 1379 راه اندازی شد که این واحد درخواست های مردمی را از طریق سیستم صوتی دریافت می نمود، میانگین تماس در این دوره با شماره 137، 10 تماس در روز بوده است، به دنبال افزایش حجم ارتباطات و همچنین تقاضای شهروندان مبنی برامکان ارتباط مطلوب تر با این کد خدماتی، طرح بازبینی واحد 137 تدوین و سیستم مرکز تلفن در مهر ماه سال 81 راه اندازی و امکان ارتباط با اپراتور انسانی مهیا گردید.
نظر به رویکرد نوین جدید شهرداری و با بهره مندی از آخرین سیستم های فن آوری اطلاعات روز، مرکز سامانه مدیریت شهری 137در سوم دیماه 84 با یک سایت ثبت خبر، 22 اپراتور به صورت سه شیفت با ثبت 300 پیام در روز کار خود را آغاز نمود.
در حال حاضر این سامانه در راستای اصول شهروند مداری و محله گرایی و مشارکت مردمی با شعار (سرعت، دقت، صحت) با 60 خط تلفن ، 44 اپراتور ، در هر شیفت با 2 سایت ثبت خبر و یک سایت بازخورد با 22 نفر و 7 هزار تماس روزانه ، بصورت 24 ساعته در خدمت شهروندان می باشد."
در کنار این سامانه ، سامانه دیگری به نام 1888 طراحی و اجرا شده است .
مدیر بازرسی شهرداری منطقه ۶ با بیان اینکه پلهای ارتباطی شهروندان و شهرداری تاثیر بسیار و اهمیت والایی دارد، می گوید: تلفن ۱۳۷ تلفن فوریتی است که در تماس با آن طی ۲۴ تا ۷۲ ساعت به پیامها رسیدگی میشود و اگر طی این زمان رسیدگی لازم صورت نگرفت پیامها را میتوان به ۱۸۸۸ که سامانه نظارتی است ارجاع داد. ( این جا )
اما پرسش این است که آیا با طراحی و اجرای این گونه سامانه ها ، وضعیت مدیریت شهری در کلان شهری مانند تهران تغییر مثبتی کرده است ؟
پژوهشی در سال 1395 با عنوان " نقش سامانه ارتباطي 137 در افزايش رضايت مندي شهروندان تهراني نسبت به عملکرد شهرداري تهران " توسط نسترن خواجه نوری و حامد اسلامی راد انجام گردیده است . ( این جا )
نتایج این پژوهش می گوید :
" مشخص شد ميان ميزان برقراري ارتباط شهروندان تهراني با سامانه 137 و افزايش رضايت مندي ايشان نسبت به عملکرد شهرداري تهران رابطه معناداري وجود ندارد.
ميزان رضايت مندي شهروندان تهراني نسبت به عملکرد شهرداري تهران متوسط و کم ارزيابي مي شود.
بيشترين فراواني موضوع برقراري ارتباط شهروندان تهراني با سامانه 137 به ترتيب به موضوعات پارک و فضاي سبز، توسعه فضاهاي فرهنگي و جمع آوري کارتن خواب ها و طعمه گذاري موش اختصاص يافته است. "
حال نخستین پرسش از مسئولان شهرداری و برنامه ریزان آن است که چرا وضعیت این گونه است ؟
شورای شهر و شورای محله هم به جای آن که کارکرد نظارتی و کنترل داشته باشند بعضا به انجمن ها و کلنی هایی بی خاصیت ، ساکن و روزمره تبدیل شده اند که بود و نبود آن ها خیلی فرقی نمی کند . چرا در این جامعه میان آن چه ابتدا در کاغذ می آید با آن چه در عرصه عمل مشاهده می شود تفاوت بسیار زیادی مشاهده می شود ؟
اگر مجرای نظارت ، کنترل و بازرسی در نهادی مانند شهرداری سامانه هایی مانند 137 و 1888 شده است پس جایگاه و کارکرد دوایری مانند روابط عمومی ، بازرسی و حتی حراست و فلسفه وجودی آن ها چیست ؟
چرا باید تورم و تراکم نیروی اداری در شهرداری وجود داشته باشد که حتی قادر به پرداخت حقوق هم نشود ؟
چندین بار برای مساله ای به سامانه های فوق زنگ زدم .
جالب است که تقریبا در همه موارد با درخواست های شما موافقت نمی شود و پاسخ آن ها غالبا این است :
" بررسی شد . کارشناسان تایید نمی کنند . "
هفته پیش بعد از نیمه شب و حوالی ساعت 1 شب صداهای مزاحم و بلندی را شنیدم طوری که ادامه خواب دیگر میسر نبود .
بیرون آمدم .
فکر می کردم که بقیه اهالی نیز واکنش نشان دهند اما دیدم که بی تفاوتی صفت غالب در این جامعه شده است . شاید اطلاق واژه " شهرنشین " برای بسیاری مناسب تر از الزامات شهروند بودن باشد .
یک تانکر بزرگ آب با یک اتومبیل انضباط شهری به همراه چند کارگر و مامور در حال تخلیه آب در داخل جوی بودند .
قضیه را پرسیدم .
گفتند که شهروندان به خاطر بوی بد داخل جوی که ناشی از تراکم زیاد آشغال و زباله بوده است به 137 زنگ زده اند و ما هم داریم به وظیفه عمل می کنیم .
( جالب است که این شهروندان و یا رهگذران خودشان زباله هایشان را در داخل جوی پرتاب می کنند و بعد که آب ایستا و راکد می شود و بوی بد تولید می کند برای رفع آن به شهرداری متوسل می شوند ! )
به آن ها گفتم شما این جا را می شوئید و این لجن به چند متر پایین تر منتقل می شود اما لجن که از بین نرفته است .
برای این کار فقط یک فرغون و یک بیل لازم است آن هم با یک نفر نه این همه جمعیت و سر و صدا ! اضافه کردن چنین زنجیره هایی شاید در کوتاه مدت حالت مسکن داشته و برد تبلیغاتی و پوپولیستی مدیریت بیمار را پوشش دهد اما مشکلی از بحران سیستم و بارمنفی رو به تزاید آن حل نخواهد کرد .
گفتند که ما انجام وظیفه می کنیم و این را به خودشان بگویید .
آیا واقعا سطح " سواد " و " کارشناسی " در شهرداری در این حد تعریف و عملیاتی شده است ؟
شهری مانند تهران از بحران های مختلف رنج می برد .
یکی از آن آلودگی هواست که می توان از فقدان و یا کمبود پوشش گیاهی به عنوان یک " یک علت " نام برد .
هر ساله شهرداری و در آستانه سال جدید شروع به کاشتن درخت و برخی اقدامات دیگر می کند اما دیگر خیلی کاری به مرحله " داشت " پس از " کاشت " ندارد .
بارها شده است که باغچه ای در خیابان هفته ها آبیاری نشده است .
به ناچار به همان سامانه ها باید متوسل شد .
یک بار گفتم که آیا شهرداری خودش وظایفش را نمی داند و آیا باید من شهروند چند بار تماس بگیرم و وظایف ذاتی آن ها را یاد آور شوم ؟
پس این همه پرسنل با عناوین کارشناس ، مدیر و... در شهرداری چه می کنند ؟
اساسا معنای " بهره وری " در چنین سازمانی چه معنا و مفهومی دارد ؟
در نمونه ای دیگر ، دو درخت رو به روی منزل مان سال پیش خشک شدند .
علت خشک شدن این بود که شهرداری جدول ها را با کف خیابان و جوی کناری هم سطح کرده بود و برخی اوقات آب جوی که آغشته به مواد نفتی و... بود داخل حریم درخت شده و در بلند مدت آن را خشک کرده بود .
از سوی دیگر ؛ هم سطح کردن جدول موجب شده بود تا اتومبیل ها با ضربات متعدد تنه درختان را بشکنند و این موجب آسیب به درختان شده بود .
باری ...
چند بار با سامانه ها تماس گرفتم که شهرداری درختان جدید جایگزین کند اما هر بار گفتند که پیام ثبت شده و در موقع مقتضی اقدام خواهد شد .
بیش از یک سال سپری شد ...
سرانجام خودم دو نهال خریده و با هزینه شخصی آن ها را کاشتم .
به همان سامانه ها زنگ زدم و گفتم که این محل نیاز به " دورچینی " دارد تا به سرنوشت قبلی ها مبتلا نشوند .
پس از چند بار تماس سرانجام گفته شد که کارشناس شهرداری آن را تایید نکرده است .
علت را پرسیدم اما پاسخ قانع کننده ای نشنیدم .
عین این روند را به یکی از مسئولان روابط عمومی در شهرداری تهران انتقال دادم .
اوایل خوب استقبال کرد طوری که احساس کردم سرانجام در این سیستم ناکارآمد گوشی برای شنیدن پیدا شده است اما بعدا گفت که شما برای آن که کسی جلوی منزل شما پارک نکند این درختان را کاشته ای !
و البته برخی توجیهات دیگری اداری را هم در کنار آن جور کرد که بیشتر جنبه " رفع تکلیف " داشت و از نوع انداختن و احاله توپ در زمین دیگران بود ...
جالب است که عرض این کوچه 8 متر بوده و یک طرفه است و اتومبیل ها به راحتی می توانند در کنار جدول پارک کنند ...
واقعیت آن است که تعدادی بی سواد و یا کم سواد با رانت های متفاوت جایگاه هایی را تصاحب کرده و جز تملق و تایید مقامات مافوق کار دیگری از دست آن ها بر نمی آید .
از سوی دیگر ؛ این مدیران و به اصطلاح کارشناسان نیز خود را به افکار عمومی پاسخ گو نمی دانند .
شورای شهر و شورای محله هم به جای آن که کارکرد نظارتی و کنترل داشته باشند بعضا به انجمن ها و کلنی هایی بی خاصیت ، ساکن و روزمره تبدیل شده اند که بود و نبود آن ها خیلی فرقی نمی کند .
به نظر می رسد در جامعه ای که " حوزه عمومی " به صورت واقعی و بنیادی شکل نگرفته و از دموکراسی و مفاهیم آن فقط کاریکاتوری مشاهده می شود و هنوز " قانون " جایگزین روابط قبیله ای و مکانیکی نشده است ؛ این چرخه غلط استمرار داشته و مدام خود را بازتولید می کند . مشخص شد ميان ميزان برقراري ارتباط شهروندان تهراني با سامانه 137 و افزايش رضايت مندي ايشان نسبت به عملکرد شهرداري تهران رابطه معناداري وجود ندارد. ميزان رضايت مندي شهروندان تهراني نسبت به عملکرد شهرداري تهران متوسط و کم ارزيابي مي شود.
پرسش هایی از قبیل :
*اگر واقعا بنا بر کار کارشناسی است فروش هوا در قالب " طرح ترافیک " حتی در مواقع آلودگی هوا از کدام منطق کارشناسی تبعیت می کند ؟
*احداث برج ها و بناهای بلند مرتبه روی گسل های خطرناک مطابق با کدام سواد کارشناسی است ؟
*توسعه این برج ها در شهری مانند تهران که دور آن را کوه های مختلف احاطه کرده اند و این بناها وضعیت " سکون هوا " را در آن تشدید می کنند با کدام عقل و منطق سازگار است ؟
نهایت کار کارشناسی شهرداری را می توان در افتتاح یک طرفه زیرگذر استادمعین بیش از 5 سال تحمیل ترافیک و سایر مسائل را به شهروندان مشاهده کرد .
حناچی در ماجرای افتتاح این زیرگذر که با اعتراض اهالی و حتی تعدادی از پیمانکاران همراه بود عنوان کرد :
" ما اگر زمان اجرای پروژهها بازنگری و پیشبینیهای لازم را انجام میدادیم امروز شاهد برخی از مسائل نبودیم و پروژهها با هزینههای کمتری به شهر تحمیل میشد. ( این جا )
هزینه های مدیریت بیمار و ناکارآمدی سیستم تا کی باید تحمل شود ؟
18 فروردین 98 « صدای معلم » گزارشی با عنوان " معلمان مدارس غیرانتفاعی و طرح خرید خدمات آموزشی در تنگنای " کرونا " ؟! " منتشر کرد . ( این جا )
در ابتدای این گزارش به نامه ی جمعی از معلمان مدارس غیرانتفاعی اشاره شده بود . بی تفاوتی صفت غالب در این جامعه شده است . شاید اطلاق واژه " شهرنشین " برای بسیاری مناسب تر از الزامات شهروند بودن باشد .
این معلمان نوشته بودند :
" در روزهای سختی که پزشکان و پرستاران در خط مقدم سلامت هستند، آموزش و پرورش و معلمان با شعار آموزش تعطیل نیست، در خط مقدم آموزش هستند. معلمان با استفاده از امکانات محدود آموزش های خود را به صورت مجازی ادامه داده اند و در حال آموزش به دانش آموزان هستند. معلمان مدارس غیر انتفاعی هم پابه پای معلمان مدارس دولتی و شاید با تلاش و انگیزه بیشتری در طول روز ساعت ها در حال آموزش و تدریس در فضای مجازی می باشند و دو برابر کلاس های حضوری وقت می گذارند و دغدغه این را دارند که شاگردانشان کمترین آسیب را ببینند از همان اولین روزهای تعطیلی مدارس حتی قبل از شروع به کار شبکه های سیما ، آموزش در فضای مجازی را ادامه دادند با وجودی که بعضی از این معلمان حقوق اسفند را دریافت نکرده اند ، اما تعهد اخلاقی آنها مانع تعطیلی آموزش شد و همچنان با عشق در حال آموزش فرزندان این مرزوبوم هستند.
اخیراً مؤسسین برای عدم پرداخت حقوق ماههای فروردین، اردیبهشت و خرداد معلمان، برای آنها ترک کار زده اند و یا از آنها خواسته شده که تقاضای ترک کار کنند و برای دریافت بیمه بیکاری به اداره کار مراجعه کنند. حال با توجه به اینکه آموزشها از طریق فضای مجازی تا شروع به کار مدارس ادامه دارد آیا این مسئله نقض قانون و ظلمی عظیم تر به معلمان مدارس غیر انتفاعی نیست؟
از آن جایی که همین معلمان به دلیل کارشکنی مؤسسان مدارس غیر انتفاعی یا اصلا بیمه ندارند یا چند روز در ماه بیمه آنان پرداخت می شود چگونه می توانند از بیمه بیکاری استفاده کنند، حتی با فرض اینکه تعداد محدودی از آنها بتوانند بر اساس قانون از بیمة بیکاری استفاده کنند.
با توجه به شرایط بیمه بیکاری، این معلمان با آینده ای نا مشخص روبه رو خواهند شد. مفهوم بیمه بیکاری یعنی اخراج معلم و ترک کار معلم، در این صورت معلم هیچ تعهدی نسبت به آموزش ندارد و آموزش تعطیل می شود. چه کسی مسئول اجحاف صورت گرفته درحق دانش آموزان است؟ تکلیف آموزش و امتحانات دانش آموزان چیست؟
آیا بهتر نیست به جای پرداخت بیمه بیکاری که هزینه زیادی را بر دولت تحمیل خواهد کرد ، حقوق معلم پرداخت شود که هزینه پرداخت حقوق به مراتب کمتر از پرداخت بیمه بیکاری است و هزینه آن بر دولت تحمیل نمی شود ؟
چرا رویکرد حمایتی از قبیل کمک بلاعوض صندوق حمایت از مدارس غیردولتی به موسسان و یا پرداخت تسهیلات را در پیش نمی گیرید؟
ما معلمان مدارس غیر انتفاعی این موضوع را نوعی فریب و ترفند از طرف مؤسسان تلقی کرده و خواستار آن هستیم که آموزش و پرورش با ورود به این موضوع مانع انجام اعمال خلاف قانون شود و از دور زدن قوانین آموزش و پرورش و قوانین کار از طرف این مؤسسان جلوگیری به عمل آید. "
مجتبی زینی وند، رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی وزارت آموزش و پرورش در واکنش به پیامهای معلمان مبنی بر عدم دریافت حقوق در تعطیلات کرونایی مدارس بدون آن که پاسخی به رسانه های منتقد و مستقل داشته باشد گفته بود: در اسفند به موسسان مدارس غیردولتی به طور رسمی اعلام و آنها را به پرداخت حقوق کامل همکاران موظف کردیم. در جلسه اخیر شورای نظارت مرکزی نیز این موضوع را مصوب کردیم و به ادارات کل اعلام شد آن را مدنظر قرار دهند.
سامانه تلفنی 4317 فعال است و اگر معلمان احساس کردند، حقی از آنها تضییع شد است از طریق این سامانه به ما گزارش دهند حتما پیگیری میکنیم و اجازه نمیدهیم حقی از آنها ضایع شود. "
انگار در این جامعه اگر قرار است کاری صورت نگیرد و یا به گونه ای مردم را سر کار بگذارند ؛ خبر از تشکیل کار گروه ، کمیته کاری ، راه اندازی سامانه ، اعلام شماره تلفن و... می دهند .
اگر ساختار ناکارآمد ، فشل و روزمره شده است باید به شیوه " حل مساله " برخورد منطقی با قضیه داشت .
اضافه کردن چنین زنجیره هایی شاید در کوتاه مدت حالت مسکن داشته و برد تبلیغاتی و پوپولیستی مدیریت بیمار را پوشش دهد اما مشکلی از بحران سیستم و بارمنفی رو به تزاید آن حل نخواهد کرد .
نظرات بینندگان
کجا را نابود می کند تا کجا را آباد کند؛ از کجا به ناحق درآمد کسب می کند تا در کجا از قافله خدمت عقب نماند
و تمام این عقب ماندگی ها از آموزش و پرورش بر میخیزد