گروه اخبار /
مدیر روابط عمومی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری شیراز گفت: اتوبوس کاروان راهیان نور دانش آموزان دختر که از کرمان عازم منطقه شلمچه خوزستان بود، در کمربندی شیراز واژگون شد.
حسن ایزدی سه شنبه بیان کرد: این اتوبوس حامل 44 نفر از معلمان و دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان بود که ساعت یک و 27 دقیقه بامداد سه شنبه بر اثر برخورد با گاردریل کنار جاده در کمربندی احمدآباد شیراز واژگون شد.
اوادامه داد: بر اثر این برخورد، 8 نفر از دانش آموزان دچار جراحت سطحی شدند که به اورژانس و بیمارستان منتقل و مداوا شدند.
ایزدی گفت: نیروهای آتش نشانی عملیات انتقال اتوبوس به کنار جاده و خروج دانش آموزان از اتوبوس و اسکان این افراد را انجام دادند.
تیم های تخصصی از هلال احمر نیز در زمینه امداد و کمک به حادثه دیدگان اقدام کردند.
همچنین نیروی انتظامی فارس در مطلب ارسالی خود اعلام کرد: این اتوبوس به دلیل تخطی از سرعت مطمئنه واژگون شد.
آخرین پیگیری ها حاکی است وضعیت عمومی این حادثه دیدگان مساعد است و در محل شبکه بهداشت انقلاب شیراز اسکان داده شدند.
ایرنا
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
در ابتدا قابل ذکر که نگارنده زاده آذربایجان شرقی است و معلم در یکی از شهرهای این استان ترک نشین و ساکن تبریز ؛ پس توهینی که معترضین مدعی وقوع آن شده اند شامل او نیز می تواند بشود . این نکته را به خوبی می توان مشاهده کرد و با صدای بلند آن را بیان کرد در ادوار گذشته همان گونه که تبریز برای مشکلات سیستان گریسته است ، لرستان در بمباران تبریز راحت ننشسته است ؛ همان طور که مردم آذربایجان در حادثه ی اسید پاشی اصفهان به سوگ نشست مطمئنا خوزستان نیز از خشک شدن دریاچه ی اورمیه در خود شکست .
همان طور که تبریز از زلزله ی بم به خود نالید ، خراسان از داشتن تبریزی آزادی خواه به خود بالید ؛ همان دم که تبریز به شاعران و ابنای شیراز مفتخر است تهران به شعرهای شاعر تبریز مزین است ...
قطع و یقین توهینی که معترضین مدعی اند به ترک ها شده است نه فقط ترک ها را آزرده کرده بلکه من به باور اکثریت مردم هر انسان آزاده ای از خلیج نیلگون همیشه فارس تا دریای بزرگ که خزر قلبش برای ایران می تپد و دغدغه کرامت انسان را دارد را سخت آزرده کرده است ؛ هر کس با روش و زبان خویش اعتراض به این مساله را نشان می دهد .
در اینجا چند نکته را می توان در مورد نحوه ی اعتراض ذکر کرد .
با توجه به تجربیات تاریخی و موارد بسیار که می توان بیان کرد می توان مدعی شد هر گونه روش اعتراض به یک توهین و کار ضد فرهنگی باید از جنس « فرهنگ » و آرام باشد .
تاریخ نشان داده است اعتراض هایی که مبتنی بر خشونت باشند بیشتر از آن موجب توجه و رفع مشکل مورد اعتراض شود موجبات بهره برداری و منفعت گروه های دیگر از هر طیف را فراهم خواهد نمود و افراد و گروه هایی به اسم معترض یا هر اسمی در پی رسیدن به اهداف خود خواهند بود !
قطعا در محیط طوفان زا و غبار آلود بخش بزرگی از خشونت موجود در اعتراض می تواند دامن معترضین راستین و عام را نیز بگیرد . از سویی عمل برخی از افراد برای کمک کردن ناشیانه به افرادی که معترضین آنها را مقصر می دانند موجب تحریک بیشتر احساسات معترضین خواهد شد .
نکته ی دیگر آنکه وقوع این اعتراضات نشان می دهد مشکلاتی در این زمینه و در بطن جامعه وجود دارد که در زمان های مختلف و به بهانه های گوناگون به صورت اعتراضات این چنیی نمود پیدا می کند پس باید به فکر چاره جویی و حل اساسی این مشکلات که ریشه های این نوع اعتراضات می باشد بود.
فارغ از نقش آموزش و پرورش که می تواند نقش بزرگی در حل ریشه ای این مشکلات داشته باشد که مجال پرداختن به آن در این نوشته ی کوتاه نیست می توان بررسی کرد نقش و وظیفه ی معلمان به عنوان بخش بزرگی از ارکان فرهنگی کشور هنگام وقوع این اعتراضات احساسی چیست .
معلمان به عنوان بخش بزرگ و تاثیر گذار بین اقشار جامعه که همواره بین مردم بوده و توان تاثیر گذاری داشته و دارند می توانند با موازنه ی معادله ی احساس و منطق اعتراضات و هدایت اعتراضات به سمت منطق کمک شایانی به جامعه بکنند و با انجام اعتراض های منطقی و پرهیز از اعتراضات مبتنی بر احساسات و خشونت می توانند الگوی خوبی برای عامه ی معترضین باشند .
معلمان به عنوان قشر فرهنگی و فرهیخته ی جامعه نباید در مقابل رویه و رفتارهای غلط عامه ی جامعه منفعل باشند و باید به جای دامن زدن به این مسایل از هر سو که باشد به جامعه این پیام را بدهند که توهین و خشونت از هر فرد و گروه که باشد نکوهیده است و قطعا به زیان کل جامعه و افراد آن جامعه است.
معلمان باید راه های نوین و آرامی را برای بیان اعتراض پیش چشم جامعه و معترضین بگشایند تا این گونه نقش خود را در برقراری آرامش در جامعه ایفا کنند و گفت و گوی انتقادی و اعتراضی را در جامعه و بین اقشار مختلف نهادینه کنند.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
در سالهای اخیر ضریب نفوذ اینترنت در کشور رشد قابل توجهی داشته است، بهطوری که براساس آخرین آمار رسمی که از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام شده، ضریب نفوذ اینترنت به 82 درصد در کشور رسیده است. این در حالی است که آموزش و پرورش نیز چندی است به فکر استفاده از این ابزار ارتباطی افتاده و با رونمایی از طرح تبلت دانشآموزی سعی دارد به دهکده جهانی بپیوندد.
به گفته یکی از مقامات آموزش و پرورش تهران، در حال حاضر 25 مدرسه در تهران زیر نظر طرح استفاده از تبلت دانشآموزی هستند که این طرح در سالهای آینده بعد از انجام دادن کارهای تحقیقاتی، گسترش داده میشود.
اسفندیار چهاربند، مدیرکل آموزش و پرورش تهران دیروز در جریان بازدید از غرفه روزنامه «فرهیختگان» در بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات گفت: «باید فرهنگ استفاده صحیح از اینترنت را در مدارس به وجود آورد نه اینکه فضا را محدود کنیم و اجازه استفاده از اینترنت را ندهیم.
به هر حال عصر اینترنت است و محدود کردن دانشآموزان کار صحیحی نیست.» او با تاکید بر اینکه در مورد استفاده دانشآموزان از گوشی و تبلت مشکلی نداریم، گفت: «در سالهای آینده قطعا استفاده کردن از تبلت و گوشی برای دانشآموزان آزاد میشود، اما این طرح نیاز به بررسی و تحقیق دارد و نباید به یکباره و بدون تحقیق انجام شود.» چهاربند همچنین در بخش دیگری از صحبتهایش ادعای وجود دانشآموز معتاد در مدارس تهران را رد کرد و گفت: «تا امروز هیچ آماری در مورد دانشآموزان معتاد به ما داده نشده است، اینکه برخی در جایی میگویند مدارس تهران دانشآموز معتاد دارد، صحت ندارد.»
او تاکید کرد: «اینکه در جایی فردی در سن مدرسه مواد مخدر مصرف میکند نشاندهنده این نیست که آن فرد دانشآموز است زیرا بسیاری از افرادی که مصرفکننده مواد در سن کم هستند به مدرسه نمیروند.»
البته چهاربند اعتیاد به سیگار برخی دانشآموزان را منکر نشد اما این نکته را هم گفت که اگر دانشآموزی سیگار میکشد یا به صورت تفننی مواد مصرف میکند، دلیل بر این نیست که او معتاد است. صحبتهای مدیر کل آموزش و پرورش تهران در حالی مطرح شد که برخی از رسانهها از وجود دانشآموزان معتاد در مدارس خبر داده بودند.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار / رییس جمهوری در مراسم گشایش نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها، القای امید در جامعه را وظیفه همه رسانه ها در فضای پسا تحریم دانست و تصریح کرد: یاس آفرینی و سلب اعتماد مردم، عملی ضد انقلابی است و مطبوعات باید مظهر اعتدال و عقلانیت و دوری از افراط باشند.
13 آبان به عنوان یک روز تاریخی و یک نقطه عطف یادآور حوادث و وقایع مهمی در تاریخ انقلاب اسلامی است .
ابن روز با این که " روز دانش آموز " نامیده شده است اما به نظر می رسد دانش آموزان به عنوان یکی از ارکان نظام آموزشی نقش چندانی حتی در برگزاری آن ندارند .
البته این وضعیت مختص به این روز نیست و می تواند قابل تعمیم به سایر سطوح و نقش های دیگر در درون نظام آموزشی هم باشد .
شاید در میان انواع وجوه و ابعاد در نظام آموزشی که برای دانش آموز متصور است ، فراموش شده ترین نقش می تواند همان " تربیت سیاسی " باشد .
در این جا منظور ما از تربیت سیاسی ؛ سیاسی بازی ، سیاسی کاری و یا نگاه ابزاری به دانش آموز جهت نیل به برخی اغراض و یا اهداف سیاسی نیست .
تربیت سیاسی ناظر بر طراحی سازوکار و برنامه ای است که مهم ترین وجه آن « تربیت شهروند » و پرورش « تفکر انتقادی » است .
شاید در نظام آموزشی ما که مهم ترین کارکردش " حافظه محوری " و عدم توجه به پردازش مهارت های زندگی است این مفاهیم کمی نامانوس و یا غیرملموس به نظر برسند .
دانش آموز به عنوان یک " کلیت انسانی " دارای کرامت و هویت است و هیچ گاه نباید به عنوان یک ابزار که قابل هدایت به هر جهت و یا کارکردی است نگریسته شود .
یک جامعه توسعه یافته و پایدار محل بروز رفتارهای مدنی است .
پیامدها و یا نتایج طبیعی این روند می تواند مسووليتپذيری، قانون مداری، نقدپذيری، انتقادگری، پاسخ گويي، پرسش گري و اعتماد باشد .
چنان چه بروز این رفتارها در جامعه ما کم رنگ و حتی بی رنگ مشاهده می شود باید به خاستگاه رفتارهای مدنی که " مدرسه " است پرداخت و جست و جوی ریشه و یا منشا عدم بروز رفتارهای مدنی خارج از چارچوب " مدرسه و خانه " بیراهه رفتن و یا دادن آدرس های اشتباه است .
دانش آموز ؛ نهادهای دانش آموزی و حلقه مفقوده
یکی از مهم ترین ضعف های نظام آموزشی ما ، نپرداختن به مهارت های زندگی جمعی و تمرین " با هم زیستن " است .
در نظام آموزش و پرورش نهادهایی با نام " دانش آموز " شکل گرفته اند . نهادهایی مانند بسیج دانش آموزی ، سازمان دانش آموزی ، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان ، شورای دانش آموزی در مدرسه و نیز مجلس دانش آموزی .
با وجود این همه نهاد که مخاطب اصلی و عمده آن دانش آموزان هستند اما کم تر شاهد رفتارهای گروهی و نظام مند در دانش آموزان هستیم .
می توان این فرضیه و یا گزاره قوی را مطرح ساخت که « نهادسازی » در آموزش و پرورش و حداقل در مورد دانش آموزان به درستی تعریف و یا تبیین نشده است .
با وجود داشتن تاریخچه ای قابل توجه در شکل گیری این نهادها ، مسئولان و حتی کادر مدرسه و معلمان خیلی دانش آموز و نهادهای دانش آموزی را جدی نمی گیرند .
استمرار این بی اعتنایی به نقش ها و کارکرد نقش ها در مدرسه و در نظام آموزشی موجب شده است که جامعه ما تابع رفتارهای گروهی و نظام مند نباشد و غالب بودن رفتارهای فردی بر نقش های اجتماعی ، جامعه ما را تبدیل به " توده ای غیر قابل پیش بینی و احساسی " کرده است که همه چیز آن در دقیقه آخر مشخص می شود !
اگر نهادسازی در جامعه ما ضعیف است و افراد رغبت و یا انگیزه ای برای رعایت " اصل مشارکت " در خود احساس نمی کنند باید ریشه این رفتارها را در درون مدرسه و نیز تعامل آن با نهاد " خانواده " جست و جو کرد .
نخستین اتفاقی که باید بیفتد این است که این گونه مفاهیم باید از نو " بازتعریف " شوند .
در نظام آموزشی ما ، تربیت سیاسی از طریق بخشنامه و یا دستور العمل های اداری و یک شبه اتفاق نمی افتد .
مهم آن است که معلمان خود این مسائل و ضرورت آن را فهمیده و به ضرورت کاربست آن جهت رسیدن به یک جامعه پایدار باور داشته باشند .
بدون همکاری معلمان تحول خاصی در وضعیت موجود رخ نمی دهد .
برگزاری انتخابات شورای دانش آموزی در مدارس نباید حالت فرمایشی داشته و فقط به چشم « اجرای یک بخشنامه اداری » و یا « رفع تکلیف » به آن نگریسته شود .
مهم ترین کار می تواند زمینه سازی و بستر سازی برای مشارکت مستمر و مسئولانه دانش آموزان برای پذیرفتن درست و کاربست نقش ها باشد .
لازم است که در مورد این گونه مسائل در مدرسه « فرهنگ سازی » صورت بگیرد و کادر مدرسه و معلمان این انتخابات و مشارکت در امور را جدی بگیرند .
مهم ترین عاملی که به نظر می رسد در برابر این گونه تغییرات مقاومت می کند ذهنیت " کاهش اقتدار مدرسه و معلمان در برابر قدرت گرفتن نهادهای دانش آموزی " است .
این اصل منطقی را باید بپذیریم که تحقق منافع دانش آموز و معلم و در مقیاس کلان نظام آموزشی نه در عرض یکدیگر که تابع یک " رابطه طولی " است .
تمکین دانش آموزان به قانون مداری و رعایت قواعد و کارهای جمعی می تواند امر آموزش را برای معلمان تسهیل و حتی تسریع نماید ضمن آن که می تواند الگویی برای نهادسازی در آینده و در مورد سایر نقش های اجتماعی نیز باشد .
نباید فراموش کرد که این گونه سازو کارها تمرین دموکراسی وزندگی جمعی است و « مسئولیت پذیری » در فرآیند انتخاب ساخته و پرداخته می شود .
" منشور حقوق دانش آموزی " که قبلا مصوب شده است باید بدون ترس از تبعات احتمالی آن و با برنامه ریزی و توجیه همه عوامل به دانش آموزان آموزش داده شود .
دانش آموزان باید با نهادهایی مانند مجلس دانش آموزی و کارکرد آن آشنا شده و با هم بودن را به عنوان یک " فرصت " بنگرند .
تعامل نهادهای مختلف دانش آموزی - انتخابی و انتصابی – در کنار همراهی با دو نهاد خانواده و مدرسه در مسیر ساختن " انسان مسئول می تواند جامعه ما را از انواع آسیب هایی که آن را احاطه نموده است و هزینه های مختلفی را بر آحاد جامعه تحمیل می کند برهاند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
13 آبان تجلي 3 رويداد مهم در تاريخ كشور است . تبعيد بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران ، تسخير سفارت آمريكا و روز دانش آموز كه غالبا در تريبون هاي رسمي نقش دانش آموزان در پيروزي انقلاب اسلامي تحت الشعاع دو مساله ديگر قرار مي گيرد و به آن توجهي نمي شود .
من به عنوان يك معلم و ديگر متوليان آموزش و پرورش به خاطر بسياري از اشتباهات مان گناه كاريم !
اما بدترين جنايت ما ،رها كردن دانش آموزان به حال خود و غفلت از اين استعدادهاي بي بديل است .
دانش آموز ، امروز را مي فهمد و در زمان حال زندگي مي كند .....
سازمان هاي جهاني تعليم و تربيت از جمله يونسكو معتقدند كه يادگيري امروز ( قرن بيست و يكم ) بر 4 ستون استوار است :
1- يادگيري چگونه آموختن
2- يادگيري چكونه انجام دادن
3- يادگيري چگونه زيستن
4- يادگيري چگونه با هم زيستن
نگاهي به آموزش و پرورش دولتي و محافظه كار كشورمان نشان مي دهد هنوز با اين ملاك ها فاصله زيادي داريم و تا رسيدن به وضع مطلوب بايد صبورانه اميدوار باشيم .
در اعلاميه حقوق بشر و پس از آن اعلاميه حقوق كودك ( كنوانسيون حقوق كودك افراد زير 18 سال را كودك تعريف مي كند ) به زوايايي پرداخته شده كه متاسفانه در آموزش و پرورش ما غايب بوده و توجه به آن ها خالي از لطف نيست !
ايران از امضا كنندگان هردو اعلاميه مي باشد .
دانش آموز در فرآيند تحصيل و تربيت در محيط مدرسه و در دوره هاي مختلف تحصيلي از حقوق انساني و دانش آموزي برخوردار است و بايد زمينه ها و بسترهاي مناسبي فراهم گردد تا او بتواند هم با حقوق خود آشنا شود و هم از آن بهرمند گردد .
" حق آزادي فكر و عقيده " ، " حق آزادي بيان " ، " حق اظهار نظر درباره مسائل آموزش و پرورش "،"حق انتقاد از نارسايي ها و بي عدالتي هاي آموزش و پرورش " ، " حق آزادي تشكيل اجتماعات " و... حقوقي هستند كه اگر رعايت شوند دلبستگي دانش آموزان به تحصيل و محيط آموزش افزايش مي يابد .
اگر حقوق دانش آموز رعايت شود وي براي انجام مسئوليت هاي خود مسئولانه و آگاهانه تر تلاش مي كند ، متاسفانه آن چه در شرايط فعلي در مدارس مي گذرد عموما " تكليف " است ، اولياي مدرسه تنها از انتظارات خود سخن مي گويند و نه تنها حقوق را فراموش مي كنند كه در اكثر مواقع انتظارات فراتر از توان دانش آموزان را با چاشني قدرت مطالبه مي نمايند !
نهادهاي دانش آموزي موجود مانند انجمن هاي اسلامي ، بسيج دانش آموزي ، شوراي دانش آموزي ، مجلس دانش آموزي و... تمامآ دولتي بوده و سازوكارهاي حاكم بر انان توسط مقامات وزارتي تعيين مي گردد ، هيچ راهي براي متشكل شدن دانش آموزان در تشكل هايي كه خود آن ها را تعريف مي كنند وجود ندارد و آن ها ابزارهايي هستند كه با برنامه ريزي هاي مقامات ذيربط ؛ امروزي را تجربه مي كنند كه خود در شكل گيري آن ها هيچ نقشي نداشته اند .
آموزش و پرورش بايد در جهت خودآفرينندگي دانش آموزان حركت نمايد و اهداف زير را سرلوحه برنامه هاي خويش قرار دهد :
1- تربيت شهروندان انتقادي
2- تاكيد بر گفتمان سازنده دانش و علم
3- بها دادن به دانش آموزان توليد كننده و نيز مصرف كننده دانش ، نه صرفا داننده ی آن
4- تاكيد بر تفاوت به عنوان يك هدف تربيتي
در آموزش و پرورش بايستي به جاي تربيت « شهروندان خوب و مطيع » ، بايد به تربيت « شهروندان مسئول و منتقد » همت گمارده شود .
روشن ترين تصويري كه از مدارس مطلوب و مد نظر خويش مي توان ارائه كرد اين است كه مدرسه در زمان حال قرار داشته و نبايد آن را در گذشته قرار داد يا چون پروژه اي براي آينده در نظر گرفت ؛ چنين مدرسه اي خود را نيز سوال مي برد و در اين مدرسه عامل وحدت كارهاي مشترك است نه سنت و هنجارهاي مشترك !
ضمن گرامي داشت " روز دانش آموز " استفاده ابزاري از دانش آموزان را در جهت اهداف غيرآموزشي و صاحبان قدرت مغاير با شان و كرامت انساني مي دانم و مصرانه از مسئولان مي خواهم زمينه شكل گيري تشكل هاي « غيروابسته » را در محيط آموزش و پرورش فراهم كنند و در كنار آن بستر " تعامل " با تشكل هاي مستقل معلمي را نيز فراهم نمايند .
روزنامه آرمان
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
پس از ماراتن نفس گیر هسته ای ، بالاخره با دیپلماسی فعال دکتر ظریف ،پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران ختم به خیر شد و به روال عادی خود برگشت ،اما گویا پرونده ۱۲ساله تعاونی مصرف فرهنگیان نورآباد همچنان لاینحل مانده است و قرار نیست به این زودی ها برای آن پایان خوشی متصور شد!
در پرونده هسته ای ایران، اراده ی شش کشور به اضافه ایران بر این بود که مسئله را با گفت و گو حل و فصل کنند، اما در پرونده ی تعاونی مصرف فرهنگیان دلفان، کسی حاضر به گفت و گو در این زمینه برای حل مشکلات ۲۵۰۰نفر از کارکنان آموزش و پرورش نیست .
کسی مسئولیت را نمی پذیرد که بخواهد آن را حل کند ؛ انگار تعاونی مصرف اصلا وجود نداشته است،نه اداره تعاون حاضر به پیگیری است نه اداره آموزش و پرورش ورود پیدا می کند.
نقطه مشترک این دو پرونده « برجام و تعاونی مصرف » نحوه ی کارکرد آنهاست ؛ جدای از مسائل فنی و تخصصی در مسئله هسته ای ایران نگرانی کشورهای غربی از غنی سازی بیشتر ایران در سایت فردو قم و افزایش تعداد سانتریفیوژها بود و در مسئله تعاونی مصرف فرهنگیان هم، بحث برسر فنا سازی اموال فرهنگیان مطرح است که یک شبه تمام اقلام و کالاهای آن به فنا رفت ( من همیشه غنا را با فنا اشتباه می گیرم! )
جالب اینجاست که در مسئله هسته ای ایران ،کشورهای غربی کوچکترین جابه جایی در سایت ها را رصد می کردند و به آقای آمانو گزارش می دادند ،اما در موضوع تعاونی مصرف فرهنگیان دلفان ،قوی ترین ردیاب ها هم نتوانسته اند ردی از اقلام غیب شده را ردیابی کنند.
جل الخالق!
حتی از مدیرکل انرژی هسته ای در سفری که اخیرا به تهران داشتند مدد خواستیم که شاید چاره ای برای این اقلام گم شده پیدا کند ؛ ایشان نیز اظهار بی اطلاعی کردند و اظهار داشتند که ماهواره های ریزبین آنها نیز چیزی را ثبت نکرده اند ، به ناچار به سراغ اتحادیه تعاونی های کشور رفتیم و موضوع را پیگیر شدیم که چیزی نمانده بود به جرم بدهکاری یکصدو بیست میلیونی تعاونی مصرف فرهنگیان نورآباد بازداشت شویم که با کلی خواهش، و تمنا و توضیح این مطلب که ما خودمان شاکی هستیم گذشت فرمودند.
خلاصه این دو پرونده قرابت عجیبی با هم دارند زیرا در هر دو پرونده بحث تضییع حقوق مردم و واژه #تحریم#مطرح است ،تحریم های ظالمانه هسته ای که مبرهن و آشکار و بر همه عیان است و تحریم های تعاونی مصرف فرهنگیان دلفان نیز بر هیچ معلم دلفانی پوشیده نیست چرا که فرهنگیان دلفان بیش از ۱۲سال است در تحریم استفاده از تعاونی مصرفی هستند که با سرمایه و اندوخته ایشان قدبرافراشته بود و زمانی در بین تعاونی های استان حرفی برای گفتن داشت، اما متاسفانه سال هاست سرمایه اش به تاراج رفته و کسی جوابگو نیست .
حال با تعاریف فوق، چند راه حل پیش روی فرهنگیان دلفان می باشد:
۱- به سراغ تیم مذاکره کننده برویم و از ایشان درخواست نماییم مسئولیت این پرونده را عهده بگیرند که با توجه به حاضر نبودن طرف مقابل به گفت و گو، این مسئله منتفی می باشد.
۲ - پرونده را به شورای امنیت بفرستیم که با توجه به لابیگری طرف مقابل از این مسئله هم سودی نخواهیم برد.
۳ - اصلا بی خیال پرونده تعاونی مصرف فرهنگیان شویم ولی یادمان نرود که تعاونی مصرف به اتحادیه تعاونی های کشور بدهکار است و قصد چشم پوشی هم ندارد و مانده مطالبات اتحادیه تعاونی مصرف را باید پرداخت نماییم.
۴ - گرفتن یک کد جدید تعاونی مصرف با برگزاری مجمع عمومی و یا پی گیری مطالبات تعاونی قبلی از طریق یک وکیل زبده حقوقی
حال با تشریح اوضاع انتخاب با شما فرهنگیان عزیز است !
لکنا
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
سیزده آبان در تاریخ انقلاب اسلامی یکی از روزهای پرخاطره همراه با حوادث تلخ و شیرین بوده است و همچنان میتواند پیامهای آزادی و استقلال و مردمسالاری را نوید دهد. یکی از مناسبتهای این روز « روز دانشآموز » است. سیزده آبان ٥٧، گروهی از دانشآموزان در اعتراض به رفتار حکومت مستبد شاه، تظاهرات و راهپیمایی کردند و رژیم، تظاهرات مسالمتآمیز آنان را به خاک و خون کشید و در نتیجه، ٥٦ نفر از آنان شهید و دهها نفر مجروح شدند. ابعاد خشونت به حدی بود که وزیر وقت آموزش عالی با توجه به اینکه این حادثه در محوطه دانشگاه تهران رخ داده بود، به همراه رئیس دانشگاه تهران استعفا دادند و امام خمینی(ره) در پیامی ابراز همدردی خود را اعلام کردند.
تقارن این روز با مناسبتهای دیگر موجب شده است مناسبت روز دانشآموز از فلسفه وجودی خود فاصله بگیرد.
به نظر میرسد اینک با گذشت بیش از سه دهه از این واقعه تاریخی جا دارد از منظری دیگر سیزده آبان روایت شود. اگر اعتراض دانشآموزان را ابراز حق حضور آنان در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی بدانیم، اگر احساس مسئولیت اجتماعی دانشآموزان را یک وظیفه دینی و انقلابی و صنفی بنامیم، اگر مشارکت و حضور آگاهانه آنان را نه یک وظیفه، بلکه یک حق بدانیم، جا دارد بر این معنی تأکید شود که دانشآموزان همچون سایر اقشار جامعه در کنار تکالیف از حقوقی هم برخوردارند که حق اعتراض، حق پرسشگری، حق اظهارنظر، حق انتخاب، حقوق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، از جمله حقوق آنان است و حتی امروزه صاحبنظران تعلیموتربیت بر این عقیدهاند که یادگیری، یک امر تعاملی و دوطرفه و فعالیتی است که بدون مشارکت و مسئولیتپذیری یادگیرنده اهداف آن محقق نخواهد شد.
در نتیجه، حقوق آموزشی و اعلام نظر و مشارکت در فرآیند برنامههای آموزشی و علمی از حقوق مسلم و اولیه آنان است. یکی از رویکردها در نظام آموزش و پرورش در سالهای گذشته، تکلیفمداردیدن دانشآموزان بدون توجه به حقوق آنان بوده است.
درعینحال یکی از رویکردهای پسندیدهای که در برخی از دورههای مدیریت در آموزش و پرورش اهتمام جدی بر آن داشتهاند، بهرسمیتشناختن حقوق دانشآموزان و برجستهکردن نقش و مسئولیت آنان در محیط آموزش و پرورش و فرآیند تعلیموتربیت است؛ تاجاییکه شورایعالی آموزش و پرورش منشور حقوق و تکالیف دانشآموزان را تأیید کرده است و این باور و رویکرد نشاط و شادابی را در میان دانشآموزان و افزایش پویایی را در محیطهای مدارس و آموزش و پرورش به همراه داشته است.
بهرسمیتشناختن حقوق دانشآموزان در مدارس مستلزم زمینهسازی برای مشارکت و مسئولیتپذیری و تمرین توانایی و عملکردن به دانستهها و آگاهیهاست؛ موضعی که آموزش و پرورش در دو دهه گذشته با تشکیل و فعالکردن شوراهای دانشآموزی در مدارس، تشکیل مجلس دانشآموزی و تأسیس سازمان دانشآموزی، بسترهای حقوقی و اجتماعی آن را فراهم کرده است و این روزها با برگزاری انتخابات شوراهای دانشآموزی در مدارس، بر استمرار این رویکرد تأکید میشود. گرچه در بسیاری از مقاطع فرم بر محتوا پیشی گرفته است؛ اما اهتمام مستمر بر هویتیابی این مجموعهها خود بیانگر درکی عمیق از تحولات پیشروست.
رئیسجمهور روحانی سال گذشته در ابتدای سال تحصیلی این مهم را به عنوان منشور آموزش و پرورش بیان کرد. وی در بیانی تفصیلی نکات مهمی را مطرح کرد؛ از جمله اینکه مدیریت آموزش و پرورش باید بهجد برای آشناکردن دانشآموزان با حقوقشان اقدام کند یا قانونمداری باید از مدارس آغاز شود و دانشآموزان از حقوق و تکالیف خود آگاه باشند. وی همچنین ضمن تأکید بر تأمین امنیت روانی و جسمی دانشآموزان میگوید همه دانشآموزان از کلاس اول دبستان تا پایان دوره متوسطه باید اطمینان داشته باشند که در مدرسه امنیت جسمی و روحی خواهند داشت.
هیچ معلم و مدیری نباید به خود اجازه دهد به دانشآموزی توهین کند یا با لحن و کلام درشت با او سخن بگوید؛ اهانت به دانشآموزان، اهانت به کل ملت ایران است؛ چراکه دانشآموزان، فرزندان این مرزوبوم هستند.
وی سپس به موضوع مهم بهرسمیتشناختن حق اعتراض دانشآموزان میپردازد و میگوید: دانشآموزان باید با حق اعتراض خود در مدارس آشنا شوند و بدانند اگر اعتراض به معلم تأثیری نداشت، میتوانند این اعتراض را به مدیر منتقل کنند و اگر این کار نیز مؤثر نبود، میتوانند اعتراض خود را در مناطق آموزش و پرورش دنبال کنند.
دکتر روحانی آشنایی با حق اعتراض را بسیار مهم توصیف و تصریح کرد: آشنایی با حق اعتراض و برخورداری از آن، آغاز شکوفایی کرامت و عظمت انسان است و آشنایی و برخورداری از آن باید از مدارس شروع شود و این موضوع میتواند مدارس را به سمت قانونمداری سوق دهد.
پرواضح است از این عبارت میتوان این نتیجه را نیز گرفت که این حق پیشاپیش برای معلمان هم مفروض است زیرا موفقیت دانشآموزان در برخورداری از حق اعتراض، مستلزم بهرسمیتشناختن حق اعتراض معلمان است؛ بنابراین سیزده آبان و روز دانشآموز، حاوی پیام مهم دیگری نیز است؛ اینکه ما باید دانشآموزان را، که نوجوانان و جوانان و امیدهای آینده این کشور هستند، به درستی ببینیم و شخصیت، منزلت، افکار، آرا، انتظارات و درخواستهای آنان را به رسمیت بشناسیم.
انسان موجود آزادی است و به واسطه داشتن اختیار و اراده، برخوردار از حقوقی آگاهانه و الهی است؛ بههمیندلیل نیز تکالیفی در عالم هستی دارد. اینجانب به دلیل مسئولیتی که در آموزش و پرورش و سازمان ملی جوانان داشتم، همیشه با این چالش مواجه بودهام که از دید برخی از مسئولان، نوجوانان و جوانان کشور ما فقط تکلیف دارند و بهرسمیتشناختن حقوق آنان به منزله متوقعکردن آنان یا بعضا به تعبیر برخی از آنان، پرروکردن جوانان و دانشآموزان است. غافل از اینکه، چه از نظر تربیتی و چه از نظر آموزشی و اجتماعی، موفقیتها آنگاه با توفیق همراه خواهد بود که مربیان با شناخت و آگاهی تکالیف خود را انجام دهند.
روزنامه شرق
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
سیزدهم روز آبان در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز دانش آموز ثبت شده است. این مناسبت یادآور حادثه ای است که در 13 آبان سال 57 اتفاق افتاده است. با شروع سال تحصیلی در مهر 57 ، دانشگاه تهران به تدریج تبدیل به مهم ترین مرکز تجمع مخالفان رژیم شاه شد. دانشگاه که سال ها به عنوان سنگر آزادی در مقابل حکومت شاه مقاومت کرده بود اینک آغوش خود را به روی مردم گشوده بود. هر روز هزاران نفر از نقاط مختلف شهر به دانشگاه می آمدند تا هم از آخرین رویدادهای انقلاب با خبر شوند و هم در راهپیمایی های خودجوش که اغلب از دانشگاه شروع می شد ، شرکت کنند . در داخل دانشگاه و پیاده رو های خیابان شاهرضا (انقلاب کنونی) ، عده ای در گوشه و کنار بساط فروش کتاب های ممنوعه معروف به کتاب های جلد سفید را پهن کرده بودند. در دانشکده های مختلف دانشگاه نمایشگاه کتاب و عکس دایر بود. رژیم با وجود اعلام حکومت نظامی ، رژیم قادر به کنترل اوضاع نبود. مردم دیگر از ماموران حکومت نظامی که در خیابانها مستقر شده بودند نمی ترسیدند و دولت شریف امامی که نام دولت آشتی ملی برخود نهاده بود، ابتکار عمل را از دست داده بود. رژیم شاه به سرعت به سمت فروپاشی می رفت.
از مهرماه 57 گروه هایی از معلمان به فکر برگزاری اعتصاب و تعطیلی مدارس بودند، اما با وجود آمادگی ذهنی بسیاری از معلمان ، هماهنگی بین مدارس وجود نداشت. بعد از اعتصاب موفق معلمان در اردیبهشت ماه 1340 که منجر به سقوط کابینه و انحلال مجلس شورای ملی و سنا شد ، رژیم دیگر به معلمان اجازه ایجاد تشکل صنفی را نداد.
در آستانه انقلاب با باز شدن فضای سیاسی ، تلاش های پراکنده ای برای تشکیل اتحادیه معلمان صورت می گرفت که به نتیجه نرسید . محمد درخشش ، عده ای از معلمان قدیمی را دور خود جمع کرد و در فکر احیای باشگاه مهرگان بود، معلمان هوادار گروه های چپ نیز در پی ایجاد تشکیلات مورد نظر خود بودند. اما این فعالیت ها از حد تشکیل جلسات 40-50 نفری فراتر نرفت.
انجمن اسلامی معلمان که در آبان سال 57 با حضور محمدعلی رجایی که تازه از زندان آزاد شده بود، تاسیس شد دل در گرو انقلاب اسلامی داشت. بوی انقلاب فضا را پرکرده بود و معلمان رغبتی به فعالیت صنفی نداشتند.
در سال تحصیلی 57-58 هشت میلیون دانش آموز در 52 هزار مدرسه در سراسر کشور درس می خواندند. 37 ممیز 5 دهم درصد دانش آموزان دختر و 62 ممیز 5 دهم در صد دانش آموزان پسر بودند. تعداد کارکنان آموزش وپرورش اعم از دبیر و آموزگار و کادر اداری و خدماتی 350 هزار نفر بود که تقریبا نیمی از آنها را زنان تشکیل می دادند. 11 درصد کارکنان آموزش و پرورش دارای مدرک تحصیلی لیسانس یا بالاتر بودند. ( آمار دفتر طرح و برنامه آموزش و پرورش). برابر آمار سال 1355، حدود 52 درصد از جمعیت ایران «بیسواد» مطلق به معنای فاقد هرگونه توانایی خواندن و نوشتن بودند. پایین بودن نرخ پوشش تحصیلی دختران و این واقعیت که تنها 11 درصد معلمان مدرک کارشناسی داشتند و آمار بالای بیسوادان ،کیفیت نازل توسعه پر زرق و برق آن دوره را نشان می دهد . اما تعداد کارکنان زن و مرد آموزش و پرورش تقریبا برابر بود و این یکی از شاخص های مثبت آن دوره بود .
قبل از انقلاب، فعالان سیاسی با ایدئولوژی های متفاوت بر این اعتقاد بودند که مدرسه یکی از مناسب ترین مکان ها برای تبلیغات سیاسی است ، چرا که ذهن کودکان به زعم آنها کاغذ سفیدی بود که بر آن می توان نقشی ماندگار کشید. ادبیات کودکان از اواخر دهه چهل تا یکی دو سال بعد از انقلاب ، رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت. فعالان سیاسی به عنوان پوشش موجه یا به عنوان کارگر به کارخانه می رفتند و یا به عنوان معلم در آموزش و پرورش استخدام می شدند. گروه های سیاسی از این طریق از بین دانش آموزان مستعد عضوگیری می کردند. معلمانی هم که عضو تشکل های سیاسی نبودند، اما خود را در برابر رژیم می دیدند، با کنایه های سیاسی در پوشش شعر و داستان، رژیم را به باد انتقاد می گرفتند و تخم نارضایتی در میان دانش آموزان می پراکندند. این موضوع که دانش آموزان کودک و نوجوان محسوب می شوند و تبلیغات سیاسی از سوی معلمان در مدارس جنبه تلقین دارد و نوعی شست و شوی مغزی محسوب می شود، در آن زمان محلی از اعراب نداشت.
در نیمه دوم سال 57 درس و مشق در مدارس نیمه تعطیل بود. مدیران یا انقلابی شده بودند و یا دیگر اقتدار سابق را نداشتند. معمولا دانش آموزان برخی مدارس به تشویق معلمان و یا تحت تاثیر فضای عمومی جامعه ، مدارس را تعطیل می کردند و به راه پیمایی های انقلابی ملحق می شدند.
روز سیزده آبان ده ها نفر از دانش آموزان دبیرستان های نزدیک دانشگاه تهران با تعطیل کردن کلاسهای درس به سمت دانشگاه راهپیمایی و سر راه خود دبیرستان های دیگر را نیز تعطیل کردند. نزدیک دانشگاه ، سربازان ارتش با شلیک تیر هوایی و انفجار گاز اشکآور به مقابله با دانشآموزان پرداختند و آنها را متفرق کردند. دانشآموزان هم شعارهای « مرگ بر شاه » و « معلم به پا خیز محصلت کشته شد » سر دادند. سربازان در پیادهروی مقابل دانشگاه تا اطراف پارک دانشجو مستقر بودند و دانشجویان و مردم در محوطه دانشگاه، پشت میلههای سبز ، روبهروی سربازان شعار می دادند.عقربه های ساعت، یازده صبح را نشان می داد ، قرار بود جمعیت که بیشتر آنها دانشجو بودند ، از دانشگاه به سوی منزل آیتالله طالقانی در پیچشمیران راهپیمایی کند. آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری روز نهم آبان از زندان آزاد شده بودند. مردم شعار می دادند و سربازان را دعوت میکردند تا به انقلاب اسلامی و مردم بپیوندند.
بر اساس گزارش یک شاهد عینی ناگهان یک سرباز که تحت تاثیر قرار گرفته بود، واحد تحت فرماندهی خود را رها کرد و به سوی مردم دوید، افسر فرمانده به سوی وی شلیک کرد و درگیری آغاز شد. مردمی که غافلگیر شده بودند، پشت ماشینها، درختها و در جوی کنار خیابان پناه میگرفتند. عدهای مجروحین را به دانشکده ی پزشکی میرساندند. گروههای کوچکی از مردم و به خصوص دانشآموزانی که از جاهای مختلف به سوی دانشگاه میآمدند با شنیدن صدای تیراندازی به سوی دانشگاه دویدند. مرکز درگیری در محوطه ورودی دانشگاه جلوی سر در اصلی قرار داشت.نظامیان وارد محوطه دانشگاه شدند و شروع به تیراندازی و انفجار گاز اشکآور کردند. دانشآموزان و دانشجویان برای خنثی کردن اثرات گاز اشکآور، مقوا و کاغذ و شاخه ها و برگهای خشک درختان را آتش زدند. گروه فیلمبردار تلویزیون دولتی ، از تمام این اتفاقات فیلم برداری کرد . کارکنان انقلابی تلویزیون در اقدامی شجاعانه فیلم درگیری های دانشگاه را همان شب در برنامه خبر ، به مدت دو دقیقه نمایش دادند. پخش تصاویر تیراندازی ارتش به سوی مردم بی سلاح ، بینندگان میلیونی تلویزیون را به شدت مبهوت و خشمگین کرد. گروه دیگری از تظاهرکنندگان در بیرون دانشگاه به سمت خیابان های آناتول فرانس (قدس فعلی) و بزرگمهر حرکت کردند و شیشههای ساختمان حزب رستاخیز و نگهبانی برق دانشگاه را شکستند. در خیابان تختجمشید (طالقانی فعلی) بانک صنایع و معادن مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت. بعد از تیراندازی و خروج ماموران از دانشگاه و انتقال زخمی ها به بیمارستان، تظاهرکنندگان در خیابان های اطراف دانشگاه پلاکاردهایی مانند « دانشگاه شهید داد » و « شهادت 56 نفر در دانشگاه» سردست گرفتند و خبر درگیری و کشتار در دانشگاه را به اطلاع مردم رساندند.
مقامات فرمانداری نظامی تهران اعلام کردند که در وقایع دانشگاه در روز 13 آبان ، هیچکس کشته نشده تنها سه نفر مجروح شدهاند. دکتر عبدالله شیبانی، رئیس وقت دانشگاه تهران گفت که درگیری های روز 13 آبان تنها چهارده مجروح به جای گذاشته است. روزنامه کیهان به نقل از رادیو ایران، نوشت که تا ساعت 12 شب، دوازده نفر از مجروحانی که در بیمارستان پهلوی منتقل شده بودند درگذشتهاند و حال دو نفر دیگر از آنها وخیم است.
بنا به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در میان شهدای انقلاب تنها نام دو نفر به نام های مصطفی حاجی و سید مهدی سید فاطمی ثبت شده که تاریخ شهادت شان 13 آبان 1357 است. ( دایرةالمعارف انقلاب اسلامی، سوره، حوزه هنری، 1389، ج 2) .
نمایندگان مجلس ، سعی کردند ، انتقادها را به سمت نخستوزیر وقت و دولت آشتی ملی او جهت دهند ، اما شاه همچنان در سیبل شعارهای مردم بود. حادثه 13 آبان 1357 پیامدهای سهمگینی برای حکومت شاه داشت روز 14 آبان تعدادی از ساختمان های دولتی، موسسات عمومی و اتوبوس های شرکت واحد به نحو مشکوکی به آتش کشیده شد ، ماموران حکومت نظامی هم فقط نظاره می کردند.
ابوالفضل قاضی، وزیر علوم و آموزش عالی، در اعتراض به کشتار دانش آموزان و دانشجویان در 13 آبان استعفا کرد. کابینه شریف امامی هم دو روز بعد و با عمری 70 روزه مجبور به استعفا شد و جای خود را به دولت نظامی غلامرضا ازهاری داد. شاه نیز در پیامی که در 15 آبان از تلویزیون پخش شد، گفت: «من صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم».
پیام شاه را مردم نشانه ضعف و زوال رژیم دانستند.
امام خمینی روز 14 آبان طی پیامی به ملت ایران از اقامتگاه خود در نوفل لوشاتوی فرانسه ، واقعه دانشگاه را محکوم کرد و شاه را مسئول تمام خرابی ها و خیانت ها دانست. ایشان ضمن دعوت مردم به صبر فرمود: «من از این راه دور چشم امید به شما دوختهام ... و صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را به گوش جهانیان میرسانم.»
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جناب آقای علی پورسلیمان و دوستان پر تلاش در سخن معلم
خسته نباشید
در این راهی که انتخاب کرده اید ، تردید به خود راه ندهید .
پیشنهاد من این است ، آزادی را به ملاقات معنویت ببرید و هر دو را با " شادی " هم نشین کنید ؛ باشد که توان های وجودی تان امکان بروز یابد .
2- چرا معلمانی که از « نقش معلمی » خود فراتر رفته و « کنش گری اجتماعی » را نیز انتخاب می کنند در خطر محرومیت از نقش معلمی قرار می گیرند ؟
تحمیل هزینه های سنگین ، بسیاری از معلمان را وا می دارد که در امور اجتماعی ، بی اعتنایی را پیشه کنند و حتی این بی اعتنایی را " درونی " سازند .
درونی کردن این بی اعتنایی به مسائل خود و جامعه دور شدن از انسانیت والاست !
آیا " شرم ساری " از خویش ، هزینه سنگین تری برای این افراد نیست ؟
سال روز « تاسیس سایت سخن معلم » را تبریک گفته ، موفقیت تان را آرزومندم .
علیرضا هاشمی سنجانی
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .