گروه اخبار /
به اطلاع اعضای محترم سازمان معلمان ایران می رساند :
مطابق نامه وزارت کشور به شماره 86106 و به تاریخ 31 / 6 / 1394 مقرر شده است تا مجمع عمومی این سازمان وفق اساسنامه جهت انتخاب اعضای شورای مرکزی برگزار گردد .
در این راستا ، این مجمع روز سه شنبه 24 آذر 1394 ساعت 15 الي 17 برگزار می شود.
دستورات جلسه مجمع عمومی سازمان معلمان ایران :
1- گزارش کمیته ها
2- بررسی و تصویب اساسنامه جدید
3- انتخاب ارکان سازمان
مکان برگزاری مجمع متعاقبا اعلام می شود .
پایان پیام /
اساسنامه و مرامنامه سازمان معلمان ایران :
فصل اول- کلیات
ماده 1 – نام :سازمان معلمان ایران که در این اساسنامه به اختصار سازمان نامیده می شود.
ماده 2 – محل فعالیت:کلیه استان ها و شهرستان ها که منطقه یا ناحیه آموزش و پرورش دارد.
تبصره : دفتر مرکزی سازمان در تهران می باشد.
ماده 3 – الف) تعریف : سازمان معلمان سازمانی است غیر دولتی، مستقل، صنفی- سیاسی، غیر انتفاعی، آرمانگرا و مشارکت جو که منطبق با اساس نامه و مرامنامه خود فعالیت خواهد نمود.
ب) هدف: ایجاد زمینه مناسب جهت مشارکت واقعی فرهنگیان در عرصه های صنفی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آموزش و پرورش که منجر به ارتقاء شان و منزلت معلم در جامعه و دخالت مستقیم آنان در ایجاد آموزش و پرورشی پویا و فعال، مبتنی بر اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران گردد.
فصل دوم – ارکان سازمان
ماده 4 – ارکان سازمان عبارتند از :
1- مجمع نمایندگان 2- شورای مرکزی 3- دبیر کل 4- هیات داوری 5- هیات اجرایی 6- کمیته 7- منطقه 8 – مدرسه
ماده 5 – مجمع نمایندگان :
مجمع نمایندگان عالی ترین رکن سازمان است که حداقل سالی یک بار تشکیل می شود.اعضاء شرکت کننده در مجمع نمایندگان عبارتند از : دبیر کل، اعضاء شورای مرکزی، اعضاء هیات داوری، اعضاء هیات اجرایی، روسای شورای مناطق، نمایندگان کمیته ها در مرکز، نمایندگان شورای مناطق.
تبصره 1: مجمع نمایندگان به طور فوق العاده، در مواقع ضروری، با تصویب شورای مرکزی تشکیل می گردد.
تبصره 2: آیین نامه زمان و نحوه تشکیل و اداره مجمع فوق العاده نمایندگان به تصویب مجمع نمایندگان می رسد. اولین مجمع نمایندگان توسط هیات رئیسه ای مرکب از یک رئیس، دو نایب رئیس و یک منشی که توسط اعضاء انتخاب می شوند، اداره خواهد شد.
تبصره 3: تعداد نمایندگان هر کمیته و نمایندگان مناطق به شرح زیر است:
الف) تعداد پنج نفر از هر کمیته مرکز به انتخاب اعضاء آن.
ب) تعداد افراد شرکت کننده از هر منطقه در مجمع نمایندگان با توجه به تعداد اعضاء هر منطقه و میزان فعالیت آنان مطابق آیین نامه ای با پیشنهاد کمیته تشکیلات و تصویب شورای مرکزی تعیین می گردد.
ماده 6 – وظایف و اختیارات مجمع نمایندگان:
تصویب و اصلاح مرامنامه، اساسنامه و آیین نامه نحوه تشکیل و اداره مجمع نمایندگان.
تصویب راهبردها و برنامه های سازمان به پیشنهاد شورای مرکزی.
عزل و نصب استعفای اعضای شورای مرکزی، هیات داوری و دبیر کل.
صدور قطعنامه.
بررسی گزارش عملکرد سالیانه دبیر کل، شورای مرکزی و هیات داوری.
انحلال سازمان و انتخاب هیات تصفیه به پیشنهاد شورای مرکزی.
تبصره 1 : اعتبارنامه دبیر کل توسط هیات رئیسه مجمع نمایندگان صادر می گردد.
تبصره 2: مصوبات مجمع نمایندگان توسط هیات رئیسه جهت اجرا به دبیر کل ابلاغ می شود.
ماده 7 - جلسات مجمع نمایندگان:
جلسات مجمع نمایندگان با حضور دو سوم اعضاء رسمیت یافته و مصوبات آن با رای اکثریت مطلق اعضای حاضر در جلسه اعتبار خواهد یافت. هیات اجرایی موظف است حداقل یک ماه قبل از برگزاری مجمع نمایندگان تاریخ تشکیل و دستور جلسه آن را به مسئولین و اعضاء مجمع نمایندگان اطلاع دهد.
تبصره 1 : در صورتی که مجمع نمایندگان به علل پیش بینی نشده و یا شرایط اضطراری تشکیل نگردد و یا به علت عدم رسیدن به حد نصاب، رسمیت پیدا نکند.هیات اجرایی سازمان موظف به دعوت و تشکیل مجمع نمایندگان دراولین فرصت خواهد بود که در این صورت با حضور اکثریت مطلق اعضاء رسمیت خواهد یافت.
تبصره 2: تصمیمات مجمع نمایندگان در مورد تصویب یا اصلاح مواد مرامنامه، اساسنامه و یا انحلال تشکیلات با رای حداقل سه پنجم کل اعضای مجمع نمایندگان معتبر خواهد بود.
ماده 8- شورای مرکزی:
شورای مرکزی پس از مجمع نمایندگان، عالی ترین رکن سازمان است و مسئولیت هدایت و پیشبرد اهداف سازمان را بر عهده دارد و در کلیه امور مربوط به فعالیت های سازمان در برابر مجمع نمایندگان مسئول است.
ماده 9- اعضای شورای مرکزی:
تعداد اعضای شورای مرکزی بیست و پنج نفر عضو اصلی و پنج نفر عضو علی البدل می باشد که با رای مستقیم و مخفی اعضای مجمع نمایندگان و از میان آنها برای مدت دو سال انتخاب می شوند.
تبصره: هر یک از اعضای شورای مرکزی مجاز به حضور در جلسات هیات اجرایی، کمیته ها و شورای مناطق بدون حق رای می باشد.
ماده 10- جلسات شورای مرکزی:
جلسات شورای مرکزی به طور عادی حداقل ماهی یک بار تشکیل می گردد و نحوه تشکیل، اداره و اتخاذ تصمیمات آن برابر آیین نامه ای خواهد بود که به تصویب شورا می رسد.
ماده 11- وظایف و اختیارات شورای مرکزی:
پی گیری مصوبات مجمع نمایندگان و نظارت بر حسن اجرای آن.
هدایت کلیه فعالیت های سازمان. تایید اعضایی که از سوی دبیر کل برای عضویت در هیات اجرایی پیشنهاد می شوند.
عزل و قبول استعفای آن تعداد از اعضای هیات اجرایی که بر عهده این شورا است.
تصویب بودجه سازمان.
تدوین راهبردها، خط مشی ها و برنامه ها و پیشنهاد اصلاح مرامنامه و اساسنامه و نیز پیشنهاد انحلال سازمان و تهیه سایر دستورات جلسه برای ارایه به مجمع نمایندگان.
ارایه گزارش عملکرد سالانه ارکان مختلف سازمان بر اساس گزارش ارایه شده توسط دبیر کل به شورا.
تصویب تاسیس مناطق و کمیته های سازمان و تعیین حدود اختیارات آنها بنا به پیشنهاد دبیر کل.
بررسی و اظهار نظر در مورد گزارش های ماهانه هیات اجرایی.
تفسیر و اعلام نظر درباره مرامنامه، اساسنامه و مصوبات مجمع نمایندگان در مواردی که دارای ابهام بوده و یا مورد اختلاف ارکان سازمان باشد.
تصویب آیین نامه هایی که مطابق اساسنامه به عهده شورای مرکزی است.
تبصره: شورای مرکزی موظف است بعد از انتخاب شدن توسط مجمع نمایندگان بلافاصله تشکیل جلسه داده و از بین اعضاء خود حداقل دو نفر را برای احراز سمت دبیر کلی سازمان به مجمع نمایندگان پیشنهاد نماید. روش کار برابر آیین نامه ای خواهد بود که به تصویب شورای مرکزی می رسد.
ماده 12- دبیر کل:
دبیر کل بالاترین مقام اجرایی سازمان بوده و ریاست شورای مرکزی را به عهده دارد و برای مدت دو سال انتخاب می شود.
وظایف دبیر کل به شرح زیر است:
اداره جلسات شورای مرکزی.
ابلاغ مصوبات مجمع نمایندگان و شورای مرکزی به ارکان سازمان جهت اجرا و پی گیری و نظارت بر حسن اجرای آنها. اعلام دیدگاه ها و مواضع سازمان در زمینه های گوناگون و پاسخگویی در قبال آنها.
پیشنهاد خط مشی ها، راهبردها، برنامه ها، اصلاح مرامنامه، اساسنامه و انحلال سازمان به شورای مرکزی.
تهیه دستور جلسات شورای مرکزی.
ارایه گزارش سالیانه ارکان مختلف سازمان به شورای مرکزی.
پیشنهاد تاسیس مناطق و کمیته های جدید و حدود اختیارات آنها به شورای مرکزی.
صدور احکام کلیه مسئولین و اعضای ارکانی که تعیین و نصب آنها بر عهده مجمع نمایندگان یا شورای مرکزی است.
دبیر کل باید حداقل هر سال یکبار با شورای مناطق جهت تبادل نظر و ارایه گزارش عملکرد به شورای مرکزی جلسه داشته باشد.
پیشنهاد افرادی جهت عضویت در هیات اجرایی به شورای مرکزی.
تبصره 1: در مواقع ضروری هیات اجرایی با حضور و به ریاست دبیر کل تشکیل می شود.
تبصره 2: دبیر کل از بین اعضاء شورای مرکزی، دو نفر را به عنوان معاونین خود به شورای مرکزی معرفی می کند، تا زیر نظر وی انجام وظیفه نمایند. حدود اختیارات آنها توسط دبیر کل تعیین می گردد.
تبصره 3 : در صورت پیشنهاد دبیر کل و تصویب شورای مرکزی، یک سخنگو از بین اعضاء شورای مرکزی سازمان انتخاب می شود.
تشکیل مجمع نمایندگان، بدین ترتیب که کلیه اعضاء سازمان بنا به دعوت دبیر کل در گردهمایی سالانه اعضاء شرکت کرده و توسط دبیر کل و مسئولین زیربط از نزدیک در جریان فعالیت های سازمان قرار می گیرند.
تبصره: زمان و نحوه تشکیل و دستور جلسه مجمع نمایندگان توسط دبیر کل تعیین می گردد.
ماده 13- هیات داوری:
هیات داوری شامل پنج نفر عضو اصلی و دو نفر عضو علی البدل بوده و برای مدت دو سال و با رای مخفی توسط مجمع نمایندگان انتخاب می شوند.
تبصره: دبیر کل، رئیس هیات اجرایی، مسئولین کمیته ها در مرکز نمی توانند به عضویت در هیات داوری انتخاب شوند.
ماده 14- وظایف و اختیارات هیات داوری:
دریافت و رسیدگی به شکایات و گزارش های مربوط به تخلفات اعضاء و سازمان و صدور حکم مقتضی. دریافت و رسیدگی به شکایات و گزارش های مربوط به تخلفات ارکان سازمان و صدور حکم مقتضی.
ماده 15 – احکام هیات داوری:
احکام هیات داوری برای کلیه ارکان و اعضاء سازمان لازم الاجرا می باشد.
تبصره 1: در مورد دبیر کل، شورای مرکزی و اعضای آن، هیات داوری تنها نظر خود را به مجمع نمایندگان اعلام خواهد داشت و تصمیم گیری با مجمع نمایندگان خواهد بود. در مورد هیات اجرایی و اعضاء آن نیز، هیات داوری نظر خود را به شورای مرکزی اعلام خواهد نمود. در صورت عدم پذیرش این نظر از طرف شورای مرکزی موضوع جهت اتخاذ تصمیم به مجمع نمایندگان ارجاع خواهد شد.
تبصره 2 : چگونگی ادارات جلسات هیات داوری و نحوه رسیدگی به تخلفات اعضاء و ارکان سازمان بر اساس آیین نامه هایی خواهد بود که به تصویب جلسه مشترک هیات داوری و شورای مرکزی می رسد.
ماده 16- هیات اجرایی:
هیات اجرایی عبارتند از رئیس و یک نفر نایب رئیس و روسای کمیته ها که با پیشنهاد دبیر کل و تصویب شورای مرکزی برای مدت دو سال انتخاب می شوند.
تبصره: انتخاب اعضای هیات اجرایی برای دوره های بعد بلامانع است.
ماده 17- وظایف و اختیارات هیات اجرایی:
اجرای مصوبات شورای مرکزی و هیات داوری.
تشکیل کمیته هاو مناطق پس از تصویب شورای مرکزی.
نظارت بر حسن جریان کلیه فعالیت های اجرایی سازمان.
ایجاد هماهنگی میان ارکان زیر مجموعه هیات اجرایی.
ارایه پیشنهاد به دبیر کل به منظور اداره بهتر سازمان و واحدهای وابسته به آن.
ارزیابی و نظارت بر عملکرد کمیته ها و مناطق و ارایه گزارش ادواری به دبیر کل.
پیشنهاد برنامه ها و آیین نامه های داخلی هر یک از کمیته ها و مناطق به دبیر کل.
دعوت از اعضاء مجمع نمایندگان و تشکیل آن بر اساس مصوبات شورای مرکزی.
انتشار و توزیع ارگان رسمی سازمان.
تبصره 1: رئیس هیات اجرایی، مسئول اداره جلسات هیات اجرایی و ایجاد هماهنگی در تهیه و اجرای برنامه کار کمیته ها و پی گیری و نظارت بر حسن اجرای آنها است. مسئولین کمیته ها زیر نظر مستقیم رئیس هیات اجرایی انجام وظیفه می نمایند. تبصره 2: تعداد جلسات و چگونگی اداره آنها و نحوه انجام فعالیت های مربوط به هیات اجرایی مطابق آیین نامه ای است که به تصویب شورای مرکزی می رسد.
تبصره 3 : دبیرخانه(مسئول فعالیت های اداری و پشتیبانی سازمان) زیر نظر هیات اجرایی و برابر آیین نامه ای که به تصویب هیات اجرایی می رسد، تشکیل شده و فعالیت می کند.
ماده 18- کمیته های سازمان عبارتند از: 1- کمیته تشکیلات و امور مناطق 2- کمیته آموزش اعضاء 3- کمیته پشتیبانی 4- کمیته طرح و برنامه 5- کمیته اطلاع رسانی
تبصره 1: ایجاد کمیته های جدید و یا ادغام و انحلال آنها با پیشنهاد کمیته تشکیلات و تایید هیات اجرایی و تصویب شورای مرکزی امکان پذیر است.
تبصره 2: هر یک از کمیته های سازمان متشکل از حداقل هفت و حداکثر یازده نفر عضو می باشد که با پیشنهاد رئیس کمیته و تایید کمیته تشکیلات و تصویب هیات اجرایی انتخاب و اعضای کمیته تشکیلات مستقیما توسط هیات اجرایی تعیین می شوند. تبصره 3: کمیته ها می توانند بعد از تایید کمیته تشکیلات از اعضای سازمان به عنوان مشاور یا همکار بدون حق رای استفاده نمایند.
تبصره 4: کلیه آیین نامه ها توسط کمیته تشکیلات تهیه و توسط مرجع تعیین شده در اساسنامه تصویب می شوند.
تبصره 5: شرح وظایف کمیته های سازمان توسط کمیته تشکیلات تهیه و پس از تایید هیات اجرایی به تصویب شورای مرکزی می رسد.
ماده 19- منطقه:
منطقه یکی از ارکان سازمان می باشد و توسط شورای منطقه که به صورت مستقیم توسط اعضاء سازمان در آن منطقه انتخاب شده و با حکم دبیر کل منصوب می شوند، اداره می شود. هیات رئیسه شورای منطقه متشکل از رئیس، نایب رئیس و دبیر، با رای مخفی اعضای شورای منطقه انتخاب شده و پس از تایید هیات اجرایی با حکم دبیر کل فعالیت می کنند. مسئولان کمیته های مناطق، توسط شورای هر منطقه و از میان اعضاء شورا انتخاب شده و با حکم رئیس شورای منطقه منصوب می شوند.
تبصره 1: وظایف و اختیارات اعضای شورای مناطق و هیات رئیسه مناطق بر اساس آیین نامه ای با پیشنهاد هیات اجرایی و تصویب شورای مرکزی خواهد بود.
تبصره 2: در تقسیم بندی مناطق برابر با تشکیلات وزارت آموزش و پرورش در هر شهر و محدوده ای که اداره ناحیه یا منطقه مستقل وجود دارد یک منطقه سازمان خواهد بود.
تبصره 3: به منظور تحت پوشش قرار دادن فرهنگیان شاغل در مراکز تربیت معلم و اداره کل استان ها و نیز شاغلین در حوزه وزارتی در تهران، منطقه اداره کل- مرکز تربیت معلم و منطقه حوزه وزارتی برای این افراد تعریف خواهد شد. نحوه انتخاب اعضای شورای این مناطق بر اساس آیین نامه ای است که به تصویب شورای مرکزی می رسد.
تبصره 4: تشکیل کمیته ها در مناطق به صورت متناظر با مرکز الزامی نیست.
تبصره 5: اعضاء کمیته های مناطق توسط مسئولان کمیته ها و از میان اعضاء سازمان در آن منطقه انتخاب می شوند. تبصره 6: روسای شوراهای مناطق و مسئولین کمیته های مربوطه موظفند حداقل هر شش ماه یکبار برای اعضای خود در مدارس تشکیل جلسه داده ضمن تبادل نظر آنان را در جریان عملکرد خود قرار دهند.
تبصره 7: در صورتی که در منطقه ای سازمان تشکیل نشده باشد افرادی که مایل به عضویت در سازمان باشند با نظر کمیته تشکیلات مرکز به مناطق مورد درخواست معرفی خواهند شد.
ماده 20- مدرسه:
مدرسه اولین رکن سازمان است. هر مدرسه حداقل از یک عضو تشکیل می گردد که دارای حداقل یک نماینده در منطقه خواهد بود.
تبصره 1: نحوه تعیین نماینده یا نمایندگان مدرسه و کارکنان منطقه نحوه ارتباط آنها با منطقه مربوطه بر اساس آیین نامه ای که به تصویب شورای مرکزی خواهد رسید، مشخص خواهد شد.
تبصره 2: هر یک از ادارات آموزش و پرورش نیز در این سازمان یک مدرسه شناخته می شوند.
فصل سوم- عضویت
ماده 21- عضویت:
شرایط عضویت در سازمان عبارتند از: کارکنان آموزش و پرورش.
التزام به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تقید به فعالیت در چارچوب قانون.
پذیرش مرامنامه، اساسنامه و تقید به انجام فعالیت در چارچوب مصوبات سازمان.
تبصره 1: پذیرش کلیه رده های همکاری با سازمان بر اساس آیین نامه ای که به تصویب شورای مرکزی می رسد، بر عهده کمیته تشکیلات است.
تبصره 2: تغییر مدرسه و منطقه فعالیت افراد موجب لغو عضویت افراد نمی گردد، چگونگی آن بر اساس آیین نامه ای که به تصویب هیات اجرایی می رسد، خواهد بود.
تبصره 3: عضویت در احزاب و تشکیلات سیاسی، مانع عضویت در سازمان نمی شود.
تبصره 4: کلیه نیروهای رسمی، حق التدریس و بازنشسته جزء کارکنان آموزش و پرورش تلقی می شوند.
تبصره 5: نیروهای حق التدریس نمی توانند به عنوان نماینده مدرسه و عضو شورای منطقه انتخاب شوند.
ماده 22- خاتمه عضویت:
هر یک از موارد زیر موجب خاتمه فعالیت عضو در سازمان می گردد: استعفای عضو.
نقض شرایط عضویت و تخطی از انجام وظایف تشکیلاتی.
تبصره: لغو عضویت با پیشنهاد کمیته تشکیلات و تایید هیات اجرایی و با تصویب هیات داوری، امکان پذیر می باشد.( این اقدام بر اساس آیین نامه ای خواهد بود که به تصویب شورای مرکزی می رسد) در مورد اشخاصی که با حکم دبیر کل منصوب شده اند، مصوبه هیات داوری باید به تصویب شورای مرکزی برسد.
فصل چهارم- امور مالی
ماده 23- درآمد سازمان:
درآمد سازمان از طریق دریافت حق عضویت، هدایا و کمک های مردمی و درآمد حاصل از فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و موسسات وابسته مورد تصویب شورای مرکزی تامین می گردد.
ماده 24- ثبت اسناد ملی:
درآمد و هزینه های سازمان در دفاتر قانونی ثبت و بیلان آن در پایان هر سال مالی برای بررسی به کمیسیون ماده 10 قانون احزاب ارایه می شود.
ماده 25- امضاء اسناد تعهدآور:
مسئولیت انجام هزینه در سازمان برابر با مصوبات شورای مرکزی با دبیرکل می باشد که می تواند به افراد دیگر تفویض نماید و اسناد مالی و تعهدآور در مرکز به امضای رئیس کمیته پشتیبانی می رسد. مسئولیت امضای اسناد مالی و تعهدآور در مناطق طبق آیین نامه ای است که به تصویب هیات اجرایی می رسد.
تبصره: رئیس هیات اجرایی و رئیس کمیته پشتیبانی می توانند اختیارات خود را به افراد دیگری تفویض نمایند.
ماده 26- انحلال: در صورت انحلال سازمان، هیات تصفیه از طرف مجمع نمایندگان نسبت به تعیین تکلیف اموال و مایملک انحلال و انجام سایر اقدامات قانونی، اقدام نموده و ظرف حداکثر شش ماه گزارش کار خود را به کمیسیون موضوع ماده 10 قانون احزاب ارسال می دارد.
فصل پنجم – سایر موارد
ماده 27- نوع فعالیت:
سازمان کلیه فعالیت های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سازمان باید به گونه ای باشد که جنبه صنفی و فرهنگی سازمان تحت الشعاع قرار نگیرد.
ماده 28- فعالیت سازمان تا قبل از تشکیل اولین مجمع نمایندگان:
سازمان تا تشکیل اولین مجمع نمایندگان و حداکثر یکسال، توسط هیات موسس اداره می شود و وظایف و اختیارات مجمع نمایندگان موقتا به عهده این هیات می باشد. هیات موسس می تواند به منظور پی گیری وظایف خود، نسبت به تشکیل شورای مرکزی موقت اقدام نماید.
تبصره: هیات موسس نمایندگانی را برای انجام امور ثبت قانونی سازمان تعیین خواهد نمود. این افراد به عنوان موسسین قانونی سازمان عمل خواهند کرد.
ماده 29- شرایط احراز مسئولیت های تشکیلاتی:
احراز مسئولیت های تشکیلاتی به وسیله آیین نامه ای تعیین می گردد که به تایید هیات اجرایی و تصویب شورای مرکزی می رسد.
ماده 30- اعضای علی البدل:
اعضای علی البدل ارکان مختلف سازمان در صورت فوت، استعفا، عزل و معذوریت هر کدام از اعضاء به ترتیب الویت، انتخاب و منصوب می شوند.
تبصره: حضور اعضای علی البدل در جلسات رکن مربوطه بدون حق رای بلامانع است.
این اساسنامه در پنج فصل و سی ماده و 42 تبصره در تاریخ 22 / 8 / 1380 به تصویب مجمع نمایندگان رسید و از این پس به عنوان اساسنامه تشکیلات لازم الاجرا خواهد بود.
مرام نامه سازمان معلمان ایران
حمد و سپاس بی حد مربی جهانیان را که به لطف رحمانی خویش آدمی را علم اسماء آموخت و او را مقام مسجودی فرشتگان ارزانی داشت و پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا میثاق الست بگزارند و نعمت فراموش کرده را به یاد آرند و با آموزش کتاب و حکمت و نشان دادن دلایل واضح و روشن برای برپایی قسط و عدل بپاخیزند. اینک برای دست یابی به این منظور و تحقق عدالت اجتماعی و بسط قسط و توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ضرورت بازنگری آموزش و پرورش در این دوران رخ می نماید تا زمینه و مجالی برای تربیت انسان طراز مکتب ایجاد شود هر چند که تعلیم و تربیت در هر دوره از تاریخ تمدن بشری بر اساس انتظارات اجتماعی، مذهبی و ... آن دوره هدفی خاص را دنبال کرده و بر همین اساس نمی توان از تعلیم و تربیت امروز همان انتظار را داشت که در قبل بوده است زیرا تعلیم و تربیت دیروز که با نهضت رنسانس در اروپا آغاز شد و تا به امروز بر جوامع غربی و شرقی سایه افکند، فرهنگ و ساختار ویژه خود را همچنان به مشخصه هایی چون انسان محوری به جای خدا محوری و خردورزی با انقطاع از عالم غیب و حاکمیت عقلانیت ابزاری و تجربی حفظ نموده و در نهایت انسان هایی مسخ شده و تک بعدی به جامعه بشری تحویل داده است.
بدیهی است جوامع شرقی به خصوص جوامع اسلامی، به دلیل همان تفاوت های بنیادین فرهنگی و ساختاری که با جوامع غربی دارند نمی توانند آموزش و پرورشی غیر دینی، آنچنان که دوره جدید با ویژگی های غربی اش اقتضاء می کند، داشته باشند و اگر دچار خودباختگی و بی هویتی نشده باشند، باید بتوانند آموزش و پرورشی دینی و متفاوت با آنچه در غرب وجود دارد، به وجود آورند. بر همین اساس بود که وقتی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (قدس سره) به پیروزی رسید و نظام اسلامی مستقر شد، آموزش و پرورش با نگاهی متفاوت به انسان و مناسبات اجتماعی و فرهنگی آن شکل گرفت و به جای تکیه بر انفکاک و جدایی علم از دین و معنویت، بر آشتی برقرار کردن میان آن دو همت گماشت، تا در نهایت انسانی خداگونه در راستای نیازهای مختلف فردی و اجتماعی آحاد جامعه تربیت کند. در این دیدگاه جدید، آموزش و پرورش از چنان جایگاه بلند و رفیعی برخوردار است که بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، امام خمینی(قدس سره) اصلاح مملکت را منوط به اصلاح فرهنگ و آموزش و پرورش دانسته و معلمان را کلیددار سعادت ملت معرفی کرد و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) نیز در تبیین جایگاه و نقش معلم فرمودند:" دست توانای معلم است که چشم انداز آینده ما را ترسیم می کند... اگر معلم خوب نداشته باشیم، در آینده پدران و مادران، جوانان، رزم آوران خوب و نیروهای انسانی زبده و کارآمد نخواهیم داشت."
حال اگر انتظار داریم آموزش و پرورش، بر اساس چنین دیدگاهی، وظایف خطیری چون مبارزه با فقر فرهنگی، تحقق عدالت آموزشی، تربیت انسان هایی شایسته و کارآمد، تثبیت ارزش ها و باورهای دینی و انقلابی، مبارزه با خودباختگی و بی هویتی و ... را در فضای جدید ناشی از حماسه شریف دوم خرداد در قالب نهادینه کردن مشارکت های مردمی در حوزه های فرهنگی و آموزشی و نیز کمک به روند قانونگرایی و قانون مداری، نقد طلبی و نقدپذیری، گسترش فرهنگ تعامل و گفتگو، احترام به ارزش ها و اندیشه های دیگران،پرهیز از خشونت گرایی و مدارا ستیزی و ... را جامه عمل بپوشاند، ناگزیریم بیش از هر زمان دیگر بر نقش معلمان و مربیان، تاکید کرده و برای حفظ و ارتقاء جایگاه و منزلت آنان تلاشی گسترده مصروف داشته و با فراهم سازی امکان حضور فعال و خودجوش این قشر عظیم و تاثیرگذار و استفاده از توانایی های آنان در تمامی صحنه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در زمینه بهسازی و تکامل مادی و معنوی جامعه گام های اساسی برداریم. حال با توجه به نکات مزبور و نیز نیاز شدید آموزش و پرورش به ایجاد تشکیلاتی منسجم، قانونمند و پویا بتواند با برنامه ریزی صحیح و نظارت دقیق، زمینه مشارکت و حضور اجتماعی معلمان و فرهنگیان را فراهم سازد، باعث شد تا " سازمان معلمان ایران" با اتکال به خداوند متعال در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاسیس شود. به این ترتیب، سازمان مصمم است تا با استفاده مطلوب و بهینه از اندیشه ها و خلاقیت های فرهنگیان و معلمان عزیز، در جهت وصول به اهداف کلی و اصلی زیر تلاش کند:
نقد و بررسی جریان رسمی و غیر رسمی آموزش و پرورش کشور با تشکیل کمیته های تخصصی مربوطه و ارایه طرح ها و پیشنهادهای مناسب
-ایجاد زمینه های مناسب جهت فعالیت های پژوهشی و تحقیقاتی با عنایت به نیازهای شغلی و مسایل آموزش و پرورش
- تلاش در جهت تحکیم و ارتقای منزلت اجتماعی فرهنگیان
- دفاع منطقی و مجدانه از حقوق صنفی معلمان در چارچوب قانون، در جهت افزایش تسهیلات معیشتی و رفاهی ایشان
- همفکری و مشورت با مسئولان امر و ارایه راهکارهای مناسب در جهت رشد و حرفه ای و تخصصی معلمان، همگام با پیشرفت های علمی و فنی در عرصه تعلیم و تربیت- برنامه ریزی در جهت رشد و توسعه آگاهی های دینی، اجتماعی، فرهنگی و شغلی معلمان
-تبیین جایگاه واقعی تعلیم و تربیت در جامعه به منظور جلب حمایت و مشارکت ملی
- نهادینه کردن باورهای دینی و ملی فرهنگیان با توجه به گستره تعامل آنها با اقشار مختلف جامعه، به خصوص دانش آموزان آینده ساز به منظور فرهنگ سازی
- زمینه سازی مناسب جهت حضور فعال و گسترده فرهنگیان در عرصه های سیاسی و اجتماعی، از جمله شرکت در انتخابات به منظور انتخاب افراد صالح و آگاه به مسایل آموزش و پرورش و مشکلات فرهنگیان
- معرفی نمایندگان معلمان به منظور تحقق اهداف سازمان معلمان ایران در مجلس شورای اسلامی و شورای شهر.
این مرام نامه با یک مقدمه و 10 بند در تاریخ22 / 8 / 80 به تصویب مجمع نمایندگان رسید و از این پس به عنوان مرام نامه تشکیلات لازم الاجرا خواهد بود.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
بررسیها نشان میدهند در برهههایی از زمان، بسیاری از تصمیمگیریها، طرحها و برنامههای اجرایی سازمانها و وزارتخانههای کشور، به جای ابتنا بر یافتههای علمی، پژوهشی و مطالعات و بررسیهای عمیق ، تنها بر قضاوتهای شهودی، ایمانی و سلایق مدیران و کارشناسان استوار بوده است.
شواهد نیز حاکی است اغلب مدیران عالی و آنانی که در رفاقت و در همگرایی سیاسی و حزبی با آنان زبان زد بودهاند و متأسفانه از کارآمدی و توانمندیهای بالایی برخوردار نبوده و بدتر از همه این که برای حفظ موقعیت خویش، تظاهر به اطاعت کرده و ریاکارانه با مافوق خویش همصدا میشدند، بر مسند امور تکیه زدند.
البته اگر از انصاف نگذریم، میتوان برخی از آنان را « کارشناس » نامید، اما کمتر ویژگیهای یک « فرد استراتژیست » را داشته و یا دارند.
این در حالی است که وزارتخانهها و سازمانهای ما بيش از گذشته به نیروهای استراتژيست نياز دارند ، چرا که استراتژيستها به جهت برخورداری از بلند نظری و ادراکات روشن، قادر خواهند بود با ارائه استراتژيها و سیاستهاي كلان و درک و تبیین بهتر چالشها، تصميمسازيها و تصمیمگیریها را سهلتر و موفقتر اخذ، مهندسي و مدیریت كنند.
به عنوان مثال درک و کاربست اندیشههای: « كاستن به جاي افزودن، نگاه به داشتهها تا نداشتهها، تفريق و كاستن موانع به جاي تزريق منابع، کلنگری و جزنگری توأمان، تفوق دریافت نظرات بر ابلاغ نظرات و ...»"به مثابه « استراتژیهای کلان»، و غلبه و فایق آمدن بر:« تقابل انتظارات با اختيارات و امكانات، فهم و دریافت رويكرد فرآيندمداري و نتيجهگرايي به جاي رويكرد دروندادمداري و فربگي دروندادها، نياز به چابك شدن ساختار و تمايل و اصرار مديران به افزايش وظايف، تصورنوآوری از افزایش وظايف جدید به زیردستان، لزوم حركت اعتدالي در مقابل اصرار بر تندرويها و تعجیل در انجام امور، لزوم قالبشكني در عادتهاي كهنه در مقابل اصرار بر حفظ سنتهاو روشهای معمول، لزوم داشتن فهم مشترك و همگن در مقابل عادت به خودرأيي، ضرورت در شنيدن در برابر پرحرفي، لزوم حركت اعتدالي در مقابل اصرار بر تندرويها ،لزوم داشتن فهم مشترك و همگن در مقابل عادت به خودرأيي، عادت به درفشار و در تهديد كار كردن به جاي كار در شرايط آرام و غيرتهديدآميز، لزوم ماليات دادن در مقابل فرهنگ ماليات گريزي،لزوم برخورداري از اقتصاد مقاومتي قوي در مقابل توان مديريت اجرايي و قضايي ضعيف، حجم و انبوه گفتهها در مقابل قلت عمل، لزوم توجه به رعايت قانون در مقابل فرهنگ قانونگريزي در مردم بهویژه مسئولان، ضرورت احساس مسئوليت شخصي مردم در مقابل اخلاقگريزي برخي مديران و مسئولان ارشدو...»به مثابه« چالش ها»،حتی از عهدۀ يك كارشناس برجسته نيز بر نميآيد و نیازمند استراتژیستهای قوی و متبحر است.
این در حالی است که سالهاست برخي نيروهاي بازمانده از تغییر و نوآوری، که شايستگي تصدي پستهاي كليدي را نداشتهاند، تنها به دلایل مختلف از جمله رسوخ در دایرۀ افکار و سلایق مدیران عالی و نه شایستگیها و لیاقتهای شان، بر مسند امور نشسته و به غلط استراتژيست لقب يافتند.
در حالی که آنان استراتجيكاند (یعنی صرفاً ادای استراتژیستها را در میآورند) نه استراتژيست، و متأسفانه به خطا در جایگاه استراتژيست از آنان مشورت گرفته شده و تصمیماتشان را به کار بستهاند .
و اما 3 توصیه برای چرخش از نگاه استراتجیک به استراتژیک :
1. اعتراف به نارسايي در عملكرد و بازده از سوی مدیران عالی: يعني بپذيريم از گذشته تا به حال نسبت به آنچه در این مقال تحریر شده است، اشتباهات فاحشي داشتهايم و بايد آنها را جبران كنيم.
2. حواسمان باشد كه ابلاغ مدیریتی به عقل و شعورمان نمی افزاید، بلکه مسئوليت، اختيار و قدرتمان را افزون ميكند: مديران ارشد و عالي در هر كسوت و مقامي كه هستند، نباید فكر کنند با دريافت ابلاغ و يا انتخاب از سوي چند نفر، عقلمان زیاد شده است. آنچه افزون شده اختيار و مسئوليت ماست نه عقل ما، و لذا بيش از گذشته نيازمند مشورت با ديگرانیم.
3. نهنگ را در اقيانوس شكار میكنند، نه در جوي آب: در دايرۀ كوچک مانور نكنيم، اقیانوسی باشیم به عمق دلها و میدان را براي حضور همه مهيا كنيم.
دريادل باشیم و در وسعت اقيانوس بنگريم و فراموش نكنيم كه نهنگها را در اقيانوس شكار ميكنند نه در جوي آب.
در این عرصه نگرشی، افراد بزرگ گردمان جمع ميشوند و ما فرصت خواهیم یافت از بهترينها استفاده كنيم.
اینجاست كه استراتژيستها دورمان حلقه زده و استراتجيكها محو خواهند شد.
* آقای دکتر حیدر تورانی در زمان وزارت آقای دکتر نجفی ، رئیس آموزش و پرورش منطقه 5 به مدت 8 سال و پس از آن رئیس آموزش و پرورش منطقه 10 به مدت 3 سال بود.
وی در سال 1378 به سازمان پژوهش آمده و در سمت های گوناگون اداری و پژوهشی تلاش کرده است.
ایشان همچنین سردبیر محله « رشد مدیریت مدرسه » می باشند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
یادداشتی از دوست خوب و محترم جناب آقای « دکتر رضا نهضت » که در گروه های مجازی منتشر شد ( 1 ) موجب شد تا برخی از اعضای تشکل های معلمان که عمده ترین آن ها " اعضای کانون صنفی معلمان ایران " بودند انتقادات تند و بعضا " پرخاشگرانه " ای را متوجه ایشان نمایند .
این یاداشت در پی دفاع و یا تائید محتوای مطالب نگارش گردیده توسط ایشان نیست بلکه پاسخ به برخی دغدغه ها و پرسش ها است که در مواضع و موقعیت های مختلف بیان شده است اما متاسفانه بازخورد و یا پاسخ مناسبی نیافته است .
همگان مستحضرند که " تحزب " و " تشکل " در فرهنگ جامعه مردم ایران آن گونه لازم است تعریف و یا تبیین نشده و معیار تصمیم گیری در رفتارهای جمعی غالبا بر اساس محاسبه هزینه و فایده در حوزه های شخصی و یا خصوصی صورت می گیرد .
لازمه فعالیت اثربخش در فعالیت های گروهی و جمعی پذیرش تکثر و تحمل عقاید و یا آراء مختلف است .
تجربه حدود دو دهه فعالیت مستمر و پی گیر نگارنده در تشکل ها این گزاره را به اثبات رسانده است که برآیند فعالیت تشکل های معلمان تابع فرمول " هم افزایی " نیست و انرژی افراد پس از ورود به تشکل تحلیل رفته و افراد از فعالیت هایی این چنین که در مرتبه بالاتری از سطح نیارهای فیزیولوژیک صورت می گیرد رضایت درونی ندارند .
در واقع به علت فقدان عنصر « آموزش » در طول زندگی و نیز عادت نداشتن به کار گروهی و جمعی که مهم ترین عامل به عدم کسب مهارت های اولیه در این زمینه و در محیط خانواده و مدرسه بر می گردد موجب شده است تا انرژی و توان افراد در یک تشکل حداکثر معطوف به خنثی کردن یکدیگر و این که " چه کسی برتر و یا بهتر است " شود .
مهم ترین عامل در بحث " هم افزایی " یک تشکل ، تعریف و نیز تبیین " برنامه " برای آن مجموعه است .
برنامه بر اساس " هدف " طراحی می شود و سایر اجزای برنامه مانند روش ها ، ابزار ، امکانات ، محدودیت ها و... باید در آن دیده شود .
رفتارشناسی تشکل های معلمان نشان می دهد که اکثریت این تشکل ها فاقد استراتژی و حتی برنامه هستند .
نتیجه منطقی و البته طبیعی فقدان برنامه در یک تشکل ، رفتار بر اساس " روزمرگی " و " پیش آیندها " خواهد بود و این در نهایت موجب " خنثی شدن " فعالیت آن مجموعه و کاهش شدید در فاکتور تاثیر گذاری در جامعه مرجع و یا افکار عمومی خواهد بود .
لازمه پویایی یک گروه و یا تشکل برقراری ارتباط ارگانیک و دو سویه با متن جامعه تعریف شده است .
تشکل های معلمان با این که سابقه نسبتا طولانی در فعالیت دارند اما به نظر می رسد که ارتباط چندانی با متن معلمان ندارند .
آنان بیشتر بر اساس یافته ها و استنباط های ذهنی و یا فرضی خویش تصمیم می گیرند تا بر اساس واقعیت های موجود .
شاید مهم ترین عاملی که موجب تولید این شرایط شده است فقدان یک « رسانه موثر و توان مند » برای ارتباط گیری با افکار عمومی است .
همان گونه که اشاره گردید یکی از عوامل موثر در کاهش هم افزایی تشکل ها فقدان تفکر نقادی در مجموعه است .
اعضای تشکل ها میانه چندانی با این مفهوم بنیادین ندارند .
آنان عادت کرده اند تا می توانند از دیگران ( وزارت آموزش و پرورش و... ) انتقاد کنند اما همین که فردی ( حقیقی و یا حقوقی ) از آن ها انتقاد می کند برآشفته شده و زمین و زمان را به هم بدوزند !
به محض آن که یک فرد چه از داخل مجموعه و یا حتی بیرون از آن شروع به انتقاد از عملکرد و یا رفتار آن تشکل می کند آن ها این « آسیب شناسی » را « آسیب رسانی » فرض کرده و هر گونه انتقاد از این تشکل را مساوی با تضعیف و یا تخریب آن می پندارند و مصرا و پیاپی از دیگران می خواهند که مراقب و مواظب اتحاد بین فرهنگیان و معلمان باشند و با طرح مسائل تفرقه برانگیز و نیز تشتت آفرین بهانه به دست دشمنان و بدخواهان ندهند !
این در حالی است که این فعالان تشکل ها تاکنون و حتی با اتخاذ چنین رویه ای نتوانسته اند " همبستگی صنفی " را در داخل مجموعه آموزش و پرورش و در فرهنگ سازمانی معلمان حتی تعریف نموده و به یک گفتمان سازنده و موثر در لایه های آموزش و پرورش تبدیل کنند .
کسانی که به راحتی از دیگران انتقاد می کنند ، اجازه نقد شدن عملکرد و یا رویکرد خود را به هیچ وجه به دیگران نمی دهند !
دلیل این گزاره چیست ؟
نگاهی به محتوا و مضمون افراد آن تشکل که به فرد " منتقد " حمله می کنند بیش از آن که ناظر بر محتوای مطالب و یا ادعاها باشد در نقد شخصیت و یا عمدتا در " نیت شناسی " و " نیت خوانی " خلاصه می گردد .
این را باید پذیرفت ، کسی که از نقد می هراسد و به محض شنیدن نظرات مخالف دست پاچه می شود اصولا نباید وارد حوزه و فرآیند نقادی شود .
چه بسا فایده سکوت این افراد بیش از فریادهایشان برای جامعه باشد .
بروز و ظهور چنین رفتارهای ناپخته ، کودکانه و خشونت آمیز موجب شده است که تشکل های معلمان نفوذی بر افکار عمومی نداشته و تاثیرگذاری آنان به حداقل برسد .
تشکل ها و اعضای آن ها باید یاد بگیرند که چگونه یکدیگر را نقد کنند .
آنان باید ابتدا فن گفت و گو و مذاکره را یاد بگیرند .
آنان باید در مقابل عقاید مخالف آستانه تحمل خود را بالا ببرند و این را به یک فرهنگ در میان معلمان تبدیل کنند .
می توان اشتباه کرد اما باید شجاعت اعتراف به اشتباه نیز در افراد یک تشکل وجود داشته باشد .
این اصل منطقی را باید پذیرفت که " انتقاد " نه تنها باعث تضعیف فرد و یا مجموعه نمی شود بلکه با نشان دادن نقاط ضعف و نیز تاکید بر نکات مثبت موجب بالندگی و پویایی بیشتر مجموعه می شود .
اگر تشکل های معلمان قصد دارند که بر افکار معلمان تاثیرگذار بوده و نقش " الگو " را ایفا کنند ابتدا باید آن را از خود شروع کنند .
بحث آسیب شناسی تشکل های معلمان فرآیند طولانی و پیچیده ای است و در مورد سایر ابعاد آن در آینده بیشتر خواهیم پرداخت .
( 1 )
منِ رضا نهضت، معلمی هستم که دوست دارم حقوق مکفی و نسبتا خوبی داشته باشم. بدم هم نمی آید اگر فرصتی شد، بتوان پستی بگیرم ؛ کمترین پستش، البته مدیریت مدرسه است.
دوستی، به من می گوید، تشکل های صنفی ای وجود دارند که می توانند شما را در این اهداف نسبتا مشروع تان، کمک کنند. می روم به تشکل هایی که الان وجود دارند سر می زنم.
اول به « کانون صنفی معلمان » مراجعه می کنم که گفته می شود کاری به سیاست ندارند و فقط به فکر منافع صنفی است. چند وقتی با آنها کار می کنم. می بینم از این مجموعه چهار، پنج نفر زندان افتاده اند .
سایر افرادش زیر فشار مجموعه حراست هستند . داشتن پست مدیریت گویا برایشان به سان فحش و ناسزا است . چانه زنی با مسئولان را افتادن به دام کارهای سیاسی تلقی می کنند و جالب این که تندترین سخنان که کاملا رنگ و بوی سیاسی دارد بر زبان مسولینش جاری شده است.
دیگر مسولین کانون، نه تنها در برابر این شعارهای تند و ساختار شکن موضع نمی گیرند، چه بسا سکوت هم می کنند.
با خود می گویم مگر قرار نبود فقط کار صنفی بکنند ؟
مگر آن ها مجوز ندارند؟
چرا به من تازه عضو نمی گویند که تجمع خیابانی مطابق با قانون وزارت کشور، خلاف قانون است و فقط برای تحریک من برای حضور در تجمعات به اصل 27 قانون اساسی استناد می کنند؟
خوب عقل معاش به من می گوید، با این مجموعه کار کردن، هیچ سود و منفعتی برایت ندارد.
لاجرم از همکاری با آن دست می کشم. البته دیگر دوستان احتمالا برای موجه کردن کارهایشان، اگر مذهبی باشند، امام حسین را مثال می آورند و برای تحریک من و امثال من خودشان را جای امام حسین می نشانند و دولت و حاکمیت را، شمر ملعون و تکلیف امثال من که در این وسط ساکت می مانیم دیگر از نظر ایشان معلوم است.
اگر هم مذهبی نباشند، سعی می کنند وجه دیگری برای تحریک من جور کنند. با خود می اندیشم من فقط قرار بود برای دفاع از حقوقم با این مجموعه همکاری کنم؛ چرا باید به زندان بیفتم، جرا باید از بسیاری از مواهب محروم شوم؟
لذا مانند منی ، اگر اخلاق باشد از این مجموعه جدا می شود، و اگر غیر اخلاقی، سعی در تحریک افراد دیگر دارد تا با تحریک آنان و هزینه دادن آنان، شاید به نانی برسند و متاسفانه بسیاری از ما این گونه عمل می کنیم !
تحریک دیگران برای رسیدن به نان و نوایی و شاید برای رسیدن به هدف های غیر مشروع مان ...
می روم سراغ « مجمع فرهنگیان ایران اسلامی » .
به من گفتند این مجموعه قدرت تشکیلاتی قوی ای دارد. می روم سر می زنم تا اطلاعاتی از آنها پیدا کنم.
مهمترین فرد این مجموعه البته جناب فرج کمیجانی است.می روم اساس نامه را مطالعه می کنم، خوب اساس نامه نسبتا خوبی است اما همچنان سوال می تواند باشد که در صورتی که بین کارهای صنفی و سیاسی تزاحم پیش آمد، این مجموعه جانب کدام طرف را می گیرد. بیشتر تحقیق می کنم تا ببینم این مجموعه چقدر درباره برنامه آموزش و پرورش نظر دارد؟
بیشتر می خوانم ...
حداقل در مواضع دبیر کل محترم شان می بینم که بیشتر مسئله ایشان سیاست است.خوب من رضا نهضت ترسو با خود می گویم سیاست که پدر و مادر ندارد، شاید بتوانم به مدد این مجموعه پستی در وزارت خانه بگیرم ؛ اما در که همیشه به یک پاشنه نمی چرخد ؛ اگر دور برگردد من بیچاره ام.
لذا عطای پست را می زنم و بی خیال می شوم.مهم تر این که اصلا برنامه مشخصی در این محموعه نسبتا بزرگ نمی بینم؛ هر چه هست تایید دولت است، هر چه دولت منتسب به اصلاحات و اعتدال می کنند ، گل و بلبل است، لذا از خیر مجمع فرهنگیان نیز می گذرم.
من رضا نهضت، سازمان معلمانی ها را نسبتا می شناسم . حداقل از سال 80 جناب هاشمی، مرد، نقی یی، داوری و پورسلیمان را می شناختم . چند باری هم به من لطف داشتند و به ملاقاتم آمده اند.خوب بهتر است به این مجموعه ملحق شوم ، به خصوص که به دولت هم نزدیک اند.
می روم ببینم می توانم مطالبی از آنها پیدا کنم ؟
خوب سایتی که ندارند. دبیر کل محترم و عزیز هم که متاسفانه در زندانند. مواضع آن ها را از کجا بدانم؟
بیشتر می خوانم.می بینم این مجموعه عزیز حتی نمی تواند از دو عضو اصلی سازمان خودش دفاع کند، پس چطور می تواند به من تازه وارد که می خواهم یک عضو ساده باشم کمک کند ؟
محمد داوری بیش از یک سال است که سر کلاس نمی رود و رایزنی ها هم گویا تا کنون بی فایده بوده و پورسلیمان هم که با کسر از حقوق مواجه شده است.
به قول معروف کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی !
وقتی دوستان عزیز سازمان نمی توانند برای دو عضو موثر و مفید خود کار در خوری انجام دهند، چطور می توانند مشکلات معلمان را بیان کنند ؟
البته مشکل مجمع نیز در دوستان سازمان وجود دارد و این که گویا هر کاری که این وزیر می کند خوب است و باید از آن دفاع کرد.
خوب است هم دوستان مجمع و سازمان بفزمایند چه برنامه و نظری در باره سیاست های 5 گانه فانی داشته اند؟
به همین دلیل بی خیال سازمان می شوم...
خوب « انجمن اسلامی معلمان » هنوز مانده است .
این ها نزدیک به دولت اند ،که اصلا تندتر از دولت اند، چون منتسب به جناح چپ سابق و اصلاح طلبان امروزند.
بیانیه اشان را در سال گذشته در مجمع عمومی شان می خوانم.می بینم بعد از کلی صغری و کبری کردن و سخن گفتن از سه ثلاثه محصوره و درخواست آزادی ایشان، که البته در خواست به جا و خوبی است، در آخر بیانیه شان از آموزش و پرورش همم سخنی گفته اند .
گویی برای خالی نبودن عریضه !
عکس های مجمع را می بینم.همه از بزرگان چپی سابق و اصلاحاتی های جدیدند، دکتر حبیبی ( استاد خودم ) ، علی محمد حضرتی، رهامی و...خوب باشد اشکال ندارد، ولی خوب برنامه های آموزش و پرورش در این جا کجا قرار دارد؟
صنف من کجاست؟
حقوق من چه می شود ؟
لذا قید انجمن اسلامی را هم می زنم. اگر چه ممکن است که با پیوستن به این مجموعه در این دولت به پست و مقامی هم برسم، اما دغدغه های خودم چه می شود؟
کجا نفیا و اثباتا درباره برنامه های فانی و مجموعه ایشان سخن گفته اند؟ حوصله سیاست را هم ندارم، لذا بی خیال این مجموعه می شوم.
خوب دیگر کدام تشکل مانده است ؟
می روم سراغ « کانون تربیت اسلامی » یعنی محمود فرشیدی . قوی ترین و منسجم ترین تشکلی که در کشور می شناسم.
ارتباط خوب با نهادهای قدرت، پشتوانه مالی قوی، حمایت روحانیان و بازار از عوامل قوت این تشکل است. در مورد برنامه های آموزش و پرورش هم نفیا و اثباتا فراون نظر می دهند، اما چه می توان کرد که کلا با برنامه های آنها مشکل دارم و مورد پسندم نیست، لذا به این مجموعه هم نمی روم.
خوب چه کنم ؟
یا بی اخلاقی می کنم ، مدام غر می زنم ، ناله می کنم و تحریک سایر معلمان می کنم تا بتوان بدون هزینه شاید اندکی حقوقم زیاد شود و یا سعی می کنم مثل جناب پورسلیمان در سخن معلم کاری که به نظرم درست است را انجام دهم، یا نه کلا بی خیال می شوم و مثل بسیاری از معلمان، که دارند زندگی می کنند زندگی خواهم کرد...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
رسانهها و تشكلها در جوامع مدرن كاركردهاي فراوان و گوناگوني دارند. يكي از مهمترين اين كاركردها انعكاس خواستهها و مطالبات گروههاي مختلف مردم به مديران و طبقه حاكم است. در سادهترين شكل دموكراسي كه ميتوان آن را دموكراسي مستقيم ناميد، هر فرد جامعه در هر سطحي از آگاهي و سواد، طبقه اجتماعي، صنف و در هر ردهاي از مسووليت كه باشد، ميتواند با مراجعه مستقيم و گفتوگوي رودررو با حاكمان و با به خدمت گرفتن عبارات و معلوماتي در حد فهم و مهارت خود، به طرح خواستههايش بپردازد و انتظار دريافت پاسخي در سطح درك خود داشته باشد.
اين نوع مطالبهگري در جوامع كوچك شدني و مفيد است اما در جوامع بزرگ به دلايلي اين روش ممكن و ميسر نيست :
- مديران ارشد، وقت و زمان كافي براي شنيدن سخن مراجعهكنندگان و پاسخگويي به آنان را ندارند.
- حيطههاي مطالبات بسيار متنوع است و هر مدير از نظر تخصصي قدرت و توان درك همه مسائل و مطالبات و پاسخگويي به آنها را ندارد.
- به دليل محدوديت امكانات جامعه، برنامهها بر اساس اولويتبندي اجرا ميشوند و برخي مطالبات در اين اولويتها نميگنجند.
- عامه مردم عاميانه به طرح مسائل ميپردازند اما زبان مديران تخصصي و كارشناسي است و براي بسياري از مراجعهكنندگان قابلدرك نيست و برخي دلايل ديگر.
در جوامع دموكراتيك، رسانهها و تشكلها واسطهاي ميشوند تا حجم بالايي از مطالبات و انتقادات گروههاي مختلف در قالب مقالات، اخبار و طرح ديدگاهها بهصورت طبقهبنديشده و با زباني دقيق و كارشناسانه - كه با آخرين يافتههاي پژوهشي و آمار و ارقام موثق پشتيباني ميشود- انعكاس داده شود؛ متقابلا نظريات مديران نيز با زباني ساده براي مخاطبان تشريح ميشود. رسانهها نيز اغلب ارگان يك حزب هستند يا براي تامين محتواي موردنياز خود از چهرههاي شناختهشده تشكلها بهره ميگيرند.
در جوامع شبه دموكراتيك حاكمان، تحزب، وابستگي به تشكلها و سياسي بودن را منفي ميشمارند؛ رسانههاي مطلوب آنان يا مبلغ سياستهاي رسمي هستند يا صرفا جنبه سرگرمي دارند و حاكميت به حضور جدي و نقادانه رسانهها و تشكلها اقبالي ندارد.
در اين جوامع مديران ترجيح ميدهند مطالبات بهصورت پراكنده، غيركارشناسانه و با عبارات عاميانه طرح شوند.
واضح است كه در چنين شرايطي ميتوان مطالبهگر را با ارايه دلايل و مستندات و آمار و ارقامي كه بهصورت انحصاري در اختيار مديران است، در جاي خود نشاند و برخي عبارات را نيز توهين قلمدادكرد و مستمسك برخوردهاي قضايي قرار داد؛ البته فرد معترض و منتقد علاوه بر اينكه خود، آگاهيهاي حقوقي لازم را ندارد، از هيچ حمايتي نيز برخوردار نيست.
حال آنكه مسوولان تشكلها و مطبوعات همان مطالبات را اغلب با رعايت اولويتهاي جامعه، در نظر داشتن اصول حقوقي و با پشتوانه مطالعات، آمار و يافتههاي علمي و پژوهشي طرح ميكنند و بهآساني نميتوان آنها را ناديده گرفت، در تلههاي قضايي انداخت و به آنها پاسخهاي سطحي داد.
در ضمن آنان معمولا از سوي واحدهاي حقوقي تشكل يا رسانه حمايت ميشوند. موارد مطرحشده صرفا گوشهاي از ضرورت وجودي تشكلها و رسانهها در جوامع امروزي هستند. هر فرد جامعه بايد در اين زمينه آموزشهاي لازم را ببيند و از ظرفيتهاي تشكلها و رسانهها بهرهگيرد.
روزنامه اعتماد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
قبل از پرداختن به موضوع لازم است نکاتی را متذکر شوم :
نکته ی اول – بنده نیز مانند همه ی فرهنگیان عزیز فقط از راه معلمی ارتزاق کرده و هیچ منبع درآمدی دیگری نداشته و ندارم .
نکته ی دوم – من نیز مانند ابنا بشر از پول و حقوق بسیار زیاد بدم نمی آید و آرزو می کنم که حقوق همه ، نه چهار پنج ملیون بلکه به چهل یا پنجاه میلیون برسد.
نکته ی سوم – حقیر نیز مانند همه ی مردم دوست دارم ،ایرانیان از کارگر و دانشجو گرفته تا محصل و پزشک و بیکار، رفاه نسبی داشته بتوانند امور زندگی را به صورت آبرومندی اداره کنند و هیچ گاه راضی نخواهم شد رفاه بنده موجب فقر دیگران شود .
نکته ی چهارم – شخصا تا کنون آقای دکتر حاج بابایی را زیارت ننموده و از جانب ایشان ظلمی در حق من نشده است، اما لازم دانستم بنا به وظیفه ای که بر عهده دارم مطالبی را نوشته و داوری را به عهده ی دیگران بگذارم.
نکته ی پنجم – برای هر موضوعی که دراین جستار به آن اشاره می کنم مراجعی را جهت استعلام صحت و سقم مطالبم ذکر کرده، و این رسانه و یا هر رسانه ی دیگری که منتقدین عزیز به آن اعتماد دارند را به عنوان داور قبول داشته ، تا رسانه بتواند از مراجع مورد نظر کذب یا صدق مطالبم را استعلام نموده و به صورت کتبی اعلام نمایند .
بخش اول – صحت وسقم این بخش را می توانید از : ( معاونت سیاسی امنیتی وزارت کشور ، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ،وزارت بهداشت ، وزارت رفاه کار وتامین اجتماعی ) استعلام کنید :
ممکن است کسانی بپرسند چرا اعتبارات حوزه ی سلامت بسیار بالا رفت و امنیت ملی به خطر نیفتاد، ولی وقتی به آموزش و پرورش رسید این اقدامات موجب ایجاد مشکل در حوزه ی امنیت ملی شد :
اول - با توجه به حوادث سال 88 و همچنین ظهور گروه های تکفیری در منطقه ی خاور میانه و سیاست های نادرست دولت گذشته چند مشکل اصلی در کشور ایجاد شد :
الف ) ظهور گروه های تکفیری در منطقه ی خاورمیانه و ایجاد مشکلات حاد و خطرناک امنیتی در کشورهای منطقه
ب ) دشمن تراشی دولت سابق و ایجاد مشکل در مناسبات بین ایران و سایر کشورها
پ ) ایجاد دودستگی بین مردم و گسست شدید اجتماعی در اثر انتخابات سال 1388
ت) سیاست های نادرست اقتصادی در دو دولت گذشته و ایجاد مشکلات زیاد در رابطه با فقر ، بیکاری ، تورم شدید، تهدید سلامت مردم ،و...
با توجه به مطالب بالا کشور دارای مشکلاتی در حوزه ی امنیت ، سلامت ، معیشت ، و مشکلات دیگر شد ؛ بنابر این یک زمامدار عاقل باید اول مشکلات حاد را برطرف می کرد و بعد به سراغ سایر کارها مانند : افزایش سطح رفاه عمومی و غیره می رفت .
دو دولت گذشته با سیاست های نادرست اقتصادی موجب گران شدن هزینه های درمان مردم به شکل بسیار خطرناکی شده بودند ، به طوری که اگر مردم اقدام به درمان می کردند تعداد زیادی از آنها دچار مشکلات شدید اقتصادی شده و به زیر خط فقر سقوط می کردند و اگر جامعه ای که فقیر و بیکار شده بود، سلامتش نیز مورد تهدید قرار می گرفت چنان آشوبی جامعه را فرا می گرفت که کنترل آن بسیار سخت و ناممکن می شد، به این دلایل دولتی که امکانات مالی بسیار محدودی داشت مجبور به اولویت بندی مشکلات شد .
پس اول در حوزه ی امنیت و سلامت وارد شد تا بتواند اوضاع را کنترل کرده و سپس به امورات دیگر بپردازد.
دوم – اختلاف سازمان بودجه ای وزارت آموزش وپرورش و وزارت بهداشت :
از رقم حدود 36 هزار میلیارد تومانی بودجه ی سال 94 وزارت بهداشت در همه ی بخش ها (بودجه ی عمومی ،سازمان بیمه سلامت ،سازمان غذا و دارو ،و.....) مبلغ حدود 20هزار میلیارد تومان درآمد اختصاصی وزارت بهداشت است که شامل :
1- با وجود 22 میلیون خانوار و همپوشانی بیمه های تکمیلی ،حدود 25میلیون خانوار در ایران سالانه مبلغی را در صنعت بیمه سر مایه گذاری می کنند، اگر هر خانوار به صورت میانگین 400 هزار تومان سالانه در بخش بیمه های پایه (درمان ) سرمایه گذاری کنند از این طریق مبلغ 10 تا 12هزار میلیارد تومان در طول سال در صنعت بیمه سرمایه گذاری کرده ، که این مبلغ مستقیما در بخش سلامت و وزارت بهداشت هزینه می شود.
2- وزارت بهداشت از محل فرانشیز و سایر درآمدها مبلغ 7تا 9 هزار میلیارد تومان درآمد دارد که مجموع دوبند ذکر شده حدود 20هزار میلیارد تومان است که مستقیما توسط مردم در بخش سلامت هزینه می شود ؛ حال می پرسم آیا آموزش وپرورش درآمد اختصاصی دارد؟
و یا واضح تر بپرسم آیا مردم سالانه 20 هزار میلیارد تومان در آموزش وپرورش سرمایه گذاری می کنند؟
اگر این مبلغ توسط مردم در آموزش و پرورش سرمایه گذاری شود یک وزیر بسیار ناتوان قادر خواهد بود که میانگین حقوق ماهانه ی پرسنل وزارت آموزش و پرورش را به حدود چهار میلیون تومان برساند .
حال ممکن است بپرسید آموزش وپرورش در اولویت است ، ما ادعای شما را قبول داریم به شرطی که همین مقدار پولی که مردم در بخش سلامت سرمایه گذاری می کنند در آموزش وپرورش هم سرمایه گذاری کنند ، بهتر است چشم ها را بر واقعیات نبندیم و درست به موضوع نگاه کنیم .
بخش دوم – این قسمت را می توانید از : ( سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ، وزارت علوم تحقیقات و فناوری و وزارت آموزش و پرورش ) استعلام کنید :
اول – آقای حاج بابایی وزیر سابق آموزش وپرورش از سال 1358 که به استخدام وزارت آموزش وپرورش درآمده است تا سال 1372 که به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید، حدود 14 سال مناصب گوناگونی در آموزش و پرورش داشته و از سال 1372 تا سال 1388 مدت 16 سال نماینده ی مجلس و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بوده است، پس ایشان در سال 1388 زمانی که به وزارت آموزش وپرورش منصوب می شود از تمامی مشکلات وزارت خانه آگاه بوده، حال باید از ایشان پرسید چرا در سال های اولیه ی وزارت شان در زمانی که درآمدهای دولت سر سام آور بود طرح رتبه بندی را اجرا نکرد؟
و نکته شک برانگیز موضوع این است که چرا اجرای طرح را به سال آخر وزارت شان موکول کرد ؟
امیدوارم که ایشان قصد خیر داشته و این اقدام را برای رضای خدا و اصلاح امور انجام داده و شک وگمان بنده نادرست باشد، در ضمن اولین نفری که به طور واضح و آشکار در رسانه ها مدعی تفاوت بین کار و ویژگی های هیئت علمی دانشگاه (اساتید) و معلمان شد یکی از معاونین آقای حاج بابایی بودند،حال نمی دانم بعداز چند وقت چرا نظرشان تغییر یافت.
دوم – از مطالب فوق بگذریم و ببینیم در این چند سال اخیر ، آیا کشور از لحاظ اقتصادی توان انجام این کار را داشته است:
طرحی که به رتبه بندی موسوم است قرار بود که از سال 1392 یعنی سال ابتدای شروع طرح به مدت سه سال متوالی تا سال 1395 بتواند حقوق فرهنگیان را به سطح حدود 80 درصد هیئت علمی دانشگاه برساند .
به نظر می رسد که در سال 95 میانگین دستمزد اعضای هیئت علمی دانشگا ه ها از مربی تا استادی تمام در پایه های متفاوت به میانگین عدد ماهیانه ی هفتاد میلیون ریال یعنی هفت ملیون تومان تمام برسد که محاسبه ی 80 درصدی این مبلغ برای فرهنگیان با درجات گوناگون عدد پنج ملیون چهارصد هزار تومان ماهانه است ،که اگر در تعداد ماه های سال ضرب شود تقریبا دریافتی سالانه ی معلمان در سال 95 میانگین تقریبا شصت و پنج میلیون تومان می شود ،حال اگر این عدد را در تعداد معلمان یعنی حدود یک میلیون معلم ضرب کنیم بودجه ی وزارت آموزش و پرورش در سال 1395 با سایر هزینه ها به عدد 70 هزار میلیارد تومان یعنی سه برابر بودجه وزارت آموزش و پرورش در سال 1394 می رسید، آیا این افزایش 300درصدی برای بودجه ایران با این مبلغ امکان دارد ؟
آیا وزیر سابق آموزش وپرورش منابعی را می شناسد که این مقداربودجه را پوشش دهد ؟
آیا در زیر زمین وزارت آموزش وپرورش چاپخانه ی اسکناس وجود دارد ؟
اگر وزیر سابق محل این منابع را می شناسد و دولت مستقر را امین نمی داند ،این منابع را به اطلاع معاون سابقش که اکنون مشاور کمیسیون آموزش مجلس و کار اصلی اش جمع آوری امضا است برساند تا از این طریق نمایندگان محترم مجلس این منابع را آشکار کنند و معلمان مادام العمر دعا گویشان باشند .
البته بنده ی حقیر توانستم پس از جست وجوی فراوان گنج بادآوری که قرار بود منبع مالی طرح رتبه بندی را پوشش دهد کشف کنم و این گنج چیزی نیست مگر دو بندی که در صفحه ی 21 طرح رتبه بندی حاج بابایی به صورت زیر آمده است :
( بند 5- رعايت تراكم مناسب دانش آموز در كلاس با توجه به جنسيت و محيط شهري يا روستايي مدارس به منظور استفاده حداكثر از منابع و امكانات و عوامل آموزشي. در اين رابطه در برخي مناطق تراكم كلاس بايد به تدريج بالا رفته و تعداد كلاس ها كاهش يابد.
بند 6- با رعايت موارد فوق و كاهش در تعداد كلاس ها، تعداد مدارس، تعداد معلمان و نيز عوامل اجرايي مورد نياز به عمل مي آيد. اين كاهش ظرف 5 سال بايد به تدريج و با رعايت تمامي جوانب اجرا شود تا منابع مالي حاصل از اين كاهش بتواند مبناي اجراي نظام رتبه بندي قرار گيرد).
همان گونه که شما نیز متوجه شدید وزیر سابق می خواست با افزایش تراکم دانش آموزان و کاهش تعداد معلمان و مدارس و به طور کلی تعدیل نیرو این طرح را به سرانجام برساند .
معنی اصلی مطلب این است که باید یا اعتبارات را سه برابر کند که امری محال بود یا کارکنان را به تعداد30 درصد سابق برساند و برای این کار باید مدارس و کلاس های درس رابه 30درصد مدارس فعلی می رساند و این به معنای کاهش 70 درصدی نیروی انسانی است .
شاید عزیزان بگویند وزیر فعلی هم این کار را می خواهد انجام دهد اما نباید از نظر دور داشت که در مصاحبه های گاه و بی گاه وزیر سابق و معاونینش نسبت به تعدیل نیرو در وزارت آموزش وپرورش اعتراض داشته و این اقدام را از نقاط ضعف وزیر به حساب می آورند اما بالاخره ما باید قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را ...
سوم – بنده قصد ندارم ارزش شغل معلمی را پایین بیاورم ولی واقعیت را می گویم :
کدام استاد ، استادیار ،دانشیار، یا مربی دانشگاه حاضراست در مدارس کپری تدریس کند یا برای امر تدریس به یک کانکس مراجعه کند . هیئت های علمی دانشگاه دارای دفاتر جداگانه و حتی دارای سلف سرویس جداگانه هستند ، معلمان بعضی از مدارس ایران حتی سرویس بهداشتی مجزا هم ندارند چه برسد به مزایای دیگر ؛ بهتر بود به جای شعار های پر زرق وبرق تان این مسایل را حل می کردید !
بخش سوم – مطالب این بخش را می توانید از (سازمان بازنشستگی کشوری ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، وزارت رفاه و تامین اجتماعی و وزارت آموزش و پرورش) استعلام کنید :
الف ) به نظر نگارنده هر نوع افزایش حقوق برای همه ی کارکنان دولت بدون لحاظ کردن حقوق باز نشستگان برخلاف عدالت،خلاف عقل و خلاف انسانیت و آموزه های دینی است، یعنی باید قبل از هر افزایشی در سطح رفاه کارکنان ابتدا حقوق بازنشستگان را در نظر بگیریم .
ب) فرض محال رابر این می گذاریم که دولت می توانست منابع مالی مورد نیاز طرح رتبه بندی را تامین کند ،همان گونه که مستحضرید حقوق باز نشستگی میانگین پرداختی های دو سال آخر مستخدم می باشد ، حال با اجرای طرح رتبه بندی در دستگاهی مثل وزارت آموزش و پرورش کسانی که در پایان سال 95 باز نشسته می شدند میانگین حقوق آنها ماهانه به مبلغ حدود شش میلیون تومان می رسید و کسانی که در سال های قبل بازنشسته می شدند حدود 20درصد (یک پنجم ) این حقوق را دریافت می کردند ؛ آیا این خلاف عدالت نبود که دونفر که در یک دستگاه خدمت کرده اند و هر دو شرایط یکسان داشته اند فقط به علت اینکه چند سال زودتر بازنشست شده اند این ظلم سنگین در حق شان روا داشته شود ؟
فراموش نکنیم که آمار بازنشستگان یک سال آموزش وپرورش تقریبا دو برابر تعداد پزشکان متخصص ایران و تقریبا به اندازه ی نصف اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور می باشند .
پ ) صندوق بازنشستگی کشوری ماهانه حدود 9 درصد حقوق مستخدم را کسر کرده و حدود 13درصد بقیه را از دستگاه دولتی اخذ نموده و مجموع این 22 درصد را به مدت 30 سال سرمایه گذاری کرده تا بتواند بعد از 30 سال حقوق و مزایای بازنشستگی کارکنان دولت را پوشش دهد ، اگر سن امید به زندگی در ایران 75 سال باشد به دلیل اینکه اغلب کارکنان وزارت آموزش و پرورش فارغ التحصیل دانشسرا های قدیم و مراکز تربیت معلم و دبیری می باشند در سنین کمتر از 50سالگی بازنشسته می شوند . با توجه به سن امید به زندگی، کارکنان آموزش و پرورش تقریبا به اندازه ی سال های پرداخت کسورات بازنشستگی حقوق و مزایا دریافت می کنند .
چون میزان دریافتی سازمان بازنشستگی از مجموع کسورات پرداخت شده توسط دولت و خود مستخدم تقریبا 20 درصد حقوق پرداختی می باشد و با توجه به سنوات بالای سرمایه گذاری، سازمان بازنشستگی توان پرداخت پنج برابری میزان دریافتی را دارد ، ولی اگر قانون رتبه بندی به صورتی که قبلا ادعا می شد اجرا می گردید ، کسی که در سال 95 بازنشسته می شد فقط دو سال آخر مبلغ مورد نیاز سازمان بازنشستگی را پرداخت کرده ولی 28 سال قبل از آن طبق روال گذشته پرداخت شده بود ، اما سازمان بازنشستگی باید طبق قانون میانگین دو سال آخر را به عنوان مستمری به بازنشسته پرداخت می کرد ؛ حال این اختلاف دریافتی را چه کسی باید جبران می کرد ؟
آیا با این حساب و کتاب صندوق های بازنشستگی متلاشی نمی شدند ؟
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که وزیر سابق آموزش و پرورش در دوران وزارتش، نتوانست افزایش حاصل از مسیر ارتقای شغلی سابق را در پرداختی بازنشستگان منظور کند ؛ حال باید پرسید چگونه می توانست مبلغ افزایش رتبه بندی را که رقم بسیار بالایی است در حقوق باز نشستگان منظور کند؟
ت) همان گونه که همگی اطلاع دارند کارکنان آموزش وپرورش دریافتی کمتری نسبت به برخی از دستگاه ها داشته و دریافتی بیشتری نسبت به بعضی از دستگاه های دیگرمانند: وزارت جهادکشاورزی، وزارت رفاه تعاون و غیره دارند .
درشرایط کنونی کشور و با این وضعیت اقتصادی مملکت ، کارکنانی که مبالغ کمی دریافت می کنند با نگاه به وضعیت حقوق و مزایای معلمان و مقایسه با آنها نقطه ی امید و اتکایی دارند ، که اگر قانون رتبه بندی در شرایط کنونی اجرا می شد سایر کارکنانی که حقوق شان پایین بود با مقایسه ی دریافتی خود با حقوق فرهنگیان ،و با توجه به تعداد زیاد فرهنگیان ،خشمگین شده و کنترل این گروه از کارکنان بسیار مشکل می شد و چه بسا امنیت کشور به خطر می افتاد ؛ البته با خواندن این بخش در ذهن خوانندگان مطلب زیر متبادر نشود که دولت باید برای کنترل اوضاع همیشه حقوق و مزایای فرهنگیان را پایین نگه دارد، موضوع ذکر شده فقط مربوط به شرایط اضطرار کنونی است .
بخش چهارم – این قسمت را می توانید از آقای نوید ادهم دبیرکل فعلی شورای عالی آموزش و پرورش که در تدوین قانون رتبه بندی حاج بابایی مشارکت داشته و آقای سحرخیز ، مشاور کمیسیون آموزش مجلس استعلام کنید :
حال فرض محال را بر این می گذاریم که دولت می توانست تمام منابع مورد نیاز طرح را تامین نماید ، اما نکته ی تامل برانگیز ماجرا این موضوع است که کسی از وزیر سابق نمی پرسد:
شما که می خواستید طرح رتبه بندی را اجرا کنید ملاک تان برای ارزیابی کارکنان چیست ؟
آیا فاکتورهای امتیاز آور شما قابلیت سنجش استاندارد را دارند ؟
آیا سلیقه ی فرا دستان در کسب امتیازات مربوطه دخیل نیست ؟
آیا در دستگاهی دیگر این امتیازات مورد ارزیابی قرار گرفته اند؟
و سوالات دیگر ...
حال جهت تنویر افکار عمومی فرهنگیان به بررسی این موضوع می پردازم و داوری رابه عهده ی فرهنگیان عزیز می گذارم:
در نظام رتبه بندی دکتر حاج بابایی صفحه ی 15 ملاک ارزیابی معلمان در فعالیت های چهارگانه:
1- (فرهنگی ،تربیتی )
2- (آموزسی، تخصصی ،مهارتی )
3 - (پژوهشی )
4 - (احرایی ) مورد توجه قرار گرفته است ؛ اما نکته ای که باید در این مورد به آن اشاره کنم آیتم هایی است که در این ارزیابی معیار سنجش قرار می گیرند .
به برخی از این آیتم ها که در صفحات 30تا 33 نظام رتبه بندی حاج بابایی آمده اند بدین شرح اشاره می کنم :
الف - برخی فعالیت های فرهنگی تربیتی: (تهیه و تدوین پیوست فرهنگی ،برای فعالیت های آموزشی وپرورشی ،حسب سند تحول بنیادین 0-5 امتیاز )، ( مشارکت فعال در مناسبت ها و اعیاد اسلامی و ملی 2-3 امتیاز )، ( تقید والتزام به ارزش های دینی و انقلابی ،ملی 3-5 امتیاز، اخذ حداقل امتیاز الزامی است )، (بروز لیاقت ها و شناخته شدن به عنوان الگو و تجلی الگوی رفتار متناسب با نظام جمهوری اسلامی 2-4 امتیاز )، ( مشارکت در برنامه ها ی تربیتی و فوق برنامه ،اردوهای فرهنگی ، تربیتی واجتماعی 2-4 امتیاز ) .
همان گونه که در این آیتم ها مشاهده می کنید ، بنده به عنوان معلم باید برای کسب امتیازات مربوطه همیشه یک عکاس و دوربین عکاسی همراه داشته باشم و یا باید وزارت آموزش وپرورش برای این کار همیشه به جمع آوری استشهاد محلی بپردازد .
ب) برخی فعالیت های پژوهشی : ( بازنگری در برنامه درسی و محتوای آموزشی 0-2 امتیاز )، ( تدوین استانداردهای آموزشی 2-5 امتیاز ) ، (تدوین گزارش پایان سال تحصیلی از وضعیت پیشرفت علمی ،تربیتی دانش آموزان به مدرسه وخانواده 1-3 امتیاز ) و..
همان گونه که مشاهده می کنید در این نظام تدوین برنامه درسی و استانداردها به عهده ی معلمان گذاشته شده که با توجه به وضعیت آموزش و پرورش ایران ادعایی مضحک و بی معنی است . در ضمن در کجای قانون صدور کارنامه در پایان سال به عهده ی معلمان می باشد که این نظام رتبه بندی قصد استفاده از آن را دارد .
پ ) برخی فعالیت های اجرایی : ( راه اندازی مدارس قرآنی 0-3 امتیاز ) ، ( طراحی و راه اندازی LRC ( مرکز منابع یادگیری) 0-1 امتیاز ) ، (طراحی و راه اندازی کارگاه یا آزمایشگاه یا کارگاه عمومی ،کتابخانه ،نمازخانه فضای ورزشی 1-2 امتیاز ) ، ( راه اندازی شبکه های تخصصی رایانه ای 0-2 امتیاز ) ، ( راه اندازی واحد های کار آفرینی و فناوری در مدارس 1-2 امتیاز ) ، (فعالیت در زیباسازی فضا 1-2 امتیاز) و غیره...
همان گونه که از آیتم های مورد نظر طرح در این بخش مشاهده می کنید دقیقا یک کپی پیست از وظایف اعضا ی هیئت علمی دانشگاه است با این تفاوت که دانشگاه ها هرکدام در بودجه ی عمومی کشور ردیف خاص خود را دارند و اعضا هیئت علمی می توانند با استفاده از اعتبارات داخلی دانشگاه این اقدامات را انجام دهند .
با توجه به وضعیت بودجه ای آموزش و پرورش ؛ آیا مدارس ما این اعتبارات را دارا می باشند ؟
آیا معلمان برای اخذ این امتیازات از جیب خودشان باید استفاده کنند ؟
و سوال های دیگر ....
بله دوستان !
جناب حاج بابایی می خواست این گونه رتبه بندی را اجرا نماید ؛ آیا در این رتبه بندی اعمال سلیقه ی مدیران موج نمی زند ؟
آیا وظایفی خارج از توان و امکانات معلمان بر آنان تحمیل نمی شود ؟
آیا معلمان عزیز قادرند این امتیازات را کسب کرده و از مزایای طرح استفاده کنند ؟
البته فرهنگیان عزیز حتما این مطلب را تصدیق خواهند کرد که :
خاطره ی خوشی از معیارهای سلیقه ای ندارند و قبلا مشاهده کرده اند که این معیارها در انتخاب معلم نمونه چه عواقبی دارد با این تفاوت که طرح معلمان نمونه درصد بسیار کمی را شامل می شود، ولی این طرح (رتبه بندی ) قرار بود معیشت و منزلت همه ی فرهنگیان ایران را پوشش دهد .
بخش پنجم – دوستان و فرهنگیان عزیز !
دولت قبل با رصد شرایط جامعه به این نکته رسید که در دولت بعد جایگاهی در قدرت ندارد ؛ بنابراین با تمسک به ضرب المثل معروف : ( الغريق يتشبث بکل حشيش. غريق، به هر شاخه ي خشکيده اي چنگ مي زند ( تا خود را نجات دهد) و فلسفه ی معروف خودم نباشم جهان نباشد، می خواست با اجرای طر ح هایی شرایط را برهم زده و دولت بعد از خود را از حیز انتفاع ساقط کرده یا حداقل آن را ناتوان جلوه دهد و مقداری از اجرای این پروژه برعهده ی آقای حاج بابایی قرار گرفت ؛ در زیر به بعضی از طرح های دولت قبل جهت اجرای پروژه ی مورد نظر( ایجاد مشکل برای دولت بعدی ) اشاره می کنم :
الف – اجرای بروژه ی استخدام دولتی بیش از پانصد هزار نفری ( طرح مهر آفرین ) در انتهای دولت قبل .
ب - ایجاد اختلاف بین دولت بعد از خود و نهاد های دیگر مانند ( صدا وسیما و آستان قدس رضوی) با واگذاری ناگهانی مکان نمایشگاه بین المللی به صدا و سیما و....
پ – ایجاد تنش در روابط بین جمهوری اسلامی و دولت های دیگر .
ت – قصد اجرای پروژه ی نظام رتبه بندی در اواخر دولت قبل .
دولت قبل با درک وضعیت اقتصادی مملکت با اجرای پروؤه هایی مانند: پروژه ی استخدام دولتی (مهر آفرین ) ، نظام رتبه بندی معلمان نیت شومی را به اجرا می گذاشت .
دولت قبل از وضعیت اقتصادی مملکت آگاه بود و می دانست اگر دولت بخواهد این پروژه ها را اجرا کند شرایط اقتصادی مملکت به گونه ای است که دولت توان ادامه ی آن را نداشت و با اجرای آن دولت کاملا ورشکسته می شد و اگر دولت آن پروژه ها را اجرا نمی کرد با ایجاد انتظارات غیر منطقی برای افراد ذی نفع آنها را در مقابل دولت قرار می داد و در صورت بروز هریک از این دو سناریو ،خود را موفق می دید .
آری دوستان !
طرح رتبه بندی حاج بابایی بخشی از پروژه ی تضعیف دولت بود نه طرحی برای ارتقا معیشت ومنزلت معلمان ، البته دکتر حاج بابایی فردی است مانند دیگر افراد جامعه و به تنهایی خطری برای جامعه محسوب نمی شود .
ترس بنده برای زمانی است که امثال دکتر حاج بابایی در مدار اعمال قدرت قرار بگیرند و بخواهند افکارشان را در دایره ی تصمیم گیری های کلان محور امور قرار دهند .
هر وقت به امثال دکتر حاج بابایی نگاه می کنم یاد عمال کلیسا در قرون وسطی و عصر روشنگری و یاد آن نامه ی معروف و منسوب به ویکتور هوگو نویسنده ی بزرگ فرانسوی که در جایگاه نماینده ی مجلس فرانسه در اواخر قرن 18 قرار داشت می افتم ....
دربخشی از نامه ی ویکتور هوگو آمده است :
{ ...می خواهم به شما عمال کلیسا بگویم این قانون شماست و من به شما اطمینان ندارم؛ تعلیم دادن مانند ساختمان ساختن است، و من از آنچه شما می سازید که همه باید برده و بنده ی شما باشند بیم داشته و بیزارم… این قانون نقاب بر چهره دارد، چیزی می گویید، اما کاری دیگر می کنید، آزادی می گویید، اما بندگی می دهید….این رسم دیرین شماست که زنجیر به گردن می گذارید و می گویید آزادی است، عذاب می کنید و می گویید عفو عمومی ا ست …. }
و در پایان آقای دکتر حاج بابایی به قول شاعر :
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را ورق و دفتر و دیوانی است
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
« رامین زندنیا » از فعالان صنفی سنندجی به همراه همسر شان « پروین محمدی » امروز به قید وثیقه از زندان آزاد شدند.
این معلم سنندجی روز پنج شنبه 23 مهر ماه سال جاری به همراه همسر و فرزند خردسالش در شهر سقز بازداشت شدند.
در حال حاضر ، علیرضا هاشمی سنجانی ، دبیر کل سازمان معلمان ایران ؛ علی اکبر باغانی ، نائب رئیس کانون صنفی معلمان ایران ؛ اسماعیل عبدی ، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران ؛ محمود بهشتی لنگرودی و رسول بداقی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران در زندان به سر می برند.
پایان پیام /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه گزارش / به مناسبت 13 آبان ، روز دانش آموز ؛ گفت گویی را خبرگزاری جمهوری اسلامی با مدیر سایت سخن معلم انجام داد که با کمی تاخیر منتشر می شود .
گروه اخبار /
نماینده سابق مردم در مجلس شورای اسلامی گفت: هر نماینده ای قطعا از تخصص کافی برخوردار نیست و مجمع فرهنگیان در خراسان شمالی می تواند با فعالیت خوبی که داشته باشد؛ نماینده واقعی صدای فرهنگیان برای توسعه آموزش و پرورش و حل مشکلات فرهنگیان باشد که در این صورت هیچ نماینده ای نمی تواند از این حزب عبور کند.
محمد مهدی شهریاری در دیدار با اعضای حزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در خراسان شمالی افزود: فعالیت حزبی در حاط حاضر جهاد بزرگی است به خصوص که در حال حاضر احزاب تنها در زمان تبلیغات های انتخاباتی فعال می شوند و قصد پیگیری مطالبات مردم را که در چارچوب احزاب بیان می کنند را ندارند.
وی ادامه داد: اعضای احزاب بدانند با فعالیت پیگیر و کارجمعی است که می توانند از قدرت واقعی حزبی برخوردار شوند و می توانند در راستای اهداف خود به یک کارگروه قوی برای مشورت مجلس ، دولت و دیگر ارکان نظام باشند.
همچنین در این دیدار دبیرحزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در خراسان شمالی، تاریخچه کوتاهی از تشکیل حزب در سال 1382 توسط جناب آقای کمیجانی در سطح کشور و شروع به فعالیتش از شهریور 1392 در خراسان شمالی بیان کرد.
علی قلی زاده گفت: حزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، شاخه خراسان شمالی در راستای حضور فعال در عرصه انتخابات مجلس دهم برای اسفند ماه 94 مطابق نظر اعضای این حزب در خراسان شمالی از مدتها پیش اعلام کرده است که به دیدار کاندیداهای احتمالی برای انتخابات پیش رو بروند.
وی ادامه داد: ما معتقدیم از ظرفیت های قانونی حزب پیش از ثبت نام توسط وزارت کشور از کاندیداها ، می توانیم با دیدار نحوه حضور و حمایت خود را از کاندیداهای احتمالی بررسی کرده و شور و شوق حضور مردم را در عرصه انتخابات فراهم کنیم.
قلی زاده این دیدارها را مطابق "روش دیدار واحد با کاندیداهای احتمالی" عنوان کرد که به صورت یک روش واحد برای همه کاندیدهاهای احتمالی اصلاح طلب در نظر گرفته شده است و حتی سوالات از این افراد برای همه مشتر ک می باشد.
وی همچنان خاطر نشان کرد: حزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در خراسان شمالی این فعالیت ها و حمایت ها از کاندیداهای احتمالی را از سوی کمیته انتخابات حزب خواهد داشت ولی پس از نظر مشترک شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب این استان، مثل دیگر احزاب اصلاح طلب از این رای حمایت خواهد کرد.
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی یکی از احزاب اصلاح طلب است که مطابق اساسنامه خود عضویت همه فرهنگیان و دوستداران تعلیم و تربیت را در بر می گیرد.
پایگاه خبری مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در خراسان شمالی
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
مرحوم صمد بهرنگی از جمله چهره های شاخص و ارزنده ای است که در دوران سیاه و خفقان ستم شاهی به ویژه در دهه های سی و چهل در عرصه ی فرهنگ و ادب و قصه نویسی و نقد و ارزیابی و مبارزه ی فرهنگی با سیاهی ها و ظلم و بی عدالتی طاغوت و استبداد و استعمار، خوش درخشید و نقش به سزایی را ایفاء نمود.
بهرنگی با نام های مستعار گوناگون منجمله « چنگیز مرآتی، صاد.، بهرنگ » پیرامون موضوعات حاد و مهم فرهنگی، ادبی، شعر، سینما، تئاتر و غیره ، مطالب تحقیقی و مدققانه و منتقدانه به رشته ی تحریر درآورد.
« کوراغلو »، « کچل کفترباز » و « ماهی سیاه کوچولوی » او و سایر نوشته ها و تکلمه هایش سراسر، درد و رنج و غصه و محنت و فقر و فاصله و نیز مبارزه با فئودالیته، سرواژی، ماشینیسم افراطی، بهره کشی و لوس و ننربازی و تحمیل اشرافیت را به تصویر کشیده و از دست شعر او و نویسندگان دربار، بی حال و بی عار، خودفروخته ، اشراف زده و آهسته برو، آهسته بیا .... و قرص مسکن و خواب آور و تحمیق توده ها، سخت نالید و پته ی همگی را به روی آب ریخت.
زرخریده ها و تن پروران و دستگاه ظلم و اجحاف پهلوی و ساواک نتوانستند در برابرش مقاومت کنند ، سرانجام با بایکوت وی و بی لطفی به آثار نادرش و دسیسه ای نهایی او را در رود ارس خفه و به شهادت رساندند.
از همه ی اینها بدتر و دردناک تر این که، او را مخرب، ناراحت و کمونیست و ضد مذهب معرفی و آگراندیسمان کردند! و حال آن که چکامه و مقتل گونه ای از صمد به جا مانده که در رثای حقانیت و مظلومیت و شهادت غریبانه ی امام حسین (ع) به خانه ی قلم کشیده شده و چنان خونبارش از چشم و دل بهرنگی فقید تراویده است.
قهرمان مقاله ی ما، شهید « صمد بهرنگی » در ارزیابی و تحلیل و تفسیر و تاویل مشروطه و قبل و بعد آن به سعی و تلاش پرداخت و از جوزمستفرنگ ها و انقلابی نمایان سر در آخور انگلستان و چوخ بختیاری ها و به اصطلاح بوقلمون صفتان و دیوهای در چهره پری نوشت و به زحمات ستارخان و باقرخان و دو سید بزرگوار سید عبدالله بهبهانی و طباطبایی و ثقة الاسلام و شهادت مظلومانه ی آنان اشاره نمود و از میوه چینان انقلاب و نهضت مشروطه و پس از آن سخت نالید انتقاد نمود.
از نوشته های اوست که « .... باید دانست که محمد علی میرزا از همان ولیعهدی صددرصد آلت دست دولت تزاری روس بود و شاپشال معلم روسی او، او را چون عروسک خیمه شب بازی در دست می چرخاند. » پیرامون عوام فریبی های آن مستبد و جانی بالفطره چنین یاد می کند « ولیعهد با این همه ظلم و فساد کاری سخت تظاهر به دین داری می کرد. روز عاشورای محرم تکیه بر پا می کرد و شب عاشورا پابرهنه به کوچه ها می افتاد و چنان که رسم مردم تبریز است در چهل و یک مسجد شمع روشن می کرد و مرتب کتاب های دینی به چاپ می رساند.»
صمد بهرنگی چگونه مخالف مذهب و به اصطلاح کمونیست بود که نام هشتمین امام معصوم حضرت ثامن الحجج را با ادب و احترام تمام و اخلاص و صداقت ادا می نماید و در بررسی و ارزیابی سیر علم و دین و دانش و حکمت در جهان به دوران شکوفایی علم و تحقیق و اندیشه و فکر اسلام و مسلمانان و تاثیرگذاری به اروپا و رنسانس پرداخته و همه جا افسوس می خورد و از درد به خود می پیچد که چرا چرخه ی علم و ترقی مسلمین متوقف گشت و اروپا گوی سبقت را ربود و حاصل مبارزه با انگیزیسیون و تفتیش عقاید عصر قرون وسطی و اسکولاستیک، استعمار آمریکا و اروپائیان و صهیونیست ها و حزب نازی آلمان و تزاریسم و خاندان رومانف و تزارها و وطن فروشان و روشنفکرنمایان و غرب گرایان و حکومت شاهنشاهی شد!؟
آنچه صمد را آزار می داد و بدان انتقاد می کرد وجود خرافات، طالع بینی، سحر و جادو در اروپا و در میان مردم و سوزاندن امثال برونو و قتل گالیله و با گیوتین به جان آزادگان و مبارزان و نواندیشان و انقلابیون افتادن بود.
بهرنگی به کتاب ارزشمند تاریخ آزادی فکری و نظرات پیرروسو و دیگران اشاره می نمود و از قول پرفسور آلبرت بایر استاد دانشگاه پاریس می نویسد: « دادگاه تفتیش عقاید ( وابسته به کلیسای رم ) برای اقرار گرفتن از متهمین به شکنجه های مرگ باری دست می زد. آنها را بر ورقه های سیم خاردار می خواباند یا آنها را آن قدر از ارتفاع بلند به زمین ساقط می کرد که از بین بروند... حتی کودکان را وادار به شهادت علیه پدر و مادر خود می کردند.....»
مرحوم بهرنگی از دست ادبیات چی های قلابی و تحریف گر و بی عار و درد، سخت عاصی بود " فلان شاعر که دو سه روزی بیشتر نیست در خط شعر افتاده و هرگز در پیچ و خم چرخ سپهر گردون چنان که افتد و دانی گرفتار نیامده، یک دفعه می بینی که تریاکی از آب درآمده و روز و شبش در میخانه ها می گذرد، که چه ؟ یعنی :
ای جماعت هنر نشناس و عاصی، بدانید و آگاه باشید که من شاعر خیلی روشنفکری هستم و دارم از یاس و حرمان و شکست منفجر می شوم. عرق می خورم و تریاک می کشم که منفجر نشوم. شما باید قدر بی قدر مرا بدانید که قلبم از گل نازک تر است و زود قهر می کنم."
بهرنگی در مورد ادبیات کودکان، کلی حرف دارد و می نویسد:
« دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به تبلیغ و تلقین نصایح خشک و بی برو برگرد، نظافت دست و پا و بدن، اطاعت از پدر و مادر، حرف شنوی از بزرگان ، سر و صدا نکردن در حضور مهمان، سحر خیز باش تا کامروا باشی، بخند تا دنیا به رویت بخندد، دستگیری از بینوایان به سبک و سیاق بنگاه های خیریه و مسائلی از این قبیل که نتیجه ی کلی و نهایی همه ی این ها بی خبر ماندن کودکان از مسائل بزرگ و حاد و حیاتی محیط زندگی است. چرا باید در حالی که برادر بزرگ دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده کودک را در پیله ای از خوشبختی و شادی و امید بی اساس خفه کنیم؟
بچه را باید از عوامل امیدوارکننده ی الکی و سست بنیاد ناامید کرد و بعد امید دگرگونه ای بر پایه ی شناخت واقعیت های اجتماعی و مبارزه با آنها را جای آن امید اولی گذاشت. آیا کودک غیر از یاد گرفتن نظافت و اطاعت از بزرگان و حرف شنوی از آموزگار (کدام آموزگار ؟) و ادب (کدام ادب؟ ادبی که زورمندان و طبقه ی غالب و مرفه حامی و مبلغ آن است؟) چیز دیگری لازم ندارد؟
آیا نباید به کودک بگوییم که در مملکت تو هستند بچه هایی که رنگ گوشت و حتی پنیر را ماه به ماه و سال به سال نمی بینند؟ چرا که عده ی قلیلی دلشان می خواهد همیشه غاز سرخ شده در شراب سر سفره شان باشد.
آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف مردم جهان گرسنه اند و چرا گرسنه شده اند و راه برانداختن گرسنگی چیست؟ آیا نباید درک علمی و درستی از تاریخ و تحول و تکامل اجتماعات انسانی به کودک بدهیم؟ چرا باید بچه های شسته رفته و بی لک و پیس و بی سر و صدا و مطیع تربیت کنیم؟ چرا می گوییم دروغ گویی بد است؟ چرا می گوییم دزدی بد است؟ چرا می گوییم اطاعت از پدر و مادر پسندیده است؟
چرا نمی آییم ریشه های پیدایش و رواج و رشد دروغگویی و دزدی را برای بچه ها روشن کنیم؟
کودکان را می آموزیم که راستگو باشند در حالی که زمان، زمانی است که چشم راست به چشم چپ دروغ می گوید و برادر از برادر در شک است و اگر راست آن را در دل دارد بر زبان بیاورد، چه بسا که از بعضی درد سرها رهایی نخواهد داشت.
آیا اطاعت از آموزگار و پدر و مادری ناباب و نفس پرست که هدف شان فقط راحت زیستن و هر چه بیشتر بی دردسر روزگار گذراندن و هر چه بیشتر پول در آوردن است، کار پسندیده ای است ؟
چرا دستگیری از بینوایان را تبلیغ می کنیم و هرگز نمی گوییم که چگونه آن یکی بینوا شد و این یکی توانگر که سینه جلو دهد و سهم بسیار ناچیزی از ثروت خود را به آن بابای بینوا بدهد و منت سرش بگذارد که آری من مردی خیر و نیکوکارم و همیشه از آدم های بیچاره و بدبختی مثل تو دستگیری می کنم، البته این هم محض رضای خداست و الا تو خودت آدم نیستی !
بهرنگی معتقد بود که «.... باید جهان بینی علمی و دقیقی به بچه داد، معیاری به او داد که بتواند مسائل گوناگون اخلاقی و اجتماعی را در شرایط و موقعیت های دگرگون شونده ی دائمی و گوناگون اجتماعی ارزیابی کند....»
در پایان شایسته و بایسته است متذکر این نکته شویم که با عنایت به اشراف و جامعیت تاریخی، فکری و فرهنگی و هنری جناب بهرنگی، دست اندرکاران امور فرهنگی و هنری و ادبی کشور به ویژه آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران، از یادداشت ها و نظرات و پیشنهادات مفید و ارزنده ی آن زنده یاد در منشور مانفیست های راهبردی و به خصوص ادبیات و فرهنگ و تمدن کمال بهره برداری را نموده و از آن باقیات صالحات و میراث ادبی و حتی اجتماعی سیاسی مرحوم صمد بهرنگی، خوشه چیده و نگذارند آن تجربیات که با خون دل و جان وی فراهم و انباشته شده و به یادگار مانده در کنار جسد او در خاک پوسیده گردد.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
رفتارشناسی مردم ایران و جامعه آن ما را به اصلی نانوشته و البته اسف بار می رساند :
" اگر 100 تا خوبی کنی و یک بدی ؛ مردم آن یک بدی را می بینند و اگر 100 تا بدی کنی و یک خوبی ، مردم ما " آن یک خوبی " را می بینند ؟!
آیا ناسپاسی و قدرناشناسی ، فرهنگی رایج در میان مردم ما شده است ؟
چه زمانی عذرخواهی و فرهنگ پذیرش عذرخواهی در میان ما نهادینه می شود ؟
فراموش نکنیم راه پر سنگلاخ دموکراسی و رسیدن به یک جامعه سالم ار همین مسائل به ظاهر ساده می گذرد ...
یادداشتی از « مهران مدیری » تقدیم شما می شود .