ایجاد شناخت و بالا رفتن آگاهی های سیاسی و اجتماعی، لازمه ی هر حرکت و فعالیتی می باشد. معلمان به عنوان یک صنف، جهت برخورداری از یک زندگی مناسب تر ضمن تشخیص درست نیازها می بایست با مسائل معیشتی و شغلی خویش آشنا شوند و بدانند حقوقشان چیست و مطالباتشان کدام است. سپس با درک واقع بینانه از شرایط جامعه، برنامه ریزی و فعالیت نمایند.
این آگاهی بخشی و تحلیل وضعیت بدون یک تلاش گسترده فرهنگی تقریبا غیرممکن خواهد بود ؛ پس منطقی است در حوزه پویش صنفی نوع خاصی از بینش و رفتار از خود نشان دهند که ضمن تأکید بر هویت صنفی و پیگیری منافع مشترک بر گفت و گو، عقلانیت و روش های مدنی استوار باشد.
حال که معلمان با توجه به تغییر نسبی شرایط کشور در جست و جوی شکل های تازه ای از پویش صنفی – مدنی هستند می توانند با فرهنگ سازی و الگوپردازی مناسب در رفتارهای جمعی، خود را به عنوان یک نیروی اثرگذار در ساخت اجتماعی معرفی کنند. (در این صورت گزینه ی مطلوب آنها برای وزارت در مجلس رأی می آورد)
برای رسیدن به این جایگاه ضرورت دارد مفاهیم جدیدی را به عرصه ی فعالیت های صنفی – مدنی وارد سازند که بتواند آنها را از حالت انفعال سال های اخیر خارج کرده و به سمت تحرک و پویایی سوق دهد.
در بحث تشکل پذیری از نظر فرهنگ شناسی فرض می گیریم:
الف- وضعیت موجود از نظر معیشت، منزلت و معرفت مطلوب نیست
ب- بهتر شدن وضعیت خود به خودی نیست
پ- فرهنگ سازی و سازماندهی می خواهد
در ادبیات و گفتمان سیاسی کشورمان، یک جمله ی کلیشه ای مدام تکرار شده است که «من عضو هیچ گروه، دسته، حزب یا سازمانی نیستم» شگفت اینکه بیان مفهوم فوق در میان مسئولان نسبت به بقیه اقشار پررنگ تر و عمیق تر می باشد.
این تفکر حکایت از عدم توسعه یافتگی و نگرش منفی به « تحزب و تشکل » می باشد. می توان با فرهنگ سازی این نگاه منفی را تغییر داد و به کمک آموزش به معنای وسیع کلمه در ابعاد مثبت تقویت نمود و با استناد به تجربه موفق کشورهای پیشرفته استدلال نمود که سیستم حزبی یکی از روش های سالم برخورد با اندیشه ها، روش ها و برنامه های مختلف در یک جامعه ی رو به توسعه است.
همچنین در یک سیستم چند حزبی، اصل پاسخگویی به معنای متعهد بودن افراد، سازمان ها و مراکز تصمیم گیری در مقابل اظهار نظر ها و عملکردهای خود، تسهیل و تقویت می شود. مطالعه تاریخ کشورهای توسعه یافته به روشنی نشان می دهد که برخی احزاب در اروپا قدمت دویست ساله دارند این درحالی است که یک حزب با سابقه بیست سال فعالیت رسمی و قانونی در کشور ما یافت نمی شود.
در خصوص معلمان باید متذکر شد که سابقه فعالیت تشکل های صنفی – مدنی آنان از چند سال تجاوز نمی کند. که فعلا دوران آغازین آزمون و خطا را می گذرانند و تا رسیدن به مرز پختگی و انباشت تجربه، راه طولانی در پیش دارند، مضافا به اینکه مشکلات و موانع متعددی بر سر راه فعالیت آنها وجود دارد از جمله:
1- فقدان تجربه در فعالیت تشکیلاتی : کمتر کتاب یا مقاله ای از مبارزات و پویش های فرهنگیان در نیم قرن اخیر می توان پیدا نمود.
2- نداشتن مکان مناسب جهت تشکیل جلسات و گردهمایی ها: بیشتر جلسات آنها در منازل یا پارک ها برگزار می شود. این در حالی است که سالن اجتماعات اکثر مدارس و ادارات خالی و بلااستفاده مانده است.
3- نبود نشریه و تریبون برای آگاهی بخشی، اطلاع رسانی و انعکاس مواضع: در نشریه نگاه متعلق به وزارت آموزش و پرورش مسائل صنفی و معیشتی معلمان جایگاهی ندارد.
4- عدم حمایت مسئولان از نهادهای مدنی : در باور اینها ، نهادهای مدنی به عنوان مزاحم بخش اداری و به منزله یک رقیب محسوب می شوند. این قبیل مدیران بعضا با امنیتی کردن فعالیت ها، برای تشکل ها و معلمان مشکل سازی هم می نمایند. (به طور استثنا در دولت اصلاحات تصمیم وزارت کشور در تخصیص یارانه احزاب و حمایت از نهادها مدنی قابل تحسین می باشد.)
توصیه می شود در دولت تدبیر و امید که با شعار تغییر بر سر کار آمده، مدیران آموزش و پرورش جهت اصلاح نگرش غلط قبلی، جایگاه تشکل های صنفی سیاسی را به عنوان نمایندگان معلمان به رسمیت بشناسند و نظارت این نهادها را بر عملکرد و تصمیمات خود جهت اصلاح و بهبود امور بپذیرند. به عبارت گویاتر ، تشکل ستیزی را به تشکل پذیری تبدیل نمایند.
5- وجود موانع سیاسی و قضایی: مشکل اخیر در 8 سال دولت های نهم و دهم ، هزینه فعالیت را افزایش و انگیزه معلمان را بر هرگونه فعالیت و حرکتی کاهش داد. به همین سبب و بنابه شرایط اجتماعی سیاسی، تحرکات و پویش معلمان با نوسانات زیاد همراه شد. هنگامی که فضای جامعه به طور نسبی باز می شد آنان در جهت پیگیری مطالبات انباشته شده ، دست به تحرک و فعالیت می زدند اما به دلیل کمبود تجربه تاریخی گاهی حرکت و تصمیماتشان تند شده و شتاب می کرفت، به گونه ای که توقعات و انتظارات آنها در ظرف پاسخگویی دولت نمی گنجید. متعاقب آن چون خواسته ها و مطالبات مذکور تحقق پیدا نمی کرد انفعال و سکون بر آنها حکم فرما شد.
برای اجتناب از این وضعیت، باید در هر مرحله از پویش صنفی، اصل ( چقدر و تا کجا – فعالیت در چهارچوب تشکل نه عبور از آنها ) مدنظر قرار گیرد ؛ رعایت این اصول باعث می شود اولا از توقعات و خواسته های حداکثری ممانعت شود ثانیا با دست یابی به بخشی از مطالبات، نشاط و شجاعت مدنی به جای یأس و محافظه کاری بنشیند. ثالثاً تشکل ها این فرصت را می یابند تا با عضوگیری و سازماندهی مجدد، خود را تقویت نموده و با قدرت بیشتری در صحنه فعالیت حاضر شود.
تجربه ی تاریخی ملت ها نشان داده است که محقق ساختن هر هدف اجتماعی، مرهون یک تلاش جمعی « سازمان یافته و برنامه ریزی شده » می باشد. در این مرحله یک نهاد صنفی، گفتمان سازی را یکی از عرصه ها ی اصلی کار و فعالیت صنفی می یابد و تلاش برای عمومی کردن گفتمان تشکل یابی مشارکتی را هدف اصلی خود می پندارد و از این طریق اعضای خود را در تصمیم گیری های صنفی –مدنی به مشارکت فعال وادار می سازد.
از نظر فرهنگی ، پیش نیاز رسیدن به این هدف کسب خودآگاهی صنفی و باور کردن خویش است. خویش فعال، آزادی طلب، عدالت خواه و رفاه جو.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان