صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گفت و گو با دکتر محمدعلی نجفی ؛ وزیر سابق آموزش و پرورش

آسيب‌شناسي تربيت ديني

آسیب شناسی تربیت دینی

در دهه 80 شمسي قرار بود همايشي درباره آسيب‌شناسي تربيت ديني در آموزش و پرورش تشكيل شود. در آستانه تشكيل اين همايش با عده‌اي از صاحب نظران اين عرصه گفت‌وگوهايي ترتيب داده شد. از آنجا كه مطالب اين گفت‌وگوها از اهميت زيادي برخوردار است ؛ سعي داريم گزينش يا كامل اين گفت‌وگو را كه در سايت شوراي ملي آموزش و پرورش آمده به هم وطنان و به‌ويژه خوانندگان چشم‌انداز ايران تقديم كنيم. باشد كه به سرنوشت بيش از 11 ميليون دانش‌آموز بيش از اين توجه شود.

در اين شماره گفت‌وگوي آقاي دكتر علي‌محمد حاضري با دكتر محمدعلي نجفي وزير اسبق آموزش و پرورش را مي‌آوريم.

* مستحضر هستيد كه همايشي باعنوان «آسيب‌شناسي تربيت ديني در آموزش و پرورش» در حال برگزاري است و يكي از برنامه‌هايي كه در آن پيش‌بيني شده اين است كه با كساني‌ كه در سال‌هاي گذشته مسئوليت و نقشي در فعاليت‌هاي تعليم و تربيت و آموزش و پرورش كشور داشته‌اند، در مورد كاستي‌ها و ضعف‌هاي دستگاه تعليم و تربيت در حوزه تربيت ديني مصاحبه‌هايي انجام بشود و سعي شود كه تحليل خود آنها و علت‌هايي را كه براي كمبودها احتمالاً، تشخيص مي‌دهند از آنها بشنويم.

جنابعالي يكي از كساني هستيد كه به خصوص در بحث‌هاي مربوط به تغيير نظام در دوره جناب آقاي اكرمي نقش فعالي به‌عهده داشتيد و از چهره‌هاي شاخص ستاد تغيير نظام بوديد؛ بعد از پايان كار اين شورا و تصميماتي كه اتخاذ كرد نيز به‌عنوان وزير آموزش و پرورش عملاً مجري همان سياست‌ها و تصميماتي شديد كه از قبل به عنوان عضو ستاد به آنها دسترسي پيدا كرده بوديد. لطفاً به‌عنوان يك صاحب نظر و دست‌اندركار در حوزه تعليم و تربيت ديني، بفرماييد تا چه اندازه فعاليت‌ها و اقدامات انجام شده را با توفيق همراه مي‌دانيد و اگر كاستي وجود دارد شما حجم و ميزان آن را تا چه حدود مي ‌دانيد؟


 - در اينكه توفيق زيادي نداشتيم يا احتمالاً توفيقات ما كم بوده ظاهراً اتفاق‌نظر وجود دارد. حتي برگزاري همايشي كه شما به آن اشاره كرديد خودش يك نشانه و دالي است بر اينكه به هر حال در حوزه دست يابي به اهداف با كاستي‌هاي جدي مواجه بوده‌ايم اما صرف اعتراف يا توجه به اين عدم توفيق چيزي را روشن نمي‌كند. مسئله مهم اين است كه بررسي كنيم و ببينيم چرا چنين پديده اي به وجود آمده است.

به نظر بنده، بررسي اين مسئله، مهم و كليدي است و شما بايستي در اين همايش به آن بپردازيد. من كه در طول سال‌هاي نسبتاً طولاني در اين ارتباط مسئوليت مستقيم يا مسئوليت‌هاي جانبي داشتم، ريشه موضوع را در اين مي‌‌دانم كه امور تربيتي كه عملاً بايد متكفل امر تربيت ديني در آموزش و پرورش ‌باشد در آن زمان بيشتر به مسائل سياسي ـ گزينشي و نه لزوماً تربيتي به معناي اعم آن مي‌پرداخت.

منظور اين است كه امور تربيتي بيشتر نقش چشم و گوش وزارت آموزش و پرورش و ساير دستگاه‌هاي اجرايي را به عهده گرفت تا تربيت (ديني) و اصلاح رفتار و مواضع فكري دانش‌آموزان.

امور تربيتي مدارس يكي از منابع مهم گزينش وزارت فرهنگ و آموزش‌عالي در امر كنكور بود كه به آنها مراجعه مي شد.

در حقيقت به جاي اين كه امور تربيتي همّ خود را معطوف تربيت ديني دانش‌آموزان بكند بيشتر نقش گزارشگر يا بايگان عملكرد ديني و تربيتي دانش‌آموزان را عهده دار بود.

به هر حال اين نقش با آن نقشي‌كه در ابتدا تعريف مي‌شد، يك تفاوت‌هايي داشت و طبيعي است كه به نتايج و دستاوردهاي مطلوب هم نرسيد. البته در اينكه مجموعه كساني‌كه از ابتداي انقلاب در امور تربيتي جمع شدند اكثراً افرادي زبده، مستعد و علاقه‌مند به نظام و متعهد به اخلاق و فرهنگ ديني بودند هيچ ترديدي نيست. اگر ما انتقادات و اشكالاتي مطرح مي‌كنيم از باب اين نيست كه آنان خداي ناكرده سوءنيت داشتند يا به اصطلاح آدم‌هاي درستي نبودند.

بحث اين است كه اين نيت و اين هدف خير توسط كساني كه با دلبستگي و علاقه‌مندي هم وارد شده بودند با چه روش‌هايي و با چه دانش و شناختي پي گرفته شده است.

بنابراين اگر اشكال و ايرادي هم وجود داشته باشد به نظر من در روش و فقدان توان كارشناسي و علمي بوده است. به هر حال اين دوستان درك درست و جامعي از اهداف تربيتي و شيوه‌هاي تربيت ديني به معناي عام آن و تربيت به معناي خاصش نداشتند و اين مسئله باعث شد كه يك نوع شكاف نسبتاً عجيبي در بدنه آموزش و پرورش ايجاد شود. يعني مسئولان امور تربيتي يا كسي‌كه به‌عنوان نماينده امور تربيتي در مدرسه بودند فاصله عظيمي با مدير مدرسه و با بقيه معلمين مدرسه و نهايتاً دانش‌آموزان پيدا كردند. در حالي كه اگر قرار بود تربيت ديني در مدرسه صورت بگيرد بايد اين تيم و اين جمع با هم، چنين هدفي را دنبال مي‌كردند؛ اما مربي تربيتي يك طرف قرار گرفت و بقيه هم يك جريانِ احتمالاً رقيب در مقابل او قرار گرفتند و همه مراقب هم و تا حدودي اخلال‌گر در كار يكديگر شدند.

خلاصه روشن بود كه اين‌بار با اين شكاف به سرمنزل نمي‌رسيد و اين فاصله روي سوژه تربيت، يعني دانش‌آموز، اثر منفي خود را قطعاً مي‌گذاشت. حالا اين شكاف و اين فاصله و اين ناهماهنگي كه اشاره كردم تنها در مورد فضاي حاكم بر مدرسه است ولي بايد اين را هم اضافه بكنيم كه دانش‌آموز بعضاً با شكاف بزرگي بين آنچه مدرسه مي‌خواست و آنچه خانواده‌اش مي‌خواست نيز مواجه بود. يعني ممكن بود اصلاً انتظارات تربيتي كه خانواده ها داشتند با آنچه كه مدرسه مي‌خواست هماهنگ نباشد و تقريباً تلاشي هم صورت نمي‌گرفت كه اين تيم مدرسه در تعامل با خانواده به هماهنگي و همسازي برسد.

حالا ، نه‌تنها تعامل با خانواده نبود بلكه درون خود مدرسه هم، با چنين شكاف عظيمي كه وجود داشت، اين تعامل برقرار نبود. آن وقت در حقيقت دانش‌آموزاني كه سوژه‌هاي تربيتي ما بودند در ميان اين دو شكاف عمده ـ شكاف بين خانواده و مدرسه و شكاف بين بخشي از مدرسه با بخشي ديگر از مدرسه ـ معلوم بود كه سردرگم مي‌مانند و احتمالاً هم تحت‌تأثير آن جوّ غالب كه در حقيقت در مقابل امور تربيتي و در تعارض با انتظارات و اهداف آن بود قرار بگيرند. اين وضعي بود كه عملاً كارشناسان و مسئولان امور تربيتي را به‌عنوان يك جريان منزوي شده يا يك جريان منفك و منفعل از كل پروسه تعليم و تربيت معرفي مي كرد.


* سؤال ديگري مطرح است، با توجه به بروز علائمي از ضعف يا كاستي‌هاي كاركرد امور تربيتي كه در همان سال‌هاي اول انقلاب به ويژه در دوره قبل از آقاي دكتر اكرمي ظاهر شد، بحث تغيير نظام آموزش و پرورش و اين كه امور تربيتي به‌عنوان يك جزء حاشيه‌اي از كل جريان آموزش و پرورش نمي‌تواند زياد موفق باشد، مطرح شد. آقاي دكتر اكرمي هم در برنامه‌اي كه براي اخذ رأي اعتماد به مجلس داد اين بحث را جزو اهدافش مطرح كرد. انتظار مجلس و فضاي جامعه هم به‌گونه‌اي بود كه نيازمند و مشتاق چنين امري بود و اين را به‌عنوان مزيّت كار آقاي دكتر اكرمي ارزيابي كرد و شايد يكي از دلائل رأي نسبتاً خوبي هم كه به آقاي اكرمي دادند همين باشد.

به هر حال بعد از اين كه آقاي اكرمي وزير شدند، حالا دقيق يادم نيست، شايد يكي دو سالي هم از كار ايشان گذشت، بالاخره بحث تغيير نظام جدي شد و يك شورايي به نام «شوراي تغيير بنيادي نظام آموزش و پرورش» تشكيل شد. آنهايي كه در جريان كار اين شورا و مباحث و مذاكرات آن قرار داشتند مي‌دانند كه شورا در يك نگاه كلي به دو جناح يا دو تركيب نسبتاً متفاوت تقسيم مي‌شد. عده‌اي از افراد و اعضاي شورا كساني بودند كه بيشتر دغدغه مباحث تربيت ديني داشتند و مأموريت تزكيه و به‌اصطلاح مزكّي‌كردن دانش آموزان را به‌عنوان هدف اصلي آموزش و پرورش مي‌شناختند و از تغيير نظام، بيشتر، اصلاح جهت‌گيري و عملكرد وزارت آموزش و پرورش را مورد توجه قرار مي‌دادند؛ اما جريان ديگري كه نوعاً از كارشناسان بدنه وزارت آموزش و پرورش و بعضاً هم از صاحب نظران دانشگاهي و مرتبط با امور تعليم و تربيت بود، خيلي در اين وجه توجهي نشان نمي‌دادند، بلكه بيشتر بحث‌هاي ساختار و تشكيلات آموزش و پرورش، موانع و مشكلات اجرايي آن، سلسله مراتب و يا مقاطع تحصيلي موجود را مورد نظر داشتند. به هرحال يك چنين فاصله‌اي در اين شورا احساس مي‌شد.

حالا تحليل من اين است كه بعد از اينكه مسئوليت وزارت به شما رسيد درواقع از مجموعه مباحثي كه در اين شورا صورت گرفته بود و تركيب و جناحي كه در آنجا موجود بود، آن جناح كارشناسي با وزيرشدن شما پررنگ‌تر شد يا به‌اصطلاح وزنش و نقشش چربيد و آنچه عملاً به‌عنوان تغيير نظام آموزش متوسطه دنبال شد، در حقيقت رفع كاستي‌هاي اجرايي و ساختاري وزارت آموزش و پرورش بود تا بحث‌هاي مربوط به مكانيزم تربيتي و مباحث جهت‌گيري‌هاي ارزشي حاكم بر وزارت آموزش و پرورش. شما به‌عنوان كسي‌كه هم درون آن شورا بوديد و هم بعداً مسئوليت وزارت را برعهده داشتيد اين تحليل و اين نگاه را چقدر تأييد مي‌كنيد يا به چه صورتي آن را توجيه مي‌كنيد؟


 - بله! من نه به اين سختي و با اين مرزبندي كه شما اشاره كرديد، ولي اجمالاً دوكوهانه‌بودن اين شورا را تا حدودي تأييد مي‌كنم. در مجموع چنين دوگانگي در گرايش و تركيب را مي‌شد احساس كرد. واقعيت اين بود دوستاني‌كه به‌اصطلاح و در تعبير شما به‌عنوان دوستان ارزش‌گرا مطرح بودند، آرمان‌ها، شعارها و اهدافي داشتند كه خودشان خيلي مكانيزم تحقق و اجراي آن را به نحو شفاف و روشن نمي‌دانستند يا دست‌كم جناح مقابل يا گروه مقابل چنين احساس مي‌كرد كه اينها يك انتظارات و ارزش‌هاي شعاري را مطرح مي‌كنند كه تحقق و پي گيري آن در اجرا و روش عملياتي‌كردن آن خيلي مشخص و روشن نيست. گروه دوم هم بيشتر به واقعيت امر آموزش و پرورش و مسائل و مشكلات جاري و موجود در دستگاه تعليم و تربيت توجه داشت كه تازه در همان مورد هم آن‌قدر واقعيت‌هاي مربوط به كتاب و برنامه درسي و كمبود فضاي آموزشي و كمبود معلم و ساعت كار و حقوق و مزايا و... غلبه داشت كه خيلي به بحث‌هاي كيفي و جهت‌گيري‌هاي ارزشي توجه نمي‌شد و يا كمتر توجه مي‌شد؛ حداقل اين كه در پس ذهن آنها، اين مسائل از نظر اولويت، بعد از رفع اين تنگناهاي اجرايي قرار داشت. لذا اين بود كه اين دو گروه تا حدود زيادي كمتر زبان همديگر و نياز يكديگر را مي‌فهميدند.

شايد اين مثال يا تعبير براي رساندن اين وضع بد نباشد كه قضيه اصلاح‌شدن وزارت آموزش و پرورش يا نهاد آموزش و پرورش و ديني‌شدن امر تعليم و تربيت (به عبارتي تعليم و تربيت اسلامي) قصه‌اش در كشور ما چيزي شبيه قصه اقتصاد اسلامي است. بدين معنا كه آنهايي‌ كه اقتصاد مي‌دانستند خيلي از چند و چون اسلامي‌بودنش خبر نداشتند و آنهايي‌كه سفت و سخت دنبال اسلامي بودنش بودند، اقتصاد نمي‌دانستند، تقريباً اين دوگانگي در آموزش و پرورش هم به چشم مي‌‌خورد.

اسلامي‌ها خيلي به مباني علمي تعليم و تربيت آگاهي و وقوف نداشتند و به‌خصوص جنبه‌هاي اجرايي نظرات و ايده‌‌آل‌ها و پيشنهادهاي خود را كمتر مي‌ديدند و برعكس آنهايي‌كه اين وجوه را مي‌دانستند از وجوه اسلامي تعليم و تربيت غافل بودند و توجه چنداني به آن نداشتند.

پنج شنبه, 24 دی 1394 23:57 خوانده شده: 3666 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +11 0 --
فرهنگی 1394/10/25 - 13:51
نتیجه: طرح هاوتحولات درمدت این ۳۷ سال در بدنه آموزش وپرورس بدون مطالعه وکارشناسی دقیق به اجرا درآمده و اکثر طرح ها خروجی مطلوب نداشته وبه شکست انجامیده از جمله : تفکیک تربیت ازتعلیم و در نظر گرفتن پستی با عنوان معاونت تربیتی، طرح کاد ، ترمی و واحدی (پنجره باز)، نظام جدید، ایجاد مدارس گونا گون و اخیرا شش، سه ،سه و... به نظر بنده آموزش وپرورش ما باید از یک کشور اروپایی پیشرفته الگو برداری کند وجناح های سیاسی هم مطامع خود را در آموزش وپرورش دنبال نکنند.ومهم تر از همه در نظر گرفتن بودجه کافی وتعریف شده برای پیشبرد اهداف آ.پ .
پاسخ + +11 -1 --
معلم پوشش تحصيلي 1394/10/28 - 11:01
درود بر دكتر نجفي بزرگ و هزاران افسون كه جاي ايشان بر صندلي وزارت بواسطه ي كوته بيني برخي تنگ نظران متاسفانه اشغال شده و آموزش و پرورش اين كشور از تجربه و دانش ايشان بي بهره مانده است . سرافراز باشي بزرگ مرد.
پاسخ + +7 0 --
رضا 1394/11/02 - 00:29
با سلام به نظر می رسد اگر قرار باشد آموزش و پرورش تحول کیفی برای دانش آموزان ایجاد کند لازم است نظریه پرداز تربیتی قوی داشته باشد که نداشته وندارد . (مثلا دیویی در آمریکا با بیان نظریه پراگماتیسم تحول اساسی بوجود آورد)بخصوص ازنوع تربیت اسلامی اش .گرچه زیاد سخن از تربیت اسلامی گفته می شود وسند چشم انداز هم بر پایه تئوریهای اسلامی بنا شده ولی دست اندر کاران این مجموعه به نظر می رسد دستاویزی پیدا کرده اند تا در سایه آن ضعفهای خود را در قالب تقید به مبانی اسلامی بپوشانند و اقتضای دوامشان در چسباندن خود به این جور مسائل است وگرنه در عمل چیزی که مشاهده می شود نه با مبانی تربیتی غربی هماهنگ است ونه با مبانی تربیتی اسلامی .خود نجفی هم نه نظریه پرداز اسلامی بود ونه دارای یک تئوری قوی تربیتی که بر مدار آن تحول تربیتی ایجاد کند .در عین حال به اندازه خودش مدیر موفقی بود.با تشکر .
پاسخ + 0 0 --
یک معلم 1394/12/20 - 20:07
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت
پاسخ + +6 0 --
بازنشسته مهر 93 1394/11/12 - 14:51
دوستت دارم دکتر افسوس که به جای افراد لایقی چون شما فانی را مجلسیان تنگ نظر بر گزیدند ما را بیچاره کردند
پاسخ + +7 0 --
ناشناس 1394/11/15 - 11:57
افسوس که انسانی با آن همه شایستگی را مجلسیان بی لیاقت اجازه حضور ندادند، روسیاه ملت باشند که نگذاشتند
پاسخ + 0 0 --
جمشید 1394/12/08 - 11:19
ای کاش ما معلمان می فهمیدیم که فاجعه ای به نام نظام جدیدآموزشی محصول همین دکتری است که ماها فکر می کنیم کشتی نجات آموزش وپرورش است.تا ماها این گونه قهرمان پرور وقهرمان پرست هسیتم وضعیتی بهتر از این نخواهیم داشت.
پاسخ + +1 -3 --
فرهاد 1394/11/18 - 08:36
آقای دکتر فانی نبودش قطعا به نفع تعلیم وتربیت است اما آقای دکتر محمدعلی نجفی نظام جدیدش ضربه ای مهلک بر پیکره تعلیم وتربیت بود @ دوست دارم خود آقای دکتر نجفی یک بار از نظام جدیدش سخن بگوید هرگز این کار را نمی کند /چون همه اش آسیب بود /دکتر نجفی معلم نبود وجامعه ایرانی را نمی شناخت
پاسخ + 0 0 --
حسن ورزی 1394/12/04 - 13:34
نجفی معلم واقعی بودبانظام جدید تحول عظیم درآموزش وپرورش ایجادکردودرسال ۷۰ حقوق معلم همطراز کارمند بانک وشرکت نفت شداسیبی که لقلقه زبان افراد کوتاه فکره اینه که نظام جدیدبدبود پس وزیری مانند فانی لایقته تحملش کن
پاسخ + 0 0 --
جمشید 1394/12/08 - 11:23
این که ماها فکر می کنیم وضعیت حقوقی ومعیشتی ما در دوران وزارت دکتر نجفی بهتر بودکاملا درست است اما این مساله ربطی به وزارت ایشان ندارد،بلکه این یکی از امتیازات گروه اقتصادی دولت آقای خاتمی است که برای یک دوره چندساله توانستند یک ثبات اقتصادی ایجاد کنند.
پاسخ + 0 0 --
دیبر 1395/01/27 - 20:43
اتفاقا نظام جدیدی که آقای دکتر نجفی پایه ریزی کردند خیلی خوب بود و چون دانش آموزان می دانستند که اگر درس نخوانند مشروط می شوند ولی متاسفانه وزراء بعدی که آمدند خرابش کردند .الان دانش آموز ریاضی 1 را نمره نگرفته سال دوم ریاضی 2 را می خواند یا ریاضی 1و2 را نمره نگرفته سال سوم ریاضی دارد خصوصا آقای فانی فاتحه آموزش و پرورش را خوانده است همین امسال هم معلمان سرگردان بودند و هم دانش آموزان . امسال بیشتر دبیران غیر تخصصی تدریس می کنند . دبیر ریاضی با مدرک فوق لیسانس با 27 سال سابقه آمادگی دفاعی تدریس می کند که یکی از بهترین دبیران ریاضی است . باید چندتا کارشناس خبره بشینند و یک تصمیم جدی بگیرند و نظام آموزشی را تا چندین سال تغییر ندهند و مجلس هم تصویب کند ولی هر وزیری که می آید یک طرح جدیدی می دهد. در کجای دنیا این قدر نظام آموزشی تغییر کرده است به جزء کشور ما. من نه سیاسی هستم فقط دلم برای این نظام می سوزد و کشورم را دوست دارم و می بینم دانش آموزان سال به سال بی سوادتر می شوند که داد استادان دانشگاه در آمده است و استادان دانشگاه بدانند که مشکل در آموزش و پرورش است .
پاسخ + 0 0 --
محفوظ 1394/12/27 - 15:44
ای کاش اموزش و پرورش سیاسی نبود فرهنگ با سیاست جور در نمیاد
پاسخ + 0 0 --
بازنشسته77 1395/01/19 - 06:06
پورسلیمان گفت: اگر معلمان بر اساس یك ' كار راهه ' مسیر شغلی حرفه خود را بدانند خواهند توانست در شكل گیری یك نظام حرفه ای آموزش و پرورش نقش اساسی ایفا كنند.
وی بیان كرد: در حال حاضر ذهنیتی در میان جامعه و حتی مسئولان وجود دارد كه معلمی به عنوان یك تخصص مطرح نیست و هر فردی با داشتن یك مدرك و اندكی اطلاعات می تواند معلم شود.
وی افزود: چنین نگاه و نگرشی به حرفه معلمی، باعث شده است تا این شغل جدی تلقی نشده و پرستیژ اجتماعی آن در سطح نازلی باشد. برآیند این نگرش در مجموع باعث می شود تا آموزش و پرورش یك دستگاه مهم تلقی نشده و در اولویت های نخست برنامه ریزان و سیاست گزاران قرار نگیرد.
پاسخ + +1 0 --
علی 1395/01/27 - 07:05
من دبیری 28 سال سابقه دارم آقای نجفی و آقای حاج بابایی بهترین وزیران در مدت دوران خدمتم بودند زمانی که آقای نجفی طرح نظام جدید را اجرا کردند خوب پیش می رفت ولی وزیران بعدی کار را خراب کردند آموزش و پرورش یک موش آزمایشگاهی شده است و هر وزیری که می آید یک طرحی اجرا می کند . متاسفانه الان دانش آموزان خوب و مستعد در دبیرستان های تیزهوشان و نمونه دولتی درس می خوانند و بقیه دانش آموزان در دبیرستانهای معمولی که کار کردن با این دانش آموزان کار بسیار سختی است . چون هم از نظر درسی ضعیف اند و هم از نظر اخلاقی. در هر کلاس شاید دو الی سه دانش آموز خوب وجود داشته باشند.
پاسخ + 0 0 --
حصسین 1395/02/19 - 18:19
اینجانب 25سال سابقه کاری در آ.پ دارم بعداز آقای نجفی دانشمند بزرگ تعلیم وتربیت جزئ نابودی وحیف ومیل کردن سرمایه مملکت چیزی از آموزش وپرورش به عنوان خروجی بوجود نیامده کسی نیست بپرسد از جناب فانی از سه سه سال پیش تاکنون به دروغ میفرمایید مطالبات فرهنگیان پرداخت میشود چهچیزی پرداخت نمودید واقعا اگر مطالبات هست بفرمایید مال کدام استان وچه مطالباتی از سال 91تا کنون چندر غازی به عنوان کمک هزینه فوت وازدواج قرار بود به معلم بدهند بعد از 4سال هنوز چیزی معلوم نیست متاسفانه در هفته معلم وزیر مقداری دروغ نا مربوط سر هم کرده بود وبه خورد فرهنگیان بدبخت داد اگر غیر از این است پس چرا کسی نیست پیگیری کند نمایندگان مجلس که وزیر بی کفایت انتخاب میکنید کجایید کارد
استخوان رسیده

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور