آقای م- ح دبیر دبیرستان دهخدای کرج که در اقدامی نمادین روزنامه همشهری را جلو چشم دانش آموزان و دوربین رسانه ها آتش زد، با حضور در گروه تلگرام " آموزگاران اندیشمند " از آتش زدن روزنامه دفاع کرد. آقای م- ح به گفته خودش بیش از 14 سال سابقه فعالیت صنفی دارد و یک دوره دوساله هم عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران - تهران بوده است. چند ماه پیش روزنامه همشهری در کنار یک یادداشت ، طرحی منتشر کرد که عده ای از معلمان از آن برداشت توهین به مقام معلم کردند. اعتراضاتی در فضای مجازی صورت گرفت اما اقدام آقای م- ح از لونی دیگر بود .
او با آتش به جنگ قلم رفت.
آقای م- ح می گوید : "بنده با جمع کردن خبرنگاران استان حتی سیمای البرز یک برگ روزنامه توهین آمیز به معلم را نمادین آتش زدم....
قبل از اقدام با اصحاب رسانه مشورت کردم و خبرنگاران خود معتقد بودند باید آن انگل ها جواب درستی و محکمی دریافت کنند. " او اسمی از اصحاب رسانه که با آنها مشورت کرده و آنها همکاران خود را انگل نامیده و او را ترغیب به آتش زدن روزنامه کرده نمی برد، تنها رسانه ای که اسم می برد سیمای البرز است."شاید این همکار خودش نادانسته قربانی خط دادن مشاوران خود از "اصحاب رسانه" قلابی شده و آنها برای پاره ای مقاصد سیاسی زیرپایش پوست خربزه انداخته اند.
در عالم رسانه بسیار بعید است که یک خبرنگار خواستار آتش زدن روزنامه در پاسخ به درج مطلبی نادرست یا اشتباه بشود و یا همکار خود را انگل بنامد. شاید هم این بخش از داستان زاییده تخیل این همکار غیرت مند باشد.
آقای م- ح هموز هم به موثر بودن اقدام خود معتقد است و می گوید : "دانش آموزانم از آن تاریخ احترام بیشتری برایم قایل بودند . چون همه کاریکاتور را دیدند و حق آن روزنامه می دانستند .جوان حق طلب است و آنها از حق معلمان خود دفاع کردند."
او معتقد است که با اقدام خود جلوی یک فاجعه برنامه ریزی شده برای توهین به معلمان و جلوگیری از اعتراضات را گرفته است.
وی در پاسخ معلمانی که آتش زدن روزنامه در مدرسه را کار غیر فرهنگی می دانستند گفت : "بنده اندکی سیاست کار کردم. باید کار برنامه ریزی شده غیر فر هنگی پاسخی درخور داشت."در اینجا یکی از فعالان صنفی نزدیک به کانون به کمک او می آید و می نویسد :" تصورم این است آن زمان شاید این نوع اعتراض به نظرشان درست آمده . البته من خودم شخصا البته امروز این روش رو نمی پسندم." در کنار همکاران زیادی که آتش زدن روزنامه در مدرسه را کاری ضد فرهنگی محکوم کردند برخی افراد نزدیک به تشکل ها ، اقدام آقای م-ح را تحت شرایطی و در چارچوب زمان و مکان یک واکنش طبیعی و البته نه چندان خوب ارزیابی کردند.
آقای الف – لام فعال صنفی از یکی از شهرهای کردستان وارد بحث شد و نوشت : "در تمام دنیا یکی از روش های پیگیری مطالبات روی آوری به اقدامات نمادین است که طبعا آتش زدن روزنانه یا عروسک می تواند در این قالب قرار گیرد، لیکن استفاده از این اقدامات سمبلیک در هر شرایطی و در هر بازه زمانی نه تنها مفید نیست بلکه گاهی دقیقا تاثیر معکوس می گذارد."
در برخورد این فعال دو نکته است : اول قبول آتش زدن روزنامه به عنوان اقدامی نمادین در تمام دنیا. دوم ارزش گذاری این عمل بر اساس فایده و ضرر.
وی در پاسخ به این سوال که در کدام کشورها آتش زدن روزنامه و عروسک روش پیگیری مطالبات به صورت نمادین است؟ می گوید : "آتش زدن قرآن در ایالت متحده ی آمریکا.آتش زدن هزار باره ی عروسک های نمادین در بسیار از کشورها و الخ" همکاری پاسخ می دهد : "یک کشیش منزوی در یک کلیسای متروک قرآن آتش زد و تقریبا از طرف همه نهادهای مدنی و دولتی آمریکا این عمل محکوم شد. آیا باید سرمشق معلمان ایرانی قرار گیرد؟ گفت در تمام دنیا آتش زدن روزنامه روش پیگیری مطالبات است ، بحثی در مورد کتاب دینی نبود !"
الف – لام فعال صنفی که معتقد است آتش زدن روزنامه در تمام دنیا یکی از روش های پیگیری مطالبات است، برای اثبات نظر خود نهایتا هیچ فکتی ارائه نداد و نگفت معلمان در کدام کشور برای خواسته های صنفی خود روزنامه آتش زده اند؟ اینکه فعالان صنفی برای مطالبات خود از چه روش ها و تاکتیک هایی استفاده کنند یکی از چالش های اساسی در گروه های تلگرام است. نقطه مرکزی این چالش پیگیری مطالبات در چارچوب قانون و مقررات و در تعامل با دستگاه های مسئول و یا پیگیری مطالبات در خیابان و عبور از مرزهای قانون است؟
یک معلم به نام الف –نون می نویسد : "دانش آموزان بارها و بارها خیلی از معلمانشان را دیده اند که پرچم های زیادی را آتش زدند و یا از روی پرچم ها رد شده اند، دیدن آتش زدن یک روزنامه برای گرفتن حق خود اتفاقا تاثیر مثبت می گذارد ، اگر دانش آموزان اصلا از این صحنه ها ندیده بودند تاثیر منفی داشت ولی وقتی چنین اعمالی بارها وبارها برای موارد ناحق اتفاق می افتد این دفعه برای عمل دادخواهی صورت می گیرد نتیجه مثبت می دهد، " آقای م –ح که در دبیرستانی در کرج مقابل چشم دانش آموزان به صورت نمادین روزنامه آتش زده در جواب همکاران می گوید : "در روز واقعه از همکاران خواهش کردم با من همکاری نکنند. چون امنیتی ها نمی توانند با من کاری کنند. چون آماده هر هزینه ای بوده ام." آقای م- ح مدعی است که بعد از این اتفاق با پاره ای از مسئولان اداری عالی رتبه استان دیدار کرده و حتی توسط مسئولان امنیتی احضار شده است اما توانسته آنها را متقاعد کند و تقریبا همه رفتار او را تایید کرده اند.
او می افزاید : "بنده به مقالاتی که این روزها همش به خشونت معلمان بدون ابراز چرایی می پردازد کمی مشکوکم." آقای م- ح آتش زدن نمادین روزنامه را کافی نمی داند و پاسخ درخور را آتش زدن دفتر روزنامه همشهری می داند و حتی در حضور مقامات رسمی هم این را گفته است :" به معاون فرماندار کرج عرض کردم بنده هنوز دفتر روزنامه همشهری را آتش نزدم تا درخور پاسخ مناسب باشد." آقای م- ح معتقد است که با آتش زدن نمادین روزنامه، سیاست مداران را در جای خود "میخ کوب" کرده است و در توضیح آن می نویسد: "انتظار نداشتند یک معلم بلد باشد پاسخی محکم به آنان بدهد. بنده به همراه چند همکار و همراهی اتفاقی دانش آموزان که شعار می دادند: "معلم عزیزم حمایتت می کنیم. جلوی توهین را گرفتم !"
او در ادامه آتش زدن روزنامه را با دفاع از فعالان زندانی معلم پیوند می زند و با طعنه به منتقدان می گوید : "ببخشید. امروز شما آن کار را ضد فرهنگی می دانید و چون کار فرهنگی یعنی اینکه دبیرکل و معاونش و سخنگو و... کانون صنفی در زندان باشند شما بشینید نگاه کنید." و در ادامه می گوید : "وقتی دولت به تشکل های صنفی اجازه مجمع نمی دهد و معلمانش در زندان باید کاری کرد."
او در پاسخ به این انتقاد که چرا جواب اهانت روزنامه را با کار فرهنگی و مثلا نوشتن جوابیه نداده است می گوید: "وقتی بنده رسانه ندارم مجبورم حرفم را طوری دیگر بزنم." اما فراموش می کند که او به رسانه ها و خبرنگاران و حتی سیمای البرز دسترسی داشته و آنها را در مدرسه جمع کرده است! اینکه چرا در حضور نمایندگان رسانه ها به جای اعتراض منطقی به کاریکاتور ، روزنامه را جلو دوربین ها آتش می زند دلیلش عدم دسترسی به رسانه نیست.
بر خلاف تصور این همکار ، فرهنگیان منتقد به رسانه های بزرگ دسترسی دارند. شاخه رسانه ای تشکل های صنفی بخشی از صفحات اجتماعی روزنامه های اصلاح طلب را در اختیار دارند ، اما قادر به گفتمان سازی نیستند ، چرا که همه مسایل آموزش و پرورش را به نوعی در امور معیشتی منحل می کنند.
در ادامه و در پاسخ انتقاد یکی از همکاران می گوید : "شما یک کلمه را تکرار می کنید خشونت !!! قبال چه ؟در قبال زورمداران. شما مدارا کن ما به زندان می رویم." شما هر انتقادی به فعالیت های صنفی برخی تشکل ها و فعالان داشته باشی ، پاسخ نهایی همین است : " زندان ، مبارزه ، هزینه ، احضار توسط مقامات امنیتی ... " آنها منتقد را اتوماتیک به ترسو بودن ، بی عملی ، جاسوسی ، گرفتن پست و مقام و پول از وزیر و دستگاه امنیتی متهم می کنند. طوری که منتقد از ترس آبرو ریزی سکوت کند . البته این اتهامات که مثل نقل و نبات نثار می کنند ، نیاز به دلیل و سند ندارد. اگر مدرک بخواهی، جواب های احساسی و حتی پرخاش و دشنام می شنوی. فرمول این است هرکس با ما نیست ، لابد ریگی در کفش دارد.
شگفت انگیز اما واکنش یک فعال صنفی – سیاسی عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران بود که به منتقدان آتش زدن روزنامه حمله کرد و نوشت : " روزنامه آتش زده از دیوار سفارت که نرفته بالا . ول کنین تورو خدا . همگی هی محکوم محکوم می کنین .بنده خدا رو گیر آوردین ریخیتن سرش .همکار ماست یه احساس تکلیف کرده یه حرکت فردی انجام داده ." اگر قرار باشد هرکس احساس تکلیف کرد هر کاری انجام بدهد که باید فاتحه قانون و امنیت را خواند. چنین موضع گیری از جانب عضو مرکزی یک تشکل اصلاح طلب بعید بود تا جایی که ابتدا عده ای تصور کردند آقای م-م شوخی می کند.
وی در ادامه بدون شوخی نوشت : "هر حرکتی رو در تاریخ و جغرافیای اون حرکت تفسیر می کنند." آقای م- م که دانشجوی دوره دکتری مدیریت است می افزاید : "من این حرکت رو نوعی مقابله از جنس برداشت فردی میدونم .اینکه کسی روزنامه ای آتش بزنه کار خلافی نکرده .متن مقدس که نبوده برادر... نوعی حرکت اعتراضی است .فردی و با مسئولیت شخصی" آقای م-م به این نکته توجه نمی کند که این اتفاق در مدرسه به عنوان یک مکان آموزشی و به عنوان یک کنش صنفی رخ داده است. اگر آقای م-ح در ملک خصوصی خودش و برای ایجاد گرما روزنامه آتش می زد، دفاع این همکار قابل قبول بود.
نکته جالب اینکه آقای م-م در حالی این حرکت را فردی و با مسئولیت فردی معرفی می کند که انجام دهنده این حرکت، بدون هیچ ابهامی آن را یک اقدام نمادین در دفاع از معلمان معرفی می کند و به عضویت خود در یک تشکل و حتی سابقه عضویت در هیات مدیره آن تشکل را به عنوان تاکید بر صنفی بودن عمل خود می نویسد.
مرتکب آتش سوزی، صراحتا تفسیر شخصی از عمل خود را رد می کند و برای آن تفسیر سیاسی و صنفی قایل است. عضو شورای مرکزی تشکل صنفی – سیاسی اصلاح طلب در ادامه می افزاید : "نقدهای دوستان به گونه ای است که انگار این همکار بزرگوار جنایت علیه بشریت انجام داده." سپس می گوید : "کسانی که با توپخانه رسانه هر روز هر کسی را که می خواهند به توپ می بندند وکیل مدافعانی چون شما را لازم ندارند."
اشاره به توپخانه در فضای رسانه ای ایران اشاره به یک روزنامه خاص است. آقای م.م مخالفان آتش زدن روزنامه همشهری در مدرسه را به عنوان وکیل مدافع روزنامه خاص معرفی می کند. این در حالی است که آن رسانه خاص از مدافعان حمله به اماکن فرهنگی و حمله گروه های فشار به دفاتر روزنامه ها است.آن روزنامه خاص هم معتقد است که افراد حق دارند بر اساس تکلیف قانون را زیرپا بگذارند. اما اصلاح طلبان که تشکل آقای م-م بخشی از آن است ، آتش زدن روزنامه توپخانه و حتی تعطیلی آن را رد می کنند و معتقد به برخورد فرهنگی در قبال روزنامه و نشریه و رسانه هستند.
وی در ادامه از دفاع ضمنی به دفاع مستقیم می رسد و می نویسد : "شما به گوسفندداران فلان منطقه در فلان جان توهین کنید .اونها که نمیان واستون مقاله بنویسن برادر". در اینجا آقای ج-ر که مدیریت گفت و گو را بر عهده داشت ، در پاسخ وی نوشت: "واقعا جای تاسف است که معلمان را با گوسفند داران مقایسه می کنید."آقای م.م نهایتا اشکال برنامه آتش زدن روزنامه را چنین بیان می کند : "تنها اشکال انجام این کار در مقابل دیدگان دانش آموز بوده." از دید من آتش زدن روزنامه در مدرسه ، دستور سازمانی تشکل های صنفی نبوده و ابتکار شخصی آقای م- ح بوده . اما سکوت و مماشات تشکل ها در مقابل چنین اعمالی را دون شان معلمی می دانم . همه ما باید در مقابل رفتار کسانی که ولو با حسن نیت ، دفاع از حقوق معلم را در حد گروه های فشار و لباس شخصی ها تنزل می دهند باید بایستیم و برادران و خواهران افراطی خود را توجیه کنیم که این گونه حمایت ها بسیار بیشتر از درج یک کاریکاتور در روزنامه ، چهره معلم را در جامعه تخریب می کند.
تشکل ها باید به جای تکیه بر غرایز و احساسات و عواطف معلمان ، عقل و دانش و اندیشه معلمان را مخاطب خود بدانند ، همبستگی صنفی با همبستگی باندهای مافیایی و همبستگی فرقه ای متفاوت است. همبستگی صنفی مبتنی بر شخصیت معنوی معلم و برپایه شرافت و اصول حرفه ای استوار است. این همبستگی شامل همکارانی که به دانش آموز تجاوز جنسی می کنند ، همکارانی که دست بزن دارند ، همکارانی که روزنامه آتش می زنند و خلاصه همکارانی که به منزلت معلم در جامعه آسیب می رسانند نمی شود. بزرگترین مدعی و منتقد همکاران خلافکار باید خود معلمان شرافت مند و فداکار باشند.
ما در مورد بسیاری از مسایل دچار کج فهمی و تعصب و رفتارها و گفتارهای هیجانی هستیم. تشکل یابی معلمان در چنین بستری و بر پایه چنین اندیشه هایی و چنین رفتارهایی ما را عقب تر می برد و بعید نیست که اندیشه و رفتارهای فردی برخی لایه های عقب مانده تر معلمان، در قالب تحلیل و رفتارهای تشکیلاتی بروز کند.
به نظر من روشنگری مقدم بر تشکل یابی است و اگر هم کسی معتقد به این تقدم نباشد باید این جمله را سرلوحه فعالیت تشکیلاتی قرار دهد : مهم ترین وظیفه یک تشکل مبارزه با جهل و خرافات و تعصب در حوزه صنفی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تا معلمان چنین دوستان!!!!!! ی دارند، نیاز به حضور غیر دوستانی احساس نمیشود.
استاد گرامي جناب آقاي شيرزاد عبدالهي
چه با حوصله و دقت و احساس مسئوليت يک محاوره فضاي مجازي در مورد يک اتفاق ساختار شکنانه را به تصوير کشيده ايد .
يک عمل ناپسند رخ داده است ! کافي است که فرد با شجاعت به خطاي خود اعتراف کند !
متأسفانه نه تنها ايشان از جامعه فرهنگيان فرهيخته پوزش نمي طلبند ! بلکه ديگر اعضاي آن تشکل يا ديگر تشکل هاي مدني بجاي محکوم کردن صريح اي عمل غير مدني و غير رسانهاي و غير تشکيلاتي و ... سعي در حمايت و يا توجيه اي امر ناپسند مي کنند !
مشخص است که نگراني اصلي شما استاد گرامي ، جناب آقاي شيرزاد عبدالهي آن است که بدرستي مي فرماييد :
نظر ادامه دارد.
ما در مورد بسیاری از مسایل دچار کج فهمی و تعصب و رفتارها و گفتارهای هیجانی هستیم. تشکل یابی معلمان در چنین بستری و بر پایه چنین اندیشه هایی و چنین رفتارهایی ما را عقب تر می برد وبعید نیست که اندیشه و رفتارهای فردی برخی لایه های عقب مانده تر معلمان، در قالب تحلیل و رفتارهای تشکیلاتی بروز کند.
به نظر من روشنگری مقدم بر تشکل یابی است و اگر هم کسی معتقد به این تقدم نباشد باید این جمله را سرلوحه فعالیت تشکیلاتی قرار دهد : مهم ترین وظیفه یک تشکل مبارزه با جهل و خرافات و تعصب در حوزه صنفی است.
بر خود واجب مي دانم که به نوبه خود بابت اين روشنگري از شما قدر داني نمايم .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
ضمنا طبق آیین نامه گروه "آموزگاران اندیشمند " نقل مطالب گروه خلاف آیین نامه نیست و حتی نظرات افراد این گروه در بعضی موضوعات در روزنامه ها هم نقل شده است. پس ایراد شکلی شما وارد نیست. حالا یک سوال.شما آتش زدن روزنامه را به عنوان واکنش صنفی در مدرسه و در حضور دانش آموزان قبول داری ؟
در 31 تیر ماه جلوی مجلس خشونت را ندید
خشونت ماموران شهرداری را ندید
خشونت مدیران و .... را ندیدید
خشونت کار فرمایان را ندیدید
تازیانه های سهمگین خشونت اقتصاد را بر کارگران ندیدید
هیچ فعال صنفی منصف چنین حرکتی را تایید نمی کند
پاسخ رونامه محترم چه بود جز خشونت رسانه ایی
اینکه نقد می کنید تشکر دارم
من وشما در جایگاهی نیستیم که پاسخگو باشیم
خشونت حقوقی و سیاسی و رسانه ای و فیزیکی و روانی سال هاست که ما را رنج می دهد
در کجای دنیا وکیل مدافع مجرم است من و شما از عقل و منطق حرف بزنیم
ما هرچه را رشته نماتیم بی خردان آن را با تهمت و افترا و تعصبات نا بجا و توهمات بی اساس پنبه می کنند
تشکل ها باید به جای تکیه بر غرایز و احساسات و عواطف معلمان ، عقل و دانش و اندیشه معلمان را مخاطب خود بدانند
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کدام تشکلی چنین چیزی را معتقد هست
جز مراکزی که متوسل به حقه های کثیف سیاسی و زد وبند های سیاسی و بده بستان های پست و مقام و امکانات و و.... ،
لینک گروه تلگرام آموزگاران اندیشمند چی هست؟
یکی از شیوه های اعتراض تجمع است کاری است که در تمام دنیای مدرن نیز وجود دارد هدف تجمع هشدار و توجه است اگر تجمعی از محور خود خارج نشد و بر اساس معیار های انضباط اجرا شد چه مشکلی دارد گرچه همیشه گفته ام که عدم توجه منجر به تجمع می شود
من و شما بیایم همدیگر را نقد کنیم تاثیری بر حقوق پیمال شده این خیل عظیم فر هنگیان ندارد چرا که بی تدبیری و بی برنامگی و بی بصیرتی همه جا موج می زند
کانون های صنفی نیز جزیی از چرخه معیوب فر هنگ اجتماعی نیز هستند و من و شم هم چنین
حال وظیفه چیست ؟
من شما را نقد نمی کنم بلکه از میان حر ف های شما مطالب مفید را بیرون می کشم شما شاید تجربه بیشتری نسبت به من در ارتباط با کانون های صنفی داشته باشید
1- کانون های صنفی هم اینک با جنبشی که در شهرستان ه آغاز شده مطالبات فر گیر تر و معقول تری دارند گرچه هنوز نقایصی وجود دارد
2-کانون های صنفی افت و خیز ها و نقاط ضعف و قوت دارند
3- شما بفر مایید اشتباهات دیروز و امروز کانون های صنفی چیست
4-بطور مشخص بفر مایید کدام کانون صنفی را مضر برای اهداف صنفی فر هنگیان می دانید
5-کانون های صنفی چگونه صدای خویش را به گوش مسئولان برسانند رسانه در دست آنها چیست ؟