صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه سخن معلم

فعال صنفی یا عضو گروه فشار ؟ فعالی که روزنامه آتش زد در گروه تلگرام چگونه از کار خود دفاع کرد؟

آتش زدن روزنامه و عروسک و نظرات معلمان و تشکل های فرهنگیان  آقای م- ح  دبیر دبیرستان دهخدای کرج که در اقدامی نمادین روزنامه همشهری را جلو چشم دانش آموزان و دوربین رسانه ها آتش زد، با حضور در گروه تلگرام " آموزگاران اندیشمند " از آتش زدن روزنامه  دفاع کرد. آقای م- ح به گفته خودش بیش از 14 سال سابقه فعالیت صنفی دارد و یک دوره دوساله هم عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران - تهران بوده است. چند ماه پیش روزنامه همشهری در کنار یک یادداشت ، طرحی منتشر کرد که عده ای از معلمان از آن برداشت توهین به مقام معلم کردند. اعتراضاتی در فضای مجازی صورت گرفت اما اقدام آقای م- ح از لونی دیگر بود .

او با آتش به جنگ قلم رفت.  
 
آقای م- ح می گوید : "بنده با جمع کردن خبرنگاران استان حتی سیمای البرز یک برگ روزنامه توهین آمیز به معلم را نمادین آتش زدم....

قبل از اقدام با اصحاب رسانه مشورت کردم و خبرنگاران خود معتقد بودند باید آن انگل ها جواب درستی و محکمی دریافت کنند. " او اسمی از اصحاب رسانه که با آنها مشورت کرده و آنها همکاران خود را انگل نامیده و او را ترغیب به آتش زدن روزنامه کرده نمی برد، تنها رسانه ای که اسم می برد سیمای البرز است."شاید این همکار خودش نادانسته  قربانی خط دادن مشاوران خود از "اصحاب رسانه" قلابی  شده و آنها برای پاره ای مقاصد سیاسی زیرپایش پوست خربزه انداخته اند.

در عالم رسانه بسیار بعید است که یک خبرنگار خواستار آتش زدن روزنامه در پاسخ به درج مطلبی نادرست یا اشتباه بشود و یا همکار خود را انگل بنامد. شاید هم این بخش از داستان زاییده تخیل این همکار غیرت مند باشد.  
 
آقای م- ح  هموز هم به موثر بودن اقدام خود معتقد است و می گوید : "دانش آموزانم از آن تاریخ احترام بیشتری برایم قایل بودند . چون همه کاریکاتور را دیدند و حق آن روزنامه می دانستند .جوان حق طلب است و آنها از حق معلمان خود دفاع کردند."

 او معتقد است که با اقدام خود جلوی یک فاجعه برنامه ریزی شده برای توهین به معلمان و جلوگیری از اعتراضات را گرفته است.

وی در پاسخ معلمانی که آتش زدن روزنامه در مدرسه را کار غیر فرهنگی می دانستند گفت : "بنده اندکی سیاست کار کردم. باید کار برنامه ریزی شده غیر فر هنگی پاسخی درخور داشت."در اینجا یکی از فعالان صنفی نزدیک به کانون به کمک او می آید و می نویسد :" تصورم این است آن زمان شاید این نوع اعتراض به نظرشان درست آمده . البته من خودم شخصا البته امروز این روش رو نمی پسندم." در کنار همکاران زیادی  که آتش زدن روزنامه در مدرسه را کاری ضد فرهنگی محکوم کردند برخی افراد نزدیک به  تشکل ها ، اقدام آقای م-ح را تحت شرایطی و در چارچوب زمان و مکان یک واکنش طبیعی و البته نه چندان خوب ارزیابی کردند.
 
آقای الف – لام فعال صنفی از یکی از شهرهای کردستان وارد بحث شد و نوشت : "در تمام دنیا یکی از روش های پیگیری مطالبات روی آوری به اقدامات نمادین است که طبعا آتش زدن روزنانه یا عروسک می تواند در این قالب قرار گیرد، لیکن استفاده از این اقدامات سمبلیک در هر شرایطی و در هر بازه زمانی نه تنها مفید نیست بلکه گاهی دقیقا تاثیر معکوس می گذارد."

در برخورد این فعال دو نکته است : اول قبول آتش زدن روزنامه به عنوان اقدامی نمادین در تمام دنیا. دوم ارزش گذاری این عمل بر اساس فایده و ضرر.

وی در پاسخ به این سوال که در کدام کشورها آتش زدن روزنامه و عروسک روش پیگیری مطالبات به صورت نمادین است؟ می گوید : "آتش زدن قرآن در ایالت متحده ی آمریکا.آتش زدن هزار باره ی عروسک های نمادین در بسیار از کشورها و الخ" همکاری پاسخ می دهد : "یک کشیش منزوی در یک کلیسای متروک قرآن آتش زد و تقریبا از طرف همه نهادهای مدنی و دولتی آمریکا این عمل محکوم شد. آیا باید سرمشق معلمان ایرانی قرار گیرد؟ گفت در تمام دنیا آتش زدن روزنامه روش پیگیری مطالبات است ، بحثی در مورد کتاب دینی نبود !"


الف – لام  فعال صنفی که معتقد است آتش زدن روزنامه در تمام دنیا یکی از روش های پیگیری مطالبات است،  برای اثبات نظر خود نهایتا هیچ فکتی ارائه نداد و نگفت  معلمان در کدام کشور برای خواسته های صنفی خود روزنامه آتش زده اند؟ اینکه فعالان صنفی برای مطالبات خود از چه روش ها و تاکتیک هایی استفاده کنند یکی از چالش های اساسی در گروه های تلگرام است. نقطه مرکزی این چالش پیگیری مطالبات در چارچوب قانون و مقررات و در تعامل با دستگاه های مسئول و یا پیگیری مطالبات در خیابان و عبور از مرزهای قانون است؟
 
یک معلم به نام الف –نون می نویسد : "دانش آموزان بارها و بارها خیلی از معلمانشان را دیده اند که پرچم های زیادی را آتش زدند و یا از روی پرچم ها رد شده اند، دیدن آتش زدن یک روزنامه برای گرفتن حق خود اتفاقا تاثیر مثبت می گذارد ، اگر دانش آموزان اصلا از این صحنه ها ندیده بودند تاثیر منفی داشت ولی وقتی چنین اعمالی بارها وبارها برای موارد ناحق اتفاق می افتد این دفعه برای عمل دادخواهی صورت می گیرد نتیجه مثبت می دهد، " آقای م –ح که در دبیرستانی در کرج مقابل چشم دانش آموزان به صورت نمادین روزنامه آتش زده در جواب همکاران می گوید : "در روز واقعه از همکاران خواهش کردم با من همکاری نکنند. چون امنیتی ها نمی توانند با من کاری کنند. چون آماده هر هزینه ای بوده ام." آقای م- ح مدعی است که بعد از این اتفاق با پاره ای از مسئولان اداری عالی رتبه استان دیدار کرده و حتی توسط مسئولان امنیتی احضار شده است اما توانسته آنها را متقاعد کند و تقریبا همه رفتار او را تایید کرده اند.
 
او می افزاید : "بنده به مقالاتی که این روزها همش به خشونت معلمان بدون ابراز چرایی می پردازد کمی مشکوکم." آقای م- ح آتش زدن نمادین روزنامه را کافی نمی داند و پاسخ درخور را آتش زدن دفتر روزنامه همشهری می داند و حتی در حضور مقامات رسمی هم این را گفته است  :"  به معاون فرماندار کرج عرض کردم بنده هنوز دفتر روزنامه همشهری را آتش نزدم تا درخور پاسخ مناسب باشد." آقای م- ح معتقد است که با آتش زدن نمادین روزنامه، سیاست مداران را در جای خود "میخ کوب" کرده است و در توضیح آن می نویسد: "انتظار نداشتند یک معلم بلد باشد پاسخی محکم به آنان بدهد. بنده به همراه چند همکار و همراهی اتفاقی دانش آموزان که شعار می دادند: "معلم عزیزم حمایتت می کنیم. جلوی توهین را گرفتم !"
 
او در ادامه آتش زدن روزنامه را با دفاع از فعالان  زندانی معلم  پیوند می زند و با طعنه به منتقدان  می گوید : "ببخشید. امروز شما آن کار را ضد فرهنگی می دانید و چون کار فرهنگی یعنی اینکه دبیرکل و معاونش و سخنگو و... کانون صنفی در زندان باشند شما بشینید نگاه کنید." و در ادامه می گوید : "وقتی دولت به تشکل های صنفی اجازه مجمع نمی دهد و معلمانش در زندان باید کاری کرد."
 
او در پاسخ به این انتقاد که چرا جواب اهانت روزنامه را با کار فرهنگی و مثلا نوشتن جوابیه نداده است می گوید: "وقتی بنده رسانه ندارم مجبورم حرفم را طوری دیگر بزنم." اما فراموش می کند که او به رسانه ها و خبرنگاران و حتی سیمای البرز دسترسی داشته و آنها را در مدرسه جمع کرده است!  اینکه چرا در حضور نمایندگان رسانه ها به جای اعتراض منطقی به کاریکاتور ، روزنامه را جلو دوربین ها آتش می زند دلیلش عدم دسترسی به رسانه نیست.
 
بر خلاف تصور این همکار ، فرهنگیان منتقد به رسانه های بزرگ دسترسی دارند. شاخه رسانه ای تشکل های صنفی بخشی از صفحات اجتماعی روزنامه های اصلاح طلب را در اختیار دارند ، اما قادر به گفتمان سازی نیستند ، چرا که همه مسایل آموزش و پرورش را به نوعی در امور معیشتی منحل می کنند.

در ادامه و در پاسخ انتقاد یکی از همکاران می گوید : "شما یک کلمه را تکرار می کنید خشونت !!! قبال چه ؟در قبال زورمداران. شما مدارا کن ما به زندان می رویم." شما هر انتقادی به فعالیت های صنفی برخی تشکل ها و فعالان داشته باشی ، پاسخ نهایی همین است : " زندان ، مبارزه ، هزینه ، احضار توسط مقامات امنیتی ... " آنها  منتقد را اتوماتیک به ترسو بودن ، بی عملی ، جاسوسی ، گرفتن پست و مقام و پول از وزیر و دستگاه امنیتی متهم می کنند. طوری که منتقد از ترس آبرو ریزی سکوت کند . البته این اتهامات که مثل نقل و نبات نثار می کنند ، نیاز به دلیل و سند ندارد.  اگر مدرک بخواهی، جواب های  احساسی و حتی پرخاش و دشنام می شنوی. فرمول این است هرکس با ما نیست ، لابد ریگی در کفش دارد.


شگفت انگیز اما واکنش یک فعال صنفی – سیاسی عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران بود  که به منتقدان آتش زدن روزنامه حمله کرد و نوشت : " روزنامه آتش زده از دیوار سفارت که نرفته بالا . ول کنین تورو خدا . همگی هی محکوم محکوم می کنین .بنده خدا رو گیر آوردین ریخیتن سرش .همکار ماست یه احساس تکلیف کرده یه حرکت فردی انجام داده ." اگر قرار باشد هرکس احساس تکلیف کرد هر کاری انجام بدهد که باید فاتحه قانون و امنیت را خواند. چنین موضع گیری از جانب عضو مرکزی یک تشکل اصلاح طلب بعید بود تا جایی که ابتدا عده ای تصور کردند آقای م-م شوخی می کند.

 وی در ادامه بدون شوخی نوشت  : "هر حرکتی رو در تاریخ و جغرافیای اون حرکت تفسیر می کنند." آقای م- م که دانشجوی دوره دکتری مدیریت است می افزاید : "من این حرکت رو نوعی مقابله از جنس برداشت فردی میدونم .اینکه کسی روزنامه ای آتش بزنه کار خلافی نکرده .متن مقدس که نبوده برادر... نوعی حرکت اعتراضی است .فردی و با مسئولیت شخصی" آقای م-م به این نکته توجه نمی کند که این اتفاق در مدرسه به عنوان یک مکان آموزشی و به عنوان یک کنش صنفی رخ داده است. اگر آقای م-ح در ملک خصوصی خودش و برای ایجاد گرما  روزنامه آتش می زد، دفاع  این همکار قابل قبول بود.

 نکته جالب اینکه  آقای م-م در حالی این حرکت را فردی و با مسئولیت فردی معرفی می کند که انجام دهنده این حرکت،  بدون هیچ ابهامی آن را یک اقدام نمادین در دفاع از معلمان معرفی می کند و به عضویت خود در یک تشکل و حتی سابقه عضویت در هیات مدیره آن تشکل را به عنوان تاکید بر صنفی بودن عمل خود می نویسد.

مرتکب آتش سوزی، صراحتا  تفسیر شخصی از عمل خود را رد می کند و برای آن تفسیر سیاسی و صنفی قایل است. عضو شورای مرکزی تشکل صنفی – سیاسی اصلاح طلب در ادامه می افزاید :  "نقدهای دوستان به گونه ای است که انگار این همکار بزرگوار جنایت علیه بشریت انجام داده." سپس  می گوید : "کسانی که با توپخانه رسانه هر روز هر کسی را که می خواهند به توپ می بندند وکیل مدافعانی چون شما را لازم ندارند."
 
اشاره به توپخانه در فضای رسانه ای ایران اشاره به یک روزنامه خاص  است. آقای م.م مخالفان آتش زدن روزنامه همشهری در مدرسه را به عنوان وکیل مدافع روزنامه خاص معرفی می کند. این در حالی است که آن رسانه خاص  از مدافعان حمله به اماکن فرهنگی و حمله گروه های فشار به دفاتر روزنامه ها است.آن روزنامه خاص هم معتقد است که افراد حق دارند بر اساس تکلیف قانون را زیرپا بگذارند. اما اصلاح طلبان که تشکل آقای م-م بخشی از آن است ، آتش زدن روزنامه توپخانه و حتی تعطیلی آن را رد می کنند و معتقد به برخورد فرهنگی در قبال روزنامه و نشریه و رسانه هستند.

 وی در ادامه از دفاع ضمنی به دفاع مستقیم می رسد و می نویسد : "شما به گوسفندداران فلان منطقه در فلان جان توهین کنید .اونها که نمیان واستون مقاله بنویسن برادر".  در اینجا آقای ج-ر که مدیریت گفت و گو را بر عهده داشت ، در پاسخ وی نوشت: "واقعا جای تاسف است که معلمان را با گوسفند داران مقایسه می کنید."آقای م.م نهایتا اشکال برنامه آتش زدن روزنامه را چنین بیان می کند : "تنها اشکال انجام این کار در مقابل دیدگان دانش آموز بوده." از دید من  آتش زدن روزنامه در مدرسه ، دستور سازمانی تشکل های صنفی نبوده و ابتکار شخصی آقای م- ح بوده .  اما سکوت و مماشات تشکل ها  در مقابل چنین اعمالی را دون شان معلمی می دانم . همه ما باید در مقابل رفتار کسانی که ولو با حسن نیت ، دفاع از حقوق معلم را در حد گروه های فشار  و لباس شخصی ها تنزل می دهند باید بایستیم و برادران و خواهران افراطی خود را توجیه کنیم که این گونه حمایت ها بسیار بیشتر  از درج یک کاریکاتور در روزنامه ، چهره معلم را در جامعه تخریب می کند.

تشکل ها باید به جای تکیه بر غرایز و احساسات و عواطف معلمان ، عقل و دانش و اندیشه معلمان را مخاطب خود بدانند ، همبستگی صنفی با همبستگی باندهای مافیایی و همبستگی فرقه ای متفاوت است. همبستگی صنفی مبتنی بر شخصیت معنوی معلم و برپایه شرافت و اصول حرفه ای استوار است. این همبستگی شامل همکارانی که به دانش آموز تجاوز جنسی می کنند ، همکارانی که دست بزن دارند ، همکارانی که روزنامه آتش می زنند و خلاصه همکارانی که به منزلت معلم در جامعه آسیب می رسانند نمی شود. بزرگترین مدعی و منتقد همکاران خلافکار باید خود معلمان شرافت مند و فداکار باشند.


ما در مورد بسیاری از مسایل دچار کج فهمی و تعصب و رفتارها و گفتارهای هیجانی هستیم.  تشکل یابی معلمان در چنین بستری و  بر پایه چنین اندیشه هایی و چنین رفتارهایی ما را عقب تر می برد و بعید نیست که اندیشه و  رفتارهای فردی برخی لایه های عقب مانده تر معلمان، در قالب  تحلیل و رفتارهای تشکیلاتی بروز کند.

به نظر من روشنگری مقدم بر تشکل یابی است و اگر هم کسی معتقد به این تقدم نباشد باید این جمله را سرلوحه فعالیت تشکیلاتی قرار دهد : مهم ترین وظیفه یک تشکل مبارزه با جهل و خرافات و تعصب در حوزه صنفی است.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

یکشنبه, 27 دی 1394 13:22 خوانده شده: 1779 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +11 -3 --
صفدری 1394/10/27 - 14:32
فقط باید به حال نویسنده ی این مقاله، که اتفاقأ سعی در دور و دراز کردن مقاله داشته و "شیلنگ آب " به اون بسته تاسف خورد.
تا معلمان چنین دوستان!!!!!! ی دارند، نیاز به حضور غیر دوستانی احساس نمیشود.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/27 - 22:15
جناب صفدری 90 درصد این نوشته نفل قول از همکاران است. این گزارش نشان می دهد که حداقل بخشی از معلمان در مورد مسایل صنفی و شیوه اعتراض دچار کج فهمی و تعصب و رفتارها و گفتارهای هیجانی هستند. تشکل یابی معلمان در چنین بستری و بر پایه چنین اندیشه هایی و چنین رفتارهایی ما را عقب تر می برد و بعید نیست که اندیشه و رفتارهای لایه های عقب مانده تر معلمان، در قالب تحلیل و رفتارهای تشکیلاتی بروز کند. نهایت اینکه شما نگفتی که آتش زدن روزنامه را به عنوان اعتراض صنفی قبول داری یا محکوم می کنی ؟ یعنی آتش زدن روزنامه در مدرسه و جلو چشم دانش آموزان مهم تر است یا آب بستن به مقاله (گزارش ) ؟
پاسخ + 0 0 --
معلم منطقه محروم 1394/10/29 - 06:59
جناب صفدری با نظرت صدرصد موافقم
پاسخ + +6 -2 --
ناشناس 1394/10/27 - 16:19
در مقابل اقیانوسی از مسایل و موضوعات و مشکلات در جامعه و اموزش و پرورش اتش زدن یک روز نامه با تیراز میلیونی از جیب مردم انهم بعلت توهین به معلم نه مهم است ونه قابل طول و تفسیر ..هر روز به معلمان کشور ما توهین می شود ..این همکار صنفی با این کار حداقل خودش را به اصحاب رسانه شنا سانده ..فعال صنفی روز نامه اتش زن
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/27 - 22:21
دوست عزیز ، آتش زدن روزنامه به عنوان یک کالای فرهنگی ،در مدرسه که مکانی آموزشی است توسط معلمی که قرار است رفتارفرهنگی و اخلاقی و متمدنانه داشته باشد ، در مقابل چشم دانش آموزانی که قرار است توسط معلمان تربیت شوند غلط اندر غلط است. اعتراض صنفی باید با روش های معقول ومتناسب با شان و شخصیت معلم صورت بگیرد. عجیب تر این است که این معلم هنوز در فضای عمومی از عمل خود دفاع می کند و عده ای فعال صنفی هم مستقیم و غیر مستقیم او را تایید می کنند.
پاسخ + 0 -6 --
شهسوارزاده 1394/10/27 - 21:22
به نام دوست
استاد گرامي جناب آقاي شيرزاد عبدالهي
چه با حوصله و دقت و احساس مسئوليت يک محاوره فضاي مجازي در مورد يک اتفاق ساختار شکنانه را به تصوير کشيده ايد .
يک عمل ناپسند رخ داده است ! کافي است که فرد با شجاعت به خطاي خود اعتراف کند !
متأسفانه نه تنها ايشان از جامعه فرهنگيان فرهيخته پوزش نمي طلبند ! بلکه ديگر اعضاي آن تشکل يا ديگر تشکل هاي مدني بجاي محکوم کردن صريح اي عمل غير مدني و غير رسانهاي و غير تشکيلاتي و ... سعي در حمايت و يا توجيه اي امر ناپسند مي کنند !
مشخص است که نگراني اصلي شما استاد گرامي ، جناب آقاي شيرزاد عبدالهي آن است که بدرستي مي فرماييد :


نظر ادامه دارد.
پاسخ + 0 -3 --
شهسوارزاده 1394/10/27 - 21:22
ادامه نظر :

ما در مورد بسیاری از مسایل دچار کج فهمی و تعصب و رفتارها و گفتارهای هیجانی هستیم. تشکل یابی معلمان در چنین بستری و بر پایه چنین اندیشه هایی و چنین رفتارهایی ما را عقب تر می برد وبعید نیست که اندیشه و رفتارهای فردی برخی لایه های عقب مانده تر معلمان، در قالب تحلیل و رفتارهای تشکیلاتی بروز کند.
به نظر من روشنگری مقدم بر تشکل یابی است و اگر هم کسی معتقد به این تقدم نباشد باید این جمله را سرلوحه فعالیت تشکیلاتی قرار دهد : مهم ترین وظیفه یک تشکل مبارزه با جهل و خرافات و تعصب در حوزه صنفی است.
بر خود واجب مي دانم که به نوبه خود بابت اين روشنگري از شما قدر داني نمايم .

با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/27 - 22:27
ممنون جناب شهسوار زاده گرامی . اضافه کنم اگر ما به عنوان معلم در مقابل چنین رفتارهایی واکنش نشان ندهیم ،مردم این رفتارهای زشت را به حساب همه معلمان می گذارند . ما باید حساب آن معلمی که روزنامه آتش می زند از جامعه با فرهنگ و معقول معلمان کشور جدا کنیم . همبستگی صنفی در امور شرافتمندانه قابل ستایش است نه در کارهای منفی و ضد اجتماعی .
پاسخ + +3 0 --
ساحل نجات 1394/10/28 - 06:05
البته که کار درستی نبوده ودرستی ونادرستیش روباید باجامعه وفرهنگش وزمان انجام اون سنجید .اینجاخوب کاری کرد دستش درد نکنه.اگر صحبت وتعامل اینجا جواب می داد نباید چنین اتفاقی می افتاد چون قبلا هم کاریکاتور ی کشیده بودند ک معلم پای تابلو خوابیده بودودستش را دراز کرده بود برای گرفتن حقوق.احسنت جناب م.ح. البته کامل صحبتهای جناب م.ح را بخونید می بینید که کاملا بر مواضع اشراف داره . ب اصطلاج گرگ بالان دیدس .می فهمی.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/28 - 10:03
به والا جناب ساحل نجات !متاسفانه منظور شما را نفهمیدم چون حرفهایت تناقض دارد. اول می گویی :" البته که کار درستی نبوده" اما بعد دچار تردید می شوی و می گویی : "درستی ونادرستیش روباید باجامعه وفرهنگش وزمان انجام اون سنجید." یعنی معلوم نیست این کار درست بوده یا نبوده . امادر جمله سوم به یقین می رسی که آتش زدن روزنامه درست بوده که فرموده ای: "دستش درد نکنه...." و آتش زدن روزنامه را به عنوان واکنش تایید کرده ای ! در جمله بعدی کارت از تایید گذشته و با گفتن : "احسنت جناب م.ح." او را تشویق کرده ای . بعد هم این همکار را به گرگ آنهم از نوع بالان دیده !(باران دیده ) تشبیه کرده ای .شما باشی گیج نمی شوی ؟ صاف و پوست کنده بگو : آیا آتش زدن روزنامه در محیط مدرسه و مقابل چشم دانش آموزان از سوی معلم ، کاری فرهنگی و قابل دفاع است یا نیست؟
پاسخ + +3 0 --
یاس 1394/10/28 - 12:56
شیرزادوشهسوارزاده شما دشمن معلمان و... هستیدحیف وصدحیف که شما وامثال شما اموزش وپرورش رابه این روزانداخته ایدبخدا که شماها ... لطفا چاپ کن وسانسور نکن
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/29 - 01:55
یاس عزیز ! لطفا فرهنگ دشمن تراشی را به جامعه معلمان تسری ندهید. چرا باید فکر کنیم هرکس نظری مخالف ما دارد دشمن است و باید نابود شود؟ یکی از اصول تعلیم و تربیت مدرن که باید معلمان به شاگردان یاد بدهند دگر پذیری و تحمل نظر مخالف و پذیرش تفاوت و اختلاف بین آدمها است. اگر بنا باشد که هرکس نظری مخالف ما ابراز کرد او را دشمن معرفی کنیم، فضا تک صدایی می شود . دیکتاتوری از همین نقطه شروع می شود که ما تحمل نظر مخالف رانداشته باشیم. یاس عزیز من نظر معلمی که به عنوان واکنش صنفی روزنامه آتش زده را با امانت آورده ام و شاید 90 درصد نوشته نقل قول از طرفداران آتش است. آیا شما هم با آتش زدن روزنامه به عنوان واکنش صنفی موافقی ؟
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1394/10/28 - 14:20
اقاى ش ع شما حق ندارين موضوعى كه در يك گروه تلگرامى رد و بدل شده رو عمومى كنيد اونجا يك گروه تشكيل دادن و موضوعاتى رو بين خودشون مطرح ميكنن براتون متاسفم
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/29 - 02:04
ناشناس عزیز آقای م-ح که در دبیرستان دهخدای کرج و در حضور دانش آموزان روزنامه آتش زد گله می کرد که تریبون و رسانه ای برای بیان نظراتش و دفاع از این عمل را ندارد. من نظرات او را با امانت در یک رسانه معلمی نقل کرده ام تا معلمان صدای او را بشنوند و علاوه بر این نظرات دوستان طرفدار آتش زدن روزنامه را هم نقل کردم. اگر این رفتار زشت است ، شما چرا به جای محکوم کردن این رفتار ، راوی را محکوم می کنی؟
ضمنا طبق آیین نامه گروه "آموزگاران اندیشمند " نقل مطالب گروه خلاف آیین نامه نیست و حتی نظرات افراد این گروه در بعضی موضوعات در روزنامه ها هم نقل شده است. پس ایراد شکلی شما وارد نیست. حالا یک سوال.شما آتش زدن روزنامه را به عنوان واکنش صنفی در مدرسه و در حضور دانش آموزان قبول داری ؟
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1394/10/29 - 11:59
آتش زدن روزنامه كار درستى نبوده ولى سياست توهين نفرين و آتش زدن اونقدر ها هم در عرف جامعه ما غيرمعمول نيست نصف ادعيه و عبادات ما لعنت و نفرين هست اتش زدن پرچم و ادمك هم به كرات در مراسمات در حضور دانش اموزان اتفاق مى افتد شعارهايى كه در استاديوم ها ميشنويم هم كه مشخص است اتش زدن روزنامه در مقابل اعمال روزانه مردم ما زياد هم عمل قبيحى نيست البته اگر در شمال اروپا زندگى ميكرديم قطعا واكنش به كار اين معلم شديدتر بود هرچند اتش زدن روزنامه و حتى كتب اسمانى در اروپا زياد چيز غيرمعمولى نيست زيرا به نظر انها هيچ چيز مقدسى وجود ندارد
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1394/10/28 - 14:24
دوستان حواستون باشه در گروه هاى كه عضو هستيد اقاى عبداللهى عضو نباشن يا عضو هستن حواستون به نوشته هاتون باشه زيرا هر مطلبى كه به شوخى يا جدى بنويسين ميان اعلان عمومى ميكنن
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/29 - 02:14
ما در قبال نوشته های خود مسئول هستیم و حتما باید حواسمان باشد که چه می نویسیم. توصیه شما خیلی لازم بود.این بحث اصلا شوخی نبود و کاملا یک بحث جدی بود. نقل نظرات افراد که در فضای عمومی مانند فیس بوک و گروه تلگرام بیان شده باشد، در عرف روزنامه نگاری ایراد ندارد مگر اینکه نویسنده قید کرده باشد که نقل مطلب او باید با اجازه نویسنده انجام شود. اما یک استثنا وجود دارد : ما مجاز نیستیم گفت و گوی خصوصی و دو نفره را چه بصورت چت باشد و چه به صورت ایمیل به طور یکجانبه و بدون اجازه طرف دیگر نقل کنیم. در کامنت بالا و در جواب به یک دوست ناشناس و محترم ، توضیح دادم که در صفحه "آموزگاران اندیشمند" به مدیریت آقای جواد بابازاده (رها )، نقل مطالب گروه در رسانه ها سابقه دارد و خلاف آیین نامه گروه نیست.
پاسخ + +2 0 --
حسین حقجو 1394/10/28 - 18:21
جناب آقای خشونت به هر شکل محکوم است
در 31 تیر ماه جلوی مجلس خشونت را ندید
خشونت ماموران شهرداری را ندید
خشونت مدیران و .... را ندیدید
خشونت کار فرمایان را ندیدید
تازیانه های سهمگین خشونت اقتصاد را بر کارگران ندیدید
هیچ فعال صنفی منصف چنین حرکتی را تایید نمی کند
پاسخ رونامه محترم چه بود جز خشونت رسانه ایی
اینکه نقد می کنید تشکر دارم
من وشما در جایگاهی نیستیم که پاسخگو باشیم
خشونت حقوقی و سیاسی و رسانه ای و فیزیکی و روانی سال هاست که ما را رنج می دهد
در کجای دنیا وکیل مدافع مجرم است من و شما از عقل و منطق حرف بزنیم
ما هرچه را رشته نماتیم بی خردان آن را با تهمت و افترا و تعصبات نا بجا و توهمات بی اساس پنبه می کنند
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/29 - 02:24
جناب حقجوی عزیز خشونت 31 تیر را در جای خودش تحلیل کرده ام و از نظر من محکوم است. موضوع شهرداری و تازیانه های کارگران هم جای طرحش اینجا نیست چون اینجا سایت سخن معلم است. گفته ای "هیچ فعال صنفی منصف چنین حرکتی را تایید نمی کند." اگر به متن مرجعه بفرمایید می بینید که فردی که روزنامه آتش زده خودش را فعال صنفی می داند. عضو تشکل خاصی است و یک دوره هم عضو هیات مدیره بوده. ضمنا عضو شورای مرکزی سازمان معلمان هم این عمل را تایید کرده اند. حداقل فایده طرح این مباحث این است که همکاران عصبانی ، هنگامی که می خواهند اعتراض کنند سعی می کنند به شیوه ای اعتراض کنند که به قول شما آنچه را دیگران رشته اند پنبه نکنند و با اعمال نامناسب خود آبروی معلمان را نبرند.
پاسخ + +1 0 --
حسین حقجو ی 1394/10/28 - 18:23
ادامه
تشکل ها باید به جای تکیه بر غرایز و احساسات و عواطف معلمان ، عقل و دانش و اندیشه معلمان را مخاطب خود بدانند
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کدام تشکلی چنین چیزی را معتقد هست
جز مراکزی که متوسل به حقه های کثیف سیاسی و زد وبند های سیاسی و بده بستان های پست و مقام و امکانات و و.... ،
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/29 - 02:34
توصیه من در مورد پرهیز از تکیه بر غرایز و احساسات و عواطف معلمان و تکیه بر عقل و دانش معلمان ، مستند به فراخوان ها و بیانیه های دعوت معلمان به تجمعات خیابانی و بحث های برخی تشکل ها در گروه های تلگرام و پلاکاردهای تجمعات در نیمه اول سال است. خواهش می کنم یک دور با این نگاه بیانیه های فراخوان را بازخوانی کن. جمله آخر شما این است : "جز مراکزی که متوسل به حقه های کثیف سیاسی و زد وبند های سیاسی و بده بستان های پست و مقام و امکانات و...." چنین رفتارهایی محکوم است و اگر شما مستند می شناسی وظیفه شما افشای این مراکز و زد و بندهای آنها است. اما به فرض که چنین مراکزی وجود داشته باشند رفتار برخی فعالان صنفی در آتش زدن روزنامه و برخی کنش ها و واکنش های ضد فرهنگی که به نام اعتراض صنفی صورت می گیرد را موجه نمی سازد.
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1394/10/29 - 01:20
جناب عبدالهی و شهسوارزاده، بنده فقط یک سوأل از شما دارم و آن اینکه: آیا شما معلم بوده اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1394/10/29 - 11:55
27 سال سر کلاس بوده ام و تدریس کرده ام. این تصور که معلمان حتما باید مدل خاصی باشند و مثلا روزنامه اتش بزنند یا دانش آموزان را با عصبانیت زیر مشت و لگد بیندازند ، خیلی و حشتناک است. شما به اطراف خود نگاه کنید . من که باور نمی کنم در مدرسه شما ف معلم خشونت پرهیز وجود نداشته باشد.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1394/10/29 - 19:43
سلام
لینک گروه تلگرام آموزگاران اندیشمند چی هست؟
پاسخ + 0 0 --
حسین حقجو 1394/10/29 - 19:50
خوشحالم که بدون تعصب حرف می زنید
یکی از شیوه های اعتراض تجمع است کاری است که در تمام دنیای مدرن نیز وجود دارد هدف تجمع هشدار و توجه است اگر تجمعی از محور خود خارج نشد و بر اساس معیار های انضباط اجرا شد چه مشکلی دارد گرچه همیشه گفته ام که عدم توجه منجر به تجمع می شود
من و شما بیایم همدیگر را نقد کنیم تاثیری بر حقوق پیمال شده این خیل عظیم فر هنگیان ندارد چرا که بی تدبیری و بی برنامگی و بی بصیرتی همه جا موج می زند
کانون های صنفی نیز جزیی از چرخه معیوب فر هنگ اجتماعی نیز هستند و من و شم هم چنین
حال وظیفه چیست ؟
پاسخ + 0 0 --
حسین حقجو 1394/10/29 - 19:56
ادامه
من شما را نقد نمی کنم بلکه از میان حر ف های شما مطالب مفید را بیرون می کشم شما شاید تجربه بیشتری نسبت به من در ارتباط با کانون های صنفی داشته باشید
1- کانون های صنفی هم اینک با جنبشی که در شهرستان ه آغاز شده مطالبات فر گیر تر و معقول تری دارند گرچه هنوز نقایصی وجود دارد
2-کانون های صنفی افت و خیز ها و نقاط ضعف و قوت دارند
3- شما بفر مایید اشتباهات دیروز و امروز کانون های صنفی چیست
4-بطور مشخص بفر مایید کدام کانون صنفی را مضر برای اهداف صنفی فر هنگیان می دانید
5-کانون های صنفی چگونه صدای خویش را به گوش مسئولان برسانند رسانه در دست آنها چیست ؟

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور