سید مهدی هاشمی سه سال رییس سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور ، چهار سال نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون عمران مجلس و مدتی هم سرپرست وزارت کشور معاون عمرانی وزیر کشور بوده و از مزایای مادی و معنوی مدرک مهندسی عمران نهایت استفاده را کرده است و حالا طبق اعلام مدیرکل امور آموزشی دانشگاه امام حسین (ع) یعنی همان دانشگاهی که مدرک تحصیلی مهندسی ایشان منتسب به آن است چنین مدرکی به هیچ وجه وجود خارجی ندارد و از نظر مدیریت امور آموزشی دانشگاه جعلی و قابل پیگرد قانونی است.
این مطلب را دانشگاه سال 94 به سازمان نظام مهندسی اعلام کرده و حالا آخوندی وزیر راه و شهرسازی در نامه ای اداری آن را اعلام کرده است.
طنز ماجرا اینکه گفته می شود که آقای هاشمی در حال حاضر دانشجوی دوره دکترا در رشته زلزله شناسی یکی از دانشگاه های کشور است. خدا می داند که مدارک تحصیلی فوق و دکترای چه تعداد از مقامات و مدیران سطوح بالا و متوسط کشور جعلی است.
چنین تخلفاتی وقتی رو می شود که بین مدیران کشور تضاد منافع پیش می آید و گرنه چرا باید بعد از سه سال این مساله آفتابی شود؟
تازه س. م. ه هنوز دو قورت و نیمش باقی است و می گوید از دست آخوندی شکایت خواهد کرد.
این مساله و نمونه های مشابه نشان می دهد که مدرک تحصیلی مقامات اعم از دکترا و فوق لیسانس و مهندسی فقط یک دکوراسیون به درد نخور است و تاثیری در عملکرد مدیریتی آنها ندارد. یعنی اگر به جای دکتر فلان ، یک دیپلم با معدل 12 وزیر و معاون وزیر و نماینده مجلس و رییس کمیسیون و حتی رییس یک نهاد تخصصی مثل نظام مهندسی بشود فرقی نمی کند.
نکته دیگر اینکه قبح اعمال خلاف شکسته شده و خلافکاران به جای اینکه سرشان را پایین بیاندازند و خجالت بکشند طلبکار می شوند.
مدرک گرایی مدیران نوعی بازگشت به دوره قاجار است . در آن دوره افراد برای گرفتن لقب ...الدوله و ... السلطنه و ...الملک مبلغی به عنوان یشکش به درباریان می دادند و بعد از گرفتن لقب از مزایای آن استفاده می کردند.
م. ش پژوهشگر تاریخ می گوید: " مدارک دانشگاهی اکثری از رجال، دولتمردان، مدیران فوقانی و حتی میانی، شخصیتهای لشکری و کشوری (بالاخص مدارک فوق لیسانس و دکتری) از کمترین ارزش علمی برخوردار است ؛ از مدارک جعلی که بگذریم اکثریت بزرگ دیگر صاحب منصبان عالیرتبه صاحب مدرک (بالاخص آنهایی که در طول خدمت مدرک گرفته اند)، اگر مورد پرسش قرار بگیرند حتی قادر نخواهند بود عنوان پایان نامه های فوق یا دکترایشان را (که اغلب حاصل کار دیگران است) دقیق ذکر کنند؛ اکثر اینها بدون اینکه حتی یک جلسه سر کلاس درس حاضر شوند در زدوبند با این و آن مدرک تحویل گرفته اند."
این پژوهشگر می افزاید: " بالاخص از زمانی که حداقل مدرک تحصیلی کاندیداهای مجلس فوق لیسانس تعیین شد، رقم بزرگی از نمایندگان قدیم و جدید و حال حاضر مجلس در کسب و در واقع ابتیاع! مدارک کیلویی دانشگاهی گوی سبقت را از سایر مدرک سالاران بی سواد در مناصب بالای مدیریتی حاکمیت ربوده اند!"
مدرک گرایی در مدیریت کشور موضوعی فراجناحی یا به عبارتی کم و بیش مبتلابه هر دو جناح است.
سیستم بوروکراتیک ما هم در بخش دوولتی و هم نهادهای غیر دولتی طوری شده که اگر یک مدیر کل یا معاون وزیر یا نماینده مجلس لقب دکتری نداشته باشد احساس می کند که چیزی کم دارد.
برخی برای گرفتن این لقب خود را به آب و آتش می زند و از هیچ عمل غیر اخلاقی ابا ندارند.
پدیده کردانیسم در اشکال گوناگون آن نقطه شروع فساد مدیریتی است. مدیری که با مدرک جعلی پستی را اشغال کرده است و یا با تقلب و بدون رعایت مراتب علمی و با پارتی بازی مدرک واقعی گرفته است، مستعد انواع و اقسام فسادها است.
کانال تلگرامی
نظرات بینندگان
جناب عبدالهی، این سخن را باید اصلاح بفرمایید، مدرک تحصیلی جعلی و تقلبی و ابتیاع کردنی دکوری است و در عملکرد اثر ندارد.
اگر مقامات مثل آدمیزاد می رفتن درس می خوندن و چیزی یاد می گرفتن، عملکردشان به این افتضاحی بود که الان گریبان کشور رو گرفته، وضع موجود نتیجه بی سوادی و نداشتن قدرک درک مقامات از یک طرف و نتیجه پشت هم اندازی و چتربازی و بی وجدانی و بی اخلاقی از طرف دیگر است،
سواد اکادمیکی درست و حسابی ندارند و مدام دنبال این هستند که برای خود وجه اکادمیک درست کنند.
همان داستان قدیمی فرق بین مدرک و سواد است.
همین سازمان پژوهش و پژوهشگاه مطالعات اگر ۱۰ سال در چنبره محمدیان متقلب مدرک جعل کن و چیزای دیگری که ذکر آن خارج از دایره اخلاق است، گیر نمی افتاد، الان در این وضعیت بود. الان وزیر و حراست هم در جریان کاراش هست، پس چرا هیچ برخوردی باهاش نکردن. چرا پرونده ش رو برای دادگاه ویژه روحانین نمی فرستن، الان داره تلاش می کنه به عنوان رایزن فرهنگی از کشور در بره.
ما فرهنگیان هم خودمون مقصریم، چرا باید اجازه بدیم این رفتار جرم پوشانی ادامه داشته باشه.
چرا هنوز الهیار ترکمن جعال و دروعگو، همچنان سرنوشت بودجا وزارت ما رو رقم می زنه
کی قراره این مجرمان تاوان جرمشونو پس بدن
اقاي كمريي هيچ گاه إز أين عنوان استفاده نكرد و اجازه استفاده را نيز به كسي نداد و همكاران اداري را نيز منع كرد
در جریان هستید که انتصاب همان همکار مورد نظر شما در زمان آقای کمرئی صورت گرفت و قطعا بقیه ماجرا به عملکرد آن همکار برمیگردد و قرار نیست اگر فضای مناسبی برای انتصاب فردی فراهم می آید تا ابد هم این شرایط ثابت بماند. در ضمن اگر طرفدار نقد عالمانه و منصفانه باشید با اندکی تحقیق متوجه میشوید در بین انتصابات آقای کمرئی هیچ کدام از اقوام درجه یک و دو و سه حضور ندارند و امواج بی لطفی این روزها فقط به جهت تخریب ایام حضور ایشان در اداره کل شهرستانهاست . هرچند عملکرد آن دوران هم در شاخصه هایی قابل نقد است ولی غالب همکاران شهرستانها آن ایام را به برنامه محوری و اخلاق می شناسند.
رزومه همون همکار در عرصه فرهنگی،هنری،اجتماعی و هزینه هایی که این همکار و برخی دیگر از همکاران برای روی کارآمدن دولت تدبیر و امید داده اند رو ارائه می کنیم شما هم رزومه ی پسرعمه ی اصولگرای منصوب شده بعنوان معاون پرورشی اداره کل از سوی آقای کمرئی را ارائه کنید تا سیه روی شود هرکه در غش باشد!!اونوقت میشه قضاوت کرد در مورد عملکرد آقای کمرئی و اون همکار و تبعیض ها و اجحاف ها...لطفا بی متر و معیار و بی انصافی و براساس سلیقه مداری دلواپس ها اظهارنظر نکنید!!
اون زمان هم که اداره کل شهرستان ها بودند دو تا آدم نازنین مثل محسن بهارلو و محمد صیدلو تمام ضعف هاشو پوشش میدادن...در ارتباط با همکارای اصلاح طلب و منتقد هم همین دو انسان فرهیخته و ارزشمند بودند که هواشونو داشتند اگرنه کمرئی بسیار محافظه کار و محتاط تر از این حرف ها بود که هوای اصلاح طلب های واقعی رو داشته باشه...هنوز در ورامین فراموش نکردیه اندکه ریاست اداره رو به نوچه ی نقوی حسینی تقدیم کرد
.....
«همهی گوسفندان احمقند» اولین کتاب من در همان سال است که با الهام گرفتن و دیدن رفتار دو گوسفند نوشتم که یکی به دست قصاب محل، سرپا در میان گله ذبح شد و گوسفندان هیچ عکسالعملی نشان ندادند و دیگری، در هجوم گرگ به گله، دریده شد و گوسفندان پراکنده شدند و دوباره برگشتند، خون ریخته شدهی آن را بوییدند و دوباره به چرا مشغول شدند.
علاوه بر اینها، نوشتن را مدیون نمایشنامههای کلاس هستم که بداهه مینوشتم و آقای رستمی، معلم حرفه و فن، در وقت اضافی بعد از درس، اجازهی اجرای آن را به ما میداد.»
هیچ چیز چون خواندن و نوشتن او را در آن دوره راضی نمیکرد. دکتر محمدیان کتابهای زیادی را در دوره راهنمایی خواند. جایزهی نمرههای بیست او یک تومان بود که پدرش میداد و از جمع کردن آنها کتاب میخرید؛ البته قبل از آن، شبی یک ریال کتاب کرایه میکرد.
....
مخصوصا کامران خان به نظر من خطرتاک ترین فرد برای کشور بود.