بحران ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی در حال حاضر یکی از چالشهای اساسی اقتصاد ایران است. تمامی صندوقهای بازنشستگی کشور با مشکلات ساختاری، مالی و مدیریتی روبه رو هستند. حتی بعضی از این صندوقها، به آخر خط رسیدهاند. ۷۶ درصد مستمریهای صندوق بازنشستگی کشوری را دولت پرداخت میکند. به بیانی از هر ۱۰۰ نفر که تحت پوشش صندوق هستند، ۷۶ نفر مستمری خود را از دولت دریافت کردهاند.
اگر دولت از منابع بودجه، کسری صندوق را تامین نکند، ورشکسته است. ورشکستگی این صندوق به معنای بلاتکلیفی ۱ میلیون و ۲۶۸ هزار نفر بازنشسته است.
صندوق تامین اجتماعی نیروهای مسلح، ۶۷۰ هزار بازنشسته دارد و ۹۸ درصد مستمری پرداختی خود را با کمک دولت تسویه کرده است. صندوق کارکنان فولاد ورشکسته شده است. این صندوق نزدیک به ۸۵ هزار بازنشسته مستمریبگیر دارد که با دخالت وزارت رفاه در حال تسویه مستمریهای بازنشستگان خود با تاخیری دو ماهه است.
آیا به صلاح است که ما نیروی کار را در سن ۵۰ سالگی و در اوج پختگی بازنشست کنیم که چندین هزار میلیارد تومان هزینه به صندوقهای بازنشستگی وارد کند و بعد هم با تصویب قانون، بازگشت بازنشستگان به کار را ممنوع کنیم تا افراد جدیدی بهجای آنها مشغول شوند در بقیه صندوقها، وضع کمابیش به همین منوال است. هر چه سریعتر باید بسته اصلاحات ترکیبی همزمان و متناسب با هر کدام از صندوقها تدوین و اجرا شود چون اگر روال کنونی ادامه یابد بدون تردید کار به جاهای باریکی خواهد رسید.
به نظر می رسد در وهله اول باید نسبت به اصلاح فرآیند صندوقها برای ایجاد حکمرانی خوب در راستای تحقق اصول شفافیت و پاسخگویی اقدام شود؛ به بیان دیگر باید تدبیری برای افزایش پاسخگویی و شفافیت فعالیتهای بیمهای و اقتصادی صندوقها اندیشید و سپس به اصلاحات پارامتریک فکر کرد و قوانین و مقررات موجود را درخصوص سن بازنشستگی، سابقه بیمه لازم برای دریافت مستمری، ضریب انباشت و… بازبینی کرد به عنوان مثال باید قوانین سختگیرانهتری در مورد بازنشستگیهای زود هنگام وضع کنیم. ( اعتماد )
نتیجه ۴۰ سال برخورد غیراقتصادی با صندوقها
بحران صندوقهای بازنشستگی، مانند بسیاری دیگر از چالشهایی که در کشور داریم، حاصل یک روز و دو روز نیست بلکه ثمره ۴۰سال برخورد غیراقتصادی و غیرکارشناسی با این مجموعههاست. در حقیقت از ۴۰سال پیش این صندوقها با فرمولهای غیراقتصادی درست شدهاند و در طول این سالها با مخلوط کردن قوانین بیمه، که باید در صندوق حاکم باشد و قوانین حمایتی هزینههایی به آنها تحمیل کردهایم که عملاً توان ایفای آنها را نداشتهاند.
بررسیها نشان میدهد که در ۴ دهه گذشته ۲۸ تصمیم مانند بازنشستگی پیش از موعد، اجرای قانون خدمات کشوری و… بدون درنظر گرفتن هزینه اجرا اتخاذ شده که حدود ۴۳۰ هزار میلیارد تومان هزینه به صندوقهای بازنشستگی تحمیل کردهاند که عملا آنها را در مسیری قرار داده که به وضعیت امروز منتهی میشد.
وقتی از چالش صندوقهای بازنشستگی حرف میزنیم اما حوصله واکاوی نداریم، هرکسی از دیدگاه خودش نظری میدهد که البته میتواند درست باشد اما علت و دلیل وضع امروز صندوقها نیست و نمیتواند به راهکاری ختم شود که نجات این مجموعهها را در پی داشته باشد؛ یکی اداره نادرست بخشهای اقتصادی صندوقها را باعث و بانی وضع امروز دچار آنها اعلام میکند و یکی حواشی صندوقها را دلیل بحرانیشدن آنها میداند. این نظرات همه در جای خود درست هستند اما باید به هرکدام از اینها در بروز بحران وزن بدهیم.
ما پیش از این در صندوق بازنشستگی در مورد اینکه چرا صندوقها به این روز افتادهاند، واکاوی و مطالعه علمی انجام دادیم و راهحلهایی که میتواند به بهبود وضعیت آنها و رفع مشکلاتشان منجر شود نیز وجود دارد اما برای اثرگذاری آن باید تصمیماتی در دولت و مجلس گرفته شود.
به نظر می رسد ۸۵ تا ۹۰درصد وزن عواملی که صندوقها را به این روز انداخته، همان تصمیماتی است که در ۴۰سال اخیر بدون در نظر گرفتن هزینه اتخاذ شده است و عوامل دیگر ۱۰درصد یا حداکثر ۱۵درصد در وضعیت فعلی صندوقها دخالت داشتهاند. یکی از مهمترین این تصمیمات این است که سن بازنشستگی در ایران به معیار جهانی برسد.
در شرایط فعلی حداقل سن بازنشستگی در دنیا، ۶۵سال است اما در کشور ما سن بازنشستگی ۱۵سال از معیار جهانی کمتر شده است.
آیا به صلاح است که ما نیروی کار را در سن ۵۰ سالگی و در اوج پختگی بازنشست کنیم که چندین هزار میلیارد تومان هزینه به صندوقهای بازنشستگی وارد کند و بعد هم با تصویب قانون، بازگشت بازنشستگان به کار را ممنوع کنیم تا افراد جدیدی بهجای آنها مشغول شوند؟
همشهری
نظرات بینندگان
مدیران کاربلد و متخصص کجایند؟؟!!
در ضمن از اول استخدام هر ماه مبلغ زیادی از حقوقمان برای صندوق بازنشستگی کم شده است پس در پرداخت حقوق به بازنشستگان محترم،هیچ منتی نیست.