سوار باد پیمایان ز مقصد سوی یار آید
به زلف مشک نابش بسته گویی و به دار آید
الا ای باد فروردین دلت خوش باد و رویت خند
که قند لب شکر روزی چو سروستان نگار آید
از این صحرای خونین دل رمیده آهوی وحشی
بهارم جلوه رویم به یک آهم سوار آید
شکستی استخوان چونان که تار پرده ای بشکست
خمار آلوده چشمم نوایی آشکار آید
در این زندان تن گشتم پلاسیده چو یک ارزن
که شاید مرغک راهم به دیده اشکبار آید
پرنده مرغک جانم چه شد ماندی به دور از من
شکستی بند بندم را که یارم سوگوار آید
در این بستان سرای عشق نمودی جلوه حُسنت
که شب از روز نشناسم به غمخواری بهار آید
عید سعید نوروز بر همگان مبارک باد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.