یکی از مهمترین کارکردهای رسانهها در عصر مدرن، کمک به ایجاد و تقویت همبستگی اجتماعی است.
طبق نظریههای کارکردگرایانه، رسانهها با تحلیل و تفسیر اطلاعات، به درک عمومی از اخبار و رویدادها کمک میکنند و این درک مشترک، پشتوانهای برای هنجارهای اجتماعی از جمله همبستگی اجتماعی هستند. رسانهها همچنین میتوانند با ترغیب مردم به «مشارکت اجتماعی»، همه گروههای اجتماعی را در فرایند و روند پیشرفت، به «مشارکت اجتماعی» ترغیب کنند.
این مشارکت، از هر دو نوع ایجابی و سلبی میتواند ظهور یابد. فیالواقع، چنانچه در جامعه به مشارکت برای انجام فعلی نیاز باشد، رسانهها میتوانند با تحلیل درست و منطقی دادهها، جامعه را به همبستگی و مشارکت برای انجام آن فعل متقاعد کنند و چنانچه قرار باشد از انجام فعلی پیشگیری شود، باز رسانهها میتوانند همان نقش را با تحلیل دادهها ایفا کنند.
تصور کنید در جامعهای بیتوجهی به مصرف شیر، شیوع بیماریهای موذی و پیشروندهای مانند پوکی استخوان را دامن زده است و همزمان، افزایش مصرف دخانیات بیماریهای پرهزینه و صعبی را به جامعه تحمیل کرده است. طبیعی است رسانهها باید از یک سو، برای گسترش مصرف یک کالا مردم را ترغیب و به مشارکت متقاعد کنند و از دیگر سو، برای کاهش مصرف کالای دیگر، همان مشارکت را به وجود آورند. این فرآیند هم از مجرای تحلیل و تفسیر انجام میشود و هم به وسیله انتخاب و بزرگنمایی اخبار مربوطه، حال چنانچه، محققان یک دانشگاه معتبر و برجسته، طی پژوهشی عمیق و دقیق، دریابند که مصرف شیر، در عین حال، ممکن است میزان شیوع یک بیماری نادر را افزایش دهد و نیز دانشمندان یک دانشگاه بزرگ و معتبر، طی پژوهشی دریافته باشند که مصرف سیگار در مواردی به افزایش حافظه کمک میکند، در این میان رسانه چه وظیفهای دارد؟
در اینجا، علیالاطلاق، دو دیدگاه را میتوان مطرح کرد:
اول: انتشار اخبار بدون سانسور، وظیفه رسانه است و مردم حق دارند از همه چیز باخبر شوند. مردم حق انتخاب دارند و صاحب تحلیل و درکاند. خبرها را میخوانند و خودشان تصمیم میگیرند که شیر بنوشند یا ننوشند. سیگار بکشند یا نکشند. ما قیم مردم نیستیم. اینکه به مردم بگوییم چه کار کنند و چه کار نکنند، توهین به عقل مردم است.
دوم: رسانه، به خودی خود، معنا ندارد. وقتی میگوییم رسانه، منظور کسانی هستند که در رسانهها تصمیم میگیرند که چه نوع اخبار و تحلیلها و گزارشها و عکسها و فیلمهایی منتشر کنند و چه چیزهایی منتشر نکنند. آن «تصمیمگران» هم صاحب عقل و درایتند و طبیعتاً صاحبعقل بودن آنها با صاحب عقل بودن خوانندگان یا بینندگان رسانهشان، هیچ تضاد و تباینی ندارد.
چنانچه سردبیر خبر یک شبکه تلویزیونی یا سردبیر روزنامهای در صفحه اول تیتر بزند «سیگار به افزایش حافظه کمک میکند» آیا صرفاً اطلاعرسانی بهمنظور تنویر افکار عمومی است؟ آیا سردبیر هیچ مسئولیت اجتماعی در برابر خبر ندارد؟ آیا با این توجیه که مردم عقل دارند، سردبیر یا روزنامهنگار یا مدیر پخش باید عقل و درک و مسئولیت خود را به کلی نادیده بگیرد؟
حال اگر مسئولی، هر چند رده بالا، بر اثر بیسلیقگی، غفلت یا بیدرایتی، در لابهلای سخنان خود گفت که مثلاً ممکن است قحطی بیاید، یا قیمت ارز چند برابر شود، یا اقتصاد کشور فرو بپاشد و به سرنوشت ونزوئلا دچار شویم… آیا روزنامهنگار میتواند ـ بدون هیچ احساس مسئولیت اجتماعی و صرفاً با توجیه اینکه یک مسئول دولتی یا نماینده مجلس این سخن را گفته، این جمله را از لابهلای حرفها بیرون کشد و آب و تاب و لعاب دهد و برجسته کند و بر پیشانی صفحه نخست بچسباند؟!
فقط در یک صورت پاسخ پرسش فوق مثبت است؛ آن رسانه دشمن کشور و مردم خود باشد.
بدون تردید، در هیچ جای عالم، رسانهای که عرق ملی و احساس تعلق به قلمرو سرزمینی خود داشته باشد، مرتکب چنین خطایی نمیشود. اساساً در عالم روزنامهنگاری اصطلاح «دروازهبانی خبر» به همین موضوع مربوط است. این اصطلاح برای روزنامهنگاری ایران خلق نشده بلکه مفهومی غربی است. روزنامهنگار، به مثابه یک دروازهبان حرفهای باید دروازهبانی کند تا گل نخورد، چه رسد به اینکه گل به خودی بزند.
التهابی که در بازار خرید کالاهای اساسی در کشور به وجود آمد و منجر به رفتارهای نگرانکننده از سوی برخی مردم برای خرید مایحتاج عمومی به میزان چند برابر نیاز شد، حاصل عملکرد چهار نهاد است:
اول: ضعف عملکرد دولت در مدیریت بازار
دوم: ضعف عملکرد دولت در ارتباط عمیق با مردم، به وجود آوردن حس اعتماد و اطلاع رسانی دقیق و آرامش بخش به جامعه.
سوم: قوت عملکرد رسانههای خارجی در ملتهب نشان دادن بازار و اقتصاد
چهارم: ضعف یا غفلت یا جهتگیری سیاسی در عملکرد برخی رسانههای داخلی در ملتهب نشان دادن بازار و اقتصاد.
با هزار تأسف، برخی رسانههای داخلی در این بزنگاه برای تضعیف، تخریب و بیکفایت نشان دادن دولت ـ که یک کنش صد در صد سیاسی است ـ منافع ملی را پنبه کردند در برابر تاراج باد…
این رسانهها، کارکرد اصلی خود را در ایجاد همبستگی و مشارکت اجتماعی از دست دادهاند و کژکارکرد شدهاند…
روزنامه اطلاعات
نظرات بینندگان
وهمین به التهابات بازار بیشتر دامن می زند.
این یعنی نوعی خود تحریمی.
باید ملت را آگاه کرد.
بزرگترین علت این التهابات فروریختن دیوار اعتمادمردم به حاکمیت به دلیل دروغگویی مسئولان زندگی اشرافی مسئولان اختلاس های مسئولان وعدم برخورد باآن هااست
سال هاست شبکه های ماهواره ای وفضای مجازی مردم را تشویق به براندازی نظام می کنند مردم را تشویق می کننند در راهپیماییها شرکت نکنند ولی موفق نبوده اند
برای رهایی از این التهابات اقتصادی مسئولان باید ساده زیستی را اختیار کنندبه زندگی تجملی پایان دهند وبامردم صادق باشند آن موقع ملت ایران کاری می کنند کارستان که چشم جهانیان ازحدقه بیرون بیاید