روزگار گاهی به آدمی سخت می گیرد. وجه رایج آن در تنگنا قرار گرفتن معیشت است. درست مثل این ایام که مردم ایران از پی تحریم های آمیخته با بی تدبیری ها و فرصت سوزی ها دچار سختی معیشت شده اند. آن سوتر هم می توان به سیاست چشم دوخت. عرصه ممکن کردن ناممکن ها و هنر تبدیل تهدیدها به فرصت ها.
اما آن چه هم اکنون بیش از همه به چشم می آید متصلب شدن ساختارها و مسدود شدن افق هاست. زمانه تعلیق اصلاحات به دلیل بن بست سیاسی که در آن گرفتار آمده ایم. بیراه نیست اگر بگوییم که در شرایط رنگ باختن اتوپیا اکنون ما در جست و جوی امید به گذشته های نه چندان دور فراخوانده شده ایم!
ایام ماضی که وجهی نوستالژیک یافته و به بخشی از درماندگی های ما پاسخ کاذب می دهد. رجوع به دوران پهلوی اول و دوم مصداق آشکاری از این پدیده است.
در روزگاری که با فقدان رویای ملی و خاطره جمعی مواجهیم روشن است که جست و جوی چشم اندازی نوین تا چه حد می تواند امیدآفرین باشد.
نوروز دیرپاترین خاطره جمعی ما ایرانیان است. هنگامه رویش جوانه ها و سرزدن شکوفه ها. زمانه بیداری زمین و جوشش چشمه ها. روزگار وزیدن نسیم دل انگیز بهاری بر جان عاشقان. دوران نو شدن و تازه شدن روح آدمی. لبخند طبیعت به پهنای وجود. دمیدن حس جوانی در کالبد هستی. همین است راز الهام بخش بودن نوروز در روزگار فسردن امیدها.
روشن است که امروز بیش از همه وقت نیازمند گشایش امکان هایی برای تداوم زیست جمعی هستیم. راه هایی برای انبساط افق های همگانی در مسیر اعتلای ایران.
ما اکنون نیازمند بسط ممکنات هستیم! جست و جوی گزینه هایی بدیل برای جایگزینی تمامی مسیرهای به بن بست رسیده پیشین. خلق گفتمانی جدید برای جلب مشارکت و گفت و گو.
دمیدن روحی تازه در کالبد ایران پرافتخار. نوروز می تواند الهام بخش ما در این مسیر نوین باشد. آغازی برای آفرینش یک امکان. راهی به سوی آینده ای بهتر.
کانال مهران صولتی
نظرات بینندگان
نوروزتان مبارک.
به عنوان کسی که نوروز نوستالژیک را به
نوروز امروز ترجیح می دهم ، که حسرت
تمامی پا به سن گذشتگان است، منتهی
مراتب نه در حسرت پهلوی اول و دوم،
به خاطر قوام سنت نوروز آن زمان از
یک سو و همراهی پدر و مادر از سوی
دیگر که امروز نیستند و یا به دلیل
انسجام اعضای خانواده که کمتر از هم
چون امروز ،دور بوده اند.
استاد محترم ، امروز فقط تنهایی خود
را می بینیم و حتی سیاست زدگی نوروز
را. امروز عطر و رنگ عید چون نوروز
نوستالژیک نیست . اجزای نوروز رها از
یکدیگر و بدون هر نوع حلبم مهربانانه
است که شما از بنده دلایل آن را بهتر
می دانید. آدم عاقل حسرت سیاستمداران
سوخته را هرگز ندارد. سپاس
گفتگوی جمع باشد و عامل پیوند ایرانی ها، که
به همراه خانه تکانی که با وسواسی خاص انجام
می دهیم ، به روح و اندیشه تکانی نیز بپردازیم.
هر کس باید خویشتن خویش را در آیینه واقعیت
سنجش نماید تا رفتارها و بایدها و نبایدهای
شایسته جایگزین مصلحت اندیشی های فردی و
جمعی گردد. ما باید وجوه جمع و وطن را به
دلخواسته های فردی ترجیح دهیم تا به منافع
جمعی دست یازیم. خودخواهی و فردگرایی
عمده مشکل ما ایرانی هاست.
آنها را بشناسانیم. روزگاری چنین می کردیماما ظاهرا مثبت اندیشی از ما گریزان است چون با
منافع عده ای هماهنگ نیست.
ما الگوهای مناسب برای تبعیت را نمی شناسبم.
شاید صدای معلم بتواند در این خصوص ، پیش
قدم باشد و بیوگرافی چهره ها را حداقل هفته ای
یک بار برای الگوجویی جوانان و شاید همگان ،
ترسیم نماید. خدمتی به فرهنگ کشور.
شایسته سالاری و نخبه گرایی...
عقلانیت و منطق گرایی ...
مشورت و خرد جمعی...
پرهیز از شعار و عمل گرایی...