صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بی تدبیری و فقدان برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش و سازمان نهضت سوادآموزی و مجلس برای آموزش دهندگان سوادآموزی  شوربختانه عمده مصاعب این مربیان به ضعف و کم‌کاری سازمان نهضت سوادآموزی و اذنابش بر می گردد زیرا با وجود اظهارات رئیس اسبق این نهاد مبنی بر حضور نماینده و وکیل مدافع حقوق آموزش‌دهندگان در کارگروه تدوین آیین‌نامه اجرایی، اما آیا استنباط از محتویات خروجی آن، گواه و مبیّن استطاعت تأمل و تعقل نماینده حاضر در جلسات دارد؟

سالهاست که مربیان این عرصه در خطه‌ی بی‌حاصل آن، بذر امید و جوانی کاشته‌اند تا با اندوخته‌ی تجربه و عشق معنوی و اندک اسکان شبنم مهر و عنایت مسئولین، نهال آرزوهایشان نهایتاً به ثمر نشیند اما صدافسوس که تلاش نزدیک به یک دهه آنان با تبرزین بی‌تدبیری در معرض امحاء و توأمان تندبادهای نیش دار و کنایه آمیز برخی همچو هجوم ملخ‌های صحرایی به مزارع، شیره وجود آنها را سلانه سلانه می‌مکد و فانی می‌سازد.

با تصویب اصلاحیه تبصره ۱۰‌ ماده ۱۷‌ مورخ ۹۵/۰۶/۰۳ و ظهور بارقه امید در نهان مشمولین اما ناتوانی سازمان نهضت سوادآموزی در ارائه آمار مدون و سیاست بازی های متولیان وزارت مذکور و عدم پیگیری اجرای مصوبه از جانب نمایندگان مجلس باعث گردید تا دوسال آزگار مهر بلاتکلیفی بر پیشانی آنها بنشیند و با الحاق یک ماده واحده به قانون تعیین تکلیف معلمین حق‌التدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی مورخ ۹۷/۰۶/۱۳ باز هم موارد تبعیض بین چهار گروه مشمول طرح کاملاً مشهود بود به طوری که سه گروه از مشمولین بدون آزمون، ولی آموزش‌دهندگان با دو آزمون بدو ورود و خروج تبدیل وضعیت خواهند شد.

بی تدبیری و فقدان برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش و سازمان نهضت سوادآموزی و مجلس برای آموزش دهندگان سوادآموزی

 این روند دومینووار تبعیض و رنگین کمان بی عدالتی‌، حتی در تدوین آیین‌نامه و ارسال بخشنامه تکمیل و تشکیل مدارک نیز ادامه یافته به طوری که در بخشنامه ۷۱۰/۵ مورخ ۹۸/۰۱/۳۱ «آموزش‌دهنده مستمر» بر اساس "دو دوره به صورت مستمر و در هر دوره حداقل ۲ نفر و بیشتر" ‌تعریف گشته که اولاً جمع کثیری از آموزش‌دهندگان سال ۹۱ را که از فعالین و مسببان تصویب دو مصوبه نامبرده بوده‌اند را کنار زده و تنها مردودین آزمون استخدامی سال ۹۰ را دربر گرفته ثانیاً  لحاظ این تعریف برخلاف دستورالعمل ها و شیوه‌نامه‌های ارسالی سازمان مزبور طی سالهای گذشته می‌باشد زیرا وفق اظهارات رئیس اسبق این نهاد در جمع آموزش‌دهندگان استان قزوین در اکثر مناطق و نواحی استانها، عدم بارگذاری و جاری نمودن کلاس و دوره‌ها به صورت مستمر و سالیانه مطابق قوانین این نهاد در ممانعت از استمرار همکاری به جهت رفع ادعای جذب و استخدام در سالهای آتی خواهد بود.علی ای حال ارسال چنین بخشنامه‌‌ای با این مضامین چه پیامدی جز حذف کلیه مشمولین فعال دارد؟

بی تدبیری و فقدان برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش و سازمان نهضت سوادآموزی و مجلس برای آموزش دهندگان سوادآموزی

مع‌الاسف در تماس با بعضی از نمایندگان مجلس نیز با عدم پاسخگویی و ارسال پیامک "الان کار دارم، لطفاً پیام بدید" مواجه می‌شوند که البته جای تحیّر و تعجب نیست چون آن نمایندگانی که به دنبال عکس گرفتن با خانم موگرینی و حل مشکل یک دلال بازار خودرو در گمرک و آتش‌بازی با کاغذپاره ها در صحن و جلوس و انداختن پاها بر روی میز باشند، قطعاً اکنون نیز به دنبال یار و یارگیری برای انتخاب مجدد خود در انتخابات پیش رو بوده لذا نباید از آنها انتظار حمایت و یاری داشت اما از سایر مسئولین ذیربط انتظار می‌رود پیگیری و اصلاح بخشنامه مزبور را در اولویت برنامه‌های کاری خود قرار دهند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان استان البرز برای صدای معلم ارسال گردیده است .

این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

برگزاری آزمون های پیشرفت تحصیلی در آموزش و پرورش منطقه 14 تهران

یکی از فرهنگیان منطقه 14 تهران در نامه ای که برای صدای معلم ارسال کرده است از برگزاری آزمون های هماهنگ در این منطقه انتقاد کرده است .

این معلم نوشته است :

" با توجه ‌به  صحبت های وزیر محترم  برگزاری هر گونه آزمون هماهنگ‌ تحت هر عنوانی ممنوع است ؛  چرا در آموزش و پرورش منطقه ۱۴ تهران آزمون هماهنگ در امتحانات میان ترم  به عنوان پیشرفت تحصیلی برگزار می گردد و مبلغ بین ۳۰‌ تا۵۰ ‌ هزار‌تومان بابت آزمون‌هماهنگ‌ دریافت گردیده است ."

این معلم در ادامه آورده است :

" البته مسئولان این منطقه بخشنامه نکرده و به صورت شفاهی اعلام کرده اند .

هزینه آزمون ها به حساب فردی به نام آقای " م " به عنوان نماینده موسسه مرات و یا موسسه 160 درجه واریز می گردد . "

این فرهنگی منطقه 14 گفته است که انجام این آزمون ها اجباری است و از این لحاظ مدیران مدارس تحت فشار هستند .

لطفا پی گیری فرمائید ."

" دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش در بهمن 96  پرورش ضمن تاکید بر ممنوعیت برگزاری آزمون های پیشرفت تحصیلی در مدارس با بیان اینکه بند بعدی مصوبه به ساماندهی کتب کمک آموزشی که برنامه های آموزش رسمی را تحت‌الشعاع قرار می‌داد؛ اشاره دارد گفته بود: این کتب فرصتی برای آموزش هستند اما شرط و شروط دارد و باید استانداردهای سازمان پژوهش را کسب کنند. کتب کمکی آموزشی استاندارد همه ساله در انتهای کتب درسی معرفی می‌شود اما از این پس مدیر و معلم مدرسه مجاز به ورود و فروش کتب غیرمجاز نیستند. آزمون‌های پیشرفت تحصیلی نیز ممنوع هستند.

به عنوان مثال موسسه ای در سال 16 آزمون در پایه‌های دوم و سوم و چهارم ابتدایی برگزار می‌کرد اما از این پس معلم و مدیر مدرسه مجاز نیست به صورت سازمان یافته در مدرسه آزمون برگزار کنند. موسسات در بیرون مدرسه مجاز اند اما ما به خانواده‌ها توصیه نمی‌کنیم فرزندشان را در این آزمون‌ها وارد کنند .

برگزاری آزمون های پیشرفت تحصیلی در آموزش و پرورش منطقه 14 تهران

 معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش هم تصریح کرده است :

برگزاری هر گونه آزمون و عقد قرارداد تحت هر عنوانی بین مدیران مدارس و آموزشگاه‌ها ممنوع است و اگر فردی از این موضوع تخطی کند تخلف او محرز خواهد بود و ما به صورت جدی در معاونت ابتدایی پیگیر آن هستیم تا به هیچ عنوان در مدارس ابتدایی دانش‌آموزان به جز برنامه درسی رسمی کشور هیچ گونه کتابی تدریس نشود.

حکیم‌زاده با بیان اینکه ما در این راه مصمم هستیم، خاطر نشان کرد:‌ معاونت ابتدایی با همکاری مدیران و اداره نظارت بر عملکرد استان‌ها بر تمام مدارس نظارت خواهد داشت.

« صدای معلم » آمادگی خود را برای توضیح و انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

برگزاری آزمون های پیشرفت تحصیلی در آموزش و پرورش منطقه 14 تهران

برگزاری آزمون های پیشرفت تحصیلی در آموزش و پرورش منطقه 14 تهران

برگزاری آزمون های پیشرفت تحصیلی در آموزش و پرورش منطقه 14 تهران

برگزاری آزمون های پیشرفت تحصیلی در آموزش و پرورش منطقه 14 تهران

پایان گزارش/

نامه ی ولی یک دانش آموز به صدای معلم :

من الان برای اولین بار با سایت و کانال تلگرامی شما آشنا شدم و وقتی مطالب تان را خواندم باید خداقوت بگویم به خاطر تلاشهای باارزشی که در این مسیر می دارید.

 
من معلم نیستم بلکه به عنوان یک مادری که باتوجه به این سیستمی که در آموزش و پرورش داریم تمام همّ و غمم شده فرزندم و مدام در تلاش هستم تا حد توانایی ام به روز پیش بروم البته شاید موفقیتم خیلی نباشد ولی این تنها راهیست که به من آرامش می دهد .
من پسرم اول ابتدایی هست و سعی کردم مدرسه ی خوبی را انتخاب کنم و خداییش مدیر مدرسه و تمام کارمنداش هم عزم شان راسخ کردند به روز پیش بروند تا بتوانند آینده ی خوبی را برای بچه ها رقم بزنند و من الان ایرادی آسیب زننده در عملکرد مدرسه نمی بینم بلکه همان محدودیت ها و قوانین دست و پاگیر در نهایت اجازه نمی دهند دستشان باز باشد و درنهایت آن استعداد کشی را شاهد هستیم.
من به عنوان یک مادر می خواهم بچه ام خوشحال باشد و به استقلال برسد و مسئولیت پذیر بشود .
 من فکر می کنم باید به مدرسه فقط بااین دید نگاه کنم که  بچه ها بالاخره قانونا باید این مسیر را طی کنند و مدرک دستشان باشد و از طرفی برای  اجتماعی شدن بچه ها نیاز هست این دوره های مدرسه را بگذرانند و در نهایت معیارهای انتخاب مدرسه از نظر من در ایران محدود می شود ، به همین موارد و اینکه مدیر و کارمندهای آن مدرسه تا حد امکان منصف و دلسوزانه عمل کنند.
 
 نامه ی ولی یک دانش آموز به صدای معلم :
 
و من نوع نگرشم نسبت به مدرسه از لحاظ علمی این است که چیزی جز تکرار و تقلیدی بودن دروس نمی بینم و فقط ذهن بچه ها را داریم خسته می کنیم .
 
در نتیجه نظرم این است که آن مهارت های لازم را باید خود والدین پیگیر باشند و باهزینه ی خودشان در بیرون از مدرسه کسب کنند.
و این جای بسی تاسف دارد که در یک کشور اسلامی فقط باید دنبال مدرسه ی امن بگردیم و از لحاظ  مهارت و استعداد اگر چیزی از بچه باقی بماند باید کلاهمان را هزار قد بالا بندازیم و با شادی تمام جیب مان را شل کنیم تا بتونیم مهارت ها را به بچه هایمان بیاموزیم.
مدرسه های ایران ذره ای بازدهی ندارند جز ضرر مگر معدود مدارس غیرانتفاعی که فقط می شود امنیت و مربی دلسوز از لحاظ اخلاقی و اجتماعی شدن بچه ها در جمعی که همه ی والدین دلسوزانه دنبال خوشحالی و خوشبختی بچه هایشان هستند بگردیم.
 
من عذر می خواهم به خاطر اینکه  زیاد صحبت کردم .
واقعا ناراحتم ازاین اوضاع و سرگردانم سرنوشت بچه هایمان چطور خواهد شد .
با تشکر
مادر یک دانش آموز

ارسال مطلب برای صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در دانش آموز
شنبه, 30 فروردين 1398 14:52

ایرانی دیدی فرار کن!

ایرانی ستیزی و هویت گریزی در جامعه ایرانی  هموطنانی که مهاجرت کرده اند جمله « ایرانی دیدی فرار کن» را بسیار می شنوند. برخی از ایرانیانی که سال ها در خارج از کشور زندگی کرده اند می گویند که ما ایرانیان (شاید) تنها ملتی هستیم که وقتی در مسیرمان با یک ایرانی دیگر مواجه می شویم سریع راه مان را کج می کنیم تا محبور به تماس با او نشویم. بیشتر این هموطنان معمولا ایرانیان را با مهاجران سایر کشورهای خاورمیانه مقایسه می کنند و معتقدند که این اقلیت های قومی در کشورهای اروپایی عموما پشتیبان یکدیگرند و به محض ورود به این کشورها تلاش می کنند تا به سایر هموطنان شان که قبل از آنها مهاجرت کرده اند ملحق شوند. شاید به همین دلیل در برخی از شهرهای بزرگ کشورهای مهاجرپذیر شاهد پدیده همجواری، همسایگی یا محله مشترک برخی اقوام هستیم.

در مقابل، ایرانیان با ورود به این کشورها، از طرفی هم خودشان با هزاران تردید و ترس تصمیم می گیرند تا به سایر ایرانیان نزدیک شوند و از طرف دیگر ایرانیان ساکن هم تمایلی به نزدیک شدن به آنها ندارند. در واقع در این تعامل اجتماعی با دافعه -دافعه طرف هستیم. من تو را می بینم ولی وانمود می کنم که نمی بینم!

به راستی چه دلایلی را می توان در این خصوص موثر دانست. در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود: بی اعتمادی یکی از واقعیت های جامعه ایرانی است. جامعه ایرانی همواره هم شاهد بی اعتمادی عمودی(ملت-دولت/ دولت-ملت) و هم بی اعتمادی افقی(ملت-ملت) بوده است.

-مهاجرت با بیزاری:

تحقیقات اولیه ام بیانگر آن است که ایرانیان عموما با حسی از بیزاری از آنچه در کشورشان جریان دارد ایران را ترک می کنند.

ایران جای ماندن نیست و باید رفت! این نارضایتی تنها شامل عرصه های اقتصادی و یا سیاسی نبوده و رفتارهای اجتماعی ایرانیان و فرهنگ حاکم بر جامعه ایرانی را نیز دربرمی گیرد. در نتیجه آنان از هر آنچه که یادآور آن چیزی باشد که با بیزاری از آن گریخته اند خود را دور می کنند. دیدن هر ایرانی یعنی بازگشت به نقطه آغاز و این برای آنان امری پذیرفتنی نیست. قرار نیست در « خارج» هم چیزی ببینیم که به یادمان بیاورد که ما از کجا آمده ایم!

به نظر می رسد که ایرانیان مهاجر اگر نگوییم تنها، ولی حداقل جزو معدود ملت هایی هستند که در ابتدای مهاجرت از همه چیز کشور خود متنفرند! هر چند با گذشت زمان و کسب شناخت بیشتر کشورهای مقصد، از شدت این تنفر کاسته می شود.

ایرانی ستیزی و هویت گریزی در جامعه ایرانی

- انتشار تجارب منفی:

کم نیستند ایرانیانی که طعمه کلاهبرداری هموطنان خود شده اند. با گسترش شبکه های اجتماعی، هم تماس با ایرانیان و هم انتشار تجارب منفی تماس با ایرانیان بسیار آسان شده است. معمولا قربانیان با شرح تجارب تلخ خود در شبکه های اجتماعی تلاش می کنند تا هشدارهای لازم را در اختیار سایرین قرار دهند. انتشار تجارب بد تعامل و درخواست کمک از سایر ایرانیان، کلیشۀ « ایرانی دیدی فرار کن» را تقویت می نماید.

- لایه های سیاسی و اجتماعی مهاجران:

هر چند در برخی از کشورهای مهاجرپذیر، سنخیّت مهاجران ایرانی بیشتر است ولی بدون تردید در بین مهاجران ایرانی لایه ها و طبقات مختلفی از مهاجران وجود دارد. هر انقلاب، اعتصاب، التهاب، ابلاغ، و اخیرا اختلاسی در ایران مهاجران خاص خود را رقم زده است.

جمله« ببین ولی دیده نشو» عموما در بین نسل های اولیه مهاجران کاربرد فراوانی داشته است. کودتای 28 مرداد، انقلاب 57، حادثه کوی دانشگاه تهران، التهابات سال 88 از جمله اتفاقاتی بودند که از آنها می توان به عنوان عوامل شکاف در بین مهاجران یاد کرد. خط و خطوط و سمت و سو معمولا یکی از معیارهای مهاجران ایرانی برای تماس و تعامل اجتماعی با سایر ایرانیان محسوب می شود.

-حمل بی اعتمادی ها به خارج:

بی اعتمادی یکی از واقعیت های جامعه ایرانی است. جامعه ایرانی همواره هم شاهد بی اعتمادی عمودی(ملت-دولت/ دولت-ملت) و هم بی اعتمادی افقی(ملت-ملت) بوده است. آنچه در خارج از کشور در بین ایرانیان دیده می شود پدیده جدیدی نیست بلکه تداوم آن چیزی است که در ایران هم به شکل دیگر وجود داشته است. معمولا در کشورهای جهان، افراد از غریبه ها واهمه دارند و نسبت به آنان بی اعتمادند. ما ایرانیان بر عکس، معمولا از آشنایان بیشتر واهمه داریم. که با من هر چه کرد آن.....

ایرانی ستیزی و هویت گریزی در جامعه ایرانی

-تقسیم بیشتر کیک:

عدم آموزش و در نتیجه ناآشنایی با رقابت سالم و منصفانه یکی از ضعف های ما ایرانیان است. ما کمی تنگ نظریم. به جای آنکه با رقیب رقابت کنیم او را نابود می کنیم: « یکی بود یکی نابود ». به همین دلیل وقتی یک ایرانی در خیابان های شهر، یک ایرانی دیگر را می بیند تصور می کند که کسی آمده است تا جای او را بگیرد و به یقین برش های کیک برای او کوچک و کوچکتر خواهد شد.

سخن پایانی: آنچه گفته شد ممکن است درباره همه مهاجران ایرانی صادق نباشد.

کانال فردین علیخواه

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 30 فروردين 1398 07:03

حق الناس ما و حق الناس ذوعلم ؟!

گروه رسانه/

حجت الاسلام علی ذوعلم گفته است: ( این جا )

" «با وجود این تغییر محتوایی و حجمی کتب درسی، ما یک مشکلی داریم که زمان آموزش در مدرسه گاهی دچار کاهش و زمان آموزش در برنامه تدریس دچار افت می‌شود.»

رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی  تاکید می کند: « از مدیران و معلمان مدارس درخواست می‌کنم که زمان آموزش رعایت شود زیرا زمان آموزش برای دانش آموزان یک حق‌الناس است.»

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

مطالبات حق التدریس سال ۹۷

تهران

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور