
داستان من بدو آهو بدو ، زندگی زیر خط فقری بدو ، حکایت اصلی ماست. دولت ها سال ها تلاش کردند تا افزایش نرخ تورم را به افزایش حقوق فرهنگیان و کارگران وصل کنند و نوعی عذاب وجدان به آنان تزریق کنند. آنان هرگز به افزایش حقوق و مزایای سایر بخش ها و تأثیر آن بر این مهم اشاره ای نکرده اند. برای همین افزایش قطره ای حقوق آنان ، اول هر سال ، نمایشی گردید برای امیدواری های لحظه ای و ناامیدی های چند روز پس از آن .
بنا به گفتۀ مسئولان و کارشناسان اقتصادی عمده دلایل افزایش تورم در جامعه ، افزایش نرخ ارز ، افزایش واردات ، کاهش سطح تولید ، افزایش نرخ نفت و پرداخت نقدی یارانه است که ردّ پای کارگران و فرهنگیان در آن اصلا دیده نمی شود و عدم برقراری همترازی حقوق فرهنگیان با سایر سازمانها که از مطالبات اصلی آنان می باشد با بهانه های گوناگون از جمله تأثیر آن بر افزایش تورم ، تا به امروز به ثمر نرسیده است و شاید هم اصلا اراده و قصدی برای تحقق آن وجود ندارد.
افزایش هر سالۀ حقوق در وضعیت کنونی ، قادر به نجات این دو قشر زحمتکش جامعه از قعر چاهی که زیر خط فقر قرار دارد نیست. محرومیت این دو قشر علت تورم کشور نیست بلکه معلول بسیاری از عوامل دیگر از جمله خود تورم و نادیده گرفته شدن آنان است. در زیر با حقایق داستان نرخ تورم در ایران و دلایل تشدید بحران اقتصادی ، بیشتر آشنا می شویم. سرمنشأ آموزش و همچنین سرمایه های تولید کشور یعنی دو ستون اصلی جامعه ، در محرومیت اقتصادی که به محرومیت فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی آنان نیز منجر می گردد ، به سر می برند
ترسی از اعلام افزایش ۴۵۰ درصدی قیمت یک کالا نداریم !
" پاسخ رئیس مرکز آمار به ابهام مردم درباره نرخ تورم : ترسی از اعلام افزایش ۴۵۰ درصدی قیمت یک کالا نداریم . رئیس مرکز آمار معتقد است آمار تورم نشان دهندۀ تغییرات قیمت مجموعه ای از کالاها به طور میانگین است و میزان گرانی کالا را نشان نمی دهد. به گزارش خبرگزاری تسنیم ، امیدعلی پارسا رئیس مرکز آمار با بیان این که علت استفاده از 2 عدد برای اعلام تورم ، محاسبه بر مبنای دو فاصله زمانی است ، اظهار داشت: تغییر شاخص کل فروردین امسال نسبت به فروردین سال قبل ٥١,٤ درصد است و معنی آن این است که خانوارها ٥١,٤ درصد بیشتر از فروردین پارسال برای خرید یک "مجموعه کالا و خدمات یکسان" پرداخت کرده اند، اما نرخ تورم در 12 ماه اخیر حدود 31 درصد است که البته رقم بالایی است.
رئیس مرکز آمار در عین حال افزود: البته ما نمی توانیم ادّعا کنیم که این رقم در همه نقاط کشور یکسان است ، چرا که ما به همه فروشگاهها و یا مناطق مراجعه نکرده ایم ، بلکه بر اساس معیارها و روشهای علم آمار عمل کرده ایم و میانگینها را محاسبه و ارائه کرده ایم." (1)

رقم واقعی خط فقر چقدر است ؟
" رسول خضری نماینده مردم پیرانشهر و سردشت و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با تأکید بر این که رقم خط فقر با توجه به نرخ تورم باید تغییر پیدا کند اظهار داشت: خط فقر را ۳ میلیون تومان تعریف کردند که به نظر من خط فقر الان با این وضعیت گرانی باید تغییر پیدا کند و من فکر میکنم خط فقر به ۵ میلیون در شهرستانها و در تهران به ۱۰ میلیون نزدیک میشود و این واقعیت را باید بپذیریم . هرچند دولتمردان این خطوط را برای آرامش جامعه پایین تر میآورند ، ولی آرامش جامعه را رفاه و جیب مردم تعیین می کند نه حرف و گفتۀ مسئولان . ما اصرار داشتیم بسته حمایتی داده شود و اگر بشود هر ماه و اگر بودجه دولت نرسد تاریخی را تعریف کند که حداقل ۲ یا ۳ بار در بازده زمانی مختلف به مردم داده شود.
احمد میدری معاون رفاه وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی نیز گفته است : امروز ۱۸ تا ۳۵ درصد مردم زیر خط فقر هستند. " (2)
" رسول خضری ، نماینده مجلس دهم ضمن بیان این که امروز ارزش پول سوریه ، عراق و افغانستان از ارزش پول ما بیشتر است در حالی که ذخایر ارزی ما چندین برابر این کشورها است ، گفت: به اعتقاد من مشکل از مدیریت ناصحیح است و حواله دادن نابه سامانی ها به دشمن خارجی ، شانه خالی کردن از مسئولیت است.
وی تصریح کرد: من متأسفم بگویم در جریان نوسانات ارزی در کشور دولت بالای 200 هزار میلیارد تومان از جیب مردم درآمدزایی کرد. در مقابل ارزش پول مردم یک سوم شد و حداقل سه برابر فقیر تر شدند و نیمی از جامعه به زیر خط فقر سقوط کردند." (3)

دلایل اصلی افزایش تورم در ایران چیست؟
ابراهیم بهادرانی معاون بررسی های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران در تشریح تورم ، چالش ها و راه حل های آن که به صورت گزارشی در بیست و نهمین نشست هیئت نمایندگان اتاق تهران ارائه شد ، اظهار داشت :
"افزایش نقدینگی اصلی ترین و مهمترین عامل تورم در ایران شناخته شده است . در بررسی چالش های تورم و راهکار و راه حل های آن در اتاق بازرگانی تهران دلایل متعددی بررسی شد که مهمترین آنها "افزایش نقدینگی و رکود در بخش تولید" کشور اشاره شد.
برای رفع موانع و بهبود فضای کسب و کار رسیدگی به بحث هایی مثل تورم ، اشتغال و رشد اقتصادی اولویت بیشتری دارد که در واقع تورم "به افزایش سطح عمومی قیمت ها و کاهش قدرت خرید پول " گفته می شود. تورم ، مداوم ، نامنظم و تشدید شونده است و به ندرت به سطح اولیه برمی گردد به طوری که از سال 1315 تاکنون کشور ما به طور دائم تورم داشته است.کاهش تورم به معنای کاهش قیمت ها نیست بلکه به معنای کاهش سرعت رشد قیمت ها است اما اگر تورم منفی شود به معنای کاهش متوسط قیمت ها است اگرچه ممکن است حتی قیمت برخی از کالاها هم افزایش پیدا کند.
در سال های 1321 تا 1323 به دلیل جنگ جهانی دوم بیشترین تورم در کشور ما رخ داد و شاخص تورم به 156 درصد رسید و بهترین سال مربوط به 1341 تا 1350 است که معدل سالیانه تورم به 1.7 درصد رسید.
افزایش قیمت نفت باعث شد تا تورم در کشور ما دو رقمی شود ، در بررسی تورم پس از انقلاب اسلامی در فاصله سالهای بین 1379 تا 1383 تورم 14.12 درصد بوده است که پایین ترین رقم در 34 سال گذشته هم بوده است و در فاصله سال های 1374 تا 1378 متوسط تورم 22.5 درصد بوده است و در سال 1374 تورم 49 درصد بوده که بالاترین نرخ پس از انقلاب را داشته است.
در تشریح انواع تورم باید گفت:
تورم پنهان به تورمی گفته می شود که قیمت ها در آن ثابت است اما کیفیت کالا و خدمات کاهش پیدا می کند،
در تورم خزنده که از نظر اقتصاددانان تورم مفیدی است در هر 10 سال 20 درصد تورم بالا می رود.
در تورم شتابان شاهد افزایش سریع قیمت ها هستیم
و در تورم سرکش که متأسفانه در کشور ما رخ می دهد تورم به بالای 50 درصد می رسد که این شرایط معمولا بعد از جنگ ها اتفاق می افتد.
تورم یک درصدی مفید است اما تورم بالای 10 درصد ایجاد مشکل و نارضایتی می کند و در تورم بالای 50 درصد نابه سامانی ایجاد شده و نارضایتی به اوج می رسد. کشور ما دچار بیماری رکود تورمی است . رکود تورمی به " افزایش عمومی قیمت ها در شرایط کاهش رشد اقتصادی گفته می شود " که متأسفانه اقتصاد ما به آن مبتلا است. " رسول خضری ، نماینده مجلس دهم ضمن بیان این که امروز ارزش پول سوریه ، عراق و افغانستان از ارزش پول ما بیشتر است در حالی که ذخایر ارزی ما چندین برابر این کشورها است ، گفت: به اعتقاد من مشکل از مدیریت ناصحیح است و حواله دادن نابه سامانی ها به دشمن خارجی ، شانه خالی کردن از مسئولیت است "
بدترین نوع مبارزه با تورم ، تزریق نقدینگی است ، اثرات رکود تورمی شامل از بین رفتن تمایل به خرید ، کاهش واردات مواد اولیه ، از دست رفتن رقابت تولید داخل با واردات و تعطیلی و نیمه تعطیلی واحدهای تولیدی است. استفاده از درآمد نفتی در بودجه باعث افزایش تورم می شود. کسری بودجه دولت و استقراض از سیستم بانکی باعث افزایش نقدینگی و افزایش تورم می شود که در برخی سال ها کسری بودجه دولت حتی به 85 درصد هم رسیده است. در سال 1388 دولت به نظام بانکی 36 هزار میلیارد تومان بدهکار بوده است که این رقم در سال 1389 به 55 هزار میلیارد تومان رسیده است و رشد 53 درصدی داشته است.
هزینه بودجه از سال 57 تا 87 به 363 برابر رسیده است. حجم نقدینگی از سال 60 تا سال 1389 به طور متوسط در هر سال 34.9 درصد رشد داشته است به طوری که حجم نقدینگی در سال1352 ، 52 میلیارد تومان بوده است و در سال89 ، 236 هزار میلیارد تومان شده است و در طول 37 سال گذشته 4 هزار و 564 برابر شده است.
مصرفی شدن باعث افزایش تورم می شود مثلا : مکالمه با تلفن در کشور ما 10 برابر میانگین جهانی ، مصرف نان شیرینی ، بنزین و شکر 6 برابر میانگین جهانی ، مصرف نوشابه 4 برابر میانگین جهانی و مصرف برق و گاز 3 برابر میانگین جهانی است.
در سال 1391 ، 42 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی پرداخت شده است 14 هزار میلیارد تومان به صورت استقراض یا برداشت از بودجه بوده است و با توجه به سرعت گردش پول که 6/4 درصد است این میزان یارانه ، 64 هزار میلیارد تومان تقاضا در کشور ایجاد کرده است.
از سوی دیگر ، قاچاق و همچنین واردات باعث افزایش تورم می شود، در سال 1389 فقط 3 درصد کشف قاچاق صورت گرفته و همچنین رشد واردات در کشور باعث ضربه خوردن به تولید داخلی کشور و همچنین کاهش سرمایه گذاری شده است. در کشورهایی که واردات بالا است افزایش قیمت جهانی باعث تورم وارداتی می شود.
افزایش نرخ ارز نیز تورم زا است و باعث افزایش قیمت تمام شده و افزایش قیمت کالاهای وارداتی شده است. افزایش دستوری هزینه دستمزد نیروی کار باعث افزایش تورم می شود چرا که کارایی کارکنان متناسب با افزایش هزینه ها بالا نمی رود. رتبه کسب و کار در سال 2005 در بین 183 کشور برای کشور 113 و در سال 2012 ایران رتبه 144 در وضعیت کسب و کار در بین 183 کشور داشته است و در بین 15 کشور خاورمیانه و شمال آفریقا رتبه کشور ما 13 است به طوری که عربستان در دنیا رتبه 12 ، امارات رتبه 33 ، قطر رتبه 36 ، بحرین رتبه 38 و اردن رتبه 69 را دارد. هزینه سرمایه گذاری در کشور ما نسبت به 143 کشور دیگر گرانتر است. افزایش قیمت انرژی یکی از دلایل افزایش تورم است چرا که باعث افزایش هزینه های تولید می شود.
در بررسی دلایل تورم در ایران پژوهشی را که دکتر جلالی نائینی در سال 76 انجام داده است و این بررسی بین سال های 1372 تا 1385 صورت گرفته دلیل اصلی افزایش تورم ، افزایش حجم پول بوده است. همچنین در پژوهشی که 2 تن از کارشناسان صندوق بین المللی پول برای سال های بین 1369 تا 1380 انجام داده اند افزایش حجم نقدینگی دلیل اصلی تورم مشخص شده است و در پژوهش دیگری که در صندوق بین المللی پول انجام شده است و سال های بین 1384 تا 1386 مورد بررسی قرار گرفته است نقش پول در تورم ایران از بقیه شاخص ها مهم تر بوده است و اگر به رشد نقدینگی و تورم توجه داشته باشیم متوجه می شویم که بین این دو شاخص تناسب مستقیم وجود دارد.

راه حل های تورم
در تنظیم سیاست های مالی کشور باید از روش ارز بانک مرکزی جلوگیری شود، کسری بودجه از بین برود ، استقراض از سیستم بانکی از بین برود، جلوگیری از رشد غیرمتعادل هزینه ها در دولت صورت گیرد، کمک به اجرای قوانین در صندوق توسعه ملی صورت گرفته و برداشت از این صندوق در شرایط بحرانی باشد، از طولانی شدن پروژه های دولتی جلوگیری شود و از شروع پروژه ها بدون داشتن بودجه نیز خودداری به عمل آید. از دیگر راهکارها ، تنظیم سیاست های پولی است که می توان به کاهش حجم نقدینگی ، کاهش دستوری نرخ سود سپرده ها و کاهش رشد پول و چاپ اسکناس اشاره کرد. جلوگیری از واردات ، افزایش ریسک قاچاق ، رقابتی کردن تولید ، کاهش هزینه مبادله ، افزایش فضای امنیت اقتصادی ، اصلاح فضای کسب و کار ، تخصیص درآمدهای نفتی به سرمایه گذاری ، راهکارهای غیرنقدی یارانه ای ، افزایش کارایی کارکنان ، افزایش کارایی خدمات ، افزایش خودداری از تصمیمات غیرعلمی ، گسترش حضور بخش خصوصی در اقتصاد و اجرای پروژه ها در داخل کشور اشاره کرد. " (4)
عدم تعادل اقتصادی و بحران های حاکم بر اقتصاد کشور ، بیشترین آثار تخریبی را بر ارزش پول ملی و کاهش قدرت خرید اقشار محروم جامعه گذاشته است.
بسیار متأسف هستم که سرمنشأ آموزش و همچنین سرمایه های تولید کشور یعنی دو ستون اصلی جامعه ، در محرومیت اقتصادی که به محرومیت فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی آنان نیز منجر می گردد ، به سر می برند.
به نظر شما مسئولان من معلم با این محرومیت خود چگونه اثری بر تارو پود دانش آموزان این سرزمین خواهم گذاشت ؟ یا بدون هر نوع انگیزه و انگیزشی چگونه کارکرد خود را به خوبی انجام خواهم داد و آیا الگوی مناسبی برای انتخاب شغل معلمی توسط آنان خواهم بود ؟ شمای مسئول ارشد کشور حاضرید فرزندتان یک معلم شود و فقط با حقوق زیر فقر آن زندگی کند؟ مگر معلمی شغل انبیا نیست ، مگر ارزش و منزلت معلمان والاتر از دیگر مشاغل نیست ؟ راستی دیدگاه شخصی اما واقعی شما نسبت به شغل معلمی چیست ؟!
1) https://tn.ai/1995235 ، سوم ارديبهشت ۱۳۹۸ ، خبرگزاری تسنیم .
2) خط فقر چند میلیون تومان است؟ گروه اقتصادی الف ، ۹ آذر ۱۳۹۷.
3) خانۀ ملت ، خبرگزاری مجلس شورای اسلامی ، دهم مرداد 1397.
4) دلایل اصلی افزایش تورم در ایران چیست؟ 17سپتامبر 2016 ، فصل نامۀ پژوهش های اقتصادی .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

همان طور که می دانیم یکی از مشکلات فعلی آموزش و پرورش ایران کمبود شدید نیروهای خدماتی و سرایدار می باشد.
به دلیل عدم استخدام نیروهای جدید این مشکل روز به روز حادتر شده و مدیران مدارس را در تنگنا قرار می دهد.
عمده نیروهای موجود نیز اغلب پیر و فرتوت بوده و عملا کارایی لازم برای محافظت از مدارس را ندارند.
پارسال یکی از کارشناسان آموزش و پرورش کرج در یکی از جلسات طرحی تحت عنوان معلم سرا مطرح نمودند. گرچه این طرح در وهله اول شاید غیر منتظره و به نوعی توهین آمیز تلقی گردد ولی اگر واقع بینانه بنگریم در شرایط موجود که دولت امکان تأمین نیروهای سرایداری را ندارد حداقل در کلانشهرها قابلیت اجرایی شدن را دارد.می دانیم مدیر مدرسه در وقت اداری پاسخگوی تمام اتفاقات مثبت و منفی مجموعه می باشد. بعد از وقت اداری گرچه مسئولیت حراست و حفاظت از مراکز آموزشی با سرایدار می باشد، ولی نهایتا پای مدیر گیر اتفاقات احتمالی است.
از طرفی در کلانشهرها خیلی از همکاران و همچنین مدیران و معاونان در مسکن اجاره ای رفع و رجوع می کنند.با لحاظ این دو مقوله می توان با طرح معلم سرا با یک تیر سه نشان زد:
اولا: مشکل کمبود سرایدار را حل نمود .
ثانیا: با تبدیل نیروهای سرایداری به خدماتی مشکل کمبود نیروهای خدماتی را موقتا حل کرد.
ثالثا: مشکل مسکن برخی از همکارانی که راغبند تا در این طرح مشارکت کنند را مرتفع نمود.
و اما خلاصه طرح معلم سرا به شرح زیر است:
مکان هایی را که سرایداران در آن مستقرند با صرف هزینه ای نازل تجهیز کرده و تحت عنوان معلم سرا در اختیار مدیر مجموعه قرار دهند. مدیر در صورت تمایل خودش (و یا به تشخیص و مسئولیت وی یکی از معاونان و یا معلمان داوطلب مشارکت در طرح) در مجموعه مستقر شود و ضمن حفاظت از مرکز آموزشی از چنگالهای تیز اجاره خانه در کلانشهرها آزاد گردد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

هفتهی گذشته، خبری منتشر شد که گروهی از دختران دانشآموز منطقهی ۱۵ تهران، دوچرخهی «ویژهی بانوان» ساختند و از این دوچرخه در جشنوارهی علمی «ابن سینا» رونمایی شده است. انتشار تصاویر این دوچرخه که صندلی پهنی دارد و جعبهای مکعبی شکل پشت آن نصب شده که مثل اتاقکی زن را در احاطهی خود میگیرد، فوری اسباب خنده و تمسخر و تاسف عدهای از کاربران شبکههای اجتماعی شد. بعضیها کاریکاتوری قدیمی از جمال رحمتی، کاریکاتوریست نشریات را دوباره منتشر کردند که در انتقاد از سیاستهای گروه طالبان در افغانستان، دوچرخهی زنان را اتاقک متحرکی شبیه این دوچرخهی تازهساز دانشآموزان تصویر کرده بود.

من اما میخواهم در این مطلب، از جنبهی دیگری به این دوچرخهی ساختهی تخیل دختران دانشآموز تهران نگاه کنم. ما از مبارزات زنان جهان برای حق رای زیاد میخوانیم، اما به ندرت در متنی به اهمیت و لزوم و تاثیر دوچرخه در جنبش حق رای زنان و فمینیسم موج اول اشاره شده است.
پای دوچرخه برای اولینبار در قرن نوزدهم به خانههای مردمان طبقهی مرفه، متوسط و فقیر در اروپا باز شد. تا قبل از آن زنان باید یا با کالسکه و گاری، یا سوار بر اسب و قاطر و یا با پای پیاده از خانه بیرون میزدند و از جایی به جای دیگر میرفتند. زنان مرفه کالسکهسوار بودند و آن که فقیر بود عملا راهی جز پای پیاده نداشت. جابه جایی و تحرک زنان بسیار اندک و محدود بود. اکثر زنان هرگز از چهار دیواری خانه و محله و حداکثر روستا و شهر خود بیرون نمیرفتند. دوچرخه، ناگهان این وضعیت را برای زنان بسیاری تغییر داد. دوچرخه، ارزان بود و به زنان بسیاری از طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی این امکان را داد که از دو وجب فضای تنگ اطراف خود بیرون بزنند.
اولین دوچرخههای قرن نوزدهم، «مردانه» بود. چرا؟ چون باورهای سنتی آن زمان این بود که دوچرخه را نمیشود «زنانه» راند. منظورشان از «زنانه» راندن این بود که دو پا مثل وضعیت پاها در اسبسواری، بتواند با حداقل تحرک در دو طرف قرار بگیرد و هی بالا و پایین نرود. «بالا و پایین رفتن پا»، امری «مردانه» تلقی میشد. اما به یمن زنان جسوری که از این کلیشه بیرون زدند، هر روز زنان بیشتری که در آرزو و شوق و حسرت بیرون رفتن از دو وجب پیرامون خود بودند، جرات کردند و با همان دامنهای بلند و دستوپاگیر و کفشهای پاشنهبلند سوار دوچرخه شدند.
اصلا یکی از مهمترین اثرات دوچرخه در حیات اجتماعی زنان، همین بود که از آن حجم دستوپاگیری وحشتناک لباس زنان، دامنهای بلند و چندلایه، بالاتنههای تنگ و خفهکننده و کفشهای ناراحت کاست و تنپوش زنان را راحتتر کرد. در اواخر قرن نوزدهم، رواج دوچرخه بین طبقه متوسط زنان، موج تازهای از مد لباس و کفش تازه را با خود بههمراه آورد و سوال اصلی این بود که این دامنهای بلند و مزاحم و کتهای تنگ را چطور کمی دستکاری کرد تا برای دوچرخهسواری مناسب شود؟
در سال ۱۸۹۰ نارضایتی و اعتراض زنان به دامنهای بلند و کتهای تنگ و دستوپاگیر منجر به این شد که بعضی از طراحان مد، لباسی را برای دوچرخهسواری زنان طراحی کنند که به «Bicycle Bloomer» موسوم بود. دامنهای این لباس تازه هم کماکان تا قوزک پا بود، با اینحال دامن گشادتر بود و امکان تحرک بیشتری به زنان میداد. بالاتنهی لباس هم گشادتر و راحتتر بود. این لباس تازه چنان باعث خشم بعضی از مردان شد که «گروه و انجمن» تشکیل میدادند و «قسم برادری» میخوردند که هرگز با این زنان همکلام نشوند و از آنها خواستگاری نکنند!

مردسالاری در مخالفت با دوچرخهسواری زنان دقیقهای بیکار ننشست. اگر رسانههای آن زمان را بررسی کنید،کلی «نظریهبافی علمی» و «سخن کارشناسان» را میبینید که مدعیاند دوچرخهسواری زنان عامل کمردرد، نازایی، پاره شدن پردهی بکارت و اسباب «تحریک جنسی» زن است! عدهای از این هم فراتر رفته و از پزشکان نقل قول میکردند که دوچرخهسواری باعث شده زنان بیشتری به بیماری سل مبتلا شوند!
اما اهمیت تاثیرگذار دوچرخه شاید در هیچکجا به اندازهی جنبش حق رای زنان در آمریکا و اروپا موثر نبود. ناگهان زنان خواهان حق رای که نه صدایی داشتند، نه جایی در رسانهها و اماکن عمومی شهر، میتوانستند اعلامیههای خود را پشت دوچرخه پنهان کنند، سوار دوچرخه شوند و تا شهر و روستاهای نزدیک برانند، بی اینکه نگاه مشکوکی را جلب کنند در خانهها را بزنند و با زنان خانه همکلام شوند، به آنها اعلامیهای دهند، از آنها برای چای عصر در خانههای خود دعوت کنند و به شکل موثر برای هدف خود، همراه و کنشگر تازه جذب کنند. دوچرخه آنقدر برای زنان خواهان حق رای مهم بود که در بسیاری از تظاهراتهای اعتراضی خود، دوچرخههای خود را هم به همراه میبردند تا بر اهمیت نمادین دوچرخه برای حق رای، امکان تحرک و حضور در اجتماع تاکید کنند.
سوزان بی. آنتونی، مبارز معروف حق رای زنان، در سال ۱۸۹۶ در یادداشتی نوشت که هیچ چیزی برای جنبش حق رای زنان، مهمتر از دوچرخه نیست و تاکید کرد «هربار زنی را سوار دوچرخه میبینم، دوباره از نو سراسر شور و شعف میشوم و لبخند بر لب میآورم.»
زنان خواهان حق رای در انگلستان در دههی ۱۹۱۰ میلادی، سوار بر دوچرخههایشان جلوی ماشین وینستون چرچیل را سد کردند و خواستهی حق رای برای زنان را فریاد کردند. نشریات اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پر است از مطالبی به قلم مردان که شاکیاند که اگر جلو دوچرخهسواری زنان را از اول گرفته بودیم، با این وضع مواجه نمیشدیم که هر زنی سوار دوچرخهاش شود و دنبال تجمع و کنشگری باشد.
دوچرخهی طراحی دختران مدرسهای در منطقهی ۱۵ تهران، هرچه باشد خندهدار نیست. چیزی از جنس تلاش مادران اولیه فمینیست ما در گوشهوکنار جهان است که به دنبال تحرک، امکان حضور بیشتر در اجتماع، توانمندی بیشتر و احقاق حق خود به شیوههای خلاق و پیوسته بودند. شبیه همان تلاشهای زنانی که اول با همان لباسهای دستوپاگیر و کفشهای ناراحت سوار دوچرخه شدند، سعی کردند ابتدا رکاب زدن را لای پارچه تا حدی مخفی کنند، کم کم لباس ویژه دوچرخهسواری زنان طراحی کردند، بعد دامن را کوتاهتر کردند و کت را گشادتر و … تلاشهای دخترانی جوان که خیال راندن و رفتن دارند، آزادی بیشتر برای تحرک و سهم بیشتری از فضاهای شهری میخواهند و دنبال راههای خلاقانهایاند برای تحقق این رویا.
کانال مطالبات زنان
گروه تشکل ها/
« سیدمحمد بطحایی » در سفری که به استان فارس داشت با برخی تشکل های سیاسی فرهنگیان دیدار کرد .
خبری از مدیر کل آموزش و پرورش استان فارس به نقل از روابط عمومی آن اداره در صدای معلم منتشر گردید ( این جا ).
در این دیدار « علی عسکر نجفی » از فرهنگ امنیتی در آموزش و پرورش انتقاد کرده بود .
صدای معلم نوشت :
" سیدمحمد بطحایی در دومین سفر به مناطق سیل زده به استان فارس رفته است .
همچنین به همراه مدیر کل آموزش و پرورش فارس دیداری با نمایندگان تشکل های صنفی و سیاسی فرهنگیان استان داشته است .
« صدای معلم » در گزارش های متعدد خود از شکایت علیه معلمان منتقد و رسانه های مستقل در زمان وزارت بطحایی انتقاد کرده است .
همچنین این رسانه تاکنون از احضار و پرونده سازی برای فعالان صنفی در هیات های تخفات اداری انتقاد کرده است .
تاکنون تشکل های سیاسی فرهنگیان موضع مشخصی در برابر این وضعیت نداشته اند .
بطحایی تاکنون در این موارد سکوت کرده است .
کانال صنفی معلمان که اخبار کانون های صنفی را منتشر می کند گزارش داده بود که کانون های صنفی را را به این نشست دعوت نکرده اند .
« دکتر امین ثامنی » از معلمان و کنش گران حوزه آموزش متن زیر را که در این نشست حضور داشته و قرائت کرده است برای صدای معلم ارسال کرده است .
گروه اخبار/
به گزارش روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، جلسه هماندیشی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، ۲۷فروردین۱۳۹۸ با حضور حجتالاسلام و المسلمین دکتر علی ذوعلم، ریاست سازمان؛ حجتالاسلام حمید محمدی، معاونت تألیف و تولید مواد و رسانههای آموزشی؛ آقایان باقرزاده، معاونت توسعه منابع و پشتیبانی؛ دکتر کریمی، ریاست پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش؛ جلالی، مدیر حوزه ریاست؛ ملکی، مشاور ریاست سازمان؛ دکتر تورانی، عضو هیئتعلمی پژوهشکده مطالعات برنامهریزی درسی؛ باقریان مسئول دبیرخانه شورای هماهنگی علمی؛ ممشلو، مشاور جوان سازمان، دکتر رون و دکتر اسماعیلی، مسئول گروه مکانیک برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام ذوعلم به تبیین برنامۀ پیشنهادی خود در بازآرایی تشکیلات سازمان در راستای گام دوم برنامه درسی ملی و اجرا و تحقق این سند پرداختند.
دکتر ذوعلم بیان کرد اجرای سند تحول بنیادین و ایجاد تحول در سازمان که باید پیشتاز و پیشران تحول باشد نیازمند تغییراتی در ساختار و فرآیندهای موجود است. بالتبع عملکرد فعلی، دو مقوله علم و عمل را از هم جدا کرده است در صورتی که در سند برنامه درسی ملی تصریح شده است که عناصر پنج گانه علم، عمل، عقل، ایمان و اخلاق توأم با یکدیگرند و تربیت متوازن دانشآموزان را در راستای دستیابی به حیات طیبه رقم میزنند.
وی در ادامه با تشریح طرح بازآرایی تشکیلات سازمان افزود: اولا نیازمند دو دفتر هستیم به نامهای «دفتر طراحی و هماهنگی دورههای تحصیلی» (با مسئولیت حجتالاسلاموالمسلمین صدوقی که به خوبی با سازمان آشنا هستند) و «دفتر پژوهش و برنامهریزی حوزههای تربیت و یادگیری» که توضیحاتی در مورد این دفاتر بیان می شود:

الف) دفتر طراحی و هماهنگی دورههای تحصیلی:
این دفتر متشکل از چهار دورۀ تحصیلی به نامهای «دورۀ پیشدبستانی و ابتدایی»، «دوره متوسطه اول»، «دوره متوسطه دوم نظری» و «دوره متوسطه دوم فنی و حرفهای» است. دفتر مذکور ناظر به میدان عمل تربیت و آموزش، اقتضائات دانشآموزان و محیط مدارس طراحی و هماهنگی دورههای تحصیلی را بر عهده دارد. این دفتر وظیفه دارد تا با مطالعات و حضور میدانی و تهیه گزارشها و ارزیابیهای لازم از صحنه عمل تربیت و آموزش و نیازها و امکانات موجود و آینده، به دفتر برنامهریزی حوزههای تربیت و یادگیری سفارش تولید محتوای مطلوب در راستای تحقق اهداف نظام آموزشی و تقویت هویت اسلامی، ایرانی و انقلابی دهد. بهعنوان مثال این دفتر وظیفه دارد تا مشخص کند که دانشآموزان ما در هر دورۀ تحصیلی و در هر کدام از حوزههای تربیت و یادگیری به چه مطالبی نیاز دارند.
دفتر مذکور وظیفه دارد تا با رویکرد مدرسهمحوری، برنامۀ عملیاتی گامبهگام تحقق «مدرسه زندگی» را تدوین نماید و در اولین گام در سال ۱۴۰۰ حداقل پنجدرصد از مدارس ابتدایی کشور را که میتوانند در مسیر تحقق مدرسه مطلوب قرار گیرند، بهعنوان مدارس پیشتاز مشخص نموده و سازمان پژوهش را همراهی نمایند. در تحقق این امر می توان از مجموعههای متعهد و مبتکر و جهادی که الحمدلله در سطح کشور هم کم نیستند، کمک گرفت.
ب) دفتر پژوهش و برنامهریزی حوزههای تربیت و یادگیری:
این دفتر متشکل از یازده حوزه تربیت و یادگیری طرحشده در سند برنامه درسی ملی است.
این دفتر وظیفه دارد تا حوزههای یادگیری را در قالب یک شبکه دانشی و پژوهشی به هم مرتبط کند و مرز میان حوزههای یادگیری را در تعاملی میان رشتهای و بهمثابه «وحدت در کثرت» ترسیم نموده و با استناد به آیه کریمه قرآن حکیم «فلینظر الانسان الی طعامه» همانند غذایی که مصرف می کنیم و متشکل از مواد مختلف است، سازمان پژوهش را در تأمین طعام فکری دانشآموزان بهگونهای که پس از طبخ آشپز دیگر مواد اولیه در آن مطرح نیستند، بلکه به شکل واحدی که متشکل از اجزاء است روح و جسم دانشآموز را سیراب و لبریز سازد، بدینگونه ما در تألیف و تهیه بستههای آموزشی باید در نظر داشته باشیم که نمیخواهم با هر بسته یک حوزه خاص را به دانشآموزان یاد دهیم بلکه این حوزهها کاملا مؤثر در یکدیگر هستند و در تلفیق باهم ارائه میشوند. ضمن اینکه ساختار هر حوزه تربیت و یادگیری نیز باید محفوظ بماند و برای مثال حوزه حکمت و معارف اسلامی در تمامی حوزههای دیگر ورود دارد و نگاه فطرتگرایی توحیدی بر تمام این شئون محیط است.
ساختار هر حوزۀ یادگیری سه لایه دارد که لایۀ اول و هسته مرکزی هر حوزه تربیت و یادگیری متشکل از دو تا چهار نفر نیروی فکور و خلاق که متخصص آن حوزه باشند و مبانی فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی را خوب فهم کرده باشند، است که وظیفه پژوهشهای اولیه را بر عهده دارند و راهنمای عمل آن حوزه یادگیری را باید تدوین کنند و با شجاعت و به طور مشخص نیز تفاوت نگاه اسلامی و غیراسلامی (غربی یا شرقی) را هم بیان کنند. لایه دوم در حوزه تربیت و یادگیری تعدادی از عزیزان دانشگاهی و متخصصین آن حوزه هستند که در قالب شورای برنامهریزی با تقویت نگاه علمی به روزآمد شدن و کاربردیبودن مطالب کمک می کنند و لایه سوم حوزه تربیت و یادگیری نیز بهعنوان مجمع عمومی، هر شش ماه یکبار برگزار میشود که دامنه وسیعتری از متخصصان آن حوزه دانشی دارد و همه میتوانند در آن جلسات شرکت کنند و نظر دهند و نظرات بررسی و قطعا ترتیب اثر داده میشود.
رئیس سازمان افزود در آینده و در هنگام عمل ممکن است میان این دو دفتر اختلافاتی از قبیل نیاز یا عدم نیاز دانشآموزان به یادگیری، موضوعاتی مانند دانستن اطلاعاتی چون ارتفاع کوه هیمالیا و یا مسائلی نظیر انتگرال و … پیش بیاید که در این موارد ارجحیت با دفتر دورههای تحصیلی است، چراکه آن دفتر با دانشآموزان و معلمان و مدارس در ارتباط است و البته جمعبندی مباحث و هماهنگی و اداره این دو دفتر بر عهده حجتالاسلام محمدی، معاونت تأمدرسه مجلیف و تولید مواد و رسانههای آموزشی سازمان است.
حجتالاسلام ذوعلم بیان داشت: شورای هماهنگی علمی سازمان نیز باید با تغییراتی همراه شود و مسئولان یازده حوزه تربیت و یادگیری، مسئولان چهار دوره تحصیلی و تعدادی از صاحبنظران و متخصصان امر با نگاهی آیندهپژوهانه باید در این شورا باهم هماهنگ شوند تا نقش این شورا در هماهنگی و سیاستگذاری ارتقاء یافته و اثربخش گردد.
از آنجا که دین برای هدایت ناس و مردم آمده است و دانشآموز مخاطب اصلی است، منافع و نیازها و آیندهاش برای نظام آموزشی مهم است لذا دورههای تحصیلی بر اساس اسناد تحولی وظیفه دارند بهطور عالمانه و مستند مشخص نمایند که در هر دوره و پایۀ تحصیلی چه میزان به لحاظ حجم و محتوا از هر یک از حوزههای تربیت و یادگیری باید ارائه گردد و بر اساس طراحی و سفارش این دفتر است که تولید و تألیف بستههای آموزشی توسط دفتر دیگر صورت میپذیرد.
وی خاطرنشان کرد: با نگاه به آرمانها و اسناد بالادستی (که وظیفه دفتر حوزههای تربیت و یادگیری است) و با نگاه به ظرفیت و امکانات موجود و میدان عمل (که وظیفه دفتر دورههای تحصیلی است) به دنبال اسلامیسازی بستههای آموزشی هستیم و البته این به این معنا نیست که در کتاب فیزیک هم آیه و حدیثی را به شکل انضمامی و تزئینی بیاوریم، بلکه به این معنا است که درسهای تخصصی ما نیز با نگاه توحیدی تألیف شوند که حاصل آنها تربیت یک دانشآموز در مسیر دستیابی به حیات طیبه باشد که در این مسیر همواره باید هویت ایرانی-اسلامی-انقلابی دانشآموزان مورد تأکید باشد.
همچنین در نگاه به اسناد بالادستی نباید نگاه اخباریگرایانه به این اسناد داشت بلکه باید در یک نگاه حکیمانه از کلیت این اسناد استنباط و اجتهاد صحیح صورت پذیرد، چراکه این امر ممکن است موجب شود که از یک مسئله بسیار مهم غفلت کنیم و فقط به یک بند سند که در قبال آن مسئله اهمیت چندانی هم ندارد، معطوف شویم.
ذوعلم اضافه کرد در سازمان به دنبال طراحی سند ۱۴۱۴ آموزش و پرورش هستیم که افق ده ساله پس از ۱۴۰۴ است و تحقق مدارس تراز تمدن نوین اسلامی را دنبال میکند. بر اساس کلیاتی که گفته شد و البته در آینده بر اساس نظرات همکاران به تفصیل هم بیان خواهد شد و نظرات گرانمایه اعضای سازمان بر غنای آن خواهد افزود.
تغییرات کتب درسی و بستههای آموزشی تا پایان ۱۴۱۴ باید رقم بخورد که این امر نیازمند برنامه اجرا است که در سال ۱۴۰۰ چه قدر از این برنامه و در چه سطحی باید انجام شود.
این طرح نیازمند یک اقدام جهادی است همانند آنچه که عزیزانمان در سپاه قدس کردند، همانند آنچه که عزیزانمان در صنعت هستهای انجام دادند که کار سختی هم بود، ما نیز میتوانیم این کار خطیر را به سرانجام مطلوب برسانیم.
در ادامۀ این نشست مشورتی، برخی صاحبنظران به بیان نظرات خود پرداختند.
دکتر تورانی:
بنده با مبانی و کلیات نظر و دیدگاه جنابعالی موافق هستم و باید تحول در ساختار و فرآیندها اتفاق بیفتد و با توجه به سابقهای که در سازمان دارم تفاوتی با نگاه شما دارم که آن سبک و روش عمل است. برنامهریزی در سازمان است نه برای سازمان، فلذا باید این طرح که حتما محقق خواهد شد در سازمان مطرح شود و همه آن را به چالش بکشند و نهایتا طرح پخته شده ونتیجه متقنی بهدست آید.
نکتۀ دیگری که مطرح است بحث تضمین کیفیت است، ما در آموزش و پرورش نمیتوانیم اشتباه کنیم چرا که بعد از پنج سال نمیتوانیم بگوییم اشتباه کردیم و برگردیم. فلذا باید خوب فکر کنیم، مشورت کنیم بعد عمل کنیم.
در زمینۀ بستههای آموزشی هم قبول است که باید تغییر صورت گیرد اما اگر بهترین کتاب را هم داشته باشیم اما معلم و معاون و مدیر متناسبی در مدارس نداشته باشیم این برنامه صحیح اجرا نمیشود، پس باید به موضوع مجریان برنامه هم توجه کرد و البته همراهی نیروهای سازمان و بسیج آنها در اجرای این طرح بسیار مهم است. اگر نتوانیم همکاران سازمان را قانع کنیم قطعا طرح اجرایی نمیشود.
آخرین نکته هم این است که در تدوین سند ۱۴۱۴ باید همکاری دیگر معاونتهای آموزش و پرورش هم باشد تا سند اجراییتر شود.
دکتر کریمی:
بحث اجرای برنامه درسی ملی فرآیندطلب است، همانند سند تحول که نیازمند تولید زیرنظام بود و این زیرنظامها تولید شدند، ما نیز باید سند و راهنمای اجزای مختلف برنامه درسی را تدوین و تولید کنیم که این فرآیند به تبیین و رفع ابهامات و اتقان بیشتر طرح میانجامد و سند برنامه درسی ملی را برای اجرا روانتر و شفافتر میسازد.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد ارتباط و تناسب اجراییکردن سند برنامه درسی ملی با زیرنظام برنامه درسی ملی و راهکارها و راهبردهای مندرج در سند تحول است که باید مشخص سازیم.
دکتر اسماعیلی:
در کشور سه زیرنظام آموزشی داریم : ۱) زیرنظام آموزش و پرورش ۲) زیرنظام آموزش فنی و حرفهای ۳) زیر نظام آموزش عالی، لذا این تغییرات باید به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد تا با دیگر زیرنظامها نیز هماهنگی لازم صورت پذیرد.
در تغییرات ساختاری و فرآیندی باید به دو نکته کارآمدی ساختار و اثربخشی در مدارس توجه کنیم، فلذا لازم است همه مراحل تألیف و پژوهش و … در کنارهم و در حوزههای یادگیری مستقر شوند.
در بحث دوره دوم متوسطه نیز باید به تفاوت فنی و حرفهای و کار و دانش توجه شود.
آقای باقریان:
در تغییرات ساختاری خیلی تردید وجود دارد. همیشه و البته متأسفانه مرسوم در آموزشوپرورش این بوده است که اکثرا فقط حرف زده میشد لیکن خوشبختانه آقای ذوعلم اهل عمل هستند. در این تغییرات ساختاری لازم است به تخت کردن تشکیلات سازمان تا حد ممکن نیز توجه شود و نسبت اجزای مختلف ساختار باهم به صورت شفاف بیان شود. به نظر بنده باید در جداکردن شئون برنامهریزی و تالیف تأمل بیشتری شود.
آقای جلالی:
تغییر نگرش، آموزش و توانمندسازی مدیران و کارشناسان سازمان باعث می شود که موانع تغییر و تحول برطرف شود و گامها سریعتر طی گردد.
باید در چند گام منظم و دقیق و در جلسات هماندیشی با مدیران، کارشناسان و دیگر اعضای سازمان تغییر نگرش و توانمندسازی لازم در همکاران ایجاد شود.
حجتالاسلام ذوعلم هم در پایان به نکات زیر اشاره نمود:
باید با استفاده از خرد و نظر جمعی به دنبال بهترین باشیم و در جهت تبیین این ساختار و طرح لازم است با همه صاحبنظران، فارغ از سمت و جایگاه سازمانی در فضایی صمیمانه و کارشناسی و طی یک نشست دو یا سه روزه برگزار شود و هماندیشی صورت پذیرد تا نقاط قوت تقویت و نقاط ضعف برطرف و اصلاح شوند. فلذا شایسته است همکاران عزیز سازمان از هم اینک در جریان این بازآرایی ساختار قرار گرفته تا با تعامل و تضارب افکار و آرائ همکاران به آنچه خیر و صلاح فرزندان این مرز و بوم است نایل شویم.
گروه تشکل ها/

در آستانه فرارسیدن " روز معلم " ؛ " شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران " بیانیه ای صادر کرد .
این شورا در کانال تلگرامی خود می نویسد :
" بار دیگر روز و هفته ملی معلم در پیش است و ما معلمان شاغل و بازنشسته در چشم انداز تاریخی خود همچنان برای ابتداییترین مطالبات و خواستههای صنفی خود مجبوریم لحظه ای از کوشش و فعالیت برای رسیدن به خواسته های قانونی و مطلوب خود غفلت ننماییم.
گرانی و تورم زندگی را برای اکثریت زحمتکشان سخت کرده است ، حقوق و درآمد معلمان سنخیتی با قیمتهای نجومی ندارد و معلمانی که در گذشته مجبور به کار در شغل دوم و سوم بودند به خاطر بیکاری گسترده باید به اتکا حقوق ناچیز معلمی از پس هزینههای هنگفت بر آیند .
در یک کلام وضع اقتصادی معلمان اسفناک است و در این میان وضع معلمان آزاد و خرید خدمتی اسفناکتر است.
از سوی دیگر اکثریت دانش آموزان که از خانوادههای زحمتکش هستند وضع بهتری از معلمان ندارند و متاسفانه هر روز شاهد گسترش سیاست های ضد آموزشی مانند پولیسازی و کیفیتزدایی از آموزش هستیم. گویی در تمام حکومت ها و دولت ها وضع معلمان یکسان است و قرار نیست آموزش و پرورش اولویت دولتها باشد.به همین دلیل معلمان از زمان تاسیس مدارس نوین در ایران تاکنون همواره برای بهسازی آموزش تلاش نموده و متاسفانه همواره سرکوب شده اند."
این شورا در ادامه آورده است :
" با نگاه دقیقتر و عمیق تر به دیدگاه نظری و عملی معلمان معترض محبوس در گذشته و حال ، خواهیم یافت که اعتراضات این معلمان جز برای:
۱ - بهینهسازی آموزش در مدارس
۲ - توقف خصوصی سازی آموزش
۳ - حق تشکل یابی مستقل
۴ - رفع موانع ناشی از اعمال سلیقه ای و فراقانونی در مسیر فعالیت های قانونی تشکل های صنفی فرهنگیان
۵ - ایجاد بیمه کارآمد برای فرهنگیان
۶ - اجرای دقیق مصوبه ی نظام پرداخت هماهنگ حقوق و دستمزد
۷ - دفاع از حقوق معلمان بخش خصوصی، آزاد و خریدخدمت
و حرکت بر مدار مطالبات صنفی و آموزشی نبوده و نیست.
شورای هماهنگی فرارسیدن روز ملی معلم را به معلمان دربند و تمام فرهنگیان تبریک می گوید و یاد و خاطره ابوالحسن خانعلی و تمام پیشگامان عرصه تعلیم و تربیت را گرامی می دارد.
همچنین شورا فرارسیدن اول می روز جهانی کارگر (۱۱ اردیبهشت) را به تمامی کارگران زحمتکش میهنمان و معلمان مشمول قانون کار تبریک گفته و این روز جهانی را گرامی می دارد.
پایان پیام/

گاهی آدمی از گفتن و نوشتن ملول و خسته می شود.
تصمیم گرفته ام که فقط مطالعه کنم و در دبیرستان ها هم به ضروریات و محتوای کتاب درسی بسنده کنم.
اما امروز فیلم زیر، باز متاثرم کرد و خواستم که چندسطر کوتاه آن چنان که در حوصله ی مردمان بی حوصله می گنجد، بنویسم.
سرکلاس درس تقریبا یک سوم ساعت های کلاسم را به ذات و محتوای ادبیات می پردازم.
به بچه ها می گویم ادبیات قرار است با ما چه کند؟
ادبیات اگر به قول تولستوی چشمه ی زیبای زیبایی هاست پس باید به اخلاق و افعال و افکار ما تناسبات بدهد و ما را از ناموزونی برهاند.
اگر ادبیات در مدرسه هایمان و حتی دانشگاه هایمان فقط به همین تشخیص فعل و فاعل و مُسند و مُسندالیه، ختم شود باید گفت:
«زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست»
آموختنش زحمت است و فضیلت نیست.
علمِ بُنجُل است که تعلیمش تَجَمّل است. (تجمّل علمی برای خودنمایی)
و به قول سعدی:
«علمی که ره به حق ننماید جهالت است»
ارسطو بر این عقیده بود که ادبیات منجر به کاتارسیس، یعنی پاک شدن روح ما از پلیدی ها می شود.
ادبیات، انسان را حساس و متاثر و دردمند و متعهد می کند و اگر چنین بود زهی سعادت
و خواندن این ادبیات بسیار میمون و خجسته است.
داستان کوتاه کرگدن از اوژن یونسکو و طاعون اثر آلبر کامو و پیرمرد بر سر پل، اثر همینگوی و آثاری از این قبیل، می خواهد کاری کند که انسان به بوی تعفن عادت نکند.
انسان باید آزرده شود و از کنار زشتی ها و کاستی ها و پلیدی ها و تبعیض ها و نابه سامانی ها بی تفاوت و لاابالی نگذرد و این همه برایش امری طبیعی نشود؛
که اگر شد آن جامعه به خواب مرگ رفته است و باید بر سر گورش عزا گرفت.
در فیلم زیر کودکی که مادرش دچار عارضه ای شده با اورژانس تماس می گیرد اما از دادن آدرس ناتوان است.
باری به هرطریق آدرسی را از او کسب می کنند.
رییس سازمان فناوری اطلاعات ، آقای ناظمی فیلم را در فضای مجازی، مشاهده می کند.
او می گوید: (بغض گلویم را گرفت.
دستور دادم تا فرایندی طی شود که هرکس در هرکجا با اورژانس تماس می گیرد موقعیتش اتوماتیک به مراکز اورژانس ارسال شود)
گروه اخبار/

دانشآموز دبیرستانی که از سوی معلم مدرسهاش مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، به خاطر آسیب شدید به چشم بخشی از بیناییاش را از دست داد.
پدر این دانشآموز ۱۸ ساله در گفتوگو با خبرنگار حوادث «ایران» عنوان کرد: روز یکشنبه پسرم در کارگاه آموزشی مدرسهاش در غرب تهران شرکت کرده بود. پس از دقایقی معلماش از او سؤالی پرسید و از آنجا که احساس کرد پسرم حواسش به صحبتهای او نبوده با پایش ضربهای به پسرم زد بعد از آن پسرم آرش به رفتار معلماش اعتراض کرد که او این بار با ضربه مشت به صورت پسرم کوبید و شدت ضربه باعث شد که فریم عینکش خرد شده و به داخل چشم پسرم برود.
وی در ادامه تصریح کرد: پس از آن مسئولان مدرسه آرش را به بیمارستان فارابی منتقل کردند و در معاینات اولیه مشخص شد که علاوه بر آسیب به شبکیه، قرنیه و صلبیه هم دچار پارگی شدید شده است. به همین خاطر همان روز تحت عمل جراحی قرار گرفت.
پدر آرش در پاسخ به این سؤال که آیا عمل جراحی رضایت بخش بوده یا نه تأکید کرد: پزشکان نتیجه عمل را رضایت بخش عنوان کردند اما ظاهراً پسرم بخشی از دیدش را از دست داده است. البته قرار است تا 6 ماه آینده دوباره عمل جراحی ترمیمی انجام شود تا بیناییاش به حالت قبل و طبیعی بازگردد. البته بعد از ترخیص از بیمارستان پسرم را به مرکز چشم پزشکی تخصصی دیگری منتقل کردیم که در آنجا هم پزشکان آسیب جدی به قرنیه و صلبیه را تأیید کردند.
پدر آرش در خصوص وضعیت پرونده پسرش گفت: ما فردای روز حادثه شکایتی را علیه معلم مدرسه در کلانتری 138 جنت آباد تنظیم کردیم و قرار است پس از بررسی دوربینهای مداربسته مدرسه، معلم برای تحقیقات احضار شود. ضمن اینکه شکایتی هم در دادسرای ناحیه 5 تهران تنظیم کردهایم تا برخورد قضایی با این معلم صورت گیرد.
پایان پیام/