علی الهیار ترکمن، معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش از صدور مجوز استخدام 20 هزار نیرو در آموزش و پرورش از بین فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها خبر داده و گفته که آزمون استخدامی در مردادماه برگزار میشود. این نخستین باری نیست که وزارت آموزش و پرورش فوری و با عجله 2 ماه مانده به آغاز سال تحصیلی آزمون میگیرد و نیرو استخدام میکند. افرادی که با چند هفته و جلسه کلاس آموزشی معلم میشوند و در مهرماه تدریسشان را آغاز میکنند.
نمونه این اتفاق در آزمون استخدامی 40 هزار نیرو در زمان وزارت حمیدرضا حاجی بابایی و آزمون 20 هزار نیرو در دوره علی اصغر فانی رخ داد. مردادماه آزمون برگزار شد، شهریور نتایج اعلام و یک دوره فشرده 2هفتهای برای افراد پذیرفته شده برگزار شد و در نهایت آنها راهی کلاس درس شدند.
حالا چرا این اتفاق میافتد و چرا مسئولان آموزش و پرورش هر سال این عمل را تکرار میکنند؟ مگر فلسفه تاسیس دانشگاه فرهنگیان تامین نیروهای مورد نیاز آموزش و پرورش نیست و مگر قرار نبود تمام معلمان از طریق این دانشگاه وارد مدارس شوند؟ اصلا این ماده 28 که چندین سال است دستاویز استخدام نیرو در آموزش و پرورش شده چیست و چرا فارغالتحصیلان دانشگاههای دیگر میتوانند یک شبه معلم شوند؟
در ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان که دیماه سال 1390 تنظیم شده، اینگونه آمده است که «تأمین بخشی از نیازهای خاص آموزش و پرورش در رشتههایی که امکان توسعه آن از طریق «واحد دانشگاهی» وجود ندارد، مطابق با ضوابط و مقررات وزارت آموزش و پرورش و از میان دانش آموختگان سایر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی سراسر کشور و حوزههای علمیه، با شرط گذراندن حداقل دوره یکساله مهارتآموزی در «دانشگاه فرهنگیان» بلامانع است.»
این ماده قانونی در حالی تدوین شده که کارشناسان آموزشی و حتی مدیران آموزش و پرورش سالیان طولانی است که از لزوم تربیت معلمان در دانشگاههای مخصوص و آشنایی آنها با روشهای تدریس سخن میگویند. اهمیت این موضوع آنقدر بالاست که در سال 1298 خورشیدی دارالمعلمین به ریاست ابوالحسن فروغی تاسیس شد؛ مرکزی که جزو نخستین دانشگاههای کشور بود و فارغالتحصیلان آن جزو نخبگان کشور بهحساب میآمدند.
هر وزیر یک نوع استخدام
مینا جعفریان، کارشناس امور آموزشی درباره نحوه استخدام وزارت آموزش و پرورش به همشهری گفت: «متأسفانه استخدامها در آموزش و پرورش غیر از یک مقطع کوتاهی در ابتدای انقلاب، بیضابطه و بدون برنامه است. بدین شکل که هر وزیری شیوه و مسلک خود را برای استخدام نیرو در پیش میگیرد. رصد ساماندهی منابع انسانی در این وزارتخانه طی 2دهه اخیر چیزی شبیه فاجعه است، مثلا وزیری همچون علیرضا علی احمدی سال 86 آمد و خیلی سریع حکم بازنشستگی بیش از موعد 100هزار نفر از فرهنگیان را اجرا کرد، با این بهانه که نیروهای علاقهمند و مستعد را جذب بدنه آموزش و پرورش کند اما عمر مدیریت کوتاهش اجازه نداد و همین امر باعث خالی ماندن کلاسهای درس در مهر سال بعد شد.
وی ادامه داد: «بعد آن حمیدرضا حاجیبابایی آمد و برای جبران کسری نیرو، اول از نیروهای شرکتی استفاده و سپس خیلی عجولانه آزمون استخدامی 40 هزار نیرو را در مردادماه برگزار کرد و شهریور هم آن نیروها را به کلاس درس فرستاد. فانی نیز مشابه همین کار را در دوره مدیریت خود انجام داد و بطحایی هم آن را تکرار کرد؛ با این تفاوت که معلمانی که او استخدام کرد یک سال در دانشگاه آموزش دیدند و امسال به کلاس درس میروند. ولی به هر حال هیچکدام از وزیران آموزش و پرورش نتوانستند آن طور که باید ظرفیت مراکز تربیت معلم و سپس دانشگاه فرهنگیان را برای تامین نیرو افزایش دهند و از آن استفاده کنند.»
بیپولی دانشگاه فرهنگیان و تأثیر آن روی استخدامها
البته مدیران آموزش و پرورش همواره در مراسمهای رسمی از ضرورت تربیت دبیران در دانشگاه فرهنگیان سخن میگویند اما در جلسات خصوصی خود معتقدند که وقتی دانشگاههای دیگر برای تربیت دانشجو هزینه میکنند چرا در دانشگاه فرهنگیان میلیاردها تومان صرف تربیت دبیر کنیم؟ آن هم در آموزش و پرورشی که همواره با کسری بودجه روبهرو است و برای پرداخت حقوق معلمان خود هم مشکل دارد.
جعفریان بهجز این موارد که باعث نابه سامانی در استخدام معلمان شده، به عوامل دیگری هم اشاره میکند. «یکی از بزرگترین بهانه مدیران برای جذب فوری و بدون ضابطه نیرو، کمبود وقت و کسری معلم در کلاسهای درس است. دومین توجیهشان نبود امکانات کافی و بودجه لازم برای دانشگاه فرهنگیان است، آنها هیچگاه علنی و رسمی اعلام نکردهاند که از پس هزینه دانشگاه فرهنگیان بر نمیآیند؛ ولی در جمعهای مدیریتی خودشان بارها و بارها به این موضوع اشاره کردهاند که وزارت آموزش و پرورش از پس هزینه این دانشگاه بر نمیآید. این موضوع در کیفیت آموزش دانشگاه فرهنگیان هم تأثیر زیادی داشته و دانشجویان آن از تحصیلات خود راضی نیستند.»
مضرات استخدامهای فوری بر آموزش کودکان
مدیران آموزش و پرورش مضرات این نوع استخدام را میپذیرند اما خود را در انجام آن ناچار میبینند. اسفندیار چهاربند، رئیس پیشین مرکز برنامهریزی و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش در اینباره به همشهری گفت: «روال منطقی استخدامها باید اینگونه باشد که مدیران این وزارتخانه نیازهای هر بخش را برای 10سال بعد رصد کنند و آن را به اطلاع دولت و سازمان امور استخدامی برسانند تا مجوز جذب نیرو از طریق دانشگاه فرهنگیان از چند سال قبل در تمام بخشهای لازم صادر شود. با این روش از ماده 28 که برای استخدام اضطراری نگاشته شده، استفاده نمیشود.»
وی با بیان اینکه استخدام در آموزش و پرورش پایدار نیست، اظهار داشت: «بهدلیل غفلت و تأخیرهای زیادی که از قبل در تشخیص نیاز یا تخصیص سهمیه در این وزارتخانه وجود داشته، نیازها انباشته شده و برای اینکه در کوتاهمدت بتوانند به آن پاسخ دهند به استخدام فوری روی میآورند.»
چهاربند پایداری در تامین نیرو را همچون عملکرد سد دانست و گفت: «در همین سیل اخیر، دائم ورودی و خروجی سدها کنترل میشد تا تعادل در مخازن آب صورت گیرد، این موضوع درباره منابع انسانی هم صدق میکند، مادامی که ورودی و خروجی نیروی انسانی سازماندهی نشود، این آشفتگی در نیروی انسانی وجود خواهد داشت.»
رئیس پیشین مرکز برنامهریزی و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش افزود: «همان طور که عنوان کردم تنها راهحل تامین نیروی انسانی بهینه و مستعد این است که وزارت آموزش و پرورش از 10سال قبل در همه بخشها نیازسنجی و زودتر برای استخدام آنها از طریق دانشگاه فرهنگیان اقدام کند.»
روزنامه همشهری
نظرات بینندگان
یبار شرط معدل و گزینش و...یبارهم هر کی رسید جدب بشه...
البته با این معیشت اش دهن سوزی نیست معلمی
دستمزد کافی مساوی است با داشتن جاذبه وکشش شغلی
چون معلم حقوق کافی ندارد هیچ انسان عاقلی با داشتن شرایط بهتر آن را نمی پذیرد..
الان ما نخبگانی با مدرک دکترا داریم که حسرت شغل معلمی را می خورند نمی دانم شاید به این دلیل که از بیکاری بهتر است
ببخشید اگر اطلاع کافی ندارید لطفا مقاله ننویسید
بنده خودم از ماده 28ی ها هستم به جرات می توانم بگویم که ما ماده 28ی ها (البته به غیر از آنهایی که با سهمیه و...قبول می شوند) جزء برترین های رشته خود هستیم مثلا بنده درجایی شرکت کرده بودم که یک نفر دبیر لازم داشت و تعداد زیادی برای آن یک نفر شرکت کرده بودند حتی کسانی که با مدرک دکتری در دانشگاه به صورت ساعتی تدریس می کردند
تا وارد کلاس درس شویم هفت خوان رستم را رد کردیم
شش ماه کلاس آموزشی داشتیم که در خلال آن 14 درس روانشناسی و اصول تدریس را پاس کردیم بعد تدریس عملی داشتیم که باید امتیازمان از حد مشخصی پایین تر نمی شد بعد آزمون جامع دادیم و.....
و من نمونه کوچکی از میان مهارت اموزانی هستم که به مراتب از من بهتر و عالم تر هستند
شما یک نفر دانشجو معلم را به من نشان بدهید که در لحظه ورود به مدرسه نصف تجارب و دانش ما را داشته باشد من خودم استعفا میدهم تا جای شما تنگ نشده باشد.
نویسنده محترم شما بهتر است قبل از حرف زدن اندکی به شایعاتی که میگویید فکر کنید تا بعدا مورد تمسخر دیگران واقع نشوید.
بنده جزو استخدامی های ماده 28 آموزش وپرورش هستم ویک سال هم دوره دیدیم با شرایط سخت بدون هیچ گونه حق وحقوقی وهزینه دوره را هم از جیب دادیم به جرات می تونم بگم بخاطر بیکاری وسیع فارغ التحصیلان دانشگاهی بهترین نیروهای فارغ التحصیلی از دانشگاه های خوب جذب آموزش پرورش شدند که به هیچ وجه فله ای نبودند ویکسال هم اموزش دیدند با هزینه خودشون!
اما برای استخدام هم به من اگر بود درب همه دبیسرستان های بزرگ یا همون به اصطلاح دانشگاه فرهنگیان رو می بستم وتمام استخدامی ها رو از دانشگاه ها می گرفتم چرا که بچه های تحصیل کرده دانشگاه به مراتب قوی تر از دانشجو های دانشگاه فرهنگیان هستند چون هم دانشگاه خوب رفتند وهم مدارک تحصیلی بالایی دارند وبعضا با مدرک تحصیلی دکترا هم جذب اموزش وپرورش شدند
ادمین چرا نوشته ایشان رو درج کردی تو سایت...
انگاری بعضی ها مشکل روحی و روانی دارن