
هر سال با شروع سال تحصیلی، لباس فرم دانش آموزان در میان والدین و اولیای مدرسه به بحثی داغ تبدیل میشود . پس از انتشار سخنان معاون هماهنگی، اقتصادی و نظارت بر امور استانهای سازمان دانش آموزی، چند مطلب را در رابطه با این موضوع به نظر هموطنان عزیز می رسانم ؛ لازم به ذکر است که در این مطلب به هیچ عنوان قضاوت در مورد مزایا و معایب لباس فرم مطرح نیست بلکه صرفا موضوع از نقطه حقوقی مورد بررسی قرار میگیرد.
جهت آشنایی هموطنان عزیز ذکر این نکته ضروری است که اجرای قوانین و مقررات کشور بر همهی شهروندان ضروری است اما در این بین، تمکین بخشهای مختلف حکومت به قوانین و خودداری از قانون گریزی و دورزدن قانون اهمیتی دوصدچندان دارد خصوصا که بحث افزایش تکلیف یا در خطر قرار گرفتن حقوق شهروندان در میان باشد.
در رابطه با پوشش دانش آموزان، جست و جوی قوانین لازم الاجراتوسط نگارنده (شامل قوانین مصوب مجلس شورا و نیز مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش) هیچ مصوبهای دال بر اجباری بودن لباس فرم یافت نشد لذا به همین دلیل ساده که قوانین لازم الاجرای کشور، لباس فرم را بر دانش آموزان تحمیل نمیکنند، پس اجبار به تهیه و پوشش لباس فرم برای دانش آموزان کاملا غیرقانونی است، البته در مواد 64 تا 67 از فصل پنجم آیین نامه اجرایی مدارس که مصوب شورای عالی آموزش و پرورش است (با فرض اینکه مصوبات مرجع مذکور در شان قانون هستند) تنها استانداردهایی در رابطه با پوشش دانش آموزان ذکر شدهاند که من جمله می توان دوخت ساده و آراستگی اشاره کرد و به هیچ عنوان اجبار به یک رنگ نمودن پوشش دانشآموزان برداشت نمیشود.

البته در سخنان اخیر معاون هماهنگی، اقتصادی و نظارت بر امور استانهای سازمان دانش آموزی اشاره شده که شورای مدرسه لباس فرم را به دانش آموزان اجبار می کنند و این در حالی است که تجربیات بنده و نیز تحقیقات میدانی محدود حاکی از این است که لااقل در مدارس بررسی شده، به هیچ عنوان شورای مدرسه این اجبار را تصویب نکرده و ذکر این موضوع جای تعجب دارد.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که نگارنده از آذرماه سال 97 با طرح موضوع در سازمان بازرسی کل کشور، پیگیر این اجبارغیرقانونی بوده است اما متاسفانه با وجود ارجاع موضوع، از سازمان بازرسی به وزارت آموزش و پرورش، هیچ جوابی به بنده داده نشده است حال آنکه به نظر میرسد پاسخگویی به شکایات شهروندان یکی از حقوق بدیهی هر شهروندی است خصوصا که کلیه شهروندان در آموزش و پرورش آموزش می بینند و برای آینده ی کشور آماده می شوند که البته در درازمدت موثرترین بخش حکومت نیز هست.
امید است مسئولان توجه به قوانین و به ویژه قانون اساسی را سرلوحه اقدامات خویش قرار دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/

به گزارش ایکنا از خراسانشمالی، حجتالاسلام ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی فقیه در استان ۲۴ شهریور، در دیدار مسئولان معاونت پرورشی آموزش و پرورش استان، به تبیین ملزومات و بایستههای تربیتی نسل جدید پرداخت.
یعقوبی با تأکید بر اجرای کارهای اثباتی در مدارس، خطاب به مسئولان آموزش و پرورش اظهار کرد: تلاش کنید بیش از پیش دانشآموزان را با مصلا و نماز جمعه آشنا کنید.
وی ادامه داد: به طور مثال درس مرتبط با نماز جمعه در دوره ابتدایی در مصلا برگزار شده و فرزندان را عملاً با این فضا آشنا کنید.
رئیس شورای استانی حوزه علمیه خراسانشمالی با تأکید بر اهتمام بیشتر به وضعیت حجاب و پوشش در مدارس، اظهار کرد: یکی از مشکلات حجاب مدارس، نحوه پوشش دبیران است؛ زیرا معلمان و دبیران به دانشآموزان الگودهی میکنند.
وی افزود: وقتی دبیر در سر کلاس آرایش کرده و با لباسها و مدلهای آنچنانی حضور مییابد، دانشآموز او هم به خودی خود به آن سمت کشیده میشود؛ ازاین رو باید راجع به دبیران کنترلهای بیشتری صورت گیرد.
یعقوبی اظهار کرد: باید موضوع حجاب دبیران در ارزیابی و ارزشیابی آنها مدنظر قرار داده شود؛ چراکه وضعیت حجاب برخی از معلمان در مدارس شایسته و پسندیده نیست.
وی با بیان اینکه باید برنامههای تربیتی و زیرساختی خود را به مهدهای کودک بسط دهیم، افزود: در مهدکودک نقش اساسی تربیت زده میشود، وقتی در مهدکودک رقص و اشعار وارداتی مبتذل رواج داشته باشد شخصیت بچه اینگونه شکل میگیرد و وقتی بزرگ شد دیگر بسیار دشوار میشود آن را تغییر داد.
رئیس شورای فرهنگ عمومی خراسانشمالی اظهار کرد: تغییر شخصیت چنین فردی در بزرگسالی محال نیست ولی بسیار سخت است؛ از این رو باید از مهدکودکها برنامهریزی شود.
وی افزود: باید پایبستها را بهدرستی شکل داده و تلاش کنیم فونداسیون شخصیت فرزندان را بهدرستی بچینیم تا از این طریق نسل جدید ما در آینده بهصورت خودکار به سمت خوبیها و معارف پیش برود.
یعقوبی گفت: انس با قرآن و نفوذ آهنگ قرآن در روح و جان انسان به ویژه بچهها بسیار تأثیرگذار است؛ به همین دلیل اگر ارتباط با قرآن در مدارس پررنگ شود این موضوع سبب میشود خودسازی بچهها افزایش یابد.
امام جمعه بجنورد افزود: نور قرآن در وجود انسان به ویژه جوانان و نوجوانان اثر میگذارد و اگر کسی با قرآن انس بگیرد از نور آن بهرهمند میشود.
وی با اشاره به اهمیت اهتمام نسبت به استفاده صحیح از فضای مجازی از سوی دانشآموزان، اظهار کرد: مدیریت فضای مجازی از جمله ضروریات است تا دانشآموزان معتاد این فضا نشوند.
یعقوبی افزود: اعتیاد به فضای مجازی در نسل جدید و بچههای مدارس ما بسیار خطرناک بوده و باید پیشگیری شود.
رییس شورای فرهنگ عمومی خراسان شمالی ادامه داد: نمیگوییم از فضای مجازی استفاده نکنند ولی باید حسابشده عمل کنند تا در فضای مجازی هضم نشوند.
وی یادآورشد: دانشآموزان و نسل جوان و نوجوان ما نباید در فضای مجازی منفعل عمل کنند بلکه باید فعال باشند؛ زیرا فعال بودن در فضای مجازی خوب است اما کسی که در این فضا منفعل باشد قافیه را باخته است.
یعقوبی با تأکید بر هدایت فضای مجازی در راستای فعال بودن نه منفعل شدن دانشآموزان، افزود: مسؤولان پرورشی باید در این زمینه فعالیتهای ویژهای داشته باشند.
رییس شورای استانی حوزه علمیه خراسانشمالی گفت: باید بهگونهای برنامهریزی و اقدام شود که دانشآموزان مطالب خوب و پسندیده را در فضای مجازی منتقل کنند نه اینکه هر کانالی را باز کرده و هر مطلبی را بدون تحقیق ارسال کنند و سبب گمراهی شود.
وی با تأکید بر اینکه باید حوزه مجازی در رأس برنامههای معاونت پرورشی قرار گیرد، اضافه کرد: لازم است هشدارها و هدایتهای لازم در این راستا صورت گیرد؛ زیرا فضای مجازی همانند شمشیر دو دم است که میتواند منشأ خیر یا شر شود.
انتهای پیام/

روزهای پایانی شهریور برای من معلم یکی از دغدغهها شروع سال تحصیلی و انتظار برای بازگشایی مدارس است.
دلمشغولیهایی که همه معلمان چون من شامل تغییر ابلاغ ، فاصلهای که باید طی کنیم، کتابهایی که باید درس بدهیم ، روش تدریس و دیدار با همکاران و دانش آموزان جدید و قدیم در حال تجربه کردن آن هستند.
در این میان به سایتهای خبری که نگاه میاندازیم میبینیم خبری از تغییر نیست ، حرفی جدید که مرهمی بر زخم بیکیفیتی مدارس باشد به چشم نمیآید.
اما در سایتهای خبری آموزش و پرورش که فاقد یک دیدگاه معلمان یا گزارش انتقادی است از پروژه مهر سخن میگویند پروژهای که در همهجا آمادهباش مدارس برای بازگشایی سال تحصیلی معرفی میشود!

موسی دادی زاده رئیس اداره کل آموزش و پرورش استان هرمزگان که در بیست و دومین جشنواره شهید رجایی استان نیز برگزیده شده است در همین مورد گفته است: افزایش کارآمدی، پاسخگویی، شفافیت عملکرد دستگاههای اجرایی، همچنین توسعه فرهنگ عدالتگستری، آگاهی مردم از عملکرد سازمانها، ترویج فرهنگ کار گروهی بهجای فردی و نیز تقویت وجدان کاری و انضباط اجتماعی از شاخصهای ارزیابی بوده است.
وی همچنین به نقل از روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش هرمزگان، در اولین جلسه پروژه مهر سال 98 نیز گفته است: رسالت اصلی آموزش و پرورش معطوف به مدرسه است و همه منابع، امکانات و ظرفیتها باید در خدمت مدرسه و کلاس درس باشد.
مدیرکل در همین خبر تصریح کرده است: عوامل ستادی و اجرایی در حوزه ادارات آموزش و پرورش بهعنوان پشتیبان باید همه تلاش خود را به کار بگیرند تا مدارس با آمادگی کامل پذیرای دانش آموزان عزیز در عرصه مقدس تعلیم و تربیت باشند.
وی اضافه کرده است: دستاندرکاران آموزش و پرورش وظیفه و رسالتی جز خدمت برای مدرسه ندارند و برخورداری از مدارس پویا برای تربیت دانش آموزان خلاق و متعهد کمال و غایت متولیان امر تعلیم و تربیت است.
دست از بازنشر این خبر طولانی که برداریم و به همین بندهای بالا که خیره شویم به فکر میرویم کدام مدارس ما پویاست؟ عوامل ستادی چگونه همه تلاش خود را در راستای بازگشایی مدارس به کار بستهاند؟ هیچ آمار و گزارشی آیا از نظارت این عوامل ستادی در دست است؟

برای پروژه مهر چه اعتباری تعریف شده است و سهم مناطق و مدارس چگونه بوده است؟
جایگاه شفافسازی کجاست و کدام مدرسه هرمزگان سایت اطلاعرسانی دارد که اولیا و دانش آموزان از آنچه در مدرسه خواهد گذشت آگاه شوند؟
معاون پشتیبانی آموزش و پرورش هرمزگان هم طی خبری در حاشیه مانور پروژه مهر 98 گفته است: این مانور با هدف نواختن زنگ روزشمار آمادهباش مدارس برای بازگشایی سال تحصیلی جدید است که بهصورت همزمان در تمامی مناطق آموزش و پرورش استان برگزار شد.
مرتضی رئیسی حسنلنگی اظهار کرده است: این مانور باهدف بررسی وضعیت مدارس در اجرای پروژه مهر 98 و آمادگی مدارس بهعنوان مامنی امن برای شروع سال تحصیلی است.
اگر روراست باشیم و مسئول خواننده این متن از نقد ابرو درهم نکشد باید بگوییم این خبر و صدها خبر و گزارش دیگر بارگذاری شده در وبسایت اداره کل آموزش و پرورش هرمزگان و مناطق 22 گانه آن نوعی شعار تکراری و بیهوده است که البته خوانندگانی نیز ندارد.
در خبری که باشگاه خبرنگاران جوان ۱۸ آبان ۱۳۹۷ منتشر کرده بود: معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش هرمزگان اعلام کرد: سالانه حدود ۳ هزار کودک در هرمزگان از تحصیل بازمیمانند.
ایرج بیت الهی گفته بود : سه هزار و ۷۷۶ کودک در هرمزگان از تحصیل بازماندهاند و هرمزگان در آمار کودکان بازمانده از تحصیل پس از سیستان و بلوچستان و جنوب کرمان در جایگاه سوم قرار دارد!
وی گفت: تاکنون ۸۲۴ کودک بازمانده از تحصیل در هرمزگان شناسایی شدند.
اما در یک خبر دیگر یعنی ۲۲ آذر ۱۳۹۷در همان خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان موسی دادی زاده مدیرکل آموزش و پرورش استان هرمزگان اینچنین گفته است: اکنون هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در هرمزگان وجود دارند.
وی گفته بود: از ابتدای آغاز سال تحصیلی جدید ۲ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در هرمزگان شناسایی و جذب مدارس شدهاند!
در هفته دولت امسال نوید احمدی مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس هرمزگان گفته بود: حدود ۶۵۰ مدرسه غیراستاندار در هرمزگان شناساییشده است که ۲۲۰ مدرسه باید تخریب شود و مابقی قابلیت مقاومسازی دارند.
وی با اشاره به وجود ۶۱ مدرسه کانکسی و ۱۴ مدرسه کپری در هرمزگان، نیز در سایت این اداره گفته است: هشت هزار و ۲۴۶ دانشآموز در این مدارس که عمدتاً در روستاهای دورافتاده و صعب البور میباشند در حال تحصیل هستند.
به نظر می رسد این پروژه بزرگ که همه از آمادگی صد در صدی و کسب رتبه نخست آن سخن میگویند نمیتواند باری از دوش مدارس رو به ویرانی آموزش و پرورش هرمزگان بردارد و این مطالب در حد آپلود تصاویر و تیتر سازی خبرگزاریها باقی خواهد ماند!
اما واقعیت قصهای دیگر دارد.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/

چندی پیش مصطفی آذر کیش مدیرکل دفتر فنی و حرفهای و کاردانش اظهار کرد: از یکمیلیون و صد هزار داوطلب کنکور امسال باید ببینیم چه تعداد آنها فارغالتحصیل فنی و حرفهای و کاردانش بودند. اینکه چون میتوانند در کنکور شرکت کنند پس لزوماً این رخ میدهد، اینگونه نیست. آمار میگوید ۷۰هزار نفر از داوطلبین کنکور امسال را این دانش آموزان تشکیل داده بودند یعنی کمتر از ۶ درصد آنها در کنکور شرکت کردند که بسیاری واجد شرایط نشدند و ۴۶درصد هم انتخاب رشته نکردند. پس همچنان اولویت بازار کار است.

وی در پاسخ به این پرسش که این دانش آموزان لزوماً در کنکور شرکت نمیکنند و در رشتههای آزاد از کنکور و یا دانشگاه جامع علمی کاربردی شرکت میکنند و در نهایت اینطور نیست که بلافاصله بعد از دیپلم وارد بازار کار شوند نیز بیان کرد: همینالان ورودیهای دانشگاه جامع علمی کاربردی کاهش پیداکرده و ابراز نگرانیهایی نیز در این مورد وجود دارد. اما از سوی دیگر افراد در شاخه فنی و حرفهای برای بالا بردن سطح خود میتوانند تحصیل کنند و این مانعی برای اشتغال نیست. مسیر توسعه حرفهای بسته نیست. اما اینکه یک مدرکگرایی در جامعه وجود دارد و اکثراً تمایل دارند تحصیلات دانشگاهی داشته باشند را میپذیرم ولی دادههای آماری و مشاهده ما میگوید در نهایت مهارت آموختگان عمدتاً دنبال این هستند که وارد بازار کار شوند.
آذر کیش اظهار کرد: مشوقهایی برای مهارتآموزی دارد وضع میشود بهطور مثال در دوره سربازی ستاد کل نیروهای مسلح ابلاغیهای در دستور کار دارد که میگوید اگر فردی مهارتی داشته باشد بتواند از مزایایی مثلاینکه مربی و آموزشدهنده باشد یا محل خدمت خود را مشخص کند و ... البته این ابلاغیه باید از طرف آنها و بهطور مشخص با ذکر مشوقها ابلاغ شود ولی موضوع این است که برای مهارت آموختن مشوقها در نظر گرفته میشود.
پژوهشی که در این مورد انجام شده تصریح می کند : ( این جا ) هنوز هدف اصلی هنرستان که همانا حرفه و مهارتآموزی و کارآفرینی با حداقل مدرک دیپلم و نه لزوماً ورود به دانشگاه و تحصیلات عالیه است- برای برخی کارشناسان و مسئولان جا نیفتاده است. هر سال در ابتدای سال تحصیلی، آمار تعداد قبولیهای کنکور را از مدیران هنرستان درخواست و با مدارس متوسطه نظری مقایسه میکنند. هر سال هم از مدیر هنرستان انتظار افزایش تعداد قبول شدگان کنکور را دارند.
در واقع ، فلسفه تأسیس هنرستان های کاردانش، هدایت دانش آموزانی بود که هوش حفظیاتی کمتر و در عوض آمادگی بیشتری برای پیوست سریع به بازار کار داشتند.
واضعان این طرح پیش بینی می کردند که برای سبک کردن بار سنگین و متراکم پشت سد کنکور، با اجرای طرح حداقل پنجاه درصد دانش آموزان به شاخه فنی حرفه ای و کاردانش رجوع نمایند.
اما در صحنه عمل با تجمع بیش از نصف دانش آموزان پشت کنکوری آن هم فقط در رشته تجربی عملا این طرح زمین گیر گردید.( این جا )
از سوی دیگر ؛ به نظر می رسد سیاست واحد و شفافی در مورد فلسفه کار هنرستان ها در ذهنیت مسئولان وزارت آموزش و پرورش وجود ندارد و نیز اراده ی جدی برای تغییر این فرهنگ سازمانی در آموزش و پرورش نیز مشاهده نمی شود .

پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان کرمان در صفحه اصلی و در بخش اسلاید آن از قول معاون آموزش متوسطه این اداره کل خبر می دهد :
" هنرجوی شهربابکی حمید رضا منگلی در کنکور سراسری فنی و حرفه ای رتبه یک کشور را به دست آورد.
سید محمد حبیب اللهی با اعلام این خبر می افزیاد: حمیدرضا منگلی هنرجوی هنرستان شیخ احمد نجفی شهرستان شهر بابک موفق شد در آزمون دوره های کاردانی نظام جدید آموزشکده های فنی و حرفه ای و موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی سال 1398 در رشته مکانیک خودرو رتبه یک کشوری را به دست آورد.
سید محمد حبیب اللهی ضمن تبریک این موفقیت بزرگ به این هنرجو، خانواده از زحمات مدیر، کادر اجرایی و هنرآموزان پر تلاش و سخت کوش هنرستان شیخ احمد نجفی شهرستان شهر بابک و همچنین همکاران حوزه ستادی تشکر و قدردانی کرد.
گروه اخبار/

هادی قوامی با اشاره به وجود طرح تبدیل صندوق ذخیره فرهنگیان به بانک فرهنگیان، عنوان کرد: چنین طرحی در کمیتهای در کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات در حال بررسی است و البته این مهم نیاز به مجوز شورای پول و اعتبار دارد.
تأسیس بانک کمکی به فرهنگیان نمیکند
نماینده مردم اسفراین در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: متأسفانه فرهنگیان خاطره خوشی از صندوق ذخیره فرهنگیان ندارند و توقع فرهنگیان نیز این است که هر تصمیمی در این حوزه، منجر به کمک و مساعدت به آنان شود که با توجه به شرایط امروز کشور بعید است تأسیس یک بانک بتواند به وضعیت فرهنگیان کمک کند.
بعید است شورای پول و اعتبار با تأسیس بانک موافقت کند
قوامی تأکید کرد: فضای فعلی پولی و بانکی کشور بیانگر این است که بعید به نظر میرسد شورای پول و اعتبار با تأسیس بانک موافقت کند چراکه سابقه خوبی از بانکهای تازه تأسیس و قشری وجود ندارد و این بانکها نسبت مصارف به منابع بالایی خواهند داشت و به مشکل خواهند خورد.
این نماینده مردم در مجلس اضافه کرد: سیاست امروز شورای پول و اعتبار ادغام، تجمیع و کوچک سازی مؤسسات مالی و اعتباری و بانکها است و با تأسیس بانک موافقت نمیشود.
نایب رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: در واقع امکان دارد که همان مسائلی که برای صندوق ذخیره فرهنگیان پیش آمد برای بانک فرهنگیان نیز تکرار شود و در این زمینه نباید دستوری عمل کرد./
خبرگزاری خانه ملت
پایان پیام/

بهمن ماه سال97 در خانه اندیشمندان علوم انسانی مراسمی با عنوان نکوداشت دکتر محمود مهرمحمدی (سرپرست تازه برکنار شده دانشگاه فرهنگیان) برگزار شد که «دکتر نعمت الله فاضلی» یکی از سخنرانان اصلی آن بود. محور سخنرانی طوفانی و گزنده دکتر فاضلی که به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد و صدها هزار بازدید داشت، اشاره به پدیده لوث شدن عناوین دانشگاهی چون: دکتر، استاد، مقاله ، پژوهش و ... و به حقارت افتادن این عناوین بود. وی در بخشی از سخنرانی خود که بازخوانی آن خالی از لطف نیست، گفته بود:
« کتابی در مورد استادان منتشر شده است با عنوان «مطالعه دگرگونی فرهنگی در سه نسل دانشگاهی». در این پژوهش، سه نسل از اساتید دانشگاه هایی مثل تهران، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، تربیت مدرس و مانند آن مطالعه شده اند. خلاصة این پژوهش این است که هر چقدر به امروز نزدیک می شویم، سرمایه های فرهنگی و جنبه های منشی و اخلاقی استادان از جهات گوناگون بدتر می شود. [...] به خوبی به قوانین و قواعد و فوت و فن های استاد شدن آشنا هستند به گونه ای که هنوز چهل سالشان نشده، استاد تمام می شوند، روزمه های بزرگ دارند! پر از کتاب و مقاله! آت و آشغال ها را ریخته اند در رزومه هایشان! به هر کس نگاه می کنید رزومه ای دارد به طول پنجاه متر، پانصد مقاله دارد، هفتصد مقاله دارد و هنوز چهل و پنج سالش نشده استاد تمام می شود. [...] بروید بخوانید و ببینید این ایین نامه ارتقا و این سیستم پاداش دهی و کنترل کیفیتی که ایجاد کرده ایم چه جور استاد و معلمی را پرورش می دهد. اگر از بسیاری از اساتیدی که کتاب نوشته اند بخواهیم یک صفحه خلاقانه بنویسند، توانش را ندارند. توان و آمادگی خواندن یک فصل از یک رمان را ندارند. اگر بگوییم یک ساعت بنشین، گوش کن، تمرکز کن، دقت کن، آمادگیاش را ندارد. چرا لقب استاد و دکتر را رایگان به این و آن اهدا می کنیم؟ [...]دانشگاه فقط متن نیست، منش هم هست! علما، روحانیون، استادان بیدار شوید! دزدی کردن هنجار دانشگاه است! استثمار دانشجو هنجار دانشگاه است! قانون است! استادی که هیچ سهمی در نوشتن مقاله ندارد در نهایت بی شرمی نام خودش را بر روی مقاله و کتاب می آورد! [...] خاک بر سر آن استاد دانشگاه که رزومه آن لاین گذاشته است با 200، 300، 400 مقاله!»
اشاره دکتر فاضلی به بخشهایی از آیین نامه ارتقای اساتید دانشگاه است که استاد را ملزم به ارایه تعداد معینی مقاله و کتاب و... می کند که هرچند بابت ارزشیابی اساتید بسیار هم لازم است؛ اما هیچ ساز و کار موثری جهت جست و جو و کشف تقلب های رخ داده در این مسیر: از ملزم کردن دانشجویان به ارایه مقاله مشترک با استاد گرفته تا سفارش و خرید مقاله و کتاب و ... ندارد. وضعیت بسیاری از مجلات تخصصی و پژوهشی هم بهتر نیست؛ چراکه عمده آنها متهم به باندی عمل کردن و نان قرض دادن به همدیگر هستند. در این بلبشو وضعیت مقالاتی که توسط عده ای رند به عنوان مقالات isi یا isc به جماعت حریص نام و عنوان قالب می شود و به نامشان در ژورنال های خارجی چاپ و یا در همایش های ظاهرا بین المللی پذیرش می شوند هم حکایتی است پرآب چشم!
جماعتی که کار علمی کرده اند، تحقیقشان براساس متدهای علمی پیش رفته، منابع و پیشینه موضوع پژوهش را دیده و بررسی انتقادی کرده اند، آزمایش و اعتبار سنجی و راستی آزمایی کرده اند و ... به خوبی می دانند که می بایست پروسه ای طولانی و حداقل چندماهه طی شود تا مقاله ای تولید و یا کتابی نوشته شود. این بخش سوای از پروسه ارسال، داوری، پذیرش و چاپ مقاله در یک مجله معتبر است که آن را هم می بایست به این سیر زمانی اضافه کرد. طبیعی است فلان دانشجویی که فقط در فکر اخذ مدرک و فارغ التحصیلی است و یا بهمان استادی! که تمام هم و غمش ارتقا از سطح استادیاری به دانشیاری و سپس استاد تمامی (بلکه هم بالاتر!!) نه حوصله و وقت چنین کار پر از زحمت و دردسری را داشته باشد و نه اساسا مایه علمی و پژوهشی اش را! بنابراین راه راحت تر را انتخاب می کند: به سراغ افراد و موسساتی می رود که کارشان نوشتن مقاله و کتاب و فروش «محصول آماده» به متقاضیان است و یا با استفاده از قدرت اداری و سازمانی خود، دانشجو یا کارمندش را چونان کارگر روزمزد، وادار به نوشتن یا ترجمه مقاله و کتاب و سپس چاپ آن به نام ارجمند! استاد یا صاحب کارش می کند!
متاسفانه این شیوه غیراخلاقی و غیرعلمی که به «پخته خواری» یا «رزومه سازی» معروف است تا اندازه ای قبح خود را از دست داده است که استاد! مربوطه نه تنها اهمیتی به ناحق بودن امتیازهای مادی و معنوی و پست های اداری و رتبه های آکادمیک به دست آمده از این راه نمی دهد بلکه حتی از افشای این حجم از دروغگویی و تقلب هم شرمی نمی کند. چه بسا در موارد عدیده ای هم به مثال «لاف در غریبی» در جمعی که از شیوه های ناپسند دزدی و تقلب ایشان و چگونگی صعود برق آسایشان از قله های علم و دانش! بی اطلاعند، فخر بفروشد و رزومه خود را به رخ حاضرین بکشد!
بخش کمدی - تراژیک ماجرا آنجاست که عده ای از همین جماعت ، سقف بی شرمی را می شکافند و مرزهای وقاحت را در می نوردند تا بر سر کلاس های درس دانشجویانی حاضر شوند که بناست به آنها «روش تحقیق» بیاموزند!؟
تاسف آور آنکه همگان می دانند که به ویژه در حوزه علوم انسانی، ارائه مقاله با نام مشترک تقریبا بی معناست و به جز نویسنده اصلی (دانشجوی یک لا قبا!) باقی اسامی اساتید معظم و معزز برای تضمین چاپ یا پذیرش مقاله آورده می شود. اساتید هم خیالشان راحت است که آیین نامه چاپ مقالات در مجلات علمی-پژوهشی از قبل چنین حق و امتیازی را برای آنها قایل شده و از آن مهمتر دانشجوی فلک زده بدون چاپ مقاله در چنان مجلاتی، اصلا فرصت دفاع و فارغ التحصیلی نخواهد داشت! همین است که در کمتر از چند سال، استاد مزبور صاحب رزومه ای طولانی از مقالات خواهد شد که هرچند برای آشنایان به این داستان پر از مصیبت، پشیزی هم ارزش ندارد اما به کار مشهور شدن و بالا رفتنش از مدارج اداری و دانشگاهی و در کنارش چنگ زدن به اعتبارات پژوهشی مراکز علمی و دانشگاهی می آید که البته برای استاد! داستان ما هم تنها همین بخش ماجرا اهمیت دارد.
چاپ مقاله در ژورنال های خارجی هم بخش دیگری از ای طنز تلخ است. از آنجا که حرص شناخته شدن به عنوان یکی از اهالی علم و تحقیق، مختص استادان ایرانی دانشگاهها نیست، موسساتی چون isi به رتبه بندی و اعتبار سنجی مجلاتی که مدعی اند مقالات و پژوهش های علمی را منتشر می کنند مشغول هستند. چه بسیار مجلاتی که به دنبال شکار چنین جماعت حریص و متقلبی هستند تا ازین بازار آشفته نان خود را به دست آورند. مجلات یا همایش هایی با نام هایی دهان پرکن که کارشان دریافت مبلغ نسبتا هنگفتی بابت پذیرش و انتشار مقاله است. معمولا پروسه داوری هم در چنین نشریاتی یا تشریفاتی است و یا اساسا وجود ندارد، به گونه ای که ارسال مقاله با پذیرش آن برابر است!!؟ آشکار است که در این چرخه فساد سروکله رندانی پیدا خواهد شد تا مقالات کپی-پیست و آبکی خود را به فرد مشتاق داشتن تعداد بیشتری مقاله isi عرضه کنند و به او وعده دهند که در ازای پرداخت فلان مبلغ، آنها را صاحب مقاله ای با این درجه و اعتبار خواهند کرد و چه بسیار به ظاهر پژوهشگران و خودعلامه پندارانی که نمی توانند جلوی طمع و شهوت شهرت خود را بگیرند و چنین مبالغی را می پردازند تا نهایتا مقاله مزبور به نام ایشان در مجله ای که اصلاحا «فیک» (بدلی) خوانده می شود چاپ و منتشر گردد. معامله جالبی به نظر می رسد: رندان پول علامه! را می خورند، چرخهای مجله ( البته عمدتا آنلاین هستند تا حتی پول کاغذ راهم ندهند!) می چرخد و جناب علامه! هم پز مقاله ای با عنوان انگلیسی در مجله ای انگلیسی زبان را می دهد!
وفور این سایتها و مجلات که عمده مشتریانش را ایرانی ها، اردنی ها، پاکستانی ها و امثالهم تشکیل می دهند باعث شده تا وزارت علوم و تحقیقات هرساله فهرست مجلات بی اعتبار یا به اصطلاح بلک لیست (Black List) خود را اعلام کرده و در اختیار عموم بگذارد. قید مهمی که در اعلام این فهرست آورده شده به این شرح است:
« با توجه به متفاوت بودن ماهیت نشریات جعلی، زمان ورود این نشریات به سیاهه مطرح نبوده و از این رو، در مقابل نشـریات جعلی هیـچ تاریخی که نشان دهنـدة زمان ورود این نشـریات به سیاهه باشد درج نشده است. لذا ضروري است تمامی مقالات منتشر شده در این نوع نشریات، نامعتبر محسوب شوند.» به عبارتی اگر مقاله یاد شده در سال 2103 در مجله ای با ادعای گرید isi منتشر شود و نام این به ظاهر نشریه در سال 2015 وارد بلک لیست وزارت علوم شود، همه مقالات پیشینی آن مجله نیز بی اعتبار و فاقد ارزش دانسته خواهند شد.

به آغاز سخن برگردیم!
دکتر نعمت الله فاضلی با اشاره به همین گردش اقتصادی فاسد و خانمان برانداز بود که تعبیر«خاک بر سر آن استاد دانشگاه» را درباره جماعتی به کار برد که به رغم « آت و آشغال هایی که به نام مجله و کتاب منتشر کرده و رزومه ای به طول پنجاه متر حاوی پانصد و هفتصد مقاله دست و پا کرده اند و هنوز چهل و پنج سالشان نشده استاد تمام شده اند؛ اما حتی اندکی هم قابلیت تفکر انتقادی، گوش دادن، شنیدن، صحبت کردن، صداقت، و ارزش های وجودی یک انسان دانشگاهی را ندارند! » ادعایی که به ویژه به هنگام مواجهه با یک اعتقاد و یا انتقادی که به مذاق این دسته خوش نمی آید به خوبی قابل راستی آزمایی است!
8 ماه بعد از به کار رفتن تعبیر یاد شده در جلسه نکوداشت رییس برکنار شده دانشگاه فرهنگیان، شیرزاد عبداللهی روزنامه نگاری که به صداقت و صریح اللهجه بودن مشهور است در مطلبی با اشاره به بیانیه سراسر تهدید و تکفیر و به دور از ادبیات و بینش یک فرد دانشگاهی (که از قضا جانشین دکتر مهرمحمدی نیز شد ) آن هم علیه بانویی فرهیخته و از خانواده معظم شهدا، نوشت: « خاک بر سر ما برای داشتن این چنین استادان و محققان و مولفان حوزه تعلیم و تربیت»!
نگارنده معتقد است کامنت جناب عبداللهی جاافتادگی مهمی داشت و درست تر آن بود که نوشته می شد: « خاک بر سر ما برای داشتن این چنین [مدعیان] استادی و محققی و مولفی حوزه تعلیم و تربیت»
**تصویر مربوط به رزومه رییس فعلی دانشگاه فرهنگیان از نظر اعتبار مجله و یا انتشار مقالات با نام مشترک (پخته خواری) است! پر واضح است که این تعداد مقاله تنها یک صفحه از رزومه طولانی ارایه شده است!

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
شنبه 23 شهریور مراسم تکریم و معارفه محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با حضور معاون اول رئیس جمهور ، وزیر آموزش و پرورش ، برخی از وزرای سابق آموزش و پرورش ، مدیران کل آموزش و پرورش استان ها ، اعضای ستادی و شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش و خبرنگاران و اصحاب رسانه برگزار گردید .
از وزرای سابق آموزش و پرورش علی اصغر فانی ، سیدکاظم اکرمی ، سیدمحمد بطحایی ، علیرضا علی احمدی و محمود فرشیدی در نشست حضور داشتند . سیدجواد حسینی سرپرست سابق وزارت آموزش و پرورش نیز حضور داشت اما خبری از دانش آشتیانی نبود .
ابتدا سیدمحمد بطحایی به عنوان نخستین سخنران به بیان عملکرد 22 ماهه وزارت خویش پرداخته و از آن دفاع کرد اما اشاره ای به دلیل و یا دلایل استعفای مبهم و پرسش برانگیز خویش نکرد .
بطحایی ضمن اشاره به این که در مدت وزارت وی فعالیت های پرورشی خیلی خوب و رو به جلو بوده است تصریح کرد که بیش از 80 درصد وعده هایش یا به سرانجام رسیده و یا در حال انجام است .
وزیر پیشین آموزش و پرورش تاکید کرد که آموزش و پرورش و اداره آن از عهده یک ، 10 نفر ، 100 نفر و... برنمی آید .
زمانی که بطحایی به روی سن آمد با استقبال گرم و روبوسی مجری مراسم رو به رو شد و زمانی که سخنرانی بطحایی که اکثرا محتوای تکراری و کلیشه ای داشت به پایان رسید باز هم با استقبال گرم مجری مراسم مواجه شد اما پس از پایان سخنرانی حسینی سرپرست سابق وزارت آموزش و پرورش مجری آفتابی نشد .
مجری مراسم در حین صحبت به حضور افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی اشاره کرد جز خبرنگاران و رسانه ها .
حسینی حدود 10 دقیقه به ایراد سخن و دیدگاه های خویش پرداخت .
زمانی که حسینی سخنرانی اش را به پایان رساند از محمود فرشیدی که در ابتدا نام او را نبرده بود عذرخواهی کرد .
« محسن حاجی میرزایی » در نشست دیروز و در پایان سخنان خویش گفت :
" ما باید واقع بین باشیم . واقع بینی در این شرایط به این معناست که ما ابتدا مسائل آزاردهنده ای که روی زمین مانده و ما را از اهداف مان دور می کند این ها را بهبود ببخشیم تا زمینه دوراندیشی و فرصت و مجال برای اندیشیدن و گام های بلندتر برای رسیده به هدف فراهم بوشد .
وضعیت اعتبارات ، نیروی انسانی آموزش و پرورش نیازمند توجه صحیح و عاجل است . برای سال های طولانی به دلیل این که اعتبارات آموزش و پرورش علی رغم آن که بیش از 100 درصد اختصاص پیدا کرده چون اشکال ساختاری در پیش بینی بودجه هست ، دچار مساله و مشکل است . ما باید عاجل حل کنیم و برای درازمدت تلاش کنیم و فعالیت کنیم برای مطالبات معوق و کارهایی که باید انجام شود ؛ بنابراین ما تلاش خواهیم کرد بودجه سال 99 کاستی های کم تری داشته باشد و ما با پدیده ی انباشت مطالبات و انتقال آن به سال های بعد مواجه نشویم .
من فکر می کنم وقتی یک معلم حقوقش را با تاخیر دریافت کند درست است که معیشت او آسیب می بیند اما بیش از معیشت او " حکمرانی " ما آسیب می بیند .
نظام مدیریت ما ، اقتدار ما ، صلابت ما آسیب می بیند و برای آن که اقتدار نظام را تثیبت کنیم و تقویت کنیم برای حل این مشکلات باید تلاش کنیم .
اقتصاد آموزش و پرورش بسیار مهم است . من از برادر عزیز و ارجمندم جناب آقای دکتر طیب نیای عزیز که سرافراز کردند و حضور دارند در این مراسم سپاسگزاری می کنم و امیدوارم که تحت هدایت و راهنمایی های ایشان بتوانیم " اقتصاد آموزش و پرورش " را سامان دهیم .
پای اقتصاددان ها به آموزش و پرورش باز بشود و از زوایه پایدار کردن منابع و بهره مندی از دارایی های انبوه آموزش و پرورش برای حل مسائل و مشکلات استفاده کنیم . "
طولانی شدن مدت مراسم باعث گردید تا برخی از حاضران سالن را ترک کنند .
با این حال محسن حاجی میرزایی و علی رغم مشاهده جو سالن به سخنرانی خویش ادامه داد .
در مراسم تکریم و معارفه محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش علی رغم اختصاص 3 ردیف اختصاصی برای مدیران کل آموزش و پرورش استان ها و شورای معاونین جایگاه مشخصی برای خبرنگاران در نظر گرفته نشده بود .
حتی دو خبرنگار که پیش از شروع رسمی مراسم برای انجام مصاحبه با یکی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش در این ردیف نشسته بودند با تذکرات مکرر یکی از افراد ناشناس از طبقه فوقانی مجبور به ترک صندلی های خود شدند .
« صدای معلم » از این رفتار تحقیر آمیز مسئولان برگزاری مراسم اظهار تاسف می کند .
در پایان مراسم و در حالی که وزیر آموزش و پرورش در وقت اضافه سخنرانی می کرد ؛ « شاپور محمدزاده » که هم زمان دو پست سرپرست مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی و نیز ریاست سازمان سوادآموزی را بر عهده دارد در حالت خواب و بیداری به سر می برد .
« صدای معلم » در این قسمت مشروح سخنان « سیدجواد حسینی » سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش را منتشر می کند.

روز دوم گردهمایی مشترک شورای معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش استانهای کشور در اردوگاه شهيد باهنر تهران برگزار شد و مطابق روال هميشه اين گردهماییها، وزير آموزش و پرورش آخرين سخنران گردهمايي است تا جمعبندی نهايي، بيان انتظارات، خواستهها و دستورها را به اعضاي شوراي معاونان و مديران كل داشته باشد و تا گردهمايي بعدي اين صحبتهای وزير و به قول ستادیها؛ مقام عالي وزارت؛ بهعنوان يكي از محورهاي فعالیتها در ستاد و استان موردتوجه قرار گيرد.
در سخنراني پاياني اين گردهمايي حاجي ميرزايي جمله اي گفت كه اميدوارم تحليلم از نشستن دو روزه حاجي ميرزايي در اين گردهمايي و درك او از اين موقعيت درست باشد.
در طول اين دو روز اعضاي شوراي معاونين به تشريح، تبیین برنامهها و يا ارائه دستاوردها به مديران كل میپردازند و خواه ناخواه وزير هم مستمع همه اين سخنرانیها میشود و پس از شنيدن دو روزه اين سخنرانیها حاجي ميرزايي در یکی از بخشهای سخنراني پایانیاش گفت: " اقدام برابر نتیجه نیست؛ برای پیشرفت بر روی نتایج فعالیتها حساس شوید و مجموعهای که روی نتایج خودش حساس باشد نمیتواند پیشرفت کند لذا باید بر روی فرایند و نتایج تأکید شود" .
فكر میکنم حاجي ميرزايي بعد از شنيدن این همه برنامهها و اقدامات خوب با خودش گفت؛ پس چرا این همه صداي اعتراض از آموزش و پرورش بلند است؟ يكي میگوید بودجه نداريم، آن یکی از كمبود نيروي انساني حرف میزند، کمبود منابع کیفیت بخشی و خانوادهها از كمبود كلاس، مدرسه خوب، معلم، كتاب درسي و ... مینالند و با وجود این برنامههای متنوع در حوزههای مختلف و با عنوان دهن پركن، اما جامعه از کتابهای درسي و محتوي آموزشي مینالد، دانش آموزان بهشدت در معرض آسیبهای اجتماعي هستند، آمارهاي قبولي خوب نيست، مهارتآموزی كم است، معلمان در حال اعتراض هستند و اختلاف زیادی بین کیفیت مدارس دولتی وجود دارد و ...

با جمله اي كه گفته شد، تصورم اين است كه نامعادله آموزش و پرورش و تقریباً همه مديران كشور را حاجي ميرزايي بهخوبی بیان کرده است؛ هيچ اقدام و برنامه اي به معناي رسيدن به نتيجه نيست و ارائه برنامههایي با اهداف خوب بهمنزله رسيدن به نتايج خوب نيست؛ هرچند كه خود حاجي ميرزايي در اين چهل سال جزو مديران كشور بوده است اما اميدوارم خودش مصداق جمله خودش نباشد و يا مصداق مديراني نباشد كه برنامه هاي خوب ارائه مي كردند.
يكي از هنرهاي مديريت، نوشتن برنامه خوب است، برنامهای كه در نظریه ما را به اهدافمان برساند و قابليت اجرا داشته باشد، البته هر برنامهای می تواند قابليت اجرايي شدن داشته باشد اما مهم پاسخ به اين پرسش است كه براي اجراشدن برنامه چقدر بايد هزينه كرد و آيا سازمان از پس هزینه های برنامه برمیآید ؛ لذا برنامه خوب را بايد برنامهای دانست كه هم در تئوری ما را به اهدافمان نزديك كند و هم در عمل مانند آب از ميان سنگها رونده باشد، با كمترين هزينه مقاومتها را بشكند و آغوشها را براي انجام آن باز كند.
آنچه در عمل در اين سالها اتفاق افتاده نوشتن برنامههایی با اهداف خوب و عالي اما با هزينه اجرايي بالا بوده است كه سبب توقف برنامهها شده است و يكي از نمونههای آن آموزش و پرورش است برنامههایی كه هزينه مالي اجرايي سنگين دارند، با مقاومت در اجرا مواجه است، منافع ذینفعان مختلف برنامه را ندیده است لذا با همراهی آنان همراه نیست و قابليت اجرا به دليل عدم وجود توانمندیهای مختلف ندارد ؛ لذا بسياري از برنامههای مختلفي كه در آموزش و پروش علیرغم ظاهر زيبا و اهداف متعالي متوقف شدهاند را در اين زمره میتوان دانست.
به دليل دركي كه در اين موقعيت كوتاه كسب شد و به کارگیری جمله طلایی " اقدام برابر نتیجه نیست " ؛ اميدوارم حاجي ميرزايي: يك. اين مسئله را كه در ابتدا شروع به كارش توانست درك كند که بسیاری از برنامه های مطرح شده منجر به نتیجه نمی شوند، در ادامه وزارتش به همين طريق فكر و عمل كند و دوره اش به برنامه هایی با اسامی فریبنده و اهدافی متعالی اما از نظر سازمانی غیر قابل اجرا نشود.
دو. بها و فرصت بيشتري به منتقدان برنامههای آموزش و پرورش دهد، قبل از شروع هر برنامهای شنونده خوبي براي نقدها باشد و يا تيم بیطرف اما كارشناس براي ارزيابي برنامهها داشته باشد تا اهداف برنامه را با شرايط و هزینههای موردنیاز بسنجند و ببيند كه آيا برنامه امكان اجرا شدن دارد و توان مالي براي اجراي آن را داریم تا با اين ارزيابي ها تعداد برنامه هاي آموزش و پرورش را بکاهد و در نتيجه بروز خلاقيت را افزايش دهد.سه. از فضاهاي مديريتي و بهشدت طبقاتي ستاد و ادارات آموزش و پرورش و آكواريومي كه توسط مديران، از او، برنامه هایش و آموزش و پرورش ساخته میشود، فاصله بگيرد و با واقعيت هاي آموزش و پرورش از نزدیک و در مدارس و بین معلمان، دانش آموزان و خانواده ها بیشتر آشنا شود و از رنج هایی که هر سه این ذنفعان برای برداشتن پرده جهل و افزایش آگاهی در کشورمان می کشند، بیشتر و بیشتر آشنا شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
