گروه گزارش/

آخرین بار ، « سیدجواد حسینی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش در شورای آموزش و پرورش استان خوزستان اعلام کرد از اول مهر طرح رتبه بندی معلمان اجرایی می شود و با برنامه ریزی های صورت گرفته از همه ظرفیت ها برای اجرایی شدن سند تحول بهره خواهیم برد. ( این جا )
همچنین علی اللهیار ترکمن معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش 11 شهریور 1398 تصریح کرد : قرار بر این شده با توجه به اختیارات دولت، رتبه بندی را در دولت مصوب و برای اول مهر اجرا کنیم. اگر نمایندگان ملاحظهای داشتند به دولت اعلام کنند تا دولت تصمیم بعدی خودش را بگیرد؛ اگر هم مشکلی نداشت همان مصوبه مبنای کار بشود و طبق آن حرکت کنیم. در این مدت کار را روی یک سری اصول علمی پیش بردیم که تصور میکنم نظر نمایندگان را هم تامین میکند. ( این جا )
محمود نگهبان سلامی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت با اشاره به وعده وزیر آموزش و پرورش در خصوص پرداخت مطالبات فرهنگیان اعم از پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان و مطالبات حق التدریسان، گفته است: یکی از انتظارات نمایندگان پرداخت مطالبات فرهنگیان بود که قولهای مساعد خوبی در این زمینه از وزیر آموزش و پرورش شنیده شد.
در زمان تصویب لایحه بودجه در کمیسیون تلفیق مجلس، نمایندگان مبلغ ۲ هزار میلیارد تومان را برای اجرای نظام رتبه بندی در بودجه سال ۹۸ در نظر گرفتند که با دستور رئیس سازمان برنامه و بودجه مقرر شده است این رقم با ۱۰ درصد افزایش به منظور پرداخت مطالبات فرهنگیان تخصیص یابد.
البته نماینده مردم خواف و رشتخوار در مجلس شورای اسلامی این موضوع را خبر خوشی برای معلمان در آستانه ی مهر دانسته و یادآور شده است: این تصمیمات با هماهنگی و دستور رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه اجرایی شده است.
پرسش این است که چگونه می شود وقتی اعتباری برای یک موضوع و یا سرفصل مشخص تایید شده و اعلام عمومی می شود ناگهان برای سرفصل دیگری اختصاص داده می شود ؟

« محسن حاجی میرزایی » در نشست علنی مجلس شورای اسلامی برای گرفتن رای اعتماد گفت : " من با آقای رئیس جمهور دیروز صحبت کردم . امروز در محضر آقای دکتر جهانگیری و سایر اعضای دولت که این جا هستند عرض می کنم که درست است که این مطالبات معوق فرهنگیان باید به سرعت سامان داده شود و این کار را در دستور داریم . "
آیا معنای سرعت در پرداخت مطالبات معوق معلمان این بود ؟
حاجی میرزایی پیش از رای اعتماد مجلس در گفت و گو با روزنامه ایران تاکید می کند که حق و حقوق آموزش و پرورش را خواهد گرفت . ( این جا )
انتظار می رود وزیر آموزش و پرورش بر اساس گفته ها و برنامه های اعلام شده خود در این مورد پاسخ گو باشد .
این شاید نخستین آزمون برای وزیر جدید آموزش و پرورش برای راستی آزمایی وعده ها و حرف های زده شده باشد .
پایان گزارش/
وزیر محترم آموزش و پرورش
جناب آقای حاجی میرزایی
با سلام و احترام
امروز عاشوراست ...
خوش به حالتان که می روید روضه . جایتان وسط بهشت است. ما که دنیایمان شده آخرت یزید. کیست ما را ببرد روضه؟
البته الان روضه خود ماییم. فقط گریه کن نداریم. والّا خودمان مصیبتیم. دلمان کربلاست.
این را با اقتباس از یک فیلمنامه نوشتم که بگویم هیچ وقت تاریخ تلخ تمامی ندارد.
پیامتان را برای روز سوادآموزی خواندم. هیچ آموزش دهنده ای رغبت نکرد برای این روز هرگز چیزی بنویسد. ولی از این که یادتان مانده بود که از آموزش دهندگان پر تلاش این عرصه قدردانی کنید به نوبه خود از شما تشکر می کنم.
نوشته بودید که در عصر حاضر مفهوم سواد در بستر زمان توسعه یافته است و سواد، امروزه به توانایی خواندن، نوشتن و حساب کردن محدود نمیشود، یکی از تعاریف جدید سواد «توانایی و قدرت ایجاد تغییر» است. سوادآموزی باید تواناییها و مهارتهایی را در افراد ایجاد کند که آنها را قادر سازد در برخورد با پدیدههای اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، پیچیدگیهای دنیای فنآوری، روشهای نوین کسبوکار و شیوهها و ابزارهای جدید ارتباط جوامع با یکدیگر بتوانند مشکلات فردی، خانوادگی و شغلی خود را به روش صحیح حل کنند، با محیط پیرامون خود رابطهای اثربخش برقرار کنند و دانش و مهارت خود را مستمراً توسعه دهند.
21 آذر سال 96 زمانی که برای اعتراض به عدم اجرای مصوبه 95 برای آموزش دهندگان با جمعی از همکاران به مجلس آمدیم و فردای آن روز کلاس من منحل شد و مکافات ها سرازیر گشت، ده سوادآموز اتباع کلاسم برای حمایت نامه ای نوشتند و امضا و اثر انگشت زدند تا استشهادنامه ای باشد برای آنکه بگویند ما معلم خود را تنها نمی گذاریم. این برای من موفقیت بود. رابطه اثربخش و مهارت مهرورزی را برقرار کرده بودم که هنوز هم سوادآموزانم از ابتدا تاکنون ارتباطشان را با من قطع نمی کنند.
امام علی(ع) در یکی از جملات حکیمانه و تأثیرگذار خویش فرمودند :« ارزش هر کس به قدر همت اوست». در آیات 39 تا 41 سوره نجم به روشنی تصریح شده است که انسان هیچ بهره ای جز آن چه برایش تلاش کرده، نخواهد داشت و به زودی تلاشش را مشاهده خواهد کرد.
مسلما اگر خدا یاری کند که با وجود قرعه کشی ها و سوا کردن های مسئولین ، باور و اعتقادهای ارزشمند پا بر جا بماند ، پاسخ تلاش ها داده می شود. همین که دیوار بلندی که در مقابل عدم جذب آموزش دهندگان کشیده شده بود ، ریخت و در استان های مختلف من جمله اصفهان اقدام به بکارگیری آنان شد ، جای شکر دارد.
به گفته ی معاونت سوادآموزی استان اصفهان چهارصد نفر مشمول در این استان وجود دارد. امور اداری در هفته گذشته 177 پرونده را در کارگروه استانی تأیید کردند و برای بررسی سایر پرونده ها با تماس وزارت در حین بازرسی، کار را متوقف نمودند. با دویست نفر برای مصاحبه از طرف نهضت سواد آموزی برای روز چهارشنبه 20 شهریور ماه 1398 تماس گرفته شد. امور اداری و استخدامی این مصاحبه را از طرف اداره کل نمی دانند. در حالی که سوادآموزی در بدنه آموزش و پرورش است و رییس این معاونت از معاونین مدیر کل استان است.
پرونده های تأیید شده چنانچه طبق مصوبه 95 و با تجمیعی دو به بالا بود همه 400 نفر باید به مصاحبه دعوت می شدند.
گره زدن مصوبه 95 به مصوبه 97 هر کجا به نفع مسئولین بوده لحاظ شده و هر کجا نبوده منفک شد. اصفهان هم از این قشر مستثنی نیست.
همواره معاونت و اداره کل استان سکوت و نداشتن پیگیری را یادآوری کردند و اینکه دنبال کردن عدم اجرای مصوبه 95 را رها کنم و کمتر اصرار به اجرای آن داشته باشم.
از زمان تصویب مصوبه ۹۵/۶/۳ تاکنون تعدادی از آموزش دهندگان در کل کشور خواهان تعیین تکلیف این گروه از مشمولین بوده اند و من هم از استان اصفهان این حق مدنی و شهروندی را دنبال کردم و برای این پیگیری ها مستوجب مخاطرات زیادی من جمله انحلال کلاس ، تعلیق از ادامه فعالیت ، اشتغال در شهرستانی دورتر از محل کار و زندگی قبلی ، مسموم کردن ذهنیت مؤسسین و مدارس نواحی مرکزی توسط مؤسس طرف قرارداد قبلی برای لغو هر گونه همکاری ، محدود کردن شرایط ثبت نام برای غیرفعال شدن ، پرداخت نکردن حقوق سال های قبل از سوی مؤسسه ، شایعه سازی و توسیع حواشی ، توهین و بی احترامی برخی روسای نواحی و خشم و کینه ی شدید برخی از آن ها تا جایی که علنا اعلام کنند ، چنانچه نیروی من بودی ، چنان به زمینت می زدم که نتوانی بلند شوی ، ابراز ناراحتی و نگرانی از حضورم در ادارات به خاطر آنکه در حوزه ی رسانه هم فعالیت دارم. تماس های ناشناس با همکارانم برای ایجاد ترس و نگرانی و تحت فشار گذاشتن آن ها و تهدید به رد شدن در گزینش جهت همراهی کردن در پیگیری ها را تجربه کردم.
علی ایحال با تمام این اضداد ها و اتهام های بی پایه واساسی که برای لغو و طرد و کنارگذاشته شدن برایم رقم خورد ، برای رسیدن به حق قانونی آموزش دهندگان با سایر همکاران فعال کشوری تلاش کردیم تا مهرامسال بلاتکلیف نباشیم.
منافع جمع را دیدیم و پیش رفتیم. هرچند توصیه ها زیاد بود که خاموش باشید . تَرَسُّل نویسی هایتان را هم موقف کنید. کارها در حال انجام است.
الان انجام شدنش این بود که انتخاب الله بختگی مشمولین و فراهم کردن بساط بی اعتمادی را با این همه ابهام چگونه می توان هضم کرد.

در آخرین جلسه روز یکشنبه ۹۸/۶/۱۰ در اتاق هیأت رییسه مجلس که سه تن از نمایندگان مجلس و رییس سازمان نهضت سوادآموزی و مدیرکل یکی از استان ها و تعدادی از آموزش دهندگان حضور داشتیم و دو روز هم به گرفتن رأی اعتماد شما برای رسیدن به کرسی وزارت مانده بود ، سیاستمداران و مسئولان حاضر در جلسه به ما قول اخلاقی دادند که مشکل تمام مشمولان آموزش دهنده در کل کشور را برای سال تحصیلی ۹۹-۹۸ حل کنند. در مورد اصفهان و چند استان دیگر که کمبود نیروی شدیدی دارند ویژه صحبت شد.
ما به احترام جمع و تلاشی که دکتر محمدزاده برای ارسال بخشنامه ۹۸/۵/۸ داشتند به قول اخلاقی که داده شد اعتماد کردیم و با نظر به آنکه رأی مجلس همان خواهد شد که مدنظر است به شهرهای خود بازگشتیم.
شما هم این نوید را به ما دادید که مشکل آموزش دهندگان را مرتفع خواهید کرد و برای ابلاغ آیین نامه تلاش خود را خواهید کرد.
اکنون در اصفهان آنتاگونیست رفتاری اتفاق افتاد. اکثریت فعالین جا ماندند.
وقتی نامم در لیست مصاحبه شوندگان نبود ، اولین جملاتی که در جواب از سوی همه مسئولین استان شنیدم این بود.
پیگیری تاوان دارد. مطالبه گری کردی نتیجه اش را دیدی. چقدر گفتیم سکوت کن تا برایت مشکل نشود. آخر پیگیری ها کار دستت داد. دست به شکایتت که خوب است برو شکایت کن. همیشه که نباید حرف حق را گفت. زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.
این جملات برایم اهمیت ندارد چون راه خطایی نرفتم . پاسخ منطقی می خواهم. حذف من از مصاحبه همکارانم را هم ناراحت کرد . ولی اگر همراهی از جانب آنان باشد عواقب خوبی برایشان ندارد.
دلایلی را که برای تأیید این تعداد عنوان کردند با شناختی که از معرفی شدگان داشتم بر اساس شاخصی همگون برای این میزان نمی دیدم.تا این لحظه جزو مشمولین بودم و خود مسئولین بارها گفته بودند که برای جذب مشکلی نداری چرا باز پیگیری می کنی . چگونه شرایط وارونه شد؟!
شرایطی که همواره برایم گذاشته شده سنگین بود . شکایتت را پس بگیر تا مشکلت را حل کنیم. سکوت کن تا کارت درست شود. الان هم به این نحو است اگر می خواهیم تکلیف مابقی پرونده ها مشخص شود باید تلاش کنیم تا از سازمان به اصفهان بیایند تا 104 پرونده ی باقی مانده را تأیید کنند. اولین بار بود که به جای نرو برو را می شنیدم. الان کسی مرا از پیگیری منع نمی کند. همکاران دعوت شده به مصاحبه، جز دو سه نفر همراه همیشگی ، اکثریت نگرانند که نکند اعتراض و پیگیری من مصاحبه را لغو کند.
اینجا به همه آنان می گویم که اگر هدفم در طی این چهار سال آسیب زدن به جمع بود که از زندگی و ادامه تحصیل و وقت و خوشی و تفریحم نمی زدم که مانع جذب شوم. کمای آنکه چند تن از همکاران استان لرستان به تشویق افرادی آنقدر ذهنیت سازمان را تغییردادند که هدفی جز ضربه زدن به تمام زحمات همه فعالان سود دیگری برایشان نداشت. هرچند هرگز نخواهند فهمید که تلاش ما به نفع خودشان هم بود .شاید باور نکنید هر ماه یک بحران برایم ساختند.
شگفت زده شده ایم...
چگونه 200 پرونده با شرایط نامساوی تأیید و برای مصاحبه انتخاب شد و مابقی آن ها منوط به آمدن کارگروه از سازمان است؟
اگر امور اداری و استخدامی این مصاحبه را از جانب خود نمی داند ، نهایتا پس از مصاحبه و تأیید پذیرفته شدگان ، به جز امور اداری کجا به آن ها ابلاغ خواهد داد؟
چقدر می توان اطمینان داشت که این جذب آینده دار است؟
زرنگی و سیاست مسئولین استان اصفهان همیشه زبانزد است . دو روز تعطیل رسمی مانع از پیگیری اداری ست و کاری نمی شود کرد. اعتراضات سرکوب شده و نهایتا منتفی می شود. ناگفته نماند با روندی که پیش روست اگر هم مرا دعوت به مصاحبه می کردند ، در آن مرحله حذفم می کردند. آنقدر اتفاق عجیبی به نظر نمی رسد.
مستنداتی هم ندارم که چیزی را ثابت کنم. حتی یک قرارداد ساده که اگر داشتم در اداره کار و دیوان عدالت اداری برابر مکتب القرآن الکریم بی عدالتی را نمی دیدم که به راحتی شش سال حق بیمه و حقوق مرا ندهد و با حکم این دو دستگاه خم به ابرو نیاورد که حق الناس به گردن دارد.

در کشورهای توسعه یافته ، برای کارگروهی و این که تعدادی برای جمع و منفعت اکثریت زندگی ، وقت و هزینه و سلامتی خود را وقف کنند تا حرکتی اجتماعی و قانونی شکل بگیرد ، از خود گذشتگی و ایثار محسوب می شود و برای آن ارزش قائل هستند. ولی درقاموس این کشور ، اتهامات و کیفرخواست سنگینی دارد.
از دوشنبه تاکنون ، اصفهان برای من و همکارانی که استحقاق این را داشتند که تفوّق جذب را داشته باشند ، کربلا شد.
حسین بن علی برای حق خواهی و آزادگی و زنده نگه داشتن انسانیت شهید شد. تنها برای بی یاور بودنش باید خون گریست . پیامی که این شهادت به همه تاریخ نشان داد ارزشمند تر از اشک و ناله هایی ست که برای استجابت حوائج دنیوی از چشم ریخته می شود. نمی دانم آیندگان که تاریخ امروز ما را می خوانند در موردمان چه قضاوتی خواهند داشت.
هیچ کجای قانون ننوشته اند که مطالبه گری و مقابله با بی عدالتی تاوانش به قهقرا رفتن است. تا به این لحظه در طول این هشت سال فعالیت در سوادآموزی یاد ندارم برای برنامه های کاری در حوزه فعالیت به من اطلاع رسانی شده باشد. خیلی از موقعیت ها را هم از من گرفتند . برخی همکاران اغلب تماس می گیرند . زنگت نمی زنند برو و پیگیر باش. تا آخرین روز ارسال پرونده ها ناحیه 3 اصفهان، مبدأ فعالیت در سوادآموزی حاضر به ارسال پرونده ام نبود. معاونت سوادآموزی ناچار به دستور شد. بی مهری که من از سوادآموزی استان اصفهان دیدم را در گوشه خاطرات تلخم از نهضت سوادآموزی چگونه بنویسم که وقتی کسی می خواند ، ذهنش بهانه نگیرد که چرا؟!
بعد از یازده سال تدریس در مدارس و 8 سال کار در حوزه سوادآموزی تنها تحولی که در آموزش و پرورش دیدم این بود که روز به روز ارزش ها بی ارزش تر می شود.
امیدها به ناامیدی ، آرامش به تنش و شادی و خنده به غصه و رنج و درد می رسد. وقتی نخبگان فسا از رفتن به دانشگاه فرهنگیان بازماندند شاید حق داشتند که به این تصور برسند که پخمگان آموزش و پرورش آینده را خواهند چرخاند . وقتی مسئولان ما خدا را قبول ندارند چگونه از حق الناس برایشان بگوییم؟ معلم هم می تواند مطالبه گر باشد . این جسارت نیست. حقی ست که خدا به هر انسان آزاده ای داده است. پس اگر می خواهیم تحول را نقطه عزیمت کیفیت ببینیم ، اجازه دهیم مهم ترین عنصر این توسعه که معلم است آزادی بیان داشته باشد.

شاید این انتظار باشد که اکنون مانند برخی همکارانم باید گریه و زاری کنم . ناله و فغان سر دهم که خدایا چرا؟ به جای این کار محکم و قرص پیگیرم تا حل شود.
من یک معلمم و معلم باقی می مانم. احترام و ارج و اجر این علاقه را نه از دیدگاه یک مسئول ، بلکه از منظر لطف خداوندی می دانم که استعداد و توانایی تمیز دادن بد از خوب را به من عطا کرده است.
چشم های پُر از خشم ، دندان های به هم فشرده ، مشت های به هم گره شده ، گارد گرفتن ها ، برچسب زدن و آزار دادن و هر آنچه جز انسانیت به صفات دیگر رُجحان داشته باشد ، در نظام تعلیم و تربیت نمی تواند معنا داشته باشد و اگر در این سیستم این گونه افراد وجود دارند ، با قاطعیت و قامتی ایستاده بدون آنکه قاطبه یک معلم خدشه دار شود ، با زبانی صریح و گویا بدون لکنت و ترس می گویم که بی انصافی ست که با حضور این چنین افرادی نام این مکان آموزش و پرورش باشد.
حقی که از ما چهار سال پیش ضایع شد و امروز هم با تلافی و تسویه حساب به زمین افتاد ، بخشودنی نیست.
مسئولی که به راحتی بگوید به ما ربطی ندارد نمی تواند حس گوشت قربانی بودن را از من کم کند. امروز راهگشای رهایی از تله ای که ذهنیت من می گوید چاهی عمیق تر از بلاتکلیفی های قبلی ست ،کشاندن کارگروه از سازمان به اصفهان را با اما و اگرهای زیادی همراه می کند.
17 شهریور 98 آیین نامه ابلاغ شد . قول شما عملی اما جواب تلاش های ما گروکشی شد.
نمی دانم این رفتارها تا کی ادامه دارد و امثال من تا کجا دوام می آورد . فقط در این لحظه وظیفه انسانی و حق شهروندی خود می دانم که در مقابل این ظلم سکوت نکنم. اینگونه تصاویر را در کوچه بازار ببینیم که تجارت مال و کالا صورت می گیرد و نباید آنجا هم دید و اگر هست نقص در تعلیم و تربیت و فرهنگ آموزش است ، کمتر متأسف می شویم تا اینکه در آموزش و پرورش شاهدیم.
اصفهان کمبود شدید نیرو دارد. بارها اعلام نیاز هم کرده است. مهر نزدیک است و مکرر خواهان آن بودیم با توجه به بخشنامه اخیر این بار اولویت با آموزش دهندگان استان باشد. عقل حکم می کند ابتدا مشمولین هر استان با بومی گزینی تعیین وضعیت شوند چنانچه نیاز اقتضا کرد از استان های دیگر جذب صورت بگیرد.
از شما می خواهم که برای حل این مشکل خود وارد عمل شوید و آن گونه که شایسته است از حق ما دفاع کنید.
با تشکر از حسن توجه شما
گروه گزارش/

« شیرین گودرزی » مدیر دبستان شهید فرهاد حسینمردی آموزش و پرورش منطقه 2 تهران در نامه ای که به « زهرا مظفر » مدیر کل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات وزارت آموزش و پرورش نوشته است از رفتارهای سلیقه ای و فراقانونی مسئولان اداره آموزش و پرورش منطقه 2 تهران انتقاد و خواهان پاسخ گویی و رسیدگی قانونی و عاجل مسئولان وزارت آموزش و پرورش گردیده است .
گودرزی در این نامه آورده است :
" اینجانب شیرین گودرزی با کد پرسنلی 90240941 و 28 سال سابقه کار و 8 سال مدیریت مدرسه ، 2 سال است در منطقه 2 تهران مدیر دبستان شهید فرهاد حسینمردی می باشم . مدرسه ای فقیر و کوچک . تا الان هم نه تذکر شفاهی و نه کتیب از طرف اداره نداشته ام .
اولیاء ، دانش آموزان ، معلمان و... هم از عملکرد من در مدرسه رضایت کامل دارند .
روز چهارشنبه مورخ 30 / 5 / 98 بدون هیچ اطلاع قبلی آقای سیدی به بنده زنگ زدند به اداره بیائید . بعد از ورود به اتاق ایشان ، درب اتاق را قفل نموده و با داد و فریاد و بی احترامی گفتند باید بروید دبستان امام علی ( ع ) . هر چه گفتم منزل ما شهر ری است و همسرم جانباز است و مدرسه امام علی ( ع ) در بلوار فرحزادی است و برای من خیلی سخت است رفت و آمد ؛ ایشان گفتند مشکل خودتان است .
گفتند نمی شود و همچنان به داد و فریاد زدن ادامه می دادند .
به شدت عب و وحشت در دلم افتاده بود ، دستم می لرزید .
بعد به وزارتخانه مراجعه کردم . همان روز رفتم پیش آقای محدث ( حراست ) . ایشان در همان لحظه زنگ زدند به آقای حقانی کارشناس حراست که آیا شما درب اتاق را به روی خانم گودرزی قفل زدید . ایشان تایید نمودند. آقای محدث در ادامه فرمودند کار بسیار ناپخته و تصمیم خوبی نبوده است .
در ادامه روز چهارشنبه مورخ 5 / 6 / 98 که اینجانب در مرخصی استعلاجی به سر می برم بدون آن که آقای سیدی حتی یک تلفن به من بزنند ؛ آقای برزگر کارشناس ارزیابی و آقای صفری وارد مدرسه بنده شده ، قفل درب حیاط راعوض کرده سپس قفل درب اتاق بنده را می شکنند و وارد اتاق می شوند ، گویا جنایتی انجام شده است ....
در همین حال بعضی از اولیاء ناظر بوده و متعجب . گروه اداره خودشان از عملکرد خود فیلم می گیرند .

گودرزی در ادامه می نویسد :
من خواهان اعاده حیثیت هستم . این فیلم را هر شخصی ببیند فکر می کند مدیر مدرسه چه خلافکار حرفه ای بوده که مسئولین منطقه این گونه برخورد کرده اند ؟
ضمنا به اطلاع می رساند که ابلاغ مدیریت مدرسه شهید فرهاد حسینمردی 4 سال است که اداره هیچ علتی برای جا به جایی من ندارد ؛ آن ها می گویند شما توان مند هستید ؛ آیا با مدیر توان مند این گونه برخورد می شود ؟
هیچ گونه ابلاغ جدیدی برای من نزده اند . آقای خواجوی پرسیدند که خانم کریمی ( مسئول کارگزینی اداره ) ابلاغی برای خانم گودرزی در رابطه با مدرسه جدید زده شده است و ایشان اصلا اطلاعی نداشتند ، هیچ اخطار کتبی مبنی بر تحویل مدرسه به من داده نشده است ....
این مدیر معترض در پایان ابراز امیدواری کرده است تا با اصلاح رفتارهای مسئولان مطابق با موازین قانونی خدمت خویش را در همان مدرسه در راستای اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران و پیشبرد اهداف آموزشی و تربیتی نظام آموزشی ادامه دهد .
این نامه در دبیرخانه رسیدگی به شکایات وزارت آموزش و پرورش به شناسه شکایت 51433 و کد پی گیری 1726045661 به تاریخ 10 / 6 / 98 به ثبت رسیده است .
همچنین نامه ای از خانم گودرزی خطاب به جلال دلقندی رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش نیز مکتوب گردیده است .
پرتال اداره آموزش و پرورش منطقه 2 تهران در 3 شهریور 1398 در بخش اسلاید سایت خبر از انتصاب شیرین گودرزی به عنوان مدیر دبستان پسرانه امام علی ( ع ) می دهد . ( این جا )
پایگاه اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش منطقه 2 شهر تهران می نویسد : طی حکمی از سوی میرشفیعی مدیر آموزش و پرورش ، شیرین گودرزی به عنوان مدیر دبستان پسرانه امام علی (ع) ، آموزش و پرورش منطقه 2 منصوب گردید.
وی پیش از این مدیر دبستان شهید حسینمردی دختران بود.
اما گودرزی به صدای معلم می گوید که اصلا معارفه ای در کار نبوده است و کسی مرا دعوت نکرده است . از سوی دیگر ، حکم عزل من هم صادر نشده است . چگونه چنین چیزی ممکن است ؟
گودرزی اما از پی گیری های دلقندی رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش و قاطعیت ایشان تشکر می کند .
لازم به ذکر است « میرشفیعی » مدیر فعلی آموزش و پرورش منطقه 2 تهران زمانی که مدیر آموزش و پرورش منطقه 5 تهران بود نیز عملکرد مناسبی در مورد صدای معلم نداشت .
شرح این مساله در گزارش صدای معلم با عنوان : "
" امیدواریم که آقای دانش آشتیانی اصلاح مدیریت براساس شایستگی ها و پاسخ گویی را در دستور کار خویش قرار دهد "
بخشنامه پرسش برانگیز اداره آموزش و پرورش منطقه 5 تهران! ( این جا ) آمده است .
کلیه مستندات ، نامه ها و فیلم ها در دفتر صدای معلم محفوظ است .
« صدای معلم » آماده دریافت پاسخ و توضیح مسئولان در این مورد می باشد .
لازم به ذکر است اداره کل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات وزارت آموزش و پرورش هنوز به گزارش صدای معلم با عنوان : "پس گسترش شفافیت در امور و پرهیز از تعارض منافع چه شد ؟! ایمنی و امنیت در مدرسه با طعم مدیران ستادی و وزارتی ؟! ( این جا ) پاسخی نداده است .
پایان گزارش/
گروه گزارش/

« علی محمدی » سرپرست معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه فرهنگیان که بیش از یک سال و به صورت " غیرقانونی " این سمت را بر عهده دارد ( این جا ) ؛ در جلسه معاونین فرهنگی و اجتماعی دانشگاه های ستادی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که با حضور غفاری معاون فرهنگی وزارت علوم برگزار شد از ضرورت توجه به مسئله عفاف و حجاب در دانشگاه ها سخن گفته است .
پرتال دانشگاه فرهنگیان می نویسد :
وی با بیان اینکه در دانشگاه فرهنگیان چادر حجاب برتر است، گفت: این پوشش در دانشگاه مورد تایید اکثر دانشجویان بوده و به قداست فضای این دانشگاه افزوده است ِ
عضو هیات رئیسه دانشگاه در ادامه اشاره کرد: مسئله عفاف و حجاب پیچدگی های خاص خود را دارد و باید با این موضوع با دقت و حساسیت برخورد کرد.
محمدی به عنوان یک معاون در سطح مدیریت ارشد در این دانشگاه ابتدا مشخص کند که مستند و یا سند پژوهشی برای این ادعای خود را از کجا آورده است ؟
آیا دانشگاه فرهنگیان و یا پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش پژوهشی در این مورد انجام داده است ؟
در حال حاضر ، اکثریت پرتال ها در سطح مناطق و ادارات کل آموزش و پرورش بخش " نظرسنجی " دارند .
پیشنهاد « صدای معلم » به دانشگاه فرهنگیان آن است که مانند سایر پرتال ها ضمن ایجاد بخش " نظرسنجی " این گزاره را به عنوان نخستین نظرسنجی دانشگاه فرهنگیان مطرح و نظر دانشجو معلمان را به صورت " شفاف " جویا شود .
البته در پرتال دانشگاه فرهنگیان و در پایین ترین بخش آن و در قسمت " دسترسی سریع " افزونه ی " نظرسنجی از عملکرد واحد " طراحی شده اما عملا غیرفعال است .
بخش نظرسنجی می باید در بخشی باشد که بیشترین توجه مخاطبان را به خود جلب کند .
پایان گزارش/

عليرغم گذر ِ زمان از وقوع حادثه دلخراش سيل ِ بهار 98، پرداختن به زواياي گوناگون آن جهت پيشگيري ، ضرورتي اجتناب ناپذير است .
هر چند ، توجه به چالش ِ شهر ها بي پناه در مقابل بلاياي طبيعي ، وظيفه هميشگي مسئولين ، نهادهاي مدني ، رسانه ها ، آموزش و پرورش ، متخصصين ، شهروندان و ...مي باشد ولي زمان وقوع بحران و در بحبوحه امداد رساني ، تمرکز بر اصول اساسي و ريشه يابي چالش ها ممکن است به روند امداد رساني لطمه وارد کند لذا بررسي هاي کارشناسي و ريشه اي به آينده موکول مي شود .
اميد است اين گفت و گوي مجازي ، يادآور ِ مسئوليت ها باشد تا مرور زمان و طرح موضوعات جديد ، موضوع مهم تاب آور نمودن شهر ها در برابر بلاياي طبيعي را به محاق نراند.
خلاصه قسمت هاي قبل : ( بخش دوم ) و ( بخش اول )
در مورد سيل نوروز 98 ، مطالب فراوان در رسانه ها بيان شده است :
در اين رابطه مطالب بسياري از رسانه هاي گوناگون مطالعه کردم که دو موضوع مهم توجه ام را جلب نمود و تصميم گرفتم به جاي پرداختن به همه مطالب ِ فوق ، فقط به اين دو موضوع اشاره کنم .
موضوع اول : بحران مديريت بحران
در زمان مناسب باید کوتاهیهای گذشته مسئولین، که اگر با درایت و آینده نگری به وظایف ذاتی خود عمل کرده بودند، امروز خسارت سیل بسیار کمتر بود، به تفصیل مورد بررسی قرار گیرد. ( 1 )
نمایندگان مجلس هم، که امروز قرار است توضیحات چهار وزیر را در مورد حوادث و عوارض سیل اخیر بشنوند، باید به این سوال پاسخ بدهند که برای این قبیل حوادث چه قوانینی وضع کردهاند و در 20 روز تعطیلات نوروز 98 که مردم بسیاری از استانها در سیل دست و پا میزدند چند جلسه فوقالعاده برای این موضوع تشکیل دادهاند؟ ( 1 )
فقدان مدیریت به قدری مشهود و آزاردهنده است که حتی تهیه غذا در مواردی بیش از اندازه نیاز است و در عین حال عدهای بیغذا میمانند! ( 1 )
موضوع دوم و مهم تر : استانداردهاي پيشگيري و مواجهه با بحران چيست ؟
مي گويند :
هواپيما به دليل رعايت استاندارد هاي پرواز ، به ايمن ترين وسيله نقليه تبديل مي شود.
اميد است با رعايت استانداردها ، شهر ها و روستا هاي کشورمان ايمن شوند .
اولین دفتر هماهنگی منطقه اي شهرهاي تاب آور ایران در مرداد ماه 1391 در مشهد افتتاح گردیده، تا ضمن ارائه تجربیات کلان شهر مشهد به عنوان اولین شهر ایرانی عضو کمپین جهانی شهرهاي تاب آور و آماده ، براي نخستین بار در جهان با ترجمه کتاب حاضر (چگونه می توان شهرها را تاب آور نمود ؟ ) به زبان فارسی ، نسبت به انتقال دانش و تجربیات، عضوگیري و آموزش به دیگر شهرهاي ایران و سایر کشورهاي فارسی زبان اقدام نمایند." ( 2 )
پیام این است:
تاب آوري و کاهش خطرپذیري بلایا باید بخشی از طراحی شهري و استراتژي هاي دستیابی به توسعه پایدار باشد.
مهمترین علل به وجود آورنده خطرپذیري عبارتند از:
جمعیت شهري در حال رشد و افزایش تراکم که بر اراضی و خدمات شهري فشار می آورد .
تمرکز منابع و ظرفیت ها در سطح ملی و فقدان منابع و ظرفیت هاي پولی و انسانی در دولت هاي محلی
حکومت هاي محلی ضعیف، مشارکت ناکافی توسط ذي نفعان محلی در برنامه ریزي و مدیریت شهري
بی کفایتی در مدیریت منابع آب، کمبود سیستم هاي زه کشی و کانال هاي انتقال آب ، عدم مدیریت مواد زائد جامد
کاهش زیست بوم ها ، به دلیل فعالیت هاي انسانی از قبیل راه سازي ، آلودگی ، احیاي تالاب ها و استخراج منابع
فرسودگی زیرساخت ها و مصالح ساختمانی ناایمن که ممکن است منجر به ریزش ساختمان شود .
خدمات اورژانس ناهماهنگ که باعث کاهش ظرفیت براي واکنش سریع و آمادگی می شود.
بخش سوم :
سئوال کننده :
شهر ِ تاب آور در برابر بلایا چگونه شهري است؟
پاسخ دهنده : ( 2 )
شهري است که در آن بلایا به کمترین میزان رسیده است؛ زیرا که مردم آن در خانه ها و محله هایی با خدمات منظم و زیرساخت هایی که از قوانین ساختمانی معقول پیروي می کنند زندگی می کنند؛ بدون آنکه در آن به خاطر کمبود اراضی مناسب، خانه سازي هاي بی قاعده بر روي دشت هاي سیل خیز و زمین هاي شیب دار صورت گرفته باشد.
اين شهرها ، داراي دولت محلی فراگیر، صالح و پاسخگو هستند که دغدغه شهرنشینی پایدار را دارد و قبل، حین و پس از یک رویداد طبیعی ناگوار ، خود را ملزم به تأمین منابع لازم جهت توسعه ظرفیت هاي مدیریت و سازماندهی می داند. مقامات محلی و مردم خطرپذیري ( ریسکی) که آنها را تهدید می کند را درك می کنند و به کمک یکدیگر پایگاه اطلاعات محلی در مورد تلفات بلایاي طبیعی، مخاطرات و خطرپذیري ناشی از آنها را ایجاد می کنند که در آن اطلاعات لازم در مورد کسانی که در معرض خطرپذیري و نیز اشخاصی که آسیب پذیر هستند یافت می شود.
به مردم ، اختیار و قدرت لازم جهت شرکت در تصمیم گیري و برنامه ریزي شهر خود در کنار مقامات محلی داده می شود و مردم براي دانش محلی و بومی، ظرفیت ها و منابع موجود خود، ارزش قائل می شوند.
تدابیري براي پیش بینی و کاهش اثر بلایاي طبیعی، به کار گرفتن فن آوري هاي هشدار دهنده و نظارت سریع، حفظ زیرساخت ها، اموال عمومی و خصوصی، از جمله خانه ها و سایر دارایی ها، میراث فرهنگی، سرمایه اقتصادي و زیست محیطی، اتخاذ نموده است و قادر است تا زیان هاي جسمی و اجتماعی ناشی از حوادث آب و هوایی شدید، زلزله و یا دیگر مخاطرات ناشی از حوادث طبیعی و یا انسانی را به حداقل برساند.
پس ازوقوع ِ چنین حوادثی ، توانایی مقابله سریع، اجراي راهکارهاي بازیابی فوري و بازگرداندن سریع خدمات اساسی و از سرگیري فعالیت هاي اجتماعی، نهادي و اقتصادي را دارد.
درك می کند که بیشتر موارد فوق نیز براي تحقق تاب آوري در برابر تغییرات زیست محیطی نامطلوب از جمله تغییرات آب و هوایی، و نیز کاهش انتشار گازهاي گلخانه اي از اهمیت ویژه اي برخوردار هستند.

سئوال کننده :
آيا دستور کار جهانی و يا کمپیني فراگير در رابطه با تاب آورسازي ملت ها و جوامع وجود دارد ؟
پاسخ دهنده : ( 3 )
كنفرانس جهاني كاهش بلايا از تاريخ 18 تا 22 ژانويه 2005 برابر با 29 دي تا 3 بهمن ماه 1383 هجري شمسي در شهر كوبه، استان هيوگوي ژاپن، برگزار شد و چارچوب كاري را براي دوره ده ساله 2005 تا 2015 تصويب شده است .
سئوال کننده :
از زمان پايان دوره ده ساله ( 2015 ) ، چند سال مي گذرد ! ولي شما باز هم به آن اشاره مي کنيد !
پاسخ دهنده :
گسترش و پذيرش اين تئوري ها ، آماده شدن براي تحقق آن ، اقدامات عملي در جهت اجرايي کردن ِ پيشنهادات و راهکار هاي اين کنفرانس ، وظيفه رسانه ها ، نهادهاي مدني ، مردم ، مسئولين و ... مي باشد؛ از شما ، اجازه مي خواهم که تا همان روند بررسي را دنبال کنيم .
سئوال کننده :
اين کنفرانس جهاني چه کساني را فرا مي خواند ؟
پاسخ دهنده : ( 3 )
این چار چوب در سال 2005 به تایید کشورهاي عضو سازمان ملل متحد رسیده است، و از آن تاریخ تا کنون سیاست هاي ملی و تلاش هاي سازمان هاي بین المللی را به نحوي هدایت کرده است که منجر به کاهش قابل ملاحظه خسارات ناشی از حوادث طبیعی شده است. این چارچوب جامع بوده و به نقش دولت ها، سازمان هاي منطقه اي و بین المللی می پردازد و جامعه مدنی، دانشگاه ها، سازمان هاي داوطلب و بخش خصوصی را به پیوستن به این تلاش ها فرا می خواند.
سئوال کننده :
نقش هر يک از عوامل کاهش خطرپذیري بلایاي طبيعي چيست ؟
پاسخ دهنده : ( 2 )
دولت محلی :
رهبري را در دست بگیرد، سایر دست اندرکاران را دور هم جمع کند، مقررات را تنظیم کند، براجراي آن نظارت کند.
بخش ها (آموزش و پرورش، بهداشت، حمل و نقل، محیط زیست، و غیره ) :
کاهش خطرپذیري را در همه طرح ها و مسئولیت هاي خود جاي دهند، اطلاعات ارائه دهند، و فعالیت ها را اجرا کنند.
دانشگاه ها، مراکز پژوهشی:
تحقیقات و تجزیه و تحلیل داده ها را انجام دهند؛ مشارکت کنند.
شهروندان، گروه هاي اجتماعی، از جمله جوامع بومی و دیگر جمعیت هاي آسیب پذیر:
مشارکت کنند، فعالانه مطلع باشند، و مسئولیت فردي را به عهده بگیرند.
بخش خصوصی/ مشاغل:
مقررات ایمنی را رعایت نمایند، با دانش فنی و تداوم کسب و کار به جامعه کمک کنند.
6. گروه هاي حرفه اي :
- از جمله نقشه برداران، مهندسان، معماران و برنامه ریزان خبره : ارائه نظرات فنی در مورد مکان هاي ساخته شده ارائه دهند .
- مددکاران اجتماعی، معلمان و دیگران: سازماندهی، افزایش آگاهی، جمع آوري داده ها، اطلاع رسانی به رسانه ها، و غیره را انجام دهند.
7. جامعه مدنی، سازمان هاي غیر دولتی ( مردمی، دینی و اعتقادي، داوطلبان و غیره) :
مشارکت کنند، جوامع را سازماندهی کنند، هماهنگی کنند، به نظارت کمک کنند، نظارت و کنترل نمایند.
8. مقامات دولت ملی و نمایندگان مجلس:
با استفاده از منابع، سیاست گذاري و وضع قوانین کارآمد ظرفیت هاي غیر متمرکز شده را تقویت کنند.
9. سازمان هاي بین المللی:
همکاري هاي فنی، توسعه ظرفیت ها، منابع، فضاي برگزاي جلسات را فراهم کنند .
سئوال کننده :
پيشنهاد ِ کنفرانس هيوگو تمرکز گرا است ؟ يا عدم تمرکز را سر لوحه عملکرد خود قرار داده است ؟
گفت و گو ادامه دارد .
منابع :
( 3 ) خلاصه چارچوب كاري هيوگو براي اقدام از سال 2005 تا 2015 برگشت پذير ساختن ملت ها و جوامع نسبت به بلايا
گروه گزارش/
سه شنبه 1 مرداد در ادامه سلسله نشست های " بزم اندیشه " سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی میزبان " حسن رحیم پور ازغدی " عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود .
موضوع نشست ، " نقش دانشمندان اسلامی در پایه گذاری علوم " تعریف شده بود .
در نشست قبلی که با حضور " جمیله علم الهدی " برگزار گردید ایشان با 30 دقیقه تاخیر حاضر گردید و بابت تاخیرش عذرخواهی نکرد اما رحیم پور ازغدی تنها با 10 دقیقه تاخیر در نشست حضور پیدا کرد .
علم الهدی حدود 45 دقیقه سخنرانی کرد و تقریبا به این میزان به پرسش و پاسخ با مخاطبان اختصاص پیدا کرد .
اما حسن رحیم پور ازغدی یک ساعت و 55 دقیقه سخنرانی کرد اما تنها 22 دقیقه به پرسش و پاسخ با حاضران پرداخت .
در این نشست صدای معلم 7 پرسش مطرح کرد و رحیم پور به این پرسش ها پاسخ داد .
« صدای معلم » بخش سوم سخنان این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی را به صورت مشروح منتشر می کند .
گروه اخبار/

پرتال اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی می نویسد :
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی ، مریم خوشبخت از کسب رتبه 393 تجربی در کنکور سال 98 توسط دانش آموز تلفیقی لیلا بابازاده ملکی خبر داد.
رئیس آموزش و پرورش استثنائی استان آذربایجان شرقی این موفیقت دانش آموز آسیب دیده بینایی را بسی مایه مباهات و افتخار دانست و آن را به این عزیز تلاشگر، خانواده و همکاران زحمت کش جامعه تعلیم و تربیت بویژه در حوزه استثنایی تبریک گفت و آرزوی موفیقت های بیشتر و بزرگتر در زندگی برای وی و تمامی دانش آموزان استثنایی کرد.
متن مصاحبه با لیلا بابازاده به شرح ذیل می باشد:
لطفا خودتان را معرفی کنید؟
من لیلا بابازاده ی ملکی از شهرستان ملکان استان آذربایجان شرقی هستم .
خلاصه ای از مدارسی که از دوران ابتدایی تا کنون تحصیل کرده اید بگویید؟
کلاس اول تا پنجم را در مدرسه غیر انتفاعی و همراه دانش آموزان عادی درس خواندم و در سال ششم به مدرسه استثنائی مراغه جهت تحصیل رفتم و در همین سال در آزمون تیزهوشان شرکت کرده و قبول شدم و از سال هفتم تا دوازدهم در مدرسه استعدادهای درخشان بناب (فرزانگان) تحصیل کرده هم چنین در سال دهم رشته تجربی را انتخاب کرده ام .
چه میزان مطالعه داشتید و شیوه های مطالعه خود را بیان کنید؟
من سعی کرده ام درس هر سال را در همان سال به طور کامل بیاموزم ، به خاطر همین در مطالعه برای کنکور با مشکل چندانی برای دروس سال های قبل نداشته ام و با اختصاص دادن وقت اندک توانسته ام دروس سه سال آخر را خوب مطالعه کنم .
میانگین زمان مطالعه من در سال دوازدهم و در روزهایی که به مدرسه می رفتم 5 الی 6 ساعت و در روزهایی که به مدرسه نمی رفتم 8 الی 10 ساعت بوده تا سال نهم تمام درس هایم را مادرم قرائت می کرد و من با گوش دادن به او درس ها را مطالعه می کردم در سال دهم پس از تهیه تبلت بار مادرم سبک تر شد و بیشتر درس ها را با استفاده از تبلت و pdf کتاب ها می خواندم اما برای خواندن کتاب های تستی و بعضی از دروس مثل زیست شناسی از ذره بین استفاده می کردم ویا مادرم آنها را برایم می خواند .قرائت کتاب ها به وسیله مادرم برای من در سال دوازدهم بیشتر شد به طوری که کتاب های زیست شناسی و شیمی و هم چنین کتاب های تست زیست شناسی را مادرم برایم کاملا می خواند.
رمز موفقیت خود را بیان کنید ؟
رمز موفقیت من در طول این دوازده سال تحصیل، تلاش و عدم ناامیدی بود به طوری که با وجود هزاران مشکل گوناگون که حتی نمی توانستم با وجود نشستن در ردیف اول تخته سیاه را هم ببینم ، همواره به خدا توکل کردم و وقتی زمین خوردم دستم را بر روی زانوهایم گذاشتم و بلند شدم تا پیوسته مسیرم را ادامه دهم .
نقش خانواده و مدرسه در موفقیت شما چه بود ؟
نقش مادرم در موفقیت من بسیار پر رنگ بود به طوری که می توانم بگویم اگر زحمت ها و دلسوزی های او نبود شاید الان نمی توانستم بخوانم و بنویسم چون من در بین دانش آموزان عادی درس می خواندم و از خط بریل استفاده نمی کردم ، مدرسه امتحانات کتبی را برای من در کاغذ A3 چاپ می کردند و معلمان مطالبی را که در تخته می نوشتند همزمان قرائت می کردند .
در چه رشته و دانشگاهی قصد ادامه تحصیل دارید ؟
من قصد ادامه تحصیل در رشته داروسازی را دارم تا با تحصیل در مقاطع بالاتر این رشته بتوانم کاری برای تمام مردم جهان انجام دهم و پیشرفتی در زمینه درمان بیماری ها حاصل کنم .
چه توصیه ای برای دانش آموزان آسیب دیده بینایی دارید ؟
توصیه من به کسانی که شرایط من را دارند این است که دیدن تنها با چشم ظاهری انجام نمی شود .دیدن با تمام وجود است ؛ به نظر من دیدن واقعی زمانی رخ می دهد که بتوان چیزی را با تمام وجود حس کرد پس نباید این محدودیت ظاهری مانع و محدودیتی برای پیشرفت ایجاد کند .
جلسه امتحان چطور بود؟
هر قدر از شرایط بد جلسه کنکور بگویم باز هم نتوانسته ام گوشه ای از آن را توصیف کنم ، اولا منشی من سرعت عمل کافی برای قرائت و پر کردن پاسخ نامه را برای یک دانش آموز کنکوری نیازمند منشی نداشت به طوری که در چند سوال اگر دقت و تیز بینی من نبود سوالات شمارشی را اشتباه شمرده بود؛ همچنین من مجبور شدم سوالات عربی را با یک ذره بین 2 سانتی بخوانم و جواب دهم که شاید یک فرد معمولی نتواند با آن حتی یک بند را بخواند و هم چنین مسئول جلسه سر سوالات فیزیک و ریاضی که به تمرکز بالا برای حل کردن سوالات ، به ویژه برای من که این سوالات را ذهنی حل می کردم نیاز دارند مرا به گریه انداخت چون وقت قانونی مرا اعمال نمی کرد و جر و بحث فراوان و آوردن بخشنامه و قرائت محاسبه وقت، زمان قانونی من اعمال شد که این موجب هدر رفتن وقت من در یک آزمون سرعت گردید و این وقت تلف شده نیز بعدا به من تعلق نگرفت همچنین پس از اعلام رسمی کلید سوالات توسط سازمان سنجش و اعلام نتایج با مقایسه درصد هایی که خودم محاسبه کرده بودم و کاملا دقیق بود، چون من هرگز گزینه هایی را که انتخاب کرده بودم فراموش نکرده بودم و با درصدهای ثبت شده در کارنامه متوجه شدم به غیر از سه درس زیست شناسی ،شیمی و زمین شناسی که آن ها را منشی دیگری برایم خوانده بود 15 الی 26 درصد متفاوت بود که این تفاوت به دلیل انتقال اشتباه گزینه ها به پاسخ نامه توسط منشی بود و باعث شد که رتبه من از آن چه انتظار داشتم و حقم بود کمتر شود .
اگر مطلب خاصی دارید بفرمایید؟
ما به خاطر حقوقی که از من ضایع شد به سازمان سنجش حضورا و کتبا اعتراض کردیم و این سازمان نه تنها رسیدگی نکرد بلکه طی نامه ای اعلام کرد که هیچ حقی از من ضایع نشده و این برای من به منزله اتهام دروغ بود. کاش مسئولین ذیربط هیچ امتیازی برای من قائل نمی شدند ولی اجازه می دادند تا من بار علمی خود را اثبات کنم . این اولین باری نبود که حق من پایمال شد ؛ من در سال یازدهم در مرحله اول المپیاد شیمی قبول شدم اما در مرحله دوم با وجود اعلام من به مدرسه که نیاز به منشی دارم نه تنها منشی به من تعلق نگرفت بلکه استان کم کاری را از طرف مدرسه دانست و مدرسه هم استان را مقصر دانست.
از مسئولین خواهشمندم اگر دانش آموزانی مثل من واقعا سخت تلاش می کند حقوق آن ها ضایع نشود و این اتفاقات برای من در مقاطع بالاتر نیز دوباره تکرار نشود .
گروه گزارش/
صبح روز سه شنبه 12 شهریور 1398 ، محسن حاجی میرزایی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش در صحن علنی مجلس شورای اسلامی حضور یافت و پس از سخنان موافقان و مخالفان به مدت 30 دقیقه به ارائه برنامه ها و دیدگاه های خویش پرداخت .
« صدای معلم » بخش پایانی این سخنرانی را منتشر می کند .