عمر چیست ؟ آفتاب تموز !
به سرعت این عمر می گذرد و نهایت به پایان می رسد و این سیر ، راه همه بشر است . فقیر و غنی . زشت و زیبا . گناهکار و بی گناه . اهریمن و اهورامزدا . معتقد به خدا و یا خودستا و پول ستا و قدرت ستا و مقام ستا .
روزمرگی لعنت زندگی بشر است. غفلت نیز همچنین . ناسپاسی و قدرنشناسی از همه بدتر . لحظه ای ایستادن و تفکر کردن ، شاید بتواند ریشه این سه لعنت را بخشکاند.
بیایید قدردان همسر و فرزند و همسایه و والدین و خواهر و برادر و همکار و کسبه محل زندگی خود باشیم تا از شرّ این سه لعنت ، رهایی یابیم.
بیایید به همراه تقدیر ، تدبیر نیز داشته باشیم. سرعت حرکت ما در زندگی ، حضور را از ما ربوده است. بیایید بایستیم و با شمارش داشته ها، کم با حسرت نداشته ها ، زندگی کردن را فراموش کنیم.
من امروز ایستادم ، اندیشیدم ، داشته هایم را نیم نگاهی فکندم ، برای سلامتی خود و آرامش حاکم بر خانواده ام شکر کردم . بعد خود را جلوی کامپیوتر و سایت صدای معلم دیدم ، با خود گفتم روزی چند ساعت من از این نعمت رایگان ، بی منّت ، پرمحتوا ، بهره می برم ؟ بعد خود را مکلّف به قدردانی از مدیر این سایت دیدم. با خود اندیشیدم نعمتی که به من آگاهی و حضور می دهد ، چرا نباید شکرش به جا آورده شود ؟ چرا نباید چنین بیندیشیم که مدیر محترم سایت صدای معلم ، نعمتی از سوی پروردگار برای من معلم برای جستن و یافتن آگاهی و بصیرت و توان شغلی است. واسطه ای بی ادّعا مابین نیروهای صف و ستادی است. آنان که می نویسند با دو سه سطر ارسالی در بخشِ نامه ها ، از فشارهای عصبی ، از ناسپاسی و قدرنشناسی جامعه و مسئولین ، خالی می شوند و فریادشان را به تبسّمی مهربان تبدیل می سازند. چون کسی هست که این قیل و قال های تنهایی او را منعکس سازد.
بیایید کمتر یکدیگر را به عنوان همکار و هموطن بیازاریم و شکر هر نعمتی را تا زمانی که از آن برخورداریم ، به جا آوریم .فقط با شکستن غرور و یا کنار گذاشتن بخل و حسادت و کینه خود نسبت به دیگری و یا دیگران ، با قدر نهادن به داشته ها و درک و ارزش گذاری برای انسانهای ارزشمند پیرامون خود. برای حمایت از دو تنی که مدافع حق و حقوق هیچ یک از ما نیست ، همکار خود را با نیش هایی غیرفرهنگی نیازاریم.
در این سایت ، هر کس در حد توان و سواد خود ، اثری از خود بر جای می گذارد. اثری که با کمی دقت و همکاری بیشتر می تواند به خلق و یا جاودانگی ارزش های فرهنگی منجر شود. ما خلق اثر ، بسیار کم داریم. ما زیاد به برجسته نوشتن و دیدن و اندیشیدن و کردن ، معتقد نیستیم . ما بیشتر نیاز به دیده شدن هستیم آن هم با محتوایی بسیار ناچیز . ما زندگی را بسیار سهل و ساده و تکراری و عادی می شماریم . برخی از افراد در این جامعه ، طول زندگی حتی بیش از یک قرن دارند ، اما عرض زندگی تعدادی از آنها ، بسیار یکنواخت و بی بهره است. ما از خلق اثر و تفکر بسیار فاصله داریم ، چون معتقدیم آن وظیفه عده ای خاص و محدود و غیر از ماست . کار بسیاری از ما روز را شب کردن و شب را صبح کردن . اما زندگی ، فقط این نیست.
بیایید بایستیم ، بیندیشیم و خلق اثر کنیم و در هر نقش و پایگاهی که قرار داریم ، مفید و مؤثر باشیم ، همیشه که نباید اثر پذیرفت ، بیایید تا اثر بگذاریم و خلق اثر سازیم. نقش اجتماعیِ مؤثر و خاص و متمایز من در این جامعه چیست ؟
من معلم بعد 20 - 30 سال خدمت در این شغل ، چگونه و بر چه تعداد از افراد جامعه اثر گذاشته ام و مسیر زندگی و حرکت چند نفر را به سوی سازندگی و بالندگی تغییر داده ام ؟ مسیر زندگی چند دانش آموز را به طور معجزه آسایی با کشف استعداد و توانایی هایش ، تغییر داده ام ، او را تشویق و حمایت کرده ام ؟ صِرف درس دادن رُوتین کافی بوده و هست ؟
من معلم ، می خواهم برای موجودیت سایت صدای معلم قدردان باشم ، از خوانندگان فهیم این سایت که دغدغه نوشتن را بر تعهد نویسندگان ، فرضِ واجب می سازند و با بزرگ نمایی اطلاعات و اخبار آموزش و پرورش و یا نقد و بررسی مسایل موجود ، جهت تعمیم آگاهی و هوشیاری ، همراه این سایت هستند قدردانی می کنم. از تلاش بی امان تمامی نویسندگان سایت که در مسیر عشق به ساحتِ شغل معلمی و خردمندی معلمان ، قلمفرسایی می کنند و دغدغه نوشتن و سهیم شدن را با همکاران خود دارند، قدردانی می کنم .
برای اعتلا و توانمندی بیشتر ، می خواهم بیندیشم و بنویسم و بسازم . تحمل سختی و ناهمواری واجب است اما باید اعتراف کرد که ما از همه پتانسیل های ذاتی و توانایی های خود در مسیر زندگی استفاده نمی کنیم . بیایید به این مسیر ارزشمند زندگی بیشتر بیندیشیم و نگران این اصل باشیم که چرا امروز دیگر حافظ و سعدی و ابوریحان بیرونی و بوعلی سینا و امام محمد غزالی و مولوی و نظامی و.... در بین ما وجود ندارند ؟ من از معلمی قدردانی می کنم که کاشف اسرار علایق و ذوق و استعداد نظری و عملی دانش آموزان خود است و با پیگیری صمیمانه و نستوه تا هدایت همه جانبه آن ، دست از تلاش برنمی دارد و طریق پرورش آنها را به خوبی به آن دانش آموز ، آموزش می دهد.
من بهانه بسیار زیادی برای قدردانی دارم اما برای تقدیر باید اراده داشت و حرکت کرد و در برابر شداید و نامهربانی ها و فراز و نشیب ها ایستادگی کرد ، همچون مدیر محترم سایت صدای معلم همکار گرامی جناب آقای علی پورسلیمان. راستی من و شما هم قادریم چنین مسیری را در جهت تنویر افکار عمومی و حرفه ای ،آغاز و طی کنیم ؟
من شخصا ، بر علاقه و ضرورت وجودی آن واقفم اما چنین اراده ای ندارم ، شما چطور ؟ بد نیست گه گاهی حین مطالعات خود در این سایت ، خدمت مدیر سایت ، خسته نباشیدی عرض کنیم و مراتب قدردانی خویش را برای بیشتر قوّت گرفتن ابراز داریم. شاید این ارزش معنوی جایگزینی بر تمامی نیازهای مادی باشد. جناب پورسلیمان متشکریم. پایدار باشید.
نظرات بینندگان
اما انتظار داشتم خوانندگان نیز
قدردانی نمایند!
جناب پورسلیمان تشکر، خسته نباشید.
آقا / خانم بابایی
از خانم امامی و شما کمال تشکر را دارم .
پایدار باشید .
اما در عمل و زمان انجام فعل لازم،
غایب اصلی هستیم.
ما حتی قدردانی از والدین خود را بلد
نیستیم. زمانی به دانش آموزانم می گفتم : بعد غذا خوردن از مادرتان
برای زحمات متحمله تشکر کنید و بگویید دوستت دارم مادر. در پاسخ
بیان می داشتند خجالت می کشیم!!
ببخشید آقای پورسلیمان، ما خجالت
می کشیم بگوییم خسته نباشید و برای
خدمات تان سپاسگزاریم.
شرم بیش از حد و...........
علقمندان به هنر قدرشناسی می توانند یادداشت زیر را نیز مطالعه نمایند:
"قدردانی و قدرشناسی ، رفتاری است که موجب بهبود روابط اجتماعی و باروری و رشد و تعالی کنش های مثبت در جامعه می گردد. جناب وزیر شما چه زمانی با عمل به وعده هایتان جامعه فرهنگی را قدردان خود خواهید ساخت؟ "
تبریک وتهنیت به شما که بستر ساز توصیه های خداوند شده اید.
جناب حقی
از لطف شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
هستید و گر نه غفلت بود و بی اعتنایی. ممنونیم.
رفتاری است اکتسابی. در خانواده کسی قدرشناس
دیگری هست ؟ همه چیز وظیفه است و کسب
رضایت ناممکن.
اگر این همه قدردان و قدرشناس این
سایت نبودید و ده ها نوشته که همه را
خوانده ام ، در این خصوص نمی نوشتید،
الان مثل دیگران مشغول نوشتن بودید.
حیف که در قبال این همه قدرشناسی شما،
ما قدردان زحمات شما نشدیم.
در پناه حق عمری توام با سلامتی برایتان
آرزومندم. همکار بازنشسته شما
بنده برای خوش رقصی ، هرگز کلامی ننوشته ام . هر چه هست احساسات
قلبی است. ننوشتن بنده به دلیل خستگی
و درگیری بیش از حد ذهنی برای جستجوی
موضوع و تنظیم متن و ویراستاری نگارش
و جملات بوده است.
اعتقاد شخصی ام این است که قدر هر نعمت را بجا و به موقع ، قبل گرفتاری به
مصیبتی، باید دانست.
از لطف و توجه حضرتعالی سپاسگزارم.