دلیل ورود من به ماجرای اخیر دانشگاه فرهنگیان ، هتاکی سیستماتیک رییس دانشگاه و عواملش به یک معلم (خانم گلین مقدم ) ، به بهانه انتقاد سیاسی و چند سطری ایشان از تشیع صفوی و قشریون بود.
به گمان من این هتاکی با هدف ایجاد رعب و وحشت و و ایجاد نوعی انقلاب اداری و پاکسازی و اخراج افراد مستقل یا اصلاح طلب از این مجموعه صورت گرفت و البته تا حدودی ناکام ماند.
به نظرم در این قضیه ، افراد دیگری جریان سازی کردند و خنیفر بازی خورد و پُژ علمی و آکادمیک خودش را خراب کرد. خنیفر هر چند به لحاظ تاکتیکی و منفعتی با این جریان همسو است اما آنها خنیفر را قابل اعتماد نمی دانند.
استوری خانم گلین مقدم در اینستاگرام بهانه ای بود برای جوسازی و کشاندن پای نهادهای امنیتی به دانشگاه فرهنگیان و انجام نوعی انقلاب اداری. پشت این جریان همان جریانی قرار دارد که از تماس دانشجویان تربیت معلم با بدنه دانشجویی کشور در هراس اند و در فکر احیای محیط های ایزوله و پادگانی دهه 60 در پردیس های دانشگاه فرهنگیان هستند.
حمله به مدیریت مهرمحمدی اسم رمز عملیات است و گرنه همه می دانند که در دوره مهرمحمدی تحولی روی نداد و مواضع کلیدی دانشگاه در اختیار همین جریان بود و مهر محمدی هم با آنها مماشات می کرد.
سرنخ این جریان دست موعودگرایان( مهدویون ) منشعب از جریان "احمدی نژاد و مشایی" و هدف تسخیر کامل نهاد آموزش و پرورش است.
آقای سحرخیز در یادداشت قبلی خود از دو مرکز استراتژیک سازمان پژوهش و دانشگاه فرهنگیان به عنوان "تیول" یاد کرد که قرار است از دست عده ای خارج شود.
برداشت من این است که بر اساس تحلیل جبهه پایداری ، قرار گرفتن علی ذوعلم در راس پژوهشگاه و خنیفر در راس دانشگاه فرهنگیان ، این تیول را به اصولگرایان تندرو بر می گرداند. البته از نظر آنها ذوعلم و خنیفر همسنگ نیستند. ذوعلم قابل اعتماد و خنیفر مشکوک است.
تاسیس دانشگاه پیامبر اعظم (ع) در دوره فرشیدی و پرورش ایده دانشگاه فرهنگیان در دوره علی احمدی و تصویب اساسنامه این دانشگاه در دوره حاجی بابایی واکنشی بود در برابر بیداری معلمان و فاصله گرفتن آنها از حکومت و جذب معلمان جدید از دانشگاه های کشور که به ویروس آزادی آلوده بودند. این جریان با ایجاد پردیس هایی که دانشجویان از نظر عقیدتی همواره در ترس و لرز به سر برند و نگران این باشند که بعد از چهار سال تحصیل در گزینش مردود و به سربازی اعزام شوند، در صدد تربیت معلمانی مرعوب و دنباله رو و وابسته به حکومت است.
تصور من این است که این جریان اگر در آینده دست بالا را پیدا کند نه تنها شرایط پادگانی مراکز و خوابگاه های تربیت معلم دهه 60 را دوباره زنده می کند بلکه اعضای هیات علمی غیر همسو را هم خانه نشین و افراد مستقل را از سیستم اداری حذف می کند. دانشگاه فرهنگیان از بدو تاسیس تا کنون از نظر فضای آموزشی ، امکانات آموزشی، کیفیت هیات علمی، کیفیت مدیریت ، آزادی و حقوق دانشجو ، امکانات رفاهی و.... شباهتی به دانشگاه حتی با استانداردهای داخل کشور ندارد و پردیس های آن اغلب شبیه یک دبیرستان با همان کنترل ها و سختگیری ها و حتی بیشتر و مدرسان آن هم در حد دبیران دبیرستان هستند.
دانشکاه فرهنگیان نوعی فیلتر برای جلوگیری از ورود افکار آزادی خواهانه و اصلاحی به آموزش و پرورش است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مقدمه
سال تحصیلی دیگری در حال آغاز است و فرهنگیان همچنان سوار بر مَرکب وعده و وعید ، سردرگم و مستأصل و نومید ، با دلسردی وصف ناپذیر منتظر شروعی دیگر اما خیلی شبیه به سنوات قبل هستند. هر آغازی به انرژی و پتانسیل بیشتر و تازه و چندوجهی نیاز دارد تا افراد بتوانند به تکرار مکرّات نیفتند و یا قادر باشند نگاهی نو به مسایل و جوانب شغلی خود داشته باشند. مهر ماه این سالها دیگر کمتر رنگ و بویی از شور و نشاط دارد چون مشکلات و معضلات وزارتخانه بسیار بیشتر و عمیق تر از نگاه سطحی و گذرای عده ای مسئول و غیرمسئول است.
افزایش شدت فقر و بازگشت به مدارس دولتی !
در خبرگزاری تسنیم مطلبی با این عنوان درج شده است :
" در حالی که هم اکنون در شهر تهران کوله پشتی ۷۰۰ هزار تومانی و مدادرنگی ۲۰۰ هزار تومانی به فروش می رسد در مناطق محروم کشور پرداخت ۱۶ هزار تومان بابت هزینه کتابهای کلاس اول دبستان برای خانواده دانشآموزان معضل است ! "
که برای همین علت و بسیار دلایل دیگر کودکان جذب آموزش نمی شوند و یا بعد جذب در مدتی کوتاه ، ترک تحصیل می کنند . این واقعیت تلخ جامعه ای است که در اوج تضاد طبقاتی در تمامی ابعاد اعم از آموزش و فرهنگ و اقتصاد ، مردمان آن ناباورانه به فاصله های دور از هم می نگرند. دارایان در ریل افزونی و توانمندی و نداران در ریل ناتوانی و نقصان .
اما هر واقعه ای تلخ ، گاهی اثرات ناخواسته مثبتی هم برجا می گذارد و نتیجۀ چنین شکافی ، افزایش گرایش مردم به مدارس دولتی است ! در حالی که ریاست جمهور سعی بر حذف مدارس دولتی دارند ، شواهد موجود در سطح جامعه و برخی از سایت ها ، بیانگر گرایش طبقات متوسط و متوسط رو به پایین به مدارس دولتی است. هر چند که بیم آن می رود برای جلوگیری از این عقب گرد ، هزینه و یا شهریه مدارس دولتی نیز افزوده شود، اما باید بسیار دقیق بود که این حرکت باعث کاهش کیفیت شدید آموزشی نگردد.
آموزش و پرورش ایران همچون کشتی سوراخ شده است که وقتی کف دست یا پای خود را روی یکی از آنها می گذاری تا آب وارد کشتی نشود که مبادا غرق شوید ، از سوراخ های دیگر آب وارد کشتی می شود و شما فقط وقتی شانس زنده ماندن خواهید داشت که شنا کردن بلد باشید البته اگر کوسه و نهنگی در اعماق آب به سوی شما در حرکت نباشد. آری سوراخ های کشتی آموزش و پرورش ، تهدید جدّی برای تداوم حیات آن است چون بیشمارند.
معجزه وزیر
میرزایی وزیر آموزش و پرورش گفت : " مقداری کسری در مورد نیروی انسانی وجود داشت که خوشبختانه با تمهیدات و توافقی که با ادارات کل استانها به عمل آمده ، مشکل کمبود نیروی انسانی تا ابتدای مهر ماه حل میشود." (1)
راستی یا معجزه گر هستید و یا بسیار خوش بین. مگر کسری بودجه است که در عرض یک هفته مشکل حل شود ؟ هر چند که حل این مهم نیز برای وزرات آموزش و پرورش محال است ، اما شما چگونه و با چه شگردهایی کمبود معلم در دوره های مختلف آموزشی را تأمین خواهید نمود؟
آن هم تا مهر ماه یعنی کمتر از یک هفته ؟ ظاهرا کودتایی فرهنگی بی سرو صدا علیه من معلم ، صرفا با نام تأمین نیرو به هر بهایی در راه است.
چند مصداق عینی از کمبود شدید معلم به روایت معاونان
اخبار کمبود نیروی انسانی و یا معلم در آموزش و پرورش متفاوت ، متناقض و غیرشفاف است . اما به چند مورد اشاره می نمایم:
رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی گفت: حدود ۴۴ هزار و ۶۰۰ نفر بازنشسته داریم که امسال از سیستم خارج می شوند . ۶ هزار و ۶۰۰ نفر معلمی داریم که به دلیل افزایش جمعیت دانش آموزی مورد نیاز است جمع این ها بیشتر از ۵۰ هزار نفر کمبود معلم میشود.(2)
( 103 هزار کمبود معلم در این دوره وجود دارد )
" سونامی بازنشستگی و کمبود معلم در آموزش و پرورش چند سالی است که در صدر اخبار این وزارتخانه قرار دارد. البته مسئولان آموزشی برای این موضوع راهکارهای بسیاری را در نظر گرفتهاند، آنها درباره ردیف استخدام رسمی از طریق سازمان برنامه و بودجه، دانشگاه فرهنگیان یا به شکل آزمون آزاد صحبتهایی را انجام دادهاند و در سوی دیگر معاونان وزیر آموزش و پرورش برای خروج از بحران کمبود معلم خبرهایی از خرید خدمات آموزشی و یا افزایش سن بازنشستگی تا 35 سال دادهاند. به گزارش ایسنا ، علی الهیار ترکمن با اشاره به ماده ۱۰۳ قانون مدیریت خدمات کشوری ، تأکید میکند: " روال بازنشستگی فرهنگیان مطابق سنوات قبل است و در صورت تمایل اشخاص و نیاز دستگاه با رعایت شرایط سنی ، همکاران میتوانند تا ۳۵ سال ادامه خدمت دهند. همچنین ساماندهی نیروی انسانی برای مهرماه ۹۸ شروع شده است ، شمار فارغالتحصیلانی که به ما میپیوندند ، حقالتدریسها ، رسمی و پیمانیها، سربازمعلمها و خرید خدماتیها نیز مشخص است و بر اساس سازوکارها به تفکیک هر استان جلساتی برگزار و موارد را مطرح میکنیم که با بررسیهای انجام شده برای مهرماه ۹۸، 18 هزار ورودی دانشجو معلم و سه هزار و 500 سرباز معلم خواهیم داشت." ( 3)
"چهاربند در خصوص وضعیت کمبود نیرو گفت : 35 سال است که در آموزش و پرورش با شاخصهای نیاز توافق نکردهایم و این دولت و آن دولت ندارد. مشکل ما در آموزش و پرورش این است که مسائل را با عینک سیاسی میبینیم و باید فارغ از گرایشهای حزبی و سیاسی به نیازهای این دستگاه توجه داشت. برخی دوستان سفارش میکنند برخی از این آمارها را نگویید اما چرا نباید بگوییم باید واقعیتهای آموزش و پرورش را شفاف بگوییم اگر قرار است 370 هزار نفر تا سال 1400 بازنشسته شوند اقتضائات تأمین آن بر عهده ما نیست و این افراد به حجم بار صندوق بازنشستگی اضافه میشوند از سوی دیگر استخدام نیروی جدید بار مالی را به همراه خواهد داشت.
چهاربند افزود: چگونه می شود با تعدیل شاخصها و نیازها انتظار کیفیت را داشت و این زنگ خطر است و دیگر نمیپذیریم که بحران کیفیت را به ما هشدار دهند و آستانه تحمل را طی کردهایم و هیچ دستگاهی نمیتواند 194 هزار نفر کمبود نیرو را از داخل خود تأمین کند. اگر قرار است الکترونیکی کردن خدمات بدنه دولت را کاهش دهد این مسئله در آموزش و پرورش نمیتواند اتفاق بیفتد و آموزش الکترونیک نمیتواند جای آموزش معلم را بگیرد. (4)
وقتی کمبود معلم در آموزش و پرورش هست این موضوع به طور مستقیم و غیرمستقیم به من معلمی که کلاس درس می روم نیز مربوط است. معلم این سرزمین دهه هاست که با وعده سرخرمن ، سرپا و دلبسته به امید واهی ، عمر سپری می سازد. ماه دیگر ، مهری دیگر ، سال جدید، این ماه ، این هفته ، آخر شهریور ، اول مهر ماه و...... این ها برچسب هایی از رؤیای وزرای دیروز و امروز است. این وزرا تصور می کنند که تنها درد و مصیبت معلمان زیر فقر قرار گرفتن آنهاست لذا این واقعیت را مستمسک گفته ها و وعده های خویش می سازند. بله، من معلم در قعر خط فقر به طور معجزه آسا اما با فلاکتی وصف ناپذیر پایان امروزم را به آغاز فردا پیوند می دهم. اما طرح ها و قوانین تحمیلی به من معلم از قد و اندازۀ شرح وظایف شغلی ام بسیار بالاتر رفته است. حل کمبود معلم توسط وزیر پس از 11 روز از آغاز وزارت و اتحاد ایشان با مدیران کل سراسر کشور ، یعنی تحمیل طرح معلم تمام وقت ، استخدام اشخاصی که سلسه مراتب معلم متخصص را طی نکرده اند و افزایش سن بازنشستگی تا 35 سال خدمت. من معلم موظف به تدریس بیش از 24 ساعت نیستم حال به طور اختیاری یا اجباری . مشکلات این وزارتخانه آنقدر زیاد و جذابیت آن کم است که مدت خدمت یک معلم به ده سال نرسیده ، شروع به شمارش معکوس و انتظار پایان مدت خدمت می رسد و شما قصد دارید به این شکنجه 5 سال دیگر بیفزایید بدون هیچ نوع تغییر خوشایند برای معلمان . هر چند که استاندارد جهانی سن اشتغال مابین 14 تا 64 سالگی است ، اما آیا برای من معلم دیگر استانداردهای لازم برای تداوم شغل صِدق می کند؟ همچون رضایت شغلی ، داشتن قدرت پس انداز، همسنگی درآمدم با وکلا و پزشکان ، برخورداری از رفاه اجتماعی ، تأمین و برخورداری از امکانات بهداشتی و سلامتی ، تضمین آیندۀ فرزندانم و....
باید قبول کرد که نمی توان کمبود نیرو را از داخل وزارتخانه تأمین نمود. نیروی جدید باید از بیرون و به غیر از شاغلین موجود به آموزش و پرورش وارد شود. راهکار اصلی برای این مهم فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه های سراسری است . اگر قرار بود نیروهای فعلی اعم از سربازمعلم ها و حق التدریس ها و آموزش دهندگان نهضت سواد آموزی و..... این کمبود را جبران کنند تاکنون می بایست اجرایی می شد. پس اما و اگرها وقتی چنین اجازه ای را نمی دهند شما چگونه یک دفعه همه چیز را کون فیکون می نمایید و در عرض یک هفته باقیمانده به مهر ، کسری نیرو را جبران می سازید.؟ ذات و ماهیت یک چیز یا خوب است یا بد ، نمی توان عیار آن را به نسبت آرا و نظرات وزرا ، تغییر داد. اگر مثلا نیروهای حق التدریس و نهضت برای آموزش و پرورش مقبولیت دارد ، یک بار برای همیشه بعد 4- 5 سال هر یک از آنها را استخدام نمایید و به تأمین نیرو از این دو کانال و یا کانال های دیگر ، صورت قانونی بدهید تا همه را از بلاتکلیفی برهانید و یا همچنان به دادن شعار قداست کلاس و مدرسه و مهارت و تخصص معلم ادامه دهید. در هر حال موجه و غیرموجه ، آموزش و پرورش را از این بلاتکلیفی بدون راهکار رهایی دهید و با افزایش مدت خدمت معلمان و یا تثبیت طرح معلم تمام وقت به صورت اجباری ، نارضایتی شغلی را تعمیق نبخشید.
قداست قانون به عدالت و قدرت تعمیم آن بستگی دارد ، قانون وقتی چنین توانی ندارد بر طبق نظر شخص وزیر یا اجرا می شود و یا کنار گذاشته می شود. یک بار برای همیشه کانال های مجاز تربیت و جذب و استخدام نیروی انسانی در آموزش و پرورش را تعریفی قانونی نمایید تا از اِعمال سلایق فردی و مقطعی در امان بماند. هر حرکت سلیقه ای آسیب جدّی و عمیق بر پیکر آموزش و پرورش و بر تمامی اجزای آن وارد می سازد. عدم تعادل نظام آموزشی از مجموع حرکت های ناصحیح نتیجه می شود و اثرات سوء آن در کل جامعه نمایان می گردد. قربانی ساختن یک بخش برای حل ظاهری بخش دیگر یعنی ماندگاری و رسوب مشکلات حل نشده. زمان برگزاری آزمون استخدامی اوایل خرداد ماه است که با مشخص شدن نتایج تا آخر آن بتوان طی سه ماه تابستان به طور فشرده دوره های آموزشی لازم را برای معلمان جذب شده برگزار کرد. یک آمادگی اولیه برای شروع سالتحصیلی و مابقی دوره ها در ادامه ارائه گردد. این که یک فرد فقط با شرکت در یک آزمون ورودی بتواند معلم شود به قابلیت های فردی و میزان علاقه و استعداد او بستگی دارد و تضمینی برای این ریسک بجز تفاوت های فردی ممتاز ، وجود ندارد.
جناب وزیر ،
راه حل شما برای رفع کسری نیروی انسانی از حیث کمی و کیفی تا چه میزان به ساختار بیمار و نحیف آموزش و پرورش آسیب خواهد رساند؟ ترکیب و تداخل مشکلات به منزلۀ حل آنها نیست ، برعکس این امر موجب پیچیدگی و غامض شدن موارد است . فراموش نکنیم که معلم لیدر آموزشی - پرورشی کودکان و نوجوانان در کلاس درس و مدرسه هست ، شما از لحاظ سلسله مراتب ، مافوق من معلم هستید اما قدرمسلم می بایست قوانینی برتر از شما هم وجود داشته باشد که بتواند با حدود و ثغور خود از من معلم در داخل قلمرو سرزمینی حمایت کند و حافظ منافع شغلی و حرفه ایم باشد و به تعبیری دیگر منافع من در این جامعه چیست و نگهبان آن کیست ؟
1) پورتال آموزش و پرورش . کد خبر : 917637 . 20 شهریور 1398.
2) خبرگزاری میزان . کد خبر : ۵۲۲۲۹۰ . 17 خرداد 1398.
3) کمبود 103 هزار معلم در دوره ابتدایی اول خرداد 1398 . شناسه خبر: 473045 . گزارش ایران.
4) https://tn.ai/1711436. خبرگزاری تسنیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
شنبه 23 شهریور مراسم تکریم و معارفه محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با حضور معاون اول رئیس جمهور ، وزیر آموزش و پرورش ، برخی از وزرای سابق آموزش و پرورش ، مدیران کل آموزش و پرورش استان ها ، اعضای ستادی و شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش و خبرنگاران و اصحاب رسانه برگزار گردید .
از وزرای سابق آموزش و پرورش علی اصغر فانی ، سیدکاظم اکرمی ، سیدمحمد بطحایی ، علیرضا علی احمدی و محمود فرشیدی در نشست حضور داشتند . سیدجواد حسینی سرپرست سابق وزارت آموزش و پرورش نیز حضور داشت اما خبری از دانش آشتیانی نبود .
ابتدا سیدمحمد بطحایی به عنوان نخستین سخنران به بیان عملکرد 22 ماهه وزارت خویش پرداخته و از آن دفاع کرد اما اشاره ای به دلیل و یا دلایل استعفای مبهم و پرسش برانگیز خویش نکرد .
بطحایی ضمن اشاره به این که در مدت وزارت وی فعالیت های پرورشی خیلی خوب و رو به جلو بوده است تصریح کرد که بیش از 80 درصد وعده هایش یا به سرانجام رسیده و یا در حال انجام است .
وزیر پیشین آموزش و پرورش تاکید کرد که آموزش و پرورش و اداره آن از عهده یک ، 10 نفر ، 100 نفر و... برنمی آید .
زمانی که بطحایی به روی سن آمد با استقبال گرم و روبوسی مجری مراسم رو به رو شد و زمانی که سخنرانی بطحایی که اکثرا محتوای تکراری و کلیشه ای داشت به پایان رسید باز هم با استقبال گرم مجری مراسم مواجه شد اما پس از پایان سخنرانی حسینی سرپرست سابق وزارت آموزش و پرورش مجری آفتابی نشد .
مجری مراسم در حین صحبت به حضور افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی اشاره کرد جز خبرنگاران و رسانه ها .
حسینی حدود 10 دقیقه به ایراد سخن و دیدگاه های خویش پرداخت .
زمانی که حسینی سخنرانی اش را به پایان رساند از محمود فرشیدی که در ابتدا نام او را نبرده بود عذرخواهی کرد .
« محسن حاجی میرزایی » در نشست دیروز و در پایان سخنان خویش گفت :
" ما باید واقع بین باشیم . واقع بینی در این شرایط به این معناست که ما ابتدا مسائل آزاردهنده ای که روی زمین مانده و ما را از اهداف مان دور می کند این ها را بهبود ببخشیم تا زمینه دوراندیشی و فرصت و مجال برای اندیشیدن و گام های بلندتر برای رسیده به هدف فراهم شود .
وضعیت اعتبارات ، نیروی انسانی آموزش و پرورش نیازمند توجه صحیح و عاجل است . برای سال های طولانی به دلیل این که اعتبارات آموزش و پرورش علی رغم آن که بیش از 100 درصد اختصاص پیدا کرده چون اشکال ساختاری در پیش بینی بودجه هست ، دچار مساله و مشکل است . ما باید عاجل حل کنیم و برای درازمدت تلاش کنیم و فعالیت کنیم برای مطالبات معوق و کارهایی که باید انجام شود ؛ بنابراین ما تلاش خواهیم کرد بودجه سال 99 کاستی های کم تری داشته باشد و ما با پدیده ی انباشت مطالبات و انتقال آن به سال های بعد مواجه نشویم .
من فکر می کنم وقتی یک معلم حقوقش را با تاخیر دریافت کند درست است که معیشت او آسیب می بیند اما بیش از معیشت او " حکمرانی " ما آسیب می بیند .
نظام مدیریت ما ، اقتدار ما ، صلابت ما آسیب می بیند و برای آن که اقتدار نظام را تثیبت کنیم و تقویت کنیم برای حل این مشکلات باید تلاش کنیم .
اقتصاد آموزش و پرورش بسیار مهم است . من از برادر عزیز و ارجمندم جناب آقای دکتر طیب نیای عزیز که سرافراز کردند و حضور دارند در این مراسم سپاسگزاری می کنم و امیدوارم که تحت هدایت و راهنمایی های ایشان بتوانیم " اقتصاد آموزش و پرورش " را سامان دهیم .
پای اقتصاددان ها به آموزش و پرورش باز بشود و از زوایه پایدار کردن منابع و بهره مندی از دارایی های انبوه آموزش و پرورش برای حل مسائل و مشکلات استفاده کنیم . "
طولانی شدن مدت مراسم باعث گردید تا برخی از حاضران سالن را ترک کنند .
برخی از مدیران ستادی نیز مانند شاپور محمد زاده که هم زمان دو پست سرپرست مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی و نیز ریاست سازمان سوادآموزی را بر عهده دارد در حین سخنرانی وزیر آموزش و پرورش در حالت خواب و بیداری به سر می برد .
با این حال محسن حاجی میرزایی و علی رغم مشاهده جو سالن به سخنرانی خویش ادامه داد .
3 ردیف از صندلی های جلو به مدیران کل ستادی و شورای معاونین و مقامات اختصاص داده شده بود اما خبری از اختصاص جایگاه برای خبرنگاران نبود .
« صدای معلم » در این قسمت مشروح سخنان اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور را منتشر می کند .
جامعه ی معلمان،تنها به خاطر تعداد زیادشان نیست که دیده می شوند؛ آنها میلیون ها مخاطب وابسته به خود دارند و نیز اولیا آنها کم و بیش با آنها ارتباط دارند و به این ترتیب با بخش عظیمی از جمعیت کشور درگیر هستند . اما این جماعت برخوردار از یک صبغه و سابقه فکری و فرهنگی ، معمولا از یک تبعیض و نابرابری در دستمزدهایشان با سایرکارمندان دولت رنج می برند. همین ویژگی یعنی جیب خالی و دل پر به علاوه وظایف، اهداف و روش های تدریس از جمله مشترکاتی است که حاصل جمع آنها، معلمان را وادار می سازد که در این وانفسا با همدیگر تعامل جدی داشته باشند. تعاملی که قبل از آنکه صنفی و سیاسی باشد، در خلال فرآیند آموزش کاملا بدیهی و ضروری است. همنشینی هر روزه آنها در اتاق دفتر مدیر و شورای معلمان مدرسه، بهترین نشانه ی تعامل معمول آنهاست.محیط آموزشی در شمار مهمترین محیط هایی است که در آنها روابط انسانی حرف اول را می زند. در فضاهای آموزشی ، معلمان را توصیه به تعامل و روابط مطلوب با دانش آموزان و والدین آنها می کنند اما از رابطه و تعامل با همدیگر حرف زیادی به میان نمی آید ، گویی در نگاه نظام آموزشی،ضررش بیش از فایده اش است.
قاعده درست آن است که معلمان چنان بی دغدغه ،سرگرم کار کلاسی و مدرسه ای خویش باشند که نخواهند پا را از حیاط مدرسه بیرون بگذارند و دست به تدوین طومار بزنند و تحصن به پا دارند. اگر چه جامعه معلمان، قریب یک میلیون نفرند اما این چنین که پیداست از تعاملات مستقیم و عینی در بینشان خبری نیست.البته در زمینه های ورزشی و البته بیشتر برای جلوگیری از افزایش وزن و پیری زودرس، اندکی تعامل بین معلمانی هست که کم و بیش به سالن و باشگاه ورزشی محله می روند و اگرچه احتمالا تعامل بین معلمان مرد بیش از خانم معلمان است؛ اما به ندرت می توان در شهرهای مختلف، انجمنی علمی، هنری و آموزشی از فرهنگیان یافت که خودجوش و حتی توصیه ای در حال فعالیت باشد. حتی تعداد اعضای کانون صنفی در تهران و سایر شهرستان ها در مقایسه با جمعیت معلمان، به شدت نا امید کننده است. پیش ترها، مختصر تعامل آنها در بین شرکت های تعاونی و صف های توزیع کالای بن های غیرنقدی بود که آن هم از میان رفت.البته هنوز به لطف تحصن های قانونی و غیرقانونی نیز، ساعتی در حیاط ادارات با هم می نشینند.این همنشینی ها هم اغلب نه از سردل خوشی که بنا بر احساس ناخوشی بوده است .در این تعاملات، معمولا یکی که سر و زبان تیز و تندتری نسبت به بقیه دارد، به جای بقیه فکر می کند و حرف می زند.گویی اصلا تعاملی در میان نیست و هرچه هست به یمن فشاربی عدالتی و فرق انگاری فاحشی است که زندگی معلمان را در نوردیده است.
اضافه براین،گاهی هم معلمان بی آنکه بخواهند تعامل کنند، به تعاملی غیر هدفمند دعوت می شوند.در اصل گرد هم آوری می شوند، اما آن نام آن را گردهمایی می نهند.به موجب بخشنامه، برایشان گروه درسی و همایش تشکیل می دهند اما معلمان نمی توانند یا نمی خواهند نقش یک عضو گروه را خوب بازی کنند. همچنین ضمن خدمتی که به طور روزمره انجام می دهند، هر از گاهی در ظاهر آنها را آموزشی می دهند. در حالی که بیشتر آموزشی در کار نیست ؛ بلکه به ضرب امتیازی، این ساده های صبور را نوازشی می دهند و یا به نام همکاری، وجوهاتی را از جیب معلمان در جیب نهادها و ادارات دیگر می ریزند !
مدیران مدارس نیز در تشدید یا تضعیف تعامل معلمان نقش دارند. جمع معلمان هر مدرسه، یکی از معمولی ترین اجتماعات کارمندی است که فارغ از مزاحمت ارباب رجوع، با گفت و شنود و بگومگوهای ملایم و گاه تندی همراه است ؛ بنابراین یک مدیر پیش از آنکه از تنش های معمول جمع معلمان برآشفته شود، باید به هدایت و مدیریت آنها بپردازد.به طوری که معلمان واقعا به مدیر اعتماد و اطمینان داشته و احساس امنیت نمایند.همچنین، تشویق در جمع و توبیخ در خلوت همکاران، می تواند مهمترین شیوه کنترل این جمع ها و دعوت عملی آنها به آرامش بیشتر باشد.
بر آنچه گفته شد، بیفزائید حب و بغض های موجود در روابط انسانی معلمان را که البته مقداری از آن طبیعی است.در این حالت که معمولا میان معلمان یک رشته تحصیلی و یا معلمان یک تشکل دیده می شود،یا همدیگر را از حیث شخصیتی قبول ندارند و یا به فکر و روش همدیگر ایمان ندارند.سیاسی کاری و سیاست بازی های مرسوم نیز به این وضع دامن می زند.همچنان که دیده یا شنیده ایم، برخی همکاران برای پیگیری مطالبات صنفی معلمان، مجازات های مختلفی از قبیل، زندانی، تبعید و محرومیت های مختلف را متحمل شدند که بازتاب این اخبار، موجبات نگرانی بسیاری از معلمان دیگر را فراهم می کند و این احساسات ناخوشایند نیز در دورساختن معلمان از همدیگر بی تاثیر نبوده است.
امروزه توسعه فناوری های آموزشی به یمن پیشرفت های دیجیتالی، فرآیند آموزش را دگرگون نموده است.دیگر دانش آموزان ، نه چندان تشنه ی یادگیری درس مدرسه اند و نه زحمتی از بابت آن می کشند.معلمان گمشده در انبوهی از مشکلات ریز و درشت نیز،اندکی از پیله ی پروانگی خویش بیرون زده اند و شور معلمی را چونان قدیم را در سرنمی پرورند .شغل های دوم و سوم چنان امانشان را بریده است که فرصت ایجاد رابطه و تعامل با معلمان دیگر را ندارند و حتی معلمان پابست مطالعه و تحقیق را، دلخوش و بی غم می پندارند و به کمترین شعر و شعار در منقبت معلم ، می خندند.
بنا به توصیه منسوب به یکی از شاهان قاجار که؛ اگر دوست دارید ایرانی ارام و سر به زیر باشد، بکوشید او را گرسنه نگهدارید. واقعیت این است که غم نان نمی گذارد ، معلمان با هم تعامل سازنده ای داشته باشنند.از طرفی تمام وقت شدن برنامه کاری، فرصت همنشینی آنها را می گیرد و از سوی دیگر سعی در گرفتن اضافه کار و کلاس اضافی برای امرار معاش و برگشت قسط های عقب افتاده، آنها را به رقابتی حساست آمیز وا می دارد که در نهایت چه بسا به لجاجت و کدورت نیز منجر می شود. گویی اصلا تعاملی در میان نیست و هرچه هست به یمن فشاربی عدالتی و فرق انگاری فاحشی است که زندگی معلمان را در نوردیده است.
ضمنا هم چنان که گفته اند؛ آن که می ترسد، می ترساند. بنابراین، بسیاری از مسئولین در سطح شهرستان و استان، هم به واسطه هولی از به هم خوردن ثبات مدیریت خود و نظم ظاهری معلمان خویش دارند و هم به خاطر تسلط و اشراف نسبتا خوبی که بر احوال معلمان مناطقشان دارند و با بهره گیری از بازوهای اجرایی خویش نظیر حراست وارزشیابی، معلمان را زینهار می دهند که غیر از هوای درس، در هوای دیگری تفرج نکنند و به این منظور نیز با نگاهی عاقل اندر سفیه بین آنها می نشینند و مشفقانه و دلسوزانه نصیحت می کنند. تداوم این وضع، ناخودآگاه به امنیتی شدن و یا تصور امنیتی بودن آن می انجامد. به طوری که چون معلم از همکار خود واهمه دارد، در بحث و گفت و گوها شرکت نمی کند و در عوض روز را به لطیفه گفتن و خندیدن می گذراند.
می ماند وضعیت عالم مجازی که مدتی است نمایان شده است. در آنجا نیز وضع بهتر نیست. اگرچه همه گوشی به دست اند و کار با کامپیوتر را می دانند، اما با شک و تردید به استفاده از آن و ارتباط با سایر معلمان می نگرند. مثلا اگرچه روزگار وبلاگ نویسی گذشته است اما در آن زمان هم تعداد معلمان وبلاگ نویس ( نه وبلاگ دار ) پنجاه نفر بیشتر نبود .یا مثلا در فیس بوک، تعداد بزرگترین گروه معلمان از چهار هزار نفر بالاتر نرفت.یا در شبکه تلگرام و در بزرگترین گروه معلمان ، هنوز صد هزار نفرشان حضور ندارند.تازه، این همه اندازه گیری با این فرض خوش باورانه است که تمامی اعضای این گروه ها را معلم واقعی بپنداریم. حال بماند که تنها برخی از این اعضا فعالند و بیشترشان فقط عضو شده اند و رفته اند و از آخرین باری که خود را به روز کرده اند ماهها و هفته ها گذشته است. حاضرین نیز کمک چندانی به بهبود تعامل با همدیگر نخواهند کرد.
خیلی از همکاران با اینکه اینجا بدون نام و تصویر واقعی خود حاضر می شوند، با این حال بازهم از اظهار نظر پیرامون یک بحث اجتماعی خود را به تغافل می زنند. اوج فعالیت ها در حوزه فوروارد زدن و کپی کاری است.البته در این میان، معلمان تنها نیستند و اغلب مردم از هر قشر و گروهی، در چنبره فضای مجازی گرفتار شده اند. در حالی که ظرفیت و قدرت فضای مجازی می تواند بسیار تعیین کننده باشد، اما کسی به فکر استفاده بهینه از آن نیست.شاید برای همین بود که جناب اینشتین سالها پیش، امروز را پیش بینی کرد وگفت: «من از روزی می ترسم که تکنولوژی از تعامل انسانی پیشی بگیرد، چنین روزی جهان نسلی از احمقها خواهد داشت.» و... نقطه، سرخط!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش با تبریک سال جدید، اظهار داشت: سال 1395 را به دانشآموزان، اولیای دانشآموزان و فرهنگیان سراسر کشور تبریک عرض میکنم.
وی در ابتدا به دانشآموزان، نوجوانان و جوانان کشور گفت: صبحتهای بنده را به عنوان فردی که 46 سال معلم بوده و هنوز هم معلم است بپذیرید؛ قدر دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را بدانید؛ وقتی سن بالا میرود حافظه کوتاه مدت ضعیف میشود. ( این جا )
روزنامه آرمان به قلم سید محمد بطحایی نوشت : ( این جا ) « فانی کسی است که معلمان را از آمپاس خارج ساخته و نه در شعار بلکه در عمل بر کرامت و منزلت اقتصادی و اجتماعی آنان خواهد افزود».
فانی در آغازین روز معارفه در کنار نهاوندیان در جملاتی هرچند کوتاه، اما قول و قرارهایی شنیدنی داد؛ ازجمله آنکه قرار است در ساختار آموزش و پرورش، معاونتی پا به عرصه وجود بگذارد که رنسانسی در آموزش و پرورش ایجاد کند؛ معاونت اقتصادی تا هم بی سر و صدا جیب معلمان را پر پول کند و درد بی درمان بودجه را التیام بخشد.
دیروز کسانی که در مراسم تکریم و معارفه محسن حاجی میرزایی شرکت کردند لابد فراموش کرده اند که علی اصغر فانی در نخستین نشستی که با تشکل های فرهنگیان در زمان سرپرستی اش بر وزارت آموزش و پرورش داشت تاکید کرد که در وزارت آموزش و پرورش به دنبال ایجاد معاونت اقتصادی و تحولی بزرگ و شگرف در اقتصاد آموزش و پرورش و معیشت معلمان است .
فانی در این نشست که مدیر صدای معلم هم حضور داشت چنان با آب و تاب سخن می راند که کم تر کسی تصور می کرد پس از ماه ها پرسش گری و مطالبه گری نه از سوی آن تشکل های شرکت کننده در نشست بلکه از سوی همان رسانه ای که بعدا حضورش در نشست های بعدی تحمل نشد و حتی به نشست رسانه ای وزیر آموزش و پرورش راهش ندادند در پاسخ بگوید که ایجاد چارت جدید سازمانی با سیاست ها و دستور العمل سازمان مدیریت و برنامه ریزی در تضاد است و عملا این شعار انتخاباتی به ورطه فراموشی سپرده شد .
پرسش صدای معلم در آن زمان از فانی استخوان خرده کرده در آموزش و پرورش این بود که آیا ایشان قبل از رای اعتماد مجلس به ایشان از چنین موضوعی اطلاع نداشت و بعدا متوجه شده بود که این شعار با چابک سازی سازمانی در تعارض و تضاد است ؟
اقتصاد آموزش و پرورش هم تاکنون و شاید با وضعیتی نامساعدتر به حیات بیمار خویش ادامه داده است .
بخش بزرگی از این نا به سامانی در اقتصاد آموزش و پرورش تابعی از اقتصاد کلان جامعه و سیاست های سیاست گذاران و تصمیم گیران است که حداقل در حوزه آموزش و پرورش کم تر کسی نقدی بر آن وارد می کند و یا حتی جرات وارد شدن در آن و نقد سیاست های موجود را ندارد و به عبارت بهتر » " نگاه سیستمی ابتر است " .
بخشی از این به هم ریختگی و شلختگی هم معلول مدیریت های ناکارآمد، غیرعلمی و بدون نظارت است که باز هم غالبا از نگاه وزیر و تیم وی مغفول باقی می ماند .
« محسن حاجی میرزایی » در نشست دیروز و در پایان سخنان خویش گفت :
" ما باید واقع بین باشیم . واقع بینی در این شرایط به این معناست که ما ابتدا مسائل آزاردهنده ای که روی زمین مانده و ما را از اهداف مان دور می کند این ها را بهبود ببخشیم تا زمینه دوراندیشی و فرصت و مجال برای اندیشیدن و گام های بلندتر برای رسیده به هدف فراهم بوشد .
وضعیت اعتبارات ، نیروی انسانی آموزش و پرورش نیازمند توجه صحیح و عاجل است . برای سال های طولانی به دلیل این که اعتبارات آموزش و پرورش علی رغم آن که بیش از 100 درصد اختصاص پیدا کرده چون اشکال ساختاری در پیش بینی بودجه هست ، دچار مساله و مشکل است . ما باید عاجل حل کنیم و برای درازمدت تلاش کنیم و فعالیت کنیم برای مطالبات معوق و کارهایی که باید انجام شود ؛ بنابراین ما تلاش خواهیم کرد بودجه سال 99 کاستی های کم تری داشته باشد و ما با پدیده ی انباشت مطالبات و انتقال آن به سال های بعد مواجه نشویم .
من فکر می کنم وقتی یک معلم حقوقش را با تاخیر دریافت کند درست است که معیشت او آسیب می بیند اما بیش از معیشت او " حکمرانی " ما آسیب می بیند .
نظام مدیریت ما ، اقتدار ما ، صلابت ما آسیب می بیند و برای آن که اقتدار نظام را تثیبت کنیم و تقویت کنیم برای حل این مشکلات باید تلاش کنیم .
اقتصاد آموزش و پرورش بسیار مهم است . من از برادر عزیز و ارجمندم جناب آقای دکتر طیب نیای عزیز که سرافراز کردند و حضور دارند در این مراسم سپاسگزاری می کنم و امیدوارم که تحت هدایت و راهنمایی های ایشان بتوانیم " اقتصاد آموزش و پرورش " را سامان دهیم .
پای اقتصاد دان ها به آموزش و پرورش باز بشود و از زوایه پایدار کردن منابع و بهره مندی از دارایی های انبوه آموزش و پرورش برای حل مسائل و مشکلات استفاده کنیم . "
شاید بهتر باشد جهت یادآوری به وزیر آموزش و پرورش اعلام کنیم که هنوز مدیریت علمی در آموزش و پرورش شکل نگرفته است که بخواهد اقتصاد به عنوان یک شاه کلید اوضاع آن را بهبود ببخشد .
به نظر می رسد اگر ابتدا پای " متخصصان تعلیم و تربیت و مدیریت " به آموزش و پرورش باز شود به " واقعیت " نزدیک تر و عملیاتی تر باشد .
تاکنون وزرای پیشین آموزش و پرورش از جمله دانش آشتیانی ، بطحایی و سیدجواد حسینی به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش نشست هایی با متخصصان و اساتید علوم تربیتی داشته اند اما نتیجه مشخص و قابل اندازه گیری برای آموزش و پرورش و مدرسه نداشته است .
« صدای معلم " با توجه به تجارب پیشین و بر مبنای یافته های علمی به وزیر آموزش و پرورش پیشنهاد می کند تا " دفتر همکاری های آموزش و پرورش و دانشگاه " در این وزارتخانه تاسیس شود .
( البته این رسانه در گزارش دیگری عملکرد ستاد همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش را مورد نقد و ارزیابی کارشناسی قرار خواهد داد . )
همچنین پیشنهاد می گردد با توجه به عملکرد ضعیف معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش یکی از متخصصین عملگرا در حوزه اقتصاد آموزش و پرورش به این سمت برگزیده گردد .
بدون تردید نظارت علمی ، نافذ و مستمر در بهبود فرآیندهای مدیریتی و مدیریت اثربخش نقش مهمی ایفا خواهد کرد .
پایان گزارش/
گروه گزارش- نرگس کارگری/
پیرو نامه های متعدد معلمان مدارس غیرانتفاعی به صدای معلم دال بر نادیده گرفتن فعالیت های آنان و نبودن اولویت و امتیاز حتی در آزمون های استخدامی و هم چنین بی توجهی نمایندگان مجلس به حل مشکلات آنها به عنوان یک نیروی آزاد که همپای معلمان مدارس دولتی در جهت ارتقای سطح علمی و آموزشی تلاش می کنند و با توجه به آنکه نگاه ویژه اولیا و موسسان مدارس را لحظه به لحظه به جنبه اهمیت هزینه های پرداختی از جانب خانواده ها در این گونه مدارس که کاملا خصوصی محسوب می شود بیش از سایر مدارس دارا هستند، این توقع ایجاد می شود که دولت نسبت به نحوه ی به کارگیری و رصد شرایط حقوقی ،بیمه ، امنیت شغلی و امکانات رفاهی که این معلمان نگاه منحصر به فردی را نیز داشته باشد.
شکایت های معلمان این گونه مدارس به اداره کار ، تعاون و رفاه اجتماعی به نفع آنان تمام نمی شود. زیرا ساعت های کاری را با مفاد قانون کارگر و کارفرما طبق آیین نامه ساعتی محاسبه می کنند و باز هم حقوق آنان تضییع می شود. از این حیث سعی شد با تعدادی از معلمان این مدارس به صورت مطالعه ای پژوهشی مصاحبه ای صورت بگیرد و در حال حاضر تنها پاسخ های آنان نسبت به سوالات خبرنگار این رسانه منتشر شود.
اکثریت کسانی که مورد پژوهش قرار گرفتند ، از نداشتن قرارداد صحبت کردند و اینکه مدارس از آن ها چک سفید امضا با مبالغ ده میلیون به بالا و یا سفته معادل آن برای ضمانت کار اخذ کرده اند .
ترس از دست دادن شغل و برخوردهای مدیران مدارس عمده بیان نکردن نام و مشخصات افراد و حتی استقبال نکردن از مصاحبه شد.
در هر اداره واحدی به نام مشارکت های مردمی وجود دارد که اغلب معلمان از نحوه ی پاسخ دهی و پیگیری مشکلاتشان شاکی بودند.
ولی هیچ کدام از معلمان مورد مصاحبه و همکاران همراهشان موارد اعتراض خود را به ارزیابی عملکرد اطلاع نداده بودند.
متاسفانه با اینکه این معلمان اکثرا تحصیل کرده های دانشگاهی و بعضا با مدارک لیسانس و ارشد و دکتری بودند ولی از حقوق مدنی خود هیچ مطالعه نداشته و صرفا به مقایسه حق الزحمه ها و امکانات مدارس با یکدیگر اکتفا می کردند.
نیمی از مصاحبه شوندگان خانم و نیمی آقا بودند .
آنان گفتند نامه های بسیاری به وزرای آموزش و پرورش ، نمایندگان مجلس ، سازمان بازرسی کل کشور و حتی بیت رهبری نوشته اند و خواستار نگاه ویژه به وضعیت نابه سامان خود شدند ولی متاسفانه هیچ جوابی دریافت نکردند.
یکی از معلمانی که از استان یزد با وی مصاحبه شد گفت از نماینده این استان که به تازگی طرحی برای سایر معلمان به خصوص خرید خدمات و نیروهای بعد از ۹۲ نهضت که شرایط شان به عنوان نیروی آزاد با آنان یکسان است خواسته ایم که نسبت به معلمان مدارس غیر دولتی هم امتیازاتی را قائل شوند.
از آقای زینی وند می خواهیم که بررسی تخصصی تری راجع به مدارس غیرانتفاعی داشته باشند و نیروهای آموزشی این مدارس را منحصر به موسس ندانند و برای جلوگیری از بیگاری هایی که از نیروهای این مدارس کشیده می شود چاره ای بیندیشند.
برای هر دانش آموز حداقل از سه میلیون و شش صد تا ۲۷ میلیون در مدارس گرفته می شود ولی برای معلم حقوقی بسیار بسیار پایین تری در نظر گرفته می شود.
* 5 سال دبیر ریاضی مدرسه غیرانتفاعی هستم.
دو سال بدون بیمه کار کردم. از سال سوم بیمه کامل شدم.
حقوق هم سال سوم ساعتی ۱۰ هزار تومان
ولی سال چهارم و پنجم ساعتی ۱۵هزار تومان
حدود ۳۰ ساعت در هفته کلاس دارم حقوقم ۲ میلیون تومان است.
* مقطع متوسطه اول و دوم از استان خراسان
برای نیروهای آزاد زیاد مزایا ندارند .
عیدی و پاداش در نظر نمی گیرند.
دی و خرداد حقوق نداریم.با اینکه کار نیروی آزاد را بیشتر از رسمی قبول دارند ،اما در مورد حقوق و بیمه می گویند دستمان بسته است.ارشد ریاضی محض از دانشگاه تهران دارم.در مدارس غیرانتفاعی متاسفانه بیشترین سود به جیب موسس مدرسه می رود.اکثرا هیچ بیمه ای در نظر نمی گیرند .فقط به خاطر اینکه به اداره کار یا بیمه پاسخگو باشند حدود یک هفته در ماه بیمه می کنند.امسال مدرسه ای که می خواستم با آن ها همکاری کنم حقوق ماهیانه ششصد هزارتومان و بدون بیمه را پیشنهاد دادند .وقتی حساب کردم نصف این پول باید خرج رفت وآمد می شد منصرف شدم. توقع خانواده ها از معلمان غیرانتفاعی بالاست.چون پول می دهند می خواهند همه چیز طبق میل آن ها باشد.مدیران مدرسه هم برای اینکه منبع درآمدشان همین خانواده ها هستند مجبورند حق را به خانواده بدهند.
* اهل گلستانم و مدرک فوق لیسانس ریاضی دارم.
من دبیر متوسطه اولم. برای ما ساعتی حساب می کنند. در یک شهرستان 200 هزار نفری ساعتی 8 هزار تومان که از این مبلغ 10درصد برای مالیات کسر می کنند و هیچ گونه بیمه ای برایمان پرداخت نمی کنند. می گویند چنانچه بخواهید بیمه شوید اسم تان را در لیست می فرستیم ولی فقط خودتان باید هزینه اش را واریز کنید. مزایا هم به جز روز معلم هیچ چیز دیگری نداریم. که آن هم از حقوق خودمان کم می کنند و برایمان هدیه می خرند. حتی عیدی و سنوات هم نداریم.
* اهل لرستانم . البته من در مدرسه ای کار کردم که مادرم موسسش هست ولی مشکلات خیلی خیلی زیاد بود و هست...من خودم کلکسیونی از مشکلات هستم...یه چند دقیقه اجازه بدین یه متن خوب براتون بفرستم....
از سال 1392 تا هم اکنون در مدرسه غیرانتفاعی در مقطع پیش دبستانی شروع به کار کردم...
این را هم ذکر کنم مدرسه غیرانتفاعی من فقط یک کلاس در مقطع پیش دبستانی در یک روستا داشت...
چون مردم روستا اکثرا کارگر یا کشاورز بودند درآمد زیادی نداشتند و جزو قشر محروم جامعه هستند و قادر به پرداخت شهریه پیش دبستانی نیستند.
مجبور شدیم شهریه ها را کم کنیم...باز هم در اکثر موارد یا پول رو نمی دادند و یا خیلی دیر می دادند...
در این دوران بیمه نبودم و نمی توانستم خودم را بیمه کنم ...پولی که به دست می آوردم خرج ایاب و ذهابم می شده و می شود.
من در سال 97 ، 6 تا دانش آموز داشتم و ماهی 80 هزار تومان از آنها می گرفتم و کل حقوقم 480 هزار تومان بود و چون مدیر مدرسه هم خودم بودم خرج های جانبی مدرسه هم پای من بود....
این هم از داستان سوزناک ما.
* اهل گیلانم .برایتان بگویم که من حتی یک روز هم بیمه ندارم .
حقوق هم هر زنگ یعنی 1.45 دقیقه ده هزار تومان می دهند.همه دستمزد حتی پول کرایه ای نمی شود که می رویم. متاسفانه با اینکه این معلمان اکثرا تحصیل کرده های دانشگاهی و بعضا با مدارک لیسانس و ارشد و دکتری بودند ولی از حقوق مدنی خود هیچ مطالعه نداشته و صرفا به مقایسه حق الزحمه ها و امکانات مدارس با یکدیگر اکتفا می کردند !
* من اهل لرستانم .از لاعلاجی سر کار می روم.مجبورم برای 2 ساعت در یک دبیرستان از اول سال تا پایانش 180 هزار تومان به من دادند.
هیچ عیدی و سنوات و مزایایی هم ندارم.هنوز قرارداد ننوشتند اما قرار شده یک میلیون و صد هزار تومان امسال بدهند .اما بیمه کامل بخواهم بپردازم تقریبا نصف حقوق کم می شود . بعضی مدارس چند روزی بیمه رد می کنند.سال قبل ۸۸۰ هزار تومان حقوقم بود و ۳۵۰ هزار تومانهم برای بیمه کم می شد .چون خودم می خواستم بیمه باشم اگر نمی خواستیم ۵ روز پرداخت می شد.کاش واقعا کسی به فکر نیروهای آزاد بود.البته مدارسی هستند با ۳۰۰ و ۵۰۰ هزار تومان فعالیت می کنند. من در مدرسه ای با جمعیت زیادتر هستم و نام مطرحی دارد.یعنی مدرسه اسم و رسم دار با ساختمان با امکانات و تعداد دانش آموز نزدیک ۲۰۰ نفرمدیر با سرمایه ی شخصی این مدرسه را راه انداخته. البته ناگفته نماند که بنده خدا خودش هم زیاد هزینه کرده حالا تا کی سرمایه ی اولیه رو بتونه جمع کند .
* اهل کرمانم . چی بگم معلم های غیر انتفاعی مزایایی ندارند حقوقم کم است ولی من چون تو خونه بیکار نباشم می روم.اکثر همکارانم مثل خودم بیمه نیستند .تازه نیروهای دولتی سر حقوق و بیمه مشکل دارند چه برسد به غیر انتفاعی ها.پانصد هزار تومان حقوق می گیرم . دو سال است سابقه کار دارم. متاسفانه اصلا دولت نظارت کافی نداره نه تنها اینجا بلکه همه زمینه ها!
من دو سال سابقه کار دارم.
امروز تو تاکسی نشسته بودم دیدم اولیای دانش آموز مدارس دولتی آه و ناله داشتن که از ما بابت ثبت نام دویست هزار تومان گرفتند .مدرسه اگه دولتی هست این پول ها برای چیست؟ مردم خرج نان شب رو ندارند.
* در استان مازندران زندگی می کنم .22 روز بیمه برایمان واریز می کردند. مهر تا اردیبهشت بیمه داشتیم . به تعداد ساعت هایی که بودیم مدرسه حقوق پرداخت می کرد. پنج شنبه وجمعه و تابستان حقوق نداریم.
هیچ مزایای دیگری هم نداریم.
میزان حقوق اگر در ماه تعطیلی نداشتیم و به مرخصی نمی رفتیم به 500 هزار تومان می رسید.
* اهل گلستانم . کار در مدارس غیرانتفاعی در واقع نوعی کار با حقوق و مزایای بسیار ناچیز و اندک است.
کار در این گونه مدارس به گونه ای است که معلم حق گرفتن حقوق در حد کاری که می کند را ندارد. معلم حق مرخصی گرفتن و حتی بیمارشدن را ندارد. و فقط می تواند سه روز درسال مرخصی داشته باشد.
هر وقت والدین دانش آموزان انتقادی از کارمعلم داشته باشند، موسس بی آنکه حرف دو طرف رابشنود ، حق را به والدین می دهد فقط به این خاطر که آنان شهریه می پردازند. بنابراین باید راضی از مدرسه بیرون بروند تا سال دیگر نیز فرزند خود را آنجا ثبت نام کنند.
در این گونه مدارس معلمان اغلب یک چهارم و یا حتی یک پنجم معلمان رسمی حقوق می گیرندکه بیشتر اوقات آن را هم با تاخیر دریافت می کنند.
این معلمان زحمت کش و بی ادعا عیدی ،پاداش،بیمه و...ندارند.
و در آخر ظلم زیادی به این قشر از معلمان تنها به این جهت که آنان معلم رسمی نیستند، می شود.حقوق من سال89 هشتاد هزار تومان. 90 صدوپنجاه هزار تومان. سال91دویست هزار تومان. سال92 دویست و هفتاد هزار تومان. سال93 سیصد و پنجاه هزار تومان . سال94 پانصد هزار تومان . سال95 ششصد و هفتاد هزار تومان . از سال95 به بعد کارنکردم. بدون بیمه و مزایا و بدون عیدی.سال 95 کارشناس اداره اسم من و دو نفر از همکارانمان را به عنوان بهترین های منطقه به اداره داد. اون سال از اداره زنگ زدند برای قرارداد خرید خدمات. ماهی 500 هزار تومان همراه بابیمه می پرداختند. الان نمی دانم چقدر است.
* کارشناس ارشد زیست ،اهل خراسان رضوی هستم . مدارس غیر انتفاعی فقط تا می توانند از آدم کار می کشند با حقوق بسیار پایین ! امسال تازه ساعتی ۶ هزار تومان پرداخت کردند. ولی دورمان می زنند. بعد عید پولمان را نمی دهند. بیمه ام نیستیم . اگر خواسته باشیم بیمه شویم باید خودمان پولش را بپردازیم . تا یکم صحبت میکنیم می گویند می توانید بروید. لیسانس بیکار زیاد است. باید مبصر کلاس باشی همیشه بچه ها رو ساکت نگه داری و بر خلاف میلت چون مدرسه پولی هست باید به بچه ها نمره دهی.در کل اصلا مزایا ندارد. فقط اعصابت از بین می رود. فقط فرسودگی برایم معلم می ماند. سودش هم در جیب دیگری ست.
* اهل فسا هستم . بنده دانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی ام. مقطع پنجم ابتدایی را تدریس می کنم.
در دانشگاه نگفته ام که شش سال است معلمم چون به اندازه یک معلم ارزش برایمان قائل نیستند. من در یکی از استان های مرزی زندگی می کنم و ماهی پانصد هزار تومان بدون بیمه حقوق من است. اختیارات کلاس هم دست مدیر است. آخر هر نیم سال کارنامه ها را خودشان صادر می کنند. وقتی بازرسین هم می آیند می گویند خوب حرف بزنید. عصرها در یک تعمیرگاه کار می کنم تا بتوانم مخارجم را تامین کنم. من تاکنون ازدواج هم نکردم.
در مدرسه نه عیدی تاکنون به من دادند و نه مزایایی پرداخت کردند . سال گذشته فقط برای روز معلم با مدیر و همکاران با دانش آموزان به اردو رفتیم.
* با مدرک کارشناسی ارشد آموزش ابتدایی در ناحیه سه اصفهان در پایه چهارم تدریس می کنم.
۶۵۰ هزار تومان حقوق می گیرم و فقط فروردین و اردیبهشت را بیمه هستم. مابقی ماه های سال را خودم پرداخت می کنم. هیچ کدام از معلمان مورد مصاحبه و همکاران همراهشان موارد اعتراض خود را به ارزیابی عملکرد اطلاع نداده بودند !
هر سال از ۱۵ تا ۲۷ دانش آموز داشته ام.
در مدارس غیر انتفاعی دانش آموزان با مشکلات زیاد را ثبت نام می کنند. کنترل کلاس برخی مواقع از دسترس خارج می شود. فضای کلاس بسیار کوچک است و اصلا نمی شود تکان خورد. کلاس من امسال زمستان بخاری هم نداشت چون جای گذاشتنش نیست.
هیچ مزایایی نداریم. برای روز معلم همکاران باید پول روی هم بگذارند برای مدیر هدیه بخرند. شما از عیدی و سنوات نگویید که آن ها پیشکش ! معلم های مدارس غیرانتفاعی هر روز باید نگران باشند که مواخذه نشوند. اخراج نشوند. امنیت شغلی ندارند. مثلا مادر سارا امروز بگوید چرا خانم فلانی به دخترم گفت چرا درس دیگر را کار نکردی مدیر از کم کاری من می بیند و مرا سرزنش می کند و مرتب می گوید فکر سال بعدت را بکن. دو ماه یکبار به ما حقوق می دهد آن هم به صورت چک. قبل مهر هم موقع قرارداد ده میلیون سفته می گیرند. بیمه هم نداریم مگر آنکه خودمان پرداخت کنیم. از ۶۰۰ هزار تومان من همه را باید برای بیمه بپردازم. تازه چون دو ماه یکبار حقوق می دهد جریمه بیمه ماه قبل را هم خودم باید بدهم.
* اهل تهرانم . پنج سال است در مدرسه غیرانتفاعی نمونه ای کار می کنم. در کلاسم دو دانش آموز اوتیسم دارم. به خاطر کتک هایی که به من می زدند کلیه راستم دچار مشکل شد و یک هفته نتوانستم به مدرسه بروم. به خاطر اعتراضم که باید این دو دانش آموز به مدارس مخصوص خودشان بروند ، مدیر مدرسه حقوق آن ماه را نپرداخت. گفت شما معلمی و باید از پس کلاس بر بیایی. بیمه هم نیستم. ماهی ۵۰۰ هزار تومان دریافت می کنم. هیچ مزایایی ندارم.
* لیسانس آموزش ابتدایی دارم. همکارانم که خرید خدمات خوزستان شدند وضعشان بهتر از ماست. آن ها حقوق اداره کار و بیمه نه ماه را لااقل می گیرند.
اهل خرمشهرم . مدرسه ای که من در آن کار می کنم دوره اول است. شش کلاس دارد. در هر کلاس ۲۰ تا ۲۵ نفر دانش آموز .حقوقی که امسال به من دادند ۴۵۰ هزار تومان بود با دو سوم بیمه که از خودم کسر کردند. دانش آموزان اختلالات یادگیری را نمی توانیم تکرار پایه کنیم. صدای اولیا در می آید. به اجبار مدیر با نمراتی نسبتا خوب به پایه بالاتر می روند.
اگر بیمار شویم و یا اضطراری مرخصی بخواهیم از حقوقمان کسر می شود. حقوق فروردین را نصفه می پردازند. تا اواسط خرداد مدرسه می رویم ولی حقوقی نمی دهند. برای فرم اجباری مدرسه هر سال باید ۲۹۰ هزار تومان بپردازیم که همه کادر همسان باشند. برای جشن های مدرسه باید لباس تم آن جشن را بپوشیم و هزینه آن را از خودگان می گیرند.
هیچ مزایایی هم نداریم.
عیدی و سنوات هم نداریم.
من چون با سابقه ترین مدرسه هستم برای روز معلم به من یک پتوی مسافرتی دادند.
برای مدیر و معاونین مدرسه هم معلمان باید هدیه بخرند. از اولیا کل هزینه کتاب های کمک آموزشی را می گیرند و با تخفیف از انتشارات می خرند و بعد پای من معلم می نویسند که چون قرار است سر کلاس کار شود به معلم داده می شود . در صورتی که چنین چیزی نیست. لیسانس جامعه شناسی دارم و ۳۴ سنم هست.حدودا چهار سال معلم غیرانتفاعی بودم و پنج سال هم خرید خدماتم. که سه سالش را در استانی محروم کار کردم.
سه سال است از طریق خرید خدمات بیمه شدم. ولی در غیرانتفاعی بیمه نداشتم. بعد از مدرسه و روزهای تعطیل در شرکتی کار می کنم. سه ماه تابستان را راننده ام. دخل و خرج با هم نمی خواند .در مدرسه غیرانتفاعی ماهی ۶۰۰ می گرفتم. خرید خدمات هم شش ماه است هیچ حقوقی نگرفتم. معلمی را دوست دارم وگرنه خانواده ام از اینکه جوانی ام بیهوده رفته است ناراحتند. پول بنزینم ماشینم را هم نمی توانم در بیاورم.
ارشد دانشگاه دولتی قبول شدم ولی نرفتم.
مدارس غیرانتفاعی فقط پول می گیرند ولی امکاناتی بیشتر از دولتی ارائه نمی دهند. مگر مدارسی خاص. من به کسی پیشنهاد نمی کنم غیرانتفاعی ثبت نام کند.
گروه گزارش/
امروز شنبه 23 شهریور مراسم تکریم و معارفه محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با حضور معاون اول رئیس جمهور ، وزیر آموزش و پرورش ، برخی از وزرای سابق آموزش و پرورش ، مدیران کل آموزش و پرورش استان ها ، اعضای ستادی و شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش و خبرنگاران و اصحاب رسانه برگزار گردید .
در ابتدای این نشست کلیپ های ویدئویی – تبلیغاتی از عملکرد سیدمحمد بطحایی و سیدجواد حسینی توسط ویدئو پروژکتور که توسط روابط عمومی این وزارتخانه تهیه شده بود به نمایش درآمد .
این نشست تقریبا در موعد مقرر شروع گردید و این برخی از مدیران ستادی وزارت آموزش و پرورش بودند که مطابق معمول خود را با تاخیر به نشست می رساندند .
از وزرای سابق آموزش و پرورش علی اصغر فانی ، سیدکاظم اکرمی ، سیدمحمد بطحایی ، علیرضا علی احمدی و محمود فرشیدی در نشست حضور داشتند . سیدجواد حسینی سرپرست سابق وزارت آموزش و پرورش نیز حضور داشت اما خبری از دانش آشتیانی نبود .
ابتدا سیدمحمد بطحایی به عنوان نخستین سخنران به بیان عملکرد 22 ماهه وزارت خویش پرداخته و از آن دفاع کرد اما اشاره ای به دلیل و یا دلایل استعفای مبهم و پرسش برانگیز خویش نکرد .
بطحایی به تغییر شیوه انتخاب مدیران مدارس اشاره کرد و مجددا از مافیای کنکور ، کتاب های به اصطلاح کمک آموزشی و... انتقاد کرد .
بطحایی ضمن اشاره به این که در مدت وزارت وی فعالیت های پرورشی خیلی خوب و رو به جلو بوده است تصریح کرد که بیش از 80 درصد وعده هایش یا به سرانجام رسیده و یا در حال انجام است .
وزیر پیشین آموزش و پرورش تاکید کرد که آموزش و پرورش و اداره آن از عهده یک ، 10 نفر ، 100 نفر و... برنمی آید .
زمانی که بطحایی به روی سن آمد با استقبال گرم و روبوسی مجری مراسم رو به رو شد و زمانی که سخنرانی بطحایی که اکثرا محتوای تکراری و کلیشه ای داشت به پایان رسید باز هم با استقبال گرم مجری مراسم مواجه شد اما پس از پایان سخنرانی حسینی سرپرست سابق وزارت آموزش و پرورش مجری آفتابی نشد .
مجری مراسم در حین صحبت به حضور افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی اشاره کرد جز خبرنگاران و رسانه ها .
حسینی حدود 10 دقیقه به ایراد سخن و دیدگاه های خویش پرداخت .
حسینی گفت :
ما باید تلاش کنیم از کم پنداری و کوچک انگاری به نظام تعلیم و تربیت در تمام سطوح جلوگیری کنیم .
ما باید تلاش کنیم استقلال آموزش و پرورش حفط شود .
زمانی که حسینی سخنرانی اش را به پایان رساند از محمود فرشیدی که در ابتدا نام او را نبرده بود عذرخواهی کرد .
( مشروح سخنان سیدجواد حسینی در صدای معلم منتشر خواهد گردید . )
پس از حسینی ، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور به مدت 33 دقیقه سخنرانی کرد .
جهانگیری گفت : آقای بطحایی خودش استعفا داد، من وقتی خبردار شدم که با استعفای وی موافقت شده بود. این اتفاق در ایام تعطیلات عید فطر بود و من خبر را در موبایل دیدم. تعجب کردم که ایشان هوس مجلس به سرش زده است.
معاون اول رئیس جمهور مهم ترین اولویت توسعه در ایران را توسعه علمی و توسعه نیروی انسانی دانست .
جهانگیری در پایان سخنان خویش گفت :
یکی از رویکردهای مهمی که هم در آموزش و پرورش باید با حساسیت دنبال شود و هم در جامعه این است که کودکی و نوجوانی را به رسمیت بشناسیم .
این ممکن است در برنامه جایی نیاید . کودک حق دارد بازی کند . ما نباید تا کودکی بازی کرد فکر کنیم خیلی کار عجیبی است .
کودک حق دارد ورزش کند . کودک حق دارد که از نشاط و شادی برخوردار باشد .
کودک حق دارد که با مهر و محبت با او رفتار شود .
این باید در تمامی رویکردهای ما حاکم باشد و این ها را به رسمیت بشناسیم .
وقتی این ها را به رسمیت نمی شناسیم مجبوریم در مقابل حوادثی قرار بگیریم که برای حل آن حوادث باید از حیثیت همه ی نظام مایه بگذاریم که ببینیم که بدانیم آن را چگونه حل کنیم .
این سخنان جهانگیری اشاره ای ضمنی به مرگ " سحر خدایاری " مشهور به " دختر آبی " بود که انعکاس های بسیار گسترده در داخل و خارج داشت اما معاون اول رئیس جمهور اشاره ی مستقیمی به آن نکرد .
( مشروح سخنان معاون اول رئیس جمهور در صدای معلم منتشر خواهد شد . )
آخرین سخنران این مراسم ، « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش بود .
حاجی میرزایی 22 دقیقه سخنرانی کرد . با آن که زان پایان مراسم ساعت 10 صبح اعلام شده بود اما ایشان تا حدود ساعت 20 / 10 به ایراد سخن پرداخت .
وزیر آموزش و پرورش دسترسی به آموزش باکیفیت را حق همه شهروندان دانست و گفت: ما متعهدیم که این حق را در کل جامعه برقرار کنیم. در سالهای گذشته تلاشهای زیادی شده است تا نابرابریهای آموزشی رفع شود اما هنوز در ابتدای راه هستیم و باید برای رفع کامل این نابرابریها تلاش کنیم.
وی ادامه داد: آموزش و پروش باید بتواند به نیازهای جامعه پاسخ دهد. امروز اندیشمندان معتقدند سرعت تحولات به گونهای است که جریان کسب و کار دچار تغییرات اساسی خواهد شد و بسیاری از مشاغل حذف و مشاغل جدیدی اضافه میشود. این تغییرات چهره جامعه را عوض میکند و ما باید به این سوال پاسخ دهیم که نسل جدید تا چه حد توانایی مواجهه با این دنیای جدید را دارد.
حاجیمیرزایی گفت: مفهوم حقیقی توسعهیافتگی به این معناست که اگر جامعهای وارد عصر جدیدی شد خود را نبازد و بتواند با تکیه بر ارزشهای خود بر روی پای خود بایستد، اگر تغییرات ما را دچار سرگردانی کند یعنی کار خود را به درستی انجام ندادهایم.
وی گفت: آموزش و پروش فروش یک کالا از یک تولیدکننده به یک مصرفکننده نیست، دانشآموزان دریافتکننده نیستند آنها انتخابکننده هستند. آنها ذوق، شوق، نفرت و عشق دارند. آنها خستگی و نشاط دارند و نظام تعلیم و تربیت باید بتواند با توجه به این نکات به نیازهای آنها پاسخ دهد.
وزیر آموزش و پرورش در پایان تاکید کرد: ما باید دانشآموزان را برای پذیرش و ایفای نقش فعال و داوطلبانه تربیت کنیم در این راه معلم رکن اصلی است. ما باید به معلمان خود ارج بگذاریم، معلمان باید از برترین منزلت اجتماعی برخوردار باشند. بنده تلاش خواهم کرد که برنامههایم را حول معلمان سازماندهی کنم .
طولانی شدن مدت مراسم باعث گردید تا برخی از حاضران سالن را ترک کنند .
برخی از مدیران ستادی نیز مانند شاپور محمد زاده که هم زمان دو پست سرپرست مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی و نیز ریاست سازمان سوادآموزی را بر عهده دارد در حین سخنرانی وزیر آموزش و پرورش در حالت خواب و بیداری به سر می برد .
با این حال محسن حاجی میرزایی و علی رغم مشاهده جو سالن به سخنرانی خویش ادامه داد .
3 ردیف از صندلی های جلو به مدیران کل ستادی و شورای معاونین و مقامات اختصاص داده شده بود اما خبری از اختصاص جایگاه برای خبرنگاران نبود .
پایان گزارش/