مدارس مان به طرز شگفت آوری کوچک مانده اند! همان مکانهای مهمی که اگر به اندازه کافی مورد توجه قرار میگرفتند، اکنون جامعه ای مترقی تر و متعادل تر و متوازن تری داشتیم.
مدارس با اینکه مشهورترین و پر آوازه ترین مکانها در تمامی کشورها هستند، اما با کمال تأسف در کشور ما بسی مهجور و محقّر مانده اند. بانکها، ادارات، مکانهای تجاری، فروشگاهها، مراکز دلالی، آپارتمانها، ویلاها، مراکز تبلیغاتی و ... بزرگ و بزرگ شده اند و تکثیر یافته اند و قد کشیده اند و فربه شده اند و در این بین، معدود مدرسه موجود، چنان کوچک و نحیف مانده اند که عملا در سایه سنگین بناهای اطراف خود گم گشته اند!
ناگفته نماند که مدارس دولتی که چندین دهه از عمرشان گذشته و در همان قد و قواره و شکل و شمایل قدیم خود جا مانده اند، علیرغم کهنگی و فرسودگی باز هم قابل قبول اند و در عین کهنسالی، بسی شکوهمند و عزیز و با ابهت و محترمند و غنیمتی بزرگ. اما شِقّ آزار دهنده ای از مدارس نوظهور، مدارس غیر دولتی بزک شده ای هستند که تمام کالبد شان در چاردیواری خانه های مسکونی با دویست-سیصد متر زیربنا آن هم نه در یک سطح، که در دو یا سه طبقه گنجانده شده و کلاسهای درسی و دفاتر کار مدیر و معاونان و اتاق استراحت معلمان در اتاقهای خواب و نشیمن و آشپزخانه ها خلاصه شده و محل تنفس و استراحت و جست و خیز دانش آموزان در زنگهای تفریح، در پارکینگ محقّرشان!
و درد این است که خصوصی سازی و مشارکت طلبی نه تنها دردی را دوا نکرده و هیچ تاثیر مثبتی بر کیفیت فضا و محتوای آموزشی نگذاشته بلکه علاوه بر بار مالی سنگینی که بر دوش طبقه متوسط گذاشته، تحقیر شدگی مؤلفه فضا را هم تشدید کرده است!
و اکنون مهرماه دیگری از راه رسیده و بار دیگر بوی بهار تعلیم و تربیت را با خود به ارمغان آورده است.
مهر، از قدیم الایام یاد آور ارزش دانایی و فضیلت علم و ادب و هنگامهٔ تکریم ادبستانها و گلستانهای تعلیم و تربیت بوده است. اما رنگ رخسار بسیاری از مدارس، به نحوی از انحاء تحقیر شدگی و سرخوردگی را به معلمان و دانش آموزان پیشکش می کنند؛ دانش آموزان پس از عبور از مقابل انواع بناهای شیک و مجلل به ساختمانهای محقر و عبوس و فقر زده و غم زدهٔ مدارس رسیده اند و معلمان در حالی در این مکانهای تحقیر شده به استقبال دانش آموزان بر آمده اند که هنوز حق الزحمهٔ سال قبل خود را دریافت نکرده اند.
مدیران این مدارس نیز از بی پولی و بدعهدی های فرادستان خسته شده اند. جای خالی معلم مؤظف در برنامه درسی دردسر بزرگی برای مدیران مدارس دولتی شده است؛ از یک طرف شدت کمبود معلم و ناگزیر بودن مدیران به تأمین نیروی غیر مؤظف از میان معلمان رسمی و از سوی دیگر عدم پرداخت حق التدریس پارسال، آنان را با چالش بزرگی روبه رو کرده است!
آنان برای تأمین معلم مورد نیاز مدارس تحت مسئولیت خود مجبورند از هر همکار دور و نزدیکی خواهش کنند که چند ساعت در هفته با آنها همکاری کنند و با صرف وقت و انرژی فراوان و تنظیم و تصحیح مکرر برنامه درسی، موفق به تأمین معلم مورد نیاز کلاسهای درسی می شوند اما به اذعان خود، زبان شان در برابر چنین همکارانی کوتاه است و با توجه به اینکه آنان هنوز حتی کرایهٔ رفت و آمد و هزینهٔ بنزین خودرو شخصی خود بابت تدریس پارسال را دریافت نکرده اند، خیلی راحت قاعدهٔ بازی را به هم می زنند و از حربهٔ "نمیام" استفاده می کنند و مدیر مدرسه می ماند و چندین کلاس مملو از دانش آموز بدون معلم!انگار فراموش کرده ایم که تربیت جز در محیط امن و آرام و غنی و سرزنده و چالش برانگیز و احترام آمیز میسر نیست.
عدم توجه به کالبد مدرسه و شاکله فیزیکی آن و عدم پرداخت حق الزحمه معلمان و برهم زدن آرامش روانی مدیران و معلمان مدارس، عین تحقیر مدرسه و معلم و دانش آموز است و تربیت در فضای تحقیر شده امکان پذیر نیست!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
1 - بچه های ما با دنیایی از انرژی وارد مدرسه می شوند و نظام آموزشی در طول سال های تحصیل، از آن کودکان سرزنده، کنجکاو، پرسشگر، پرنشاط و پرامید، افرادی عمدتاً سرکوب شده، بی تفاوت، کم رمق و ناامید می سازد. ورودی های اول دبستان و خروجی های سال آخر دبیرستان را با هم مقایسه کنید!
2 - در مدارس ما، انبوهی از دانستنی ها به خورد بچه ها می دهند که قریب به اتفاق شان اساساً به درد نمی خورد. خواندن و نوشتن و تسلط نسبی بر روی چهار عمل اصلی ریاضی، مهم ترین دستاورد 12 سال عمر بی بازگشت بچه های ماست و حال آن که همه این ها را می توان در مدت کوتاه تری هم آموخت. الگوریتم، معتلات، نام باکتری ها و تعداد پاهای شپش و ... در زندگی ما هیچ گاه به کار نیامد و به زندگی کودکان مان نیز غنایی نخواهد بخشید.بچه های ما 12 سال از کودکی و نوجوانی شان درمدارس سپری می کنند بی آن که خودباوری، کنترل خشم، کار گروهی، حل مسأله، مدیریت زمان، اقتصاد فردی، اعتماد به نفس، تنظیم روابط اجتماعی، حقوق شهروندی، سواد رسانه ای، نحوه غذا خوردن، مراقبت از سلامتی جسمانی و ... را یاد بگیرند. آنها حتی بعد از سال ها نشستن در کلاس های زبان انگلیسی و عربی، از خواندن یک متن روزنامه ای معمولی هم به این زبان ها عاجرند.
آیا این اتلاف همه جانبه عمر و هزینه، تبریک دارد؟!
3 - بچه ها ما مجبورند برخلاف ساعت بیولوژیک شان صبح های زود از خواب بیدار شوند و درست در ساعاتی که باید به اقتضای سن شان در خواب ناز باشند، با خواب آلودگی به مدرسه بروند و بدن شان دچار کمبود خواب مزمن شود.
4 - بچه های ما مجبورند، کیف های سنگین مدرسه را که بیش از حد استاندارد بر ستون فقرات شان فشار وارد می کند بر دوش بکشند و مستعد دردهای پا و کمر در بزرگسالی شوند.
5 - بچه های ما -به ویژه در سال های اولیه دوره ابتدایی- از بازی ها، فضاها، موقعیت ها و رفتارهای مناسب کودکی محروم می شوند و به جای کودکی، درگیر مشق و رقابت و استرس امتحان و دیر شدن مدرسه و ... می شوند.
6 - بچه های ما در مدارسی درس می خوانند که به تفاوت هایشان اهمیتی داده نمی شود؛ برای نظام آموزشی ما مهم نیست که کدام دانش آموز در ریاضی استعداد دارد و کدام در ادبیات؟ کدام شان مستعد تبدیل شدن به یک ورزشکار بزرگ است و کدام شان در علوم انسانی یا هنر نقاشی آتیه دارد؟
همه را به یک چوب می رانند و همه را با یک متر و محک می سنجند.
7 - اگر قرار است آغاز سال تحصیلی را تبریک بگوییم باید به موسسات کنکور و کمک آموزشی تبریک گفت که از صدقه سر میلیون ها دانش آموز و خانواده هایشان، درآمدهای میلیاردی دارند و نیز به صدا و سیما که قراردادهای میلیاردی با این مؤسسات می بندد و حساب هایش را پر می کند. پس چرا باید به دانش آموزان و خانواده های آنان تبریک گفت که قرار است چاه نفت مؤسسات باشند.
عصر ایران
گروه رسانه/
کنار شادیهای کودکانه شروع سال تحصیلی، گریه و اشک و ناله در مدرسهها صدا و صحنههایی آشناست که همیشه در روزهای ابتدایی مهر و بازگشایی مدارس شنیده و دیده میشود. بعضی والدین هم دستکمی از فرزندان کلاس اولی خود ندارند و دلشان مانند سیر و سرکه میجوشد و نگرانند که فرزند دلبندشان قرار است در ساعتهای پیشرو در مدرسه با چه مسائلی روبهرو شود. اینها همهاش ناشی از نگرانیهایی است که بخشی از آن از سر بیاطلاعی است و بخشی دیگر از نبود مهارتی که باید والدین داشته باشند و به فرزندانشان منتقل کنند. کادر آموزشی هم با اینکه سالهاست با این مسائل روبهرو است کمک چندانی به آرام کردن دانشآموزان و والدینشان نمیکنند.
مدرسه رنگ نشاط میخواهد
مدارس باید جذابیتهای کافی برای جذب دانشآموز تازه وارد به مدرسه را داشته باشند؛ جذابیتی که برای ایجاد آن باید با استفاده از خلاقیت و توجه به اصول روانشناسی و رفتارشناسی کودک، برنامهریزی کرد؛ موضوعی که در برخی مدارس عمدتا غیردولتی به آن توجه شده اما، در مدارس دولتی مورد غفلت قرار گرفته است.
علی پورسلیمان-کارشناس مسائل آموزشی- معتقد است، زیباسازی نمای ساختمانهای آموزشی و مدارس یکی از راههای جذب دانشآموزان کلاس اولی به مدرسه است؛ موضوعی که در سالهای اخیر کمتر به آن توجه شده است؛ «مدارس ما خصوصا مدارس دولتی را میتوان در زمره مستهلکترین و فرسودهترین بناهای موجود نظام آموزشی کشور بهحساب آورد.
آمارها نشان میدهند یکسوم مدارس کشور ناایمن و فرسوده است. نمای غالبا خاکستری و بهدور از هرگونه نشاط و شادابی در واحدهای آموزشی، چشم دانشآموزانی را که برای نخستین بار به محیط آموزشی پا میگذارند را میترساند. چنین وضعیتی با روحیه دانشآموزانی که تازه از محیط خانه و فضای شاد آن خارج شدهاند، همخوانی ندارد و به این دلیل، دانشآموز تازه وارد به سیستم آموزشی، حین ورود به مدرسه واکنشهای تندی از خود نشان میدهد.»
او حرفش را این طور ادامه میدهد:«دانشآموز وقتی با رغبت به مدرسه میآید که مدرسه بهتر از خانه باشد. متأسفانه باید گفت در شرایط کنونی، اکثریت درصد مدارس دولتی چنین رغبتی را در دانشآموز ایجاد نمیکند. بنابراین دانشآموز در همان بدو ورود به سیستم آموزشی از مدرسه گریزان شده و احساس خوبی نسبت به محیط جدید ندارد.»
این کارشناس معتقد است برای کم کردن احساس ناخوشایند بین دانشآموزان تازهوارد به مدرسه، اولیای مدرسه باید اقداماتی را قبل از آغاز سال تحصیلی انجام دهند. اقداماتی که میتواند مقاومت دانشآموز را نسبت به مدرسه کمتر کند؛ «استفاده از رنگ و نقاشیهای زیبا، استفاده از اسامی کودکپسند برای نامگذاری کلاسها و حتی مدرسه، بهرهگیری از رنگ در کلاس و اجرای برنامههای آموزشی توأم با بازی و نشاط از اقداماتی است که اولیای مدرسه باید قبل از سال تحصیلی به فکر انجام آن باشند. اقدامی که تجربه ثابت کرده است میتواند در همراه کردن دانشآموز با سیستم آموزشی و معلمان، مفید باشد.»
مدرسه را پادگان نکنید
یکی از ضعفهایی که در سیستم آموزشی کشور به خوبی نمایان شده است، ارسال یک طرفه اطلاعات به دانشآموز و بهره نگرفتن از دانشآموز در اداره امور کلاس است. موضوعی که سبب شده است، فضای کلاس برای دانشآموز خصوصا دانشآموزان تازه وارد جذابیتی نداشته باشد.
پورسلیمان در اینباره میگوید: «مدرسه ما امروز مدرسه آموزش زندگی نیست. دانشآموزان همواره در مدرسه آموزشهای یکطرفه میبینند و قوانین خشک و بیروحی در کلاس حاکم است. کلاسهای درس تقریبا شبیه پادگان شدهاند و از توجه به خلقیات دانشآموز تازه وارد به مدرسه خبری نیست. دانشآموز تازه وارد به مدرسه نیاز به دیدن جذابیتهای تازه دارد تا در محیط مدرسه احساس خوشایندی پیدا کند. برای این کار، معلمان باید روشهای سنتی تدریس را کنار گذاشته و با بهرهگیری از عنصر طبیعت و هنر بهگونهای عمل کنند که دانشآموز در روزهای ابتدای حضور خود در مدرسه احساس دلتنگی یا غریبه بودن نکند. جلب مشارکت دانشآموز در اجرای برنامههای داخل کلاس از روشهایی است که میتواند در این زمینه کمک شایانی به دانشآموز و معلم برای پذیرش محیط جدید کند.»
اول مهر؛ روز آغاز سال تحصیلی نیست
تصور بیشتر مردم بر این است که شروع سال تحصیلی، براساس تقویم روز اول مهر است. این تصور درست نیست و سال تحصیلی باید برای اولیای دانشآموزان تازه وارد به مدرسه مدتها قبل از آغازماه مهر شروع شود. موضوعی که محمدرضا نیک نژاد- کارشناس مسائل پرورشی- به آن تأکید میکند؛ «فرایند آمادهسازی دانشآموز باید مدتها قبل از شروع سال تحصیلی از سوی خانوادهها آغاز شود. آمادهسازی دانشآموز کلاس اولی باید با هماهنگی و مشاوره مدرسه شروع شود. درصورتی که چنین آمادهسازی انجام شود و دانشآموز بداند که قرار است در قالب مدرسه، با چه محیط و فضایی روبهرو شود، مقاومت او در روزهای آغاز سال تحصیلی کاهش یافته و این مقاومت، میتواند به همراهی تبدیل شود.» این کارشناس تربیتی، ثبتنام کودکان بدو ورود به مدرسه را در کلاسهای آمادگی، زمینهساز پذیرش محیط مدرسه از سوی دانشآموز میداند و میافزاید:«در غیاب چنین شرایطی ممکن است دانشآموز به قدری مقاومت حضور در مدرسه داشته باشد که خانواده مجبور شود، برای آماده کردن فرزند خود یک سال او را دیرتر به مدرسه بفرستد. چنین شرایطی میتواند به دانشآموز در سالهای بعد لطمات جبرانناپذیری وارد کرده و منجر به آزردگی روحی او از مدرسه شود.» مدرسه ما امروز مدرسه آموزش زندگی نیست. دانشآموزان همواره در مدرسه آموزشهای یکطرفه میبینند و قوانین خشک و بیروحی در کلاس حاکم است.
هر دانشآموز ؛ تجربهای جدید
ارتباط میان مدرسه با والدین، معمولا بعد از آغاز سال تحصیلی و روند ثبتنام دانشآموزان انجام میشود؛ ارتباطی که سالهاست کمرنگ و محدود به جلب مشارکتهای مردمی برای اداره مدرسهها شده است. چنین رویهای از نظر نیکنژاد پذیرفتنی نیست و باید آن را اصلاح کرد؛«اولیای دانشآموزی که قرار است در مدرسه نزدیک خانه و در کلاس اول ثبتنام شود باید مدتها قبل از آغاز روند ثبتنام با اولیای مدرسه ارتباط خود را برقرار کند. والدین باید روحیات فرزند خود را با کادر آموزشی مدرسه تشریح و با کمک مشاوران یا مدیر واحد آموزشی، بسترسازی لازم برای آماده کردن فرزند خود برای ورود به کلاس انجام دهند.» او از والدین میخواهد که تجربه حضور فرزندان دیگر خود در مدرسه را به فرزندی که قرار است برای نخستین بار به مدرسه برود تعمیم ندهند؛ «خانوادهها کمتر به موضوع ارتباط با اولیای مدرسه برای تبیین وضعیت روحی فرزند خود توجه دارند. وجود دو یا چند بچه باعث شده تجربه روزهای اول حضور کودک ارشد در مدرسه و نوع برخورد او با محیط را به دیگر بچهها تعمیم دهند. این روند درست نیست چرا که؛ هر دانشآموز روحیه و نگرش خاص خود را به مدرسه دارد و در نتیجه واکنشی متفاوت نسبت به تحولات پیرامون از خود نشان میدهد.»
همراه فرزندتان به مدرسه بیاید!
این درست است که معلمان در کلاس باید برای بچهها وقت بگذارند اما، وجود مشکلات زیادی از معیشت گرفته تا کمبود امکانات و پر تعداد بودن دانشآموز در هر کلاس درس باعث میشود، معلم فرصت کافی برای شناخت پیدا کردن از دانشآموز و داشتن برنامهای برای هر یک از آنها را نداشته باشد. چنین شرایطی سبب میشود برخورد معلم در کلاس با همه دانشآموزان یکسان باشد و دانشآموز تازه وارد، احساس تنهایی کنند. نیکنژاد برخلاف برخی کارشناسان دیگر معتقد است والدین نباید فرزند خود را در چنین شرایطی تنها بگذارند؛«ممکن است در روزهای اول، دانشآموز در مدرسه با گریه خواهان ماندن والدینش در مدرسه باشد. در چنین شرایطی و با وجود نبود فضای کافی در مدرسه، حضور یکی از والدین در کنار دانشآموز در چند روز اول آغاز سال تحصیلی و حتی هفته اول آن ایرادی ندارد. والدین در این مدت باید بهگونهای آموزش ببینند که فرزندشان بعد از این مدت به نبود آنها عادت کرده و با محیط انس بگیرد. در چنین شرایطی نقش مشاوران مدرسه حیاتی است. مشاوران میتوانند به والدین روشهای مجاب کردن دانشآموز برای ماندن در مدرسه بدون حضور آنها را آموزش دهند.»
در مدرسه دستور ندهید
محبت و بیان خوش نیازی است که دانشآموز بدو ورود به مدرسه به آن نیاز جدی دارد. روشهای سنتی اداره مدرسه، چنین نیازی را برطرف نمیکند و میتواند در نقطه مقابل چنین موضوعی باشد. نگاه کارمندی معلمان به شغلشان و نیز ساعت کار طولانی سبب شده است معلمان انگیزه و توانایی لازم برای تامین چنین خواستهای نداشته باشند. این موضوع را میتوان پاشنه آشیل مدارس در برخورد با دانشآموزان تازه وارد به مدارس دانست. مسئلهای که نیکنژاد برای برطرف کردن آن راهکاری دارد؛«اجرای برنامههای آموزشی ضمن خدمت به معلمان در حوزه روانشناسی و رفتارشناسی کودک از مواردی است که میتواند به برخورد بهتر معلمان با دانشآموزان تازه وارد به مدرسه کمک کند. در این شیوه، اجرای قوانین مدرسه از حالت دستوری خارج و به روش مشارکتی همراه میشود و دانشآموز خود پیشقدم در اجرای قوانین مدرسه میشود. اجرای مقررات را میتوان به مثابه یک بازی برای بچهها تعریف کرد که در عین بازی کردن، به آن احترام بگذارند. با این روش، حالت دستوری حذف و دانشآموزان تازه وارد به مدرسه، با محیط احساس صمیمیت بیشتری میکنند.»
لزوم حضور معلمان جوان در مقطع اول
شرط برقراری ارتباط بین دانشآموز و معلم، ایجاد احساس نزدیک بین این دو است. هر چه معلمان جوانتر و خوشبرخوردتر باشند، دانشآموز احساس نزدیکی بیشتری با معلم خود میکند و میتواند جای خانواده به او تکیه کند. این نکتهای است که مهدی بهلولی- کارشناس آموزش و پرورش- به آن اشاره میکند:«کادر مدیریتی در مدارس خصوصا مدارس ابتدایی باید حساسیتهای حضور دانشآموزان تازه وارد به مدرسه را درک کنند. استفاده از معلمان جوانتر و بهرهگیری از معلمان با سن و سال بالاتر در مقاطع دیگر یکی از روشهایی است که میتواند، فضای مدرسه را برای دانشآموزان تازه وارد به محیط آموزشی تحملپذیرتر کند.» او معتقد است، معلمان باید قبل از شروع سال تحصیلی توانمندیهای خود را در ارتباطگیری با دانشآموزان کلاس اولی، تقویت کنند؛«متأسفانه شاهد هستیم که سیستم آموزشی کشور بهدلیل کمبود نیرو یا توزیع نامناسب معلمان نتوانسته است در تقسیم نیروها به این موضوع توجه کند. بنابراین، کادرهای مدیریتی در مدارس ابتدایی باید حداکثر تلاش خود را بهکار گیرند تا از نیروهایی که توانایی لازم برای برقراری ارتباط با دانشآموزان پایه اول دارند را در اولویت تدریس در مقاطع ابتدایی و نیروهای دیگر را، در مقاطع دیگر بهکار بگیرند».
رغبت ورودبه مدرسه
دانشآموز وقتی با رغبت به مدرسه میآید که مدرسه بهتر از خانه باشد. متأسفانه باید گفت در شرایط کنونی، 90درصد مدارس دولتی چنین رغبتی را در دانشآموز ایجاد نمیکند. بنابراین دانشآموز در همان بدو ورود به سیستم آموزشی از مدرسه گریزان شده و احساس خوبی نسبت به محیط جدید ندارد
حضور والدین کنار دانشآموز
ممکن است در روزهای اول، دانشآموز در مدرسه با گریه خواهان ماندن والدینش در مدرسه باشد. در چنین شرایطی و با وجود نبود فضای کافی در مدرسه، حضور یکی از والدین در کنار دانشآموز در چند روز اول آغاز سال تحصیلی و حتی هفته اول آن ایرادی ندارد. والدین در این مدت باید بهگونهای آموزش ببینند که فرزندشان بعد از این مدت به نبود آنها عادت کرده و با محیط انس بگیرد.
گروه اخبار/
به گزارش معاونت روابط عمومی و اطلاعرسانی آموزش و پرورش، با حضور فولادوند مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران و حناچی شهردار تهران 100 دستگاه دوچرخه به دبیرستان پسرانه ابوریحان بیرونی منطقه 17 تحویل داده شد.
شهردار تهران در مراسم 100 دستگاه دوچرخه به دانش آموزان دبیرستان دولتی ابوریحان با اشاره به ارائه صد دستگاه دوچرخه به دانش آموزان این مدرسه گفت: اتفاقی که امروز در مدرسه شما رخ داده بسیار خوشایند است چراکه یک زمانی در شهرهای ما اساساً به این تعداد ماشین نبود و ما بچگیمان را با دوچرخه گذراندیم اما حالا 60 درصد آلودگی شهر تهران منشاء سوخت فسیلی دارد و 40 درصد آلودگی هوا نیز مستقیماً به خودروهای شخصی مربوط می شود.
وی با بیان اینکه میخواهیم سالم باشیم، تأکید کرد: راهی جز دوری از خودرو شخصی و توسعه حمل و نقل عمومی نداریم و در این رابطه، شهرهای پیشرفته دنیا نیز از دوچرخه استفاده میکنند.
فولادوند مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران، ضمن تبریک ایام به مناسبت سال تحصیلی جدید به همکاران و دانش آموزان، بیان کرد: برای آموزش باکیفیت باید دانشآموز سالم با جسم و روح سالم در دسترس باشد.
فولادوند گفت: کار بزرگ فرهنگی در راستای تأمین نیروی سالم انسانی است و یکی از کارکردهای مهم آموزش و پرورش توسعه فرهنگ است؛ فرهنگ موردنیاز که لازمه زندگی است.
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران افزود: فرهنگ استفاده از دوچرخه، دارای اهمیت است که یک فرهنگسازی جدید است.
فولادوند اذعان داشت: یکی از مهمترین نتایج تعامل شهرداری تهران و اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران اینگونه فعالیتها است که انتظار میرود بیشتر شود و ما بهعنوان کسانی که توسعه فرهنگ را به عهدهدارند از این طرحها استقبال میکنیم و از آقای حناچی میخواهیم که اجازه دهند از این برنامهها بیشتر در سطح تهران در دستور کار قرارگیرد .
شهردار تهران در مراسم آغاز سال تحصیلی ۹۹-۹۸ در دبیرستان ماندگار البرز خطاب به دانشآموزان گفت: در حال حاضر انرژی و شور جوانی را دارید که مهمترین سرمایه کشور است.شما میتوانید ایدههای خلاقانه و جدید برای اداره امور کشور داشته باشید و انشالله با موفقیت، موثرتر از پیشینیان خواهید بود .بخش زیادی از زندگی شما در فضاهای شهری اتفاق میافتد. تلاش ما این است که با بالابردن کیفیت این فضاها، زندگی خوبی برای همه شهروندان بسازیم .
وی ادامه داد: رعایت نظم و اصول و یادگیری قواعد اجتماعی در همین سالهای ابتدایی نوجوانی شما شکل میگیرد.بسیاری از مسائل و مشکلات ما در شهر بهدست شما حل خواهد شد.چالشهای آلودگیهوا، ترافیک و پسماند مشکلاتی هستند که اگر نسل شما، درست درباره آنها آموزش ببیند و درک درستی داشته باشد، مطمئنا تاثیر به سزایی در حل آنها خواهید داشت.امیدوارم بهزودی همه شما را در عرصههای خلاقانه کشور ببینم. کشور نیازمند نیروهای باشور و نشاط و خلاق مثل شماست .
پایان پیام/
رئیس جمهور محترم در اول مهرماه امسال در آیین بازگشایی مدارس بر نقش محوری و اساسی معلمان در تربیت نسل آینده اشاره کردند و در جمع دانش آموزان فرمودند : از سال ۱۳۹۲ بودجه وزارت آموزش و پرورش ۳ برابر و میانگین حقوق معلمان ۴ برابر شده است و با اشاره به میانگین حقوق ۱میلیون و۳۰۰هزار تومانی معلمان در ۶ سال قبل این میانگین را در سال جاری ۴میلیون و۱۰۰هزار تومان ذکر کردند.
سخنان رئیس جمهور از چند جهت قابل بررسی است :
اول اینکه محاسبه رئیس جمهور برای حقوق معلم ها اشتباه است و ایشان مبلغ ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان را با ۴ برابر به ۴ میلیون و ۱۰۰هزار تومان رساندند که اگر ۴ برابر بکنیم مبلغ ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به دست می آید و معلوم است که امسال میانگین حقوق فرهنگیان این مبلغ نیست و از آن سال تا امروز ۲ و نیم برابر شده است و نه ۴ برابر، پس این نوع محاسبه از اساس اشتباه است.
دوم آنکه در افزایش حقوق تنها افزایش سالانه حقوق که برای همه کارمندان دولت تخصیص می یابد ملاک نیست و سابقه یک فرد و دوره های ضمن خدمت ، ارائه مدرک تحصیلی بالاتر و رتبه بندی و طبقه، انتصاب و ...نیز دخالت دارند که با این فرض اگر دولت حقوق سالانه را هم افزایش ندهد این روند صعودی حقوق برای یک کارمند اتفاق می افتد .
نقطه سوم توجه به تورم سالانه است که افزایش حقوق بایستی بر مبنای آن انجام گیرد که قضیه در دولت های مختلف هیچ گاه اتفاق نیافتاده است برای مثال نرخ تورم سال گذشته است که به اعتقاد اکثر نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی بالای ۶۰ درصد بود اما دولت در حقوق کارمندان و به طور اختصاصی در حقوق معلم ها فقط ۹ درصد را افزایش داد یعنی قدرت خرید یک معلم در همان سال ۵۱ درصد کاهش داشت و افزایشی اتفاق نیافتاد !
پس در مقایسه افزایش حقوق باید نرخ تورم را هم در نظر داشت و فقط به میزان افزایش حقوق توجه نکرد!
مورد چهارم بیان میزان حقوق فرهنگیان از زبان رئیس دولت و آن هم در جمع دانش آموزان است که در روز اول مهر در مدرسه حاضر شده اند و آماده ورود به کلاس درس هستند و وزیر و معلمانی که کنار رئیس جمهور ایستادند و یا در سراسر کشور بیانات رئیس جمهور را می شنوند!
پرسش این است که آیا دانش آموزان نیاز دارند که بدانند میزان حقوق معلمانشان چقدر است و در عرض این۶ سال چه مقدار افزایش داشته است ؟! و آیا این قصه ی پُر غصه به دانش آموزان ارتباط دارد !
معلم توانا و آگاه می داند که نباید وضعیت معیشت و میزان دریافتی خود را داخل کلاس درس ببرد و از حاشیه سازی خودداری کند !
در زمان اعتراض معلم ها به حقوق خود و تعطیلی بعضی کلاس های درس ، مسئولین وزارت آموزش و پرورش و حراستی ها به معلمان نصیحت می کردند که خوب نیست دانش آموزان را درگیر وضع معیشتی خود بکنید و مسائل معیشتی و حقوق را داخل کلاس درس نبرید و این گونه موارد را از راههای قانونی دنبال کنید!
اما اول مهر ماه امسال رئیس جمهور این سدّ را شکست و میزان حقوق فرهنگیان را داخل مدرسه بُرد و دانش آموزان معصوم را درگیر این مسائل کرد! اشتباهی که از نظر تربیتی هم اثر منفی بر دانش آموزان و حتی معلم ها دارد.
نقطه پایانی این است که از بین تمام ۱۸ وزارتخانه دولت فقط حقوق کارمندان یک وزارتخانه آن هم آموزش و پرورش مکرر در رسانه ها و مطبوعات از زبان رئیس دولت یا معاونانش و مسئولان وزارت متبوع اعلام می شود ، مثل آنکه همه آحاد جامعه فقط می خواهند میزان حقوق معلم ها را بدانند!
خوب است میزان دریافتی کارمندان سایر وزارتخانه ها هم اعلام شود و دولت محترم بیش از این تعلل نکند و سامانه شفاف سازی حقوق کارمندان را عملیاتی نماید تا همه از آن اطلاع یابند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
اخیرا بخشنامه ای از سوی مدیریت آموزش و پرورش منطقه ۱۶ شهر تهران در جهت محدودسازی و ممنوعیت فعالیت زنان شاغل در بخش خصوصی طرف قرارداد با آموزش و پرورش به مدارس این منطقه ارسال شده است.
این بخشنامه عقد هرگونه قرارداد با شرکت های خصوصی تحت مدیریت زنان را برای مدارس پسرانه ممنوع اعلام کرده است .
به نظر می رسد بخش بزرگی از تهیه لباس های فرم دانش آموزان ( 1 ) و ارائه خدمات سرویس حمل و نقل مدارس در شهر تهران توسط بانوان شاغل در این مشاغل تامین گردد .
این در حالیست که طبق بخشنامه های ارسالی از وزارت آموزش و پرورش، فعالیت و اشتغال نیروهای مرد در مدارس متوسطه دخترانه ممنوع اعلام شده است.
پرسش این است ؛ صادر کنندگان چنین بخشنامه ای با استتاد به کدامین اصول و منشور حقوق شهروندی اقدام به چنین کاری کرده اند ضمن آن که به نظر می رسد این دستور العمل با توجه به سیاست های اعلام شده توسط دولت دوازدهم تضاد جدی داشته باشد ؟
تعیین و تصویب چنین مقرارت سلیقه ای علاوه جنبه غیرقانونی آن، می تواند عواقب زیان باری برای بانوان شاغل و کارآفرین و بالاخص سرپرستان خانوار در پی داشته باشد. این در حالیست که مردان بسیاری به عنوان پیمانکار لباس فرم دانش آموزان دختر و یا پیمانکار و راننده در مدارس دخترانه متوسطه فعالیت می کنند.
پرسش صدای معلم از مسئولان وزارت آموزش و پرورش به ویژه " دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش " آن است که آیا اصولا نظارتی بر کار این افراد وجود دارد و مسئولیت عواقب این تصمیم های سلیقه ای با نگاه " مردسالار " بر عهده کیست ؟
( 1 )
لازم به ذکر است که صدای معلم در مورد لباس فرم دانش آموزان گزارشی منتشر کرده است . ( این جا )
در این گزارش آمده است : "
در حالی که فصل پنجم از آیین نامه اجرایی مدارس که مصوب شورای عالی آموزش و پرورش است تنها استانداردهایی در رابطه با پوشش دانش آموزان ذکر شده است که من جمله می توان به دوخت ساده و آراستگی اشاره کرد و به هیچ عنوان اجبار به یک رنگ نمودن و یا یک دست کردن پوشش دانشآموزان از آن برداشت نمیشود اما رویه غالب در برخی مدارس به سوی اجبار در تهیه فرم لباس واحد برای دانش آموزان پیشی گرفته است .
این وضعیت علاوه بر تحمیل هزینه های اضافی و غیر منطقی بر خانواده ها موجبات نارضایتی آنان را در اکثر موارد فراهم آورده است .
مساله آن جا بغرنج می شود که اداره آموزش و پرورش که قاعدتا باید مجری " قانون " باشد خود به مبلغان تخلف از قانون مبدل می شود .
موضع وزارت آموزش و پرورش و نهادهای نظارتی و بازرسی آن نیز تاکنون " بی تفاوتی " و " انفعال " بوده است .
پایان پیام/
گروه گزارش/
آن چه در زیر می آید ؛ بخش پایانی گفت و گوی مدیر صدای معلم و مدیر آموزش و پرورش شهریار است .
این گفت و گو به درخواست مدیر این منطقه و نیز مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران برگزار گردید .
یکی از نکات مهمی که در این گفت و گو مطرح می گردد آن است که مزایده های ( مالی ) در اداره آموزش و پرورش شهریار از طریق روزنامه ها ، رسانه ها و نیز نصب بنر در ابتدای درب ورودی اداره آموزش و پرورش شهریار به اطلاع عموم می رسد .
در پایان مراسم تکریم و معارفه وزیر آموزش و پرورش ، مدیر صدای معلم ضمن طرح این موضوع با عبدالرضا فولادوند مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران نسبت به وضعیت مزایده ها در مناطق مختلف آموزش و پرورش تهران و عدم شفاف سازی آن ها انتقاد کرد . ( این جا )
موضع مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران در این مورد سکوت بود .
به عنوان نمونه ؛ مراجع مسئول با گذشت حدود یک ماه هنوز به گزارش صدای معلم در مورد وضعیت اداره آموزش و پرورش منطقه 5 تهران پاسخی نداده اند . ( این جا )
گروه اخبار/
نخستین گردهمایی مشترک مدیران ارشد ستادی و استانی دانشگاه فرهنگیان با حضور حسین خنیفر رئیس دانشگاه ، اعضای هیات رئیسه با هدف هم اندیشی، تبیین سیاست ها و برنامه ها و نیز بررسی چالش های پیش رو در سال تحصیلی 99-98 روزهای شنبه و یکشنبه 30 و 31 شهریور در مرکز شهید بهشتی تهران برگزار شد.
در این گردهمایی وزیر آموزش و پرورش نیز حضور یافت .
بلاغی مدیر امور پردیس های استان تهران در سخنانی گفت با حضور دکتر خنیفر زمینه اوج برای دانشگاه فراهم شده است و در 20 ماه گذشته شاهد ورود 80 هزار دانشجو معلم به دانشگاه فرهنگیان بودیم. اما این مقام مسئول در ادامه با بیان محدودیت امکانات و تجهیزات پردیس ها و مراکز استان تهران نسبت به گستردگی آن و با توجه به حضور یک ششم دانشجو معلمان کشور در آن بر لزوم توجه هیات رئیسه دانشگاه به این استان تاکید می کند .
در بیانیه پایانی اولین اجلاس مدیران ارشد ستادی و استانی دانشگاه فرهنگیان ؛ 4 بار از واژه " پاسخ گویی " استفاده شده است .
این مدیران ارشد ستادی و استانی هیچ گونه اشاره ای به وقایع اخیر دانشگاه فرهنگیان و بیانیه سخیف و موهن رئیس این دانشگاه نکرده اما در بند 4 این بیانیه تاکید می کنند : " تلاش می کنیم با تکریم شأن انسانی دانشجو معلمان، ایجاد فضایی باز برای گفت و گو، با حفظ ارزشهای اسلامی در ارتقای جایگاه علمی و تربیتی دانشجو معلمان کوشا بوده و در تربیت معلمانی متدین، متعهد، فکور، خلاق، پژوهشگر، انقلابی، شجاع و آزاداندیش اهتمام ورزیده و با مجهز کردن خود به علم، تقوی و اخلاق الگوی مناسبی برای آنان باشیم . "
پرسش این است ، برگزاری این نشست آن هم در آغاز سال تحصیلی که اوج ترافیک امور اداری در پردیس ها و سایر بخش هاست چه مبنای منطقی می تواند داشته باشد ؟ آیا این گونه نشست ها نمی توانست زودتر برنامه ریزی شود ؟
مدیران ارشد ستادی و استانی دانشگاه فرهنگیان همچون هیات رئیسه دانشگاه در مورد گزارش های صدای معلم از وضعیت دانشگاه فرهنگیان پاسخ گو نبوده اند .