گروه گزارش/
طرح یک فوریتی حذف زبان انگلیسی از مدارس دولتی و برون سپاری آن به آموزشگاه های آزاد و اختیاری کردن آن که با عنوان «رفع انحصار از زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور» ارائه شده است واکنش های زیادی را در میان جامعه ایجاد کرده است .
« صدای معلم » از همان ابتدا این طرح را غیرکارشناسی و فاقد مبانی علمی و قابل اتکا بر تجارب جهانی خوانده و در این مورد فراخوان داد .
از روز گذشته اسامی تعدادی از نمایندگان مجلس که این طرح را امضا کرده اند در شبکه های اجتماعی مننشر شده است .
« صدای معلم » از هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی دعوت می کند تا در مورد این اسامی " شفاف سازی " نماید .
1- احد آزادیخواه نماینده ملایر
2-- اصغر مسعودی نماینده نی ریز
3- سید محمد باقر عبادی نماینده مردم بیرجند، خوسف
4- جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد -
5- فریدون احمدی نماینده زنجان و ابهر
6-- یعقوب شیویاری نماینده میانه
7- اصغر سلیمی نماینده سمیرم
8- نظر افضلی نماینده مردم نهبندان و سربیشه
9-- اکبر ترکی نماینده مردم فریدن، فریدونشهر و چادگان
10- علی اکبری نماینده مردم بجنورد و مانه و سملقان و جاجرم
11- نادر قاضی پور نماینده ارومیه
12- محمود نگهبان سلامی نماینده خواف و رشتخوار
13- علیرضا سلیمی نماینده محلات و دلیجان
14- بیت الله عبدالهی نماینده اهر و هریس
15- غلامرضا شرفی نماینده آبادان
16- سید جواد حسینی کیا نماینده سنقر و کلیائی در استان کرمانشاه
17- محمد حسین فرهنگی نماینده تبریز ، آذرشهر و اسکو
18- حسن نوروزی نماینده رباطکریم و بهارستان
19- سیدمحمد جواد ابطحی نماینده خمینی شهر
20- احمد همتی نماینده سمنان
21- محمدعلی پورمختار نماینده بهار و کبودرآهنگ
22- عبدالرضا مصری نماینده کرمانشاه
23- محمد جواد کولیوند نماینده کرج ، فردیس ، اشتهارد و آسارا
24- سهراب گیلانی نماینده شوشتر و گتوند
25- اقبال محمدیان نماینده رامهرمز و رامشیر
26- شاد مهر کاظم زاده نماینده دهلران و دره شهر
27- مجتبی ذوالنوری نماینده قم
28- احمد صفری نماینده کرمانشاه
29- ولی الله نانواکناری نماینده بابلسر و فریدونکنار
30- علی اکبر کریمی نماينده مردم اراك، خنداب و كميجان
31- سید حمایت میرزاده نماینده گرمی
32- نورمحمد تربتی نژاد نماینده گرگان و آق قلا
33- همایون هاشمی نماینده میاندوآب و شاهین دژ و تکاب
34- سید حسن حسینی شاهرودی نماینده شاهرود و میامی
35- احمد مازنی نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس
36- اکبر رنجبرزاده نماینده اسدآباد
37- فرهاد فلاحتی نماینده قائنات و زیرکوه
38- غلامرضا حیدری نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس
39- حسین مقصودی نماینده سبزوار، جوین، جغتای، خوشاب و داورزن
40- سید ناصر موسوی لارگانی نماینده فلاورجان
41- سید تقی کبیری نماینده خوی و چایپاره
42- سید جواد حسینی کیا نماینده سنقر و کلیائی
43- حمید بنایی نماینده گناباد و بجستان
44- مهرداد بائوج لاهوتی نماینده لنگرود
45- شهروز برزگر کلشانی نماینده سلماس
46- ابوالفضل سروش نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس
47- عباسعلی پوربافرانی نماینده نائین
48- روح بابایی صالح نماینده بوئینزهرا و آوج
49- ابوالفضل ابوترابی نماینده نجف آباد
50- محمد رضا ملکشاهی راد نماینده خرم آباد
51- یحیی کمالی پور نماینده جیرفت و عنبرآباد در استان کرمان
52- محمد وحدتی هلان نماینده بستانآباد در استان آذربایجان شرقی
53- عباس پاپی زاده پالنگان نماینده دزفول
54- قاسم ساعدی نماینده دشت آزادگان و هویزه
55- سید حسین نقوی حسینی نماینده ورامین، قرچک و پیشوا
56 - احمد انارکی محمدی نماینده رفسنجان و انار در استان کرمان
57 - سید راضی نوری نماینده شوش
گروه گزارش/
زمانی که بعد از ابتلاء به هر مصیبت و گرفتاری، آن هم لحظه موعود با احساساتی پرشور به جای معالجه قطعی به فکر رهایی از آن باشیم، نتیجتاً تمام مشکلات ما ماندگار و دومینووار تکرار می شوند و جای تعجب نیست که بسیاری از مردم اعتقاد راسخ به تکرار تاریخ دارند در حالی که این ما هستیم که وقتی باران می آید و کوچه ها را آب فرا گرفته و راه بندان می شود تنها با کوله کردن دیگران و گذراندن آنها از مخمصه، مسئله مان را موقتاً حل می کنیم لذا این گرفتاری را در طول تمام زمستان ها همراه داشته و از خاطر برده ایم که تاریخ رفتار و نحوه تفکر ماست که تکرار می شود، بنابراین هیچ گاه به فکر راهی همیشگی و اصولی برای مقابله با پدیده آب گرفتگی و یا ریزگردها نیستیم و قهراً در پس هر وزش باد و بارانی، با آنها دست به گریبانیم .
این مطلب را در کتاب «چرا عقب مانده ایم؟» از دکتر علی محمد ایزدی بخوانید.شاید این صحبت آقای رنانی درست باشد که آموزش و پرورش افسردگی می سازد اما اگر همه ما نسبت به آنچه آرامش و آسایشمان را تحت تاثیر قرار می دهد واکنش نشان ندهیم، این تصور می شود که باید سکوت حاکم باشد و چون از تغییر و تحول مثبت در مسئولین نیز ناامید شده ایم لذا سعی می کنیم راه خود را برویم تا عادت نکنیم به شعورمان بی احترامی شود و جوانی خود را اسیر حرف های قلمبه سلمبه ای می کنیم که جز اطاله وقت و زمان، راه گریزی از آن مورد انتظار نیست.
جا دارد از خدمات والای اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان، فارغ از بحث آموزش و تربیت، تشکر ویژه و به استاندار و شهردار محترم، مدیریت راهداری، شورای شهر، سازمانهای راه و شهرسازی، ترافیک شهری، اتوبوسرانی و تاکسیرانی، شرکت مخابرات و خدمات زیرساخت الکترونیک و نمایندگان منتخب استان در مجلس شورای اسلامی این خدمات را که شاید در باورشان نگنجد را یادآوری کنم تا کم کم زمینه درج روز جهانی صادرات معلم هم به تاریخ، فراهم شود.
آیا حضرات خبر دارند چه میزان از معلمان استان هر ساله بسیج می شوند تا به گسترش بازار کسب و کار و اشتغال زایی شاغلان عرصه راه و ترابری درون و برون شهری کمک نمایند؟
آیا می دانید یک معلم چند درصد از حقوق ناچیزش در مسیر محل سکونت تا محل کار به جیب نهادها و ارگانهای فوق سرازیر می کند؟
حق دارید تعجب کنید که این موضوع چه ارتباطی به شما دارد چون ما خود نیز نمی دانستیم وامدار شما هستیم.اگر تاکنون فقط شنیده بودم که ساماندهی نیروی انسانی در اصفهان مطلوب نیست، امسال خود در میدان عمل با آن دست و پنجه نرم می کنم لذا نمی توانم بی تفاوت از کنارش بگذرم.
اکثر نواحی و مناطق استان کمبود شدید دارد. اما همین که نیروی سمیرم به فلاورجان، شهرضا به مبارکه، سیچان به فریدن ، انارک به درچه ، نجف آباد به کوهپایه ، صمدیه به مبارکه ، بهارستان به ورزنه فرستاده می شود، بی کیفیتی در کفایت مدیریت است تا برای پوشش دادن به بی توجهی به حفظ حقوق شهروندی با لبخندی آکنده از نفرت و خودخواهی این ضرب المثل انگلیسی را جایز کند که"تا از لندن بیرون نروی نمی توانی خوبی های لندن را ببینی. "اگر این نقل و انتقالات هر ساله صورت نمی گرفت ، جاده ها ساخته نمی شد وسایل نقلیه به خیابان ها و جاده ها اضافه نمی شد!
همواره تعجب می کردم که چرا به جای تابستان، در سایر فصول سال آسفالت خیابان های اصفهان را می کَنَند و راه بندان درست می کنند؟
بیشترین رفت و آمد در نیمه ی دوم سال را دانش آموزان و معلمان و عوامل وابسته به آن ها دارند. وقتی هر روز خانواده ها به راهداری زنگ بزنند و شاکی شوند ، بودجه تعلق یافته بیشتر می شود. عوامل شهرداری و شهرسازی به تکاپو می افتند تا بلکه دم عید حداقل یک خیابان را آسفالت کنند.
پس حتما از اداره آموزش و پرورش استان اصفهان تشکر کنید.
اگر خطای انسانی رییس نهضت سواد آموزی ناحیه ۳ اصفهان اولویت هفتم تا نهم فرم امتیازبندی بنده را به جای اولویت اول تا سوم درج نمی کرد و امتیازات آموزش دهندگان سلیقه ای در استان اصفهان لحاظ نمی شد و به گفته رییس نهضت سوادآموزی برخوار به این شهرستان تبعید نمی شدم و روزی چهارساعت از زمانم بیهوده در مسیر هدر نمی رفت ، این همه دلیل برای تقدیر و تشکر برای اداره کل استان اصفهان ایجاد می شد؟
قانون قانون است ولی برای هر کس و هر کجا که بخواهید. شما عزیزان چه خواسته و چه ناخواسته به اداره آموزش و پرورش استان اصفهان ارادت دارید. آموزش و پرورش برای همه ارگان ها و دستگاه های کشور پدر است. به نیروهای خودش که می رسد ناپدری ست.
روزانه به ترافیک شهر هم کمک می شود. سرویس مدارس را هم آموزش و پرورش ابداع کرد.
راه حل کوتاه شدن مسیرم را، خرید وسیله نقلیه دادند. پس شرکت سایپا و ایران خودرو هم از آموزش و پرورش استان اصفهان تشکر کنند. هر وقت حقوقم ماهانه به ده میلیون تومان رسید شاید برای خودروهای با کیفیت شما ثبت نام کردم.
فعلاً برای گرفتن سرویس هم اقدام نکردم. چون مبلغ یک میلیون تا میلیون و دویست برای یک ماه باید بپردازم که از حقوق حق التدریسی خارج است.
ناگفته نماند اگر چهار نفر باشیم این هزینه بینمان تقسیم می شود. خدای ناکرده کسی را از نان خوردن نیندازیم. ابلاغ های ما را در مهر ماه دادند زمان لازم برای برنامه ریزی جهت یافتن هم محله ای نبود لذا فعلاً در خدمت راه و ترابری هستیم. ساعت ۶:۲۰ صبح راهی شوم ۸:۱۵ به مدرسه می رسم. پیشنهاد دادند زودتر از خواب بیدار شوم ساعت هشت سر کلاسم.
لب های غنچه شده ای که می گوید خدا را شکر کن که جذب شدی، امسال را تحمل کن تا سال بعد ان شاء الله به لطف خدایِ باری تعالی شرایطی شد که جابه جا شوی.
سخت نگیر چهل دقیقه بیشتر راه نیست. برو غُر نزن.
حرفی نیست، چند روزی را از درب خانه تا مدرسه هم مسیر شوند تا غیر راست نشنوند.
نمی خواهیم که کلاه سر هم بگذاریم و شوخی داشته باشیم. نماینده محترم مجلس که انگار خرمشهر را آزاد کردی و با همان شعف در توییت خود می نویسی تعطیلی پنجشنبه ها تصویب شد تا خانواده ها بیشتر در کنار هم باشند. خبر دارید که آموزش و پرورش به راحتی به معلم خود می گوید خانه ات را به محل خدمتت جابجا کن. این قدر زندگی افراد برای این وزارت خانه و ادارات بی ارزش است که به ویرانی آن فکر هم نمی کنند.
شما هم برای این همه فکرهای قشنگ از آموزش و پرورش استان اصفهان تشکر کنید.
معلمی که از بهارستان در اتوبوس با من هم مسیر بود گفت پنج سال است وعده جابه جایی دادند. هر سال دورتر هم می شوم.
معلمانی که بخشی از مسیر را در یک اتوبوس با آنان طی می کنم نزدیک بازنشستگی اند.
آنقدر تشویقم کردند که راه درستی را آمدی که در پوست خودم نمی گنجم!
گزارشی از این گفت و گوها تهیه کردم که به زودی منتشر خواهم کرد.
حیف زمانی که در این دوره ، باید با پسرفت به چهل سال قبل عن قریب بیهوده هدر می رود. فرصتی برای رفتن به کتابخانه و مطالعه و تحقیق و پژوهش نخواهد بود. به قول معلم دوران دبیرستانم بالت را چیدند که نپری.
به معلمان می گویم ، شما روش های نوین را در کلاستان انجام می دهید ، می گویند تازه نفسی که حرف های قشنگ می زنی. همین که تا اینجا می آییم و کلاس هایشان را پُر می کنیم کافی ست.
تمام فکر و ذهن مرا در راه این حرف ها مشغول می کند که آیا حقیقت دارد؟
یعنی از تجربه هایشان استفاده کنم؟
باید مبصر کلاس باشم؟
البته دور از انتظار نیست ولی هنوز نپذیرفتم که اجازه دهم بدبختم کنند. آیا در تبعید کسی دنبال تحول می گردد؟
آموزش و پرورش ترسناک است.
رییس آموزش و پرورش برخوار در مقابل درخواست انتقالی می گوید بچه های مردم چه گناهی دارند که این مدت به شما عادت کردند؟
خوب است که ایشان وجدان بیداری دارد.
اما ؛
آیا ما بچه ی مردم نیستیم؟
روز جهانی معلم را کسی به ما تبریک نگفت. ولی من روز جهانی کودک را یادم بود.
باید به کودکانمان یاد بدهیم زمین را ببویند، باران را بچشند ، باد را لمس کنند ، رشد کردن چیزها را ببینند ، طلوع و غروب خورشید را بشنوند و مراقب باشند.
مراقب باشند که آدم ها از این به بعد مهربان نیستند.
باید به استانم ببالم که در ساماندهی به نحوی عمل کرد که اکنون با وجود کلاس بی معلم باز هم اعتماد به نفس دارد و با اقتدار می گوید کلاس بی معلم نداریم.
برنامه ریزی ها آنقدر جامع بوده که دقیقه نود در هفته اول مهرماه ابلاغ های آموزش دهندگان زده شد . بومی گزینی هم اجرا شد. یعنی روی بوم نقاشی آنچه می خواهی را بِکِش.
از همکارانم خواسته ام نگاهشان را از آموزش و پرورش بِکِشَند.
ترسشان از نشر کم شود بد نیست مسئولین ببینند با روح معلمان چه کردند.
معلمان خود باید ارزش برای خودشان قائل باشند وگرنه وضعشان همین است که هست.وقتی دانش آموز از خمینی شهر تا خیابان شیخ صدوق را طی می کند که در مدرسه ای به نام باشد ، مرسوم می شود که یاد بگیر سرزمینت را راحت رها کن . به فکر خودت باش. محل زندگی ات را نساز. جالب است معلمش نیز از همان منطقه می آید.
ای کاش والدین متوجه می شدند که این کار نشان از ترقی کردن نیست.همه این مطالب را نمی شود در چهار ساعت آموزش داد. وقتی دانش در محتوای درسی با برنامه ریزی های سطحی و ریزش بنیه ی کیفی در جامعه حاکم است ، چیزی جز دلسردی و روزمرگی ایجاد نمی شود.
اگر دنبال توسعه هستیم باید مدیران اثربخش داشته باشیم. نه اینکه مدیریت به نام یک نفر و اتاق فکر در جای دیگر باشد.
آب که سربالا بره ، قورباغه ابوعطا می خونه.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یکی از آموزگاران شهرستان پردیس تهران برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خویش را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
سالهاست فرهنگیان به نحوه ارائه خدمات بیمه ای شرکتهای انتخاب شده از سوی وزارت آموزش و پرورش اعتراض دارند اما اینکه چرا اتفاق مثبتی نمی افتد و مشکلات مرتفع نمی شود، سوالی است که معلمان هیچ گاه پاسخ قانع کننده ای برای آن نشنیده اند و تاسف بارتر اینکه هر سال کیفیت ارائه خدمات پایین تر می آید.
هر مسئولی که این موضوع را نپذیرد می تواند در کنار رسانه های مرتبط با حوزه معلمان، سری به مدارس بزند و موضوع را از معلمان جویا شود و نهایتاً میزان رضایت مندی را اعلام نماید.
در سنوات اخیر به ویژه در حوزه بیمه تکمیلی، علی رغم افزایش سالانه ۵۰ درصدی حق بیمه، اتفاق مثبتی در ارائه خدمات ایجاد نشده است و وعده های بهتر شدن وضعیت، رنگ واقعیت به خود نگرفته است. البته ارائه خدمات در سایر بیمه نامه ها هم دارای ایرادات فراوانی است و همکاران به هنگام استفاده از خدمات این بیمه نامه ها با بهانه جویی و اکراه در ارائه خدمات و جبران خسارات مواجه می شوند و این موضوع را می توان با تهیه گزارشی میدانی از معلمان یا انجام یک تحقیق آماری در استانهای مختلف به خوبی مشاهده کرد و بی شک سطح بالایی از نارضایتی در نتیجه مشاهده خواهد شد.
اما ایراد اساسی در بحث بیمه به نظر نگارنده، اجباری بودن استفاده از خدمات بیمه ای شرکتهای خاص است که این موضوع به دلیل انحصاری بودن، کاهش کیفیت و عدم جبران به موقع و کامل خسارت را از طرف شرکتهای بیمه ای بدنبال دارد در صورتی که با وجود جمعیت چند میلیونی معلمان و اعضای خانواده آنان، می بایست شرکتهای بیمه بهترین خدمات را به این پرسنل ارائه دهند، اما در جایی که می تواند نقطه قوت برای جذب خدمات بیشتر و بهتر برای معلمان باشد شاهد نتیجه عکس هستیم.
اصولا دستیابی به مشتریان چند میلیونی و عقد قرارداد مستلزم صرف هزینه، زمان و زحمات بسیار برای شرکت های بیمه ای است اما با عقد قراردادهای انحصاری، شرکت های بیمه گر نگرانی بابت از دست رفتن مشتریان خود ندارند و همان می شود که همگان می بینیم...
جا دارد متولیان امر در وزارت آموزش و پرورش با توجه به جمعیت میلیونی معلمان، با شرکت های بیمه ای مختلف عقد قرارداد نمایند تا با اختیاری شدن مراجعه همکاران به این شرکت ها و در نتیجه ایجاد رقابت میان شرکت ها در ارائه خدمات کیفی، شاهد بهبود فزاینده ارائه خدمات باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید