
" در خبرها آمده بود که ، دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی در ژاپن ، برای اخذ مدرک ، باید 25 واحد درس «عذر خواهی» بگذراند.
فلسفه عذر خواهی ، اصول و مبانی عذر خواهی ، روش ها و شیوه های عذر خواهی ، بازخوردهای عذر خواهی ، نتایج و دستاورد های عذر خواهی و قص علیهذا. " (1)
تقریبا کمی بیشتر از یک ترم دانشگاهی یعنی 25 واحد ، یک دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی باید در ژاپن مجموع دروس " عذرخواهی " را بگذراند ، تا فردا هنگام برعهده گرفتن نقش سیاسی در جامعه ، فرا بگیرد که در قبال قصورات و خطاهای خود از ملت ، عذرخواهی نماید. پس باید قبول کنیم که ما در آموزش و ترغیب افراد برای فراگیری مهارت های اکتسابی ، جرمی بیشتر از غفلت و بی اعتنایی مرتکب شده ایم و می شویم.

شما معلمان و دبیران بزرگوار ، هر یک نمونه زنده برای تحلیل محتوای کتب تدریس خود باشید و دنبال واژه ارزشمند انسانی " عذرخواهی " در لابه لای آنها باشید و اگر مصداقی برای این مهم یافتید لطفا با ما در همین جا سهیم شوید. آیا مصادیقی برای این واژه در کتب درسی مدارس ما وجود دارد ؟
من بسیاری را دیده ام که هنر عذرخواهی ژاپنی ها را با خم شدن چندین باره خود در برابر دیگران آشنا و ناآشنا ، مسخره هم می کنند . در حالی که آنان این ارزش را حتی در کارتونها و انیمیشن های خود نیز برای آموزش کودکان می گنجانند.
عذرخواهی یعنی از خود گذشتن و دیگری را بر خود ترجیح دادن . عذرخواهی یعنی به موجودیت و شعور انسان های دیگر ارزش گذاشتن.
عذرخواهی یعنی قبول حق و حقوق دیگران نسبت به ترجیحات خودخواهانه شخصی.

حداقل ژاپنی ها در قبال خطاهای خود جسورانه و برحسب جریان فرهنگی ، از یکدیگر عذرخواهی می کنند اما ما از چهار کلمه خود ، بی مورد و بی حساب در تعاملات رسمی و غیر رسمی خود می گوییم ببخشید و.... مثلا وارد اتاق رئیس اداره می شویم می گوئیم ببخشید و......
قبل از دیگران از اتاق خارج می شویم و از پشت سری های خود پوزش می طلبیم و... در هیج یک از این دو مثال ما خطایی مرتکب نشده ایم که بخواهیم عذرخواهی نمائیم. اما آنجا که ضرورت حتمی برای اَدای آن است غرور و عناد مانع از عذرخواهی ما در برابر خطاهایمان می گردد.
اشتباه است که تصور کنیم همیشه کوچک تر ها باید از بزرگ ترها ، عذر بخواهند . هر فرد بدون توجه به سن و سال و یا موقعیت اجتماعی و شغلی خود در صورت خاطی بودن ، می بایست از فرد و یا افراد مقابل خود عذرخواهی نماید.

همیشه هنگام شنیدن عذرخواهی مقامات سیاسی برخی از کشورها از جمله شخصیت های سیاسی ژاپن از ملت خود ، با خود می گفتم چرا در ایران با وجود این همه خطاهای ریز و درشت مدیران ارشد و جز ، هرگز عذرخواهی انجام نمی گیرد ؟ شاید برخی آن را خصلتی سرشتی بدانند، اما عذرخواهی کردن یک رفتار اکتسابی است و نیاز به آموزش و یاد دادن مهارت بیان دارد، یعنی در خانواده ، رسانه ، مدرسه ، دانشگاه ، محل کار و..... و چون مقامات سیاسی ما هرگز هیچ واحد درسی " عذرخواهی " در هیچ دانشگاهی نگذرانده اند و نمی گذرانند پس هرگز آن را فرا نمی گیرند.
لازم است از مدیر محترم سایت جناب آقای پورسلیمان ، که به دلیل شکوائیه های برخی از همکاران به دلیل تیپ و نوع نوشته های بنده ، مورد نامهربانی قرار گرفته اند رسما عذرخواهی نمایم و برای دردسر ایجاد شده پوزش بطلبم . اگر احساس نیاز نبود من نیز چون دیگر همکاران سکوت می کردم .
1) سایت صدای معلم . هفتم دی ماه 1398. 25 واحد درسی "عذر خواهی" در ژاپن !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست تخصصی بررسی " فلسفۀ ضمنی آموزش و پرورش ایران و نسبت آن با فلسفۀ تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران " در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار گردید . میزبان این نشست شورای دانشجویی گروه فلسفۀ تعلیم و تربیت دانشگاه تهران بود .
دکتر « شهین ایروانی » عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران به ارائه دیدگاه های خویش پرداخت .
« صدای معلم » بخش سوم سخنان و دیدگاه های این استاد دانشگاه را منتشر می کند .
گروه استان ها و شهرستان ها/

یک ویدیو منتشر شده در فضای مجازی نشان می دهد که تخریبی بودن یک مدرسه باعث ریزش سقف کلاس درس شده است.
این اتفاق که در یکی از مدارس میناب هرمزگان عصر شنبه ۱۴دی رخ داده است دانش آموزان با صورتی گریان در زیر گچ و خاک سقف کلاس هستند.
مسئول روابط عمومی اداره کل آموزش وپرورش هرمزگان در گفت و گو با خبرگزاری ایرنا گفته است: ریزش مدرسه ابتدایی پورولی در روستای راونگ بخش مرکزی میناب هرچند آسیب جانی نداشت، اما باعث وحشت دانش آموزان شده است.
به گفته ی نعمت روزپیکر ، مدرسه پورولی میناب در ردیف مدرسههای تخریبی ۴۴ سال قدمت دارد که بازسازی و نوسازی آن باید در اولویت باشد.
همچنین در همین گزارش ایرنا گفته شده است: مدرسه پورولی روستای راونگ میناب درسال ۱۳۸۴ تاسیس شده و با توجه به فرسوده بودن و عمر بالای آن در شمار مدارس تخریبی قرار دارد.
رییس شورای این روستا گفته است بارها درخواست بازسازی این مدرسه را به نهاد مربوطه دادهاند اما تاکنون اقدامی نشده است.
هاشمی مدیرکل نوسازی مدارس هرمزگان هم گفت: فرو ریختن سقف کذب محض است و فقط مقداری گچ از سقف کلاس درس بر سر دانشآموزان فرو ریخته است.
وی افزود: قرار است همین هفته با یکی خیران استان در خصوص ترمیم و نوسازی همین مدرسه جلسهای داشته باشیم و به امید خدا به زودی مشکل این دبستان مرتفع خواهد شد.
هم اکنون ۱۵۶ دانش آموز دختر در مدرسه ابتدایی پورولی روستای راونگ مشغول به تحصیل هستند. روستای راونگ ازتوابع بخش مرکزی شهرستان میناب دراستان هرمزگان است. این روستا واقع در دهستان کریان و دارای جمعیتی افزون بر ۳ هزار نفر است.
طبق اعلام اداره کل نوسازی مدارس هرمزگان، در حال حاضر ۶۷۰ مدرسه تخریبی و غیراستاندارد درقالب سه هزار کلاس درس در هرمزگان است که حدود ۹۰ هزار دانش آموزان در این مدارس مشغول به تحصیل هستند.
پایان پیام/
( کلیپ ویدئویی را ببینید )
خداوند انسان را خلق نمود و برای هدایت او، پیامبرانی فرستاد تا آدمیان با راه و روش درست زندگی کردن و سالم زیستن آشنا شوند، عدالت را رعایت کنند، سبب تولید نسلی فاخر، قدرتمند و با فضیلت شوند.
از زمان رحلت آخرین پیامبر (ص) و از زمان غیبت آخرین گنجینه الهی، وظیفه دشوار و سنگینی بر دوش افرادی نهاده شد به نام معلم که ایشان با استعانت از درگاه الهی و یادگیری علوم و در قالب ساختاری مشخص و قانونمند، وظیفهی آموزش و پرورش را برعهده گرفته و انجام می دهد.
از عهد قدیم تا جدید حکومت هایی شکل گرفتند. در کشور ایران در سده اخیر، همواره وظیفه آموزش و پرورش بر عهده ساختاری به نام وزارت آموزش و پرورش که توسط حکومتها ایجاد شده، تا وظیفه ی معلمی را در کشور بر اساس قوانین مقرراتی که مورد تصویب قرار می گیرد، صورت پذیرد.
از زمان تشکیل وزارت آموزش و پرورش همواره شاهد این بوده ایم که معلمها از وضعیت معیشت خود ناراضی بودهاند. اما متاسفانه هیچ کس به صدای معلم های این کشور به درستی توجه نکرده و نمی کند. به راستی چرا این گونه است که معلم باید از نظر معیشت در مضیقه باشد؟
همه به درستی می دانند که معلم وظیفه ی تربیت نسل نو تا مقطع دبیرستان را دارد ، معلمی که یا مدرک تحصیلی کارشناسی یا کارشناسی ارشد و یا دکتری دارد. اما این قشر زحمت کش و بی صدا حتی بیمه تکمیلی درست و حسابی هم ندارند. اغلب معلمها مجبورند بین دو شهر یا شهرستان یا بین شهر و روستا در حرکت باشند، از وسیله ی نقلیه عمومی استفاده کنند، حتی خانه شخصی ندارند و اجاره نشین هستند، مهمتر اینکه معلم اگر مریض شود باز مجبور است کار کند و متاسفانه با قوانین نامناسب و تبعیض آمیز، در رنج بسیار هستند.
اما دولتها و مجلسی ها چرا به معلمهای این کشور توجه کافی نمی کنند؟ همان طور که اکثر مسئولین در مصاحبه های خود بیان کردند، وزارت آموزش و پرورش نیروی انسانی زیادی دارد، پس دولتها مجبورند به افراد زیادی حقوق پرداخت نمایند. اما نکته مهم این است که دولت ها هیچگاه به امر آموزش و پرورش آن چنان که باید، توجه کافی نداشته اند و ندارند.
از آنجایی که دولتها وظیفه ی ارائه بودجه کشور را به مجلس دارند و هر ساله بودجه را تقدیم مجلس می کنند، اما متاسفانه شاهد این هستیم که در عمل بودجه ای که به این وزارت خانه داده می شود آن قدر ناچیز است که حتی با کاهش بودجه نیز همیشه همراه است.
روزی شخصی از یک پزشک جراح قلب سوال پرسید که چرا حقوق شما نسبت به مهندس مکانیک بیشتر است؟ در پاسخ این سئوال آن دکتر گفت: هر زمان که مهندس مکانیک توانست بر روی موتور در حال کار، کار تعمیر را انجام دهد، پس می تواند حقوقش بیشتر باشد.
از این نکته می توانیم به این مسئله نیز برسیم در حالی که معلم بر روی مغز و روح و روان همزمان 20 تا 50 دانش آموز تاثیر می گذارد، پس حق دارد حقوق و درآمدش با یک پزشک همسان باشد. حق دارد حقوق و درآمدش با یک استاد دانشگاه نیز همسان باشد. مگر یک استاد دانشگاه چه کار انجام می دهد که یک معلم در سطح هنرستان یا دبیرستان یا ابتدایی انجام نمی دهد؟
معلم 24 ساعت در هفته در هنرستان مشغول به تدریس است، معلم تمام هفته را در دبیرستان و ابتدایی و راهنمایی مشغول به تدریس است. اما استاد دانشگاه حداکثر تا 16 واحد درسی در هفته مشغول به تدریس است چرا که در دانشگاه نظام واحدی وجود دارد. معلم در خارج از زمان تدریس در بعد از ظهر ها باید به کلاس ضمن خدمت برود، این در حالیاست که استاد دانشگاه کلاس ضمن خدمتی ندارد، شاید بگویید استاد دانشگاه پایان نامه را رهبری می کند، این در حالی است که پایان نامه را دانشجو انجام می دهد و استاد راهنما نهایت تا چند ساعت در مورد این پایان نامه در طول ماه نظارت و هدایت می کند (البته اکثر استادها وقت بیشتری صرف می نمایند). شاید عده ای بگویند استادان دانشگاه در تحقیق های علمی مشغول بوده و سبب توسعه علمی می شوند، حتی برای این دلیل نیز نمی توان حقوقی بالاتر برای استادها نسبت به معلم در نظر گرفت ؛ باید گفت که آن دانشجویی که در دانشگاه به تحصیل مشغول می شود و پایان نامه انجام می دهد و در صورتی که، استاد دانشگاه خود توسط یک معلم یا تعدادی معلم آموزش دیده و توان خواندن و نوشتن آموخته و به موقعیت فعلی رسیده است. حتی وزیران کشور، مهندس های کشور، وکلا و قاضی ها و همه و همه مشاغلی که در سطح علمی و فنی و دانشی وجود دارند، به وسیله معلمها رشد کرده و بزرگ شدند. حال چگونه است که حقوق این قشر زحمتکش جامعه کمتر از همه مسئولین کشور است؟
تمام این موارد بیان شد تا به این مسئله برسیم که اگر نگاه هزینه ای مسئولین به این قشر از جامعه وجود نداشت، شاید وضعیت معلمان کشور نیز همانند سایر وزارتخانه ها این سرزمین ثبات خوبی داشت.

دولتها همواره با نگاه هزینه ای خود باعث شدند تا هر زمان قادر نبودند مشکلات را به دلیل سوء مدیریت خود و یا قوانین ضعیف ، رفع نمایند، از حقوق معلمها کسر کرده تا به دیگر مشکلات برسند. به همین جهت است که معلمها هیچ وقت صدایشان شنیده نمی شوند.
متاسفانه و یا خوشبختانه معلمها به دلیل نجابت و اینکه همواره الگوی افراد جامعه از نظر اخلاق، فرهنگ و موقعیت اجتماعی بوده اند، سکوت می کنند، گاهی کلیه خود را می فروشند تا محتاج نشوند، گاهی مظلومانه خاموش می شوند، اما سر خم نمی کنند.
سخن من با مسئولین عزیز این است که ، نگاه هزینه ای بر معلمهای کشور سبب انحطاط و سقوط تدریجی اخلاق، فرهنگ و هر آنچه که رهبر این انقلاب و مردم برایش زحمت کشیده اند، می گردد. معلم اگر در تنگنا باشد، اگر آسایش و امنیت نداشته باشد، بر روی انجام وظایفش اثر منفی می گذارد.
معلم هم مانند سایر افراد جامعه یا پدر است و یا مادر یک خانواده شریف ایرانی. اگر دیگران از درآمد کافی برخوردار هستند، چرا نباید معلم نیز از درآمد کافی برخوردار باشد. پدر یک خانواده اگر نتواند به موقع به فرزند و همسر خود رسیدگی نماید، نیازهای مالی و درمانی خانوادهاش را برطرف نماید سرش را پایین انداخته و شرمسار خانواده خود می شود.
لطفا اجازه ندهید معلم شرمنده خانواده اش شود.
«جرمش این است که معلم شده است»
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آذربایجان شرقی
گروه گزارش/

« منشور حقوق شهروندی » بیست و نهم آذرماه 1395 در همایش قانون اساسی و حقوق ملت با حضور رئیس جمهوری و جمع زیادی از وکلا، حقوق دانان و اساتید و کارشناسان رونمایی و به امضای دکتر روحانی رسید.
این منشور شامل 120 ماده می باشد و مهم ترین منبع ارجاعات قانونی این منشور ؛ « قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران » است .

در بخش « سازوکار اجرا و نظارت بر حسن اجرای حقوق شهروندی » آمده است :
" رئیسجمهور برای نظارت، هماهنگی و پیگیری اجرای مناسب تعهدات دولت در این منشور، دستیار ویژهای را تعیین مینماید . "
مطابق بند 3 از این بخش ، دستگاههای تابع قوه مجریه موظفاند برنامه اصلاح و توسعه نظام حقوقی مربوط به خود را ظرف مدت شش ماه از انتشار این منشور تهیه و در اختیار دستیار ویژه ریاست جمهوری قرار دهند .
همچنین مطابق بند 4 این بخش ، وزارتخانههای آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فنآوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای آشنایی هرچه بیشتر دانش آموزان و دانشجویان با آموزههای حقوق شهروندی، ترتیبات لازم را اتخاذ مینمایند. ( این جا )
« صدای معلم » پیش تر در گزارشی در 17 دی 1395 نوشت :
" یک بخش از منشور حقوق شهروندی ( ظ ) به " حق آموزش و پژوهش " اختصاص یافته است . « قانون انتشار و دسترسي آزاد به اطلاعات » به عنوان یکی از مظاهر و مستندات حقوق شهروندی در آموزش و پرورش و ارکان آن خیلی جدی گرفته نمی شود .
از 12 موردی که به این بخش اختصاص یافته است به حقوق استادان ، دانشجویان ، دانش آموزان و توان خواهان ( معلولان ) اشاره گردیده است اما نامی از معلمان به میان آورده نشده است ؛ به عنوان مثال ؛ در ماده 106 چنین آمده است :
" جوامع علمی، حوزوی و دانشگاهی از آزادی و استقلال علمی برخوردارند، استادان، طلاب و دانشجویان در اظهارنظر آزادند و آنها را نمیتوان بهصرف داشتن یا ابراز عقیده در محیطهای علمی مورد تعرض و موأخذه قرارداد یا از تدریس و تحصیل محروم کرد. اساتید و دانشجویان حق دارند نسبت به تأسیس تشکلهای صنفی، سیاسی، اجتماعی، علمی و غیره و فعالیت در آنها اقدام کنند. "
پرسش این است که چرا آموزش و پرورش و جامعه یک میلیونی فرهنگیان و معلمان از این بند مستثنی شده اند ؟مگر نه این است که درون دادهای محیط های دانشگاهی و حوزوی و علمی همان برون دادهای نظام آموزشی ( مدرسه ) هستند ؟ در ماده 105 این منشور آمده است :
" همه استادان و دانشجویان حق بهرهمندی از مزایای آموزشی و پژوهشی ازجمله ارتقا را دارند. اعطای تسهیلات و حمایتهای علمی از جمله فرصت مطالعاتی، بورسیه و غیره صرفاً باید بر اساس توانمندیهای علمی، شایستگی، فارغ از گرایشهای جناحی و حزبی و مانند اینها باشد."
آیا معلمان به عنوان کارگزاران اصلی نظام آموزشی چنین حقی را دارند ؟

آیا " ارتقای حرفه ای " آنان در جهت " تربیت معلم حرفه ای " به رسمیت شناخته می شود ؟حتی با وجود تاکید اسناد بالادستی مانند سند تحول بنیادین در زمینه ارتقای توان مندی های معلمان و توجه به " هویت حرفه ای " که در " راهکار 6 – 11- این سند مورد توجه قرار گرفته است ؛ هنوز وزارت آموزش و پرورش قادر به طراحی و اجرای آموزش ضمن خدمت فراگیر در این زمینه و متناسب با نیازهای حرفه ای آنان نیست .
نکته مهم تر آن که با وجود ضعف مفرط وزارت آموزش و پرورش در زمینه ارتقای حرفه ای معلمان ، بخشنامه شماره ۱۷۰۰۶۱ مورخه ۹۳/۱۲/۲۴ سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به یک مانع در برابر ادامه تحصیل معلمان مبدل شده است . "
« علی جدی » در یادداشتی در صدای معلم نوشت : ( این جا )
" مطابق مفاد ماده ۱۰۶ منشور ؛ جوامع علمی، حوزوی، دانشگاهی از آزادی و استقلال علمی برخوردارند . اساتید و دانشجویان دانشگاه ها و حوزه ها حق اظهار نظر و پایه گذاری تشکل های صنفی و سیاسی و اجتماعی و علمی را دارند و هیچ کس حق ندارد استادان و طلاب و دانشجویان را از داشتن چنین حقی محروم و یا مورد مواخذه قرار دهد و یا از تدریس و تحصیل باز دارند .
این یک اصل بسیار امید بخش برای جامعه دانشگاهی و حوزوی و مراکز علمی و سازنده برای شکوفایی جامعه است که در جای خود ستودنی است ولی از یک زاویه این ماده قابل نقد است و ضعف هایی دارد که امید است قبل از طی شدن فرآیند قانونی شدنش توسط تدوین کنندگان و قانون گذاران ، هوشمندانه اصلاح گردد .
در این ماده به صراحت از اساتید دانشگاه ها و حوزه ها و طلاب و دانشجویان اسمی به میان آمده است . سوالی که برای افکار عمومی به ویژه جامعه میلیونی معلمان در خصوص این ماده منشور مطرح است این است:
۱- چرا اسمی از جامعه میلیونی معلمان به صراحت نامی برده نشده است؟
۲- تعداد معلمان و تعداد دانش آموزان بیش از ده ها برابر اساتید و دانشجویان و...هستند چرا در این ماده منشور نادیده گرفته شده اند؟
۳- الفبای فرهنگ نقد و فنون نقادی و اظهار نظرها و آموزش اهداف متعالی و مزایای تشکل های علمی و صنفی و سیاسی و اجتماعی را باید همین اساتید فرهیخته و دانشجویان گرامی توسط همین معلمان و در همین مدارس آموزش ببینند زیرا از دبستان تا پایان دوره متوسطه شکل گیری شخصیت ها تقریبا تکمیل و خلاقیت ها و استعدادها تقریبا شکوفا شده است .
۴- مگر جامعه معلمان در طول چندین دهه گذشته به خاطر اظهار نظرها و پایه گذاری تشکل ها و کانون های صنفی و فعالیت در آن ها کمتر تاوان داده اند؟ آیا چندین نفر از معلمان در سالیان گذشته به خاطر اظهار نظر و اعتراض به نابرابری ها از شغل شان اخراج و چندین نفر بازنشست اجباری و چندین نفر محروم از تدریس و یا تبعید نشده اند؟
۵- جامعه معلمان در طول تاریخ مگر جز اجرای عدالت و برابری و از بین بردن تبعیض ها و نابرابری ها و بی عدالتی ها، خواسته دیگری داشته اند که این همه نامهربانی دیده اند؟

۶- معلمی که حق اظهار نظر و نقد و حق پایه گذاری تشکل و کانون های صنفی نداشته باشد چگونه به دانش آموزان از مزایای نقد و اظهار نظر حرفی بزند و با چه انگیزه ای فنون نقادی و اظهار نظرها و سایر فرهنگ ها آموزش دهند؟
۷- منشور حقوق شهروندی برای اجرایی شدن در جامعه و برای این که به عنوان یک رسالت برای آحاد جامعه تلقی گردد نیازمند آگاهی شهروندان از مفاد و بندها و محتوا و اهداف آن و همچنین نیاز به فرهنگ سازی و آموزش مفاد آن در کلاس های درس دارد ؛ وقتی نقش و امنیت و جایگاه جامعه معلمان در ماده ۱۰۶ منشور نادیده گرفته شده است با چه انگیزه و امیدی مفاهیم و مفاد این منشور را هنرمندانه و خردمندانه آموزش دهند؟ "
« عادل عبدی » مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور تشکل ها ضمن اشاره به تاریخچه تکوین " حقوق شهروندی " در آموزش و پرورش می گوید : ( این جا )
" همان طور که در بند 4 ساز و کار اجرای منشور پیش بینی شده آموزش و پرورش باید برای آشنایی بیشتر دانش آموزان با آموزه های حقوق شهروندی،اقدامات لازم را اتخاذ نماید. بنابرین فرصت بسیار مغتنمی به وجود آمده تا آموزش حقوق شهروندی به طور جدی در دستور کار مدیران آموزش و پرورش قرار گیرد .
به نظر من اولویت آموزش حقوق شهروندی باید با دوره ی ابتدایی و حتی پیش دبستانی باشد. در این مقاطع کمتر از متون مکتوب استفاده شود بلکه با آموزش معلمان و مدیران، شرایط مطلوبی فراهم گردد تا دانش آموزان به طور عمملی و ملموس حقوق شهروندی را آموزش ببینند .
هم چنین در همه ی مقاطع می توان از ظرفیت فعالیت های پرورشی مانند شورا های دانش آموزی، مجلس دانش آموزی استفاده نمود. یکی از پیش نیاز این مهم، رفتارهای عملی معلمان در مدرسه است به همین دلیل آموزش حقوق شهروندی و چگونگی انتقال آن به دانش آموزان از اهمیت شایانی برخوردار است.
به نظر می رسد ساده ترین و کم اثر ترین روش تهیه و تکثیر متن حقوق شهروندی و در اختیار قرار دادن آن در بین دانش آموزان و معلمان باشد .
از طرف دیگر آموزش و پرورش یکی از بنیادی ترین حقوق شهروندی محسوب می شود و از آنجا که وزارت آموزش و پرورش ارایه کننده اصلی این خدمت می باشد ؛ از این نظر نیز توجه به اصل سی ام قانون اساسی و فراهم آوردن تحصیل رایگان برای همه ی افراد ملت مورد توجه قرار گیرد .
در خاتمه به نظر می رسد با تاکیدی که رییس جمهور در اجرای منشور حقوق شهروندی داشته اند، بستر مناسبی فراهم آمده تا مردم نسبت به استیفای حقوق خود مطالبه گرتر از گذشته رفتار نمایند. "

« قانون انتشار و دسترسي آزاد به اطلاعات » به عنوان یکی از مظاهر و مستندات حقوق شهروندی در آموزش و پرورش و ارکان آن خیلی جدی گرفته نمی شود . ( این جا )
در این زمینه ؛ " وزارت آموزش و پرورش نيز با 37 زيرمجموعه از جمله نهادها و موسساتي است كه تنها 11 مجموعه فعال دارد و تمامي 25 مجموعه غيرفعال و غيرپاسخگوي وزارت آموزش و پرورش مربوط به صندوق ذخيره فرهنگيان و شركتهاي زيرمجموعه اين صندوق است.
بر اساس اسناد منتشر شده در اين سامانه در پاسخ به مخاطبان حوزه آموزش از ميان 179 درخواست تاكنون 35 فايل حاوي اسناد و مدارك منتشر شده كه بيشترين اين اسناد مربوط به سازمان نهضت سوادآموزي است و بسياري از اين اسناد با جستوجويي ساده در اينترنت قابل دسترسي است. به نظر ميرسد نه راهحل وزير سابق در مورد حضور نماينده معلمان در صندوق ذخيره و نه قوانين موجود در اين سامانه هيچ كدام نتوانستهاند آنچه بر اين صندوق ميگذرد را روشن و شفاف كنند.
به استثناي برخي قراردادها و منابع مالي، معلمان در حوزه آمار و اطلاعات دچار سردرگمي و آشفتگي هستند؛ به طوري كه هنوز آمار دقيق معلمان، مدارس كپري، دانشآموزان بازمانده از تحصيل و برخي اطلاعات حياتي حوزه آموزش در دسترس آنها نيست. "
« صدای معلم » 22 آبان 1397 در گزارشی نوشت : ( این جا )
" نخستین نشست هم اندیشی نمایندگان مدیران کل استان ها و حوزه ستادی در حقوق شهروندی با حضور وزير آموزش و پرورش و دستیار ویژه رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی امروز در اردوگاه منظریه ( شهید باهنر ) برگزار گردید. مگر جامعه معلمان در طول چندین دهه گذشته به خاطر اظهار نظرها و پایه گذاری تشکل ها و کانون های صنفی و فعالیت در آن ها کمتر تاوان داده اند؟ آیا چندین نفر از معلمان در سالیان گذشته به خاطر اظهار نظر و اعتراض به نابرابری ها از شغل شان اخراج و چندین نفر بازنشست اجباری و چندین نفر محروم از تدریس و یا تبعید نشده اند؟
در این نشست در مورد حقوق شهروندی تفاهم نامه ای میان وزیر آموزش و پرورش و دستیار ویژه رئیس جمهور در حقوق شهروندی منعقد گردید.
علی رغم این کوشش ها هنوز برای " حقوق شهروندی " در ساختار متمرکز وزارت آموزش و پرورش فایلی به جز " مشاور وزیر آموزش و پرورش " در امور حقوق شهروندی باز نشده است .
« مهناز احمدی » در حال حاضر مشاور وزیر آموزش و پرورش در امورحقوق شهروندی است و هم زمان سمت مشاور عالی « حسین خنیفر » رئیس دانشگاه فرهنگیان در امور بانوان و تدریس در یک پردیس را نیز بر عهده دارد .
همچنین علی رغم تدوین " منشور حقوق شهروندی " که از نکات مهم و برجسته دولت های یازدهم و دوازدهم است در نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم که سال جاری و در دبیرستان ماندگار البرز تهران برگزار شد این وزارتخانه از اختصاص غرفه ای برای " حقوق شهروندی " خودداری نمود . ( این جا )
پی گیری های « صدای معلم » نشان می دهد افرادی که به عنوان " نمایندگان حقوق شهروندی " از استان ها در این نشست حضور پیدا کرده بودند انتخاب " مدیر کل استان " و این انتخاب در چارت تشکیلات اداری آن استان بوده است .
حال این پرسش مطرح است که آیا " معلمان " که نقش اصلی را در پیاده کردن مفاهیم حقوق شهروندی بر عهده دارند چرا در این نشست ها به بازی گرفته نمی شوند و آیا امضای این گونه تفاهم نامه ها در غیاب مشارکت "واقعی " معلمان سرنوشتی بهتر از سایر تفاهم نامه های متعدد قبلی خواهد داشت . "
سارا مسافریان نماینده کانونهای فرهنگی و اجتماعی دانشجویان از پردیس تهران در مراسم روز دانشجو از رئیس جمهور چنین پرسش کرد : ( این جا )

" کانونها در دانشگاه نه تنها دغدغه درون دانشگاهی داشته که وظیفه خود را رفع بن بستها در مقوله فرهنگ و معضلات جامعه میدانند. از آن جمله میتوان به اجرای کامل حقوق شهروندی که از مطالبات دانشجویان است اشاره کرد.
جناب رئیس جمهور !
تدوین سند حقوق شهروندی یکی از نقاط درخشان کارنامه حضرتعالی است، اما سوال اینجاست این سند تا چه میزان اجرا شده است؟ "
در آخرین خبر ؛ پرتال معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
" فلسفه وجودی هر حکومتی باید خدمت به مردم و جلب رضایت مندی عمومی باشد .
حجت الاسلام والمسلمین علی عسکری در نشست بررسی عملکرد وزارت آموزش درحوزه حقوق شهروندی درنظام اداری بابیان این مطلب گفت : لازم است عملکرد وزارت آموزش در حوزه حقوق شهروندی و وضعیت رعایت آن در آموزش وپرورش مورد ارزیابی ونظارت دقیق قرار گیرد وبرای این منظور شاخصهای موردنظر تدوین گردد .

علی عسکری دربیان نتایج مصوبات این نشست اظهار داشت مقرر شد تا آموزش های عمومی به نگاهی روانشناسانه و جامعه شناختی و با نیاز سنجی متناسب تخصصی مورد نیاز برای سطوح مختلف مدیران ، کارکنان و دانش آموزان پیش بینی و اجرا شود.
وی تاکید کرد دراین جلسه همه مدیران شرکت کننده برتقویت میزخدمت وزارت تصریح داشتند واینکه هرچه زودتر نارسایی هاو نقایص موجود و مربوط به میز الکترونیک برطرف شود .
علی عسکری همچنین اعلام کرد : مقرر شد معاونت حقوقی و امورمجلس طرحی رابرای تعیین تکلیف حوزه راهبردی ،مدیریت واجرا با محوریت معاونت برنامه ریزی دستیار ویژه وزیر درحقوق شهرورندی ارائه کند و کتابچه مسائل حقوقی مورد نیاز همکاران را با تکیه بر منشور حقوق شهروندی چاپ ومنتشر نماید ." حال این پرسش مطرح است که آیا " معلمان " که نقش اصلی را در پیاده کردن مفاهیم حقوق شهروندی بر عهده دارند چرا در این نشست ها به بازی گرفته نمی شوند و آیا امضای این گونه تفاهم نامه ها در غیاب مشارکت "واقعی " معلمان سرنوشتی بهتر از سایر تفاهم نامه های متعدد قبلی خواهد داشت . "
نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که واقعا متولی " حقوق شهروندی " در این وزارتخانه چه فردی و یا چه نهادی است ؟
این " بایدها " را چه کسی باید جامه ی عمل بپوشاند ؟
آیا اختصاص پستی در حد " مشاور " آن هم به فردی که هم زمان قرار است پی گیری وضعیت حقوق شهروندی باشد و هم در دانشگاه فرهنگیان انجام وظیفه کند ؛ قادر است انتظارات و خواسته های افکار عمومی را اقناع نماید ؟
آن چه مسئولان از آن به عنوان " میز خدمت " نام می برند چیزی جز " اتاق امضا " نیست !
آیا حقوق شهروندی در وزارتخانه ی مهمی مانند آموزش و پرورش با نگاه اداری و ساز و کارهای بوروکراتیک قابل تحقق و استحصال است ؟
معاونت آموزش ابتدایی در وزارت آموزش و پرورش پاسخ دهد که برای این " مهم " چه برنامه ای دارد و چه اقداماتی را انجام داده است ؟
« صدای معلم » بارها و در گزارش های متعدد خود به عدم پاسخ گو بودن و مسئولیت پذیر بودن به عنوان یکی از ارکان مهم اجرای " حقوق شهروندی " توسط بسیاری از مدیران فعلی وزارت آموزش و پرورش در سطوح مختلف اشاره و تاکید کرده است .
با این حال و علی رغم سخنان وزیر آموزش و پرورش در مورد رصد رسانه ای " انحرافات " سیستم تغییر محسوسی در فرآیندهای غلط و امور نادرست نهادینه شده مشاهده نمی شود .
واقعا چه کسی باید در این موارد پاسخ گو باشد .
پایان گزارش /
گروه گزارش/

هنوز هیچ مرجع و مقام مسئولی در مورد گزارش های صدای معلم در مورد باشگاه فرهنگیان تهران پاسخی نداده است . ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) .
روز جمعه 13 دی 1398 ساعت 30 / 7 صبح .
انگار تنش و اصطکاک در این مجموعه تمامی ندارد .
چندی پیش معلمان به افزایش 100 درصدی بهای بلیت در این مجموعه فرهنگی اعتراض کردند اما نه تنها وضعیت تغییر چندانی نکرد بلکه فقط اجازه داده شد که سانس به همان وضعیت قبلی ابقا شود !
امام وردی معاون پرورشی و فرهنگی اداره آموزش و پرورش منطقه 5 تهران به « صدای معلم » می گوید که در منطقه 5 مجموعه استخر و سونا با قیمت 4000 تومان به فرهنگیان ارائه می شود و این رقم جایگاه قانونی ندارد .
نگهبان باشگاه فرهنگیان تهران در را به روی اتومبیل های معلمان بسته و خود در داخل اتاقک با خیالی راحت نشسته و تلویزیون تماشا می کند .
از او دلیل این وضعیت را می پرسی .
ایشان هم با با حالتی طلبکارانه و غیرفرهنگی می گوید که مراسم هست .
از او ساعت برگزاری مراسم را سوال می کنی .
با بی میلی پاسخ می دهد ساعت 11 .
به او می گویی چرا از الان در را بسته ای ؟
پاسخ روشنی نمی دهد اما تاکید می کند که برخی از معلمان از این جا به عنوان پارکینگ اتومبیل خود استفاده می کنند و محوطه را اشغال می کنند .
از او می پرسیم این موضوع چه ارتباطی با سایرین دارد و چرا باید به همه تعمیم داده شود ضمن آن که شما می توانید در اطلاعیه ای این وضعیت را در همان ورودی به استفاده کنندگان از مجموعه اطلاع رسانی کنید .
اگر کسی توجهی ندارد بعد برخورد کنید .
پاسخی ندارد .
به ناچار اتومبیل را بیرون پارک می کنیم و بر می گردیم .
در کمال تعجب می بینیم که در باز است !
از نگهبان علت این تصمیم ناگهانی را می پرسیم می گوید که دستور مدیریت مجموعه باشگاه فرهنگیان بوده است . هر چند این نخستین بار نیست که چنین مسائلی تکرار می شود .
جر و بحث بالا می گیرد و آن نگهبان پاسخ می دهد که اصلا نمی خو اهم تو را به مجموعه راه دهم . برو و هر کاری می خواهی بکن !

بارها در خانه های معلم و مراکز اسکان فرهنگیان این گونه برخوردهای " تحقیر آمیز " مشاهده شده است اما به نظر می رسد که اراده ای برای تصحیح رفتارها و سالم سازی فرهنگ سازمانی از سوی مسئولان دیده نمی شود .
در راستای سیاست " برون سپاری " بارها اتفاق افتاده است که این مراکز رفاهی و یا امکانات آن را از معلمان دریغ کرده اند در حالی که فلسفه وجودی این گونه مکان ها باید در راستای " رفاه معلم " باشد اما کم تر گوش شنوایی در مسئولان برای شنیدن و تصحیح خطاها یافت می شود .
برخی از معلمان هم در این میان فقط نقش " تماشاچی " را ایفا می کنند .
برخی دیگر بدون آن که اساسا در جریان ماوقع ماجرا باشند و در مورد پرسش ها و وضعیت اتفاق افتاده کمی " تفکر " و " تامل " کنند ؛ سعی می کنند آن را با صلواتی پایان دهند .
عده ی دیگری نیز سعی می کنند با استناد به همان حکایت قدیمی ملا نصرالدین که سعی می کند همه را راضی نگه دارد منش کدخدامنشی را پیشه خود کنند .
حال پرسش این است زمانی که در داخل چنین مجموعه هایی که فلسفه تاسیس و راه اندازی آن ها برای " رفاه معلم " بوده است جایگاه معلم به حاشیه می رود و نادیده گرفته می شود و حتی یک نگهبان و یا دربان برای خود " قانون " صادر کرده و اجرا می کند و سایر همکاران چنین برخوردهایی را در پیش می گیرند ؛ چه انتظاری باید خارج از این مجموعه و از " جامعه " داشت ؟
آیا این توقعی منطقی و عقلانی است ؟
پایان گزارش/