گروه گزارش - نرگس کارگری/
« صدای معلم » در مورد چالش های نظام آموزش ابتدایی و نسبت اولیاء دانش آموزان و مدرسه گفت و گویی را با نسرین باباپور رییس اداره پیش دبستانی و دوره ی اول ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان انجام داده است .
در این بخش ابتدا پرسش های توسط صدای معلم مطرح و خانم باباپور به این پرسش ها پاسخ می دهد .
سعی خواهد شد در آینده در سایر موضوعات مهم و راهبردی در حوزه انجمن اولیا و مربیان نیز گفت و گوهایی صورت گیرد .
گروه اخبار/
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش خبر داد اجرای سند تحول بنیادین و تأمین معیشت فرهنگیان محورهای اصلی بودجه آموزش و پرورش در سال آتی است.
علی اللهیار ترکمن در جمع فرهنگیان شهرستان تویسرکان گفت: «همدان به لحاظ مراکز درمانی در سطح مطلوبی قرار دارد. برنامههای مشخصی در بخشهای مختلف درمانی، رفاهی و اقامتی برای فرهنگیان در حال اجراست، در مجموعه وزارت آموزش و پرورش توجه به این مسائل در اولویت است.»
او ادامه داد: «با نگاه ویژه به آموزش و پرورش و تبیین جایگاه آن به عنوان اولویت اصلی جامعه، گامهای موثری را میتوان برای حل مشکلات و هموار کردن مسیر توسعه دستگاه تعلیم و تربیت برداشت.»
معاون برنامهریزی و توسعه منایع وزارت آموزش و پرورش به لایحه بودجه ۹۹ اشاره کرد و گفت: «اجرای سند تحول بنیادین و تأمین معیشت فرهنگیان محورهای اصلی بودجه آموزش و پرورش در سال آتی است.»
اللهیار ترکمن به رتبهبندی معلمان هم اشاره کرد و افزود: «لایحه رتبهبندی در کمیسیون اجتماعی تصویب و نهایی شده و به زودی در صحن دولت مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا به مجلس ارائه شود.»
پایان پیام/
روابط عمومی آموزش و پرورش استان همدان
گروه گزارش/
روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی نوشت :
عظیم محبی مدیر هماهنگی حوزههای تربیت و یادگیری اعلام کرد: نظر به اجرای کامل مفاد برنامه درسی ملی، حوزههای یازدهگانه تربیت و یادگیری با عنوان « گروه پژوهش و برنامهریزی درسی حوزه تربیت و یادگیری » با آرایش جدید در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی استقرار پیدا کرد.
براساس این سیاست اقدامات زیر در دستور کار قرار گرفته است:
نخستین پرسش « صدای معلم » از مدیر هماهنگی حوزههای تربیت و یادگیری آن است که مستندات و شواهد اجرای کامل برنامه درسی ملی چیست ؟
حجت الاسلام محمدیان رئیس پیشین سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در گفت و گو با مجله رشد می گوید : " سند برنامة درسی ملی بر کاکل طلایی معلم می چرخد. یعنی امری تزریقی نیست که از بالا دستور داده شود، بلکه عمدة معلمان ما در این مسیر حرکت می کنند. البته تغییر نگرش بسیار سخت است، اما همین که معلمان وارد بحث و گفت وگو می شوند نشان از آن دارد که اصل را پذیرفته اند. تأکید دارم که همة مؤلفه های آموزش و پرورش یک طرف و معلم یک طرف. معلم کسی است که ساير مؤلفه ها را به صدا درمی آورد. اینها همه ساکت و صامت هستند، چوب معلم است که کتاب را به صدا درمی آورد " ( این جا ).
آیا در نظام آموزشی ما و در حوزه عمل چنین نقشی برای " معلم " تعریف و تبیین شده است ؟
آیا هنوز گام جدی برای تحقق سازمان نظام معلمی به عنوان یگانه مرجع تشخیص ، تایید و استمرار صلاحیت های حرفه ی معلمی با حفظ رویکرد استقلال حرفه ای برداشته شده است ؟
عناوين حوزه هاي تربيت و يادگيري به شرح زير است :
* حوزه تربيت و يادگيري حکمت و معارف اسلامي
* حوزه تربيت و يادگيري قرآن و عربي
* حوزه تربيت و يادگيري زبان و ادبيات فارسي
* حوزه تربيت و يادگيري فرهنگ و هنر
* حوزه تربيت و يادگيري سلامت و تربيت بدني
*حوزه تربيت و يادگيري کار و فن آوري
* حوزه تربيت و يادگيري علوم انساني و مطالعات اجتماعي
* حوزه تربيت و يادگيري رياضيات
* حوزه تربيت و يادگيري علوم تجربي
* حوزه تربيت و يادگيري زبان هاي خارجي
* حوزه تربيت و يادگيري آداب و مهارت هاي زندگي و بنيان خانواده
محمود مهر محمدي از تدوین کنندگان اصلی سند تحول بنیادین در نقد و ارزيابي سند برنامه درسي ملي از مجموعه سمينارهاي تخصصي تعليم و تربيت اسلامي که در سال 1393 در دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد چنین می گوید : ( این جا )
" در بخش محتوا، يازده حوزه يادگيري مطرح شده است. ذكر كرده قرار نيست برنامه هاي تدوين شده بر اساس اين سند، همين يازده حوزه يادگيري بماند. اين خيلي خوب است، اما در بخش هاي بعدي مثل بيانيه هاي حوزههاي يادگيري 80 الي 90 درصد شاهد آن هستيم كه بايد اين دستورالعمل در تمامي مراحل و مقاطع پياده شود. اكثر تدوين كنندگان اين بيانيه ها معتقد به حوزه هاي يادگيري مجزا هستند به استثناي دو حوزه. در مورد يازده حوزه اي هم كه ذكر شده است، ردپايي از ساحت ها نمي بينيم. ضمناً در اين يازده حوزه گويي پژوهش و تفكر جا افتاده است. "
پاسخ مدیر هماهنگی حوزههای تربیت و یادگیری در مورد ادعای استقرار کامل این 11 حوزه چیست ؟
میزان تطابق ساحت های 6 گانه سند تحول بنیادین با این 11 حوزه چیست ؟
آیا حجیم کردن و فریه سازی تشکیلات و ساختار در حالی که عناصر " پژوهش و تفکر " از قلم افتاده اند ؛ امری عقلایی و منطقی است ؟
محیالدین بهرام محمدیان، معاون پژوهشی و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش در سال 1394 می گوید : ( این جا )
" در ویترین زبانهای خارجی آموزش و پرورش، ۵ زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و روسی در نظر گرفته شده است و دانشآموزان میتوانند از میان این زبانها یکی را در مدرسه انتخاب کرده و یاد بگیرند. البته به دلیل نبود معلم به حد کافی و کمبود امکانات آموزش امکان آموزشی این ۵ زبان در همه مدارس وجود ندارد و تنها چند مدرسه محدود هستند که دانشآموزان آزادانه زبان خارجی دلخواه خود را انتخاب میکنند.
درس زبان انگلیسی یکی از درسهایی است که همواره درباره آن نقدهای متعدد وجود داشته، درسی که به گفته تعداد زیادی از کارشناسان تعلیم و تربیت نتوانسته است تاکنون به اهداف مورد نظر آموزش در بحث زبانهای خارجه دست یابد. از این رو امسال کتاب زبان انگلیسی پایه اول (متوسطه اول) با رویکرد جدید تولید شده است.
در برنامه درس ملی در حوزه یادگیری زبان، رویکرد ارتباطی را تعقیب میکنیم که نتیجه آن تقویت زبان انگلیسی و حفظ فرهنگ ملی کشورمان است، یعنی با ارزشهای محوری خودمان در محیط پیرامون ایجاد ارتباط میکنیم و در زندگی روزمره از محتوای آموزشی زبان انگلیسی استفاده میکنیم. "
علی رغم اظهار نظر کارشناسان آموزش و واکنش اقشار مختلف جامعه در مورد حذف زبان انگلیسی تاکنون رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش و نیز مسئولان مختلف این سازمان در این مورد اظهار نظر مشخصی نداشته اند .
موضع آقای ذوعلم در این مورد چیست ؟
آیا آن طرح نمایندگان مجلس در مورد حذف زبان انگلیسی از برنامه درسی مدارس مبتتی بر تعقیب رویکرد " تحول در آموزش زبان خارجی " است است و یا به نوعی عقب گرد و پسرفت ؟!
" رسالت برنامه درسی ملی فراهم آوردن ساز و کارهای مناسب برای طراحی،تدوین، اجرا و ارزشیابی برنامههای درسی در سطوح ملی تا محلی است تا مفاهیم آموزشی و تربیتی به صورت نظاممند و ساختار یافته در اختیار کودکان و نوجوانان قرار گیرد و محیطی با نشاط و مدرسه دوست داشتنی را به تصویر بکشاند . "
آیا سیاست ها ؛ اقدامات و برنامه ریزی هایی که توسط مسئولان ستادی و اداری در سطوح مختلف آموزش و پرورش طراحی و اجرا گردیده است ، بیشتر به سمت " مرگ مغزی مدارس " بوده است و یا تولید مدرسه زندگی و توام با نشاط ؟!
پایان گزارش/
گروه گزارش/
سبک زندگی ما ، مشابه خارجی ندارد. حتی نه ایرانی است و نه اسلامی. هیچ ملتی در دنیا به اندازه ما از اخلاق و ایمان صحبت نمیکنند و هیچ ملتی هم به اندازه ما در این دو مسیر نمی لنگند.ما مردمی ریاکاریم. در دین داری، در دنیا پرستی، در علم دوستی ، در قانون مداری و در خیلی چیزها.مثلا علاقه عمیقی به دنیا و مال دنیا داریم ولی هنرمندانه و با ادا و ظاهر سازی آن را می پوشانیم. به گفته سپهری، ایران مادرانی خوب و روشنفکرانی بد دارد .تحصیلکرده با انصاف و بی حب و بغض زیاد نداریم. هر چه می کشیم از دانش کم برخی روشنفکر نماها و دانشمندان زیادمان است. کسانی که زیاد نق می زنند اما کم نقد می کنند ، به طوری که اگر یکی ملایم ترین انتقاد را به ما و ایرانی داشته باشد، دیگر بی خیال دوستی آن شخص می شویم.
ضمنا زیاد به دنبال حریم فردی خود هستیم و طوری تربیت میشویم که نگاه مان اجتماعی و عمومی نیست.برای همین ما هنوز کشور و جامعه نداریم و فقط با سنن و خلقیات مشترک در یک جغرافیا زندگی میکنیم. والا جامعه ،عبارت از عدهای است که دارای اهداف و جهتگیری مشترک هستند. یک علت این امر شاید در این است که در طول تاریخ ما امپراتوری بودهایم و هنوز کشور ـ ملت نشدهایم و به همین خاطر از نظر بعضی از بزرگان ما ، مفاهیم دموکراسی و حقوق بشر بیشتر به فحش می ماند. در تداوم این وضعیت است که نه تاب مناظره و مذاکره داریم و نه حوصله مطالعه . در جامعه ای هم که این ها نیست، فکر منجمد باقی میماند و هم کار جمعی و تشکیلاتی در جامعه انجام نمی شود و هم حزب متولد نمی گردد. و نگفتم؛ عجیب است که ما برای غذا و تفریح پول به اندازه کافی داریم ولی برای کتاب خریدن و سینما رفتن پول نداریم. با این حال، نخوانده ملا هستیم و خیال می کنیم خیلی خوبیم و مدام از خود تعریف می کنیم و همه عالم را بد می دانیم و عادت بسیار به کتمان، مماشات و توجیه به جای توضیح داریم.
بدتر این که خیلی از زندگی لذت نمی بریم و از انجام از خیلی کارها عاجزیم. مثلا؛ قدم زدن در پائیز، چند صفحه نوشتن در مورد خود نوشتن، احترام به عابر پیاده، نشستن با دوستان فرهنگی ،نپریدن وسط حرف دیگران، سکوت فراوان، آشغال پرت نکردن از اتومبیل، گفتن جمله من اشتباه کردم و...البته گناه برخی خلقیات ما متوجه تمام مردم نیست.یک عده دارند بقیه را می آزارند. تراکم رانت خواری زیاد است که باعث به هم ریختگی طبقاتی و اجتماعی می شود و تولید افراد «تازه به دوران رسیده ها» می کند که هیچ نفعی به حال جامعه ندارند و فقط آمار اختلاس و ارتشاء یک کشور را بالا می برند. همچنین ،خیلی از درد سر های ما ریشه در تفکر چپ مارکسیستی دارد. با این که سالهاست از افول این اندیشه گذشته ولی هنوز در دل کمونیسم و جامعه بی طبقه را تحسین می کنیم.
راستی، چهل سال است که هر جمعه از قول حضرت امیر (ع) توصیه می شویم به ترس از خدا و نظم در امور.اما هنوزهیچ کدام را بین خود نهادینه نکرده ایم. هم از بنده خدا بیشتر از خود خدا می ترسیم وهم قانون گرایی که شرط نظم در امور است را نداریم. اما زیرکی ورندی زیاد در دور زدن قانون داریم. قانون مندی چیزی است که عمل به آن را از دیگران اتنظار داریم و... نقطه، سرخط!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید