گروه اخبار/
صبح امروز سهشنبه 8 بهمن در جریان بررسی مواد لایحه مالیات بر ارزش افزوده کشور در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، احمد امیرآبادی فراهانی نماینده مردم قم در مجلس پیشنهاد حذف ماده 26 این لایحه را ارائه کرد و این پیشنهاد نهایتا به تصویب رسید.
براساس این ماده، سازمان امور مالیاتی از قوانین نظام اداری، مالی و استخدامی کشور مستثنی میشد و همچنین 6 درصد از درآمدهای مالیاتی به این سازمان تخصیص مییافت.
در این باره سیدحمید پورمحمدی معاون بودجه سازمان برنامه و بودجه کشور به عنوان موافق حذف این ماده و در جایگاه نماینده دولت در صحن علنی مجلس اظهار داشت: این بند آثار بودجهای دارد، روی بحث ما اختصاص 6 درصد درآمدهای مالیاتی به سازمان امور مالیاتی است و متعرض مابقی بخشهای این ماده نیستیم. سازمان امور مالیاتی سازمان مهمی است و باید برای تأمین بودجه به آن اتکا کنیم در دولت تصورمان این است آنچه ابزار نیاز بوده برای سازمان فراهم کردیم به عنوان مثال در طرح جامع مالیاتی منابع لازم فراهم شد. 1360 میلیارد تومان ابزار تشویقی در قالب ماده 217 قانون مالیاتهای مستقیم سال گذشته با همکاری مجلس و دولت برای همکاران مالیاتی قراره داده شد.
* جواب مردم و اقشار ضعیف را چطور بدهیم
معاون سازمان برنامه و بودجه کشور تاکید کرد: به نظر میرسد دولت همه ابزارهای لازم برای اینکه سازمان مالیاتی و کارکنان خدومش انگیزه کافی داشته باشند فراهم کرده است. 6 درصد از مالیات وصولی باید به کارکنان مالیاتی داده شود، امسال پولی که به سازمان مالیاتی میخواهیم بدهیم 4500 میلیارد تومان است، وقتی میگویید 6 درصد از درآمدهای مالیاتی یعنی 11 هزار میلیارد تومان از 175 هزار میلیارد تومان به این سازمان بدهیم بنابراین بقیه کارمندان دولت چه میشوند و کشور را چطور اداره کنیم.
2 برابر متوسط کارمندان، همکاران مالیاتی حقوق میگیرند
پورمحمدی بیان داشت: حداقل حقوق یک میلیون و 500 هزار تومان است و متوسط نزدیک 4 میلیون تومان است. الان دو برابر متوسط همکاران (سازمان مالیاتی) حقوق میگیرند، جهش 11 هزار میلیارد تومانی را چگونه به مردم جواب بدهیم، چگونه به کارمندان دولت و قشر ضعیف جواب بدهیم، در بقیه موارد تعرضی ندارم. پیشنهاد اختصاص 6 درصد از درآمد مالیاتی به سازمان مالیاتی در لایحه دولت نبود. تصویب این موضوع نیاز به رأی دو سوم مجلس دارد چرا که خلاف قوانین بالادستی و قانون الحاق است. ( فارس )
پایان پیام/
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ دومین نشست علمی – تخصصی با عنوان " ایدئولوژی و برنامه درسی " با برنامه ریزی و همت پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش و با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی ایران و انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران برگزار گردید .
اعضای میزگرد دکتر مقصود فراستخواه عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی ؛ دکتر اسدالله مرادی عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان ؛ دکتر نادر سلسبیلی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ؛ دکتر رضا ملایی رئیس حوزه یادگیری معارف و قرآن سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی و دکتر محمد حسنی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش بودند .
مدیریت این نشست را دکتر سیدمحمد حسین حسینی پژوهشگر مطالعات آموزش و پرورش بر عهده داشت .
این نشست در مجموع بیش از 3 ساعت به طول انجامید و در پایان پرسش و پاسخ بین حاضران و سخنرانان برگزار گردید .
« صدای معلم » در این بخش ، سخنان دکتر مقصود فراستخواه را منتشر می کند .
"مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند و 19 سال در آنجا ، هر روز یک قرص نانِ مجانی خوردم ." (ویکتور هوگو)
مقدمه
زندگی گاه خیلی بی رحم است. البته بیشتر افرادی که زندگی کردن را معنا می بخشند چنین هستند ، چون ما هستیم که آن را به جریان می اندازیم . اهمیت تربیت در یک محیط امن و متعادل ، برای همین از اهمیت زیادی برخوردار است. داشتن پدر و مادری که خود از سلامت عقلی برخوردارند و یا قابلیت و آمادگی لازم برای ازدواج و تولد فرزند و یا فرزندان را دارند. ما باید این اصل را بدون هر نوع قضاوتی ، بپذیریم که در برابر تولد نوزاد و رشد و نمو او و نوع و ترکیب داده های مان به او ، مسئولیتی سنگین اجتماعی برعهده داریم و این فقط یک انتخاب شخصی و خصوصی نیست ، ما در قِبال جامعه مسئولیم و برعکس .
تصور نمی کنم کسی اثر جاودانه ویکتور هوگو را با نام بینوایان نشناسد. ژان والژان قهرمان اصلی و نقش مثبت داستان ، نمی تواند گرسنگی کودک گرسنهٔ خواهرش را تحمل کند لذا ناچار به دزدی یک قرص نان می گردد. و در گرداب روزگار ، اسیر شخصیتی کینه توز و متنفر از زندگی ( بازرس ژاور ) می شود.
رمان بینوایان اثر ویکتور هوگو ، از بزرگ ترین و معروف ترین رمان های تاریخ بشر است که در آن به خوبی بیعدالتیهای اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه در قرن نوزدهم تشریح شده است ، همان عوامل و محرکهای اجتماعی که منجر به سقوط ناپلئون سوم و انقلاب فرانسه شد.
شخصیت منفی رمان
این شخصیت همان بازرس ژاور است ، برای آشنایی از دلیل رفتار بی رحمانه بازرس ژاور ، مختصری ریشه زندگی او را بشناسیم :
ژاور در حوالی سال ۱۷۸۰ در یک زندان متولد شد. مادر او زنی فالگیر و پدرش محکوم به اعمال شاقه بود. وقتی بزرگ شد ، متوجه شد که نمی تواند وارد اجتماع شود. او مشاهده کرد که اجتماع ، دو طبقه از مردم را از خود می راند: یکی مجرمان و دیگری محافظان اجتماع .
او به خاطر کینهٔ شدیدی که نسبت به طبقهٔ خود داشت ، تصمیم گرفت محافظ اجتماع شود و پلیس شد. در ایام جوانی ، در زندان تولون به عنوان نگهبان خدمت کرد و در آن جا با ژان والژان که محکوم به اعمال شاقه بود آشنا شد. ژاور نام شخصیت منفی داستان بینوایان اثر ویکتور هوگو است. او یک بازرس پلیس است که در طول داستان ، برای دستگیری ژان والژان تلاش میکند. او در انتهای رمان ، خود را به رودخانهٔ سِن ، پرت کرده ، خودکشی میکند. خودکشی هم یک آسیب اجتماعی است که تصور فردی بودن رفتار ، کاملا اشتباه است. دلیل این خودکشی می تواند باور بی گناهی ژان والژان و خصال نیکوی او در کمک به محرومان پس از شهردار شدن باشد.
هر چند روایت بدنامی زندان وقتی که سکه یک پسر به طور تصادفی زیر پای او ، بازرس ژاور را به تعقیب دوباره ژان والژان وا می دارد. این شاید فقط یک رمان است اما ویکتور هوگو ، چنان به زیبایی ، زندگی واقعی دردمندان و بینوایان و گرسنگان را درهم آمیخته است که خواننده با آن احساس بیگانگی نمی کند ، مخصوصا در جامعه ای که فقر ، چهره حقیقی آن است. این رمان در کشور ما تا چاپ بیست و ششم در سال 1397 ، رسیده است.
عدم قبول زندانیان در جامعه
بدنامی زندان چون کمتر کسی به اشخاصی که به هر دلیلی پایشان به زندان رسیده اعتماد می کنند و آنها را به کار می گیرند. شاید چون تضمینی برای تغییر رفتار آنها وجود ندارد و یا مسیر انقلاب روحی آنان را نمی شناسیم . اما همه آنان به عمد و با نقشه شیطانی زندانی نشده اند ، بسیاری یا قربانی نقشه های شوم دیگران بوده اند و یا همانند ژان والژان قربانی فقر و گرسنگی . قضاوت در خصوص چنین مسأله اخلاقی ، سخت است. یعنی به دلیل گرسنگی باید ناچارا دزدی کرد؟
این دزدی ، ترسیم یک نوع انتقام از بی تفاوتی انسانهایی است که هرگز گرسنه نبوده اند و قادر به درک آن نیستند. رهگذرانی که از کنار آنان بی اعتنا می گذرند و برای سهیم و شریک شدن داشته هایشان با گرسنگان ، نمی اندیشند. ویکتور هوگو از زبان خود و به جای ژان والژان این جمله را بیان می دارد :
"مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند و 19 سال در آنجا ، هر روز یک قرص نان مجانی خوردم ." در واقع نوعی کنایه و دهن کجی به همان جامعه ای است که فقط برای دزدی یک قرص نان ، او را به زندان انداخته است. همان دست های نامرئی انتقام او از جامعه بی اعتناست.
آسیب های اجتماعی و جامعه
تلفیق نقش او با بازرس ژاوری که بِستر مناسبی برای تربیت و بزرگ شدن در کانونی به نام خانواده را نداشته ، فریادی است که هوگو سعی دارد تا خوانندگانِ رمان را متوجه سازد که فقر یک موضوع فردی نیست ، فقرِ قلیل و یا کثیری از افراد یک جامعه ، به همه افراد آن جامعه مربوط است. یا تربیت بد تعدادی از والدین ، فقط در محیط خانه و خانواده به خود آنان مربوط نمی شود ، بلکه واقعیتی است تلخ و مهارناپذیر که می تواند به کل جامعه آسیب های جبران ناپذیری وارد سازد. یا همان طور که ما به سلامت ظاهری و جسمی نیازمندیم باید به سلامت روان نیز توجه داشته باشیم تا گزندی به جامعه و افراد آن وارد نیاید. امر تعلیم و تربیت در هر دو نهاد اجتماعی یعنی خانواده و مدرسه ، می بایست با توجه به واقعیت های زندگی و در جهت محافظت و مراقبت از افراد انجام بگیرد. بی توجهی و غفلت ما از این جریان بسیار مهم و با ارزش ، می تواند شخصیت های منفی زیادی به جامعه ارمغان بخشد. پدیده ای سرایت پذیر و تکثرآمیز که کنترل آن سخت و پرهزینه است.
مناسب ترین گزینه کدام است؟
هزینه کدام یک کمتر و سرمایه گذاری در کدام بخش مقرون به صرفه تر است ؟
هزینه کردن برای آموزش والدین جهت تربیت شایسته فرزندان و سرمایه گذاری در تثبیت عدالت آموزشی و ایجاد فرصت های شغلی برای همه افراد جامعه و هزینه برای آموزش عمومی و جلوگیری از ترک تحصیل و....؟
یا هزینه کردن در زندان برای افراد خاطی که قربانی بی عدالتی در جامعه اند و یا تربیت و آموزش لازم و مناسب نداشته اند و یا بیماران روانی که از بِستر مناسب برای بزرگ شدن محروم بوده اند ؟
تحول معنوی ژان والژان فقر یک موضوع فردی نیست ، فقرِ قلیل و یا کثیری از افراد یک جامعه ، به همه افراد آن جامعه مربوط است. یا تربیت بد تعدادی از والدین ، فقط در محیط خانه و خانواده به خود آنان مربوط نمی شود ، بلکه واقعیتی است تلخ و مهارناپذیر که می تواند به کل جامعه آسیب های جبران ناپذیری وارد سازد.
ژان والژان مرد میانسال خسته است با نیم تنهٔ کهنه و شلواری وصله دار که پس از گذراندن نوزده سال زندان با اعمال شاقه و تمام شدن ایام محکومیت جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمیدهد حتی در لحظهای حاضر میشود به زندان باز گردد ، ولی راهش نمیدهند. در اوج درماندگی و سیه روزی به خانهٔ اسقفی پناه میبرد. اسقف با خوشرویی و مهربانی از او پذیرایی میکند ولی این مهمان ناخوانده نیمه شب ظروف نقرهٔ اسقف را به سرقت میبرد. در نتیجه مهربانی و عاطفه برایش امر فراموش شده است. لحظه خروج از کلیسا ، دو پلیس به کیسه در دست والژان مشکوک می شوند و او را مؤاخذه می کنند و وقتی می خواهند او را دستگیر کنند ، کشیش می گوید : من خودم آنها را به او دادم و حتی بیشتر هم می دهد. والژان با این رفتار کشیش و در مقایسه با برخورد قانون هنگام دزدیدن فقط یک قرص نان ، مسیر زندگی اش کاملا عوض می شود.
سر انجام نیک منشی یک مرد روحانی ، درهای نیک بینی و خیر اندیشی را به روی او باز میکند . روح ژان والژان با عمل یک اُسقف یا پدر روحانی منقلب می شود و در اینجا تمام مسیر زندگی او تا مقام شهرداری تغییر می یابد.
در واقع یک برخورد سخاوت آمیز ، توانست ذات بی گناه والژان را به خود آورد و سیرت پاک او را یادآور شود. شاید در این قسمت رمان ، هوگو قصد دارد بیان کند که اگر آن نانوا ، فریادزنان والژان را دزد خطاب نمی کرد و دنبالش نمی دوید و یا در همان محل فردی حاضر می شد تا پول آن تکه نان را به نانوا بدهد و یا پلیس دعوت به گذشت می کرد ، این همه مصیبت هم پیش نمی آمد.
رسالت تعلیم و تربیت کودکان
تعیین کردن مسیر تربیت و آموزش یک کودک ، امری بسیار سخت است. قلب و مغز او آماده پذیرش هر نقشی است که قصد داریم به او بدهیم . هر واقعیت زندگی با رعایت تعادل ، می بایست فقط بخشی از اهداف آموزشی و تربیتی ما باشد. ما هدایت گر و راهنمای کودک هستیم نه صاحب و ارباب او . حق تلقین یا شست و شوی مغزی او را با اعتقادات و باورهای سلیقه ای خود نداریم . برای حلیم انداختن تعلیم و تربیت کودک ، می بایست به او فرصت انتخاب درست را بدهیم . او بندبازی است که افراط و تفریط ما می تواند هم باعث سقوط او شود و یا هم از او بندبازی ماهر و قهار بسازد. همین جاست که آموزش مهارت زندگی اهمیت می یابد . ما باید دانش مهارت زندگی را داشته باشیم تا به او منتقل سازیم تا او به انتخاب درست در سر سه راهه ها و چهار راهه های زندگی قادر باشد. و شاید تحت تأثیر رمان بینوایان ویکتور هوگو و بعدها انقلاب فرانسه است که آموزش و پرورش و قانون اساسی کشور فرانسه ، الگویی مناسب برای دیگر کشورها می گردد.
در واقع این رمان با بررسی ماهیت قانون و بخشش ، تاریخ فرانسه ، معماری و طراحی شهریِ پاریس ، سیاستها ، فلسفه اخلاق ، ضد اخلاقیات ، قضاوتها ، مذهب ، نوع و ماهیت عشق را شرح میدهد. ترسیم واقعیت های یک جامعه در کالبد یک رمان که تیپ های شخصیتی متفاوت و متضادی دارد.یک اثر جاودانی وصف حال تمامی دوران ها و تعداد قابل توجهی از کشورها .
1) ویکی پدیا . دانشنامه آزاد . بینوایان . آخرین به روز رسانی در ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۰ .
2) به دخت ، پایگاه تخصصی زنان و دختران . بینوایان ، تصویر راستین فرانسه قرن نوزدهم . 30 خرداد 1394.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان زنجان برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه رسانه/
در خبرها آمده است که مریم جمشیدی، مدیرعامل خبرگزاری پانا از یکی از کانال های تلگرامی فرهنگیان به دادگاه شکایت کرده است .
شکایت علیه معلمان منتقد و رسانه های مستقل معلمی از زمان به وزارت رسیدن « سیدمحمد بطحایی » آغاز گردید .
تعدادی از معلمان در نقاط مختلف کشور به دادگاه فراخوانده شده و برای برخی از فعالان صنفی معلمان نیز در هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش پرونده تشکیل گردید .
علیه رسانه « صدای معلم » نیز شکایت هایی اقامه گردید .
« صدای معلم » ضمن انعکاس اخبار این رویدادها و مورد خطاب قرار دادن وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان به جد از آنان درخواست کرد که ضمن احترام به " امنیت فرهنگی " از سوق دادن محیط تعلیم و تربیت به سوی " فرهنگ امنیتی " جدا خودداری کنند .
این وضعیت تقریبا تا پایان دوران وزارت بطحایی و استعفای وی استمرار یافت .
آخرین مورد شکایت وزارت آموزش و پرورش علیه مدیر کانال تلگرامی " اخبار فرهنگیان " بود که با دستور مستقیم « جواد حسینی » سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش شکایت پس گرفته شد . ( این جا )
این رسانه مستقل معلمی در گزارشی با عنوان " پیشنهاد صدای معلم به " سیدجواد حسینی " ؛ سرپرست وزارت آموزش و پرورش مدیران زیرمجموعه خود را موظف کند که حق شکایت از هیچ رسانه ای را ندارند ! " نوشت : ( این جا )
" یکی از نقدهای مهم به وزارت " سیدمحمد بطحایی " پر رنگ شدن فرهنگ امنیتی در آموزش و پرورش ، شکایت از منتقدان توسط مدیران وزارت آموزش و پرورش و تشکیل پرونده برای آنان بود .
« صدای معلم » در زمان وزارت بطحایی با انتشار گزارش های متعدد از این وضعیت انتقاد کرد اما واکنش وزیر سابق آموزش و پرورش فقط " سکوت " بود .
این رسانه در گزارشی نوشت : ( این جا )
" قرار بود " فرهنگ امنیتی " به جای مانده از دولت های نهم و دهم جای خودش را به " امنیت فرهنگی " بدهد .
فانی و دانش آشتیانی تا حد قابل قبولی در این زمینه کارنامه موفقی داشتند اما شکایت علیه معلمان منتقد و رسانه در آذربایجان شرقی ، خوزستان ، قم ، البرز و... در وزارت سیدمحمد بطحایی ، پرسش های فراوانی را ایجاد کرده است و به تدریج دارد به یک " فرهنگ سازمانی " در نظام تعلیم و تربیت تبدیل می شود . بدون تردید اقدام قابل تامل و تقدیر جواد حسینی در این مورد و برگرداندن آرامش به فضای تعلیم و تربیت در اذهان معلمان باقی خواهد ماند .
اخیرا هم علیه رسانه « صدای معلم » شکایت شده است.
اخیرا برخی از فعالان صنفی معلمان به هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش احضار شده اند ؛ چیزی که در وزارت فانی و دانش آشتیانی سابقه نداشته است .
بطحایی چه می کند ؟
چرا وزیر آموزش و پرورش در مورد این وقایع تلخ و قابل تامل سکوت کرده است ؟
چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و حداقل اعضای فراکسیون امید آن در برابر این مسائل حرفی نمی زنند ؟
تشکل هایی که نام " معلم " و " فرهنگیان " را با خود یدک می کشند قرار است در آینده چگونه از عملکرد خویش در برابر افکار عمومی دفاع کنند ؟
آیا برپایی چند نشست با بطحایی که برون داد و یا دستاورد خاصی برای جامعه معلمان نداشته است می تواند فلسفه وجودی آن ها را به اثبات برساند ؟
برگزاری نشست مخفیانه با " سعید جلیلی " بر اساس کدامین اصول و مانیفست مدنی و صنفی صورت گرفته است ؟
آیا قرار است آقای جلیلی مشکل آزادی بیان را در جامعه آموزش و پرورش حل کند ؟
« منشور حقوق شهروندی » مصوب توسط دولت تدبیر و امید تاکنون چه کاربرد و فایده ای در آموزش و پرورش و برای معلمان داشته است ؟
معاون رئیس جمهور و رییس سازمان اداری و استخدامی کشور می گوید: ( این جا )
" برخی کارگزاران، مدیران و کارکنان دولت به مفهوم حقوق شهروندی آشنا و مسلط نیستند .
آموزش حقوق شهروندی در نظام اداری به کارکنان بر اساس برنامه ای که از سوی سازمان اداری و استخدامی کشور ابلاغ شده است باید در دستور کار مدیران باشد. کار رسانه مچ گیری ، ضایع کردن و نیز بازی کردن روی " بند " برخی مدیران فرصت طلب ستادی برای حصول برخی اهداف شخصی و جناحی نمی تواند باشد .
مردم باید مطالبه گری کنند و مدیران ملزم به پاسخ گویی هستند ... "
اما هنوز بسیاری از مدیران آموزش و پرورش پاسخ گو نبوده و یا خود را موظف به پاسخ گویی نمی دانند .
کسی هم آن ها را به این علت بازخواست نمی کند .
تاکنون سیدمحمد بطحایی نشست های مختلفی را با عنوان گفت و گو و ترویج فرهنگ گفت و گو و نقادی با دانش آموزان و اولیاء دانش آموزان برگزار کرده است .
اگر گفت و گو خوب است و راه گشا ؛ پس چرا زیرمجموعه مدیریتی ایشان وقعی به سخنان وزیر نمی گذارند و اولین و آخرین راه و مسیر را " شکایت " در مجامع قضایی دانسته و ادامه می دهند ؟
آیا قرار است در محافل و مجامع یک چیزی گفته شود اما در عمل چیز دیگری را شاهد باشیم ؟
مجموعه ای که نمی تواند در داخل خودش گفت و گو و نقد داشته باشد و همدیگر را تحمل نمی کنند ؛ قرار است چه چیزی را به دانش آموزان و جامعه آموزش دهند ؟
« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش می خواهد که با این مسائل واقع بینانه و صادقانه برخورد کرده و زمینه باروری و رشد حرفه ای معلمان را با نقادی و گفت و گو فراهم کند .
اگر بطحایی واقعا آن گونه که در نشست با مشاوران زنان در ادارات کل سراسر کشور در باشگاه فرهنگیان بیان کرد ( این جا ) "نوکر مدرسه " است و باور دارد که همه چیز روال طبیعی خود را طی کند باید در عمل آن را نشان دهد .
مجموعه ای که بخواهد دهان منتقدان را ببندد و یا جو ارعاب و تهدید را نهادینه کند پایدار و پویا نخواهد بود و فرجام خوبی نخواهد داشت . "
این رسانه در گزارش دیگری با تقدیر و تشکر از حرکت " پیروز حناچی " شهردار تهران نوشت : ( این جا )
" در حالی که شکایت علیه معلمان و رسانه های مستقل در وزارت سیدمحمد بطحایی متاسفانه به یک رویه تبدیل شده و تاکنون با سکوت و انفعال وزیر آموزش و پرورش همراه بوده است ؛ پیروز حناچی به تمامی مجموعه ها و عوامل خود صریحا گفته است که حق شکایت از هیچ رسانه ای را ندارند .
سرپرست مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهران تصریح کرده است: رویکرد مدیریت شهری این است که حتی در صورت انتشار اخبار خلاف واقع و کذب به جای طرح شکایت، با برگزاری جلسه با مسئولان و خبرنگاران رسانه منتشرکننده خبر، در راستای اقناع رسانه و تنویر افکار عمومی گام بردارد.
حال که سرپرست وزارت آموزش و پرورش قرار است طرحی نو در اندازد و از استقلال این نهاد و شان معلمان دفاع کند پیشنهاد می کنیم تا آقای حسینی در چارچوب " منشور حقوق شهروندی " برای اعتماد سازی در دستورالعملی از همه مدیران در سراسر کشور بخواهد که حق شکایت از هیچ رسانه ای در حوزه آموزش را ندارند .
همچنین می توان در مورد پرونده معلمانی که در زمان وزارت بطحایی و در هیات های تخلفات اداری تشکیل شده اند تجدید نظر کرد .
« صدای معلم » به سرپرست وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد می کند در مورد ادامه کار مدیرانی که در زمان تصدی مدیریت خویش علیه رسانه ها و معلمان منتقد شکایت کرده اند بازنگری داشته باشد . "
بدون تردید اقدام قابل تامل و تقدیر جواد حسینی در این مورد و برگرداندن آرامش به فضای تعلیم و تربیت در اذهان معلمان باقی خواهد ماند .
با این حال باید به این نکته مهم و اهبردی توجه داشت که " رسانه " کارکرد مشخصی دارد .
هدف از تاسیس رسانه ارتقای آگاهی عمومی و انعکاس صدای معلمانی است که در گستره آموزش و پرورش اصلا دیده نمی شوند و مهم تر از آن باید تاسیس و تثبیت " فرهنگ گفت و گو " و " تفکر انتقادی " در حوزه آموزش باشد .
کار رسانه مچ گیری ، ضایع کردن و نیز بازی کردن روی " بند " برخی مدیران فرصت طلب ستادی برای حصول برخی اهداف شخصی و جناحی نمی تواند باشد .
اصول رسانه باید شفاف بوده و به همان میزان که مدیران و مقامات را مورد خطاب و پرسش قرار می دهند نباید دچار خودشیفتگی ، مظلوم نمایی و قلب واقعیات شوند .
رسانه بر اساس کارکرد علمی خود باید محیطی برای تضارب آرا و گفت و گو فراهم کند .
اما انتظار می رود که مدیران آموزش و پرورش در هر سطح و مرتبه ای برخورد حر فه ای با رسانه ها از هر سلیقه و جریانی داشته و پاسخ گو باشند .
پایان گزارش/
گروه اخبار/
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان کرمان نوشت :
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان کرمان، امید سلاجقه صبح شنبه ۵ بهمن ماه ۹۸ در گردهمایی دو روزه مدیر آموزش و پرورش شهرستان ها و مناطق استان کرمان در شهرستان جیرفت با اشاره به اینکه مدیران آموزش و پرورش باید به رسانهها احترام بگذارند و برخورد حرفهای با آنها داشته باشند، افزود: آموزش و پرورش به دلیل وجود افراد مختلف با ایده ها و تفکرات متفاوت مشکل تر از سایر دستگاه هاست، چون پاسخگویی به نیازهای آنان و راضی نگه داشتن این قشر کاری بس دشوار و مشکل است، لذا فراهم کردن زمینه مشارکت همه جانبه فرهنگیان در مدیریت آموزش و پرورش به منظور افزایش کارآیی نظام تعلیم و تربیت امری انکار ناپذیر است که جز به مدد اطلاع رسانی و همت و پشتیبانی مسئولان و کارگزاران روابط عمومی این دستگاه امکان پذیر نخواهد بود.
وی با اشاره به اینکه محور اصلی ارتباط با جامعه و مخاطبان باید روابط عمومی باشد، اظهارداشت: اگر سازمانی بدون توجه به این ستون اصلی در سازمان، بخواهد عمل کند در آینده به مشکل بر می خورد و مقبولیت و مشروعیت خود را از دست خواهد داد.
سلاجقه با بیان اینکه ایجاد تعادل و توازن بین مولفه های داخل و خارج یک مجموعه از وظایف روابط عمومی ها و سخنگوی دستگاه ها است، بیان داشت: دستگاه عظیم آموزش و پرورش برای اطلاع رسانی موثر و مفید باید به صورت مستقل و باز عمل کرده و امکان تبادل اطلاعات و جریان چند سویه اطلاعات در مجموعه و محیط بیرون از آن را فراهم کند.
رئیس اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان کرمان با بیان اینکه شبکه های اجتماعی برای روابط عمومی ها فرصت های بی نظیری را به وجود آورده اند، گفت: مدیریت فضای مجازی و اجتماعات مجازی از رویکردهای جدیدی است که در روابط عمومی ها به شدت پر رنگ شده است و یکی از وظایف روابط عمومی ها در کنار سایر وظایف شان شبکه سازی و مدیریت آنهاست.
امید سلاجقه تنویر افکار عمومی برای همراهی و همگرایی با تغییرات و اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مشارکت در آن را از مهم ترین وظایف روابط عمومی دستگاه بزرگ تعلیم و تربیت برشمرد و افزود: استفاده از ظرفیت دیگر دستگاه ها برای امر اطلاع رسانی در آموزش و پرورش لازم و ضروری است.
وی خاطرنشان کرد: شایستگی هر نظام آموزشی بستگی به میزان شایستگی دست اندرکاران آن نظام آموزشی دارد که چگونه می توانند از چالش ها و موانع موجود فرصت های بی نظیری برای توسعه و پیشرفت آموزش و پرورش به وجود آورند.
پایان پیام/
خراسان رضوی