اﻣﺮوزه ﺗﻌﺮﻳﻒ « زﻧﺪگی ﺳﺎﻟﻢ » ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان ﺑﻬﺪاﺷﺖ روانی ﻣﻮافقند ﻛﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ «ﺑﻴﻤﺎری روانی» ﺑﺴﻴﺎر عملیﺗﺮ از ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺳﻼمتی اﺳﺖ. ﭼﺮا اﻳﻦﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ؟ زﻳﺮا دﻧﻴﺎی اﻣﺮوز دﻧﻴﺎی ﺗﻨﻮع و ﺗﻜﺜﺮ اﺳﺖ.
تکثرﮔﺮایی (ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ):
«ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﻳﺎ «ﺗﻜﺜﺮ ﺣﻘﻴﻘﺖ» ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺣﺎﻛﻢﺷﺪن ﻧﻈﺮﻳﻪ یک ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮداز ﻏﺮبی ﻳﺎ ﺷﺮقی ﻧﻴﺴﺖ! «ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻮﻃﺌﻪ دﺳﺖﻫﺎی ﭘﺸﺖﭘﺮده ﺟﻬﺎنی ﻧﻴﺴﺖ! «ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﻣﺤﺼﻮل طبیعی ﺗﺎرﻳﺦ اﺳﺖ. ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ روزاﻓﺰون ارﺗﺒﺎﻃﺎت، اﻣﻜﺎن ﻋﻘﺐنشینی ﺗﺎریخی را از ﻣﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪاﺳﺖ؛ ﺑﺎدی اﺳﺖ ﻛﻪ وزﻳﺪه اﺳﺖ؛ میﺗﻮاﻧﻴﻢ در ﻣﻘﺎﺑﻞ آن آﺳﻴﺎب ﺑﺎدی ﺑﻨﺎ ﻛﻨﻴﻢ و میﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺑﺮای ﺳﺪ ﺳﺎﺧﺘﻦ در ﺑﺮاﺑﺮ آن وﻗﺖ و اﻣﻜﺎﻧﺎتمان را ﻫﺪردﻫﻴﻢ. ﺑﺮای آﺳﻴﺎبﺳﺎﺧﺘﻦ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻳﻦ ﺑﺎد ﺧﻮشﻳﻤﻦ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺳﻪ اﺑﺰار دارﻳﻢ:
«ﺗﻌﺎﻣﻞ، ﺗﺄﻣﻞ و ﺗﺤﻤﻞ».
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﻣﻮزﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﮔﻔﺖوﮔﻮ و ﺗﻌﺎﻣﻞ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﺑﻪ ﺣﺮفﻫﺎ و اندﻳﺸﻪﻫﺎی دﻳﮕﺮان، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺮاﻳﻤﺎن ﻧﺎآﺷﻨﺎ وناﻣﺄﻧﻮس ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺄﻣﻞﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺤﻤﻞ اﻓﺮاد ﻣﺘﻔﺎوت و دﮔﺮاﻧﺪﻳﺶ را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ.
نزدیک به ۲۰سال پیش، زمانی که پروژه «گفت و گوی تمدنها» در ایران راهاندازی شده بود و سازمانها و ستادها و بودجههایی نیز برای این پروژه اختصاص یافته بودند، من در چند سخنرانی این مساله را مطرح کردم که ورود به گفت و گوی تمدنها مقدماتی دارد که ما هنوز آن مقدمات را طی نکردهایم؛ چگونه ممکن است ما با یک استاد ژاپنی «ذنبودیسم» یا یک مربی نپالی «ویپاسانا» به گفت و گو بنشینیم در حالی که هنوز در رسالههای عملیه فقهی (کتابهای توضیحالمسائل) ما «کافر» در کنار «بول» و «غائط» در فهرست نجاسات قرار دارد!!
در آن زمان میگفتم پیش از آن که ما به جهانیان اعلام کنیم که برای گفت و گو با شما آمادهایم باید به یک « گفت و گوی درونی» بپردازیم و تکلیف خودمان را با مباحثی چون «دین اقلی و دین اکثری»، «ذاتی و عرضی در دین» و «دین اخلاق محور و دین مناسک محور» روشن کنیم. من در مقالهای با عنوان دین و اخلاق به این موضوع پرداخته بودم که گفت و گوی تمدنها تنها در یک «گفتمان برون دینی» مقدور است زیرا اگر قرار باشد هر یک از گفت و گو کنندگان در «موضع ایمان» قرار داشته باشد، هر نقد و پرسشی میتواند «وضعیت امن» این مومن را ناامن کند و نتیجه ناامنی هم بهطور طبیعی ترس و خشم است، بنابراین تعجبی ندارد که فرد مومن در برابر فرد پرسشگر دچار واکنش «گریز – ستیز» شود.
دیگر این که گفت و گوی حقیقی زمانی به وقوع میپیوندد که شما در «جایگاه دانندگی» نباشید بلکه پژوهشگر و جست و جوگر و طالب دانایی باشید. هنگامی که دو طرف گفت و گو خود را در موضع «حق» میدانند و در مقام وعظ و پند و درس قراردارند ما به جای «دیالوگ» دو «مونولوگ موازی» را داریم که تا بی نهایت پیش میروند و هرگز به هم نمیرسند. تنها کسانی میتوانند در تعامل با دیگران تأمل و تحمل داشته باشند که خود را مالک و واصل به حقیقت ندانند. پیشنهاد میکنم کتاب «ﮔﻔﺖوﺷﻨﻮد ﺑﺎ آﻗﺎی ﻧﻬﺮو» را بخوانید.
اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﻣﺘﻦ ﭼﻬﺎر ﺟﻠﺴﻪ ﮔﻔﺖوﮔﻮی دﻛﺘﺮ «ﺗﻴﺒﻮر ﻣِﻨﺪِه»، اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪ اروﭘﺎیی ﺑﺎ «ﺟﻮاﻫﺮ ﻟﻌﻞ ﻧﻬﺮو»، ﺑﺰرگﻣﺮد اﻧﺪﻳﺸﻪ و ﻣﺒﺎرزهی ﺳﺮزﻣﻴﻦ «هند» اﺳﺖ. اﻳﻦ ﮔﻔﺖوﮔﻮﻫﺎ در ﺳﺎلﻫﺎی ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪاﺳﺖ؛ زﻣﺎنی ﻛﻪ «ﻧﻬﺮو» ﻧﺰدیک ﺑﻪ ۱۰ ﺳﺎل اﺳﺖ رﻫﺒﺮی ﻫﻨﺪ را در ﻛﻨﺎر «ﻣﻬﺎﺗﻤﺎ ﮔﺎﻧﺪی» در دﺳﺖ دارد. اﻳﻦ ﻛﺘﺎب در ﺳﺎل ۱۳۳۷ ﺑﺎ ﺗﺮﺟﻤﻪی «ﻣﺤﻤﻮد تفضلی» در «اﻳﺮان» ﭼﺎپ ﺷﺪهاﺳﺖ.
زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ «ﺗﻴﺒﻮر ﻣﻨﺪه» ﺑﺎ «ﺟﻮاﻫﺮ ﻟﻌﻞ ﻧﻬﺮو» ﻣﺼﺎﺣﺒﻪمیﻛﻨﺪ، «ﻧﻬﺮو» یک ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺟﻬﺎنی اﺳﺖ. او در یک ﺧﺎﻧﻮادهی فرهنگی در «ﻫﻨﺪ» ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ. در ۱۵ ﺳﺎلگی ﺑﺮای اداﻣﻪ ﺗﺤﺼﻴل ﺑﻪ «اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن» رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در ﺣﻴﻦ ﺗﺤﺼﻴﻼت ﻋﺎلی ﺑﺎ ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎی ﻣﺎﻧﺪﮔﺎری ﭼﻮن «ﺟرج ﺑﺮﻧﺎرد ﺷﺎو»، «ﺑﺮﺗﺮاﻧﺪ راﺳﻞ» و «ﻛﻴﻨﺰ» آﺷﻨﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ.
همچنین ﺑﺎ اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎی ﻫﻨﺪوﺋﻴﺰم، ﺗﺌﻮﺳﻮفی، اﺳﻼم و ﻣﺎرﻛﺴﻴﺴﻢ آﺷﻨﺎیی ﻛﺎﻣﻞ دارد. ﭼﻨﺪ دﻫﻪ در ﻛﻨﺎر «ﮔﺎﻧﺪی» ﻣﺒﺎرزات ﻣﺮدم «ﻫﻨﺪ» ﻋﻠﻴﻪ اﺳﺘﻌﻤﺎر ﺧﺎرجی را رﻫﺒﺮی ﻛﺮده اﺳﺖ؛ در اﺻﻼﺣﺎت اﺟﺘﻤﺎعی و فرهنگی در «ﻫﻨﺪ» نقشی بی ﺑﺪﻳﻞ داﺷﺘﻪ و ﺳﺎلﻫﺎ در زﻧﺪان ﺑﻮدهاﺳﺖ؛ ﻛﺘﺎبﻫﺎی عمیقی ﻫﻢﭼﻮن «ﻧﮕﺎهی ﺑﻪ ﺗﺎرﻳﺦ ﺟﻬﺎن» و «ﻛﺸﻒ ﻫﻨﺪ» را ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﻪ زﺑﺎنﻫﺎی زﻳﺎدی ﺗﺮﺟﻤﻪﺷﺪهاند؛ دﺧﺘﺮی ﭼﻮن «اﻳﻨﺪﻳﺮا ﮔﺎﻧﺪی» ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﺮدهاﺳﺖ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﺎ رای ﻣﻴﻠﻴﻮنﻫﺎ ﻫﻨﺪی ﺳﺎلﻫﺎ ﻫﺪاﻳﺖ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر ﭘﻴﭽﻴﺪه را ﺑﻪ ﻋﻬﺪه داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ «ﻧﻬﺮو» ﺑﻪ «ﻣﻨﺪه» ﭼﻨﻴﻦ میﮔﻮﻳﺪ:
«ﺑﺎ ﻣﻼﻗﺎت ﺷﻤﺎ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ درﺑﺎرهی اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎ ﻣﺨﺎلفتی ﻧﺪارم اﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻧﻪ یک ﻓﻴﻠﺴﻮف ﻫﺴﺘﻢ و ﻧﻪ درﺑﺎرهی ﻫﻴﭻ یک از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎتی ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪاﻳﺪ ﻛﺎرﺷﻨﺎس مطلعی هستم. ﺷﺎﻳﺪ بعضی ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎ ﺧﺎرج از ﺣﺪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪ بعضی ﻣﻄﺎﻟﺐ دﻳﮕﺮ ﻓﻘﻂ میﺗﻮان ﺑﻪﺻﻮرتی خیلی ﺳطحی یعنی ﺗﺎ آنﺟﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﻨﻮنی ﻣﺎ در «ﻫﻨﺪ» ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ، ﭘﺮداﺧﺖ. ﻣﻦ ﺑﺮای ﺑﻴﻤﺎریﻫﺎی ﺟﻬﺎن، ﻫﻴﭻ درﻣﺎن کلی ﻧﺪارم و اﺻﻮﻻًَ ﺧﻮد را ﺑﺮای ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺻﺎﻟﺢ نمیدانم».
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.