زبان فارسی در مدارس زیاد طرفدار ندارد، زبان انگلیسی هم همینطور ولی با این حال طرفداران زبان عربی در مدارس از این دو نیز کمتر است تا آنجا که بیمیلی به این درس را میشود از عضلات منقبض صورت دانشآموزان وقتی نام درس عربی میآید، فهمید.
عربی زبان آسانی نیست، یعنی از زبان فارسی پیچیدهتر است و قواعدی گیجکننده دارد. این ذات این زبان است اما سالهاست کتابهای درسی نیز مزید بر علت شده و این پیچیدگی ذاتی را پیچیدهتر کرده است.
دانشآموزانی که هنوز در سیستم قدیم آموزشی درس میخوانند یعنی هنوز دانشآموز دبیرستان محسوب میشوند، نه دانشآموز دوره متوسطه دوم، همچنان با کتابهای خشک و بیانعطاف عربی کلنجار میروند اما دانشآموزان پایههای هفتم و هشتم یعنی اول و دوم راهنمایی قدیم، دو سال است دو کتاب تازهتالیف میخوانند که یک سر و گردن از کتابهای قدیم بالاتر است.
از جلد کتاب که شروع کنیم، کتاب عربی پایه هفتم، نام چهار فصل سال را به عربی یاد میدهد و کتاب هشتم ترجمهشده این شعر حافظ را: از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه / دارم من از فراقش در دیده صد علامت
تاکید اصلی درسهای این دو کتاب نیز بر آموزش لغات است. به طوری که مولفان کتاب هشتم در مقدمه توضیح دادهاند، دانشآموزان تا پایان سال 200 واژه پرکاربرد عربی را خواهند آموخت و اگر این لغات را با 400 واژه آموختهشده در سال هفتم جمع کنند، در مجموع 600 لغت عربی را در حافظه دارند که برای خواندن و فهم قرآن، احادیث، روایات و حتی متون فارسی به کارشان میآید.
آنچه بهوضوح مشهود است، حضور کمرنگ قواعد در کتابهای جدید است؛ به طوری که حالا دانش آموزان پایه هفتم و هشتم مثل دانشآموزان پیش از خود مجبور نیستند دغدغه ذهب، ذهبا، ذهبوا را داشته باشند و بهسختی صیغههای فعل را صرف کنند.
اباذر عباچی مولف کتابهای عربی پایههای هفتم و هشتم تاکید میکند که آزاد کردن دانشآموزان از قید قواعد، تعمدی بوده تا آنها با لذت بیشتری عربی را بخوانند. او میگوید که کتابهای تازهتالیف، نوشته شده تا به دانشآموزان لغت آموزش دهد و بی آنکه از آنها بخواهد مدام فعل ذهب را صرف کنند، به آنان بیاموزد ذهب در هر 14 صیغهاش، معنی رفتن میدهد که این یعنی تاکید بر ترجمه.
او معتقد است که وقتی دانشآموزان واژهها را بشناسند و معنی آنها را درک کنند، کمکم زبان شان نیز برای حرف زدن باز میشود و به آموختن عربی علاقه پیدا میکنند که فرشته عالیخانی، معلم عربی اول متوسطه میگوید تا حدی این چنین شده است.
او توضیح میدهد که کمرنگشدن قواعد در کتابهای درسی و تاکیدش بر آموزش لغات و تمرین مکالمه، کلاسها را از خشکی و کسالت قدیم درآورده و اگر معلم ابتکار داشته باشد و از روشهای تدریس گروهی استفاده کند، آموزش عربی بر مبنای کتابهای جدید، جذابتر میشود.
با این حال، مجید زهرایی معلم عربی دوره متوسطه به ما توضیح میدهد که این تاکید زیاد بر لغات، آموختن را برای دانشآموزان سخت کرده چون اصل را بر محفوظات گذاشته که خوشایند بیشتر دانشآموزان نیست.
او در واقع اغلب دانشآموزان را هنوز دلزده از عربی و بیرغبت به یادگیری میبیند و میگوید که اگر در کتابها درسهایی گنجانده می شد که مبنایش روش مباحثه بود و دانشآموزان را به مشارکت وا میداشت یا مثلا در درسها مسابقههایی را طراحی میکرد که بچهها را هیجانزده میکرد و بر سر شوق میآورد، یادگیری، دل چسبتر و آسانتر میشد.
با این حال عباچی معتقد است که جداول کلمات متقاطعی که در کتاب هشتم گنجانده شده، هدفش آموزش لغات همراه با سرگرمی است که به این نیاز پاسخ میدهد؛ جداولی که به گفته او قرار است در کتاب عربی کلاس نهم نیز به صورت یک درس در میان طراحی شود و آموزش و سرگرمی را توامان دنبال کند.
حجم زیاد کتاب و سرنوشت مدارس دولتی
اما چالش درس عربی در ایران فقط به جذاب نبودن کتاب مربوط نیست، هرچند شمشاد کاظمی مدرس ضمن خدمت درس عربی، به جذابیت کتابهای تازهتالیف خدشه وارد میکند و میگوید: عیب این کتابها این است که به زبان بچهگانه نوشته نشده و جذابیتش به همین دلیل مخدوش است.
با این حال حتی کاظمی نیز این عامل را دلیل اصلی اکراه دانشآموزان نسبت به درس عربی نمیداند و تاکید میکند که یکی از دافعههای این کتابها حجم زیاد آنهاست که هم معلمان و هم دانشآموزان را به گلایهمندی کشانده است.
کاظمی میگوید که درسهای کتاب (بهخصوص کتاب هشتم) طولانی است و برخی از مباحث آن زیاد تکرار میشود که این تکرار موجب دلزدگی میشود و این دلزدگی اعتماد به نفس دانشآموزان (بهخصوص در مدارس دولتی) را برای یادگیری عربی پایین میآورد.
زهرایی نیز همین نظر را دارد و میگوید که در نظرسنجی از دانشآموزانش دریافته سهچهارم آنها کتاب تازهتالیف را سخت میدانند.
او البته به حجم زیاد کتابها هم انتقاد دارد و میگوید که تدریس تقریبا 20 صفحه از کتاب در هر ماه کار سنگینی است؛ بهویژه در مدارس دولتی که کلاسها شلوغ است و تمرکز و فرصت تکرار در آنها اندک.
فرشته عالیخانی، دیگر معلم عربی نیز به حجم زیاد کتابها انتقاد دارد و میگوید که 120 صفحه کتاب برای پایه هشتم و صد صفحه کتاب برای پایه هفتم که مملو از لغات است، فرصت تمرین و تکرار را کاهش میدهد؛ بهویژه در مدارس دولتی که تراکم دانشآموز بالاست.
اما تقریبا هیچ کدام از این انتقادات مورد پذیرش عباچی، مولف کتاب، نیست. او میگوید که انتقاد از حجم کتابها به این علت است که هنوز برخی از معلمان نمیخواهند دست از تدریس قواعد بردارند و بیشتر وقت کلاس را صرف این کار میکنند، در حالی که رویکرد آموزش و پرورش، ایجاد توانایی خواندن و ترجمه کردن متون عربی است.
عباچی البته میگوید که اگر به این نتیجه برسند که حجم کتاب زیاد است، آن را کم خواهند کرد ولی مشکل نه در حجم کتاب که در روش تدریس معلمان است.
این گفته او را عالیخانی نیز تایید میکند و میگوید که موفقیت در درس عربی بهشدت به روش تدریس معلمان وابسته است؛ به طوری که مثلا اگر معلم از روش تدریس گروهی استفاده کند و آموزش عربی در کلاس را به مسابقه تبدیل کند، شیرینی پیروزی و نمره مثبت گرفتن، موجب یادگیری در آنها میشود.
پس دوباره میرسیم به همان مشکل قدیمی که سنتی بودن خیل عظیمی از معلمان درس عربی است؛ معلمانی که در بین آنها افراد غیرمتخصص نیز یافت میشود و اغلب نیز قادر به مکالمه به زبان عربی نیستند. معلمی که بتواند به زبانی که تدریس میکند، حرف بزند بیشک جذابیت زیادی برای دانشآموزان دارد اما چون چنین نیروهایی کمتر در دسترسند و تعداد کسانی که روشهای خلاقانه تدریس را به کار میگیرند، کمتر از این است، عربی هنوز درسی دوستنداشتنی در مدارس است.
اصل 16 قانون اساسی معطل مانده
این باور که خواندن درس عربی در زندگی بیفایده است، در نسل ما و قبل از ما و بعد از ما یک باور مسری بوده و هست و با چند کتاب تازهتالیف هم این باور اصلاح نمیشود چون باید مجموعهای از عوامل دست به دست هم بدهند تا دانشآموزان به این نتیجه برسند که عربی، شیرین و مفید است.
زمانی که قانون اساسی ایران نوشته میشد، در اصل شانزدهم آن همین موضوع پیشبینی شده بود که نوشته شد: از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی، عربی است و ادبیات فارسی کاملا با آن آمیخته است، این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاسها و در همه رشتهها تدریس شود.
پس اگر مبنا قانون اساسی کشورمان هم باشد، درس عربی در مدارس باید از بیحالی کنونی خارج شود و به عنوان یک نیاز به آن نگاه شود؛ بهخصوص برای بهتر درک کردن متون فارسی کهن که در عهد رونق زبان عربی در ایران نوشته شده است.
این موضوع باید برای دانشآموزان تشریح شود تا بدانند که حداقل فایدهای که از آموختن زبان عربی میبرند این است که به فهم ادبیات فارسی، این زبان مادری دوستداشتنی، کمک میکند تا آنجا که اگر عربی بدانند، خواهند فهمید که حافظ در نخستین مصراع از دیوان اشعارش خطاب به ساقی گفته که جام را به سمت من بگردان و از آن به من بنوشان (الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها).
جام جم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بودجه بهعنوان یکی از مهمترین اسناد بالادستی، بیانگر منابع و مصارف دولت طی یکسال مشخص است. بررسی تغییرات بودجههای سالانه میتواند دید نسبتا خوبی از سیاستهای پیشروی دولت بهدست دهد. از این رو در سال گذشته، سرویس اقتصادی روزنامه «شرق» همزمان با ارایه اولین لایحه بودجه توسط «دولت تدبیر و امید»، به بررسی تفصیلی ارقام این سند با ارایه جزییات بودجه هر دستگاه پرداخت. هماکنون با ارایه لایحه سال1394 از سوی دولت- همانند سال قبل- این رویه پیگیری خواهد شد.
در بخش اول این گزارشها به بررسی بودجه پیشنهادی وزارتخانه آموزشوپرورش پرداخته شده است و در ادامه به سایر نهادها و وزارتخانهها (به ترتیب الفبایی) پرداخته میشود. امید است این بررسی به روشنترشدن ابعاد بودجهریزی در ایران و نقد و بررسی هرچهبیشتر این موضوع منجر شود. «وزارت آموزشوپرورش» از دستگاههایی است که طی سالیان گذشته همواره از کمبود بودجه در امان نبوده است. بر اساس اصل سیام قانوناساسی، دولت موظف است وسایل آموزشوپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بهصورت رایگان گسترش دهد. این تعهدات، بار قانونی و مسوولیت بسیاری را بر دوش این نهاد اثرگذار گذاشته است. این وزارتخانه با بیش از 12میلیوندانشآموز در سطح کشور، در ارتباط است که علاوه بر گستردگی و پراکندگی فعالیتهای آموزشی و پرورشی، تعهدات مالی بسیاری را برای دولت در پی دارد.
1- بر اساس ارقام لایحه بودجه ارایهشده به مجلس، بودجه پیشنهادی این وزارتخانه و نهادهای مرتبط با آن در سال آینده در مجموع بالغ بر 253هزارمیلیاردریال میشود که نسبت به بودجه مصوب 1393، رشد 23درصدی نشان میدهد. سهم این بخش از مصارف بودجه عمومی دولت در قانون بودجه سالجاری، معادل 9/7درصد بود که در لایحه بودجه پیشنهادی به 11/3درصد افزایش یافته است. به نظر میرسد این افزایش، بیانگر توجه جدی دولت به رفع مشکلات در این حوزه است.
2- همانند سالیان گذشته، بخش عمده بودجه این وزارتخانه مربوط به « ادارات کل آموزشوپرورش استانها » است که با 225هزارمیلیاردریال، 89درصد کل مصارف وزارتخانه آموزشوپرورش را به خود اختصاص داده و نسبت به قانون بودجه سالجاری 22درصد رشد دارد. همچنین رقم مربوط به «دبیرخانه شورای عالی آموزشوپرورش» از 33 به 37میلیاردریال رسیده است که نسبت به رقم مصوب1393، معادل 12درصد افزایش نشان میدهد.
3- بودجه مربوط به سرفصل«کیفیتبخشی به فعالیتهای آموزشی و پرورشی و توسعه عدالت آموزشی» با 20درصد افزایش از دوهزارو500میلیاردریال در قانون بودجه سالجاری به سههزارمیلیاردریال در لایحه افزایش یافته است. توجه به بحث توسعه عدالت آموزشی برای اولینبار در لایحه بودجه مورد توجه قرار گرفته است که امید میرود در عمل نیز توجه جدی به این رویکرد وجود داشته باشد.
4- «یارانه پرداختی دولت بابت دفترچه، تغذیه رایگان و امور رفاهی دانشآموزان مناطق محروم» از 400میلیاردریال در قانون بودجه سال1393 به 415میلیاردریال در لایحه پیشنهادی دولت رسیده است که چهاردرصد رشد نشان میدهد. سرفصل «کمک به ایابوذهاب دانشآموزان مناطق روستایی» بدون تغییر نسبت به رقم مصوب سالجاری در سطح 600میلیاردریال ثابت مانده است.
5- رقم پیشنهادی مربوط به بودجه «سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور» با 23درصد افزایش از پنجهزارو265میلیاردریال در قانون بودجه سالجاریبهششهزارو459میلیاردریال در لایحه پیشنهادی رسیده است که سهدرصد بودجه پیشنهادی این دستگاه را به خود اختصاص میدهد. این سازمان که در سال1354 تاسیس شده است، وظیفه ساخت، توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و پرورشی استاندارد، مقاوم و متناسب با اولویتها را برعهده دارد.
6- رقم مربوط به «یارانه مسکن فرهنگیان» تنها سرفصلی است که در بودجه این دستگاه با کاهش مواجه شده و از 392میلیاردریال در قانون بودجه سال1393 به 300میلیاردریال در لایحه پیشنهادی سال آینده رسیده است. همچنین سرفصل «کمک دولت جهت تامین بخشی از بهای تمامشده کتابهای درسی» در لایحه پیشنهادی سال آینده حذف شده است.
7- «دانشگاه شهید رجایی»، «دانشگاه فرهنگیان» و «دانشگاه فنی و حرفهای» ، سهدانشگاه زیر نظر وزارت آموزشوپرورش هستند که در مجموع هشتهزارو590میلیاردریال از بودجه این بخش را در لایحه پیشنهادی به خود اختصاص میدهند که بیش از سهدرصد کل بودجه این وزارتخانه است.
بخش عمده (62درصد) این رقم مربوط به دانشگاه فنی و حرفهای است. شایان ذکر است بودجه این دانشگاه نسبت به قانون بودجه سال1393 با افزایش 110درصدی مواجه شده است که بیانگر توجه جدی دولت به فعالیتهای فنی و حرفهای در سال آینده است.
همچنین بر اساس لایحه پیشنهادی، بودجه دانشگاه شهید رجایی 52درصد افزایش و بودجه دانشگاه فرهنگیان 83درصد رشد نسبت به رقم مصوب بودجه سالجاری نشان میدهد که با توجه به رشد بودجه پیشنهادی بیش از نرخ تورم، میتوان انتظار بهبود شرایط در این دو دانشگاه تحتنظر وزارتخانه را داشت. 8- بودجه پیشنهادی «سازمان آموزشوپرورش استثنایی» با رشد قابلتوجه159درصدی، از 155میلیاردریال در قانون بودجه سال1393 به 401میلیاردریال در لایحه پیشنهادی سال آینده رسیده است. وظیفه اصلی این سازمان طراحی سیستمهای آموزشی، پرورشی و توان بخشی بهنحوی است که ناتوانیهای ذهنی و جسمی دانشآموزان استثنایی جبران شود تا بتوانند پس از گذراندن مراحل تحصیلی خود، موقعیت اجتماعی و اقتصادی مناسب شرایط خویش را به دست آورند.
9- بودجه پیشنهادی «نهضت سوادآموزی» با ششدرصد افزایش، از دوهزارو480میلیاردریال به دوهزارو632میلیاردریال افزایش یافته است که این رقم یکدرصد از کل بودجه پیشنهادی این بخش را به خود اختصاص میدهد. این سازمان وظیفه سوادآموزی به کودکان بازمانده از تحصیل و بزرگسالان بیسواد یا کمسواد را برعهده دارد. شایان ذکر است در سال۱۳۹۰ با توجه به رشد نرخ باسوادی، پیشنهاد انحلال این سازمان مطرح شد ولی در نهایت این سازمان به یکی از معاونتهای سازمان آموزشوپرورش تبدیل و واحدهای استانی آن در وزارت آموزشوپرورش ادغام شد. 10- «شرکت سهامی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» نهادی فرهنگی و هنری است که در سال1344 تاسیس شد و پس از انقلاب اسلامی بهعنوان نهادی وابسته به وزارت آموزشوپرورش درآمد. رقم مصوب بودجه این نهاد در سال1393 بالغ بر 650میلیاردریال بود که با رشدی 13درصدی در لایحه پیشنهادی به 734میلیاردریال افزایش یافته است.
سعیده شفیعی-روزنامه شرق
با جمله آخر شما موافق نیستم .اگر کارمندان اداره به تعبیر شما به سمت مدارس فرار می کنند و البته به تعبیر من درخواست انتقال دارند ،بخش عمده ای از آن به همان مطالب قبلی بر می گردد .
واقعا یک کارمند اداری ،خصوصا اگر متخصص باشد ، یعنی کسی باشد که در مدرسه به راحتی می تواند کار کند و آدم موفقی باشد ،این در اداره نمی ماند به جهت این که همان گونه که فرمودید ساعت کارش بالاست ،وقت تابستان اش کم تر است ،در عید و مسائل مختلف ... ترجیح می دهد که در مدرسه کار کند .حتی اگر رده های مدیریت و یا معاونت مدرسه را داشته باشد ، حقوقش بالاتر می رود .
اما در مورد بحث اولی که فرمودید ،فکر نمی کنم استان ها پرداختی داشته باشند ؛فکر نمی کنم استان ها بابت ایاب و ذهاب پرداختی داشته باشند .اما در بخش ستاد به همان اعتباراتی که وجود دارد ، بر می گردد .
ما اعتبارات استانی مان در سال 93 به اضافه دویست میلیارد تومان ،باید صرف هزینه های پرسنلی مان بشود . یعنی ما هیجده هزار و پانصد میلیارد تومان که اعتبارات استانی ما را شامل می شود ،باید دویست میلیارد تومان را هم روی آن بگذاریم تا بتوانیم فقط حقوق و مزایا را پرداخت کنیم و چون اعتبارات استانی ما با این محدودیت مواجه است ،نتوانستند پیش بینی قانون گذار را انجام دهند .البته اگر ما بتوانیم اعتبارات استانی را برای سال آینده افزایش دهیم ، حتی اگر بتوانیم از ستاد کم کنیم و به استان ها اضافه کنیم ، این فرصت برای استان ها و مناطق فراهم خواهد شد .
البته پرس و جویی هم از سایر سازمان ها کردم ، متاسفانه برخی سازمان ها و وزارتخانه های دیگر هم مثل ما هستند ، یعنی به دلیل تنگنای بودجه و اعتبارات در سطح منطقه و استان ، هزینه های غذا و ایاب و ذهاب نیز برای آن ها پرداخت نشده است .
*آقای بطحایی
الان در ستاد این هزینه ها ( غذا و ایاب و ذهاب ) پرداخت می شود و یا خیر ؟
بله ، پرداخت می شود .
* من دوباره سوال خود را تکرار می کنم . می گویند چرا وقتی که ساعات کاری همسان سازی شده است ،در آن جنبه ها که اشاره شد ، کاری صورت نمی گیرد ؟
اعتبارات استانی ما جواب نمی دهد که ما بتوانیم اعتبارات استانی را به ادارات شیفت کنیم .
ردیف های ما جدا تعریف شده است .ما یک اعتبارات استانی داریم ،دیگری اعتبارات ستاد است .این ها ازهم متفاوت است .اگر ما بتوانیم بخشی از اعتبارات ستاد را به استان منتقل کنیم ،( ما 750 منطقه آموزشی داریم ) در ستاد 1200 تا پرسنل داریم .اگر ما بخواهیم هزینه های غذا و ایاب و ذهاب را بین مناطق و پنجاه هزار نفر تقسیم کنیم ،چیزی به آن ها نخواهد رسید !
با این همه اگر ما بتوانیم برای سال آینده ، اعتبارات استانی را افزایش دهیم ،این فرصت فراهم خواهد شد .
*آقای فانی در زمان سرپرستی خود که به خدمت ایشان نیز رسیدیم ،قول تشکیل یک معاونت اقتصادی را دادند و در آن جا هدف از تشکیل چنین معاونتی ، انجام یک سری امور کارشناسی برای مدیریت منابع مالی و تعریف و تببین منابع جدید برای حل مشکلات اقتصاد آموزش و پرورش است .
تا جایی که ما می دانیم ، از تشکیل چنین معاونتی بی خبریم !
اگر تشکیل شده است بفرمایید .
پرسش بعد این است که آقای فانی مشاورانی دارند ، یکی از این ها مشاور اقتصادی است .آن چیزی که در زمینه اقدامات رفاهی و معیشتی در سطح آموزش و پرورش شاهدیم ؛کار خاصی در این زمینه ندیده ایم و یا به عبارتی ملموس نیست .
در این زمینه توضیح بفرمایید .
بحث تشکیل معاونت اقتصادی را آقای دکتر فانی دنبال می کنند .می دانید منوط به تصویب معاونت سرمایه نیروی انسانی ریاست جمهوری است .
معاونت سرمایه نیروی انسانی با یک شاخص هایی فعالیت می کند مثلا می گوید هر وزارتخانه باید حداکثر 5 معاونت داشته باشد ، هر معاونتی باید حداکثر 6 اداره کل داشته باشد و... شکستن این شاخص ها برایش سخت است که نیازمند تصویب هیات وزیران است و یک پروسه نسبتا طولانی دارد و تاکنون نتوانسته ایم معاونت اقتصادی را تشکیل بدهیم .ساختار آن تشکیل نشده اما کار آن شروع شده است .الان ستادی به نام " ستاد منابع درآمدی " تشکیل شده است .این ستاد ، راه کارهایی را که می تواند منابع ما را در آموزش و پرورش که امروز مورد غفلت قرار گرفته است و می تواند درآمدهایی را برای کمک به اقتصاد آموزش و پرورش داشته باشد ؛ مورد بررسی و کارشناسی قرار می دهد .
*آیا شما این پیشنهاد را به معاونت مربوطه ارائه کرده اید ؟
مکتوب داده نشده است ، اما به طور شفاهی سه تا 4 مرتبه در جلسات مختلف این بحث مطرح شده است .
جناب دکتر فانی این را مطرح کرده اند که ما قصد تشکیل چنین معاونتی را داریم و معاونت ریاست جمهوری هنوز موافقتی برای این کار نداشته است .
مگر این که بخواهیم ساختار وزارتخانه را جمع و جورتر کنیم .مثلا دو معاونت را در هم ادغام کنیم تا یک معاونت آزاد بشود و آن معاونت را برای این کار اختصاص بدهیم .
خود ما هم خیلی از نتایج برنامه ها و کارهایی که در حوزه اقتصاد و معیشت صورت گرفته است راضی نیستیم !
این نارضایتی ما هم بخشی به دلیل کند بودن فرآیند های اداری و طولانی شدن آن است ، بخشی هم به خاطر فرهنگ سازمانی ما است .
به محض این که صحبتی می شود که مثلا می خواهیم ملکی را تبدیل به احسن کنیم ،بلافاصله مقاومت هایی صورت می گیرد .حتی در رسانه ها شاهد بودید که به ما تهمت زده اند " می خواهند آموزش و پرورش را بفروشند و چوب حراج به آن زده اند " !
در حالی که هیچ وقت این صحبت مطرح نشده است .ما پای بند به این اصل مهم در سرمایه گذاری هستیم .شما وقتی یک سرمایه ای را فروختید ،این سرمایه باید تبدیل به یک سرمایه دیگر بشود .این خیلی بد است که کسی بخواهد سرمایه خود را بفروشد و آن را بخورد !ُ
ما در آموزش و پرورش بنا نیست ملکی را بفروشیم و با پول آن مثلا حقوق بدهیم .این مدرسه اگر فروخته شود برای تبدیل به یک مدرسه بزرگ تر و یا کیفیت بالاتر و با ساختمان مناسب تر خواهد شد .
*بیش از 5 سال است که کمک هزینه ازدواج و فوت پرداخت نشده است .حدود یک ماه و به روایتی یک و نیم ماه از حق التدریس معلمان که از اردیبهشت ماه مانده است ،پرداخت نگردیده است .
تا جایی که ما می دانیم نیروهای ستادی چیزی به نام " معوقه " ندارند !
این ها جزء حقوق قانونی معلمان است .
چرا این پرداخت ها صورت نمی گیرد ؟آیا عدم پرداخت به موقع این حقوق قانونی معلمان ،ظلم در حق آن ها نیست ؟
از طرف دیگر ، ما شاهد هستیم که مثلا وزیر بهداشت ،مسائل مبتنی به بهداشت را در حوزه عمومی مطرح می کنند و حساسیت جامعه را نسبت به مقوله بهداشت بر می انگیرند .
ما چنین چیزی را در آموزش و پرورش شاهد نیستیم !چرا چنین اراده ای برای مطرح کردن مسائل آموزش و پرورش به عنوان یک مساله عمومی در جامعه و در سپهر عمومی وجود ندارد ؟
چرا مسئولان ما در آموزش و پرورش در این راستا حرکت نمی کنند ؟
مثلا در نشستی که اخیرا و در شهریور ماه با آقای چهاربند ، مدیر کل محترم آموزش و پرورش تهران داشتیم ؛ایشان اشاره کردند که شهرداری 5 درصد عوارض را به آموزش و پرورش پرداخت نمی کند و البته در قانون مصوب هم شده است .آقای چهاربند اشاره کردند که اگر فقط 3 سال این 5 درصد پرداخت شود ،بسیاری از مشکلات آموزش و پرورش حل می شود .
این یک گفتمان غالب در میان مسئولان آموزش و پرورش نیست !
از وزیر گرفته تا معاونین و مدیران کل و... چرا چنین چیزی رخ نمی دهد ؟
چرا این اراده وجود ندارد که آموزش مثل بهداشت در سپهر عمومی جامعه قرار گیرد ؟
من متواضعانه عرض می کنم که با فرمایش شما کاملا موافقم .این قضاوت شما را قضاوت درستی می دانم .البته بخشی از آن تقصیر ما مدیران وزارت آموزش و پرورش است و بخشی از آن به جامعه بر می گردد .
ما باید بپذیریم به دلایل مختلف ( البته اگر میزگردی بود که این دلایل تشریح شوند ساعت ها وقت می برد )جامعه حساسیت خود را نسبت به آموزش و پرورش از دست داده است و یا خیلی کاهش پیدا کرده است ؛ یعنی جامعه امروز ما آن حساسیتی را که باید نسبت به آموزش و پرورش به عنوان تعیین کننده مختصات جامعه داشته باشد متاسفانه ندارد !
بالاخره آینده کشور ما در گرو آموزش و پرورش است .در گرو این است که معلم سر کلاس چگونه کار می کند .این که ما فردا چه شکل و شمایلی از جامعه داریم ،توسط معلمان در کلاس ترسیم می شود .
حساسیت جامعه نسبت به این موضوع پایین است و من با شما موافقم .البته عرض کردم خود ما هم مقصریم .
و شاید یکی از دلایلی که ما از حضرت عالی به عنوان یک رسانه - که بخشی از فرهنگیان به آن مراجعه می کنند و آن را مطالعه می کنند و با آن ارتباط دارند - دعوت کردیم ، دقیقا به همین دلیل است که ما حداقل در فاز اول حرف ها را با همکاران خودمان بزنیم .بگوییم که شرایط آموزش و پرورش در حال حاضر این است .همه باید دست به دست هم بدهیم تا بتوانیم اول اولویت آن را در جامعه بالا ببریم ، اهمیت آن را در جامعه نمایان تر کنیم .ثانیا کمک کنیم روش اداره آموزش و پرورش باید تغییر کند .آموزش و پرورش آن گونه که تاکنون بوده است نمی تواند در آینده به همین روش ادامه پیدا کند .
ما اگر روش اداره را تغییر ندهیم ،قطعا نمی توانیم از این مشکلاتی که در آن گیر کرده ایم ، بیرون بیاییم .
تمام آن مفاهیمی که رسانه هایی مانند رسانه شما و درقالب مقالات ، سخنرانی ها و... درج می شود ؛ این جامعه از آموزش و پرورش مطالبه دارد .
این مطالبات کی و کجا باید پاسخ داده شوند .چندی قبل مقاله ای را می خواندم .نه به عنوان یک مسلمان بلکه به عنوان " یک انسان " شرمنده می شوم ... مثلا " داعش " بیاید اطلاعیه ای را بزند و نرخ برده ها را اعلام کند !
این ها خطراتی است که به شکل دیگر ما را تهدید می کند .ما باید نگران چنین پدیده هایی در کشورمان باشیم .کشوری که نگران چنین مسائلی باشد ، باید به آموزش و پرورش اش توجه بیشتری نشان دهد .باید بیشتر به معلمش برسد و به " معلم " توجه کند .
من موافق این فرمایش شما هستم و دست کمک به سوی شما دراز می کنیم .شما که بخشی از جامعه فرهنگیان را نمایندگی می کنید می توانید در ایجاد چنین فضایی نقش مهمی داشته باشید .ما هم در خدمت شما هستیم .مصاحبه هایی را لازم دانستید ، اطلاعاتی را خواستید ،اطلاعاتی که اگرخوانندگان شما خواستند و ما بخواهیم از طریق شما پاسخ بگوییم .
از تلاشی که شما شروع کردید سپاسگزاری می کنم و امیدوارم که به سهم خودتان بتوانید منشا اثر باشید .
*در بخشی از صحبت های خودتان به سهم هزینه های پرسنلی از بودجه آموزش و پرورش اشاره کردید .به عنوان مثال ، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی آن را 87 درصد بودجه اعلام می کند .جناب عالی ، 99 درصد ،آقای فانی 99 درصد ،آقای عسگری آزاد 96 درصد .
کدام یک از این ها واقعی است ؟این تفاوت ها ناشی از چیست ؟
آماری را که سایرین اعلام می کنند ، نمی توانم خیلی روی آن بحث کنم .من به استناد عدد و رقم هایی که در این جا داریم ،صحبت می کنم .
این نموداری است که از سال 86 تا 92 سهم پرسنلی و غیرپرسنلی را نشان داده است .
در این نمودار در سال 86 ، 3 / 94 بوده است ،بعد 95 درصد شده است ،4 / 94 درصد و در سال 89 ، 4 / 94 درصد شده است .در سال 90 ؛ 2 / 96 درصد شده است ؛ در سال 91 ، 98 درصد و در سال 92 ، 4 / 98 درصد گردیده است .
این منحنی به سرعت نشان می دهد که سهم پرسنلی ما در حال افزایش است و سهم غیرپرسنلی کاهش پیدا کرده است .
در سال 93 پیش بینی می کنیم به بالای 99 درصد برسد !
این افزایش سهم به این معنا است که ما از کیفیت بخشی فاصله می گیریم ، یعنی به معلم مان کم تر می توانیم برسیم .کم تر می توانیم مزایا را پرداخت کنیم ..
*در مورد حق التدریس همکاران ؟
حق التدریس ها از اردیبهشت ماه پرداخت نشده است که البته در آیند ه ای نزدیک ( تا چند روز دیگر ) پرداخت خواهد شد .
*برنامه شما برای بیمه طلایی در سال آینده چیست ؟ آیا قبول دارید که فرهنگیان بیمه ایران را موفق تر از بیمه آتیه سازان می دانند و آیا قبول دارید که در این زمینه اهمال شده است ؟
دومی اش را قبول ندارم .شما در شرایطی تصمیم می گیرید که آن شرایط برای تصمیم خیلی مهم است .به آن شرایط باید توجه کرد .ما چرا بیمه ایران را کنار گذاشتیم ؟ این نکته مهمی است .اگر بیمه ایران مشکلی ایجاد نمی کرد ،ما ترجیح می دادیم که بیمه ایران را ادامه بدهیم .ما جلو رفتیم .منتهی بیمه ایران برای ما شرایطی را گذاشت که ما نمی توانستیم آن را محقق کنیم .بیمه ایران تمدید قرار داد را منوط به تسویه حساب کرده بود .می گفت که باید تمام بدهی های قبلی خود را باید پرداخت کنید تا قرار داد جدید را منعقد کنیم . در توان دولت نبود که به صورت یک جا آن را پرداخت کند .حتی ما حاضر بودیم که آن را در سه یا چهار قسط پرداخت کنیم ؛ ولی بیمه ایران قبول نکرد !
این که ما بیمه ایران را تغییر دادیم – این بیمه دو تا 3 سال کار کرده بود و جا افتاده بود –این بود که بیمه ایران اعلام کرد که اگر بدهی قبلی را تسویه نکنید ، ما بیمه جدیدی منعقد نمی کنیم و ما هم چنین اعتبار و امکانی نداشتیم .
بنابراین یا باید این بیمه را کنار می گذاشتیم و یا سراغ بیمه ثالث می رفتیم .
* چرا مثلا از بیمه معلم استفاده نکردید ؟
سراغ بیمه معلم هم رفتیم .بیمه معلم ، بیمه موفقی است .درجه ( Grade ) آن را بالا رفته است و بیمه مرکزی جایگاه بالاتری را به آن داده است .ترجیح می داد به صورت " کنسرسیومی " کار کند .حجم کار به گونه ای بود که این بیمه برای شروع نگران شد ...
*سوال اول را نفرمودید ؟ برنامه خاص شما برای بیمه طلایی چیست ؟
ما در حال مطالعه هستیم .ما می خواهیم انواع بیمه ها را در قالب " گزینه های مختلف " پیش بینی کنیم .یعنی افراد بسته به تشخیص خودشان از دو و یا سه درجه بیمه استفاده کنند .در حال کارشناسی و مطالعه هستیم و احتمالا تا حدود یک ماه آینده به نتیجه برسیم .
*پس بیمه تکمیلی رتبه بندی و یا امتیاز بندی خواهد شد ؟
احتمالا این کار انجام خواهد شد .ممکن است با کمی افزایش حق بیمه ، از یک خدمات بالاتری استفاده کنید .این را اعلام خواهیم کرد .ضمن آن که بیمه سلامت هم که بیمه پایه است ،به شدت در حال توسعه خدمات خود است و این بر بیمه تکمیلی تاثیر گذار خواهد بود .
از وقتی که در اختیار سخن معلم قرار دادید سپاسگزار هستیم .
باسمه تعالی
مدیر مسئول محترم سایت سخن معلم ،
با سلام و احترام
عطف به مطلب مندرج در آن رسانه مورخ 8 / 7 / 93 با عنوان " نامه دریافتی از شهر قدس؛ مدارس خود گردان " به اطلاع می رساند: مدارس حافظ و شهید ایمانی، از جمله مدارس دولتی منطقه شهر قدس می باشند که در راستای تحقق اهداف سند تحول بنیادین و سیاست وزارت آموزش و پرورش مبنی بر تقویت مشارکت عمومی به ویژه تقویت و گسترش مدارس غیر دولتی، به استناد شیوه نامه " حمایت از توسعه مدارس غیر دولتی (بسته حمایتی) " مشمول خرید خدمات از بخش غیر دولتی شده اند و به استناد گزارش مکتوب منطقه مذکور؛ این موضوع منجر به آزاد سازی بخشی از منابع مالی و انسانی (جابه جایی حدود 17 نفر از این مدارس به عنوان نیروی موظف به سایر مدارس منطقه ) گردیده و با توجه به این که حقوق مهر ماه همکاران به کار گرفته شده در این مدارس پرداخت شده، این امر می تواند به ایجاد انگیزه در نیروی انسانی و نهایتا به ارتقاء کیفیت آموزشی منجر گردد. در ضمن دانش آموزان و اولیاء محترم از وضعیت موجود راضی بوده و در این خصوص شکواییه و اعتراضی به اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران واصل نشده است.
خواهشمند است طبق قانون مطبوعات و رسانه ها نسبت به درج جوابیه این مرکز در آن رسانه اقدانم لازم صورت گیرد.
علیرضا جدایی
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی
گروه اخبار :
جمعی از معلمان بازنشسته روز دوشنبه هفدهم آذر ماه با حضور در نهاد ریاست جمهوری خواهان رسیدگی به مطالبات خود گردیدند .
به گزارش سخن معلم ، پیش از آن این فرهنگیان بازنشسته درروز شنبه مورخه 15 آذر ماه در برابر مجلس شورای اسلامی حضور یافته و در پایان با قرائت یک قطعنامه ، خواهان رسیدگی نمایندگان به مطالبات خود در موعد بررسی بودجه سال 94 در مجلس گردیده بودند . ( این جا را بخوانید )
این تعداد از معلمان که به گفته یکی از حاضران ، تعداد آنان به 91 نفر می رسید مجددا روز دوشنبه در نهاد ریاست حاضر شده و این بار خواهان توجه مسئولان محترم اجرایی کشور نسبت به مطالبات این قشر ضعیف و زحمت کش شدند .
در این زمینه یکی از معلمان بازنشسته به سخن معلم گفت : " در نهاد ریاست جمهوری ، با مسئولان صحبت کرده و از آنان خواستیم که برای ما وقت ملاقات بگیرند .در این حضور که حدود 2 ساعت به طول انجامید ، لایحه ای تنظیم و تسلیم مسئولان حاضر جهت پیگیری و رسیدگی گردید .
قبل از آن نامه ای را با همان تعداد امضا که به مجلس شورای اسلامی ارائه کرده بودیم به نهاد ریاست جمهوری تسلیم کردیم اما آنان عنوان کرده بودند که باید امضا کنندگان این لایحه نیز خودشان در این جا حضور پیدا کنند و ما هم تصمیم گرفتیم که فردی عمل نکنیم .
امیدواریم که مسئولان محترم و نیز نمایندگان مردم ، ما بازنشستگان را در موقع بررسی بودجه فراموش نکنند و ما را با مشکلات عدیده تنها نگذارند .
انتظار ما ، بهبود وضعیت و نیز توجه به مفاد لایحه تقدیمی است .
پایان پیام /
یکی از سیاست هایی که خواسته و یا ناخواسته باعث بروز اخلال در ساختار آموزش و پرورش شده است ،سیاست هایی بوده که برای کوچک سازی اعمال شده است ، اما متاسفانه نتیجه معکوسی داشته است .
با اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت و بعد افزایش فوق العاده شغل برای برخی رده های مدرسه به ویژه مدیران و معاونین ، یک اتفاقی افتاد .در واقع ، بخش اداری و ستادی ما که عای الاصول باید توانایی هدایت برنامه ها و فعالیت های آموزشی و پرورشی را داشته باشد ،به دلیلی که می شود نام آن را " تغافل " گذاشت ،باعث شد که بخش ستادی ما شامل مناطق ، استان ها و بخش مرکزی عوامل انگیزشی برای جذب نیروهای توان مند را از دست بدهند .
یک مثالی را عرض می کنم .اگر الان تشریف بیرید در سطح منطقه ...
*( سخن معلم : آقای بطحایی ! منظور ما ستاد وزارت آموزش و پرورش است درست است به آن هم می رسیم ).
اگر از مدیر اداره آموزش و پرورش بپرسید و یا در استان از کارشناس مسئول استان سوال کنید و یا در ستاد از یک معاون مدیر کل ستاد سوال کنید که چرا شما در دو سال پایان خدمت ، دائم اصرار می کنید که به مدرسه برگردید ؛ بخشی از این اختلالی که من عرض کردم به آن پی خواهید برد .
این تبعیضی را که شما اشاره فرمودید و به ویژه معلمان از آن ناراضی هستند ( اگر نیست پس چرا برای حوزه های ستادی هست ) ؛بخشی از این تبعیض بر عکس است .اگر الان کسی که در رده معاون مدیر کل است برود و یک معاون مدرسه بشود ؛ حقوق او حدود 300 هزار تومان اضافه می شود .این خودش نشانه یک اختلال در ساختار است .نباید این طوری باشد .
اصولا کسی که قرار است در یک بخش مدیریتی قرار بگیرد تا بخشی از سیستم آموزش و پرورش را هدایت کند ،این باید از حیث تخصصی و حرفه ای در مراتب بالاتری قرار داشته باشد و متاسفانه امروز این گونه نیست !
همین محدودیت در حوزه های اداری هم وجود دارد .البته با پرداخت هایی ( همان گونه که شما اشاره کردید )بخشی از انگیزه تامین می شود .اما ما کماکان با مشکل جدی در این زمینه مواجه هستیم .
*منظور شما به طور خلاصه این است که برای نگهداشت نیروها در چارچوب اداری از مشوق های انگیزشی استفاده می شود .
دقیقا .مثلا شما می خواهید نیرویی را به استان بیاورید ، ، مدیر موفق مدرسه ای را که در کارش موفق است در نظر دارید تا به عنوان یک کارشناس در اداره کل مشغول به کار شود ،به همان دلایلی که ذکر کردم با اکراه و سختی این کار را می پذیرد به جهت این که حقوقش 300 تا 400 هزار تومان کاهش پیدا می کند . خصوصا در سال های پایان خدمت که در بازنشستگی افراد تاثیر دارد این پیشنهاد ها را نمی پذیرند .
*در نشریه نگاه ،نیمه اول مهر ماه شما عنوان کرده بودید که نسبت تعداد کارکنان آموزش و پرورش به دانش آموزان 11 به 1 است و گفته بودید که نسبت نیروهای اصلی به پشتیبانی 2 به 1 است .
در قمست اول صحبت های خود به اصلاح ساختار نیروی انسانی برای بهبود وضعیت معیشت معلمان و اقتصاد آموزش و پرورش اشاره کردید .
منظور شما از " پشتیبانی " چیست ؟آیا شامل مدیر و معاون و یا نیروهای اجرایی در مدرسه می شود یا خیر ؟
به نظر ما ، اگر این تعداد شامل آن نیروهای اجرایی مدرسه هم بشود ، یک " فاجعه " است .
مثلا در سال 1380 در اداره کل آموزش و پرورش تهران تعداد نیروهای نگهبانی 8 نفر بوده است .در حال حاضر و در سال 93 ، تعداد این قبیل نیروها به حدود 15 نفر رسیده است !
این همه نگهبان در اداره کل چه کار می کنند ؟بگذریم از سایر نیروهایی که در سایر بخش ها مثل مانیتورینگ و... کار می کنند .
مشکل ما در بخش ستاد این است که با انبوهی از نیروهای خدماتی و غیر بهره ور وجود دارند که واقعا به وجودشان نیازی نیست .
جناب عالی در این زمینه یعنی تعدیل نیروی انسانی در بخش ستاد آموزش و پرورش و نسبتی که خدمت شما عرض شد ؛ چه برنامه جدی و یا عملیاتی در نظر دارید ؟
اشاره ای که شما فرمودید ، اشاره درستی است .دقیقا منظور من از آن مصاحبه ای که شما نقل فرمودید ، تایید فرمایش شماست .در حدود 64 درصد نیروی انسانی ما در کلاس به عنوان " معلم " کار می کنند و 36 درصد بیرون کلاس هستند .منظور از " بیرون کلاس " ، مدیر ، معاون ، مربی ، مشاور گرفته تا اداری و خدمات ، متصدی کارگاه در هنرستان و... است .
وقتی ما صحبت از " بیرون کلاس " می کنیم ، فقط صرفا نیروی اداری نیست و شامل سایر سطوح هم می شود .ما در حدود 1 / 5 درصد نیروهایمان در سال 93 – 92 در حوزه های اداری بوده اند .اما باز هم این تعداد زیاد است .ما وقتی به گذشته نگاه می کنیم ، در 10 سال گذشته ، به ازای هر 15 دانش آموز یک کارمند داشتیم .اما امسال به ازای 11 نفر شده است .
این ها نشان می دهد علت این که معلمان از وضعیت معیشت شان ناراضی هستند ،یکی از آن ها همین مساله است .همان گونه که اشاره کردید ، ما باید بتوانیم نیروهایی که در بیرون کلاس هستند را کاهش بدهیم .
ما الان مربی پرورشی در مدرسه داریم .مربی بهداشت داریم .در درجه بندی مدارس ، یک جاهایی معاونین مدارس و متصدی امور دفتری که به عنوان " معاون اجرایی " نامیده می شوند ؛.واقعا امکان کاهش وجود دارد .یک جاهایی ما می توانیم نقش ها را به معلمان که محوری ترین عنصر در تعلیم و تربیت هستند ، تفویض کنیم .
ما در سال های گذشته ، یک سری وظایف که جزء وظایف ذاتی معلمان است را از آن ها گرفته ایم و امروز هم ناراحت این هستیم که چرا آموزش از پرورش جدا شده است !
رفتارهای اداری ما در سال های گذشته ( منظورم از ابتدای انقلاب است و متعلق به چند سال گذشته نیست ) باعث شده است که وظایف معلم به گونه ای تعریف شود که فقط وظیفه معلم " تدریس " شده است .
شما ساختار را مشاهده می کنید ،ما به ازای هر 3 نفر که شما اشاره فرمودید ،دو نفر در کلاس هستند و یک نفر هم بیرون کلاس .ما باید به سمت کاهش این نسبت پیش برویم .با روش هایی این کار را شروع کردیم .داریم پست های اداری را کاهش می دهیم ؛ البته با ایجاد انگیزه .
در آموزش و پرورش با " زور " نمی توان برنامه ای را اجرا کرد .این معلم و این کارمند اگر دلش با کار همراه نشود ،کار به نتیجه نمی رسد .
ما مذاکراتی را انجام دادیم و البته به جاهای خوبی هم رسیده است .ما گفتیم اگر به جای دو کارمند ،یک کارمند بتواند کار آن دو را انجام دهد ،اما اگر مزایایش را بالا ببریم ؛ اگر فرضا در مدرسه به جای دو معاون ، یک معاون بتواند این کار را سامان دهد ؛اما فوق العاده و ... افزایش پیدا کند .
در طرح رتبه بندی معلمان ، زیر بنا همین است .ما می گوییم شما اجازه بدهید معلم 6 دانگ معلم باشد .اما از طرف دیگر باید به مسائل انگیزشی توجه کافی کرد که دلش به کار گرم باشد . در رتبه بندی معلمان ،زیر بنا همین است .یک معلم به صورت تمام وقت در مدرسه کار می کند .تمام وقت به این معنا نیست که فقط به کلاس برود .تکالیف را بررسی می کند ، با دانش آموز مشاوره می کند و... فضا را باید به سمتی برد که نقش اصلی معلم کامل بشود .از آن طرف هم باید عوامل انگیزشی را کامل کنیم که مهم ترین کار ما در اصلاح ساختار نیروی انسانی باید همین روش باشد .
* فرمودید در سال جاری حدود بیست هزار نیرو بازنشست شدند .از این تعداد چقدر نیروهای ستادی ( اداری ) و چه تعداد معلم بوده اند ؟
من د رحال حاضر ، آماری در این زمینه ندارم .فکر می کنم مساوی بوده باشد .نیروهای اداری ما سابقه بالاتری دارند .ما تا 10 سال آینده ،50 درصد نیروی انسانی مان به سن بازنشستگی می رسند ،الان میانگین سنوات خدمت ما 20 سال است .این هم فرصت است و هم یک تهدید .فرصت از این جهت که این اختلالی که در نیروی انسانی هست را خوب مدیریت کنیم به شرط آن که برای آن برنامه داشته باشیم .اگر ما سرمان در لاک خودمان برود و از این موجی که در بدنه نیروی انسانی اتفاق می افتد ،آن اتفاقات سالی های گذشته پیش می آید .یک دفعه باز مجوزهای " خیلی هیجانی " داده شود و نیروهای کم تجربه و سطح تحصیلات پایین تر جذب آموزش و پرورش شوند و این سیکل معیوب نیروی انسانی مجددا تولید شود .
*استحضار دارید در کشور حدود 700 منطقه آموزشی داریم .درآمدهای اختصاصی مثل آموزشگاه های علمی ، آزاد ، خانه های معلم و...همه به یک حساب متمرکز واریز می شوند .اطلاعات ما نشان می دهد که 2 سال است این درآمدها به مناطق برگشت داده نشده است .
اولا این مبالغ کجاست ؟با توجه به این که برخی مناطق برخوردار در تهران و برخی استان ها که درآمد های آن ها میلیاردی است .فرض کنید در یک نمونه ،درآمد خانه معلم پس از واریز فقط 70 درصد آن به مناطق بر می گردد .
بقیه این درصد چگونه هزینه می شود ؟چرا درآمدهایی که در حساب متمرکز واریز شده ، بلوکه شده است و به مناطق عودت داده نمی شود ؟
یک نکته ای را عرض کنم .درآمد های بخش دولتی به دو بخش تقسیم می شود .اول درآمد های عمومی و دیگری درآمدهای اختصاصی است .درآمدهای عمومی - البته هر دوی آن ها در سرفصل های جداگانه به خزانه واریز می شود - یک مقدار پروسه آن سخت تر و طولانی مدت تر است .یعنی اگر سر فصلی در درآمد عمومی قرار گرفت ،معمولا با تاخیر واصل خواهد شد ؛یعنی پس از این که به خزانه واریز شد ، دیرتر واصل می شود و یا به عبارت دیگر ، دولت می تواند این درآمد را در برخی مواقع جابه جا کند چون درآمد عمومی خودش بوده است .
بنابراین اگر سرفصل درآمد ما عمومی بوده باشد و این را به خزانه واریز کرده باشیم ،دولت در پایان سال مالی می تواند در جایی که نیاز به اعتبارات داشته باشد ،این درآمد عمومی را هزینه کند .اما درآمد اختصاصی ،درآمدی است که عینا و صدر درصد آن به خود استان برای هزینه ای که تعریف شده است بر می گردد .
تا سال 92 ،همه درآمدهای ما درآموزش و پرورش عمومی بوده است .در سال 93 ،به یکی از دلایلی که شما اشاره فرمودید ؛ قانون گزار برخی از درآمدهای عمومی ما را، غیر از فروش املاک اختصاصی کرد . الان فروش املاک ما جزء درآمد عمومی است ، اما سایر درآمدهای ما اختصاصی است .همان طور که گفتم ، درآمد وقتی اختصاصی شد ، همه آن و به سرعت بر می گردد .معمولا بین 10 تا 15روز از زمانی که ما به خزانه واریز کردیم ،خزانه این درآمد را به همان استان و برای محلی که پیش بینی شده است بر می گرداند تا هزینه شود .
این اشکالی که شما گرفتید تا سال 92 وارد بوده است اما در سال 93 چنین اتفاقی نیفتاده است .در سال 93 فقط بخش فروش املاک ما و زمین هایی که مازاد است و قانون اجازه تبدیل به احسن آن را داده است ،جزء درآمد های عمومی است که در آخرین ملاقاتی که با دوستان مان در معاونت راهبری داشتم ،این بخش را هم قول دادند که 100 درصد بر گردانند .
یعنی با توجه به تنگناهایی که آموزش و پرورش در زمینه منابع دارد ما در سال 93 نه تنها درآمدهای اختصاصی مان برگشت داده خواهد شد ؛بلکه درآمدهای عمومی هم با قولی که دوستان دادند ؛ کامل برگشت خواهند داد که آموزش و پرورش بتواند آن ها را هزینه کند .
* آن 30 درصد درآمد خانه های معلم کجا هزینه می شود ؟
من دقیقا نمی دانم منظور شما کدام استان است ولی ما معمولا ما آن 30 درصد را هم به خود استان بر می گردانیم .
اگر مصداقی داشته باشید ، من می توانم از دفتر بودجه بپرسم که دقیقا در کجا هزینه شده است ولی معمولا آن 30 درصد هم به خود استان بر می گردد .البته در سال 92 خزانه 30 درصد را نگه می داشت و در پایان سال به آن استان ابلاغ اعتبار می کرد .
* وزارت آموزش و پرورش اخیرا ساعات کاری مناطق و نواحی را مثل وزارتخانه افزایش داده و آن را از 8 صبح تا 15 / 16 اعلام کرده است .ُ
این در حالی است که کارکنان ستادی حق سرویس دارند ، حق نهار دارند و... اما در مناطق چنین چیزهایی تعریف نشده است !
البته همه این ها در بودجه عمومی کشور دیده شده است .این تفاوت ها اصولا به خاطر چیست و آیا این تفاوت ها بین سلسله مراتب اداری انگیزه نیروهای اداری در سطح مناطق را به شدت کاهش نمی دهد و البته همین مساله موجب " فرار " آن ها به سوی مدارس شده است ؟!
ادامه دارد