مدیر مسئول محترم سایت سخن معلم
با سلام و احترام
عطف به مطلب مندرج در آن رسانه مورخ 24 / 3 / 93 با عنوان " معنای مشارکت های مردمی در آموزش و پرورش ایران " به استحضار می رساند :
باسمه تعالی
مدیر مسئول محترم سایت سخن معلم
با سلام و احترام
عطف به مطلب مندرج در آن رسانه مورخ 24 / 3 / 93 با عنوان " معنای مشارکت های مردمی در آموزش و پرورش ایران " به استحضار می رساند، یکی از چهار سیاست اصلی وزیر آموزش و پرورش که مجلس به آن رای داده است، توسعه مشارکت های مردمی و حضور مردم در کنار آموزش و رورش است.
توسعه مشارکت، اصلی ترین راهبرد وزارت آموزش و پرورش در دولت جدید می باشد، این راهبرد از حیطه شعار به یک باور عمومی در تمام بخش های آموزش و پرورش تبدیل شده است. به طوری که مشارکت اولیا، مشارکت معلمان, مشارکت دانش آموزان و مشارکت مردم را در ذیل سیاست راهبردی، " توسعه مشارکت ها " می توان برشمرد. همچنین فعالیت های فوق برنامه در مدارس غیردولتی با تقاضای اعضای انجمن اولیا و مربیان و پس از تصویب شورای مدرسه و نظارت استان قابل اجرا می باشد و مدیران محترم مدارس باید بر اساس ضوابط نسبت به اجرای آن اقدام نمایند که این امر خود نمونه ای از مصادیق مشارکت های مردمی در آموزش و پرورش می باشد.
خواهشمند است طبق قانون مطبوعات و رسانه ها نسبت به درج جوابیه این مرکز در آن رسانه اقدام لازم صورت گیرد.
علیرضا جدایی
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی
پروانه تقی زاده ،
دبیر آموزش و پرورش:
بعد از سال ها ، فضای مجازی این فرصت را در اختیار همکاران صاحب نظر و اندیشمندمان و کانون ها و تشکل های معلمان قرار داد تا تریبونی داشته باشند جهت انعکاس نقطه نظرات شان، اما باز فقدان یک پایگاه اطلاع رسانی جامع که رسالت انعکاس نقطه نظرات و خواسته های جماعت میلیونی فرهنگیان و معلمان را به دور از انگیزه های انتفاعی و سیاسی دنبال کند ، احساس می شد ...
سخن معلم در نوع رویکرد خود نشان داده که وامدار جناح بندی ها و صف بندی ها نیست و موید این ادعا انعکاس مطالب نویسندگان با گرایش های فکری کاملاً متفاوت است.
نقش سخن معلم را به عنوان یک تریبون داوطلبانه و خودجوش و خود انگیخته که بر اساس دغدغه های معلمی ایجاد شده را به عنوان یک"ارزش" نباید از نظر دور داشت و نکته ی مهم تر آن که این تریبون با تغییر مدیران و سیاست مداران، رنگ و بو عوض نخواهد کرد، چون وامدار وظیفه و مستمری سیستم دولتی نیست و همواره می تواند منعکس کننده ی " سخن معلمان " باشد.
حدود یک سال پیش که به تازگی سخن معلم در فضای مجازی متولد شده بود با این رسانه ی مجازی آشنا شدم. سال ها بود که خلاء یک رسانه ی حرفه ای و خودجوش در جامعه ی فرهنگیان محسوس بود،که بی منت بیاید و حرف دل معلمان و فرهنگیان را منعکس کند. بعد از سال ها فضای مجازی این فرصت را در اختیار همکاران صاحب نظر و اندیشمندمان و کانون ها و تشکل های معلمان قرار داد تا تریبونی داشته باشند جهت انعکاس نقطه نظرات شان، اما باز فقدان یک پایگاه اطلاع رسانی جامع که رسالت انعکاس نقطه نظرات و خواسته های جماعت میلیونی فرهنگیان و معلمان را به دور از انگیزه های انتفاعی و سیاسی دنبال کند ، احساس می شد ...
با تولد سخن معلم و زحمات همکار فرهیخته و تلاشگر متواضع عرصه ی اطلاع رسانی "علی پورسلیمان" تا حدود زیادی مرتفع شد. سال ها عادت کرده بودیم به تورق بی حوصله ی نشریاتی همچون " نگاه " که هرآن چه که مقبول مقام عالی وزارت و حلقه اطراف ایشان بود را در میان تصاویر تمام قد و ژست های گوناگون وزیر منتشر می نمودند و شاید بیشترین کاربرد آن سفره ی یک بار مصرف صبحانه ی همکاران در مدارس بود و یا نشریاتی همچون رشد و پیوند که همواره در گوشه و کنار مدرسه در قفسه یا گنجه ای بغ کرده از این که مخاطب چندانی ندارند ،قابل رویت هستند...
آری !
این تمام دریچه هایی بودند که هوای تازه از آن ها استشمام نمی شد ... اما سخن معلم در شرایطی یک ساله می شود که هنوز حرکت نکردن در فضای آموزش و پرورش کم هزینه تر از حرکت کردن است...در شرایطی یک ساله شد که هنوز تفکر نقاد داشتن و روح پرسش گری در آموزش و پرورش قابل تحمل نیست...
" سخن معلم ، در نوع رویکرد خود نشان داده که وامدار جناح بندی ها و صف بندی ها نیست و موید این ادعا انعکاس مطالب نویسندگان با گرایش های فکری کاملاً متفاوت است.با اندکی جست و جو در میان مطالب سخن معلم می توان اثر قلم شیرزاد عبدالهی اصلاح طلب منتقد گرفته تا علی سلیمانی از حلقه ی یاران نزدیک سیدعلی یزدیخواه تندرو و مسوول روابط عمومی وی را مشاهده نمود .
نقش سخن معلم را به عنوان یک تریبون داوطلبانه و خودجوش و خود انگیخته که بر اساس دغدغه های معلمی ایجاد شده را به عنوان یک"ارزش" نباید از نظر دور داشت و نکته ی مهم تر آن که این تریبون با تغییر مدیران و سیاست مداران،رنگ و بو عوض نخواهد کرد،چون وامدار وظیفه و مستمری سیستم دولتی نیست و همواره می تواند منعکس کننده ی" سخن معلمان " باشد.
یک سالگی این رسانه ی ارزشمند و بی ریا را که مرهون عزم و مدیریت جهادی و مدبرانه ی "علی پورسلیمان"در این عرصه ی فرهنگی است ؛ به همه ی مخاطبین این " رسانه ی امید " تبریک عرض می کنم.
* ضمن سپاس و قدردانی از این همکار فرهیخته و ارجمند ، چنان چه سایر همکاران گرامی یادداشت و یا مطلبی در این زمینه دارند ، آن را از طریق آدرس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
برای ما ارسال فرمایند .
گروه گزارش سخن معلم /
دکتر فرشاد علی یاری ،
مدیر مسوول نشریه راستان و مسوول کمیته پژوهش و تحقیق آموزش وپرورش بروجرد :
ویژگی بارز سایت سخن معلم آن است که دولت زده نیست و مستقل از دولت رسالت خویش را در عرصه اطلاع رسانی با رعایت موازین اخلاق رسانه ای انجام می دهد. تأثیرگذاری این رسانه به گونه ای است که اکثر فرهنگیان ایران اسلامی تلاش می کنند که پیام خویش را از طریق همین رسانه به گوش مسوولان برسانند به طوری که این سایت پیام رسانی است که امروز دیگر آوازه ای جهانی یافته و همگان به قدرت رسانه ها از جمله سایت سخن معلم واقف شده اند و کشور ما که در مسیر توسعه قرار گرفته لازم است که اهتمام جدی به گسترش رسانه ها در آن صورت گیرد.
رسانه ای که یک سال از عمر آن می گذرد و در همین مدت کوتاه توانسته است قدرت خویش را به رخ بکشد
این رسانه توانسته است مواضع، دیدگاه ها، انتقادات و پیشنهادات فرهنگیان و کارشناسان آموزش وپرورش را به اطلاع مسوولان برسانند و به طور قطع بر عملکرد مسوولان آموزش وپرورش تأثیر گذار بوده است
نگارنده که خود رسالت خبرنگاری را به دوش می کشد براین اعتقاد است که ما باید به سوی «رسانه پاک» حرکت کنیم و انصافا سایت سخن معلم در این ارتباط کارنامه درخشانی دارد
رسانه در دنیای مدرن ساحتی از اندیشه است که بزرگ ترین ویژگی آن در تأثیرگذاری وجهت دهی می باشد،جایگاه رسانه ها در تنویر افکار و ایجاد فضایی برای تضارب آراء و همچنین اهمیتی که رسانه های گروهی در ارتقای سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بی گمان یکی از مهم ترین عوامل فرهنگی در دنیای مدرن رسانه می باشد که بر پیچیدگی آن نیز افزوده است.قطعا گسترش رسانه ها از نشانه های پویایی ،تحرک ،توسعه وبسط فرهنگی هر جامعه می باشد و به طور کلی زمینه ساز توسعه سیاسی واقتصادی و پیشرفت علوم در جامعه هستند و نیز هرگاه شمار امکانات و رویکردهای رسانه افزایش یابد،شادابی جامعه هم افزون تر می شود و به تبع آن بحث در باره مسائل جامعه رونق گرفته و جامعه خود را زنده تر و در نتیجه امیدوار به آینده می یابد.
بی تردید سایت سخن معلم با مدیریت حکیمانه دوست عزیزم جناب آقای پورسلیمان در همین راستا اقدام می کند، ویژگی بارز سایت سخن معلم آن است که دولت زده نیست و مستقل از دولت رسالت خویش را در عرصه اطلاع رسانی با رعایت موازین اخلاق رسانه ای انجام می دهد.
تأثیرگذاری این رسانه به گونه ای است که اکثر فرهنگیان ایران اسلامی تلاش می کنند که پیام خویش را از طریق همین رسانه به گوش مسوولان برسانند به طوری که این سایت پیام رسانی است که امروز دیگر آوازه ای جهانی یافته و همگان به قدرت رسانه ها از جمله سایت سخن معلم واقف شده اند و کشور ما که در مسیر توسعه قرار گرفته لازم است که اهتمام جدی به گسترش رسانه ها در آن صورت گیرد.
جناب آقای پورسلیمان به تنهایی رسالت یک رسانه فرهنگی را در سطح ملی وبین المللی به دوش می کشد و تازه این آغاز داستان است. رسانه ای که یک سال از عمر آن می گذرد و در همین مدت کوتاه توانسته است قدرت خویش را به رخ بکشد. کما این که رسانه هایی وابسته به وزارت آموزش وپرورش هستند که از چنین ویزگی هایی برخوردار نیستند و فرهنگیان با رسانه های وابسته به آموزش وپرورش هنوز نتوانسته اند ارتباط تنگاتنگی داشته باشند، در حالی که فرهنگیان ایران اسلامی به راحتی حرف خود را از طریق سایت سخن معلم بیان می کنند.
این رسانه توانسته است مواضع، دیدگاه ها،انتقادات و پیشنهادات فرهنگیان و کارشناسان آموزش وپرورش را به اطلاع مسوولان برسانند و به طور قطع بر عملکرد مسوولان آموزش و پرورش تأثیر گذار بوده است. سخن معلم کار حرفه ای خود را بر اساس صداقت،انصاف،بی طرفی،امانت در اطلاع رسانی و پرهیز از تحریف مبتنی کرده است،علاوه براین نسبت به پیامدهای گزارش و اطلاع رسانی خود در مورد افراد ، هوشیارانه عمل می کند.
استاد پورسلیمان بسیار علاقه مند بر اخلاق رسانه ای است به گونه ای که در باره ارزش های اخلاقی،کوشش های نهادینه ای به عمل آورده است ،می دانیم که مهندسی اطلاع رسانی یک ابزار علمی برای طراحی فرآیندهای اطلاع رسانی با هدف کاهش فاصله میان انتشار تا انتقال،تضمین تأثیرگذاری پیام و در نهایت تغییر رفتار است و سایت سخن معلم در این ارتباط به خوبی ایفای نقش نموده است.
با این حال لازم است بدانیم که خبرنگاری تیغ دو لبه ای است که در یک سویش شرافت و اخلاق حرفه ای در دفاع از آرمان ها و ارزش ها و نجات دادن بی گناهان از چنگ حاکمان زورگو و موقعیت های خطرناک قرار داشته است و در سوی دیگرش خیانت به این حرفه و زیرپا گذاشتن اخلاق کاری و قرار گرفتن در کنار زورگویان ودروغ پردازان با هدف های شخصی و عموما مادی و با پیامدهای بسیار پر خطر و پر هزینه می باشد.
بر همین اساس باید تلاش کنیم که از جمله خبرنگارانی نباشیم که به صورتی جهت دار برای تأمین منافع این یا آن فرد و گروه تلاش می کنند. نکته دیگر آن که بعضی از رسانه ها گاهی در موقعیتی ابزاری قرار می گیرند و به خدمت نهادها و مراکزی در می آیند که به دنبال فساد انگیزی می باشند.
لذا نگارنده از دوست عزیزم جناب پورسلیمان استدعا دارد که مراقب زمینه های فساد و انحراف باشد که ورود به این عرصه ،زهر مهلکی برای رسانه ها می باشد.کم نیستند خبرنگاران وروزنامه نگارانی که با درج مقالات،اخبار جعلی و یا با تحریف اخبار واقعی،این یا آن گروه و شخصیت را تقویت و یا تخریب می کنند.
نگارنده که خود رسالت خبرنگاری را به دوش می کشد براین اعتقاد است که ما باید به سوی «رسانه پاک» حرکت کنیم وانصافا سایت سخن معلم در این ارتباط کارنامه درخشانی دارد.
افرادی همچون آقای پورسلیمان با تکیه بر وجدان کاری واخلاق حرفه ای خود ،رسالت خویش را به تحقق در آورده است وتداوم می بخشد واز خداوند متعال آرزوی سلامتی و موفقیت ایشان را خواستارم.
* ضمن سپاس و قدردانی از این همکار فرهیخته و ارجمند ، چنان چه سایر همکاران گرامی یادداشت و یا مطلبی در این زمینه دارند ، آن را از طریق آدرس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
برای ما ارسال فرمایند .
گروه گزارش سخن معلم /
این داستان بی شباهت به طراحان کار و فناوری نیست . شناختی نسبت به وضعیت موجود نبوده و بدون سازماندهی امکانات و داشته ها، صرفاً یک وضعیت مطلوب خیالی را متصور شده اند.
با تغییر و تحولاتی که در نظام آموزشی رخ داد و به نظام 3-3-6 تغییر روند داد، کلاس ششم ابتدایی به دبستان اضافه شد . در بین دروسی که برای این دانش آموزان در نظر گرفته شد درس کار و فناوری هم مشاهده می شود که به مهارت دانش آموزان ، در استفاده از رایانه می بایست بیفزاید . مطمئنم که مسئولان و طراحان عزیز پیش از برنامه ریزی این درس برای پایه ششم، به طور آزمایشی بر روی نمونه ای اجرا و پیامد و تاثیر را بررسی، و بر اساس آن هدف گذاری و اجرایی کردند . اما سوالی که برای اکثر معلمان کلاس ششم روستاها پیش می آید این است که نمونه این عزیزان کدام منطقه بود؟ ولنجک؟ قیطریه؟ یا سعادت آباد؟ دانش آموزان کدام منطقه بودند که تنها با دو ساعت کار با رایانه به مهارت دست یافتند؟
متاسفانه جز چند درس خاص اهمیتی به دروس دیگر داده نمی شود و به طور نمایشی این قبیل مطالب را بدون پشتوانه محکم و علمی در معرض اجرا قرار خواهند داد . در اکثر خانه های روستایی رایانه ای وجود ندارد که این دوستان طراح اقدام به اجرای این برنامه، بدون پشتوانه مالی و امکاناتی کردند. همه ی کودکان ایران زمین به مانند کودکان دور و بر آنها از 6 سالگی به رایانه یا تبلت دسترسی ندارند . طراحان مدعی هستند لازم نیست که دانش آموز در خانه یک رایانه داشته باشند و همین که مدرسه یک رایانه را به هر کلاسی اختصاص دهد کافی خواهد بود . بگذریم که با همین یک کار دل خوشند که مدرسه را هوشمند کردند . یک تعریفی از مدارس هوشمند ارائه دهند. در مرحله اجرا که می رسیم می بینیم بسیاری از رایانه ها مشکل فنی یا نرم افزاری دارند و کار با آنها مشکل است . کار با این رایانه ها سخت تر از بیل زدن است . دو ساعت تلاش برای یک سانت حرکت کردن نشان گر کافی نیست . ذوق و شوقی که دانش آموزان در ابتدای سال تحصیلی برای روشن کردن رایانه داشتند فروکش کرده . شک نداریم که همین مسئله موجب بی علاقگی آنها به کار با رایانه خواهد شد .
فرض می گیریم که رایانه کلاس ششم درست بود. ارزشیابی معلمان از دانش آموزان در درس کار و فناوری به چه صورت است؟ بازخوردی از طرف معلم نباشد؟ دانش آموزان چگونه با نقاط ضعف و قوت درسی خود آشنا شوند و معلم تا چه حد در این اگاهی رسانی دخیل است؟ نمی شود که هر جلسه در کلاس تمرین کنند و تا جلسه ی بعد فراموش کنند. برای مهارت در هر زمینه ای تمرین شرط اول است . بسیاری از معلمان به روش تدریس خود شک می کنند. مشکل در اینجا نداشتن تمرین کافی دانش آموزان است . این امر موجب می شود معلم یک ارزیابی درستی از روش تدریس خود (حتی سنتی) و یادگیری دانش آموزانش نداشته باشد و فرآیند یاددهی-یادگیری را به بیراهه بکشانند که در انتها جز یاس و نومیدی نتیجه ای ندارد .
از زاویه دیگر به این موضوع می رسیم . بعضی دوستانی که به بازار علمی روی آوردند و خود یک رشته خاص را تحصیل نمودند سعی می کنند با خلاصه برداری از کتب دانشگاهی(که خود زمانی برای کنکور آماده می شدند) ، آنها را در قالب تست یا مطالب مهم کوتاه به متقاضیان پشت کنکور بفروشند . چه کنکور لیسانس چه ارشد و چه دکتری . هیچ خریدار پشت کنکوری ای با خواندن این مطالب کوتاه و مهم به درکی ،حتی نسبی، از دانش مربوطه نخواهد رسید و فقط به حفظ مطالب مبهم و درهم مشغول خواهد بود.(مطمئناً مطالبی را که جزبا حفظ کردن نمی توانست به حافظه بسپارد فراموش خواهد کرد) . دوستانی که چنین مطالبی را گردآوری می کنند اما، همه ی مطالب را می خوانند و فکر می کنند چون خودشان این مطالب کوتاه و مهم را می فهمند (با خواندن کل مطالب ارتباط بین مفاهیم را به خوبی درک کردند و این را به همه ی فراگیران تعمیم خواهند داد و به اشتباه می پندارند که چون یک نکته برای آنها مهم است برای دیگران هم ان نکته از اهمیت بیشتری به نسبت دیگر مطالب برخوردار است ) همه هم چنین خواهند بود .
این داستان بی شباهت به طراحان کار و فناوری نیست . شناختی نسبت به وضعیت موجود نبوده و بدون سازماندهی امکانات و داشته ها، صرفاً یک وضعیت مطلوب خیالی را متصور شده اند.
امیدوارم در تعمیم دهی اهداف و شرایط دچار گمراهی نشویم. نمی شود بدون برنامه تنها یک سری مطالب مقدماتی را جمع آوری و در قالب یک کتاب درسی ارائه داد . همین که دانش آموزان با یک سری اصطلاحات آشنا شوند و یک بار دست شان به کیبورد رایانه بخورد کافی نیست. باید هزینه و زمانی که صرف می شود را هم در نظر داشت . اگر آموزش و پرورش توان کمک رسانی به مدارس را ندارد می تواند به جای این دروس پرخرج مطالب دیگری ارائه دهد. مثل جغرافیا که نبود ان احساس می شود. برای روستاها ...
پیشنهاد : طرحی بریزید که خوانواده های بی بضاعت و روستایی بتوانند در خانه یک رایانه داشته باشند .
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
برنامه ریزی دقیقِ مالی، یکی از معیارهای موفقیتِ سازمان هاست.این آمار و ارقام نادرست و بعضا نامتفاوت، که از جانب مسئولان ارایه می شود، بسیار ناامید کننده و نشانه ی ناکارآمدی آنهاست.آیا این انتظار زیادی است که معلمان، از مسئولان خود،که حداقل 5 ،6 برابر آنها حقوق و مزایا دریافت می کنند،بخواهند که همّ و تلاش خود را به کار برند و نظم و مدیریت مالی را به طور دقیق انجام دهند و این گونه، با ارائه ی آمارهایِ متفاوت و نادرست، شعورِ مخاطبان را به سخره نگیرند؟
علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش در دیدار با اعضای شورای شهر تهران گفته است : " از اعتبارات آموزش و پرورش حدود 98.5 درصد در حوزه پرسنلی در بخش پرسنلی است كه در واقع تنها مبلغ بسیار كمی و معادل 300 میلیارد تومان در بخشهای دیگر در آموزش و پرورش هزینه میشود.
"کمتر از چند روز، این آمار تغییر پیدا می کند.فانی در مجلس شورای اسلامی می گوید : " از بودجه 21 هزار میلیارد تومانی آموزش و پرورش در سال 93، حدود 99 درصد صرف حقوق کارمندان میشود و تنها یک درصد یعنی 210 میلیارد تومان صرف کیفی سازی می شود.
"روایت ِ محمد بطحایی، معاون توسعه منابع و پشتیبانی وزارت اموزش و پرورش ،چیز دیگری است .او در گردهمایی مشترک معاونان وزیر آموزش و پرورش و مدیران کل آموزش و پرورش استانهای کشور در مرداد ماه گفته است :" 98 درصد از بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق کارکنان این وزارتخانه میشودو تنها دو درصد از کل بودجه آموزش و پرورش صرف سایر هزینههای جاری میشود ."یعنی به روایت بطحایی ،420 میلیارد تومان صرف کیفی سازی می شود.
در این میان اما،عسگری آزاد، جانشین معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهوری ،در مجلس شورای اسلامی گفته است:" 96 درصد از بودجه وزارت آموزش و پرورش صرف هزینه های پرسنلی می شود و از 20 هزار میلیارد تومان اعتبار این وزارت خانه تنها 800 میلیارد تومان خرج کیفیت می شود.
"در این میان، روایت چه کسی را باید پذیرفت؟با توجه به بودجه آموزش و پرورش به تفکیک بخش های مختلف ،روایت ِ عسگری آزاد پذیرفتنی می نماید.توجه داریم که تفاوت نظر فانی با عسگری آزاد رقمی معادل 600 میلیارد تومان است.می توان پرسید این 600 میلیارد تومان در کجا هزینه می شود؟ این آمار نادرست و متفاوت از برای چیست؟ آیا حساب و کتابِ مقدار هزینه ی حقوق، کار شاق و طاقت فرسایی است؟
متاسفانه ،خبرهای فراوانِِ اختلاس، که هر روز از گوشه ای از کشور به گوش می رسد، اذهان را بسیار بدبین نموده است.نه آیا باید مسولان در این زمینه پاسخگو باشند؟
این تفاوتِ آمار،در اعلام میانگینِ حقوقِ معلمان نیز به چشم می خورد.علی اصغرفانی و محمد بطحایی، میانگین دریافتی معلمان را یک میلیون و پانصد هزار تومان اعلام می کنند؛ رقمی که از نظر بسیاری از فرهنگیان قابل قبول نیست و آن را کمتر از رقم اعلام شده می دانند.علی کریمی، مدیر کل امور مالی و ذیحسابی وزارت آموزش و پرورش، اما، نظر دیگری دارد.او در نهمِ مهرماهِ سال جاری ، به خبرگزاری فارس می گوید: " بالاترین میانگین حقوق را در استانهای محروم داریم که بدی آب و هوا و حق محرومیت دریافت میکنند و به یک میلیون و چهارصد هزار تومان میرسد و کمترین پرداخت حقوق مربوط به تهران است که به یک میلیون و 250 هزار تومان میرسد."روایت کریمی،با آنچه که معلمان در فیش های حقوقی خود می بینند سازگارتر است.
برنامه ریزی دقیقِ مالی، یکی از معیارهای موفقیتِ سازمان هاست.این آمار و ارقام نادرست و بعضا نامتفاوت، که از جانب مسئولان ارایه می شود، بسیار ناامید کننده و نشانه ی ناکارآمدی آنهاست.
آیا این انتظار زیادی است که معلمان، از مسئولان خود،که حداقل 5 ،6 برابر آنها حقوق و مزایا دریافت می کنند،بخواهند که همّ و تلاش خود را به کار برند و نظم و مدیریت مالی را به طور دقیق انجام دهند و این گونه، با ارائه ی آمارهایِ متفاوت و نادرست، شعورِ مخاطبان را به سخره نگیرند؟
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
در پاسخ به " فراخوان سخن معلم به مناسبت یک سالگی آن " که مصادف با 13 آبان است ؛ جناب آقای " مهدی بهلولی ، " یادداشتی را به همین مناسبت برای سایت سخن معلم ارسال فرموده اند .
ضمن سپاس و قدردانی از این دبیر فرهیخته و ارجمند ، چنان چه سایر همکاران گرامی یادداشت و یا مطلبی در این زمینه دارند ، آن را از طریق آدرس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
برای ما ارسال فرمایند .
گروه گزارش سخن معلم /
تارنمای "سخن معلم" به مدیریت علی پورسلیمان، در این یک سالی که از راه اندازی اش می گذرد- تا آنجا که من می دانم- توانسته پیوند خوبی با بخش هایی از فرهنگیان برقرار نماید؛ به ویژه با فرهنگیانی که در شبکه های مجازیی همچون فیس بوک عضو نیستند. سخن معلم، تلاش کرده با بدنه ی فرهنگیان از یک سو و از سوی دیگر فرادستان آموزش و پرورش ارتباط بگیرد تا رسانه و صدایی باشد برای فرهنگیان و بیان برخی خواسته ها و دل نگرانی های آنان. فکر می کنم تاکنون هم کامیاب بوده است. پورسلیمان وقت و انرژی زیادی بر این کار می گذارد که البته جای سپاس دارد.
اما از دید این نگارنده، خرده هایی هم بر کار و شیوه ی مدیریتی پورسلیمان وارد است. برای نمونه،این که در این تارنما،بخش "پیوندها" وجود ندارد- دست کم من نتوانستم بیابم. سخن معلم تارنمایی،یک سویه است. با این که یکی از راهبردهای خود را گفت و گو گذاشته اما به عنوان یک رسانه،با رسانه های دیگر فرهنگیان،بی پیوند است یا شاید بهتر باشد بگویم پیوندی یک سویه دارد. برخی تارنماها و تارنگارهای شناخته شده ی فرهنگیان،سخن معلم را لینک کرده اند اما سخن معلم هیچ لینکی از هیچ یک از رسانه های فرهنگیان ندارد. این خود به نوعی خلاف شعار "گفت و گو" است. گویا پورسلیمان دوست ندارد هیچ کدام از خوانندگان تارنمایش،از این رهگذر،با رسانه ی دیگری از فرهنگیان،آشنا شود و پیوندی بگیرد. اگر چنین باشد،البته،در هدف خود کامیاب نخواهد شد اما به گونه ای با راهبردهای خود فاصله می گیرد و از اعتبارش کاسته می شود.
کاستی دیگر سخن معلم – البته از دید این نگارنده که چه بسا میان خوانندگان این تارنما،چندان فراگیر نباشد- سطح کیفی برخی یادداشت ها و نوشته ها،به ویژه اختصاصی، آن است. روشن است که این کاستی،به خود پورسلیمان برنمی گردد و بیشتر خرده ای است بر نویسندگان،اما هر چه باشد از دید این نگارنده، تا اندازه ای از ارزش تارنما کاسته است. سخن معلم "بایستی" بعدی آموزشی در نویسندگی و حتی اندیشه ورزی آموزشی به خود بگیرد- و یا شاید "بهتر است" بگیرد. نمی دانم می توان کیفیت یادداشت ها را از آغاز راه اندازی تارنما تاکنون سنجید یا نه،اما من آن چنان بهبودی احساس نکرده ام.
به امید پیشرفت روزافزون "سخن معلم" و تندرستی و بهروزی مدیر پرتوانش،علی پورسلیمان.
*سخن معلم :
ضمن سپاس مجدد از این همکار ارجمند ، اصولا در سخن معلم ، از آغاز بخشی به نام " پیوند ها " وجود نداشته است ، اما در فرمت و قالب جدید سخن معلم که به زودی جایگزین خواهد شد ، این بخش دیده شده است .
بنا بر گزارش ها ، تاکنون بیش از یک صد سایت و وبلاگ در سراسر کشور و به صورت داوطلبانه، به سایت سخن معلم لینک داده اند .
ما در برابر این دوستان و این همه لطف و محبت آن ها، واژه ای جز " تشکر " نمی شناسیم .
در بسیاری از مدارس ، مدیر مدرسه فردی را خود تعیین کرده و با ذکر یک صلوات ، تاییدیه شورای معلمان را برای انتخاب فرد مورد نظر اخذ می کند و البته کمتر کسی در میان معلمان به این ساز و کار اعتراض میکند/ فردی که به عنوان نماینده شورای معلمان یک سازمان آموزشی انتخاب میشود از وظایف و اختیارات خود اطلاعی ندارد و تصور می کند فرضا امضای چک مدرسه ، حضور در برخی جلسات و انعکاس نظرات همکاران در مورد صبحانه و یا کیفیت و کمیت آن ، نهایت انتظاری است که از این جایگاه وجود دارد/ میتوان در شورای منطقه، کمیته برنامه ریزی نیروی انسانی منطقه و... برای نمایندگان معلمان منطقه جایگاه مشخصی تعریف و تببین کرد / می توان در سطح منطقه برای این نمایندگان اتاق مشخصی در نظر گرفت که بتوانند با همه معلمان آن منطقه گفت و گو و تعامل داشته باشند / در سطح بالاتر و در ادارات کل آموزش و پرورش می توان همین نقشها را در یک زنجیره اداری و تشکیلاتی بازتعریف کرد.به عنوان مثال ، ترکیب شورای عالی آموزش و پرورش که اتاق فکر آن به شمار می رود مرکب از 22 نفر است که 3 نفر از اعضای آن با تائید شورای معاونین وزارتخانه از میان معلمان انتخاب می شوند / متاسفانه در این مدت دیده نشده است که یک نفر معلم در این جایگاه قرار بگیرد ....
برای کسانی که آموزش و پرورش ایران و خبرهای آن را دنبال میکنند سخن از «آمار بالای دانشآموزان» سخن آشنایی است. یعنی بیش از ٢٥سال پیش که شمار دانشآموزان ایران پیرامون ۱۸- ۱۹میلیون تن بود تا هماکنون که یکسوم کاهش یافته و به حدود 5 / 12 میلیون رسیده است، کما بیش همه فرادستان آموزشو پرورش ایران، شمار دانشآموزان کشور را بالا اعلام کردهاند. همین آمار بالای ادعایی و اینکه دولت نمیتواند به این شمار از دانشآموزان، آموزش درست و حسابی بدهد، خود دلیلی شده برای برخی تصمیمگیریهای مهم در گستره آموزشوپرورش. برای نمونه اینکه چون این آمار بالاست پس درصدی از آنها – آنگونه که گفته میشود پیرامون ١٠درصد - باید به مدرسههای پولی (خصوصی) فرستاده شوند.
اما آمار برخی از کشورهای دیگر جهان و منطقه درستی این سخنان را به چالش میکشد. ایران بیش از ۷۵میلیون نفر جمعیت دارد و پیرامون 5 / 12 میلیون دانشآموز، پس نسبت دانشآموزان به جمعیت، نزدیک به ۱۷ است. اما، برای نمونه، کشور فرانسه، با ۶۵میلیون جمعیت نزدیک به ۱۶میلیون دانشآموز و ۲میلیون دانشجو دارد. نسبت دانشآموزان این کشور به جمعیت کشور، نزدیک به ۲۵درصد است یا آمریکا با بیش از ۳۱۵میلیون جمعیت پیرامون ۵۵میلیون دانشآموز دارد که نسبت آن میشود ۱۷درصد. ترکیه با ۷۶میلیون جمعیت، ۱۳میلیون دانشآموز دارد یعنی کمی بیش از ۱۷درصد. افغانستان با کمتر از ۳۰میلیون جمعیت، پیرامون ۵/۱۱میلیون دانشآموز دارد که نسبت آن نزدیک ۳۸درصد میشود.
با توجه به آمار و کشورهای بالا- که در اینجا بهعنوان نمونهای از کشورهای جهان و منطقه برگزیده شدند - روشن میشود که سخن از شمار بالای دانشآموزان ایرانی سخن درستی نیست. بهویژه اگر این نکته را هم در نظر بگیریم که درصد دانشآموزان ایران که کشوری در حالتوسعه به شمار میرود با درصد دانشآموزان کشورهای توسعهیافتهای همچون آمریکا و فرانسه برابری میکند یا حتی از آنها کمتر است. این نیز درخور یادآوری است که در آمریکا که کاپیتالیستیترین کشور جهان دانسته میشود ۱۰درصد دانشآموزان به مدرسههای پولی میروند. این نسبت هماکنون در ایران حدود ۸درصد است و فرادستان آموزشوپرورش در تلاشند آن را به ۱۰درصد برسانند. اگر این را هم در نظر بگیریم که بسیاری از مدرسههای دولتی ایران، هماکنون سالهاست که دیگر رایگان به شمار نمیروند و درصدی از هزینههای خود را از خانوادهها میگیرند روشن میشود که ایران در پولیسازی آموزشوپرورش، گوی سبقت را از کشورهای سرمایهداری جهان هم ربوده است! بگذریم از کشورهای همچون ترکیه، فرانسه، فنلاند، سوئد، کرهجنوبی و بسیاری کشورهای دیگر جهان، که آموزشوپرورش آنها سراسر رایگان است یا درصد ناچیزی از آن پولی است.
آموزشوپرورش در جهان و در بسیاری از سندهای حقوقی و آموزشی، بهعنوان یکی از وظیفههای دولتها شناخته شده است. دولتها وظیفه دارند آموزشوپرورش رایگان و کیفی فراخور زمانه را به شهروندان خود ارایه کنند. پولیسازی آموزشوپرورش و به بهانههای گوناگون شانه خالی کردن دولتها از زیر بار مالی آموزشوپرورش، پیامدهای گوناگونی دارد. در یکی از واپسین گزارشها درباره پولیسازی آموزشوپرورش میخواندم که خصوصیسازی آموزشوپرورش به تبعض جنسیتی در جهان دامن میزند؛ خانوادههای تنگدست، راحتتر از آموزش فرزندان دختر خود چشم میپوشند تا فرزندان پسر.
پولیسازی آموزشوپرورش البته فرآیندی است فراگیرشونده، که سویههای گوناگون و پیشبینیناپذیر میگیرد. هماکنون داد برخی از اندیشهوران اقتصادی آمریکا از گسترش فرهنگ مصرفی و پولی در مدرسهها بلند شده است. برای نمونه مایکل سندل، در کتاب «آنچه با پول نمیتوان خرید» در انتقاد به گسترش این سیاست و فرهنگ مصرفگرایی در مدرسهها مینویسد: «به دانشآموزی که خیلی از دوران کودکیاش صرف آموزش برای زندگی در جامعهای مصرفگرا میشود، آسان نمیتوان یاد داد که شهروندی با تفکر انتقادی درباره جهان پیرامونش باشد... تبلیغات تجارتی، انسان را تشویق به خواستن چیزها و برآوردن خواستههایش میکنند، در حالی که مدرسه میخواهد به انسان بیاموزد که نقادانه به خواستههایش بیندیشد و آنها را مهار کند یا ارتقا دهد. تبلیغات به دنبال ایجاد مصرفکننده هستند، مدرسه در پی تربیت شهروند...
موقعی که بازاریابها هجوم میآورند، مدرسههای به ستوه آمده از بحران مالی، افزایش مالیاتها، کاهش بودجهها و افزایش تعداد محصلان، چارهای جز این نمیبینند که درها را به روی آنها بازکنند ولی بیشتر ما مردم مقصریم تا مدارس. در عوض اینکه بودجه عمومی برای آموزش فرزندان مان را افزایش بدهیم، وقت آنها و مغز آنها را به برگرکینگ «و» ماونتین دی یو «میفروشیم.»
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
می دانم ابن روزها دل مشغول کودکان کربلایی؛ تا مشق شکیبایی شان را امضا کنی.
من نیز دل مشغول مردان به صورت مرد٬
مردان زن نمای دورانم.
اگر روزگار پدرت خلخال از پای زنان می ربودند،
روزگار من مردان نه به صورت مرد٬
چهره ی زیبای زنان را می ربایند
اگر
آزادمردی چون حر ٬ جبروت دنیوی اش را پیش کش آزادمرد دوران نمود تا زنجیر اسارتش پاره گردد٬
عباس دوران ما سال های پیش زنجیر اسارت دنیوی را درید.
اگر که بود٬
دستانش علمدار مردانگی ات می شد رفت . وجرثومه ای خاک وطن را نیالود.
این روزها به عشق سردار تشنه لب سینه می زنیم ٬
تا عاطفه های تشنه ی ما آبی بنوشند
اینک که غبار تشکیک گرداب ایمان را در می نوردد
کاش آهنگ « هل من ناصر ینصرنی » لوح فشرده ی ایمان مان را می نواخت.
تا گهواره ی شیرخواره ی نینوا به ضمیر وجدان مان تکانی می داد.
کاش آهنگ آمرانه ی حسین ما را از بیراهه ی ناهی به خط ناجی می رساند و...
زخم های حسین را می شماریم اما پیام حسین رادر بستر زمان پنهان کردیم !
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
در پاسخ به " فراخوان سخن معلم به مناسبت یک سالگی آن " که مصادف با 13 آبان است ؛ جناب آقای " عباس فرجی ، مشاور محترم منطقه 16 تهران " یادداشتی را به همین مناسبت برای سایت سخن معلم ارسال فرموده اند .
ضمن سپاس و قدردانی از این دبیر فرهیخته و ارجمند ، چنان چه سایر همکاران گرامی یادداشت و یا مطلبی در این زمینه دارند ، آن را از طریق آدرس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
برای ما ارسال فرمایند .
گروه گزارش سخن معلم /
این نوشته نه سیاسی است نه حزبی و تشکیلاتی و نه تعریفی است ! بدون جهت آن را بخوانید اما با جهت نوشته شده است !
روی سخنم با آقای پورسلیمان نیست اما او نیز مخاطب من است . روی سخنم با تمام کسانی است که این تارنما را خوانده اند و می خوانند و بی شک این تار نما را متعلق به آقای پورسلیمان نمی دانند و آن را برای خود می دانند .
من برای اولین بار وقتی به توصیه یکی از دوستان این تار نمار را مطالعه کردم یک راست به سراغ مرام نامه آن رفتم تا بدانم و ببینم حرف "سخن معلم" چیست ؟ آیا اساسا قرار است نوشته ها "سخن معلم" باشد یا سخن عده ای با تفکری خاص و اهدافی خاص تر ؟به واقع ، وقتی با این تار نما آشنا شدم حالم از هر چه خاص و خاص تر ، به هم می خورد !
چرا که آن قدر با چوب این خاص ها ضربه خورده بودم که نمی خواستم هیچ ارتباط دوباره ای با آنها داشته باشم ، اما در مرام نامه این تارنما حرف ها متفاوت بود ! در آن جا نوشته شده بود .
"سخن معلم ،متشکل از گروهی از معلمان و صاحب نظران در حوزه تعلیم و تربیت است که به محور بودن " آموزش " در توسعه پایدار اعتقاد داشته و درصدد هستند با " جنبش قلم " و " پویایی اندیشه برتر " نقش واقعی آموزش و پرورش را در معادلات جامعه بازتعریف نمایند و در این راستا از همه اندیشمندان و فرهنگیان فرهیخته دعوت به همکاری و تعامل می نماید .
دکترین سخن معلم ، تاسیس و تثبیت " تفکر انتقادی " و " گفت و گو " به عنوان حلقه مفقوده در چرخه نظام تعلیم و تربیت است.
سخن معلم تریبونی برای همه فرهنگیان و معلمان است و هیچ گونه وابستگی به دسته ، حزب و یا جناح سیاسی و اقتصادی ندارد "
این حرف ها ،حرف های درشتی بود که بسیاری جاها خوانده و دیده بودم ،خاصه آن گاه که قلم خود را کمی تیز تر کنی کاملا این مرام نامه ها رنگ می باختند و به زردی می رفتند.
لاجرم هیچ راهی نبود جز آن که این سخنان و مرام نامه را محک زد به قول حضرت حافظ
" خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد "
این گونه بود که من اولین نوشته ی خود را به سخن معلم سپردم ،نوشته ای با عنوان "معلمان، بی دفاع ترین نیروهای آموزش و پرورش" ؛ من در آن نوشته "سخن معلم " را یاد آور شدم و از حکومت مدیران و حمایت خارج از منطق و استدلال مسئولان در دفاع حاکمان مدارس خود سخن ها راندم .نتیجه اش چندان برایم مهم نبود چون می دانستم حرف تلخی زده ام و انتظاری جز دشنام و تهدید و تحقیر و اتهام از مدیران و مسئولان نداشتم .
لیکن جای تشکر داشت از این تار نما که همه نوشته های مخالفان مرا نیز منتشر کرد اما از من هم دست بر نداشت و در نوشته ی دیگر نامه ی سرگشاده ام را به مدیرکل شهر تهران آقای چهار بند منتشر نمود.
پس از آن نوشته هایی از دوست فرزانه ام آقای نهضت منتشر شد و بنا به شنیده ها علی رغم فشار بر عدم انتشار این نوشته ها سخن معلم همچنان به کار خود ادامه داد .
اکنون این تارنما یک ساله شده است و من می خواهم به سهم خود یک سالگی این تارنما را به تمام عزیزانی که در این تارنما مشغولند ،به همه کسانی که نوشته اند و خواننده اند تبریک بگویم .
و از همه معلمان ،دانش آموزان،فرهیختگان و فرهنگیان که درد تعلیم و تربیت دارند تقاضا نمایم فرصتی که فراهم شده را غنیمت شمرند و سهم خود را در حد بضاعت برای هر چه پربار تر شدن این تارنما ادا کنند .
در پایان از تمامی عزیزانی که این نوشته را تا به آخر خواننده اند تشکر ویژه دارم .
"نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن / ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی"