صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
شنبه, 02 خرداد 1394 08:04

4 ميليون كودك پشت در ماندند

کودکان بازمانده از تحصیل براساس آماری که یونسکو اواخر سال 92 از میزان بی‌سوادی در جهان منتشر کرد، 250 ميليون كودك از سواد محروم هستند. آماري تكان‌دهنده كه بيشتر كودكان كشورهاي جهان سوم را شامل مي‌شود. خرداد ماه در كشور ما، ماه پايان سال تحصيلي مدارس است. سالي كه بسياري آن را تجربه نكردند و عنوان بازمانده از تحصيل را گرفتند. سال‌هاست كه بحث كودكان بازمانده از تحصيل نقل مجالس آموزشي است و هر نهادي، چه باربط و چه بي‌ربط به اين حوزه، آمارهايي از تعداد بازماندگان از تحصيل منتشر مي‌كند. ما در اين گزارش هم به سراغ مجلسي‌ها رفتيم و هم وزارتخانه‌اي‌ها، تا به آمار درست و دقيقي از ميزان بازماندگان از تحصيل و كارهايي كه براي بازگشت اين افراد به عرصه علم شده است، برسيم. اما تلاش‌ها براي رسيدن به مسئولان وزارت آموزش و پرورش به جايي نرسيد و تنها گفت‌وگو با قاسم جعفري، سخنگوي كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس ميسر شد. گرچه از كميسيون آموزش هم آبي براي ما جوش نيامد و آماري نگرفتيم!


  بازماندگان از تحصيل چه كساني هستند؟
در طول سال‌هاي گذشته، تعاريف مختلفي از «كودكان بازمانده از تحصيل» عنوان شده است. اما در حالت كلي منظور از كودك بازمانده از تحصيل، آن گروه سنى از جمعيت است كه در سنين مدرسه يعنى بين 6 تا ۱۸سال قرار دارند ولی در ماه‌هاى تحصيلى و در چرخه‏ آموزشى كشور حضور ندارند يعنى در زمان ساعات كار مدارس، خارج از مدارس هستند و به هر دليلى يا اساسا وارد چرخه‏ آموزش نشده ‏اند يا بعد از مدت كوتاهى از آن خارج شده ‏اند. شايد اين كامل‌ترين تعريفي باشد كه بشود از اين قشر ارائه كرد. اما داستان اينجاست كه ما هنوز آمار درستي از اين افراد نداريم. در سرشمارى سال ۸۵ جمعيت مشخص ۹ تا ۱۴ سال و ۱۴ تا ۱۸ سال، به عنوان جمعيت فعال مشخص شده‏ اند كه بخش قابل‌توجهى از جمعيت كودكان بازمانده از تحصيل را تشكيل مى‏ دهند. اما از آنجايى كه بخش ديگرى از آنان وارد بازار كار غيررسمى شده ‏اند، در سرشماري سال 1385 افراد شاغل محسوب نشده ‏اند؛ افرادي مانند كودكان خيابانى، متكديان و بسيارى از كودكان ديگر كه اساسا نوع فعاليت‏ شان، شغل محسوب نمى‏ شود. قاسم جعفري، سخنگوي كميسيون آموزش مجلس بازماندگان از تحصيل را اين‌طور تعريف مي‌كند: «به كساني بازمانده از تحصيل مي‌گوييم كه بالاي 6 سال دارند و بايد به مدرسه بروند.
 همچنين افرادي كه تا سن 50 سالگي رسيده‌اند و تحصيل نكرده‌اند.» از طرف ديگر بحث سهم جنسيتي هم مطرح مي‌شود. براساس آماري غير رسمي، تعداد بازماندگان از تحصيل در دختران بيشتر از پسران است. جعفري در توضيح اين اتفاق به «قانون» مي‌گويد: «ماجرا اين است كه مثلا در يك روستا تعداد دانش‌آموزان كم است و بچه‌ها براي تحصيل بايد به روستاي همجوار بروند. من خبر دارم كه در خراسان شمالي خيلي از اين دست اتفاقات مي‌افتد. بعضي از خانواده‌ها فرهنگ‌شان اين است كه اصلا به دخترشان اجازه نمي‌دهند كه به مدرسه روستاي مجاور برود. دغدغه اين خانواده‌ها اين است كه نمي‌توانند اعتماد كنند دخترشان از روستا خارج شود.»


   آمارهاي متناقض، سردرگمي زياد
وضعيت آمار در كشور ما مخصوصا بعد از دوران طلايي آمارسازي (!) در دولت نهم و دهم، به طرز عجيبي غيرقابل كنترل شده است. براي تعريفي واحد، آمارهاي مختلفي از نهادهاي مختلف منتشر مي‌شود كه بيشتر از شفاف‌سازي، به گنگ شدن موضوع كمك مي‌كنند! به طوري كه از سال 85 تا امروز،  از آمار 140 هزار تا 4 و نيم ميليون بازمانده از تحصيل در رسانه‌ها منتشر شده است. براساس سرشماري سال 90 هم ما نزديك به 18 ميليون نفر در رده سني 5 تا 19 سال داريم كه امسال تنها نزديك به 12 ميليون دانش‌آموز وارد مدرسه شده‌اند. فاطمه قربان، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش دولت دهم در سال 91 اعلام كرد: «براساس آخرین آمار و گزارش‌های استانی، در بین دانش‌آموزان 6 تا 10ساله هیچ بازمانده از تحصیلی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد شناسایی نشده است.»
 او همان سال گفته بود تنها پنج هزار نفر بازمانده از تحصیل شناسایی شده كه به همه‌شان امكانات لازم براي تحصيل داده شده است. در حالی که رئیس مرکز آمار آموزش و پرورش بهمن ماه همان سال گفت، اسامی ۱۴۵هزار لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل شناسایی و به معاونت آموزش ابتدایی ارائه شده است. اما جالب اينكه صادق صادق‌پور، مدیرکل دفتر آموزش دبستانی وزارت آموزش و پرورش اوايل امسال اعلام كرد: «با بازگشت 40 هزار کودک بازمانده از تحصیل به کلاس درس، پوشش تحصیلی در مقطع ابتدایی به 4 / 98   درصد در سال تحصیلی جاری رسید. در سال تحصیلی جدید از نگاه وزارت آموزش و پرورش طبق آماری که مرکز آمار ارائه کرده حدود 6 / 1   درصد از کودکان لازم‌التعلیم، همچنان جزو کودکان بازمانده از تحصیل محسوب می‌شوند.» گفته‌هاي صادق‌‌پور سه سال بعد از صحبت‌هاي قربان است و اين يعني ما در طول اين سه سال نه تنها پيشرفتي نداشتيم بلكه در برگرداندن كودكان بازمانده از تحصيل بسيار ضعيف عمل كرده‌ايم !


   مجلس: بالاي 4 ميليون نفر
حالا بياييد نگاهي بيندازيم به آماري كه مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر كرده است. مركز پژوهش‌ها بنا بر آمار ۱۳۸۵، آمار دانش‌آموزان ترک تحصیلی را ۲/۵ میلیون نفر اعلام کرده است. این آمار شامل کودکانی است که در سن تحصیل بعد از حضور در مدارس و در حین تحصیل ترک تحصیل کرده‌اند. بنا بر همین گزارش در سال ۱۳۸۵ آمار کودکان بازمانده از تحصیل ۳/۲ میلیون نفر بوده است. اين در حالى است كه نهضت سوادآموزى اعلام كرده از سال ۸۵ تا سال 90، بيش از يك ميليون كودك ديگر به اين آمار افزوده شده‌اند. جعفري درباره اين تنوع آماري مي‌گويد: «بحث آمار در كشور هنوز به يك روند درستي نرسيده‌است. مثلا براي يارانه‌بگيران هنوز آمارهاي مختلفي ارائه مي‌شود. ما هنوز تعريف مشخصي براي اين افراد نداريم. براي همين آمار مشخصي هم نمي‌توانيم از تعداد بازماندگان از تحصيل داشته باشيم. پيدا كردن واجب‌التعليماني كه خودشان براي تحصيل نمي‌روند، كار بسيار سختي است. به دليل مهاجرت‌ها ما اين مسائل را زياد در كشور داريم. در روستاها خيلي مهاجرت داريم، بعضي‌ها از روستا رفته‌اند و كسي نمي‌داند كجا هستند براي همين نمي‌توان اطلاعاتي از آنها به دست آورد.»


   عملكرد آموزش و پرورش چطور بوده؟
«اين مسئله چند وجهي است و همه‌اش به آموزش و پرورش برنمي‌گردد. وضعيت اقتصادي، فرهنگ عمومي و وضيعت خانواده‌ها روي بازماندن افراد از تحصيل، تاثير زيادي دارد. دوستان آموزش و پرورش دغدغه‌شان اين است كه بي‌سوادي را ريشه‌كن كنند. 
در آموزش و پرورش قانوني وجود دارد كه اصلا دنبال افراد مي‌گردند تا به آنها درس بدهند. ما اگر مي‌خواهيم بي‌سوادي را ريشه‌كن كنيم بايد داخل اجتماع قبح اين قضيه آن‌قدر بالا باشد كه فرد نتواند بي‌سواد باشد. مثلا در بعضي كشورها مي‌گويند فرد بي‌سواد بايد گواهي‌اي بياورد كه نشان دهد بي‌سوادي‌اش باعث ضرر زدن به ديگران نشده باشد. 
 اين‌طور فرد مي‌بيند چون بي‌سواد است بعضي از تسهيلات اجتماعي را نمي‌تواند بگيرد و سعي مي‌كند خودش را باسواد كند. اما دركشور ما بعضي‌ها با افتخار مي‌گويند كه بي‌سواد هستند.»

براساس آمارهاي نهضت سوادآموزي نزديك به 10 ميليون نفر بي‌سواد در كشور داريم كه به نوعي همه آنها، بازماندگان از تحصيل هستند. آماري كه هرسال اعلام مي‌شود و در سال بعد، تغييري نكرده است. اين اتفاق شايد ضعف دستگاه‌هاي آموزشي در كشور را مي‌رساند. چيزي كه اگر درست نشود، رتبه ايران در باسوادي همچنان در رده 86 خواهد ماند.

روزنامه قانون

منتشرشده در دانش آموز

محمد حبیبی دانش‌آموزی داشتم به نام مجید که گاهی برایم از طریق شبکه‌های مجازی پیغام می‌گذاشت. مجید گاهی شعرهای بی‌نظیری می‌فرستاد و گاهی هم حرف‌هایی می‌زد که اگرچه تلخ بودند و دردآور گاهی چنان مرا به خود می‌آورد که احساس می‌کردم او معلم است و من شاگرد و باید حواسم را خوب جمع کنم تا خوب یاد بگیرم. پدرش سال‌ها پیش فوت کرده بود و او به همراه خواهرش زندگی‌شان را با کار شبانه‌روزی مادرش به سختی می‌گذراندند. مجید، نوجوان به‌شدت باهوشی بود که اگرچه اهل درس خواندن نبود علاقه زیادی به حفظ کردن و خواندن ترانه‌ها داشت. شاید بخشی از توانایی‌اش در نوشتن جملات زیبا از همین استعداد ذاتی و علاقه‌اش ناشی می‌شد. مجید از آن دسته دانش‌آموزانی بود که وقت شان را در مدرسه با شیطنت و مزاحمت برای معلمان می‌گذراندند و بعد از تعطیلی کلاس هم آواره کوچه و خیابان بودند؛ از آنهایی که اهل کار هم نیستند و به سرعت در حال تبدیل شدن از یک دانش‌آموز به یک بزهکار هستند. با وجود فضای دوستانه‌ای که میان من و او ایجاد شده بود، آن قدر شیطنت‌هایش در کلاس آزاردهنده شده بود که اعتراف می‌کنم چندین‌بار مجبور شدم از کلاس اخراجش کنم.

واقعیت این است که کنترل چنین دانش‌آموزانی در مدارس شلوغ و کلاس‌های 40 نفره در چنین روزگاری گاهاً خارج از حوصله و توان عادی یک معلم و مسئولان مدرسه است. معمولا از این دسته دانش‌آموزان انتظاری برای درس خواندن نمی‌رود و همه تلاش معلمان در کلاس و مسئولان در مدرسه در برخورد با چنین دانش‌آموزانی مصروف به کنترل انضباطی در مدت زمان حضور در مدرسه می‌شود. همه راه‌های احتمالی هم، از نصیحت و تهدید و تنبیه گرفته تا باز کردن باب دوستی و رفاقت در مورد دانش‌آموز موردنظر به کار گرفته می‌شود تا ساعت‌های حضورش در مدرسه بدون بروز مشکلی سپری شود.

به عبارت دیگر بحث تعلیم و تربیت دانش‌آموز در این شرایط جای خود را به کنترل او می‌دهد و در نهایت اگر وضعیت به‌گونه‌ای شود که شرایط برای نگهداری دانش‌آموز در مدرسه وجود نداشته باشد معمولا اخراج موقت یا تغییر مدرسه آخرین گزینه‌ای است که به کار بسته می‌شود.

به‌تازگی مهدی نویدادهم، دبیرکل شورای‌عالی آموزش و پرورش در پاسخ به این سوال که آیا مطابق قوانین و آیین‌نامه داخلی مدارس، امکان اخراج دانش‌آموز از مدرسه وجود دارد، گفته است: «شورای مدرسه می‌تواند برای اخراج دانش‌آموزی که به قانون‌مندی‌های مدرسه توجه نکند تصمیم‌گیری کند که این اقدام هم بر اساس آیین‌نامه اجرایی مدرسه با اطلاع اولیای دانش‌آموز خواهد بود». معمولا دانش‌آموزانی که با اخراج از مدرسه مواجه می‌شوند به لحاظ خانوادگی هم در شرایط نابهنجاری قرار دارند و عمدتا اخراج از مدرسه و عدم حضور در محیط آموزشی بسترساز بزهکاری بیشتر این دسته از نوجوانان می‌شود. با این همه نمی‌توان انتظار داشت که تحت هر شرایطی بر حضور یک دانش‌آموز مانند مجید در کلاس درس و مدرسه تاکید شود. حضور برخی از دانش‌آموزان در مدرسه در مواردی خاص منجر به گسترش برخی بزهکاری‌ها همچون اعتیاد در محیط مدرسه می‌شود.

پس در چنین شرایطی که هم امکان حضور دانش‌آموز در مدرسه وجود ندارد و هم اخراج وی زمینه را برای بزهکاری هرچه بیشتر وی فراهم می‌کند ، راه‌حل چیست؟

به نظر من در وهله اول مشکل را باید در فقدان مراکز مشاوره‌ای حرفه‌ای در سیستم آموزش و پرورش جست‌وجو کرد. وجود مشاورانی با ساعت‌هایی محدود در محیط مدرسه که صرفا در بهترین شرایط وظیفه هدایت تحصیلی دانش‌آموزان را برعهده دارند نمی‌تواند در مورد دانش‌آموزانی همچون مجید کارساز باشد.

از طرف دیگر، همکاری آموزش و پرورش با نهادهایی که در زمینه کاهش بزهکاری در نوجوانان فعال هستند، می‌تواند کمک موثری باشد.

روزنامه آرمان

منتشرشده در دانش آموز

حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان گروه اخبار /

حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم در پاسخ به این پرسش که تحلیل نتایج امتحانات نهایی از میانگین پایین نمرات دانش‌آموزان در شاخه‌‌های تحصیلی مختلف خبر می‌دهد در بررسی‌های صورت گرفته تا چه اندازه افت نمرات دانش‌آموزان به دلیل محتوای کتب درسی است؟ اظهار داشت:‌ هر سال در دفاتر تالیف کتب درسی فنی و حرفه‌ای و متوسطه نظری، نمرات امتحانات نهایی دانش‌آموزان مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.

وی افزود:‌ در بررسی نمرات امتحانات نهایی مشخص می‌شود که نسبت به عناوین کدام دروس و پرسش‌های امتحانی مشکل وجود داشته است و پس از بررسی‌های لازم در خصوص محتوای کتب درسی تصمیماتی گفته می‌شود حتی برخی نتایج به دست آمده به ما در کسب نتایج بهتر در آزمون تیمز و پرلز ( آزمون جهانی برای کلاس چهارم دبستان در درس ریاضی و علوم ) کمک می‌کند.

معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه اخیراً مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش نیز موضوع تحلیل نتایج امتحانات نهایی را به صورت جدی پیگیری می‌کند،‌عنوان کرد: نتایج اعلام شده با برای رفع مشکلات موجود مورد استفاده قرار می‌گیرد.

حجت الاسلام محمدیان عنوان کرد: افت تحصیلی دانش‌آموزان در برخی موارد مربوط به محتوای کتب درسی و روش تدریس معلمان است اما باید توجه داشت که آموزش تک مولفه‌ای نیست و چندین مولفه در این زمینه دخیل هستند یعنی ممکن است محتوای کتاب مناسب و تدریس معلم عالی باشد اما دانش‌آموز در خانواده دچار مشکلاتی باشد و همین موضوع باعث افت تحصیلی او می‌شود.

وی گفت:‌ زمان بندی کلاس‌ها نیز در بحث آموزش تاثیر‌گذار است ، در برخی موارد شاهد هستیم که دو زنگ ریاضی پشت سر هم قرار دارد که این مسئله میزان یادگیری دانش‌آموز را کاهش می‌دهد.

معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش بیان کرد: در بحث بررسی کتب درسی تلاش می‌کنیم تا واژگان سنگین را حذف کرده و محتوا را به لحاظ سطح فهم دانش‌آموزان آسان تر کنیم یا اینکه حجم کتب درسی را کاهش دهیم اما اینکه همیشه عنوان می‌شود، حجم کتب درسی زیاد است، پذیرفتنی نیست.

حجت الاسلام محمدیان گفت: اینکه مطرح می‌شود حجم کتب درسی زیاد است باید سوال شود که حجم کتب درسی به چه میزان زیاد است. در دفتر تالیف کتب درسی،‌ برنامه درسی را 36 هفته‌ای در نظر می‌گیریم اما برخی مدارس آن را 30 هفته اجرا می‌کنند یا ساعت کلاس را 50 دقیقه‌ای تدوین کرده‌ایم اما مدارس دو کلاس را با یکدیگر ترکیب کرده و به مدت 80 دقیقه برگزار می‌کنند.

وی افزود:‌ کلاس درس 50 دقیقه‌ای باعث افزایش یادگیری و تنوع در دروس ارائه شده در یک روز تحصیلی می‌شود.

معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش خاطرنشان کرد:‌ کتب درسی براساس روش تدریس فعال طراحی شدند یعنی معلم و شاگرد باید در کلاس درس گفت‌وگو داشته باشند و اگر هر کلاس درس 50 دقیقه باشد و معلم بخواهد با هر دانش‌آموز سه دقیقه صحبت کند باید تعداد دانش آموزان در کلاس درس حدود 17 نفر باشد و اگر دو دقیقه زمان به هر دانش آموز اختصاص دهد باید تعداد دانش‌‌آموزان در کلاس 25 نفر باشد اما زمانی که کلاس‌های درس بیشتر از 30 دانش‌آموز دارد آیا روش تدریس فعال اتفاق می‌افتد.

انتهای پیام/

روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش گروه اخبار /

رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش گفت: بسط روحیه امید و ایجاد نشاط اجتماعی از کارکردهای اساسی روابط عمومی ها، در دولت تدبیر و امید است.
 
علیرضا جدایی، در گردهمایی روسا و کارشناسان ادارات اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش سراسر کشور که در سالن ملاصدرا باشگاه فرهنگیان شیراز برگزار شد، بابیان اینکه آموزش و پرورش، فصل مشترک بین مردم و حاکمیت است اظهار کرد: ارتباط گسترده دستگاه تعلیم و تربیت با همه بخش های جامعه، فرصت و بستر مناسبی است تا شعار همدلی و همزبانی بین ملت و دولت محقق و عملیاتی شود.
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش با تاکید بر اینکه، رویه و راهبرد دولت ها در سیاست گذاری و چگونگی حرکت روابط عمومی و نحوه اطلاع رسانی به مخاطبان، نقش تعیین کننده دارد خاطر نشان کرد: در برهه هایی از زمان شاهد بوده ایم که سیاست و راهبرد یک دولت مبتنی بر بنیان های عوامانه و توده گرا و ساده سازی مفاهیم با هدف ایجاد عقبه رای بوده است و این نگاه به حکومت داری موجب گردیده تا روابط عمومی ها و فرآیند اطلاع رسانی در قالب بیانیه نویسی ،دوری از نگاه کارشناسی و عیال سازی به جای شهروند سازی منتهی شود.
جدایی افزود: رویکرد پوپولیستی به مخاطب،صرفا با هدف جذب محبوبیت صورت می گیرد، در حالی که تلاش دولت تدبیر و امید براین است که مخاطب را کنشگر و مشارکت جو تعریف نماید.
وی اشاره کرد: دولت های پوپولیستی به مسایل اساسی و عمیق کشور ،نگاه کوتاه مدت و منفعت طلبانه و روبنایی دارند ،در حالی که رویکرد دولت تدبیر و امید مبتنی بر عقلانیت ، آینده نگری ،آینده پژوهی و نگاه خردمندانه به پدیده ها است،و بر این اساس راهبرد رسانه ای این دولت ،اقناع مخاطب و ارائه تحلیل و تبیین از پدیده ها است.
 جدایی لازمه تحقق این هدف را توسعه نگرش های انتقادی و پذیرش انتقاد از طرف مسئولان و لزوم پاسخگو بودن آنها دانست.
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به عدم تناسب بین عرضه و تقاضای خبر در جامعه تاکید کرد:تزاید و فراوانی تقاضای خبر و ثابت ماندن عرضه و میزان تولید خبر موجب گردیده تا شبه خبرها به عنوان خبر به مخاطبان ارائه گردد که این مهم یکی از چالش های فرا روی مسئولان و مدیران عرصه اطلاع رسانی است و اصحاب رسانه و دلسوزان این حوزه باید برای آن چاره اندیشی کنند.
جدایی خبرهای پیامکی را از دیگر چالش ها در عرصه اطلاع رسانی دانست و تصریح کرد: خبرهای پیامکی با توجه به گزینشی ،کوتاهی و عدم جامع نگری ،در اکثر موارد منجر به تولید شبه خبر می شوند.
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در پایان از مدیران روابط عمومی استان های کشور خواست، در پرتو عقلانیت و کار حرفه ای و انعکاس اخبار آموزش و پرورش،زمینه ساز افزایش روحیه امید در بین مردم باشند.
 مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش
 

گروه اخبار / نماینده مردم خلخال و کوثر در مجلس شورای اسلامی گفت: براساس طرح دو فوریتی که در مجلس در حال بررسی است بدون توجه به نظام رتبه‌بندی، حقوق فرهنگیان تا ۵۰۰ هزار تومان افزایش می‌یابد

منتشرشده در اقتصاد

تجمع و اعتراض معلمان  بعد از چند حرکت اعتراضی از سوی فرهنگیان مدتی است این بحث اعتراضی در قالب تجمع و تحصن فروکش کرده است و شاید بتوان گفت حداقل این چند ماه آینده (تا شروع سال تحصیلی بعد) این امر (اعتراضات به شکل تجمع و...) انجام نخواهد گرفت یا کم رنگ خواهدشد؛ لذا بهتر است فرصت را غنیمت شمرده و به آسیب شناسی دلایل حرکت های اعتراضی معلمان و نتایج محدود به دست آمده و یا عدم تحقق غالب خواست آنان در این اعتراضات چند ساله پرداخته شود.
بنابراین، برآن شدم ابتدا آسیب شناسی را از مطالب سایت «سخن معلم» شروع می کنم که قطعاً این سایت می تواند با اطلاع رسانی سالم و شفاف در رسیدن فرهنگیان به خواسته های صنفی چندین ساله خود تاثیرگذار باشد و برخی مطالب همکاران بزرگوار در این سایت را مورد نقد وبرسی قراردهم. تا به قول بعضی آقایان که می فرمایند اول خودم و بعد شما را به تقوای الهی توصیه می کنم، لذا حقیر نیز اول خودم و بعد عزیزان را به چند نکته توصیه می نمایم که امیدوارم همه ی ما بتوانیم درجهت تحقق آرمان والای فرهنگیان که اصلی ترین آن اجرای عدالت درهمه ی ابعاد می باشد قدمی موثر برداریم. لکن قبل ازپرداختن به این مساله، یادآور می شوم که این دیدگاه شخصی بنده بوده و امید است که خوانندگان عزیز و نویسندگان محترم سایت سخن معلم با پیشنهادات و انتقادات سازنده و اصولی خود بر غنای همه ی مطالب عرضه شده در این سایت بیفزایند.
هر چند تصمیم بر این است در مجالی مناسب تر به آسیب شناسی کلی این حرکت ها و اعتراضات بپردارم و از همکاران عزیز هم تقاضای پرداختن به این مقوله را دارم اما در اینجا به انتقادات ،پیشنهادات و راه حل ها خود از مطالب و مقالات برخی دوستان در سایت سخن معلم آغاز می کنم، به این نیت که توانسته باشم در همفکری و همگرایی بیشتر دربین همکاران کمک کرده باشم و چنانچه همکاران با این دیدگاه موافق بوده وآن را مثمرثمر تشخیص دادند به همان هدف مورد اشاره نزدیکتر شویم. انشاالله.
همکاران عزیز وبزرگوار؛ همان طورکه در جامعه افراد دارای دیدگاه های مختلف و سلایق متفاوت هستند؛ لذا جامعه ی فرهنگیان نیز به تبع آن ازتکثر آراء برخوردار بوده و هر یک دیدگاه های متفاوتی را دارند (بهترین شاهد بر این قضیه همین نظرات تایید شده ی همکاران در ذیل مقالات و مطالب همین سایت دربخش ارائه ی نظرات می باشد) بر همین اساس شاید بتوان جامعه ی معلمان را بدین شکل تقسیم بندی نمود:
1 – گروهی که به شدت خود را در زمره ی اصولگرایان دانسته و خود را بیشتر با کیهان.و..هماهنگ می دانند  و خیلی به دیگر تفکرات اهمیتی نمی دهند .
2) جمعی که ذوب در اصلاح طلبان اند و همان قدر که با آرمان (روزنامه ی آرمان) سرخوش اند از کیهان بیزارند و معمولاً حرفی به جز رسانه های خاص خود را نمی پذیرند.
3 –دسته ای که کاری با هیچ گروهی نداشته و یا بی خیال اند و یا به دور از هیاهوی سیاسی سر درگریبان بدبختی های خود دارند.
4 – افرادی که کاری با این دعواهای سیاسی نداشته و در هر دولت و جناحی هرکسی به دور از هوچی گری و... به فکر خدمت به مردم بوده و در راستای منافع ملی صادقانه کار می کنند و درصدد کاستن آلام و درد مردم اند قدر می دانند و خود را اسیر شعارهای سیاسیون که درجهت منافع و مطامع خودشان است نمی دانند.
با این دسته بندی نزدیک به واقعیت پیشنهاد این است که:
الف) دوستان بزرگوار علی الخصوص کسانی که پسوند اسم آنها عباراتی نظیر :کانون صنفی معلمان،سازمان معلمان و... است تا حد ممکن از عبارات یا جملاتی که صرفاً یک طرفه به قاضی رفتن و تخریب یک جناح باشد خوداری کنند که خدای نخواسته باعث رنجش کسانی که دیدگاه مخالف دارند نشود. در اینجا جهت روشن شدن مطلب استناد می کنم به فرمایشات یکی، دو نفر از دوستان درخصوص بحث استیضاح آقای فانی (در سایت سخن معلم ) که مطالبی بیان شده ، علی رغم اینکه از سردلسوزی بوده و شاید هدف ازگفتن آن بیان این درد بوده که جبهه ی پایداری و اصولگرایان مجلس که خود به شکلی آقای فانی را بر وزارت آموزش و پرورش تحمیل کرده اند و در مشکلات آموزش وپرورش آنها سهم به سزایی داشته اند حالا با استیضاح ایشان به نوعی قصد فریب معلمان و وارونه جلوه دادن مساله را دارند، اما چون در مطالب این عزیزان تقریباً این گونه استدلال شده است که بدین علت که مجلس با وزیر قبلی مدارا کرده است پس شایستگی استیضاح را ندارد و یا اینکه باید با این وزیر هم مدارا نماید و این عبارت ایشان که «بسیاری از فرهنگیان منتقد، استیضاح فانی را به صلاح نمی دانند» را هم بعضی فرهنگیان دهن کجی به آن دسته از فرهنگیان معترض به اقدامات وزیر فعلی تلقی می کنند (مطالعه نظرات ارائه شده در ذیل این بیانات موید این مطلب است).
ب) در اینکه وزیر و مجموعه ی قبلی اقدامات نامناسبی در آموزش وپرورش داشته اند هیچ شکی نیست ؛ حقیر در زمانی که دولت قبل زنده بود همواره انتقادات تندی نسبت به این مجموعه داشته و الان هم دارم و وکیل مدافع شان هم نیستم اما اینکه همه ی کاسه کوزه ها بر سرِ وزیر قبل شکسته شود و بعد از گذشت دو سال از روی کار آمدن تدبیر و امیدی ها همچنان وزیر قبل را مقصر بدانیم را منصفانه نمی دانم ؛

زیرا اولاً: 

اگرچنین بود و این مجموعه ی جدید توان تغییر و تحول دراین وزارت خانه و وضعیت فرهنگیان را نداشته یا ندارند پس همچنان دراختیار همان قبلی ها قرار می گرفت و چه نیازی به این آقایان بود؟

ثانیاً: به نظر این درکشور ما یک عادت است که هرکس جایی را تحویل می گیرد از آن تعبیر به خرابه می کند مدت خدمت راهم با جملاتی مثل عده ای نمی گذارندو... (آنچه در دولت احمدی نژاد زیاد شنیدیم )و تقصیر دولت قبل و خرابی های آن است(چیزی که در این دولت فعلی زیاد می شنویم ) سر می کنند و حتماً در پایان دولت و وزارت شان هم مثل آقای حاج بابایی می فرمایند: " وزارت خانه را مثل دسته ی گل تحویل دادم! "  (غافل از اینکه به قول یک همکار؛ خیلی از گلهایش پژمرده شده) پس ضرورت بودن و قبولی پست از ناحیه ی این آقایان چیست؟

باید گفت این بهانه ها از هیچ مسئولی پذیرفته نیست و معلمان اقدام موثر و سریع در همه ی خواسته های خود را دارند.
ثالثاً: همکاران عزیز و بزرگوار تا جایی که ذهن من یاری می کند معلمان همواره مظلوم واقع شده و به وضعیت معیشتی خود و حتی مسایل آموزشی و..دراین وزارت خانه معترض بوده اند؛ چه هشت سال دردوران کارگزاران سازندگی یا هشت سال دوران اصلاحات وچه هشت سال آقایان عدالت محور و بعدش هم تدبیر و امیدی ها. هر چند این مظلومیت و اعتراض با فراز ونشیب هایی همراه بوده است پس بی جهت همه مشکلات را به دوش یک دوره ی خاص نیندازیم و بی جهت از چپ یا راست تعریف و تمجید نکنیم و تاحد ممکن واقعیت ها رابه دور از حب وبغض بیان کنیم تا خدای نخواسته باعث رنجش سلایق مختلف همکاران و درنتیجه اختلاف وشکاف بین آنها در اعتراضات و..نشویم و هم انصاف را زیر پا نگذاریم.


در پایان جهت تقریب نگرش (معلمان) و فرآیند اقناع سازی که برخی دوستان هم در مطالب شان بدان اشاره کرده بودند پیشنهاد می نمایم:
1) مطالب بیشتر در جهت این تقریب نگرش ها(حداقل در حرکت های جمعی و درون گروهی) ارائه شود ونظرات و نگرش و نظرات شخصی و جناحی برای کمک به این قرابت فکری یا بیان نشود و یا با قید نظرات شخصی بودن و بدون پسوند هایی نظیرآنچه اشاره شد آورده شوند .
2) اقدامات وزیر قبلی، مجلس و... با استدلال های محکم و نقد های عالمانه و نه عوامانه (نظیرآنچه برخی در مطالب شان اشاره داشته اند از قبیل: آموزش وپرورش را ویرانه کرده اند، مخروبه تحویل داده اندو...) بیان شود.هر چند برخی از مسئولان قبلی ممکن است از مناظره و مباحثه طفره بروند اما تلاش شود از آنها پاسخ گویی نسبت به اقدامات شان را مطالبه کنند.
3) برخی بیانات موید این است «که پهلوان (دولت)زنده را عشق است » این مطلوب نیست وبه نظر حقیر ضمن احترام به اقدامات مثبت این دولت (مثلا انتخاب وزیر بهداشت) و اقدام خوب وزیر کنونی آموزش و پرورش (مثلاً مدارای بیشتر با منتقدان و مخالفان نسبت به همتایان قبلی خود) و تلاش جهت همیاری و همکاری لازم با آنها درراستای پیشبرد اهداف آموزشی و...باید ازکسانی که فعلاً زمام امور رادر دست گرفته اند مطالبه ی بیشتری کرد و عملکرد آنها را بیشتر مورد نقد و بررسی قرار داد تا اینکه هم وغم خود را در ناسزاگویی به قبلی ها بگذرایم هرچند باید اقدامات ناشایست قبلی ها تاجایی که باعث لوث شدن آن نشود بیان شود.
4) باز هم به جهت اتحاد ویکدلی بیشتر و همان تقریب مورد اشاره خواهش بنده از نویسندگان مطالب در این سایت و تایید نظرات آن دسته از همکاران که دیدگاه شان را در قالب کامنت و لایک بیان می کنند در نوشته ها و نظرات درخصوص 40 هزار نفر استخدامی زمان حاج بابایی طوری سخن گفته نشود که موجب هتک حرمت و در نتیجه رنجش این همکاران شود زیرا اولاً: شاید کسی پارتی بازی دراستخدام دراین دوره را منکر نشود. همان طور که بنده به شخصه پیگیری کار یکی از داوطلبینی که ظاهراً دراین آزمون حق ایشان تضییع شده بود راعهده دار شدم و مسائلی را در این خصوص مشاهده کردم که دراینجا مجال پرداختن به آن نیست اما این پارتی بازی و... را نباید به همه ی این 40 هزار نفر تعمیم داد و خدای نخواسته صرفاً با دیدن چند مورد پارتی بازی و.. همه ی آنها را تحقیر کرد.
ثانیاً: چه بخواهیم و چه نخواهیم این چهل هزار نفر (حتی معدود افرادی که ممکن است به ناحق وارد آموزش وپرورش شده اند) جزء همکاران ما و خانواده ی آموزش وپرورش محسوب می شوند و اتفاقاً به جهت جوانی و کم سابقه بودن در آینده هسته اصلی این نهاد راتشکیل می دهند، پس با احترام به آنها از پتانسیل این نیروها بیشتراستفاده کنیم و برخلاف برخی گروه های افراطی در جامعه جذب حداکثری در همفکری و همگرایی جامعه فرهنگیان داشته باشیم.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار / مجید دواچی - سبزوارنگار/

به همت انجمن اسلامی معلمان سبزوار نشست علمی "چشم انداز آموزش و پرورش در دولت تدبیر و امید" با حضور سه تن از کارشناسان آموزش و پرورش در محل پژوهش سرای دانش آموزی اسرار سبزوار برگزار شد.

پنج شنبه, 31 ارديبهشت 1394 08:48

پیشنهاد یک کارشناس فرهنگی به دولت

پیشنهاد در مورد معیشت معلمان  چند صباحی است که مشکلات معیشتی فرهنگیان و اعاده رفع و رجوع تبعیض یا هر اسمی که بر آن بگذاریم از جانب قشر فرهنگیان، چالشی را در جامعه ایجاد کرده و موافقان و مخالفانی را با خود همراه کرده است . در حال حاضر راه حلی که دولت و وزارتخانه درنظر دارد در غالب طرح مبهم و غیر کارشناسی رتبه بندی معلمان ، چگونگی (کمیت و کیفیت ) این طرح را به اول مهر موکول کرده است .

آنچه که از قرائن  پیداست این است که این طرح نمی تواند خواسته های این قشر را برآورده کند و مشکلات همچنان پا برجا خواهد ماند و شکاف خواسته یا ناخواسته ای که در بین دستمزد فرهنگیان و سایر مستخدمین دولت به وجود آمده به صورت مختصر رفع و رجوع می گردد .

از سویی مشکلات پرداخت یارانه های نقدی نیز در این برهه زمانی باری است که بر روی دوش دولت سنگینی می کند و تیم اقتصادی دولت  برای رهایی از این هزینه ناخواسته با احتیاط و دلواپسی گهگاهی از قطع یارانه بعضی از اقشار حرف به میان می کشند طوری که احساس می شود بیان خط کشی و معیارهای حذف اقشاری از جامعه برای مشخص شدن بازخوردهای این راه کارها بیان می شود . از داشتن خودروی گران قیمت تا املاک چند تایی و مدیران رده بالای بخش خصوصی و دولتی و خط حقوقی دو و نیم میلیونی برای کارمندان دولت و.... از معیارهایی است که در جهت حذف یارانه ی اقشار مختلف جامعه اعلام شده در برنامه هاست .

در این نوشتار با ارائه طرحی ( در صورتی که مورد تایید همکاران فرهنگی قرار بگیرد ) پیشنهادی ارائه می گردد تا حدی مشکلات معیشتی فرهنگیان را پوشش و به موازات اجرای این طرح و جامعه آماری که این قشر دارند می شود نسبت به حذف حدوداً 4 میلیون نفر از یارانه بگیران جامعه اقدام کرد.

و اما طرح پیشنهادی:

همان طور که آمد یکی از معیارهای حذف یارانه کارکنان دولت حد نصاب حقوق دو ونیم میلیونی مستخدمین دولت است و دولت با توجه به حساسیت موضوع در این خصوص احتیاط به خرج می دهد و مماشات وار نمی خواهد بی گدار به آب بزند اما جامعه فرهنگیان در راستای راست آزمایی دولت نسبت به حل مشکلات فرهنگیان و کمک این جامعه به دولت محترم برای حدف آمار قابل توجهی از یارانه بگیران ، پیشنهاد می گردد پایه حقوق فرهنگیان را همان دو ونیم میلیون تومان قرار دهند ( با توجه به فاصله کم دریافتی بین فرهنگیان سقف حقوق با مدرک و سوابق بالا در حدود 3 میلیون تومان خواهد شد ؛ مبلغی در حدود دریافتی سایر کارکنان دولت ) و در عوض یارانه فرهنگیان و افراد تحت تکفل آنها حذف گردد .

امید است با توجه به بیان هزار باره مشکلات از جانب فرهنگیان این راهکار به پیشنهاد روی میز مذاکره فرهنگیان به دولتیان تبدیل شود . طرح رتبه بندی هم به مانند طرح های تشویقی سایر ارگان ها که در جهت ارتقای سطح کارایی کارکنان خود اعمال می کنند، برای فرهنگیانی برقرار گردد که در جهت ارتقای معلومات و مهارت های معلمی خویش همت و تلاش به خرج می دهند .


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در اقتصاد
پنج شنبه, 31 ارديبهشت 1394 07:50

پیامدهای اخراج دانش آموز

اخراج دانش آموز روز گذشته خبری مبنی بر تشریح شرایط اخراج موقت دانش‌آموز از مدرسه منتشر و عنوان شد: دانش‌آموزی که به قوانین مدرسه توجه نمی‌کند در مرحله اول به او چند بار تذکر می‌دهند و در مراحل بعدی به منطقه آموزش و پرورش این اختیار داده شده است تا دانش‌آموز مدتی از مدرسه دور بماند. در واکنش به این تصمیم‌گیری این سوال مطرح می‌شود که آیا نظام آموزش و پرورش با اخراج دانش‌آموز از مدرسه هدف خاصی و آن هم تربیت کودکان را دنبال می‌کند؟ و آیا این اقدام جنبه تنبیهی دارد یا تربیتی؟

باید به این نکته توجه داشت که از بعد روان شناسی این اقدامات نمی‌تواند موثر باشد به جز اینکه فقط در کودک یا نوجوان احساس رنجش و عدم رضایت اطرافیان را به دنبال دارد. در اغلب موارد دانش‌آموز به‌دلیل اخراج از مدرسه و ذهنیتی که از این اتفاق برایش پیش آمده است ناکامی‌هایی را تجربه می‌کند و تاثیر این اقدامات مخرب، آزاردهنده و شخصیت دانش‌آموز را مورد آسیب قرار می‌دهد.

باید توجه داشت با اعمال شیوه‌های بهتر می‌توان از بعد روان شناسی شاهد نتایج بهتری در میان کودکان بیش‌فعال بود. در اصل دانش‌آموز به دلیل شرایط سنی خاص خود بی‌شک یک سری شیطنت‌هایی دارد و امیدواریم اولیا و مربیان مدرسه با اصول تربیتی بیش از پیش آشنا شوند. با شناسایی اختلالات روانی می‌توان به‌راحتی خیلی از بچه‌های بیش‌فعال را بر سر کلاس نشاند. در اکثر مواقع شاهد بروز رفتارهایی از سوی این دانش‌آموز هستیم که باعث عدم کنترل کلاس و تشویق دیگر دانش‌آموزان می‌شود که در نتیجه معلم هم به‌جای همراهی و توجه دانش‌آموز را مورد تنبیه قرار می‌هد.

بهتر است در این شرایط ابتدا موضوع را با والدین در میان گذاشته و در مرحله بعد دانش‌آموز را به یک مختصص روان شناسی معرفی کرد تا به راحتی تحت درمان قرار گیرد. در اصل اگر کودکی نابه هنجار است او مقصر نیست بلکه جنبه‌های تربیتی محیطی موجب بروز چنین فعالیت‌هایی در آن فرد شده است. اولیای مدرسه نیز باید با صبر و حوصله بیشتر و کمک گرفتن از والدین و معرفی فرد به مراکز درمانی مشکلات دانش‌آموز را کاهش دهند و این را بدانند که اخراج دانش‌آموز هیچ مشکلی را حل نمی‌کند بلکه کمبودها در این گروه از کودکان همراه با ناکامی‌های موجود در وجودش رخنه می‌کند.

در سال‌های اخیر شاهد افزایش پدیده طلاق و تاثیر زندگی والدین بر نحوه رفتار کودکان هستیم که بالطبع یک سری ناهنجاری‌ها را به دنبال دارد. متاسفانه در جامعه اگر شاهد افزایش رفتار نابه هنجار در میان کودکان هستیم بعضا تاثیرگرفته از رفتار بزرگترهاست و نشان می‌دهد که در محیط زندگی دانش‌آموز چه هنجارهایی وجود دارد.

برای مثال در بین برخی افسردگی با بی‌حوصلگی، کسلی، گوشه‌گیری و... همراه است اما بروز این مشکل در بین کودکان به شکل معکوس عمل می‌کند و در آنها شاهد رفتارهایی ازجمله پرخاشگری، نافرمانی و... هستیم. مربیان باید با کسب شناخت بیشتر نسبت به نیازهای کودکان وارد عمل شده و برای حل این موضوع والدین را در جریان بگذارند تا بتوان برای کودک و نحوه ایجاد رفتار مطلوب در او اقدامی انجام دهند. در اصل با عدم توجه به نیازهای دانش‌آموز آثار ناملایمات و کم‌توجهی‌ها در او می‌ماند و در قالب عقده‌ها و کاستی در سنین بزرگسالی بروز می‌کند.

باید توجه داشت که در صورت اخراج دانش‌آموز از مدرسه والدین و اطرافیان نباید به شکل تنبیهی با او رفتار کنند و موضوع پیش ‌آمده را در بین دوستان و آشنایان عنوان نکنند. والدین باید سعی کنند که آرامش بیشتری داشته باشند و از فرزندان خواستار توجه به پیامدهای رفتاری خود و دلایل اخراج او از مدرسه باشند و او را نسبت به رفتارهای صحیح راهنمایی کنند و از اولیای مدرسه در صورت امکان خواستار برگشت دانش‌آموز باشند. کودک باید آگاه به تاثیر رفتار سوء خود و بروز چنین واکنشی باشد در غیر این صورت تنبیه‌هایی ازجمله اخراج یا تحقیر هیچ تاثیری در تربیت صحیح دانش‌آموز ندارد.

در مواردی شاهد بوده‌ایم که اخراج موقتی دانش‌آموز خود به دلزدگی و ترک‌تحصیل او انجامیده است. قطعا کودک یا نوجوان اگر در مدرسه باشد و سواد بیاموزد بهتر از این است که در کوچه و خیابان رفتارهای شیطنت‌آمیز داشته باشد.

بر این اساس باید گفت اخراج دردی را دوا نمی‌کند. باید با کودک بنابر سن خود رفتار کرد و نمی‌‌توان نحوه رفتار با بزرگسال را در ارتباط با بچه‌ها لحاظ کرد بلکه منطق آنها را هم باید با توجه به سن شان مورد توجه قرار داد.

روزنامه آرمان

منتشرشده در یادداشت

اعتیاد در مدارس گروه اخبار /

به رغم همه انکارها و تکذیب‌های وزیر آموزش و پرورش دولت قبل همچنان واقعیت، خودش را بیش از پیش نمایان می‌سازد. گرچه همین چند سال پیش بود که حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر سابق آموزش و پرورش گفته بود، «دانش‌آموز معتاد نداریم؛ اگر هم وجود دارد نباید آمار آن را اعلام کنیم، زیرا فکر خانواده به‌‌هم می‌ریزد»، اما حالا مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر و استانداری تهران نسبت به اعتیاد و ورود مواد مخدر به مدارس علنا هشدار می‌دهند.
اما براساس آمار آنچه امروز قابل تخمین است یک درصد دانش‌آموزان معتادند و حالا آموزش و پرورش یک میلیارد و 200 میلیون تومان بودجه برای پیشگیری از اعتیاد دانش‌آموزان در نظر گرفته است.  با تمام برنامه و بودجه‌ای که آموزش و پرورش برای پیشگیری از اعتیاد در نظر گرفته است علیرضا جزینی، قائم‌مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر می‌گوید: «شیوع پدیده اعتیاد در میان دانش‌آموزان بسیار نگران‌کننده است و توقع ما در حوزه آموزش و پرورش بیش از این است؛ زیرا مدیران و معلمان مدارس در موضوع آگاه‌سازی حرف اول را می‌زنند.»
ازسوی دیگر حسین هاشمی، استاندار تهران درهفدهمین همایش خیرین مدرسه‌ساز گفته است: «متاسفانه امروزه مواد مخدر به مدارس ورود پیدا کرده است و آموزش و پرورش باید با این مشکل مقابله کند که ظاهرا امکانات و بودجه کافی را برای مقابله با این معضل ندارد؛ بنابراین خیرین باید به این حوزه نیز ورود پیدا کنند.»

 چشم‌بندها را بردارید
فرید براتی سده، مدیرکل سابق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره اعتیاد دانش‌آموزان و ورود مواد مخدر به مدارس به فرهیختگان می‌گوید: «آموزش و پرورش باید درمورد اعتیاد دانش‌آموزان چشم بندهایش را بردارد و با حقیقت رو به‌رو شود؛ زیرا این واقعیت ناراحت‌کننده وجود دارد و انکار یا نپذیرفتن آن مشکلی را حل نمی‌کند.»
او می‌افزاید: «ستاد مبارزه با مواد مخدر پارسال آمار دانش‌آموزان معتاد را اعلام کرد و مشخص شد که 4 / 0  درصد از دانش‌آموزان شیشه مصرف می‌کنند و در کل یک درصد دانش‌آموزان معتاد هستند؛ البته شواهد امر نشان می‌دهد که آمارهای واقعی از این تعداد که ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده، بیشتر است.»
براتی تاکید می‌کند: «آموزش و پرورش اجازه صحبت در مورد دانش‌آموزان معتاد را نمی‌دهد و تمامی دریچه‌ها را بر این واقعیت بسته است و اجازه اینکه سازمان‌های مرتبط به این موضوع ورود کنند و نظر بدهند را نمی‌دهد؛ همین امر هم دلیلی شده که شاید تعداد دانش‌آموزان معتاد نسبت به سال‌های گذشته افزایش یافته باشد، آموزش و پرورش باید بپذیرد که درمیان دانش‌آموزان تعداد زیادی هستند که به مصرف سیگار و قلیان روی آورده‌اند؛ این خود دریچه ورود به مواد مخدر است.»
او بر این باور است که استفاده از توان دانش‌آموزان، بهترین راه برای پیشگیری از اعتیاد دانش‌آموزان است. آموزش و پرورش به راحتی می‌تواند از این ظرفیت برای آموزش و پیشگیری استفاده کند، اما متاسفانه آموزش و پرورش تمامی دریچه‌ها را بسته است و حتی نمی‌خواهد از پیشنهادات دیگر افراد که در این حوزه صاحب نظر هستند استفاده کند.»
بی‌شک پذیرفتن دانش‌آموز معتاد یک گام موثر در پیشگیری از اعتیاد آنهاست؛ زیرا در گذشته مسئولان همین موضوع را هم نمی‌پذیرفتند و حالا آموزش و پرورش می‌تواند با بودجه‌ای که در اختیار دارد و با استفاده از نظر افراد کارشناس به حل این معضل کمک کند.
پیگیری‌ها برای مصاحبه با مسئولان آموزش و پرورش و نمایندگان مجلس در مورد اعتیاد دانش‌آموزان به نتیجه نرسید؛ بعد از اینکه هیچ کدام از نمایندگان مجلس حاضر به مصاحبه نشدند و هر کدام بعد از شنیدن سوال به هر‌بهانه‌ای جواب نمی‌دادند با حمیدرضا کفاش، معاون فرهنگی و پرورشی وزیر آموزش و پرورش تماس گرفتیم و او گفت که با مهرزاد حمیدی، معاون تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش باید صحبت کنید که بعد از تماس با حمیدی، ما را به نادر منصورکیایی، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی معرفی و با تاکید عنوان کرد: «آقای کیایی موظف هستند که با شما در این باره صحبت کنند.» اما تماس‌ها با کیایی نیز بی‌نتیجه ماند و پس از دو روز وی اعلام کرد؛ «سوال‌هایتان را ای‌میل کنید»؛ ای‌میلی که پاسخی به آن داده نشد.

گرچه مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر و کارشناسان و استاندار تهران نسبت به ورود بیش از پیش مواد مخدر به مدارس هشدار می‌دهند، اما مسئولان آموزش‌و‌پرورش ترجیح می‌دهند در این رابطه سکوت کنند؛ سکوتی خطرناک که شاید نتیجه خوشایندی نداشته باشد.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور